ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من زنده ام، با این شایعات مردم را ناراحت نکنید
رضا رویگری: چند روزی است که خبر درگذشت من در فضای مجازی منتشر شده و قبلاً هم در مورد هنرمندان دیگر این مورد اتفاق افتاد. واقعاً نمیدانم این شایعات هرچند وقت یکبار از کجا میآید؟ من زندهام اما با این کارها، مردم را ناراحت میکنید.
حالم خوب است و خدا را شکر حال و روز بهتری نسبت به گذشته دارم. دوست دارم به مردمم خدمت کنم. آنهایی که شایعه میسازند، بدانند مردم بیشتر با این خبرها ناراحت میشوند. من واقعاً دلگیر میشوم به این خبرها واکنش نشان بدهم که هر چند وقت یکبار از این دست مطالب در فضای مجازی پخش میکنند. همهمان نیاز به آرامش داریم و اینقدر دنبال حاشیهسازی نباشید.
بخشی از گفتوگوی بازیگر سینما و تلویزیون در پی شایعات منتشر شده درباره مرگش /تسنیم
حالم خوب است و خدا را شکر حال و روز بهتری نسبت به گذشته دارم. دوست دارم به مردمم خدمت کنم. آنهایی که شایعه میسازند، بدانند مردم بیشتر با این خبرها ناراحت میشوند. من واقعاً دلگیر میشوم به این خبرها واکنش نشان بدهم که هر چند وقت یکبار از این دست مطالب در فضای مجازی پخش میکنند. همهمان نیاز به آرامش داریم و اینقدر دنبال حاشیهسازی نباشید.
بخشی از گفتوگوی بازیگر سینما و تلویزیون در پی شایعات منتشر شده درباره مرگش /تسنیم
هنرمندان در فضای مجازی
آثار این روزهای هنرمندان به مناسبت اربعین شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر منتشر شده است. آلبوم «برای ایران» و نماهنگ «آغوش ایران»، همچنین مستند «پاییز حرم» از جمله آثاری است که منتشر شده است. همچنین رونمایی از مستند «هری و مگان» در نمایش آنلاین نتفلیکس، انتشار نخستین تریلر از فیلم «چشم آبی روشن» و نمایش «مجلس شبیهخوانی قربانی» از جمله اهم اخبار فرهنگ وهنر در فضای مجازی است که در پی میخوانید.
نغمه و نوا
«برای ایران» قطعهای است که در پاسخ به برخی مسائل این روزها منتشر شده و بر اتحاد و همدلی ایران و ایرانی در مقابل دشمنان این مرز و بوم تأکید دارد. به گزارش فارس قطعه «برای ایران» نام جدیدترین اثر موسیقایی با موضوع میهنی است که به خوانندگی «امیر آوید» پیش روی مخاطبان قرار میگیرد.
همچنین نماهنگ «آغوش ایران» به مناسبت اربعین شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) و برای همدردی با آرتین سرایداران از بازماندگان این حادثه منتشر شد. به گزارش ایرنا، این نماهنگ با شعری از نفیسه سادات موسوی و خوانندگی و آهنگسازی حسین نویان به مناسبت اربعین شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) و برای همدردی با آرتین سرایداران و تسلای دل این کودک خردسال و همه کودکانی که در سرتاسر جهان قربانی تروریسم شدهاند، منتشر شده است.
فیلم و سریال
همزمان با پخش سراسری مستند تلویزیونی «پاییز حرم»، به کارگردانی علی خسروی از رسانه ملی، این اثر صبح روز پنجشنبه 17 آذرماه با حضور آیتالله ابراهیم کلانتری تولیت آستان حضرت احمدبنموسی، خانواده شهدا و مجروحان حادثه تروریستی شاهچراغ، دانشجویان و... در حرم حضرت احمدبنموسی رونمایی شد. به گفته علی خسروی، مخاطبانی که در مراسم رونمایی از این مستند حضور داشتند، نسبت به ساخت قسمت دوم «پاییز حرم» با محوریت شهدا و مجروحان این حادثه تروریستی ابراز تمایل کردند. «پاییز حرم» نخستین روایت مستند از حادثه تلخ حمله به زوار حرم شاهچراغ، علاوه بر بهره بردن از تصاویر دوربینهای مدار بسته، در گفتوگو با خادمان و زائران حاضر به عنوان شاهدان عینی، ابعاد ناشناخته این حمله تروریستی را بررسی میکند.
همچنین رونمایی از سریال مستند «هری و مگان» در سامانه نمایش آنلاین نتفلیکس با انتقاد شدید روزنامههای بریتانیایی همراه شده است. به گزارش ایسنا بخش نخست مجموعه مستند «هری و مگان» که شاهزاده هری، دوک ساسکس و مگان، دوشس ساسکس در آن بازی میکنند، در حالی در سامانه نتفلیکس رونمایی شد که رسانههای بریتانیا با خشم فراوان با این مستند برخورد کردند و آن را توهین به میراث ملکه الیزابت خواندند.
این سریال دارای شش قسمت است و رابطه این زوج از دوران آشنایی اولیه تا تصمیم آنها برای عقب نشینی بهعنوان اعضای شاغل خانواده سلطنتی بریتانیا و فعالیتهای بعدی آنها را پوشش میدهد.این مجموعه همچنین شامل مصاحبه با خانواده، دوستان، مورخان و روزنامهنگاران است که در دو بخش سه قسمتی عرضه میشود؛ بخش اول آن در سه قسمت یک ساعته در ۸ دسامبر منتشر شد و سه قسمت دیگر نیز در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۲ منتشر میشود.
با انتشار نخستین تریلر از فیلم «چشم آبی روشن» تصاویری از کریستین بیل که در همکاری با ادگار آلن پو در جستوجوی قاتلی زنجیرهای است، دیده شد. دراین تریلر که قرار است بزودی پخش شود، کریستین بیل در حال تحقیق درباره یک قاتل در نیویورک دهه ۱۸۳۰ دیده شد.این فیلم اقتباسی است از رمانی به همین نام که لوییس بیارد آن را در سال ۲۰۰۶ منتشر کرد و درباره لندور است که برای کشف ماجرای قتلی که در آکادمی ارتش امریکا واقع شده فراخوانده میشود. وی برای یافتن این قاتل سریالی از جوانی کمک میگیرد که بعدها قرار است «ادگار آلن پو» معروف شود. نقش ادگار آلن پوی جوان را هری میلینگ بازی کرده است.
تئاتر
علی بیگدلی نویسنده و کارگردان نمایش «مجلس شبیهخوانی قربانی» که در بخش مسابقه صحنهای هجدهمین جشنواره تئاتر مقاومت روی صحنه رفت، درباره این اثر به مهر گفت: «ما با نمایش «مجلس شبیهخوانی قربانی» از شهرستان پردیس استان تهران در جشنواره تئاتر مقاومت شرکت کردیم و در شهر مشهد روی صحنه بردیم.این نمایش به مسأله شهدای منا که خیلی مظلوم واقع شدند میپردازد. ما از زاویهای خاص به این موضوع پرداختیم و عنصر وجودی قربانی کردن را دستمایه قرار دادیم». بیگدلی درباره روند تولید «مجلس شبیهخوانی قربانی» یادآور شد: «از ۲۰ شهریور سالجاری تولید نمایش را شروع کردیم و هر هفته ۳ جلسه تمرین کردیم. در شهرستانها کار کردن هزینههای اولیه را کم میکند ولی هزینههای ثانویه سرجای خود میماند. جشنوارهها باعث میشود این هزینهها سرشکن شود و بچههای تئاتر دیده شوند.»
«برای ایران» قطعهای است که در پاسخ به برخی مسائل این روزها منتشر شده و بر اتحاد و همدلی ایران و ایرانی در مقابل دشمنان این مرز و بوم تأکید دارد. به گزارش فارس قطعه «برای ایران» نام جدیدترین اثر موسیقایی با موضوع میهنی است که به خوانندگی «امیر آوید» پیش روی مخاطبان قرار میگیرد.
همچنین نماهنگ «آغوش ایران» به مناسبت اربعین شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) و برای همدردی با آرتین سرایداران از بازماندگان این حادثه منتشر شد. به گزارش ایرنا، این نماهنگ با شعری از نفیسه سادات موسوی و خوانندگی و آهنگسازی حسین نویان به مناسبت اربعین شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) و برای همدردی با آرتین سرایداران و تسلای دل این کودک خردسال و همه کودکانی که در سرتاسر جهان قربانی تروریسم شدهاند، منتشر شده است.
فیلم و سریال
همزمان با پخش سراسری مستند تلویزیونی «پاییز حرم»، به کارگردانی علی خسروی از رسانه ملی، این اثر صبح روز پنجشنبه 17 آذرماه با حضور آیتالله ابراهیم کلانتری تولیت آستان حضرت احمدبنموسی، خانواده شهدا و مجروحان حادثه تروریستی شاهچراغ، دانشجویان و... در حرم حضرت احمدبنموسی رونمایی شد. به گفته علی خسروی، مخاطبانی که در مراسم رونمایی از این مستند حضور داشتند، نسبت به ساخت قسمت دوم «پاییز حرم» با محوریت شهدا و مجروحان این حادثه تروریستی ابراز تمایل کردند. «پاییز حرم» نخستین روایت مستند از حادثه تلخ حمله به زوار حرم شاهچراغ، علاوه بر بهره بردن از تصاویر دوربینهای مدار بسته، در گفتوگو با خادمان و زائران حاضر به عنوان شاهدان عینی، ابعاد ناشناخته این حمله تروریستی را بررسی میکند.
همچنین رونمایی از سریال مستند «هری و مگان» در سامانه نمایش آنلاین نتفلیکس با انتقاد شدید روزنامههای بریتانیایی همراه شده است. به گزارش ایسنا بخش نخست مجموعه مستند «هری و مگان» که شاهزاده هری، دوک ساسکس و مگان، دوشس ساسکس در آن بازی میکنند، در حالی در سامانه نتفلیکس رونمایی شد که رسانههای بریتانیا با خشم فراوان با این مستند برخورد کردند و آن را توهین به میراث ملکه الیزابت خواندند.
این سریال دارای شش قسمت است و رابطه این زوج از دوران آشنایی اولیه تا تصمیم آنها برای عقب نشینی بهعنوان اعضای شاغل خانواده سلطنتی بریتانیا و فعالیتهای بعدی آنها را پوشش میدهد.این مجموعه همچنین شامل مصاحبه با خانواده، دوستان، مورخان و روزنامهنگاران است که در دو بخش سه قسمتی عرضه میشود؛ بخش اول آن در سه قسمت یک ساعته در ۸ دسامبر منتشر شد و سه قسمت دیگر نیز در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۲ منتشر میشود.
با انتشار نخستین تریلر از فیلم «چشم آبی روشن» تصاویری از کریستین بیل که در همکاری با ادگار آلن پو در جستوجوی قاتلی زنجیرهای است، دیده شد. دراین تریلر که قرار است بزودی پخش شود، کریستین بیل در حال تحقیق درباره یک قاتل در نیویورک دهه ۱۸۳۰ دیده شد.این فیلم اقتباسی است از رمانی به همین نام که لوییس بیارد آن را در سال ۲۰۰۶ منتشر کرد و درباره لندور است که برای کشف ماجرای قتلی که در آکادمی ارتش امریکا واقع شده فراخوانده میشود. وی برای یافتن این قاتل سریالی از جوانی کمک میگیرد که بعدها قرار است «ادگار آلن پو» معروف شود. نقش ادگار آلن پوی جوان را هری میلینگ بازی کرده است.
تئاتر
علی بیگدلی نویسنده و کارگردان نمایش «مجلس شبیهخوانی قربانی» که در بخش مسابقه صحنهای هجدهمین جشنواره تئاتر مقاومت روی صحنه رفت، درباره این اثر به مهر گفت: «ما با نمایش «مجلس شبیهخوانی قربانی» از شهرستان پردیس استان تهران در جشنواره تئاتر مقاومت شرکت کردیم و در شهر مشهد روی صحنه بردیم.این نمایش به مسأله شهدای منا که خیلی مظلوم واقع شدند میپردازد. ما از زاویهای خاص به این موضوع پرداختیم و عنصر وجودی قربانی کردن را دستمایه قرار دادیم». بیگدلی درباره روند تولید «مجلس شبیهخوانی قربانی» یادآور شد: «از ۲۰ شهریور سالجاری تولید نمایش را شروع کردیم و هر هفته ۳ جلسه تمرین کردیم. در شهرستانها کار کردن هزینههای اولیه را کم میکند ولی هزینههای ثانویه سرجای خود میماند. جشنوارهها باعث میشود این هزینهها سرشکن شود و بچههای تئاتر دیده شوند.»
ایران فرهنگی را با میراث مشترک بیابیم
رضا دبیرینژاد
موزهدار
آنچه با عنوان میراث ناملموس از آن یاد میکنیم به رفتارها و تجربههای فرهنگی اشاره دارد که درواقع به خود فرهنگ و نمودهای زنده آن مانند سنتهای هنری و میراثزبانی، روایی و شفاهی نزدیکتر است اما باید در نظر داشت که فرهنگ امتداد تجربههای متفاوت در ادوار مختلف است که هرکدام جنبههایی را به این مجموعه اضافه کردهاند و مردمان به دلیل تعلق و تجربهای که از فرهنگ داشته و دارند در کاربرد، آن را حفظ میکنند و منتقل میسازند، از اینرو تغییرات سیاسی که نظامهای تاریخی را به هم ریخته است، نمیتواند دستاوردهای فرهنگی را که در زیست مردمان است حذف کند. این گونه است که در پهنههای بزرگ فرهنگی مانند منطقه ما که سابقه دیرینهای دارند نمودهای فرهنگی متعددی اعم از زبان، اسطوره و سنتهای هنری و رفتاری وجود دارد که در تمام این پهنه گسترده است و با وجود تفکیکهای سیاسی متأخر اما زیست فرهنگی در لایه زیرین، رگههای مشترکی دارد که با همه تشابهاتش همچنان ادامه دارد.
بر همین اساس میراثهای ناملموس ما در بسیاری موارد در سپهر فرهنگی مشترک دارای تشابهات و تداومهایی میان کشورها و ملل منطقه است. از همینرو اگر بخواهیم میراثها را در مرزبندیهای جدید جای دهیم هم غیرمنطقی است و هم ایجاد تقابلهایی میکند که هم به ضرر فرهنگ و هم به ضرر ملل منطقه است. در حالی که آنچه از آن با عنوان ایران فرهنگی یاد میکنیم در دورههای مختلف به واسطه بودن در حاکمیتهای مشترک یا روابط تجاری و حتی زبان مشترک به هم وابسته و متحد بودهاند. امروزه آنچه جدای از گذشته تاریخی آنها را پیوند میدهد میراث مشترک است. میراثی که اگرچه پراکنده شدهاند اما باید در کنار هم دید تا به شناخت درست و عمیق آنها دست یافت و جدا دیدن این میراثها فهم کامل و درستی را ارائه نمیدهد. از این رو شناخت هویتی هر کدام از این ملل و یا شناخت تاریخی و فرهنگی آنها وابسته به شناخت کل فرهنگ منطقه و میراث مشترک آنهاست. میراث مشترکی که خط و رنگ و فرم و نماد و نام در همه کرانه تشابهاتی دارد. این را میتوان در بناهای تاریخی تا موسیقی، خوشنویسی، ادبیات، صنایع دستی، اسطورهها، افسانهها و مفاخر مشاهده کرد. اگرچه میراث مادی مانند بناها و اشیای تاریخی به دلیل قرارگیری و مالکیت مادی قابل تفکیک در ظاهر باشد اما در حوزههای غیرمادی فرهنگی مانند هنرهای سنتی، مفاخر و یا میراث ادبی و روایی این تفکیک تقریباً غیرممکن است و به همین دلیل هم در سالهای اخیر شامل جدلها و تقابلهایی بر ثبت و نامگذاری این موارد مانند برخی مشاهیر یا ثبت میراث ناملموس در اجلاسهای یونسکو بودهایم که گاه به تفاهم و اشتراک سیاستگذاری مانند ثبت مشترک رسیدهایم اما گاه متأثر از تعصبات و یا سیاسینگری موضوعات به اشتراک ختم نشده است و این خود یک نیاز را نشان میدهد که بهتر است سیاستگذاران میراثی در منطقه به یک نگاه و زبان مشترک برسند و از همینرو لازم است که یک دیپلماسی فعال در حوزه میراث فرهنگی شکل بگیرد که میتواند از کشورهای عضو اکو تا سایر کشورهای همسایه و همفرهنگ تسری یابد و بیش از آنکه معطوف به یک نگاه ملیگرایانه و تفکیکنگر باشد به یک همنشینی و توجه به میراث مشترک ختم شود. ایران به مثابه مرکز این پهنه باید نگاه به ایران فرهنگی را با تکیه بر میراث مشترک شکل دهد و خود الگوساز در بهرهبرداری از میراثهای مشترک برای پیوند ملتها و نزدیکی آنها شود. در نظر داشته باشیم که دیپلماسی میراث فرهنگی برمبنای میراث مشترک نهتنها به حفظ میراث میانجامد بلکه میتواند به رونق اجتماعی و فرهنگی منطقه نیز کمک کند.
موزهدار
آنچه با عنوان میراث ناملموس از آن یاد میکنیم به رفتارها و تجربههای فرهنگی اشاره دارد که درواقع به خود فرهنگ و نمودهای زنده آن مانند سنتهای هنری و میراثزبانی، روایی و شفاهی نزدیکتر است اما باید در نظر داشت که فرهنگ امتداد تجربههای متفاوت در ادوار مختلف است که هرکدام جنبههایی را به این مجموعه اضافه کردهاند و مردمان به دلیل تعلق و تجربهای که از فرهنگ داشته و دارند در کاربرد، آن را حفظ میکنند و منتقل میسازند، از اینرو تغییرات سیاسی که نظامهای تاریخی را به هم ریخته است، نمیتواند دستاوردهای فرهنگی را که در زیست مردمان است حذف کند. این گونه است که در پهنههای بزرگ فرهنگی مانند منطقه ما که سابقه دیرینهای دارند نمودهای فرهنگی متعددی اعم از زبان، اسطوره و سنتهای هنری و رفتاری وجود دارد که در تمام این پهنه گسترده است و با وجود تفکیکهای سیاسی متأخر اما زیست فرهنگی در لایه زیرین، رگههای مشترکی دارد که با همه تشابهاتش همچنان ادامه دارد.
بر همین اساس میراثهای ناملموس ما در بسیاری موارد در سپهر فرهنگی مشترک دارای تشابهات و تداومهایی میان کشورها و ملل منطقه است. از همینرو اگر بخواهیم میراثها را در مرزبندیهای جدید جای دهیم هم غیرمنطقی است و هم ایجاد تقابلهایی میکند که هم به ضرر فرهنگ و هم به ضرر ملل منطقه است. در حالی که آنچه از آن با عنوان ایران فرهنگی یاد میکنیم در دورههای مختلف به واسطه بودن در حاکمیتهای مشترک یا روابط تجاری و حتی زبان مشترک به هم وابسته و متحد بودهاند. امروزه آنچه جدای از گذشته تاریخی آنها را پیوند میدهد میراث مشترک است. میراثی که اگرچه پراکنده شدهاند اما باید در کنار هم دید تا به شناخت درست و عمیق آنها دست یافت و جدا دیدن این میراثها فهم کامل و درستی را ارائه نمیدهد. از این رو شناخت هویتی هر کدام از این ملل و یا شناخت تاریخی و فرهنگی آنها وابسته به شناخت کل فرهنگ منطقه و میراث مشترک آنهاست. میراث مشترکی که خط و رنگ و فرم و نماد و نام در همه کرانه تشابهاتی دارد. این را میتوان در بناهای تاریخی تا موسیقی، خوشنویسی، ادبیات، صنایع دستی، اسطورهها، افسانهها و مفاخر مشاهده کرد. اگرچه میراث مادی مانند بناها و اشیای تاریخی به دلیل قرارگیری و مالکیت مادی قابل تفکیک در ظاهر باشد اما در حوزههای غیرمادی فرهنگی مانند هنرهای سنتی، مفاخر و یا میراث ادبی و روایی این تفکیک تقریباً غیرممکن است و به همین دلیل هم در سالهای اخیر شامل جدلها و تقابلهایی بر ثبت و نامگذاری این موارد مانند برخی مشاهیر یا ثبت میراث ناملموس در اجلاسهای یونسکو بودهایم که گاه به تفاهم و اشتراک سیاستگذاری مانند ثبت مشترک رسیدهایم اما گاه متأثر از تعصبات و یا سیاسینگری موضوعات به اشتراک ختم نشده است و این خود یک نیاز را نشان میدهد که بهتر است سیاستگذاران میراثی در منطقه به یک نگاه و زبان مشترک برسند و از همینرو لازم است که یک دیپلماسی فعال در حوزه میراث فرهنگی شکل بگیرد که میتواند از کشورهای عضو اکو تا سایر کشورهای همسایه و همفرهنگ تسری یابد و بیش از آنکه معطوف به یک نگاه ملیگرایانه و تفکیکنگر باشد به یک همنشینی و توجه به میراث مشترک ختم شود. ایران به مثابه مرکز این پهنه باید نگاه به ایران فرهنگی را با تکیه بر میراث مشترک شکل دهد و خود الگوساز در بهرهبرداری از میراثهای مشترک برای پیوند ملتها و نزدیکی آنها شود. در نظر داشته باشیم که دیپلماسی میراث فرهنگی برمبنای میراث مشترک نهتنها به حفظ میراث میانجامد بلکه میتواند به رونق اجتماعی و فرهنگی منطقه نیز کمک کند.
تبعات افزایش قیمت کتابهای کودکان را جدی بگیریم
علیالله سلیمی
نویسنده و منتقد
کودکان و نوجوانان برای ورود به دنیاهای جدیدی که به اقتضای سنشان پیش رو دارند به افراد و راهنمایان متعددی نیاز دارند که هر کدام از این افراد باید به دانش و مهارت ویژه و جداگانهای مجهز باشند تا راهگشای موانع و مشکلات احتمالی کودکان و نوجوانان در مراحل مختلف رشد سنی باشند. حالا اگر فردی یافت شود که به همه دانشها و مهارتهای زندگی به شکل یکجا مجهز و مسلط باشد و هر موقع که کودکان و نوجوانان به او نیاز داشتند در دسترس باشد، به اصطلاح، «نورعلی نور» میشود. ظاهراً همچنین فردی به همین راحتی یافت نخواهد شد، اما جایگزین شایستهای برای چنین فردی در جهان دیگری که لبریز از کلمات است وجود دارد که همیشه در دسترس است و مجهز به همه علوم و فنون و انواع مهارتها و دانشها که میتواند نیاز هر مخاطب در هر حوزه مهارتی و دانشافزایی را به هر میزان که بخواهد تأمین کند. بله، حدستان درست است؛ آن جایگزین شایسته، کسی نیست جز همان یار مهربان یا «کتاب» که آشنای هر کودک و نوجوان است و پاسخگوی تقریباً همه نیازهای مهارتی و دانشافزایی این گروه سنی که اتفاقاً تعدادشان هم در کشورمان زیاد و قابل قأمل است.
طبق آمارهای موجود، حدود ٣٠ درصد جمعیت کشور را کودکان تشکیل میدهند که با توجه به آمار کل جمعیت در کشور قابل توجه است. حالا اگر به آمارهای جدید درباره رابطه این تعداد از کودکان با کتاب در کشور هم نیمنگاهی بیندازیم، واقعیتهای دیگری نمایان میشود که برخی از آنها جای تأمل بیشتری دارد. گزارش آمارهای بازار نشر در آبانماه امسال نشان میدهد در میان ردههای«دیویی» نشر، حوزه کودک و نوجوان با هزار و 710 عنوان صدرنشین و پس از آن ادبیات با هزار و 407 عنوان و کمکدرسی با هزار و 79 عنوان قرار دارند. پیشتازی این آمار بالا در حوزه کتابهای کودک و نوجوان در این مدت که میتواند نشانگر وضعیت مشابه در دیگر ماههای سال هم باشد دلگرمکننده است و جای امیدواری دارد که کتاب کودک و نوجوان هنوز از نظر کمی و تعداد صدرنشین است و دلالت بر محبوبیت کتاب در میان کودکان و نوجوانان دارد اما در کنار این آمار دلگرمکننده، آمارهای نگرانکننده دیگری هم در گزارش آماری اخیر آمده که فعالان بازار نشر در حوزه کتابهای کودکان و نوجوانان را نگران کرده و آن، میانگین قیمت کتابهای کودک و نوجوان است که افزایش قابل توجهی را نشان میدهد؛ اگر بخواهیم کمی جزئیتر به مسأله نگاه کنیم، آمارهای جدید میگوید میانگین شمارگان کتاب در حوزه کودک و نوجوان هزار و 700 نسخه و میانگین قیمت هم 64 هزار تومان است. یعنی در مقایسه با بازه زمانی مشابه سال گذشته شاهد افزایش 103 درصدی قیمت هستیم. در چنین شرایطی اگر به صدرنشینی کتابهای حوزه کودک و نوجوان از نظر کمی خوشبین باشیم و آرزو کنیم کیفیت این تعداد از کتابها هم به همان میزان در درجات بالا باشد، نمیتوانیم نگرانی خود از آینده این حوزه پرمخاطب در بازار نشر کشور را پنهان کنیم، چرا که معمولاً تبعات چنین بحرانهای مهارگسیخته فرهنگی مدتها بعد خود را نشان میدهد و متأسفانه زمانی زنگ خطر را به صدا در میآورد که دیگر برای پیشگیری از آن خیلی دیر شده است.
به بیان دیگر، بحرانهای فرهنگی مانند خودِ مقوله«فرهنگ» معمولاً در درازمدت شکل میگیرد، فراگیر و همگانی میشود و اگر تصمیم و ارادهای جدی برای تغییر ذائقه فرهنگی یک جامعه، که ناکارآمد و در مواردی، مضر تشخیص داده شد، گرفته شود، به همان میزان وقت و زمان نسبتاً طولانی که برای شکلگیری آن صرف شده برای تغییر در روند آن نیاز است. این همان خلأ و چالش همیشگی پیش پای مقوله فرهنگ در جامعه ماست که این بار نوک کوه یخ آن در سرزمین کودکان و نوجوانان کشورمان دیده شده، چون یکی از ابزارهای فرهنگی که همان کتاب باشد، به خاطر افزایش قیمت بیش از صددرصدی دارد آرامآرام از دسترس کودکان خارج میشود؛ معضلی که اگر امروز فکری به حال آن نشود و سامان نیابد، فردا و فرداهای دیگر برای جبران خسارات فرهنگی آن به اندازه کافی دیر شده است.
نویسنده و منتقد
کودکان و نوجوانان برای ورود به دنیاهای جدیدی که به اقتضای سنشان پیش رو دارند به افراد و راهنمایان متعددی نیاز دارند که هر کدام از این افراد باید به دانش و مهارت ویژه و جداگانهای مجهز باشند تا راهگشای موانع و مشکلات احتمالی کودکان و نوجوانان در مراحل مختلف رشد سنی باشند. حالا اگر فردی یافت شود که به همه دانشها و مهارتهای زندگی به شکل یکجا مجهز و مسلط باشد و هر موقع که کودکان و نوجوانان به او نیاز داشتند در دسترس باشد، به اصطلاح، «نورعلی نور» میشود. ظاهراً همچنین فردی به همین راحتی یافت نخواهد شد، اما جایگزین شایستهای برای چنین فردی در جهان دیگری که لبریز از کلمات است وجود دارد که همیشه در دسترس است و مجهز به همه علوم و فنون و انواع مهارتها و دانشها که میتواند نیاز هر مخاطب در هر حوزه مهارتی و دانشافزایی را به هر میزان که بخواهد تأمین کند. بله، حدستان درست است؛ آن جایگزین شایسته، کسی نیست جز همان یار مهربان یا «کتاب» که آشنای هر کودک و نوجوان است و پاسخگوی تقریباً همه نیازهای مهارتی و دانشافزایی این گروه سنی که اتفاقاً تعدادشان هم در کشورمان زیاد و قابل قأمل است.
طبق آمارهای موجود، حدود ٣٠ درصد جمعیت کشور را کودکان تشکیل میدهند که با توجه به آمار کل جمعیت در کشور قابل توجه است. حالا اگر به آمارهای جدید درباره رابطه این تعداد از کودکان با کتاب در کشور هم نیمنگاهی بیندازیم، واقعیتهای دیگری نمایان میشود که برخی از آنها جای تأمل بیشتری دارد. گزارش آمارهای بازار نشر در آبانماه امسال نشان میدهد در میان ردههای«دیویی» نشر، حوزه کودک و نوجوان با هزار و 710 عنوان صدرنشین و پس از آن ادبیات با هزار و 407 عنوان و کمکدرسی با هزار و 79 عنوان قرار دارند. پیشتازی این آمار بالا در حوزه کتابهای کودک و نوجوان در این مدت که میتواند نشانگر وضعیت مشابه در دیگر ماههای سال هم باشد دلگرمکننده است و جای امیدواری دارد که کتاب کودک و نوجوان هنوز از نظر کمی و تعداد صدرنشین است و دلالت بر محبوبیت کتاب در میان کودکان و نوجوانان دارد اما در کنار این آمار دلگرمکننده، آمارهای نگرانکننده دیگری هم در گزارش آماری اخیر آمده که فعالان بازار نشر در حوزه کتابهای کودکان و نوجوانان را نگران کرده و آن، میانگین قیمت کتابهای کودک و نوجوان است که افزایش قابل توجهی را نشان میدهد؛ اگر بخواهیم کمی جزئیتر به مسأله نگاه کنیم، آمارهای جدید میگوید میانگین شمارگان کتاب در حوزه کودک و نوجوان هزار و 700 نسخه و میانگین قیمت هم 64 هزار تومان است. یعنی در مقایسه با بازه زمانی مشابه سال گذشته شاهد افزایش 103 درصدی قیمت هستیم. در چنین شرایطی اگر به صدرنشینی کتابهای حوزه کودک و نوجوان از نظر کمی خوشبین باشیم و آرزو کنیم کیفیت این تعداد از کتابها هم به همان میزان در درجات بالا باشد، نمیتوانیم نگرانی خود از آینده این حوزه پرمخاطب در بازار نشر کشور را پنهان کنیم، چرا که معمولاً تبعات چنین بحرانهای مهارگسیخته فرهنگی مدتها بعد خود را نشان میدهد و متأسفانه زمانی زنگ خطر را به صدا در میآورد که دیگر برای پیشگیری از آن خیلی دیر شده است.
به بیان دیگر، بحرانهای فرهنگی مانند خودِ مقوله«فرهنگ» معمولاً در درازمدت شکل میگیرد، فراگیر و همگانی میشود و اگر تصمیم و ارادهای جدی برای تغییر ذائقه فرهنگی یک جامعه، که ناکارآمد و در مواردی، مضر تشخیص داده شد، گرفته شود، به همان میزان وقت و زمان نسبتاً طولانی که برای شکلگیری آن صرف شده برای تغییر در روند آن نیاز است. این همان خلأ و چالش همیشگی پیش پای مقوله فرهنگ در جامعه ماست که این بار نوک کوه یخ آن در سرزمین کودکان و نوجوانان کشورمان دیده شده، چون یکی از ابزارهای فرهنگی که همان کتاب باشد، به خاطر افزایش قیمت بیش از صددرصدی دارد آرامآرام از دسترس کودکان خارج میشود؛ معضلی که اگر امروز فکری به حال آن نشود و سامان نیابد، فردا و فرداهای دیگر برای جبران خسارات فرهنگی آن به اندازه کافی دیر شده است.
روایتهایی تاریخی از هنرمندی که صدای انقلاب شد
«متولد بهمن» از جمله آثاری است که با وجود جایگیریاش در عرصه خاطرهنگاری، بخش مهمی از تاریخ شفاهی سرزمینمان را شامل میشود؛ نوشتهای که زندگی خواننده ترانه ماندگار «امریکا ننگ به نیرنگ تو»، اسفندیار قرهباغی را پیشروی مخاطبان قرار داده است.
این کتاب در نتیجه گفتوگوی بیست ساعته روحالله رشیدی با اسفندیار قرهباغی نوشته شده و روایتگر بخشهایی از موسیقی کشورمان است که این هنر از یکی دو دهه مانده به پیروزی انقلاب تا به امروز طی کرده است. نکته قابل توجه درباره این اثر را میتوان در آن دانست که هم بحث تاریخ شفاهی و روایتی از سالهای انقلاب و هم روندی را که موسیقیمان در دوره معاصر از سر گذرانده در قالب مجموعهای از خاطرات شیرین و خواندنی در دسترس علاقهمندان قرار داده است.
آنچه بیش از همه سبب شهرت یافتن قرهباغی شده، خلق ترانه ماندگار«امریکا ننگ به نیرنگ تو» با صدای این هنرمند کشورمان است؛ ترانهای که آن را یکی از نمادهای استکبارستیزی میدانند. همانطور که در مقدمه کتاب هم ذکر شد، یکی از فصلهای مهم کتاب «متولد بهمن» بازخوانی رویدادها و تحرکات اهالی موسیقی، همزمان با روزها و شبهای منتهی به بهمن ۵۷ است، اما خواندنیترین بخش کتاب، همانجایی است که اسفندیار قرهباغی با ورود به مرکز موسیقی صداوسیما، همراه با جمعی از نامداران شعر و موسیقی آن روزگار، به خلق قطعات و آثار پرشکوه و ماندگاری مانند «امریکا ننگ به نیرنگ تو» و صدها اثر دست میزند و مخاطب با مرور خاطرات قرهباغی به واقع تاریخ موسیقی انقلاب را نیز بازخوانی میکند. در ادامه یکی از خاطرات زندهیاد اسفندیار قرهباغی با عنوان «نفوذیها» را که در کتاب هم درج شده است، میخوانید:
«فردی به نام «سیدین» در رادیو بود که بعداً معلوم شد عضو سازمان مجاهدین است و در واقع نقش رابط این گروه را با رادیو بازی میکرد. او مسئولیت ضبطها را به عهده داشت و از این موقعیت سوءاستفاده کرده و به اعتبار بیاطلاعی بعضی دوستان، تعدادی سرود با محوریت «مجاهدین» ساخته بود؛ یک بار مطلع شدم به یکی از دوستان خواننده سرودی را پیشنهاد دادهاند و او داشت زمزمه میکرد: «ای مجاهد... ای مجاهد...» از او پرسیدم این چیست که داری زمزمه میکنی؟ گفت قرار است بخوانمش و من توجیهش کردم که این مجاهد، آن مجاهد نیست! این مجاهدی که به تو دادهاند بخوانی، همین مسعود رجوی و رفقایش هستند و... . او وقتی متوجه شد، منصرف شد از خواندن سرود. بعد از اتفاقات سال 1360 و افشای ماهیت حقیقی سازمان مجاهدین، این فرد دیگر در رادیو پیدایش نشد؛ ظاهراً از کشور خارج شده بود.»
گفتنی است کتاب «متولد بهمن» به قلم «روحالله رشیدی» و به همت انتشارات «راهیار» روانه کتابفروشیها شده است.
متولد بهمن (خاطرات اسفندیار قرهباغی)
نویسنده: روحالله رشیدی
انتشارات: راهیار
این کتاب در نتیجه گفتوگوی بیست ساعته روحالله رشیدی با اسفندیار قرهباغی نوشته شده و روایتگر بخشهایی از موسیقی کشورمان است که این هنر از یکی دو دهه مانده به پیروزی انقلاب تا به امروز طی کرده است. نکته قابل توجه درباره این اثر را میتوان در آن دانست که هم بحث تاریخ شفاهی و روایتی از سالهای انقلاب و هم روندی را که موسیقیمان در دوره معاصر از سر گذرانده در قالب مجموعهای از خاطرات شیرین و خواندنی در دسترس علاقهمندان قرار داده است.
آنچه بیش از همه سبب شهرت یافتن قرهباغی شده، خلق ترانه ماندگار«امریکا ننگ به نیرنگ تو» با صدای این هنرمند کشورمان است؛ ترانهای که آن را یکی از نمادهای استکبارستیزی میدانند. همانطور که در مقدمه کتاب هم ذکر شد، یکی از فصلهای مهم کتاب «متولد بهمن» بازخوانی رویدادها و تحرکات اهالی موسیقی، همزمان با روزها و شبهای منتهی به بهمن ۵۷ است، اما خواندنیترین بخش کتاب، همانجایی است که اسفندیار قرهباغی با ورود به مرکز موسیقی صداوسیما، همراه با جمعی از نامداران شعر و موسیقی آن روزگار، به خلق قطعات و آثار پرشکوه و ماندگاری مانند «امریکا ننگ به نیرنگ تو» و صدها اثر دست میزند و مخاطب با مرور خاطرات قرهباغی به واقع تاریخ موسیقی انقلاب را نیز بازخوانی میکند. در ادامه یکی از خاطرات زندهیاد اسفندیار قرهباغی با عنوان «نفوذیها» را که در کتاب هم درج شده است، میخوانید:
«فردی به نام «سیدین» در رادیو بود که بعداً معلوم شد عضو سازمان مجاهدین است و در واقع نقش رابط این گروه را با رادیو بازی میکرد. او مسئولیت ضبطها را به عهده داشت و از این موقعیت سوءاستفاده کرده و به اعتبار بیاطلاعی بعضی دوستان، تعدادی سرود با محوریت «مجاهدین» ساخته بود؛ یک بار مطلع شدم به یکی از دوستان خواننده سرودی را پیشنهاد دادهاند و او داشت زمزمه میکرد: «ای مجاهد... ای مجاهد...» از او پرسیدم این چیست که داری زمزمه میکنی؟ گفت قرار است بخوانمش و من توجیهش کردم که این مجاهد، آن مجاهد نیست! این مجاهدی که به تو دادهاند بخوانی، همین مسعود رجوی و رفقایش هستند و... . او وقتی متوجه شد، منصرف شد از خواندن سرود. بعد از اتفاقات سال 1360 و افشای ماهیت حقیقی سازمان مجاهدین، این فرد دیگر در رادیو پیدایش نشد؛ ظاهراً از کشور خارج شده بود.»
گفتنی است کتاب «متولد بهمن» به قلم «روحالله رشیدی» و به همت انتشارات «راهیار» روانه کتابفروشیها شده است.
متولد بهمن (خاطرات اسفندیار قرهباغی)
نویسنده: روحالله رشیدی
انتشارات: راهیار
در بازدید ۵ ساعته معاون اول رئیسجمهور از دانشگاه علم و صنعت چه گذشت؟
نان، عشق و راهِ آهن
احمد پرویزی / پاسی از مغرب گذشته. همه در مجموعه بلوکهای خوابگاهی منتظر رسیدن معاون اول رئیسجمهور هستند. امروز، چهارشنبه 16 آذر است و روز دانشجو. این بار دانشگاه علم و صنعت میزبان محمد مخبر است. او تقریباً دو ساعتی هست که به دانشگاه آمده. گویا بر مزار شهدای دانشگاه فاتحهای خوانده و بعد هم یکراست رفته به شورای دانشگاه در جمع اساتید و مدیران و نمایندههای تشکلهای دانشجویی. الان هم همه منتظرند تا نمازشان در مسجد دانشگاه تمام شود و به بلوکهای خوابگاهی برسند.
میهمانی غیرمنتظره
آقای معاون اول، وزیر علوم و رئیس دانشگاه بالاخره از راه میرسند. بوی اسپند در فضا میپیچد و با آیاتی از قرآن و بریدن روبان بلوکهای جدید افتتاح میشوند. گویا دو سه هفتهای هست که دانشجوها در اینجا مستقر شدهاند. مسئولان میروند که بازدید کنند اما محمد مخبر راه را کج میکند. میگوید این بلوکها نوسازند و علی القاعده مشکلی ندارند، برویم بلوکهای قدیمی. هیأت همراه سر بر میگرداند و با چند دقیقهای پیاده روی به بلوکهای قدیمی میرسیم. آنجا دیگر کسی منتظر ما نیست!
بدنمان با این غذاها نمیکشد
ماجرای اتاق سوم کمی متفاوت است؛ مسائل صنفی و رفاهی. دانشجویان از کوچکی اتاقها گلایه دارند. رئیس دانشگاه گلایه را میپذیرد ولی میگوید در عوض به همه متقاضیان خوابگاه دادهاند، حتی آنهایی که از کرج و اسلامشهر میآیند. یکی دیگر وضعیت ناهار دانشگاه را مناسب میداند اما میگوید شامها خوب نیست. معاون اول میپرسد که مگر شام چه میخورید؟ میگویند متفاوت است و گاهی املت. میگوید بهصورت معمول غذای من هم برخی اوقات همین است. صدای خنده بلند میشود. یکی دیگر به مزاح میگوید، ما دانشجوییم، جوانیم، بدنمان با این غذاها نمیکشد. محمد مخبر از غذاهای دوران دانشجویی خودش، علاقهشان به ترکیب جادویی تخممرغ و تن ماهی و بازدیدهایش از فضاهای دانشجویی کشورهای دیگر تعاریفی میکند و پدرانه اندرزهایی میدهد: مسائل رفاهی مهم است و هر جای دنیا را بگردی دانشجوها همین مسائل را عنوان میکنند اما اگر این نکات نباشد که اسمش زندگی دانشجویی نمیشود. زندگی دانشجویی یعنی همین کنار هم بودن و با هم زندگی کردن. قدرش را بدانید که در موقعیت دیگری برایتان تکرار نمیشود.
در این اتاق وزیر علوم هم درباره شرایط بازگشایی دانشگاهها بعد از کرونا توضیحاتی میدهد و میگوید باید کمی صبر کنیم تا شرایط رفاهی مناسبتر شود.
شکار نان و نهنگ در دانشگاه!
همه فهمیدهاند که معاون اول اینجاست و هر کسی سعی میکند پای او را به اتاق خودش هم باز کند. محمد مخبر توضیح میدهد که تقریباً اغلب موارد را شنیده و حتماً پیگیری میکند. یکی از دانشجویان که در مقطع دکتری تحصیل میکند، معتقد است سهم دانشجویان دکتری ادا نشده.معاون اول میگوید من از دانشجویان مقطع دکتری انتظار حل مسائل کشور را دارم و هر جا بوده از آنها به عنوان همکاران خودم یاد کردهام، چرا که حضور در این مقطع تحصیلی خودش باید مترادف یک شغل باشد. میگوید که کشور در هیچ مقطعی به اندازه امروز محتاج دانشگاه و دانشجویان خصوصاً محصلان دوره دکتری نبوده. بنابراین همه باید تلاش کنیم تا گره رابطه دانشگاه با صنعت و بازار باز شود.
شب، سکوت، عشق
معاون اول رئیسجمهور پنج ساعتی هست که در دانشگاه علم و صنعت است اما دانشجوها همچنان مجال خداحافظی به او را نمیدهند. حتی پیش از سوار شدن به ماشین نیز یکی از دانشجویان او را به بازدید از حسینیه مجموعه خوابگاهی میبرد که وضعیت نامساعدی خصوصاً از بابت گرمایش دارد. میگوید بخاریشان هر دو هفته یکبار خراب میشود و همین دو ساعت پیش یک بخاری نو برایشان آوردهاند. هم رئیس دانشگاه قول مساعدت میدهد و هم معاون اول.آنها بالاخره میروند با مجموعهای از تقاضاهای ریز و درشت که همراهان معاون اول باید پیگیری کنند برای رتق و فتقشان. حالا مجدداً سکوت به شب بازمیگردد و این بار زیبایی برگهای پاییزی خودنمایی میکند. ساعت حوالی 9 شب است و اینجا، دانشگاه علم و صنعت ایران؛ جایی که دانشجویان عاشقپیشهاش دوست ندارند کسی، برگهای زرد و خشکیده را رُفت و روب کند.
میهمانی غیرمنتظره
آقای معاون اول، وزیر علوم و رئیس دانشگاه بالاخره از راه میرسند. بوی اسپند در فضا میپیچد و با آیاتی از قرآن و بریدن روبان بلوکهای جدید افتتاح میشوند. گویا دو سه هفتهای هست که دانشجوها در اینجا مستقر شدهاند. مسئولان میروند که بازدید کنند اما محمد مخبر راه را کج میکند. میگوید این بلوکها نوسازند و علی القاعده مشکلی ندارند، برویم بلوکهای قدیمی. هیأت همراه سر بر میگرداند و با چند دقیقهای پیاده روی به بلوکهای قدیمی میرسیم. آنجا دیگر کسی منتظر ما نیست!
بدنمان با این غذاها نمیکشد
ماجرای اتاق سوم کمی متفاوت است؛ مسائل صنفی و رفاهی. دانشجویان از کوچکی اتاقها گلایه دارند. رئیس دانشگاه گلایه را میپذیرد ولی میگوید در عوض به همه متقاضیان خوابگاه دادهاند، حتی آنهایی که از کرج و اسلامشهر میآیند. یکی دیگر وضعیت ناهار دانشگاه را مناسب میداند اما میگوید شامها خوب نیست. معاون اول میپرسد که مگر شام چه میخورید؟ میگویند متفاوت است و گاهی املت. میگوید بهصورت معمول غذای من هم برخی اوقات همین است. صدای خنده بلند میشود. یکی دیگر به مزاح میگوید، ما دانشجوییم، جوانیم، بدنمان با این غذاها نمیکشد. محمد مخبر از غذاهای دوران دانشجویی خودش، علاقهشان به ترکیب جادویی تخممرغ و تن ماهی و بازدیدهایش از فضاهای دانشجویی کشورهای دیگر تعاریفی میکند و پدرانه اندرزهایی میدهد: مسائل رفاهی مهم است و هر جای دنیا را بگردی دانشجوها همین مسائل را عنوان میکنند اما اگر این نکات نباشد که اسمش زندگی دانشجویی نمیشود. زندگی دانشجویی یعنی همین کنار هم بودن و با هم زندگی کردن. قدرش را بدانید که در موقعیت دیگری برایتان تکرار نمیشود.
در این اتاق وزیر علوم هم درباره شرایط بازگشایی دانشگاهها بعد از کرونا توضیحاتی میدهد و میگوید باید کمی صبر کنیم تا شرایط رفاهی مناسبتر شود.
شکار نان و نهنگ در دانشگاه!
همه فهمیدهاند که معاون اول اینجاست و هر کسی سعی میکند پای او را به اتاق خودش هم باز کند. محمد مخبر توضیح میدهد که تقریباً اغلب موارد را شنیده و حتماً پیگیری میکند. یکی از دانشجویان که در مقطع دکتری تحصیل میکند، معتقد است سهم دانشجویان دکتری ادا نشده.معاون اول میگوید من از دانشجویان مقطع دکتری انتظار حل مسائل کشور را دارم و هر جا بوده از آنها به عنوان همکاران خودم یاد کردهام، چرا که حضور در این مقطع تحصیلی خودش باید مترادف یک شغل باشد. میگوید که کشور در هیچ مقطعی به اندازه امروز محتاج دانشگاه و دانشجویان خصوصاً محصلان دوره دکتری نبوده. بنابراین همه باید تلاش کنیم تا گره رابطه دانشگاه با صنعت و بازار باز شود.
شب، سکوت، عشق
معاون اول رئیسجمهور پنج ساعتی هست که در دانشگاه علم و صنعت است اما دانشجوها همچنان مجال خداحافظی به او را نمیدهند. حتی پیش از سوار شدن به ماشین نیز یکی از دانشجویان او را به بازدید از حسینیه مجموعه خوابگاهی میبرد که وضعیت نامساعدی خصوصاً از بابت گرمایش دارد. میگوید بخاریشان هر دو هفته یکبار خراب میشود و همین دو ساعت پیش یک بخاری نو برایشان آوردهاند. هم رئیس دانشگاه قول مساعدت میدهد و هم معاون اول.آنها بالاخره میروند با مجموعهای از تقاضاهای ریز و درشت که همراهان معاون اول باید پیگیری کنند برای رتق و فتقشان. حالا مجدداً سکوت به شب بازمیگردد و این بار زیبایی برگهای پاییزی خودنمایی میکند. ساعت حوالی 9 شب است و اینجا، دانشگاه علم و صنعت ایران؛ جایی که دانشجویان عاشقپیشهاش دوست ندارند کسی، برگهای زرد و خشکیده را رُفت و روب کند.
عکس نوشت
پیکر مطهر 111 شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس با استقبال مردم قدرشناس شهرستانهای آبادان و خرمشهر از مسیر آبراه بینالمللی اروندرود وارد اسکله بندر آبادان شد. بهگفته فرمانده کمیته جستوجوی مفقودان ستاد کل نیروهای مسلح پیکرهای پاک این شهیدان والامقام در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس در محدوده استانهای میسان و بصره در جنوب شرق عراق کشف شده است. سردار سرتیپ پاسدار سیدمحمد باقرزاده گفت: پیکرهای این شهدا مربوط به عملیاتهای والفجر مقدماتی، والفجر یک، خیبر، بدر، کربلای پنج، بیتالمقدس هفت و تکهای دشمن در سال ۶۷ است./ مهر
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
من زنده ام، با این شایعات مردم را ناراحت نکنید
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
ایران فرهنگی را با میراث مشترک بیابیم
-
تبعات افزایش قیمت کتابهای کودکان را جدی بگیریم
-
روایتهایی تاریخی از هنرمندی که صدای انقلاب شد
-
نان، عشق و راهِ آهن
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین