ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام رضا(ع): بخیل را آسایشى نیست و حسود را خوشى و لذّتى نیست و زمامدار را وفایى نیست و دروغگو را مروّت و مردانگى نیست.
تحف العقول، جلد ۱، صفحه ۴۵۰
خجسته کیهان: رمانی مستند درباره روی کار آمدن گورباچف و فرو ریختن دیوار برلین
«دیوار فرو میریزد»، ترجمه تازهام با محوریت فروریختن دیوار برلین است. مخاطب این رمان مستند با آنچه در شوروی رخ داد و به تغییر رژیم و آمدن «گورباچف» انجامید و ارتباطش با فروریختن دیوار برلین در قالب یک داستان آشنا میشود. کتاب به دلیل مستند بودن، نثر بسیار سادهای دارد و روایتش داستانی است که در آن شخصیتهای مختلفی حضور دارند؛ از مردم عادی گرفته تا دبیرکل حزب سوسیالیست که مرد اول آلمان شرقی بوده و گورباچف. همچنین درباره حال و روز مردم عادی و معترضان، جلساتی که برگزار شد و صحبتهای مطرح شده مسئولان در این کتاب در قالب داستان در اختیار مخاطب قرار میگیرد. این کتاب را به طور مشترک «ژان مارک گونن» و «الیویه گز» نوشتهاند که البته در سطح جهانی خیلی شناخته شده نیستند اما در فرانسه بسیار محبوب و معروف هستند.
بخشی از گفتههای این مترجم در ایبنا
بخشی از گفتههای این مترجم در ایبنا
آشنایی با فرهنگها، راهی به سوی پذیرش و تابآوری
نلی محجوب
فعال فرهنگی حوزه ادبیات کودک و نوجوان
در کشورهایی که دارای تنوع فرهنگهای قوم، زبان و دین هستند و کشورهای مهاجرپذیر، کنار هم قرار گرفتن و سلوک افراد جامعه از طریق آشنایی با رسوم، فرهنگها، عادات و... میتواند در ارتباط و پذیرش یکدیگر نقش مهمی را ایفا کند. برای مثال طرح آمیزش فرهنگها در استرالیا با عنوان برنامههای مرسوم به کشف تنوع، فرهنگ قدیم این کشور را با فرهنگ جدید پیوند میزند و به دانشآموزان زندگی در جامعهای هماهنگتر را آموزش میدهد. این شیوه باعث درک بهتر ارزشهای فرهنگی در کودکان و نوجوانان خواهد شد.
برخی معتقدند آشنایی با فرهنگها و باورها میتواند از رواج تندرویهای اجتماعی و برخوردهای متعصبانه جلوگیری کند و باعث ایجاد دیدگاه متعادل شود. به هر تقدیر آشنایی و پذیرش دیگری در دنیای امروز مسأله بسیار مهمی است که با بالارفتن سطح پذیرش به کاهش خشونتهای اجتماعی کمک میکند. این آشناییها میتواند منجر شود تا جامعه از تحقیر، برچسب و تمسخر قومی، نژادی و مذهبی خودداری کند. بچهها با فراگیری این تفاوتها فرصت گفتوگو، کسب آگاهی و مهارت بیشتری در زندگی به دست میآورند. آشنایی با تنوع فرهنگها میتواند الگوی رفتاری، زیستی و انتخاب شیوه درست را به کودکان آموزش بدهد و آنها را به تفکر و پیدا کردن شیوه درست ارتباط وادارد. اینکه کودک از پیش دبستانی با گوناگونی فرهنگی از طریق سبک زندگی، پوشش، خوراک، باورها و.. دیگر گروههای مردم آشنا شود، قطعاً علاوه بر جذابیت میتواند باوجود پذیرش تفاوت در پی یافتن اشتراکات باشد. با این شیوه کودک تمرین پذیرش و تابآوری بیشتری خواهد داشت و میآموزد هر فرهنگ ویژگی خاصی دارد و قطعاً منحصر به فرد است. این بار سه کتاب به شما معرفی میکنیم. یکی از آنها «وقت چای در اطراف جهان» از نشر اطراف است، به قلم چلسی ابرن با ترجمه الهام شوشتریزاده. چای همین نوشیدنی متداول و عادی، در هر کشور برای خودش جایگاه و مناسکی دارد و با آداب و رسومی خاص استفاده میشود. اما هر چه باشد چای بهانهای است برای دور هم جمع شدن، گفتن و شنیدن. این کتاب با متنی ساده و دلنشین این آداب و رسوم را نقل میکند. کتاب دیگر از همین ناشر با عنوان «بزرگ شدن در ترکیه» نوشته ازگه سامانچی با ترجمه حسنا مهر محمدی؛ روایت مصوری است از چالشهای دختری برای رسیدن به رؤیاهایش.
و در نهایت کتاب «ما اینطور زندگی میکنیم» به قلم و تصویرگری مت لموث و ترجمه سحر ترهنده از انتشارات فاطمی. در این کتاب با بچههایی از ژاپن، پرو، ایران، روسیه، هند، ایتالیا و اوگاندا آشنا میشویم. با شیوه زندگی، مدرسه رفتن، آداب و رسوم و غذا و... این فرصت را از دست ندهیم، حالا که به خاطر محدودیتها امکان سفر وجود ندارد، با کتابها سفر کنیم، با آداب و فرهنگها آشنا بشویم و تجربههای جدید کسب کنیم.
فعال فرهنگی حوزه ادبیات کودک و نوجوان
در کشورهایی که دارای تنوع فرهنگهای قوم، زبان و دین هستند و کشورهای مهاجرپذیر، کنار هم قرار گرفتن و سلوک افراد جامعه از طریق آشنایی با رسوم، فرهنگها، عادات و... میتواند در ارتباط و پذیرش یکدیگر نقش مهمی را ایفا کند. برای مثال طرح آمیزش فرهنگها در استرالیا با عنوان برنامههای مرسوم به کشف تنوع، فرهنگ قدیم این کشور را با فرهنگ جدید پیوند میزند و به دانشآموزان زندگی در جامعهای هماهنگتر را آموزش میدهد. این شیوه باعث درک بهتر ارزشهای فرهنگی در کودکان و نوجوانان خواهد شد.
برخی معتقدند آشنایی با فرهنگها و باورها میتواند از رواج تندرویهای اجتماعی و برخوردهای متعصبانه جلوگیری کند و باعث ایجاد دیدگاه متعادل شود. به هر تقدیر آشنایی و پذیرش دیگری در دنیای امروز مسأله بسیار مهمی است که با بالارفتن سطح پذیرش به کاهش خشونتهای اجتماعی کمک میکند. این آشناییها میتواند منجر شود تا جامعه از تحقیر، برچسب و تمسخر قومی، نژادی و مذهبی خودداری کند. بچهها با فراگیری این تفاوتها فرصت گفتوگو، کسب آگاهی و مهارت بیشتری در زندگی به دست میآورند. آشنایی با تنوع فرهنگها میتواند الگوی رفتاری، زیستی و انتخاب شیوه درست را به کودکان آموزش بدهد و آنها را به تفکر و پیدا کردن شیوه درست ارتباط وادارد. اینکه کودک از پیش دبستانی با گوناگونی فرهنگی از طریق سبک زندگی، پوشش، خوراک، باورها و.. دیگر گروههای مردم آشنا شود، قطعاً علاوه بر جذابیت میتواند باوجود پذیرش تفاوت در پی یافتن اشتراکات باشد. با این شیوه کودک تمرین پذیرش و تابآوری بیشتری خواهد داشت و میآموزد هر فرهنگ ویژگی خاصی دارد و قطعاً منحصر به فرد است. این بار سه کتاب به شما معرفی میکنیم. یکی از آنها «وقت چای در اطراف جهان» از نشر اطراف است، به قلم چلسی ابرن با ترجمه الهام شوشتریزاده. چای همین نوشیدنی متداول و عادی، در هر کشور برای خودش جایگاه و مناسکی دارد و با آداب و رسومی خاص استفاده میشود. اما هر چه باشد چای بهانهای است برای دور هم جمع شدن، گفتن و شنیدن. این کتاب با متنی ساده و دلنشین این آداب و رسوم را نقل میکند. کتاب دیگر از همین ناشر با عنوان «بزرگ شدن در ترکیه» نوشته ازگه سامانچی با ترجمه حسنا مهر محمدی؛ روایت مصوری است از چالشهای دختری برای رسیدن به رؤیاهایش.
و در نهایت کتاب «ما اینطور زندگی میکنیم» به قلم و تصویرگری مت لموث و ترجمه سحر ترهنده از انتشارات فاطمی. در این کتاب با بچههایی از ژاپن، پرو، ایران، روسیه، هند، ایتالیا و اوگاندا آشنا میشویم. با شیوه زندگی، مدرسه رفتن، آداب و رسوم و غذا و... این فرصت را از دست ندهیم، حالا که به خاطر محدودیتها امکان سفر وجود ندارد، با کتابها سفر کنیم، با آداب و فرهنگها آشنا بشویم و تجربههای جدید کسب کنیم.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#بورس
تحولات بازار بورس و صحبتهای رئیس سازمان بورس درباره رمز ارزها باعث شد باز هم بحث درباره این موضوع سر زبان کاربران شبکههای اجتماعی بیفتد. شاخص کل بورس تهران در جریان معاملات دیروز با صعود 5800 واحدی در ارتفاع یک میلیون و 175 هزار واحد قرار گرفت اما شاخص هموزن با ریزش 92 واحدی، 430 هزار و 851 واحد را ثبت کرد. رئیس سازمان بورس هم رمز ارزها را عامل خروج سرمایه از کشور دانست.
او گفت: «تقاضای ما از مجلس شورای اسلامی این است که در بحث خرید و فروش رمز ارزها ورود پیدا کند، این امر تخلف بوده و کانالی است که منجر به خروج سرمایه از کشور میشود.» این نکتهها باعث شد کاربران از بورس و رمز ارز بیشتر بنویسند: «واقعاً بدترین سقوط تاریخ بورس تهران رو تجربه کردیم! سال 92 در مقابل این سقوط، تقریباً اصلاح بود. شاخص طی دو سال حدود 35 درصد افت کرد. امسال شاخص طی 7-8 ماه بیش از 40 درصد سقوط کرده. سهمها هم که بدتر»، «امروز بعد پنج سال دوباره از بورس ایران خرید کردم. رمز موفقیت حرکت خلاف جهت گله است. الان وقته خریده. مطمئن باشین وقتی شاخص دوباره ۲ میلیون بشه کلی خریدار جدید وارد بازار میشه. اون روز دوباره باید فروخت.»، «صدا و سیما تا دیروز مردم رو به حضور در بورس تشویق میکرد، بعد حالا مجری شبکه ورزش با خنده و تمسخر میگه اونایی که پولشون رو تو بورس گذاشتن، معنای کامبک خوردن رو خوب میفهمن»، «رئیس سازمان بورس تویه مجلس میگه جلوی رمزارزها رو بگیرید باعث خروج سرمایه شده. آقای رئیس اونی که باعث خروج سرمایه از بورس شد شماها بودین»، «متاسفانه پول رفته سمت رمزارزها و مایی که تو بورس ماندهایم و سهامداری کردهایم گاهی مورد تمسخر هم قرار میگیریم تا دولت نیاید و مسیر رمزارزها را که نفع جمعی درش نیست مسدود کند اوضاع نمیتواند خیلی بهتر شود. لعنت به فرهنگ دلال پروری»، «چرا بورس رو شبیه اونجا نمیکنید؟ بساط دخالت و دامنه رو برچین کمتر فساد کنید، کارمزد معاملات هم جای ۳ درصد مثل اونا زیر یک درصد کنید. نقد شوندگی بره بالا و روند نزولی رو با اقداماتتون ۸ ماه طول ندید. مردم ببینن خوبه بازم استقبال میکنن، نتیجه انحصار پرایده»، «مردم شتابزده گوشت خریدند گوشت گران شد. مردم بدون آموزش وارد بورس شدند بورس سقوط کرد. کلا هرچی میکشیم از دست مردمه!»، «من تو اینستا کامنت ملت رو که میدیدم فقط به این نتیجه رسیدم که همون اتفاقی که سر بورس افتاد، تو رمزارزها هم داره تکرار میشه. آدمهایی که دنبال یک شبه پولدار شدنن؛ بدون هیچ مطالعه و سواد و تحلیلی»، «بعضی اقتصاددانها غر میزنن که پولها از بازار بورس خارج شده رفته بازار رمزارز و این خطرناکه. خب نگاه کنید جذابیت بازار رمزارز چیه، به نظر من: ۱- محدودیت دامنه نوسان نداره. ۲- نقدشوندگی خیلی بالایی داره. خلاصه فرار سرمایه به خاطر قانونگذاریهای مسخرهست.»
باز هم انسولین نیست
بحث نبودن انسولین در داروخانهها دوباره مطرح شده و هر روز کاربرانی که دنبال این دارو برای خودشان یا خانوادهشان میگردند از مشکلاتشان برای پیدا کردن انسولین مینویسند: «یه جوری دیگه انسولین نیست که اصلاً کی به کیه و چه بهتر یه میلیون دیابتی وابسته به انسولین کمتر»، «از شهریور تا امروز، زندگی برای ۵ میلیون بیمار مبتلا به دیابت در کشور که بیشتر از ۶۰۰ هزار نفرشان نیاز به تزریق انسولین دارند دقیقاً زهرمار شده است. هر روز یک مشکل. استرس هم که برای بیمار قندی سم است.»، «پدر یکی از بستگان تا پنجم فروردین انسولین داره و وقت ویزیت متخصص غددش اردیبهشت هستش. دچار استرس نبودن انسولین شدن»، «چی شد که خوشیامون شد این موضوع که ایول بابام این ماه هم تونست انسولین بگیره؟»، «این چند وقت انسولین نبود و مادرم قندش نامیزون شده. فردا میبرمش بستری شه بیمارستان»، «هر بار میگن انسولین نیست تن آدم میلرزه. کلی آدم درجه یک میشناسم که انسولین شده همراه همیشگیشون. وقتی این هشتگ زده میشه نگران شدنم برای حالشون منو هر بار تا مرز سکته میبره»، «انسولین تو داروخانهها نیست بعد با وقاحت دوربین و میکروفون رو دنبال خودش کشونده که بگه ببینید تو ۱۳ آبان و هلال احمر و... پره انسولینه، پُر. به خدا وقتی صدای پر بغض اون پسر جوون،پیر مرد، پیرزن و خانوم جوونی که در به در دنبال چند قلم انسولین بودن شنیدم از خودم متنفر شدم»، «باز انسولین لنتوس گیر نمیاد به نظر»، «به خدا خسته شدیم چقدر هشتگ بزنیم انسولین نیست»، «بازم بُدو بُدو کردن برای انسولین بابام شروع شد. طبق معمول لانتوس نیست و نورپید به جای ۳ تا، شده ۲ تا. فقط خودم این شرایط رو میفهمم و درک میکنم»، «نشستم گریه میکنم الان... چرا؟ چون انسولین پیدا نمیکنیم دوباره. چون نمیخرن. چون توزیع نمیکنن. چون قضیه مرگ و زندگیه. میترسم از عوارض چشمی و کلیوی. چون تو بازار سیاه حدود ۵ برابر قیمت واقعی عرضه میشه. حق من از زندگی این بود؟»، «اگه اشکالی نداره صدامون رو بشنوید که میگیم انسولین نیست»، «به پیر به پیغمبر به آنچه که می پرستید، انسولین نیست... تو این کرونایی چرا باید برای پیدا کردن یه قلم انسولین در به در باشیم؟ به خدا ما دیابتیها قشر پرخطر کروناییم. نباید واسه پیدا کردن داروی حیاتیمون زجر بکشیم.»
به بهانه تجلیل از معلم عروسکساز در اختتامیه هجدهمین جشنواره تئاتر عروسکی تهران - مبارک
مبارک، ریشه در هنر نمایش سیاهبازی و گذشته ما دارد
محمدحسن ابویی مهریزی
دبیر فرهنگ و هنر و مدرس دانشگاه فرهنگیان مهریز استان یزد
عروسک مبارک، ریشه در هنر نمایش سیاهبازی و گذشته ما دارد و هر چه سعی کنیم این آیین و سنتها را حفظ کنیم، در واقع بخشهایی مهم از فرهنگ و هنر کشور خود را پاس داشته و به نسل بعد منتقل میکنیم و در این حوزه و مسیر چه جا و جایگاهی بهتر از حوزه کودکان. بچهها عاشق عروسک هستند و حتی پسربچههایی که ابتدا با آموزش عروسکسازی و عروسک، میانه خوبی ندارند به محض اینکه وارد قضیه میشوند مشتاق میشوند و میخواهند آن را تجربه کنند.
مبارک، یک عروسک فانتزی نیست که روی طاقچه خانهها بهعنوان دکوری قرار بگیرد بلکه یک عروسک کاربردی است که جان میگیرد و به کمک عروسکگردان، نمایش اجرا میکند و شاید همین مسأله باعث میشود که مبارک، از عروسکی که امکان تجاری شدن داشته باشد، فاصله بگیرد و این را باید جزئی از ذات مبارک دانست. به هر حال اما میشود با کار بیشتر و توجه بیشتر، این سمبل عروسکی را بیشتر به خانهها و مدارس برد. طرحی در دست دارم که تقریباً هیچ امکان خاصی نمیخواهد و صرفاً باید جدی گرفته شود. این طرح، هر مدرسه و کلاس یک خیمه است که این خیمهها میتواند میز یا پنجره یک کلاس باشد و محل اجرای نمایش و همانطور که آمد تنها نیازمند جدی گرفته شدن است و اگر میخواهیم بچههای ما به جای عروسکهای خارجی و... به سمت داشتههای خودمان بیایند باید کار بیشتری انجام دهیم؛ از جمله اینکه کلاسهای درس فرهنگ و هنر را در مدارس جدیتر بگیریم و روی حوزههایی مثل عروسکسازی و عروسکگردانی و نمایش عروسکی جدیت و همیت بیشتری به خرج بدهیم. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که یزد از جمله استانهایی است که به لحاظ علمی، در سطح اول کشور قرار دارد و هر ساله، منتخبین کنکور از این استان به کشور معرفی میشوند و با اینکه چنین موضوعی افتخاری برای استان ماست اما باعث شده که این فضای علمی روی فضاهای فرهنگی و هنر استان سایه بیندازد و موفقیتهای هنری بچهها کمتر دیده شود.
انتخاب من برای تجلیل در کنار اینکه بجد مسئولیتام را بهعنوان یک معلم سنگینتر میکند. طی این سالها به این نتیجه رسیدهام که نباید از کسی یا جایی توقع و انتظاری داشت و به همین دلیل هم همیشه ماشین من، پر از مواد و متریال ساخت عروسک است و اصولاً معتقدم کار دانشآموزی یعنی همین که دانشآموز در حیاط و پیرامون کلاس و خیمه عروسک، دنبال متریال و جای نمایش باشد. این نگاه میتواند در آینده از دل مدارس، هنرمندان بزرگی به جامعه معرفی کند که میراث و آیین نمایش ما را رشد بدهند و به این حوزه توجه ویژه داشته باشند.
در نهایت باید ابراز خوشحالی کنم که نتیجه تلاش من و بچههای هنرمند مهریزی، مهریز را به خانه دوم عروسکهای مبارک تبدیل کرده و این تجلیل در واقع تجلیل از تمام این بچههاست که با عشق به مبارک، هنرمندانی کوچک شدهاند که روزی اسم و رسم آنها را خواهیم شنید.
دبیر فرهنگ و هنر و مدرس دانشگاه فرهنگیان مهریز استان یزد
عروسک مبارک، ریشه در هنر نمایش سیاهبازی و گذشته ما دارد و هر چه سعی کنیم این آیین و سنتها را حفظ کنیم، در واقع بخشهایی مهم از فرهنگ و هنر کشور خود را پاس داشته و به نسل بعد منتقل میکنیم و در این حوزه و مسیر چه جا و جایگاهی بهتر از حوزه کودکان. بچهها عاشق عروسک هستند و حتی پسربچههایی که ابتدا با آموزش عروسکسازی و عروسک، میانه خوبی ندارند به محض اینکه وارد قضیه میشوند مشتاق میشوند و میخواهند آن را تجربه کنند.
مبارک، یک عروسک فانتزی نیست که روی طاقچه خانهها بهعنوان دکوری قرار بگیرد بلکه یک عروسک کاربردی است که جان میگیرد و به کمک عروسکگردان، نمایش اجرا میکند و شاید همین مسأله باعث میشود که مبارک، از عروسکی که امکان تجاری شدن داشته باشد، فاصله بگیرد و این را باید جزئی از ذات مبارک دانست. به هر حال اما میشود با کار بیشتر و توجه بیشتر، این سمبل عروسکی را بیشتر به خانهها و مدارس برد. طرحی در دست دارم که تقریباً هیچ امکان خاصی نمیخواهد و صرفاً باید جدی گرفته شود. این طرح، هر مدرسه و کلاس یک خیمه است که این خیمهها میتواند میز یا پنجره یک کلاس باشد و محل اجرای نمایش و همانطور که آمد تنها نیازمند جدی گرفته شدن است و اگر میخواهیم بچههای ما به جای عروسکهای خارجی و... به سمت داشتههای خودمان بیایند باید کار بیشتری انجام دهیم؛ از جمله اینکه کلاسهای درس فرهنگ و هنر را در مدارس جدیتر بگیریم و روی حوزههایی مثل عروسکسازی و عروسکگردانی و نمایش عروسکی جدیت و همیت بیشتری به خرج بدهیم. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که یزد از جمله استانهایی است که به لحاظ علمی، در سطح اول کشور قرار دارد و هر ساله، منتخبین کنکور از این استان به کشور معرفی میشوند و با اینکه چنین موضوعی افتخاری برای استان ماست اما باعث شده که این فضای علمی روی فضاهای فرهنگی و هنر استان سایه بیندازد و موفقیتهای هنری بچهها کمتر دیده شود.
انتخاب من برای تجلیل در کنار اینکه بجد مسئولیتام را بهعنوان یک معلم سنگینتر میکند. طی این سالها به این نتیجه رسیدهام که نباید از کسی یا جایی توقع و انتظاری داشت و به همین دلیل هم همیشه ماشین من، پر از مواد و متریال ساخت عروسک است و اصولاً معتقدم کار دانشآموزی یعنی همین که دانشآموز در حیاط و پیرامون کلاس و خیمه عروسک، دنبال متریال و جای نمایش باشد. این نگاه میتواند در آینده از دل مدارس، هنرمندان بزرگی به جامعه معرفی کند که میراث و آیین نمایش ما را رشد بدهند و به این حوزه توجه ویژه داشته باشند.
در نهایت باید ابراز خوشحالی کنم که نتیجه تلاش من و بچههای هنرمند مهریزی، مهریز را به خانه دوم عروسکهای مبارک تبدیل کرده و این تجلیل در واقع تجلیل از تمام این بچههاست که با عشق به مبارک، هنرمندانی کوچک شدهاند که روزی اسم و رسم آنها را خواهیم شنید.
بعد از زندگی و تجلیل از زندگی
میکائیل شهرستانی
کارگردان تئاتر
خانه نشینی و به اصطلاح قرنطینه در دوران کرونا کمک کرد که فیلم و سریال زیادی ببینم که «روانشناس» و همینطور مینی سریال انسانی after life از جمله بهترینهای آنها بود و میتوانم به مخاطبین این یادداشت دیدن آن را پیشنهاد بدهم after life یا همان «بعد از زندگی» در واقع یک مجموعه تلویزیونی و محصول شرکت نتفلیکس به کارگردانی ریکی جرویز است. نویسنده یک روزنامه، با نام تونی و با بازی جرویز، بعد از مرگ همسرش لیزا، با بازی کری گادلیمن، به خاطر سرطان، مملو از خشم و اندوه میشود و اساس و روند زندگیاش دستخوش تغییر و تکان میشود. تونی که یونیفورم سوگواری، یعنی تیشرتهای گل و گشاد و شلوار گرمکن، به تن کرده همه مدت تعاملات خودش را با گستاخی و نیش و کنایه در مواجهه با دیگران و البته تهدیدهای مکرر به خودکشی پیش میبرد. جرویز که نویسندگی و کارگردانی تمام قسمتها را به عهده داشته پایانی را رقم میزند که کاملاً قابل پیشبینی، اما بسیار راضیکننده است. در زمانی که بسیاری از مجموعههای تلویزیونی به پیچیدگیهای مصنوعی خود افتخار میکنند، «پس از زندگی» ساده، بسیار سرگرمکننده و یادآور این است که چقدر ساده میتوان مهربانی را انتخاب کرد و به همین دلیل در ابتدای این یادداشت از لقب یک سریال انسانی برای «بعد از زندگی» استفاده کردم. این سریال میخواهد این ایده را مطرح کند که سوگواری بدون کنترل چقدر میتواند روح و روان فرد را از بین ببرد، اما این پیام در لابهلای رفتارهای ناپسند و خشن از سوی شخصیت تونی گم میشود و در نهایت نقطه عطف جایی رخ میدهد که کسی قدم پیش میگذارد و به تونی رک میگوید که چقدر رفتارش آزاردهنده است. در آخر میتوانم بگویم که شما میتوانید با چند نفر بنشینید و درباره اینکه چقدر تونی شگفتانگیز است صحبت کنید؛ اما زود خسته میشوید چون یک حرف را بارها و بارها تکرار خواهید کرد.
کارگردان تئاتر
خانه نشینی و به اصطلاح قرنطینه در دوران کرونا کمک کرد که فیلم و سریال زیادی ببینم که «روانشناس» و همینطور مینی سریال انسانی after life از جمله بهترینهای آنها بود و میتوانم به مخاطبین این یادداشت دیدن آن را پیشنهاد بدهم after life یا همان «بعد از زندگی» در واقع یک مجموعه تلویزیونی و محصول شرکت نتفلیکس به کارگردانی ریکی جرویز است. نویسنده یک روزنامه، با نام تونی و با بازی جرویز، بعد از مرگ همسرش لیزا، با بازی کری گادلیمن، به خاطر سرطان، مملو از خشم و اندوه میشود و اساس و روند زندگیاش دستخوش تغییر و تکان میشود. تونی که یونیفورم سوگواری، یعنی تیشرتهای گل و گشاد و شلوار گرمکن، به تن کرده همه مدت تعاملات خودش را با گستاخی و نیش و کنایه در مواجهه با دیگران و البته تهدیدهای مکرر به خودکشی پیش میبرد. جرویز که نویسندگی و کارگردانی تمام قسمتها را به عهده داشته پایانی را رقم میزند که کاملاً قابل پیشبینی، اما بسیار راضیکننده است. در زمانی که بسیاری از مجموعههای تلویزیونی به پیچیدگیهای مصنوعی خود افتخار میکنند، «پس از زندگی» ساده، بسیار سرگرمکننده و یادآور این است که چقدر ساده میتوان مهربانی را انتخاب کرد و به همین دلیل در ابتدای این یادداشت از لقب یک سریال انسانی برای «بعد از زندگی» استفاده کردم. این سریال میخواهد این ایده را مطرح کند که سوگواری بدون کنترل چقدر میتواند روح و روان فرد را از بین ببرد، اما این پیام در لابهلای رفتارهای ناپسند و خشن از سوی شخصیت تونی گم میشود و در نهایت نقطه عطف جایی رخ میدهد که کسی قدم پیش میگذارد و به تونی رک میگوید که چقدر رفتارش آزاردهنده است. در آخر میتوانم بگویم که شما میتوانید با چند نفر بنشینید و درباره اینکه چقدر تونی شگفتانگیز است صحبت کنید؛ اما زود خسته میشوید چون یک حرف را بارها و بارها تکرار خواهید کرد.
به نام تاریخ
18 اسفند
در بعضی منابع تاریخی آمده است که فردوسی سال 400 هجری قمری در چنین روزی سرودن شاهنامه را پس از 30 سال به پایان رساند. در بعضی منابع هم 25 اسفند به عنوان سالروز پایان نگارش شاهنامه ذکر شده است.
تولدها
مجید انتظامی: موسیقیدان و آهنگساز برجسته کشور سال 1326 در چنین روزی به دنیا آمد. مجید انتظامی از دوران دبستان موسیقی را آغاز کرد و پس از هنرستان وارد ارکستر سمفونیک شد. او تحصیلش را در کنسرواتوار برلین آلمان ادامه داد و با ارکستر سمفونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک آلمان هم همکاری کرد. سال 1353 پس از بازگشت به ایران تدریس موسیقی را آغاز کرد و قطعاتی را برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت. اولین تجربه موسیقی تصویریاش ساخت موسیقی فیلم کوتاه «زال و سیمرغ» در سال 1356 بود که بخشی از موسیقی آن برای انیمیشن «بچههای کوه آلپ» استفاده شد. مجید انتظامی بیشتر با ساخت موسیقی فیلم شناخته میشود و موسیقی «آژانس شیشهای»، «از کرخه تا راین»، «اعتراض»، «عقابها»، «بایسیکل ران»، «دستفروش»، «کانی مانگا»، «زرد قناری»، «شب بیست و نهم»، «ناصرالدین شاه آکتور سینما»، «روز واقعه»، «بازمانده»، «بوی پیراهن یوسف»، «من ترانه 15 سال دارم»، «دوئل» و «جایی برای زندگی» از آثار مطرح اوست. او برای ساخت موسیقی فیلمهای «بایسیکل ران»، «راز خنجر»، «از کرخه تا راین»، «روز واقعه»، «آژانس شیشهای» و «دیوانهای از قفس پرید» برنده سیمرغ بلورین و دیپلم افتخار از جشنواره فیلم فجر شده است.
سالروز تولد مهربانو توفیق نوازنده سه تار، سامان خلیلیان کارگردان، کیوان قدرخواه شاعر، مرضیه گلابگیر اصفهانی داستاننویس، عذرا موسوی داستاننویس و ابراهیم العریض شاعر و نویسنده بحرینی هم امروز است.
درگذشتها
ایرج افشار: کتابشناس و نسخه پژوه ایرانی سال 1389 در چنین روزی درگذشت. ایرج افشار متولد 1304 و فرزند محمود افشار یزدی نویسنده و شاعر بود. او پس از گرفتن دیپلم ادبی نوشتن برای روزنامهها و مجلههایی چون یادگار، پیام نو، مرد و جهان نو را آغاز کرد و مقالهها و یادداشتهایی با نامهای مستعار پناه، الف، جویا و کریم محمدی منتشر کرد. از سال 1330 در دانشکده حقوق دانشگاه تهران کتابدار شد و به عضویت انجمن ایران شناسی درآمد. سه سال بعد کتابشناسی ایران را تدوین کرد که این کار تا سال 1345 طول کشید. در این مدت سردبیر مجله مشهور سخن هم بود. او سال 1341 رئیس کتابخانه ملی شد و شعبه ایران شناسی را تأسیس کرد و فهرستنگاری نسخههای خطی این کتابخانه در دوره او آغاز شد. افشار ناظر چاپ فهرست نسخههای خطی کتابخانه مجلس هم بود و پس از آن چاپ فهرست نسخههای خطی کتابخانه ملی ملک را برعهده گرفت و عضو هیأت امنای چاپ آثار محمدعلی جمالزاده شد. کتابهای «دفتر تاریخ»، «پژوهشهای ایرانشناسی»، «فرهنگ ایران زمین»، «مسائل پاریسیه»، «زندگی طوفانی» و «کتابشناسی فردوسی و شاهنامه» از جمله آثار اوست. ضمن اینکه نخستین کتابشناسی ملی ایران توسط ایرج افشار منتشر شد.
سیمین دانشور: نخستین زن داستاننویس ایران سال 1390 درگذشت. سیمین دانشور متولد سال 1300 بود واز کودکی با اشعار سعدی و حافظ آشنا شد و علاقه زیادی به کتاب و ادبیات داشت. اولین مقالهاش سال 1316 با نام «زمستان بیشباهت به زندگی ما نیست» در نشریهای محلی در شیراز منتشر شد. او در رشته زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرد و همراه علی اکبر کسمایی و احمد شاملو در اداره تبلیغات خارجی رادیو تهران کار میکرد و با نام مستعار شیرازی بینام برای نشریههای مختلف مقالههایی مینوشت و ترجمه میکرد. مدتی بعد مرتضی کیوان، دانشور را تشویق کرد داستانهای پراکندهاش را جمعآوری و منتشر کند. این داستانها سال 1327 با نام «آتش خاموش» به عنوان نخستین مجموعه داستانی زنی ایرانی منتشر شد. دانشور پس از ازدواج با جلال آل احمد و تحصیل در امریکا به ایران بازگشت و نویسندگی و ترجمه را ادامه داد. سال 1340 دومین مجموعه داستانش با نام «شهری چون بهشت» منتشر شد و سال 1348 مشهورترین اثرش یعنی «سووشون» را نوشت. این کتاب جزو پروفروشترین رمانهای معاصر است و تاکنون 500 هزار نسخه از آن در ایران به فروش رفته و به 17 زبان هم ترجمه شده است. بسیاری از منتقدان «سووشون» را یکی از ماندگارترین آثار ادبی فارسی میدانند. مجموعه داستانهای «به کی سلام کنم؟»، «از پرندههای مهاجر بپرس» و «انتخاب» و رمانهای «جزیره سرگردانی»، «ساربان سرگردان» و «کوه سرگردان» از دیگر آثار دانشور است.
سالروز درگذشت محقق طباطبایی کتابشناس هم امروز است.
عکس نوشت
روز گذشته علی اصغر آزادان تهیه کننده «چاق و لاغر» با حضور خانواده و تعداد اندکی از دوستان و علاقهمندانش در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد. این برنامه دوست داشتنی کودکان که نوستالژی کودکان دهه شصت است. این مجموعه که از سال ۶۵ تا ۶۹ از تلویزیون پخش شد ابتدا برای جشنهای دهه فجر ساخته شد و چاق و لاغر مأموریت داشتند تا جشن دهه فجر رو خراب کنند که همیشه ناکام بودند. علی اصغر آزادان همراه بیژن بیرنگ و مسعود رسام تهیهکنندگی «چاق و لاغر» را برعهده داشت.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
خجسته کیهان: رمانی مستند درباره روی کار آمدن گورباچف و فرو ریختن دیوار برلین
-
آشنایی با فرهنگها، راهی به سوی پذیرش و تابآوری
-
شهروند مجـــازی
-
مبارک، ریشه در هنر نمایش سیاهبازی و گذشته ما دارد
-
بعد از زندگی و تجلیل از زندگی
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین