ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ابوالفضل زهرهوند، دیپلمات پیشین در گفتوگو با «ایران» درباره سرانجام ناکامی غرب در جنگ روانی علیه کشورمان مطرح کرد
امریکا مجبور است به دیپلماسی بازگردد
گروه سیاسی/ بیانیه مشترک سران امریکا و فرانسه در حمایت از تداوم اغتشاشات در ایران، از شکستی حکایت میکند که جبهه غرب در تحقق اهداف زیادهطلبانه خود متحمل شده است. ابوالفضل زهرهوند، دیپلمات پیشین کشور در گفتوگو با «ایران» به بررسی این تحولات پرداخته و از هدف بلندمدت ایالات متحده در روند تقابلجویانه خود علیه ایران رمزگشایی کرده است.
مذاکرات رفع تحریمها در نقطه توقف قرار گرفته است و به نظر میرسد امریکا بیش از توجه به این فرایند، برای تحقق اهدافش، چشم به نقطه دیگری یعنی حمایت از اغتشاشات ایران دوخته است. چنان که بیانیه مشترک اخیر «جو بایدن» و «امانوئل مکرون» از این امر حکایت میکند. نظر شما چیست؟
حمایت غرب به رهبری امریکا از آشوبهای اخیر ایران به موازات طرحی صورت گرفته که امریکا سالها پیش با پرونده سازی بر سر فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران کلید زده است. طرح بزرگی که موضوعات متعددی را در دستور کار داشت تا در یک فرایند تدریجی، ایران را به مذاکرات درباره آنها وادار کند. در این مسیر، موضوع هستهای گام نخست به شمار میآمد که پس از طی دورهای فشار و تحریم و مذاکره به توافق 2015 منجر شد. اما این در حالی بود که امریکا با وجود این توافق که به نوعی در دولت پیشین به ایران تحمیل شد، همچنان امکان این را برای خود دید که آن را به شکل ناقصی اجرا کند و وقتی هم که با تصمیم دولت پیشین از آن خارج شد، تلاش کرد با تصویب قریب به 3 هزار تحریم به بهانههای دیگر، فشار بر ایران را به سطحی برساند که فازهای بعدی یعنی زمینه برای مذاکره درباره موضوعات دیگر و پیوند دادن آن به توافق 2015 و به وجود آوردن یک توافق جامع را کلید بزند.
توافق جامع ناظر به موضوعاتی همچون نقش منطقهای و فعالیتهای موشکی ایران؟
بله؛ از اول طرح ادعاها علیه فعالیتهای هستهای ایران بخشی از پروژه بزرگتر امریکا علیه امنیت ملی کشورمان بود. قرار بود این پروژه با برجام هستهای شروع شود سپس به نقطه بعدی و مذاکرات جامع برسد. بنابراین امریکاییها در مذاکرات اخیر به ایران اعلام کردند که اگر فقط بر موضوع هستهای متمرکز شود و از امریکا تضمین بخواهد، این کشور تضمینی نمیدهد. به همین دلیل مذاکرات متوقف شد. از این رو امریکاییها تمرکز خود را بر پیش بردن عملیات روانی علیه ایران قرار دادند. البته این در حالی است که به وجود آمدن عوامل دیگر هم مشکلات داخلی آنها را تشدید کرد؛ یعنی اگر امریکا تصور میکرد اقدامات تحریک برانگیزش سبب میشود تا روسیه واکنش متناسب نشان دهد که باعث بحران نظامی در اوکراین شود، این اقدامات را انجام نمیداد. الان امریکا و متحدانش در ناتو وضعیت صفر و یک دارند. این وضعیت، موقعیت آنها را در پیگیری اهداف خود در قبال ایران هم متزلزل کرده است. از این رو آنها اینک توجه خاصی به اتفاقات داخل ایران دارند.
دولت سیزدهم ناظر به چنین پیشینهای مبنی بر بدعهدی غیر قابل انکار امریکا و شرکای اروپاییاش به این نتیجه رسید نقطه تمرکز سیاست خارجی خود را از توافقی که عملاً برایش کار نمیکرد بردارد و ضمن پیگیری هوشمندانه مذاکرات، عرصههای دیگر سیاست خارجی خود را تقویت کند. این امر چه اندازه بر رویکرد دولت «بایدن» که دستکم در مواضع اعلامیاش خواستار بازگشت به این توافق بود، اثرگذاشت؟ صرفاً شکست سیاست فشار حداکثری باعث بازگشت به دیپلماسی شد یا همچنان نگه داشتن روزنههای دیپلماسی جهت دستیابی به توافق جامعی که اشاره کردید؟
دستیابی به توافق 2015 تنها یکی از چند پلن امریکا برای رسیدن به هدف بزرگتر خود در قبال ایران بود. امریکاییها به موازات این رویکرد، یک پروژه ضد امنیتی را نیز در قبال ایران به اجرا درآوردهاند که در بطن خود تجزیه ژئوپلیتیکی و فروپاشی نظام سیاسی ایران را هدف قرار داده است اما برای اقناع و توجیه افکار عمومی جهت اجرای این پروژه نیاز دارند که در مواضع اعلامی، خود را همچنان به دیپلماسی با ایران پایبند اعلام کنند و مرتب تأکید بر آمادگی بر مذاکره داشته باشند. اما لایه پنهان و اصلی این سیاست نمایشی، همان طرحی است که آنها در سالها و ماههای اخیر از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی از یک سو و حمایت سازماندهی شده از ناآرامیهای داخل ایران دنبال میکنند.
نباید فراموش کرد که امریکاییها پیش از این تنها از طریق تحریم برای رسیدن به اهداف سیاسی خود به دنبال فرصتسازی بودند اما نتوانستند به نتایج لازم برسند از این رو تمرکز اصلی خود را بر زمینهسازی جهت اجماع سیاسی علیه ایران در فضاهایی مانند شورای حکام آژانس و همچنین مجمع عمومی سازمان ملل و پیگیری قطعنامههای حقوق بشری گذاشتهاند. در حقیقت دلیل اصلی تمرکز کنونی امریکا بر جنگ نرم با ایران به دلیل فقدان ظرفیت مواجهه سخت با کشورمان از طریق تحریم و رویکرد نظامی بوده است. یعنی اگر به این اطمینان میرسیدند که امکان تحقق خواستههای خود را از طریق یک جنگ نظامی دارند، این کار را میکردند اما به درستی به این ارزیابی رسیدند چنین ظرفیتی را ندارند و به این ترتیب جنگ روانی علیه ایران را در ابعاد وسیعتری دنبال کردند.
در رویارویی با این سیاست، دولت سیزدهم در عین تمرکز بر تقویت سیاست خارجی خود در سایر حوزهها تلاش کرد سر رشته دیپلماسی در مذاکرات را حفظ کند. در روند همین مذاکرات هم بود که امریکا به دنبال رسیدن به سطح جدیدی از مذاکره یعنی پیگیری مذاکرات جامع بود اما به رغم همه تلاشهای کارشکنانه و پرفشار خود با سد محکمی روبهرو شد و دولت آقای رئیسی با افزوده شدن موضوعات دیگری به مذاکرات وین به مخالفت برخاست.
چنان که اشاره کردید فشار امریکا بر آژانس هم بخشی از پازل جنگ روانی این کشور به شمار میآید. این فشار با وجود همکاری سازنده ایران با آژانس چه اندازه میتواند نتیجه بخش باشد؟
آژانس که همیشه ابزار دست غرب در برهههای مختلف بوده است. اما امریکا و شرکای اروپاییاش آژانس را فرصتی میبینند تا برای مثال پرونده ایران را به شورای امنیت بکشانند یا اجماع سیاسی علیه آن شکل دهند و در سطحی بالاتر ایران را ذیل بند 41 فصل 7 قرار دهند؛ یعنی آنها آژانس را فرصتی برای بسترسازی سیاسی علیه ایران میدانند. اما مسأله اینجاست که کارت همراهی روسیه و چین را ندارند و بدون این دو کشور نمیتوانند هیچ کاری بکنند اما فعلاً در حال بسترسازی هستند.
در این روند به نظر میرسد حمایت از اغتشاشات در کانون جنگ نرم قرار گرفته است. درست است؟
بله؛ اغتشاشات بستری بود که امریکا و شرکای اروپاییاش حمایت از آن را در دو بعد مورد توجه قرار دادهاند؛ از یک سو تلاش میکنند با آوردن نیروهای خارجی همچون کومله، دموکرات و منافقین و سلطنتطلبان سوخت اولیه را برای اغتشاشات فراهم کنند. هدفشان از این راهکار هم تعمیق آشوبها و فعال کردن لایه خاکستری ساکت در ایران است تا پس از آن با سوء استفاده از فضای پیرامونی ایران، جنگهای نیابتی را ذیل هدف فروپاشی و تجزیه سرزمینی ایران کلید بزنند. این امر با هوشیاری و تدبیر نیروهای امنیتی ایران در مدیریت فضا شکست خورده است. «ویلیام برنز»، رئیس سازمان CIA، مدیر این پروژه است و سنتکام مرکزیت و بخش نظامی و امنیتی مسئول اجرای این پروژه است که در همکاری تنگاتنگ با مقامهای صهیونیستی آن را دنبال میکنند. این در حالی است که غرب میبایستی این سناریو را در کوتاه مدت به اجرا درآورد اما برخلاف تصورشان بتدریج نشانههای شکست این محاسبه اشتباه در حال پدیدار شدن است. بعد دیگری که امریکا و دیگر کشورهای غربی در حال اجرای آن در بستر آشوبها هستند، ایجاد اجماع سیاسی در فضای بینالملل و در عرصههایی همچون سازمان ملل متحد است. نمونه آن هم قطعنامه اخیر شورای حقوق بشر بود که با آرای شکننده به تصویب رسید.
چنان که اشاره کردید نشانههای شکست امریکا در سناریوی سازماندهی اغتشاشات پدیدار شده است بنابراین چه آلترناتیوی را میتوان برای این کشور در قبال جمهوری اسلامی متصور بود؟
تردیدی وجود ندارد که امریکاییها در صحنه عملیات روانی در بستر آشوبسازی شکست خوردهاند اما مشکل این کشور این است که الان استراتژی امریکا در قبال ایران با راهبرد تلآویو همخوان نیست. مقامهای صهیونیستی تلاش میکنند همچنان امریکا را برای حمله نظامی علیه ایران ترغیب کنند اما واشنگتن با وقوف به این واقعیت که جنگ با ایران بسیار پرهزینه است و آن را دچار فرسایش و شکست در سیاست خاورمیانهای خود میکند، تمایلی به این همراهی ندارند. هدف امریکا از مذاکره با ایران بازیابی اعتبار از دست رفتهاش در صحنه بینالملل و مهار چین و روسیه است و تاکنون هم نتوانسته از طریق تحریم و تشدید عملیات روانی به بهانه اغتشاشات آن را محقق سازد.
از این رو معتقدم اگر در نهایت به نقطه بنبست برسد تنها گزینهای که برای آن باقی میماند، این است که وارد تعامل بازدارنده با ایران شود؛ یعنی نه امریکا به ایران کاری داشته باشد و نه ایران به امریکا. در این صورت باید ایران را به عنوان یک پارادایم مستقل غیروابسته به هیچ کشوری از جمله چین و روسیه در نظر بگیرند. تنها در این صورت امکان دستیابی به یک توافق پایدار و قابل اعتماد با ایران را دارند. مذاکرهای که در آن موضوع ادعاهای هستهای و برجام دو و سه مطرح نیست. بویژه که راهبرد اصلی امریکا خروج تدریجی از خاورمیانه است و نمیخواهد هزینه زیادی بابت مواجهه با ایران بپردازد. از این رو برای واشنگتن این نیاز وجود دارد یا از طریق جنگ نرم و همسویی با تحولات داخلی ایران به هدف خود برسد یا در صورت شکست این راهبرد که به نظر میرسد هم اینک اتفاق افتاده است، رویکرد دیپلماتیک را فرصتی برای حل چالشهای باقی مانده در خاورمیانه ببیند. معتقدم امریکاییها بتدریج به سمت گزینه دیپلماسی جدیتر گام برمیدارند.
مذاکرات رفع تحریمها در نقطه توقف قرار گرفته است و به نظر میرسد امریکا بیش از توجه به این فرایند، برای تحقق اهدافش، چشم به نقطه دیگری یعنی حمایت از اغتشاشات ایران دوخته است. چنان که بیانیه مشترک اخیر «جو بایدن» و «امانوئل مکرون» از این امر حکایت میکند. نظر شما چیست؟
حمایت غرب به رهبری امریکا از آشوبهای اخیر ایران به موازات طرحی صورت گرفته که امریکا سالها پیش با پرونده سازی بر سر فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران کلید زده است. طرح بزرگی که موضوعات متعددی را در دستور کار داشت تا در یک فرایند تدریجی، ایران را به مذاکرات درباره آنها وادار کند. در این مسیر، موضوع هستهای گام نخست به شمار میآمد که پس از طی دورهای فشار و تحریم و مذاکره به توافق 2015 منجر شد. اما این در حالی بود که امریکا با وجود این توافق که به نوعی در دولت پیشین به ایران تحمیل شد، همچنان امکان این را برای خود دید که آن را به شکل ناقصی اجرا کند و وقتی هم که با تصمیم دولت پیشین از آن خارج شد، تلاش کرد با تصویب قریب به 3 هزار تحریم به بهانههای دیگر، فشار بر ایران را به سطحی برساند که فازهای بعدی یعنی زمینه برای مذاکره درباره موضوعات دیگر و پیوند دادن آن به توافق 2015 و به وجود آوردن یک توافق جامع را کلید بزند.
توافق جامع ناظر به موضوعاتی همچون نقش منطقهای و فعالیتهای موشکی ایران؟
بله؛ از اول طرح ادعاها علیه فعالیتهای هستهای ایران بخشی از پروژه بزرگتر امریکا علیه امنیت ملی کشورمان بود. قرار بود این پروژه با برجام هستهای شروع شود سپس به نقطه بعدی و مذاکرات جامع برسد. بنابراین امریکاییها در مذاکرات اخیر به ایران اعلام کردند که اگر فقط بر موضوع هستهای متمرکز شود و از امریکا تضمین بخواهد، این کشور تضمینی نمیدهد. به همین دلیل مذاکرات متوقف شد. از این رو امریکاییها تمرکز خود را بر پیش بردن عملیات روانی علیه ایران قرار دادند. البته این در حالی است که به وجود آمدن عوامل دیگر هم مشکلات داخلی آنها را تشدید کرد؛ یعنی اگر امریکا تصور میکرد اقدامات تحریک برانگیزش سبب میشود تا روسیه واکنش متناسب نشان دهد که باعث بحران نظامی در اوکراین شود، این اقدامات را انجام نمیداد. الان امریکا و متحدانش در ناتو وضعیت صفر و یک دارند. این وضعیت، موقعیت آنها را در پیگیری اهداف خود در قبال ایران هم متزلزل کرده است. از این رو آنها اینک توجه خاصی به اتفاقات داخل ایران دارند.
دولت سیزدهم ناظر به چنین پیشینهای مبنی بر بدعهدی غیر قابل انکار امریکا و شرکای اروپاییاش به این نتیجه رسید نقطه تمرکز سیاست خارجی خود را از توافقی که عملاً برایش کار نمیکرد بردارد و ضمن پیگیری هوشمندانه مذاکرات، عرصههای دیگر سیاست خارجی خود را تقویت کند. این امر چه اندازه بر رویکرد دولت «بایدن» که دستکم در مواضع اعلامیاش خواستار بازگشت به این توافق بود، اثرگذاشت؟ صرفاً شکست سیاست فشار حداکثری باعث بازگشت به دیپلماسی شد یا همچنان نگه داشتن روزنههای دیپلماسی جهت دستیابی به توافق جامعی که اشاره کردید؟
دستیابی به توافق 2015 تنها یکی از چند پلن امریکا برای رسیدن به هدف بزرگتر خود در قبال ایران بود. امریکاییها به موازات این رویکرد، یک پروژه ضد امنیتی را نیز در قبال ایران به اجرا درآوردهاند که در بطن خود تجزیه ژئوپلیتیکی و فروپاشی نظام سیاسی ایران را هدف قرار داده است اما برای اقناع و توجیه افکار عمومی جهت اجرای این پروژه نیاز دارند که در مواضع اعلامی، خود را همچنان به دیپلماسی با ایران پایبند اعلام کنند و مرتب تأکید بر آمادگی بر مذاکره داشته باشند. اما لایه پنهان و اصلی این سیاست نمایشی، همان طرحی است که آنها در سالها و ماههای اخیر از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی از یک سو و حمایت سازماندهی شده از ناآرامیهای داخل ایران دنبال میکنند.
نباید فراموش کرد که امریکاییها پیش از این تنها از طریق تحریم برای رسیدن به اهداف سیاسی خود به دنبال فرصتسازی بودند اما نتوانستند به نتایج لازم برسند از این رو تمرکز اصلی خود را بر زمینهسازی جهت اجماع سیاسی علیه ایران در فضاهایی مانند شورای حکام آژانس و همچنین مجمع عمومی سازمان ملل و پیگیری قطعنامههای حقوق بشری گذاشتهاند. در حقیقت دلیل اصلی تمرکز کنونی امریکا بر جنگ نرم با ایران به دلیل فقدان ظرفیت مواجهه سخت با کشورمان از طریق تحریم و رویکرد نظامی بوده است. یعنی اگر به این اطمینان میرسیدند که امکان تحقق خواستههای خود را از طریق یک جنگ نظامی دارند، این کار را میکردند اما به درستی به این ارزیابی رسیدند چنین ظرفیتی را ندارند و به این ترتیب جنگ روانی علیه ایران را در ابعاد وسیعتری دنبال کردند.
در رویارویی با این سیاست، دولت سیزدهم در عین تمرکز بر تقویت سیاست خارجی خود در سایر حوزهها تلاش کرد سر رشته دیپلماسی در مذاکرات را حفظ کند. در روند همین مذاکرات هم بود که امریکا به دنبال رسیدن به سطح جدیدی از مذاکره یعنی پیگیری مذاکرات جامع بود اما به رغم همه تلاشهای کارشکنانه و پرفشار خود با سد محکمی روبهرو شد و دولت آقای رئیسی با افزوده شدن موضوعات دیگری به مذاکرات وین به مخالفت برخاست.
چنان که اشاره کردید فشار امریکا بر آژانس هم بخشی از پازل جنگ روانی این کشور به شمار میآید. این فشار با وجود همکاری سازنده ایران با آژانس چه اندازه میتواند نتیجه بخش باشد؟
آژانس که همیشه ابزار دست غرب در برهههای مختلف بوده است. اما امریکا و شرکای اروپاییاش آژانس را فرصتی میبینند تا برای مثال پرونده ایران را به شورای امنیت بکشانند یا اجماع سیاسی علیه آن شکل دهند و در سطحی بالاتر ایران را ذیل بند 41 فصل 7 قرار دهند؛ یعنی آنها آژانس را فرصتی برای بسترسازی سیاسی علیه ایران میدانند. اما مسأله اینجاست که کارت همراهی روسیه و چین را ندارند و بدون این دو کشور نمیتوانند هیچ کاری بکنند اما فعلاً در حال بسترسازی هستند.
در این روند به نظر میرسد حمایت از اغتشاشات در کانون جنگ نرم قرار گرفته است. درست است؟
بله؛ اغتشاشات بستری بود که امریکا و شرکای اروپاییاش حمایت از آن را در دو بعد مورد توجه قرار دادهاند؛ از یک سو تلاش میکنند با آوردن نیروهای خارجی همچون کومله، دموکرات و منافقین و سلطنتطلبان سوخت اولیه را برای اغتشاشات فراهم کنند. هدفشان از این راهکار هم تعمیق آشوبها و فعال کردن لایه خاکستری ساکت در ایران است تا پس از آن با سوء استفاده از فضای پیرامونی ایران، جنگهای نیابتی را ذیل هدف فروپاشی و تجزیه سرزمینی ایران کلید بزنند. این امر با هوشیاری و تدبیر نیروهای امنیتی ایران در مدیریت فضا شکست خورده است. «ویلیام برنز»، رئیس سازمان CIA، مدیر این پروژه است و سنتکام مرکزیت و بخش نظامی و امنیتی مسئول اجرای این پروژه است که در همکاری تنگاتنگ با مقامهای صهیونیستی آن را دنبال میکنند. این در حالی است که غرب میبایستی این سناریو را در کوتاه مدت به اجرا درآورد اما برخلاف تصورشان بتدریج نشانههای شکست این محاسبه اشتباه در حال پدیدار شدن است. بعد دیگری که امریکا و دیگر کشورهای غربی در حال اجرای آن در بستر آشوبها هستند، ایجاد اجماع سیاسی در فضای بینالملل و در عرصههایی همچون سازمان ملل متحد است. نمونه آن هم قطعنامه اخیر شورای حقوق بشر بود که با آرای شکننده به تصویب رسید.
چنان که اشاره کردید نشانههای شکست امریکا در سناریوی سازماندهی اغتشاشات پدیدار شده است بنابراین چه آلترناتیوی را میتوان برای این کشور در قبال جمهوری اسلامی متصور بود؟
تردیدی وجود ندارد که امریکاییها در صحنه عملیات روانی در بستر آشوبسازی شکست خوردهاند اما مشکل این کشور این است که الان استراتژی امریکا در قبال ایران با راهبرد تلآویو همخوان نیست. مقامهای صهیونیستی تلاش میکنند همچنان امریکا را برای حمله نظامی علیه ایران ترغیب کنند اما واشنگتن با وقوف به این واقعیت که جنگ با ایران بسیار پرهزینه است و آن را دچار فرسایش و شکست در سیاست خاورمیانهای خود میکند، تمایلی به این همراهی ندارند. هدف امریکا از مذاکره با ایران بازیابی اعتبار از دست رفتهاش در صحنه بینالملل و مهار چین و روسیه است و تاکنون هم نتوانسته از طریق تحریم و تشدید عملیات روانی به بهانه اغتشاشات آن را محقق سازد.
از این رو معتقدم اگر در نهایت به نقطه بنبست برسد تنها گزینهای که برای آن باقی میماند، این است که وارد تعامل بازدارنده با ایران شود؛ یعنی نه امریکا به ایران کاری داشته باشد و نه ایران به امریکا. در این صورت باید ایران را به عنوان یک پارادایم مستقل غیروابسته به هیچ کشوری از جمله چین و روسیه در نظر بگیرند. تنها در این صورت امکان دستیابی به یک توافق پایدار و قابل اعتماد با ایران را دارند. مذاکرهای که در آن موضوع ادعاهای هستهای و برجام دو و سه مطرح نیست. بویژه که راهبرد اصلی امریکا خروج تدریجی از خاورمیانه است و نمیخواهد هزینه زیادی بابت مواجهه با ایران بپردازد. از این رو برای واشنگتن این نیاز وجود دارد یا از طریق جنگ نرم و همسویی با تحولات داخلی ایران به هدف خود برسد یا در صورت شکست این راهبرد که به نظر میرسد هم اینک اتفاق افتاده است، رویکرد دیپلماتیک را فرصتی برای حل چالشهای باقی مانده در خاورمیانه ببیند. معتقدم امریکاییها بتدریج به سمت گزینه دیپلماسی جدیتر گام برمیدارند.
مقامات عالی انگلیس، فرانسه و کانادا خواهان سرکوب شدید معترضان خود شدند
سرکوب اعتراضات در غرب، حمایت از اغتشاشات در ایران
گروه سیاسی/ اعتراضات به سیاستهای دولتهای غربی توسط مردم این کشورها در حالی بالا گرفته است که مقامات این کشورها به هیچ عنوان این اعتراضات را به رسمیت نشناخته و صراحتاً از سرکوب مردم سخن میگویند. در حالی معترضان به وضعیت محیط زیست و نقش سیاستهای مخرب دولتمردان انگلیس به خیابانها آمدهاند و تجمعات مسالمتآمیزی را ایجاد کردهاند که هیچ رسانه بیگانهای به این مسأله دامن نزده و رنگ و بویی از اغتشاش و ناامنی نیز در این کشور وجود ندارد.با این حال نشریه «نشنال» گزارش داده، نخستوزیر انگلیس پنجشنبه گذشته در دیدار با رؤسای پلیس این کشور خواستار سرکوب اعتراضات شد.
سرکوب اعتراضات غیرقانونی
ریشی سوناک نخستوزیر تازه منصوب شده انگلیس علت تأکید بر سرکوب را مختل شدن زندگی مردم عادی با اعتراضات زیستمحیطی دانسته و مدعی شده همین دلیل، تظاهرات را کاملاً غیر قابل قبول کرده است. وی در این خصوص گفته با رؤسای پلیس نشست برگزار کردم تا به وضوح به آنها بگویم که از اقدام قاطعانه برای «سرکوب اعتراضات غیرقانونی» حمایت میکنم.
وی با خودخواه خواندن معترضان ادامه داد: «غیر قابل قبول است که زندگی مردم عادی به دست اقلیت خودخواه مختل شود. نظر من این است، کسانی که قانون را زیر پا میگذارند باید با تمام قدرت پیامدهایش را احساس کنند و این چیزی است که من مصمم به ارائه آن هستم.»
صدایتان را شنیدیم؛ به خانه بروید!
جاستین ترودو نخست وزیر کانادا نیز که حمایتهای مستمرش از اغتشاشات در ایران بدون توجه به حملات تروریستی در ایران و جان باختن مردم و حافظان امنیت معروف بوده، به اعتراضات داخل کانادا واکنش متفاوتی از خود نشان داده است.
نخست وزیر کانادا تجمع مسالمتآمیز مردم را «اشغال خیابانها» خوانده و گفته این اقدام با اعتراض متفاوت است و اجبار کردن به تغییر در سیاستهای عمومی به بهانه اعتراضات نگرانکننده است. ترودو که همچنان کشورش با ویروس کرونا دست و پنجه نرم میکند، اعتراضات معروف به «کاروان آزادی» را که علیه قوانین سخت مربوط به کووید19 میباشد، محکوم به سرکوب دانسته است.ترودو در این سخنرانی عنوان کرد: «من کاملاً مطمئن و آسوده خاطر هستم که کارم در موافقت با به کارگیری آن قانون (برای برخورد با آن اعتراضات) درست بود.» نخست وزیر کانادا اظهار کرد: «مسأله این نبود که معترضان بخواهند صدایشان شنیده شود، مسأله این بود که آنها میخواستند از آنها تبعیت شود.»
نخست وزیر کانادا همچنین نکته جالبی را قبلاً مطرح کرده و گفته بود: «فشار آوردن برای تغییر سیاستهای عمومی با استفاده از تظاهرات امری نگرانکننده است. اینکه بیاییم جایی را اشغال کرده و بگوییم تا زمان تغییر قانون آنجا را ترک نمیکنیم آن هم به شکلی که مخرب و بالقوه خطرناک باشد با این فرق دارد که صرفاً اعتراض کنیم و بگوییم میخواهیم سیاستهای عمومی تغییر کند.»
جلیقه زردها دیده نمیشوند
مشابه همین استاندارد دوگانه را میتوان در ارتباط با فرانسه نیز مشاهده کرد. امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه که نام اغتشاشات در ایران را حرکت انقلابی گذاشته سالها با سرکوب جنبش «جلیقه زردها» به اعتراضات مشروع مردم خود بیتوجه است و بارها از سرکوب و برخورد خشن پلیس با معترضان حمایت کرده است. جلیقه زردها به وضعیت بد اقتصادی، افزایش مالیات، قیمت سوخت و در ماههای اخیر به قیمت سرسامآور انرژی ناشی از عواقب جنگ اوکراین اعتراض دارند؛ اما توسط دولت خود و دیگر دولتهای اروپایی و امریکایی مورد توجه و حمایت قرار نگرفتهاند. این استاندارد دوگانه نسبت به مسأله اغتشاشات در ایران و سرکوب معترضان در غرب، همواره در دستور کار رژیمهای غربی بوده است.
سرکوب اعتراضات غیرقانونی
ریشی سوناک نخستوزیر تازه منصوب شده انگلیس علت تأکید بر سرکوب را مختل شدن زندگی مردم عادی با اعتراضات زیستمحیطی دانسته و مدعی شده همین دلیل، تظاهرات را کاملاً غیر قابل قبول کرده است. وی در این خصوص گفته با رؤسای پلیس نشست برگزار کردم تا به وضوح به آنها بگویم که از اقدام قاطعانه برای «سرکوب اعتراضات غیرقانونی» حمایت میکنم.
وی با خودخواه خواندن معترضان ادامه داد: «غیر قابل قبول است که زندگی مردم عادی به دست اقلیت خودخواه مختل شود. نظر من این است، کسانی که قانون را زیر پا میگذارند باید با تمام قدرت پیامدهایش را احساس کنند و این چیزی است که من مصمم به ارائه آن هستم.»
صدایتان را شنیدیم؛ به خانه بروید!
جاستین ترودو نخست وزیر کانادا نیز که حمایتهای مستمرش از اغتشاشات در ایران بدون توجه به حملات تروریستی در ایران و جان باختن مردم و حافظان امنیت معروف بوده، به اعتراضات داخل کانادا واکنش متفاوتی از خود نشان داده است.
نخست وزیر کانادا تجمع مسالمتآمیز مردم را «اشغال خیابانها» خوانده و گفته این اقدام با اعتراض متفاوت است و اجبار کردن به تغییر در سیاستهای عمومی به بهانه اعتراضات نگرانکننده است. ترودو که همچنان کشورش با ویروس کرونا دست و پنجه نرم میکند، اعتراضات معروف به «کاروان آزادی» را که علیه قوانین سخت مربوط به کووید19 میباشد، محکوم به سرکوب دانسته است.ترودو در این سخنرانی عنوان کرد: «من کاملاً مطمئن و آسوده خاطر هستم که کارم در موافقت با به کارگیری آن قانون (برای برخورد با آن اعتراضات) درست بود.» نخست وزیر کانادا اظهار کرد: «مسأله این نبود که معترضان بخواهند صدایشان شنیده شود، مسأله این بود که آنها میخواستند از آنها تبعیت شود.»
نخست وزیر کانادا همچنین نکته جالبی را قبلاً مطرح کرده و گفته بود: «فشار آوردن برای تغییر سیاستهای عمومی با استفاده از تظاهرات امری نگرانکننده است. اینکه بیاییم جایی را اشغال کرده و بگوییم تا زمان تغییر قانون آنجا را ترک نمیکنیم آن هم به شکلی که مخرب و بالقوه خطرناک باشد با این فرق دارد که صرفاً اعتراض کنیم و بگوییم میخواهیم سیاستهای عمومی تغییر کند.»
جلیقه زردها دیده نمیشوند
مشابه همین استاندارد دوگانه را میتوان در ارتباط با فرانسه نیز مشاهده کرد. امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه که نام اغتشاشات در ایران را حرکت انقلابی گذاشته سالها با سرکوب جنبش «جلیقه زردها» به اعتراضات مشروع مردم خود بیتوجه است و بارها از سرکوب و برخورد خشن پلیس با معترضان حمایت کرده است. جلیقه زردها به وضعیت بد اقتصادی، افزایش مالیات، قیمت سوخت و در ماههای اخیر به قیمت سرسامآور انرژی ناشی از عواقب جنگ اوکراین اعتراض دارند؛ اما توسط دولت خود و دیگر دولتهای اروپایی و امریکایی مورد توجه و حمایت قرار نگرفتهاند. این استاندارد دوگانه نسبت به مسأله اغتشاشات در ایران و سرکوب معترضان در غرب، همواره در دستور کار رژیمهای غربی بوده است.
امیرعبداللهیان در گفت وگوی تلفنی با «جوزپ بورل» مطرح کرد
اهداف راهبردی اتحادیه اروپا، قربانی مطامع گروههای خشونتگرا
گروه سیاسی/ وزیر امور خارجه ایران و مسؤل عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفت وگویی تلفنی در خصوص موضوعات مورد اهتمام مشترک تبادل نظر کردند. حسین امیرعبداللهیان و جوزپ بورل، در گفت وگویی تلفنی آخرین وضعیت روند مذاکره لغو تحریمها و همکاری جمهوری اسلامی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بررسی کردند.
امیرعبداللهیان در این گفت وگوی تلفنی با انتقاد از ادبیات خارج از نزاکت دیپلماتیک بکار رفته اخیر از سوی یکی دو وزیر اروپایی اظهار داشت: امروز در اروپا برخی سیاسیون تندرو، خود را پشت اتحادیه اروپا مخفی کرده و از جیب اتحادیه خرج میکنند. وزیر امور خارجه ایران افزود: بدین شکل اهداف راهبردی اتحادیه اروپا قربانی مطامع گروههای خشونتگرا و حتی تروریستی که اطلاعات غلط به این سیاسیون میدهند، شده است.
رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان نقش مسؤل عالی سیاست خارجی و سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا را در دور نگهداشتن اتحادیه اروپا از هیجانات غیرسازنده، مهم دانست.
بورل نیز با اشاره به تلاشهایش جهت بازگشت همه طرفها به تعهدات توافق شده در وین تأکید کرد که کماکان به تلاش و ارتباطات برای رسیدن به توافق ادامه میدهد.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حالی نسبت به تداوم رایزنیها در وین ابراز امیدواری کرده است که «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اظهاراتی بار دیگر ادعاهای این سازمان علیه ایران را تکرار کرد و مدعی شد که نگران اعلامهای اخیر تهران مبنی بر افزایش فعالیتهای غنیسازی است. او که در کنفرانسی در رم صحبت میکرد، مدعی شد ایران هنوز اطلاعاتی را که باید درباره مکانهای ادعایی تهیه کند، ارائه نکرده است. گروسی در ادامه اضافه کرد که هنوز امیدوار است تهران توضیحاتی برای آثار اورانیوم پیدا شده در سایتهای ادعایی ارائه کند.
نگرانی ادعایی مدیر کل آژانس پس از آن مطرح شد که ایران به دنبال تصویب قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس تصمیم به آغاز غنی سازی 60 درصد در فردو گرفت. اقدامی که پاسخ قاطع کشورمان به اقدامات کارشکنانه غرب در ایجاد فشار بر ایران بود.
رایزنی باقری با «ریابکوف» در مسکو
علاوه بر رایزنی وزیر خارجه با مسئول سیاست خارجی اروپا، علی باقری، معاون سیاسی وزیر امور خارجه که در سفری راهی روسیه شده است، با «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه، دیدار و گفتوگو کرد. در این دیدار بر ضرورت همکاری بین دو کشور در جهت تقویت رهیافت چندجانبه گرایی و مقابله با یکجانبهگرایی و پایبندی به اصول مندرج در منشور ملل متحد، تأکید شد. تلاش برای جلوگیری از سوءاستفاده ابزاری، سیاسی و برخورد گزینشی با موضوعات حقوق بشری توسط قدرتهای غربی از دیگر موضوعات مورد گفتوگو در این دیدار بود. باقری پیش از این نیز در سفر به دوحه با همتای قطری خود دیدار و گفتوگو کرده بود.
امیرعبداللهیان در این گفت وگوی تلفنی با انتقاد از ادبیات خارج از نزاکت دیپلماتیک بکار رفته اخیر از سوی یکی دو وزیر اروپایی اظهار داشت: امروز در اروپا برخی سیاسیون تندرو، خود را پشت اتحادیه اروپا مخفی کرده و از جیب اتحادیه خرج میکنند. وزیر امور خارجه ایران افزود: بدین شکل اهداف راهبردی اتحادیه اروپا قربانی مطامع گروههای خشونتگرا و حتی تروریستی که اطلاعات غلط به این سیاسیون میدهند، شده است.
رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان نقش مسؤل عالی سیاست خارجی و سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا را در دور نگهداشتن اتحادیه اروپا از هیجانات غیرسازنده، مهم دانست.
بورل نیز با اشاره به تلاشهایش جهت بازگشت همه طرفها به تعهدات توافق شده در وین تأکید کرد که کماکان به تلاش و ارتباطات برای رسیدن به توافق ادامه میدهد.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حالی نسبت به تداوم رایزنیها در وین ابراز امیدواری کرده است که «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اظهاراتی بار دیگر ادعاهای این سازمان علیه ایران را تکرار کرد و مدعی شد که نگران اعلامهای اخیر تهران مبنی بر افزایش فعالیتهای غنیسازی است. او که در کنفرانسی در رم صحبت میکرد، مدعی شد ایران هنوز اطلاعاتی را که باید درباره مکانهای ادعایی تهیه کند، ارائه نکرده است. گروسی در ادامه اضافه کرد که هنوز امیدوار است تهران توضیحاتی برای آثار اورانیوم پیدا شده در سایتهای ادعایی ارائه کند.
نگرانی ادعایی مدیر کل آژانس پس از آن مطرح شد که ایران به دنبال تصویب قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس تصمیم به آغاز غنی سازی 60 درصد در فردو گرفت. اقدامی که پاسخ قاطع کشورمان به اقدامات کارشکنانه غرب در ایجاد فشار بر ایران بود.
رایزنی باقری با «ریابکوف» در مسکو
علاوه بر رایزنی وزیر خارجه با مسئول سیاست خارجی اروپا، علی باقری، معاون سیاسی وزیر امور خارجه که در سفری راهی روسیه شده است، با «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه، دیدار و گفتوگو کرد. در این دیدار بر ضرورت همکاری بین دو کشور در جهت تقویت رهیافت چندجانبه گرایی و مقابله با یکجانبهگرایی و پایبندی به اصول مندرج در منشور ملل متحد، تأکید شد. تلاش برای جلوگیری از سوءاستفاده ابزاری، سیاسی و برخورد گزینشی با موضوعات حقوق بشری توسط قدرتهای غربی از دیگر موضوعات مورد گفتوگو در این دیدار بود. باقری پیش از این نیز در سفر به دوحه با همتای قطری خود دیدار و گفتوگو کرده بود.
دیگه چه خبر؟
تهدید به قتل به جرم تعارف شکلات به رئیسجمهور
خبر اول اینکه، استقبال کسبه از حضور رئیسجمهور در بازار سنندج و گفتوگوی بیواسطه آنان با آیتالله رئیسی، خشم ضدانقلاب را در پی داشت. در این رابطه، مغازهداری که در حین بازدید رئیسجمهور از بازار سنندج، به آیتالله رئیسی شکلات تعارف کرده بود، به قتل خانوادگی و آتش زدن مغازهاش تهدید شد. پس از میهماننوازی این کسبه سنندجی از رئیسجمهور، کانالهای ضدانقلاب وابسته به گروهکهای مسلح کرد، اطلاعات شخصی این مغازهدار و و خانوادهاش را منتشر و خود و خانوادهاش را به قتل و آتش زدن مغازه تهدید کردند. شدت هجمهها و فشارها به جایی رسید که این شهروند کرد ناچار شد روز گذشته ویدیویی ضبط و منتشر کند تا ضدانقلاب دست از سرش بردارند و به جان و مال او و خانوادهاش آسیب نرسانند. البته اکانتهای برانداز و رسانههای ضدانقلاب، فاز بعدی فضاسازی خود را آغاز کرده و مدعی شدند که این مغازهدار از کار خود، یعنی استقبال و خوش و بش با رئیسجمهور پشیمان شده است! این درحالی است که گزارشها از ارعاب مردم و کسبه که باضدانقلاب همراهی نکنند، به اندازهای است که دیگر نیازی به توضیح نیست.گفتنی است با اجرای عملیات دستگیری عوامل مسلح در شهرهای شمالغرب کشور، بیش از ده روز است که شهرهای کردستان و آذربایجان غربی در آرامش به سر میبرند. با اعلام نیروهای حافظ امنیت، دستگیری عوامل وابسته به گروهکها «تا نفر آخر» ادامه خواهد داشت.
آخرین وضعیت مصدومان حادثه تروریستی ایذه
خبر دیگر اینکه، مدیر داخلی مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی گلستان اهواز از اعزام میثم پیرفلک یکی از مجروحان حادثه تروریستی ایذه به منظور ادامه روند درمان به یکی از بیمارستانهای استان تهران خبر داد. به گزارش ایرنا سه نفر دیگر از مجروحان حادثه ایذه هم همچنان در بیمارستان گلستان اهواز بستری هستند. در حادثه تروریستی ایذه در ۲۵ آبان هفت نفر از جمله کیان پیرفلک فرزند میثم پیرفلک به شهادت رسیدند.
حمله آشوبگران به یکی از اهالی انزلی
شنیدیم که، برخی آشوبگران در مراسم خاکسپاری مهدی سماک، از جانباختگان حوادث اخیر در بندر انزلی، یکی از اهالی را فقط به دلیل ظاهر مذهبیاش به قصد کشت مورد ضرب و شتم قرار دادند. ماجرا از این قرار بوده که در مراسم تدفین مهران سماک، فردی با ظاهر مذهبی در آرامستان حضور داشته که در همان حین، برخی با فریاد، او را بسیجی میخوانند که این امر باعث شد عدهای با چماق و سنگ به وی حملهور شوند. پس از این حمله وحشیانه فرد بیگناه مضروب به اتاق عمل منتقل شده است. رسانههای بیگانه مدعی شدند که سماک بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شده است اما براساس گزارش نیروی انتظامی شهرستان انزلی، فرد جانباخته درپی اغتشاشاتی که بعد از بازی تیمهای ملی ایران و امریکا در این شهر روی داد، با شلیک اسلحه شکاری به قتل رسیده است. پلیس اعلام کرد در همان ساعات اولیه تعدادی از مظنونین را شناسایی و دستگیر کرده و پرونده رسیدگی به این حادثه به جریان افتاده است.
ایران اینترنشنال: کشتن پلیس اخلاقی است!
با خبر شدیم که، در پی اغتشاشات اخیر، رویکرد تروریستی شبکه سعودی اینترنشنال کاملاً آشکار شد. در تازهترین مورد، یک به اصطلاح کارشناس این شبکه تروریستی، کشتن مأموران حافظ امنیت را یک اقدام اخلاقی خواند و حتی گفت که اگر بتوانی، اما مأموری را نکشی، مرتکب کاری غیراخلاقی شدهای! این کارشناس اینترنشنال، که اتفاقاً زن هم بود، با بیان اینکه من کلاً با نگاه اخلاقگرایانه به مباحث مشکل دارم، مدعی شد: «در جنگ نمیتوان به برخی خصوصیات اخلاقی پایبند بود و چون ما با جمهوری اسلامی در یک جنگ تمام عیار هستیم، حتی کشتن مأمور (حافظ امنیت) اخلاقی است و اگر بتوانی (آن مأمور را) بکشی و نکشی، غیراخلاقی است.» بیان علنی و آشکار تمایلات تروریستی و آدمکشانه کارشناسان این رسانه درحالی است که این اغتشاشگران، نه تنها مدعی حقوق بشر هستند، بلکه «زن، زندگی، آزادی» را هم به عنوان شعار خود مطرح میکنند. از این رو معلوم نیست که چطور یک زن، میتواند اینطور واضح و بدون شرم، از گرفتن حق حیات و زندگی انسانی دیگر سخن بگوید؟
جعل بیانیه برای اعتصاب خیالی کامیونداران
خبر رسیده اینکه، پس از بیاعتنایی کامیونداران به فراخوان اعتصاب اجباری ضدانقلاب، این جریانها برای ساختن یک کارنامه برای کارفرمایان خود، به جعل بیانیه روی آوردند. روز گذشته در رسانههای ضدانقلاب اطلاعیهای با عنوان «اتحادیه کامیونداران و رانندگان ایران به اعتصابات سراسری پیوست» منتشر شد که پیگیریهای ایرنا مشخص کرد این اطلاعیه منتسب به تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران جعلی است و در همین راستا کانون انجمنهای صنفی کامیونداران کشور آن را تکذیب کرد. جعل بیانیه و سوءاستفاده از نام تشکلهای داخلی تنها بخشی از تلاشهای ناکام جریان ضدانقلاب است. مطابق تصاویر منتشر شده از سوی خود ضدانقلاب در شبکههای اجتماعی، آنها کامیونهایی را که به اعتصابات ادعایی آنان بیاعتنا باشند به آتش میکشند. یک مورد از این اقدامات، برای یک کامیون پست در شهر دهگلان رخ داد که طی آن، کامیون با سنگ و مواد آتشزا مورد حمله قرار گرفت. اعتصاب، با پیوست خشونت و ارعاب، شیوهای است که ضدانقلاب پیشتر در برخی شهرهای کردستان به انجام آن مبادرت کرد که البته ناکام ماند.
ایران اینترنشنال تولید نفرت میکند
دست آخر اینکه،ماشاالله شمسالواعظین استاد روزنامهنگاری گفت: ایران اینترنشنال پیامش خصمانه و با منافع ملی ایران در تعارض است و اگر رسانهای به جای تولید محتوای ژورنالیستی، تولید نفرت کند یعنی با مأموریتی مشخص پا به عرصه گذاشته است. به گزارش ایسنا، شمسالواعظین طی سخنانی در کلابهاوس با اشاره به عملکرد شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال اظهار کرد: ایران اینترنشنال توپخانهای است که به جای توپ، پیام شلیک میکند. پیامش هم خصمانه و با منافع ملی ایران در تعارض است. اگر رسانه به جای تولید محتوای ژورنالیستی، تولید نفرت کند یعنی با مأموریتی مشخص پا به عرصه گذاشته است. وی یادآور شد: تبلیغ خشونت، مشروع جلوه دادن واکنش به نیروی به اصطلاح مهارکننده ناآرامیها تحت عنوان حق دفاع از خویش که دارد بازتر هم میشود، نشانههای یک جنگ داخلی را به همراه دارد و بسیار مخاطرهآمیز است. شمسالواعظین درباره عملکرد بیبیسی فارسی نیز اظهار کرد: بیبیسی فارسی از ترس عقب افتادن از ایران اینترنشنال به نوعی مسابقه مزایدهخواهی تن داده و این خطرناک است که برای عقب نماندن از یک رسانه به تولید خبرهای فیک و تأمین نکردن منابع خبری و توجه به شایعات به جای تأمین منابع خبری مطمئن یا مصاحبه کردن با عناصر غیراستاندارد مثل رهبران کومله که در دستهبندیهای امروز جهانی تروریست محسوب میشوند، روی آورد.
خبر اول اینکه، استقبال کسبه از حضور رئیسجمهور در بازار سنندج و گفتوگوی بیواسطه آنان با آیتالله رئیسی، خشم ضدانقلاب را در پی داشت. در این رابطه، مغازهداری که در حین بازدید رئیسجمهور از بازار سنندج، به آیتالله رئیسی شکلات تعارف کرده بود، به قتل خانوادگی و آتش زدن مغازهاش تهدید شد. پس از میهماننوازی این کسبه سنندجی از رئیسجمهور، کانالهای ضدانقلاب وابسته به گروهکهای مسلح کرد، اطلاعات شخصی این مغازهدار و و خانوادهاش را منتشر و خود و خانوادهاش را به قتل و آتش زدن مغازه تهدید کردند. شدت هجمهها و فشارها به جایی رسید که این شهروند کرد ناچار شد روز گذشته ویدیویی ضبط و منتشر کند تا ضدانقلاب دست از سرش بردارند و به جان و مال او و خانوادهاش آسیب نرسانند. البته اکانتهای برانداز و رسانههای ضدانقلاب، فاز بعدی فضاسازی خود را آغاز کرده و مدعی شدند که این مغازهدار از کار خود، یعنی استقبال و خوش و بش با رئیسجمهور پشیمان شده است! این درحالی است که گزارشها از ارعاب مردم و کسبه که باضدانقلاب همراهی نکنند، به اندازهای است که دیگر نیازی به توضیح نیست.گفتنی است با اجرای عملیات دستگیری عوامل مسلح در شهرهای شمالغرب کشور، بیش از ده روز است که شهرهای کردستان و آذربایجان غربی در آرامش به سر میبرند. با اعلام نیروهای حافظ امنیت، دستگیری عوامل وابسته به گروهکها «تا نفر آخر» ادامه خواهد داشت.
آخرین وضعیت مصدومان حادثه تروریستی ایذه
خبر دیگر اینکه، مدیر داخلی مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی گلستان اهواز از اعزام میثم پیرفلک یکی از مجروحان حادثه تروریستی ایذه به منظور ادامه روند درمان به یکی از بیمارستانهای استان تهران خبر داد. به گزارش ایرنا سه نفر دیگر از مجروحان حادثه ایذه هم همچنان در بیمارستان گلستان اهواز بستری هستند. در حادثه تروریستی ایذه در ۲۵ آبان هفت نفر از جمله کیان پیرفلک فرزند میثم پیرفلک به شهادت رسیدند.
حمله آشوبگران به یکی از اهالی انزلی
شنیدیم که، برخی آشوبگران در مراسم خاکسپاری مهدی سماک، از جانباختگان حوادث اخیر در بندر انزلی، یکی از اهالی را فقط به دلیل ظاهر مذهبیاش به قصد کشت مورد ضرب و شتم قرار دادند. ماجرا از این قرار بوده که در مراسم تدفین مهران سماک، فردی با ظاهر مذهبی در آرامستان حضور داشته که در همان حین، برخی با فریاد، او را بسیجی میخوانند که این امر باعث شد عدهای با چماق و سنگ به وی حملهور شوند. پس از این حمله وحشیانه فرد بیگناه مضروب به اتاق عمل منتقل شده است. رسانههای بیگانه مدعی شدند که سماک بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شده است اما براساس گزارش نیروی انتظامی شهرستان انزلی، فرد جانباخته درپی اغتشاشاتی که بعد از بازی تیمهای ملی ایران و امریکا در این شهر روی داد، با شلیک اسلحه شکاری به قتل رسیده است. پلیس اعلام کرد در همان ساعات اولیه تعدادی از مظنونین را شناسایی و دستگیر کرده و پرونده رسیدگی به این حادثه به جریان افتاده است.
ایران اینترنشنال: کشتن پلیس اخلاقی است!
با خبر شدیم که، در پی اغتشاشات اخیر، رویکرد تروریستی شبکه سعودی اینترنشنال کاملاً آشکار شد. در تازهترین مورد، یک به اصطلاح کارشناس این شبکه تروریستی، کشتن مأموران حافظ امنیت را یک اقدام اخلاقی خواند و حتی گفت که اگر بتوانی، اما مأموری را نکشی، مرتکب کاری غیراخلاقی شدهای! این کارشناس اینترنشنال، که اتفاقاً زن هم بود، با بیان اینکه من کلاً با نگاه اخلاقگرایانه به مباحث مشکل دارم، مدعی شد: «در جنگ نمیتوان به برخی خصوصیات اخلاقی پایبند بود و چون ما با جمهوری اسلامی در یک جنگ تمام عیار هستیم، حتی کشتن مأمور (حافظ امنیت) اخلاقی است و اگر بتوانی (آن مأمور را) بکشی و نکشی، غیراخلاقی است.» بیان علنی و آشکار تمایلات تروریستی و آدمکشانه کارشناسان این رسانه درحالی است که این اغتشاشگران، نه تنها مدعی حقوق بشر هستند، بلکه «زن، زندگی، آزادی» را هم به عنوان شعار خود مطرح میکنند. از این رو معلوم نیست که چطور یک زن، میتواند اینطور واضح و بدون شرم، از گرفتن حق حیات و زندگی انسانی دیگر سخن بگوید؟
جعل بیانیه برای اعتصاب خیالی کامیونداران
خبر رسیده اینکه، پس از بیاعتنایی کامیونداران به فراخوان اعتصاب اجباری ضدانقلاب، این جریانها برای ساختن یک کارنامه برای کارفرمایان خود، به جعل بیانیه روی آوردند. روز گذشته در رسانههای ضدانقلاب اطلاعیهای با عنوان «اتحادیه کامیونداران و رانندگان ایران به اعتصابات سراسری پیوست» منتشر شد که پیگیریهای ایرنا مشخص کرد این اطلاعیه منتسب به تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران جعلی است و در همین راستا کانون انجمنهای صنفی کامیونداران کشور آن را تکذیب کرد. جعل بیانیه و سوءاستفاده از نام تشکلهای داخلی تنها بخشی از تلاشهای ناکام جریان ضدانقلاب است. مطابق تصاویر منتشر شده از سوی خود ضدانقلاب در شبکههای اجتماعی، آنها کامیونهایی را که به اعتصابات ادعایی آنان بیاعتنا باشند به آتش میکشند. یک مورد از این اقدامات، برای یک کامیون پست در شهر دهگلان رخ داد که طی آن، کامیون با سنگ و مواد آتشزا مورد حمله قرار گرفت. اعتصاب، با پیوست خشونت و ارعاب، شیوهای است که ضدانقلاب پیشتر در برخی شهرهای کردستان به انجام آن مبادرت کرد که البته ناکام ماند.
ایران اینترنشنال تولید نفرت میکند
دست آخر اینکه،ماشاالله شمسالواعظین استاد روزنامهنگاری گفت: ایران اینترنشنال پیامش خصمانه و با منافع ملی ایران در تعارض است و اگر رسانهای به جای تولید محتوای ژورنالیستی، تولید نفرت کند یعنی با مأموریتی مشخص پا به عرصه گذاشته است. به گزارش ایسنا، شمسالواعظین طی سخنانی در کلابهاوس با اشاره به عملکرد شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال اظهار کرد: ایران اینترنشنال توپخانهای است که به جای توپ، پیام شلیک میکند. پیامش هم خصمانه و با منافع ملی ایران در تعارض است. اگر رسانه به جای تولید محتوای ژورنالیستی، تولید نفرت کند یعنی با مأموریتی مشخص پا به عرصه گذاشته است. وی یادآور شد: تبلیغ خشونت، مشروع جلوه دادن واکنش به نیروی به اصطلاح مهارکننده ناآرامیها تحت عنوان حق دفاع از خویش که دارد بازتر هم میشود، نشانههای یک جنگ داخلی را به همراه دارد و بسیار مخاطرهآمیز است. شمسالواعظین درباره عملکرد بیبیسی فارسی نیز اظهار کرد: بیبیسی فارسی از ترس عقب افتادن از ایران اینترنشنال به نوعی مسابقه مزایدهخواهی تن داده و این خطرناک است که برای عقب نماندن از یک رسانه به تولید خبرهای فیک و تأمین نکردن منابع خبری و توجه به شایعات به جای تأمین منابع خبری مطمئن یا مصاحبه کردن با عناصر غیراستاندارد مثل رهبران کومله که در دستهبندیهای امروز جهانی تروریست محسوب میشوند، روی آورد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
امریکا مجبور است به دیپلماسی بازگردد
-
سرکوب اعتراضات در غرب، حمایت از اغتشاشات در ایران
-
اهداف راهبردی اتحادیه اروپا، قربانی مطامع گروههای خشونتگرا
-
دیگه چه خبر؟
اخبارایران آنلاین