ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهور در جلسه هیأت دولت توضیحاتی درباره طرحهای بزرگ در دست اجرا ارائه داد
اصلاحات سهگانه
بیمه شدن همه مردم ایران/ اجرای طرح دارویار / اجرای قانون پایانههای فروشگاهی
رئیس جمهور روز گذشته در هیأت وزیران از انجام کارهایی خبر داد که آرزوی دیرینه کشور بود. بیمه شدن 6 میلیون ایرانی فاقد پوشش بیمه و اجرای طرح دارویار که منجر به قطع دست دلالان و رانت و قاچاق دارو شد، از جمله این اقدامات درخور توجه در یک سال فعالیت دولت سیزدهم است. اما این دستاوردها که به دنبال گرهگشایی است و منافع ملی را تأمین میکند، چگونه حاصل شده است؟ این دستاوردها را میتوان محصول رویکرد دولت مردمی، یعنی برنامهریزی و عمل برای تحقق عدالت دانست.
گروه سیاسی/ رئیس جمهور روز گذشته در هیأت وزیران از انجام کارهایی خبر داد که آرزوی دیرینه کشور بود. بیمه شدن 6 میلیون ایرانی فاقد پوشش بیمه و اجرای طرح دارویار که منجر به قطع دست دلالان و رانت و قاچاق دارو شد، از جمله این اقدامات درخور توجه در یک سال فعالیت دولت سیزدهم است. اما این دستاوردها که به دنبال گرهگشایی است و منافع ملی را تأمین میکند، چگونه حاصل شده است؟ این دستاوردها را میتوان محصول رویکرد دولت مردمی، یعنی برنامهریزی و عمل برای تحقق عدالت دانست. آیتالله رئیسی در این باره گفت: «ما نباید متأثر از برخی حواشی و پیامدهای کوچک احتمالی، از زیر بار مسئولیت تصمیمات بزرگ و ضروری برای کشور شانه خالی کنیم.» دستکم در دو دستاورد مورد اشاره، به نظر میرسد شانه خالی نکردن دولت از زیر بار مسئولیتها و تصمیمات سنگین و اتفاقاً شانه دادن زیر این بارها منجر به این اتفاقات بزرگ شده است. هرچند رئیس جمهور در ادامه این اظهارات، اعضای دولت را به تبیین این دستاوردها فراخواند، زیرا در فقدان این تبیین، چه بسا روایتگری در انحصار جریانهایی قرار بگیرد که با منافع مردم و نظام سر آشتی ندارند.
عدالت خواهی و ظلم ستیزی؛ پیام عاشورا
آیتالله سیدابراهیم رئیسی سخنان خود در جلسه روز گذشته هیأت وزیران را با تبیین فلسفه قیام عاشورا آغاز کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، رئیس جمهور، آزادگی، عدالتخواهی و ظلمستیزی را فلسفه اصلی نهضت عاشورا دانست و گفت: انقلاب اسلامی در جهان امروز پرچمدار آرمانهای عاشورایی است و هر روز دلدادگان این پیام در سراسر جهان بیشتر میشوند. وی با تأکید بر ماهیت زنده و حیاتبخش پیام عاشورا، آن را اتمام حجتی با انسانهای تمامی اعصار و قرون خواند و گفت: پیام محوری حادثه عاشورا عدالتخواهی و ظلمستیزی است که گذشت زمان نه تنها از درخشش آن نکاسته، بلکه این پیام روز به روز فراگیرتر میشود. رئیس جمهور با بیان اینکه عدالتخواهی و ظلمستیزی گرایشهای فطری همه انسانهاست، گفت: رمز و راز ماندگاری قیام عاشورا همین درهم تنیدگی عمیق آن با آرمانهای انسانی همچون آزادگی، عدالتخواهی و ظلمستیزی است.
آغاز کار بزرگ در حوزه دارو
آیتالله رئیسی در ادامه پس از استماع گزارشی از روند اجرای طرح «دارویار» از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نگاه منصفانه را لازمه قضاوت درباره طرحهای بزرگ در دست اجرای دولت دانست و گفت: اجرای این دست طرحها، نیازمند هماهنگیهای بین بخشی و ظرافتهای بسیاری است که گاهی در اظهارنظرها و قضاوتها نسبت به آن کمتوجهی میشود. کار بزرگی در حوزه دارو آغاز شده که ممکن است در ابتدای انجام آن، برخی نقایص و کاستیها هم وجود داشته باشد اما امروز کمتر کسی در اصل اجرای این طرح تردید دارد.
توفیق دارویار در گرو روایت مسئولانه
وی حکمرانی عالمانه و مسئولانه را در گرو شجاعت دولت در تصمیمگیری دانست و اظهار کرد: ما نباید متأثر از برخی حواشی و پیامدهای کوچک احتمالی، از زیر بار مسئولیت تصمیمات بزرگ و ضروری برای کشور شانه خالی کنیم. دولت تجلی اراده مردم است و باید در راستای تأمین خیر عمومی و منافع مردم گام بردارد. آیتالله رئیسی توفیق در اجرای طرحهای بزرگی همچون دارویار را در گرو اطلاع رسانی جامع و دقیق و روایتگری مسئولانه دانست و تأکید کرد: در اجرای چنین طرحهایی لازم است نسبت به گرههای ذهنی و ابهاماتی که در افکارعمومی به وجود میآید حساس باشید و با سرعت و دقت در این زمینه اطلاعات لازم را به مردم بدهید. رئیس جمهور با تأکید بر اهمیت روایتگری و اقدامات تبیینی از سوی دستگاههای اجرایی، افزود: اگر دستگاههای مجری، خود روایت درست و بهنگام از اقداماتشان را ارائه نکنند، دیگران این اقدامات را به شکلی روایت میکنند که نتایج اقدامات مهم دولت زیر سؤال میرود و بعضاً نقاط قوت در افکارعمومی نقطه ضعف جلوه داده میشود.
تحقق آرزوی دیرینه کشور
آیتالله رئیسی در این زمینه موضوع بیمه رایگان افراد فاقد بیمه را مثال زد و اظهار کرد: مثلاً تا به امروز حدود ۶ میلیون نفر از افراد فاقد بیمه تحت پوشش بیمه رایگان قرار گرفتهاند و بررسی پرونده افراد باقیمانده هم ادامه دارد اما نباید در اظهارات و اخبار اقدام مهم دولت در پوشش بیمهای ۶ میلیون نفر به حاشیه برود. رئیس جمهور برخی کارهای انجام شده در این دولت را از آرزوهای دیرینه کشور برشمرد و گفت: از بین بردن زمینه رانت و قاچاق دارو با اجرای طرح دارویار، ساماندهی صدور مجوزها و اجرای بخشهای اصلی سامانه جامع تجارت، از جمله مواردی است که باید به خوبی برای افکارعمومی تبیین شود تا بزرگی کاری که انجام شده از نظرها پنهان نماند.
مأموریت به وزارت ارتباطات
آیتالله رئیسی در ادامه جلسه پس از ارائه گزارشی از وضعیت اختلالات شبکه ارتباطی و اینترنت ثابت و همراه در کشور، از سوی وزیر ارتباطات، به برخی گلایههای مردمی در این زمینه اشاره کرد و گفت: وزارت ارتباطات با دقت و جدیت مواردی از این دست را پیگیری کند تا خللی در خدماترسانی به مردم و فعالیت کسب و کارها و مشاغلی که در بستر فضای مجازی جریان دارد، ایجاد نشود.
مأموریت دولت در آستانه یکسالگی
در پایان این جلسه رئیس جمهور با اشاره به اینکه در آستانه اولین سالروز آغاز دولت مردمی قرار داریم، گفت: رسانهها به طور طبیعی در چنین مناسبتهایی به ارزیابی عملکرد دولت میپردازند و اگر وزرا و مدیران اجرایی نتوانند اطلاعات لازم درخصوص عملکرد دستگاه تحت مدیریت خود را در اختیار رسانهها بگذارند یا خود در اطلاعرسانی عملکردشان ابتکار عمل را در دست نداشته باشند، ممکن است روایت خدمات دولت، آنچنان که شایسته است صورت نگیرد.
آیتالله رئیسی با تأکید بر ضرورت استفاده از همه ظرفیت رسانهای برای اطلاعرسانی مؤثر به مردم، اذعان کرد: صرف ارائه عدد و رقم و آمار پاسخگوی نیاز افکارعمومی نیست و باید اطلاعرسانی دستگاههای دولتی، هدفمند و معطوف به نیازهای افکارعمومی و شبهات مطرح شده در فضای رسانهای کشور باشد.
اجرای قانون پایانههای فروشگاهی
همچنین در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت که سهشنبه شب به ریاست آیتالله رئیسی برگزار شد، اعضا پس از ارائه گزارش رئیس سازمان امور مالیاتی کشور مبنی بر موفقیت در فراهم آوردن زیرساختها و سامانههای لازم برای اجرای قانون پایانههای فروشگاهی و سامانههای مؤدیان، مقرر کردند این قانون به شکل تدریجی اجرا شود. در گزارش رئیس سازمان امور مالیاتی کشور اعلام شد که در دولت سیزدهم کوتاهی و عقبماندگی در اجرای این قانون جبران و زیرساختهای لازم با دقت و مجدانه فراهم شد و اکنون زمینه اجرای قانون پایانههای فروشگاهی و سامانه مؤدیان مالیاتی فراهم آمده است.
رئیس جمهور در این جلسه تأکید کرد: لازم است درباره ویژگیها و مزایای اجرای این قانون اطلاعرسانی و تبیین لازم برای افکارعمومی صورت گیرد. به موجب این مصوبه قانونی، مشمولانی که برای عضویت دراین سامانه فراخوان میشوند، مکلفند برای خرید و فروش تمام کالاها صورت حساب الکترونیک صادر کرده و نسخهای از آن را برای سامانه پایانههای فروشگاهی ارسال کنند. با اجرای این قانون ضمن افزایش شفافیت در اقتصاد، امکان نظارت بر قیمتها فراهم خواهد شد و مالیات بر اساس عدالت و بدون تبعیض در زنجیره تولید تا مصرف وصول میشود. براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی، دولت اجرای این قانون را از مؤدیان بزرگ شروع کرده و اجرای کامل آن را با مشوقهای لازم انجام خواهد داد.
بــــرش
رئیس جمهور در جلسه شورای عالی علوم، تأکید کرد
متناسب سازی پژوهشها با اقتضائات روز
آیتالله رئیسی ظهر دیروز در جلسه شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری، رهنمودهای رهبری در دیدارهای مختلف با دانشگاهیان را گنجینهای ارزشمند در پیشبرد اهداف نظام در حوزه علم و فناوری توصیف و بر ضرورت انجام پژوهشهای متناسب با اقتضائات روز کشور تأکید کرد.
رئیس جمهور گفت: گاهی مشاهده میشود دانشگاههای ما گرفتار رشتهها یا پژوهشهایی هستند که بیربط با فرهنگ، شرایط و نیازهای کشور مااست که این وضعیت نیازمند اصلاح است.
حمایت از پژوهشهای مستقل
آیتالله رئیسی در ادامه ضمن تأکید بر پرهیز از انحصار پژوهش در هیأتهای علمی تصریح کرد: پژوهشگران مستقل که غالباً دارای نظراتی ارزشمند در حوزههای مختلف هستند نیز باید مورد حمایت باشند تا در این تکثر و تضارب آرای علمی، شاهد شکوفایی واقعی علم و فناوری در کشور باشیم. وی در بخش دیگری از سخنان خود ضرورت توجه بیشتر به حوزه علوم انسانی را مورد تأکید قرار داد.آیتالله رئیسی در این باره گفت: در طول تاریخ، دانشمندان ایرانی در بسیاری از عرصههای علوم انسانی سرآمد و پیشرو بودهاند اما با وجود این مزیتهای تاریخی، در دوره معاصر پیشرفت لازم را در عرصه علوم انسانی نداشتهایم که رفع این عقبماندگیها نیازمند توجه ویژه در سیاستگذاری و اجراست.رئیس جمهور با تأکید بر جایگاه خطیر این شورا در ارتقای نهاد علم در کشور، به حقوق و تکالیف آن در قانون اشاره کرد و گفت: قانون برنامه سوم توسعه، اهداف مهمی برای این شورای عالی تعیین کرده، اما در کنار آن تکالیف مهمی را نیز متوجه آن کرده که نیازمند توجه ویژه و فعال کردن ظرفیت این شورای عالی است.
نقش دانشگاه در افزایش بهره وری
افزایش بهرهوری و نقشآفرینی نهاد علم در این فرایند، موضوع بعدی سخنان رئیس جمهور در این جلسه بود. آیتالله رئیسی در این باره گفت: مراکز علمی و دانشگاهی باید به افزایش بهرهوری در کشور کمک کنند.
اساساً این وظایف نهاد علم است که با شاخصههای معین میزان بهرهوری و پیشرفت کشور را به صورت مستمر پایش کند. آیتالله رئیسی در ادامه این جلسه، موضوع مهاجرت نخبگان را مورد توجه قرار داد و اضافه کرد: نهادها و دستگاههای مسئول موظفند زمینه را برای اشتغال نخبگان و رفع نیازهای آنها فراهم کنند تا زمینه استفاده از دانش و ظرفیت آنان در ارتقای علم و فناوری در کشور، فراهم شود.
پیش از سخنان رئیس جمهور در این جلسه مسائل مختلفی از جمله طرح تأسیس شبکه ملی آزمایشگاهی و طرح ملی جذب نخبگان و محققان در دوره پسادکترا به عنوان پژوهشگران مستقل و همچنین طرح ملی مقابله با مهاجرت نخبگان مورد بحث و بررسی اعضا قرار گرفت و رئیس جمهور دستورات لازم برای پیگیری آنها را صادر کرد.
گروه سیاسی/ رئیس جمهور روز گذشته در هیأت وزیران از انجام کارهایی خبر داد که آرزوی دیرینه کشور بود. بیمه شدن 6 میلیون ایرانی فاقد پوشش بیمه و اجرای طرح دارویار که منجر به قطع دست دلالان و رانت و قاچاق دارو شد، از جمله این اقدامات درخور توجه در یک سال فعالیت دولت سیزدهم است. اما این دستاوردها که به دنبال گرهگشایی است و منافع ملی را تأمین میکند، چگونه حاصل شده است؟ این دستاوردها را میتوان محصول رویکرد دولت مردمی، یعنی برنامهریزی و عمل برای تحقق عدالت دانست. آیتالله رئیسی در این باره گفت: «ما نباید متأثر از برخی حواشی و پیامدهای کوچک احتمالی، از زیر بار مسئولیت تصمیمات بزرگ و ضروری برای کشور شانه خالی کنیم.» دستکم در دو دستاورد مورد اشاره، به نظر میرسد شانه خالی نکردن دولت از زیر بار مسئولیتها و تصمیمات سنگین و اتفاقاً شانه دادن زیر این بارها منجر به این اتفاقات بزرگ شده است. هرچند رئیس جمهور در ادامه این اظهارات، اعضای دولت را به تبیین این دستاوردها فراخواند، زیرا در فقدان این تبیین، چه بسا روایتگری در انحصار جریانهایی قرار بگیرد که با منافع مردم و نظام سر آشتی ندارند.
عدالت خواهی و ظلم ستیزی؛ پیام عاشورا
آیتالله سیدابراهیم رئیسی سخنان خود در جلسه روز گذشته هیأت وزیران را با تبیین فلسفه قیام عاشورا آغاز کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، رئیس جمهور، آزادگی، عدالتخواهی و ظلمستیزی را فلسفه اصلی نهضت عاشورا دانست و گفت: انقلاب اسلامی در جهان امروز پرچمدار آرمانهای عاشورایی است و هر روز دلدادگان این پیام در سراسر جهان بیشتر میشوند. وی با تأکید بر ماهیت زنده و حیاتبخش پیام عاشورا، آن را اتمام حجتی با انسانهای تمامی اعصار و قرون خواند و گفت: پیام محوری حادثه عاشورا عدالتخواهی و ظلمستیزی است که گذشت زمان نه تنها از درخشش آن نکاسته، بلکه این پیام روز به روز فراگیرتر میشود. رئیس جمهور با بیان اینکه عدالتخواهی و ظلمستیزی گرایشهای فطری همه انسانهاست، گفت: رمز و راز ماندگاری قیام عاشورا همین درهم تنیدگی عمیق آن با آرمانهای انسانی همچون آزادگی، عدالتخواهی و ظلمستیزی است.
آغاز کار بزرگ در حوزه دارو
آیتالله رئیسی در ادامه پس از استماع گزارشی از روند اجرای طرح «دارویار» از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نگاه منصفانه را لازمه قضاوت درباره طرحهای بزرگ در دست اجرای دولت دانست و گفت: اجرای این دست طرحها، نیازمند هماهنگیهای بین بخشی و ظرافتهای بسیاری است که گاهی در اظهارنظرها و قضاوتها نسبت به آن کمتوجهی میشود. کار بزرگی در حوزه دارو آغاز شده که ممکن است در ابتدای انجام آن، برخی نقایص و کاستیها هم وجود داشته باشد اما امروز کمتر کسی در اصل اجرای این طرح تردید دارد.
توفیق دارویار در گرو روایت مسئولانه
وی حکمرانی عالمانه و مسئولانه را در گرو شجاعت دولت در تصمیمگیری دانست و اظهار کرد: ما نباید متأثر از برخی حواشی و پیامدهای کوچک احتمالی، از زیر بار مسئولیت تصمیمات بزرگ و ضروری برای کشور شانه خالی کنیم. دولت تجلی اراده مردم است و باید در راستای تأمین خیر عمومی و منافع مردم گام بردارد. آیتالله رئیسی توفیق در اجرای طرحهای بزرگی همچون دارویار را در گرو اطلاع رسانی جامع و دقیق و روایتگری مسئولانه دانست و تأکید کرد: در اجرای چنین طرحهایی لازم است نسبت به گرههای ذهنی و ابهاماتی که در افکارعمومی به وجود میآید حساس باشید و با سرعت و دقت در این زمینه اطلاعات لازم را به مردم بدهید. رئیس جمهور با تأکید بر اهمیت روایتگری و اقدامات تبیینی از سوی دستگاههای اجرایی، افزود: اگر دستگاههای مجری، خود روایت درست و بهنگام از اقداماتشان را ارائه نکنند، دیگران این اقدامات را به شکلی روایت میکنند که نتایج اقدامات مهم دولت زیر سؤال میرود و بعضاً نقاط قوت در افکارعمومی نقطه ضعف جلوه داده میشود.
تحقق آرزوی دیرینه کشور
آیتالله رئیسی در این زمینه موضوع بیمه رایگان افراد فاقد بیمه را مثال زد و اظهار کرد: مثلاً تا به امروز حدود ۶ میلیون نفر از افراد فاقد بیمه تحت پوشش بیمه رایگان قرار گرفتهاند و بررسی پرونده افراد باقیمانده هم ادامه دارد اما نباید در اظهارات و اخبار اقدام مهم دولت در پوشش بیمهای ۶ میلیون نفر به حاشیه برود. رئیس جمهور برخی کارهای انجام شده در این دولت را از آرزوهای دیرینه کشور برشمرد و گفت: از بین بردن زمینه رانت و قاچاق دارو با اجرای طرح دارویار، ساماندهی صدور مجوزها و اجرای بخشهای اصلی سامانه جامع تجارت، از جمله مواردی است که باید به خوبی برای افکارعمومی تبیین شود تا بزرگی کاری که انجام شده از نظرها پنهان نماند.
مأموریت به وزارت ارتباطات
آیتالله رئیسی در ادامه جلسه پس از ارائه گزارشی از وضعیت اختلالات شبکه ارتباطی و اینترنت ثابت و همراه در کشور، از سوی وزیر ارتباطات، به برخی گلایههای مردمی در این زمینه اشاره کرد و گفت: وزارت ارتباطات با دقت و جدیت مواردی از این دست را پیگیری کند تا خللی در خدماترسانی به مردم و فعالیت کسب و کارها و مشاغلی که در بستر فضای مجازی جریان دارد، ایجاد نشود.
مأموریت دولت در آستانه یکسالگی
در پایان این جلسه رئیس جمهور با اشاره به اینکه در آستانه اولین سالروز آغاز دولت مردمی قرار داریم، گفت: رسانهها به طور طبیعی در چنین مناسبتهایی به ارزیابی عملکرد دولت میپردازند و اگر وزرا و مدیران اجرایی نتوانند اطلاعات لازم درخصوص عملکرد دستگاه تحت مدیریت خود را در اختیار رسانهها بگذارند یا خود در اطلاعرسانی عملکردشان ابتکار عمل را در دست نداشته باشند، ممکن است روایت خدمات دولت، آنچنان که شایسته است صورت نگیرد.
آیتالله رئیسی با تأکید بر ضرورت استفاده از همه ظرفیت رسانهای برای اطلاعرسانی مؤثر به مردم، اذعان کرد: صرف ارائه عدد و رقم و آمار پاسخگوی نیاز افکارعمومی نیست و باید اطلاعرسانی دستگاههای دولتی، هدفمند و معطوف به نیازهای افکارعمومی و شبهات مطرح شده در فضای رسانهای کشور باشد.
اجرای قانون پایانههای فروشگاهی
همچنین در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت که سهشنبه شب به ریاست آیتالله رئیسی برگزار شد، اعضا پس از ارائه گزارش رئیس سازمان امور مالیاتی کشور مبنی بر موفقیت در فراهم آوردن زیرساختها و سامانههای لازم برای اجرای قانون پایانههای فروشگاهی و سامانههای مؤدیان، مقرر کردند این قانون به شکل تدریجی اجرا شود. در گزارش رئیس سازمان امور مالیاتی کشور اعلام شد که در دولت سیزدهم کوتاهی و عقبماندگی در اجرای این قانون جبران و زیرساختهای لازم با دقت و مجدانه فراهم شد و اکنون زمینه اجرای قانون پایانههای فروشگاهی و سامانه مؤدیان مالیاتی فراهم آمده است.
رئیس جمهور در این جلسه تأکید کرد: لازم است درباره ویژگیها و مزایای اجرای این قانون اطلاعرسانی و تبیین لازم برای افکارعمومی صورت گیرد. به موجب این مصوبه قانونی، مشمولانی که برای عضویت دراین سامانه فراخوان میشوند، مکلفند برای خرید و فروش تمام کالاها صورت حساب الکترونیک صادر کرده و نسخهای از آن را برای سامانه پایانههای فروشگاهی ارسال کنند. با اجرای این قانون ضمن افزایش شفافیت در اقتصاد، امکان نظارت بر قیمتها فراهم خواهد شد و مالیات بر اساس عدالت و بدون تبعیض در زنجیره تولید تا مصرف وصول میشود. براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی، دولت اجرای این قانون را از مؤدیان بزرگ شروع کرده و اجرای کامل آن را با مشوقهای لازم انجام خواهد داد.
بــــرش
رئیس جمهور در جلسه شورای عالی علوم، تأکید کرد
متناسب سازی پژوهشها با اقتضائات روز
آیتالله رئیسی ظهر دیروز در جلسه شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری، رهنمودهای رهبری در دیدارهای مختلف با دانشگاهیان را گنجینهای ارزشمند در پیشبرد اهداف نظام در حوزه علم و فناوری توصیف و بر ضرورت انجام پژوهشهای متناسب با اقتضائات روز کشور تأکید کرد.
رئیس جمهور گفت: گاهی مشاهده میشود دانشگاههای ما گرفتار رشتهها یا پژوهشهایی هستند که بیربط با فرهنگ، شرایط و نیازهای کشور مااست که این وضعیت نیازمند اصلاح است.
حمایت از پژوهشهای مستقل
آیتالله رئیسی در ادامه ضمن تأکید بر پرهیز از انحصار پژوهش در هیأتهای علمی تصریح کرد: پژوهشگران مستقل که غالباً دارای نظراتی ارزشمند در حوزههای مختلف هستند نیز باید مورد حمایت باشند تا در این تکثر و تضارب آرای علمی، شاهد شکوفایی واقعی علم و فناوری در کشور باشیم. وی در بخش دیگری از سخنان خود ضرورت توجه بیشتر به حوزه علوم انسانی را مورد تأکید قرار داد.آیتالله رئیسی در این باره گفت: در طول تاریخ، دانشمندان ایرانی در بسیاری از عرصههای علوم انسانی سرآمد و پیشرو بودهاند اما با وجود این مزیتهای تاریخی، در دوره معاصر پیشرفت لازم را در عرصه علوم انسانی نداشتهایم که رفع این عقبماندگیها نیازمند توجه ویژه در سیاستگذاری و اجراست.رئیس جمهور با تأکید بر جایگاه خطیر این شورا در ارتقای نهاد علم در کشور، به حقوق و تکالیف آن در قانون اشاره کرد و گفت: قانون برنامه سوم توسعه، اهداف مهمی برای این شورای عالی تعیین کرده، اما در کنار آن تکالیف مهمی را نیز متوجه آن کرده که نیازمند توجه ویژه و فعال کردن ظرفیت این شورای عالی است.
نقش دانشگاه در افزایش بهره وری
افزایش بهرهوری و نقشآفرینی نهاد علم در این فرایند، موضوع بعدی سخنان رئیس جمهور در این جلسه بود. آیتالله رئیسی در این باره گفت: مراکز علمی و دانشگاهی باید به افزایش بهرهوری در کشور کمک کنند.
اساساً این وظایف نهاد علم است که با شاخصههای معین میزان بهرهوری و پیشرفت کشور را به صورت مستمر پایش کند. آیتالله رئیسی در ادامه این جلسه، موضوع مهاجرت نخبگان را مورد توجه قرار داد و اضافه کرد: نهادها و دستگاههای مسئول موظفند زمینه را برای اشتغال نخبگان و رفع نیازهای آنها فراهم کنند تا زمینه استفاده از دانش و ظرفیت آنان در ارتقای علم و فناوری در کشور، فراهم شود.
پیش از سخنان رئیس جمهور در این جلسه مسائل مختلفی از جمله طرح تأسیس شبکه ملی آزمایشگاهی و طرح ملی جذب نخبگان و محققان در دوره پسادکترا به عنوان پژوهشگران مستقل و همچنین طرح ملی مقابله با مهاجرت نخبگان مورد بحث و بررسی اعضا قرار گرفت و رئیس جمهور دستورات لازم برای پیگیری آنها را صادر کرد.
سلام بر بیرق و علم
«به مجلس عزای حسین(ع) خوش آمدهاید». این نوشته ورودی حسینیه امام خمینی(ره) تو را به حیاط کوچکی هدایت میکند که در آن از اولین روز محرم مجلس روضه در چهار نوبت برپا میشود. چند نفر جلوی در به عزاداران خوشامد میگویند. دیوارهای حیاط با تصاویری از شهدا، علما و ذاکران و پیرغلامان اهل بیت(ع) تزئین شده است. در گوشه حیاط بساط چای نذری برپا است و عزاداران قبل از ورود به حسینیه با چای پذیرایی میشوند. وقتی وارد حسینیه میشوی همان اول نمادهای
ایرانی - اسلامی روی دیوار و علم و کتلهای چوبی گوشه حسینیه چشم را خیره میکند. سخنران از واقعه عاشورا میگوید و عزاداران با اشک او را همراهی میکنند. اینجا خبری از نمادهایی که ارتباطی با فرهنگ ایرانی - اسلامی ندارند، دیده نمیشود.
15، 17 ، 18و 24
ایرانی - اسلامی روی دیوار و علم و کتلهای چوبی گوشه حسینیه چشم را خیره میکند. سخنران از واقعه عاشورا میگوید و عزاداران با اشک او را همراهی میکنند. اینجا خبری از نمادهایی که ارتباطی با فرهنگ ایرانی - اسلامی ندارند، دیده نمیشود.
15، 17 ، 18و 24
«ایران» از بهبود شاخصهای توزیع درآمد در سالهای اخیر گزارش میدهد
کاهش فاصله طبقاتی در دولت سیزدهم
مرکز آمار: ضریب جینی از 0.40در پایان سال 99 به 0.38 در پایان امسال خواهد رسید
بررسی شاخصهای توزیع درآمد نشاندهنده بهبود قابل توجه شکاف طبقاتی در دولت سیزدهم است. درحالی که از سال 1393 ضریب جینی، مدام رو به وخامت گذاشته است، در نخستین سال فعالیت دولت سیزدهم یعنی سال 1400، ضریب جینی بهبود محسوسی داشته است به طوری که این ضریب از 0.4006 در سال 1399 به 0.3938 در سال گذشته بهبود یافته است.
براساس برآورد مرکز آمار ایران، در سال جاری نیز به دلیل اجرای سیاست اصلاح ارز ترجیحی و مردمی سازی یارانهها، شاهد تداوم روند بهبود این شاخص هستیم. براین اساس برآوردهای مرکز آمار ایران نشان میدهد ضریب جینی از 0.3938 سال گذشته به 0.3831 در سال جاری ارتقا خواهد یافت.
بهبود قابل توجه شاخصها در دولت سیزدهم
درابتدای دهه 1390 ضریب جینی به 0.3700 ارتقا یافته بود که در سالهای 1391 و 1392 نیز این روند ادامه یافت به گونهای که در سال 1392 این شاخص به 0.3650 رسید. اما در سال 1393 هر ساله ضریب جینی به سمت نابرابری بیشتر حرکت کرد. دراین سال ضریب جینی به 0.3788 تنزل کرد. در سال 1394 هم این شاخص به 0.3851 و در سال 1395 به 0.3900 رسید. با تداوم این وضعیت در سال 1396 ضریب جینی کل کشور به 0.3981 و در سال 1397 با رسیدن به 0.4093 به بالاترین رقم در دهه 1390 رسید. هرچند در سال 1398 این شاخص اندکی بهبود یافت و به 0.3992 رسید، اما دوباره در سال 1399 به 0.4006 بازگشت.
اما تحولات اقتصادی و اصلاح سیاستهای اقتصادی همزمان با آغاز به کار دولت سیزدهم موجب شد تا دوباره ضریب جینی به عنوان مهمترین شاخص نشان دهنده برابری توزیع درآمد، بهبود یابد. همان گونه که اشاره شد در سال گذشته این شاخص به 0.3938 رسید که در مقایسه با شاخص سال 1399 بهبود قابل توجهی را نشان میدهد. در همین زمینه مرکز آمار ایران براساس برآوردی که از تأثیر سیاست اصلاح ارز ترجیحی بر هزینه خانوار داشت، ضریب جینی سال جاری را نیز 0.3831 اعلام کرد که این عدد هم نسبت به سالهای گذشته بهبود قابل لمسی را نمایان میکند.
با توجه به یارانه معیشتی پرداختی به خانوارها که برای دهکهای اول تا سوم ماهانه ٤٠٠ هزار تومان و دهکهای چهارم تا نهم ماهانه ٣٠٠ هزار تومان است ضمن اینکه درآمدهای دهکهای درآمدی پایین جامعه افزایش یافته است، برخلاف سالهای گذشته سهم ثروتمندان نیز از توزیع درآمد کمتر شده است و به همین دلیل فاصله طبقاتی کاهش و نابرابریها بهبود یافته است. در کنار ضریب جینی کل کشور، بررسی ضریب جینی در مناطق شهری و روستایی نیز روند بهبود این شاخصها در سالهای 1400 و سال جاری را تأیید میکند. در مناطق شهری ضریب جینی از 0.3652 سال 95 به 0.3822 درسال 97 افزایش داشته و روند کاهشی از سال 98 ( 0.3747) آغاز شده است و به 0.3691 درسال 1400 رسیده است. تأثیر افزایش قیمت و تورم ایجاد شده روی دهکهای مختلف موجب کاهش ضریب جینی به عدد 0.3669 درسال 1401 شده است.
همچنین درمناطق روستایی، روند افزایشی ضریب جینی که از سال 95 (0.3538) شروع شده بود تا سال 1400 (0.3814) ادامه یافته و با پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی روستایی ضریب جینی به عدد 0.3660 خواهد رسید. تأثیر افزایش قیمت و تورم
ایجاد شده روی دهکهای مختلف موجب کاهش ضریب جینی به عدد 0.3512 شده است.
براساس گزارش مرکزآمار ایران، در کل کشور سهم دهک اول درآمدی از سال 95 تا 1400 روندی نزولی داشته و وضعیت اقتصادی کم درآمدترین خانوارها بدتر شده است. با پرداخت یارانه نقدی سهم خانوارهای دهک اول بیشتر شده و حتی بیشتر از این سهم در سال 95 است که وضعیت مشابه تغییرات سهم درآمد در دهک اول در مابقی دهکها نیز قابل مشاهده است. با افزایش قیمتها و تورم موجود در دهک اول سهم هزینه خانوارهای دهک اول بیشتر شده و به 2.39 درصد در سال 1401 رسیده که بیشتر از این سهم در سال 95 است.
در دهک دهم در سالهای 95 تا 1400، سهم دهک تا سال 99 تقریباً روندی صعودی نشان میدهد (ثروتمندترشدن پردرآمدها). در سال 1400 این سهم دوباره کاهش یافته و به کمتر از سال 95 نزول کرده است. با عدم پرداخت یارانه به خانوارهای دهک دهم، کاهش بیشتر از قبل نیز شده است. با افزایش قیمتها در سال 1401 و تورم موجود در این دهک این سهم مجدداً کاهش یافته و به کمتر از سال 95 نزول کرده است. در مناطق شهری سهم دهک اول در سال 1401 نسبت به سال 1400 افزایش یافته ولی هنوز به این سهم در سال 95 نرسیده است. بنابراین، سهم دهک دهم در سال 1401 نسبت به 1400 کاهش نشان میدهد. سهم این دهک در سال 1401 به دلیل افزایش قیمتها و متفاوت بودن تورم بین دهکها از سال 95 هم کمترشده است. از اطلاعات به دست آمده برای دهک اول و دهم میتوان نتیجه گرفت که کاهش ضریب جینی در سال 1401 به دلیل بهبود وضعیت کم درآمدها و بدتر شدن وضعیت پردرآمدها رخ داده است.
بازگشت سهم کم درآمدها به وضعیت سال 95
همچنین گزارشهای مرکز آمار ایران نشان میدهد، سهم درآمدی 20 درصد کم هزینهترین از کل هزینه در کل کشور و مناطق شهری و روستایی در محدوده مشابهی قرار دارد. در کل کشور این سهم از 6.1 درصد درسال 95 به 5.9 درصد درسال 1400 کاهش یافته است. تأثیر حذف ارز ترجیحی که موجب افزایش قیمتها شده، این سهم را در سال 1401 به 6.2 درصد افزایش داده است که این سهم در بین سالهای 95 الی 1401 بیشترین است.
علاوه بر این، در مناطق شهری سهم هزینه 20 درصد کم هزینهترین درکل هزینه از 6.7 درصد در سال 95 به 6.5 درصد در سال 1400 کاهش یافته است. بر اثر افزایش قیمتهای ناشی از حذف ارز ترجیحی این سهم در سال 1401 افزایش یافته و به 6.7 درصد سال 95 رسیده است. نکته قابل توجه آن است که مقدارها بر اساس سال 1400 ثابت در نظر گرفته شده بودند و بنابراین این افزایش سهم هزینه در سال 1401 فقط بر اثر افزایش قیمتها رخ داده است.
همچنین درمناطق روستایی روند تغییرات این شاخص مشابه کل کشور است. از سهم 7.3 درصد سال 95 به 6.7 درصد در سال 1400 کاهش یافته و با پرداخت یارانه نقدی به 6.3 درصد افزایش یافته است. علیرغم افزایش قیمتها، هنوز این سهم به سهم سال 95 نرسیده است (درسال 1401 به 7 افزایش یافته است.)
درکل کشور سهم هزینه 20 درصد پرهزینه ترین در کل هزینه در سال 95 نزدیک به 46.7 درصد است و بعد از نوسانات مکرر در سالهای 96 الی 99 مجدداً در سال 1400 به 46.7 درصد رسیده است. با افزایش قیمتها در سال 1401 این شاخص به 45.9 درصد کاهش یافته است. میتوان گفت در دوره 95 الی 1401 این شاخص در سال 1401 در کمترین میزان خود قرار دارد. در مناطق شهری روند کامل مشابه کل کشور بوده است. در سال 95 این سهم 45.5 درصد است. افزایش قیمتها بر اثر حذف ارز ترجیحی موجب شده که سهم 45.3 درصد سال 1400 به 44.6 درصد در سال 1401 کاهش یابد که این رقم از سال 95 هم کمتر است. در مناطق روستایی روند تغییرات در دوره مورد بررسی نوسانات زیادی دارد. غالب روند تغییرات از سال 95 تا 1400 به سمت افزایش این شاخص است که با افزایش قیمتها، سهم درآمد 20 درصد پردرآمدترین در کل درآمد 43.4 درصد خواهد بود که از سال 1400 کمتر و از سال 95 بیشتر است. همچنان که کمکهای چند برابری برای دهکهای پایین درآمدی (تا سه برابر یارانه نقدی در بعضی مناطق) موجب بهبود نسبی توزیع درآمد درسال 98 شده بود، با پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی، دوباره شاهد این بهبود در سال 1401 خواهیم بود.
براساس برآورد مرکز آمار ایران، در سال جاری نیز به دلیل اجرای سیاست اصلاح ارز ترجیحی و مردمی سازی یارانهها، شاهد تداوم روند بهبود این شاخص هستیم. براین اساس برآوردهای مرکز آمار ایران نشان میدهد ضریب جینی از 0.3938 سال گذشته به 0.3831 در سال جاری ارتقا خواهد یافت.
بهبود قابل توجه شاخصها در دولت سیزدهم
درابتدای دهه 1390 ضریب جینی به 0.3700 ارتقا یافته بود که در سالهای 1391 و 1392 نیز این روند ادامه یافت به گونهای که در سال 1392 این شاخص به 0.3650 رسید. اما در سال 1393 هر ساله ضریب جینی به سمت نابرابری بیشتر حرکت کرد. دراین سال ضریب جینی به 0.3788 تنزل کرد. در سال 1394 هم این شاخص به 0.3851 و در سال 1395 به 0.3900 رسید. با تداوم این وضعیت در سال 1396 ضریب جینی کل کشور به 0.3981 و در سال 1397 با رسیدن به 0.4093 به بالاترین رقم در دهه 1390 رسید. هرچند در سال 1398 این شاخص اندکی بهبود یافت و به 0.3992 رسید، اما دوباره در سال 1399 به 0.4006 بازگشت.
اما تحولات اقتصادی و اصلاح سیاستهای اقتصادی همزمان با آغاز به کار دولت سیزدهم موجب شد تا دوباره ضریب جینی به عنوان مهمترین شاخص نشان دهنده برابری توزیع درآمد، بهبود یابد. همان گونه که اشاره شد در سال گذشته این شاخص به 0.3938 رسید که در مقایسه با شاخص سال 1399 بهبود قابل توجهی را نشان میدهد. در همین زمینه مرکز آمار ایران براساس برآوردی که از تأثیر سیاست اصلاح ارز ترجیحی بر هزینه خانوار داشت، ضریب جینی سال جاری را نیز 0.3831 اعلام کرد که این عدد هم نسبت به سالهای گذشته بهبود قابل لمسی را نمایان میکند.
با توجه به یارانه معیشتی پرداختی به خانوارها که برای دهکهای اول تا سوم ماهانه ٤٠٠ هزار تومان و دهکهای چهارم تا نهم ماهانه ٣٠٠ هزار تومان است ضمن اینکه درآمدهای دهکهای درآمدی پایین جامعه افزایش یافته است، برخلاف سالهای گذشته سهم ثروتمندان نیز از توزیع درآمد کمتر شده است و به همین دلیل فاصله طبقاتی کاهش و نابرابریها بهبود یافته است. در کنار ضریب جینی کل کشور، بررسی ضریب جینی در مناطق شهری و روستایی نیز روند بهبود این شاخصها در سالهای 1400 و سال جاری را تأیید میکند. در مناطق شهری ضریب جینی از 0.3652 سال 95 به 0.3822 درسال 97 افزایش داشته و روند کاهشی از سال 98 ( 0.3747) آغاز شده است و به 0.3691 درسال 1400 رسیده است. تأثیر افزایش قیمت و تورم ایجاد شده روی دهکهای مختلف موجب کاهش ضریب جینی به عدد 0.3669 درسال 1401 شده است.
همچنین درمناطق روستایی، روند افزایشی ضریب جینی که از سال 95 (0.3538) شروع شده بود تا سال 1400 (0.3814) ادامه یافته و با پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی روستایی ضریب جینی به عدد 0.3660 خواهد رسید. تأثیر افزایش قیمت و تورم
ایجاد شده روی دهکهای مختلف موجب کاهش ضریب جینی به عدد 0.3512 شده است.
براساس گزارش مرکزآمار ایران، در کل کشور سهم دهک اول درآمدی از سال 95 تا 1400 روندی نزولی داشته و وضعیت اقتصادی کم درآمدترین خانوارها بدتر شده است. با پرداخت یارانه نقدی سهم خانوارهای دهک اول بیشتر شده و حتی بیشتر از این سهم در سال 95 است که وضعیت مشابه تغییرات سهم درآمد در دهک اول در مابقی دهکها نیز قابل مشاهده است. با افزایش قیمتها و تورم موجود در دهک اول سهم هزینه خانوارهای دهک اول بیشتر شده و به 2.39 درصد در سال 1401 رسیده که بیشتر از این سهم در سال 95 است.
در دهک دهم در سالهای 95 تا 1400، سهم دهک تا سال 99 تقریباً روندی صعودی نشان میدهد (ثروتمندترشدن پردرآمدها). در سال 1400 این سهم دوباره کاهش یافته و به کمتر از سال 95 نزول کرده است. با عدم پرداخت یارانه به خانوارهای دهک دهم، کاهش بیشتر از قبل نیز شده است. با افزایش قیمتها در سال 1401 و تورم موجود در این دهک این سهم مجدداً کاهش یافته و به کمتر از سال 95 نزول کرده است. در مناطق شهری سهم دهک اول در سال 1401 نسبت به سال 1400 افزایش یافته ولی هنوز به این سهم در سال 95 نرسیده است. بنابراین، سهم دهک دهم در سال 1401 نسبت به 1400 کاهش نشان میدهد. سهم این دهک در سال 1401 به دلیل افزایش قیمتها و متفاوت بودن تورم بین دهکها از سال 95 هم کمترشده است. از اطلاعات به دست آمده برای دهک اول و دهم میتوان نتیجه گرفت که کاهش ضریب جینی در سال 1401 به دلیل بهبود وضعیت کم درآمدها و بدتر شدن وضعیت پردرآمدها رخ داده است.
بازگشت سهم کم درآمدها به وضعیت سال 95
همچنین گزارشهای مرکز آمار ایران نشان میدهد، سهم درآمدی 20 درصد کم هزینهترین از کل هزینه در کل کشور و مناطق شهری و روستایی در محدوده مشابهی قرار دارد. در کل کشور این سهم از 6.1 درصد درسال 95 به 5.9 درصد درسال 1400 کاهش یافته است. تأثیر حذف ارز ترجیحی که موجب افزایش قیمتها شده، این سهم را در سال 1401 به 6.2 درصد افزایش داده است که این سهم در بین سالهای 95 الی 1401 بیشترین است.
علاوه بر این، در مناطق شهری سهم هزینه 20 درصد کم هزینهترین درکل هزینه از 6.7 درصد در سال 95 به 6.5 درصد در سال 1400 کاهش یافته است. بر اثر افزایش قیمتهای ناشی از حذف ارز ترجیحی این سهم در سال 1401 افزایش یافته و به 6.7 درصد سال 95 رسیده است. نکته قابل توجه آن است که مقدارها بر اساس سال 1400 ثابت در نظر گرفته شده بودند و بنابراین این افزایش سهم هزینه در سال 1401 فقط بر اثر افزایش قیمتها رخ داده است.
همچنین درمناطق روستایی روند تغییرات این شاخص مشابه کل کشور است. از سهم 7.3 درصد سال 95 به 6.7 درصد در سال 1400 کاهش یافته و با پرداخت یارانه نقدی به 6.3 درصد افزایش یافته است. علیرغم افزایش قیمتها، هنوز این سهم به سهم سال 95 نرسیده است (درسال 1401 به 7 افزایش یافته است.)
درکل کشور سهم هزینه 20 درصد پرهزینه ترین در کل هزینه در سال 95 نزدیک به 46.7 درصد است و بعد از نوسانات مکرر در سالهای 96 الی 99 مجدداً در سال 1400 به 46.7 درصد رسیده است. با افزایش قیمتها در سال 1401 این شاخص به 45.9 درصد کاهش یافته است. میتوان گفت در دوره 95 الی 1401 این شاخص در سال 1401 در کمترین میزان خود قرار دارد. در مناطق شهری روند کامل مشابه کل کشور بوده است. در سال 95 این سهم 45.5 درصد است. افزایش قیمتها بر اثر حذف ارز ترجیحی موجب شده که سهم 45.3 درصد سال 1400 به 44.6 درصد در سال 1401 کاهش یابد که این رقم از سال 95 هم کمتر است. در مناطق روستایی روند تغییرات در دوره مورد بررسی نوسانات زیادی دارد. غالب روند تغییرات از سال 95 تا 1400 به سمت افزایش این شاخص است که با افزایش قیمتها، سهم درآمد 20 درصد پردرآمدترین در کل درآمد 43.4 درصد خواهد بود که از سال 1400 کمتر و از سال 95 بیشتر است. همچنان که کمکهای چند برابری برای دهکهای پایین درآمدی (تا سه برابر یارانه نقدی در بعضی مناطق) موجب بهبود نسبی توزیع درآمد درسال 98 شده بود، با پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی، دوباره شاهد این بهبود در سال 1401 خواهیم بود.
نیویورک تایمز در گزارشی با اشاره به همگرایی مثلث «ایران، چین و روسیه» در مهار سیاستهای امریکا به بررسی چالشهای کاخ سفید پرداخت
زنگ خطر برای واشنگتن
گروه سیاسی/ شاید بیست سال قبل که ایالات متحده با حمله به دو کشور افغانستان و عراق خود را به عنوان تنها ابرقدرت جهانی که ردای هژمونی بر تن دارد معرفی میکرد، کمتر کشوری در دنیا تصور میکرد بزودی قدرت قابل توجه این کشور به افول کشیده شود و دیگر کشورها، دو دهه بعد به ائتلافسازی برای توازنبخشی در مقابل این قدرت مشغول شوند. ایران از معدود کشورهایی بود که همان زمان با اقدامات جنگطلبانه این رژیم مخالفت کرد و در مقابل طراحی تهدیدآمیز جورج بوش با عنوان «یا با ما یا با تروریستها» جانب هیچ کدام را نگرفت. با وجود تهدیدهای امریکا و روزافزون شدن ناامنی در مرزهای شرقی و غربی ایران، کشورمان علاوه بر حفظ امنیت خود، مقتدرانه در مقابل اقدامات قلدرمآبانه ایالات متحده ایستادگی کرد. همین عملکرد موفق ایران باعث شد تا علاوه بر افزایش قدرت نرم و سخت ملی، جایگاه بینالمللی کشور نیز نزد دولتهای مختلف جهانی بهخصوص کشورهایی که رقیب یا دشمن ایالات متحده قلمداد میشوند، روز به روز بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
سه چالش خارجی امریکا
امریکاییها به عنوان هژمونی دیروز در برابر دنیای جدید که نظمی چندقطبی در برابر نظم تکقطبی را مطالبه میکند، سعی در مقاومت دارند. اگر تا دیروز تنها ایران بود که به عنوان چالشی مهم علیه اقدامات یکجانبه امریکا در منطقه غرب آسیا معرفی میشد، اکنون دیگر کشورها در مناطق مختلف جهان نیز تعارض منافع جدی با این کشور دارند. ایالات متحده قبلاً در پرتو قدرت فزاینده خود میتوانست به اجماعسازی علیه کشورمان دست بزند، اما امروز دیگر توان چنین کاری را ندارد و تهران توانسته است قدرت خود را بر اراده این رژیم تحمیل کند. اکنون ایالات متحده در سه حوزه جغرافیایی چالش جدی در برابر خود میبیند؛ در منطقه غرب آسیا این کشور مجبور شده به بهانه توافق با طالبان از کشورهایی مانند افغانستان متواری شود و همچنین در برابر پروژه اخراج خود در منطقه که توسط ایران طراحی شده، هزینههای بالایی را متحمل شود. ناتوانی امریکا در تجزیه منطقه حتی باعث شده است که رژیمهای مرتجع منطقه نیز برای بهبود روابط با ایران و گسترش رابطه با قدرتهای جدید جهانی دست به کار شوند.
از خاورمیانه تا شرق اروپا
در شرق اروپا نیز پیشرویهای ناتو به سد روسیه برخورد کرده و تخاصم بین غرب و روسیه در اوکراین به بحران انرژی در اروپا و حتی افزایش هزینهها در امریکا کشیده شده است. هنوز تکلیف زمستان سخت غربیها در پرتو تنش با مسکو مشخص نشده که با سفر رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان، تنشی جدید بین امریکا با دومین قدرت اقتصادی جهان یعنی چین بر دور تند دوران گذار در نظام بینالملل تأثیر گذاشته است. این مسأله و حمایت ایران و روسیه از سیاست «چین واحد» و تعلق تایوان به چین بر اساس قطعنامههای سازمان ملل و حتی اسناد بین واشنگتن و پکن، باعث شده تا این سه قدرت به یکدیگر نزدیکتر شوند. تحولات رخ داده جهانی نشان میدهد، تهران، مسکو و پکن که در حال آماده شدن برای رزمایش نظامی در چند ده کیلومتری خاک امریکا و در آبهای ونزوئلا هستند، امروز وارد مرحلهای بدیع از تعاملات شدهاند.
اکنون سناریویی که برژینسکی، وزیر خارجه اسبق امریکا نگران آن بود در حال تحقق یافتن است. این نظریهپرداز تاریخ امریکا در کتاب «صفحه شطرنج بزرگ: برتری امریکا و الزامات ژئواستراتژیک آن» نوشته بود: «خطرناکترین سناریو، ائتلاف بزرگ ضد هژمونیک میان چین، روسیه و شاید ایران است که نه با ایدئولوژی بلکه به دلیل نارضایتی [از غرب] متحد میشوند.»
چالش بدون راه حل
این تحولات از دید رسانههای جهانی مغفول نمانده است. روز گذشته روزنامه نیویورکتایمز با اشاره به تنش جدید در روابط چین و امریکا در سایه سفر نانسی پلوسی به تایوان عنوان کرد که مواضع مشترک ایران، روسیه و چین علیه امریکا باعث شده تا روابط این سه کشور بیش از پیش تقویت شود و این چالشی برای واشنگتن محسوب میشود. به گزارش ایرنا، این روزنامه امریکایی با اشاره به سفر اخیر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به ایران و چین نوشت: این دو کشور ظاهراً دارای وجه مشترکی هستند؛ چین و ایران مانند روسیه، امریکا را دشمن میدانند. روسیه، چین و ایران سه کشور اصلی ائتلاف ضدامریکایی را تشکیل میدهند و به نظر میرسد بهتازگی همکاری خود را افزایش دادهاند.
معمای سخت واشنگتن
این گزارش ضمن اشاره به اینکه روابط نزدیک این سه کشور زنگ هشدار را به صدا در آورده، میافزاید: اگر هر سه آنها (ایران، روسیه و چین) تصمیم به رویارویی همزمان با امریکا بگیرند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نیویورکتایمز با اشاره به حمله اخیر روسیه به اوکراین، تداوم ابهامات در مورد مذاکرات مربوط به توافق هستهای با ایران و حساسیت چین در قبال تایوان نوشت: فکر کردن به این موضوع قابل قبول است که اگر هر سه این کشورها تصمیم به اقدام همزمان علیه امریکا بگیرند، درگیری بزرگی رخ خواهد داد که مدیریت آن آسان نیست.
این روزنامه همچنین با اشاره به سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان با وجود هشدارهای چین نوشت: مقامات دولت بایدن به چین نسبت به هرگونه اقدام تهاجمی احتمالی هشدار دادهاند. گزارش نیویورکتایمز در ادامه بیان میکند: امریکا در وضعیت کنونی با گزینههای دشواری مواجه بوده است؛ اگر پلوسی سفر خود به تایوان را لغو میکرد، خواستههای رهبران تایوان را نادیده میگرفت اما این دیدار مشروعیت تایوان در عرصه بینالمللی را تقویت کرد. همانطور که ادوارد وانگ، خبرنگار روزنامه نیویورکتایمز گفت: «حامیان سفر پلوسی به تایوان چنین استدلال میکنند که امریکا این پیام را به پکن ارسال میکند که تایوان به اندازه کافی برای ما مهم است که در سطوح عالی با این کشور تعامل داشته باشیم.»
انتفاع سه کشور در ازای ضرر امریکا
در ادامه این گزارش آمده است: پوتین، امریکا و اروپای غربی را ضعیف قلمداد میکند. اگر چین باور کند امریکا در نهایت نمیتواند از تایوان دفاع کند، احتمال حمله به این کشور افزایش مییابد. در پایان این گزارش با اشاره به کمپین احتمالی ایران، روسیه و چین آمده است: سه کشور دارای اهداف مشترکی هستند که شامل کاهش نفوذ ژئوپلیتیکی امریکا، غرب اروپا، ژاپن و متحدانشان است. چین، ایران و روسیه در ماههای اخیر بویژه در زمینه خرید انرژی ایران و روسیه همکاری کردهاند. در شرایطی که امریکا مجبور است به طور همزمان با بحرانهای چندجانبهای در سطح جهانی مواجه باشد این امر به نفع سه کشور تمام شده است.
قدردانی چین از ایران
گفتنی است، سخنگوی وزارت امور خارجه در واکنش به سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان گفت: جمهوری اسلامی ایران احترام به تمامیت ارضی کشورها را از مبانی سیاست خارجی خود میداند و حمایت از سیاست چین واحد در این چهارچوب، تردیدناپذیر است. کنعانی رفتار تنشزای اخیر مقامات امریکا در مداخله در امور داخلی جمهوری خلق چین و نقض تمامیت ارضی آن کشور را نمونهای از مداخلات امریکا در مناطق و کشورهای مختلف جهان دانست که حاصلی جز افزایش بیثباتی و دامن زدن به اختلافات نداشته و از این رو محکوم است.«چانگ هوآ» سفیر جمهوری خلق چین پس از موضع ایران در پی سفر رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان در توئیتر نوشت: از محکومیت طرف ایرانی علیه اقدامات تحریکآمیز امریکا و مداخلات آن کشور در امور داخلی چین تمجید میکنیم.
سه چالش خارجی امریکا
امریکاییها به عنوان هژمونی دیروز در برابر دنیای جدید که نظمی چندقطبی در برابر نظم تکقطبی را مطالبه میکند، سعی در مقاومت دارند. اگر تا دیروز تنها ایران بود که به عنوان چالشی مهم علیه اقدامات یکجانبه امریکا در منطقه غرب آسیا معرفی میشد، اکنون دیگر کشورها در مناطق مختلف جهان نیز تعارض منافع جدی با این کشور دارند. ایالات متحده قبلاً در پرتو قدرت فزاینده خود میتوانست به اجماعسازی علیه کشورمان دست بزند، اما امروز دیگر توان چنین کاری را ندارد و تهران توانسته است قدرت خود را بر اراده این رژیم تحمیل کند. اکنون ایالات متحده در سه حوزه جغرافیایی چالش جدی در برابر خود میبیند؛ در منطقه غرب آسیا این کشور مجبور شده به بهانه توافق با طالبان از کشورهایی مانند افغانستان متواری شود و همچنین در برابر پروژه اخراج خود در منطقه که توسط ایران طراحی شده، هزینههای بالایی را متحمل شود. ناتوانی امریکا در تجزیه منطقه حتی باعث شده است که رژیمهای مرتجع منطقه نیز برای بهبود روابط با ایران و گسترش رابطه با قدرتهای جدید جهانی دست به کار شوند.
از خاورمیانه تا شرق اروپا
در شرق اروپا نیز پیشرویهای ناتو به سد روسیه برخورد کرده و تخاصم بین غرب و روسیه در اوکراین به بحران انرژی در اروپا و حتی افزایش هزینهها در امریکا کشیده شده است. هنوز تکلیف زمستان سخت غربیها در پرتو تنش با مسکو مشخص نشده که با سفر رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان، تنشی جدید بین امریکا با دومین قدرت اقتصادی جهان یعنی چین بر دور تند دوران گذار در نظام بینالملل تأثیر گذاشته است. این مسأله و حمایت ایران و روسیه از سیاست «چین واحد» و تعلق تایوان به چین بر اساس قطعنامههای سازمان ملل و حتی اسناد بین واشنگتن و پکن، باعث شده تا این سه قدرت به یکدیگر نزدیکتر شوند. تحولات رخ داده جهانی نشان میدهد، تهران، مسکو و پکن که در حال آماده شدن برای رزمایش نظامی در چند ده کیلومتری خاک امریکا و در آبهای ونزوئلا هستند، امروز وارد مرحلهای بدیع از تعاملات شدهاند.
اکنون سناریویی که برژینسکی، وزیر خارجه اسبق امریکا نگران آن بود در حال تحقق یافتن است. این نظریهپرداز تاریخ امریکا در کتاب «صفحه شطرنج بزرگ: برتری امریکا و الزامات ژئواستراتژیک آن» نوشته بود: «خطرناکترین سناریو، ائتلاف بزرگ ضد هژمونیک میان چین، روسیه و شاید ایران است که نه با ایدئولوژی بلکه به دلیل نارضایتی [از غرب] متحد میشوند.»
چالش بدون راه حل
این تحولات از دید رسانههای جهانی مغفول نمانده است. روز گذشته روزنامه نیویورکتایمز با اشاره به تنش جدید در روابط چین و امریکا در سایه سفر نانسی پلوسی به تایوان عنوان کرد که مواضع مشترک ایران، روسیه و چین علیه امریکا باعث شده تا روابط این سه کشور بیش از پیش تقویت شود و این چالشی برای واشنگتن محسوب میشود. به گزارش ایرنا، این روزنامه امریکایی با اشاره به سفر اخیر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به ایران و چین نوشت: این دو کشور ظاهراً دارای وجه مشترکی هستند؛ چین و ایران مانند روسیه، امریکا را دشمن میدانند. روسیه، چین و ایران سه کشور اصلی ائتلاف ضدامریکایی را تشکیل میدهند و به نظر میرسد بهتازگی همکاری خود را افزایش دادهاند.
معمای سخت واشنگتن
این گزارش ضمن اشاره به اینکه روابط نزدیک این سه کشور زنگ هشدار را به صدا در آورده، میافزاید: اگر هر سه آنها (ایران، روسیه و چین) تصمیم به رویارویی همزمان با امریکا بگیرند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نیویورکتایمز با اشاره به حمله اخیر روسیه به اوکراین، تداوم ابهامات در مورد مذاکرات مربوط به توافق هستهای با ایران و حساسیت چین در قبال تایوان نوشت: فکر کردن به این موضوع قابل قبول است که اگر هر سه این کشورها تصمیم به اقدام همزمان علیه امریکا بگیرند، درگیری بزرگی رخ خواهد داد که مدیریت آن آسان نیست.
این روزنامه همچنین با اشاره به سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان با وجود هشدارهای چین نوشت: مقامات دولت بایدن به چین نسبت به هرگونه اقدام تهاجمی احتمالی هشدار دادهاند. گزارش نیویورکتایمز در ادامه بیان میکند: امریکا در وضعیت کنونی با گزینههای دشواری مواجه بوده است؛ اگر پلوسی سفر خود به تایوان را لغو میکرد، خواستههای رهبران تایوان را نادیده میگرفت اما این دیدار مشروعیت تایوان در عرصه بینالمللی را تقویت کرد. همانطور که ادوارد وانگ، خبرنگار روزنامه نیویورکتایمز گفت: «حامیان سفر پلوسی به تایوان چنین استدلال میکنند که امریکا این پیام را به پکن ارسال میکند که تایوان به اندازه کافی برای ما مهم است که در سطوح عالی با این کشور تعامل داشته باشیم.»
انتفاع سه کشور در ازای ضرر امریکا
در ادامه این گزارش آمده است: پوتین، امریکا و اروپای غربی را ضعیف قلمداد میکند. اگر چین باور کند امریکا در نهایت نمیتواند از تایوان دفاع کند، احتمال حمله به این کشور افزایش مییابد. در پایان این گزارش با اشاره به کمپین احتمالی ایران، روسیه و چین آمده است: سه کشور دارای اهداف مشترکی هستند که شامل کاهش نفوذ ژئوپلیتیکی امریکا، غرب اروپا، ژاپن و متحدانشان است. چین، ایران و روسیه در ماههای اخیر بویژه در زمینه خرید انرژی ایران و روسیه همکاری کردهاند. در شرایطی که امریکا مجبور است به طور همزمان با بحرانهای چندجانبهای در سطح جهانی مواجه باشد این امر به نفع سه کشور تمام شده است.
قدردانی چین از ایران
گفتنی است، سخنگوی وزارت امور خارجه در واکنش به سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان گفت: جمهوری اسلامی ایران احترام به تمامیت ارضی کشورها را از مبانی سیاست خارجی خود میداند و حمایت از سیاست چین واحد در این چهارچوب، تردیدناپذیر است. کنعانی رفتار تنشزای اخیر مقامات امریکا در مداخله در امور داخلی جمهوری خلق چین و نقض تمامیت ارضی آن کشور را نمونهای از مداخلات امریکا در مناطق و کشورهای مختلف جهان دانست که حاصلی جز افزایش بیثباتی و دامن زدن به اختلافات نداشته و از این رو محکوم است.«چانگ هوآ» سفیر جمهوری خلق چین پس از موضع ایران در پی سفر رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان در توئیتر نوشت: از محکومیت طرف ایرانی علیه اقدامات تحریکآمیز امریکا و مداخلات آن کشور در امور داخلی چین تمجید میکنیم.
مذاکرات رفع تحریم پس از وقفه طولانی از سر گرفته میشود
بازگشت به وین
علی باقری ،انریکه مورا و رابرت مالی عازم پایتخت اتریش شدند
گروه سیاسی/ مذاکرات وین پس از وقفهای طولانی فردا پنجشنبه در حالی از سرگرفته میشود که ایران طی روزهای اخیر به نحو جدی ضمن پاسخ به تحریمها و ادامه روند بدعهدی امریکا، در مسیر توسعه فناوری هستهای خود حرکت میکند. به این ترتیب، اگر چه طرفهای غربی پس از بی نتیجه گذاشتن مذاکرات در اسفندماه سال گذشته تصور میکردند که میتوانند از فرصت ایجاد شده برای افزایش فشار و تشدید تحریم از یک سو و از سوی دیگر چانهزنی و میانجیگری همچون مذاکره غیرمستقیم در قطر برای مجاب کردن ایران به پذیرش مواضعشان استفاده کنند، اما آنچه در واقعیت اتفاق افتاد برخلاف میل آنها بود.
دور جدید مذاکرات در وین
روز گذشته ساعتی پس از آنکه انریکه مورا، نماینده اتحادیه اروپا با انتشار توییتی اعلام کرد برای ازسرگیری مذاکرات راهی وین شده است، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز از عزیمت هیأت مذاکرهکننده کشورمان به وین جهت ادامه مذاکرات برای رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران خبر داد. یک مقام امریکایی نیز از سفر رابرت مالی نماینده ویژه امریکا در امور ایران به وین در این هفته اطلاع داد. به گزارش ایسنا، علی رغم اینکه مورا متن مورد گفتوگو در مذاکرات پیش روی وین را متنی دانست که در 20 ژوییه از سوی جوزپ بورل هماهنگکننده مذاکرات ارائه شده بود؛ ناصر کنعانی تأکید کرد که در این دور از گفتوگوها درباره ایدههای مطرحشده از سوی طرفها از جمله ایدههای ارائه شده از سوی جمهوری اسلامی ایران که هفته جاری به طرف مقابل ارائه شد، بحث و تبادل نظر صورت خواهد گرفت. هفته گذشته بود که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با انتشار یادداشتی، از ارائه پیشنویس جدیدی برای مذاکرات احیا توافق برجام به طرفهای مذاکره خبر داد؛پیشنویسی که علی باقری کنی مذاکره کننده ارشد ایران آن را «ایدههای آقای بورل برای جمعبندی مذاکرات» دانست و گفت ایران نیز نظرات خود را هم درباره محتوا و هم فرم برای به نتیجه رسیدن مذاکرات در اختیار دیگران قرار خواهد داده است.
رونمایی از دستاوردهای جدید در روزهای آینده
توسعه فناوری صلحآمیز هستهای ایران متوقف تحریم و تهدید هیچ کشور و نهاد بیرونی نمیماند. پس از تزریق گاز به سانتریفیوژهای پیشرفته IR6 که روز دوشنبه به مثابه پاسخی درخور به تحریمهای یکجانبه جدید امریکا عمل کرد، حالا این اعلام رونمایی از دستاوردهای جدید سازمان انرژی اتمی در روزهای آینده است که به اظهارات خارج از چهارچوب گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی پاسخ میدهد. بر این اساس رئیس سازمان انرژی اتمی پس از آنکه رافائل گروسی را به اظهار نظر مطابق ضوابط آژانس فرامیخواند از رونمایی سامانههای شتاب دهنده و پرتودهنده گاما در روزهای آینده خبر داد و گفت: خیلی دور از تصور بود که ساخت این سامانهها در کمتر از یک سال به نتیجه برسد و اینها از دستاوردهای بزرگی است که تا کنون سابقه نداشته است.
گازدهی به سانتریفیوژها؛ تجلی اراده ایران
محمد اسلامی در حاشیه جلسه دیروز هیأت دولت با تصریح اینکه گازدهی به سانتریفیوژها در چهارچوب قانون اقدام راهبردی مجلس و پاسخی به تحریمهای طرف مقابل بود تا به آنها نشان دهیم که اراده ما اراده مستحکمی است و برای لغو تحریمها از هیچ اقدامی کوتاه نخواهیم آمد، گفت: امریکاییها مرتب اعتراف به شکست سیاست فشار حداکثری دارند و امیدی به این سیاست ندارند. با این حال شاهد رفتار دوگانه و چندگانه امریکا هستیم و اتهامی واهی که ۲۰ سال به کشور نسبت میدهند.
به گزارش ایرنا، وی با بیان اینکه رژیم صهیونیستی و ضد انقلاب ادعاهایی در زمینه مکانها و مدارک واهی دارند که سعی میکنند از این طریق فشارها را بر ملت ایران تشدید کنند، مذاکرات انجام شده در سالهای متمادی را تلاش برای اعتمادسازی توصیف کرد و افزود: ایران در شرایط متفاوتی از حقوق خود کاسته و محدودیت و نظارت تشدید شده را پذیرفته تا این اتهامات و ادعاها کنار گذاشته شود، بهانه ها سلب و تحریمها لغو شود و اجازه دهند شرایط با الگوی توافق شده تداوم یابد، اما متاسفانه به این تعهدات عمل نکردند و هر روز بهانه جدیدی میآورند و اتهامات را به صورت تشدید شده، تکرار میکنند.
پاسخ به ادعاهای گروسی
رئیس سازمان انرژی اتمی در ادامه سخنان خود به اظهارات مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای کشورمان و وضعیت همکاریهای فی مابین ایران و آژانس نیز پاسخ داد. به گزارش رویترز، گروسی در جریان دهمین کنفرانس بازبینی پیمان عدم اشاعه هستهای در نیویورک با اعلام این موضع که «ظرفیت و جاهطلبی برنامه هستهای ایران رو به افزایش است» و «بسیار بسیار سریع پیش میرود»، مدعی شده بود «حرفهای خوب از سوی ایران برای قانعکردن بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی کافی نیستند» و «ما به دسترسی مناسب به گستره و عمق این برنامه هستهای نیاز داریم. تنها این موقع است که آژانس خواهد توانست تضمین لازم و موثق بدهد که هر گونه فعالیت [هستهای] ایران در راستای اهداف صلحآمیز است.» اسلامی در پاسخ به این اظهارات گروسی با بیان اینکه انتظار داریم آقای گروسی مطابق ضوابط آژانس گفتوگو و اظهار نظر کند و اظهاراتش در چهارچوب قوانین و مقررات باشد و از رفتار سیاسی که متأثر از فشار صهیونیست ها است دست بردارد، گفت: برای ایشان متأسفم زیرا آژانس در تمام فرایندهای ما طبق پادمان، حضور و نظارت دارد و عملیات اجرایی ما در حوزه سازمان انرژی اتمی در بخشهای گوناگونی که به مواد هستهای مرتبط میشود تحت نظارت آژانس بوده، هست و خواهد بود.
نصب دوربینها مشروط به پایبندی به تعهدات
رئیس سازمان انرژی اتمی همچنین درخصوص جمعآوری دوربینهای نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی با یادآوری اینکه دوربینهای جمعآوری شده، دوربینهای برجامی و فراپادمانی بوده است که وفق توافق برجام برای اندازهگیری محدودیت ظرفیت فعالیت و سرعت فعالیت هستهای ایران نصب شده بود، تأکید کرد: وقتی طرفین به برجام پایبند نبودند و به تعهداتشان عمل نکردند، دلیلی ندارد ما به تعهدات خود ادامه دهیم. امروز هم اعلام میکنیم تا زمانی که به تعهدات خود بازنگردند و موارد ادعایی را کنار نگذارند، دوربینی نصب نخواهد شد. وی در مورد سخنان جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا نیز که گفته بود «رئیس جمهور امریکا حاضر به خارج کردن نام سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی نیست»، گفت: این موضوع اصلی در مذاکرات نیست. FTO موضوع اصلی نبوده و سخنگو مرتب این امر را اعلام کرده است.
دور جدید مذاکرات در وین
روز گذشته ساعتی پس از آنکه انریکه مورا، نماینده اتحادیه اروپا با انتشار توییتی اعلام کرد برای ازسرگیری مذاکرات راهی وین شده است، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز از عزیمت هیأت مذاکرهکننده کشورمان به وین جهت ادامه مذاکرات برای رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران خبر داد. یک مقام امریکایی نیز از سفر رابرت مالی نماینده ویژه امریکا در امور ایران به وین در این هفته اطلاع داد. به گزارش ایسنا، علی رغم اینکه مورا متن مورد گفتوگو در مذاکرات پیش روی وین را متنی دانست که در 20 ژوییه از سوی جوزپ بورل هماهنگکننده مذاکرات ارائه شده بود؛ ناصر کنعانی تأکید کرد که در این دور از گفتوگوها درباره ایدههای مطرحشده از سوی طرفها از جمله ایدههای ارائه شده از سوی جمهوری اسلامی ایران که هفته جاری به طرف مقابل ارائه شد، بحث و تبادل نظر صورت خواهد گرفت. هفته گذشته بود که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با انتشار یادداشتی، از ارائه پیشنویس جدیدی برای مذاکرات احیا توافق برجام به طرفهای مذاکره خبر داد؛پیشنویسی که علی باقری کنی مذاکره کننده ارشد ایران آن را «ایدههای آقای بورل برای جمعبندی مذاکرات» دانست و گفت ایران نیز نظرات خود را هم درباره محتوا و هم فرم برای به نتیجه رسیدن مذاکرات در اختیار دیگران قرار خواهد داده است.
رونمایی از دستاوردهای جدید در روزهای آینده
توسعه فناوری صلحآمیز هستهای ایران متوقف تحریم و تهدید هیچ کشور و نهاد بیرونی نمیماند. پس از تزریق گاز به سانتریفیوژهای پیشرفته IR6 که روز دوشنبه به مثابه پاسخی درخور به تحریمهای یکجانبه جدید امریکا عمل کرد، حالا این اعلام رونمایی از دستاوردهای جدید سازمان انرژی اتمی در روزهای آینده است که به اظهارات خارج از چهارچوب گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی پاسخ میدهد. بر این اساس رئیس سازمان انرژی اتمی پس از آنکه رافائل گروسی را به اظهار نظر مطابق ضوابط آژانس فرامیخواند از رونمایی سامانههای شتاب دهنده و پرتودهنده گاما در روزهای آینده خبر داد و گفت: خیلی دور از تصور بود که ساخت این سامانهها در کمتر از یک سال به نتیجه برسد و اینها از دستاوردهای بزرگی است که تا کنون سابقه نداشته است.
گازدهی به سانتریفیوژها؛ تجلی اراده ایران
محمد اسلامی در حاشیه جلسه دیروز هیأت دولت با تصریح اینکه گازدهی به سانتریفیوژها در چهارچوب قانون اقدام راهبردی مجلس و پاسخی به تحریمهای طرف مقابل بود تا به آنها نشان دهیم که اراده ما اراده مستحکمی است و برای لغو تحریمها از هیچ اقدامی کوتاه نخواهیم آمد، گفت: امریکاییها مرتب اعتراف به شکست سیاست فشار حداکثری دارند و امیدی به این سیاست ندارند. با این حال شاهد رفتار دوگانه و چندگانه امریکا هستیم و اتهامی واهی که ۲۰ سال به کشور نسبت میدهند.
به گزارش ایرنا، وی با بیان اینکه رژیم صهیونیستی و ضد انقلاب ادعاهایی در زمینه مکانها و مدارک واهی دارند که سعی میکنند از این طریق فشارها را بر ملت ایران تشدید کنند، مذاکرات انجام شده در سالهای متمادی را تلاش برای اعتمادسازی توصیف کرد و افزود: ایران در شرایط متفاوتی از حقوق خود کاسته و محدودیت و نظارت تشدید شده را پذیرفته تا این اتهامات و ادعاها کنار گذاشته شود، بهانه ها سلب و تحریمها لغو شود و اجازه دهند شرایط با الگوی توافق شده تداوم یابد، اما متاسفانه به این تعهدات عمل نکردند و هر روز بهانه جدیدی میآورند و اتهامات را به صورت تشدید شده، تکرار میکنند.
پاسخ به ادعاهای گروسی
رئیس سازمان انرژی اتمی در ادامه سخنان خود به اظهارات مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای کشورمان و وضعیت همکاریهای فی مابین ایران و آژانس نیز پاسخ داد. به گزارش رویترز، گروسی در جریان دهمین کنفرانس بازبینی پیمان عدم اشاعه هستهای در نیویورک با اعلام این موضع که «ظرفیت و جاهطلبی برنامه هستهای ایران رو به افزایش است» و «بسیار بسیار سریع پیش میرود»، مدعی شده بود «حرفهای خوب از سوی ایران برای قانعکردن بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی کافی نیستند» و «ما به دسترسی مناسب به گستره و عمق این برنامه هستهای نیاز داریم. تنها این موقع است که آژانس خواهد توانست تضمین لازم و موثق بدهد که هر گونه فعالیت [هستهای] ایران در راستای اهداف صلحآمیز است.» اسلامی در پاسخ به این اظهارات گروسی با بیان اینکه انتظار داریم آقای گروسی مطابق ضوابط آژانس گفتوگو و اظهار نظر کند و اظهاراتش در چهارچوب قوانین و مقررات باشد و از رفتار سیاسی که متأثر از فشار صهیونیست ها است دست بردارد، گفت: برای ایشان متأسفم زیرا آژانس در تمام فرایندهای ما طبق پادمان، حضور و نظارت دارد و عملیات اجرایی ما در حوزه سازمان انرژی اتمی در بخشهای گوناگونی که به مواد هستهای مرتبط میشود تحت نظارت آژانس بوده، هست و خواهد بود.
نصب دوربینها مشروط به پایبندی به تعهدات
رئیس سازمان انرژی اتمی همچنین درخصوص جمعآوری دوربینهای نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی با یادآوری اینکه دوربینهای جمعآوری شده، دوربینهای برجامی و فراپادمانی بوده است که وفق توافق برجام برای اندازهگیری محدودیت ظرفیت فعالیت و سرعت فعالیت هستهای ایران نصب شده بود، تأکید کرد: وقتی طرفین به برجام پایبند نبودند و به تعهداتشان عمل نکردند، دلیلی ندارد ما به تعهدات خود ادامه دهیم. امروز هم اعلام میکنیم تا زمانی که به تعهدات خود بازنگردند و موارد ادعایی را کنار نگذارند، دوربینی نصب نخواهد شد. وی در مورد سخنان جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا نیز که گفته بود «رئیس جمهور امریکا حاضر به خارج کردن نام سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی نیست»، گفت: این موضوع اصلی در مذاکرات نیست. FTO موضوع اصلی نبوده و سخنگو مرتب این امر را اعلام کرده است.
آیا جریانی خاص در مجلس در پی برهم زدن روابط با دولت است؟
وزرا برنگشته، احضار میشوند!
روز گذشته 5 سؤال نمایندگان از وزرای ورزش و جوانان، امور اقتصادی و دارایی و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از سوی هیأت رئیسه مجلس اعلام وصول شد. طرح سؤال و استیضاح وزرا اگر چه در ذیل وظایف و اختیارات نظارتی مجلس امری ضروری و لازم است اما طرح سؤالهای
پی در پی از وزرایی که هنوز چند روزی از حضورشان در مجلس و پاسخگوییشان به سؤالات دیگر نمایندگان نگذشته، احتمال تعامل برمبنای انگیزههای سیاسی از سوی برخی جریانها در مجلس را در اذهان ایجاد میکند. چنانکه همین ماه گذشته ماجرای زیاد و کم شدن و جعل امضاها برای استیضاح فاطمیامین و بعد هم افشا شدن ارسال پیامکهای تهدیدآمیز از دو نماینده به وزیر صمت برای...
روز گذشته 5 سؤال نمایندگان از وزرای ورزش و جوانان، امور اقتصادی و دارایی و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از سوی هیأت رئیسه مجلس اعلام وصول شد. طرح سؤال و استیضاح وزرا اگر چه در ذیل وظایف و اختیارات نظارتی مجلس امری ضروری و لازم است اما طرح سؤالهای پی در پی از وزرایی که هنوز چند روزی از حضورشان در مجلس و پاسخگوییشان به سؤالات دیگر نمایندگان نگذشته، احتمال تعامل برمبنای انگیزههای سیاسی از سوی برخی جریانها در مجلس را در اذهان ایجاد میکند. چنانکه همین ماه گذشته ماجرای زیاد و کم شدن و جعل امضاها برای استیضاح فاطمیامین و بعد هم افشا شدن ارسال پیامکهای تهدیدآمیز از دو نماینده به وزیر صمت برای انتصاب افرادی در برخی پستهای مدیریتی نشان داد که استیضاحی که از سوی تعدادی از نمایندگان پیگیری میشد و متهم کردن فاطمی امین به ناکارآمدی تا چه حد سیاسی است. آن ماجرا اگر چه به دلیل برنامه دولت و مجلس برای ارائه و بررسی لایحه تفکیک وزارت بازرگانی از وزارت صمت مسکوت ماند اما احتمال تکرار این رویه، روز گذشته یکبار دیگر در طرح سؤالهای تکراری از وزرای ورزش وجوانان، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و امور اقتصادی و دارایی آشکار شد.
وزیر ورزش نرفته باید برگردد!
بر اساس اعلام محمد رشیدی، عضو هیأت رئیسه مجلس سؤال محمد مولوی، نماینده آبادان از وزیر ورزش و جوانان درباره برنامه این وزارتخانه برای محرومیت زدایی و توزیع عادلانه امکانات و تجهیزات ورزشی در مناطق کم برخوردار و سؤال معینالدین سعیدی، نماینده چابهار از وزیر ورزش و جوانان درباره علت کم توجهی به توزیع عادلانه امکانات ورزشی در مناطق محروم در حالی اعلام وصول شد که سجادی همین سهشنبه گذشته در صحن علنی مجلس حضور داشت و اتفاقاً در خلال دفاع خود از عملکرد وزارتخانه متبوعش، به موارد متعددی از جنس همین سؤالات پاسخ داد؛ پاسخهایی که گرچه تا حدود زیادی میتوانست قانع کننده باشد اما با اختلاف کمی، منجر به صدور کارت زرد برای سجادی شد و حالا تنها یک روز بعد از این کارت زرد، وزیر ورزش مجدداً به مجلس احضار میشود.
سؤال تکراری از عیناللهی
بهرام عیناللهی وزیربهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز روز گذشته در حالی با سؤال فرهاد بشیری، نماینده پاکدشت و تعداد دیگری از نمایندگان درباره علت عدم تحقق برنامههای ارائه شده در زمان رأی اعتماد و سؤال تعداد دیگری از نمایندگان درباره عدم توجه و خدمترسانی به مناطق محروم کشور مواجه شده است که طی هفتههای اخیر بارها با حضور در جلسات کمیسیون بهداشت و درمان پاسخگوی نمایندگان بوده و از حضور او در صحن علنی و قانع شدن نمایندگان سؤال کننده از پاسخهای او تنها یک ماه و نیم گذشته است. عیناللهی سهشنبه همین هفته نیز میهمان مجلس بود و اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان در حمایت از طرح دارویار، بر توافق نظر دولت و مجلس تأکید کردند.
پی در پی از وزرایی که هنوز چند روزی از حضورشان در مجلس و پاسخگوییشان به سؤالات دیگر نمایندگان نگذشته، احتمال تعامل برمبنای انگیزههای سیاسی از سوی برخی جریانها در مجلس را در اذهان ایجاد میکند. چنانکه همین ماه گذشته ماجرای زیاد و کم شدن و جعل امضاها برای استیضاح فاطمیامین و بعد هم افشا شدن ارسال پیامکهای تهدیدآمیز از دو نماینده به وزیر صمت برای...
روز گذشته 5 سؤال نمایندگان از وزرای ورزش و جوانان، امور اقتصادی و دارایی و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از سوی هیأت رئیسه مجلس اعلام وصول شد. طرح سؤال و استیضاح وزرا اگر چه در ذیل وظایف و اختیارات نظارتی مجلس امری ضروری و لازم است اما طرح سؤالهای پی در پی از وزرایی که هنوز چند روزی از حضورشان در مجلس و پاسخگوییشان به سؤالات دیگر نمایندگان نگذشته، احتمال تعامل برمبنای انگیزههای سیاسی از سوی برخی جریانها در مجلس را در اذهان ایجاد میکند. چنانکه همین ماه گذشته ماجرای زیاد و کم شدن و جعل امضاها برای استیضاح فاطمیامین و بعد هم افشا شدن ارسال پیامکهای تهدیدآمیز از دو نماینده به وزیر صمت برای انتصاب افرادی در برخی پستهای مدیریتی نشان داد که استیضاحی که از سوی تعدادی از نمایندگان پیگیری میشد و متهم کردن فاطمی امین به ناکارآمدی تا چه حد سیاسی است. آن ماجرا اگر چه به دلیل برنامه دولت و مجلس برای ارائه و بررسی لایحه تفکیک وزارت بازرگانی از وزارت صمت مسکوت ماند اما احتمال تکرار این رویه، روز گذشته یکبار دیگر در طرح سؤالهای تکراری از وزرای ورزش وجوانان، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و امور اقتصادی و دارایی آشکار شد.
وزیر ورزش نرفته باید برگردد!
بر اساس اعلام محمد رشیدی، عضو هیأت رئیسه مجلس سؤال محمد مولوی، نماینده آبادان از وزیر ورزش و جوانان درباره برنامه این وزارتخانه برای محرومیت زدایی و توزیع عادلانه امکانات و تجهیزات ورزشی در مناطق کم برخوردار و سؤال معینالدین سعیدی، نماینده چابهار از وزیر ورزش و جوانان درباره علت کم توجهی به توزیع عادلانه امکانات ورزشی در مناطق محروم در حالی اعلام وصول شد که سجادی همین سهشنبه گذشته در صحن علنی مجلس حضور داشت و اتفاقاً در خلال دفاع خود از عملکرد وزارتخانه متبوعش، به موارد متعددی از جنس همین سؤالات پاسخ داد؛ پاسخهایی که گرچه تا حدود زیادی میتوانست قانع کننده باشد اما با اختلاف کمی، منجر به صدور کارت زرد برای سجادی شد و حالا تنها یک روز بعد از این کارت زرد، وزیر ورزش مجدداً به مجلس احضار میشود.
سؤال تکراری از عیناللهی
بهرام عیناللهی وزیربهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز روز گذشته در حالی با سؤال فرهاد بشیری، نماینده پاکدشت و تعداد دیگری از نمایندگان درباره علت عدم تحقق برنامههای ارائه شده در زمان رأی اعتماد و سؤال تعداد دیگری از نمایندگان درباره عدم توجه و خدمترسانی به مناطق محروم کشور مواجه شده است که طی هفتههای اخیر بارها با حضور در جلسات کمیسیون بهداشت و درمان پاسخگوی نمایندگان بوده و از حضور او در صحن علنی و قانع شدن نمایندگان سؤال کننده از پاسخهای او تنها یک ماه و نیم گذشته است. عیناللهی سهشنبه همین هفته نیز میهمان مجلس بود و اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان در حمایت از طرح دارویار، بر توافق نظر دولت و مجلس تأکید کردند.
هجمه رسانههای ضد انقلاب و مخالف دولت علیه محسن منصوری
پولپاشی «قهرمانهای تقلبی» علیه استاندار جهادی
خبر دیگر اینکه، روز گذشته یک کانال تلگرامی منسوب به جریان خاص سیاسی، با انتشار فیلمی تقطیع شده از گفتوگوی استاندار تهران و یکی از اعضای شورای روستای وسکاره رودهن، مدعی شد که محسن منصوری با مردم سیلزده برخورد زشتی داشته است؛ این ویدیو کمتر از دو دقیقه بعد در کانالهای مشابهی به صورت گسترده با تیترهای مشترک منتشر شد که حاکی از برنامهریزی برای تخریب استاندار تهران است. همچنین، عصر دیروز نیز همین کانالها با انتشار تصویری از سرم زدن منصوری در مناطق سیلزده، مدعی شوآف خبری از سوی منصوری شدند. این در حالی است که تصویر سرم زدن منصوری تنها از سوی یک نیروی امدادی در صفحه شخصیاش منتشر شده بود و این رسانهها با انتشار اسکرین شات از صفحه نیروی امدادگر، مدعی کار نمایشی از سوی استاندار تهران شدند!
اما ماجرای تخریب استاندار تهران ریشه در کجا دارد؟ چند روز پیش، منصوری که به مرد نفر اول مدیریت بحران در استان خود تبدیل شده و حتی به گواه همکارانش پس از گذشت حدود یک هفته از آغاز بحران ناشی از سیل در مناطق مختلف تهران، به خانه خود نرفته است، در صفحه توئیتر خود از «قهرمانبازی» عدهای در برخی دستگاههای نظارتی پیش از پایان بحران گلایه کرده و نوشت: «دو روز گذشته، وسط معرکه و بحران، چند مجموعه نظارتی، تعدادی از مدیران استان را دعوت (بخوانید احضار) کردهاند و دنبال مقصر میگردند. مرحبا به این زمان شناسی! بگذارید این چند روز کارمان را بکنیم. وقت برای قهرمان بازی زیاد است.» احتمالاً همین توئیت به مذاق برخی از این افراد خوش نیامده و حالا سعی کردند با پولپاشی اقدام به تخریب منصوری کنند؛ مسألهای که اوج بیانصافی و منفعتطلبی را در اثنای بحران ملی نشان میدهد.
اما ماجرای تخریب استاندار تهران ریشه در کجا دارد؟ چند روز پیش، منصوری که به مرد نفر اول مدیریت بحران در استان خود تبدیل شده و حتی به گواه همکارانش پس از گذشت حدود یک هفته از آغاز بحران ناشی از سیل در مناطق مختلف تهران، به خانه خود نرفته است، در صفحه توئیتر خود از «قهرمانبازی» عدهای در برخی دستگاههای نظارتی پیش از پایان بحران گلایه کرده و نوشت: «دو روز گذشته، وسط معرکه و بحران، چند مجموعه نظارتی، تعدادی از مدیران استان را دعوت (بخوانید احضار) کردهاند و دنبال مقصر میگردند. مرحبا به این زمان شناسی! بگذارید این چند روز کارمان را بکنیم. وقت برای قهرمان بازی زیاد است.» احتمالاً همین توئیت به مذاق برخی از این افراد خوش نیامده و حالا سعی کردند با پولپاشی اقدام به تخریب منصوری کنند؛ مسألهای که اوج بیانصافی و منفعتطلبی را در اثنای بحران ملی نشان میدهد.
محمود نادری، نویسنده کتاب «کومله» در گفتوگو با «ایران» مطرح کرد
همکاری کومله با موساد در ترور دانشمندان هستهای
پس از انقلاب اسلامی ایران شرایط پرتلاطمی در کشور رقم خورد که منجر به ایجاد و فعالیت دهها گروه با آرمانها و انگیزههای مختلف شد. شرایطی که صدها نشریه متعلق به گروههای سیاسی متفاوت و متعارض منتشر میشد؛ حتی برخی از آنها به صراحت از سرنگونی حکومت برآمده از انقلاب سخن میگفتند. محمود نادری، نویسنده و پژوهشگر ایرانی سالهای طولانی در خصوص این وضعیت مطالعه کرده و ثمره آن کتابهای مختلفی از جمله حزب دموکرات کردستان ایران، مائوئیسم در ایران، چریکهای فدایی خلق و… بوده است. او در آخرین پژوهشهای خود چند ماه قبل کتابی با عنوان کومله، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران منتشر کرده است. در همین خصوص «ایران» با نویسنده این کتاب به گفت وگو نشسته تا در خصوص چگونگی شکلگیری کومله، انشعابها، ارتباطات آن با رژیم صهیونیستی، تأمین مالی و مسائلی از این دست بیشتر کسب اطلاع کنیم. در ادامه متن کامل این گفتوگو در اختیار مخاطبان قرار داده شده است.
پس از انقلاب اسلامی ایران شرایط پرتلاطمی در کشور رقم خورد که منجر به ایجاد و فعالیت دهها گروه با آرمانها و انگیزههای مختلف شد. شرایطی که صدها نشریه متعلق به گروههای سیاسی متفاوت و متعارض منتشر میشد؛ حتی برخی از آنها به صراحت از سرنگونی حکومت برآمده از انقلاب سخن میگفتند. محمود نادری، نویسنده و پژوهشگر ایرانی سالهای طولانی در خصوص این وضعیت مطالعه کرده و ثمره آن کتابهای مختلفی از جمله حزب دموکرات کردستان ایران، مائوئیسم در ایران، چریکهای فدایی خلق و… بوده است. او در آخرین پژوهشهای خود چند ماه قبل کتابی با عنوان کومله، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران منتشر کرده است. در همین خصوص «ایران» با نویسنده این کتاب به گفت وگو نشسته تا در خصوص چگونگی شکلگیری کومله، انشعابها، ارتباطات آن با رژیم صهیونیستی، تأمین مالی و مسائلی از این دست بیشتر کسب اطلاع کنیم. در ادامه متن کامل این گفتوگو در اختیار مخاطبان قرار داده شده است.
درخصوص تأسیس گروه کومله بین اعضای خود گروهها و دیگران اعم از گروههای رقیب، نویسندگان، پژوهشگران و... اختلاف نظر وجود دارد. اعضای گروه کومله معتقدند این گروه در اواخر دهه 1340 تأسیس شد، در حالی که منتقدان بر این باورند که سابقه گروه به سال 1357 بازمیگردد. نظر شما در این باره چیست؟
اولاً لازم است که بدانیم کومله در زبان کردی به معنای جمعیت، گروه و سازمان است؛ اما این سازمانی که ما امروز به نام کومله میشناسیم در حقیقت «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» است. این سازمان همان طور که شما فرمودید، مدعی است از سال 1348 تشکیل شده، در حالی که طبق پژوهشهایی که صورت گرفته بهطور مستدل نشان داده شده که چنین سازمانی اساساً وجود خارجی نداشته، بلکه محفلی بود از دانشجویانی که در دانشگاههای تهران و تبریز تحصیل میکردند. این محفل به تناوب در سال 1353 ضربه خورد و اعضای آن به زندان افتادند و هریک به چند سال زندان محکوم شدند...
یعنی اعضای اولیه کومله صرفاً حلقههای مطالعاتی بودند که ساواک آنها را بازداشت کرد؟
بله. تمرکز آنها تنها بر محافل کتابخوانی و حداکثر پخش اعلامیه بود. کارها و فعالیتهای سیاسیشان فراتر از اینها نبود و به مثابه سازمانی نبودند که فعالیتهای گستردهای داشته باشد. این افراد دور همدیگر جمع میشدند و صحبتهایی میکردند و تحت تأثیر فضای سیاسی کشور جنبش دانشجویی و فضای چریکی قرار داشتند. وجه مشخصه این محفل، پرهیز و انکار هرگونه فعالیت چریکی و مسلحانه بود. پس از ضربه، بعضیهایشان منفعل و خانهنشین شدند و کار سیاسی را تقریباً رها کرده بودند و حتی برخی از آنان پس از آزادی از زندان چندان رغبتی به کار سیاسی نشان نمیدادند.
یعنی بعد از ضربه ساواک به سازمان مجاهدین خلق؟
بله. در آن سالها تمام گروههای مسلح زیر ضربه ساواک بودند و ساواک به هرگونه فعالیت سیاسی در دانشگاهها حساس شده بود، بنابراین هرجایی که احساس میکرد ممکن است فعالیتی صورت بگیرد، بیملاحظه ضربه میزد و برخورد میکرد. بنابراین، این محفل که بعدها کومله نام گرفت هم ضربه خورد، بدون توجه به آنکه این محفل اساساً به دنبال کار مسلحانه نبود.
حبسهایشان چه مدت بوده؟
همهجور حبس داشتند؛ ولی عموماً نزدیک به سه سال و کمتر از آن. آنها پس از گذراندن دوران محکومیتشان آزاد و مشغول به کار میشدند تا اینکه تحت تأثیر فضای سیاسی کشور که نشان میداد تحولات عمیقی در شرف وقوع است، اینها مجدداً دور هم جمع شدند و این بار تصمیم گرفتند فعالیتشان را در قواره یک سازمان مجدداً شروع کنند و برای این کار و کسب تجربه از دیگر سازمانهای سیاسی، فردی به نام سعید معینی را میفرستند که برود با اتحادیه میهنی در عراق ارتباط بگیرد. لازم به یادآوری است که برادران سعید معینی به نامهای سلیمان و عبدالله معینی، اعضای کمیته انقلابی حزب دموکرات کردستان بودند که در سال 1347 کشته شده بودند، اما اعضای محفل نسبت به حزب دموکرات کردستان موضع داشتند، به این معنا که حزب دموکرات کردستان را یک حزب قومی و غیرایدئولوژیک میدانستند، در حالی که اینها داعیه مارکسیسم داشتند و خودشان را مارکسیست میدانستند و جزوههای مارکسیستی خوانده بودند. بنابراین سعید معینی را برای ارتباطگیری با اتحادیه میهنی کردستان عراق راهی عراق میکنند و او در خردادماه سال 1357 در درگیری در ماووت عراق کشته میشود و پس از او ساعد وطندوست و جعفر شفیعی، مأمور ارتباط با اتحادیه میهنی میشوند و به کردستان عراق میروند.
عبدالله و سلیمان معینی چگونه کشته شدند؟
سلیمان و عبدالله از اعضای حزب دموکرات کردستان بودند که در سال 1347 کشته میشوند. سلیمان توسط افراد ملا مصطفی بارزانی و عبدالله هم در برخورد با ساواک کشته شدند. بنابراین اعضای محفل با پارتی دموکرات کردستان عراق هم مرزبندی داشتند. به یاد داریم که در همان روزهای اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کومله خواهان اخراج بارزانیها از ایران بود و پس از مرگ ملامصطفی بارزانی که در امریکا و به علت ابتلا به سرطان صورت گرفت، کومله اطلاعیه داد و نوشت که جسد متعفن او را به ایران راه ندهید. متقابلاً روابط محفل با اتحادیه میهنی کردستان عراق به رهبری جلال طالبانی حسنه بود. اتحادیه میهنی در تقابل با حزب دموکرات کردستان عراق یا همان پارتی بود. بنابراین اینها به سمت جلال طالبانی میروند. جلال طالبانی هم گرایشهایی مائوئیستی از خود نشان میداد. به هر حال اعضای آن محفل که اوضاع سیاسی کشور را درک کرده بودند مجدداً دور هم جمع شدند تا فعالیت خود را از سربگیرند.
تعداد این بنیانگذاران اولیه کومله در سال 1357 چند نفر بود؟
تقریباً 10 نفر. در نشستهایی که در آذرماه سال 1357 برگزار شد و به مدت نزدیک به یک ماه طول کشید، حدود 10 نفر شرکت داشتند. آنها بعدها نام این نشستها را کنگره اول گذاشتند. البته اطلاق نام کنگره به نظر من فریبنده است، چون کنگره براساس قواعد و معیارهای حزبی برگزار میشود و ساز و کارهای خاص خودش را دارد. اینکه عدهای دور هم جمع بشوند و از خود انتقاد کنند و بدون دستیابی به اهداف روشن به جلسات خود خاتمه دهند، کنگره نامیده نمیشود؛ ولی اینها به خاطر اینکه پیشینهای برای خود بتراشند و آن را بقبولانند، عنوان کنگره را برای نشستهایشان انتخاب کردند. البته این فقط سخن و ادعای من نیست، بلکه برخی از اعضای شرکتکننده در آن نشستها نیز چنین اعترافی دارند.
یعنی آنها در سال 1357 به جلسات خودشان کنگره نمیگفتند و کنگره نامیدن این نشستها یک امر پسینی است؟
بله. چند نشست بوده که قریب به یک ماه طول کشید و گفتوگوهایشان ادامه پیدا کرد. آنها در این جلسات تصمیم میگیرند که فعالیتشان را احیا بکنند. آشکار است که هیچ نشانی از وجود یک سازمان در میان نیست. مجموع کسانی که در آن نشست حضور داشتند از 10 نفر تجاوز نمیکرد که افرادی مانند محمدفؤاد مصطفیسلطانی، عبدالله مهتدی، حسین مرادبیگی، ابراهیم علیزاده، ساعد وطندوست، ایرج فرزاد و چند نفر دیگر در آن شرکت داشتند.
بعد از پیروزی انقلاب گروهها و خردهگروههایی که پیش از انقلاب به نوعی شکل گرفته بودند، هر کدام ادعاهایی نسبت به انقلاب از خودشان نشان دادند، مثلاً سازمان مجاهدین خلق مدعی بود که انقلاب از آن سازمان مجاهدین خلق بود ولی ربوده شد. حزب دموکرات کردستان، چریکهای فدایی خلق و گروههای دیگر هر کدام به نوعی ادعاهای مختلفی را نسبت به انقلاب اسلامی مطرح کردند. کومله موضعش نسبت به انقلاب اسلامی چه بود؟ چه تحلیلی نسبت به این واقعه داشت؟
لازم است یادآوری کنم که کومله گرایشهای مائوئیستی داشت، یعنی اینها تحت تأثیر انقلاب چین بودند. از آنجا که در کردستان ایران کارخانهای وجود نداشت که کارگری وجود داشته و طبقه کارگر شکل گرفته باشد، بنابراین صحبت از بورژوازی و پرولتاریا بیمعنا بود. اینها تحت تأثیر انقلاب چین، به انقلاب دهقانی معتقد بودند. در همان جلسهای که عرض کردم و نام کنگره برایش گذاشتند، مصطفی سلطانی که نقش رهبر و تئوریسین گروه را داشت، تحلیل میکرد که رهبر انقلاب گرایشهای فئودالی دارد و از موضع فئودالی با مارکسیسم مخالف است. حتی مصطفی سلطانی در آن جلسه تحلیل میکند که رهبری در برخورد با رژیم پهلوی مصمم و آشتیناپذیر است، ولی در مقابل امپریالیسم حتماً کوتاه خواهد آمد و با امپریالیسم امریکا مشکلی نخواهد داشت.باید توجه داشته باشیم که گروههای مارکسیستی برای تعیین مناسبات خودشان با هر حکومتی باید خاستگاه آن حکومت را تحلیل کنند؛ مثلاً باید مشخص کنند این حکومت چه خاستگاهی دارد؟ فئودالی است یا بورژوازی است؟ و براساس آن، تحلیلشان و مناسباتشان را تعیین کنند. کومله نسبت به حکومت چنین تحلیلی داشت ولی بلافاصله و فارغ از اینکه به تحلیل جامعی درباره حکومت برآمده از انقلاب دست یابند، با آن مقابله میکنند.
یعنی قبل از اینکه تحلیلی نسبت به حکومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشند، علیه آن فعالیت میکنند؟
بله. البته اجمالاً تحلیل داشتند و تقریباً تمامی اعضا، گفتههای مصطفی سلطانی را میپذیرند که حکومت جدید، فئودالیته است. آنها این را اجمالاً میپذیرند؛ هرچند برخی از اعضا معتقد بودند که سرمایهداری در کشور رشد کرده و میتوانند مناسبات سرمایهداری را مشاهده بکنند. ولی با تمام این اوصاف آنها منتظر این تحلیلها نشدند و بلافاصله پس از انقلاب، برخوردشان را با حکومت شروع کردند.
برخورد کومله با حکومت همسو با مواضع گروههای ناسیونالیستی مثل حزب دموکرات کردستان نبود. در واقع هم بسترهای نظری متفاوتی از این گروهها داشت و هم رویه متفاوتی از آنها را پی گرفتند. درست است؟
ببینید کومله شاید پیش از هر گروهی به مقابله با نظام برآمده از انقلاب پرداخت. حتی میشود ادعا کرد آن کاری را که حزب دموکرات کردستان در حمله و خلع سلاح پادگان مهاباد انجام داد، بذرش را کومله در ذهن حزب دموکرات کاشت، زیرا اعضای کومله پیشنهاد خلع سلاح پادگان را به حزب دموکرات دادند. به مجرد اینکه انقلاب پیروز شد، کومله در فکر تصرف پادگانها بود. اینها یک الگویی در ذهن داشتند که الگوی دوران قاضی محمد بود. هنگامی که حزب دموکرات کردستان به اشاره میرجعفر باقروف و به رهبری قاضی محمد در پاییز سال 1324 تشکیل شد، در اولین اقدامش تلاش کرد تا همه مأموران غیربومی را از آن منطقه اخراج کند و به این ترتیب زمینه را برای تأسیس جمهوری مهاباد فراهم ساخت. بر اساس آن الگو، اینها تصمیم داشتند در ابتدا پادگانها را خلع سلاح بکنند. هرچند در آغاز میگفتند که ما خودمختاری میخواهیم، ولی پیش از آنکه روشن شود طرح حکومت جدید راجع به اقوام چیست، اینها با اسلحه به پادگانها حمله و سلاحها را غارت کردند.
در سالهای 1358 و 1359 شاهد درگیری میان گروههای مسلح کردی هستیم؛ مثلاً گروه کومله درگیریهای شدید و خشنی با حزب دموکرات کردستان دارد. ریشه این درگیری میان گروههای مسلح کردی با یکدیگر چه بود؟
کومله یک سازمان کمونیستی بود و همانطور که گفتم با حزب دموکرات کردستان که حزبی ناسیونالیست بود مرزبندی داشت. حزب دموکرات کردستان، یک پیشینه و پایگاه اجتماعی مشخص در کردستان داشت ولی کومله فاقد این پیشینه و پایگاه اجتماعی بود، حتی در مسأله خودمختاری، شاید ابعاد خودمختاری برای اعضای کومله روشن نبود. آنها اجمالاً خودمختاری میخواستند ولی ابعاد این خودمختاری برایشان نامفهوم بود. آنها نمیدانستند که دقیقاً چه میخواهند. تصور میکنم که آنها خودمختاری را بهانهای قرار داده بودند برای اینکه اهداف و اندیشههای کمونیستی خودشان را بگسترانند و آن دولت مورد نظر خودشان را مستقر کنند. مصطفی سلطانی در جلسات سال 1357 میگوید که حتی اگر یک دولت ملی هم سر کار بیاید، ما تازه در آغاز راه هستیم؛ یعنی آنها از همان آغاز با دولت برآمده از انقلاب تعارض داشتند. معلوم است که آنها دنبال یک دیکتاتوری پرولتاریا بودند. چنین چیزی در ذهنشان بود ولی ابعاد خودمختاری برایشان روشن نبود. از این زاویه، میان کومله و حزب دموکرات کردستان که خودمختاری میخواست، یک اشتراک لفظی وجود داشت. مفهوم خودمختاری شاید برای حزب دموکرات کردستان یک مفهوم روشنتری بود تا برای کومله.ضمن اینکه توجه داریم که چریکهای فدایی یک سازمان بومی نبود، بلکه یک سازمان سراسری بود، ولی این دو گروه، یعنی حزب دموکرات و کومله هردو سازمانهای بومی بودند. خودمختاری برای این دو گروه میتوانست موضوعیت داشته باشد، ولی برای یک سازمان سراسری مثل چریکهای فدایی خودمختاری نمیتوانست به این غلظت موضوعیت داشته باشد، مگر اینکه بپذیریم گروههای مارکسیستی خودمختاری را بهانه مناسبی برای تأمین اهداف خود یافته بودند.
برسیم به عملکرد گروه کومله در دهه 1360 که یکی از پرفراز و نشیبترین دورههای گروه کومله میتواند به شمار برود. هر گروهی که میخواهد با حکومتی مبارزه بکند، لاجرم چند عنصر را باید داشته باشد: به صورت مشخص باید ایدئولوژی، تشکیلات، منبع مالی و منبع اطلاعاتی داشته باشد. ما میدانیم که ایدئولوژی این گروه، یک ایدئولوژی کمونیستی با گرایش مائوئیستی بود، اما تشکیلات، منابع مالی و منابع اطلاعاتی این گروه در دهه 1360 را نمیدانیم. ابتدا درباره تشکیلات کومله توضیح بفرمایید. میدانیم که گروه کومله پیش از انقلاب یک تشکیلات سازمانمند نداشت و به تعبیر هانتینگتون در کتاب سامان سیاسی، نهادمند نبود، اما میبینیم که بعد از انقلاب، این گروه 12-10 نفره کمکم به شمار نفراتش افزوده میشود و ساختار نیمبندی شکل میگیرد. تشکیلات گروه کومله بعد از انقلاب و به صورت خاص در دهه 1360 به چه شکل بود؟
اولاً باید توجه داشته باشیم که فضای کشور در آستانه انقلاب و پس از آن، یک فضای سیاستزده بود. همه مردم به گروههای سیاسی اقبال نشان دادند و کردستان و آذربایجان غربی هم از این قاعده مستثنی نبودند. کردها یک پیشینهای داشتند، یک تقاضاهایی داشتند، با تبلیغات گستردهای که صورت گرفت احساس ستم مضاعف داشتند، یعنی تصور میکردند که غیر از ستمی که بر همه ملت ایران در دوره پهلوی شده بود، به کردها ستمی مضاعف شده و عقبماندگی خودشان را از آن ستم مضاعف میدانستند. میگفتند چون ما کرد هستیم، به ما ستم مضاعف شده؛ در حالی که همین ستم به همه اقوام و گروههای اجتماعی در ایران شده بود. بله کردستان عقب مانده بود، کارخانهای در آنجا وجود نداشت، ولی این عقبماندگی که با تبلیغات پرحجم مواجه شد، توجه به گروههای سیاسی را بیشتر کرد. آنها انتظار داشتند که این عقبماندگی به سرعت جبران بشود، یعنی یک امر محال را در همان روزهای ابتدایی به جامعه تزریق میکردند. میگفتند دولت موقت در جبران این عقبماندگی کوتاهی میکند، دولتی که هنوز مستقر نشده و با هزاران مشکل مواجه بود، متهم بود به کوتاهی کردن در جبران عقبماندگیهایی که در دورههای مختلف وجود داشته. این تبلیغات پرحجم سطح انتظارات را بالاتر برد و اقبال به این گروهها شد و کومله هم ،چون شعارهای رادیکالتری میداد، توانست عدهای از افراد را جذب کند و فعالیتش را نظامی بکند و الزاماً چنین نیست که ما تصور بکنیم که این گروه پایگاه اجتماعی داشت، بلکه با خشونتی که به خرج میداد بخشی از جامعه را مرعوب کردند و توانستند با عده اندکی آن فعالیتهای نظامی را انجام بدهند، به طوری که زمانی بعضی از شهرها، مثلاً سنندج از دست آنها درمیآمد، مردم احساس رضایت و خشنودی میکردند. خب اکثریت مردم مسلمان هستند و اینها برای فریفتن مردم سراغ عزالدین حسینی رفتند، چون می دانستند که جامعه، جامعه مذهبی است و برای فریفتن جامعه مذهبی سراغ کسی رفتند که مثلاً ماموستا بوده، یا امام جمعه مهاباد بوده. اینها با افرادی که دور و بر خودشان جمع کردند، کار نظامی را بلافاصله شروع کردند و حوادث خشونتباری را رقم زدند.
پس اگر بخواهم یک جمعبندی بکنم، عضوگیری کومله در سالهای بعد از انقلاب از دو طریق بود، یکی ارعاب و دیگری فریب مردم در پوشش مذهبی و بهکارگیری شیخ عزالدین حسینی.
با ارعاب نمیتوانستند عضوگیری بکنند، ولی با ارعاب توانستند بخشی از جامعه را ساکت بکنند. وقتی که با خشونتبارترین شکل با افراد مذهبی برخورد کردند، بخشی از جامعه تقریباً مرعوب شده بود، البته اقشار وسیعی از مردم نیز به مقابله با آنها پرداختند و همین عدم اقبال اجتماعی بود که زمینه حذف آنان را فراهم کرد.
مؤلفه بعدی، منابع مالی است. آن طور که در کتاب شما هم مشاهده میشود در سالهای جنگ تحمیلی اسنادی از اسناد مخابرات عراق (سرویس اطلاعاتی عراق) وجود دارد که نشان از تأمین مالی گروه کومله دارد. به صورت کلی منابع مالی کومله از کجا برآورده میشد؟ هزینههای کومله از کجا تأمین میشد؟
باید توجه داشته باشیم که یکی از اختلافات کومله با حزب دموکرات این بود که کومله میگفت حزب دموکرات وابسته به حزب بعث عراق است،البته کومله در این مورد درست می گفت بیربط نمیگفت و از سالهای بسیار دور، حزب دموکرات زیر بال و پر حزب بعث عراق بود و رفت و آمدهایی داشتند در آنجا. روابط خوبی داشتند حزب دموکرات با حزب بعث عراق.آن دو یعنی حزب دموکرات و حزب بعث ویژگیهای مشترکی داشتند که آنان را به هم نزدیک میکرد. بنابراین، تا قبل از شروع جنگ ایران و عراق، کومله مدعی است که منابع مالیاش توسط «یارمتی»، مثلاً پولهایی که مردم هدیه میدهند، از این طریق تأمین میشده در حالی که حتماً چنین نیست، یک سازمان که باید هزینه بهاصطلاح پیشمرگههایش را میداد نمیتوانست با کمکهای ناچیز بخشی از مردمی که خود معترف بودند فاقد رفاه هستند، اداره شود. بخشی از آن هزینهها به زور از مردم گرفته میشد. تعدادی اندک از مردم کمکهایی میکردند ولی بخش عمدهاش به زور گرفته میشد.
با شروع جنگ ایران و عراق یک فرصت طلایی برای تمام گروههای اپوزیسیون، از جمله کومله پیش آمد. آنها چون دشمن اصلی خودشان را جمهوری اسلامی میدانستند، بتدریج به رژیم بعثی نزدیک شدند و منبع درآمدشان کمکهای مالی حزب بعث عراق بود. یکی از اعضای حزب رنجبران به نام ایرج کشکولی گفته بود ما وقتی که بغداد میرفتیم تا کمکهای مالی بگیریم، میدیدیم که نمایندههای گروههای دیگری هم آمدهاند که مقرریشان را دریافت کنند. من در کتاب «مائوئیسم در ایران» نوشتم که شاید رژیم عراق جوری طراحی کرده بود که اینها با همدیگر مواجه بشوند و مطلع بشوند که دیگر گروهها نیز از رژیم عراق مقرری دریافت میکنند تا از این طریق قبح پول گرفتن از رژیم بعثی را بریزد. کومله در همان سالهای اولیه جنگ دقیقاً به رژیم عراق وابسته شد خصوصاً پس از ضرباتی که خوردند و مجبور شدند که ایران را ترک کنند. ترک ایران یعنی رفتن به کردستان عراق و آنجا وابستگیشان دوچندان شد. پولهای بیرویه عراق بود که به آنها میرسید.
این تأمین مالی فقط منحصر به عراق بود؟
ما باید یک تجربه تاریخی را در نظر داشته باشیم. وقتی بعضی از گروههای کمونیستی، مثلاً مائوئیستها یا تروتسکیستها در تقابل با اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفتند، چون در آن زمان جنگ سرد بود و تضاد بین امپریالیسم امریکا و شوروی در سطح جهانی شدت داشت، امریکا از هرگونه کمکی به آن دسته از گروههایی که در تقابل با اتحاد جماهیر شوروی بودند، دریغ نمیورزید و به همهشان کمک میکرد، چراکه هرچه بیشتر احزاب کمونیستی را از دور و اطراف اتحاد جماهیر شوروی پراکنده میکرد به نفع امریکا بود و بهتر میتوانست از آنها در بعد تبلیغاتی علیه شوروی استفاده کند. بنابراین امریکا در کمکرسانی به این سازمان و احزاب هیچ کوتاهی نکرد. سازمان سیا بیدریغ کمک میکرد. بر اساس این تجربه ما میتوانیم به این نتیجه برسیم که حتماً امریکا به اشکال مختلف، به هر کسی که با جمهوری اسلامی در تقابل قرار میگرفت، کمک میکرد. یعنی امریکا هر اپوزیسیونی را زیر بال و پر خودش قرار داد که بتواند به جمهوری اسلامی لطمهای بزند،چون الان دشمن اصلیاش جمهوری اسلامی است و تلاش میکرد تا این جمهوری اسلامی را حذف و سرنگون بکند. بیشک از مهمترین منابع مالی کومله و دیگر سازمانهای برانداز کمکهای مالی رژیم بعث عراق بود که خود از منابع دیگر تأمین میشد. آن عضو حزب رنجبران یادآور میشود که دلارهای دریافتی از عراق در باندرول بانک مرکزی عربستان پیچیده شده بود. این بدان معناست که دلارها از دولتهای مختلف به دست رژیم عراق میرسید تا آن را بین اپوزیسیون ایرانی توزیع کند.
مؤلفه بعدی بحث تبادل اطلاعاتی است. آیا کومله با کشورهایی که کمک دریافت میکرد، تبادل اطلاعاتی هم داشت؟ آیا کومله با سرویسهای اطلاعاتی پشتیبانان مالیاش یعنی امریکا، عراق و عربستان سعودی تبادل اطلاعاتی هم داشت؟
مسلماً کشورهایی که پول میدهند، حتماً انتظاراتی از دریافتکننده پول دارند. هرچند بعدها عبدالله مهتدی مدعی شد که ما بدون قید و شرط کمک مالی دریافت میکردیم، ولی چنین قید و شرطی وجود ندارد. کسی که پول میدهد، فقط به منظور ضربه نظامی زدن به کشور رقیب نیست و کسی که خیانت پیشه میکند، خیانت دیگر حد و مرزی ندارد. همان طوری که در اسناد انتهایی کتاب کومله آمده، اخبار مربوط به یگانهای نظامی جمهوری اسلامی را که کجا مستقر هستند و غیره و ذلک کومله در اختیار استخبارات عراق قرار میداد.
در سالهای بعد ما شاهد یک سری ائتلافها و انشعابها در گروه کومله هستیم. بهصورت خاص ائتلافشان با اتحادیه مبارزان کمونیست بود و در سالهای بعد انشعابشان با همین گروه و انشعاب بین اعضای اولیه کومله. درباره این ائتلافها و انشعابها بفرمایید. این ائتلافها و انشعابها به تعبیر ادبیات چپ استراتژیک بود یا تاکتیکی؟
همانطور که عرض کردم کومله یک سازمانی بود با یک بضاعت تئوریک اندک. اینها فاقد دانش مارکسیستی بودند. سوادشان از چند جزوه مارکسیستی فراتر نمیرفت. در آثار تئوریکشان هم مشخص است که فقیر بودند. از این جهت بسیار فقیر بودند. بنابر این خلأ ایدئولوژیک و خلأ نظری را باید پر میکردند. با یک گروهی به نام اتحاد مبارزان کمونیست. وحدت کردند و حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند ولی از همان اول معلوم بود که آب این دو گروه در یک جوی نخواهد رفت. یعنی همان طور که بعدها عبدالله مهتدی گفت، یک ائتلاف مصلحتی انجام دادند، واقعاً مصلحتی بود. ائتلافی بین دو گروهی که با همدیگر بسیار نامتجانس بودند. آنها حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند. آشکار بود که این ائتلاف هم دیری نخواهد پایید و به انشعاب منتهی خواهد شد و چند سال بعد این انشعاب صورت گرفت.
اعضایشان را اسم ببرید.
شاخصترین فرد اتحاد مبارزان کمونیست ژوبین رازانی با نام مستعار منصور حکمت بود که تئوریسین این گروه محسوب میشد. نفر دیگر برادر وی، شاهین، با نام مستعار خسرو داور و فردی به نام تورج عترت با نام مستعار حمید تقوایی بود.
این اولین انشعاب از حزب کمونیست ایران است. سرنوشت اینها چه شد؟
افراد انشعابی به اروپا رفتند و حزب کمونیست کارگری را تشکیل دادند و آنجا هم اختلافاتشان بالا گرفت. به دو سه گروه که همه هم مدعی بودند که پیرو اندیشههای منصور حکمت هستند، تقسیم شدند. حزب کمونیست ایران که بیشتر افراد آن اعضای کومله بودند و در این حزب ماندند و بعد اختلاف پیدا شد. عبدالله مهتدی از حزب کمونیست ایران جدا شد و تقریباً از کمونیسم فاصله گرفت و گفت ما اصلاً اشتباه کردیم که حزب کمونیست تشکیل دادیم.
علت انشعابشان چه بود؟
انشعابها اصولاً زمانی رخ میدهند که سیاستها با شکست مواجه میشود. همه همدیگر را عامل شکست معرفی میکنند. در زمان پیروزی کسی به دنبال انشعاب نیست. کومله نیز مشمول این قاعده بود. شکستهای پیدرپی هم در استراتژی و هم در تاکتیک و همچنین ناکارآمدی از مهمترین علل انشعاب در حزب کمونیست ایران بود. فساد و قدرتطلبی همه سازمان را دربر گرفته بود. همه علیه یکدیگر توطئه میکردند. در نزدیک شدن به امریکا رقابت میکردند. بالاخره اردوگاهنشینی پیامدهای خاص خود را دارد.
با انشعابهایی که در کومله صورت گرفته، آنها در حال حاضر به چند گروه تقسیم میشوند؟
بهطور مشخص در حال حاضر سه گروه هستند: ابراهیم علیزاده همچنان تحت نام حزب کمونیست ایران فعالیت میکند، عبدالله مهتدی که در سال 1379 از حزب کمونیست انشعاب کرد و بالاخره گروه عمر ایلخانیزاده که وی نیز در سال 1386 از گروه عبدالله مهتدی جدا شد. اینها وقتی که علیه همدیگر بیانیه میدهند، تندترین و زشتترین کلمات را به کار میبرند و همدیگر را به هرگونه جنایتی که ممکن است تصور کرد، متهم میکنند. آنها یکدیگر را سارق، فالانژ، قومپرست، لجنپراکن، کلاهبردار سیاسی، دار و دسته مافیایی و القابی از این دست میخوانند.
در حال حاضر دو قدرت خارجی به صورت خاص از گروه کومله حمایت میکنند. اول دولت سوئد که بسیاری از کردهای سیاسی زمانی که از ایران خارج شدند و به اروپا رفتند، به سوئد پناهنده شدند و دوم اسرائیل اخبار منتشر شده حاکی از کمکهای مختلف اسرائیل به این گروه است. در این مورد توضیح بفرمایید.
توجه داشته باشیم که جمهوری اسلامی با دولت سوئد مشکل عمدهای ندارد. این دو کشورمناسبات حداقلی دارند. البته سوئد هم مانند بسیاری از دیگر کشورهای اروپایی مأمن گروههای تروریستی است و به یکی از مراکز اصلی استقرار اعضای کومله و حزب دموکرات کردستان تبدیل شده است. متأسفانه دولت سوئد هم بنا به هر دلیلی حمایتهایی از اینها میکند.آنچه که مهم است و اهمیت دارد، حمایت اسرائیل از این گروه است. به طور طبیعی برای اسرائیل مهم است که گروههایی در اختیار داشته باشد که علیه منافع جمهوری اسلامی اقدام بکنند. اسرائیل از هر ظرفیتی استفاده میکند که لطمه بزند. خب چه ظرفیتی بهتر از همین گروههای اپوزیسیون که قصد براندازی و خرابکاری و لطمه زدن به این کشور را دارند؟ بنابراین مسلم است که اسرائیل از این گروهها و سازمانها نهایت استفاده را خواهد برد.
به یاد بیاوریم که نفتالی بنت گفته است ایران را با هزار ضربه چاقو از پای درمیآوریم. احزاب و سازمانهای اپوزیسیون از جمله کومله میتوانند چاقوهای نفتالی بنت باشند. این گروهها و سازمانها در ابتدا شعارهای ضداسرائیلی میدادند ولی بتدریج به اسرائیل نزدیک شدند و قبح همکاری با اسرائیل ریخت؛ به طوری که عبدالله مهتدی در جایی بیان کرده است که ما با دولت اسرائیل مشکلی نداریم، شاید این یک چراغ سبزی بود به اسرائیل که آماده هرگونه همکاری است. این احتمال میرود که همکاریها از مدتها پیش آغاز شده بود ولی اکنون با این حرف عبدالله مهتدی که در خاطراتش گفته، آن روابط پنهانی را علنی کرده است، یعنی خواسته به همه اعلام بکند که چنین روابطی جایز است و امکان آن وجود دارد و در حقیقت قبل از آن که روابط لو برود آن را افشا کرده است. همان طور که مدتها روابطشان با رژیم بعث عراق را کتمان میکردند، ولی بعدها علنی کردند. این روابط بوده، پولها دریافت میشده، دریافت سلاح بوده، تبادل اطلاعات نظامی بوده، اطلاعات مختلف از جاهای مختلف به رژیم بعث عراق میدادند ولی سالها بعد علنیاش کردند. من احتمال میدهم که این روابط با اسرائیل از قبلها بوده، مهتدی فقط در مصاحبهاش آن را علنی کرد که ما مشکلی نداریم. نه اینکه آن جمله در مصاحبه الزاماً چراغ سبز باشد برای شروع همکاری، بلکه برای اعلام وجود همکاری این جمله گفته شده است یعنی همه سازمانها و احزاب و گروهها، اعضا و هوادارها همه بدانند که این روابط و مناسبات وجود دارد.
لطفاً از روابط کومله و اسرائیل مثال بزنید؟
به طور مشخص آنچه که این روزها وزارت اطلاعات اعلام کرد، چند نفر از اعضای کومله که قصد خرابکاری در تأسیسات هستهای را داشتند، بازداشت شدهاند. آنها از اسرائیل هدایت میشدند. معلوم است برای عملیات در این سطح باید روابط از گذشتههای دور وجود داشته باشد تا موساد افرادش را برای عملیات گزینش کند، آموزش بدهد و سپس راهی ایران کند؛ یعنی تصور نکنید این تیمی که از گروه عبدالله مهتدی استخدام شده مربوط به شش ماه گذشته است؛ باید سابقهاش را برد به مثلاً چند سال گذشته که اینها آموزشهای لازم را برای عملیاتی در چنین سطح ببینند. اینها باید از گذشته دور روابطشان، تقاضاهایشان، انتظارهایشان از یکدیگر هماهنگ میشد تا به این عملیات منجر بشود، پس معلوم است که از گذشتههای دور این روابط وجود داشت. حتی گفته میشود که در جریان ترور برخی شهدای هستهای، گروه عبدالله مهتدی یکی از کانالهای ورود ادوات تسلیحاتی مربوط به ترور شهدا به کشور بود.
شما فرمودید که این سه گروه - یعنی گروه ابراهیم علیزاده، گروه عبدالله مهتدی و گروه عمر ایلخانیزاده- در یک خصومت جدی و خیلی شدید با همدیگر قرار دارند، آیا در این گروهها بهخاطر این موضعی که نسبت به همدیگر دارند، به این نقطه میرسند که علیه همدیگر اقداماتی عملیاتی و تروریستی یا اطلاعاتی بکنند؟
توجه داشته باشید هنگامی که یک فرد و یا یک گروه به هموطنان خود خیانت میکند هرگونه خیانت دیگر از آن فرد یا آن گروه متصور است. میدانیم هنگامی که سردشت و حلبچه از سوی رژیم بعث عراق بمباران شیمیایی شد و هزاران نفر از کردها اعم از زن و بچه و سالخورده به طرز دردناکی جان باختند، اعضای کومله مشغول مغازله با آن رژیم جنایتکار بودند و گویا که اصلاً اتفاقی نیفتاده است. اینان همانها هستند. حتی از یک عذرخواهی از مردم کردستان ایران نیز دریغ کردند. از چنین گروهی انتظاری بیش از این نمیرود که برضد همگروهیهای سابق و لاحق خود به بیرحمانهترین شکل اقدام نکند.آنها آنقدر خصومتشان برضد یکدیگر بالا گرفته که با چاقو به یکدیگر حمله میکنند، تا حدی که روانه بیمارستان میشوند. خانه همگروهیهای سابق خود را غارت میکنند، همدیگر را به دزدی متهم میکنند. گویا اعضای کومله غیر از هتاکی و چاقوکشی روش دیگری برای متقاعد ساختن حریف فرا نگرفتهاند. اکنون تاریخ بهتر میتواند درباره جنگ کردستان قضاوت کند.
به نظر شما سرنوشت هر کدام از این سه گروه در آینده به چه صورت خواهد بود؟
من تصور میکنم که اینها از گروهی نسبتاً سیاسی که داعیه سوسیالیسم و برابری انسانها را داشتند به گروهی مافیایی تبدیل شدهاند. در برابر پول حتی حاضرند همگروهی سابق خود را به قتل برسانند. هر که بتواند بیشتر پول بدهد، بهتر میتواند از آنان اجیر کند. از جامعه کردستان به کلی طرد شدهاند. کردهای ایران و کردهای عراق همان طور که نمیتوانند جنایات رژیم عراق نسبت به خود را ببخشایند، نمیتوانند کسانی را که پول گرفتند تا سکوت کنند را نیز ببخشایند بنابراین اینها در همان حد بسیار معدود و محدودی به حیاتشان ادامه میدهند و حداکثر به عنوان سرباز پیاده کشورهای بیگانه عمل خواهند کرد.
پس از انقلاب اسلامی ایران شرایط پرتلاطمی در کشور رقم خورد که منجر به ایجاد و فعالیت دهها گروه با آرمانها و انگیزههای مختلف شد. شرایطی که صدها نشریه متعلق به گروههای سیاسی متفاوت و متعارض منتشر میشد؛ حتی برخی از آنها به صراحت از سرنگونی حکومت برآمده از انقلاب سخن میگفتند. محمود نادری، نویسنده و پژوهشگر ایرانی سالهای طولانی در خصوص این وضعیت مطالعه کرده و ثمره آن کتابهای مختلفی از جمله حزب دموکرات کردستان ایران، مائوئیسم در ایران، چریکهای فدایی خلق و… بوده است. او در آخرین پژوهشهای خود چند ماه قبل کتابی با عنوان کومله، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران منتشر کرده است. در همین خصوص «ایران» با نویسنده این کتاب به گفت وگو نشسته تا در خصوص چگونگی شکلگیری کومله، انشعابها، ارتباطات آن با رژیم صهیونیستی، تأمین مالی و مسائلی از این دست بیشتر کسب اطلاع کنیم. در ادامه متن کامل این گفتوگو در اختیار مخاطبان قرار داده شده است.
درخصوص تأسیس گروه کومله بین اعضای خود گروهها و دیگران اعم از گروههای رقیب، نویسندگان، پژوهشگران و... اختلاف نظر وجود دارد. اعضای گروه کومله معتقدند این گروه در اواخر دهه 1340 تأسیس شد، در حالی که منتقدان بر این باورند که سابقه گروه به سال 1357 بازمیگردد. نظر شما در این باره چیست؟
اولاً لازم است که بدانیم کومله در زبان کردی به معنای جمعیت، گروه و سازمان است؛ اما این سازمانی که ما امروز به نام کومله میشناسیم در حقیقت «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» است. این سازمان همان طور که شما فرمودید، مدعی است از سال 1348 تشکیل شده، در حالی که طبق پژوهشهایی که صورت گرفته بهطور مستدل نشان داده شده که چنین سازمانی اساساً وجود خارجی نداشته، بلکه محفلی بود از دانشجویانی که در دانشگاههای تهران و تبریز تحصیل میکردند. این محفل به تناوب در سال 1353 ضربه خورد و اعضای آن به زندان افتادند و هریک به چند سال زندان محکوم شدند...
یعنی اعضای اولیه کومله صرفاً حلقههای مطالعاتی بودند که ساواک آنها را بازداشت کرد؟
بله. تمرکز آنها تنها بر محافل کتابخوانی و حداکثر پخش اعلامیه بود. کارها و فعالیتهای سیاسیشان فراتر از اینها نبود و به مثابه سازمانی نبودند که فعالیتهای گستردهای داشته باشد. این افراد دور همدیگر جمع میشدند و صحبتهایی میکردند و تحت تأثیر فضای سیاسی کشور جنبش دانشجویی و فضای چریکی قرار داشتند. وجه مشخصه این محفل، پرهیز و انکار هرگونه فعالیت چریکی و مسلحانه بود. پس از ضربه، بعضیهایشان منفعل و خانهنشین شدند و کار سیاسی را تقریباً رها کرده بودند و حتی برخی از آنان پس از آزادی از زندان چندان رغبتی به کار سیاسی نشان نمیدادند.
یعنی بعد از ضربه ساواک به سازمان مجاهدین خلق؟
بله. در آن سالها تمام گروههای مسلح زیر ضربه ساواک بودند و ساواک به هرگونه فعالیت سیاسی در دانشگاهها حساس شده بود، بنابراین هرجایی که احساس میکرد ممکن است فعالیتی صورت بگیرد، بیملاحظه ضربه میزد و برخورد میکرد. بنابراین، این محفل که بعدها کومله نام گرفت هم ضربه خورد، بدون توجه به آنکه این محفل اساساً به دنبال کار مسلحانه نبود.
حبسهایشان چه مدت بوده؟
همهجور حبس داشتند؛ ولی عموماً نزدیک به سه سال و کمتر از آن. آنها پس از گذراندن دوران محکومیتشان آزاد و مشغول به کار میشدند تا اینکه تحت تأثیر فضای سیاسی کشور که نشان میداد تحولات عمیقی در شرف وقوع است، اینها مجدداً دور هم جمع شدند و این بار تصمیم گرفتند فعالیتشان را در قواره یک سازمان مجدداً شروع کنند و برای این کار و کسب تجربه از دیگر سازمانهای سیاسی، فردی به نام سعید معینی را میفرستند که برود با اتحادیه میهنی در عراق ارتباط بگیرد. لازم به یادآوری است که برادران سعید معینی به نامهای سلیمان و عبدالله معینی، اعضای کمیته انقلابی حزب دموکرات کردستان بودند که در سال 1347 کشته شده بودند، اما اعضای محفل نسبت به حزب دموکرات کردستان موضع داشتند، به این معنا که حزب دموکرات کردستان را یک حزب قومی و غیرایدئولوژیک میدانستند، در حالی که اینها داعیه مارکسیسم داشتند و خودشان را مارکسیست میدانستند و جزوههای مارکسیستی خوانده بودند. بنابراین سعید معینی را برای ارتباطگیری با اتحادیه میهنی کردستان عراق راهی عراق میکنند و او در خردادماه سال 1357 در درگیری در ماووت عراق کشته میشود و پس از او ساعد وطندوست و جعفر شفیعی، مأمور ارتباط با اتحادیه میهنی میشوند و به کردستان عراق میروند.
عبدالله و سلیمان معینی چگونه کشته شدند؟
سلیمان و عبدالله از اعضای حزب دموکرات کردستان بودند که در سال 1347 کشته میشوند. سلیمان توسط افراد ملا مصطفی بارزانی و عبدالله هم در برخورد با ساواک کشته شدند. بنابراین اعضای محفل با پارتی دموکرات کردستان عراق هم مرزبندی داشتند. به یاد داریم که در همان روزهای اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کومله خواهان اخراج بارزانیها از ایران بود و پس از مرگ ملامصطفی بارزانی که در امریکا و به علت ابتلا به سرطان صورت گرفت، کومله اطلاعیه داد و نوشت که جسد متعفن او را به ایران راه ندهید. متقابلاً روابط محفل با اتحادیه میهنی کردستان عراق به رهبری جلال طالبانی حسنه بود. اتحادیه میهنی در تقابل با حزب دموکرات کردستان عراق یا همان پارتی بود. بنابراین اینها به سمت جلال طالبانی میروند. جلال طالبانی هم گرایشهایی مائوئیستی از خود نشان میداد. به هر حال اعضای آن محفل که اوضاع سیاسی کشور را درک کرده بودند مجدداً دور هم جمع شدند تا فعالیت خود را از سربگیرند.
تعداد این بنیانگذاران اولیه کومله در سال 1357 چند نفر بود؟
تقریباً 10 نفر. در نشستهایی که در آذرماه سال 1357 برگزار شد و به مدت نزدیک به یک ماه طول کشید، حدود 10 نفر شرکت داشتند. آنها بعدها نام این نشستها را کنگره اول گذاشتند. البته اطلاق نام کنگره به نظر من فریبنده است، چون کنگره براساس قواعد و معیارهای حزبی برگزار میشود و ساز و کارهای خاص خودش را دارد. اینکه عدهای دور هم جمع بشوند و از خود انتقاد کنند و بدون دستیابی به اهداف روشن به جلسات خود خاتمه دهند، کنگره نامیده نمیشود؛ ولی اینها به خاطر اینکه پیشینهای برای خود بتراشند و آن را بقبولانند، عنوان کنگره را برای نشستهایشان انتخاب کردند. البته این فقط سخن و ادعای من نیست، بلکه برخی از اعضای شرکتکننده در آن نشستها نیز چنین اعترافی دارند.
یعنی آنها در سال 1357 به جلسات خودشان کنگره نمیگفتند و کنگره نامیدن این نشستها یک امر پسینی است؟
بله. چند نشست بوده که قریب به یک ماه طول کشید و گفتوگوهایشان ادامه پیدا کرد. آنها در این جلسات تصمیم میگیرند که فعالیتشان را احیا بکنند. آشکار است که هیچ نشانی از وجود یک سازمان در میان نیست. مجموع کسانی که در آن نشست حضور داشتند از 10 نفر تجاوز نمیکرد که افرادی مانند محمدفؤاد مصطفیسلطانی، عبدالله مهتدی، حسین مرادبیگی، ابراهیم علیزاده، ساعد وطندوست، ایرج فرزاد و چند نفر دیگر در آن شرکت داشتند.
بعد از پیروزی انقلاب گروهها و خردهگروههایی که پیش از انقلاب به نوعی شکل گرفته بودند، هر کدام ادعاهایی نسبت به انقلاب از خودشان نشان دادند، مثلاً سازمان مجاهدین خلق مدعی بود که انقلاب از آن سازمان مجاهدین خلق بود ولی ربوده شد. حزب دموکرات کردستان، چریکهای فدایی خلق و گروههای دیگر هر کدام به نوعی ادعاهای مختلفی را نسبت به انقلاب اسلامی مطرح کردند. کومله موضعش نسبت به انقلاب اسلامی چه بود؟ چه تحلیلی نسبت به این واقعه داشت؟
لازم است یادآوری کنم که کومله گرایشهای مائوئیستی داشت، یعنی اینها تحت تأثیر انقلاب چین بودند. از آنجا که در کردستان ایران کارخانهای وجود نداشت که کارگری وجود داشته و طبقه کارگر شکل گرفته باشد، بنابراین صحبت از بورژوازی و پرولتاریا بیمعنا بود. اینها تحت تأثیر انقلاب چین، به انقلاب دهقانی معتقد بودند. در همان جلسهای که عرض کردم و نام کنگره برایش گذاشتند، مصطفی سلطانی که نقش رهبر و تئوریسین گروه را داشت، تحلیل میکرد که رهبر انقلاب گرایشهای فئودالی دارد و از موضع فئودالی با مارکسیسم مخالف است. حتی مصطفی سلطانی در آن جلسه تحلیل میکند که رهبری در برخورد با رژیم پهلوی مصمم و آشتیناپذیر است، ولی در مقابل امپریالیسم حتماً کوتاه خواهد آمد و با امپریالیسم امریکا مشکلی نخواهد داشت.باید توجه داشته باشیم که گروههای مارکسیستی برای تعیین مناسبات خودشان با هر حکومتی باید خاستگاه آن حکومت را تحلیل کنند؛ مثلاً باید مشخص کنند این حکومت چه خاستگاهی دارد؟ فئودالی است یا بورژوازی است؟ و براساس آن، تحلیلشان و مناسباتشان را تعیین کنند. کومله نسبت به حکومت چنین تحلیلی داشت ولی بلافاصله و فارغ از اینکه به تحلیل جامعی درباره حکومت برآمده از انقلاب دست یابند، با آن مقابله میکنند.
یعنی قبل از اینکه تحلیلی نسبت به حکومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشند، علیه آن فعالیت میکنند؟
بله. البته اجمالاً تحلیل داشتند و تقریباً تمامی اعضا، گفتههای مصطفی سلطانی را میپذیرند که حکومت جدید، فئودالیته است. آنها این را اجمالاً میپذیرند؛ هرچند برخی از اعضا معتقد بودند که سرمایهداری در کشور رشد کرده و میتوانند مناسبات سرمایهداری را مشاهده بکنند. ولی با تمام این اوصاف آنها منتظر این تحلیلها نشدند و بلافاصله پس از انقلاب، برخوردشان را با حکومت شروع کردند.
برخورد کومله با حکومت همسو با مواضع گروههای ناسیونالیستی مثل حزب دموکرات کردستان نبود. در واقع هم بسترهای نظری متفاوتی از این گروهها داشت و هم رویه متفاوتی از آنها را پی گرفتند. درست است؟
ببینید کومله شاید پیش از هر گروهی به مقابله با نظام برآمده از انقلاب پرداخت. حتی میشود ادعا کرد آن کاری را که حزب دموکرات کردستان در حمله و خلع سلاح پادگان مهاباد انجام داد، بذرش را کومله در ذهن حزب دموکرات کاشت، زیرا اعضای کومله پیشنهاد خلع سلاح پادگان را به حزب دموکرات دادند. به مجرد اینکه انقلاب پیروز شد، کومله در فکر تصرف پادگانها بود. اینها یک الگویی در ذهن داشتند که الگوی دوران قاضی محمد بود. هنگامی که حزب دموکرات کردستان به اشاره میرجعفر باقروف و به رهبری قاضی محمد در پاییز سال 1324 تشکیل شد، در اولین اقدامش تلاش کرد تا همه مأموران غیربومی را از آن منطقه اخراج کند و به این ترتیب زمینه را برای تأسیس جمهوری مهاباد فراهم ساخت. بر اساس آن الگو، اینها تصمیم داشتند در ابتدا پادگانها را خلع سلاح بکنند. هرچند در آغاز میگفتند که ما خودمختاری میخواهیم، ولی پیش از آنکه روشن شود طرح حکومت جدید راجع به اقوام چیست، اینها با اسلحه به پادگانها حمله و سلاحها را غارت کردند.
در سالهای 1358 و 1359 شاهد درگیری میان گروههای مسلح کردی هستیم؛ مثلاً گروه کومله درگیریهای شدید و خشنی با حزب دموکرات کردستان دارد. ریشه این درگیری میان گروههای مسلح کردی با یکدیگر چه بود؟
کومله یک سازمان کمونیستی بود و همانطور که گفتم با حزب دموکرات کردستان که حزبی ناسیونالیست بود مرزبندی داشت. حزب دموکرات کردستان، یک پیشینه و پایگاه اجتماعی مشخص در کردستان داشت ولی کومله فاقد این پیشینه و پایگاه اجتماعی بود، حتی در مسأله خودمختاری، شاید ابعاد خودمختاری برای اعضای کومله روشن نبود. آنها اجمالاً خودمختاری میخواستند ولی ابعاد این خودمختاری برایشان نامفهوم بود. آنها نمیدانستند که دقیقاً چه میخواهند. تصور میکنم که آنها خودمختاری را بهانهای قرار داده بودند برای اینکه اهداف و اندیشههای کمونیستی خودشان را بگسترانند و آن دولت مورد نظر خودشان را مستقر کنند. مصطفی سلطانی در جلسات سال 1357 میگوید که حتی اگر یک دولت ملی هم سر کار بیاید، ما تازه در آغاز راه هستیم؛ یعنی آنها از همان آغاز با دولت برآمده از انقلاب تعارض داشتند. معلوم است که آنها دنبال یک دیکتاتوری پرولتاریا بودند. چنین چیزی در ذهنشان بود ولی ابعاد خودمختاری برایشان روشن نبود. از این زاویه، میان کومله و حزب دموکرات کردستان که خودمختاری میخواست، یک اشتراک لفظی وجود داشت. مفهوم خودمختاری شاید برای حزب دموکرات کردستان یک مفهوم روشنتری بود تا برای کومله.ضمن اینکه توجه داریم که چریکهای فدایی یک سازمان بومی نبود، بلکه یک سازمان سراسری بود، ولی این دو گروه، یعنی حزب دموکرات و کومله هردو سازمانهای بومی بودند. خودمختاری برای این دو گروه میتوانست موضوعیت داشته باشد، ولی برای یک سازمان سراسری مثل چریکهای فدایی خودمختاری نمیتوانست به این غلظت موضوعیت داشته باشد، مگر اینکه بپذیریم گروههای مارکسیستی خودمختاری را بهانه مناسبی برای تأمین اهداف خود یافته بودند.
برسیم به عملکرد گروه کومله در دهه 1360 که یکی از پرفراز و نشیبترین دورههای گروه کومله میتواند به شمار برود. هر گروهی که میخواهد با حکومتی مبارزه بکند، لاجرم چند عنصر را باید داشته باشد: به صورت مشخص باید ایدئولوژی، تشکیلات، منبع مالی و منبع اطلاعاتی داشته باشد. ما میدانیم که ایدئولوژی این گروه، یک ایدئولوژی کمونیستی با گرایش مائوئیستی بود، اما تشکیلات، منابع مالی و منابع اطلاعاتی این گروه در دهه 1360 را نمیدانیم. ابتدا درباره تشکیلات کومله توضیح بفرمایید. میدانیم که گروه کومله پیش از انقلاب یک تشکیلات سازمانمند نداشت و به تعبیر هانتینگتون در کتاب سامان سیاسی، نهادمند نبود، اما میبینیم که بعد از انقلاب، این گروه 12-10 نفره کمکم به شمار نفراتش افزوده میشود و ساختار نیمبندی شکل میگیرد. تشکیلات گروه کومله بعد از انقلاب و به صورت خاص در دهه 1360 به چه شکل بود؟
اولاً باید توجه داشته باشیم که فضای کشور در آستانه انقلاب و پس از آن، یک فضای سیاستزده بود. همه مردم به گروههای سیاسی اقبال نشان دادند و کردستان و آذربایجان غربی هم از این قاعده مستثنی نبودند. کردها یک پیشینهای داشتند، یک تقاضاهایی داشتند، با تبلیغات گستردهای که صورت گرفت احساس ستم مضاعف داشتند، یعنی تصور میکردند که غیر از ستمی که بر همه ملت ایران در دوره پهلوی شده بود، به کردها ستمی مضاعف شده و عقبماندگی خودشان را از آن ستم مضاعف میدانستند. میگفتند چون ما کرد هستیم، به ما ستم مضاعف شده؛ در حالی که همین ستم به همه اقوام و گروههای اجتماعی در ایران شده بود. بله کردستان عقب مانده بود، کارخانهای در آنجا وجود نداشت، ولی این عقبماندگی که با تبلیغات پرحجم مواجه شد، توجه به گروههای سیاسی را بیشتر کرد. آنها انتظار داشتند که این عقبماندگی به سرعت جبران بشود، یعنی یک امر محال را در همان روزهای ابتدایی به جامعه تزریق میکردند. میگفتند دولت موقت در جبران این عقبماندگی کوتاهی میکند، دولتی که هنوز مستقر نشده و با هزاران مشکل مواجه بود، متهم بود به کوتاهی کردن در جبران عقبماندگیهایی که در دورههای مختلف وجود داشته. این تبلیغات پرحجم سطح انتظارات را بالاتر برد و اقبال به این گروهها شد و کومله هم ،چون شعارهای رادیکالتری میداد، توانست عدهای از افراد را جذب کند و فعالیتش را نظامی بکند و الزاماً چنین نیست که ما تصور بکنیم که این گروه پایگاه اجتماعی داشت، بلکه با خشونتی که به خرج میداد بخشی از جامعه را مرعوب کردند و توانستند با عده اندکی آن فعالیتهای نظامی را انجام بدهند، به طوری که زمانی بعضی از شهرها، مثلاً سنندج از دست آنها درمیآمد، مردم احساس رضایت و خشنودی میکردند. خب اکثریت مردم مسلمان هستند و اینها برای فریفتن مردم سراغ عزالدین حسینی رفتند، چون می دانستند که جامعه، جامعه مذهبی است و برای فریفتن جامعه مذهبی سراغ کسی رفتند که مثلاً ماموستا بوده، یا امام جمعه مهاباد بوده. اینها با افرادی که دور و بر خودشان جمع کردند، کار نظامی را بلافاصله شروع کردند و حوادث خشونتباری را رقم زدند.
پس اگر بخواهم یک جمعبندی بکنم، عضوگیری کومله در سالهای بعد از انقلاب از دو طریق بود، یکی ارعاب و دیگری فریب مردم در پوشش مذهبی و بهکارگیری شیخ عزالدین حسینی.
با ارعاب نمیتوانستند عضوگیری بکنند، ولی با ارعاب توانستند بخشی از جامعه را ساکت بکنند. وقتی که با خشونتبارترین شکل با افراد مذهبی برخورد کردند، بخشی از جامعه تقریباً مرعوب شده بود، البته اقشار وسیعی از مردم نیز به مقابله با آنها پرداختند و همین عدم اقبال اجتماعی بود که زمینه حذف آنان را فراهم کرد.
مؤلفه بعدی، منابع مالی است. آن طور که در کتاب شما هم مشاهده میشود در سالهای جنگ تحمیلی اسنادی از اسناد مخابرات عراق (سرویس اطلاعاتی عراق) وجود دارد که نشان از تأمین مالی گروه کومله دارد. به صورت کلی منابع مالی کومله از کجا برآورده میشد؟ هزینههای کومله از کجا تأمین میشد؟
باید توجه داشته باشیم که یکی از اختلافات کومله با حزب دموکرات این بود که کومله میگفت حزب دموکرات وابسته به حزب بعث عراق است،البته کومله در این مورد درست می گفت بیربط نمیگفت و از سالهای بسیار دور، حزب دموکرات زیر بال و پر حزب بعث عراق بود و رفت و آمدهایی داشتند در آنجا. روابط خوبی داشتند حزب دموکرات با حزب بعث عراق.آن دو یعنی حزب دموکرات و حزب بعث ویژگیهای مشترکی داشتند که آنان را به هم نزدیک میکرد. بنابراین، تا قبل از شروع جنگ ایران و عراق، کومله مدعی است که منابع مالیاش توسط «یارمتی»، مثلاً پولهایی که مردم هدیه میدهند، از این طریق تأمین میشده در حالی که حتماً چنین نیست، یک سازمان که باید هزینه بهاصطلاح پیشمرگههایش را میداد نمیتوانست با کمکهای ناچیز بخشی از مردمی که خود معترف بودند فاقد رفاه هستند، اداره شود. بخشی از آن هزینهها به زور از مردم گرفته میشد. تعدادی اندک از مردم کمکهایی میکردند ولی بخش عمدهاش به زور گرفته میشد.
با شروع جنگ ایران و عراق یک فرصت طلایی برای تمام گروههای اپوزیسیون، از جمله کومله پیش آمد. آنها چون دشمن اصلی خودشان را جمهوری اسلامی میدانستند، بتدریج به رژیم بعثی نزدیک شدند و منبع درآمدشان کمکهای مالی حزب بعث عراق بود. یکی از اعضای حزب رنجبران به نام ایرج کشکولی گفته بود ما وقتی که بغداد میرفتیم تا کمکهای مالی بگیریم، میدیدیم که نمایندههای گروههای دیگری هم آمدهاند که مقرریشان را دریافت کنند. من در کتاب «مائوئیسم در ایران» نوشتم که شاید رژیم عراق جوری طراحی کرده بود که اینها با همدیگر مواجه بشوند و مطلع بشوند که دیگر گروهها نیز از رژیم عراق مقرری دریافت میکنند تا از این طریق قبح پول گرفتن از رژیم بعثی را بریزد. کومله در همان سالهای اولیه جنگ دقیقاً به رژیم عراق وابسته شد خصوصاً پس از ضرباتی که خوردند و مجبور شدند که ایران را ترک کنند. ترک ایران یعنی رفتن به کردستان عراق و آنجا وابستگیشان دوچندان شد. پولهای بیرویه عراق بود که به آنها میرسید.
این تأمین مالی فقط منحصر به عراق بود؟
ما باید یک تجربه تاریخی را در نظر داشته باشیم. وقتی بعضی از گروههای کمونیستی، مثلاً مائوئیستها یا تروتسکیستها در تقابل با اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفتند، چون در آن زمان جنگ سرد بود و تضاد بین امپریالیسم امریکا و شوروی در سطح جهانی شدت داشت، امریکا از هرگونه کمکی به آن دسته از گروههایی که در تقابل با اتحاد جماهیر شوروی بودند، دریغ نمیورزید و به همهشان کمک میکرد، چراکه هرچه بیشتر احزاب کمونیستی را از دور و اطراف اتحاد جماهیر شوروی پراکنده میکرد به نفع امریکا بود و بهتر میتوانست از آنها در بعد تبلیغاتی علیه شوروی استفاده کند. بنابراین امریکا در کمکرسانی به این سازمان و احزاب هیچ کوتاهی نکرد. سازمان سیا بیدریغ کمک میکرد. بر اساس این تجربه ما میتوانیم به این نتیجه برسیم که حتماً امریکا به اشکال مختلف، به هر کسی که با جمهوری اسلامی در تقابل قرار میگرفت، کمک میکرد. یعنی امریکا هر اپوزیسیونی را زیر بال و پر خودش قرار داد که بتواند به جمهوری اسلامی لطمهای بزند،چون الان دشمن اصلیاش جمهوری اسلامی است و تلاش میکرد تا این جمهوری اسلامی را حذف و سرنگون بکند. بیشک از مهمترین منابع مالی کومله و دیگر سازمانهای برانداز کمکهای مالی رژیم بعث عراق بود که خود از منابع دیگر تأمین میشد. آن عضو حزب رنجبران یادآور میشود که دلارهای دریافتی از عراق در باندرول بانک مرکزی عربستان پیچیده شده بود. این بدان معناست که دلارها از دولتهای مختلف به دست رژیم عراق میرسید تا آن را بین اپوزیسیون ایرانی توزیع کند.
مؤلفه بعدی بحث تبادل اطلاعاتی است. آیا کومله با کشورهایی که کمک دریافت میکرد، تبادل اطلاعاتی هم داشت؟ آیا کومله با سرویسهای اطلاعاتی پشتیبانان مالیاش یعنی امریکا، عراق و عربستان سعودی تبادل اطلاعاتی هم داشت؟
مسلماً کشورهایی که پول میدهند، حتماً انتظاراتی از دریافتکننده پول دارند. هرچند بعدها عبدالله مهتدی مدعی شد که ما بدون قید و شرط کمک مالی دریافت میکردیم، ولی چنین قید و شرطی وجود ندارد. کسی که پول میدهد، فقط به منظور ضربه نظامی زدن به کشور رقیب نیست و کسی که خیانت پیشه میکند، خیانت دیگر حد و مرزی ندارد. همان طوری که در اسناد انتهایی کتاب کومله آمده، اخبار مربوط به یگانهای نظامی جمهوری اسلامی را که کجا مستقر هستند و غیره و ذلک کومله در اختیار استخبارات عراق قرار میداد.
در سالهای بعد ما شاهد یک سری ائتلافها و انشعابها در گروه کومله هستیم. بهصورت خاص ائتلافشان با اتحادیه مبارزان کمونیست بود و در سالهای بعد انشعابشان با همین گروه و انشعاب بین اعضای اولیه کومله. درباره این ائتلافها و انشعابها بفرمایید. این ائتلافها و انشعابها به تعبیر ادبیات چپ استراتژیک بود یا تاکتیکی؟
همانطور که عرض کردم کومله یک سازمانی بود با یک بضاعت تئوریک اندک. اینها فاقد دانش مارکسیستی بودند. سوادشان از چند جزوه مارکسیستی فراتر نمیرفت. در آثار تئوریکشان هم مشخص است که فقیر بودند. از این جهت بسیار فقیر بودند. بنابر این خلأ ایدئولوژیک و خلأ نظری را باید پر میکردند. با یک گروهی به نام اتحاد مبارزان کمونیست. وحدت کردند و حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند ولی از همان اول معلوم بود که آب این دو گروه در یک جوی نخواهد رفت. یعنی همان طور که بعدها عبدالله مهتدی گفت، یک ائتلاف مصلحتی انجام دادند، واقعاً مصلحتی بود. ائتلافی بین دو گروهی که با همدیگر بسیار نامتجانس بودند. آنها حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند. آشکار بود که این ائتلاف هم دیری نخواهد پایید و به انشعاب منتهی خواهد شد و چند سال بعد این انشعاب صورت گرفت.
اعضایشان را اسم ببرید.
شاخصترین فرد اتحاد مبارزان کمونیست ژوبین رازانی با نام مستعار منصور حکمت بود که تئوریسین این گروه محسوب میشد. نفر دیگر برادر وی، شاهین، با نام مستعار خسرو داور و فردی به نام تورج عترت با نام مستعار حمید تقوایی بود.
این اولین انشعاب از حزب کمونیست ایران است. سرنوشت اینها چه شد؟
افراد انشعابی به اروپا رفتند و حزب کمونیست کارگری را تشکیل دادند و آنجا هم اختلافاتشان بالا گرفت. به دو سه گروه که همه هم مدعی بودند که پیرو اندیشههای منصور حکمت هستند، تقسیم شدند. حزب کمونیست ایران که بیشتر افراد آن اعضای کومله بودند و در این حزب ماندند و بعد اختلاف پیدا شد. عبدالله مهتدی از حزب کمونیست ایران جدا شد و تقریباً از کمونیسم فاصله گرفت و گفت ما اصلاً اشتباه کردیم که حزب کمونیست تشکیل دادیم.
علت انشعابشان چه بود؟
انشعابها اصولاً زمانی رخ میدهند که سیاستها با شکست مواجه میشود. همه همدیگر را عامل شکست معرفی میکنند. در زمان پیروزی کسی به دنبال انشعاب نیست. کومله نیز مشمول این قاعده بود. شکستهای پیدرپی هم در استراتژی و هم در تاکتیک و همچنین ناکارآمدی از مهمترین علل انشعاب در حزب کمونیست ایران بود. فساد و قدرتطلبی همه سازمان را دربر گرفته بود. همه علیه یکدیگر توطئه میکردند. در نزدیک شدن به امریکا رقابت میکردند. بالاخره اردوگاهنشینی پیامدهای خاص خود را دارد.
با انشعابهایی که در کومله صورت گرفته، آنها در حال حاضر به چند گروه تقسیم میشوند؟
بهطور مشخص در حال حاضر سه گروه هستند: ابراهیم علیزاده همچنان تحت نام حزب کمونیست ایران فعالیت میکند، عبدالله مهتدی که در سال 1379 از حزب کمونیست انشعاب کرد و بالاخره گروه عمر ایلخانیزاده که وی نیز در سال 1386 از گروه عبدالله مهتدی جدا شد. اینها وقتی که علیه همدیگر بیانیه میدهند، تندترین و زشتترین کلمات را به کار میبرند و همدیگر را به هرگونه جنایتی که ممکن است تصور کرد، متهم میکنند. آنها یکدیگر را سارق، فالانژ، قومپرست، لجنپراکن، کلاهبردار سیاسی، دار و دسته مافیایی و القابی از این دست میخوانند.
در حال حاضر دو قدرت خارجی به صورت خاص از گروه کومله حمایت میکنند. اول دولت سوئد که بسیاری از کردهای سیاسی زمانی که از ایران خارج شدند و به اروپا رفتند، به سوئد پناهنده شدند و دوم اسرائیل اخبار منتشر شده حاکی از کمکهای مختلف اسرائیل به این گروه است. در این مورد توضیح بفرمایید.
توجه داشته باشیم که جمهوری اسلامی با دولت سوئد مشکل عمدهای ندارد. این دو کشورمناسبات حداقلی دارند. البته سوئد هم مانند بسیاری از دیگر کشورهای اروپایی مأمن گروههای تروریستی است و به یکی از مراکز اصلی استقرار اعضای کومله و حزب دموکرات کردستان تبدیل شده است. متأسفانه دولت سوئد هم بنا به هر دلیلی حمایتهایی از اینها میکند.آنچه که مهم است و اهمیت دارد، حمایت اسرائیل از این گروه است. به طور طبیعی برای اسرائیل مهم است که گروههایی در اختیار داشته باشد که علیه منافع جمهوری اسلامی اقدام بکنند. اسرائیل از هر ظرفیتی استفاده میکند که لطمه بزند. خب چه ظرفیتی بهتر از همین گروههای اپوزیسیون که قصد براندازی و خرابکاری و لطمه زدن به این کشور را دارند؟ بنابراین مسلم است که اسرائیل از این گروهها و سازمانها نهایت استفاده را خواهد برد.
به یاد بیاوریم که نفتالی بنت گفته است ایران را با هزار ضربه چاقو از پای درمیآوریم. احزاب و سازمانهای اپوزیسیون از جمله کومله میتوانند چاقوهای نفتالی بنت باشند. این گروهها و سازمانها در ابتدا شعارهای ضداسرائیلی میدادند ولی بتدریج به اسرائیل نزدیک شدند و قبح همکاری با اسرائیل ریخت؛ به طوری که عبدالله مهتدی در جایی بیان کرده است که ما با دولت اسرائیل مشکلی نداریم، شاید این یک چراغ سبزی بود به اسرائیل که آماده هرگونه همکاری است. این احتمال میرود که همکاریها از مدتها پیش آغاز شده بود ولی اکنون با این حرف عبدالله مهتدی که در خاطراتش گفته، آن روابط پنهانی را علنی کرده است، یعنی خواسته به همه اعلام بکند که چنین روابطی جایز است و امکان آن وجود دارد و در حقیقت قبل از آن که روابط لو برود آن را افشا کرده است. همان طور که مدتها روابطشان با رژیم بعث عراق را کتمان میکردند، ولی بعدها علنی کردند. این روابط بوده، پولها دریافت میشده، دریافت سلاح بوده، تبادل اطلاعات نظامی بوده، اطلاعات مختلف از جاهای مختلف به رژیم بعث عراق میدادند ولی سالها بعد علنیاش کردند. من احتمال میدهم که این روابط با اسرائیل از قبلها بوده، مهتدی فقط در مصاحبهاش آن را علنی کرد که ما مشکلی نداریم. نه اینکه آن جمله در مصاحبه الزاماً چراغ سبز باشد برای شروع همکاری، بلکه برای اعلام وجود همکاری این جمله گفته شده است یعنی همه سازمانها و احزاب و گروهها، اعضا و هوادارها همه بدانند که این روابط و مناسبات وجود دارد.
لطفاً از روابط کومله و اسرائیل مثال بزنید؟
به طور مشخص آنچه که این روزها وزارت اطلاعات اعلام کرد، چند نفر از اعضای کومله که قصد خرابکاری در تأسیسات هستهای را داشتند، بازداشت شدهاند. آنها از اسرائیل هدایت میشدند. معلوم است برای عملیات در این سطح باید روابط از گذشتههای دور وجود داشته باشد تا موساد افرادش را برای عملیات گزینش کند، آموزش بدهد و سپس راهی ایران کند؛ یعنی تصور نکنید این تیمی که از گروه عبدالله مهتدی استخدام شده مربوط به شش ماه گذشته است؛ باید سابقهاش را برد به مثلاً چند سال گذشته که اینها آموزشهای لازم را برای عملیاتی در چنین سطح ببینند. اینها باید از گذشته دور روابطشان، تقاضاهایشان، انتظارهایشان از یکدیگر هماهنگ میشد تا به این عملیات منجر بشود، پس معلوم است که از گذشتههای دور این روابط وجود داشت. حتی گفته میشود که در جریان ترور برخی شهدای هستهای، گروه عبدالله مهتدی یکی از کانالهای ورود ادوات تسلیحاتی مربوط به ترور شهدا به کشور بود.
شما فرمودید که این سه گروه - یعنی گروه ابراهیم علیزاده، گروه عبدالله مهتدی و گروه عمر ایلخانیزاده- در یک خصومت جدی و خیلی شدید با همدیگر قرار دارند، آیا در این گروهها بهخاطر این موضعی که نسبت به همدیگر دارند، به این نقطه میرسند که علیه همدیگر اقداماتی عملیاتی و تروریستی یا اطلاعاتی بکنند؟
توجه داشته باشید هنگامی که یک فرد و یا یک گروه به هموطنان خود خیانت میکند هرگونه خیانت دیگر از آن فرد یا آن گروه متصور است. میدانیم هنگامی که سردشت و حلبچه از سوی رژیم بعث عراق بمباران شیمیایی شد و هزاران نفر از کردها اعم از زن و بچه و سالخورده به طرز دردناکی جان باختند، اعضای کومله مشغول مغازله با آن رژیم جنایتکار بودند و گویا که اصلاً اتفاقی نیفتاده است. اینان همانها هستند. حتی از یک عذرخواهی از مردم کردستان ایران نیز دریغ کردند. از چنین گروهی انتظاری بیش از این نمیرود که برضد همگروهیهای سابق و لاحق خود به بیرحمانهترین شکل اقدام نکند.آنها آنقدر خصومتشان برضد یکدیگر بالا گرفته که با چاقو به یکدیگر حمله میکنند، تا حدی که روانه بیمارستان میشوند. خانه همگروهیهای سابق خود را غارت میکنند، همدیگر را به دزدی متهم میکنند. گویا اعضای کومله غیر از هتاکی و چاقوکشی روش دیگری برای متقاعد ساختن حریف فرا نگرفتهاند. اکنون تاریخ بهتر میتواند درباره جنگ کردستان قضاوت کند.
به نظر شما سرنوشت هر کدام از این سه گروه در آینده به چه صورت خواهد بود؟
من تصور میکنم که اینها از گروهی نسبتاً سیاسی که داعیه سوسیالیسم و برابری انسانها را داشتند به گروهی مافیایی تبدیل شدهاند. در برابر پول حتی حاضرند همگروهی سابق خود را به قتل برسانند. هر که بتواند بیشتر پول بدهد، بهتر میتواند از آنان اجیر کند. از جامعه کردستان به کلی طرد شدهاند. کردهای ایران و کردهای عراق همان طور که نمیتوانند جنایات رژیم عراق نسبت به خود را ببخشایند، نمیتوانند کسانی را که پول گرفتند تا سکوت کنند را نیز ببخشایند بنابراین اینها در همان حد بسیار معدود و محدودی به حیاتشان ادامه میدهند و حداکثر به عنوان سرباز پیاده کشورهای بیگانه عمل خواهند کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
اصلاحات سهگانه
-
سلام بر بیرق و علم
-
کاهش فاصله طبقاتی در دولت سیزدهم
-
زنگ خطر برای واشنگتن
-
بازگشت به وین
-
وزرا برنگشته، احضار میشوند!
-
پولپاشی «قهرمانهای تقلبی» علیه استاندار جهادی
-
همکاری کومله با موساد در ترور دانشمندان هستهای
اخبارایران آنلاین