
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

چراغ سبز تصویب «اف ای تی اف»
■مرتضی نبوی: حق شرط برای «اف ای تی اف» قابل اجرا است
■محمد رضا باهنر: لوایح «سی اف تی» و «پالرمو» به احتمال زیاد تصویب میشود
احسان بداغی
خبرنگار
محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام روز دوشنبه گفته بود که توضیحات تازه دولت درباره FATF باعث تردید برخی مخالفان آن در این مجمع شده است. خیلی زود نشانههای واضحتری از این تردیدها در حال نمایان شدن است. محمدرضا باهنر دیروز به «برنا» گفته که به احتمال زیاد لوایح پالرمو و CFT در مجمع تصویب میشوند. تاکنون این صریحترین اظهارنظر درباره سرنوشت احتمالی این دو لایحه طی روزهای آینده است. اما نشانههایی که حاکی از صحت ارزیابی محمد صدر مبنی بر ایجاد تردید در ذهن مخالفان هستند، بیشتر از این است. کمی قبل از انتشار سخنان باهنر، یعنی دوشنبه شب، مرتضی نبوی از مخالفان FATF در مجمع در یک برنامه تلویزیونی سخنانی مطرح کرد که حکایت از تغییر موضع او داشت. از جمله اینکه تأکید کرد حق تحفظ برای ایران طبق نظر حقوقدانان قابل اجراست و دیگر اینکه حضور ایران در لیست سیاه حداقل 20 درصد هزینههای کشور را افزایش میدهد. موضع او آنقدر تغییر کرده بود که مجری برنامه هم نتوانست از بیان علنی تعجب خود در میانه گفتوگو اجتناب کند. آیتالله مجتهد شبستری هم دیگر عضو مخالف FATF است که دیروز در گفتوگو با «آنا»، موضعی به مراتب نرمتر گرفته و گفته که «تصویب لوایح FATF مشروط خواهد بود و در صورتیکه این کارگروه به تعهدات خود عمل کند، این معاهده عملیاتی میشود.» از یاد نبریم این سخن را کسی گفته که تا همین یک ماه پیش تأکید داشت که «معایب» لوایح گروه ویژه اقدام مالی بیشتر از مزایای آن است.
دور زدن تحریمها؛ شرط دولت، دغدغه مجمع
تا اینجا در دور جدید بررسیهای لوایح پالرمو و CFT در مجمع چیزی که مشخص شده این است که کمیسیون مشترک مجمع 4 جلسه برگزار کرده و 5 مقام دولتی شامل وزرای خارجه، نفت و اقتصاد، رئیس کل بانک مرکزی و معاون حقوقی رئیس جمهوری در آن به پرسشها و ابهامات اعضای مجمع پاسخ دادهاند. بعد از این هم کمیسیونهای مجمع 4 پیشنهاد را برای تصویب نهایی به صحن مجمع ارجاع دادهاند که هنوز درباره جزئیات آنها چیز قابل توجهی منتشر نشده است. اما در این بین بحث یک پیشنهاد مهم مطرح است که توسط دولت مطرح شده و آن طور که مجید انصاری، روز یکشنبه به «ایران» گفته بود در نظر اعضای مخالف در مجمع تأثیرگذار بوده. آن پیشنهاد این است که ایران تا زمانی که در شرایط تحریم قرار دارد، دور زدن تحریمها را حق مشروع خود میداند و به همین دلیل جزئیات و اطلاعات مربوط به آن را در اختیار هیچ مرجعی قرار نخواهد داد. به عبارت دقیقتر این یک «حق تحفظ» یا همان «حق شرط» از سوی ایران برای FATF است که دولت با لحاظ کردن آن دو کنوانسیون پالرمو و CFT را خواهد پذیرفت. سالهای 97 و 98 هم البته بارها از گذاشتن حق تحفظ برای FATF صحبت شده بود اما مخالفان میگفتند چنین چیزی ممکن نیست از نظر آنها ایران یا باید بدون شرط کنوانسیونهای یاد شده را بپذیرد یا رد کند و در این بین هیچ حالت سومی وجود ندارد. حالا به نظر میرسد اتفاقی که این روزها در حال رخ دادن در مجمع است، ناظر به همین موضوع است. یعنی اینکه مخالفان قانع شدهاند که حق تحفظهای ایران قابلیت اجرایی و مبنای حقوقی دارند و میشود به آنها تکیه کرد. این چیزی است که به وضوح از میان سخنان اخیر اعضای مجمع قابل ملاحظه است.
تغییر موضع درباره «حق تحفظ»
در سخنانی که محمدرضا باهنر در گفتوگو با «برنا» مطرح کرده مستقیماً به همین موضوع تحریمها و دور زدن آن اشاره کرده و گفته است: «امروز تحریم ظالمانه بر علیه ما اعمال میشود و برای خنثی کردن تحریمها جایی باید آنها را دور بزنیم و قوانین ظالمانه کشورهای متخاصم را نادیده میگیریم. اگر قرار باشد این موارد، به عنوان جرم بر علیه ما نوشته شود بیرحمانه است.» او پس از این هم اضافه کرده: «اینکه ما چطور به پالرمو و CFT بپیوندیم که در مجامع جهانی اعلام کنیم ما بر علیه تروریسم هستیم و از طرفی این اهرمی نباشد تا خنثیسازی مبارزه ایران علیه تحریمها باشد، این کار فنی و دقیقی است که کمی معطلی دارد.» این یعنی دقیقاً همان حق شرطی که مجید انصاری گفته بود به عنوان یک پیشنهاد جدید دولت مطرح شده. اما سخنان مرتضی نبوی در برنامه «جهان آرا» شبکه افق خیلی صریحتر به این موضوع پرداخته است. در جایی از این برنامه، مجری در مقام معترض بحث حق شرط از نامه یکی از اعضای مجمع به رئیس این نهاد سخن گفت مبنی بر اینکه ما یا باید FATF را کامل بپذیریم یا رد کنیم و پذیرش مشروط در عمل هیچ مبنا و مفهومی ندارد. او البته توضیح نداد منظورش نامه کدامیک از اعضای مجمع بوده. این مجری تأکید داشت که در نهایت کارگروه FATF میتواند تمام حق شرطهای ایران را نادیده بگیرد. پاسخ نبوی این بود؛ «به نظر من این نظر کارشناسی درست نیست. چون جواب صفر و یک نیست. یعنی اگر بپذیریم، باید بدون شرط باشد. واقعاً من با کارشناسان حقوق بینالملل که آدمهای متعهد و متدینی هم هستند در این مورد صحبت کردم و میگویند در این مورد میشود حق شرط گذاشت و حق شرط قایل شد. و این شرطها هم عمل میشوند. مثلاً فرض کنید کشوری حق شرط میگذارد و میگوید من شرط ایران را قبول ندارم. رابطه ما فقط با آن کشور به هم میخورد نه با دیگران. مثل رابطه الان ما با عربستان که دیگر رابطه مالی نداریم. پس حق شرط میتواند باشد. بعد هم الان تحریمهای امریکا مگر بر اساس قواعد و قوانین است؟ رئیس جمهور قبلی اینها آمد همه قواعد بینالمللی را به هم ریخت. یا این همه قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی داریم، چرا اجرا نمیکنند؟ راه اصلی این است که ما در کل باید قدرت خودمان را بالا ببریم و قوی بشویم. اما آن طرف هم در مجمع جزو فضای بینالمللی هستیم و میخواهیم به استثناء برخی، با بقیه کشورها همکاری کنیم. پس در شرایط عادی اگر رخنه داخلی نداشته باشیم میتوانیم از طریق اینها حقوق خودمان را بگیریم. بنابراین حق شرط قابل اجراست و ما هم هر وقت نخواهیم میتوانیم بگوییم خواسته شما مغایر قوانین داخلی ماست و عمل نمیکنیم.» به نظر میرسد این پاسخهای نبوی آنقدرها روشن باشند که نیاز به تفسیر آنها نباشد. سخنان کسی که روز 27 دی گفته بود «اگر به FATF بپیوندیم از راه های دور زدن تحریم ها پرده برداری میشود» و روز 4 بهمن هم تأکید کرده بود: «دست دولت برای توجیه تصویب FATF پر نیست.»
نشانههای تردید مخالفان
به موازات این سخنان، موضعگیری آیت الله مجتهد شبستری، عضو دیگر مجمع تشخیص مصلحت نظام هم در گفت و گو با «آنا» قابل توجه است. او در تمام سه سال گذشته از جدیترین مخالفان FATF بود و تا همین روزهای اول بهمن هم بر مخالفت خود اصرار داشت. ضمن اینکه همزمان تأکید میکرد که هیچ شانسی برای تصویب این لوایح وجود ندارد و رأی اعضای مجمع منفی خواهد بود. او دیروز هم هر چند قدری نرمتر از قبل، اما باز هم مخالفت خود با لوایح FATF را بازگو کرده و گفته که «دولت معتقد است که تصویب این لوایح میتواند موانع مراودات مالی ایران با کشورهای دیگر را برطرف کند؛ اما کارشناسان خروج ایران از لیست سیاه FATF را گرهگشا نمیدانند. برخی از افراد ناآگاه خیال میکنند با ملحق شدن به کارگروه اقدام مالی FATF، مشکلات اقتصادی، بانکی و معیشت مردم حل میشود.» اما بخش مهم سخنان او جمله دیگری است؛ «در صورت پذیرش در مجمع، تصویب لوایح FATF مشروط خواهد بود و در صورتیکه این کارگروه به تعهدات خود عمل کند، این معاهده عملیاتی میشود.» اینکه آیا نظر او این بار مثبت شده یا خیر شاید چندان مهم نباشد. مهم این است که تأکید برای رأی منفی اعضای مجمع در سخنان او جای خودش را به سخن گفتن از «احتمال تصویب FATF» داده است. این یعنی نشانه تغییری در فضای مجمع که مجتهد شبستری هم نتوانسته آن را در موضعگیری خود نادیده بگیرد. همان چیزی که روز دوشنبه محمد صدر و دیروز محمدرضا باهنر از آن سخن گفتهاند. کما اینکه مرتضی نبوی هم در برنامه تلویزیونی جهانآرا تأکید کرد که رأی او در دور قبل به لوایح پالرمو و CFT منفی بوده اما اکنون خیر. هر چند که او گفت همچنان در حال بررسی است تا ببیند چگونه باید رأی بدهد اما بهتر است به یاد بیاوریم که تا همین یک ماه قبل هم این چهره قدیمی جریان اصولگرا در مخالفت با این لوایح موضعگیری قطعی میکرد. قطعیتی که حالا دیگر خبری از آن نیست.
دو نگرانی دولت که مخالفان فهمیدند
در لابلای سخنان مرتضی نبوی البته نشانههای دیگری هم میتوان یافت که حاکی از آن است که به جز ماجرای حق تحفظ بابت دور زدن تحریمها، موضوعات دیگری هم در تغییر فضای مجمع مؤثر بوده است. او گفته که «برخی از مسئولین اسنادی ارائه کردهاند که برخی از کشورهای دوست ما که رابطه نسبتاً خوبی هم با ما دارند میپرسند چرا به FATF نمیپیوندید، این کار را برای ما سختتر میکند.» همین حرف را دو سال و نیم قبل، وزیر امور خارجه در جلسه روز 15 مهرماه سال 97 مجلس دهم خطاب به مخالفان FATF زد. جایی که یادآور شد: «رئیس بانک مرکزی روسیه به آقای همتی رئیس بانک مرکزی کشورمان گفته بدون FATF نمیتوانیم با شما کار کنیم.» مرتضی نبوی در سخنان اخیر خود بحث دیگری را هم درباره اینکه آیا رد این کنوانسیونها آثار تورمی خواهد داشت یا خیر مطرح کرده است؛ «مشکل تحریم از گذشته تا الان وجود داشته، اما این موضوع هزینههای ما را بالا میبرد. مثلاً اگر در شرایط عادی که ما از طریق بین بانکی با کشورهای دیگر اقدام میکردیم و یک هزینهای وجود داشت، حدود بیست درصد هزینههایمان بیشتر خواهد شد.» این یعنی آنکه حالا حداقل بخش بیشتری از اعضای مجمع پذیرفتهاند که افزایش هزینههای کشور و همینطور عدم همکاری کشورهای دوست با ما، دو عارضه مهم رد لوایح FATF هستند. در واقع همین دو موضوع به عنوان ضرورت تصویب این لوایح و مسأله حق شرط به عنوان امکان اجرایی در دست ایران در مقابل کشورهای دیگر، مثلث اختلاف موافقان و مخالفان FATF در تمام سه سال گذشته بود. نتیجه کم شدن دامنه اختلافات بر سر این سه مسأله هم چیزی نیست جز همان نکتهای که باهنر تأکید کرده است؛ «به نظر من، FATF به احتمال زیاد تصویب میشود.» البته به شرطی که تحول تازهای این معادله را به هم نزند.
آینده FATF، چشم انداز برجام
از زمان خروج ترامپ از برجام و آغاز بحثهای مربوط به FATF در ایران، سه سال است که این دو مسأله، دوگانهای در هم تنیده را به وجود آوردهاند. دو گانهای که دولت و خیلی از کارشناسان معتقدند بخش اعظم وضعیت اقتصادی کشور متأثر از تأثیر آنهاست. یکی از مهمترین مبناهای مخالفان متنفذ FATF در مخالفتشان این بود که پذیرش کنوانسیونهای پالرمو و CFT در شرایط تحریم هیچ معنا و مفهومی ندارد و گرهای از کشور باز نمیکند. آنها چه درباره برجام و چه FATF تا همین یک ماه قبل دست بالا را داشتند. حالا اما مشخصاً چشمانداز هر دو موضوع نه کاملاً، ولی تا نسبتی قابل توجه مثبت شده است. محمدرضا باهنر گفته که FATF ظرف 15 روز آینده به صحن مجمع میأید و در آنجا تصمیمگیری میشود. این یعنی زمانی که بعد از آن، 2 ماه از مهلت ایران به آژانس هم باقی خواهد ماند. در این شرایط اینکه آیا تغییر فضا در خصوص FATF میتواند نشانهای ناظر به تغییرات مهمتر، در هفتههای پس از آن برای برجام باشد سؤال مهمی است که به ذهن خیلیها خطور خواهد کرد. اینکه آیا دو وزنه بسته شده به پای اقتصاد ایران طی ماههای آتی سبک شده یا کلاً حذف میشوند یا خیر؟
بــــرش
افشای یک حقیقت مهم در مورد لوایح پالرمو و سیافتی
3 رئیس امور توافقهای بینالمللی معاونت حقوقی ریاست جمهوری در یادداشتی که آن را در اختیار ایسنا قرار داد، از موافقت مکتوب قوای سه گانه با کنوانسیونهای پالرمو و CFT در سال 1385 خبر داد. زهرا فریور در این یادداشت نوشته است: «الحاق ایران به دو کنواسیون پالرمو (مقابله با جرایم سازمان یافته) و کنواسیون CFT (مقابله با تأمین مالی تروریسم) بهعنوان مقولهای مستقل از FATF دارای اصالت است. الحاق ایران به این دو کنوانسیون از سال 1385در دستور کار دولت بوده است و طی چندین سال جلسات متعدد کارشناسی با حضور همه دستگاههای ذیربط نظیر قوه قضائیه و ناجا در خصوص بررسی ابعاد مختلف این دو کنوانسیون در امور توافقهای بینالمللی ریاست جمهوری برگزار شده است و به اتفاق آرا و کتباً همه دستگاههای کشور موافق پیوستن به این دو کنوانسیون بودهاند و حتی قوه قضائیه آن را برای مصالح کشور ضروری اعلام کرده است. بنابراین دولت فعلی پروژه نیمه تمام دولتهای قبل که مورد تأیید قوه قضائیه نیز بوده است را دنبال نموده است.»
خبرنگار
محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام روز دوشنبه گفته بود که توضیحات تازه دولت درباره FATF باعث تردید برخی مخالفان آن در این مجمع شده است. خیلی زود نشانههای واضحتری از این تردیدها در حال نمایان شدن است. محمدرضا باهنر دیروز به «برنا» گفته که به احتمال زیاد لوایح پالرمو و CFT در مجمع تصویب میشوند. تاکنون این صریحترین اظهارنظر درباره سرنوشت احتمالی این دو لایحه طی روزهای آینده است. اما نشانههایی که حاکی از صحت ارزیابی محمد صدر مبنی بر ایجاد تردید در ذهن مخالفان هستند، بیشتر از این است. کمی قبل از انتشار سخنان باهنر، یعنی دوشنبه شب، مرتضی نبوی از مخالفان FATF در مجمع در یک برنامه تلویزیونی سخنانی مطرح کرد که حکایت از تغییر موضع او داشت. از جمله اینکه تأکید کرد حق تحفظ برای ایران طبق نظر حقوقدانان قابل اجراست و دیگر اینکه حضور ایران در لیست سیاه حداقل 20 درصد هزینههای کشور را افزایش میدهد. موضع او آنقدر تغییر کرده بود که مجری برنامه هم نتوانست از بیان علنی تعجب خود در میانه گفتوگو اجتناب کند. آیتالله مجتهد شبستری هم دیگر عضو مخالف FATF است که دیروز در گفتوگو با «آنا»، موضعی به مراتب نرمتر گرفته و گفته که «تصویب لوایح FATF مشروط خواهد بود و در صورتیکه این کارگروه به تعهدات خود عمل کند، این معاهده عملیاتی میشود.» از یاد نبریم این سخن را کسی گفته که تا همین یک ماه پیش تأکید داشت که «معایب» لوایح گروه ویژه اقدام مالی بیشتر از مزایای آن است.
دور زدن تحریمها؛ شرط دولت، دغدغه مجمع
تا اینجا در دور جدید بررسیهای لوایح پالرمو و CFT در مجمع چیزی که مشخص شده این است که کمیسیون مشترک مجمع 4 جلسه برگزار کرده و 5 مقام دولتی شامل وزرای خارجه، نفت و اقتصاد، رئیس کل بانک مرکزی و معاون حقوقی رئیس جمهوری در آن به پرسشها و ابهامات اعضای مجمع پاسخ دادهاند. بعد از این هم کمیسیونهای مجمع 4 پیشنهاد را برای تصویب نهایی به صحن مجمع ارجاع دادهاند که هنوز درباره جزئیات آنها چیز قابل توجهی منتشر نشده است. اما در این بین بحث یک پیشنهاد مهم مطرح است که توسط دولت مطرح شده و آن طور که مجید انصاری، روز یکشنبه به «ایران» گفته بود در نظر اعضای مخالف در مجمع تأثیرگذار بوده. آن پیشنهاد این است که ایران تا زمانی که در شرایط تحریم قرار دارد، دور زدن تحریمها را حق مشروع خود میداند و به همین دلیل جزئیات و اطلاعات مربوط به آن را در اختیار هیچ مرجعی قرار نخواهد داد. به عبارت دقیقتر این یک «حق تحفظ» یا همان «حق شرط» از سوی ایران برای FATF است که دولت با لحاظ کردن آن دو کنوانسیون پالرمو و CFT را خواهد پذیرفت. سالهای 97 و 98 هم البته بارها از گذاشتن حق تحفظ برای FATF صحبت شده بود اما مخالفان میگفتند چنین چیزی ممکن نیست از نظر آنها ایران یا باید بدون شرط کنوانسیونهای یاد شده را بپذیرد یا رد کند و در این بین هیچ حالت سومی وجود ندارد. حالا به نظر میرسد اتفاقی که این روزها در حال رخ دادن در مجمع است، ناظر به همین موضوع است. یعنی اینکه مخالفان قانع شدهاند که حق تحفظهای ایران قابلیت اجرایی و مبنای حقوقی دارند و میشود به آنها تکیه کرد. این چیزی است که به وضوح از میان سخنان اخیر اعضای مجمع قابل ملاحظه است.
تغییر موضع درباره «حق تحفظ»
در سخنانی که محمدرضا باهنر در گفتوگو با «برنا» مطرح کرده مستقیماً به همین موضوع تحریمها و دور زدن آن اشاره کرده و گفته است: «امروز تحریم ظالمانه بر علیه ما اعمال میشود و برای خنثی کردن تحریمها جایی باید آنها را دور بزنیم و قوانین ظالمانه کشورهای متخاصم را نادیده میگیریم. اگر قرار باشد این موارد، به عنوان جرم بر علیه ما نوشته شود بیرحمانه است.» او پس از این هم اضافه کرده: «اینکه ما چطور به پالرمو و CFT بپیوندیم که در مجامع جهانی اعلام کنیم ما بر علیه تروریسم هستیم و از طرفی این اهرمی نباشد تا خنثیسازی مبارزه ایران علیه تحریمها باشد، این کار فنی و دقیقی است که کمی معطلی دارد.» این یعنی دقیقاً همان حق شرطی که مجید انصاری گفته بود به عنوان یک پیشنهاد جدید دولت مطرح شده. اما سخنان مرتضی نبوی در برنامه «جهان آرا» شبکه افق خیلی صریحتر به این موضوع پرداخته است. در جایی از این برنامه، مجری در مقام معترض بحث حق شرط از نامه یکی از اعضای مجمع به رئیس این نهاد سخن گفت مبنی بر اینکه ما یا باید FATF را کامل بپذیریم یا رد کنیم و پذیرش مشروط در عمل هیچ مبنا و مفهومی ندارد. او البته توضیح نداد منظورش نامه کدامیک از اعضای مجمع بوده. این مجری تأکید داشت که در نهایت کارگروه FATF میتواند تمام حق شرطهای ایران را نادیده بگیرد. پاسخ نبوی این بود؛ «به نظر من این نظر کارشناسی درست نیست. چون جواب صفر و یک نیست. یعنی اگر بپذیریم، باید بدون شرط باشد. واقعاً من با کارشناسان حقوق بینالملل که آدمهای متعهد و متدینی هم هستند در این مورد صحبت کردم و میگویند در این مورد میشود حق شرط گذاشت و حق شرط قایل شد. و این شرطها هم عمل میشوند. مثلاً فرض کنید کشوری حق شرط میگذارد و میگوید من شرط ایران را قبول ندارم. رابطه ما فقط با آن کشور به هم میخورد نه با دیگران. مثل رابطه الان ما با عربستان که دیگر رابطه مالی نداریم. پس حق شرط میتواند باشد. بعد هم الان تحریمهای امریکا مگر بر اساس قواعد و قوانین است؟ رئیس جمهور قبلی اینها آمد همه قواعد بینالمللی را به هم ریخت. یا این همه قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی داریم، چرا اجرا نمیکنند؟ راه اصلی این است که ما در کل باید قدرت خودمان را بالا ببریم و قوی بشویم. اما آن طرف هم در مجمع جزو فضای بینالمللی هستیم و میخواهیم به استثناء برخی، با بقیه کشورها همکاری کنیم. پس در شرایط عادی اگر رخنه داخلی نداشته باشیم میتوانیم از طریق اینها حقوق خودمان را بگیریم. بنابراین حق شرط قابل اجراست و ما هم هر وقت نخواهیم میتوانیم بگوییم خواسته شما مغایر قوانین داخلی ماست و عمل نمیکنیم.» به نظر میرسد این پاسخهای نبوی آنقدرها روشن باشند که نیاز به تفسیر آنها نباشد. سخنان کسی که روز 27 دی گفته بود «اگر به FATF بپیوندیم از راه های دور زدن تحریم ها پرده برداری میشود» و روز 4 بهمن هم تأکید کرده بود: «دست دولت برای توجیه تصویب FATF پر نیست.»
نشانههای تردید مخالفان
به موازات این سخنان، موضعگیری آیت الله مجتهد شبستری، عضو دیگر مجمع تشخیص مصلحت نظام هم در گفت و گو با «آنا» قابل توجه است. او در تمام سه سال گذشته از جدیترین مخالفان FATF بود و تا همین روزهای اول بهمن هم بر مخالفت خود اصرار داشت. ضمن اینکه همزمان تأکید میکرد که هیچ شانسی برای تصویب این لوایح وجود ندارد و رأی اعضای مجمع منفی خواهد بود. او دیروز هم هر چند قدری نرمتر از قبل، اما باز هم مخالفت خود با لوایح FATF را بازگو کرده و گفته که «دولت معتقد است که تصویب این لوایح میتواند موانع مراودات مالی ایران با کشورهای دیگر را برطرف کند؛ اما کارشناسان خروج ایران از لیست سیاه FATF را گرهگشا نمیدانند. برخی از افراد ناآگاه خیال میکنند با ملحق شدن به کارگروه اقدام مالی FATF، مشکلات اقتصادی، بانکی و معیشت مردم حل میشود.» اما بخش مهم سخنان او جمله دیگری است؛ «در صورت پذیرش در مجمع، تصویب لوایح FATF مشروط خواهد بود و در صورتیکه این کارگروه به تعهدات خود عمل کند، این معاهده عملیاتی میشود.» اینکه آیا نظر او این بار مثبت شده یا خیر شاید چندان مهم نباشد. مهم این است که تأکید برای رأی منفی اعضای مجمع در سخنان او جای خودش را به سخن گفتن از «احتمال تصویب FATF» داده است. این یعنی نشانه تغییری در فضای مجمع که مجتهد شبستری هم نتوانسته آن را در موضعگیری خود نادیده بگیرد. همان چیزی که روز دوشنبه محمد صدر و دیروز محمدرضا باهنر از آن سخن گفتهاند. کما اینکه مرتضی نبوی هم در برنامه تلویزیونی جهانآرا تأکید کرد که رأی او در دور قبل به لوایح پالرمو و CFT منفی بوده اما اکنون خیر. هر چند که او گفت همچنان در حال بررسی است تا ببیند چگونه باید رأی بدهد اما بهتر است به یاد بیاوریم که تا همین یک ماه قبل هم این چهره قدیمی جریان اصولگرا در مخالفت با این لوایح موضعگیری قطعی میکرد. قطعیتی که حالا دیگر خبری از آن نیست.
دو نگرانی دولت که مخالفان فهمیدند
در لابلای سخنان مرتضی نبوی البته نشانههای دیگری هم میتوان یافت که حاکی از آن است که به جز ماجرای حق تحفظ بابت دور زدن تحریمها، موضوعات دیگری هم در تغییر فضای مجمع مؤثر بوده است. او گفته که «برخی از مسئولین اسنادی ارائه کردهاند که برخی از کشورهای دوست ما که رابطه نسبتاً خوبی هم با ما دارند میپرسند چرا به FATF نمیپیوندید، این کار را برای ما سختتر میکند.» همین حرف را دو سال و نیم قبل، وزیر امور خارجه در جلسه روز 15 مهرماه سال 97 مجلس دهم خطاب به مخالفان FATF زد. جایی که یادآور شد: «رئیس بانک مرکزی روسیه به آقای همتی رئیس بانک مرکزی کشورمان گفته بدون FATF نمیتوانیم با شما کار کنیم.» مرتضی نبوی در سخنان اخیر خود بحث دیگری را هم درباره اینکه آیا رد این کنوانسیونها آثار تورمی خواهد داشت یا خیر مطرح کرده است؛ «مشکل تحریم از گذشته تا الان وجود داشته، اما این موضوع هزینههای ما را بالا میبرد. مثلاً اگر در شرایط عادی که ما از طریق بین بانکی با کشورهای دیگر اقدام میکردیم و یک هزینهای وجود داشت، حدود بیست درصد هزینههایمان بیشتر خواهد شد.» این یعنی آنکه حالا حداقل بخش بیشتری از اعضای مجمع پذیرفتهاند که افزایش هزینههای کشور و همینطور عدم همکاری کشورهای دوست با ما، دو عارضه مهم رد لوایح FATF هستند. در واقع همین دو موضوع به عنوان ضرورت تصویب این لوایح و مسأله حق شرط به عنوان امکان اجرایی در دست ایران در مقابل کشورهای دیگر، مثلث اختلاف موافقان و مخالفان FATF در تمام سه سال گذشته بود. نتیجه کم شدن دامنه اختلافات بر سر این سه مسأله هم چیزی نیست جز همان نکتهای که باهنر تأکید کرده است؛ «به نظر من، FATF به احتمال زیاد تصویب میشود.» البته به شرطی که تحول تازهای این معادله را به هم نزند.
آینده FATF، چشم انداز برجام
از زمان خروج ترامپ از برجام و آغاز بحثهای مربوط به FATF در ایران، سه سال است که این دو مسأله، دوگانهای در هم تنیده را به وجود آوردهاند. دو گانهای که دولت و خیلی از کارشناسان معتقدند بخش اعظم وضعیت اقتصادی کشور متأثر از تأثیر آنهاست. یکی از مهمترین مبناهای مخالفان متنفذ FATF در مخالفتشان این بود که پذیرش کنوانسیونهای پالرمو و CFT در شرایط تحریم هیچ معنا و مفهومی ندارد و گرهای از کشور باز نمیکند. آنها چه درباره برجام و چه FATF تا همین یک ماه قبل دست بالا را داشتند. حالا اما مشخصاً چشمانداز هر دو موضوع نه کاملاً، ولی تا نسبتی قابل توجه مثبت شده است. محمدرضا باهنر گفته که FATF ظرف 15 روز آینده به صحن مجمع میأید و در آنجا تصمیمگیری میشود. این یعنی زمانی که بعد از آن، 2 ماه از مهلت ایران به آژانس هم باقی خواهد ماند. در این شرایط اینکه آیا تغییر فضا در خصوص FATF میتواند نشانهای ناظر به تغییرات مهمتر، در هفتههای پس از آن برای برجام باشد سؤال مهمی است که به ذهن خیلیها خطور خواهد کرد. اینکه آیا دو وزنه بسته شده به پای اقتصاد ایران طی ماههای آتی سبک شده یا کلاً حذف میشوند یا خیر؟
بــــرش
افشای یک حقیقت مهم در مورد لوایح پالرمو و سیافتی
3 رئیس امور توافقهای بینالمللی معاونت حقوقی ریاست جمهوری در یادداشتی که آن را در اختیار ایسنا قرار داد، از موافقت مکتوب قوای سه گانه با کنوانسیونهای پالرمو و CFT در سال 1385 خبر داد. زهرا فریور در این یادداشت نوشته است: «الحاق ایران به دو کنواسیون پالرمو (مقابله با جرایم سازمان یافته) و کنواسیون CFT (مقابله با تأمین مالی تروریسم) بهعنوان مقولهای مستقل از FATF دارای اصالت است. الحاق ایران به این دو کنوانسیون از سال 1385در دستور کار دولت بوده است و طی چندین سال جلسات متعدد کارشناسی با حضور همه دستگاههای ذیربط نظیر قوه قضائیه و ناجا در خصوص بررسی ابعاد مختلف این دو کنوانسیون در امور توافقهای بینالمللی ریاست جمهوری برگزار شده است و به اتفاق آرا و کتباً همه دستگاههای کشور موافق پیوستن به این دو کنوانسیون بودهاند و حتی قوه قضائیه آن را برای مصالح کشور ضروری اعلام کرده است. بنابراین دولت فعلی پروژه نیمه تمام دولتهای قبل که مورد تأیید قوه قضائیه نیز بوده است را دنبال نموده است.»

دستور ساماندهی وضعیت « کولبری» و «سوخت بری»
- پدیده هایی نظیر کولبری و سوخت بری به هیچ وجه در شأن و منزلت مردم و کشور نیست
- همراه با یادداشت هایی از عباس آرگون و عبدالوهاب سهلآبادی
توسعه نیافتگی استانهای مرزی باعث شده است که مردم آن استانها به کارهای غیرقانونی و عمدتاً قاچاق کالا روی بیاورند . از این رو نظام حکمرانی کشور برای تنظیم این روابط اقدام به ساختارمند کردن این روند کردهاند . ماجرای درگیری کولبرها در استانهای غربی کشور که طی دو سال گذشته همه نگاهها را به خود معطوف کرده تا جایی پیش رفت که پیشنهاد رسمی کردن آن کار داده شد، اقدام مشابهی که در استان شرقی کشور - سیستان و بلوچستان - درخصوص قاچاق سوخت که به «سوختبر»ها معروف شدند، صورت گرفت. همین هفته گذشته بود که ماجرای «سوختبر»ها در منطقه مرزی سراوان ، آشوبی را در استان به وجود آورد که واکنش حکومت را در پی داشت. اما این ماجراها باز هم نمیتواند سزاوار کشوری باشد که داعیه توسعه اقتصادی دارد . طبق آمار پارسال هر کولبر حدود 2 میلیون تومان درآمد داشت . طبق آمار داده شده هم هر سوختبر حدود 10 برابر قیمت سوختی که از ایران میخرد آن را به پاکستان میفروشد و از این راه درآمد دارد. اما این روند به گفته رئیس جمهوری پدیده ناهنجار کولبری و سوخت بری در شأن و منزلت مردم و کشور نیست. بر این اساس رئیسجمهوری خواستار ساماندهی سریع تجارت مرزی و مقابله با ناهنجاری در تجارت مرزی شد.
روز گذشته در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، چالش کولبری و سوخت بری و مسیر نرخ ارز مورد بحث و بررسی قرار گرفت و بنا شد کابینه دولت حسن روحانی راهکارهایی را احصا کند که در پی آن دیگر شاهد ظهور چنین پدیدههایی در کشور نباشیم.از سالهای گذشته موضوع کولبری و اتفاقهایی که برای این گروه در طول مسیر رخ میهد، خبرساز شد اما با گذشت زمان به فراموشی سپرده شد تا اینکه حادثه سوخت بری در سراوان پدید آمد.قاسم کریمی ، عضو اتاق بازرگانی ایران در این باره به «ایران» میگوید که در خیلی از شهرهای مرزی خبری از شغل نیست بههمین جهت افراد برای درآمدزایی چارهای جز کولبری و سوخت بری ندارند.وی ادامه داد که اگر در شهرهای مرزی کارخانه و یا فعالیتهای اقتصادی شکل گیرد هیچکدام از ساکنان شهرهای مرزی حاضر به کولبری و سوخت بری نیستند.عضو اتاق بازرگانی ایران پیشنهاد داد که برای ایجاد شغل در شهرهای مرزی میتوان شهرکهای صنعتی مشترک با کشورهای همسایه ایجاد کرد؛ شهرکهایی که میتواند تمام افرادی که جویای کار هستند را جذب کند. همچنین ایجاد کارگاههای کوچک توسط بنیاد مستضعفان هم میتواند کمک کننده باشد چرا که با ایجاد یک کارگاه حداقل 6 الی 7 نفر صاحب شغل میشوند.کریمی گفت که اگر ایجاد شغل و درآمد برای شهرهای مرزنشین صورت نگیرد تحت هیچ شرایطی نمیتوان جلوی این پدیده را گرفت؛ در شهرهای مرزی کشور، تجارت مرزی تا حد و حدودی که در قانون آمده مجاز است اما بیکاری وسیع مانع از اجرای قانون میشود.
کولبری و سوخت بری، آسیبهای جدی اقتصادی و اجتماعی دارد
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت رئیسجمهوری با اشاره به اینکه تجارت مرزی با هدف ارتقای زندگی و معیشت مرزنشینان و در عین حال کمک به حوزه مبادلات تجاری با همسایگان شکل گرفت، تأکید کرد که پدیدههایی نظیر کولبری و سوخت بری، آسیبهای جدی اقتصادی و اجتماعی دارد و به هیچ وجه درشأن و منزلت مردم و کشور نیست و باید همه تلاش کنند این وضعیت ناهنجار سریعاً سامان پیدا کند.در این جلسه که وزیر کشور و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، حضور داشتند گزارشی از اقدامات انجام شده برای ساماندهی مبادلات مرزی ارائه شد و طرح ساماندهی و نظارت بر مبادلات تجاری مطرح و مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
از جمله مزایای این طرح، تعیین تکلیف وضعیت ساماندهی بنادر و گمرکات کوچک استانهای ساحلی جنوبی کشور، استفاده از ظرفیتهای مبادلات مرزی برای تأمین کالاهای اساسی، جلوگیری از درهم تنیدگی معیشت مرزنشینان با درآمدهای قاچاق کالا و ایجاد شفافیت در واردات و گردش کالا در سطح استانهای مرزی مشمول است.رئیسجمهوری با اشاره به طرح ساماندهی و نظارت بر مبادلات تجاری گفت که اشتغال پایدار و ارتقای معیشت مرزنشینان و جایگزینی قطعی و فوری اشتغال مفید و مولد به جای رویه غیرقابل قبول کولبری بهعنوان هدف عملیاتی باید مورد توجه قرار گیرد.
بخشی از درآمد دولت برای مرزنشینان اختصاص یابد
روحانی با اشاره به تصمیمات و مصوبات گذشته دولت برای ساماندهی پدیده دردآور کولبری اظهار داشت که بر اساس این تصمیمات باید بخشی از درآمدهای دولت از محل درآمدهای کالاهایی که از مرزهای رسمی وارد میشوند، به مرزنشینان اختصاص پیدا کند تا مشکلات آنان حل شود.وی با تأکید بر لزوم اجرای دقیق و سریع این مصوبات تصریح کرد: تلاش دولت این بوده که با انضباط در تبادلات مرزی و ایجاد فرصت بهرهمندی مرزنشینان از امتیازات این طرح، زمینه رانتخواری از میان برداشته شود.نیکزاد نیز گفت: با توجه به عدم توسعه متوازن و توزیع عادلانه ثروت عدهای از مردم کشورمان سراغ کولبری میروند که باید به فکر اشتغال پایدار بود و با طرح های مقطعی نمیتوان درد این قشر آسیب پذیر را علاج کرد.
به فکر تولید ثروت باشیم
چندی پیش علی نیکزاد نایب رئیس مجلس گفت که وضعیت معیشتی مرزنشینان و کولبران در سیاستگذاریها همواره مورد توجه بوده است؛ این قشر با وضعیت شکنندهای از نظر معیشتی دست و پنجه نرم میکنند و باید اقدامات اساسی در دستور کار دولت قرار گیرد.او اذعان داشته بود که در شهرستانهای مرزی با توجه به کمبود صنایع تبدیلی و کارخانجات ، بیکاری روز افزون است و عدهای از مردم کشورمان سراغ کولبری میروند.وی با تأکید بر اینکه عدم توسعه مناطق مرزی و عدم توزیع عادلانه ثروت علت اصلی مشکلات کولبران است، تصریح کرد که باید با نگاه تولید ثروت در مناطق مرزی امنیت پایدار را با ایجاد اشتغال دائمی برای مردم فراهم کنیم.
حرکت به سمت رشد درآمدهای ارزی
در ادامه این جلسه عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی از وضعیت بازار ارز و راهکارهای ویژه و مؤثر مدیریت این بازار با مشارکت فعالان اقتصادی خصوصاً صادرکنندگان و با هدف ایجاد تعادل در نرخ ارز صحبت کرد.رئیسجمهوری با اشاره به دلایل مختلفی که مانع ایجاد ثبات و متعادل شدن قیمت ارز بوده است، گفت که کشور در مرحله افتخارآمیز پیروزی در جنگ تحمیلی اقتصادی قرار گرفته و همانطور که دولت با کمک فعالان اقتصادی توانست با اهداف شوم دشمن مقابله کند، امروز نیز در تلاش است با ایجاد آرامش و ثبات در اقتصاد کشور موجبات اطمینان و اعتماد فعالان اقتصادی را در دوره بازآفرینی کشور فراهم کند.روحانی اظهار داشت که دولت اعتقاد دارد کنترل و مدیریت بازار سرمایه و رسیدن به تعادل در قیمت ارز مستلزم تداوم فضای مساعد و قابل اعتماد برای فعالیتهای اقتصادی است و قطعاً هر گفتار و رفتاری هر چند غیراقتصادی که موجب آشفتگی و القای بیثباتی شود، به اقتصاد و معیشت مردم لطمه میزند.رئیسجمهوری تأکید کرد که شرایط عمومی کشور، زمینه را برای حرکت به سمت رشد درآمدهای ارزی، رفع التهابات و کاهش قیمتها در بازار ارز و کالا فراهم کرده است.
یادداشت
ضرورت همافزایی برای خداحافظی با کولبری
عباس آرگون
عضو اتاق بازرگانی ایران
همانگونه که رئیس جمهوری در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت عنوان کردند، کولبری و سوختبری در شأن مردم و کشور نیست و باید به سرعت برای حل این چالش برنامهریزی شود.در شرایطی که در دنیا کالاها با جدیدترین و بهروزترین وسایل حمل و نقل جابجا میشود، استفاده از نیروی انسانی در راستای کولبری و یا حتی سوختبری در شهرهای مرزی کشور اتفاق بسیار ناگواری است. افرادی که در چنین حوزههایی فعالیت میکنند کمترین نفع مالی را میبرند و تنها برای امرار معاش و رفع نیازهای اولیه خود به سمت چنین کارهایی میروند.
اگر در شهرهای مرزی شغلهای پایدار و مناسب بود، هیچ فردی حاضر نمیشد ریسک کولبری و سوختبری را تحمل کند؛ اما وقتی هیچ راهکاری جز انتخاب این گونه فعالیتها وجود ندارد، رفتن به این سمت که هر لحظه احتمال دارد جان فرد را به خطر بیندازد اجتنابناپذیر است. برای آنکه بتوان از این معضل بزرگ که دغدغه سیاستگذاران است عبور کرد یک راهکار وجود دارد و آن ایجاد شغل است. اگر بتوان بسترهای اشتغال را در شهرهای مرزی فراهم کرد، قطعاً دیگر شاهد فعالیت پرریسکی چون کولبری و سوختبری نخواهیم بود.
تمام شهرهای مرزی کشور پتانسیل و فرصتهای خوبی دارند که میتوان از آن در راستای ایجاد شغل استفاده کرد. از این رو اگر وزارتخانهها و سازمانهایی که در زمینه تولید، خدمات وسایر فعالیتهای اشتغالزا در کنار هم قرار گیرند و همافزایی داشته باشند میتوان اقتصاد شهرهای مرزی را رونق داد. از جمله فعالیتهایی که میتوان دنبال کرد گردشگری و ایجاد کارخانه و کارگاه است. به گونهای که بتوان از نیروی انسانی شهرهای مرزی به نحو مطلوب وشایسته بهره برد.اگر به سمت و سویی که به آن پرداخته شد برویم، یقیناً صادرات غیرنفتی کشور افزایش پیدا خواهد کرد و این امر عایدی خوبی برای کشوربه همراه دارد. نیروی انسانی بسیار ارزشمند است و باید نیروی ارزشمندی که در شهرهای مرزی وجود دارد را حفظ کرد و برای آنها فرصت سازی کرد.
وزارت صمت به فکر باشد!
عبدالوهاب سهلآبادی
عضو اتاق بازرگانی ایران
کولبری و سوختبری که این روزها در زمره چالشهای سیاستگذاران قرار گرفته تنها یک دلیل دارد و آن بیکاری است. اگر در شهرهای مرزی فرصت و شرایط شغل وجود داشت هیچ فردی برای درآمدزایی حاضر نبود در سرما و گرما از مسیرهای صعبالعبور بگذرد تا با جابهجایی بار و کالا به پول ناچیزی دست پیدا کند.
کولبرها و سوختبران کمترین عایدی و سود را از فعالیتی که انجام میدهند، میبرند و اگر با هر کدام از آنها صحبت کنید با صراحت میگویند اگر کار داشتیم سراغ چنین فعالیت خطرناکی نمیرفتیم.آنها جان خود را در معرض خطر میگذارند تا پاسخگوی نیازهای اولیه خانواده خود باشند، از همین رو ضروری است برای این قشر زحمتکش به فکر ایجاد شغلهای پایدار باشیم؛ مشاغلی که باعث شود افراد مجبور به کولبری و سوختبری نشوند.
یکی از مجموعههایی که میتواند در این بخش اثرگذار باشد وزارت صمت است. اگر سرمایهگذاریها به این سمت برود و سازمانهای توسعهای چون ایدرو و ایمیدرو کمک کنند، میتوان در شهرهای مرزی واحدهای صنعتی ایجاد کرد.از جمله صنایعی که میتوان دنبال کرد، صنایع فولادی است. در استان سیستان و بلوچستان به واسطه منابع آبی غنی که وجود دارد، میتوان کارخانه فولادی ایجاد کرد. اگر کارخانه فولادی در این منطقه شکل گیرد ضمن ایجاد اشتغال میتوان برای صادرات برنامهریزی کرد. در تمام شهرهای مرزی که از آن کولبری و سوختبری انجام میشود، میتوان به نحو مطلوب بهره برد و از نعمتهای خدادادی آن منطقه استفاده کرد.
بدین جهت ضرورت دارد که ضمن احصای امکانات شهرهای مرزی به سمت تشویق سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در شهرهای مرزی رفت، اگر مشوق و تخفیفهای متنوع برای فعالان اقتصادی در نظر گرفته شود دیگر هیچ بومی شهرهای مرزی جان خود را به خطر نمیاندازد.برای آنکه دیگر شاهد کولبری و سوختبری نباشیم و این معضل ریشهای حل شود، باید اشتغالآفرینی را جدی بگیریم.
روز گذشته در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، چالش کولبری و سوخت بری و مسیر نرخ ارز مورد بحث و بررسی قرار گرفت و بنا شد کابینه دولت حسن روحانی راهکارهایی را احصا کند که در پی آن دیگر شاهد ظهور چنین پدیدههایی در کشور نباشیم.از سالهای گذشته موضوع کولبری و اتفاقهایی که برای این گروه در طول مسیر رخ میهد، خبرساز شد اما با گذشت زمان به فراموشی سپرده شد تا اینکه حادثه سوخت بری در سراوان پدید آمد.قاسم کریمی ، عضو اتاق بازرگانی ایران در این باره به «ایران» میگوید که در خیلی از شهرهای مرزی خبری از شغل نیست بههمین جهت افراد برای درآمدزایی چارهای جز کولبری و سوخت بری ندارند.وی ادامه داد که اگر در شهرهای مرزی کارخانه و یا فعالیتهای اقتصادی شکل گیرد هیچکدام از ساکنان شهرهای مرزی حاضر به کولبری و سوخت بری نیستند.عضو اتاق بازرگانی ایران پیشنهاد داد که برای ایجاد شغل در شهرهای مرزی میتوان شهرکهای صنعتی مشترک با کشورهای همسایه ایجاد کرد؛ شهرکهایی که میتواند تمام افرادی که جویای کار هستند را جذب کند. همچنین ایجاد کارگاههای کوچک توسط بنیاد مستضعفان هم میتواند کمک کننده باشد چرا که با ایجاد یک کارگاه حداقل 6 الی 7 نفر صاحب شغل میشوند.کریمی گفت که اگر ایجاد شغل و درآمد برای شهرهای مرزنشین صورت نگیرد تحت هیچ شرایطی نمیتوان جلوی این پدیده را گرفت؛ در شهرهای مرزی کشور، تجارت مرزی تا حد و حدودی که در قانون آمده مجاز است اما بیکاری وسیع مانع از اجرای قانون میشود.
کولبری و سوخت بری، آسیبهای جدی اقتصادی و اجتماعی دارد
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت رئیسجمهوری با اشاره به اینکه تجارت مرزی با هدف ارتقای زندگی و معیشت مرزنشینان و در عین حال کمک به حوزه مبادلات تجاری با همسایگان شکل گرفت، تأکید کرد که پدیدههایی نظیر کولبری و سوخت بری، آسیبهای جدی اقتصادی و اجتماعی دارد و به هیچ وجه درشأن و منزلت مردم و کشور نیست و باید همه تلاش کنند این وضعیت ناهنجار سریعاً سامان پیدا کند.در این جلسه که وزیر کشور و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، حضور داشتند گزارشی از اقدامات انجام شده برای ساماندهی مبادلات مرزی ارائه شد و طرح ساماندهی و نظارت بر مبادلات تجاری مطرح و مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
از جمله مزایای این طرح، تعیین تکلیف وضعیت ساماندهی بنادر و گمرکات کوچک استانهای ساحلی جنوبی کشور، استفاده از ظرفیتهای مبادلات مرزی برای تأمین کالاهای اساسی، جلوگیری از درهم تنیدگی معیشت مرزنشینان با درآمدهای قاچاق کالا و ایجاد شفافیت در واردات و گردش کالا در سطح استانهای مرزی مشمول است.رئیسجمهوری با اشاره به طرح ساماندهی و نظارت بر مبادلات تجاری گفت که اشتغال پایدار و ارتقای معیشت مرزنشینان و جایگزینی قطعی و فوری اشتغال مفید و مولد به جای رویه غیرقابل قبول کولبری بهعنوان هدف عملیاتی باید مورد توجه قرار گیرد.
بخشی از درآمد دولت برای مرزنشینان اختصاص یابد
روحانی با اشاره به تصمیمات و مصوبات گذشته دولت برای ساماندهی پدیده دردآور کولبری اظهار داشت که بر اساس این تصمیمات باید بخشی از درآمدهای دولت از محل درآمدهای کالاهایی که از مرزهای رسمی وارد میشوند، به مرزنشینان اختصاص پیدا کند تا مشکلات آنان حل شود.وی با تأکید بر لزوم اجرای دقیق و سریع این مصوبات تصریح کرد: تلاش دولت این بوده که با انضباط در تبادلات مرزی و ایجاد فرصت بهرهمندی مرزنشینان از امتیازات این طرح، زمینه رانتخواری از میان برداشته شود.نیکزاد نیز گفت: با توجه به عدم توسعه متوازن و توزیع عادلانه ثروت عدهای از مردم کشورمان سراغ کولبری میروند که باید به فکر اشتغال پایدار بود و با طرح های مقطعی نمیتوان درد این قشر آسیب پذیر را علاج کرد.
به فکر تولید ثروت باشیم
چندی پیش علی نیکزاد نایب رئیس مجلس گفت که وضعیت معیشتی مرزنشینان و کولبران در سیاستگذاریها همواره مورد توجه بوده است؛ این قشر با وضعیت شکنندهای از نظر معیشتی دست و پنجه نرم میکنند و باید اقدامات اساسی در دستور کار دولت قرار گیرد.او اذعان داشته بود که در شهرستانهای مرزی با توجه به کمبود صنایع تبدیلی و کارخانجات ، بیکاری روز افزون است و عدهای از مردم کشورمان سراغ کولبری میروند.وی با تأکید بر اینکه عدم توسعه مناطق مرزی و عدم توزیع عادلانه ثروت علت اصلی مشکلات کولبران است، تصریح کرد که باید با نگاه تولید ثروت در مناطق مرزی امنیت پایدار را با ایجاد اشتغال دائمی برای مردم فراهم کنیم.
حرکت به سمت رشد درآمدهای ارزی
در ادامه این جلسه عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی از وضعیت بازار ارز و راهکارهای ویژه و مؤثر مدیریت این بازار با مشارکت فعالان اقتصادی خصوصاً صادرکنندگان و با هدف ایجاد تعادل در نرخ ارز صحبت کرد.رئیسجمهوری با اشاره به دلایل مختلفی که مانع ایجاد ثبات و متعادل شدن قیمت ارز بوده است، گفت که کشور در مرحله افتخارآمیز پیروزی در جنگ تحمیلی اقتصادی قرار گرفته و همانطور که دولت با کمک فعالان اقتصادی توانست با اهداف شوم دشمن مقابله کند، امروز نیز در تلاش است با ایجاد آرامش و ثبات در اقتصاد کشور موجبات اطمینان و اعتماد فعالان اقتصادی را در دوره بازآفرینی کشور فراهم کند.روحانی اظهار داشت که دولت اعتقاد دارد کنترل و مدیریت بازار سرمایه و رسیدن به تعادل در قیمت ارز مستلزم تداوم فضای مساعد و قابل اعتماد برای فعالیتهای اقتصادی است و قطعاً هر گفتار و رفتاری هر چند غیراقتصادی که موجب آشفتگی و القای بیثباتی شود، به اقتصاد و معیشت مردم لطمه میزند.رئیسجمهوری تأکید کرد که شرایط عمومی کشور، زمینه را برای حرکت به سمت رشد درآمدهای ارزی، رفع التهابات و کاهش قیمتها در بازار ارز و کالا فراهم کرده است.
یادداشت
ضرورت همافزایی برای خداحافظی با کولبری
عباس آرگون
عضو اتاق بازرگانی ایران
همانگونه که رئیس جمهوری در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت عنوان کردند، کولبری و سوختبری در شأن مردم و کشور نیست و باید به سرعت برای حل این چالش برنامهریزی شود.در شرایطی که در دنیا کالاها با جدیدترین و بهروزترین وسایل حمل و نقل جابجا میشود، استفاده از نیروی انسانی در راستای کولبری و یا حتی سوختبری در شهرهای مرزی کشور اتفاق بسیار ناگواری است. افرادی که در چنین حوزههایی فعالیت میکنند کمترین نفع مالی را میبرند و تنها برای امرار معاش و رفع نیازهای اولیه خود به سمت چنین کارهایی میروند.
اگر در شهرهای مرزی شغلهای پایدار و مناسب بود، هیچ فردی حاضر نمیشد ریسک کولبری و سوختبری را تحمل کند؛ اما وقتی هیچ راهکاری جز انتخاب این گونه فعالیتها وجود ندارد، رفتن به این سمت که هر لحظه احتمال دارد جان فرد را به خطر بیندازد اجتنابناپذیر است. برای آنکه بتوان از این معضل بزرگ که دغدغه سیاستگذاران است عبور کرد یک راهکار وجود دارد و آن ایجاد شغل است. اگر بتوان بسترهای اشتغال را در شهرهای مرزی فراهم کرد، قطعاً دیگر شاهد فعالیت پرریسکی چون کولبری و سوختبری نخواهیم بود.
تمام شهرهای مرزی کشور پتانسیل و فرصتهای خوبی دارند که میتوان از آن در راستای ایجاد شغل استفاده کرد. از این رو اگر وزارتخانهها و سازمانهایی که در زمینه تولید، خدمات وسایر فعالیتهای اشتغالزا در کنار هم قرار گیرند و همافزایی داشته باشند میتوان اقتصاد شهرهای مرزی را رونق داد. از جمله فعالیتهایی که میتوان دنبال کرد گردشگری و ایجاد کارخانه و کارگاه است. به گونهای که بتوان از نیروی انسانی شهرهای مرزی به نحو مطلوب وشایسته بهره برد.اگر به سمت و سویی که به آن پرداخته شد برویم، یقیناً صادرات غیرنفتی کشور افزایش پیدا خواهد کرد و این امر عایدی خوبی برای کشوربه همراه دارد. نیروی انسانی بسیار ارزشمند است و باید نیروی ارزشمندی که در شهرهای مرزی وجود دارد را حفظ کرد و برای آنها فرصت سازی کرد.
وزارت صمت به فکر باشد!
عبدالوهاب سهلآبادی
عضو اتاق بازرگانی ایران
کولبری و سوختبری که این روزها در زمره چالشهای سیاستگذاران قرار گرفته تنها یک دلیل دارد و آن بیکاری است. اگر در شهرهای مرزی فرصت و شرایط شغل وجود داشت هیچ فردی برای درآمدزایی حاضر نبود در سرما و گرما از مسیرهای صعبالعبور بگذرد تا با جابهجایی بار و کالا به پول ناچیزی دست پیدا کند.
کولبرها و سوختبران کمترین عایدی و سود را از فعالیتی که انجام میدهند، میبرند و اگر با هر کدام از آنها صحبت کنید با صراحت میگویند اگر کار داشتیم سراغ چنین فعالیت خطرناکی نمیرفتیم.آنها جان خود را در معرض خطر میگذارند تا پاسخگوی نیازهای اولیه خانواده خود باشند، از همین رو ضروری است برای این قشر زحمتکش به فکر ایجاد شغلهای پایدار باشیم؛ مشاغلی که باعث شود افراد مجبور به کولبری و سوختبری نشوند.
یکی از مجموعههایی که میتواند در این بخش اثرگذار باشد وزارت صمت است. اگر سرمایهگذاریها به این سمت برود و سازمانهای توسعهای چون ایدرو و ایمیدرو کمک کنند، میتوان در شهرهای مرزی واحدهای صنعتی ایجاد کرد.از جمله صنایعی که میتوان دنبال کرد، صنایع فولادی است. در استان سیستان و بلوچستان به واسطه منابع آبی غنی که وجود دارد، میتوان کارخانه فولادی ایجاد کرد. اگر کارخانه فولادی در این منطقه شکل گیرد ضمن ایجاد اشتغال میتوان برای صادرات برنامهریزی کرد. در تمام شهرهای مرزی که از آن کولبری و سوختبری انجام میشود، میتوان به نحو مطلوب بهره برد و از نعمتهای خدادادی آن منطقه استفاده کرد.
بدین جهت ضرورت دارد که ضمن احصای امکانات شهرهای مرزی به سمت تشویق سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در شهرهای مرزی رفت، اگر مشوق و تخفیفهای متنوع برای فعالان اقتصادی در نظر گرفته شود دیگر هیچ بومی شهرهای مرزی جان خود را به خطر نمیاندازد.برای آنکه دیگر شاهد کولبری و سوختبری نباشیم و این معضل ریشهای حل شود، باید اشتغالآفرینی را جدی بگیریم.

عدهای درباره شرایط کشور دروغسازی میکنند
معاون اول رئیسجمهوری اظهار داشت: کسان دیگری هستند که همواره از مشکلات صحبت میکنند و مشکل نبوده را بود میدانند و بر این اساس دروغسازی میکنند و برای دروغهای خود تحلیلهایی ارائه میکنند اما تولیدکننده همواره سازنده است و از دل مشکلات سازندگی بیرون میآورد.
به گزارش ایلنا، اسحاق جهانگیری در پنجمین مراسم اعطای نشان امینالضرب و ۱۳۷ سالگی اتاق بازرگانی تهران با بیان اینکه در یک سال گذشته بهدلیل شرایط کرونایی نتوانستیم با همه فعالان اقتصادی و صنعتگران گفتوگو داشته باشیم، اظهار داشت: هر چند مطالبی وجود دارد که باید درباره آن صحبت شود اما در یک سال اخیر بهدلیل شرایط کرونایی نتوانستیم با تمام فعالان به گفتوگو بنشینیم.
وی با تقدیر از اتاق بازرگانی برای برگزاری چنین مراسمی ادامه داد: برگزاری چنین مراسمی برای گرامیداشت و تقدیر از انسانهای زحمتکش و خوشنام که در مسائل اقتصادی و اجتماعی صاحبنام و ماندگار هستند بسیار خوب است و باید از این افراد صنعت تجلیل شود. کسانی که برای اشتغال و آینده کشور فعالیت میکنند باید مورد تقدیر قرار بگیرند و از این اقدام اتاق بسیار خوشحالم.
معاون اول رئیس جمهوری با بیان اینکه تفاوتهای انسانهای بزرگ در انجام فعالیتها با وجود موانع است، گفت: هرکدام از ما حتماً در فعالیتهایی که انجام میدهیم با موانعی روبهرو هستیم اما تفاوت انسانهای بزرگ را در این مواقع میبینیم که با وجود موانع، کارهای بزرگ انجام میدهند.
وی افزود: باید از کسانی که در این شرایط و با وجود موانع اقدامات بزرگ انجام دادند و میدهند یاد کنیم چرا که آنها سرمایه کشور هستند و باید به نسل جوان معرفی شوند و الگو قرار بگیرند.
جهانگیری تأکید کرد: نسل جوان باید احساس کند که با وجود موانع هم میتواند کارهای بزرگ انجام دهد همانطور که در گذشته هم افرادی توانستند این اقدامات را انجام دهند.
وی با تأکید بر اینکه اگر همواره از مشکلات بگوییم، دلیلی ندارد که جزو افراد بزرگ محسوب شویم، ادامه داد: کسان دیگری هستند که همواره از مشکلات صحبت میکنند و مشکل نبوده را بود میدانند و بر این اساس دروغسازی میکنند و برای دروغهای خود تحلیلهایی ارائه میکنند اما تولیدکننده همواره سازنده است و از دل مشکلات سازندگی بیرون میآورد و با سختیها، کارهای نو و ماندگار انجام میدهد و میگویند که سختیها تمام شدنی است.
معاون اول رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه باید از این صنعتگران یاد کنیم که در مشکلات هم سازنده بودند، اظهار داشت: در مقاطعی امریکاییها میخواستند صنعت ایران را زمینگیر کنند اما عدهای از جمله همین صنعتگران آن را سرپا نگه داشتند.
جهانگیری با تأکید بر اینکه روزهای خوبی را پیشرو میبینم، گفت: آینده بسیار خوبی خواهیم داشت و نسل جوان با استفاده از تجربه این افراد ماندگار و کارکشته میتوانند سختیها را پشتسر بگذارند و با این تجربیات با هم سختیها را پشتسر میگذاریم.
توسعه اقتصادی پایدار با بخش خصوصی ممکن میشود
رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران با بیان اینکه بخش خصوصی مولد و ملی میتواند بر فراز اقتصاد کشور باشد، گفت: توسعه اقتصادی پایدار و پویا با حضور فعال این بخش در اقتصاد با اعتماد عمومی ممکن میشود.
مسعود خوانساری درپنجمین دوره اهدای نشان و تندیس کارآفرینی امینالضرب، با اشاره به قدمت ۱۳۷ ساله اتاق بازرگانی تهران اظهار داشت: حضور مؤثر در انقلاب مشروطیت، کمک به کشور در قحطی، حضور فعال در جبهههای جنگی و حضور فعال در جهت عبور از کرونا، بخشی از فعالیتهای مهم این نهاد بخش خصوصی بوده است.
وی افزود: ساخت نخستین راهآهن، ساخت صنعت برق، اتومبیلهای سبک و سنگین، لوازمخانگی، لوازم بهداشتی، تأسیس مدرسه، مسجد و بیمارستان در دورافتادهترین بخشهای کشور، بخش دیگری از فعالیت اتاق بازرگانی بوده و از غرب تا شرق هیچ اقتصادی بدون توجه به بخش خصوصی به پیشرفت معناداری نرسیده است.
خوانساری با بیان اینکه در شرایط کنونی کارآفرینان غربی در ذهن مردم تبدیل به ستاره شدهاند و تجار داخلی مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند، تصریحکرد: در ۲۰ سال اخیر بیتوجهی به بخش خصوصی با افزایش درآمدهای نفتی اوج گرفته و عرصه بر فعالان این بخش تنگتر شده است.
وی با بیان اینکه در شرایط تحریم، بخش خصوصی به کسبوکار و معیشت مردم کمک میکند و اجازه افزایش بیکاری را نمیدهد، خاطرنشانکرد: در حالی که افرادی با فروش ارزهای دریافتی در آن سوی آبها ویلا و خانه خریدهاند، بخش خصوصی در داخل کشور ایستاده و به فعالیت خود ادامه میدهد.
رئیس اتاق تهران ادامه داد: در فهرست مفسدان اقتصادی نامی از فعالان متعهد کشور دیده نمیشود، اما همه را در یک صف قرار میدهند و تر و خشک را با هم میسوزانند. خوانساری تصریحکرد: طی سالها، سیاستهای غلط اقتصادی، بخشنامههای متعدد، سیاستهای ارزی، برهم زدن رقابت، واگذاریهای غیرکارشناسی و بازپسگیریهای سیاسی به چرخه فساد در کشور کمک کرده است.
به گزارش ایلنا، اسحاق جهانگیری در پنجمین مراسم اعطای نشان امینالضرب و ۱۳۷ سالگی اتاق بازرگانی تهران با بیان اینکه در یک سال گذشته بهدلیل شرایط کرونایی نتوانستیم با همه فعالان اقتصادی و صنعتگران گفتوگو داشته باشیم، اظهار داشت: هر چند مطالبی وجود دارد که باید درباره آن صحبت شود اما در یک سال اخیر بهدلیل شرایط کرونایی نتوانستیم با تمام فعالان به گفتوگو بنشینیم.
وی با تقدیر از اتاق بازرگانی برای برگزاری چنین مراسمی ادامه داد: برگزاری چنین مراسمی برای گرامیداشت و تقدیر از انسانهای زحمتکش و خوشنام که در مسائل اقتصادی و اجتماعی صاحبنام و ماندگار هستند بسیار خوب است و باید از این افراد صنعت تجلیل شود. کسانی که برای اشتغال و آینده کشور فعالیت میکنند باید مورد تقدیر قرار بگیرند و از این اقدام اتاق بسیار خوشحالم.
معاون اول رئیس جمهوری با بیان اینکه تفاوتهای انسانهای بزرگ در انجام فعالیتها با وجود موانع است، گفت: هرکدام از ما حتماً در فعالیتهایی که انجام میدهیم با موانعی روبهرو هستیم اما تفاوت انسانهای بزرگ را در این مواقع میبینیم که با وجود موانع، کارهای بزرگ انجام میدهند.
وی افزود: باید از کسانی که در این شرایط و با وجود موانع اقدامات بزرگ انجام دادند و میدهند یاد کنیم چرا که آنها سرمایه کشور هستند و باید به نسل جوان معرفی شوند و الگو قرار بگیرند.
جهانگیری تأکید کرد: نسل جوان باید احساس کند که با وجود موانع هم میتواند کارهای بزرگ انجام دهد همانطور که در گذشته هم افرادی توانستند این اقدامات را انجام دهند.
وی با تأکید بر اینکه اگر همواره از مشکلات بگوییم، دلیلی ندارد که جزو افراد بزرگ محسوب شویم، ادامه داد: کسان دیگری هستند که همواره از مشکلات صحبت میکنند و مشکل نبوده را بود میدانند و بر این اساس دروغسازی میکنند و برای دروغهای خود تحلیلهایی ارائه میکنند اما تولیدکننده همواره سازنده است و از دل مشکلات سازندگی بیرون میآورد و با سختیها، کارهای نو و ماندگار انجام میدهد و میگویند که سختیها تمام شدنی است.
معاون اول رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه باید از این صنعتگران یاد کنیم که در مشکلات هم سازنده بودند، اظهار داشت: در مقاطعی امریکاییها میخواستند صنعت ایران را زمینگیر کنند اما عدهای از جمله همین صنعتگران آن را سرپا نگه داشتند.
جهانگیری با تأکید بر اینکه روزهای خوبی را پیشرو میبینم، گفت: آینده بسیار خوبی خواهیم داشت و نسل جوان با استفاده از تجربه این افراد ماندگار و کارکشته میتوانند سختیها را پشتسر بگذارند و با این تجربیات با هم سختیها را پشتسر میگذاریم.
توسعه اقتصادی پایدار با بخش خصوصی ممکن میشود
رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران با بیان اینکه بخش خصوصی مولد و ملی میتواند بر فراز اقتصاد کشور باشد، گفت: توسعه اقتصادی پایدار و پویا با حضور فعال این بخش در اقتصاد با اعتماد عمومی ممکن میشود.
مسعود خوانساری درپنجمین دوره اهدای نشان و تندیس کارآفرینی امینالضرب، با اشاره به قدمت ۱۳۷ ساله اتاق بازرگانی تهران اظهار داشت: حضور مؤثر در انقلاب مشروطیت، کمک به کشور در قحطی، حضور فعال در جبهههای جنگی و حضور فعال در جهت عبور از کرونا، بخشی از فعالیتهای مهم این نهاد بخش خصوصی بوده است.
وی افزود: ساخت نخستین راهآهن، ساخت صنعت برق، اتومبیلهای سبک و سنگین، لوازمخانگی، لوازم بهداشتی، تأسیس مدرسه، مسجد و بیمارستان در دورافتادهترین بخشهای کشور، بخش دیگری از فعالیت اتاق بازرگانی بوده و از غرب تا شرق هیچ اقتصادی بدون توجه به بخش خصوصی به پیشرفت معناداری نرسیده است.
خوانساری با بیان اینکه در شرایط کنونی کارآفرینان غربی در ذهن مردم تبدیل به ستاره شدهاند و تجار داخلی مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند، تصریحکرد: در ۲۰ سال اخیر بیتوجهی به بخش خصوصی با افزایش درآمدهای نفتی اوج گرفته و عرصه بر فعالان این بخش تنگتر شده است.
وی با بیان اینکه در شرایط تحریم، بخش خصوصی به کسبوکار و معیشت مردم کمک میکند و اجازه افزایش بیکاری را نمیدهد، خاطرنشانکرد: در حالی که افرادی با فروش ارزهای دریافتی در آن سوی آبها ویلا و خانه خریدهاند، بخش خصوصی در داخل کشور ایستاده و به فعالیت خود ادامه میدهد.
رئیس اتاق تهران ادامه داد: در فهرست مفسدان اقتصادی نامی از فعالان متعهد کشور دیده نمیشود، اما همه را در یک صف قرار میدهند و تر و خشک را با هم میسوزانند. خوانساری تصریحکرد: طی سالها، سیاستهای غلط اقتصادی، بخشنامههای متعدد، سیاستهای ارزی، برهم زدن رقابت، واگذاریهای غیرکارشناسی و بازپسگیریهای سیاسی به چرخه فساد در کشور کمک کرده است.

پایانِ کوتاه فکری
حامد جیرودی/ بالاخره اتفاقی که از چند هفته قبل پیشبینی آن میشد، رخ داد و باشگاه استقلال به همکاریاش با محمود فکری خاتمه داد. وقتی سوت پایان بازی با سپاهان در هفته پانزدهم به نشانه باخت 2-0 استقلال و از دست دادن صدرنشینی این تیم به صدا درآمد، خبرهایی مبنی بر احتمال برکناری فکری از سرمربیگری آبیپوشان شنیده شد. با این حال، مسئولان استقلال که در این تصمیم مردد بودند به این نتیجه رسیدند که چند بازی دیگر به فکری مهلت بدهند اما وقتی استقلال در بازی آغازین خود در نیم فصل دوم برابر مس در رفسنجان به تساوی 1-1 رسید و پرسپولیس هم با یک برد اقتصادی دیگر فاصلهاش را با این تیم در صدر به 6 امتیاز رساند، مدیران استقلال تردید نداشتند که به پایان راه با فکری رسیدهاند و باید رسماً سرمربی جدیدی را به عنوان جایگزین او معرفی کنند.
در این شرایط از دوشنبه شب خبرهای برکناری فکری به طور جدی مطرح شد ولی باشگاه استقلال به آن واکنشی نشان نداد تا اینکه دیروز فکری بعد از حضور در باشگاه استقلال و جلسه با احمد مددی، مدیرعامل این باشگاه از سمت خود کنارهگیری کرد. طبق برنامه قرار بود دستیاران فکری در تمرین دیروز استقلال حاضر شوند اما آنها هم در محل تمرین این تیم حاضر نشدند تا به همکاری خود با استقلال پایان دهند. استقلال در ۱۶ هفتهای که فکری مربی بود، توانست با ۲۷ امتیاز و میانگین امتیازی 1/6 در رده سوم جدول قرار بگیرد. استقلال در مدت سرمربیگری فکری موفق شد ۱۹ گل به ثمر برساند (میانگین 18/1 گل در هر بازی) و ۱۲ گل دریافت کرد (میانگین 75/0 گل در هر بازی). فکری با وجود شروع خوب در استقلال، نتوانست این روند را ادامه دهد و در 5 بازی آخر تنها یک پیروزی کسب کرد و نوع بازی آبیها هم نتوانست نظر منتقدان، کارشناسان و البته هواداران را به خود جلب کند. او که پس فسخ قرارداد جنجالی با نساجی در 16 مهر سال جاری به استقلال پیوست، در طول مدت حضور خود در این تیم با چند بازیکن دچار مشکلات مختلفی شد و مسائل مالی باشگاه هم باعث شد تا اختلافات به اوج خودش برسد و در نهایت او پس از 4 ماه و 26 روز از تیم محبوب خود استعفا داد. فکری پس از خروج از ساختمان باشگاه استقلال و در حالی که تمایلی به صحبت با خبرنگاران نداشت، با لبخندی تلخ و مصنوعی سوار خودروی آبی رنگش شد و پس از اصرار خبرنگاران در چند جمله کوتاه گفت: «من استعفا دادم و کارم با استقلال تمام شد. امیدوارم این تصمیم برای همه خیر باشد.» در این میان، مددی هم بعد از جدایی فکری چنین صحبت کرد: «جلسهای دوستانه با آقای فکری داشتم و در این جلسه صمیمانه با ایشان توافقاتی انجام شد و در نهایت آقای فکری از سمت خود استعفا داد. جا دارد از زحمات ایشان در این ماهها تشکر کنم و میدانم که ایشان همه تلاش خود را برای موفقیت استقلال به کار بست. برای ایشان آرزوی موفقیت در ادامه دوران مربیگریش را دارم. انشاءالله بزودی سرمربی جدید استقلال را معرفی خواهیم کرد.»
در این شرایط از دوشنبه شب خبرهای برکناری فکری به طور جدی مطرح شد ولی باشگاه استقلال به آن واکنشی نشان نداد تا اینکه دیروز فکری بعد از حضور در باشگاه استقلال و جلسه با احمد مددی، مدیرعامل این باشگاه از سمت خود کنارهگیری کرد. طبق برنامه قرار بود دستیاران فکری در تمرین دیروز استقلال حاضر شوند اما آنها هم در محل تمرین این تیم حاضر نشدند تا به همکاری خود با استقلال پایان دهند. استقلال در ۱۶ هفتهای که فکری مربی بود، توانست با ۲۷ امتیاز و میانگین امتیازی 1/6 در رده سوم جدول قرار بگیرد. استقلال در مدت سرمربیگری فکری موفق شد ۱۹ گل به ثمر برساند (میانگین 18/1 گل در هر بازی) و ۱۲ گل دریافت کرد (میانگین 75/0 گل در هر بازی). فکری با وجود شروع خوب در استقلال، نتوانست این روند را ادامه دهد و در 5 بازی آخر تنها یک پیروزی کسب کرد و نوع بازی آبیها هم نتوانست نظر منتقدان، کارشناسان و البته هواداران را به خود جلب کند. او که پس فسخ قرارداد جنجالی با نساجی در 16 مهر سال جاری به استقلال پیوست، در طول مدت حضور خود در این تیم با چند بازیکن دچار مشکلات مختلفی شد و مسائل مالی باشگاه هم باعث شد تا اختلافات به اوج خودش برسد و در نهایت او پس از 4 ماه و 26 روز از تیم محبوب خود استعفا داد. فکری پس از خروج از ساختمان باشگاه استقلال و در حالی که تمایلی به صحبت با خبرنگاران نداشت، با لبخندی تلخ و مصنوعی سوار خودروی آبی رنگش شد و پس از اصرار خبرنگاران در چند جمله کوتاه گفت: «من استعفا دادم و کارم با استقلال تمام شد. امیدوارم این تصمیم برای همه خیر باشد.» در این میان، مددی هم بعد از جدایی فکری چنین صحبت کرد: «جلسهای دوستانه با آقای فکری داشتم و در این جلسه صمیمانه با ایشان توافقاتی انجام شد و در نهایت آقای فکری از سمت خود استعفا داد. جا دارد از زحمات ایشان در این ماهها تشکر کنم و میدانم که ایشان همه تلاش خود را برای موفقیت استقلال به کار بست. برای ایشان آرزوی موفقیت در ادامه دوران مربیگریش را دارم. انشاءالله بزودی سرمربی جدید استقلال را معرفی خواهیم کرد.»

گفتوگوی تلفنی روحانی و مکرون
- روحانی در گفت و گو با رئیس جمهور فرانسه: تنها راه حفظ و احیای برجام، لغو تحریمهای امریکا است
- مکرون :اروپا آمادگی برای فعال شدن بیشتر در هفته های پیش رو جهت احیای برجام را دارد
رئیس جمهوری از برجام بهعنوان یک توافق چند جانبه بین المللی با طرفهای مشخص که با قطعنامه 2231 شورای امنیت تثبیت گردیده، نام برد و گفت: برجام به هیچ وجه قابل مذاکره مجدد نیست و تنها راه حفظ و احیای آن نیز لغو تحریم ها از سوی امریکا است. حسن روحانی روز سه شنبه در گفت و گو با «امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه، با تأکید بر اینکه از دست رفتن فرصتها برای حفظ و احیای برجام میتواند شرایط را سختتر کند، افزود: کاهش مرحلهای تعهدات از سوی ایران به دلیل خروج امریکا از برجام و ناتوانی سه کشور اروپایی از عمل به تعهدات برجامی بوده که پس از تحقق تعهدات طرفهای مقابل، فوراً قابل بازگشت است.
دکتر روحانی لغو اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی از سوی ایران را در چارچوب قانون مصوب مجلس دانست و افزود: همکاری ما با آژانس بین المللی انرژی اتمی همچنان ادامه دارد و ما هیچ گاه از برجام خارج نشده ایم.
رئیس جمهور تأکید کرد: هرگونه اقدام یا موضع غیرسازنده در شورای حکام می تواند به بروز چالش های جدید و پیچیده شدن وضعیت جاری منجر شود.
دکتر روحانی از فرانسه به عنوان یک بازیگر مهم نام برد و گفت: روابط تهران – پاریس می تواند بر اساس دیدگاهی پایدار و با اهدافی درازمدت برای همکاری های مشترک دو جانبه، منطقه ای و جهانی توسعه یابد.
رئیس جمهور همچنین با اشاره به پاندمی ویروس کرونا در کشورهای مختلف جهان از جمله ایران و فرانسه، با بیان اینکه مقابله مؤثر با کرونا نیازمند همکاری همه کشورهای جهان است، افزود: تحریم های ظالمانه و غیرقانونی امریکا، مقابله با این بیماری را برای ایران دشوارتر کرده و دستیابی جمهوری اسلامی به منابع مالی خود حتی برای تهیه دارو و تجهیزات پزشکی را با مشکل مواجه کرده است و از اتحادیه اروپا بویژه فرانسه انتظار می رود در مقابل این اقدام غیرانسانی، سکوت نکند.
رئیس جمهور فرانسه نیز در این گفت و گوی تلفنی حفظ برجام را یک ضرورت برای جامعه جهانی خواند و برتداوم گفت و گوها برای بازگشت همه طرف ها به اجرای کامل تعهدات برجام تأکید کرد.
امانوئل مکرون بر اقدام دو طرف برای گام های اولیه تأکید کرد و گفت: اروپا آمادگی برای فعال شدن بیشتر در هفته های پیش رو جهت احیاء برجام را دارد.
دکتر روحانی لغو اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی از سوی ایران را در چارچوب قانون مصوب مجلس دانست و افزود: همکاری ما با آژانس بین المللی انرژی اتمی همچنان ادامه دارد و ما هیچ گاه از برجام خارج نشده ایم.
رئیس جمهور تأکید کرد: هرگونه اقدام یا موضع غیرسازنده در شورای حکام می تواند به بروز چالش های جدید و پیچیده شدن وضعیت جاری منجر شود.
دکتر روحانی از فرانسه به عنوان یک بازیگر مهم نام برد و گفت: روابط تهران – پاریس می تواند بر اساس دیدگاهی پایدار و با اهدافی درازمدت برای همکاری های مشترک دو جانبه، منطقه ای و جهانی توسعه یابد.
رئیس جمهور همچنین با اشاره به پاندمی ویروس کرونا در کشورهای مختلف جهان از جمله ایران و فرانسه، با بیان اینکه مقابله مؤثر با کرونا نیازمند همکاری همه کشورهای جهان است، افزود: تحریم های ظالمانه و غیرقانونی امریکا، مقابله با این بیماری را برای ایران دشوارتر کرده و دستیابی جمهوری اسلامی به منابع مالی خود حتی برای تهیه دارو و تجهیزات پزشکی را با مشکل مواجه کرده است و از اتحادیه اروپا بویژه فرانسه انتظار می رود در مقابل این اقدام غیرانسانی، سکوت نکند.
رئیس جمهور فرانسه نیز در این گفت و گوی تلفنی حفظ برجام را یک ضرورت برای جامعه جهانی خواند و برتداوم گفت و گوها برای بازگشت همه طرف ها به اجرای کامل تعهدات برجام تأکید کرد.
امانوئل مکرون بر اقدام دو طرف برای گام های اولیه تأکید کرد و گفت: اروپا آمادگی برای فعال شدن بیشتر در هفته های پیش رو جهت احیاء برجام را دارد.

ربیعی: نوبت حسن نیت عملی امریکاست
گروه سیاسی/ سخنگوی دولت تأکید کرد که هیچ راهی جز دیپلماسی برای حل اختلافات نیست. علی ربیعی با اشاره به رویدادهای روزهای اخیر مرتبط با پرونده هستهای ایران، تصریح کرد که ایران حسن نیت خود را تاکنون نشان داده و آخرین نمونه آن هم توافق موقت با آژانس بینالمللی انرژی اتمی بوده و حالا نوبت طرفهای برجام است که در عمل حسن نیت خود را نشان دهند. او در همین چارچوب نسبت به بسته شدن پنجره فرصت برای دولت امریکا هشدار داد و توضیح داد که چرا ایران پیشنهاد گفتوگو با اعضای 4+1 با حضور نماینده امریکا را رد کرده است.
ربیعی در نشست خبری هفتگی خود اما سخنانش را با توضیحی درباره اصول حاکم بر سیاست داخلی و خارجی در دولتهای یازدهم و دوازدهم آغاز کرد و گفت: دولت در هشت سال گذشته در سیاست داخلی ایجاد فضایی آرام و گسترش تسهیلگری برای کنش اجتماعی مردم و نیز در عرصه اقتصادی مقاوم کردن اقتصاد همزمان با تلاش برای رشد و توسعه داشته و نگاهی به گسترش زیرساختها و مقایسه آن با گذشتهها این مهم را نشان میدهد.
به گزارش ایسنا، او ادامه داد: در سیاست خارجی دولت براساس یک منطق تصمیماتی را تاکنون اتخاذ و دنبال کرده است. دولت در این هشت سال ایجاد زمینه برای تأمین رفاه و آسایش مردم را با از میان بردن تحریمهای ضدانسانی، تأمین امنیت فیزیکی مردم در برابر خطر تروریسم و جنگ و نیز تأمین سلامت مردم در سال اخیر در برابر پاندمی ویروس کرونا را دنبال کرده است.
سخنگوی دولت با اشاره به مذاکرات منتهی به برجام از سال 92 در همین چارچوب و خروج ترامپ از برجام گفت: امروز که به اقرار مقامات دولت جدید امریکا و همه ناظران جهان، سیاست فشار حداکثری شکست خورده، برای امریکا راهی جز بازگشت به برجام باقی نمانده است. ما در طول این سالها به عهد خود پایبند ماندیم و اکنون نوبت امریکاست که شعار خود در بازگشت به جهان را با کنار گذاشتن غیرانسانیترین تحریمهایی که جهان به خاطر میآورد، اثبات کند.
دیپلماسی بدون صداقت آغاز نمیشود
سخنگوی دولت با بیان اینکه ما هم مانند بسیاری از ملتهای دیگر باور داریم که هیچ راهی جز دیپلماسی برای حل اختلاف جاری نیست، تأکید کرد: اما دیپلماسی نمیتواند بدون حسن نیت و نشان دادن صداقت آغاز شود. دولت امریکا تا امروز از برداشتن کوتاهترین گامی که نشانگر تلاش برای اعتمادسازی باشد خودداری کرده است.
ربیعی تصریح کرد: دولت و مذاکرهکنندگان ما به عنوان وکلای مردم در احقاق حق ضایع شده ملت ما در تعقیب دیپلماسی چه از راه ساز و کارهای چندجانبه و چه از راه مجامع بینالمللی کوتاه نخواهند آمد، اما هرگز تن به بازی بیپایانی نخواهند داد که هدف از آن خریدن زمان برای دولت امریکا و به تعویق انداختن لغو تحریمهایی باشد که نه تنها با متن قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، روح قوانین بینالمللی و نص برجام مغایرت دارد، بلکه رنج را بر مردم ما تمدید میکند. وی افزود: ما آمادهایم که هر پیشنهاد عادلانه و صادقانهای را برای حل این اختلاف بشنویم اما بیش از آن منتظریم که اقداماتی را در عمل ببینیم که میتوانند به تدریج اعتماد ازدسترفته را بازسازی کنند.
انتظار ایران از طرفهای برجام
سخنگوی دولت با بیان اینکه توافق اخیر ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی حامل پیامی روشن دال بر حسن نیت ما در فرصت دادن به دیپلماسی بود، گفت: امروز انتظار داریم اعضای شرکتکننده در برجام با دریافت این پیام، گام متقابلی برای اثبات حسن نیت بردارند. در اینجا نمیتوانم از این هشدار صرفنظر کنم که اقدامی خلاف انتظار ما آثاری مخرب بر فرایندهای دیپلماتیک خواهد داشت و میتواند پنجرههای فرصت را به سرعت ببندد.وی ادامه داد: همینطور انتظار داریم که همه طرفها عاقلانه و دوراندیشانه رفتار کنند و ارزش لحظات گذرا و برگشتناپذیر را بدانند. ما همچنان به دیپلماسی متعهدیم و اطمینان داریم که در آیندهای نزدیک، قانونمندی بر زیادهخواهی و زورگویی غلبه خواهد کرد.
دلیل رد پیشنهاد گفتوگو با حضور امریکا
سخنگوی دولت در پاسخ به پرسشی درباره آخرین وضعیت بررسیها برای حضور امریکا در نشست کمیسیون مشترک برجام گفت: پیشنهاد سه کشور اروپایی برای برگزاری نشست این گروه و امریکا به عنوان مهمان ابتکاری، برای حل مسائل بود، اما از نظر ما زمان خوبی برای برگزاری چنین نشستی نیست. بدون لغو تحریمها، ادعای امریکا مبنی بر اعتقاد به دیپلماسی یک لفاظی ریاکارانه و غیرقابل قبول به نظر میرسد. ربیعی تصریح کرد: ما پیش از هر مذاکرهای باید نسبت به صداقت امریکا در جدیت آن برای بازگشت به تعهدات مطابق نص توافق برجام اطمینان پیدا کنیم. تنها معیار، گامهای عملی دولت امریکاست. ما از هرگونه ابتکاری از جانب اعضای باقیمانده در برجام برای سوق دادن امریکا به ارائه چنین اطمینانی به جمهوری اسلامی ایران استقبال میکنیم. وی با تأکید بر اینکه به دیپلماسی به عنوان تنها راه حل خروج از بنبستی که امریکا آفریده پایبندیم، گفت: اما آغاز یک فرایند دیپلماتیک مؤثر به حداقلی از حسن نیت نیاز دارد که امریکا با امتناع از انجام تعهدات اولیه خود مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد از آن سر باز زده است. ما منتظر اقدام امریکا هستیم. دولت بایدن نمیتواند سیاست ترامپ را اجرا کند و توقع نتیجه متفاوتی داشته باشد. اولین قدم برای امریکا اعلام بازگشت به برجام و انجام تعهداتش است.
ربیعی در پاسخ به پرسشی درباره واکنش ایران به قطعنامه ضدایرانی که در میان اعضای شورای حکام از سوی امریکا توزیع شده، گفت: هر اقدام مثبت یا منفی را با اقدامی متناظر و متناسب و در زمان و به شیوه مقتضی پاسخ خواهیم داد. در پاسخ به زمزمه کشورهای اروپایی، نماینده کشورمان طی بیانیهای اعلام کرده است که در صورت تصویب هر قطعنامهای علیه ایران، قطعا واکنش مناسب و تصمیم مقتضی اتخاذ خواهد شد؛ از جمله بازنگری در بیانیه مشترک اخیر بین آژانس و سازمان انرژی اتمی.
گشایشهای ارزی
ربیعی درباره آخرین وضعیت آزادسازی پول ایران توسط کره جنوبی، گفت: پیگیریها در روزهای اخیر سرعت بیشتری گرفته و گشایشهای خوبی به وجود آمده است. بانک مرکزی با کره جنوبی و عراق توافقاتی در مورد نحوه استفاده از منابع و مقاصدی که باید منتقل بشوند، انجام داده است.
وی با تأکید بر اینکه بانک مرکزی برای خرید کالاهای اساسی، دارو و تجهیزات پزشکی سالانه باید بیش از ۱۰ میلیارد دلار ارز تأمین نماید، گفت: به طور طبیعی اولویت دولت و بانک مرکزی در استفاده از این منابع، در درجه اول برای تأمین کالاهای اساسی و تأمین نهادههای کشاورزی و دامی و دارو و تجهیزات پزشکی است. بر اساس مذاکرات صورت گرفته استفاده از منابع به صورت تدریجی انجام خواهد گرفت. در مورد کره جنوبی براساس تفاهم صورت گرفته دستور پرداخت یک میلیارد دلار به بانک کره داده شده است که در حال عملیاتی شدن است.
جهش ایرانی ویروس کرونا صحت ندارد
ربیعی در پاسخ به پرسش ایسنا درباره برخی اظهارات در زمینه وجود کرونای جهشیافته ایرانی، تصریح کرد: واژه موتاسیون ایرانی یا جهش ایرانی ویروس کرونا که به نقل از نایب رئیس مجلس منتشر شده، درست نیست و صحت ندارد. تا امروز از میان گونههایی که با مبدأ انگلیس، آفریقای جنوبی، برزیل و کالیفرنیا وجود دارند، صرفاً واریانت انگلیسی در ایران مشاهده شده است. وی در پاسخ به پرسشی درباره تصمیمات کرونایی دولت با توجه به تعطیلات نوروز، گفت: تعیین تکلیف کلی سفرهای نوروزی در جلسه آتی ستاد ملی مقابله با کرونا مشخص میشود.
انتقاد از مصوبه افزایش قیمت اینترنت
ربیعی در پاسخ به پرسشی درباره مصوبات اخیر مجلس در زمینه اینترنت و نگرانیهای ایجاد شده درخصوص گرانی آن گفت: اپراتورهای ارتباطی در یک مدل بلندمدت ۱۵ساله با دولت قرار دارند و براساس این قرارداد؛ سالانه ۲۸ درصد درآمد خود را به خزانه واریز و به عنوان درآمدهای عمومی بودجه به حساب میآید. چگونه و در یک تصمیم بدون مطالعه عمیق مصوب کنیم که این ۲۸ درصد به ۳۸ درصد اضافه شود؟ چه حرمتی برای سرمایهگذاری قائل میشویم؟ آیا این خلاف سیاستهای کلی نظام است یا نه؟ این تصمیم هزینههای قابل توجهی به مردم وارد خواهد کرد. این هزینهها هم در افزایش قیمت اینترنت به مردم وارد میشود و هم در توقف توسعه و عقبماندگی کشور در پیشرفت در حوزه ارتباطات.

نمایش رنج، پالایش روح
ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
«نه سلاح سرده، نه گرم، نه دود میکنه، نه شعله داره اما میسوزونه.» قصاص هنگام جنایت داستان زندگی الهه و مادر اوست. اما این نمایش تنها قصه زندگی آنها نیست، قصه زندگی همه آنهایی است که اسید زندگیشان را آب کرد و تغییر داد. اسید نه تنها حفرههایی پاک نشدنی روی صورت قربانیان میگذارد ،که مغاکهایی عمیق در روح و روان آنها حفر میکند. میخواهند مردم بدانند که آنها با همه دردهایشان همچنان زندهاند و با صورتی سوخته میتوانند کنار دیگران زندگی کنند.
نمایش «قصاص هنگام جنایت» با هنرنمایی سه قربانی اسید پاشی روز دهم اسفند ماه روی صحنه رفت و اجرای آن با رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی تا بیست و هشتم همین ماه ادامه دارد.
محسن مرتضوی، عضو هیأت مدیره انجمن حمایت از قربانیان اسید پاشی یکی از بازیگران این نمایش است. او خود چند سال پیش قربانی اسید پاشی یکی از همکارانش شد؛ حادثهای که برای همیشه مسیر زندگی او را عوض کرد. محسن در این تئاتر نقش نیما را بازی میکند. او از تجربههای نابی که از بازی در این نمایش به دست آورده میگوید: «تمرین را پارسال شروع کردیم و اصلاً قرار نبود کارمان به اجرا برسد. قرار بود این تمرین کارگاهی باشد برای خودباوری و بچهها تنها با شرکت در آن حالشان خوب شود و از انزوا دربیایند. 15 نفر از بچهها برای شرکت در این کارگاه که بههمت انجمن برگزار شد ثبتنام کردند، تمرین واقعاً مؤثری بود. قبل از کارهمه ما از زندگی قبلی میگفتیم و با این داستانها میخندیدیم و گریه میکردیم ،بعد ورزش میکردیم و تست بازیگری میدادیم و کتاب میخواندیم و روی تلفظ حروف کار میکردیم. خیلی اوقات بچهها به خاطر سوختگی در ناحیه بینی و دهان نمیتوانستند برخی حروف را خوب تلفظ کنند. بههرحال تمرین سختی بود مثلاً من فهمیدم یکی از حروف را اصلاً نمیتوانم به زبان بیاورم یعنی خیلی از مشکلات را موقع تمرین فهمیدیم و رویش کار کردیم تا اینکه آقای رحیمی کارگردان تئاتر، متنی را پیشنهاد داد که تمرین روی آن را شروع کردیم.»
بچهها با متن نمایش کم کم آشنا شدند و قرار شد تئاتر چهار شخصیت اصلی داشته باشد. نیما، الهه، آرزو و معصومه. بچهها میدانستند این نمایش داستان زندگی آنها نیست اما چرا هر تکه حالشان را دگرگون میکرد؟ چرا هر قسمت برایشان آشنا بود؟ انگار بخشی از زندگی خودشان. خیلی وقتها بچهها با این متن گریه و آنقدر تمرین کردند که در نهایت از میانشان چهار بازیگر اصلی انتخاب شد. سه نفر از قربانیان اسیدپاشی نقشهای اصلی را برعهده گرفتند. محسن مرتضوی نیما شد، الهام سلطانی الهه و مریم زمانی نقش معصومه را برعهده گرفت و نقش آرزو را بازیگری بهصورت افتخاری بازی کرد.
محسن میگوید: «در این یک سال هفتهای دو سه جلسه تمرین کردیم. با همه سختیهایی که داشتیم بالاخره در نقشها جا افتادیم بویژه نقش من که خیلی سخت بود. من نقش یک اسید پاش را داشتم و این برای من که قربانی اسیدپاشیام واقعاً سخت بود، چراکه دقیقاً نقطه مقابل روحیات من بود. من اصلاً روحیات نیما را ندارم. واقعاً چطور کسی میتواند روی دیگران اسید بپاشد؟ هنوزهم با خودم میگویم کاش نیما اسید نمیپاشید. کاش تصمیم دیگری میگرفت اما انتخاب نیمای نمایش ما اسید بود.
من امیدوارم همه این کارها موجب شود بچههای قربانی از خانه بیرون بیایند و از این که صورتشان دیده میشود، نترسند. ما یک وقتهایی بهخاطر صورتمان از طرف مردم قضاوت میشویم؛ یک وقتهایی باعث ترس یا شکرگزاریشان میشویم اما ما نباید از همه اینها بترسیم. دعا میکنم با اجرای این تئاتر یک نفر کمتر قربانی اسیدپاشی شود. ما میخواهیم با این کار صدایمان را به مردم برسانیم و بگوییم ما هستیم و زندگی میکنیم و هویت داریم و هنوز شهروندیم. امیدواریم از این به بعد کسی در انجمن ما را نزند و همگی به فهمی برسیم که بتوانیم مشکلات را با گفتوگو حل کنیم نه با اسید یا هر خشونت دیگری.»
الهام سلطانی بازیگر نقش الهه در دنیای واقعی دو سال پیش قربانی اسیدپاشی همسر سابقش شد. او میگوید: «بازی کردن نقشی که در زندگی خودمان اتفاق افتاده حس و حال عجیبی دارد. اولین بار که متن بعد از چند ماه تکمیل شد و قسمتهای نهایی اش را که اوج کار بود میخواندیم همه گریه میکردیم. الان در اجرا هم آن دیالوگها خیلی تأثیرگذار است. اوایل اجرا از الان سختتر بود؛ اینکه بخواهیم دائم داستانی را مرور کنیم که خیلی شبیه داستان زندگی خودمان است. بویژه برای من که این داستان خیلی شبیه داستان زندگی خودم است. کسی که قربانی این اتفاق شده تلاش میکند در زندگی واقعی حس و حال آن لحظه را فراموش کند. اما با اجرای این نقش ما دائم مجبور بودیم به گذشته و حال و هوایش برگردیم، همه اینها برای من سخت بود. من یکی از کسانی بودم که با نقشم هم مشکل داشتم انگار میخواستم عدالتی را که خودم در زندگی واقعی به آن نرسیدهام الهه در دنیای نمایش ببیند و حس کند اما بعد فهمیدم تئاتر ماهیت خودش را دارد و نباید آن را با زندگی واقعی قیاس کنم. قسمت سخت دیگرماجرا هم این بود که ما نباید چیزی را به مخاطب القاء میکردیم؛ یعنی ما باید از روزهای خوب شروع میکردیم و با حس خوب به روزهای تلخ و احساس تلخ میرسیدیم و چون هیچکدام کاراصلیمان تئاتر نبود دشوار بود. اما مدام در تمرینها بهتر شدیم و سعی کردیم با اتفاقی که در عالم واقع برایمان افتاده با نقشی که داریم فاصله بگیریم.»
الهام امیدوار است که مردم با دیدن این نمایش متوجه شوند آدم هایی هستند که در این جامعه این اتفاق تلخ برایشان افتاده، چون خیلی از مردم حتی از این اتفاقها بیخبرند و نمیدانند انجمن قربانیان اسیدپاشی 150 عضو دارد و همچنان هر سال تعداد زیادی، قربانی این اتفاق میشوند و تعدادی هم به اعضای انجمن میپیوندند و خیلیها هم با شرایط سخت زندگی میکنند و با سختیهای این حادثه تلخ روزگار میگذرانند. شاید بعد از دیدن این نمایش مردم به آنها فکر کنند و اینکه چطور زندگی میکنند. شاید این اتفاق باعث شد آدم هایی مثل او دوباره به جامعه برگردند و مشکلاتشان دیده و حرفشان شنیده شود.
جواد رحیمی، کارگردان این نمایش میگوید: «اولین بار که قصه بچهها و دغدغههایشان را شنیدم متوجه شدم دوست دارند دیده شوند. از آنها خواستیم کارگاهی در انجمن بگذاریم تا علاقهمندان به بازیگری در آن شرکت کنند. 10 نفری اعلام آمادگی کردند. اول با قصهنویسی و داستاننویسی شروع کردیم. بعد سراغ تمرینهای بازیگری، بدن و بیان رفتیم. بعد از گذشت مدتی برخی از بچهها از ما جدا شدند. در نهایت قصهای نوشتم و داستانی که نمیخواستم دقیقاً قصه زندگی خود آنها باشد تا کمتر ناراحتشان کند. سبک کار رئالیستی و واقعگرایانه است؛ قصه زنی که توسط همسر سابقش اسید پاشی میشود اما در همین حین مادرهم مورد حمله قرار میگیرد. داستان جوری است که مشخص نکردیم مقصر کیست و بیشتر یک نقد اجتماعی است.»
به گفته رحیمی در روزهای تمرین حال بچهها خوب بود؛ میخندیدند و خوشحال بودند. سختیهایی هم بود که او نمیتوانست به شکلی حرفهای کار کند؛ چراکه با علاقه مندانی تمرین میکرد که اغلب در زندگی حتی تئاتر هم ندیده بودند.
رحیمی تأکید میکند: «خیلیها حتی نمیدانند چنین فجایعی در جامعه رخ میدهد و کسی به فکر آنهایی که قربانی این خشونت شدهاند، نیست. مردم با این دست کارها بیشتر با قربانیان اسیدپاشی آشنا میشوند.»
این نمایش برای اولین بار در جشنواره تئاتر استان تهران اجرا شد. قربانیان اسید پاشی امیدوارند با اجرای این نمایش دوباره به جامعه بازگردند و تعداد بیشتری از مردم بدانند که آنها هنوز هستند، آنها تأکید میکنند که اسید جسمشان را سوزانده اما نتوانسته ناامیدشان کند.
گزارش نویس
«نه سلاح سرده، نه گرم، نه دود میکنه، نه شعله داره اما میسوزونه.» قصاص هنگام جنایت داستان زندگی الهه و مادر اوست. اما این نمایش تنها قصه زندگی آنها نیست، قصه زندگی همه آنهایی است که اسید زندگیشان را آب کرد و تغییر داد. اسید نه تنها حفرههایی پاک نشدنی روی صورت قربانیان میگذارد ،که مغاکهایی عمیق در روح و روان آنها حفر میکند. میخواهند مردم بدانند که آنها با همه دردهایشان همچنان زندهاند و با صورتی سوخته میتوانند کنار دیگران زندگی کنند.
نمایش «قصاص هنگام جنایت» با هنرنمایی سه قربانی اسید پاشی روز دهم اسفند ماه روی صحنه رفت و اجرای آن با رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی تا بیست و هشتم همین ماه ادامه دارد.
محسن مرتضوی، عضو هیأت مدیره انجمن حمایت از قربانیان اسید پاشی یکی از بازیگران این نمایش است. او خود چند سال پیش قربانی اسید پاشی یکی از همکارانش شد؛ حادثهای که برای همیشه مسیر زندگی او را عوض کرد. محسن در این تئاتر نقش نیما را بازی میکند. او از تجربههای نابی که از بازی در این نمایش به دست آورده میگوید: «تمرین را پارسال شروع کردیم و اصلاً قرار نبود کارمان به اجرا برسد. قرار بود این تمرین کارگاهی باشد برای خودباوری و بچهها تنها با شرکت در آن حالشان خوب شود و از انزوا دربیایند. 15 نفر از بچهها برای شرکت در این کارگاه که بههمت انجمن برگزار شد ثبتنام کردند، تمرین واقعاً مؤثری بود. قبل از کارهمه ما از زندگی قبلی میگفتیم و با این داستانها میخندیدیم و گریه میکردیم ،بعد ورزش میکردیم و تست بازیگری میدادیم و کتاب میخواندیم و روی تلفظ حروف کار میکردیم. خیلی اوقات بچهها به خاطر سوختگی در ناحیه بینی و دهان نمیتوانستند برخی حروف را خوب تلفظ کنند. بههرحال تمرین سختی بود مثلاً من فهمیدم یکی از حروف را اصلاً نمیتوانم به زبان بیاورم یعنی خیلی از مشکلات را موقع تمرین فهمیدیم و رویش کار کردیم تا اینکه آقای رحیمی کارگردان تئاتر، متنی را پیشنهاد داد که تمرین روی آن را شروع کردیم.»
بچهها با متن نمایش کم کم آشنا شدند و قرار شد تئاتر چهار شخصیت اصلی داشته باشد. نیما، الهه، آرزو و معصومه. بچهها میدانستند این نمایش داستان زندگی آنها نیست اما چرا هر تکه حالشان را دگرگون میکرد؟ چرا هر قسمت برایشان آشنا بود؟ انگار بخشی از زندگی خودشان. خیلی وقتها بچهها با این متن گریه و آنقدر تمرین کردند که در نهایت از میانشان چهار بازیگر اصلی انتخاب شد. سه نفر از قربانیان اسیدپاشی نقشهای اصلی را برعهده گرفتند. محسن مرتضوی نیما شد، الهام سلطانی الهه و مریم زمانی نقش معصومه را برعهده گرفت و نقش آرزو را بازیگری بهصورت افتخاری بازی کرد.
محسن میگوید: «در این یک سال هفتهای دو سه جلسه تمرین کردیم. با همه سختیهایی که داشتیم بالاخره در نقشها جا افتادیم بویژه نقش من که خیلی سخت بود. من نقش یک اسید پاش را داشتم و این برای من که قربانی اسیدپاشیام واقعاً سخت بود، چراکه دقیقاً نقطه مقابل روحیات من بود. من اصلاً روحیات نیما را ندارم. واقعاً چطور کسی میتواند روی دیگران اسید بپاشد؟ هنوزهم با خودم میگویم کاش نیما اسید نمیپاشید. کاش تصمیم دیگری میگرفت اما انتخاب نیمای نمایش ما اسید بود.
من امیدوارم همه این کارها موجب شود بچههای قربانی از خانه بیرون بیایند و از این که صورتشان دیده میشود، نترسند. ما یک وقتهایی بهخاطر صورتمان از طرف مردم قضاوت میشویم؛ یک وقتهایی باعث ترس یا شکرگزاریشان میشویم اما ما نباید از همه اینها بترسیم. دعا میکنم با اجرای این تئاتر یک نفر کمتر قربانی اسیدپاشی شود. ما میخواهیم با این کار صدایمان را به مردم برسانیم و بگوییم ما هستیم و زندگی میکنیم و هویت داریم و هنوز شهروندیم. امیدواریم از این به بعد کسی در انجمن ما را نزند و همگی به فهمی برسیم که بتوانیم مشکلات را با گفتوگو حل کنیم نه با اسید یا هر خشونت دیگری.»
الهام سلطانی بازیگر نقش الهه در دنیای واقعی دو سال پیش قربانی اسیدپاشی همسر سابقش شد. او میگوید: «بازی کردن نقشی که در زندگی خودمان اتفاق افتاده حس و حال عجیبی دارد. اولین بار که متن بعد از چند ماه تکمیل شد و قسمتهای نهایی اش را که اوج کار بود میخواندیم همه گریه میکردیم. الان در اجرا هم آن دیالوگها خیلی تأثیرگذار است. اوایل اجرا از الان سختتر بود؛ اینکه بخواهیم دائم داستانی را مرور کنیم که خیلی شبیه داستان زندگی خودمان است. بویژه برای من که این داستان خیلی شبیه داستان زندگی خودم است. کسی که قربانی این اتفاق شده تلاش میکند در زندگی واقعی حس و حال آن لحظه را فراموش کند. اما با اجرای این نقش ما دائم مجبور بودیم به گذشته و حال و هوایش برگردیم، همه اینها برای من سخت بود. من یکی از کسانی بودم که با نقشم هم مشکل داشتم انگار میخواستم عدالتی را که خودم در زندگی واقعی به آن نرسیدهام الهه در دنیای نمایش ببیند و حس کند اما بعد فهمیدم تئاتر ماهیت خودش را دارد و نباید آن را با زندگی واقعی قیاس کنم. قسمت سخت دیگرماجرا هم این بود که ما نباید چیزی را به مخاطب القاء میکردیم؛ یعنی ما باید از روزهای خوب شروع میکردیم و با حس خوب به روزهای تلخ و احساس تلخ میرسیدیم و چون هیچکدام کاراصلیمان تئاتر نبود دشوار بود. اما مدام در تمرینها بهتر شدیم و سعی کردیم با اتفاقی که در عالم واقع برایمان افتاده با نقشی که داریم فاصله بگیریم.»
الهام امیدوار است که مردم با دیدن این نمایش متوجه شوند آدم هایی هستند که در این جامعه این اتفاق تلخ برایشان افتاده، چون خیلی از مردم حتی از این اتفاقها بیخبرند و نمیدانند انجمن قربانیان اسیدپاشی 150 عضو دارد و همچنان هر سال تعداد زیادی، قربانی این اتفاق میشوند و تعدادی هم به اعضای انجمن میپیوندند و خیلیها هم با شرایط سخت زندگی میکنند و با سختیهای این حادثه تلخ روزگار میگذرانند. شاید بعد از دیدن این نمایش مردم به آنها فکر کنند و اینکه چطور زندگی میکنند. شاید این اتفاق باعث شد آدم هایی مثل او دوباره به جامعه برگردند و مشکلاتشان دیده و حرفشان شنیده شود.
جواد رحیمی، کارگردان این نمایش میگوید: «اولین بار که قصه بچهها و دغدغههایشان را شنیدم متوجه شدم دوست دارند دیده شوند. از آنها خواستیم کارگاهی در انجمن بگذاریم تا علاقهمندان به بازیگری در آن شرکت کنند. 10 نفری اعلام آمادگی کردند. اول با قصهنویسی و داستاننویسی شروع کردیم. بعد سراغ تمرینهای بازیگری، بدن و بیان رفتیم. بعد از گذشت مدتی برخی از بچهها از ما جدا شدند. در نهایت قصهای نوشتم و داستانی که نمیخواستم دقیقاً قصه زندگی خود آنها باشد تا کمتر ناراحتشان کند. سبک کار رئالیستی و واقعگرایانه است؛ قصه زنی که توسط همسر سابقش اسید پاشی میشود اما در همین حین مادرهم مورد حمله قرار میگیرد. داستان جوری است که مشخص نکردیم مقصر کیست و بیشتر یک نقد اجتماعی است.»
به گفته رحیمی در روزهای تمرین حال بچهها خوب بود؛ میخندیدند و خوشحال بودند. سختیهایی هم بود که او نمیتوانست به شکلی حرفهای کار کند؛ چراکه با علاقه مندانی تمرین میکرد که اغلب در زندگی حتی تئاتر هم ندیده بودند.
رحیمی تأکید میکند: «خیلیها حتی نمیدانند چنین فجایعی در جامعه رخ میدهد و کسی به فکر آنهایی که قربانی این خشونت شدهاند، نیست. مردم با این دست کارها بیشتر با قربانیان اسیدپاشی آشنا میشوند.»
این نمایش برای اولین بار در جشنواره تئاتر استان تهران اجرا شد. قربانیان اسید پاشی امیدوارند با اجرای این نمایش دوباره به جامعه بازگردند و تعداد بیشتری از مردم بدانند که آنها هنوز هستند، آنها تأکید میکنند که اسید جسمشان را سوزانده اما نتوانسته ناامیدشان کند.

جولان کرونا در بازار
حمیده امینی فرد
خبرنگار
حدوداً دو هفته دیگر سال 1400 آغاز میشود؛ اما برخلاف تصورمان همچنان با کرونا دست و پنجه نرم میکنیم. عید سال گذشته را در شوک آمدن ویروسی بودیم که نمیدانستیم برای یکسال دیگر هم با ما خواهد ماند. حالا اما با واقعیت ویروسی مواجه شدهایم که بازهم نمیدانیم در سال 1401 با ما خواهد بود یا نه!؟ با اینهمه چه در شوک بوده باشیم یا نه مثل امروز! با از دست دادن حدود 60 هزار نفر از هموطنان مان، باورمان شده باشد که کرونا قطعاً کشنده است، رفتار اجتماعی ما با گذشته چندان تفاوتی نکرده است.
امروز در سیزدهم اسفند ماه، درحالیکه آمار فوتیهای ناشی از کرونا دوباره به نمودار سهرقمی خود برگشته، ویروس جهشیافته انگلیسی نگرانیهای جدیدی را برایمان بهوجود آورده و تریبونهای رسمی و غیررسمی مدام از وضعیت قرمز و ناپایدار شهرها میگوید. بازار تهران، مراکز خرید، آرایشگاهها، خیابانهای اصلی، مترو و اتوبوس، همچنان با انبوه جمعیتی مواجه است که اغلبشان نه فقط برای معیشت که با هدف خریدهای جزئی عید آمدهاند؛ جمعیتی که بدون توجه به پروتکلهای بهداشتی اعلام شده در صف فشرده و متراکم خرید، ایستاده و درحالیکه اغذیهفروشیها مملو از جمعیت است، تعداد زیادی برای تفریح در حال گپ زدن هستند. اگر چه در چند ماه گذشته با رعایت دستورالعملها، آمار فوتیها بعد از یک صعود خیره کننده و رسیدن به عدد 500 در آبان و آذر دوباره دورقمی شد، اما در همان شرایط خوشبینانه هم ما با فوت افراد مشهوری همچون علی انصاریان و مهرداد میناوند و خیلیهای دیگر، باورمان شد که در این شرایط هم نمیتوان از این ویروس جان سالم به در برد. حالا اما وضعیت تغییر کرده است، همه ما لااقل در اطرافیان دور و نزدیک با مرگ عزیزانی روبهرو شدهایم که بدون هیچ بیماری قبلی و علائم خاصی در سلامتی کامل در نبرد نابرابر با کرونا ناگهان زمین افتادند، اما با وجود این همچنان سهلانگارانه و با تکبر در زمین نا ایمن این ویروس بازی میکنیم! واقعاً چرا؟: «من خستهام، از این شرایط طولانیمدت، دلمان به عید خوش است، قیمتها که نمیگذارد هوس آجیل و ماهی شب عید کنیم، لااقل این فضا را که میبینیم، روحیهمان عوض میشود. از صبح که گشت زدهام، شاید یک روسری خریده باشم.سه ساعت است که داخل بازار میچرخم، خواهرم از شهرستان سفارش داده، شاید عید برویم رفسنجان، خانوادهام را یکسال است که ندیدهام، خوشبختانه فوتی نداشتیم، اما خیلیها گرفتند و خوب شدند. دیگر تا عید تمام میشود، میخواهند مردم را بترسانند.» اینها حرفهای خانم رحمانی است، زنی که ماسکش را پایین کشیده و مشغول گاز زدن ساندویچ بندری اطراف بازار است. کنار او روی نیمکت مادر و دختری نشستهاند که آنها هم مشغول وارسی خریدهای امروزشان هستند. در کیسه مشکی رنگ جز یک لباس و کفش چیز دیگری دیده نمیشود. زن آهی میکشد و میگوید «همینها را هم با عیدی امسالمان خریدیم.
راست میگویند بازار را تعطیل کنند. نمیشود که باز باشد، ما در خانه بمانیم! امسال هم میهمان میآید و میرود، ماندهایم آجیل 300 هزار تومانی را کجای دلمان بگذاریم.کرونا بماند بهترمان است.» کمی آنطرفتر از او در نزدیکیهای میدان اصلی در راسته آجیلفروشان، حدوداً 10 نفر فشرده مشغول وارسی خوراکیها شدهاند. فروشنده ماسک مشکیاش را زیرچانهاش زده و مدام غر میزند که مبادا کسی دست در سبد پستهها کند. عصبانی که میشود میگوید هر عدد از این بادامها، هزار تومن برایم آب خورده، برایش مهم نیست کسی ماسک زده یا نه، صورتش را مستقیم در صورت یکی از مشتریهایش میکند و با صدای بلند میگوید کسی نمیخواهد، الکی نایستد! مشتری که اعتراض میکند، میگوید نداری برای چه مانع کسب میشوی! مشتری با ناراحتی، کنار میایستد، سراغ ماسکش را که میگیرم، عصبانی میشود، میگوید همه جا را باز گذاشتهاند، همین دیروز بلیت قطار برای مشهد خریدیم، با قیمت سرسامآور، نکند کرونا فقط در بازار تهران است؟ چرا هر چه میشود میآیید اینجا! میگویند اوضاع را کنترل کردهایم، خب من میتوانم به بچهام حالی کنم اوضاع خوب نیست باباجان، به زور مرا آورده که برایش کیف بخرم. زنی که کنار او ایستاده با خنده میگوید «ما تازه کارمان که تمام میشود میرویم داخل مترو، آنجا همه چیز هست، قیمتش هم لااقل چند هزارتومان پایینتر است، تازگیها آجیل شب عید هم آوردهاند.
اگر قرار بود کسی کرونا بگیرد در آن وضع شلوغی، تا حالا همهمان مرده بودیم.» در واگنهای مترو بویژه نزدیکیهای ظهر، راسته دستفروشان با وجود ممانعت مأموران شروع بهکار میکنند، حالا در اجناسشان همه چیز بوی عید میدهد. مردم برای خرید یک شلوار زمستانی مثلاً حراج خورده، سرو دست میشکنند، میگویند همین را الان میخریم، سال دیگر نمیتوانیم! فروشندهها هم از این هیجان استفاده میکنند. یک نفر لوازم آرایشی سیارش را روی صورت مشتریها امتحان میکند. زن خوشحال است، میگوید: «امسال وسعش نرسیده آرایشگاه برود، با همین کارش را راه میاندازد.»
کنار او زنی نشسته که با دو لایه ماسک باز هم معذب است، میگوید محل کارم بازار است، نه تاکسی گیر میآید و نه میشود هر روز تاکسی اینترنتی گرفت. چارهای ندارم، باید این شرایط را تحمل کنم! هر روز وضع همین است، عصرها بدتر میشود. خیلیها ماسک نمیزنند اما خبری از آن سختگیریهای گذشته نیست. یعنی آنقدر شلوغ است که نمیتوان همه را کنترل کرد. مردم هم برایشان عادی شده، وقتی میبینند هرروز این همه برنامه و جشنواره برگزار میشود و خود مسئولان هم سفر استانی میروند، توقع دارید باورشان بشود که اوضاع خطرناک است! زنی که در کنار میلهها به زور ایستاده میگوید:«بازار را کنترل کردید، مترو و اتوبوس را، اینهمه مرکز خرید و آرایشگاه، خود من امسال نتوانستم وقت آرایشگاه بگیرم، تا 29 اسفند پر بود، عروس هم داشتند. فامیلهای شهرستانمان برای عید میخواهند بیایند تهران، میتوانم در را ببندم؟! با این وضع گرانیها لااقل دروازهها را ببندند کسی نتواند میهمانی برود، بهخدا ما راضی هستیم. در میدان عبدلآباد، زنی که برای خرید جهیزیه دخترش آمده، میگوید:«یک ساعت چرخ زدم تا بالاخره جای پارک پیدا کردم، غلغله است، مردم از همه جا آمدهاند.
اگر از کسی بپرسی کرونا، باور کن نمیدانند اصلاً چیست؟ در اینجا دستفروشان زیادی روی زمین بساط پهن کردهاند، یا با گاری آجیل شب عید میفروشند. جمعیت برای چند هزار تومان ارزانتر روی سر هم سوار شدهاند. راحت باقالی و لبو میخورند.» صحنههایی که شبیه آن را در بازار تهران زیاد میبینیم. مغازهدارهایی که بدون ماسک، در فضای شلوغ غذا میخورند. تنها دغدغهشان رونق بازار شب عید است:«اما چه فایده! اگر تا شب عید دوام نیاوریم چه؟»این را مغازهداری میگوید که چند ماه پیش، برادرزاده جوانش را بر اثر کرونا از دست داده است. دست و دلش به فروش نمیرود، مغازه را باز میگذارد که حال و هوایش عوض شود. «هیچ امیدی به زندگی نداریم. مردم را که میبینم شوق خرید دارند، حالم بهتر میشود، اما خدا آخرش را بخیر کند.»
خبرنگار
حدوداً دو هفته دیگر سال 1400 آغاز میشود؛ اما برخلاف تصورمان همچنان با کرونا دست و پنجه نرم میکنیم. عید سال گذشته را در شوک آمدن ویروسی بودیم که نمیدانستیم برای یکسال دیگر هم با ما خواهد ماند. حالا اما با واقعیت ویروسی مواجه شدهایم که بازهم نمیدانیم در سال 1401 با ما خواهد بود یا نه!؟ با اینهمه چه در شوک بوده باشیم یا نه مثل امروز! با از دست دادن حدود 60 هزار نفر از هموطنان مان، باورمان شده باشد که کرونا قطعاً کشنده است، رفتار اجتماعی ما با گذشته چندان تفاوتی نکرده است.
امروز در سیزدهم اسفند ماه، درحالیکه آمار فوتیهای ناشی از کرونا دوباره به نمودار سهرقمی خود برگشته، ویروس جهشیافته انگلیسی نگرانیهای جدیدی را برایمان بهوجود آورده و تریبونهای رسمی و غیررسمی مدام از وضعیت قرمز و ناپایدار شهرها میگوید. بازار تهران، مراکز خرید، آرایشگاهها، خیابانهای اصلی، مترو و اتوبوس، همچنان با انبوه جمعیتی مواجه است که اغلبشان نه فقط برای معیشت که با هدف خریدهای جزئی عید آمدهاند؛ جمعیتی که بدون توجه به پروتکلهای بهداشتی اعلام شده در صف فشرده و متراکم خرید، ایستاده و درحالیکه اغذیهفروشیها مملو از جمعیت است، تعداد زیادی برای تفریح در حال گپ زدن هستند. اگر چه در چند ماه گذشته با رعایت دستورالعملها، آمار فوتیها بعد از یک صعود خیره کننده و رسیدن به عدد 500 در آبان و آذر دوباره دورقمی شد، اما در همان شرایط خوشبینانه هم ما با فوت افراد مشهوری همچون علی انصاریان و مهرداد میناوند و خیلیهای دیگر، باورمان شد که در این شرایط هم نمیتوان از این ویروس جان سالم به در برد. حالا اما وضعیت تغییر کرده است، همه ما لااقل در اطرافیان دور و نزدیک با مرگ عزیزانی روبهرو شدهایم که بدون هیچ بیماری قبلی و علائم خاصی در سلامتی کامل در نبرد نابرابر با کرونا ناگهان زمین افتادند، اما با وجود این همچنان سهلانگارانه و با تکبر در زمین نا ایمن این ویروس بازی میکنیم! واقعاً چرا؟: «من خستهام، از این شرایط طولانیمدت، دلمان به عید خوش است، قیمتها که نمیگذارد هوس آجیل و ماهی شب عید کنیم، لااقل این فضا را که میبینیم، روحیهمان عوض میشود. از صبح که گشت زدهام، شاید یک روسری خریده باشم.سه ساعت است که داخل بازار میچرخم، خواهرم از شهرستان سفارش داده، شاید عید برویم رفسنجان، خانوادهام را یکسال است که ندیدهام، خوشبختانه فوتی نداشتیم، اما خیلیها گرفتند و خوب شدند. دیگر تا عید تمام میشود، میخواهند مردم را بترسانند.» اینها حرفهای خانم رحمانی است، زنی که ماسکش را پایین کشیده و مشغول گاز زدن ساندویچ بندری اطراف بازار است. کنار او روی نیمکت مادر و دختری نشستهاند که آنها هم مشغول وارسی خریدهای امروزشان هستند. در کیسه مشکی رنگ جز یک لباس و کفش چیز دیگری دیده نمیشود. زن آهی میکشد و میگوید «همینها را هم با عیدی امسالمان خریدیم.
راست میگویند بازار را تعطیل کنند. نمیشود که باز باشد، ما در خانه بمانیم! امسال هم میهمان میآید و میرود، ماندهایم آجیل 300 هزار تومانی را کجای دلمان بگذاریم.کرونا بماند بهترمان است.» کمی آنطرفتر از او در نزدیکیهای میدان اصلی در راسته آجیلفروشان، حدوداً 10 نفر فشرده مشغول وارسی خوراکیها شدهاند. فروشنده ماسک مشکیاش را زیرچانهاش زده و مدام غر میزند که مبادا کسی دست در سبد پستهها کند. عصبانی که میشود میگوید هر عدد از این بادامها، هزار تومن برایم آب خورده، برایش مهم نیست کسی ماسک زده یا نه، صورتش را مستقیم در صورت یکی از مشتریهایش میکند و با صدای بلند میگوید کسی نمیخواهد، الکی نایستد! مشتری که اعتراض میکند، میگوید نداری برای چه مانع کسب میشوی! مشتری با ناراحتی، کنار میایستد، سراغ ماسکش را که میگیرم، عصبانی میشود، میگوید همه جا را باز گذاشتهاند، همین دیروز بلیت قطار برای مشهد خریدیم، با قیمت سرسامآور، نکند کرونا فقط در بازار تهران است؟ چرا هر چه میشود میآیید اینجا! میگویند اوضاع را کنترل کردهایم، خب من میتوانم به بچهام حالی کنم اوضاع خوب نیست باباجان، به زور مرا آورده که برایش کیف بخرم. زنی که کنار او ایستاده با خنده میگوید «ما تازه کارمان که تمام میشود میرویم داخل مترو، آنجا همه چیز هست، قیمتش هم لااقل چند هزارتومان پایینتر است، تازگیها آجیل شب عید هم آوردهاند.
اگر قرار بود کسی کرونا بگیرد در آن وضع شلوغی، تا حالا همهمان مرده بودیم.» در واگنهای مترو بویژه نزدیکیهای ظهر، راسته دستفروشان با وجود ممانعت مأموران شروع بهکار میکنند، حالا در اجناسشان همه چیز بوی عید میدهد. مردم برای خرید یک شلوار زمستانی مثلاً حراج خورده، سرو دست میشکنند، میگویند همین را الان میخریم، سال دیگر نمیتوانیم! فروشندهها هم از این هیجان استفاده میکنند. یک نفر لوازم آرایشی سیارش را روی صورت مشتریها امتحان میکند. زن خوشحال است، میگوید: «امسال وسعش نرسیده آرایشگاه برود، با همین کارش را راه میاندازد.»
کنار او زنی نشسته که با دو لایه ماسک باز هم معذب است، میگوید محل کارم بازار است، نه تاکسی گیر میآید و نه میشود هر روز تاکسی اینترنتی گرفت. چارهای ندارم، باید این شرایط را تحمل کنم! هر روز وضع همین است، عصرها بدتر میشود. خیلیها ماسک نمیزنند اما خبری از آن سختگیریهای گذشته نیست. یعنی آنقدر شلوغ است که نمیتوان همه را کنترل کرد. مردم هم برایشان عادی شده، وقتی میبینند هرروز این همه برنامه و جشنواره برگزار میشود و خود مسئولان هم سفر استانی میروند، توقع دارید باورشان بشود که اوضاع خطرناک است! زنی که در کنار میلهها به زور ایستاده میگوید:«بازار را کنترل کردید، مترو و اتوبوس را، اینهمه مرکز خرید و آرایشگاه، خود من امسال نتوانستم وقت آرایشگاه بگیرم، تا 29 اسفند پر بود، عروس هم داشتند. فامیلهای شهرستانمان برای عید میخواهند بیایند تهران، میتوانم در را ببندم؟! با این وضع گرانیها لااقل دروازهها را ببندند کسی نتواند میهمانی برود، بهخدا ما راضی هستیم. در میدان عبدلآباد، زنی که برای خرید جهیزیه دخترش آمده، میگوید:«یک ساعت چرخ زدم تا بالاخره جای پارک پیدا کردم، غلغله است، مردم از همه جا آمدهاند.
اگر از کسی بپرسی کرونا، باور کن نمیدانند اصلاً چیست؟ در اینجا دستفروشان زیادی روی زمین بساط پهن کردهاند، یا با گاری آجیل شب عید میفروشند. جمعیت برای چند هزار تومان ارزانتر روی سر هم سوار شدهاند. راحت باقالی و لبو میخورند.» صحنههایی که شبیه آن را در بازار تهران زیاد میبینیم. مغازهدارهایی که بدون ماسک، در فضای شلوغ غذا میخورند. تنها دغدغهشان رونق بازار شب عید است:«اما چه فایده! اگر تا شب عید دوام نیاوریم چه؟»این را مغازهداری میگوید که چند ماه پیش، برادرزاده جوانش را بر اثر کرونا از دست داده است. دست و دلش به فروش نمیرود، مغازه را باز میگذارد که حال و هوایش عوض شود. «هیچ امیدی به زندگی نداریم. مردم را که میبینم شوق خرید دارند، حالم بهتر میشود، اما خدا آخرش را بخیر کند.»

پرونده جنگلهای آقمشهد به دیوان عالی کشور رفت
زهرا کشوری
خبرنگار
پرونده تشکیل شده برای ۵۶۰۰ هکتار از جنگلهای باستانی هیرکانی برای تعیین تکلیف به دیوان عالی کشور رفت. سازمان جنگلها، منابعطبیعی و آبخیزداری کشور این جنگلها را ملی، انفال و غیرقابل وقف میداند اما اوقاف ساری همچنان اعتقاد دارد این جنگلهای باستانی وقف است. یک دهه از شکایت منابع طبیعی از فردی که به نام وقف، ۵۶۰۰ هکتار از جنگلهای هیرکانی را تصاحب کرده است میگذرد. گزارشهای رسانهای در سالجاری به ورود حجتالاسلام مرتضوی رئیس دیوان عالی کشور به پرونده اراضی آقمشهد ساری منجر شد. این حضور به ارسال پرونده آقمشهد به دیوان عالی کشور انجامید. بسیاری اعتقاد دارند که ورود دیوان عالی کشور به پرونده به بازگرداندن جنگلهای هیرکانی به منابعطبیعی منجر میشود. اما رضا افلاطونی مدیرکل حقوقی سازمان جنگلها منابع طبیعی کشور در گفتوگو به «ایران» درباره این نتیجهگیری عمومی به یک جمله بسنده میکند و میگوید: «هنوز دیوان حتی در مورد پذیرش اعاده دادرسی تصمیم نگرفتهاست.»
اسحاق عطایی مدیرکل منابع طبیعی استان مازندران نیز به رسانهها میگوید: «اگرچه بعضاً برخی مسئولان قوه قضائیه در بازدید بهطور ضمنی بر حقانیت مالکیت منابع طبیعی بر اراضی جنگلی آقمشهد اذعان داشتند، ولی تا صدور رأی نمیتوان در این زمینه اظهارنظر کرد.» عطایی میگوید: «منابع طبیعی نسبت به اراضی ۴۷۰ هکتاری داخل روستای آقمشهد که در اختیار مردم قرار دارد، هیچ ادعایی ندارد و صرفاً نسبت به وقف اراضی جنگلی آقمشهد که در زمره انفال قرار دارد و از نظر شرعی مراجع تقلید از جمله رهبر معظم انقلاب قابلیت وقف ندارد مدعی شده است.» او در نهایت اظهارنظر قطعی را منوط به صدور رأی نهایی دیوان عالی کشور میداند.
محمد داسمه حقوقدان در گفتوگو با «ایران» با توضیح مراحل رسیدن یک پرونده به دیوان عالی از تشخیص رأی خلاف بین توسط رئیس قوه قضائیه سخن میگوید. اشاره او به رأیی است که در سال ۹۲ اراضی مورد نظر در جنگلهای اقمشهد را وقفی دانسته بود. او احتمال میدهد این رأی خلاف بین شرع تشخیص داده شده که پرونده آقمشهد به دیوان عالی کشور رسیده است. او در توضیح این روند به «ایران» میگوید: «تا پیش از رسیدن پرونده جنگلهای هیرکانی آقمشهد به دیوان عالی کشور اتفاقاتی افتاده است. در ابتدا رئیس کل دادگستری مازندران درخواست اعمال ماده ۴۷۷ را برای قوه قضائیه ارسال کرده است. همچنین درخواست نیز از سوی معاونت قضایی در حقوق عامه به قوه قضائیه فرستاده شده است.» به گفته داسمه اعمال ماده ۴۷۷ درباره صدور رأیی انجام میشود که درخواست کنندگان اعمال این ماده اعتقاد دارند رأی صادر شده دارای ایراداتی است. بنابراین با توجه به اختیارات رئیس قوه قضائیه از او میخواهند رأی را خلاف بین شرع تشخیص بدهد.
او به دستور چندماه گذشته رئیسی، رئیس قوه قضائیه، درباره پرونده جنگلهای آقمشهد ساری اشاره میکند و میگوید: «آقای رئیسی از بازرسی ویژه قوه قضائیه خواست تا موضوع آق مشهد را بررسی و گزارش را برای او ارسال کند.» به گفته داسمه بررسی پرونده آقمشهد بهدنبال دستور رئیسی از طریق دادیاران دیوان عالی کشور در حال بررسی است.
داسمه به دیدار میدانی حجتالاسلام مرتضوی ریاست دیوان عالی کشور از جنگلهای آقمشهد اشاره میکند و میگوید: «آقای مرتضوی در این دیدار میدانی از بررسی پرونده توسط دیوان عالی کشور خبر داده است.»
او میگوید: «طبق نص صریح قانون هرگاه رئیس کل دادگستری استان، دادستانی کشور یا رئیس دیوان عالی کشور رأیی را خلاف تشخیص بدهد درخواست اعمال ماده ۴۷۷ میکنند.
او نتیجهگیری میکند و میگوید: «پس آقای رئیسی رأی سال ۹۲ را که به نفع اوقاف تمام شد خلاف بین شرع تشخیص داده که پرونده به دیوان عالی رفته است.» ادعای آقای «خ» سازمان جنگلها را وارد یک دعوای حقوقی طولانی کرده است. در این یک دهه سازمان جنگلها توانسته رأی بدوی و تجدیدنظر را به نفع جنگلهای باستانی هیرکانی در «آقمشهد» بگیرد. اما این فرد بعد از آنکه با دست خالی از این دو محکمه برمیگردد، شکایت را به دیوان عدالت اداری میبرد. دیوان عدالت اداری، رأی را به نفع او میدهد. سازمان جنگلها به گفته موسوی تاکنون دوبار شکایت به دیوان عدالت اداری برده تا بتواند رأی صادر شده را بشکند اما تاکنون به نتیجه نرسیده است. او میگوید: «اصالت این عرصه، جنگلی است و قابل وقف نیست. وقف در مورد چیزی مثل خانه ساختن یا کاشتن درخت انجام میگیرد. یعنی فرد باید بتواند چیزی را ایجاد و آن را وقف کند. کوه و جنگل را خدا ایجاد کرده و قابل وقف نیست.»
با این وجود، فرد مدعی نه تنها روی اراضی و زمین مورد نظر ادعا دارد که مدعی تملک درختان باستانی هیرکانی است. موسوی میگوید: «این درختان میلیونها سال قدمت دارند و ادعای او واهی و بیپایه است.» او در پاسخ به این سؤال که فرد مورد نظر بهدنبال چه بهرهبرداری ای از جنگلهای باستانی است، میگوید: «این فرد اصرار دارد مدیریت این بخش از جنگلهای هیرکانی با او باشد.»
«رضا افلاطونی»، مدیرکل دفتر حقوقی سازمان امور جنگلها نیز ادعای مالکیت توسط این فرد را بر اساس ماده یک قانون ملی شدن جنگلها بیاساس میداند و میگوید: «اگر این سند اصالت هم داشته و بهجای دوره قاجار متعلق به دوره ساسانیان باشد با توجه به این قانون باطل میشود و اختیار اراضی به دولت میرسد.»

شهر در ترازوی انتظارات شهروندان
همراه با یادداشت هایی از مصطفی معین، کامران عاروان، سام بوربور، زهرا علی اکبری، کامبیز نوروزی، حسین ایمانی جاجرمی و آریا همدانچی
حمیده امینی فرد
گزارش نویس
شما بهعنوان یکی از آن چند میلیون نفری که محل زندگیشان را در فرمها و در گفتوگوهای اجتماعی «تهران» معرفی میکنند، در این کلانشهر در چه طبقه و کلاس اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرید؟ آیا معلم اید؟ یا نه پزشک، کارمند، کارگر و ... اگر شغلتان را نادیده بگیرید، در گروه سالمندان یا شاید هم جوانان و ممکن است در جامعه معلولان و بیماران خاصی قرار بگیرید که تهران از زاویه دید آنها، فقط یک شهر برای امرار معاش نیست! تهران شاید برای بعضیهایمان یک شهر فراتر از انتظاراتمان باشد، اما قطعاً برای خیلیهای دیگر تنها یک قاب عکس خالی از کلانشهری است که مدتها در انتظار پر شدن تصویر رؤیایی که نه! واقعی از زندگی است که از آنها دریغ شده است. آنهایی که میپرسند چرا در شهری که سالهاست، همه وجودشان را به عاریه گذاشتهاند، خبری از یک زندگی راحت و بیدغدغه نیست. در مقابل، اما عدهای هم تهران را یک شهر ایده آل برای زندگی میدانند. انتظارشان شاید از یک شهر، تعلق خاطر به گذشتهای باشد که قدم زدن در خیابانهای قدیمی را برایشان دلپذیرتر میکند. با این همه انتظار خیلیها از یک شهر، همان انتظاری است که استانداردهای جهانی تعیین کرده است. فضای آموزشی استاندارد، وضعیت بهداشت و سلامت مطلوب، حملونقل عمومی گسترده و با کیفیت، محیط زیست عالی، مسکن مناسب، کالاهای مصرفی در دسترس و خدمات تفریحی عمومی تنها بخشی از شاخصه هایی است که موجب میشود شهری مثل وین برای هشتمین سال پیاپی در رتبه اول رتبهبندی بهترین شهرهای جهان بنشیند. بنابراین باید ایدهآلهای ذهنیمان را از یک شهر کنار بگذاریم، فهرستی از شاخصهای طبیعی پیش رویمان است تا تهران را از دریچه این شاخصها نگاه کنیم و بعد، از خودمان بپرسیم آیا در شهری مورد انتظار زندگی میکنیم یا پایتختمان با ایدهآلهای جهانی فاصله زیادی دارد. ما بهعنوان یک مغازه دار، راننده تاکسی، زن خانه دار، کتابدار، حسابدار، پاکبان، تطهیرکننده و مهندس کدام مان تهران را یک شهر مطلوب برای زندگی میدانیم؟!
یادداشت
دسترسی برابر به خدمات سلامت
مصطفی معین
رئیس فرهنگستان
علوم پزشکی
از نظر من در «شهر دوستدار پزشک»، هم شهروندان باید دسترسی برابر به خدمات سلامت داشته باشند و هم پزشکان احساس مفید و مؤثر بودن در حفظ سلامت جامعه شهری و بهبود بیماران بکنند. پزشکی حرفهای همراه با مسئولیت اخلاقی است و پزشک خود را متعهد میداند که در هر شرایطی حقوق و منافع بیماران و سلامت مردم را بر خود مقدم دارد. بنابراین در کلانشهر بدقوارهای مانند تهران که در دسترسی اهالی شمال و جنوب شهر به امکانات بهداشتی و پزشکان نابرابری، شدید و تبعیضآمیز وجود دارد، هم تعرفههای خدمات پزشکی نازل است و هم بسیاری از بیماران زیر خط فقر هستند و توان پرداخت آن را ندارند، پوشش بیمهها نیز ناکارآمد و ناکافی است، زاغهها و حاشیههای غیربهداشتی و محروم هم شهر را احاطه کرده است، آلودگی هوا و صوتی و محیطی در بیشتر روزهای سال شهروندان را رنج میدهد و دردمندان را به بیمارستان میکشاند، ترافیک سنگین خیابانها و نقض مقررات رانندگی وقتها را تلف میکند، گسستگی از طبیعت و کمبود فضای سبز در بیشتر قسمتهای شهر خود را نشان میدهد، برنامههای مدیریت شهری حمایتگر سلامت و بهداشت عمومی و کادرهای پزشکی نیست، رفتارهای پرخطر مانند دود کردن سیگار و مواد اعتیادآور رو به گسترش است، سبک زندگی از نظر نوع تغذیه و کمبود تحرک ناسالم است، فقدان سواد سلامت کیفیت زندگی را تقلیل میدهد، عوامل مختلف اجتماعی سبب بروز و شیوع بیشتر بیماریها شده است، بهداشت روانی و امید اجتماعی در سطح نازلی قرار دارد، خشونت در گفتار و مناسبات اجتماعی رو به افزایش و رواداری رو به کاهش است و در فعالیتهای سیاسی- اقتصادی و سیاستهای توسعه هم به محوریت مقوله سلامت کم توجهی و بیتوجهی وجود دارد و...، نمیتوان از شهر دوستدار پزشک و سلامت صحبت کرد. نه پزشکان و نه شهروندان دوستدار چنین شهری نیستند، هرچند که هنوز حرمت و منزلت جامعه پزشکی با وجود بدآموزیهای سیمای ملی از سوی مردم رعایت میشود و از رتبه بالایی نزد افکار عمومی برخوردار است. اگر بخواهم خلاصه کنم، نمیتوان بین شهر دوستدار پزشک با شهر دوستدار سلامت تفکیک قائل شد و برای رسیدن به چنین شهر سالم و مطلوبی نیازمند عزم جدی دولت، همکاریهای بین بخشی، آموزشهای عمومی برای تقویت فرهنگ شهرنشینی و آگاهی نسبت به حقوق شهروندی و مشارکت عمومی است.
تهران شهری فقط برای افراد سالم!
کامران عاروان
مدیرعامل جامعه معلولان ایران
من به نمایندگی از جامعه معلولان به این سؤال که آیا تهران شهر مورد انتظار معلولان است، پاسخ منفی میدهم. چراکه معتقدم اصل زندگی اجتماعی ایجاب میکند که همه در شهر حضور و مشارکت برابر داشته باشند. مشارکت در همه حوزهها از اجتماعی گرفته تا اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و این یعنی باید همه از حقوق شهروندی یکسان برخوردار باشند. این نگاه البته مختص جامعه معلولان نیست. زیست اجتماعی برابر و دسترسی به امکانات عمومی و خصوصی شهری باید برای همه افراد فراهم باشد. وقتی میگوییم «تهران، شهری برای همه!» دقیقاً بر همین دیدگاه تأکید داریم. زیرساختها و بستر مناسب برای زندگی راحت در شهر برای همه افراد. نه اینکه به خاطر کمبود امکانات و خدمات شهری، بار مسئولیت عدهای بر دوش خانواده و دیگران باشد و شهر در قبال آنها تعهدی نداشته باشد. وقتی فرد معلول نتواند براحتی از خانه خارج شود یا از خیابان عبور کند و نگران امنیت خودش باشد، یعنی باید یک نفر دیگر به کمک او بیاید و این موضوع هزینه بیشتری را به او و خانوادهاش تحمیل میکند. باید بدانیم که زندگی اقتصادی یک فرد معلول، نسبت به یک فرد سالم هزینه بیشتری دارد. در عین حال که این فرد مثل یک شهروند عادی، باید عوارض و مالیات بپردازد، اما در مرحله دریافت خدمات، دسترسی او به امکانات شهری مثل یک فرد سالم است که با محدودیتهای زیادی مواجه است و این یعنی تهران شهری برای افرد سالم نه برای همه! همه یعنی افراد دارای معلولیت، زنان باردار، سالمندان، بیماران خاص و....تهران بواسطه پایتخت بودن و مهاجر پذیری، میزبان تعداد بیشتری از افراد دارای معلولیت است. براساس آمار سال 98، حدود 194 هزار نفر معلول (ساکن یا غیرساکن) در تهران اعلام شدهاند که بیش از هر استان دیگری بوده است. بنابراین تهران در این زمینه باید پیشرو باشد. اما متأسفانه ما هنوز بهنقطه ایدهآل نرسیدهایم و شاید بتوان گفت در حوزه مناسبسازی و فرهنگسازی اجتماعی برای معلولان تنها 50 درصد جلو رفتهایم. البته که درحوزه قوانین و مقررات، هیچ خلأیی نداریم، ما قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت را داریم که فصلهای متعددی دارد، اما مسأله مهم اجرای این قوانین است. ما باید از بحثهای شعاری و تبلیغاتی یک روز خاص بیرون بیاییم و به بحثهای اجرایی با کیفیت بپردازیم. البته نباید از انجام اقدامات متضادی که در راستای فرهنگسازی انجام میشود هم غافل شد، وقتی میگوییم مناسبسازی حملونقل عمومی، یعنی نباید از ساخت آسانسور در مترو جلوگیری کنیم و آن را کاری هزینه بر بدانیم. درشرایطی که یک فرد دارای معلولیت نمیتواند از پلههای مترو پایین برود.
تهران، شهر دوستدار کودکان است؟
سام بوربور
مدیرعامل انجمن دیده بان حقوق کودک
از نامگذاری اولین شهر دوستدار کودک بیش از دو دهه در دنیا و یک دهه در ایران میگذرد. شهر دوستدار کودک با هدف تأکید، جلب توجه و احقاق حقوق کودکان در برنامههای شهری قرار گرفت. کودکان بهعنوان گروهی صاحب حق که در دفاع از خود ناتوانند یک سوم جمعیت شهرها را تشکیل میدهند. آنها نیازمند توجه ویژه اندیشمندان و حاکمان بوده و هستند. از اینرو به مرور تصویب اسناد بینالمللی نظیر پیمان نامه جهانی حقوق کودک و به تبع آن در دست قرار گرفتن برنامههایی همچون شهر دوستدار کودک با الزامی دوستانه برای حاکمان جهت توجه و احقاق حقوق کودکان به مسیری برای تغییر وضع موجود کودکان بدل شد. باید گفت شهر دوستدار کودک به خودی خود برنامهای قابل توجه و محرک به سوی اجرای مفاد پیمان نامه است ولی واقعیت این است که آنچه در ایران تحت عنوان شهر دوستدار کودک وجود دارد، شعاری و با استانداردهای کشورهای پیشرفته فاصله بسیار دارد. شهر برای آنکه دوستدار کودک باشد نیازمند بسترهایی است که رعایت شاخصهای این مقوله را ممکن کند. بدون شک اولین بستر، شناخت و درک صحیح قانونگذار و دولت نسبت به کودک است. آنها باید اعتقاد داشته باشند که تصویب بودجه در حوزه کودک هزینه نیست و سرمایهگذاری است. آنها باید بپذیرند که آینده نیازمند اولویت دادن به کودک است. آنها باید بدانند مسائل اجتماعی نباید با تصمیمات امنیتی و... تحت الشعاع قرار گیرد. باید گفت با اینکه ما ایرانیها ذاتاً کودکان را دوست داریم در هیچ یک از سطوح چه دولت و چه خانواده برای آموزش و رشد کودکان برنامهای در دست نداریم. سیستم آموزشی ما معیوب و غیررایگان است. بسیاری از مدارس فرسوده و معلمان زیر خط فقر حقوق میگیرند. بهداشت کودکان غیررایگان و دسترسی به خدمات بهداشت و درمان و آموزش برای بسیاری از کودکان مهیا نیست. فشارهای اقتصادی تعدادی از کودکان را برای کار راهی خیابان یا کارگاههای زیرزمینی میکند. کودکان کارِ خیابان برای آراستن مبلمان شهری در چهارراهها دستگیر میشوند و ساعتها و روزها اشک ریزان در خوابگاههای بهزیستی بهصورت غیر استاندارد نگهداری میشوند. بهزیستی بودجه کافی برای نگهداری استاندارد کودکان بی و بد سرپرست ندارد. کارکرد خود را از دست داده و به جای پناهگاه حکم اجباری را پیدا کرده است. پیمانکاران شهرداری برای جمعآوری پسماند کودکان را به داخل سطلهای زباله فرو میکنند، در امور عمرانی، خدمات شهری و... سختترین کارها را کودکان انجام میدهند. در معماری و شهرسازی فضاهای شهری به ندرت کودک در اولویت قرار میگیرد. در ناوگان حملونقل شهری کودک دیده نشده. در شهر نظر، عقاید، تصمیم و مشارکتی از کودک دیده نمیشود، پارک، اماکن بازی با امنیت کافی و وسایل بازی متناسب با مراحل رشد کودک، محل عبور و مرور امن در خیابان، مبلمان شهری مناسب و دسترسی به امکانات ورزشی کافی و تأمین سرپناه مناسب برای زندگی انجام نشده و نمیشود. کودکان بسیاری در معرض خشونت و سوءاستفاده هستند. آلودگی بیش از حد هوا و نقص در قوانین حمایتی از کودک همگی به ما میگوید سنجش میزان کودک مداری در تهران و ایران بسیار پایین است و تهران شهر دوستدار کودک نیست.
کلاسهای درسی کارآمد با شهری آرام
زهرا علی اکبری
معلم
واژه جامعه انسانی در مقیاس شهر زمانی معنا میگیرد که جمعیتی از افراد در مکانی با جغرافیای مشخص و فرهنگ مشترک گرد هم آمده و در بستر آمد و شدهای شهری روزگار سپری میکنند. در این جامعه به سبب گستردگی و تنوع در زمینه عرضه و تقاضا، دامنه وسیعی از طیفهای شغلی متعدد وجود دارد که هر حرفه درجریان سیال جامعه به کسب و کار و ارتقای چارچوبهای معیشتی، حرفهای و تخصصی خود میپردازد.بدین سبب جوامع شهری و متولیان آن در راستای فراهمآوری زندگی سالم در شهری سالم برنامهریزیها و اقداماتی را در نظر میگیرند تا آرامش و آسایش اجتماعی را بهدنبال داشته باشد. در این میان معلمی یکی از بارزترین و آشکارترین مشاغلی است که به سبب گروه هدف و جامعه مخاطبانی که دارد در مسائل رفاهی و خدمات شهری باید مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. مدارس از جمله مراکز شهری هستند که همراه با سایر بخشهای دولتی و غیر دولتی در اکثر روزهای هفته باید به فعالیت بپردازند. بنابراین خواسته و ناخواسته کارکنان آموزشی و اجرایی مدارس هر روز بهطور مستمر در محیط شهری حضور دارند و تأثیراتی را از پیدا و نهان آن میگیرند.معلمی که هر روز صبح خانه را به قصد آموزش دانشآموزان ترک میکند در مسیر رسیدن به مدرسه در بافت شهر با مسائل و اتفاقات زیادی رو به رو میشود. از لحظهای که میخواهد از ماشین شخصی یا وسیله نقلیه عمومی استفاده کند تا آلودگیهای صوتی و هشدارهای بحران آلودگی هوا. بدون تردید معلمی که بدون دغدغه و استرسهای ناشی از مصایب شهری و شهروندی وارد کلاس درس میشود یاددهی اثربخش تری دارد نسبت به معلمی که در میان ناسالمی هوا و شلوغی نابسامان شهری وارد کلاس درس خود شده است.
در حالی که کلاس درس میتواند مکانی شگفت انگیز برای یادگیری، مهارت آموزی و معاشرت و تعامل اجتماعی باشد، معلمی که از میان شهری به هم ریخته وارد کلاس میشود گاهی اوقات آنقدر احساس طاقت فرسایی میکند که نمیتواند آن شگفت انگیزی را به بار بنشاند. تحقیق انجام شده توسط دکتر کیمبرلی شونرت-رایچل، روانشناس کاربردی توسعه و مدیر مشارکت یادگیری زودهنگام انسانی در دانشگاه بریتیش کلمبیا، نشان میدهد که این طغیان طاقت فرسایی میتواند منجر به فرسودگی عاطفی و فرسودگی شغلی در بین معلمان شود و بر انگیزه شغلی و توان آنها نیزتأثیر بگذارد. معلمی که با استرس از ترافیک، صدا، نبود بموقع وسایل نقلیه عمومی و... به کلاس درس میآید در فرایندی ناخودآگاه استرس خود را به دانشآموزان و آنان نیزبه دیگران منتقل میکنند.خوشبختانه، همان فرایندی که باعث انتقال استرس در کلاس میشود، میتواند منجر به گسترش تأثیرات مثبت تری مانند انگیزه بخشی، بیان پرانرژی، یادگیری کارآمد و نشاط و سرزندگی شود. وقتی صحبت از ایجاد آرامش در کلاس میشود، این بدان معناست که معلمان این فرصت را دارند که محیط یادگیری خود را برای دانشآموزان امن و آرام کنند، فقط با احساس امنیت و آرامش بیشتر.بخشی از این احساس را باید در تجهیزات و مناسبات بیرونی مدرسه و خانه برای معلمان و دانشآموزان فراهم کرد. شهری که آرامش و پاکیزگی و حقوق شهروندی داشته باشد، نسل جوان مؤثرتر و با نشاط تری خواهد داشت.
شهری غیرقابل برنامهریزی
کامبیز نوروزی
حقوقدان
تهران سالهاست به شهری آشفته و تقریباً غیرقابل برنامهریزی تبدیل شده است.
بحران اصلی تهران از اوایل دهه هفتاد آغاز شد که شهردار وقت تهران، غلامحسین کرباسچی، با نگاهی کوتاه مدت برای جبران کمبود بودجه شهرداری گزینه غیرقانونی موسوم به تراکم فروشی را انتخاب کرد و پایهگذار فروپاشی نظم حقوقی و برنامهریزی شهر تهران شد. این اقدام غیرقانونی و غیرقابل مهار و نظارت در دوره شهرداری محمدباقر قالیباف ادامه یافت و به شکل گستردهای توسعه پیدا کرد.
محصول این شیوه مدیریت غیرقانونی و غیرکارشناسی و مخرب، نهایتاً این شد که تهران به دستمایه صاحبان سرمایههای خرد و کلان بخش ساخت و ساز بدل شد. به عبارت دیگر بجای آنکه منافع عمومی و حقوق شهروندان مبنا و هدف برنامهریزی شهری باشد، منافع سرمایهگذاران بخش ساختمان در ائتلاف نانوشته با مدیریت شهر خوان گسترده تهران را بلعید. در چنین شرایطی طبیعی است که جای چندانی برای حقوق شهروندان باقی نمیماند و منافع شهر و شهروندان به تابعی از متغیر منافع سازندگان و مدیریت شهری بدل میگردد.
برای مدیریت شهری توان برنامهریزی چندانی باقی نمانده است، زیرا مدیریت شهری مستمراً عقبتر از مشکلات و بحرانهای شهری است.
شهرداری تهران فاقد منابع مستقل درآمدی پایدار و کافی است. دولت بهدلیل تمایل به حفظ قدرت خود بر شهر و منابع قدرت ناشی از شهر، تمایلی به واگذاری بخشی از منابع درآمدی به شهرداری ندارد. مدیریت شهری اما گران است. از سوی دیگر تراکم فروشی در حدود سه دهه گذشته، پایه نظم حقوقی در تهران را از بین برده است. توزیع ساختمانهای مسکونی، تجاری و اداری و توزیع جمعیت تقریباً از هیچ قاعده شهرسازی و برنامهریزی شهری و هیچ نظم حقوقی تبعیت نکرده است. هرکس که پول داشته و توانسته با مدیریت شهری کنار بیاید، هرکجا، هربنایی را با هر کاربری که مایل بوده تولید کرده است. از مالهای عظیم تا مجتمعهای مسکونی، بیهیچ قاعده در همه جای شهر پراکندهاند. اینها بناهایی هستند که تا دهههای طولانی سربار تهران هستند و خواهند بود.
ارمغان این آشفتگی، سقوط حقهای اساسی ساکنان تهران است که در قالب استانداردهای شهری تعریف شدهاند. هوایی که در بیشترین روزهای سال آلودگی خطرناک دارد. ترافیکی که عمر آدمها در آن تلف میشود. ایمنی پایین ساختمانها در برابر زلزله و آتشسوزی و آبگرفتگی براثر فشردگی مجتمعهای ساختمانی در کوچههای چند متری، کمبود شدید فضای سبز، از بین رفتن حلقه طبیعت پیرامون شهر تهران بهدلیل ساخت و سازهای غیرقانونی و بسیاری مسائل دیگر که در این مختصر نمیگنجد.
تهران، با همه زیبایی اش، با همه امکانات مختلف شغلی و تفریحی و بهداشتی و پزشکی و فرهنگی و علمی که در خود نهفته دارد، شهر بحران است. شهری است که در آن باید به مشکلاتش عادت کرد. عادت کرد به هوای آلوده مرگ زایش. عادت کرد به خیابانهایی که ساعتهایی را بیرحمانه میبلعند. عادت کرد به سیمانها و آسفالتهای سیاهش که رنگی از طبیعت ندارد. عادت کرد به موشهای جویهایش. عادت کرد به ساختمانهای بیقواره بیهویت و دل آزارش. عادت کرد به سودجوییهای نامشروع سرمایه دارانش که هر روز شهر را بهخاطر منافع بیشتر به تسخیر خود درمیآورند. عادت کرد به حقوق پایمال شده ساکنانش.
تا اطلاع ثانونی از مدیریت شهری تهران نمیتوان انتظاری داشت جز اینکه در قربانی کردن تهران حداقل کمتر شتاب کنند.
مشکلی به نام شکاف طبقاتی- فضایی پایتخت
حسین ایمانی جاجرمی
جامعه شناس
افراد مختلف حسب موقعیت اجتماعی و منافع خود، نگاه، رویکرد و انتظارات متفاوتی از شهر دارند. برای مثال ماشین رشد شهر متشکل از صاحبان املاک و توسعه دهندگان مستغلات شهر را بهعنوان یک کالا و فرصتی برای کسب درآمد بیشتر میبینند و برای همین انتظارشان از دستگاههای اداره کننده شهر این است که فرایند خرید و فروش شهر را برای آنها تسهیل کنند تا سودشان تضمین و میزان آن در افزایش باشد. این دسته در کنار خود جماعتی از مدیران، متخصصان اقتصادی، معماران، مهندسان و برنامه ریزان شهری را هم دارند که آنها را در اداره کسب و کارشان در توسعه کالبدی و ساختمانی شهر کمک میکنند. از آن جایی که چنین فعالیتهایی برای شهرداریها درآمد ایجاد میکنند و در نتیجه در منافع شریک هستند تلاش میکنند تا موانع را از سر راه ماشین رشد شهر بردارند و اقدامات آنها را تسهیل کنند.
در کنار این دسته شهروندان عادی هم هستند که انتظار آنها از شهر متفاوت و تا حد زیادی متناقض با دسته اول است. آنها میخواهند در محله خود آرامش و امنیت داشته باشند. از امکانات و تسهیلاتی چون مدرسه، پارک، زمین بازی و مراکز خرید و درمانگاه و مانند اینها برخوردار باشند. آنها نگاهی اجتماعی به شهر دارند نه نگاهی اقتصادی، کاسبکارانه و فنی.
با این حال یک نکته مهم در شهر تهران تفاوت میان مناطق و محلات شهر از نظر منابع و امکانات و مسائل و مشکلاتی است که با آن درگیرند. از همین رو تفاوتهایی میان مناطق مختلف شهر از منظر نیازها و خواستهها وجود دارد که باید مدیریت شهری برای هر کدام سیاستها، برنامهها و طرحهای ویژهای را در نظر داشته باشند بویژه برنامه جامعی برای «فقرزدایی» لازم است که در آن مشارکت همه دستگاهها و سازمانهای مسئول در شهر تضمین شده باشد.
همه میدانیم که تهران به اصطلاح شمال و جنوب دارد که اشاره به بالای شهر و پایین شهر دارند. مناطق کم برخوردار شهر تهران که از قضا در قسمت جنوبی تهران هستند به توجه ویژه از سوی مدیریت شهری نیاز دارند.
مسأله نابرابری مناطق شهر در تحقیقات شهرداری تهران هم خود را نشان میدهد. برای مثال در تحقیقی بهنام«مسائل اجتماعی شهر و محله از منظر شهروندان تهرانی» که گزارش آن از سوی اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در سال 1392 منتشر شده است نشان میدهد مهمترین یافته تفاوتهای مسائل و مشکلات میان مناطق بالا و پایین شهر است. این گزارش میخواسته تا به پژوهش درباره این پرسشها بپردازد که شهروندان تهرانی مسائل و مشکلات محله خود را چه میدانند؟ و تا چه حد آنها را مهم ارزیابی میکنند نتایج این تحقیق که حاصل پیمایش از 5 هزار نفر نمونه در تمامی شهر بود نشان دادند که در تجربه شهروندان، مسائل و مشکلات اجتماعی در مناطق کم برخوردار یا به اصطلاح پایین شهر شدیدتر است مردمان این مناطق مسائل و تنگناهای بیشتری را رویاروی خود میبینند. مهمترین این مسائل و مشکلات از نگاه یافتههای این گزارش را میتوان به شرح زیر بیان کرد: مشکلات اجتماعی: تراکم جمعیت، تجمع افراد بیکار، مزاحمتهای همسایگان و جز آن؛ تهدید ساحت خانواده: وجود خانوادههای بیسرپرست تا افزایش خیانت در روابط زناشویی؛ تنگناهای فرهنگی: کیفیت پایین مدارس، اختلافهای فرهنگی در میان ساکنان؛ درگیریها در حوزه اخلاقی: حضور معتادان در عرصه عمومی تا مزاحمت بیشتر برای زنان و دختران؛ گزارش به دغدغههای اقتصادی و معیشتی مانند بیکاری و کار کودکان، خطرات سلامتی مانند آب آشامیدنی آلوده و ازدیاد بیماریهای خطرناک هم اشاره میکند که در مناطق پایین شهر بیشتر رواج دارند.
در نهایت گزارش بر «شکاف عمیق میان سطح زندگی در مناطق مختلف تهران» تأکید میکند اما مهمترین یافته این است که این شکاف «نه تنها بهصورت عینی در ارتباط با توزیع امکانات اجتماعی و اقتصادی وجود دارد بلکه توسط ساکنان محلات هم بهخوبی ادراک میشود.
به عبارت دیگر در مناطق پایین شهر واقعیت زندگی با درک از زندگی در خصوص مسائل و مشکلات بر هم منطبق هستند. تهیه کنندگان گزارش در پایان کاهش شکافهای عینی موجود در ساختار اجتماعی و اقتصادی محلههای تهران را اولویت هرگونه برنامهریزی شهری در تهران میدانند و بر ضرورت توجه به شرایط منطقهای و محلهای تأکید میکنند. بنابراین به نظر میرسد مسأله در شهر تهران مشکل قطبی شدن اجتماعی و فضایی و تجمع مسائل در مناطق فقیرنشین شهر باشد.
مسألهای که ساکنان آن مناطق هم از آن اطلاع دارند و انتظار دارند تا نه تنها مسئولان شهر بلکه مقامات بالاتر و عالیتر هم به آن رسیدگی کنند. با این حال شیوه تأمین منابع مالی و اتکای آن به ماشین رشد سبب شده است که اولویت رسیدگی به فقرزدایی و توسعه مناطق کمتر برخوردار شهر در دستور کارهای اداره شهر جای چندانی نداشته باشد.
تهران میتواند دوستدار سالمندان باشد
دکتر آریا همدانچی
پزشک و متخصص سلامت سالمندی
کلانشهر تهران با وجود داشتن مشکلات خاص خود از ظرفیت های زیادی برای ایجاد محیط دوستدار سالمند برخوردار است.در حال حاضر یکی از شهرهایی است که توسط سازمان بهداشت جهانی بهعنوان شبکه شهرهای دوستدار سالمند شناخته میشود. در سال 2015، 15 شهردر مناطق مختلف جهان توسط سازمان بهداشت جهانی برگزیده شدند تا در تعیین شاخصهای ارزیابی شهرهای دوستدار سالمند مشارکت داشته باشند که تهران یکی از این شهرها بود. نتایج این پروژه که در منطقه دو تهران انجام شد در تعاریف نهایی این شاخصها در سازمان بهداشت جهانی به کار گرفته شد. در صورتی که بخواهیم با یک دیدگاه علمی وسیستماتیک به موضوع نگاه کنیم میتوان از این گونه شاخصها برای ارزیابی دقیقتر وضعیت استفاده کرد.
مثلاً گزارش شده مواردی از جمله فضای باز و ساختمانها نسبت به مشارکت اجتماعی و مسکن از وضعیت مطلوب تری در تهران برخوردار بوده است، ولی به هرحال در کنار این ارزیابیها نظر خود سالمندان در مورد شرایط نیز بسیار مهم است که به نظر می رسد تعداد مطالعات کمتری در این زمینه انجام شده باشد. فکر میکنم که توجه بیشتر بهنظر سالمندان در این موارد حائز اهمیت است. درست است که برای تدوین چارچوب و ارزیابیها نظرات افراد متعددی که به موضوع مرتبط باشند، جمعآوری میشود ولی برخی موارد از نظر سالمندان ممکن است متفاوت بوده یا اهمیت آنها بدرستی مورد توجه قرار نگیرد، چون در مواردی ممکن است نیازهای آنان با برنامههای اجرایی متفاوت باشد و فکر میکنم در این زمینه باید مطالعات بیشتری انجام شود. اگرچه در بسیاری از موارد مناسب سازیهای فیزیکی گستردهای انجام شده که برای سالمندان و همچنین معلولان مفید است ولی وجود مشکلات در برخی زمینههای دیگر میتواند منجر به عدم دسترسی مناسب سالمندان به این تسهیلات شوند.
مثلاً یکی از این مشکلات نبود سرویسهای بهداشتی کافی در سطح شهر است. مثالی که میزنم برای این است که همه شرایط باید با یکدیگر همخوانی داشته باشد. اگر ما مثل خیلی از کشورهای موفق در زمینه سالمندی، سرویس حملونقل مناسب، بلیت رایگان، مکانهای عمومی مناسبسازی شده را داشته باشیم؛ همچنان ممکن است در شهری مثل تهران که زمان رفت و آمد بسیار طولانیتر است، سالمندان با توجه به شرایط خاص جسمانی در زمان کهولت و بهدلیل دسترسی نداشتن به سرویسهای بهداشی کافی از منزل خارج نشوند. فعالیت فیزیکی، ارتباطات و مشارکت اجتماعی آنها هم محدود میشود.
هم اکنون که پاندمی کرونا برای همه محدودیت ایجاد کرده ولی حتی قبل از آن هم در بسیاری از مواقع بهدلیل آلودگی هوا به سالمندان توصیه میکردیم که از منزل خارج نشوند که همین استفاده از امکانات عمومی را برای سالمندان محدود میکند. یکی دیگر از مواردی که بهنظر من باید از دیدگاه خود سالمندان مورد بررسی قرار گیرد، وضعیت دسترسی آنها به اطلاعات سلامت است.
ما شاهد هستیم که راهاندازی سامانههای مشاورههای رایگان تلفنی بعد از شروع کرونا خدمات گستردهای را به عموم مردم و از جمله سالمندان ارائه داد. در کلانشهری مثل تهران که با وجود ترافیک و مشکلات رفت و آمد و آلودگی هوا دسترسی حضوری به این منابع برای سالمندان سخت است، این خدمات بسیار مهم است. ارائه برنامههای آموزشی قبل ازبازنشستگی و نیز آموزش شیوه زندگی سالم در دوران سالمندی بهصورت بالقوه میتواند از بروز مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی بعد از بازنشستگی جلوگیری کند. برخی از مراکز و سازمانها این برنامههای آموزشی را برای سالمندان شروع کردهاند که مطالعات انجام شده نشان میدهد، تأثیرات مثبتی را بر زندگی سالمندان داشته است.
شاید در شهرهای کوچکتر وجود ارتباطات اجتماعی نزدیک و غیر رسمی بین دوستان، همسایگان و افراد خانواده تا حدودی از انزوای اجتماعی سالمندان خصوصاً بعد از بازنشستگی جلوگیری کند، ولی در شهرهای بزرگتر نیاز به سازماندهی بیشتری دارد. موضوع دیگر اینکه توجه به سلامت در دوران سالمندی میبایست سالها قبل از سالمند شدن شروع شود. بویژه در کلانشهرهایی مثل تهران اگر فردی میخواهد از نظر فیزیکی در دوران سالمندی، مستقل، فعال و سالم باشد، باید از مدتها قبل بر مواردی مثل فعالیتها و تمرینهای ورزشی وقت و انرژی بگذارد. در یک دیدگاه وسیعتر نیز اگر بخواهیم سالمندان فعال تری داشته باشیم که نیاز به مراقبت و رسیدگیهای پزشکی کمتری داشته باشند، آموزش صحیح در زمان مناسب نقش مهمی را ایفا میکند. این نوع آموزشها نوعی پیشگیری محسوب میشوند که غالباً از درمان مؤثرتر و کم هزینهتر است.
گزارش نویس
شما بهعنوان یکی از آن چند میلیون نفری که محل زندگیشان را در فرمها و در گفتوگوهای اجتماعی «تهران» معرفی میکنند، در این کلانشهر در چه طبقه و کلاس اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرید؟ آیا معلم اید؟ یا نه پزشک، کارمند، کارگر و ... اگر شغلتان را نادیده بگیرید، در گروه سالمندان یا شاید هم جوانان و ممکن است در جامعه معلولان و بیماران خاصی قرار بگیرید که تهران از زاویه دید آنها، فقط یک شهر برای امرار معاش نیست! تهران شاید برای بعضیهایمان یک شهر فراتر از انتظاراتمان باشد، اما قطعاً برای خیلیهای دیگر تنها یک قاب عکس خالی از کلانشهری است که مدتها در انتظار پر شدن تصویر رؤیایی که نه! واقعی از زندگی است که از آنها دریغ شده است. آنهایی که میپرسند چرا در شهری که سالهاست، همه وجودشان را به عاریه گذاشتهاند، خبری از یک زندگی راحت و بیدغدغه نیست. در مقابل، اما عدهای هم تهران را یک شهر ایده آل برای زندگی میدانند. انتظارشان شاید از یک شهر، تعلق خاطر به گذشتهای باشد که قدم زدن در خیابانهای قدیمی را برایشان دلپذیرتر میکند. با این همه انتظار خیلیها از یک شهر، همان انتظاری است که استانداردهای جهانی تعیین کرده است. فضای آموزشی استاندارد، وضعیت بهداشت و سلامت مطلوب، حملونقل عمومی گسترده و با کیفیت، محیط زیست عالی، مسکن مناسب، کالاهای مصرفی در دسترس و خدمات تفریحی عمومی تنها بخشی از شاخصه هایی است که موجب میشود شهری مثل وین برای هشتمین سال پیاپی در رتبه اول رتبهبندی بهترین شهرهای جهان بنشیند. بنابراین باید ایدهآلهای ذهنیمان را از یک شهر کنار بگذاریم، فهرستی از شاخصهای طبیعی پیش رویمان است تا تهران را از دریچه این شاخصها نگاه کنیم و بعد، از خودمان بپرسیم آیا در شهری مورد انتظار زندگی میکنیم یا پایتختمان با ایدهآلهای جهانی فاصله زیادی دارد. ما بهعنوان یک مغازه دار، راننده تاکسی، زن خانه دار، کتابدار، حسابدار، پاکبان، تطهیرکننده و مهندس کدام مان تهران را یک شهر مطلوب برای زندگی میدانیم؟!
یادداشت
دسترسی برابر به خدمات سلامت
مصطفی معین
رئیس فرهنگستان
علوم پزشکی
از نظر من در «شهر دوستدار پزشک»، هم شهروندان باید دسترسی برابر به خدمات سلامت داشته باشند و هم پزشکان احساس مفید و مؤثر بودن در حفظ سلامت جامعه شهری و بهبود بیماران بکنند. پزشکی حرفهای همراه با مسئولیت اخلاقی است و پزشک خود را متعهد میداند که در هر شرایطی حقوق و منافع بیماران و سلامت مردم را بر خود مقدم دارد. بنابراین در کلانشهر بدقوارهای مانند تهران که در دسترسی اهالی شمال و جنوب شهر به امکانات بهداشتی و پزشکان نابرابری، شدید و تبعیضآمیز وجود دارد، هم تعرفههای خدمات پزشکی نازل است و هم بسیاری از بیماران زیر خط فقر هستند و توان پرداخت آن را ندارند، پوشش بیمهها نیز ناکارآمد و ناکافی است، زاغهها و حاشیههای غیربهداشتی و محروم هم شهر را احاطه کرده است، آلودگی هوا و صوتی و محیطی در بیشتر روزهای سال شهروندان را رنج میدهد و دردمندان را به بیمارستان میکشاند، ترافیک سنگین خیابانها و نقض مقررات رانندگی وقتها را تلف میکند، گسستگی از طبیعت و کمبود فضای سبز در بیشتر قسمتهای شهر خود را نشان میدهد، برنامههای مدیریت شهری حمایتگر سلامت و بهداشت عمومی و کادرهای پزشکی نیست، رفتارهای پرخطر مانند دود کردن سیگار و مواد اعتیادآور رو به گسترش است، سبک زندگی از نظر نوع تغذیه و کمبود تحرک ناسالم است، فقدان سواد سلامت کیفیت زندگی را تقلیل میدهد، عوامل مختلف اجتماعی سبب بروز و شیوع بیشتر بیماریها شده است، بهداشت روانی و امید اجتماعی در سطح نازلی قرار دارد، خشونت در گفتار و مناسبات اجتماعی رو به افزایش و رواداری رو به کاهش است و در فعالیتهای سیاسی- اقتصادی و سیاستهای توسعه هم به محوریت مقوله سلامت کم توجهی و بیتوجهی وجود دارد و...، نمیتوان از شهر دوستدار پزشک و سلامت صحبت کرد. نه پزشکان و نه شهروندان دوستدار چنین شهری نیستند، هرچند که هنوز حرمت و منزلت جامعه پزشکی با وجود بدآموزیهای سیمای ملی از سوی مردم رعایت میشود و از رتبه بالایی نزد افکار عمومی برخوردار است. اگر بخواهم خلاصه کنم، نمیتوان بین شهر دوستدار پزشک با شهر دوستدار سلامت تفکیک قائل شد و برای رسیدن به چنین شهر سالم و مطلوبی نیازمند عزم جدی دولت، همکاریهای بین بخشی، آموزشهای عمومی برای تقویت فرهنگ شهرنشینی و آگاهی نسبت به حقوق شهروندی و مشارکت عمومی است.
تهران شهری فقط برای افراد سالم!
کامران عاروان
مدیرعامل جامعه معلولان ایران
من به نمایندگی از جامعه معلولان به این سؤال که آیا تهران شهر مورد انتظار معلولان است، پاسخ منفی میدهم. چراکه معتقدم اصل زندگی اجتماعی ایجاب میکند که همه در شهر حضور و مشارکت برابر داشته باشند. مشارکت در همه حوزهها از اجتماعی گرفته تا اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و این یعنی باید همه از حقوق شهروندی یکسان برخوردار باشند. این نگاه البته مختص جامعه معلولان نیست. زیست اجتماعی برابر و دسترسی به امکانات عمومی و خصوصی شهری باید برای همه افراد فراهم باشد. وقتی میگوییم «تهران، شهری برای همه!» دقیقاً بر همین دیدگاه تأکید داریم. زیرساختها و بستر مناسب برای زندگی راحت در شهر برای همه افراد. نه اینکه به خاطر کمبود امکانات و خدمات شهری، بار مسئولیت عدهای بر دوش خانواده و دیگران باشد و شهر در قبال آنها تعهدی نداشته باشد. وقتی فرد معلول نتواند براحتی از خانه خارج شود یا از خیابان عبور کند و نگران امنیت خودش باشد، یعنی باید یک نفر دیگر به کمک او بیاید و این موضوع هزینه بیشتری را به او و خانوادهاش تحمیل میکند. باید بدانیم که زندگی اقتصادی یک فرد معلول، نسبت به یک فرد سالم هزینه بیشتری دارد. در عین حال که این فرد مثل یک شهروند عادی، باید عوارض و مالیات بپردازد، اما در مرحله دریافت خدمات، دسترسی او به امکانات شهری مثل یک فرد سالم است که با محدودیتهای زیادی مواجه است و این یعنی تهران شهری برای افرد سالم نه برای همه! همه یعنی افراد دارای معلولیت، زنان باردار، سالمندان، بیماران خاص و....تهران بواسطه پایتخت بودن و مهاجر پذیری، میزبان تعداد بیشتری از افراد دارای معلولیت است. براساس آمار سال 98، حدود 194 هزار نفر معلول (ساکن یا غیرساکن) در تهران اعلام شدهاند که بیش از هر استان دیگری بوده است. بنابراین تهران در این زمینه باید پیشرو باشد. اما متأسفانه ما هنوز بهنقطه ایدهآل نرسیدهایم و شاید بتوان گفت در حوزه مناسبسازی و فرهنگسازی اجتماعی برای معلولان تنها 50 درصد جلو رفتهایم. البته که درحوزه قوانین و مقررات، هیچ خلأیی نداریم، ما قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت را داریم که فصلهای متعددی دارد، اما مسأله مهم اجرای این قوانین است. ما باید از بحثهای شعاری و تبلیغاتی یک روز خاص بیرون بیاییم و به بحثهای اجرایی با کیفیت بپردازیم. البته نباید از انجام اقدامات متضادی که در راستای فرهنگسازی انجام میشود هم غافل شد، وقتی میگوییم مناسبسازی حملونقل عمومی، یعنی نباید از ساخت آسانسور در مترو جلوگیری کنیم و آن را کاری هزینه بر بدانیم. درشرایطی که یک فرد دارای معلولیت نمیتواند از پلههای مترو پایین برود.
تهران، شهر دوستدار کودکان است؟
سام بوربور
مدیرعامل انجمن دیده بان حقوق کودک
از نامگذاری اولین شهر دوستدار کودک بیش از دو دهه در دنیا و یک دهه در ایران میگذرد. شهر دوستدار کودک با هدف تأکید، جلب توجه و احقاق حقوق کودکان در برنامههای شهری قرار گرفت. کودکان بهعنوان گروهی صاحب حق که در دفاع از خود ناتوانند یک سوم جمعیت شهرها را تشکیل میدهند. آنها نیازمند توجه ویژه اندیشمندان و حاکمان بوده و هستند. از اینرو به مرور تصویب اسناد بینالمللی نظیر پیمان نامه جهانی حقوق کودک و به تبع آن در دست قرار گرفتن برنامههایی همچون شهر دوستدار کودک با الزامی دوستانه برای حاکمان جهت توجه و احقاق حقوق کودکان به مسیری برای تغییر وضع موجود کودکان بدل شد. باید گفت شهر دوستدار کودک به خودی خود برنامهای قابل توجه و محرک به سوی اجرای مفاد پیمان نامه است ولی واقعیت این است که آنچه در ایران تحت عنوان شهر دوستدار کودک وجود دارد، شعاری و با استانداردهای کشورهای پیشرفته فاصله بسیار دارد. شهر برای آنکه دوستدار کودک باشد نیازمند بسترهایی است که رعایت شاخصهای این مقوله را ممکن کند. بدون شک اولین بستر، شناخت و درک صحیح قانونگذار و دولت نسبت به کودک است. آنها باید اعتقاد داشته باشند که تصویب بودجه در حوزه کودک هزینه نیست و سرمایهگذاری است. آنها باید بپذیرند که آینده نیازمند اولویت دادن به کودک است. آنها باید بدانند مسائل اجتماعی نباید با تصمیمات امنیتی و... تحت الشعاع قرار گیرد. باید گفت با اینکه ما ایرانیها ذاتاً کودکان را دوست داریم در هیچ یک از سطوح چه دولت و چه خانواده برای آموزش و رشد کودکان برنامهای در دست نداریم. سیستم آموزشی ما معیوب و غیررایگان است. بسیاری از مدارس فرسوده و معلمان زیر خط فقر حقوق میگیرند. بهداشت کودکان غیررایگان و دسترسی به خدمات بهداشت و درمان و آموزش برای بسیاری از کودکان مهیا نیست. فشارهای اقتصادی تعدادی از کودکان را برای کار راهی خیابان یا کارگاههای زیرزمینی میکند. کودکان کارِ خیابان برای آراستن مبلمان شهری در چهارراهها دستگیر میشوند و ساعتها و روزها اشک ریزان در خوابگاههای بهزیستی بهصورت غیر استاندارد نگهداری میشوند. بهزیستی بودجه کافی برای نگهداری استاندارد کودکان بی و بد سرپرست ندارد. کارکرد خود را از دست داده و به جای پناهگاه حکم اجباری را پیدا کرده است. پیمانکاران شهرداری برای جمعآوری پسماند کودکان را به داخل سطلهای زباله فرو میکنند، در امور عمرانی، خدمات شهری و... سختترین کارها را کودکان انجام میدهند. در معماری و شهرسازی فضاهای شهری به ندرت کودک در اولویت قرار میگیرد. در ناوگان حملونقل شهری کودک دیده نشده. در شهر نظر، عقاید، تصمیم و مشارکتی از کودک دیده نمیشود، پارک، اماکن بازی با امنیت کافی و وسایل بازی متناسب با مراحل رشد کودک، محل عبور و مرور امن در خیابان، مبلمان شهری مناسب و دسترسی به امکانات ورزشی کافی و تأمین سرپناه مناسب برای زندگی انجام نشده و نمیشود. کودکان بسیاری در معرض خشونت و سوءاستفاده هستند. آلودگی بیش از حد هوا و نقص در قوانین حمایتی از کودک همگی به ما میگوید سنجش میزان کودک مداری در تهران و ایران بسیار پایین است و تهران شهر دوستدار کودک نیست.
کلاسهای درسی کارآمد با شهری آرام
زهرا علی اکبری
معلم
واژه جامعه انسانی در مقیاس شهر زمانی معنا میگیرد که جمعیتی از افراد در مکانی با جغرافیای مشخص و فرهنگ مشترک گرد هم آمده و در بستر آمد و شدهای شهری روزگار سپری میکنند. در این جامعه به سبب گستردگی و تنوع در زمینه عرضه و تقاضا، دامنه وسیعی از طیفهای شغلی متعدد وجود دارد که هر حرفه درجریان سیال جامعه به کسب و کار و ارتقای چارچوبهای معیشتی، حرفهای و تخصصی خود میپردازد.بدین سبب جوامع شهری و متولیان آن در راستای فراهمآوری زندگی سالم در شهری سالم برنامهریزیها و اقداماتی را در نظر میگیرند تا آرامش و آسایش اجتماعی را بهدنبال داشته باشد. در این میان معلمی یکی از بارزترین و آشکارترین مشاغلی است که به سبب گروه هدف و جامعه مخاطبانی که دارد در مسائل رفاهی و خدمات شهری باید مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. مدارس از جمله مراکز شهری هستند که همراه با سایر بخشهای دولتی و غیر دولتی در اکثر روزهای هفته باید به فعالیت بپردازند. بنابراین خواسته و ناخواسته کارکنان آموزشی و اجرایی مدارس هر روز بهطور مستمر در محیط شهری حضور دارند و تأثیراتی را از پیدا و نهان آن میگیرند.معلمی که هر روز صبح خانه را به قصد آموزش دانشآموزان ترک میکند در مسیر رسیدن به مدرسه در بافت شهر با مسائل و اتفاقات زیادی رو به رو میشود. از لحظهای که میخواهد از ماشین شخصی یا وسیله نقلیه عمومی استفاده کند تا آلودگیهای صوتی و هشدارهای بحران آلودگی هوا. بدون تردید معلمی که بدون دغدغه و استرسهای ناشی از مصایب شهری و شهروندی وارد کلاس درس میشود یاددهی اثربخش تری دارد نسبت به معلمی که در میان ناسالمی هوا و شلوغی نابسامان شهری وارد کلاس درس خود شده است.
در حالی که کلاس درس میتواند مکانی شگفت انگیز برای یادگیری، مهارت آموزی و معاشرت و تعامل اجتماعی باشد، معلمی که از میان شهری به هم ریخته وارد کلاس میشود گاهی اوقات آنقدر احساس طاقت فرسایی میکند که نمیتواند آن شگفت انگیزی را به بار بنشاند. تحقیق انجام شده توسط دکتر کیمبرلی شونرت-رایچل، روانشناس کاربردی توسعه و مدیر مشارکت یادگیری زودهنگام انسانی در دانشگاه بریتیش کلمبیا، نشان میدهد که این طغیان طاقت فرسایی میتواند منجر به فرسودگی عاطفی و فرسودگی شغلی در بین معلمان شود و بر انگیزه شغلی و توان آنها نیزتأثیر بگذارد. معلمی که با استرس از ترافیک، صدا، نبود بموقع وسایل نقلیه عمومی و... به کلاس درس میآید در فرایندی ناخودآگاه استرس خود را به دانشآموزان و آنان نیزبه دیگران منتقل میکنند.خوشبختانه، همان فرایندی که باعث انتقال استرس در کلاس میشود، میتواند منجر به گسترش تأثیرات مثبت تری مانند انگیزه بخشی، بیان پرانرژی، یادگیری کارآمد و نشاط و سرزندگی شود. وقتی صحبت از ایجاد آرامش در کلاس میشود، این بدان معناست که معلمان این فرصت را دارند که محیط یادگیری خود را برای دانشآموزان امن و آرام کنند، فقط با احساس امنیت و آرامش بیشتر.بخشی از این احساس را باید در تجهیزات و مناسبات بیرونی مدرسه و خانه برای معلمان و دانشآموزان فراهم کرد. شهری که آرامش و پاکیزگی و حقوق شهروندی داشته باشد، نسل جوان مؤثرتر و با نشاط تری خواهد داشت.
شهری غیرقابل برنامهریزی
کامبیز نوروزی
حقوقدان
تهران سالهاست به شهری آشفته و تقریباً غیرقابل برنامهریزی تبدیل شده است.
بحران اصلی تهران از اوایل دهه هفتاد آغاز شد که شهردار وقت تهران، غلامحسین کرباسچی، با نگاهی کوتاه مدت برای جبران کمبود بودجه شهرداری گزینه غیرقانونی موسوم به تراکم فروشی را انتخاب کرد و پایهگذار فروپاشی نظم حقوقی و برنامهریزی شهر تهران شد. این اقدام غیرقانونی و غیرقابل مهار و نظارت در دوره شهرداری محمدباقر قالیباف ادامه یافت و به شکل گستردهای توسعه پیدا کرد.
محصول این شیوه مدیریت غیرقانونی و غیرکارشناسی و مخرب، نهایتاً این شد که تهران به دستمایه صاحبان سرمایههای خرد و کلان بخش ساخت و ساز بدل شد. به عبارت دیگر بجای آنکه منافع عمومی و حقوق شهروندان مبنا و هدف برنامهریزی شهری باشد، منافع سرمایهگذاران بخش ساختمان در ائتلاف نانوشته با مدیریت شهر خوان گسترده تهران را بلعید. در چنین شرایطی طبیعی است که جای چندانی برای حقوق شهروندان باقی نمیماند و منافع شهر و شهروندان به تابعی از متغیر منافع سازندگان و مدیریت شهری بدل میگردد.
برای مدیریت شهری توان برنامهریزی چندانی باقی نمانده است، زیرا مدیریت شهری مستمراً عقبتر از مشکلات و بحرانهای شهری است.
شهرداری تهران فاقد منابع مستقل درآمدی پایدار و کافی است. دولت بهدلیل تمایل به حفظ قدرت خود بر شهر و منابع قدرت ناشی از شهر، تمایلی به واگذاری بخشی از منابع درآمدی به شهرداری ندارد. مدیریت شهری اما گران است. از سوی دیگر تراکم فروشی در حدود سه دهه گذشته، پایه نظم حقوقی در تهران را از بین برده است. توزیع ساختمانهای مسکونی، تجاری و اداری و توزیع جمعیت تقریباً از هیچ قاعده شهرسازی و برنامهریزی شهری و هیچ نظم حقوقی تبعیت نکرده است. هرکس که پول داشته و توانسته با مدیریت شهری کنار بیاید، هرکجا، هربنایی را با هر کاربری که مایل بوده تولید کرده است. از مالهای عظیم تا مجتمعهای مسکونی، بیهیچ قاعده در همه جای شهر پراکندهاند. اینها بناهایی هستند که تا دهههای طولانی سربار تهران هستند و خواهند بود.
ارمغان این آشفتگی، سقوط حقهای اساسی ساکنان تهران است که در قالب استانداردهای شهری تعریف شدهاند. هوایی که در بیشترین روزهای سال آلودگی خطرناک دارد. ترافیکی که عمر آدمها در آن تلف میشود. ایمنی پایین ساختمانها در برابر زلزله و آتشسوزی و آبگرفتگی براثر فشردگی مجتمعهای ساختمانی در کوچههای چند متری، کمبود شدید فضای سبز، از بین رفتن حلقه طبیعت پیرامون شهر تهران بهدلیل ساخت و سازهای غیرقانونی و بسیاری مسائل دیگر که در این مختصر نمیگنجد.
تهران، با همه زیبایی اش، با همه امکانات مختلف شغلی و تفریحی و بهداشتی و پزشکی و فرهنگی و علمی که در خود نهفته دارد، شهر بحران است. شهری است که در آن باید به مشکلاتش عادت کرد. عادت کرد به هوای آلوده مرگ زایش. عادت کرد به خیابانهایی که ساعتهایی را بیرحمانه میبلعند. عادت کرد به سیمانها و آسفالتهای سیاهش که رنگی از طبیعت ندارد. عادت کرد به موشهای جویهایش. عادت کرد به ساختمانهای بیقواره بیهویت و دل آزارش. عادت کرد به سودجوییهای نامشروع سرمایه دارانش که هر روز شهر را بهخاطر منافع بیشتر به تسخیر خود درمیآورند. عادت کرد به حقوق پایمال شده ساکنانش.
تا اطلاع ثانونی از مدیریت شهری تهران نمیتوان انتظاری داشت جز اینکه در قربانی کردن تهران حداقل کمتر شتاب کنند.
مشکلی به نام شکاف طبقاتی- فضایی پایتخت
حسین ایمانی جاجرمی
جامعه شناس
افراد مختلف حسب موقعیت اجتماعی و منافع خود، نگاه، رویکرد و انتظارات متفاوتی از شهر دارند. برای مثال ماشین رشد شهر متشکل از صاحبان املاک و توسعه دهندگان مستغلات شهر را بهعنوان یک کالا و فرصتی برای کسب درآمد بیشتر میبینند و برای همین انتظارشان از دستگاههای اداره کننده شهر این است که فرایند خرید و فروش شهر را برای آنها تسهیل کنند تا سودشان تضمین و میزان آن در افزایش باشد. این دسته در کنار خود جماعتی از مدیران، متخصصان اقتصادی، معماران، مهندسان و برنامه ریزان شهری را هم دارند که آنها را در اداره کسب و کارشان در توسعه کالبدی و ساختمانی شهر کمک میکنند. از آن جایی که چنین فعالیتهایی برای شهرداریها درآمد ایجاد میکنند و در نتیجه در منافع شریک هستند تلاش میکنند تا موانع را از سر راه ماشین رشد شهر بردارند و اقدامات آنها را تسهیل کنند.
در کنار این دسته شهروندان عادی هم هستند که انتظار آنها از شهر متفاوت و تا حد زیادی متناقض با دسته اول است. آنها میخواهند در محله خود آرامش و امنیت داشته باشند. از امکانات و تسهیلاتی چون مدرسه، پارک، زمین بازی و مراکز خرید و درمانگاه و مانند اینها برخوردار باشند. آنها نگاهی اجتماعی به شهر دارند نه نگاهی اقتصادی، کاسبکارانه و فنی.
با این حال یک نکته مهم در شهر تهران تفاوت میان مناطق و محلات شهر از نظر منابع و امکانات و مسائل و مشکلاتی است که با آن درگیرند. از همین رو تفاوتهایی میان مناطق مختلف شهر از منظر نیازها و خواستهها وجود دارد که باید مدیریت شهری برای هر کدام سیاستها، برنامهها و طرحهای ویژهای را در نظر داشته باشند بویژه برنامه جامعی برای «فقرزدایی» لازم است که در آن مشارکت همه دستگاهها و سازمانهای مسئول در شهر تضمین شده باشد.
همه میدانیم که تهران به اصطلاح شمال و جنوب دارد که اشاره به بالای شهر و پایین شهر دارند. مناطق کم برخوردار شهر تهران که از قضا در قسمت جنوبی تهران هستند به توجه ویژه از سوی مدیریت شهری نیاز دارند.
مسأله نابرابری مناطق شهر در تحقیقات شهرداری تهران هم خود را نشان میدهد. برای مثال در تحقیقی بهنام«مسائل اجتماعی شهر و محله از منظر شهروندان تهرانی» که گزارش آن از سوی اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در سال 1392 منتشر شده است نشان میدهد مهمترین یافته تفاوتهای مسائل و مشکلات میان مناطق بالا و پایین شهر است. این گزارش میخواسته تا به پژوهش درباره این پرسشها بپردازد که شهروندان تهرانی مسائل و مشکلات محله خود را چه میدانند؟ و تا چه حد آنها را مهم ارزیابی میکنند نتایج این تحقیق که حاصل پیمایش از 5 هزار نفر نمونه در تمامی شهر بود نشان دادند که در تجربه شهروندان، مسائل و مشکلات اجتماعی در مناطق کم برخوردار یا به اصطلاح پایین شهر شدیدتر است مردمان این مناطق مسائل و تنگناهای بیشتری را رویاروی خود میبینند. مهمترین این مسائل و مشکلات از نگاه یافتههای این گزارش را میتوان به شرح زیر بیان کرد: مشکلات اجتماعی: تراکم جمعیت، تجمع افراد بیکار، مزاحمتهای همسایگان و جز آن؛ تهدید ساحت خانواده: وجود خانوادههای بیسرپرست تا افزایش خیانت در روابط زناشویی؛ تنگناهای فرهنگی: کیفیت پایین مدارس، اختلافهای فرهنگی در میان ساکنان؛ درگیریها در حوزه اخلاقی: حضور معتادان در عرصه عمومی تا مزاحمت بیشتر برای زنان و دختران؛ گزارش به دغدغههای اقتصادی و معیشتی مانند بیکاری و کار کودکان، خطرات سلامتی مانند آب آشامیدنی آلوده و ازدیاد بیماریهای خطرناک هم اشاره میکند که در مناطق پایین شهر بیشتر رواج دارند.
در نهایت گزارش بر «شکاف عمیق میان سطح زندگی در مناطق مختلف تهران» تأکید میکند اما مهمترین یافته این است که این شکاف «نه تنها بهصورت عینی در ارتباط با توزیع امکانات اجتماعی و اقتصادی وجود دارد بلکه توسط ساکنان محلات هم بهخوبی ادراک میشود.
به عبارت دیگر در مناطق پایین شهر واقعیت زندگی با درک از زندگی در خصوص مسائل و مشکلات بر هم منطبق هستند. تهیه کنندگان گزارش در پایان کاهش شکافهای عینی موجود در ساختار اجتماعی و اقتصادی محلههای تهران را اولویت هرگونه برنامهریزی شهری در تهران میدانند و بر ضرورت توجه به شرایط منطقهای و محلهای تأکید میکنند. بنابراین به نظر میرسد مسأله در شهر تهران مشکل قطبی شدن اجتماعی و فضایی و تجمع مسائل در مناطق فقیرنشین شهر باشد.
مسألهای که ساکنان آن مناطق هم از آن اطلاع دارند و انتظار دارند تا نه تنها مسئولان شهر بلکه مقامات بالاتر و عالیتر هم به آن رسیدگی کنند. با این حال شیوه تأمین منابع مالی و اتکای آن به ماشین رشد سبب شده است که اولویت رسیدگی به فقرزدایی و توسعه مناطق کمتر برخوردار شهر در دستور کارهای اداره شهر جای چندانی نداشته باشد.
تهران میتواند دوستدار سالمندان باشد
دکتر آریا همدانچی
پزشک و متخصص سلامت سالمندی
کلانشهر تهران با وجود داشتن مشکلات خاص خود از ظرفیت های زیادی برای ایجاد محیط دوستدار سالمند برخوردار است.در حال حاضر یکی از شهرهایی است که توسط سازمان بهداشت جهانی بهعنوان شبکه شهرهای دوستدار سالمند شناخته میشود. در سال 2015، 15 شهردر مناطق مختلف جهان توسط سازمان بهداشت جهانی برگزیده شدند تا در تعیین شاخصهای ارزیابی شهرهای دوستدار سالمند مشارکت داشته باشند که تهران یکی از این شهرها بود. نتایج این پروژه که در منطقه دو تهران انجام شد در تعاریف نهایی این شاخصها در سازمان بهداشت جهانی به کار گرفته شد. در صورتی که بخواهیم با یک دیدگاه علمی وسیستماتیک به موضوع نگاه کنیم میتوان از این گونه شاخصها برای ارزیابی دقیقتر وضعیت استفاده کرد.
مثلاً گزارش شده مواردی از جمله فضای باز و ساختمانها نسبت به مشارکت اجتماعی و مسکن از وضعیت مطلوب تری در تهران برخوردار بوده است، ولی به هرحال در کنار این ارزیابیها نظر خود سالمندان در مورد شرایط نیز بسیار مهم است که به نظر می رسد تعداد مطالعات کمتری در این زمینه انجام شده باشد. فکر میکنم که توجه بیشتر بهنظر سالمندان در این موارد حائز اهمیت است. درست است که برای تدوین چارچوب و ارزیابیها نظرات افراد متعددی که به موضوع مرتبط باشند، جمعآوری میشود ولی برخی موارد از نظر سالمندان ممکن است متفاوت بوده یا اهمیت آنها بدرستی مورد توجه قرار نگیرد، چون در مواردی ممکن است نیازهای آنان با برنامههای اجرایی متفاوت باشد و فکر میکنم در این زمینه باید مطالعات بیشتری انجام شود. اگرچه در بسیاری از موارد مناسب سازیهای فیزیکی گستردهای انجام شده که برای سالمندان و همچنین معلولان مفید است ولی وجود مشکلات در برخی زمینههای دیگر میتواند منجر به عدم دسترسی مناسب سالمندان به این تسهیلات شوند.
مثلاً یکی از این مشکلات نبود سرویسهای بهداشتی کافی در سطح شهر است. مثالی که میزنم برای این است که همه شرایط باید با یکدیگر همخوانی داشته باشد. اگر ما مثل خیلی از کشورهای موفق در زمینه سالمندی، سرویس حملونقل مناسب، بلیت رایگان، مکانهای عمومی مناسبسازی شده را داشته باشیم؛ همچنان ممکن است در شهری مثل تهران که زمان رفت و آمد بسیار طولانیتر است، سالمندان با توجه به شرایط خاص جسمانی در زمان کهولت و بهدلیل دسترسی نداشتن به سرویسهای بهداشی کافی از منزل خارج نشوند. فعالیت فیزیکی، ارتباطات و مشارکت اجتماعی آنها هم محدود میشود.
هم اکنون که پاندمی کرونا برای همه محدودیت ایجاد کرده ولی حتی قبل از آن هم در بسیاری از مواقع بهدلیل آلودگی هوا به سالمندان توصیه میکردیم که از منزل خارج نشوند که همین استفاده از امکانات عمومی را برای سالمندان محدود میکند. یکی دیگر از مواردی که بهنظر من باید از دیدگاه خود سالمندان مورد بررسی قرار گیرد، وضعیت دسترسی آنها به اطلاعات سلامت است.
ما شاهد هستیم که راهاندازی سامانههای مشاورههای رایگان تلفنی بعد از شروع کرونا خدمات گستردهای را به عموم مردم و از جمله سالمندان ارائه داد. در کلانشهری مثل تهران که با وجود ترافیک و مشکلات رفت و آمد و آلودگی هوا دسترسی حضوری به این منابع برای سالمندان سخت است، این خدمات بسیار مهم است. ارائه برنامههای آموزشی قبل ازبازنشستگی و نیز آموزش شیوه زندگی سالم در دوران سالمندی بهصورت بالقوه میتواند از بروز مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی بعد از بازنشستگی جلوگیری کند. برخی از مراکز و سازمانها این برنامههای آموزشی را برای سالمندان شروع کردهاند که مطالعات انجام شده نشان میدهد، تأثیرات مثبتی را بر زندگی سالمندان داشته است.
شاید در شهرهای کوچکتر وجود ارتباطات اجتماعی نزدیک و غیر رسمی بین دوستان، همسایگان و افراد خانواده تا حدودی از انزوای اجتماعی سالمندان خصوصاً بعد از بازنشستگی جلوگیری کند، ولی در شهرهای بزرگتر نیاز به سازماندهی بیشتری دارد. موضوع دیگر اینکه توجه به سلامت در دوران سالمندی میبایست سالها قبل از سالمند شدن شروع شود. بویژه در کلانشهرهایی مثل تهران اگر فردی میخواهد از نظر فیزیکی در دوران سالمندی، مستقل، فعال و سالم باشد، باید از مدتها قبل بر مواردی مثل فعالیتها و تمرینهای ورزشی وقت و انرژی بگذارد. در یک دیدگاه وسیعتر نیز اگر بخواهیم سالمندان فعال تری داشته باشیم که نیاز به مراقبت و رسیدگیهای پزشکی کمتری داشته باشند، آموزش صحیح در زمان مناسب نقش مهمی را ایفا میکند. این نوع آموزشها نوعی پیشگیری محسوب میشوند که غالباً از درمان مؤثرتر و کم هزینهتر است.

طرحهای فصلی فروش کتاب جایگاه خوبی میان مردم یافتهاند
گروه فرهنگی: فروش زمستانه کتاب، در شانزدهمین دوره این طرح تخفیف فصلی تا ظهر روز گذشته از مرز 12 میلیارد تومان هم گذشت. این میزان فروش حاکی از استقبال مردم آنهم در کمتر از چهار روز است؛ در این دوره 936 کتابفروشی از سراسر کشور شرکت کردهاند.
لزوم تقسیم عادلانه بودجه بین کتابفروشیها
12 میلیاردی شدن فروش زمستانه کتاب در حالی رخ داده که هفتههای پایانی سال 99 را سپری میکنیم، سالی که با محدودیتهایی برآمده از شیوع بیماری کرونا آغاز شد و بیش از پیش بر مشکلات اقتصادی نشر افزود. با این حال مسئولان فرهنگی برای حمایت هرچه بیشتر از صنعت نشر تصمیم به تزریق یارانه بیشتری به این بخش فرهنگ گرفتند که یکی از این مهمترین اقدامات مذکور را میتوان برپایی همین طرحهای تخفیف فصلی دانست.
بر اساس آمار فروش زمستانه تا ظهر روز گذشته، قمیها ازجمله ساکنان استانهای کشورمان هستند که استقبال خوبی از این طرح تخفیف فصلی کردهاند. امین یزدانپناه، مدیر «شهر کتاب قم» که ازجمله کتابفروشیهای پرفروش این دوره به شمار میآید معتقد است که طرحهای فصلی کتاب جایگاه خوبی میان مردم پیدا کردهاند؛ او البته بخشی از موفقیت این طرحها را مدیون بهبود وضعیت اطلاعرسانی درباره زمان و چگونگی برگزاری آنها میداند، یزدان پناه به «ایران» میگوید: «بهواقع اگر کتابفروشی ما به تنهایی 20 درصد تخفیف را ارائه کند تا این اندازه استقبال نمیشود به این دلیل که توانایی اطلاعرسانی به این شکل را نداریم. بر اساس سابقه کتابفروشی خودمان و پیشینهای که از شرکت در این طرحها داشتهایم معتقدم کلیت برگزاری و نحوه اجرای طرحهای فصلی فروش کتاب بسیار خوب است. حین برگزاری این طرحها شوقی در بین مردم برای خرید کتاب ایجاد میشود.» این کتابفروش با تأکید بر لزوم تقسیم عادلانه بودجه بین کتابفروشیها ادامه میدهد: «امیدوارم پس از گذشت چندین دوره از برگزاری طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها و با توجه به افزایش تجربه همه، چه برگزارکنندگان آن و چه کتابفروشان، ناشران و مخاطبان، شرایط اجرایی هر دوره نسبت به دوره بعدی بهتر شود.»
مدیر کتابفروشی «شهر کتاب قم» استقبال مردم از طرح زمستانه کتاب طی چند روزی که از برپاییاش میگذرد را خوب عنوان کرده و میگوید: «در حالی شاهد این استقبال خوب هستیم که چندی قبل نمایشگاه مجازی کتاب تهران برگزار شد؛ با این حال مردم همچنان در این طرح شرکت کرده و کتاب میخرند. امروز میتوان گفت که خوشبختانه طرحهای فصلی فروش کتاب به یک نوع فرهنگ بدل شده و اجرای آن ضروری است.»
توئیت وزیر فرهنگ درباره استقبال مردم
اما نگاهی هم به جزئیات فروش زمستانه کتاب تا اواسط روز گذشته داشته باشیم، آنطور که آمار نشان میدهد تا زمان یادشده 218 هزار کتاب فروش رفته که فروشی حدود 12 میلیارد تومان را رقم زده است. از میان 936 کتابفروشی عضو ۸۸۳ نفر آنها فروش داشتهاند. میزان استقبال مردم حتی واکنش سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم به دنبال داشته، آنچنان که شامگاه دوشنبه در توئیتی نوشته: «در طرح زمستانه خانه کتاب و ادبیات ایران، در سه روز گذشته بیش از 10 میلیارد تومان و حدود ۲۰۰ هزار نسخه کتاب فروخته شد که نزدیک ۹ میلیارد تومان در شهرستانها (غیر تهران) خرید شده است.»
سر پا نگه داشتن کتابفروشیها
«هوپا» از کتابفروشیهای پرفروش زمستانه کتاب در استان تهران است. سجاد بهارلو مدیر مجموعه کتابفروشیهای «هوپا» هم درباره نقش برپایی این طرحها در حفظ حیات نشر به «ایران» میگوید: «با توجه به قیمت کاغذ و وضعیت اقتصادی کشور و از سویی وجود بیماری کووید 19 امکان دارد کتابفروشیها روبه تعطیلی بروند. برگزاری چنین طرحهایی میتواند بخشی از کتابفروشیها را سرپا نگه دارد.»
او با اشاره به ضرورت افزایش میزان اعتبار کتابفروشیها و تقسیمبندی مناسب بودجه در طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها ادامه میدهد: «برگزاری چنین طرحهایی به فروش کتابفروشیها کمک میکند. البته اگر تاریخ برگزاری طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها به ثبات برسد شاهد اثرگذاری بیشتر آنها خواهیم بود، چراکه هر فروشگاهی در برخی از ایام سال تخفیفاتی برای خود در نظر میگیرد و گاهی این دو با یکدیگر تداخل پیدا میکند.»
او در نظر گرفتن تخفیف 25 درصدی برای مخاطب طی این طرح را اقدام خوبی در شرایط اقتصادی فعلی میداند و میگوید: «از سوی دیگر اینکه مسئولان وزارت ارشاد برگزاری طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها در زمستان امسال را از یاد نبردند نیز بسیار اهمیت دارد.»
بهارلو با اشاره به پیشبینیاش درباره موفقیت این طرح ادامه میدهد: «به نظر من تا یک سال آینده طرحهای فصلی فروش کتاب جزو طرحهای برتری قرار میگیرند که میتواند کتابفروشیها را زنده نگه دارد. با توجه به شرایط اقتصادی و از سویی مشکلاتی که کرونا رقمزده امکان تعطیلی برخی کتابفروشیها دور از ذهن نیست؛ در این شرایط حداقل طرحهای تخفیف فصلی میتواند به حفظ حیات کتابفروشیها تا گذر از اوضاع فعلی و برنامهریزی جدیتر کمک کند.»
گفتنی است که شانزدهمین دوره طرحهای تخفیف فصلی کتاب با عنوان زمستانه کتاب 99 از نهم اسفندماه آغاز شده و تا ساعت 24 شانزدهمین روز همین ماه نیز ادامه دارد؛ در این دوره برای علاقهمندان امکان خرید کتاب با تخفیف 25 درصدی از کتابفروشیهای عضو در سراسر کشور فراهم شده است.
لزوم تقسیم عادلانه بودجه بین کتابفروشیها
12 میلیاردی شدن فروش زمستانه کتاب در حالی رخ داده که هفتههای پایانی سال 99 را سپری میکنیم، سالی که با محدودیتهایی برآمده از شیوع بیماری کرونا آغاز شد و بیش از پیش بر مشکلات اقتصادی نشر افزود. با این حال مسئولان فرهنگی برای حمایت هرچه بیشتر از صنعت نشر تصمیم به تزریق یارانه بیشتری به این بخش فرهنگ گرفتند که یکی از این مهمترین اقدامات مذکور را میتوان برپایی همین طرحهای تخفیف فصلی دانست.
بر اساس آمار فروش زمستانه تا ظهر روز گذشته، قمیها ازجمله ساکنان استانهای کشورمان هستند که استقبال خوبی از این طرح تخفیف فصلی کردهاند. امین یزدانپناه، مدیر «شهر کتاب قم» که ازجمله کتابفروشیهای پرفروش این دوره به شمار میآید معتقد است که طرحهای فصلی کتاب جایگاه خوبی میان مردم پیدا کردهاند؛ او البته بخشی از موفقیت این طرحها را مدیون بهبود وضعیت اطلاعرسانی درباره زمان و چگونگی برگزاری آنها میداند، یزدان پناه به «ایران» میگوید: «بهواقع اگر کتابفروشی ما به تنهایی 20 درصد تخفیف را ارائه کند تا این اندازه استقبال نمیشود به این دلیل که توانایی اطلاعرسانی به این شکل را نداریم. بر اساس سابقه کتابفروشی خودمان و پیشینهای که از شرکت در این طرحها داشتهایم معتقدم کلیت برگزاری و نحوه اجرای طرحهای فصلی فروش کتاب بسیار خوب است. حین برگزاری این طرحها شوقی در بین مردم برای خرید کتاب ایجاد میشود.» این کتابفروش با تأکید بر لزوم تقسیم عادلانه بودجه بین کتابفروشیها ادامه میدهد: «امیدوارم پس از گذشت چندین دوره از برگزاری طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها و با توجه به افزایش تجربه همه، چه برگزارکنندگان آن و چه کتابفروشان، ناشران و مخاطبان، شرایط اجرایی هر دوره نسبت به دوره بعدی بهتر شود.»
مدیر کتابفروشی «شهر کتاب قم» استقبال مردم از طرح زمستانه کتاب طی چند روزی که از برپاییاش میگذرد را خوب عنوان کرده و میگوید: «در حالی شاهد این استقبال خوب هستیم که چندی قبل نمایشگاه مجازی کتاب تهران برگزار شد؛ با این حال مردم همچنان در این طرح شرکت کرده و کتاب میخرند. امروز میتوان گفت که خوشبختانه طرحهای فصلی فروش کتاب به یک نوع فرهنگ بدل شده و اجرای آن ضروری است.»
توئیت وزیر فرهنگ درباره استقبال مردم
اما نگاهی هم به جزئیات فروش زمستانه کتاب تا اواسط روز گذشته داشته باشیم، آنطور که آمار نشان میدهد تا زمان یادشده 218 هزار کتاب فروش رفته که فروشی حدود 12 میلیارد تومان را رقم زده است. از میان 936 کتابفروشی عضو ۸۸۳ نفر آنها فروش داشتهاند. میزان استقبال مردم حتی واکنش سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم به دنبال داشته، آنچنان که شامگاه دوشنبه در توئیتی نوشته: «در طرح زمستانه خانه کتاب و ادبیات ایران، در سه روز گذشته بیش از 10 میلیارد تومان و حدود ۲۰۰ هزار نسخه کتاب فروخته شد که نزدیک ۹ میلیارد تومان در شهرستانها (غیر تهران) خرید شده است.»
سر پا نگه داشتن کتابفروشیها
«هوپا» از کتابفروشیهای پرفروش زمستانه کتاب در استان تهران است. سجاد بهارلو مدیر مجموعه کتابفروشیهای «هوپا» هم درباره نقش برپایی این طرحها در حفظ حیات نشر به «ایران» میگوید: «با توجه به قیمت کاغذ و وضعیت اقتصادی کشور و از سویی وجود بیماری کووید 19 امکان دارد کتابفروشیها روبه تعطیلی بروند. برگزاری چنین طرحهایی میتواند بخشی از کتابفروشیها را سرپا نگه دارد.»
او با اشاره به ضرورت افزایش میزان اعتبار کتابفروشیها و تقسیمبندی مناسب بودجه در طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها ادامه میدهد: «برگزاری چنین طرحهایی به فروش کتابفروشیها کمک میکند. البته اگر تاریخ برگزاری طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها به ثبات برسد شاهد اثرگذاری بیشتر آنها خواهیم بود، چراکه هر فروشگاهی در برخی از ایام سال تخفیفاتی برای خود در نظر میگیرد و گاهی این دو با یکدیگر تداخل پیدا میکند.»
او در نظر گرفتن تخفیف 25 درصدی برای مخاطب طی این طرح را اقدام خوبی در شرایط اقتصادی فعلی میداند و میگوید: «از سوی دیگر اینکه مسئولان وزارت ارشاد برگزاری طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها در زمستان امسال را از یاد نبردند نیز بسیار اهمیت دارد.»
بهارلو با اشاره به پیشبینیاش درباره موفقیت این طرح ادامه میدهد: «به نظر من تا یک سال آینده طرحهای فصلی فروش کتاب جزو طرحهای برتری قرار میگیرند که میتواند کتابفروشیها را زنده نگه دارد. با توجه به شرایط اقتصادی و از سویی مشکلاتی که کرونا رقمزده امکان تعطیلی برخی کتابفروشیها دور از ذهن نیست؛ در این شرایط حداقل طرحهای تخفیف فصلی میتواند به حفظ حیات کتابفروشیها تا گذر از اوضاع فعلی و برنامهریزی جدیتر کمک کند.»
گفتنی است که شانزدهمین دوره طرحهای تخفیف فصلی کتاب با عنوان زمستانه کتاب 99 از نهم اسفندماه آغاز شده و تا ساعت 24 شانزدهمین روز همین ماه نیز ادامه دارد؛ در این دوره برای علاقهمندان امکان خرید کتاب با تخفیف 25 درصدی از کتابفروشیهای عضو در سراسر کشور فراهم شده است.

بزرگترین دستاوردم آزادی مردم بود
مترجم: بنفشه غلامی
«میخائیل گورباچف»، اولین و آخرین رئیس جمهوری اتحاد جماهیر شوروی، دیروز 90 ساله شد. خبرگزاری روسی «تاس» به همین بهانه به سراغ او رفته و از او درباره دستاوردهایش در زندگی و بویژه در دورهای که ریاست جمهوری اتحاد جماهیر شوروی را در دست داشت و همین طور دغدغهها و مشغلههای کنونیاش پرسیده است.
بزرگترین دستاوردی که در زندگی خود داشتید، چیست؟
پرسترویکاو البته تمام چیزهایی که به دنبال داشت. من هنوز هم معتقدم که پرسترویکا، نیازی بود که باید سریع برآورده میشد و ما در مسیر درستی حرکت کردیم. بزرگترین دستاورد من در داخل کشورم این بود که مردم به آزادی رسیدند و نظام دیکتاتوری پایان گرفت. این دلیلی بر آن است که چرا در آگوست 1991، طرحی که برای کودتا وجود داشت، شکست خورد. در سیاست خارجی نیز بزرگترین دستاوردم، پایان جنگ سرد و کاهش تسلیحات هستهای بود.
اگر ممکن بود بتوانید چیزی را در زندگی خود تغییر دهید یا در برخی تصمیماتی که داشتید، تجدیدنظر کنید، چه چیزی را تغییر خواهید داد؟
من در زندگی شخصی و زندگی سیاسیام تصمیماتی مهم و اساسی گرفتهام که نمیخواهم هیچ کدام آنها را تغییر دهم. در عالم سیاست چیزهای زیادی بودند که زوایای آنها اکنون روشنتر از قبل است. برخی گامها اشتباه بودند. مثلاً میدانم که بسیاری از من به دلیل اینکه بیش از حد به دیگران اعتماد میکنم، انتقاد میکنند. اما اگر به مردم اعتماد نمیکردم، پرسترویکاهرگز شروع نمیشد. و البته بخاطر گلاسنوست (شفافیت) هم بسیار مورد انتقاد هستم. اما واقعیت آن است که بدون گلاسنوست هرگز هیچ تغییری در کشور رخ نمیداد.
به «مارگارت تاچر» لقب «بانوی آهنین» را داده بودند و «آندری گرومیکو» را «آقای نه» مینامیدند. دوست دارید شما را چه بنامند؟
این برچسبها خیلی دقیق نیستند. به نظر من بهتر است به این نوع لقب دادنها فکر نکنیم.
این واقعیت را که در یک زمان بسیار خاص و دراماتیک، رئیس دولت، رئیس کا. گ. ب، وزیر دفاع و بسیاری دیگر در یک رویارویی غیرمستقیم سیاسی، علیه شما موضع گرفتند، چگونه میبینید؟ چرا این افراد ترجیح میدادند، چیزی را که به آن کمیته دولتی در شرایط اضطراری میگفتند، تشکیل دهند؟
مرتجعــــــــــــین همـــــیشه در رویاروییهای مستقـــــیم سیاسی میبازند. کسانی که شما به آنها اشاره کردید، فرصتهای زیادی داشتند تا به طور مستقیم وارد جدل شده و آشکارا به نقد بپردازند. اما آنها ترجیح دادند مرتکب جرم کودتا شوند. این چیزی است که در لایحه کیفرخواست آنان نیز توسط دادستانی مورد تأیید قرار گرفت. اما چون این افراد وارد معامله با مقامات شدند، هرگز محاکمهای انجام نشد.
برخی تاریخ نویسان معتقدند که پرسترویکابه دلیل فقدان هماهنگی بین اصلاحات اقتصادی و سیاسی، نتوانست به اهدافی که میخواست دست یابد. آیا شما هم به چنین چیزی اعتقاد دارید؟
بدون اصلاحات سیاسی هرگونه تلاشی برای اصلاحات اقتصادی در باتلاق شنی بوروکراسی محکوم به نابودی است. این روند قبلاً هم در تاریخ ما روی داده بود و میتوانست دوباره هم تکرار شود. در این زمینه اغلب چین را به عنوان یک مدل مطرح میکنند. اما سالها طول کشید تا بتوانند به مدلی دست یابند که درست کار کند و نتیجه لازم را بدهد. روسیه در آن زمان به اصلاحات تدریجی در اقتصاد نیاز داشت نه شوک درمانی. اما در دهه 1990 رادیکالها به برتری رسیدند و در نهایت روسیه و شهروندانش بهای آن را پرداختند.
آیا روسیه به پرسترویکای دیگری نیاز دارد؟ آیا ممکن است چنین چیزی دوباره رخ دهد؟ و اگر بله آیا روسیه آماده چنین چیزی هست؟
البته که تغییرات لازم است. مهم نیست این تغییرات را چه بنامیم؛ اصلاحات یا پرسترویکا، این تغییرات فرایندی هستند که کشور را در مسیر یک زندگی عادی و مناسب برای همه مردم هدایت میکنند. ایجاد اصلاحات هرگز آسان نیست. بویژه وقتی در شرایط یک پاندمی هستیم. اما معتقدم مردم منتظر هستند تا تغییراتی ایجاد شود.
در چند سال اخیر شاهد ساخت و اکران چند مستند از شما توسط «ورنر هرتزوگ»، «ویتالی مانسکی» و همچنین تئاتر ملل بودهایم. آیا خودتان آنها را دیدهاید؟ از اینکه نقطه تمرکز یک کار ادبی و یا سینمایی بودید، چه حسی دارید؟ بیشتر ترجیح میدهید کاراکتر این کارها باشید یا یک سیاستمدار؟ در فیلم «مانسکی» بسیار به اشعار «پوشکین» اشاره میکنید. از علایق ادبی و سینماییتان بگویید و اینکه به چه کتابهایی علاقهمند هستید.
بله من هم این فیلمها و نمایشی را که گفتید دیدهام و از علاقه عموم مردم به آنها خبر دارم. احتمالاً این نشانهای از علاقه این کارها به پرسترویکاو شخص من است. اگر اینطور است، خوشحال هستم. مردم باید بدانند که پرسترویکاچه بود. این درست همان عنوانی است که من چند سال پیش برای کتابم انتخاب کردم: «ادراک پرسترویکا». قرار است بزودی نیز کتاب دیگری را که شامل مجموعه نامههایی است که از سراسر کشور و یا خارج از کشور به من رسیده بود، منتشر کنم. این کتاب نیز «ادراک گورباچف» نام دارد.
متاسفانه در حال حاضر برنامهای برای تماشای نمایش و یا فیلمی ندارم. وقتی من و همسرم رایسا جوان بودیم هرگز هیچ فرصتی را برای رفتن به سینما و تئاتر و یا مطالعه کتابهای جدید و صحبت درباره آنها از دست نمیدادیم. اما آنچه که از زمانی که یک پسربچه بودم، آموختم، همیشه با من است. ترانههای فولکلور روسیه و اوکراینی. ادبیات کلاسیک روسیه. پوشکین و لرمانتف. «در جاده به تنهایی راه میروم....» من هنوز هم رمان «چگونه فولاد آبدیده شد» اثر نیکولای استراوسکی را تحسین میکنم و همواره به یاد افرادی از نسل خودم مثل چنگیز آیتماتف، اولگ یفرموف، آرمن ژیگارخانیان و دیگر نویسندگان و بازیگران و کارگردانان کشورم هستم.
آیا امروز فرصتی برای ترمیم اتحاد جماهیر شوروی هست؟ و آیا چنین تلاشی ارزش آن را دارد؟
همیشه گفتهام. اتحاد جماهیر شوروی میتوانست باقی بماند اگر مدرنیزه میشد و دست به اصلاحاتی میزد تا جمهوریهای وابسته به آن صاحب حقوقی بیشتر شوند. اما اکنون 30 سال از آن زمان گذشته و اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی شکل گرفته است. این سازمانها باید تقویت شوند و روابط با جمهوریهایی که با آنها اختلاف داریم، باید ترمیم شود. چنین کارهایی بسیار ضروری است. منبع: Tass
«میخائیل گورباچف»، اولین و آخرین رئیس جمهوری اتحاد جماهیر شوروی، دیروز 90 ساله شد. خبرگزاری روسی «تاس» به همین بهانه به سراغ او رفته و از او درباره دستاوردهایش در زندگی و بویژه در دورهای که ریاست جمهوری اتحاد جماهیر شوروی را در دست داشت و همین طور دغدغهها و مشغلههای کنونیاش پرسیده است.
بزرگترین دستاوردی که در زندگی خود داشتید، چیست؟
پرسترویکاو البته تمام چیزهایی که به دنبال داشت. من هنوز هم معتقدم که پرسترویکا، نیازی بود که باید سریع برآورده میشد و ما در مسیر درستی حرکت کردیم. بزرگترین دستاورد من در داخل کشورم این بود که مردم به آزادی رسیدند و نظام دیکتاتوری پایان گرفت. این دلیلی بر آن است که چرا در آگوست 1991، طرحی که برای کودتا وجود داشت، شکست خورد. در سیاست خارجی نیز بزرگترین دستاوردم، پایان جنگ سرد و کاهش تسلیحات هستهای بود.
اگر ممکن بود بتوانید چیزی را در زندگی خود تغییر دهید یا در برخی تصمیماتی که داشتید، تجدیدنظر کنید، چه چیزی را تغییر خواهید داد؟
من در زندگی شخصی و زندگی سیاسیام تصمیماتی مهم و اساسی گرفتهام که نمیخواهم هیچ کدام آنها را تغییر دهم. در عالم سیاست چیزهای زیادی بودند که زوایای آنها اکنون روشنتر از قبل است. برخی گامها اشتباه بودند. مثلاً میدانم که بسیاری از من به دلیل اینکه بیش از حد به دیگران اعتماد میکنم، انتقاد میکنند. اما اگر به مردم اعتماد نمیکردم، پرسترویکاهرگز شروع نمیشد. و البته بخاطر گلاسنوست (شفافیت) هم بسیار مورد انتقاد هستم. اما واقعیت آن است که بدون گلاسنوست هرگز هیچ تغییری در کشور رخ نمیداد.
به «مارگارت تاچر» لقب «بانوی آهنین» را داده بودند و «آندری گرومیکو» را «آقای نه» مینامیدند. دوست دارید شما را چه بنامند؟
این برچسبها خیلی دقیق نیستند. به نظر من بهتر است به این نوع لقب دادنها فکر نکنیم.
این واقعیت را که در یک زمان بسیار خاص و دراماتیک، رئیس دولت، رئیس کا. گ. ب، وزیر دفاع و بسیاری دیگر در یک رویارویی غیرمستقیم سیاسی، علیه شما موضع گرفتند، چگونه میبینید؟ چرا این افراد ترجیح میدادند، چیزی را که به آن کمیته دولتی در شرایط اضطراری میگفتند، تشکیل دهند؟
مرتجعــــــــــــین همـــــیشه در رویاروییهای مستقـــــیم سیاسی میبازند. کسانی که شما به آنها اشاره کردید، فرصتهای زیادی داشتند تا به طور مستقیم وارد جدل شده و آشکارا به نقد بپردازند. اما آنها ترجیح دادند مرتکب جرم کودتا شوند. این چیزی است که در لایحه کیفرخواست آنان نیز توسط دادستانی مورد تأیید قرار گرفت. اما چون این افراد وارد معامله با مقامات شدند، هرگز محاکمهای انجام نشد.
برخی تاریخ نویسان معتقدند که پرسترویکابه دلیل فقدان هماهنگی بین اصلاحات اقتصادی و سیاسی، نتوانست به اهدافی که میخواست دست یابد. آیا شما هم به چنین چیزی اعتقاد دارید؟
بدون اصلاحات سیاسی هرگونه تلاشی برای اصلاحات اقتصادی در باتلاق شنی بوروکراسی محکوم به نابودی است. این روند قبلاً هم در تاریخ ما روی داده بود و میتوانست دوباره هم تکرار شود. در این زمینه اغلب چین را به عنوان یک مدل مطرح میکنند. اما سالها طول کشید تا بتوانند به مدلی دست یابند که درست کار کند و نتیجه لازم را بدهد. روسیه در آن زمان به اصلاحات تدریجی در اقتصاد نیاز داشت نه شوک درمانی. اما در دهه 1990 رادیکالها به برتری رسیدند و در نهایت روسیه و شهروندانش بهای آن را پرداختند.
آیا روسیه به پرسترویکای دیگری نیاز دارد؟ آیا ممکن است چنین چیزی دوباره رخ دهد؟ و اگر بله آیا روسیه آماده چنین چیزی هست؟
البته که تغییرات لازم است. مهم نیست این تغییرات را چه بنامیم؛ اصلاحات یا پرسترویکا، این تغییرات فرایندی هستند که کشور را در مسیر یک زندگی عادی و مناسب برای همه مردم هدایت میکنند. ایجاد اصلاحات هرگز آسان نیست. بویژه وقتی در شرایط یک پاندمی هستیم. اما معتقدم مردم منتظر هستند تا تغییراتی ایجاد شود.
در چند سال اخیر شاهد ساخت و اکران چند مستند از شما توسط «ورنر هرتزوگ»، «ویتالی مانسکی» و همچنین تئاتر ملل بودهایم. آیا خودتان آنها را دیدهاید؟ از اینکه نقطه تمرکز یک کار ادبی و یا سینمایی بودید، چه حسی دارید؟ بیشتر ترجیح میدهید کاراکتر این کارها باشید یا یک سیاستمدار؟ در فیلم «مانسکی» بسیار به اشعار «پوشکین» اشاره میکنید. از علایق ادبی و سینماییتان بگویید و اینکه به چه کتابهایی علاقهمند هستید.
بله من هم این فیلمها و نمایشی را که گفتید دیدهام و از علاقه عموم مردم به آنها خبر دارم. احتمالاً این نشانهای از علاقه این کارها به پرسترویکاو شخص من است. اگر اینطور است، خوشحال هستم. مردم باید بدانند که پرسترویکاچه بود. این درست همان عنوانی است که من چند سال پیش برای کتابم انتخاب کردم: «ادراک پرسترویکا». قرار است بزودی نیز کتاب دیگری را که شامل مجموعه نامههایی است که از سراسر کشور و یا خارج از کشور به من رسیده بود، منتشر کنم. این کتاب نیز «ادراک گورباچف» نام دارد.
متاسفانه در حال حاضر برنامهای برای تماشای نمایش و یا فیلمی ندارم. وقتی من و همسرم رایسا جوان بودیم هرگز هیچ فرصتی را برای رفتن به سینما و تئاتر و یا مطالعه کتابهای جدید و صحبت درباره آنها از دست نمیدادیم. اما آنچه که از زمانی که یک پسربچه بودم، آموختم، همیشه با من است. ترانههای فولکلور روسیه و اوکراینی. ادبیات کلاسیک روسیه. پوشکین و لرمانتف. «در جاده به تنهایی راه میروم....» من هنوز هم رمان «چگونه فولاد آبدیده شد» اثر نیکولای استراوسکی را تحسین میکنم و همواره به یاد افرادی از نسل خودم مثل چنگیز آیتماتف، اولگ یفرموف، آرمن ژیگارخانیان و دیگر نویسندگان و بازیگران و کارگردانان کشورم هستم.
آیا امروز فرصتی برای ترمیم اتحاد جماهیر شوروی هست؟ و آیا چنین تلاشی ارزش آن را دارد؟
همیشه گفتهام. اتحاد جماهیر شوروی میتوانست باقی بماند اگر مدرنیزه میشد و دست به اصلاحاتی میزد تا جمهوریهای وابسته به آن صاحب حقوقی بیشتر شوند. اما اکنون 30 سال از آن زمان گذشته و اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی شکل گرفته است. این سازمانها باید تقویت شوند و روابط با جمهوریهایی که با آنها اختلاف داریم، باید ترمیم شود. چنین کارهایی بسیار ضروری است. منبع: Tass

سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
سهام عدالت اشخاص فوت شده/ مختار فتحیپور از هادی شهر جلفا: جهت سهام عدالت اشخاصی که فوت شدهاند به دفاتر پیشخوان مراجعه میکنیم اما تاکنون جوابی دریافت نکردهام. لطفاً مسئولین پاسخگو باشند.
زمین ملی شود/ محمود صدیقی: فکر میکنم برای مشکل مسکن یک راه حل وجود دارد، اینکه دولت زمین را ملی کند. با این وضعیتی که وجود دارد باید 103 سال منتظر خانه دار شدن ماند. این کابوسی است که ذهن خیلیها را مشغول کرده. بنده خانه ندارم و مستأجر هستم و چقدر میتوانم با این هجمهای که صاحبخانهها ایجاد کردند، دوام بیاورم.زمین ملی شود مشکل خیلیها حل میشود.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
سهام عدالت اشخاص فوت شده/ مختار فتحیپور از هادی شهر جلفا: جهت سهام عدالت اشخاصی که فوت شدهاند به دفاتر پیشخوان مراجعه میکنیم اما تاکنون جوابی دریافت نکردهام. لطفاً مسئولین پاسخگو باشند.
زمین ملی شود/ محمود صدیقی: فکر میکنم برای مشکل مسکن یک راه حل وجود دارد، اینکه دولت زمین را ملی کند. با این وضعیتی که وجود دارد باید 103 سال منتظر خانه دار شدن ماند. این کابوسی است که ذهن خیلیها را مشغول کرده. بنده خانه ندارم و مستأجر هستم و چقدر میتوانم با این هجمهای که صاحبخانهها ایجاد کردند، دوام بیاورم.زمین ملی شود مشکل خیلیها حل میشود.

توسعه با دو بال
رضا اردکانیان
وزیر نیرو
آیا کسی قادر است کارکرد درست کامپیوتر شخصی، تلفن همراه هوشمند یا هر سختافزار مشابهی را بدون سیستم عامل تصور کند؟ شما هم به احتمال زیاد در زندگی با شرایطی مواجه شدهاید که سیستم عامل ویندوز کامپیوتر شخصی یا تلفن همراهتان از کار افتاده و اصطلاحاً «هَنگ» کرده است. سختافزار تجهیزات شما هر قدر هم پیچیده و مدرن باشد بدون نرمافزار کار نمیکند. نرمافزارهای بسیار پیچیده و توانمند هم باید روی سیستمهای سختافزاری مناسب نصب شوند. تناسب سختافزار و نرمافزار از اصول توازن توسعه در جهان امروز است.
یکی از مشکلات توسعه در ایران همین عدم تناسب سختافزارها و نرمافزارهاست. حیطه کاری من در زمینه مهندسی و مدیریت منابع آب و بهعنوان وزیر نیرو در بخش برق، مشحون از اینگونه عدم تناسبهای سختافزار و نرمافزار است. ما ایرانیان دههها سرمایههای بسیاری را به ضرورت، صرف ساخت سختافزارهایی نظیر سدها، نیروگاهها، شبکههای انتقال برق و شبکههای آبیاری، نیروگاههای برق تجدیدپذیر، کارخانجات ساخت تجهیزات پیشرفته صنایع آب و برق و سایر سختافزارها کردهایم. اگر در جهان جایگاه خوبی در صنعت ساخت سدها، احداث نیروگاهها یا تولید تجهیزات پیشرفته صنعت برق و نیروگاههای برقابی داریم، نتیجه همین دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری است. این وجه از بسط ظرفیتها را میتوانیم «ساختوساز» بخوانیم.
وجه ساختوسازی توسعه شبیه همان سختافزار کامپیوتر شخصی یا تلفن همراه هوشمند است. همه سازههای آب و برق که در چند دهه گذشته ساخته شدهاند، در زمره ساختوسازها قرار میگیرند. سؤال اما اینجاست که آیا این ساختوسازهای انبوه، با ظرفیتهای بالا – نظیر حدود 86000 مگاوات ظرفیت نصبشده نیروگاهها در صنعت برق ایران – و عمدتاً باکیفیت مناسب، که زمینهساز بخش زیادی از کیفیت زندگی و رفاه امروز جامعه ایران هستند، به اندازهای که توان دارند و با بهرهوری مناسب در خدمت توسعه همه جانبه و پایدار قرار دارند؟
پاسخ این سؤال را باید در وضعیت «سازوکاری» یا نرمافزاری جستوجو کرد. همه این سازهها بر بستر و با استفاده از سازوکارهایی ساخته شده، فعالیت میکنند، ارزیابی میشوند و در خدمت توسعه قرار میگیرند. اگرچه ماشینآلات، مواد و فرایندهای فیزیکی ساخت سد، نیروگاه و شبکه به چشم میآیند اما انبوهی از سازوکارهای تشخیص نیاز به ساخت سازه، نظیر ارزیابی اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و فناورانه سازه، برگزاری مناقصه، تأمین مالی و نظارت بر ساخت و ارزیابی کیفیت هر سازه وجود دارد که جلوی دوربین و چشم نیستند اما شدیداً بر کیفیت سازه و ساخته شدن آن در حداکثر بهرهوری مؤثرند. بهرهبرداری از سازه و تضمین پایداری از آن هم تحت تأثیر همین نرمافزارهاست.
سازوکار چگونگی استخدام و بهکارگیری نیروی انسانی است که در نهایت کیفیت یک نظام بوروکراتیک را مشخص میکند. کیفیت و درستی سازوکارهای تعیین قیمت، رقابت در بازارهای بورس، تأمین مالی و تخصیص منابع است که پایداری سازهها، تضمین انگیزه برای سرمایهگذاری مجدد و بهرهبرداری رقابتی، غیررانتی و سالم از سازهها را تعیین میکند.
بیگمان ضرورت داشته است بر ساخت سازهها سرمایهگذاری کنیم. کشورهای توسعهیافته سازههای باکیفیت، کافی و مجهز به فناوری پیشرفته دارند، اما داشتن چنین سازههایی کفایت نمیکنند. سازهها در فقدان سازوکارهای درست بهکارگیری نیروی انسانی شایسته و تضمین بهرهوری کار ایشان، بدون سازوکارهای تضمین بهرهبرداری اقتصادی و مطابق اصول علم اقتصاد، بدون سازوکارهای تضمینکننده رعایت ملاحظات اجتماعی و محیطزیستی و بدون سازوکارهایی که توزیع عادلانه و پایدار منافع حاصل از فعالیت اقتصادی را تضمین کنند، هرگز سبب توسعه متوازن پایدار نمیشوند.
تأکید بر سازهها، سرمایهگذاریهای اغلب سنگین برای ساختن سازههای عظیم بدون تأکید بر اصلاح سازوکارها، لزوماً منجربه توسعه متوازن پایدار نمیشود. زمان آن است که اصلاحات سازوکاری، که در بیانهای دیگر با عنوان اصلاحات نهادی، اصلاح قواعد و اصلاح نرمافزارهای اداره امور نیز بیان شده، در دستور کار جدی قرار گیرد. بدون سازوکارهای درست، میلیاردها دلار سرمایههای کشور صرف ساخت سازههایی شده و میشود که نه تنها به بهترین شیوه و بالاترین میزان بهرهوری از آنها استفاده نمیشود و در خدمت توسعه پایدار قرار نمیگیرند، بلکه محتمل است ساخت سازهها در کنار ارائه برخی خدمات به مردم، ابزار تخریب محیطزیست، هدررفت منابع و ایجاد پیآمدهای خطرناکی نظیر نابرابری و نارضایتی اجتماعی شوند. اگرچه دیر هم هست اما هیچ لحظهای را نباید از دست داد و اصلاحات سازوکاری را باید با قوت در دستور کار قرار داد.
وزارت نیرو در سال 1399 دستور کار اصلاحات سازوکاری را در کنار توسعه ساختوسازی قرار داد. پویش هرهفته_الف_ب_ایران با عنوان فرعی «ساختوسازها» و «سازوکارها» در این سال شروع شد. ما خود آگاه هستیم که چرخ عمران در ایران در چند دهه گذشته با تأکید بر ساختوساز چرخیده و ذهنیتها، نظام اداری و حتی انتظارات بر اساس این تأکید شکل گرفته است.
کار درست را اما باید از نقطهای آغاز کرد.پنجاه اصلاح سازوکاری از ابتدای سال در دستور کار قرار گرفت و برای اولین بار، مفهوم «اصلاحات سازوکاری» را به ادبیات وزارت نیرو که از جمله ساختوسازیترین وزارتخانههای کشور است وارد کردیم. کوشیدیم در طول یک سال ذهنیت مجموعه مدیران با این مفهوم و ضرورت در دستور کار قرار دادن آن انس بگیرد. هفتههای مشخصی را اختصاصاً به اصلاحات سازوکاری پرداختیم و تلاش کردیم به این بخش از فرایند اصلاحات و توسعه، شخصیت مجزا و به اندازه ساختوسازهای مهم بدهیم. نتیجه این کار که باور داریم باید در آینده بیشتر بر آن تأکید شود و بخشی از دستورکار دائمی وزارت نیرو و شرکتهای زیرمجموعه باشد در هفته چهل و سوم پویش هرهفته_الف_ب_ایران در روز یکشنبه 10 اسفند 1399 به بار نشست.وزارت نیرو در این روز شاهد برگزاری مراسمی بود که اختصاص به افتتاح هیچ سد، نیروگاه، شبکه یا سازهای نداشت. مجموعهای از اصلاحات سازوکاری که نرمافزارهای بهرهبرداری، کارآمدسازی، سالمسازی، مؤثرسازی و حکمرانی باکیفیتتر صنعت و منابع آب و برق هستند در این روز معرفی شدند. برخی از مهمترین این سازوکارها به شرح زیر بودند:
اجراییشدن سازوکار استفاده از فضای پیرامون منابع آبی نظیر دریاچه سدها برای مقاصد گردشگری و فواید مترتب بر اشتغالزایی و فقرزدایی ناشی از این کار که توأمان سبب آشنایی مردم با منابع آب و سرمایهگذاریهای صورتگرفته در این بخش نیز میشود و سواد آب و انرژی را نیز در استفادهکنندگان از این مناطق افزایش میدهد.
استقرار ساختار سازمانی مدیریت منابع آب کشور بر مبنای حوضه آبریز که از ملزومات حکمرانی پایدار، بینبخشی و توأم با مشارکت ذینفعان در مدیریت منابع آب است.
تأسیس مرکز مطالعات آبهای مرزی و منابع آب مشترک که بهدلیل اشتراک ایران در حوضههای آبریز مشترک با کشورهای همسایه و ضرورت صیانت از منافع ملی در شمار ملزومات مدیریت منابع آب در ایران است.
تقویت و توسعه بورس انرژی و بهبود رویکرد تضمین خرید برق بهصورت رقابتی و بر اساس مناقصه که دو سازوکار اقتصادی مهم برای توسعه اقتصاد برق و افزایش بهرهوری بهشمار میروند. همچنین در بخش برق سامانههای مدیریت ملی یکپارچه فرایند خرید تضمینی برق تجدیدپذیر و سامانه ملی مدیریت هوشمند احداث و بهرهبرداری نیروگاههای تجدیدپذیر نیز رونمایی شدند.
یکپارچهسازی شرکتهای آب و فاضلاب شهری و روستایی یکی از مهمترین اصلاحات سازوکاری در صنعت آب و فاضلاب است. این یکپارچهسازی سبب کاهش پستهای سازمانی دولتی و کوچکسازی دولت، افزایش راندمان و بهرهوری شرکتهای آب و فاضلاب، ارتقای خدماترسانی به روستاها و استفاده بهتر از تجهیزات و داراییهای این شرکتها میشود. همچنین اجرای نظام مدیریت داراییها در صنعت آب و فاضلاب نیز از جمله اصلاحات سازوکاری در این بخش بوده است.
طراحی سازوکارهای فروش اموال مازاد نیروگاهها و مدیریت داراییهای راکد، به علاوه طراحی و ایجاد بازار میانروزی برق، طراحی و بومیسازی سیستم سنجش انرژی و راهاندازی مرکز پایش شبکه ICT صنعت برق هم در شمار طرحهای سازوکاری صنعت برق قرار دارند که در این هفته افتتاح شدند.
ما نیک آگاهیم که گستره فعالیتهای اصلاح سازوکاری که باید در صنعت برق و آب ایران، بالاخص قواعد مربوط به بازارها، قیمتها، سرمایهگذاریها و نیروی انسانی صورت بگیرد خیلی بیش از آن چیزی است که امسال انجام شد، اما این گام اول بود برای آشنا شدن فرهنگ سازمانی با مفهوم اصلاحات سازوکاری و شکل دادن به اندیشه و عزمی که اینگونه اصلاحات را در اولویت قرار دهد. امیدواریم به روزی که صنعت برق و آب و کل کشور بر ترکیبی از ساختوسازهای درست و باکیفیت و سازوکارهای اصلاحشده و مشوق توسعه و پایدارسازی، به دو بال برای پریدن در آسمان توسعه مجهز شود.
وزیر نیرو
آیا کسی قادر است کارکرد درست کامپیوتر شخصی، تلفن همراه هوشمند یا هر سختافزار مشابهی را بدون سیستم عامل تصور کند؟ شما هم به احتمال زیاد در زندگی با شرایطی مواجه شدهاید که سیستم عامل ویندوز کامپیوتر شخصی یا تلفن همراهتان از کار افتاده و اصطلاحاً «هَنگ» کرده است. سختافزار تجهیزات شما هر قدر هم پیچیده و مدرن باشد بدون نرمافزار کار نمیکند. نرمافزارهای بسیار پیچیده و توانمند هم باید روی سیستمهای سختافزاری مناسب نصب شوند. تناسب سختافزار و نرمافزار از اصول توازن توسعه در جهان امروز است.
یکی از مشکلات توسعه در ایران همین عدم تناسب سختافزارها و نرمافزارهاست. حیطه کاری من در زمینه مهندسی و مدیریت منابع آب و بهعنوان وزیر نیرو در بخش برق، مشحون از اینگونه عدم تناسبهای سختافزار و نرمافزار است. ما ایرانیان دههها سرمایههای بسیاری را به ضرورت، صرف ساخت سختافزارهایی نظیر سدها، نیروگاهها، شبکههای انتقال برق و شبکههای آبیاری، نیروگاههای برق تجدیدپذیر، کارخانجات ساخت تجهیزات پیشرفته صنایع آب و برق و سایر سختافزارها کردهایم. اگر در جهان جایگاه خوبی در صنعت ساخت سدها، احداث نیروگاهها یا تولید تجهیزات پیشرفته صنعت برق و نیروگاههای برقابی داریم، نتیجه همین دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری است. این وجه از بسط ظرفیتها را میتوانیم «ساختوساز» بخوانیم.
وجه ساختوسازی توسعه شبیه همان سختافزار کامپیوتر شخصی یا تلفن همراه هوشمند است. همه سازههای آب و برق که در چند دهه گذشته ساخته شدهاند، در زمره ساختوسازها قرار میگیرند. سؤال اما اینجاست که آیا این ساختوسازهای انبوه، با ظرفیتهای بالا – نظیر حدود 86000 مگاوات ظرفیت نصبشده نیروگاهها در صنعت برق ایران – و عمدتاً باکیفیت مناسب، که زمینهساز بخش زیادی از کیفیت زندگی و رفاه امروز جامعه ایران هستند، به اندازهای که توان دارند و با بهرهوری مناسب در خدمت توسعه همه جانبه و پایدار قرار دارند؟
پاسخ این سؤال را باید در وضعیت «سازوکاری» یا نرمافزاری جستوجو کرد. همه این سازهها بر بستر و با استفاده از سازوکارهایی ساخته شده، فعالیت میکنند، ارزیابی میشوند و در خدمت توسعه قرار میگیرند. اگرچه ماشینآلات، مواد و فرایندهای فیزیکی ساخت سد، نیروگاه و شبکه به چشم میآیند اما انبوهی از سازوکارهای تشخیص نیاز به ساخت سازه، نظیر ارزیابی اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و فناورانه سازه، برگزاری مناقصه، تأمین مالی و نظارت بر ساخت و ارزیابی کیفیت هر سازه وجود دارد که جلوی دوربین و چشم نیستند اما شدیداً بر کیفیت سازه و ساخته شدن آن در حداکثر بهرهوری مؤثرند. بهرهبرداری از سازه و تضمین پایداری از آن هم تحت تأثیر همین نرمافزارهاست.
سازوکار چگونگی استخدام و بهکارگیری نیروی انسانی است که در نهایت کیفیت یک نظام بوروکراتیک را مشخص میکند. کیفیت و درستی سازوکارهای تعیین قیمت، رقابت در بازارهای بورس، تأمین مالی و تخصیص منابع است که پایداری سازهها، تضمین انگیزه برای سرمایهگذاری مجدد و بهرهبرداری رقابتی، غیررانتی و سالم از سازهها را تعیین میکند.
بیگمان ضرورت داشته است بر ساخت سازهها سرمایهگذاری کنیم. کشورهای توسعهیافته سازههای باکیفیت، کافی و مجهز به فناوری پیشرفته دارند، اما داشتن چنین سازههایی کفایت نمیکنند. سازهها در فقدان سازوکارهای درست بهکارگیری نیروی انسانی شایسته و تضمین بهرهوری کار ایشان، بدون سازوکارهای تضمین بهرهبرداری اقتصادی و مطابق اصول علم اقتصاد، بدون سازوکارهای تضمینکننده رعایت ملاحظات اجتماعی و محیطزیستی و بدون سازوکارهایی که توزیع عادلانه و پایدار منافع حاصل از فعالیت اقتصادی را تضمین کنند، هرگز سبب توسعه متوازن پایدار نمیشوند.
تأکید بر سازهها، سرمایهگذاریهای اغلب سنگین برای ساختن سازههای عظیم بدون تأکید بر اصلاح سازوکارها، لزوماً منجربه توسعه متوازن پایدار نمیشود. زمان آن است که اصلاحات سازوکاری، که در بیانهای دیگر با عنوان اصلاحات نهادی، اصلاح قواعد و اصلاح نرمافزارهای اداره امور نیز بیان شده، در دستور کار جدی قرار گیرد. بدون سازوکارهای درست، میلیاردها دلار سرمایههای کشور صرف ساخت سازههایی شده و میشود که نه تنها به بهترین شیوه و بالاترین میزان بهرهوری از آنها استفاده نمیشود و در خدمت توسعه پایدار قرار نمیگیرند، بلکه محتمل است ساخت سازهها در کنار ارائه برخی خدمات به مردم، ابزار تخریب محیطزیست، هدررفت منابع و ایجاد پیآمدهای خطرناکی نظیر نابرابری و نارضایتی اجتماعی شوند. اگرچه دیر هم هست اما هیچ لحظهای را نباید از دست داد و اصلاحات سازوکاری را باید با قوت در دستور کار قرار داد.
وزارت نیرو در سال 1399 دستور کار اصلاحات سازوکاری را در کنار توسعه ساختوسازی قرار داد. پویش هرهفته_الف_ب_ایران با عنوان فرعی «ساختوسازها» و «سازوکارها» در این سال شروع شد. ما خود آگاه هستیم که چرخ عمران در ایران در چند دهه گذشته با تأکید بر ساختوساز چرخیده و ذهنیتها، نظام اداری و حتی انتظارات بر اساس این تأکید شکل گرفته است.
کار درست را اما باید از نقطهای آغاز کرد.پنجاه اصلاح سازوکاری از ابتدای سال در دستور کار قرار گرفت و برای اولین بار، مفهوم «اصلاحات سازوکاری» را به ادبیات وزارت نیرو که از جمله ساختوسازیترین وزارتخانههای کشور است وارد کردیم. کوشیدیم در طول یک سال ذهنیت مجموعه مدیران با این مفهوم و ضرورت در دستور کار قرار دادن آن انس بگیرد. هفتههای مشخصی را اختصاصاً به اصلاحات سازوکاری پرداختیم و تلاش کردیم به این بخش از فرایند اصلاحات و توسعه، شخصیت مجزا و به اندازه ساختوسازهای مهم بدهیم. نتیجه این کار که باور داریم باید در آینده بیشتر بر آن تأکید شود و بخشی از دستورکار دائمی وزارت نیرو و شرکتهای زیرمجموعه باشد در هفته چهل و سوم پویش هرهفته_الف_ب_ایران در روز یکشنبه 10 اسفند 1399 به بار نشست.وزارت نیرو در این روز شاهد برگزاری مراسمی بود که اختصاص به افتتاح هیچ سد، نیروگاه، شبکه یا سازهای نداشت. مجموعهای از اصلاحات سازوکاری که نرمافزارهای بهرهبرداری، کارآمدسازی، سالمسازی، مؤثرسازی و حکمرانی باکیفیتتر صنعت و منابع آب و برق هستند در این روز معرفی شدند. برخی از مهمترین این سازوکارها به شرح زیر بودند:
اجراییشدن سازوکار استفاده از فضای پیرامون منابع آبی نظیر دریاچه سدها برای مقاصد گردشگری و فواید مترتب بر اشتغالزایی و فقرزدایی ناشی از این کار که توأمان سبب آشنایی مردم با منابع آب و سرمایهگذاریهای صورتگرفته در این بخش نیز میشود و سواد آب و انرژی را نیز در استفادهکنندگان از این مناطق افزایش میدهد.
استقرار ساختار سازمانی مدیریت منابع آب کشور بر مبنای حوضه آبریز که از ملزومات حکمرانی پایدار، بینبخشی و توأم با مشارکت ذینفعان در مدیریت منابع آب است.
تأسیس مرکز مطالعات آبهای مرزی و منابع آب مشترک که بهدلیل اشتراک ایران در حوضههای آبریز مشترک با کشورهای همسایه و ضرورت صیانت از منافع ملی در شمار ملزومات مدیریت منابع آب در ایران است.
تقویت و توسعه بورس انرژی و بهبود رویکرد تضمین خرید برق بهصورت رقابتی و بر اساس مناقصه که دو سازوکار اقتصادی مهم برای توسعه اقتصاد برق و افزایش بهرهوری بهشمار میروند. همچنین در بخش برق سامانههای مدیریت ملی یکپارچه فرایند خرید تضمینی برق تجدیدپذیر و سامانه ملی مدیریت هوشمند احداث و بهرهبرداری نیروگاههای تجدیدپذیر نیز رونمایی شدند.
یکپارچهسازی شرکتهای آب و فاضلاب شهری و روستایی یکی از مهمترین اصلاحات سازوکاری در صنعت آب و فاضلاب است. این یکپارچهسازی سبب کاهش پستهای سازمانی دولتی و کوچکسازی دولت، افزایش راندمان و بهرهوری شرکتهای آب و فاضلاب، ارتقای خدماترسانی به روستاها و استفاده بهتر از تجهیزات و داراییهای این شرکتها میشود. همچنین اجرای نظام مدیریت داراییها در صنعت آب و فاضلاب نیز از جمله اصلاحات سازوکاری در این بخش بوده است.
طراحی سازوکارهای فروش اموال مازاد نیروگاهها و مدیریت داراییهای راکد، به علاوه طراحی و ایجاد بازار میانروزی برق، طراحی و بومیسازی سیستم سنجش انرژی و راهاندازی مرکز پایش شبکه ICT صنعت برق هم در شمار طرحهای سازوکاری صنعت برق قرار دارند که در این هفته افتتاح شدند.
ما نیک آگاهیم که گستره فعالیتهای اصلاح سازوکاری که باید در صنعت برق و آب ایران، بالاخص قواعد مربوط به بازارها، قیمتها، سرمایهگذاریها و نیروی انسانی صورت بگیرد خیلی بیش از آن چیزی است که امسال انجام شد، اما این گام اول بود برای آشنا شدن فرهنگ سازمانی با مفهوم اصلاحات سازوکاری و شکل دادن به اندیشه و عزمی که اینگونه اصلاحات را در اولویت قرار دهد. امیدواریم به روزی که صنعت برق و آب و کل کشور بر ترکیبی از ساختوسازهای درست و باکیفیت و سازوکارهای اصلاحشده و مشوق توسعه و پایدارسازی، به دو بال برای پریدن در آسمان توسعه مجهز شود.

ضرورت پایان خودتحریمی
حسن بهشتیپور
کارشناس مسائل بینالملل
پیروی از مقررات گروه اقدام مالی بینالمللی به عنوان نهادی که دارای 37 عضو شامل کشورهای توسعه یافته و پیشرفته است در حالی بیش از همیشه ضرورت پیدا کرده است که 180 کشور جهان ازجمله نزدیکترین کشورهای دوست جمهوری اسلامی ایران هم از قوانین آن پیروی میکنند.
گروه اقدام مالی بینالمللی نهادی است که برای مبارزه با پولشویی و مقابله با تروریسم مقرراتی برای کل کشورهای جهان تعیین کرده است که برای قرار گرفتن در چارچوب مناسبات عادی جهانی بر هر کشوری واجب است از این مقررات پیروی کند و اگر کشوری این مقررات را اجرایی نکرد، نمیتواند در نظام پولی بینالملل فعالیت عادی داشته باشد.
ایران از سال 1385 عملاً این فرایند را آغاز و اجرای این مقررات را در سال 1394 امضا و بتدریج هم اجرایی کرده است اما درباره دو کنوانسیون مهم «پالرمو» و «سی اف تی» ملاحظاتی دارد که مجلس شورای اسلامی در سال 97 آنها را هم تصویب کرد اما تحفظ خود را درباره مفادی از این معاهدات که دارای اشکال و شبهه میدانست، مطرح کرد یعنی اعلام کرد که به این معاهده میپیوندد اما درباره این مفاد ملاحظه دارد و آنها را بر اساس تفسیر قوانین خود اجرا میکند. این تدبیر بسیار خوبی بود که از یک طرف ایران این معاهده را پذیرفته و از طرف دیگر اجرای مفادی را که نسبت به آن ملاحظه داشته بر اساس تفسیر قوانین داخلی خود ممکن دانسته است. در همین راستا شورای محترم نگهبان میتوانست این دیدگاه را بپذیرد زیرا عملاً ایران تا الان با عدم اجرای مقررات «اف ای تی اف» دست به یک خودتحریمی زده است.
مهم این است که بالاخره اگر ایران این دو کنوانسیون را بپذیرد، امنیت ملی آن دچار زیان نمیشود زیرا تاکنون هزینه گزافی را بابت خودداری از این اقدام پرداخت کرده است. ایران در حالی که تحت تحریمهای شدید امریکا قرار گرفته است برای فعالیت در سیستم مالی دنیا میخواهد این تحریمها را دور بزند. این در حالی است که چون کشوری با بالاترین ریسک سرمایهگذاری معرفی شده است برای دور زدن تحریمها و تبدیل پول از یک واحد مالی به واحد دیگر و وارد کردن آن به کشور باید حدود بیست درصد برای هر صد دلار (کمی بیشتر یا کمتر) هزینه کند. یعنی با عدم پیروی از قوانینی که اغلب کشورهای جهان به آن پیوسته اند هزینه بسیاری را متحمل میشود. در حقیقت ما دچار نوعی خودتحریمی مضاعف بر تحریمهای اعمال شده علیه خودمان هستیم.
مجمع تشخیص تا الان تأکید میکرد چون ایران اینک تحت تحریم است پس پذیرفتن یا نپذیرفتن مقررات «اف ای تی اف» تفاوتی ندارد و در صورت لغو تحریمها مبادرت به تصویب این مقررات میکند در حالی که این بحث مهم است که وقتی ایران این معاهدات را بپذیرد و «اف ای تی اف» وضعیت ایران را از حالت قرمز به وضعیت خاکستری یا سفید برگرداند ریسک سرمایهگذاری به نحو قابل ملاحظهای پایین میآید. در شرایط کنونی ریسک سرمایهگذاری ایران عدد 7 است یعنی بالاترین ریسک سرمایهگذاری در جهان تعریف شده است و بالاتر از آن عدد دیگری نیست. اگر این عدد کاهش یابد بسیاری از هزینههای ایران در بیمه کشتیرانی و صادرات و واردات کاهش پیدا میکند خب چرا نباید برای تصویب این معاهدات عجله کرد؟
نکته مهم دیگری هم در رابطه با این موضوع مطرح است. «اف ای تی اف» در مجموع با 37 کشور عضو، دارای 9 گروه منطقهای وابسته به عنوان زیرمجموعه آن است که این گروهها حلقه واسط بین کشورهای عضو و عدم عضو هستند. یکی از این گروههای 9گانه گروه یوروآسیاست (EAG) که شامل مجموعه کشورهایی مانند روسیه، چین، هند و 5 کشور آسیای مرکزی است. از آنجایی که ایران روابط نزدیکی با مجموعه این کشورها دارد در صورت پیروی از مقررات گروه اقدام مالی میتواند در قالب این گروهها کار کند و در این صورت، تهدیدی هم بابت پیروی از مقررات «اف ای تی اف» متحمل نخواهد شد. حال آنکه پیداست برای همکاری اقتصادی با همین دسته از کشورها هم اجرای مقررات «اف ای تی اف» یک ضرورت است بویژه آنکه قرار است ایران به اتحادیه اقتصادی اوراسیا بپیوندد. یعنی در حالی که اینک عضو ناظر این اتحادیه اقتصادی است میتواند با پیروی از مقررات جهانی «اف ای تی اف» مسیر را برای پیوستن به اتحادیه اوراسیا هموار کند و از مزایای استفاده از نظام پولی و مالی بین المللی بهره ببرد.
کارشناس مسائل بینالملل
پیروی از مقررات گروه اقدام مالی بینالمللی به عنوان نهادی که دارای 37 عضو شامل کشورهای توسعه یافته و پیشرفته است در حالی بیش از همیشه ضرورت پیدا کرده است که 180 کشور جهان ازجمله نزدیکترین کشورهای دوست جمهوری اسلامی ایران هم از قوانین آن پیروی میکنند.
گروه اقدام مالی بینالمللی نهادی است که برای مبارزه با پولشویی و مقابله با تروریسم مقرراتی برای کل کشورهای جهان تعیین کرده است که برای قرار گرفتن در چارچوب مناسبات عادی جهانی بر هر کشوری واجب است از این مقررات پیروی کند و اگر کشوری این مقررات را اجرایی نکرد، نمیتواند در نظام پولی بینالملل فعالیت عادی داشته باشد.
ایران از سال 1385 عملاً این فرایند را آغاز و اجرای این مقررات را در سال 1394 امضا و بتدریج هم اجرایی کرده است اما درباره دو کنوانسیون مهم «پالرمو» و «سی اف تی» ملاحظاتی دارد که مجلس شورای اسلامی در سال 97 آنها را هم تصویب کرد اما تحفظ خود را درباره مفادی از این معاهدات که دارای اشکال و شبهه میدانست، مطرح کرد یعنی اعلام کرد که به این معاهده میپیوندد اما درباره این مفاد ملاحظه دارد و آنها را بر اساس تفسیر قوانین خود اجرا میکند. این تدبیر بسیار خوبی بود که از یک طرف ایران این معاهده را پذیرفته و از طرف دیگر اجرای مفادی را که نسبت به آن ملاحظه داشته بر اساس تفسیر قوانین داخلی خود ممکن دانسته است. در همین راستا شورای محترم نگهبان میتوانست این دیدگاه را بپذیرد زیرا عملاً ایران تا الان با عدم اجرای مقررات «اف ای تی اف» دست به یک خودتحریمی زده است.
مهم این است که بالاخره اگر ایران این دو کنوانسیون را بپذیرد، امنیت ملی آن دچار زیان نمیشود زیرا تاکنون هزینه گزافی را بابت خودداری از این اقدام پرداخت کرده است. ایران در حالی که تحت تحریمهای شدید امریکا قرار گرفته است برای فعالیت در سیستم مالی دنیا میخواهد این تحریمها را دور بزند. این در حالی است که چون کشوری با بالاترین ریسک سرمایهگذاری معرفی شده است برای دور زدن تحریمها و تبدیل پول از یک واحد مالی به واحد دیگر و وارد کردن آن به کشور باید حدود بیست درصد برای هر صد دلار (کمی بیشتر یا کمتر) هزینه کند. یعنی با عدم پیروی از قوانینی که اغلب کشورهای جهان به آن پیوسته اند هزینه بسیاری را متحمل میشود. در حقیقت ما دچار نوعی خودتحریمی مضاعف بر تحریمهای اعمال شده علیه خودمان هستیم.
مجمع تشخیص تا الان تأکید میکرد چون ایران اینک تحت تحریم است پس پذیرفتن یا نپذیرفتن مقررات «اف ای تی اف» تفاوتی ندارد و در صورت لغو تحریمها مبادرت به تصویب این مقررات میکند در حالی که این بحث مهم است که وقتی ایران این معاهدات را بپذیرد و «اف ای تی اف» وضعیت ایران را از حالت قرمز به وضعیت خاکستری یا سفید برگرداند ریسک سرمایهگذاری به نحو قابل ملاحظهای پایین میآید. در شرایط کنونی ریسک سرمایهگذاری ایران عدد 7 است یعنی بالاترین ریسک سرمایهگذاری در جهان تعریف شده است و بالاتر از آن عدد دیگری نیست. اگر این عدد کاهش یابد بسیاری از هزینههای ایران در بیمه کشتیرانی و صادرات و واردات کاهش پیدا میکند خب چرا نباید برای تصویب این معاهدات عجله کرد؟
نکته مهم دیگری هم در رابطه با این موضوع مطرح است. «اف ای تی اف» در مجموع با 37 کشور عضو، دارای 9 گروه منطقهای وابسته به عنوان زیرمجموعه آن است که این گروهها حلقه واسط بین کشورهای عضو و عدم عضو هستند. یکی از این گروههای 9گانه گروه یوروآسیاست (EAG) که شامل مجموعه کشورهایی مانند روسیه، چین، هند و 5 کشور آسیای مرکزی است. از آنجایی که ایران روابط نزدیکی با مجموعه این کشورها دارد در صورت پیروی از مقررات گروه اقدام مالی میتواند در قالب این گروهها کار کند و در این صورت، تهدیدی هم بابت پیروی از مقررات «اف ای تی اف» متحمل نخواهد شد. حال آنکه پیداست برای همکاری اقتصادی با همین دسته از کشورها هم اجرای مقررات «اف ای تی اف» یک ضرورت است بویژه آنکه قرار است ایران به اتحادیه اقتصادی اوراسیا بپیوندد. یعنی در حالی که اینک عضو ناظر این اتحادیه اقتصادی است میتواند با پیروی از مقررات جهانی «اف ای تی اف» مسیر را برای پیوستن به اتحادیه اوراسیا هموار کند و از مزایای استفاده از نظام پولی و مالی بین المللی بهره ببرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
چراغ سبز تصویب «اف ای تی اف»
-
دستور ساماندهی وضعیت « کولبری» و «سوخت بری»
-
عدهای درباره شرایط کشور دروغسازی میکنند
-
پایانِ کوتاه فکری
-
گفتوگوی تلفنی روحانی و مکرون
-
ربیعی: نوبت حسن نیت عملی امریکاست
-
نمایش رنج، پالایش روح
-
جولان کرونا در بازار
-
پرونده جنگلهای آقمشهد به دیوان عالی کشور رفت
-
شهر در ترازوی انتظارات شهروندان
-
طرحهای فصلی فروش کتاب جایگاه خوبی میان مردم یافتهاند
-
بزرگترین دستاوردم آزادی مردم بود
-
سلام ایران
-
توسعه با دو بال
-
ضرورت پایان خودتحریمی

اخبارایران آنلاین