
شکاف زمین ، تمام بافت تاریخی شمال اصفهان را تهدید میکند
فرونشست علیه تاریخ!
زهره توکلی
خبرنگار
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در پایان سفرش به اصفهان و در بازدید از پلهای تاریخی خواجو و سیوسه پل، خبر از بررسی موضوع فرسایش و فرونشست توسط یک تیم پژوهشی داد. سید عزتاله ضرغامی عنوان کرده که در بازدید از پل خواجو و سیوسه پل، وضعیت پایههای پلها، طاقها و کف آن بررسی و مقرر شد تا گروهی کارشناسی مسأله فرسایش و فرونشست آنها را بررسی کند اما سرپرست معاونت میراث فرهنگی استان اصفهان در گفت و گو با «ایران» عنوان کرده که پدیده فرونشست در این استان موضوع تازهای نیست و سالهاست با آن روبهرو هستیم.
سیدمهدی موسویموحد میافزاید: فرونشست در شهر اصفهان، پدیدهای است که بهدلیل وجود شواهد متقن، قابل انکار نیست اما صحبتهایی که آقای ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور به همراه کارشناسان ما در کنار پل خواجو داشتند، در فرصت زمانی اندک و در قالب بازدید انجام شده است لذا با این فرصت اندک نمیتوان صحبتهای کارشناسی و دقیقی را مطرح کرد، چون ترکهای موجود روی این پلها، چندین سال است که وجود دارد. البته دلیل هم نمیشود که چون چندین ساله بوده پس فرونشست را بهدنبال نداشته باشد.
وی تصریح کرد: کل شهر اصفهان و به طور خاص شمال اصفهان، به سمت دشت اصفهان- برخوار که نزدیک میشویم پدیده فرونشست را در محدوده اکثر بناهای تاریخی اصفهان می بینیم. این پدیده بویژه در بناهایی نظیر مسجد سید، مسجد علی قلی آقا و در مجموع، کل بافت تاریخی موجود در قسمت شمالی شهر اصفهان وجود دارد.
موسویموحد گفت: حدود یک و نیم سال است که یک تیم مشاور از سوی شهرداری اصفهان در حال بررسی گستره پدیده فرونشست در این شهر هستند و به تبع آن، ما هم به طور مستمر در حال پایش و رصد هستیم تا ببینیم به چه نتیجهای میرسیم.
وی با تأکید بر اینکه، انکارناپذیر است که سطح آب در دشت اصفهان پایین رفته و باعث پدیده فرونشست شده است، گفت: اتفاق فرونشست برای امروز و دیروز یا چند سال اخیر نیست بلکه فرونشست، پدیدهای است که در گذر زمان رخ میدهد. بسته بودن آب به روی زاینده رود و پایین رفتن سطح آب که بتدریج اتفاق میافتد، به مرور باعث بروز این پدیده میشود.
موسویموحد با بیان اینکه ممکن است پدیده فرونشست را از 20 سال قبل داشته باشیم اما هم اکنون به طور خاص این پدیده قابل مشاهده و ملموس است، افزود: این پدیده سالها قبل اتفاق افتاده اما هم اکنون اثرات آن را روی بناهای روی سطح زمین میگذارد. در حال حاضر بسیاری از خیابانهای اصفهان بخصوص قسمت شمال شهر، این مشکل را دارند.
وی ادامه داد: اگر آقای وزیر درخصوص پل خواجو و سیوسه پل صحبت کردند آنجا بستر رودخانه و سنگی است لذا پدیده فرونشست در آنجا نسبت به بناهایی نظیر مسجد جامع و... در شمال شهر، کمتر است. هر چه به سمت جنوب اصفهان میرویم، بهدلیل وجود کوه زبره و اینکه سنگ بستر نزدیک سطح زمین قرار گرفته است، این مشکل کمتر دیده میشود. هر چه از رودخانه به سوی شمال شهر که به سمت دشت اصفهان- برخوار است، میرویم چون عمق سنگ بستر تا عمق 300متری میرود، پدیده فرونشست را بیشتر داریم.
این مسئول اظهار داشت: در شمال شهر، خانههای تاریخی و حتی خانههایی که طی چند سال اخیر نیز ساخته شده است در یک ردیف همه ترکهای مشخص میخورند و این قضیه کاملاً مشهود است. این وضعیت حتی در قیمت زمینهای این منطقه تأثیر گذاشته است و با افت شدید مواجه شدهاند.
ترکهای 15ساله پلهای تاریخی
وی افزود: این ترکها در پل خواجو و سیوسه پل کمتر است و طی 10 تا 15سال اخیر وجود داشته است لذا مشکل ما فقط این 2 پل نیست چون اتفاقاً این نقاط، بستر سنگی دارند و پایههای قوی آن توسط معماران آن دوره یعنی در 400 سال قبل ایجاد شده است.
بالا رفتن وندالها از حفاظ پلهای تاریخی
وی درباره ضرورت ایجاد حفاظ برای پلهای خواجو و سیوسه پل که وزیر میراث فرهنگی ،گردشگری و صنایع دستی کشور در این سفر اشاره کرده بود نیز اظهار داشت: از سالها قبل درباره ضرورت داشتن یا نداشتن حفاظ برای این پلهای تاریخی صحبتهای زیادی انجام شده بود چون متأسفانه طی 3دهه اخیر چند نفر بر اثر سقوط از این پلها دچار آسیب شده یا جان خود را از دست دادهاند.
این مسئول افزود: 3سال قبل برای سیوسه پل بهصورت آزمایشی نرده گذاشته شد. نردههایی که با سیم بکسل بود و از فاصله دور دیده نمیشد. همچنین اتصال آنها به کف است و ارتباطی با بدنه پل ندارد.
وی ادامه داد: در صحبت آقای وزیرعنوان شد پل خواجو و دیگر پلهای تاریخی باید این حفاظ را داشته باشند چون خطرناک است. در خطرناک بودن آن، تردیدی وجود ندارد اما در این باره با پدیده وندالیسم (تخریب کنترل نشده اشیا و آثار فرهنگی) هم مواجه هستیم چون متأسفانه برخی از مردم از این نردههایی که گذاشته میشود، بالا میروند بنابراین ایجاد این نردهها، به جز ایجاد مشکلات بصری، خودش آسیب دیگری است.

از بین رفتن نخلستانها حصیربافان دزفول را راهی شهرهای بندری کشور می کند
حیات کپوبافی در گرو بیمه کپوبافان
بیتا میرعظیمی
خبرنگار
دزفول شهر ملی کپوبافی است. روستای پامنار دزفول نیز خاستگاه اصلی هنر کپوبافی در ایران است. زنان و دختران هنرمند این روستا با دستان جادویی، از برگهای نخل، کپو بافته و این هنر ماندگار را به شکل معجزهای زیبا و اصیل، خلق میکنند.
«هما شهیزاده» فعال صنایعدستی و یکی از بافندگان کپو در روستای پامنار به «ایران» میگوید: در زبان دزفولی، به سر یا کله و یا هر شیء کروی یا چمباتمه زده «کپو» میگویند. بر همین اساس ظروف دردار کروی بافته شده «کپو» نامیده میشود. کپوها در اشکال مسطح، بیضی و دایرهای و به شکل سبد، گلدان، جادستمالی، میوهخوری و... بافته میشوند.
دستان جادویی زنان پامنار
به گفته شهیزاده، هنر کپوبافی در این روستا از سالیان بسیار دور وجود داشته و برخی از بزرگان، قدمت این هنر در پامنار را دست کم به ۲۵۰سال پیش نسبت میدهند. دختران این روستا از همان دوران کودکی همراه مادران خود کپوبافی را یاد میگیرند و از 12سالگی به بعد نیز وارد این حرفه شده و پا به پای مادران خود کار میکنند، اما زنان و دختران این روستا بهرغم داشتن گواهینامه اختصاصی در حوزه کپوبافی، تحت پوشش بیمه قرار ندارند. 100درصد جمعیت زنان و دختران این روستا به کپوبافی مشغولند. مردان نیز به صیادی در دریاچه سد دز مشغول بوده و با ماهیگیری گذران زندگی میکنند. البته مردان مسن که دیگر قادر به ماهیگیری نیستند، پا به پای زنان روستا حصیربافی کرده و سفره و زنبیل میبافند. این فعال صنایعدستی میگوید: این هنر اصیل با پیچیدن برگ خرما به دور نی (کرتک) به شکل فتیلهای بافته میشود. برگ خرمایی که در بافت کپو استفاده میشود از میان برگهای جوان درخت خرما انتخاب شده و به رنگ سفید است؛ چراکه هنوز در معرض نور خورشید قرار نگرفته است. برای بافت کپو، این برگهای جوان را به مدت یک روز در آب خیس کرده و سپس استفاده میکنند.
مواد اولیه گران است!
به گفته این بافنده، طرحهای کپوها از قدیمالایام بهصورت آجرنما بافته میشد، اما با گذشت زمان طرحهای جدیدی ابداع شده و در شبکههای مجازی به اشتراک گذاشته میشود. من نیز طرح «بز کوهی» را از روی سنگنوشتههای دژی در اطراف روستا ابداع کرده و از آن در کپوبافی بهره گرفتم. در گذشته روی سنگنوشتههای قبرستان با توجه به شغل فرد از دنیا رفته، تصویری روی سنگ قبر آن هک میشد. مثلاً اگر ماهیگیر بود طرح ماهی و یا اگر باغدار بود طرح نخل را روی سنگ قبر هک میکردند. ما از این طرحها ایده گرفته و پس از عکاسی و تصویربرداری، طرحهای جدید را در کپوها پیاده کردیم.
«هما شهیزاده» ادامه میدهد: فروش کپو در این روستا در دوران کرونا به شکل آنلاین انجام میشد و خدا را شکر مردم فروش نسبتاً خوبی داشتند، اما اخیراً با افزایش تورم و مشکلات اقتصادی، چند ماهی است که دوباره کسبوکار مردم این روستا از رونق افتاده است. از طرفی مردم روستا برای کپوبافی نیاز به حصیر زیادی دارند اما تعداد درختهای نخل پاسخگوی نیاز مردم نیست. به همین دلیل مواد اولیه از بندرهای اطراف سفارش داده میشود. البته پیشتر بزرگان روستا از جمله پدرم با وانت مواد اولیه را از بندرهای اطراف خریداری کرده و بین زنان روستا تقسیم میکردند اما الان شرایط تغییر کرده و هر خانوادهای مواد اولیه کپوبافی را بهصورت آنلاین سفارش داده و خریداری میکند، البته مواد اولیه نیز اخیراً گرانتر شده است. به طور مثال ما حصیرها را کیلویی 30هزار تومان میخریدیم اما الان قیمت همان حصیرها به کیلویی 80هزار تومان رسیده است. از سوی دیگر، کمیابی حصیرها به گرانی مواد اولیه نیز دامن زده است؛ چراکه همزمان با فصل میوهدهی درختان، حصیر کمیاب شده و به تبع آن، قیمت نیز بالا میرود.
طرحهای زیبا با الهام از طبیعت
«زهرا سازگار» یکی دیگر از فعالان صنایعدستی در روستای پامنار است که از 6سالگی به بافت کپو علاقه نشان داده و این هنر اصیل را از مادرش آموخته است. وی در سن 13-12سالگی به طور کامل بافت کپو را یاد گرفته و حتی طرحهای جدیدی نیز برای زیبایی بیشتر محصولات، ابداع کرده است. این بافنده کپو به «ایران» میگوید: 100درصد زنان و دختران روستای پامنار به کپوبافی مشغول بوده و آن را در اشکال مختلف نظیر جامیوهای، گلدان، جانونی، آبکش، جاقاشقی، جابرنجی و... میبافند. زنان پامنار طرحهای کپو را همانند یک نقاش از طبیعت الهام گرفته و در دستساختههای خود پیاده میکنند. البته محصولات بافته شده امروز نسبت به 10سال پیش بسیار متفاوت است؛ چراکه نوآوری و ابداع در تمامی بخشهای این هنر اصیل موج میزند. به گفته این فعال صنایعدستی، با همهگیری کرونا بازار فروش کپو برای مدتی بشدت افت کرد و تا چندین ماه بعد از آن نیز کسبوکارهای این حوزه رونق خود را از دست داد. اما پس از آن مردم روستا به فروش آنلاین روی آورده و بخشی از محصولات خود را بهصورت اینترنتی به فروش رساندند.
زنان کپوباف بیمه نیستند!
یکی از دغدغههای اصلی «زهرا سازگار» بیمه نشدن زنان روستای پامنار است. او میگوید: زنان هنرمند این روستا تحتپوشش بیمه قرار نداشته و تاکنون نیز هیچ ارگانی برای تحقق این امر اقدامی انجام نداده است. از طرفی میراث فرهنگی گاهی از اوقات تسهیلات و وامهایی را برای زنان هنرمند درنظر میگیرد که البته آن نیز بسیار اندک است. اگر با این وضعیت، زنان سرپرست خانوار روستا که تمام عمرشان را به پای کپوبافی گذاشتهاند به 80سالگی رسیده و دیگر قادر به انجام کار نباشند، چگونه میتوانند منبع درآمدی داشته باشند؟ آیا بدون بیمه میتوانند گذران زندگی کنند؟ این زنان که سالها چشم و گردن خود را به پای این هنر اصیل گذاشتهاند، آیا با رسیدن به میانسالی بازهم میتوانند روی کپوبافی حساب باز کرده و این منبع درآمد حداقلی را نیز از دست ندهند؟ بهتر است مسئولان مرتبط به این امر مهم توجه کرده و با بیمه کردن زنان هنرمند روستای پامنار، حداقلی از حمایتها و قدردانیرا به پاس زنده نگه داشتن این هنر اصیل در استان خوزستان به عمل آورند.
توله یوز سوم هنوز به وزن استاندارد نرسیده است
معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست میگوید: هنوز برای توله سوم نامی انتخاب نشده است. پیشتر یکی از تیمارگران یوز نام پیروز را برای فرزند سوم ایران و فیروز انتخاب کرده بود. حسن اکبری در گفتوگو با رسانهها وضعیت توله سوم را رو به بهبود اعلام میکند اما همچنان از حساسیت این توله به شیرخشک خبر میدهد. به گفته اکبری، توله یوز تاکنون به یک نوع شیر ایرانی و سه نوع شیر خارجی حساسیت نشان داده و همچنان تقریباً با هر چهار نوع در هضم و دفع مشکل دارد. او میگوید شیر خشک ویژه برای یوزپلنگ در جهان وجود ندارد. کارشناسان برای تسهیل دفع جانور از داروهایی مانند آنتیبیوتیکها و مکملهای مختلف تغذیه و با روشهای مصنوعی استفاده میکنند. اکبری، یوزپلنگ را گونهای بسیار حساس در مقایسه با سایر گربهسانان دانست و گفت: «یوزپلنگ گونه بسیار حساسی در مقایسه با سایر گربهسانان است و توله یوز سوم به علت ویژگیهای فیزیولوژیک به مراتب حساسیت و نیاز به مراقبت بیشتری دارد.» اکبری گفت: با این روشها، پروتکل خاص و در نهایت با مشورت دکتر کالدول تولهیوز سوم توانسته در شرایط وزنی بسیار کم و ضعیفی زنده بماند و به مرحله تغذیه با پیشغذا یا کنسرو مخصوص برسد. گوشت مرغ هم به تازگی به فهرست غذایی توله یوز اضافه شده است. وزن توله سوم حدوداً یک کیلوگرم است که به گفته اکبری نصف وزن استاندارد است. وزن توله در حالت مطلوب باید دو کیلوگرم باشد. به گفته اکبری اگر توله یوز تا چهار ماهگی زنده بماند از پردیسان به توران انتقال مییابد.
«عبور از خشکسالی با مشارکت همگانی»
علیرضا نصر آبادی
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان جنوبی
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان جنوبی گفت: شعار امسال روز جهانی مقابله با بیابانزدایی و خشکسالی «عبور از خشکسالی با مشارکت همگانی» نامگذاری شده است. یکی از پیامدهای ناشی از خشکسالی پرواز گرد و غبار و ریزگردها است که خراسان جنوبی نیز به علت دارا بودن مناطق خشک و بیابانی و همجواری با استانهای خشک و کویری از جمله یزد، کرمان، سیستان و بلوچستان و همچنین افغانستان از این امر مستثنی است.
متأسفانه هم اکنون با شرایط تغییرات اقلیمی جهانی روبه رو هستیم و وقتی این اتفاق رخ میدهد به قطع نیازمند اقدامات منطقهای و بینالمللی هستیم و همه کشورها برای بهبود وضعیت باید دست به دست هم دهند. بهعنوان مثال باید بررسی کرد که علت وجود کانون ریزگردها در کشورهایی همانند عراق، کویت، عربستان و... چه بوده است. همچنین در سطح ملی نیز هر کدام از ما بهعنوان یک شهروند باید نسبت به محیط پیرامون خودمان حساسیت ویژهای داشته باشیم و چنانچه فردی، جنگل را جهت کشاورزی یا ساخت و ساز تخریب میکند بداند که سهمی در تخریب سرزمین و خطر ورود ریزگردها دارد. بنابراین باید آگاهی سازیهای فردی به همراه همکاریهای بینالمللی باشد. همچنین سیاستمداران و برنامهریزان کشوری اگر بحث تولید انبوه، توسعه صنعت و معدن، اشتغال یا حتی تولید انبوه مسکن را مطرح میکنند به حتم باید حساسیتهای عرصههای منابع طبیعی و زیست محیطی و ارزشهای آب و خاک آن منطقه را در نظر بگیرند تا تصمیم درست و آیندهنگرانه گرفته شود و به خاطر یک طرح کوتاه مدت آینده نسلهای بعدی را به مخاطره نیندازند. نکته حائزاهمیت اینکه توسعه باید پایدار بوده و یکجانبه نباشد. یعنی جنگلهایی که چند هزار ساله است و با منطقه اخت پیدا کرده را به خاطر طرحهای توسعه و صنعت و شهرسازی از بین نبرند. در واقع همه وزارتخانهها از مسکن و شهرسازی گرفته تا صنعت و معدن و غیره باید نسبت به این موضوع حساسیتهای مبتنی بر حفظ منابع طبیعی و آینده نگرانه داشته باشند. یکی از کانونهای خشک و غبارخیز که جزو استانهای رده اول در کشور محسوب می شود، خراسان جنوبی است که براساس آخرین مطالعات انجام شده از سوی ستاد ملی گرد و غبار، سطح جغرافیایی غبارهای استان حدود 5 میلیون هکتار است که یک سوم سطح استان را در برمیگیرد.
فعالترین کانونهای بحرانی استان شامل ریگ بشرویه، حلوان شهرستان طبس، سهل آباد شهرستان نهبندان، سه قلعه شهرستان سرایان و شاهرخت شهرستان زیرکوه است که در تولید گردوغبار در استان سهم بیشتری دارند. البته سایر کانونهای بحرانی فرسایش بادی نیز بهصورت موقت و در فصول خاص در این خصوص نقش دارند که شاید جزو کانونهای بحرانی نباشند منجمله دشت مرک شهرستان بیرجند.
همچنین سطحی برابر 4.5 میلیون هکتار در کلیه شهرستانهای استان تحت تأثیر فرسایش بادی قرار دارد که از این سطح، سطحی برابر 2.1 میلیون هکتار با توجه به خسارت فرسایش بادی به مناطق مسکونی، کشاورزی، صنعتی و زیرساختهای حیاتی استان بهعنوان کانونهای بحرانی فرسایش بادی شناسایی شده که این کانونها در کلیه شهرستانهای استان پراکنده است.
علت اصلی بیابانزایی در استان فعالیتهای انسانی است که در کنار شرایط سخت محیطی منجمله خشکسالی و کاهش بارندگی ناشی از تغییر اقلیم باعث تشدید پدیده بیابانزایی نیز شده است. این فعالیتهای انسانی شامل بهرهبرداری غیراصولی از آبهای سطحی و زیرزمینی، بهرهبرداری غیراصولی از معادن، چرای مفرط مراتع خارج از ظرفیت چرایی و فصل مناسب و توسعه بیرویه کشاورزی و عدم توجه به دانش نوین در کشاورزی و بهرهوری مناسب از آب در این بخش است که بخش اعظم آب استحصال شده از منابع زیرزمینی صرف این بخش میشود.
نکته حائزاهمیت این است که سابقه بیابانزدایی در کشور به سالهای 1347 برمیگردد و در استان خراسان جنوبی با تشکیل اداره جنگل بانی در شهر بیرجند در سال 1358 فعالیتهای بیابانزدایی در استان شروع شده که عمده فعالیتهای بیابانزدایی در شهرستانهای نهبندان، سربیشه و زیرکوه بوده است. همچنین به غیر از نوار مرزی شرقی استان که علت اصلی گردوغبار ناشی از وزش بادهای 120 روزه سیستان ناشی از ارتفاعات کشور همسایه افغانستان است در دیگر بخشهای استان طوفانهای گردوغبار غالباً منشأ داخلی داشته و ناشی از اختلاف فشار روز و شب یا همجواری با دو کویر بزرگ کشور (کویر مرکزی و کویر لوت) است که گردوغبار ایجاد شده بخش اعظم استان را فرا میگیرد. لذا با توجه به سطح بسیار زیاد کانونهای بحرانی فرسایش بادی در استان و شرایط سخت محیطی در طول 20 سال اخیر فعالیتهای بیابانزدایی انجام شده در سطح استان نقش مؤثری در کاهش گردوغبار و طوفانهای شن و ماسه در استان داشته و با توجه به وجود بالغ بر 800 هزار هکتار جنگل دست کاشت طبیعی و دست کاشت تاغ در مناطق بحرانی فرسایش بادی در استان، مشکل ریزگرد در استان همانند سایر استانها ملموس نبوده و این جای بسی خرسندی دارد و تلاش میشود در همین راستا با انجام فعالیتهای اصولی و کارشناسی در قالب طرحهای مصوب مدیریت مناطق بیابانی و مقابله با کانونهای بحرانی فرسایش بادی، گامهای مؤثری در کاهش آثار ناشی از حرکت شنهای روان و طوفانهای گردوغبار برداشته شود.
عمده فعالیتهای بیابانزدایی و مقابله با کانونهای بحرانی فرسایش بادی و ریزگرد در غالب پروژههای بیولوژیک و بیومکانیک در حال انجام است که در این خصوص میتوان به اجرای بالغ بر 7 هزار هکتار نهالکاری با گونههای مقاوم به خشکی و شوری خاک و همچنین بالغ بر 8 هزار هکتار مراقبت و آبیاری عرصههای نهالکاری شده در کانونهای بحرانی فرسایش بادی در سطح استان در سالهای 98 تا 1400 را نام برد. در سال 1401 نیز پروژههای مورد نظر به سازمان منابع طبیعی کشور پیشنهاد شده که امید است با تصویب این پروژهها اقدامات بیابانزدایی در استان همانند سالهای گذشته، از پیشرفت مناسبی برخوردار باشد.
ایسنا- فرید جواهرزاده، رئیس انجمن علمی طبیعتگردی ایران با اشاره به تعریف بیابان و کویر گفت: کلید رونق اقتصادی در مناطق کویری توجه به گردشگری مبتنی بر بیابان و کویر است.
ایرنا - علی بنیعگبه، رئیس اداره حفاظت محیطزیست اهواز گفت: دود غلیظ در برخی مناطق اهواز احتمالاً ناشی از آتشسوزی بخشهایی از تالاب هورالعظیم در کشور عراق است.
ایسنا- سعید شفیعیان، سرپرست اداره حفاظت محیطزیست خواف گفت: این شهرستان بهعنوان پایتخت هوبره ایران شهرت دارد. حساســـیت و تــــوجـــــه جامعه محلی در خواف به ارزشهای این پرنده که همچـــون یوزپلنـگ آسیایی در معرض خطر انقراض شناخته میشود، میتوانــد نجـــاتبخش جمعیت این گونه باشد و از این لحاظ یک وظیفه تاریخی بر دوش محیطبانان و مردم خواف قرار گرفته است. «هوبره» عروس دشتهای ایران شناخته میشود و آگاهی و همکاری مردم در کنار محیطبانان مهمترین مانع منفعتطلبی قاچاقچیان در برابر صید این پرنده است.