ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گفت وگوی «ایران» با «بهرام قربانی»، معلمی که زندگیاش را صرف کتابرسانی کرده است
کتابخوانی مسیر زندگی را تغییر می دهد
مریم شهبازی/ کار فرهنگی و تلاش برای ارتقای بخشهای مختلف آن تنها به بخشنامهها و کارهای سازمانی وابسته نیست؛ بهرام قربانی، کتابرسان یا بهتر است بگوییم مروج کتابخوانی یکی از مصادیق بارز این مدعا است. معلم بازنشستهای که در کنار سالها تدریس دانشآموزان، در وادی دیگری نیز کوشیده است. قربانی از اهالی روستای «گاوسوار» در استان همدان است که سابقه بیش از 30 سال تلاش برای کتابرسانی به علاقهمندان در کارنامه کاریاش درج شده است. به همین بهانه چندی پیش محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سفر استانی خود به همدان با این معلم بازنشسته و مروج کتابخوانی دیدار و از او تقدیر کرد. گپ و گفت امروزمان را با این معلم بازنشسته و فعال فرهنگی میخوانید.
قبل از هر سؤالی مختصری درباره خودتان بگویید؟
معلم هستم و ساکن روستای «گاوسوار» از توابع شهرستان «رزن»، در استان همدان. از اواخر دهه شصت، وقتی دوره تربیت معلم را به پایان رساندم، فعالیت در مقاطع مختلف تحصیلی را آغاز کردم. البته کارم را با دوره دبستان شروع کردم چراکه علوم تربیتی خوانده بودم. بعدها در سالهای آخر خدمت، تحصیل در مقطع فوق لیسانس را نیز در همین رشته به پایان رساندم. مدت زیادی نیز به عنوان راهبر در آموزش و پرورش مشغول بودم، به این صورت که یکجا مستقر نمیشدم و به چهلویک روستا سر میزدم.
با عملکردی شبیه بازرسهای آموزش و پرورش که کیفیت آموزشی تدریس معلمان را بررسی میکنند؟
بله، سر کلاسها مینشستم، نقاط قوت تدریس هر معلمی را یادداشت کرده و به مسئولان مربوطه منتقل میکردم. البته به ما راهبر میگفتند، نه بازرس! اوایل این کار را در استان خودمان انجام میدادم. بعدتر دایره جغرافیایی مدارسی که به آنها میرفتم گسترش پیدا کرد و به دیگر نقاط کشور از جمله ارومیه، اردبیل و کردستان هم رفتم. در بیش از یکهزار کلاس شرکت کردم که این رفتوآمدها تجربه بسیار شیرینی را برای من رقم زد.
راستش ماجرا از همین مأموریتها شروع شد. هر چند منشأ این علاقهمندیام به سالها قبل بازمیگردد، به دوران دور کودکی و فضایی که به لطف پدر و مادر بر خانه غالب بود. هنوز وقت مدرسه رفتنم نشده بود که به مکتب فرستاده شدم. سالهای پیش از انقلاب، تقریباً اواسط دهه پنجاه بود.
دهه پنجاه هنوز مکتبخانه دایر بود؟
بله و نقش مهمی هم در دوره کودکیام و شکل گرفتن بخشی از مسیر زندگیام ایفا کرد. شاید فکر کنید روستای ما مدرسه نداشته! اتفاقاً در کنار مکتب، مدرسه هم داشتیم. اما مکتب برای یادگیری علوم دینی، بویژه قرآن کریم بود. من را هم به همین نیت راهی مکتب کردند و وقتی به فهمی نسبی، در حد سن و سالم درباره این کتاب آسمانی دست پیدا کردم دیگر به مدرسه رفتم.
در این بین خانواده چه نقشی داشت؟
خب فضای فرهنگی غالب بر خانوادهمان و اثربخشی آن بسیار پررنگتر بود. پدربزرگم شعر میخواند، حتی به داستانهای شفاهی تسلط داشت و برای ما هم تعریف میکرد. پدرم و برادرهایش نیز اینچنین بودند. شاید باورتان نشود، اما آنقدر سالهای کودکیام به شعر و داستانهای شفاهی گره خورده بود که وقتی قدم به مکتب گذاشتم با اشتیاق آنها را برای بچهها تعریف میکردم.
با این اوصاف از همان کودکی حرفه و مسیر آینده زندگیتان را انتخاب کرده بودید!
بله. معلم مکتب نه تنها از این کار من ناراحت نمیشد، حتی تشویقم هم میکرد. موقعی که برای بچهها شعر یا داستان میخواندم کلاه خودش را بر سرم میگذاشت، حتی گاهی دستش را پدرانه بر شانهام میگذاشت تا با اعتماد به نفس بیشتری ادامه بدهم. روحش شاد، شاید گرمای آن دست یا کلاه بود که من را به دنیای معلمی کشاند.
اما نگفتید که علاقهمندیتان به ترویج کتابخوانی چطور شروع شد!
شروع این علاقهمندیام به سالهای معلمی و همان مأموریتها باز میگردد؛ در آن سالها به نقاط مختلفی از کشورمان سفر کردم و با افراد بسیاری مراوده پیدا کردم. روزانه سراغ چهار- پنج مدرسه میرفتم. در همین رفتوآمدها هرازگاهی همکاران از من درباره برخی کتابها سؤال میکردند، اینکه فلان اثر را میتوانم در مراجعه بعدی به دست آنان برسانم یا نه! این کار را با جان و دل انجام میدادم،بویژه که گاهی بحث دانشآموزان در میان بود و اینکه یکی از نوجوانان محصل برای قبولی در کنکور به کتابی احتیاج داشت که در شهر یا روستای زندگیاش نبود. برخی از این بچهها حتی پول خرید آن کتابها را نداشتند، اینجا بود که عدهای از دوستان همراه من شدند تا یکسری از این آثار را بهطور امانی در اختیار دیگران قرار بدهیم. حتی گاهی که نیاز بوده این کتابها را به جایی مانند تهران هم رساندهام، گاهی هم به کردستان و... حتم دارم که بخشی از آرامش امروز خود و خانوادهام را مدیون دعاهای خیر این بچهها هستم.
فقدان کتابخانه در محل زندگیتان شما را به این مسیر کشاند؟
نه، روستای ما از وقتی که به خاطرم هست کتابخانه داشت! هرچند که تعداد عناوین و کتابهای آن محدود بودند. شاید تعجب کنید اما اهالی این روستا در منطقه همدان به فرهنگ دوستی مشهور هستند. آنقدر که ساکنان دیگر نقاط استان وقتی بحث مردم روستای ما میشود تأکید میکنند که: «گاوسواریها مردمان با فرهنگی هستند.» حتی مسئولان نیروی انتظامی هم معتقدند که در این روستا با مشکلات بسیار کمی روبهرو هستند و گاهی به شوخی و با خنده میگویند که چرا از این روستا هیچ مراجعهکنندهای نداریم!
مصداقی از اینکه میگویند افرادی که کتاب میخوانند سراغ خلاف نمیروند!
بله، این یک واقعیت است. البته فقط هم درباره کتاب صادق نیست، شامل دیگر تولیدات فرهنگی نظیر سینما و تئاتر هم میشود. این ذات فرهنگ است که روح عاشقان خود را صیقل میدهد. آدم را به راه درست هدایت میکند و از ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی برحذر میدارد. اما بازگردیم به محیط خانواده خودم. از همان دوران کودکیام با آن که در روستا زندگی میکردیم، کتاب در دسترس من و دیگر اهالی خانواده بود. کتابهایی همچون قرآن و نهجالبلاغه و دیوان حافظ که زینت بخش خانه اغلب ما ایرانیان است، اما گذشته از این آثار ارزشمند، کتابهایی نظیر شاهنامه فردوسی و بوستان سعدی هم مورد توجهمان بود. جالب است که مضمون این کتابها حتی به صحبتهای روزانهمان هم راه یافته بود، آنقدر که وقتی عموی من حرف میزد، صحبت خود را با بیتی از آثار بزرگان ادبیات کهن فارسیمان هم درمیآمیخت.
آنطور که گفتید جرقههای آغاز کارتان به عنوان مروج کتابخوانی به همان مأموریتهایی باز میگردد که به عنوان راهبر در آموزش و پرورش انجام میدادید، چطور شد که سر و شکل جدیتری پیدا کرد؟
حس رضایتی که از این کار نصیبم میشد آنچنان لذت بخش بود که کمکم خودم پیشقدم شدم، دیگر منتظر نمیماندم که فلان دوست یا همکار فهرستی از کتابهای مورد نیاز خود را به دستم برساند. گاهی کتابهایی را که میدانستم در جذب مخاطب موفق هستند به افرادی پیشنهاد میدادم که اصلاً اهل مطالعه نبودند. به بعضی از این افراد به شوخی و جدی درباره کتاب خاصی میگفتم و اینکه فلانی محال است آن را بخوانی و خوشت نیاید! اغلب هم خوششان میآمد و عاشق کتابخوانی میشدند. توجه به کتاب و کتابخوانی آنقدر در زندگی هر فردی ضروری است که حتی اگر از منظر دینی هم به آن نگاه کنیم به قرآن میرسیم و اینکه معجزه خاتم الانبیا کتاب بوده است.
واکنش دیگر اهالی روستا به تلاش شما برای تشویق بیشتر به کتابخوانی چطور بود؟
جایی که بحث کودکان و نوجوانان در میان بود والدین هم استقبال و همراهی میکردند. شاید کمی اغراقآمیز به نظر برسد اما همین حالا هم تا ساعتهای پایانی شبانهروز مشغول هستم. روزها برای ترویج کتابخوانی فعالیت میکنم و شبها را به تدریس قرآن اختصاص میدهم. گاهی برخی افراد سالمند که در خوانش قرآن ضعیف هستند از من درخواست میکنند که: «فلانی بیا و به من قرآن خواندن اصولی یاد بده.» میروم و مسیر معلمیام را حتی در این سالهای بازنشستگی اینگونه ادامه میدهم.
این فعالیتهایی که تأکید کردید در برخی از آنها گاهی از همراهی عده دیگری هم برخوردار میشدید سبب جلب توجه دیگر نهادها یا سازمانهای مرتبط به روستای شما و اعطای امکانات بیشتر فرهنگی هم شده؟
متأسفانه چندان نه. هرچند برخی دوستان در اداره کل فرهنگ و ارشاد «رزن» هرازچندی در کنار و همراه ما بودهاند. حتی دوستان فعال در کتابخانهها که من را میشناسند تا جایی که شرایط و امکاناتشان اجازه بدهد همکاری میکنند. البته اینکه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از من تقدیر کردند اتفاق مهمی است و قدردان آن هستم. اتفاقاً شخص وزیر محترم در این دیدار وعده تحقق قولهایی را هم دادهاند.
ارگانهایی نظیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در نقاط روستایی به کمک مربیهای خود کارهایی شبیه فعالیت شما را در رساندن کتاب به علاقهمندان انجام میدهند. از سمت آنها پیشنهادی برای همکاری نداشتید؟ تشکلهایی نظیر شورای کتاب کودک نیز در این زمینه فعالیت میکنند.
خوشبختانه با آن دسته عزیزانی که از سوی کانون پرورش فکری یا حتی تشکلهایی نظیر آنچه نام بردید در منطقه ما حضور و فعالیت داشتند هرازگاهی همکاریهای مشترکی داشتهایم. اما همه این همکاریها در همین حد بوده و حمایت بزرگتری رخ نداده است. از حق نگذرم از سوی مردم عادی و خیرین هم با کمکهایی روبهرو شده و میشویم.
در کشورمان فراتر از فعالیتهای سازمانی یا تلاش تشکلها، هرازگاهی با اقدامات خودجوش از سوی خود مردم روبهرو میشویم، نظیر کاری که شما طی 30 سال اخیر انجام دادهاید یا فعالیتهایی که عبدالحکیم بهار در روستای «رمین» از استان سیستان و بلوچستان انجام داده و زنجیره بزرگی از کتابخوانی را میان روستاهای اطراف زادگاهش راه انداخته، چه عاملی را در موفقیت این کارهای فردی مؤثر میدانید؟ بویژه که این کارها حتی اثرگذارتر از برنامهریزیهای سازمانی هستند!
کارهایی که به دور از بخشنامهها باشد و از سر عشق و علاقه انجام شوند اغلب اثرگذاری بیشتری هم دارند.
و سخن آخر؟
روح انسان به غذا نیاز دارد و چه چیزی بهتر از کتاب! آشنایی با کتاب، مسیر پیش روی نسل آینده را تغییر میدهد. وقتی میتوان به وسیله راهی به این دلنشینی آینده را از آن خودمان کنیم چرا آن را از فرزندان و سرزمینمان دریغ کنیم! دنیای همراه با کتاب و درآمیخته با کتابخوانی هیچ قرابتی با ناهنجاری و زشتیهای جهان امروز ندارد، آن را جدی بگیریم.
قبل از هر سؤالی مختصری درباره خودتان بگویید؟
معلم هستم و ساکن روستای «گاوسوار» از توابع شهرستان «رزن»، در استان همدان. از اواخر دهه شصت، وقتی دوره تربیت معلم را به پایان رساندم، فعالیت در مقاطع مختلف تحصیلی را آغاز کردم. البته کارم را با دوره دبستان شروع کردم چراکه علوم تربیتی خوانده بودم. بعدها در سالهای آخر خدمت، تحصیل در مقطع فوق لیسانس را نیز در همین رشته به پایان رساندم. مدت زیادی نیز به عنوان راهبر در آموزش و پرورش مشغول بودم، به این صورت که یکجا مستقر نمیشدم و به چهلویک روستا سر میزدم.
با عملکردی شبیه بازرسهای آموزش و پرورش که کیفیت آموزشی تدریس معلمان را بررسی میکنند؟
بله، سر کلاسها مینشستم، نقاط قوت تدریس هر معلمی را یادداشت کرده و به مسئولان مربوطه منتقل میکردم. البته به ما راهبر میگفتند، نه بازرس! اوایل این کار را در استان خودمان انجام میدادم. بعدتر دایره جغرافیایی مدارسی که به آنها میرفتم گسترش پیدا کرد و به دیگر نقاط کشور از جمله ارومیه، اردبیل و کردستان هم رفتم. در بیش از یکهزار کلاس شرکت کردم که این رفتوآمدها تجربه بسیار شیرینی را برای من رقم زد.
راستش ماجرا از همین مأموریتها شروع شد. هر چند منشأ این علاقهمندیام به سالها قبل بازمیگردد، به دوران دور کودکی و فضایی که به لطف پدر و مادر بر خانه غالب بود. هنوز وقت مدرسه رفتنم نشده بود که به مکتب فرستاده شدم. سالهای پیش از انقلاب، تقریباً اواسط دهه پنجاه بود.
دهه پنجاه هنوز مکتبخانه دایر بود؟
بله و نقش مهمی هم در دوره کودکیام و شکل گرفتن بخشی از مسیر زندگیام ایفا کرد. شاید فکر کنید روستای ما مدرسه نداشته! اتفاقاً در کنار مکتب، مدرسه هم داشتیم. اما مکتب برای یادگیری علوم دینی، بویژه قرآن کریم بود. من را هم به همین نیت راهی مکتب کردند و وقتی به فهمی نسبی، در حد سن و سالم درباره این کتاب آسمانی دست پیدا کردم دیگر به مدرسه رفتم.
در این بین خانواده چه نقشی داشت؟
خب فضای فرهنگی غالب بر خانوادهمان و اثربخشی آن بسیار پررنگتر بود. پدربزرگم شعر میخواند، حتی به داستانهای شفاهی تسلط داشت و برای ما هم تعریف میکرد. پدرم و برادرهایش نیز اینچنین بودند. شاید باورتان نشود، اما آنقدر سالهای کودکیام به شعر و داستانهای شفاهی گره خورده بود که وقتی قدم به مکتب گذاشتم با اشتیاق آنها را برای بچهها تعریف میکردم.
با این اوصاف از همان کودکی حرفه و مسیر آینده زندگیتان را انتخاب کرده بودید!
بله. معلم مکتب نه تنها از این کار من ناراحت نمیشد، حتی تشویقم هم میکرد. موقعی که برای بچهها شعر یا داستان میخواندم کلاه خودش را بر سرم میگذاشت، حتی گاهی دستش را پدرانه بر شانهام میگذاشت تا با اعتماد به نفس بیشتری ادامه بدهم. روحش شاد، شاید گرمای آن دست یا کلاه بود که من را به دنیای معلمی کشاند.
اما نگفتید که علاقهمندیتان به ترویج کتابخوانی چطور شروع شد!
شروع این علاقهمندیام به سالهای معلمی و همان مأموریتها باز میگردد؛ در آن سالها به نقاط مختلفی از کشورمان سفر کردم و با افراد بسیاری مراوده پیدا کردم. روزانه سراغ چهار- پنج مدرسه میرفتم. در همین رفتوآمدها هرازگاهی همکاران از من درباره برخی کتابها سؤال میکردند، اینکه فلان اثر را میتوانم در مراجعه بعدی به دست آنان برسانم یا نه! این کار را با جان و دل انجام میدادم،بویژه که گاهی بحث دانشآموزان در میان بود و اینکه یکی از نوجوانان محصل برای قبولی در کنکور به کتابی احتیاج داشت که در شهر یا روستای زندگیاش نبود. برخی از این بچهها حتی پول خرید آن کتابها را نداشتند، اینجا بود که عدهای از دوستان همراه من شدند تا یکسری از این آثار را بهطور امانی در اختیار دیگران قرار بدهیم. حتی گاهی که نیاز بوده این کتابها را به جایی مانند تهران هم رساندهام، گاهی هم به کردستان و... حتم دارم که بخشی از آرامش امروز خود و خانوادهام را مدیون دعاهای خیر این بچهها هستم.
فقدان کتابخانه در محل زندگیتان شما را به این مسیر کشاند؟
نه، روستای ما از وقتی که به خاطرم هست کتابخانه داشت! هرچند که تعداد عناوین و کتابهای آن محدود بودند. شاید تعجب کنید اما اهالی این روستا در منطقه همدان به فرهنگ دوستی مشهور هستند. آنقدر که ساکنان دیگر نقاط استان وقتی بحث مردم روستای ما میشود تأکید میکنند که: «گاوسواریها مردمان با فرهنگی هستند.» حتی مسئولان نیروی انتظامی هم معتقدند که در این روستا با مشکلات بسیار کمی روبهرو هستند و گاهی به شوخی و با خنده میگویند که چرا از این روستا هیچ مراجعهکنندهای نداریم!
مصداقی از اینکه میگویند افرادی که کتاب میخوانند سراغ خلاف نمیروند!
بله، این یک واقعیت است. البته فقط هم درباره کتاب صادق نیست، شامل دیگر تولیدات فرهنگی نظیر سینما و تئاتر هم میشود. این ذات فرهنگ است که روح عاشقان خود را صیقل میدهد. آدم را به راه درست هدایت میکند و از ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی برحذر میدارد. اما بازگردیم به محیط خانواده خودم. از همان دوران کودکیام با آن که در روستا زندگی میکردیم، کتاب در دسترس من و دیگر اهالی خانواده بود. کتابهایی همچون قرآن و نهجالبلاغه و دیوان حافظ که زینت بخش خانه اغلب ما ایرانیان است، اما گذشته از این آثار ارزشمند، کتابهایی نظیر شاهنامه فردوسی و بوستان سعدی هم مورد توجهمان بود. جالب است که مضمون این کتابها حتی به صحبتهای روزانهمان هم راه یافته بود، آنقدر که وقتی عموی من حرف میزد، صحبت خود را با بیتی از آثار بزرگان ادبیات کهن فارسیمان هم درمیآمیخت.
آنطور که گفتید جرقههای آغاز کارتان به عنوان مروج کتابخوانی به همان مأموریتهایی باز میگردد که به عنوان راهبر در آموزش و پرورش انجام میدادید، چطور شد که سر و شکل جدیتری پیدا کرد؟
حس رضایتی که از این کار نصیبم میشد آنچنان لذت بخش بود که کمکم خودم پیشقدم شدم، دیگر منتظر نمیماندم که فلان دوست یا همکار فهرستی از کتابهای مورد نیاز خود را به دستم برساند. گاهی کتابهایی را که میدانستم در جذب مخاطب موفق هستند به افرادی پیشنهاد میدادم که اصلاً اهل مطالعه نبودند. به بعضی از این افراد به شوخی و جدی درباره کتاب خاصی میگفتم و اینکه فلانی محال است آن را بخوانی و خوشت نیاید! اغلب هم خوششان میآمد و عاشق کتابخوانی میشدند. توجه به کتاب و کتابخوانی آنقدر در زندگی هر فردی ضروری است که حتی اگر از منظر دینی هم به آن نگاه کنیم به قرآن میرسیم و اینکه معجزه خاتم الانبیا کتاب بوده است.
واکنش دیگر اهالی روستا به تلاش شما برای تشویق بیشتر به کتابخوانی چطور بود؟
جایی که بحث کودکان و نوجوانان در میان بود والدین هم استقبال و همراهی میکردند. شاید کمی اغراقآمیز به نظر برسد اما همین حالا هم تا ساعتهای پایانی شبانهروز مشغول هستم. روزها برای ترویج کتابخوانی فعالیت میکنم و شبها را به تدریس قرآن اختصاص میدهم. گاهی برخی افراد سالمند که در خوانش قرآن ضعیف هستند از من درخواست میکنند که: «فلانی بیا و به من قرآن خواندن اصولی یاد بده.» میروم و مسیر معلمیام را حتی در این سالهای بازنشستگی اینگونه ادامه میدهم.
این فعالیتهایی که تأکید کردید در برخی از آنها گاهی از همراهی عده دیگری هم برخوردار میشدید سبب جلب توجه دیگر نهادها یا سازمانهای مرتبط به روستای شما و اعطای امکانات بیشتر فرهنگی هم شده؟
متأسفانه چندان نه. هرچند برخی دوستان در اداره کل فرهنگ و ارشاد «رزن» هرازچندی در کنار و همراه ما بودهاند. حتی دوستان فعال در کتابخانهها که من را میشناسند تا جایی که شرایط و امکاناتشان اجازه بدهد همکاری میکنند. البته اینکه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از من تقدیر کردند اتفاق مهمی است و قدردان آن هستم. اتفاقاً شخص وزیر محترم در این دیدار وعده تحقق قولهایی را هم دادهاند.
ارگانهایی نظیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در نقاط روستایی به کمک مربیهای خود کارهایی شبیه فعالیت شما را در رساندن کتاب به علاقهمندان انجام میدهند. از سمت آنها پیشنهادی برای همکاری نداشتید؟ تشکلهایی نظیر شورای کتاب کودک نیز در این زمینه فعالیت میکنند.
خوشبختانه با آن دسته عزیزانی که از سوی کانون پرورش فکری یا حتی تشکلهایی نظیر آنچه نام بردید در منطقه ما حضور و فعالیت داشتند هرازگاهی همکاریهای مشترکی داشتهایم. اما همه این همکاریها در همین حد بوده و حمایت بزرگتری رخ نداده است. از حق نگذرم از سوی مردم عادی و خیرین هم با کمکهایی روبهرو شده و میشویم.
در کشورمان فراتر از فعالیتهای سازمانی یا تلاش تشکلها، هرازگاهی با اقدامات خودجوش از سوی خود مردم روبهرو میشویم، نظیر کاری که شما طی 30 سال اخیر انجام دادهاید یا فعالیتهایی که عبدالحکیم بهار در روستای «رمین» از استان سیستان و بلوچستان انجام داده و زنجیره بزرگی از کتابخوانی را میان روستاهای اطراف زادگاهش راه انداخته، چه عاملی را در موفقیت این کارهای فردی مؤثر میدانید؟ بویژه که این کارها حتی اثرگذارتر از برنامهریزیهای سازمانی هستند!
کارهایی که به دور از بخشنامهها باشد و از سر عشق و علاقه انجام شوند اغلب اثرگذاری بیشتری هم دارند.
و سخن آخر؟
روح انسان به غذا نیاز دارد و چه چیزی بهتر از کتاب! آشنایی با کتاب، مسیر پیش روی نسل آینده را تغییر میدهد. وقتی میتوان به وسیله راهی به این دلنشینی آینده را از آن خودمان کنیم چرا آن را از فرزندان و سرزمینمان دریغ کنیم! دنیای همراه با کتاب و درآمیخته با کتابخوانی هیچ قرابتی با ناهنجاری و زشتیهای جهان امروز ندارد، آن را جدی بگیریم.
تالارهای شهر همچنان میزبان کنسرتهای موسیقی
گروه فرهنگی: تقریباً اوایل فروردین ماه 1401 بود که بنیاد رودکی بعد از یک وقفه دوساله به سبب شیوع کرونا و تعطیلی اجراهای صحنهای، توانست بار دیگر اجراهای زنده خود را از سربگیرد و براین اساس تالارهای تحت مدیریت این بنیاد، میزبان کنسرتهای موسیقی یا اجراهای تئاتر باشند. نخستین اجرای این برنامهها به ارکستر سمفونیک تهران اختصاص داشت که در روزهای پانزدهم و شانزدهم اردیبهشت ماه با رهبری یک هنرمند آلمانی در تالار وحدت آغاز شد و بعد از آن اجراهای متفاوتی در قالب موسیقیهای سنتی، ارکسترال، اقوام ایرانی، موسیقی بانوان و... در سالنهای مختلف این مجموعه به روی صحنه رفت. نکته قابل توجه در برنامههای بنیاد رودکی، اجراهای پیدرپی و متعدد ارکسترهای ملی ایران و سمفونیک تهران است که این امر میتواند اتفاق خوبی در فعالیتهای این دو ارکستر باشد. اما با نزدیک شدن به ایام عزاداری محرم و صفر، بنیاد رودکی برنامههای هفته نخست مردادماه سالجاری را اعلام کرده که در تالارهای تحت مدیریت بنیاد رودکی که شامل تالار وحدت، تالار رودکی، تالار حافظ و فرهنگسرای نیاوران است، برگزار میشود.بر این اساس گروه موسیقی پالت یکشنبه دوم مرداد ماه ساعت 21:30 در تالار وحدت اجرای برنامه داشت و تالار رودکی نیز ساعت 21 پذیرای گروه موسیقی سازبند بود.
دوشنبه سوم مرداد ماه(امروز) گروه موسیقی آلنام (آذری) ساعت 21:30 در تالار وحدت به صحنه می رود و رسیتال فلوت نیز ساعت 21 در تالار رودکی اجرا میشود.
گروه موسیقی لیان سهشنبه چهارم مرداد ماه ساعت 18 و 20 در فرهنگسرای نیاوران اجرا خواهند داشت. همچنین گروه موسیقی هوران در این روز ساعت 21:30 در تالار وحدت به صحنه خواهند رفت. کنسرت آنسامبل سازهای بادی و زهی مرکز آموزش بنیاد رودکی نیز ساعت 17 و رسیتال فلوت ساعت 21 در تالار رودکی اجرای موسیقی دارند.
گروه تنبورنوازان چریکه با نوازندگی و آهنگسازی داوود آزاد چهارشنبه پنجم مرداد ماه ساعت 21:30 در تالار وحدت کنسرتی اجرا خواهند کرد. در این روز گروه موسیقی خلیجفارس ساعت 21 در تالار رودکی به صحنه میآیند و فرهنگسرای نیاوران نیز ساعت 21 میزبان گروه موسیقی لیان خواهد بود.
همچنین پنجشنبه ششم مرداد ماه ساعت 21 گروه موسیقی لیان در فرهنگسرای نیاوران به صحنه میروند.
طی این هفته بجز شنبه، نمایش «دیو و دلبر» ساعت 18 در تالار وحدت و نمایش «درخشش» ساعت 20 در تالار حافظ میزبان مخاطبان تئاتر خواهند بود.
دوشنبه سوم مرداد ماه(امروز) گروه موسیقی آلنام (آذری) ساعت 21:30 در تالار وحدت به صحنه می رود و رسیتال فلوت نیز ساعت 21 در تالار رودکی اجرا میشود.
گروه موسیقی لیان سهشنبه چهارم مرداد ماه ساعت 18 و 20 در فرهنگسرای نیاوران اجرا خواهند داشت. همچنین گروه موسیقی هوران در این روز ساعت 21:30 در تالار وحدت به صحنه خواهند رفت. کنسرت آنسامبل سازهای بادی و زهی مرکز آموزش بنیاد رودکی نیز ساعت 17 و رسیتال فلوت ساعت 21 در تالار رودکی اجرای موسیقی دارند.
گروه تنبورنوازان چریکه با نوازندگی و آهنگسازی داوود آزاد چهارشنبه پنجم مرداد ماه ساعت 21:30 در تالار وحدت کنسرتی اجرا خواهند کرد. در این روز گروه موسیقی خلیجفارس ساعت 21 در تالار رودکی به صحنه میآیند و فرهنگسرای نیاوران نیز ساعت 21 میزبان گروه موسیقی لیان خواهد بود.
همچنین پنجشنبه ششم مرداد ماه ساعت 21 گروه موسیقی لیان در فرهنگسرای نیاوران به صحنه میروند.
طی این هفته بجز شنبه، نمایش «دیو و دلبر» ساعت 18 در تالار وحدت و نمایش «درخشش» ساعت 20 در تالار حافظ میزبان مخاطبان تئاتر خواهند بود.
سیامک صفری:از تئاتر حمایت کنیم؛ حتی تئاتر بد
سیامک صفری یکی از بازیگران سرشناس اما گزیدهکار تئاتر و البته سینما و تلویزیون است. او که چند وقتیاست نسبت به گذشته کمکار شده و مخاطبان کمتر او را مخصوصاً بر صحنه تئاتر دیدهاند در گفتوگو با «ایران تئاتر»، از اهمیت حمایت از تئاتر، حتی به قول او تئاتر بد حرف زده است. صفری در بخشی از این گفتوگو بهدلیل کمکاریاش اشاره میکند و میگوید: بله نسبت به گذشته کمتر کار کردهام و در حال حاضر فعالیتی در زمینه بازی و کارگردانی تئاتر ندارم اما در سریال «پدر گواردیولا» به کارگردانی سعید نعمتالله بازی کردهام که برای پخش از شبکه نمایش خانگی آماده میشود. سیامک صفری ادامه میدهد: «برای اجرای جدید، ترجیح میدهم از متون ایرانی که کمپرسوناژ باشد، استفاده کنم. یکی از دوستان دو نمایشنامه خیلی خوب نوشته است که در صورت قطعی شدن تصمیم اجرا، یکی از آنها را روی صحنه خواهم برد.»
این بازیگر و کارگردان تئاتر در پاسخ به تعامل سالنهای خصوصی با هنرمندان گفت: «سالنهای خصوصی تا جایی که بتوانند در طول اجرا با هنرمندان هماهنگ هستند ولی آنها هم مسائل خودشان را دارند که حیاتشان به آن وابسته است و به همین دلیل ریسک زیادی نمیکنند. مطمئن هستم اگر برای حمایت دولتی از سالنهای خصوصی فکری شود، آنها هم این امکان را پیدا میکنند که تعامل بهتر و بیشتری با گروههای اجرایی داشته باشند.» او میگوید: «متأسفانه معیار کار خوب، پول درآوردن شده است و این یک طنز ترسناک در تئاتر ماست. یک اجرا به سختی روی صحنه میرود اما چون پولی در نیاورده است آن را کار بدی میدانند. به نظر در مقابل هشتگ (کار خوب ببینیم) باید کمپین حمایتی با نام (تئاتر بد ببینیم) راه انداخت. این روزها، ملاک تئاتر بد، نبود هنرمند شناختهشده در این نمایشهاست و مخاطبان تنها به همین دلیل به تماشای بعضی از اجراها نمیروند.» صفری صحبتهایش را با این نکته ادامه میدهد: «کاش یکبار خلاف جهت آب شنا کنیم. مگر چقدر هزینه بلیت این نوع کارهاست؟ به این فکر کنیم که شاید کار بد هم حرفی برای گفتن داشته باشد. اکثر گروههای اجرایی درآمدی ندارند، فروش کم و هزینه بالای سالنها آنها را از ادامه فعالیت دلسرد میکند. اینجاست که دولت میتواند مثل یک منجی وارد عمل شود و حداقل به حمایت از گروهها بپردازد.»
این بازیگر و کارگردان تئاتر در پاسخ به تعامل سالنهای خصوصی با هنرمندان گفت: «سالنهای خصوصی تا جایی که بتوانند در طول اجرا با هنرمندان هماهنگ هستند ولی آنها هم مسائل خودشان را دارند که حیاتشان به آن وابسته است و به همین دلیل ریسک زیادی نمیکنند. مطمئن هستم اگر برای حمایت دولتی از سالنهای خصوصی فکری شود، آنها هم این امکان را پیدا میکنند که تعامل بهتر و بیشتری با گروههای اجرایی داشته باشند.» او میگوید: «متأسفانه معیار کار خوب، پول درآوردن شده است و این یک طنز ترسناک در تئاتر ماست. یک اجرا به سختی روی صحنه میرود اما چون پولی در نیاورده است آن را کار بدی میدانند. به نظر در مقابل هشتگ (کار خوب ببینیم) باید کمپین حمایتی با نام (تئاتر بد ببینیم) راه انداخت. این روزها، ملاک تئاتر بد، نبود هنرمند شناختهشده در این نمایشهاست و مخاطبان تنها به همین دلیل به تماشای بعضی از اجراها نمیروند.» صفری صحبتهایش را با این نکته ادامه میدهد: «کاش یکبار خلاف جهت آب شنا کنیم. مگر چقدر هزینه بلیت این نوع کارهاست؟ به این فکر کنیم که شاید کار بد هم حرفی برای گفتن داشته باشد. اکثر گروههای اجرایی درآمدی ندارند، فروش کم و هزینه بالای سالنها آنها را از ادامه فعالیت دلسرد میکند. اینجاست که دولت میتواند مثل یک منجی وارد عمل شود و حداقل به حمایت از گروهها بپردازد.»
اخبار
دلجویی معاون هنری از سیروان خسروی
معاون هنری وزیر فرهنگ در تماس با سیروان خسروی خواننده پاپ کشورمان از وی بابت برگزار نشدن کنسرت دارای مجوز موسیقی این خواننده در اهواز دلجویی کرد.
به گزارش روابط عمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمود سالاری در این تماس با اشاره به نقش مهم هنرمندان در ایجاد نشاط و تزریق روحیه امید در جامعه گفت: «همه برنامههای فرهنگی و هنری در کشورمان با استناد به قوانین مصرح در زمینه نشر و انتشار و اجرای برنامههای هنری در کشور برگزار میشود و در این زمینه قانون بالاترین محل رجوع برای رفع ابهامات احتمالی است.» سالاری در ادامه از رایزنیهای این وزارتخانه در راستای عمل به این قوانین با نهادها و دستگاههای دیگر خبر داد و افزود: «این وزارتخانه آمادگی دارد تا با جلسات مشترک در این زمینه تمامی شبهات برگزاری اجراهای هنری قانونی از سوی دیگر نهادها را برطرف کرده و شرایط برای تسهیل برگزاری اجراهای دارای مجوز از سوی این وزارتخانه فراهم شود.»
فروش اثری 400 ساله از شکسپیر
نسخه ۴۰۰ ساله اولین مجموعه از نمایشنامههای «ویلیام شکسپیر» از جمله «مکبث» و «شب دوازدهم» در حراجی ساتبیز بیش از دو میلیون دلار به یک مجموعهدار خصوصی فروخته شد.
بنابر گزارشی که ایسنا نوشته، کتاب «فولیوی یکم» که تقریباً ۴۰۰ سال پیش چاپ شده شامل ۳۶ نمایشنامه از «ویلیام شکسپیر» است.این کتاب توسط «جان همینگز» و «هنری کاندل» جمعآوری و منتشر شده و بدون وجود آن ممکن بود آثار معروفی همچون «مکبث»، «طوفان» و «شب دوازدهم» در تاریخ گم شوند.
سینما، خاکریز اول جنگ رسانهای امروز است
فرهنگی/ محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در ادامه سفر سه روزه خود به بغداد با حسن ناظم وزیر فرهنگ و گردشگری عراق، عصر روز گذشته دیدار کرد. حسن ناظم وزیر فرهنگ و گردشگری عراق با اشاره به سفرش به تهران میزبانی بغداد از هفته فیلمهای سینمایی ایران با حضور کارشناسان و متخصصان و استقبال و انعکاس خوب آن در جهان را از جمله دستاوردهای سفر همکاری با تهران خواند. ناظم همچنین از همکاری مؤثر ایران با عراق برای ساخت فیلم سینمایی مشترک علیه داعش خبر داد و گفت: «امیدواریم ساخت این پروژه که قرار است ثبت و مستندی از مرحله مقابله با داعش در عراق به دور از تحریفهای تاریخی باشد، از همین هفته فیلم آغاز شود.» در این دیدار محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی با اشاره به ضرورت گسترش فیلمسازی در عراق به ماهیت و کارکرد ساختار آموزشی انجمن سینمای جوان در ایران پرداخت و از آمادگی ایران برای میزبانی از گروههای جوان هنرجویی برای آموزش خبر داد. رئیس سازمان سینمایی ضمن استقبال از تولیدات مشترک به موضوعاتی چون مقاومت در برابر داعش، حماسه راهپیمایی اربعین، عید غدیر خم، سلمان فارسی و... اشاره و اظهار کرد: «میتوان با همافزایی کشور عراق در کنار همکاریهای جشنوارهای، تولیدات مشترک و بازار پخش مناسبی ایجاد کرد. در واقع سینما خاکریز اول جنگ رسانهای امروز است.» گفتنی است آیین افتتاحیه هفته سینمای ایران در بغداد با حضور محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی و جمعی از مسئولان فرهنگی و مدیران سینمایی، هنرمندان و دهها نفر از علاقمندان و مشتاقان سینما شنبه یک مردادماه در محل مرکز تئاتر ملی عراق برگزار شد. «از بغداد؛ اینجا تهران» عنوان هفته سینمای ایران است که به همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بغداد آغاز به کار کرده است و ۱۰ فیلم سینمایی و کوتاه ایرانی در مدت سه روز ویژه نمایش ،روی پرده خواهد رفت.
.
توقف اکران فیلمهای کمدی در دهه اول محرم
اکران فیلمهای کمدی همزمان با دهه اول ماه محرم در سینماهای سراسر کشور متوقف میشود. به گزارش مهر، با تصمیم سازمان سینمایی و اعمال در سامانه سمفا، اکران فیلمهای کمدی همزمان با آغاز ماه محرم در سینماهای کشور متوقف میشود.
بر این اساس اکران چهار فیلم «سگبند» به کارگردانی مهران احمدی، «انفرادی» به کارگردانی مسعود اطیابی، «نقرهداغ» به کارگردانی محسن آقاخان و «چند میگیری گریه کنی ۲» به کارگردانی علی توکلنیا از روز شنبه ۸ مرداد تا پایان روز چهارشنبه ۱۹ مرداد ماه در تمامی سینماهای کشور متوقف خواهد شد. اکران دیگر فیلمهای روی پرده همچنان ادامه خواهد داشت و وضعیت فعالیت سینماها همزمان با روزهای تعطیل رسمی، اطلاعرسانی خواهد شد.
فراخوان «تصویر دهم» با مدیریت مجید مجیدی
فراخوان سومین رویداد فیلم کوتاه عاشورایی «تصویر دهم» با مدیریت مجید مجیدی و دبیری محمد رهبر در دو بخش «فیلم کوتاه» و «ایدههای داستانی» منتشر شد. طبق اعلام روابط عمومی این رویداد، سومین دوره فیلم کوتاه «تصویر دهم» توسط مؤسسه فرهنگی خیریه راه ایمان و با همراهی عتبه مقدسه حسینی با هدف تشویق به خلق آثار هنری با نگاهی نو به آیینهای عاشورایی و پیامهای حسینی و با محوریت موضوع «از حسین آموختم...» برگزار میشود و چهرههای شاخصی در هیأتهای انتخاب و داوری، بررسی آثار را برعهده دارند. علاقهمندان میتوانند در سه قالب مستند، داستان و انیمیشن آثار خود را در مدت زمان حداکثر ۵ دقیقه و با کیفیتهای HD و Full HD به دبیرخانه رویداد ارسال کنند.
معاون هنری وزیر فرهنگ در تماس با سیروان خسروی خواننده پاپ کشورمان از وی بابت برگزار نشدن کنسرت دارای مجوز موسیقی این خواننده در اهواز دلجویی کرد.
به گزارش روابط عمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمود سالاری در این تماس با اشاره به نقش مهم هنرمندان در ایجاد نشاط و تزریق روحیه امید در جامعه گفت: «همه برنامههای فرهنگی و هنری در کشورمان با استناد به قوانین مصرح در زمینه نشر و انتشار و اجرای برنامههای هنری در کشور برگزار میشود و در این زمینه قانون بالاترین محل رجوع برای رفع ابهامات احتمالی است.» سالاری در ادامه از رایزنیهای این وزارتخانه در راستای عمل به این قوانین با نهادها و دستگاههای دیگر خبر داد و افزود: «این وزارتخانه آمادگی دارد تا با جلسات مشترک در این زمینه تمامی شبهات برگزاری اجراهای هنری قانونی از سوی دیگر نهادها را برطرف کرده و شرایط برای تسهیل برگزاری اجراهای دارای مجوز از سوی این وزارتخانه فراهم شود.»
فروش اثری 400 ساله از شکسپیر
نسخه ۴۰۰ ساله اولین مجموعه از نمایشنامههای «ویلیام شکسپیر» از جمله «مکبث» و «شب دوازدهم» در حراجی ساتبیز بیش از دو میلیون دلار به یک مجموعهدار خصوصی فروخته شد.
بنابر گزارشی که ایسنا نوشته، کتاب «فولیوی یکم» که تقریباً ۴۰۰ سال پیش چاپ شده شامل ۳۶ نمایشنامه از «ویلیام شکسپیر» است.این کتاب توسط «جان همینگز» و «هنری کاندل» جمعآوری و منتشر شده و بدون وجود آن ممکن بود آثار معروفی همچون «مکبث»، «طوفان» و «شب دوازدهم» در تاریخ گم شوند.
سینما، خاکریز اول جنگ رسانهای امروز است
فرهنگی/ محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در ادامه سفر سه روزه خود به بغداد با حسن ناظم وزیر فرهنگ و گردشگری عراق، عصر روز گذشته دیدار کرد. حسن ناظم وزیر فرهنگ و گردشگری عراق با اشاره به سفرش به تهران میزبانی بغداد از هفته فیلمهای سینمایی ایران با حضور کارشناسان و متخصصان و استقبال و انعکاس خوب آن در جهان را از جمله دستاوردهای سفر همکاری با تهران خواند. ناظم همچنین از همکاری مؤثر ایران با عراق برای ساخت فیلم سینمایی مشترک علیه داعش خبر داد و گفت: «امیدواریم ساخت این پروژه که قرار است ثبت و مستندی از مرحله مقابله با داعش در عراق به دور از تحریفهای تاریخی باشد، از همین هفته فیلم آغاز شود.» در این دیدار محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی با اشاره به ضرورت گسترش فیلمسازی در عراق به ماهیت و کارکرد ساختار آموزشی انجمن سینمای جوان در ایران پرداخت و از آمادگی ایران برای میزبانی از گروههای جوان هنرجویی برای آموزش خبر داد. رئیس سازمان سینمایی ضمن استقبال از تولیدات مشترک به موضوعاتی چون مقاومت در برابر داعش، حماسه راهپیمایی اربعین، عید غدیر خم، سلمان فارسی و... اشاره و اظهار کرد: «میتوان با همافزایی کشور عراق در کنار همکاریهای جشنوارهای، تولیدات مشترک و بازار پخش مناسبی ایجاد کرد. در واقع سینما خاکریز اول جنگ رسانهای امروز است.» گفتنی است آیین افتتاحیه هفته سینمای ایران در بغداد با حضور محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی و جمعی از مسئولان فرهنگی و مدیران سینمایی، هنرمندان و دهها نفر از علاقمندان و مشتاقان سینما شنبه یک مردادماه در محل مرکز تئاتر ملی عراق برگزار شد. «از بغداد؛ اینجا تهران» عنوان هفته سینمای ایران است که به همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بغداد آغاز به کار کرده است و ۱۰ فیلم سینمایی و کوتاه ایرانی در مدت سه روز ویژه نمایش ،روی پرده خواهد رفت.
.
توقف اکران فیلمهای کمدی در دهه اول محرم
اکران فیلمهای کمدی همزمان با دهه اول ماه محرم در سینماهای سراسر کشور متوقف میشود. به گزارش مهر، با تصمیم سازمان سینمایی و اعمال در سامانه سمفا، اکران فیلمهای کمدی همزمان با آغاز ماه محرم در سینماهای کشور متوقف میشود.
بر این اساس اکران چهار فیلم «سگبند» به کارگردانی مهران احمدی، «انفرادی» به کارگردانی مسعود اطیابی، «نقرهداغ» به کارگردانی محسن آقاخان و «چند میگیری گریه کنی ۲» به کارگردانی علی توکلنیا از روز شنبه ۸ مرداد تا پایان روز چهارشنبه ۱۹ مرداد ماه در تمامی سینماهای کشور متوقف خواهد شد. اکران دیگر فیلمهای روی پرده همچنان ادامه خواهد داشت و وضعیت فعالیت سینماها همزمان با روزهای تعطیل رسمی، اطلاعرسانی خواهد شد.
فراخوان «تصویر دهم» با مدیریت مجید مجیدی
فراخوان سومین رویداد فیلم کوتاه عاشورایی «تصویر دهم» با مدیریت مجید مجیدی و دبیری محمد رهبر در دو بخش «فیلم کوتاه» و «ایدههای داستانی» منتشر شد. طبق اعلام روابط عمومی این رویداد، سومین دوره فیلم کوتاه «تصویر دهم» توسط مؤسسه فرهنگی خیریه راه ایمان و با همراهی عتبه مقدسه حسینی با هدف تشویق به خلق آثار هنری با نگاهی نو به آیینهای عاشورایی و پیامهای حسینی و با محوریت موضوع «از حسین آموختم...» برگزار میشود و چهرههای شاخصی در هیأتهای انتخاب و داوری، بررسی آثار را برعهده دارند. علاقهمندان میتوانند در سه قالب مستند، داستان و انیمیشن آثار خود را در مدت زمان حداکثر ۵ دقیقه و با کیفیتهای HD و Full HD به دبیرخانه رویداد ارسال کنند.
استقبال کاربران توئیتر از «موقعیت مهدی» در اکران آنلاین
آقای حجازیفر، دمت گرم
فرهنگی/«هنوز در غبار ایستادهایم»، «من خسرو هستم، مهدی باکری نیستم»، «اگر پیکر همه شهدا رو آوردن پیکر حمید رو هم بیارن» و... این عبارات بخشی از واکنش مخاطبانی است که بهتازگی فیلم «موقعیت مهدی» را در اکران آنلاین این فیلم دیدهاند. این فیلم پس از تجربه موفق اکران در سینما همزمان با عید سعید غدیر خم به اکران آنلاین رسیده و مخاطبانی که در تلوبیون فیلم را دیدهاند با انتشار توئیتهایی به تمجید از فیلم پرداختهاند. بلیت فیلم «موقعیت مهدی» با ۷۵ درصد تخفیف بهجای ۴۰ هزار تومان با ۱۰ هزار تومان در تلوبیون فروخته میشود و این اپلیکیشن با شعار «سینما برای همه» توانسته است این فیلم را در معرض تماشای تعداد زیادی از مخاطبان قرار دهد. آنطور که ایرنا گزارش داده این فیلم با رضایت 97 درصدی مخاطبان همراه بوده است.
در تصاویری که از واکنش برخی کاربران منتشر شده واکنشهای احساسی مخاطبان و دعوت به تماشای این فیلم دیده میشود. یکی از کاربران در این باره نوشته است: «تا الان پنج بار «موقعیت مهدی» رو دیدم. هر بار در هر سکانس که دیدم گریه کردم و اشک ریختم. فیلم هیچ چیز اضافهای نداشت (البته سکانس آخر رو صرفنظر کردم) و توی هر سکانس یک داستانی داشت. فیلم کاملاً به هدفش رسید. فیلم شهید باکری حتماً به دل شهید باکری نشسته». کاربر دیگری هم با تحسین زاویه نگاه فیلمساز نوشته: «زاویه روایت فیلم هم ابتکاری بود خاصه با محوریت خانه و خانواده. این فیلم از آن فیلمهایی است که آدم دوست دارد تا تمام شد، باز هم دوباره آن را ببیند.» کاربری با نام محمد مهدی با استناد به تحسین مسعود فراستی از این فیلم آورده: «موقعیت مهدی رو ببینین، به قول فراستی، آقای حجازیفر دمت گرم»«من خسرو هستم «مهدی باکری» نیستم» پرده و دیالوگی از این فیلم، پرتکرارترین بخش در پیامهای توئیتر است. کاربری از خوزستان با این مقدمه نوشته: «چطور بعضیها این فیلم رو میبینن و از شرم نمیمیرن» پریا با دعوت مخاطبان به تماشای این فیلم، روایت ناگفتههای جنگ در فیلم را پسندیده است.برنگشتن پیکر حمید باکری به توصیه برادرش بخش دیگری از «موقعیت مهدی» است که در نگاه مخاطبان خوش نشسته و واکنش مخاطبان را برانگیخته. کاربری با نام شهره در این باره نوشته: «اون سکانسی که خواهر مهدی باکری بهش گفت چرا جنازه حمید رو نیاوردی تا خواهر نباشی نمیفهمی برادر یعنی چی، زار زدم» کاربر دیگری با اشاره به این واقعه نوشته: «چی میشه یه انسان اینقدر روحش بلند میشه! ولی چقدر زندگی اون وقتا قشنگتر بود.»
«موقعیت مهدی» در 6 پرده به زندگی مهدی باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا پرداخته است. هادی حجازیفر، ژیلا شاهی، وحید حجازیفر، معصومه ربانینیا، وحید آقاپور و روحالله زمانی بازیگران اصلی این فیلم هستند.
در تصاویری که از واکنش برخی کاربران منتشر شده واکنشهای احساسی مخاطبان و دعوت به تماشای این فیلم دیده میشود. یکی از کاربران در این باره نوشته است: «تا الان پنج بار «موقعیت مهدی» رو دیدم. هر بار در هر سکانس که دیدم گریه کردم و اشک ریختم. فیلم هیچ چیز اضافهای نداشت (البته سکانس آخر رو صرفنظر کردم) و توی هر سکانس یک داستانی داشت. فیلم کاملاً به هدفش رسید. فیلم شهید باکری حتماً به دل شهید باکری نشسته». کاربر دیگری هم با تحسین زاویه نگاه فیلمساز نوشته: «زاویه روایت فیلم هم ابتکاری بود خاصه با محوریت خانه و خانواده. این فیلم از آن فیلمهایی است که آدم دوست دارد تا تمام شد، باز هم دوباره آن را ببیند.» کاربری با نام محمد مهدی با استناد به تحسین مسعود فراستی از این فیلم آورده: «موقعیت مهدی رو ببینین، به قول فراستی، آقای حجازیفر دمت گرم»«من خسرو هستم «مهدی باکری» نیستم» پرده و دیالوگی از این فیلم، پرتکرارترین بخش در پیامهای توئیتر است. کاربری از خوزستان با این مقدمه نوشته: «چطور بعضیها این فیلم رو میبینن و از شرم نمیمیرن» پریا با دعوت مخاطبان به تماشای این فیلم، روایت ناگفتههای جنگ در فیلم را پسندیده است.برنگشتن پیکر حمید باکری به توصیه برادرش بخش دیگری از «موقعیت مهدی» است که در نگاه مخاطبان خوش نشسته و واکنش مخاطبان را برانگیخته. کاربری با نام شهره در این باره نوشته: «اون سکانسی که خواهر مهدی باکری بهش گفت چرا جنازه حمید رو نیاوردی تا خواهر نباشی نمیفهمی برادر یعنی چی، زار زدم» کاربر دیگری با اشاره به این واقعه نوشته: «چی میشه یه انسان اینقدر روحش بلند میشه! ولی چقدر زندگی اون وقتا قشنگتر بود.»
«موقعیت مهدی» در 6 پرده به زندگی مهدی باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا پرداخته است. هادی حجازیفر، ژیلا شاهی، وحید حجازیفر، معصومه ربانینیا، وحید آقاپور و روحالله زمانی بازیگران اصلی این فیلم هستند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
کتابخوانی مسیر زندگی را تغییر می دهد
-
تالارهای شهر همچنان میزبان کنسرتهای موسیقی
-
سیامک صفری:از تئاتر حمایت کنیم؛ حتی تئاتر بد
-
اخبار
-
آقای حجازیفر، دمت گرم
اخبارایران آنلاین