ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام موسی کاظم(ع) فرمودهاند:
هر که میخواهد قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.
بحارالانوار، ج. ۷، ص. ۱۴۳
هر که میخواهد قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.
بحارالانوار، ج. ۷، ص. ۱۴۳
تئاتر تعطیلشدنی نیست
شکرخدا گودرزی: از یک طرف معتقدم تئاتر ضرورتی است که باید همیشه وجود داشته باشد و همپای شرایط سیاسی و اجتماعی حرکت کند و فقط نمیتواند منوط به اجرا در شرایط بسامان باشد. تئاتر هم مثل دیگر پدیدههای زندگی تعطیلشدنی نیست. اگر این مسیر را درست ببینیم و دچار افراط و تفریط نشویم، تئاتر مفری است برای بازتاب روح جمعی و آنچه در جامعه است. باید این سؤال را مطرح کرد که در شرایط فعلی ارتزاق بچههای تئاتر چگونه باید باشد؟ کارمند حقوق خود را سر ماه دریافت میکند ولی هنرمند تئاتری که حیات و مماتش از این طریق است باید چه کاری انجام دهد؟ از طرفی در شرایط فعلی، عدم دسترسی به فضای مجازی امکان تبلیغات را برای تئاتر غیرممکن کرده و از سوی دیگر تبلیغات سنتی هم پاسخگو نیست و گروههای تئاتری از این لحاظ هم در یک بحران قرار گرفتهاند.
بخشی از صحبتهای این کارگردان در گفتوگو با مهر
بخشی از صحبتهای این کارگردان در گفتوگو با مهر
فضای مجازی
یادی از زندهیاد عبدالوهاب شهیدی به مناسبت ثبت جهانی ساز عود، بهبود وضعیت جسمی نصرالله مدقالچی، دوبلور مطرح کشورمان، انتشار قطعهای به یاد شهدای حرم شاهچراغ و همچنین اجرای نمایشی برای کودکان کار از جمله مطالبی هستند که در مجازی امروز میخوانید.
یاد
چندی پیش ساز عود به نام ایران و سوریه در فهرست یونسکو ثبت جهانی شد؛ سازی که اصالتی ایرانی دارد منتهی سالها در ایران مسکوت مانده بود تا اینکه زندهیاد عبدالوهاب شهیدی که دستِ بر قضا ساز سنتور هم مینواخت، با این ساز آشنا شد و باری دیگر عود را در ایران زنده کرد و از همین بابت هم شهیدی هنرمندی است که برای همیشه نامش با عود گره خورده است. او چنان به عود علاقه داشت که حتی در ۹۶ سالگی هم وقتی عودش را به او نشان میدادند، دستهای رنجورش ساز را در آغوش میگرفت، آن را ارزیابی میکرد و از سازنده آن سخن میگفت! توان نواختن نداشت اما زخمههای کوچکی هم بر پیکره ساز میزد. وقتی هم عود نواخته میشد با جان و دل به آن گوش میسپارد. از جمله آلبومهای او میتوان به «در مدح علی»، «راز عود» و «بیتو به سر نمیشود» اشاره کرد. این چهره اثرگذار و ماندگار موسیقی کشورمان که سالها در زمینههای مختلف عرصه موسیقی همچون آهنگسازی، خوانندگی و تدریس آواز فعالیت کرده بود بیستم اردیبهشت ماه سال 1400 در سن 99 سالگی بر اثرکهولت سن زندگی را بدرود داشت.
بهبود وضعیت دوبلور مطرح
نصرالله مدقالچی، دوبلور مطرح کشورمان که بیش از یک ماه قبل تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفته بود در تازهترین اظهارنظر خود درباره روند بهبودیاش ابراز امیدواری کرده است. این هنرمند پیشکسوت به ایسنا گفته: «حدود ۴۰ روز از عمل جراحی قلبم میگذرد و الحمدلله نسبت به گذشته خیلی بهترم. این روزها بیشتر در منزل کتاب میخوانم. گاهی اوقات هم برخی دوستان لطف میکنند و به دیدنم میآیند اما به دلیل اینکه ممنوع الملاقات هستم همه دوستان نمیتوانند به دیدنم بیایند اما واقعاً به من محبت دارند و من از همه تشکر میکنم.اگر به آن درجه از بهبودی برسم که بتوانم کار کنم، حتماً به دوبله بازخواهم گشت. به امید و یاری خداوند این روزها سپری میشود.» مدقالچی از قدیمیترین گویندگان کشورمان در حوزه دوبله متولد ۷ مهر ماه ۱۳۲۳ تبریز است. از جمله آثار شاخص او میتوان به گویندگی به جای مایکل آنکارا در نقش ابوسفیان در فیلم «محمد رسول الله» و دکلمه به یاد ماندنی کارتون «آن شرلی» اشاره کرد. «عیسی مسیح»، «بینوایان»، «روزی روزگاری در غرب»، «پدرخوانده»، «هیچکاک»، «گربههای اشرافی»، «نابخشوده» و... از دیگر آثار مطرح نصرالله مدقالچی در عرصه گویندگی است.
به یاد شهدای شاهچراغ
«داغ آبرومند» عنوان قطعهای است که به یاد شهدای حرم شاهچراغ و از سوی دفتر سرود معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است. کار ساخت این قطعه موسیقایی را گروه سرود طاها لارستان برعهده داشته، شعر آن را فاطمه قمری گفته، ملودی و تنظیم اثر را هم سپهر جامی به عهده داشته است. غروب چهارشنبه، چهارم آبان ماه گذشته، فردی مسلح با حمله به حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) در شهر شیراز، زائران این حرم را به رگبار بست. این حمله تروریستی، ۱۳ شهید و ۳۰ مجروح در پی داشته است.
نمایشی برای کودکان کار
خانه فرهنگ میعاد با مشارکت مرکز کودکان کار«پرتو»، ویژه برنامه تئاتر در روستا را با حضور ۱۰۰ کودک کار در جنوب پایتخت برگزار میکند، بر این اساس نمایش کودکانه «ننه سرما» با هدف گرامیداشت آیین و سنتهای کهن ایرانی برای کودکان کار تحت پوشش این مرکز برگزار میشود. این برنامه که از ساعت ۱۰ تا ۱۲ امروز، سهشنبه ۲۲ آذر ماه جاری برگزار میشود، کودکان کار علاوه بر تماشای این نمایش و حضور در مسابقه فرهنگی همراه با اهدای جایزه ویژه شب یلدا، در کنار هم لحظاتی به یاد ماندنی و شیرین با طعم انار و یکرنگی را تجربه خواهند کرد.
مستندی تازه در راه اکران
مستند سینمایی «هیچکس منتظرت نیست» به کارگردانی محسن اسلامزاده با موضوع توجه به زنان آسیبدیده از هفته آینده اکران خود را آغاز میکند.این مستند روایتی از زندگی زنان کارتنخواب و آسیبدیده از اعتیاد است که روز گذشته از جدیدترین پوستر آن با طراحی محمد تقیپور رونمایی شد. در خلاصه داستان این مستند آمده: «سپیده علیزاده چند سالی است که مسئول مرکز نگهداری زنان کارتنخواب در میدان شوش تهران است. زنانی که به این مرکز مراجعه میکنند اکثراً دچار آسیبهای اجتماعی، از قبیل اعتیاد و روسپیگری شدهاند و خانواده آنها را طرد کرده است؛ مونا یکی از همین زنهاست که پس از آشنایی با سپیده علیزاده و ترک اعتیاد، معاون او در مرکز نگهداری زنان میشود. حال، اما مونا دچار چالش شده است....»
گشتی حوالی سینمای جهان
فیلم «تار» ساخته «تاد فیلد» که پیش از این از سوی انجمن منتقدان فیلم نیویورک عنوان فیلم سال را دریافت کرده بود، به انتخاب انجمن منتقدان لسآنجلس هم به صورت مشترک با فیلم «همه چیز همه جا به یکباره» به کارگردانی «دانیل کوان» و «انیل شاینرت»، برترین فیلم سال انتخاب شد. «تاد فیلد» برای فیلم «تار» جایزه بهترین کارگردانی و فیلمنامه را از آن خود کرد و «کیت بلانشت» هم برای ایفای نقش اصلی در این فیلم به صورت مشترک با «بیل نای» برای فیلم «زندگی کردن» بهترین بازیگر نقش اصلی نام گرفت.
چندی پیش ساز عود به نام ایران و سوریه در فهرست یونسکو ثبت جهانی شد؛ سازی که اصالتی ایرانی دارد منتهی سالها در ایران مسکوت مانده بود تا اینکه زندهیاد عبدالوهاب شهیدی که دستِ بر قضا ساز سنتور هم مینواخت، با این ساز آشنا شد و باری دیگر عود را در ایران زنده کرد و از همین بابت هم شهیدی هنرمندی است که برای همیشه نامش با عود گره خورده است. او چنان به عود علاقه داشت که حتی در ۹۶ سالگی هم وقتی عودش را به او نشان میدادند، دستهای رنجورش ساز را در آغوش میگرفت، آن را ارزیابی میکرد و از سازنده آن سخن میگفت! توان نواختن نداشت اما زخمههای کوچکی هم بر پیکره ساز میزد. وقتی هم عود نواخته میشد با جان و دل به آن گوش میسپارد. از جمله آلبومهای او میتوان به «در مدح علی»، «راز عود» و «بیتو به سر نمیشود» اشاره کرد. این چهره اثرگذار و ماندگار موسیقی کشورمان که سالها در زمینههای مختلف عرصه موسیقی همچون آهنگسازی، خوانندگی و تدریس آواز فعالیت کرده بود بیستم اردیبهشت ماه سال 1400 در سن 99 سالگی بر اثرکهولت سن زندگی را بدرود داشت.
بهبود وضعیت دوبلور مطرح
نصرالله مدقالچی، دوبلور مطرح کشورمان که بیش از یک ماه قبل تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفته بود در تازهترین اظهارنظر خود درباره روند بهبودیاش ابراز امیدواری کرده است. این هنرمند پیشکسوت به ایسنا گفته: «حدود ۴۰ روز از عمل جراحی قلبم میگذرد و الحمدلله نسبت به گذشته خیلی بهترم. این روزها بیشتر در منزل کتاب میخوانم. گاهی اوقات هم برخی دوستان لطف میکنند و به دیدنم میآیند اما به دلیل اینکه ممنوع الملاقات هستم همه دوستان نمیتوانند به دیدنم بیایند اما واقعاً به من محبت دارند و من از همه تشکر میکنم.اگر به آن درجه از بهبودی برسم که بتوانم کار کنم، حتماً به دوبله بازخواهم گشت. به امید و یاری خداوند این روزها سپری میشود.» مدقالچی از قدیمیترین گویندگان کشورمان در حوزه دوبله متولد ۷ مهر ماه ۱۳۲۳ تبریز است. از جمله آثار شاخص او میتوان به گویندگی به جای مایکل آنکارا در نقش ابوسفیان در فیلم «محمد رسول الله» و دکلمه به یاد ماندنی کارتون «آن شرلی» اشاره کرد. «عیسی مسیح»، «بینوایان»، «روزی روزگاری در غرب»، «پدرخوانده»، «هیچکاک»، «گربههای اشرافی»، «نابخشوده» و... از دیگر آثار مطرح نصرالله مدقالچی در عرصه گویندگی است.
به یاد شهدای شاهچراغ
«داغ آبرومند» عنوان قطعهای است که به یاد شهدای حرم شاهچراغ و از سوی دفتر سرود معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است. کار ساخت این قطعه موسیقایی را گروه سرود طاها لارستان برعهده داشته، شعر آن را فاطمه قمری گفته، ملودی و تنظیم اثر را هم سپهر جامی به عهده داشته است. غروب چهارشنبه، چهارم آبان ماه گذشته، فردی مسلح با حمله به حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) در شهر شیراز، زائران این حرم را به رگبار بست. این حمله تروریستی، ۱۳ شهید و ۳۰ مجروح در پی داشته است.
نمایشی برای کودکان کار
خانه فرهنگ میعاد با مشارکت مرکز کودکان کار«پرتو»، ویژه برنامه تئاتر در روستا را با حضور ۱۰۰ کودک کار در جنوب پایتخت برگزار میکند، بر این اساس نمایش کودکانه «ننه سرما» با هدف گرامیداشت آیین و سنتهای کهن ایرانی برای کودکان کار تحت پوشش این مرکز برگزار میشود. این برنامه که از ساعت ۱۰ تا ۱۲ امروز، سهشنبه ۲۲ آذر ماه جاری برگزار میشود، کودکان کار علاوه بر تماشای این نمایش و حضور در مسابقه فرهنگی همراه با اهدای جایزه ویژه شب یلدا، در کنار هم لحظاتی به یاد ماندنی و شیرین با طعم انار و یکرنگی را تجربه خواهند کرد.
مستندی تازه در راه اکران
مستند سینمایی «هیچکس منتظرت نیست» به کارگردانی محسن اسلامزاده با موضوع توجه به زنان آسیبدیده از هفته آینده اکران خود را آغاز میکند.این مستند روایتی از زندگی زنان کارتنخواب و آسیبدیده از اعتیاد است که روز گذشته از جدیدترین پوستر آن با طراحی محمد تقیپور رونمایی شد. در خلاصه داستان این مستند آمده: «سپیده علیزاده چند سالی است که مسئول مرکز نگهداری زنان کارتنخواب در میدان شوش تهران است. زنانی که به این مرکز مراجعه میکنند اکثراً دچار آسیبهای اجتماعی، از قبیل اعتیاد و روسپیگری شدهاند و خانواده آنها را طرد کرده است؛ مونا یکی از همین زنهاست که پس از آشنایی با سپیده علیزاده و ترک اعتیاد، معاون او در مرکز نگهداری زنان میشود. حال، اما مونا دچار چالش شده است....»
گشتی حوالی سینمای جهان
فیلم «تار» ساخته «تاد فیلد» که پیش از این از سوی انجمن منتقدان فیلم نیویورک عنوان فیلم سال را دریافت کرده بود، به انتخاب انجمن منتقدان لسآنجلس هم به صورت مشترک با فیلم «همه چیز همه جا به یکباره» به کارگردانی «دانیل کوان» و «انیل شاینرت»، برترین فیلم سال انتخاب شد. «تاد فیلد» برای فیلم «تار» جایزه بهترین کارگردانی و فیلمنامه را از آن خود کرد و «کیت بلانشت» هم برای ایفای نقش اصلی در این فیلم به صورت مشترک با «بیل نای» برای فیلم «زندگی کردن» بهترین بازیگر نقش اصلی نام گرفت.
کوتاه نوشت درباره مستندهای جشنواره حقیقت
دکتر فرهت از زندانهای کابل تا بیمارستانهای مشهد
مصطفی وثوقکیا
روزنامه نگار
مستندهای کوتاه بخش ملی جشنواره حقیقت از آن دسته آثاری است که مخاطبهای خاص خودش را دارد. در این برش چهار مستند انتخاب شده است و دربارهاش نوشتم.
1- ماهر/ ارثیه امریکا برای خبرنگار عراقی
یک کرد عراقی بعد از حمله امریکاییها با آنها همراه میشود تا علیه رژیم بعث بجنگد. بعد از سقوط صدام وی در اثر انفجار نابینا میشود و خانهنشین میشود و در پی مهاجرت به امریکا است. وی که خبرنگاری هم کرده متوجه میشود یکی ازاقوام همسرش مادری گمشده درایران داشته و این سرآغازی میشود برای دنبال کردن ماجرا توسط وی تا این مادر و دختر را بعد از 25 سال بهم برساند. روایت این ماجرای جذاب اگر چه با تعجیل کارگردان از دست رفته است چرا که هر دو قصهای که وی در کنار یکدیگر انتخاب کرده خود قابلیت ساخت یک اثر مجزا را داشته اما تلفیق این دو قصه با هم به اصطلاح باعث شده که از دیگر قصه کم گذاشته شود.
2- آستان خورشید/ روایت تصویری جذاب از شکلگیری حرم رضوی
آستان قدس رضوی در این مستند کوتاه که به شیوه انیمیشن کار شده است سیر مراحل تکمیلی حرم رضوی را از دوران مامون بهصورت تاریخی بررسی کرده و پله پله به مخاطب سیر این تغییرات را نشان میدهد. در کنار این کمی از تغییرات سیاسی و اجتماعی هر دوره که در شکلگیری حرم مؤثر بوده است را نیز بیان میکند. استفاده درست از نریشن در این کار باعث شده است که گوش در کنار چشم هر دو در خدمت مستند وروایت باشد. خلاصه گویی و ایجاز مشخصه اصلی این مستند است و باعث جذابیت کار شده است.
3- روایت فرهت/ زدودن غبار از چهره مهاجران
پزشکی افغانستانی برای فرار از جنگهای داخلی کشورش به ایران فرار میکند اما بهدلیل نداشتن اوراق هویتی رد مرز میشود با این حال او دوباره به ایران میآید و تلاشهایش در رشته پزشکی به جایی میرسد که تبدیل به یکی از بهترین پزشکان ایران در زمینه اطفال و نوزادان میشود. روایت مستند با استفاده از یکی از مریضهای فرهت که او نجات داده و در ادامه شاگردش میشود جلوهای زیبا از انسانیت و همدلی را به رخ میکشد و از طرفی دیگر در صدد است با معرفی یکی از نخبگان کشور همسایه ایران کمی از غبار نشسته به رخ این مهاجران را بزداید. مهاجرانی که بواسطه تصویر ساخته شده توسط رسانه عموماً به گونهای دیگر معرفی میشوند.
4- بازمانده / چه مقصر است؟
بازمانده روایتی از مبارزه ورزشکاران ایرانی با رژیم صهیونیستی در میادین بینالمللی است. کارگردان با تمرکز بر محمد محمدی بریمانلو، جودوکار ملیپوش ایران که بهرغم داشتن سهمیه المپیک 2020 توکیو، به علت تعلیق فدراسیون جودوی ایران، از رفتن به المپیک بازمیماند مهاجرت او را دنبال میکند و در خلال آن به اتفاقات دو ورزش کشتی و جودو در مواجهه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی میپردازد. مستند بدون سوگیری خاصی روایت سعید مولایی که بعد از آن ماجرا پناهنده کشورهای خارجی شد را دنبال میکند و از سوی دیگر به ماجرای معروف «باید ببازی» علیرضا کریمی در کشتی هم میپردازد. مستند با اینکه موضع مشخصی درباره مسابقه ندادن ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران رژیم صهیونیستی دارد اما در ماجرای تعلیق 4 ساله فدراسیون جودو نوک انتقاداتش را به سمت مدیران این فدراسیون میگیرد و از زبان مصاحبه شوندگانی چون رودکی و مربی سابق تیم ملی آنها را مقصر تعلیق جودو میداند. از سویی با مقایسه رفتار فدراسیون کشتی برای فرار از تعلیق نشان میدهد که چگونه برخورد درست با این مسأله و حمایت از ورزشکاران آنها را برای آینده کشور حفظ کرده است اتفاقی که در ورزش جودو رخ نداد و ایران چند تن از بهترینهای ورزش خود را از دست داد.
روزنامه نگار
مستندهای کوتاه بخش ملی جشنواره حقیقت از آن دسته آثاری است که مخاطبهای خاص خودش را دارد. در این برش چهار مستند انتخاب شده است و دربارهاش نوشتم.
1- ماهر/ ارثیه امریکا برای خبرنگار عراقی
یک کرد عراقی بعد از حمله امریکاییها با آنها همراه میشود تا علیه رژیم بعث بجنگد. بعد از سقوط صدام وی در اثر انفجار نابینا میشود و خانهنشین میشود و در پی مهاجرت به امریکا است. وی که خبرنگاری هم کرده متوجه میشود یکی ازاقوام همسرش مادری گمشده درایران داشته و این سرآغازی میشود برای دنبال کردن ماجرا توسط وی تا این مادر و دختر را بعد از 25 سال بهم برساند. روایت این ماجرای جذاب اگر چه با تعجیل کارگردان از دست رفته است چرا که هر دو قصهای که وی در کنار یکدیگر انتخاب کرده خود قابلیت ساخت یک اثر مجزا را داشته اما تلفیق این دو قصه با هم به اصطلاح باعث شده که از دیگر قصه کم گذاشته شود.
2- آستان خورشید/ روایت تصویری جذاب از شکلگیری حرم رضوی
آستان قدس رضوی در این مستند کوتاه که به شیوه انیمیشن کار شده است سیر مراحل تکمیلی حرم رضوی را از دوران مامون بهصورت تاریخی بررسی کرده و پله پله به مخاطب سیر این تغییرات را نشان میدهد. در کنار این کمی از تغییرات سیاسی و اجتماعی هر دوره که در شکلگیری حرم مؤثر بوده است را نیز بیان میکند. استفاده درست از نریشن در این کار باعث شده است که گوش در کنار چشم هر دو در خدمت مستند وروایت باشد. خلاصه گویی و ایجاز مشخصه اصلی این مستند است و باعث جذابیت کار شده است.
3- روایت فرهت/ زدودن غبار از چهره مهاجران
پزشکی افغانستانی برای فرار از جنگهای داخلی کشورش به ایران فرار میکند اما بهدلیل نداشتن اوراق هویتی رد مرز میشود با این حال او دوباره به ایران میآید و تلاشهایش در رشته پزشکی به جایی میرسد که تبدیل به یکی از بهترین پزشکان ایران در زمینه اطفال و نوزادان میشود. روایت مستند با استفاده از یکی از مریضهای فرهت که او نجات داده و در ادامه شاگردش میشود جلوهای زیبا از انسانیت و همدلی را به رخ میکشد و از طرفی دیگر در صدد است با معرفی یکی از نخبگان کشور همسایه ایران کمی از غبار نشسته به رخ این مهاجران را بزداید. مهاجرانی که بواسطه تصویر ساخته شده توسط رسانه عموماً به گونهای دیگر معرفی میشوند.
4- بازمانده / چه مقصر است؟
بازمانده روایتی از مبارزه ورزشکاران ایرانی با رژیم صهیونیستی در میادین بینالمللی است. کارگردان با تمرکز بر محمد محمدی بریمانلو، جودوکار ملیپوش ایران که بهرغم داشتن سهمیه المپیک 2020 توکیو، به علت تعلیق فدراسیون جودوی ایران، از رفتن به المپیک بازمیماند مهاجرت او را دنبال میکند و در خلال آن به اتفاقات دو ورزش کشتی و جودو در مواجهه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی میپردازد. مستند بدون سوگیری خاصی روایت سعید مولایی که بعد از آن ماجرا پناهنده کشورهای خارجی شد را دنبال میکند و از سوی دیگر به ماجرای معروف «باید ببازی» علیرضا کریمی در کشتی هم میپردازد. مستند با اینکه موضع مشخصی درباره مسابقه ندادن ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران رژیم صهیونیستی دارد اما در ماجرای تعلیق 4 ساله فدراسیون جودو نوک انتقاداتش را به سمت مدیران این فدراسیون میگیرد و از زبان مصاحبه شوندگانی چون رودکی و مربی سابق تیم ملی آنها را مقصر تعلیق جودو میداند. از سویی با مقایسه رفتار فدراسیون کشتی برای فرار از تعلیق نشان میدهد که چگونه برخورد درست با این مسأله و حمایت از ورزشکاران آنها را برای آینده کشور حفظ کرده است اتفاقی که در ورزش جودو رخ نداد و ایران چند تن از بهترینهای ورزش خود را از دست داد.
اسفندیار موسیقی انقلاب
رضا مهدوی
موسیقیشناس و مدرس دانشگاه
تاکنون بر این رویه بودیم که هرهفته معرفی یک مجموعه (آلبوم) موسیقایی برای شما علاقهمندان روزنامه ایران داشته باشیم.این بار بهطور ویژه به مناسبت درگذشت زندهیاد استاد دکتراسفندیار قرهباغی پیشنهاد میکنیم اگر توانستید، بهمرور، هر 800 آثاری راکه گفته میشود خوانده یا ساختهاند و یا حداقل تعدادی از آنها که شهرت بیشتری یافته را با گوش جان بشنوید.از آنجا که آلبوم مشخصی از خود برجای نگذاشته ولی تمام تک آثار پخش شده و منحصر مربوط به دهه ۶۰ انقلاب و جنگ تحمیلی را ملت ایران از رادیو و تلویزیون شنیدهاند و خوب است بازهم با دقت برخاسته از گوش هوشِ دل نوعی دیگر شنیده شود.ابتدای دهه 60 در نوجوانی هنرجوی او بودم برای فراگیری تئوری و سلفژ در مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما واقع در خیابان کوه نور، کوی هشتم.معلمی با حوصله و با دقت و هوش سرشار و دانش موسیقایی و شخصیتی، کاریزماتیک.برخورداری از صدای بم (باس) و منحصر خدادادی که سالها در رشته اُپرا در تالار رودکی نقش ایفا میکرد. زندهیاد استاد غلامحسین بنان، اولین خواننده سرود «ای ایران» به آهنگسازی زندهیاد استاد روحالله خالقی و شعر زندهیاد استاد حسین گل گلاب، «تشویق و تحسین کرده بود نوع و خواندن و صدای او را» ماهیت ذاتی قرهباغی درخوانش و نوع ارائه اثر با در نظر گرفتن شاکله قد و قامت و فرهنگمداری این آذریتبار متعهد به ادبِ هنر، طبیعی بود که هر آنچه میخواند سرودوار، تلقی گردد و چه آهنگ ترانه و چه تصنیف و چه قطعات گوناگون در گونههای مختلف فنِّ موسیقا را به درستی در قالب سرود میخواند. صدای پُرصلابت و مطمئن و با تکنیک قرهباغی، گویای استعداد ذاتی و توانمندی در یادگیری فنون از معلمان خود در هنرستان موسیقی تبریز و اُپراهای کشور ایتالیا بود و در عین حال هوشمندی در فراگیری از تجربیات و دانش بزرگان اهل فن. او بهخوبی توانست در جهتدهی و هدفداری موسیقی بعد از انقلاب نقش ایفا کند. موسیقی هشت سال جنگ تحمیلی به مدد او و دیگر یاران همراهش رشید وطن دوست و... آنچنان حماسی و غرورمندانه و مُهیج ارائه میشد که نمونههایش نه فقط در ایران بلکه در ممالکی که جنگها را تجربه کردهاند بدین کیفیت و قوت کمتر شاهد بودهایم. سالها فعالیت زندهیاد قرهباغی در آثار انقلابی که بخش مهم آن در هشت سال جنگ نابرابر و دفاع مقدس بوده، اهمیت ویژه به خواندن سرود گونههای موسیقی است که توانسته با آگاهی لازم تناسب بین محتوا و قالب فن موسیقا را ایجاد کند. به عبارتی متناسب با محتوای کلام و ملودی و ریتم، فهم دقیقی با این هنر لطیف و ظریف به وجود میآورد،علیه استکبار و زورگویان تا حد ماندگاری اثر آنهم نهیبوار و قُلدرمآبانه ...
صدای او از شعور باطنی در راه تعهد به آرمانهای انسانی – انقلابی است که در راه فرهنگ و هنر نوین پس از قرنها ادوار پادشاهی ایران، حال در جمهوریت اسلامی قدعلم میکند سلحشورانه ... سرود را میتوان یک ترکیب موسیقایی جشن و سرور بهعنوان شاخصی برای اجرای گروهی بویژه سرودهای ملی - میهنی قلمداد کرد. اروپاییها سرودها را در تئوری موسیقی و زمینههای مذهبی بهطور خاص به کارهای کرال مقدس کوتاه و نیز شکل خاصی از موسیقی مذهبی مرتبط میدانند. اکثر خواندههای اسفندیار قرهباغی آنگونه که لازمه سرود تلقی شدن است بهواسطه زود فهم شدن مردمان در فُرم و قالبهای ساده و در عین حال پر محتوا که ضرورت زمانه را لحاظ میدارد، میتوان به راحتی در یک گروه و نه فقط تکخوانی مدنظر قرار داد و جزو سرودهای حقیقی دانست و از آنها الگوبرداری و نمونهآفرینی داشت. «امریکا امریکا ننگ به نیرنگ تو ...» یقیناً به زیبایی هرچه تمامتر با نوع خلوص و تعهد و تقید قرهباغی بهزیبایی هر چه تماتر مانا برای تمامی دوران خواهد بود بدلیل همین سبک و سیاق رعایت دقیق ارائه شکل و محتوای سرود. سالهاست رنگ و لعاب سرود یافت نمیشود و عاقبت سرودخوانی تبدیل به ارائه موسیقی پاپ بدون هویت شده است... آری لازم است دوباره در مقاطع زمانی مختلف گوش دهیم و بشنویم هر آنچه اسفندیار قرهباغی، اسفندیار موسیقی زمانه خوانده بدون در نظر گرفتن رویههای غلط رسانهای که در روزهای مناسبت آنهم گاه به پخش آن مبادرت میورزند در طول سال. روحش شاد
موسیقیشناس و مدرس دانشگاه
تاکنون بر این رویه بودیم که هرهفته معرفی یک مجموعه (آلبوم) موسیقایی برای شما علاقهمندان روزنامه ایران داشته باشیم.این بار بهطور ویژه به مناسبت درگذشت زندهیاد استاد دکتراسفندیار قرهباغی پیشنهاد میکنیم اگر توانستید، بهمرور، هر 800 آثاری راکه گفته میشود خوانده یا ساختهاند و یا حداقل تعدادی از آنها که شهرت بیشتری یافته را با گوش جان بشنوید.از آنجا که آلبوم مشخصی از خود برجای نگذاشته ولی تمام تک آثار پخش شده و منحصر مربوط به دهه ۶۰ انقلاب و جنگ تحمیلی را ملت ایران از رادیو و تلویزیون شنیدهاند و خوب است بازهم با دقت برخاسته از گوش هوشِ دل نوعی دیگر شنیده شود.ابتدای دهه 60 در نوجوانی هنرجوی او بودم برای فراگیری تئوری و سلفژ در مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما واقع در خیابان کوه نور، کوی هشتم.معلمی با حوصله و با دقت و هوش سرشار و دانش موسیقایی و شخصیتی، کاریزماتیک.برخورداری از صدای بم (باس) و منحصر خدادادی که سالها در رشته اُپرا در تالار رودکی نقش ایفا میکرد. زندهیاد استاد غلامحسین بنان، اولین خواننده سرود «ای ایران» به آهنگسازی زندهیاد استاد روحالله خالقی و شعر زندهیاد استاد حسین گل گلاب، «تشویق و تحسین کرده بود نوع و خواندن و صدای او را» ماهیت ذاتی قرهباغی درخوانش و نوع ارائه اثر با در نظر گرفتن شاکله قد و قامت و فرهنگمداری این آذریتبار متعهد به ادبِ هنر، طبیعی بود که هر آنچه میخواند سرودوار، تلقی گردد و چه آهنگ ترانه و چه تصنیف و چه قطعات گوناگون در گونههای مختلف فنِّ موسیقا را به درستی در قالب سرود میخواند. صدای پُرصلابت و مطمئن و با تکنیک قرهباغی، گویای استعداد ذاتی و توانمندی در یادگیری فنون از معلمان خود در هنرستان موسیقی تبریز و اُپراهای کشور ایتالیا بود و در عین حال هوشمندی در فراگیری از تجربیات و دانش بزرگان اهل فن. او بهخوبی توانست در جهتدهی و هدفداری موسیقی بعد از انقلاب نقش ایفا کند. موسیقی هشت سال جنگ تحمیلی به مدد او و دیگر یاران همراهش رشید وطن دوست و... آنچنان حماسی و غرورمندانه و مُهیج ارائه میشد که نمونههایش نه فقط در ایران بلکه در ممالکی که جنگها را تجربه کردهاند بدین کیفیت و قوت کمتر شاهد بودهایم. سالها فعالیت زندهیاد قرهباغی در آثار انقلابی که بخش مهم آن در هشت سال جنگ نابرابر و دفاع مقدس بوده، اهمیت ویژه به خواندن سرود گونههای موسیقی است که توانسته با آگاهی لازم تناسب بین محتوا و قالب فن موسیقا را ایجاد کند. به عبارتی متناسب با محتوای کلام و ملودی و ریتم، فهم دقیقی با این هنر لطیف و ظریف به وجود میآورد،علیه استکبار و زورگویان تا حد ماندگاری اثر آنهم نهیبوار و قُلدرمآبانه ...
صدای او از شعور باطنی در راه تعهد به آرمانهای انسانی – انقلابی است که در راه فرهنگ و هنر نوین پس از قرنها ادوار پادشاهی ایران، حال در جمهوریت اسلامی قدعلم میکند سلحشورانه ... سرود را میتوان یک ترکیب موسیقایی جشن و سرور بهعنوان شاخصی برای اجرای گروهی بویژه سرودهای ملی - میهنی قلمداد کرد. اروپاییها سرودها را در تئوری موسیقی و زمینههای مذهبی بهطور خاص به کارهای کرال مقدس کوتاه و نیز شکل خاصی از موسیقی مذهبی مرتبط میدانند. اکثر خواندههای اسفندیار قرهباغی آنگونه که لازمه سرود تلقی شدن است بهواسطه زود فهم شدن مردمان در فُرم و قالبهای ساده و در عین حال پر محتوا که ضرورت زمانه را لحاظ میدارد، میتوان به راحتی در یک گروه و نه فقط تکخوانی مدنظر قرار داد و جزو سرودهای حقیقی دانست و از آنها الگوبرداری و نمونهآفرینی داشت. «امریکا امریکا ننگ به نیرنگ تو ...» یقیناً به زیبایی هرچه تمامتر با نوع خلوص و تعهد و تقید قرهباغی بهزیبایی هر چه تماتر مانا برای تمامی دوران خواهد بود بدلیل همین سبک و سیاق رعایت دقیق ارائه شکل و محتوای سرود. سالهاست رنگ و لعاب سرود یافت نمیشود و عاقبت سرودخوانی تبدیل به ارائه موسیقی پاپ بدون هویت شده است... آری لازم است دوباره در مقاطع زمانی مختلف گوش دهیم و بشنویم هر آنچه اسفندیار قرهباغی، اسفندیار موسیقی زمانه خوانده بدون در نظر گرفتن رویههای غلط رسانهای که در روزهای مناسبت آنهم گاه به پخش آن مبادرت میورزند در طول سال. روحش شاد
درباره مستند «ردی از یک مرد»
حاج قاسمی که مردم میشناختند
فاطمه ترکاشوند
روزنامهنگار
ورود به کارزار روایت از سوژهای که بارها و بارها، راویان مختلف درباره او گفته و مخاطبان از او شنیدهاند، حتماً کار دشواری است. اما چنین روایتی وقتی دشوارتر هم میشود که همه مخاطبان احساس کنند با سوژه، خاطرهای و از آن سهمی دارند. این همان اتفاقی است که گفتن از حاج قاسم سلیمانی را پس از فراز و نشیب سالهای سخت پس از او، دشوارتر از همیشه میکند.
مستند «ردی از یک مرد» جسورانه و البته متواضعانه وارد این کارزار شده است. ساسان فلاحفر که چند سالی است بهعنوان راوی رزمندگان دفاع از حرم زینبی شناخته میشود این بار به سراغ یکی از سختترین سوژهها در حوالی همین موضوع رفته و تلاش کرده در این مستند، تنها ردی از یکی از مردترین مردان را در روستای پدری او جستوجو کند.
ردی که از میان خاطرهها، گفتارها، اشکها و لبخندهای همسایگان و آشنایان روستای قنات ملک در گوشهای از کرمان دنبال میشود قرار است ابعادی ناشنیده از شخصیت حاج قاسم سلیمانی را پیش روی مخاطبانی بگذارد که ناگهان او را در میان اخبار ترور بیرحمانه توسط دونالد ترامپ در خاک عراق شناختند. شخصی که اگرچه در میان ایرانیان دیر شناخته شد اما تشییع پرشکوهش نشان داد که او در روح جمعی ایرانیان، سهم بزرگی گرفته و هر ایرانی در او، چیزی از شخصیت و عزت خود را یافته است.
این زاویهدید همان چیزی است که در مستند پی گرفته میشود. مستند درواقع پرترهای بزرگ به اندازه حاج قاسم را از ترکیب پرترههای کوچک اهالی روستا دوباره خلق میکند و این نام آشنا را این بار طوری بر زبان میآورد که گویی قبلاً شنیده نشده است.
چهرههای واقعی از مردمی که انقلاب را ساختند و با پایمردی پیش بردند؛ از زنانی که فرزندانشان را برای آن به دامان جنگ فرستادند و هرگز آنان را باز نیافتند؛ از مردانی که با صورتهای آفتابسوخته هر روز زیر تیغ خورشید گرمسیری، زمینها را بیل زدند و با عرق جبین روستایی محروم را ساختند؛ پرترههایی دوستداشتنی از انسانهایی مستضعف اما کوشا و عزتمند، حالا قرار است از کسی بگویند که خودشان را در آینه او تماشا میکردند و او را تجلی امید و حرکت و اخلاص و بیچیزی میدیدند.
مستند اما از این هم فراتر میرود. به دامان سانتیمانتالیسم، غرق گریه کردن مخاطب و ارائه اطلاعات و احساسات بیش از اندازه نمیافتد چرا که آنهایی دارند از سردار سلیمانی میگویند که عمری را در آغوش او زیسته بودند. مادران شهیدی که در آغوش او و با بوسههایی که بر سرشان میزد، بوی فرزندان شهیدشان را استشمام میکردند و همرزمانی قدیمی که سرسبز نگه داشتن باغهای وقفی او را ادامه جهاد در جبهه میدیدند.
«ردی از یک مرد» با حرکتهای نرم دوربین از لابهلای عناصر زندگی روستایی مثل درختها، مرغها و خروسها، گوسفندان و آتش و هیزم، تلاش میکند نزدیکی بیشتری میان مخاطبانش با پرترههای درون روایت ایجاد کند و درکی را که حاج قاسم از خدمت به اهالی روستای پدری داشته، بهتر در ذهن بیننده جا بیندازد و در این کار موفق هم میشود.
در میان همه روایتهای کوچک و بزرگ از سردار سلیمانی، مستند «ردی از یک مرد» بدون تردید یکی از صمیمیترین و متفاوتترین روایتهایی است که تاکنون ساخته شده و بیش از همه آنها به آنچه مردم از این شخصیت شناختند نزدیک میشود؛ به حاج قاسمی که مردم شناختند.
روزنامهنگار
ورود به کارزار روایت از سوژهای که بارها و بارها، راویان مختلف درباره او گفته و مخاطبان از او شنیدهاند، حتماً کار دشواری است. اما چنین روایتی وقتی دشوارتر هم میشود که همه مخاطبان احساس کنند با سوژه، خاطرهای و از آن سهمی دارند. این همان اتفاقی است که گفتن از حاج قاسم سلیمانی را پس از فراز و نشیب سالهای سخت پس از او، دشوارتر از همیشه میکند.
مستند «ردی از یک مرد» جسورانه و البته متواضعانه وارد این کارزار شده است. ساسان فلاحفر که چند سالی است بهعنوان راوی رزمندگان دفاع از حرم زینبی شناخته میشود این بار به سراغ یکی از سختترین سوژهها در حوالی همین موضوع رفته و تلاش کرده در این مستند، تنها ردی از یکی از مردترین مردان را در روستای پدری او جستوجو کند.
ردی که از میان خاطرهها، گفتارها، اشکها و لبخندهای همسایگان و آشنایان روستای قنات ملک در گوشهای از کرمان دنبال میشود قرار است ابعادی ناشنیده از شخصیت حاج قاسم سلیمانی را پیش روی مخاطبانی بگذارد که ناگهان او را در میان اخبار ترور بیرحمانه توسط دونالد ترامپ در خاک عراق شناختند. شخصی که اگرچه در میان ایرانیان دیر شناخته شد اما تشییع پرشکوهش نشان داد که او در روح جمعی ایرانیان، سهم بزرگی گرفته و هر ایرانی در او، چیزی از شخصیت و عزت خود را یافته است.
این زاویهدید همان چیزی است که در مستند پی گرفته میشود. مستند درواقع پرترهای بزرگ به اندازه حاج قاسم را از ترکیب پرترههای کوچک اهالی روستا دوباره خلق میکند و این نام آشنا را این بار طوری بر زبان میآورد که گویی قبلاً شنیده نشده است.
چهرههای واقعی از مردمی که انقلاب را ساختند و با پایمردی پیش بردند؛ از زنانی که فرزندانشان را برای آن به دامان جنگ فرستادند و هرگز آنان را باز نیافتند؛ از مردانی که با صورتهای آفتابسوخته هر روز زیر تیغ خورشید گرمسیری، زمینها را بیل زدند و با عرق جبین روستایی محروم را ساختند؛ پرترههایی دوستداشتنی از انسانهایی مستضعف اما کوشا و عزتمند، حالا قرار است از کسی بگویند که خودشان را در آینه او تماشا میکردند و او را تجلی امید و حرکت و اخلاص و بیچیزی میدیدند.
مستند اما از این هم فراتر میرود. به دامان سانتیمانتالیسم، غرق گریه کردن مخاطب و ارائه اطلاعات و احساسات بیش از اندازه نمیافتد چرا که آنهایی دارند از سردار سلیمانی میگویند که عمری را در آغوش او زیسته بودند. مادران شهیدی که در آغوش او و با بوسههایی که بر سرشان میزد، بوی فرزندان شهیدشان را استشمام میکردند و همرزمانی قدیمی که سرسبز نگه داشتن باغهای وقفی او را ادامه جهاد در جبهه میدیدند.
«ردی از یک مرد» با حرکتهای نرم دوربین از لابهلای عناصر زندگی روستایی مثل درختها، مرغها و خروسها، گوسفندان و آتش و هیزم، تلاش میکند نزدیکی بیشتری میان مخاطبانش با پرترههای درون روایت ایجاد کند و درکی را که حاج قاسم از خدمت به اهالی روستای پدری داشته، بهتر در ذهن بیننده جا بیندازد و در این کار موفق هم میشود.
در میان همه روایتهای کوچک و بزرگ از سردار سلیمانی، مستند «ردی از یک مرد» بدون تردید یکی از صمیمیترین و متفاوتترین روایتهایی است که تاکنون ساخته شده و بیش از همه آنها به آنچه مردم از این شخصیت شناختند نزدیک میشود؛ به حاج قاسمی که مردم شناختند.
نیاز: ارباب ترسناک
رامتین ایمانی نوبر
روانشناس
سیمون لینگت ژورنالیست فرانسوی در قرن هجدهم، نوشت: «گفته میشود انسانها اربابی ندارند، ولی یک ارباب دارند، و آن ترسناکترین و مغرورترین اربابها یعنی، نیاز است. همین نیاز است که آنها را به بیرحمانهترین وابستگیها تنزل میدهد.» نیاز بنیادیترین و ضروریترین جوهری است که مایه فعالیت و عمل بشر و از آنها مقدمتر، بقای او میشود. آنچه که از بدایت تا نهایت حیات با او همراه است تا بتواند با تقلا کردن در بحرانهای زندگی شرایط زیستن را برای او فراهم کند. به طور مثال در زمان نوزادی انسان گریه میکند تا بتواند والد خود را از معضلی که گریبانگیرش شده - مثل گرسنگی - رها کند یا به قول جان بالبی، لبخند (لبخند اجتماعی) میزند تا با دلبری کردن توجه والدش را جلب کند، والدی که عامل اصلی بقای او - که مهمترین نیاز است - در سالهای نخستین زندگیاش خواهد بود. به این ترتیب این نیاز با وی باقی میماند و از ایام نونهالی تا پیری بیشتر و بیشتر میشود و اَشکال گوناگونی به خود میگیرد، هرچند که ماهیت ساحت آن تغییر نخواهد کرد. درواقع آن ماهیت همان توجه به خویشی است که از نوزادی با وی همراه بوده و تا پایان عمر ادامه خواهد داشت. به تعبیری دیگر گونهای بهنجار از خودشیفتگی با هر فعالیت و عملی که به بقای او میانجامد. از اینرو، کریستین کرسگارد در مقالهای با عنوان «سرچشمه ارزش از نظر ارسطو و کانت» مینویسد: «کانت صریحاً میگوید هر تمایلی موجب پدید آمدن نیازی است» و به این دلیل است که وی میگوید «ارزش هر چیزی که با عمل ما قابل تحصیل است همواره مشروط است.» یعنی هر نیاز که پژواکی از میلی است، با وسیلهای خاص خودش، میتواند ارضا شود، بنابراین آگاهی از اینکه چرا ما به چیزی نیاز داریم و چگونه میتوانیم این نیاز را برطرف کنیم، میتواند ما را به کنه و چرایی این نیازهایمان و ادلهاش نزدیک و نزدیکتر گرداند. بنابراین در ابتدا باید چرایی این نیازها را هم تفکیک کرد: 1- نیازهای جسمی 2- نیازهای روانی. بدون هیچ تردیدی، انسان برای برطرف کردن نیازهای روانیاش، ابتدا میبایست نیازهای جسمیاش را برآورده کند. چرا که بقای انسان منوط و مشروط به نیازهای جسمیاش است. پس از برطرف کردن این نیازها او میتواند برای ارضای نیازهای روانیاش تلاش کند. بهطور مثال یکی از همان نیازها میتواند میل به اجتماعی بودن یا فرار از تنهایی باشد. درواقع از آنجا که هر انسان ولو آنکه بسیار گوشهگیر و عزلتنشین باشد، حداقل برای امرار معاش خود نیاز به برقراری ارتباط با چند تن دارد، بنابراین ممکن است درصدد آن باشد که رفتاری - مثل محبت کردن - را انجام دهد تا با راضی نگهداشتن دیگران، آنها را در اطرافش حفظ کند. یا در مثالی دیگر کسی که میخواهد در مسیر کاری یا تحصیلیاش پیشرفت کند، به دلیل نیازی که برای شکوفایی دارد، تلاش میکند تا با افرادی در این مسیر وارد دوستی شود که میتوانند در پیشرفت وی نقش مثمرثمری داشته باشند. البته لازم به ذکر است که عادت به نیاز از خود نیاز آسیبزاتر است. به بیان ساده، حتی عادت به محبت ولو به هر دلیل و نیازی - مثل نیاز به توجه یا تحسین - میتواند بدل به یک عادت وسواسگونه شود که ارزش خود محبت را نیز خدشهدار کند. اگرچه همانطور که گفته شد ریشه رفتارهای مطلوب و جامعهپسند، در نیازهایی نهفته است که عامل آنها میشود، ولیکن سایر رفتارهایی که نامطلوب و ناپسند به شمار میآیند نیز ناشی از نیاز میباشند، اما نیازهایی که در زمان حساس و ضروری، ارضا و اقناع نشدهاند تا به صورت غلط و ناپسند توسط فرد برآورده شوند. مانند خصیصههای پلشتی چون؛ دروغ، تزویر، ظلم و غیره که هر یک در واقع برای برطرف کردن نیاز ارضانشدهای بهوجود آمدهاند، عوامل مخربی که البته اینها هم برای حفظ بقا هستند، اما بقایی که به بهای مصایب بزرگی خواهد بود. باری، هرگونه نیاز، حتی برای کسی که آن را میشناسد، اما نتوانسته بموقع و بجا ارضایش کند، همانطور که سیمون لینگت نوشت، میتواند توسط این ارباب ترسناک به بیرحمانهترین وابستگیها تنزل یابد، به آنچه که وی را از زِبَر به زیر و از رهایی به بردگی میکشاند، به محنت، به رذیلت و البته، به فلاکت.
روانشناس
سیمون لینگت ژورنالیست فرانسوی در قرن هجدهم، نوشت: «گفته میشود انسانها اربابی ندارند، ولی یک ارباب دارند، و آن ترسناکترین و مغرورترین اربابها یعنی، نیاز است. همین نیاز است که آنها را به بیرحمانهترین وابستگیها تنزل میدهد.» نیاز بنیادیترین و ضروریترین جوهری است که مایه فعالیت و عمل بشر و از آنها مقدمتر، بقای او میشود. آنچه که از بدایت تا نهایت حیات با او همراه است تا بتواند با تقلا کردن در بحرانهای زندگی شرایط زیستن را برای او فراهم کند. به طور مثال در زمان نوزادی انسان گریه میکند تا بتواند والد خود را از معضلی که گریبانگیرش شده - مثل گرسنگی - رها کند یا به قول جان بالبی، لبخند (لبخند اجتماعی) میزند تا با دلبری کردن توجه والدش را جلب کند، والدی که عامل اصلی بقای او - که مهمترین نیاز است - در سالهای نخستین زندگیاش خواهد بود. به این ترتیب این نیاز با وی باقی میماند و از ایام نونهالی تا پیری بیشتر و بیشتر میشود و اَشکال گوناگونی به خود میگیرد، هرچند که ماهیت ساحت آن تغییر نخواهد کرد. درواقع آن ماهیت همان توجه به خویشی است که از نوزادی با وی همراه بوده و تا پایان عمر ادامه خواهد داشت. به تعبیری دیگر گونهای بهنجار از خودشیفتگی با هر فعالیت و عملی که به بقای او میانجامد. از اینرو، کریستین کرسگارد در مقالهای با عنوان «سرچشمه ارزش از نظر ارسطو و کانت» مینویسد: «کانت صریحاً میگوید هر تمایلی موجب پدید آمدن نیازی است» و به این دلیل است که وی میگوید «ارزش هر چیزی که با عمل ما قابل تحصیل است همواره مشروط است.» یعنی هر نیاز که پژواکی از میلی است، با وسیلهای خاص خودش، میتواند ارضا شود، بنابراین آگاهی از اینکه چرا ما به چیزی نیاز داریم و چگونه میتوانیم این نیاز را برطرف کنیم، میتواند ما را به کنه و چرایی این نیازهایمان و ادلهاش نزدیک و نزدیکتر گرداند. بنابراین در ابتدا باید چرایی این نیازها را هم تفکیک کرد: 1- نیازهای جسمی 2- نیازهای روانی. بدون هیچ تردیدی، انسان برای برطرف کردن نیازهای روانیاش، ابتدا میبایست نیازهای جسمیاش را برآورده کند. چرا که بقای انسان منوط و مشروط به نیازهای جسمیاش است. پس از برطرف کردن این نیازها او میتواند برای ارضای نیازهای روانیاش تلاش کند. بهطور مثال یکی از همان نیازها میتواند میل به اجتماعی بودن یا فرار از تنهایی باشد. درواقع از آنجا که هر انسان ولو آنکه بسیار گوشهگیر و عزلتنشین باشد، حداقل برای امرار معاش خود نیاز به برقراری ارتباط با چند تن دارد، بنابراین ممکن است درصدد آن باشد که رفتاری - مثل محبت کردن - را انجام دهد تا با راضی نگهداشتن دیگران، آنها را در اطرافش حفظ کند. یا در مثالی دیگر کسی که میخواهد در مسیر کاری یا تحصیلیاش پیشرفت کند، به دلیل نیازی که برای شکوفایی دارد، تلاش میکند تا با افرادی در این مسیر وارد دوستی شود که میتوانند در پیشرفت وی نقش مثمرثمری داشته باشند. البته لازم به ذکر است که عادت به نیاز از خود نیاز آسیبزاتر است. به بیان ساده، حتی عادت به محبت ولو به هر دلیل و نیازی - مثل نیاز به توجه یا تحسین - میتواند بدل به یک عادت وسواسگونه شود که ارزش خود محبت را نیز خدشهدار کند. اگرچه همانطور که گفته شد ریشه رفتارهای مطلوب و جامعهپسند، در نیازهایی نهفته است که عامل آنها میشود، ولیکن سایر رفتارهایی که نامطلوب و ناپسند به شمار میآیند نیز ناشی از نیاز میباشند، اما نیازهایی که در زمان حساس و ضروری، ارضا و اقناع نشدهاند تا به صورت غلط و ناپسند توسط فرد برآورده شوند. مانند خصیصههای پلشتی چون؛ دروغ، تزویر، ظلم و غیره که هر یک در واقع برای برطرف کردن نیاز ارضانشدهای بهوجود آمدهاند، عوامل مخربی که البته اینها هم برای حفظ بقا هستند، اما بقایی که به بهای مصایب بزرگی خواهد بود. باری، هرگونه نیاز، حتی برای کسی که آن را میشناسد، اما نتوانسته بموقع و بجا ارضایش کند، همانطور که سیمون لینگت نوشت، میتواند توسط این ارباب ترسناک به بیرحمانهترین وابستگیها تنزل یابد، به آنچه که وی را از زِبَر به زیر و از رهایی به بردگی میکشاند، به محنت، به رذیلت و البته، به فلاکت.
عکس نوشت
نماهنگ «ایران افتخار من» با حضور۳۰۰ دختر و پسر ایرانی ۱۰ تا ۱۷ سال بهصورت پرفورمنس در برج آزادی اجرا شد.
سیدامیرحسین محمودیان کارگردان این اثر است. شعر آن را مهدی استخر سروده و آهنگسازی آن برعهده امید روشنبین بوده و مدیر تولید این اثر حسین فراهانی است. در اجرای این سرود، گروههای وصال، قلبهای بیقرار، ابناءالحسن، تسنیم، زینبیون، نغمه سپیدار، شمیم یاس و دختران طهورا حضور داشتهاند؛ برای اجرای این اثر دو هفته تمرین داشتهاند. این نماهنگ در لیگ سرود مأوا تهیه شده است./ روابط عمومی
سیدامیرحسین محمودیان کارگردان این اثر است. شعر آن را مهدی استخر سروده و آهنگسازی آن برعهده امید روشنبین بوده و مدیر تولید این اثر حسین فراهانی است. در اجرای این سرود، گروههای وصال، قلبهای بیقرار، ابناءالحسن، تسنیم، زینبیون، نغمه سپیدار، شمیم یاس و دختران طهورا حضور داشتهاند؛ برای اجرای این اثر دو هفته تمرین داشتهاند. این نماهنگ در لیگ سرود مأوا تهیه شده است./ روابط عمومی
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
تئاتر تعطیلشدنی نیست
-
فضای مجازی
-
دکتر فرهت از زندانهای کابل تا بیمارستانهای مشهد
-
اسفندیار موسیقی انقلاب
-
حاج قاسمی که مردم میشناختند
-
نیاز: ارباب ترسناک
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین