
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

فرزند ایران
3 سال پس از سردار / نگاهی به تحولات منطقه با محوریت جریان مقاومت پس از شهادت سردار سلیمانی
با عرض ارادت ژنرال! / نگاهی به سهسال تحبیب شهید حاج قاسم سلیمانی در جشنوارهها و آثار نمایشی
اوضاع به مراتب برای امریکا بدتر شد / وضعیت محور مقاومت پس از شهادت حاج قاسم در گفتوگو با حسین اکبری
در صفحات ویژه بخوانید
با عرض ارادت ژنرال! / نگاهی به سهسال تحبیب شهید حاج قاسم سلیمانی در جشنوارهها و آثار نمایشی
اوضاع به مراتب برای امریکا بدتر شد / وضعیت محور مقاومت پس از شهادت حاج قاسم در گفتوگو با حسین اکبری
در صفحات ویژه بخوانید

تو خورشید بودی
یادداشت
مهدی رمضانی
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور
یعنی این بغض لعنتی هنوز وقتی فکر میکنم که دیگر نیستی مثل یک جسم فرونرفته در حلق و گیر کرده در گلو راه نفس را میبندد و محل نفس کشیدن چشم میشود و اکسیژن برای ادامه حیات ظاهری در دنیا. قطرات نمناک اشک که روی گونه سر میخورد تا رطوبتش هم راه مستی دنیا را کم کند هم آب حیات بشود در خشکسالی این روزها و بیهوایی این دقایق. من تملق و ریا در مورد حاج قاسم را دوست دارم ولی خدا خودش شاهد است که اینقدر نبودنت مشهود است که انگار جای خالیات مثل فاصله من از تهران دود گرفته تا نوک قله دماوند در ابرها است و هر روز ما را در ما میشکند که حرفی از تملق، ریا و حرف پوچ زدن نمیگذارد.
آقای قاسم سلیمانی! ژنرال سلیمانی نظامیان غرب و شرق! عمو قاسم یتیمان پدر در خون تپیده! سردار سلیمانی پیرمرد سیلزده خوزستانی! حاج قاسم آقای ما! ای کسی که هنوز بعد از سه سال اسمت به زبان مردی که دنیا را لرزانده میآید صدایش میلرزد! همانی که وقتی در نماز بر تو "اللهم انا لا نعلم منه الا خیراً" را خواند اشکش جاری شد. ما دلمان و دنیایی دلش برای تو تنگ شده. آنقدر تنگ که وقتی سه سال گذشته پر از آه را مرور میکنم به اندازه یک دنیا به وسعت تو خالی بود. تو دنیا را در خودت جمع کردی یعنی آنقدر بزرگ شدی که دنیا شدی و از بزرگی دیده نشدی. ما شدیم مورچهای روی دشت وسیع تو که از دشت، تکه چمنی را دیدیم که روی آن بودیم و تو رود بودی، کوه بودی، جنگل بودی، خورشید بودی، گرما بودی... تو حاج قاسم بودی که آرمانت دفاع از مظلوم بود.
در هر گوشه عالم، همبازی کودک یتیم فرزند شهید، بزرگتر فرزند شهید در خواستگاریاش، فرمانده میدان رزم با پستترین مخلوقات با اسم داعش، تو بغض میکردی وقتی از ظلم به مادر سوری که فرزندش را پختند و او از گرسنگی او را خورد، تو خشم میکردی وقتی نیروی فرمانده میدانت تو را منع از لب خط رفتن میکرد، تو مرد بودی وقتی به زن و بچه دشمنت میرسیدی، تو رحم میکردی، دل نرم میکردی، روح میرُبودی، تو اول فرمانده دل میشدی بعد جسم، ناخودآگاه فرمان میبرد، تو سراسر درد میشدی وقتی از وظیفه روحانیت و مسجد در عمل به وظایفش میگفتی، تو مهر میشدی وقتی از دختر و پسر ایرانی میگفتی، پدرانه دل میسوزاندی وقتی از آسیبهایشان میشنیدی، تو دیپلمات نبودی، آری مرد میدان بودی ولی دیپلماتها محو تو بودند در مذاکره و ابتکار عمل. تو نظامی بودی ولی اقتصاد حل میکردی چون درد داشتی، سوز داشتی، درد داشتن فهم دارد و فهم، حلال هر مسأله. آی آقای حاج قاسم! میشود سریع برگردی؟
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور
یعنی این بغض لعنتی هنوز وقتی فکر میکنم که دیگر نیستی مثل یک جسم فرونرفته در حلق و گیر کرده در گلو راه نفس را میبندد و محل نفس کشیدن چشم میشود و اکسیژن برای ادامه حیات ظاهری در دنیا. قطرات نمناک اشک که روی گونه سر میخورد تا رطوبتش هم راه مستی دنیا را کم کند هم آب حیات بشود در خشکسالی این روزها و بیهوایی این دقایق. من تملق و ریا در مورد حاج قاسم را دوست دارم ولی خدا خودش شاهد است که اینقدر نبودنت مشهود است که انگار جای خالیات مثل فاصله من از تهران دود گرفته تا نوک قله دماوند در ابرها است و هر روز ما را در ما میشکند که حرفی از تملق، ریا و حرف پوچ زدن نمیگذارد.
آقای قاسم سلیمانی! ژنرال سلیمانی نظامیان غرب و شرق! عمو قاسم یتیمان پدر در خون تپیده! سردار سلیمانی پیرمرد سیلزده خوزستانی! حاج قاسم آقای ما! ای کسی که هنوز بعد از سه سال اسمت به زبان مردی که دنیا را لرزانده میآید صدایش میلرزد! همانی که وقتی در نماز بر تو "اللهم انا لا نعلم منه الا خیراً" را خواند اشکش جاری شد. ما دلمان و دنیایی دلش برای تو تنگ شده. آنقدر تنگ که وقتی سه سال گذشته پر از آه را مرور میکنم به اندازه یک دنیا به وسعت تو خالی بود. تو دنیا را در خودت جمع کردی یعنی آنقدر بزرگ شدی که دنیا شدی و از بزرگی دیده نشدی. ما شدیم مورچهای روی دشت وسیع تو که از دشت، تکه چمنی را دیدیم که روی آن بودیم و تو رود بودی، کوه بودی، جنگل بودی، خورشید بودی، گرما بودی... تو حاج قاسم بودی که آرمانت دفاع از مظلوم بود.
در هر گوشه عالم، همبازی کودک یتیم فرزند شهید، بزرگتر فرزند شهید در خواستگاریاش، فرمانده میدان رزم با پستترین مخلوقات با اسم داعش، تو بغض میکردی وقتی از ظلم به مادر سوری که فرزندش را پختند و او از گرسنگی او را خورد، تو خشم میکردی وقتی نیروی فرمانده میدانت تو را منع از لب خط رفتن میکرد، تو مرد بودی وقتی به زن و بچه دشمنت میرسیدی، تو رحم میکردی، دل نرم میکردی، روح میرُبودی، تو اول فرمانده دل میشدی بعد جسم، ناخودآگاه فرمان میبرد، تو سراسر درد میشدی وقتی از وظیفه روحانیت و مسجد در عمل به وظایفش میگفتی، تو مهر میشدی وقتی از دختر و پسر ایرانی میگفتی، پدرانه دل میسوزاندی وقتی از آسیبهایشان میشنیدی، تو دیپلمات نبودی، آری مرد میدان بودی ولی دیپلماتها محو تو بودند در مذاکره و ابتکار عمل. تو نظامی بودی ولی اقتصاد حل میکردی چون درد داشتی، سوز داشتی، درد داشتن فهم دارد و فهم، حلال هر مسأله. آی آقای حاج قاسم! میشود سریع برگردی؟

شمشیر سلیمانی تا شهید سلیمانی
یادداشت
حسامالدین برومند
روزنامه نگار
حضرت امیر(ع) در نامه 38 نهجالبلاغه به ویژگیهای جناب «مالک اشتر» اشاره کردهاند و در این میان عبارتی دارند که نشان دهنده منزلت، اثرگذاری و تاریخسازی این قهرمان میدانهای سخت است: «او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کند میشود و نه ضربت آن بیاثر است.» جنگ، جنگ است و دشمنان اسلام از همان ابتدا تا امروز هر چه در چنته داشتهاند به صحنه آوردهاند تا «اسلام» و «حکمرانی اسلامی» را از میدان سیاست خارج نمایند. در هر دوره و زمانهای هم این جنگ، ابعاد و مختصات خودش را داشته است. امروز هم نماد تام و تمام دشمنی با اسلام و هر حکومتی که پرچم اسلام را بلند کرده باشد امریکای جنایتکار و فریبکار است که یک «جنگ ترکیبی و هیبریدی» به پیش کشیده است تا در محاسبه خود کار را تمام کند. امریکاییها برای قرن جدید، نقشه ویژهای را طراحی کرده بودند. درواقع، پروژه امریکاییها، پروژه موسوم به «قرن جدید امریکایی» «PNAC» بود که از جمله اهداف آن، شکلگیری خاورمیانه امریکایی بود. در ذیل این پروژه، راهبرد امریکاییها در منطقه، جلوگیری از الگوهای حکومتی است که قابلیت چالش با هژمونی امریکا را دارد. برای اینکه پروژه خاورمیانه امریکایی در صحنه عمل محقق شود نیازمند پروژههای مقدماتی بود که این پروژه را در یک پروسه، پیگیری و عملیاتی نماید. از همین رو، امریکاییها پس از حادثه خود ساخته 11 سپتامبر و قشونکشی و جنگ افروزی در افغانستان و عراق درسالهای 2001 و 2003 به بهانه ادعای توخالی مبارزه با تروریسم، پروژه خاورمیانه بزرگ را در سال 2003 به صحنه آوردند و هدف آنها این بود که به اصطلاح تروریسم را ریشه کن کنند و در پوشش این مسأله موضوع امریکائیزه کردن کشورهای منطقه غرب آسیا را دنبال کردند تا بنای خاورمیانه با مختصات امریکایی را از نو بسازند که این پروژه ابتر ماند. در ژوئن 2006 کاندولیزا رایس، وزیرخارجه وقت امریکا در تل آویو، این بار اصطلاح خاورمیانه جدید را به رخ کشید تا جایی که رایس در بحبوحه جنگ 33 روزه در سال 2006، این جنگ را درد زایمان خاورمیانه جدید دانست. اما جنگ 33روزه نیز بر خلاف محاسبات امریکاییها پیش رفت و جبهه مقاومت، معادلات عبری- غربی را بر هم زد.
امریکاییها اما همچنان به دنبال پروژه خاورمیانه امریکایی بودند و پس ازسالها کار اطلاعاتی و تشکیلاتی، گزینه آخر را در جنگ محاسباتی رونمایی کردند؛ داعش!
اما داعش هم با همه کار اطلاعاتی و تشکیلاتی امریکاییها و صهیونیستها و پولهایی که قارونهای منطقه پای آن ریختند به یک سد بزرگ برخورد کرد؛ جبهه مقاومت با رهبری چهره بینالمللی آن حاج قاسم سلیمانی.
کار بزرگ حاج قاسم سلیمانی، احیای جبهه مقاومت بود که دست برتر را در تحولات داشت و در پی آن دو اتفاق مهم رقم خورد؛ یکی آنکه سیطره داعش پایان یافت و دیگر آنکه پروژه خاورمیانه امریکایی هم هوا شد. بله! ضربت شمشیر سلیمانی به داعش و اربابش امریکا، ضربهای کاری بود. امریکاییها بزدلانه و خارج از میدان نبرد، او را شهید کردند ولی اگر پیش از آن از «شمشیر سلیمانی» هراس داشتند، اینک از «شهید سلیمانی» هراس دارند، چون تفکر حاج قاسم و مبارزه با امریکا و اخراج تروریستها از منطقه در دل و جان ملتهای این منطقه نهادینه شده است. اینجاست که باز هم باید گفت امریکا جنگ محاسبات را باخت و بالاخره نکتهای که نباید مغفول بماند این است که حاج قاسم سلیمانی در مکتب ولایت فقیه به این فرمانده شجاع و تاریخ ساز تبدیل شد که گویی چون مالک اشتر، «او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کند میشود و نه ضربت آن بیاثر است.»
روزنامه نگار
حضرت امیر(ع) در نامه 38 نهجالبلاغه به ویژگیهای جناب «مالک اشتر» اشاره کردهاند و در این میان عبارتی دارند که نشان دهنده منزلت، اثرگذاری و تاریخسازی این قهرمان میدانهای سخت است: «او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کند میشود و نه ضربت آن بیاثر است.» جنگ، جنگ است و دشمنان اسلام از همان ابتدا تا امروز هر چه در چنته داشتهاند به صحنه آوردهاند تا «اسلام» و «حکمرانی اسلامی» را از میدان سیاست خارج نمایند. در هر دوره و زمانهای هم این جنگ، ابعاد و مختصات خودش را داشته است. امروز هم نماد تام و تمام دشمنی با اسلام و هر حکومتی که پرچم اسلام را بلند کرده باشد امریکای جنایتکار و فریبکار است که یک «جنگ ترکیبی و هیبریدی» به پیش کشیده است تا در محاسبه خود کار را تمام کند. امریکاییها برای قرن جدید، نقشه ویژهای را طراحی کرده بودند. درواقع، پروژه امریکاییها، پروژه موسوم به «قرن جدید امریکایی» «PNAC» بود که از جمله اهداف آن، شکلگیری خاورمیانه امریکایی بود. در ذیل این پروژه، راهبرد امریکاییها در منطقه، جلوگیری از الگوهای حکومتی است که قابلیت چالش با هژمونی امریکا را دارد. برای اینکه پروژه خاورمیانه امریکایی در صحنه عمل محقق شود نیازمند پروژههای مقدماتی بود که این پروژه را در یک پروسه، پیگیری و عملیاتی نماید. از همین رو، امریکاییها پس از حادثه خود ساخته 11 سپتامبر و قشونکشی و جنگ افروزی در افغانستان و عراق درسالهای 2001 و 2003 به بهانه ادعای توخالی مبارزه با تروریسم، پروژه خاورمیانه بزرگ را در سال 2003 به صحنه آوردند و هدف آنها این بود که به اصطلاح تروریسم را ریشه کن کنند و در پوشش این مسأله موضوع امریکائیزه کردن کشورهای منطقه غرب آسیا را دنبال کردند تا بنای خاورمیانه با مختصات امریکایی را از نو بسازند که این پروژه ابتر ماند. در ژوئن 2006 کاندولیزا رایس، وزیرخارجه وقت امریکا در تل آویو، این بار اصطلاح خاورمیانه جدید را به رخ کشید تا جایی که رایس در بحبوحه جنگ 33 روزه در سال 2006، این جنگ را درد زایمان خاورمیانه جدید دانست. اما جنگ 33روزه نیز بر خلاف محاسبات امریکاییها پیش رفت و جبهه مقاومت، معادلات عبری- غربی را بر هم زد.
امریکاییها اما همچنان به دنبال پروژه خاورمیانه امریکایی بودند و پس ازسالها کار اطلاعاتی و تشکیلاتی، گزینه آخر را در جنگ محاسباتی رونمایی کردند؛ داعش!
اما داعش هم با همه کار اطلاعاتی و تشکیلاتی امریکاییها و صهیونیستها و پولهایی که قارونهای منطقه پای آن ریختند به یک سد بزرگ برخورد کرد؛ جبهه مقاومت با رهبری چهره بینالمللی آن حاج قاسم سلیمانی.
کار بزرگ حاج قاسم سلیمانی، احیای جبهه مقاومت بود که دست برتر را در تحولات داشت و در پی آن دو اتفاق مهم رقم خورد؛ یکی آنکه سیطره داعش پایان یافت و دیگر آنکه پروژه خاورمیانه امریکایی هم هوا شد. بله! ضربت شمشیر سلیمانی به داعش و اربابش امریکا، ضربهای کاری بود. امریکاییها بزدلانه و خارج از میدان نبرد، او را شهید کردند ولی اگر پیش از آن از «شمشیر سلیمانی» هراس داشتند، اینک از «شهید سلیمانی» هراس دارند، چون تفکر حاج قاسم و مبارزه با امریکا و اخراج تروریستها از منطقه در دل و جان ملتهای این منطقه نهادینه شده است. اینجاست که باز هم باید گفت امریکا جنگ محاسبات را باخت و بالاخره نکتهای که نباید مغفول بماند این است که حاج قاسم سلیمانی در مکتب ولایت فقیه به این فرمانده شجاع و تاریخ ساز تبدیل شد که گویی چون مالک اشتر، «او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کند میشود و نه ضربت آن بیاثر است.»

تبیین حرفنو جمهوری اسلامی
حرف نوی جمهوری اسلامی تشکیل حکومت با اثرگذاری توأمان مردم و اصول دینی است
اعضای شورای مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان روز گذشته با حضرت آیتالله خامنهای دیدار کردند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار انجمنهای اسلامی را یکی از ثروتهای جمهوری اسلامی و دارای مأموریتهایی منحصر به فرد خواندند و تأکید کردند: استمرار ثبات قدم، اثرگذاری بر محیط پیرامونی و تبیین حرف نوی جمهوری اسلامی از کارهای لازم انجمنهای اسلامی است.
گروه سیاسی/ اعضای شورای مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان روز گذشته با حضرت آیتالله خامنهای دیدار کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار انجمنهای اسلامی را یکی از ثروتهای جمهوری اسلامی و دارای مأموریتهایی منحصر به فرد خواندند و تأکید کردند: استمرار ثبات قدم، اثرگذاری بر محیط پیرامونی و تبیین حرف نوی جمهوری اسلامی از کارهای لازم انجمنهای اسلامی است.
تبیین حرف نوی جمهوری اسلامی در اروپا
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با گرامیداشت یاد مرحوم حجتالاسلام دکتر اژهای از بنیانگذاران اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، فعالیت جوانان دانشجو و برخوردار از نگاههای نو و تحولی را مغتنم دانستند و افزودند: انجمنهای اسلامی با دو هدف تقویت پایههای فکری و اعتقادی خود اعضا و همچنین اثرگذاری بر محیط پیرامونی شکل گرفت اما انجمنهای اسلامی در خارج از کشور یک مأموریت دیگر نیز دارند که معرفی تفکر بنیادی و مرکزی جمهوری اسلامی است.
ایشان تبیین اصول جمهوری اسلامی از جمله پیوند و ارتباط جمهوریت و اسلامیت را کلیدی برشمردند و گفتند: حرف نوی جمهوری اسلامی همین است که در تشکیل یک حکومت، علاوه بر اثرگذاری مردم، اصول دینی و ایمانی نیز اثرگذار است.
تأکید بر مسأله «عبور از مرزهای دانش»
رهبر انقلاب، بهروزرسانی انجمنهای اسلامی با حفظ اصول و مبانی را الزام دیگری برای شرایط امروز دانستند و خاطرنشان کردند: برخی اصول و مفاهیم ثابت و ماندگار هستند همچون اصل عدالت که از هزاران سال قبل وجود داشته و کهنه نمیشود اما در شکل اجرای عدالت امکان تغییر و نوآوری وجود دارد.
ایشان مسأله علم و پیشرفت علمی را گفتمان رایج کشور در سالهای اخیر خواندند و با تقدیر از برگزاری گردهمایی علمی در همایش کنونی انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا گفتند: مسأله پیشرفت علمی و عبور از مرزهای دانش نباید فراموش و اینگونه تصور شود که توجه به جنبههای دینی و انقلابی موجب غفلت از پیشرفتهای علمی است.
در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام واعظی نماینده رهبر معظم انقلاب در انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا نیز گزارشی از فعالیتها و برنامههای این انجمنها ارائه کرد.
گروه سیاسی/ اعضای شورای مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان روز گذشته با حضرت آیتالله خامنهای دیدار کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار انجمنهای اسلامی را یکی از ثروتهای جمهوری اسلامی و دارای مأموریتهایی منحصر به فرد خواندند و تأکید کردند: استمرار ثبات قدم، اثرگذاری بر محیط پیرامونی و تبیین حرف نوی جمهوری اسلامی از کارهای لازم انجمنهای اسلامی است.
تبیین حرف نوی جمهوری اسلامی در اروپا
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با گرامیداشت یاد مرحوم حجتالاسلام دکتر اژهای از بنیانگذاران اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، فعالیت جوانان دانشجو و برخوردار از نگاههای نو و تحولی را مغتنم دانستند و افزودند: انجمنهای اسلامی با دو هدف تقویت پایههای فکری و اعتقادی خود اعضا و همچنین اثرگذاری بر محیط پیرامونی شکل گرفت اما انجمنهای اسلامی در خارج از کشور یک مأموریت دیگر نیز دارند که معرفی تفکر بنیادی و مرکزی جمهوری اسلامی است.
ایشان تبیین اصول جمهوری اسلامی از جمله پیوند و ارتباط جمهوریت و اسلامیت را کلیدی برشمردند و گفتند: حرف نوی جمهوری اسلامی همین است که در تشکیل یک حکومت، علاوه بر اثرگذاری مردم، اصول دینی و ایمانی نیز اثرگذار است.
تأکید بر مسأله «عبور از مرزهای دانش»
رهبر انقلاب، بهروزرسانی انجمنهای اسلامی با حفظ اصول و مبانی را الزام دیگری برای شرایط امروز دانستند و خاطرنشان کردند: برخی اصول و مفاهیم ثابت و ماندگار هستند همچون اصل عدالت که از هزاران سال قبل وجود داشته و کهنه نمیشود اما در شکل اجرای عدالت امکان تغییر و نوآوری وجود دارد.
ایشان مسأله علم و پیشرفت علمی را گفتمان رایج کشور در سالهای اخیر خواندند و با تقدیر از برگزاری گردهمایی علمی در همایش کنونی انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا گفتند: مسأله پیشرفت علمی و عبور از مرزهای دانش نباید فراموش و اینگونه تصور شود که توجه به جنبههای دینی و انقلابی موجب غفلت از پیشرفتهای علمی است.
در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام واعظی نماینده رهبر معظم انقلاب در انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا نیز گزارشی از فعالیتها و برنامههای این انجمنها ارائه کرد.

تروریسم اقتصادی گام سوم اغتشاشات
امیر فرشباف / ناآرامیها میتوانند بسترهای متفاوتی داشته باشند؛ گاه بهانهای صنفی، گاه رخدادی اجتماعی، گاه گلایهای اقتصادی و گاه محملی سیاسی میتواند به وقوع اغتشاش منجر شود، اما مسأله این است که در جنگ ترکیبی، تمام این جوانب، به صورت مجموع در بروز و استمرار آشوب نقش دارند و در حوادث اخیر ملاحظه شد که این اغتشاش نیز آشوبی چندوجهی بود که هر ضلع آن یک بخش امنیت کشور را هدف گرفته بود اما درعین حال، این اهداف را نباید صرفاً به صورت مجزا تحلیل کرد، بلکه در جنگ ترکیبی، ابزارها و اهداف در خدمت یک هدف راهبردی کلان تعریف و تنظیم میشوند. نکتهای که نباید فراموش شود این است که استمرار آشوب به هر قیمت و صورت ممکن، یکی از اصلیترین اهداف سرویسهای بیگانه بوده و ذیل این راهبرد سه فاز تجمعسازی، اخلال اقتصادی و اقدامات مسلحانه را طراحی کردهاند.
پس از مهار فاز نخست (تجمعسازی و اعتراض اجتماعی)، گام دوم آشوب (اخلال اقتصادی) و پیوست رسانهای آن، یعنی سیاه نمایی و پمپاژ یأس و خشم نسبت به مدیریت اقتصادی کشور کلید خورده است. این فاز ناظر به اقدامات اخلالگرانه اقتصادی اعم از تهدید کسبه، رانندگان و سایر اصناف برای پیوستن به اعتصاب اجباری، ایجاد نوسانات کاذب و ساختگی در بازار ارز و تشویق مردم به خروج سرمایهشان از بانک و بورس و اقدامات مشابه است، اما همانطور که اشاره شد این کار بدون فضاسازی رسانهای قابل تحقق نخواهد بود. لازم به ذکر است که گام دوم آشوب، یعنی اخلال ارزی و اقتصادی، اقدامی است که نباید آن را به عنوان هدف نهایی جریانهای ضدایرانی تلقی کرد، بلکه این فاز میانی را باید مرحلهای مقدماتی برای گذار به وضعیت خشونت بار و حملات تروریستی و مسلحانه و همراه کردن طیفهای خاموش با جریان اغتشاش دانست. بنابراین برای تحلیل وضعیت موجود، ابتدا به ماهیت و اهداف فاز دوم و زمینهسازی آن برای ورود به مرحله سوم یعنی عملیات مسلحانه اشاره خواهد شد و در ادامه شیوههای در نظر گرفته شده برای این مقطع مورد بازخوانی قرار خواهد گرفت.
تروریسم اقتصادی؛ مقدمهای بر تروریسم مسلحانه
در روزهای اخیر شاهد بالا رفتن نرخ ارز بدون دلیل منطقی و پشتوانه عینی بودیم. با رصد دستگاههای نظارتی و امنیتی مشخص شد که نوسانات بازار ارز ناشی از نوعی اقدامات خرابکارانه بود که بسترهای رسانهای و میدانی متنوعی داشت؛ از صرافیهای غیرمجاز و دلالان بدسابقه تا کانالهای تلگرامی مربوط به ارز و طلا. همزمان با این تحولات داخلی، عملیات رسانهای جریانهای ضدایرانی خارج از کشور برای رقم زدن موج کاذب ناامنی اقتصادی کلید خورد؛ درخواست توأم با تهدید از بازاریان، کارگران و سایر اصناف برای پیوستن به اعتصابات اجباری و تشویق مردم به خروج سرمایههایشان از بورس و بانک و... از مصادیق این جنگ روانی بودند. شیوه دیگری که در این جنگ ترکیبی به کار گرفته شده و خواهد شد، تهدید به خرابکاری هکری و تروریسم سایبری است که به نظر میرسد طراحی و تدارکات لازم برای تحقق آن در نظر گرفته شده است. در این خصوص میتوان به تهدید گروه هکری «انانیموس» (Anonymous) اشاره کرد که در توئیتی تهدیدآمیز در راستای تروریسم اقتصادی ضدانقلاب مدعی شد: «پول خود را از بانکها خارج کنید حمله گسترده بزودی آغاز خواهد شد.»
هدف از انجام چنین اقداماتی ابتدائاً ایجاد و توسعه یأس، بدبینی به نظام حاکم، هراس ذهنی و نهایتاً تولید و تکثیر خشم عمومی در سطح گسترده است که در مرحله بعدی میتواند به کنش خیابانی بینجامد. به تعبیر دیگر، این عملیات روانی ابتدا به عملیات میدانی اخلالگران پیوند میخورد و در گام بعد، سعی میشود که از طریق تبلیغ نارضایتی اقتصادی، برای آن پشتوانه مردمی تراشیده شود.
هدف اصلی همان طور که اشاره شد امتداد اغتشاشات و فضاسازی از طریق نارضایتی اقتصادی برای وقوع فاز سوم آشوب، یعنی فاز مسلحانه است. البته تحقق این گام یک شرط پیشینی دارد و آن هم پیوستن طبقات فرودست به آشوب است؛ تقریباً شبیه کار مشترک دولتهای امریکا و عربستان در اغتشاشات بنزینی آبان 98 که ذیل طرحهای موسوم به «عنکبوت» و «نمرود» عملیاتی شدند. در آن مقطع به دلیل سیاستهای ضدمردمی دولت دوازدهم، فضا برای اعتراض طبقات فرودست و کم برخوردار فراهم شد و به بهانه حمایت از این طبقات شاهد وقوع یکی از خشونت بارترین آشوبهای دهههای اخیر کشور بودیم. طبقه متوسط شهری نخستین طعمه سرویسهای بیگانه برای بروز فاز نخست آشوب (تجمع سازی) بود که با مدیریت و مهار فاز نخست بحران، مقرر شده است که از طریق بحرانسازی اقتصادی و معیشتی، طبقات فرودست را هم به میدان اغتشاشات آورده تا در بستر فضای «عدالتخواهانه»، فاز مسلحانه و غارت بانکها و منابع دولتی را کلید بزنند.
تیری که کمی زود به سنگ خورد
اما با تمام این طراحیها و فضاسازیهای پیچیده روانی و میدانی، به سهولت چشمانداز فاز سوم آشوب را میتوان پیشبینی کرد، چراکه با تغییر ریل اقتصادی دولت سیزدهم و اقدامات بازدارنده نهادهای نظارتی و امنیتی، اولاً از افزایش غیرواقعی نرخ ارز جلوگیری شد و ثانیاً، راه ضدانقلاب برای بردن کشور به دره جنگ مسلحانه مسدود شد. در این خصوص، فارغ از موضوع تغییر رئیس کل بانک مرکزی باید به اقدامات نهادهای امنیتی در مقابله با بحرانسازی ارزی به عنوان یک رکن بازدارنده در تحقق امنیت اقتصادی اشاره کرد. به عنوان نمونه در اطلاعیه وزارت اطلاعات پس از برخورد با شبکههای اخلالگر آمده است:
«طی انجام اقدامات اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج) به منظور ثبات بخشی به روند بازار ارز و برخورد با عوامل برهم زننده آن، تعدادی از گردانندگان و سرشاخههای اصلی کانالها، گروهها و صفحات مجازی که درصدد قیمتگذاری جعلی ارزهای خارجی، انجام معاملات فردایی و سوداگری بودند، مورد رصد اطلاعاتی قرار گرفته، شناسایی و دستگیر شدند. در این راستا با اشراف اطلاعاتی کارشناسان این وزارتخانه، ۱۱ نفر از عوامل مؤثر بر نوسانات غیرعادی بازار ارز در شبکههای اجتماعی با دستور مقام محترم قضایی بازداشت و روانه زندان شدند. همچنین شناسایی ۳۲۰ نفر از عوامل اصلی مرتبط با کانالها و گروههای مجازی نیز انجام پذیرفته است که بزودی اقدامات لازم جهت برخورد با این عناصر مخرب بازار ارز صورت میگیرد.» همچنین با همکاری پلیس فتا و یگان امنیت اقتصادی فرماندهی انتظامی تهران و چند شهرستان دیگر، 119 اخلالگر سابقهدار دستگیر شدند. دستگیری این دلالان و اخلالگران - که پیش از این نیز به دستگاههای انتظامی و قضایی متعهد شده بودند که شرارت اقتصادی را تکرار نکنند - در کنار حذف چندین صفحه مجازی فعال در ایجاد نوسانات ساختگی در بازار ارز، اقداماتی بودند که منجر به ایجاد روند کاهشی و واقعی شدن نرخ ارز و طلا در بازار شدند.
ناگفته نماند که این اقدامات درحالی صورت گرفتند که پیش از این و در بیانیه مشترک دو نهاد امنیتی کشور، یعنی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه به جنبههای اقتصادی آشوب اخیر و طراحی سرویسهای بیگانه برای سوءاستفاده از ابزارهای مالی اشاره شده بود. تأمین زنجیره مالی آشوب و استفاده از روشهای جدید تأمین به وسیله تهاتر، سوءاستفاده از رمزارزها، پیچیدهسازی تبادل و بهرهگیری از صرافیهای غیرمجاز، اصلیترین شیوههایی بودند که در بیانیه مذکور به آنها اشاره شده بود.
پیوست ادراکی برای عملیات اخلال اقتصادی
همان طور که گفته شد، این عملیات ترکیبی علیه امنیت اقتصادی کشور بدون زمینهسازی رسانهای امکان پذیر نبود و ملاحظه شد که رسانههای جریانهای مختلف، از رسانههای رسمی و غیررسمی جریان اصلاحات در داخل کشور تا رسانههای فارسی زبان لندنی و سعودی، چگونه به طور هماهنگ این روند را عملیاتی کردند. انگارهها و کلیدواژههایی همچون «فروپاشی اقتصادی»، «رکوردشکنی دلار»، «سقوط ارزش پول ملی»، «تهدید فعالان اقتصادی»، «سرکوب بازار» و «ناتوانی دولت» در کنار القای تصویر «ضرورت استعفای رئیس جمهور» اصلیترین تصاویر و گزارههایی هستند که در این چند روز اخیر به افکارعمومی تزریق شدند. به عنوان نمونه ایندیپندنت فارسی وابسته به دربار سعودی با تیترهایی از قبیل «اعتراضات سراسری سقوط ریال را تسریع کرده است» و «دلار به مرز تاریخی ۴۴ هزار تومان نزدیک شد» این فضاسازی را دنبال کرده و میکند. برخی جریانها و چهرههای بدسابقه داخلی نیز بلافاصله بعد از این نوسانات، انگاره «استعفا» را بازتولید و منتشر کردند؛ مثلاً محمود صادقی در توئیتی نوشت: «آقای رئیسی! وقتی از عهده مسئولیت ریاستجمهوری برنمیآیید، بهتر نبود به جای برکناری رئیس کل بانک مرکزی خودتان استعفا میدادید؟!» یا مثلاً کانال تلگرامی «اصلاحات نیوز» در پستی تمسخرآمیز و البته دروغین نوشت «فرغون 8 میلیون تا ۱۲ میلیون تومان شد، قیمت ۵ سال پیش پراید؛ از ثمرات قطار حرکت پیشرفت». البته کانال مذکور بعد از چند روز این پست را حذف کرد.
زبان همیشه دراز مسببان وضع موجود
وجه طنزآمیز و البته دردآور تحرکات روانی و میدانی این روزها اما در اظهارات رئیس دولت قبل نهفته است؛ حسن روحانی درحالی مدعی مکاتبه و تماس تلفنی با رهبری با موضوع «ارائه راه حل برای رفع مشکلات کشور» از یک سو و مدعی «تحویل خزانهای پر به دولت جدید» از سوی دیگر شد که خودش هشت سال در رأس قوه اجرایی کشور و جناح متبوعش بیش از سه دهه در تمام ارکان حاکمیت، پستهای ارشد مدیریتی و قانونگذاری و برنامهریزی را در اختیار داشتهاند و اگر قرار بود گامی برای حل مشکلات برداشته شود، سالهای 1392 تا 1400 بود که ازقضا تبدیل به یکی از سیاهترین ادوار تاریخ معاصر ایران شد. حقیقت این است که جریانهای غربگرا نه تنها ذاتاً گره گشا نبوده و نیستند بلکه خود بانی اصلی گرههای کور و مشکلات بنیادی اقتصادی و فرهنگی پساانقلاب بودهاند و مدعیات شان از این جهت طنزآمیز است و از این حیث دردآور است که به جای پاسخگویی و احتمالاً محاکمه، در حال بازخواست حاکمیت و دولت جدید هستند.
پس از مهار فاز نخست (تجمعسازی و اعتراض اجتماعی)، گام دوم آشوب (اخلال اقتصادی) و پیوست رسانهای آن، یعنی سیاه نمایی و پمپاژ یأس و خشم نسبت به مدیریت اقتصادی کشور کلید خورده است. این فاز ناظر به اقدامات اخلالگرانه اقتصادی اعم از تهدید کسبه، رانندگان و سایر اصناف برای پیوستن به اعتصاب اجباری، ایجاد نوسانات کاذب و ساختگی در بازار ارز و تشویق مردم به خروج سرمایهشان از بانک و بورس و اقدامات مشابه است، اما همانطور که اشاره شد این کار بدون فضاسازی رسانهای قابل تحقق نخواهد بود. لازم به ذکر است که گام دوم آشوب، یعنی اخلال ارزی و اقتصادی، اقدامی است که نباید آن را به عنوان هدف نهایی جریانهای ضدایرانی تلقی کرد، بلکه این فاز میانی را باید مرحلهای مقدماتی برای گذار به وضعیت خشونت بار و حملات تروریستی و مسلحانه و همراه کردن طیفهای خاموش با جریان اغتشاش دانست. بنابراین برای تحلیل وضعیت موجود، ابتدا به ماهیت و اهداف فاز دوم و زمینهسازی آن برای ورود به مرحله سوم یعنی عملیات مسلحانه اشاره خواهد شد و در ادامه شیوههای در نظر گرفته شده برای این مقطع مورد بازخوانی قرار خواهد گرفت.
تروریسم اقتصادی؛ مقدمهای بر تروریسم مسلحانه
در روزهای اخیر شاهد بالا رفتن نرخ ارز بدون دلیل منطقی و پشتوانه عینی بودیم. با رصد دستگاههای نظارتی و امنیتی مشخص شد که نوسانات بازار ارز ناشی از نوعی اقدامات خرابکارانه بود که بسترهای رسانهای و میدانی متنوعی داشت؛ از صرافیهای غیرمجاز و دلالان بدسابقه تا کانالهای تلگرامی مربوط به ارز و طلا. همزمان با این تحولات داخلی، عملیات رسانهای جریانهای ضدایرانی خارج از کشور برای رقم زدن موج کاذب ناامنی اقتصادی کلید خورد؛ درخواست توأم با تهدید از بازاریان، کارگران و سایر اصناف برای پیوستن به اعتصابات اجباری و تشویق مردم به خروج سرمایههایشان از بورس و بانک و... از مصادیق این جنگ روانی بودند. شیوه دیگری که در این جنگ ترکیبی به کار گرفته شده و خواهد شد، تهدید به خرابکاری هکری و تروریسم سایبری است که به نظر میرسد طراحی و تدارکات لازم برای تحقق آن در نظر گرفته شده است. در این خصوص میتوان به تهدید گروه هکری «انانیموس» (Anonymous) اشاره کرد که در توئیتی تهدیدآمیز در راستای تروریسم اقتصادی ضدانقلاب مدعی شد: «پول خود را از بانکها خارج کنید حمله گسترده بزودی آغاز خواهد شد.»
هدف از انجام چنین اقداماتی ابتدائاً ایجاد و توسعه یأس، بدبینی به نظام حاکم، هراس ذهنی و نهایتاً تولید و تکثیر خشم عمومی در سطح گسترده است که در مرحله بعدی میتواند به کنش خیابانی بینجامد. به تعبیر دیگر، این عملیات روانی ابتدا به عملیات میدانی اخلالگران پیوند میخورد و در گام بعد، سعی میشود که از طریق تبلیغ نارضایتی اقتصادی، برای آن پشتوانه مردمی تراشیده شود.
هدف اصلی همان طور که اشاره شد امتداد اغتشاشات و فضاسازی از طریق نارضایتی اقتصادی برای وقوع فاز سوم آشوب، یعنی فاز مسلحانه است. البته تحقق این گام یک شرط پیشینی دارد و آن هم پیوستن طبقات فرودست به آشوب است؛ تقریباً شبیه کار مشترک دولتهای امریکا و عربستان در اغتشاشات بنزینی آبان 98 که ذیل طرحهای موسوم به «عنکبوت» و «نمرود» عملیاتی شدند. در آن مقطع به دلیل سیاستهای ضدمردمی دولت دوازدهم، فضا برای اعتراض طبقات فرودست و کم برخوردار فراهم شد و به بهانه حمایت از این طبقات شاهد وقوع یکی از خشونت بارترین آشوبهای دهههای اخیر کشور بودیم. طبقه متوسط شهری نخستین طعمه سرویسهای بیگانه برای بروز فاز نخست آشوب (تجمع سازی) بود که با مدیریت و مهار فاز نخست بحران، مقرر شده است که از طریق بحرانسازی اقتصادی و معیشتی، طبقات فرودست را هم به میدان اغتشاشات آورده تا در بستر فضای «عدالتخواهانه»، فاز مسلحانه و غارت بانکها و منابع دولتی را کلید بزنند.
تیری که کمی زود به سنگ خورد
اما با تمام این طراحیها و فضاسازیهای پیچیده روانی و میدانی، به سهولت چشمانداز فاز سوم آشوب را میتوان پیشبینی کرد، چراکه با تغییر ریل اقتصادی دولت سیزدهم و اقدامات بازدارنده نهادهای نظارتی و امنیتی، اولاً از افزایش غیرواقعی نرخ ارز جلوگیری شد و ثانیاً، راه ضدانقلاب برای بردن کشور به دره جنگ مسلحانه مسدود شد. در این خصوص، فارغ از موضوع تغییر رئیس کل بانک مرکزی باید به اقدامات نهادهای امنیتی در مقابله با بحرانسازی ارزی به عنوان یک رکن بازدارنده در تحقق امنیت اقتصادی اشاره کرد. به عنوان نمونه در اطلاعیه وزارت اطلاعات پس از برخورد با شبکههای اخلالگر آمده است:
«طی انجام اقدامات اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج) به منظور ثبات بخشی به روند بازار ارز و برخورد با عوامل برهم زننده آن، تعدادی از گردانندگان و سرشاخههای اصلی کانالها، گروهها و صفحات مجازی که درصدد قیمتگذاری جعلی ارزهای خارجی، انجام معاملات فردایی و سوداگری بودند، مورد رصد اطلاعاتی قرار گرفته، شناسایی و دستگیر شدند. در این راستا با اشراف اطلاعاتی کارشناسان این وزارتخانه، ۱۱ نفر از عوامل مؤثر بر نوسانات غیرعادی بازار ارز در شبکههای اجتماعی با دستور مقام محترم قضایی بازداشت و روانه زندان شدند. همچنین شناسایی ۳۲۰ نفر از عوامل اصلی مرتبط با کانالها و گروههای مجازی نیز انجام پذیرفته است که بزودی اقدامات لازم جهت برخورد با این عناصر مخرب بازار ارز صورت میگیرد.» همچنین با همکاری پلیس فتا و یگان امنیت اقتصادی فرماندهی انتظامی تهران و چند شهرستان دیگر، 119 اخلالگر سابقهدار دستگیر شدند. دستگیری این دلالان و اخلالگران - که پیش از این نیز به دستگاههای انتظامی و قضایی متعهد شده بودند که شرارت اقتصادی را تکرار نکنند - در کنار حذف چندین صفحه مجازی فعال در ایجاد نوسانات ساختگی در بازار ارز، اقداماتی بودند که منجر به ایجاد روند کاهشی و واقعی شدن نرخ ارز و طلا در بازار شدند.
ناگفته نماند که این اقدامات درحالی صورت گرفتند که پیش از این و در بیانیه مشترک دو نهاد امنیتی کشور، یعنی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه به جنبههای اقتصادی آشوب اخیر و طراحی سرویسهای بیگانه برای سوءاستفاده از ابزارهای مالی اشاره شده بود. تأمین زنجیره مالی آشوب و استفاده از روشهای جدید تأمین به وسیله تهاتر، سوءاستفاده از رمزارزها، پیچیدهسازی تبادل و بهرهگیری از صرافیهای غیرمجاز، اصلیترین شیوههایی بودند که در بیانیه مذکور به آنها اشاره شده بود.
پیوست ادراکی برای عملیات اخلال اقتصادی
همان طور که گفته شد، این عملیات ترکیبی علیه امنیت اقتصادی کشور بدون زمینهسازی رسانهای امکان پذیر نبود و ملاحظه شد که رسانههای جریانهای مختلف، از رسانههای رسمی و غیررسمی جریان اصلاحات در داخل کشور تا رسانههای فارسی زبان لندنی و سعودی، چگونه به طور هماهنگ این روند را عملیاتی کردند. انگارهها و کلیدواژههایی همچون «فروپاشی اقتصادی»، «رکوردشکنی دلار»، «سقوط ارزش پول ملی»، «تهدید فعالان اقتصادی»، «سرکوب بازار» و «ناتوانی دولت» در کنار القای تصویر «ضرورت استعفای رئیس جمهور» اصلیترین تصاویر و گزارههایی هستند که در این چند روز اخیر به افکارعمومی تزریق شدند. به عنوان نمونه ایندیپندنت فارسی وابسته به دربار سعودی با تیترهایی از قبیل «اعتراضات سراسری سقوط ریال را تسریع کرده است» و «دلار به مرز تاریخی ۴۴ هزار تومان نزدیک شد» این فضاسازی را دنبال کرده و میکند. برخی جریانها و چهرههای بدسابقه داخلی نیز بلافاصله بعد از این نوسانات، انگاره «استعفا» را بازتولید و منتشر کردند؛ مثلاً محمود صادقی در توئیتی نوشت: «آقای رئیسی! وقتی از عهده مسئولیت ریاستجمهوری برنمیآیید، بهتر نبود به جای برکناری رئیس کل بانک مرکزی خودتان استعفا میدادید؟!» یا مثلاً کانال تلگرامی «اصلاحات نیوز» در پستی تمسخرآمیز و البته دروغین نوشت «فرغون 8 میلیون تا ۱۲ میلیون تومان شد، قیمت ۵ سال پیش پراید؛ از ثمرات قطار حرکت پیشرفت». البته کانال مذکور بعد از چند روز این پست را حذف کرد.
زبان همیشه دراز مسببان وضع موجود
وجه طنزآمیز و البته دردآور تحرکات روانی و میدانی این روزها اما در اظهارات رئیس دولت قبل نهفته است؛ حسن روحانی درحالی مدعی مکاتبه و تماس تلفنی با رهبری با موضوع «ارائه راه حل برای رفع مشکلات کشور» از یک سو و مدعی «تحویل خزانهای پر به دولت جدید» از سوی دیگر شد که خودش هشت سال در رأس قوه اجرایی کشور و جناح متبوعش بیش از سه دهه در تمام ارکان حاکمیت، پستهای ارشد مدیریتی و قانونگذاری و برنامهریزی را در اختیار داشتهاند و اگر قرار بود گامی برای حل مشکلات برداشته شود، سالهای 1392 تا 1400 بود که ازقضا تبدیل به یکی از سیاهترین ادوار تاریخ معاصر ایران شد. حقیقت این است که جریانهای غربگرا نه تنها ذاتاً گره گشا نبوده و نیستند بلکه خود بانی اصلی گرههای کور و مشکلات بنیادی اقتصادی و فرهنگی پساانقلاب بودهاند و مدعیات شان از این جهت طنزآمیز است و از این حیث دردآور است که به جای پاسخگویی و احتمالاً محاکمه، در حال بازخواست حاکمیت و دولت جدید هستند.

ابتذال اپوزیسیون
میثم فکری
دکترای علوم سیاسی
نمونههای اپوزیسیون پیش از انقلاب در بستری از هرج ومرج اجتماعی، وخامت اوضاع اقتصادی، تزلزل پایههای حکومت قاجار یا ناپختگی محمدرضا پهلوی و وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم، نفوذ مستقیم قدرتهای بزرگ غربی و بالاخره، شدت اقتدارگرایی در روحیه بسیاری از نخبگان سیاسی اتفاق افتاده بود. لیکن در شکلگیری اپوزیسیون بعد از انقلاب، زمینههای دیگری نقش داشته است. نظام جمهوری اسلامی خود را شنوای نظرات متفاوت و حتی مخالف معرفی کرده و این موضوع را در 4 دهه گذشته در قالب انتخابات، آزادی مطبوعات، همایشها، کرسیهای آزاداندیشی و… نشان داده است. از سوی دیگر نظام در عین اعلام توجه به نظرات مخالف، به دلیل نوپا بودن و تهدیدات داخلی و خارجی بیشترین اهتمام خود را صرف ثبات خودکرده که تا حدود زیادی در حوزه ثبات موفق بوده است؛ اما با توجه به تجربه تاریخی ایران، وجود قومیتهای متنوع، مذاهب متفاوت، نسل جوان فعال، تهدیدات خارجی و وابستگی بعضی از گروههای داخلی به بیگانگان و شکافهای اجتماعی و طبقاتی، به هرحال زمینههای آسیبپذیری تا حدی وجود دارد. زیرا این تهدید کمابیش وجود داشته که اعتراضاتی که گاه به دلیل برخی مشکلات صورت میگیرد، از چهارچوب خود خارج شده و حالت ناسالمی به خود گرفته و نهایتاً به خشونت و تفرقه و تجزیه در نیروهای سیاسی و اجتماعی منجر شود. از شروع آشوبهای اخیر نیروهای اپوزیسیون که توهم انقلاب داشتند، از ائتلاف و اتحاد میان خود حرف میزدند اما نه تنها حتی یک ائتلاف نیمبند هم شکل نگرفت بلکه شکافها میان جریانهای مختلف ضدایران از سلطنتطلبها تا چپها و منافقین و از تجزیهطلبان تا سایر گروهها بیش از پیش آشکار شد. در روزهای اخیر رسانههای اپوزیسیون خط خبری خود را انتشار پیام مشترک برخی چهرههای ضدانقلاب قرار داده و با آب و تاب آن را پوشش دادند. این پیام که البته یک توئیت سه خطی به مناسبت سال نوی میلادی بود موجب شد تا رسانههای فارسیزبان آن را نشانه ائتلاف و وحدت اپوزیسیون قلمداد کنند! انتشار توئیت مشترک از سوی چهرههایی که نه سابقه سیاسی دارند و نه حتی چندان شاخص هستند که جامعه ایران با آنها همراه شود، نشان میدهد که اولاً سطح عملکرد اپوزیسیون خارجنشین جمهوری اسلامی تا چه اندازه به ابتذال کشیده شده و ثانیاً نشان از آینده تاریک پیش روی این گروهها دارد. جلودار شدن چهرههایی که سواد سیاسی ندارند، نشان میدهد که لیدرهای جریان ضدانقلاب تا چه حد افراد سطح پایینی هستند که اتحاد توئیتی آنها با هم مهم شده است! به همین بهانه، در مطلب حاضر جریانشناسی اپوزیسیون داخلی و خارجی و علل عدم موفقیت آنها در فعالیتهایی که داشتهاند، بررسی میشود.
اپوزیسیون قانونی به دنبال براندازی نیست
اپوزیسیون را در حکومتهای فاقد اپوزیسیون قانونی به سه دسته تقسیم میکنند: اپوزیسیون قدرتطلب که درواقع مخالف پرسنل سیاسی حاکم است؛ اپوزیسیون اصلاحطلب که مخالف سیاستهای جاری حکومت است و اپوزیسیون انقلابی که مخالف کل نظام حاکم است.
در یک تقسیمبندی دیگر اپوزیسیون به دو طبقه اپوزیسیون درونی و اپوزیسیون بیرونی تقسیم میشود. اپوزیسیون بیرونی شامل همه کسانی میشود که خارج از مرزهای سرزمینی و ایدئولوژیک یک کشور قرار میگیرند و اپوزیسیون علیه آن فعالیت میکند. آنها از لحاظ مشی مختلفاند؛ زیرا ممکن است مشی آنان، موجی از لزوم اصلاحات تا ضرورت براندازی را شامل شود. دسته دوم، اپوزیسیون درونیاند، آنها همچون اپوزیسیون در خارج از مرزها، در عقیده و مشی، با هم اختلاف دارند اما برخلاف اپوزیسیون بیرونی، بیشتر میل به ضرورت اصلاحات دارند تا اقدامات براندازانه. برخی از اپوزیسیون داخلی، قانونی و برخی غیرقانونیاند.
با استفاده از آنچه در معنای اپوزیسیون گفته شد، میتوان اپوزیسیون غیرقانونی را به این شکل تعریف کرد: «اپوزیسیون به احزاب، گروهها و جریانهای مخالف یک نظام سیاسی و ضدانقلاب اطلاق میشود. جریانهای اپوزیسیونی به دلیل تضادهای ایدئولوژیک سیاسی و منافع اقتصادی، در برابر یک رژیم به مبارزه میپردازند. آنان علاوه بر اینکه ایدئولوژیهای مختلف دارند، ممکن است در داخل یا خارج از کشور، فعال بوده و راهبریهای مبارزه با رژیم یا انقلاب از سوی آنان، متفاوت باشد، یعنی طیفی از آنها به مبارزه غیر قهرآمیز و بخشی به مبارزه خشونتآمیز و براندازانه روی میآورند.»
به طورکلی میتوان بر اساس چهار شاخص استقلال سیاسی اپوزیسیون، تمامیت سرزمینی کشور، مقبولیت نظام و نحوه فعالیت گروهها به بحث دقیقتر درباره اپوزیسیون پرداخت. گروههایی که این چهار محور را میپذیرند یعنی معتقد به استقلال سیاسی کشور بوده و خود استقلال سیاسی دارند و به تمامیت ارضی کشور پایبند هستند، حقانیت نظام و مشروعیت آن را به شکل مستقر میپذیرند و شیوه فعالیتشان هم در چهارچوب موازین قانون اساسی است، این گروهها اصطلاحاً خودی و در درون حاکمیت جای میگیرند.
اپوزیسیون قانونی به لحاظ سیاسی مستقل بوده و وابستگی سیاسی به بیگانه ندارد، به تمامیت ارضی کشور پایبند است و فعالیت قانونی را هم میپذیرد؛ اما در ارتباط با میزان مقبولیت نظام سیاسی و حاکمان، رأی و نظر متفاوتی با دیدگاه حاکم دارد. اپوزیسیون «بر نظام» یا «اپوزیسیون معاند» گروههایی هستند که میتوانند وابسته باشند یا مستقل، خواهان حفظ تمامیت ارضی کشور باشند یا تجزیهطلب، اما به هرحال این گروه با زیر سؤال بردن حقانیت و مشروعیت نظام، اساساً به طرق غیرقانونی و براندازانه درصدد سرنگونی حاکمیت هستند.
گذار اپوزیسیون از «بر ساختار» به
«در ساختار»
بازی در فضای سیاسی از الگوی رقابت در چهارچوب نظام سیاسی پیروی میکند. این الگو زاییده بنیادهای سیاسی-فکری یک نظام سیاسی است که به طور منطقی-عقلایی به وسیله مردم یک کشور استوار شده، حدومرزی برای رقابت سیاسی ترسیم میکند که نیروهای سیاسی بازیگر، امکان تجاوز به ماورای آن را ندارند. نیروهای سیاسی موردتوجه در این الگو را دو طیف عمده تشکیل میدهند که طیف اول آن عبارتاند از: نیروهای وفادار به نظام سیاسی که از راه رقابت به قدرت رسیدهاند، مناصب حکومتی را در اختیار دارند و سیاستسازی و اداره اجرایی امور را به دست دارند و طیف دوم آن را نیروهایی تشکیل میدهند که در مسابقه به پیروزی نرسیدهاند، اما به نظام وفادارند و به اصطلاح اپوزیسیون قانونی طیف اول به حساب میآیند و بنا دارند تا با بازسازی خود در مسابقههای بعدی، بتوانند به قدرت بازگردند.
می توان گفت تمام انقلابها به نوعی «اپوزیسیون سرخود» متولد میشوند و مانند جنینی که به جفت خود در زمان تولد متصل است، انقلاب نیز با اپوزیسیون خود متولد میشود؛ زیرا حکومت سابق و حامیان و هواداران داخلی و خارجی آن در دوره جدید تبدیل به اپوزیسیون میشوند. نکته دیگر این است که گروههای رقیب و رفیق سابق که بر سر شکلگیری انقلاب و حکومت جدید همکاری داشتهاند، پس از به قدرت رسیدن گروه اکثریت جدید، پس از انقلاب تبدیل به گروههای اپوزیسیون جدید میشوند که یا در چهارچوب قانون به فعالیت و انتقاد از سیاستها و حاکمان میپردازند و یا تبدیل به اپوزیسیون انقلابی و غیرقانونی شده و به گروههای معاند انقلاب تبدیل میشوند و برای سقوط انقلاب و حاکمان جدید تلاش میکنند.
جامعه شناسی سیاسی در ایران به دلیل فقدان خاستگاه بومی و شباهت آن به یک الگوی وارداتی، توانایی تحلیل درست اپوزیسیون در قدرت را ندارد. بسیاری از حاملان ایرانی این علم، بدون آنکه به ظرافتهای جامعه و فرهنگ سیاسی ایرانیان توجه داشته باشند، الگوهای وارداتی را مبنایی برای گروههای سیاسی ایران قرار دادهاند. مطالعات آنان روی جامعه سیاسی ایران به روش سلبی و ایجابی است؛ به این معنا هر آنچه در غرب است، در ایران نیست و هر آنچه در ایران است در غرب نیست؛ از دید آنها در غرب نظامهای دموکراتیک پارلمانی شکل گرفته است، پس زمینه شکلگیری اپوزیسیون وجود دارد. ولی در ایران چنین نظامهایی تا پیش از انقلاب اسلامی تأسیس نشده، لذا امکان پدید آمدن اپوزیسیون وجود نداشته است. گرچه در صحنه سیاست ایران، پس از انقلاب اسلامی گروهها و تشکلهای سیاسی مشخصی حضور داشتهاند، تقسیمبندیهای متفاوتی از آنان به عمل آمده است که از خلال آنها، مهمترین گروههای تشکیلدهنده نیروهای مزبور را میتوان پنج گروه: گروههای سلطنتطلب (که حامی حکومت گذشته بوده و حکومت را صرفاً در سلطنت میدانند؛ چه با ادامه پادشاهی گذشته و چه با تأسیس پادشاهی جدید)، گروههای اسلامگرای انقلابی و غیرانقلابی، گروههای ملی و لیبرال، گروههای چپ و گروههای التقاطی دانست.
با بررسی خط مشی گروههای اپوزیسیون در تاریخ انقلاب اسلامی میتوان به این نتیجه رسید که در طول این 4 دهه، جنس مخالفتها دگرگون شده است. در سالهای اولیه، مخالفت اپوزیسیون به شیوه نظامی و براندازانه آشکار بوده است و نوع برخورد نظام جمهوری اسلامی با توجه به پشتوانههای فقهی و نظری و مشروعیت سیاسی مبتنی بر مردمسالاری دینی، غیرقانونی اعلام کردن آنها بوده است. برخی صاحبنظران معتقدند که مخالفتهای اولیه دهه ١٣٦٠ مخالفتهای «بر» و «در» ضدیت کامل با جمهوری اسلامی بود ولی امروز میتوان گفت بخش قابل توجهی از مخالفتها «در» چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی است.
مهمترین اهداف اپوزیسیون جمهوری اسلامی
بخش چشمگیری از فعالیت اپوزیسیون مخالفت با قرائت فرهنگی گفتمان انقلاب اسلامی و تلاش برای استحاله آن است و میتوان اقدامات ذیل را با این هدف برشمرد:
تهاجم فرهنگی: تهاجم فرهنگی به مجموعه حرکتها و اقدامهای آگاهانه و هدفمند یک بازیگر برای تغییر آگاهیها، گرایشها، تمایلات و رفتارهای اکثریت غالب مردم جامعه دیگر اطلاق میگردد. استعمارگران به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها، نفوذ در فرهنگ و استحاله درونی آنها است. به همین سبب با مترقی جلوه دادن ارزشهای موردپسند خود، آنها را جایگزین معیارهای بومی و فطری ملتها میسازند.
انزوای روحانیت و نیروهای انقلابی: روحانیت و مرجعیت شیعه، محور اصلی بسیاری از تحولات فکری-فرهنگی و سیاسی تاریخ معاصر ایران بوده است. روحانیت شیعه در ایران دارای ویژگیهای خاصی است که شامل جایگاه اجتماعی، استقلال اقتصادی و ایجاد ارتباط از طریق اجتهاد میشود. این ویژگی که در اجرای نقش مردمی و انقلابی روحانیت فوقالعاده مؤثر بوده به نوعی ضامن بقا و حافظ منافع ملی ایران از چپاول سلطهگران نیز شده است.
تفرقه و جدایی میان حوزه و دانشگاه: «وحدت حوزه و دانشگاه» از مهمترین دغدغهها و آرزوهای بزرگان و دلسوزان انقلاب بوده و هست. بر این اساس هرگونه جدایی و تفرقه میان دو نهاد اصلی تولید فکر و علم در ایران میتواند تبعات و پیامدهای نامطلوبی دربرداشته باشد. بیشک اختلاف و جدایی میان حوزه و دانشگاه نظام جمهوری اسلامی ایران را با تهدید جدی در خصوص دودستگی و چندپارگی میان حوزه و دانشگاه مواجه خواهد ساخت و انقلاب اسلامی را به مخاطره خواهد افکند.
تهدیدهای اقتصادی: آنچه در سیاست اعمال تحریمهای امریکا علیه جمهوری اسلامی برجسته شده است، تدارک زمینههای لازم برای تأمین هرچه بیشتر تأثیرهای این تحریمها بر اقتصاد ایران است. تحریمهای خارجی به اضافه فعالیتهای داخلی و انتشار فسادهای اقتصادی در رسانهها باعث فشار همهجانبه و سوءاستفاده نیروهای مخالف از آن شده است.
تغییرات تاکتیکی اپوزیسیون در ایران
می توان درصحنه سیاست ایران، عملاً دو نوع تشکل و حزب را معرفی کرد؛ یکی احزابی که مجاز هستند و میتوانند در مبارزات پارلمانی و ریاست جمهوری شرکت کنند و به عنوان اپوزیسیون قانونی و ذیل دودسته اپوزیسیون اصلاحطلب و قدرتطلب شناخته میشوند و دیگری طیفی از احزابی که معمولاً طرفدار براندازی نظام جمهوری اسلامی یا اعمال اصلاحات شدیدی همچون برکناری رهبری و ولایت فقیه هستند. طیف دوم غیرقانونی است و اعضایش اساساً نمیتوانند در انتخابات رسمی نامزد شوند. رهبران احزاب دسته دوم معمولاً خارج از ایران هستند. هرگونه همکاری با این احزاب اپوزیسیون میتواند پیامدهای خطرناکی را به همراه داشته باشد و برخورد با آنها از حوزه سیاسی خارج شده و در حوزههای قضایی و امنیتی صورت میگیرد. در ایران احزاب اپوزیسیون غیرقانونی بسیار متنوعی وجود دارند که هرکدام برای خود رسانه مختص خود را دارند، فعالیت این احزاب غیرقانونی است و فعالان و هواداران آنها همه به صورت مخفی به کار خود ادامه میدهند. جریانات بسیاری تا به حال برای وحدت نیروهای اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی تلاش کردهاند اما این تلاشها جملگی ناموفق بوده و حداکثر به وحدت طیف کوچکی از نیروها بدل شده است.
در حال حاضر، رویکردهای گروهها و جریانات اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور از وضعیت سنتی خارج شده و حالت «ژلاتینی یا سیال» به خود گرفته است. فعال کردن گسلهای قومی-مذهبی و بهرهبرداری از ظرفیتهای نهفته در مطالبات صنفی (معلمین، کارگران و دانشجویی) و همچنین موجسواری سیاسی بر سازمانهای غیردولتی نیز میتواند یکی از راهکارهای بیگانگان و اپوزیسیون باشد.
درحالی که در ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی، اپوزیسیون اغلب به شکل غیرقانونی و براندازانه و نظامی بود و تا میانه دهه ٧٠ نیز همین راهبرد را در پیش میگرفت ولی از آن به بعد با بیان شعارهای مردمسالارانه و فعال شدن جامعه مدنی و فضای باز سیاسی امکان فعالیتهای اپوزیسیون قانونی بیشتر فراهم شد و تغییرات وسیعی در نوع، روش و کنش اپوزیسیون به وجود آمد. تغییر و تحولات کلی اپوزیسیون بعد از دهه ٧٠ را میتوان چنین برشمرد:
تغییر ساختار تشکیلاتی از سلسله مراتبی به گروهی: قبل از دهه ٧٠ ساختار تشکیلاتی اکثریت گروههای اپوزیسیون به صورت سلسله مراتبی بود، بدین معنی که در رأس هر گروه یک قوه عاقله (متشکل از یک یا چند نفر) قرار میگرفت، این قوه عاقله دارای چند زیرمجموعه بود و هرکدام از این زیرمجموعهها نیز خود به زیرمجموعههای کوچکتر تقسیم میشدند تا به افراد میرسید. در این ساختار اغلب تصمیمگیریها در قوه عاقله انجام میشد و به عنوان دستور و بخشنامه به زیرمجموعههای مربوطه ارجاع و در انتها افراد آن را اجرا میکردند؛ اما بعد از دهه ٧٠ این روش به کلی منسوخ شد و ساختار تشکیلاتی آنها از سلسله مراتبی به گروهی تغییر کرد.
تغییر شیوه فعالیت از عمدتاً مخفی به کاملاً آشکار: قبل از دهه ٧٠ فعالیت اکثریت اپوزیسیون به صورت مخفیانه انجام میگرفت. خانههای تیمی، اجرای قرارها، نوشتن مقالهها، اماکن تشکیلاتی و اسامی اعضای سازمان اکثراً به صورت مخفی و با پوشش انجام میگرفت؛ اما بعد از دهه ٧٠ این مسائل کاملاً تغییر کرد و اکثریت مسائل سازمانی صورت کاملاً آشکار به خود گرفت. اسامی مستعار از بین رفت و اسامی واقعی اعضای سازمان جای آن را گرفت، جلسات سازمانها با حضور اصحاب رسانهها و نماینده سایر گروهها تشکیل و اطلاعیه با نام و امضای نویسنده آنها منتشر شد.
تغییر فعالیت از شیوه براندازی سخت به براندازی نرم: قبل از دهه ٧٠ فعالیت اپوزیسیون در قالب براندازی سخت صورت میگرفت، اما بعد از دهه ٧٠ گروههای اپوزیسیون از این مسائل دست برداشتند و به تأسیس انجمنهای علمی گوناگون، برگزاری کلاسهای آموزشی در تمامی زمینهها برای اعضای سازمان و حتی سایر اعضای جامعه پرداختند. آنها سعی کردند از امکانات شهری و اجتماعی که به صورت قانونی میتوانستند فراهم کنند استفاده کرده، نگاه و بخشی از جامعه را به سوی خود معطوف دارند.
تغییر گرایش فعالیت از سلولی به اتحاد و ائتلاف: سازمانها و گروههای اپوزیسیون قبل از دهه ٧٠ هرکدام به صورت سلولی یا مستقل عمل میکردند، بدین معنی که هر گروهی خود را به تنهایی آلترناتیو جمهوری اسلامی میدانست و تلاش میکرد ضمن سرنگونی جمهوری اسلامی نظام موردعلاقه خود را جایگزین آن کند؛ اما با گذشت زمان و مهاجرت اجباری اعضا و کادرهای این گروهها به خارج از کشور، به سمت اتحادهای مختلف گرایش پیدا کردند. مجدداً با گذشت زمان و عدم کارایی این اتحادها، گروههای اپوزیسیون به این نتیجه رسیدند که کلیت اپوزیسیون گذشته از همه اختلافنظرهایی که باهم دارند یک نقطه اشتراک در میان آنها وجود دارد و آن براندازی نظام جمهوری اسلامی است؛ لذا حول این محور مشترک با یکدیگر ائتلاف کردند و در یک جبهه واحد علیه نظام وارد مبارزه شدند.
تغییر نگرش: سازمانها و گروههای اپوزیسیون قبل از دهه ٧٠ هرکدام خود را به تنهایی آلترناتیو جمهوری اسلامی میدانستند و برای دوران بعد از سرنگونی، حکومتهای موردنظر خود را که ناشی از عقبه فکری آنها بود، مطرح میکردند. اکثر این گروهها به دنبال حکومتهای آرمانی بودند، اما بعد از دهه ٧٠ و با تغییر شرایط داخلی و خارجی و تأثیرپذیری از کشورهایی که به آنجا مهاجرت کرده بودند تغییر نگرش فکری در آنها پدید آمد و به این نتیجه رسیدند که اینگونه حکومتها حداقل با شرایط کنونی کشور ما همخوانی ندارد و باید به سمت واقعیتها پیش رفت؛ لذا عنوان کردند که به دنبال حکومتی مانند همه حکومتهای جمهوری که در غرب وجود دارد، هستند، به زعم خود که حداقل دموکراسی در آنها رعایت شود!
با توجه به مطالب فوق مهمترین علل و عوامل اینکه چرا در گروههای اپوزیسیون این تغییر و تحولات رخ داد و چگونه این گروهها و سازمانها این تغییرات را پذیرفتند، میتوان چنین بیان کرد:
تغییر شـرایط بینالمللی: یکی از موارد تغییر شرایط بینالمللی، پیشرفت تـکنولوژی میبـاشد. وضعیت تکنولوژی قبل و بـعد از دهه ٧٠ اصلاً با یکدیگر قابل مقایسه نیست. مصادیق جدید پیشرفت تکنولوژی که تا قبل از دهـه ٧٠ فـقط در داستانهای تخیلی قابل پذیرش بود، بـعد از دهـه ٧٠ هـمه آنها بـه واقعیت تبدیل و جـزء لاینـفک زندگی بشریت گردید. همچنین با پیشرفت تکنولوژی درهای اطلاعات محرمانه و غیرقابل دسترسی روی بشریت بازگردید. هـمه مـردم بـا یک جستوجوی ساده میتوانستند به هر نـوع اطـلاعاتی کـه مـورد نیاز آنها بـود دسترسی داشته باشند.
ثبات نظام جمهوری اسلامی: ذهنیت عمومی اپوزیسیون قبل از دهه ٧٠ بهگونهای بود که احساس میکردند در هر یک از مشکلات پیش روی جمهوری اسلامی امکان و درصد سرنگونی نـظام بسیار بالاست و سرانجام در برابر یکی از این بحرانها سرنگون خواهد شد و آنها قدرت را در دست خواهند گرفت. با شروع سالهای ابتدایی دهه ٧٠، بحرانها مهار، جانشین قدرتمند رهبری انتخاب و نظام در عرصه بینالمللی به یک بازیگر تأثیرگذار تبدیل شده بود. همه این رویدادها یأس و ناامیدی اپوزیسیون را بهدنبال داشت. تأثیر این عوامل به قدری عمیق بود کـه بـسیاری از سازمانها و گروههای اپوزیسیون شعار سرنگونی را از صدر و ذیل اطلاعیهها، سخنرانیها، مصاحبهها و مقالات خود حذف نمودند.
مدیریت مناسب اپوزیسیون توسط دسـتگاههای ذیربط: با بررسی انقلابهایی کـه در کشورهای مختلف دنیا روی داده پی به چگونگی برخورد انقلابیون با اپوزیسیون خود خواهیم برد. با مختصر تحقیق و تفحص در سرگذشت آنها یک نکته بهخوبی به دست خـواهد آمـد و آن اینکه همه این انـقلابها با توجه به نو پا بودن آنها بشدت با اپوزیسیون خود برخورد کردند؛ اما در انقلاب اسلامی ایران دستگاههای ذیربط امر اپوزیسیون علیرغم جوان بودن، نداشتن هیچگونه آموزش خـاص و حـرفهای، مرتبط نبودن با هیچ یک از سرویسهای اطلاعاتی رایج در دنیا، فقط و فقط بر اساس آموزههای دین مبین اسلام و با سعهصدر تمام و تسامح و تساهل وصفناپذیر بداخلاقیها و هنجارشکنی اپوزیسیون را تا زمـانی کـه سلاح در دسـت نگرفته بودند و به ترور و قتل دست نزده بودند تحمل کردند و بعد از مقابله و سپس تسلیم با مدارا بـا آنها رفتار نمودند که این مسأله تأثیر شدیدی بر اعضا و هواداران این گـروهها کـه اندک تعقل و علاقهای به کشور و مردم خود داشتند، گذاشت تا آنجا که بسیاری از آنها از مبارزه و رویارویی بـا نـظام دست کشیده یا به صف مردم علاقهمند به انقلاب اسلامی پیوستند یا به زنـدگی عـادی خـود برگشتند.
اپوزیسیون برانداز؛ در آستانه احتضار
امروز جمهوری اسلامی ایران در آغـاز گام دوم انقلاب اسلامی ضمن پیشرفتها و موفقیتهایی که در 40 سال گذشته داشـته با گروههای مـخالف و برانداز داخلی و خارجی مواجه است. در فرایند شکلگیری انقلاب اسلامی، جریانها و گروههای سیاسی متعددی حضور داشتند که حول یک دشمن مشترک تحت عنوان گفتمان پهلوی، هدف مشترکی را بهمنظور سـاقط نمودن آن دنبال مینمودند. گفتمان اسلامگرا، گفتمان چپ مارکسیستی و گفتمان ملی لیبرال سه گفتمانی بودند که در برابر گفتمان پهلوی قرار گرفتند و پایههای گفتمانی آن را از هم پاشیدند و به دنبال سـاماندهی امـور بر اساس مبانی گفتمانی خویش برآمدند.
بازشناسی این گروهها نشان میدهد بخشی از آنها که اپوزیسیون غیرقانونی را تشکیل میدهند در خارج از کشور قرار دارند. اپوزیسیون خارج از کشور، علیرغم پارهای تـغییرات، در واقـع همان اپوزیسیون دوران انقلاب است و طیف وسیع جریانات چپ، لیبرال و سلطنتطلب و پارهای جریانات مذهبی را که همگی شکستخوردگان انقلاباند، شامل میشود؛ گروههایی که اکثریت آنها با پشـتوانه کـشورهای خارجی مخالف جمهوری اسلامی در ارتباط هستند. بخشی از مخالفان انقلاب اسلامی را نیز گروهها و احزابی تشکیل میدادند که با تسامح از شکلگیری نهادهای انقلاب اسلامی و تصویب قانون اساسی در ابـتدای انـقلاب اسـلامی، انقلاب را بهنحوی به رسـمیت شـناخته و در چهارچوب آن اقدام به مبارزه مسالمتآمیز با سایر احزاب و با حاکمیت وقت جمهوری اسلامی نمودند که از آنها با عنوان احزاب و گروههای اپوزیسـیون رسـمی اصلاحطلب یاد میشود؛ احزاب و گروههایی کـه در ذیل این عـنوان پس از استقرار نهادهای انقلابی و حاکمیتی و تصویب قانون اساسی به مخالفت مسالمتآمیز با آن پرداختهاند.
حتی اپوزیسیون قانونی هم از نظر نـداشتن برنامه و الگو مورد نقدهای فراوان بوده و میتوان گفت که یکی از علل اصلی ریزش پشتوانه اجتماعی جریانهای موسوم به اصلاحطلب در سالهای اخیر بویژه در انتخابات اخیر همین موضوع بوده است. از نظر شکلی در حال حاضر، رویکردهای گروهها و جـریانات اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور از وضعیت سنتی خارج شده و حالت «ژلاتینی یا سیال» به خود گرفته است؛ بـنابراین در خـارج از کـشور و در سایه گفتمان دموکراسیخواهی، گروههایی از چپ مارکسیست یا سلطنتطلب به یکـدیگر نـزدیک شـدهاند و در واقع «جبههای عمل کردن» در دستور کار قرار گرفته است. اتـصال اپوزیسیون خارج از کشور و اپوزیسیون لائیک و سکولار داخلی، هدف اصلی طراحان خارجی قرارگرفته و تلاش مـضاعفی را بـهمـنظور همراه کردن عناصر مبذول مینماید.
با توجه به استقرار نظام جمهوری اسـلامی بـاید گـفت هرچند اپوزیسیون ضد نظام در خارج از کشور و معدود موافقان داخلی آنها، قـصد و هـدف براندازی و تغییر نظام جمهوری اسلامی را دارند، اما به جهت فقدان پایگاه اجتماعی و اهرمهای وابسته بـه آن و همچنین ناکامی جهت رسوخ در ارکان نظام سیاسی و تغییر بنیادی در برنامهها و سیاستهای جـمهوری اسلامی، نباید تهدید جدی تلقی شوند. اپوزیسـیون قـابل اعـتنا همانا اپوزیسیون موجود در داخل کشور و قانونی اسـت، زیرا فرایند موضوعیت و موجودیت خود را متوجه برنامه و سیاستهای جاری نظام نموده و در فرایند پیچیده روابـط جـامعه و حکومت مشارکت مینماید. بـه عـبارت دیگر، این اپوزیسـیون بـهصـورت عینی و انضمامی به طرح مباحث میپردازد، درحـالی که اپوزیسیون ضد نظام و برانداز به صورت انتزاعی به مخالفت با نـظام جـمهوری اسلامی پرداخته و بیبهره از فعالیتهای سیاسی، اجتماعی در درون نظام و حـضور در بـطن و متن زندگی روزانه در نظام میبـاشد.
دکترای علوم سیاسی
نمونههای اپوزیسیون پیش از انقلاب در بستری از هرج ومرج اجتماعی، وخامت اوضاع اقتصادی، تزلزل پایههای حکومت قاجار یا ناپختگی محمدرضا پهلوی و وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم، نفوذ مستقیم قدرتهای بزرگ غربی و بالاخره، شدت اقتدارگرایی در روحیه بسیاری از نخبگان سیاسی اتفاق افتاده بود. لیکن در شکلگیری اپوزیسیون بعد از انقلاب، زمینههای دیگری نقش داشته است. نظام جمهوری اسلامی خود را شنوای نظرات متفاوت و حتی مخالف معرفی کرده و این موضوع را در 4 دهه گذشته در قالب انتخابات، آزادی مطبوعات، همایشها، کرسیهای آزاداندیشی و… نشان داده است. از سوی دیگر نظام در عین اعلام توجه به نظرات مخالف، به دلیل نوپا بودن و تهدیدات داخلی و خارجی بیشترین اهتمام خود را صرف ثبات خودکرده که تا حدود زیادی در حوزه ثبات موفق بوده است؛ اما با توجه به تجربه تاریخی ایران، وجود قومیتهای متنوع، مذاهب متفاوت، نسل جوان فعال، تهدیدات خارجی و وابستگی بعضی از گروههای داخلی به بیگانگان و شکافهای اجتماعی و طبقاتی، به هرحال زمینههای آسیبپذیری تا حدی وجود دارد. زیرا این تهدید کمابیش وجود داشته که اعتراضاتی که گاه به دلیل برخی مشکلات صورت میگیرد، از چهارچوب خود خارج شده و حالت ناسالمی به خود گرفته و نهایتاً به خشونت و تفرقه و تجزیه در نیروهای سیاسی و اجتماعی منجر شود. از شروع آشوبهای اخیر نیروهای اپوزیسیون که توهم انقلاب داشتند، از ائتلاف و اتحاد میان خود حرف میزدند اما نه تنها حتی یک ائتلاف نیمبند هم شکل نگرفت بلکه شکافها میان جریانهای مختلف ضدایران از سلطنتطلبها تا چپها و منافقین و از تجزیهطلبان تا سایر گروهها بیش از پیش آشکار شد. در روزهای اخیر رسانههای اپوزیسیون خط خبری خود را انتشار پیام مشترک برخی چهرههای ضدانقلاب قرار داده و با آب و تاب آن را پوشش دادند. این پیام که البته یک توئیت سه خطی به مناسبت سال نوی میلادی بود موجب شد تا رسانههای فارسیزبان آن را نشانه ائتلاف و وحدت اپوزیسیون قلمداد کنند! انتشار توئیت مشترک از سوی چهرههایی که نه سابقه سیاسی دارند و نه حتی چندان شاخص هستند که جامعه ایران با آنها همراه شود، نشان میدهد که اولاً سطح عملکرد اپوزیسیون خارجنشین جمهوری اسلامی تا چه اندازه به ابتذال کشیده شده و ثانیاً نشان از آینده تاریک پیش روی این گروهها دارد. جلودار شدن چهرههایی که سواد سیاسی ندارند، نشان میدهد که لیدرهای جریان ضدانقلاب تا چه حد افراد سطح پایینی هستند که اتحاد توئیتی آنها با هم مهم شده است! به همین بهانه، در مطلب حاضر جریانشناسی اپوزیسیون داخلی و خارجی و علل عدم موفقیت آنها در فعالیتهایی که داشتهاند، بررسی میشود.
اپوزیسیون قانونی به دنبال براندازی نیست
اپوزیسیون را در حکومتهای فاقد اپوزیسیون قانونی به سه دسته تقسیم میکنند: اپوزیسیون قدرتطلب که درواقع مخالف پرسنل سیاسی حاکم است؛ اپوزیسیون اصلاحطلب که مخالف سیاستهای جاری حکومت است و اپوزیسیون انقلابی که مخالف کل نظام حاکم است.
در یک تقسیمبندی دیگر اپوزیسیون به دو طبقه اپوزیسیون درونی و اپوزیسیون بیرونی تقسیم میشود. اپوزیسیون بیرونی شامل همه کسانی میشود که خارج از مرزهای سرزمینی و ایدئولوژیک یک کشور قرار میگیرند و اپوزیسیون علیه آن فعالیت میکند. آنها از لحاظ مشی مختلفاند؛ زیرا ممکن است مشی آنان، موجی از لزوم اصلاحات تا ضرورت براندازی را شامل شود. دسته دوم، اپوزیسیون درونیاند، آنها همچون اپوزیسیون در خارج از مرزها، در عقیده و مشی، با هم اختلاف دارند اما برخلاف اپوزیسیون بیرونی، بیشتر میل به ضرورت اصلاحات دارند تا اقدامات براندازانه. برخی از اپوزیسیون داخلی، قانونی و برخی غیرقانونیاند.
با استفاده از آنچه در معنای اپوزیسیون گفته شد، میتوان اپوزیسیون غیرقانونی را به این شکل تعریف کرد: «اپوزیسیون به احزاب، گروهها و جریانهای مخالف یک نظام سیاسی و ضدانقلاب اطلاق میشود. جریانهای اپوزیسیونی به دلیل تضادهای ایدئولوژیک سیاسی و منافع اقتصادی، در برابر یک رژیم به مبارزه میپردازند. آنان علاوه بر اینکه ایدئولوژیهای مختلف دارند، ممکن است در داخل یا خارج از کشور، فعال بوده و راهبریهای مبارزه با رژیم یا انقلاب از سوی آنان، متفاوت باشد، یعنی طیفی از آنها به مبارزه غیر قهرآمیز و بخشی به مبارزه خشونتآمیز و براندازانه روی میآورند.»
به طورکلی میتوان بر اساس چهار شاخص استقلال سیاسی اپوزیسیون، تمامیت سرزمینی کشور، مقبولیت نظام و نحوه فعالیت گروهها به بحث دقیقتر درباره اپوزیسیون پرداخت. گروههایی که این چهار محور را میپذیرند یعنی معتقد به استقلال سیاسی کشور بوده و خود استقلال سیاسی دارند و به تمامیت ارضی کشور پایبند هستند، حقانیت نظام و مشروعیت آن را به شکل مستقر میپذیرند و شیوه فعالیتشان هم در چهارچوب موازین قانون اساسی است، این گروهها اصطلاحاً خودی و در درون حاکمیت جای میگیرند.
اپوزیسیون قانونی به لحاظ سیاسی مستقل بوده و وابستگی سیاسی به بیگانه ندارد، به تمامیت ارضی کشور پایبند است و فعالیت قانونی را هم میپذیرد؛ اما در ارتباط با میزان مقبولیت نظام سیاسی و حاکمان، رأی و نظر متفاوتی با دیدگاه حاکم دارد. اپوزیسیون «بر نظام» یا «اپوزیسیون معاند» گروههایی هستند که میتوانند وابسته باشند یا مستقل، خواهان حفظ تمامیت ارضی کشور باشند یا تجزیهطلب، اما به هرحال این گروه با زیر سؤال بردن حقانیت و مشروعیت نظام، اساساً به طرق غیرقانونی و براندازانه درصدد سرنگونی حاکمیت هستند.
گذار اپوزیسیون از «بر ساختار» به
«در ساختار»
بازی در فضای سیاسی از الگوی رقابت در چهارچوب نظام سیاسی پیروی میکند. این الگو زاییده بنیادهای سیاسی-فکری یک نظام سیاسی است که به طور منطقی-عقلایی به وسیله مردم یک کشور استوار شده، حدومرزی برای رقابت سیاسی ترسیم میکند که نیروهای سیاسی بازیگر، امکان تجاوز به ماورای آن را ندارند. نیروهای سیاسی موردتوجه در این الگو را دو طیف عمده تشکیل میدهند که طیف اول آن عبارتاند از: نیروهای وفادار به نظام سیاسی که از راه رقابت به قدرت رسیدهاند، مناصب حکومتی را در اختیار دارند و سیاستسازی و اداره اجرایی امور را به دست دارند و طیف دوم آن را نیروهایی تشکیل میدهند که در مسابقه به پیروزی نرسیدهاند، اما به نظام وفادارند و به اصطلاح اپوزیسیون قانونی طیف اول به حساب میآیند و بنا دارند تا با بازسازی خود در مسابقههای بعدی، بتوانند به قدرت بازگردند.
می توان گفت تمام انقلابها به نوعی «اپوزیسیون سرخود» متولد میشوند و مانند جنینی که به جفت خود در زمان تولد متصل است، انقلاب نیز با اپوزیسیون خود متولد میشود؛ زیرا حکومت سابق و حامیان و هواداران داخلی و خارجی آن در دوره جدید تبدیل به اپوزیسیون میشوند. نکته دیگر این است که گروههای رقیب و رفیق سابق که بر سر شکلگیری انقلاب و حکومت جدید همکاری داشتهاند، پس از به قدرت رسیدن گروه اکثریت جدید، پس از انقلاب تبدیل به گروههای اپوزیسیون جدید میشوند که یا در چهارچوب قانون به فعالیت و انتقاد از سیاستها و حاکمان میپردازند و یا تبدیل به اپوزیسیون انقلابی و غیرقانونی شده و به گروههای معاند انقلاب تبدیل میشوند و برای سقوط انقلاب و حاکمان جدید تلاش میکنند.
جامعه شناسی سیاسی در ایران به دلیل فقدان خاستگاه بومی و شباهت آن به یک الگوی وارداتی، توانایی تحلیل درست اپوزیسیون در قدرت را ندارد. بسیاری از حاملان ایرانی این علم، بدون آنکه به ظرافتهای جامعه و فرهنگ سیاسی ایرانیان توجه داشته باشند، الگوهای وارداتی را مبنایی برای گروههای سیاسی ایران قرار دادهاند. مطالعات آنان روی جامعه سیاسی ایران به روش سلبی و ایجابی است؛ به این معنا هر آنچه در غرب است، در ایران نیست و هر آنچه در ایران است در غرب نیست؛ از دید آنها در غرب نظامهای دموکراتیک پارلمانی شکل گرفته است، پس زمینه شکلگیری اپوزیسیون وجود دارد. ولی در ایران چنین نظامهایی تا پیش از انقلاب اسلامی تأسیس نشده، لذا امکان پدید آمدن اپوزیسیون وجود نداشته است. گرچه در صحنه سیاست ایران، پس از انقلاب اسلامی گروهها و تشکلهای سیاسی مشخصی حضور داشتهاند، تقسیمبندیهای متفاوتی از آنان به عمل آمده است که از خلال آنها، مهمترین گروههای تشکیلدهنده نیروهای مزبور را میتوان پنج گروه: گروههای سلطنتطلب (که حامی حکومت گذشته بوده و حکومت را صرفاً در سلطنت میدانند؛ چه با ادامه پادشاهی گذشته و چه با تأسیس پادشاهی جدید)، گروههای اسلامگرای انقلابی و غیرانقلابی، گروههای ملی و لیبرال، گروههای چپ و گروههای التقاطی دانست.
با بررسی خط مشی گروههای اپوزیسیون در تاریخ انقلاب اسلامی میتوان به این نتیجه رسید که در طول این 4 دهه، جنس مخالفتها دگرگون شده است. در سالهای اولیه، مخالفت اپوزیسیون به شیوه نظامی و براندازانه آشکار بوده است و نوع برخورد نظام جمهوری اسلامی با توجه به پشتوانههای فقهی و نظری و مشروعیت سیاسی مبتنی بر مردمسالاری دینی، غیرقانونی اعلام کردن آنها بوده است. برخی صاحبنظران معتقدند که مخالفتهای اولیه دهه ١٣٦٠ مخالفتهای «بر» و «در» ضدیت کامل با جمهوری اسلامی بود ولی امروز میتوان گفت بخش قابل توجهی از مخالفتها «در» چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی است.
مهمترین اهداف اپوزیسیون جمهوری اسلامی
بخش چشمگیری از فعالیت اپوزیسیون مخالفت با قرائت فرهنگی گفتمان انقلاب اسلامی و تلاش برای استحاله آن است و میتوان اقدامات ذیل را با این هدف برشمرد:
تهاجم فرهنگی: تهاجم فرهنگی به مجموعه حرکتها و اقدامهای آگاهانه و هدفمند یک بازیگر برای تغییر آگاهیها، گرایشها، تمایلات و رفتارهای اکثریت غالب مردم جامعه دیگر اطلاق میگردد. استعمارگران به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها، نفوذ در فرهنگ و استحاله درونی آنها است. به همین سبب با مترقی جلوه دادن ارزشهای موردپسند خود، آنها را جایگزین معیارهای بومی و فطری ملتها میسازند.
انزوای روحانیت و نیروهای انقلابی: روحانیت و مرجعیت شیعه، محور اصلی بسیاری از تحولات فکری-فرهنگی و سیاسی تاریخ معاصر ایران بوده است. روحانیت شیعه در ایران دارای ویژگیهای خاصی است که شامل جایگاه اجتماعی، استقلال اقتصادی و ایجاد ارتباط از طریق اجتهاد میشود. این ویژگی که در اجرای نقش مردمی و انقلابی روحانیت فوقالعاده مؤثر بوده به نوعی ضامن بقا و حافظ منافع ملی ایران از چپاول سلطهگران نیز شده است.
تفرقه و جدایی میان حوزه و دانشگاه: «وحدت حوزه و دانشگاه» از مهمترین دغدغهها و آرزوهای بزرگان و دلسوزان انقلاب بوده و هست. بر این اساس هرگونه جدایی و تفرقه میان دو نهاد اصلی تولید فکر و علم در ایران میتواند تبعات و پیامدهای نامطلوبی دربرداشته باشد. بیشک اختلاف و جدایی میان حوزه و دانشگاه نظام جمهوری اسلامی ایران را با تهدید جدی در خصوص دودستگی و چندپارگی میان حوزه و دانشگاه مواجه خواهد ساخت و انقلاب اسلامی را به مخاطره خواهد افکند.
تهدیدهای اقتصادی: آنچه در سیاست اعمال تحریمهای امریکا علیه جمهوری اسلامی برجسته شده است، تدارک زمینههای لازم برای تأمین هرچه بیشتر تأثیرهای این تحریمها بر اقتصاد ایران است. تحریمهای خارجی به اضافه فعالیتهای داخلی و انتشار فسادهای اقتصادی در رسانهها باعث فشار همهجانبه و سوءاستفاده نیروهای مخالف از آن شده است.
تغییرات تاکتیکی اپوزیسیون در ایران
می توان درصحنه سیاست ایران، عملاً دو نوع تشکل و حزب را معرفی کرد؛ یکی احزابی که مجاز هستند و میتوانند در مبارزات پارلمانی و ریاست جمهوری شرکت کنند و به عنوان اپوزیسیون قانونی و ذیل دودسته اپوزیسیون اصلاحطلب و قدرتطلب شناخته میشوند و دیگری طیفی از احزابی که معمولاً طرفدار براندازی نظام جمهوری اسلامی یا اعمال اصلاحات شدیدی همچون برکناری رهبری و ولایت فقیه هستند. طیف دوم غیرقانونی است و اعضایش اساساً نمیتوانند در انتخابات رسمی نامزد شوند. رهبران احزاب دسته دوم معمولاً خارج از ایران هستند. هرگونه همکاری با این احزاب اپوزیسیون میتواند پیامدهای خطرناکی را به همراه داشته باشد و برخورد با آنها از حوزه سیاسی خارج شده و در حوزههای قضایی و امنیتی صورت میگیرد. در ایران احزاب اپوزیسیون غیرقانونی بسیار متنوعی وجود دارند که هرکدام برای خود رسانه مختص خود را دارند، فعالیت این احزاب غیرقانونی است و فعالان و هواداران آنها همه به صورت مخفی به کار خود ادامه میدهند. جریانات بسیاری تا به حال برای وحدت نیروهای اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی تلاش کردهاند اما این تلاشها جملگی ناموفق بوده و حداکثر به وحدت طیف کوچکی از نیروها بدل شده است.
در حال حاضر، رویکردهای گروهها و جریانات اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور از وضعیت سنتی خارج شده و حالت «ژلاتینی یا سیال» به خود گرفته است. فعال کردن گسلهای قومی-مذهبی و بهرهبرداری از ظرفیتهای نهفته در مطالبات صنفی (معلمین، کارگران و دانشجویی) و همچنین موجسواری سیاسی بر سازمانهای غیردولتی نیز میتواند یکی از راهکارهای بیگانگان و اپوزیسیون باشد.
درحالی که در ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی، اپوزیسیون اغلب به شکل غیرقانونی و براندازانه و نظامی بود و تا میانه دهه ٧٠ نیز همین راهبرد را در پیش میگرفت ولی از آن به بعد با بیان شعارهای مردمسالارانه و فعال شدن جامعه مدنی و فضای باز سیاسی امکان فعالیتهای اپوزیسیون قانونی بیشتر فراهم شد و تغییرات وسیعی در نوع، روش و کنش اپوزیسیون به وجود آمد. تغییر و تحولات کلی اپوزیسیون بعد از دهه ٧٠ را میتوان چنین برشمرد:
تغییر ساختار تشکیلاتی از سلسله مراتبی به گروهی: قبل از دهه ٧٠ ساختار تشکیلاتی اکثریت گروههای اپوزیسیون به صورت سلسله مراتبی بود، بدین معنی که در رأس هر گروه یک قوه عاقله (متشکل از یک یا چند نفر) قرار میگرفت، این قوه عاقله دارای چند زیرمجموعه بود و هرکدام از این زیرمجموعهها نیز خود به زیرمجموعههای کوچکتر تقسیم میشدند تا به افراد میرسید. در این ساختار اغلب تصمیمگیریها در قوه عاقله انجام میشد و به عنوان دستور و بخشنامه به زیرمجموعههای مربوطه ارجاع و در انتها افراد آن را اجرا میکردند؛ اما بعد از دهه ٧٠ این روش به کلی منسوخ شد و ساختار تشکیلاتی آنها از سلسله مراتبی به گروهی تغییر کرد.
تغییر شیوه فعالیت از عمدتاً مخفی به کاملاً آشکار: قبل از دهه ٧٠ فعالیت اکثریت اپوزیسیون به صورت مخفیانه انجام میگرفت. خانههای تیمی، اجرای قرارها، نوشتن مقالهها، اماکن تشکیلاتی و اسامی اعضای سازمان اکثراً به صورت مخفی و با پوشش انجام میگرفت؛ اما بعد از دهه ٧٠ این مسائل کاملاً تغییر کرد و اکثریت مسائل سازمانی صورت کاملاً آشکار به خود گرفت. اسامی مستعار از بین رفت و اسامی واقعی اعضای سازمان جای آن را گرفت، جلسات سازمانها با حضور اصحاب رسانهها و نماینده سایر گروهها تشکیل و اطلاعیه با نام و امضای نویسنده آنها منتشر شد.
تغییر فعالیت از شیوه براندازی سخت به براندازی نرم: قبل از دهه ٧٠ فعالیت اپوزیسیون در قالب براندازی سخت صورت میگرفت، اما بعد از دهه ٧٠ گروههای اپوزیسیون از این مسائل دست برداشتند و به تأسیس انجمنهای علمی گوناگون، برگزاری کلاسهای آموزشی در تمامی زمینهها برای اعضای سازمان و حتی سایر اعضای جامعه پرداختند. آنها سعی کردند از امکانات شهری و اجتماعی که به صورت قانونی میتوانستند فراهم کنند استفاده کرده، نگاه و بخشی از جامعه را به سوی خود معطوف دارند.
تغییر گرایش فعالیت از سلولی به اتحاد و ائتلاف: سازمانها و گروههای اپوزیسیون قبل از دهه ٧٠ هرکدام به صورت سلولی یا مستقل عمل میکردند، بدین معنی که هر گروهی خود را به تنهایی آلترناتیو جمهوری اسلامی میدانست و تلاش میکرد ضمن سرنگونی جمهوری اسلامی نظام موردعلاقه خود را جایگزین آن کند؛ اما با گذشت زمان و مهاجرت اجباری اعضا و کادرهای این گروهها به خارج از کشور، به سمت اتحادهای مختلف گرایش پیدا کردند. مجدداً با گذشت زمان و عدم کارایی این اتحادها، گروههای اپوزیسیون به این نتیجه رسیدند که کلیت اپوزیسیون گذشته از همه اختلافنظرهایی که باهم دارند یک نقطه اشتراک در میان آنها وجود دارد و آن براندازی نظام جمهوری اسلامی است؛ لذا حول این محور مشترک با یکدیگر ائتلاف کردند و در یک جبهه واحد علیه نظام وارد مبارزه شدند.
تغییر نگرش: سازمانها و گروههای اپوزیسیون قبل از دهه ٧٠ هرکدام خود را به تنهایی آلترناتیو جمهوری اسلامی میدانستند و برای دوران بعد از سرنگونی، حکومتهای موردنظر خود را که ناشی از عقبه فکری آنها بود، مطرح میکردند. اکثر این گروهها به دنبال حکومتهای آرمانی بودند، اما بعد از دهه ٧٠ و با تغییر شرایط داخلی و خارجی و تأثیرپذیری از کشورهایی که به آنجا مهاجرت کرده بودند تغییر نگرش فکری در آنها پدید آمد و به این نتیجه رسیدند که اینگونه حکومتها حداقل با شرایط کنونی کشور ما همخوانی ندارد و باید به سمت واقعیتها پیش رفت؛ لذا عنوان کردند که به دنبال حکومتی مانند همه حکومتهای جمهوری که در غرب وجود دارد، هستند، به زعم خود که حداقل دموکراسی در آنها رعایت شود!
با توجه به مطالب فوق مهمترین علل و عوامل اینکه چرا در گروههای اپوزیسیون این تغییر و تحولات رخ داد و چگونه این گروهها و سازمانها این تغییرات را پذیرفتند، میتوان چنین بیان کرد:
تغییر شـرایط بینالمللی: یکی از موارد تغییر شرایط بینالمللی، پیشرفت تـکنولوژی میبـاشد. وضعیت تکنولوژی قبل و بـعد از دهه ٧٠ اصلاً با یکدیگر قابل مقایسه نیست. مصادیق جدید پیشرفت تکنولوژی که تا قبل از دهـه ٧٠ فـقط در داستانهای تخیلی قابل پذیرش بود، بـعد از دهـه ٧٠ هـمه آنها بـه واقعیت تبدیل و جـزء لاینـفک زندگی بشریت گردید. همچنین با پیشرفت تکنولوژی درهای اطلاعات محرمانه و غیرقابل دسترسی روی بشریت بازگردید. هـمه مـردم بـا یک جستوجوی ساده میتوانستند به هر نـوع اطـلاعاتی کـه مـورد نیاز آنها بـود دسترسی داشته باشند.
ثبات نظام جمهوری اسلامی: ذهنیت عمومی اپوزیسیون قبل از دهه ٧٠ بهگونهای بود که احساس میکردند در هر یک از مشکلات پیش روی جمهوری اسلامی امکان و درصد سرنگونی نـظام بسیار بالاست و سرانجام در برابر یکی از این بحرانها سرنگون خواهد شد و آنها قدرت را در دست خواهند گرفت. با شروع سالهای ابتدایی دهه ٧٠، بحرانها مهار، جانشین قدرتمند رهبری انتخاب و نظام در عرصه بینالمللی به یک بازیگر تأثیرگذار تبدیل شده بود. همه این رویدادها یأس و ناامیدی اپوزیسیون را بهدنبال داشت. تأثیر این عوامل به قدری عمیق بود کـه بـسیاری از سازمانها و گروههای اپوزیسیون شعار سرنگونی را از صدر و ذیل اطلاعیهها، سخنرانیها، مصاحبهها و مقالات خود حذف نمودند.
مدیریت مناسب اپوزیسیون توسط دسـتگاههای ذیربط: با بررسی انقلابهایی کـه در کشورهای مختلف دنیا روی داده پی به چگونگی برخورد انقلابیون با اپوزیسیون خود خواهیم برد. با مختصر تحقیق و تفحص در سرگذشت آنها یک نکته بهخوبی به دست خـواهد آمـد و آن اینکه همه این انـقلابها با توجه به نو پا بودن آنها بشدت با اپوزیسیون خود برخورد کردند؛ اما در انقلاب اسلامی ایران دستگاههای ذیربط امر اپوزیسیون علیرغم جوان بودن، نداشتن هیچگونه آموزش خـاص و حـرفهای، مرتبط نبودن با هیچ یک از سرویسهای اطلاعاتی رایج در دنیا، فقط و فقط بر اساس آموزههای دین مبین اسلام و با سعهصدر تمام و تسامح و تساهل وصفناپذیر بداخلاقیها و هنجارشکنی اپوزیسیون را تا زمـانی کـه سلاح در دسـت نگرفته بودند و به ترور و قتل دست نزده بودند تحمل کردند و بعد از مقابله و سپس تسلیم با مدارا بـا آنها رفتار نمودند که این مسأله تأثیر شدیدی بر اعضا و هواداران این گـروهها کـه اندک تعقل و علاقهای به کشور و مردم خود داشتند، گذاشت تا آنجا که بسیاری از آنها از مبارزه و رویارویی بـا نـظام دست کشیده یا به صف مردم علاقهمند به انقلاب اسلامی پیوستند یا به زنـدگی عـادی خـود برگشتند.
اپوزیسیون برانداز؛ در آستانه احتضار
امروز جمهوری اسلامی ایران در آغـاز گام دوم انقلاب اسلامی ضمن پیشرفتها و موفقیتهایی که در 40 سال گذشته داشـته با گروههای مـخالف و برانداز داخلی و خارجی مواجه است. در فرایند شکلگیری انقلاب اسلامی، جریانها و گروههای سیاسی متعددی حضور داشتند که حول یک دشمن مشترک تحت عنوان گفتمان پهلوی، هدف مشترکی را بهمنظور سـاقط نمودن آن دنبال مینمودند. گفتمان اسلامگرا، گفتمان چپ مارکسیستی و گفتمان ملی لیبرال سه گفتمانی بودند که در برابر گفتمان پهلوی قرار گرفتند و پایههای گفتمانی آن را از هم پاشیدند و به دنبال سـاماندهی امـور بر اساس مبانی گفتمانی خویش برآمدند.
بازشناسی این گروهها نشان میدهد بخشی از آنها که اپوزیسیون غیرقانونی را تشکیل میدهند در خارج از کشور قرار دارند. اپوزیسیون خارج از کشور، علیرغم پارهای تـغییرات، در واقـع همان اپوزیسیون دوران انقلاب است و طیف وسیع جریانات چپ، لیبرال و سلطنتطلب و پارهای جریانات مذهبی را که همگی شکستخوردگان انقلاباند، شامل میشود؛ گروههایی که اکثریت آنها با پشـتوانه کـشورهای خارجی مخالف جمهوری اسلامی در ارتباط هستند. بخشی از مخالفان انقلاب اسلامی را نیز گروهها و احزابی تشکیل میدادند که با تسامح از شکلگیری نهادهای انقلاب اسلامی و تصویب قانون اساسی در ابـتدای انـقلاب اسـلامی، انقلاب را بهنحوی به رسـمیت شـناخته و در چهارچوب آن اقدام به مبارزه مسالمتآمیز با سایر احزاب و با حاکمیت وقت جمهوری اسلامی نمودند که از آنها با عنوان احزاب و گروههای اپوزیسـیون رسـمی اصلاحطلب یاد میشود؛ احزاب و گروههایی کـه در ذیل این عـنوان پس از استقرار نهادهای انقلابی و حاکمیتی و تصویب قانون اساسی به مخالفت مسالمتآمیز با آن پرداختهاند.
حتی اپوزیسیون قانونی هم از نظر نـداشتن برنامه و الگو مورد نقدهای فراوان بوده و میتوان گفت که یکی از علل اصلی ریزش پشتوانه اجتماعی جریانهای موسوم به اصلاحطلب در سالهای اخیر بویژه در انتخابات اخیر همین موضوع بوده است. از نظر شکلی در حال حاضر، رویکردهای گروهها و جـریانات اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور از وضعیت سنتی خارج شده و حالت «ژلاتینی یا سیال» به خود گرفته است؛ بـنابراین در خـارج از کـشور و در سایه گفتمان دموکراسیخواهی، گروههایی از چپ مارکسیست یا سلطنتطلب به یکـدیگر نـزدیک شـدهاند و در واقع «جبههای عمل کردن» در دستور کار قرار گرفته است. اتـصال اپوزیسیون خارج از کشور و اپوزیسیون لائیک و سکولار داخلی، هدف اصلی طراحان خارجی قرارگرفته و تلاش مـضاعفی را بـهمـنظور همراه کردن عناصر مبذول مینماید.
با توجه به استقرار نظام جمهوری اسـلامی بـاید گـفت هرچند اپوزیسیون ضد نظام در خارج از کشور و معدود موافقان داخلی آنها، قـصد و هـدف براندازی و تغییر نظام جمهوری اسلامی را دارند، اما به جهت فقدان پایگاه اجتماعی و اهرمهای وابسته بـه آن و همچنین ناکامی جهت رسوخ در ارکان نظام سیاسی و تغییر بنیادی در برنامهها و سیاستهای جـمهوری اسلامی، نباید تهدید جدی تلقی شوند. اپوزیسـیون قـابل اعـتنا همانا اپوزیسیون موجود در داخل کشور و قانونی اسـت، زیرا فرایند موضوعیت و موجودیت خود را متوجه برنامه و سیاستهای جاری نظام نموده و در فرایند پیچیده روابـط جـامعه و حکومت مشارکت مینماید. بـه عـبارت دیگر، این اپوزیسـیون بـهصـورت عینی و انضمامی به طرح مباحث میپردازد، درحـالی که اپوزیسیون ضد نظام و برانداز به صورت انتزاعی به مخالفت با نـظام جـمهوری اسلامی پرداخته و بیبهره از فعالیتهای سیاسی، اجتماعی در درون نظام و حـضور در بـطن و متن زندگی روزانه در نظام میبـاشد.

تورم در دولت سیزدهم بدون تحریف
گروه اقتصادی / در ادامه حملات به دولت سیزدهم و مقصر نشان دادن این دولت در رشد نرخ تورم، یکی از رسانهها با اشاره به نزدیک شدن نرخ تورم آذرماه امسال با رکورد 49.4 درصدی سال 1374 در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی از شکسته شدن این رکورد توسط دولت سیزدهم در آینده خبر داده است. این درحالی است که نویسنده با وجود استفاده از نمودارهای متعدد، خطای فاحشی داشته است. نخستین خطای این رسانه مقایسه تورم نقطه به نقطه (نسبت به مدت مشابه سال قبل) آذرماه با تورم سالانه سال 1374 بوده است. مراجع آماری برای تولید و انتشار شاخص تورم مصرف کننده از سه شاخص استفاده میکنند. یکی از این شاخصها تورم ماهانه است که میزان تغییر شاخص نسبت به ماه قبل را نشان میدهد. شاخص دیگر تورم نقطهای یا نقطه به نقطه است که تغییرات شاخص نسبت به ماه مشابه سال قبل را اندازهگیری میکند و در نهایت تورم سالانه که تغییرات 12 ماهه منتهی به ماه مورد نظر را اعلام میکند. برهمین اساس تورم 12 ماهه منتهی به اسفندماه هر سال به عنوان تورم سالانه مدنظر قرار میگیرد. اما در گزارش این رسانه بدون تفکیک این شاخصها، تمام آنها را با عنوان کلی تورم درنظر گرفته است. بدین ترتیب بستر اصلی این گزارش که نادرست بوده کلیت گزارش را نیز به خطا برده است.
تغییر تورم سالانه در دولت سیزدهم
برخلاف تصویری که در گزارش این رسانه از رکوردشکنی تورم در دولت سیزدهم ارائه شده، براساس آمارهای مرکز آمار ایران، روند میزان تغییرات تورم سالانه در دولت سیزدهم با وجود اجرای حذف ارز ترجیحی و شوک تورمی ناشی از آن کاهشی بوده است. در شهریور سال گذشته که دولت سیزدهم کار خود را آغاز کرد، گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد که تورم سالانه در این ماه(شهریور) 45.8 درصد بوده است که به رغم شوک تورمی حذف ارز ترجیحی در آذرماه امسال به 45 درصد رسیده که هشت دهم درصد کمتر است. از سوی دیگر پیش از حذف ارز ترجیحی به عنوان میراثی که از دولت قبل باقی مانده بود و کشور را با مشکلات و رانت سنگینی روبهرو کرده بود، روند تورم سالانه در دولت سیزدهم نزولی بود. همان طور که اشاره شد در ابتدای دولت سیزدهم و در شهریورماه سال گذشته تورم سالانه 45.8 درصد بود که این نرخ در ماه بعد به 45.4 درصد و در آبان ماه به 44.4 درصد کاهش یافته است. در آذرماه سال گذشته این شاخص به 43.4 درصد رسید و در دیماه با افت یک درصدی نرخ 42.4 درصدی را تجربه کرد. تداوم این روند نزولی باعث شد تا در بهمن و اسفند سال گذشته به ترتیب با تورم 41.4 درصد و 40.2 درصد مواجه شویم، رقمی که در فروردین ماه امسال به 39.2 درصد و در اردیبهشت ماه به 38.7 درصد رسید. اما از خردادماه به واسطه شوک تورمی حذف ارز ترجیحی روند صعودی نرخ تورم سالانه آغاز شد. با این حال از ابتدای دولت سیزدهم تا پیش از حذف ارز ترجیحی یعنی از شهریور سال گذشته تا اردیبهشت امسال، تورم سالانه 7.1 درصد کاهش یافت که نشان دهنده آثار مثبت سیاستهای دولت سیزدهم در مهار تورم است. به طور قطع در صورتی که شوک تورمی حذف ارز ترجیحی وجود نداشت، با تداوم این روند هم اکنون با تورمی با مراتب پایینتر همراه بودیم.
تورم دولت قبل به حساب دولت سیزدهم گذاشته شد
نکته دیگری که در گزارش این رسانه وجود دارد این است که نویسنده برای نشان دادن افزایش فشارهای تورمی میانگین چهار ساله نرخ تورم در رکورد تورمی سال 1374 را با چهار سال منتهی به 1401 مقایسه کرده است. این در شرایطی است که شاخصهای ارائه شده با اعداد و ارقام رسمی مرکز آمار ایران و بانک مرکزی تفاوت زیادی دارد و مشخص نیست مأخذ این اعداد کجاست.
حال با گذر از این نقص اساسی گزارش مذکور و با درست تلقی کردن اعداد، در واقع نویسنده تورم دولت قبل را به حساب دولت سیزدهم گذاشته است. درحالی که دولت سیزدهم از شهریورماه سال گذشته مستقر شده، در این گزارش میانگین تورم چهار سال منتهی به 1374 برابر 33 درصد و میانگین تورم چهار سال منتهی به 1401 را 40 درصد محاسبه کرده که نتیجهگیری درستی برای نشان دادن وضعیت تورم در دولت سیزدهم نیست چرا که بیش از دو و نیم سال از تورم چهارساله مورد محاسبه مربوط به دولت قبل است.
از سوی دیگر، آمارهای بانک مرکزی به عنوان مرجع دیگر تولید شاخص تورم نشان میدهد که دولت سیزدهم در تابستان ۱۴۰۰ اقتصاد ایران را با بالاترین تورم ۸۰ سال اخیر ایران تحویل گرفت. بر اساس آمار بانک مرکزی، نرخ تورم در تیرماه ۱۴۰۰ در پایان دولت دوازدهم به ۵۷ درصد رسید که بالاترین نرخ تورم از سال ۱۳۲۲ بدین سو در اقتصاد ایران محسوب میشود. در اوایل دهه ۱۳۲۰ اقتصاد ایران به علت تبعات جنگ جهانی دوم بشدت آسیب دید و نرخ تورم به ۱۰۰ درصد هم رسید. پس از آن دوره، اقتصاد ایران هیچگاه تورم بالای ۵۰ درصد به خود ندیده بود و در سال ۱۳۷۴ در دوره ریاست مرحوم رفسنجانی نرخ تورم به ۴۹.۵ درصد افزایش یافت.
نشانههای بهبود در آخرین ماه پاییز
درحالی که گزارش این رسانه به صورت عمده آمارهای آذرماه امسال را ملاک نقد دولت سیزدهم قرار داده، اما بهبود شاخص تورم مواد خوراکی و آشامیدنیها را ندیده است. در عوض با اشاره به نرخ تورم برخی گروههای کالایی چنین نتیجهگیری کرده است که هم اکنون خانوارها با فشار تورمی بیشتری نسبت به رکورد تورمی از سال 1325 تاکنون روبهرو هستند. در عین حال این رسانه یک متغیر اساسی و مهم را در تحلیلهای خود لحاظ نکرده و آن، پرداخت یارانه نقدی ماهانه 300 تا 400 هزار تومانی به ازای هر ایرانی است که همزمان با حذف ارز ترجیحی و برای پوشش فشار تورمی ناشی از اجرای این سیاست پرداخت شده است. در واقع دولت سیزدهم با علم به اینکه رها شدن از شر ارز 4 هزار و 200 تومانی که برای چهار سال میلیاردها دلار به اقتصاد کشور آسیب وارد کرد و از ثبات قیمت کالاهای مشمول هم ناتوان بود، باعث بروز یک شوک تورمی خواهد شد؛ از محل درآمد حاصل از حذف این ارز یارانه نقدی برای خانوارهای ایرانی در نظر گرفت تا این شوک را پوشش دهد. بنابراین به هیچ عنوان نمیتوان فشار تورمی سالهای منتهی به 1374 را با 1401 مقایسه کرد چرا که در آن مقطع هیچ یارانه نقدی پرداخت نمیشد.
علاوه بر این، بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در آذرماه امسال، با وجودی که همچنان تورم سالانه با یک درصد رشد همراه شده، اما تورم ماهانه کل و بویژه تورم مواد غذایی افت قابل توجهی داشته است، به طوری که در این ماه تورم ماهانه شاخص کل با ثبت عدد 1.9 درصد، به کمترین رقم در هشت ماه اخیر رسید. قبل از این، در اسفندماه سال گذشته که تورم ماهانه 1.3 درصد بود، تورم کمتری نسبت به آذرماه داشتیم. این در حالی است که نرخ تورم ماهانه برای خانوارهای شهری و روستایی به ترتیب 2.1 درصد و 1.2 درصد است که نسبت به ماه قبل برای خانوارهای شهری بدون تغییر و برای خانوارهای روستایی 0.9 واحد درصد کاهش داشته است. همچنین در آذرماه نرخ تورم گروه خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات به صفر درصد رسید که این نرخ کمترین رقم در 18 ماه اخیر است. پیش از این در اردیبهشت ماه سال گذشته تورم ماهانه این گروه با منفی 0.8 درصد همراه بود که پس از آن نرخهای بالاتری را تجربه کرده، اما درآخرین ماه فصل پاییز تورم ماهانه مواد غذایی با یک عقبگرد بزرگ مواجه شده است. بررسی جزئیات شاخص تورم نشان میدهد در شرایطی که تورم ماهانه گروه اصلی خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات در آذرماه صفر درصد بوده، اما برای آشامیدنی و خوراکیها به منفی 0.1 درصد رسیده است. در این ماه، تورم برخی اقلام غذایی مهم نیز منفی شده به طوری که تورم گوشت منفی 2.4 درصد و تورم میوه و خشکبار منفی 2.5 درصد بوده است. علاوه بر این، کاهش 2.4 درصدی تورم نقطهای مواد غذایی نیز نشانه مثبت دیگری است که در آذرماه دیده میشود.
بر پایه گزارش مرکز آمار ایران، هرچند تورم نقطهای شاخص کل با رسیدن به 48.5 درصد، برابر با 0.4 درصد رشد داشته است، اما در گروه خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات، شاهد کاهش 2.4 درصدی این شاخص هستیم. در حالی که در آبان ماه امسال تورم نقطهای گروه خوراکیها 67.7 درصد بود این نرخ در آذرماه به 65.3 درصد رسیده است.

«پرونده ترور»دردور نهایی مذاکره ایران با عراق
گروه سیاسی/ سالروز شهادت سردار سلیمانی روز گذشته با برگزاری مراسمی در وزارت امور خارجه و نیز انتشار پیامها و بیانیههایی از سوی شخصیتها و نهادها از جمله وزرای اطلاعات و دفاع گرامی داشته شد؛ اعلام مواضعی که نقطه عطف مشترک شان بر حتمی بودن انتقام از عاملان و آمران این ترور بود.
وزیر امور خارجه در مراسم گرامیداشت سومین سالگرد شهادت سردار دلها با اشاره به اقدامات دولت سیزدهم در پرونده شهید سلیمانی از برگزاری دور چهارم مذاکرات ایران و عراق برای پیگیری پرونده ترور شهید سلیمانی و همراهانش در هفته آینده و به میزبانی جمهوری اسلامی ایران خبر داد و گفت: در ابتدای کار دولت سیزدهم یکی از دیپلماتهای مسلط بر امور حقوقی و بینالمللی مسئول پیگیری پرونده ترور سردار سلیمانی در عرصههای حقوقی و بینالمللی شد و کمیته ویژهای در وزارت امور خارجه با همکاری نزدیک با قوه قضائیه و بخش حقوقی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس و سایر دستگاهها در داخل کشور تشکیل داده شد و در قالب این اقدامات توانستیم ابعاد حقوقی و بینالمللی را در مسیر دیپلماتیک توسط این مجموعه و این کارگروه ویژه سرعت بخشیم.
دور نهایی پرونده در عراق
رئیس دستگاه دیپلماسی در تشریح اقدامات انجام شده در راستای پیگیری پرونده ترور شهید سلیمانی و به دست عدالت سپردن متهمان آن با بیان اینکه از طریق سفارت سوئیس در تهران به عنوان دفتر حافظ منافع امریکا بخشی از اقدامات حقوقی را به اطلاع طرف امریکایی رساندهایم، تأکید کرد: برای به دست عدالت سپردن همه عاملان و آمران این ترور امریکایی، دستگاه دیپلماسی لحظهای از انجام وظایف خود کوتاهی نخواهد کرد و تا به دست عدالت سپردن این جانیان و تروریستهای امریکایی مسئول در ترور سردار سلیمانی آنی به پیگیریها تداوم خواهیم داد.
امیرعبداللهیان در ادامه با اشاره به همکاری دولت عراق در این پرونده و سه دور مذاکره فنی که بین دستگاه قضایی ایران وعراق تاکنون در این زمینه انجام شده، تأکید کرد: همه مستندات مشترک لازم برای ارائه در مسیر پیگیری قضایی و بینالمللی انجام شده، در این دور نشست نهایی خواهد شد. آخرین مستنداتی که نیاز داشتیم، پذیرش و اعلام رسمی دولت عراق مبنی بر اینکه سردار سلیمانی میهمان رسمی دولت جمهوری عراق بوده است.
وزیر امور خارجه ادامه داد: با اینکه نخستوزیر وقت عراق آقای دکتر عادل عبدالمهدی در همان ساعات اولیه ترور سردار بر این موضوع صحه گذاشتند اما در مسیر تبادل اسناد رسمی و یادداشتهای رسمی برای استفاده از این مستند در مجامع حقوقی و بینالمللی جهانی ما نیازمند مستندسازی دقیق مشترک با طرف عراقی در این موضوع بودیم.
شهید سلیمانی مولد قدرت در سیاست خارجی
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیگر سخنران مراسم سومین سالگرد شهید سلیمانی نیز با بیان این عقیده که «ماهیت اصلی دستگاه دیپلماسی کشور ما از جنس جهاد است و قلب سیاست خارجی ما در درجه اول دفاع دیپلماتیک از منافع حیاتی ماست و در درجه دوم یک تهاجم سیاسی به قلب سیاست خارجی دشمنان است»، درباره نقش شهید سلیمانی در عرصه سیاست خارجی گفت: اقدامات سردار سلیمانی سیاستهای امریکا از جمله دولتسازی در منطقه را عقیم کرد و میتوان گفت، کار اصلی سردار سلیمانی ساخت قدرت برای سیاست خارجی ما بود. وی با یادآوری اینکه کار سردار سلیمانی این بود که قدرت امریکا را در طول زمان با فرسایش روبهرو کند، افزود: نمیشود اجازه بدهیم دشمن کوچکترین برد سلاحهای خود را به قلب سرزمین ما برساند البته ما کشورهای دیگر را سپر خود نمیکنیم.
انتقام سردار سلیمانی در دستور کار دائمی نیروهای مسلح
وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح نیز روز گذشته با انتشار پیامی یاد و خاطره سردار سلیمانی را گرامی داشت و تأکید کرد: انتقام خون سردار سلیمانی در دستور کار دائمی نیروهای مسلح کشور است و آمران و عاملان این ترور ناجوانمردانه، در زمان و مکانی که فکرش را هم نمیکنند به سزای عمل ننگین خود خواهند رسید و جمهوری اسلامی ایران تعیین کننده زمان و مکان آن خواهد بود و سربازان این مرز و بوم برای آن لحظه تاریخی دست به ماشه هستند و این وعدهای تخلف ناپذیر است.
امیر سرتیپ محمدرضا آشتیانی در ادامه ترور شهید حاج قاسم سلیمانی را که توسط پَستترین انساننماهای تاریخ صورت گرفت مُبین این حقیقت دانست که وی نه تنها مسیر درست در حمایت از حقجویان و ملتهای مظلوم جهان را در پیش گرفت، بلکه خود به مصباحالهدایی تبدیل شد که امت اسلام را به سمت اهداف والایی چون حمایت از مستضعفان جهان، آزادی قدس شریف و رهایی ملتها از بند استکبار جهانی رهنمون میسازد.
تأکید وزیر اطلاعات بر گرفتن انتقام شهید سلیمانی
حجتالاسلام سیداسماعیل خطیب وزیر اطلاعات هم در پیام خود شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را سبب تقویت روحیه مقاومت و استکبارستیزی در سراسر جهان دانست و اظهار داشت: وقوع این جنایت هولناک به دست خبیثترین و شقیترین نمادهای تروریسم دولتی که برگرفته از خلق و خوی ددمنشانه شیطان بزرگ، امریکای جهانخوار بود و حضور مردم قدرشناس ایران و عراق از هر دین، مذهب و مرامی در مراسم تشییع آن پیکرهای پاک و خروش سایر ملّتها و نخبگان عالم به مثابه سیلی جانانهای بر چهره کریه قاتلان خونخوار آنها بود.
وی در پایان این پیام در عهدی با شهدا تأکید کرد: در دفاع از آرمان مقدس و نورانی آن شهیدان و گرفتن انتقامشان از جانیان خونخوار، از پای نخواهیم نشست.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در بیانیهای به همین مناسبت انتقام از عاملان و قاتلان شهید سلیمانی در زمان ممکن را امری قطعی و تخلف ناپذیر و تکثیر سردار سلیمانیها و ترویج مکتب حاج قاسم را راهبرد کتمان ناشدنی این نهاد انقلابی و مردمی در ایران و منطقه دانست.
در ادامه این بیانیه دفع فتنه داعش و اشقیای تکفیری از منطقه و امنیت پایدار امروز ایران عزیز، مرهون مجاهدتهای حماسی و فداکارانه حاج قاسم و مدافعان سرافراز و جاودانه حرم توصیف و تأکید شده است: عمق راهبردی امروز جمهوری اسلامی ایران و پهلو گرفتن در مرزهای مقاومت ضدصهیونیستی، که از ارکان بازدارندگی و ضامن امنیت کشور به شمار میرود به عنوان افتخارات بزرگ این سرزمین بایستی برای همیشه تاریخ، به نسل جوان جامعه یادآوری و درسهای هنرمندانه آن را به نیروهای مسلح و مدافعان امنیت وطن نیز آموخت.
وزیر امور خارجه در مراسم گرامیداشت سومین سالگرد شهادت سردار دلها با اشاره به اقدامات دولت سیزدهم در پرونده شهید سلیمانی از برگزاری دور چهارم مذاکرات ایران و عراق برای پیگیری پرونده ترور شهید سلیمانی و همراهانش در هفته آینده و به میزبانی جمهوری اسلامی ایران خبر داد و گفت: در ابتدای کار دولت سیزدهم یکی از دیپلماتهای مسلط بر امور حقوقی و بینالمللی مسئول پیگیری پرونده ترور سردار سلیمانی در عرصههای حقوقی و بینالمللی شد و کمیته ویژهای در وزارت امور خارجه با همکاری نزدیک با قوه قضائیه و بخش حقوقی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس و سایر دستگاهها در داخل کشور تشکیل داده شد و در قالب این اقدامات توانستیم ابعاد حقوقی و بینالمللی را در مسیر دیپلماتیک توسط این مجموعه و این کارگروه ویژه سرعت بخشیم.
دور نهایی پرونده در عراق
رئیس دستگاه دیپلماسی در تشریح اقدامات انجام شده در راستای پیگیری پرونده ترور شهید سلیمانی و به دست عدالت سپردن متهمان آن با بیان اینکه از طریق سفارت سوئیس در تهران به عنوان دفتر حافظ منافع امریکا بخشی از اقدامات حقوقی را به اطلاع طرف امریکایی رساندهایم، تأکید کرد: برای به دست عدالت سپردن همه عاملان و آمران این ترور امریکایی، دستگاه دیپلماسی لحظهای از انجام وظایف خود کوتاهی نخواهد کرد و تا به دست عدالت سپردن این جانیان و تروریستهای امریکایی مسئول در ترور سردار سلیمانی آنی به پیگیریها تداوم خواهیم داد.
امیرعبداللهیان در ادامه با اشاره به همکاری دولت عراق در این پرونده و سه دور مذاکره فنی که بین دستگاه قضایی ایران وعراق تاکنون در این زمینه انجام شده، تأکید کرد: همه مستندات مشترک لازم برای ارائه در مسیر پیگیری قضایی و بینالمللی انجام شده، در این دور نشست نهایی خواهد شد. آخرین مستنداتی که نیاز داشتیم، پذیرش و اعلام رسمی دولت عراق مبنی بر اینکه سردار سلیمانی میهمان رسمی دولت جمهوری عراق بوده است.
وزیر امور خارجه ادامه داد: با اینکه نخستوزیر وقت عراق آقای دکتر عادل عبدالمهدی در همان ساعات اولیه ترور سردار بر این موضوع صحه گذاشتند اما در مسیر تبادل اسناد رسمی و یادداشتهای رسمی برای استفاده از این مستند در مجامع حقوقی و بینالمللی جهانی ما نیازمند مستندسازی دقیق مشترک با طرف عراقی در این موضوع بودیم.
شهید سلیمانی مولد قدرت در سیاست خارجی
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیگر سخنران مراسم سومین سالگرد شهید سلیمانی نیز با بیان این عقیده که «ماهیت اصلی دستگاه دیپلماسی کشور ما از جنس جهاد است و قلب سیاست خارجی ما در درجه اول دفاع دیپلماتیک از منافع حیاتی ماست و در درجه دوم یک تهاجم سیاسی به قلب سیاست خارجی دشمنان است»، درباره نقش شهید سلیمانی در عرصه سیاست خارجی گفت: اقدامات سردار سلیمانی سیاستهای امریکا از جمله دولتسازی در منطقه را عقیم کرد و میتوان گفت، کار اصلی سردار سلیمانی ساخت قدرت برای سیاست خارجی ما بود. وی با یادآوری اینکه کار سردار سلیمانی این بود که قدرت امریکا را در طول زمان با فرسایش روبهرو کند، افزود: نمیشود اجازه بدهیم دشمن کوچکترین برد سلاحهای خود را به قلب سرزمین ما برساند البته ما کشورهای دیگر را سپر خود نمیکنیم.
انتقام سردار سلیمانی در دستور کار دائمی نیروهای مسلح
وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح نیز روز گذشته با انتشار پیامی یاد و خاطره سردار سلیمانی را گرامی داشت و تأکید کرد: انتقام خون سردار سلیمانی در دستور کار دائمی نیروهای مسلح کشور است و آمران و عاملان این ترور ناجوانمردانه، در زمان و مکانی که فکرش را هم نمیکنند به سزای عمل ننگین خود خواهند رسید و جمهوری اسلامی ایران تعیین کننده زمان و مکان آن خواهد بود و سربازان این مرز و بوم برای آن لحظه تاریخی دست به ماشه هستند و این وعدهای تخلف ناپذیر است.
امیر سرتیپ محمدرضا آشتیانی در ادامه ترور شهید حاج قاسم سلیمانی را که توسط پَستترین انساننماهای تاریخ صورت گرفت مُبین این حقیقت دانست که وی نه تنها مسیر درست در حمایت از حقجویان و ملتهای مظلوم جهان را در پیش گرفت، بلکه خود به مصباحالهدایی تبدیل شد که امت اسلام را به سمت اهداف والایی چون حمایت از مستضعفان جهان، آزادی قدس شریف و رهایی ملتها از بند استکبار جهانی رهنمون میسازد.
تأکید وزیر اطلاعات بر گرفتن انتقام شهید سلیمانی
حجتالاسلام سیداسماعیل خطیب وزیر اطلاعات هم در پیام خود شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را سبب تقویت روحیه مقاومت و استکبارستیزی در سراسر جهان دانست و اظهار داشت: وقوع این جنایت هولناک به دست خبیثترین و شقیترین نمادهای تروریسم دولتی که برگرفته از خلق و خوی ددمنشانه شیطان بزرگ، امریکای جهانخوار بود و حضور مردم قدرشناس ایران و عراق از هر دین، مذهب و مرامی در مراسم تشییع آن پیکرهای پاک و خروش سایر ملّتها و نخبگان عالم به مثابه سیلی جانانهای بر چهره کریه قاتلان خونخوار آنها بود.
وی در پایان این پیام در عهدی با شهدا تأکید کرد: در دفاع از آرمان مقدس و نورانی آن شهیدان و گرفتن انتقامشان از جانیان خونخوار، از پای نخواهیم نشست.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در بیانیهای به همین مناسبت انتقام از عاملان و قاتلان شهید سلیمانی در زمان ممکن را امری قطعی و تخلف ناپذیر و تکثیر سردار سلیمانیها و ترویج مکتب حاج قاسم را راهبرد کتمان ناشدنی این نهاد انقلابی و مردمی در ایران و منطقه دانست.
در ادامه این بیانیه دفع فتنه داعش و اشقیای تکفیری از منطقه و امنیت پایدار امروز ایران عزیز، مرهون مجاهدتهای حماسی و فداکارانه حاج قاسم و مدافعان سرافراز و جاودانه حرم توصیف و تأکید شده است: عمق راهبردی امروز جمهوری اسلامی ایران و پهلو گرفتن در مرزهای مقاومت ضدصهیونیستی، که از ارکان بازدارندگی و ضامن امنیت کشور به شمار میرود به عنوان افتخارات بزرگ این سرزمین بایستی برای همیشه تاریخ، به نسل جوان جامعه یادآوری و درسهای هنرمندانه آن را به نیروهای مسلح و مدافعان امنیت وطن نیز آموخت.

رهایی 16 محکوم به قصاص به نیت حاج قاسم
صبح دیروز همزمان با سومین سالگرد شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی، آیین کمک به آزادی زندانیان محکوم مالی و جرایم غیرعمد با حضور حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای رئیس دستگاه قضا در دادگستری استان کرمان و به صورت ارتباط ویدئوکنفرانسی با دادگستریهای کل سراسر کشور برگزار شد.
این مراسم در راستای اجرای سیاستهای دستگاه قضا درخصوص اعمال ارفاقات قانونی برای زندانیان واجد شرایط و ترویج صلح و سازش در دعاوی، به همت مرکز توسعه حل اختلاف، ستاد دیه و خیّرین برگزار شد. به موجب این آیین که با یاد و خاطره سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی برگزار شد، در هر استان به عدد عمر با برکت شهید سلیمانی، حداقل 63 زندانی واجد شرایط از نعمت آزادی بهرهمند شدند و ارفاقات قانونی دیگری نیز شامل حال تعدادی از زندانیان شد. بر همین مبنا، قریب به 3 هزار نفر زندانی واجد شرایط امروز با دستور رئیس قوه قضائیه آزاد شدند و 16 محکوم به قصاص نیز با همت مسئولان قضایی و گذشت اولیای دم از قصاص رهایی یافتند.
حجتالاسلام والمسلمین اژهای با بیان اینکه شهید سلیمانی از همه مستمندان و نیازمندان دستگیری میکرد و در عرصه خدمت رسانی دلسوزی خاصی داشت، گفت: شکاتی داشتیم که به عشق امام حسین(ع)، حضرت فاطمه(س) و سردار سلیمانی از حق قصاص خود گذر کردند یا بدهی خود را بخشیدند.
به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، همچنین رئیس عدلیه در مراسمی که با حضور اقشار مختلف مردم کرمان در مصلای این شهر برگزار شد، اظهار داشت: آنچیزی که حاج قاسم را درخشان کرد و از مرزبندیهای مرسوم فراتر برد، تعبد و تشرع و معنویت و خلوص حاج قاسم بود. حاج قاسم شبانگاهان به سان عارفان و اهل سلوک، به مناجات خاضعانه و خاشعانه با معبود مشغول بود و روزها دلیرانه با اتخاذ بهترین راهبردها و تاکتیکهای نظامی در میدان نبرد با دشمنان خدا و ظالمان، میرزمید و ترس و هراسی از دشمنان نداشت.
این مراسم در راستای اجرای سیاستهای دستگاه قضا درخصوص اعمال ارفاقات قانونی برای زندانیان واجد شرایط و ترویج صلح و سازش در دعاوی، به همت مرکز توسعه حل اختلاف، ستاد دیه و خیّرین برگزار شد. به موجب این آیین که با یاد و خاطره سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی برگزار شد، در هر استان به عدد عمر با برکت شهید سلیمانی، حداقل 63 زندانی واجد شرایط از نعمت آزادی بهرهمند شدند و ارفاقات قانونی دیگری نیز شامل حال تعدادی از زندانیان شد. بر همین مبنا، قریب به 3 هزار نفر زندانی واجد شرایط امروز با دستور رئیس قوه قضائیه آزاد شدند و 16 محکوم به قصاص نیز با همت مسئولان قضایی و گذشت اولیای دم از قصاص رهایی یافتند.
حجتالاسلام والمسلمین اژهای با بیان اینکه شهید سلیمانی از همه مستمندان و نیازمندان دستگیری میکرد و در عرصه خدمت رسانی دلسوزی خاصی داشت، گفت: شکاتی داشتیم که به عشق امام حسین(ع)، حضرت فاطمه(س) و سردار سلیمانی از حق قصاص خود گذر کردند یا بدهی خود را بخشیدند.
به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، همچنین رئیس عدلیه در مراسمی که با حضور اقشار مختلف مردم کرمان در مصلای این شهر برگزار شد، اظهار داشت: آنچیزی که حاج قاسم را درخشان کرد و از مرزبندیهای مرسوم فراتر برد، تعبد و تشرع و معنویت و خلوص حاج قاسم بود. حاج قاسم شبانگاهان به سان عارفان و اهل سلوک، به مناجات خاضعانه و خاشعانه با معبود مشغول بود و روزها دلیرانه با اتخاذ بهترین راهبردها و تاکتیکهای نظامی در میدان نبرد با دشمنان خدا و ظالمان، میرزمید و ترس و هراسی از دشمنان نداشت.

رکورد تولید ماهانه خودرو شکست
تمام خودروهای قدیمی تا سال آینده از رده خارج خواهند شد
گروه اقتصادی/ ساماندهی بازار خودرو یکی از برنامههای راهبردی وزارت صمت به شمار میآید که سکاندار این وزارتخانه بخش قابل توجهی از توان خود را بر اجرای این موضوع متمرکز کرده است. البته در این روند تاکنون برنامههای راهبردی متنوعی از جمله شکست قفل واردات خودرو بعد از حدود چهار سال، افزایش عرضه خودرو در بورس کالا برای شفافسازی قیمت، رشد تولید خودروسازان داخلی و مواردی دیگر آغاز شده که میتواند نویددهنده برقراری ثبات در بازار خودرو طی چند وقت آینده باشد. این مسائل در حالی مطرح است که سیدرضا فاطمیامین وزیر صنعت، معدن و تجارت در گفتوگو با ایرنا از عرضه ۱۲ خودروی تولید داخل طی امسال و سال ۱۴۰۲ خبر داد و گفت: اگرچه پیش از این هم سه محصول شاهین، آریا و اطلس رونمایی شدند، اما با اضافه شدن ۱۲ محصول جدید به سبد محصولات خودرویی کشور طی امسال و سال آینده، تمام خودروهای قدیمی از رده خارج خواهند شد. وزیر صمت درباره تولید خودروی اقتصادی افزود: ایران خودرو، سایپا و خودروسازان بخش خصوصی در حال پیگیری ساخت خودروی اقتصادی هستند.
18 درصد رشد تولید خودرو
از آنجا که رشد تولید خودرو میتواند تسریع در پاسخگویی به نیاز متقاضیان بازار خودرو را فراهم کند، آمارهای منتشره وزارت صنعت، معدن و تجارت حکایت از تولید ۸۷۶ هزار دستگاه خودرو از ابتدای امسال تا پایان آذرماه و رشد ۱۸ درصدی آن در همسنجی با سال گذشته دارد. البته در مدت مشابه سال گذشته ۷۴۳ هزار دستگاه انواع خودرو در کشور تولید شده بود. براساس این گزارش، بیشترین تولید خودرو انجام شده در این مدت مربوط به دسته خودروهای سواری با ۷۶۰ هزار دستگاه بود که ۸۶.۷ درصد از مجموع تولیدات را تشکیل میدهد. این میزان تولید در مقایسه با ۹ ماهه سال ۱۴۰۰ رشد ۱۳ درصدی داشت. در دسته تولید وانت هم، خودروسازان داخلی با ثبت رشد ۵۱ درصدی، ۸۹ هزار دستگاه تولید داشتند.
رکورد تولید ون و خودروهای سنگین
همچنین بالاترین رشد تولید خودروسازان در بخش ون با ۳۶۰ درصد ثبت شد. در این بخش امسال ۲ هزار و ۵۰۰ دستگاه تولید به ثبت رسید، در حالی که این رقم در مدت مشابه سال گذشته فقط ۵۵۰ دستگاه بود البته تا پایان آذر ماه یکهزار و ۷۶۰ دستگاه اتوبوس و مینیبوس در کشور تولید شد که حاکی از رشد ۴۹ درصدی است. در این روند افزایش تولید خودروهای سنگین (کامیونت، کامیون و کشنده) به میزان حدود ۱۶۶ درصد در سال جاری نسبت به مدت مشابه سال ۱۴۰۰ با تولید ۲۳ هزار دستگاه به ثبت رسید.
بیشترین تولید ماهانه طی پنج سال
برپایه این گزارش، در آذرماه امسال حدود ۱۲۸ هزار دستگاه انواع خودرو در کشور تولید شد که بیشترین میزان تولید ماهانه خودرو طی پنج سال گذشته است. این آمار نسبت به ماه پیش نیز افزایش 5 درصدی نشان میدهد. در این ماه تولید بیشترین خودرو در پنج سال اخیر در گروه سایپا به تعداد حدود ۴۸ هزار و ۲۰۰ دستگاه رخ داد که نسبت به ماه پیش افزایش 3 درصدی داشت. همچنین تولید بیشترین خودرو در چهار سال اخیر در ماه جاری در گروه ایرانخودرو به تعداد حدود ۶۲ هزار دستگاه به ثبت رسید که حاکی از افزایش 8 درصدی نسبت به ماه پیش است.
۴۰۷ درصد رشد تولید خودروی کامل
البته در ۹ ماهه امسال، افزایش تولید خودروی کامل در دو خودروساز بزرگ کشور به میزان حدود ۴۰۷ درصد نسبت به مدت مشابه پارسال به ثبت رسید. کل تولید خودروی کامل تا پایان آذرماه ۱۴۰۰حدود ۱۳۴ هزار دستگاه بود که امسال این رقم به بیش از ۶۷۸ هزار دستگاه رسید. اگرچه در این مدت، کاهش تولید خودروی ناقص در ایرانخودرو و سایپا به میزان حدود ۹۱ درصد نسبت به مدت مشابه پارسال محقق شد، اما کل تولید خودروی ناقص پارسال حدود ۵۴۳ هزار دستگاه بود که این آمار سال جاری حدود ۵۰ هزار دستگاه است.
صفر شدن خودروهای کف پارکینگ
همچنین کاهش خودروی موجود در کف پارکینگ دو خودروساز بزرگ کشور از دیگر آمارهای قابل توجه است، بهطوری که کل خودروهای موجود در پارکینگ در سال گذشته حدود ۱۷۳هزار دستگاه بود و در سال جاری تقریباً به صفر رسید. بر اساس این گزارش، کاهش تعهدات معوق در دو خودروساز بزرگ کشور به میزان حدود ۶۳ درصد نسبت به مدت مشابه پارسال (تعهدات معوق پارسال حدود ۲۱ هزار دستگاه بود و سال جاری به کمتر از هشت هزار دستگاه رسید) و کاهش تعهدات کل در دو خودروساز بزرگ کشور به میزان حدود ۱۲ درصد نسبت به مدت مشابه پارسال (تعهدات کل پارسال حدود ۴۹۰ هزار دستگاه بود که در سال جاری به کمتر از ۴۳۰ هزار دستگاه رسید) قابل توجه است.
تداوم کاهش تدریجی قیمت خودرو
این مسائل در حالی مطرح است که چندی پیش وزیر صمت اظهار داشت: در ۹ ماه نخست سال 1401 تقریباً به اندازه ۱۲ ماه سال گذشته خودرو تولید شده است. فاطمی امین شکست انحصار در صنعت خودرو را یکی از اولویتهای بنیادین برشمرد و افزود: طی ۶ ماه آینده ۷۰۰ هزار خودروی داخلی و ۲۰۰ هزار خودروی وارداتی هم عرضه خواهد شد که در قالب طرحهای فروش فوری یا پیشفروش چند ماهه خواهد بود. این حجم از عرضه، بسیاری از تقاضاها را پاسخ خواهد داد و آشفتگی موجود را رفع خواهد کرد.وزیر صمت گفت: قیمت بخش زیادی ازاولین محموله ۲۷ هزار دستگاه خودرو ثبت سفارش شده وارداتی ۱۰ هزار دلار یا کمتر هستند و خودروهای اقتصادی محسوب میشوند. همچنین در این روند با عرضه خودروهای وارداتی و ایجاد رقابت در بازار، بتدریج قیمت خودروهای تولید داخل و خودروهای کارکرده پایین خواهد آمد و تداوم روند کاهش تدریجی قیمت خودرو محقق میشود.
18 درصد رشد تولید خودرو
از آنجا که رشد تولید خودرو میتواند تسریع در پاسخگویی به نیاز متقاضیان بازار خودرو را فراهم کند، آمارهای منتشره وزارت صنعت، معدن و تجارت حکایت از تولید ۸۷۶ هزار دستگاه خودرو از ابتدای امسال تا پایان آذرماه و رشد ۱۸ درصدی آن در همسنجی با سال گذشته دارد. البته در مدت مشابه سال گذشته ۷۴۳ هزار دستگاه انواع خودرو در کشور تولید شده بود. براساس این گزارش، بیشترین تولید خودرو انجام شده در این مدت مربوط به دسته خودروهای سواری با ۷۶۰ هزار دستگاه بود که ۸۶.۷ درصد از مجموع تولیدات را تشکیل میدهد. این میزان تولید در مقایسه با ۹ ماهه سال ۱۴۰۰ رشد ۱۳ درصدی داشت. در دسته تولید وانت هم، خودروسازان داخلی با ثبت رشد ۵۱ درصدی، ۸۹ هزار دستگاه تولید داشتند.
رکورد تولید ون و خودروهای سنگین
همچنین بالاترین رشد تولید خودروسازان در بخش ون با ۳۶۰ درصد ثبت شد. در این بخش امسال ۲ هزار و ۵۰۰ دستگاه تولید به ثبت رسید، در حالی که این رقم در مدت مشابه سال گذشته فقط ۵۵۰ دستگاه بود البته تا پایان آذر ماه یکهزار و ۷۶۰ دستگاه اتوبوس و مینیبوس در کشور تولید شد که حاکی از رشد ۴۹ درصدی است. در این روند افزایش تولید خودروهای سنگین (کامیونت، کامیون و کشنده) به میزان حدود ۱۶۶ درصد در سال جاری نسبت به مدت مشابه سال ۱۴۰۰ با تولید ۲۳ هزار دستگاه به ثبت رسید.
بیشترین تولید ماهانه طی پنج سال
برپایه این گزارش، در آذرماه امسال حدود ۱۲۸ هزار دستگاه انواع خودرو در کشور تولید شد که بیشترین میزان تولید ماهانه خودرو طی پنج سال گذشته است. این آمار نسبت به ماه پیش نیز افزایش 5 درصدی نشان میدهد. در این ماه تولید بیشترین خودرو در پنج سال اخیر در گروه سایپا به تعداد حدود ۴۸ هزار و ۲۰۰ دستگاه رخ داد که نسبت به ماه پیش افزایش 3 درصدی داشت. همچنین تولید بیشترین خودرو در چهار سال اخیر در ماه جاری در گروه ایرانخودرو به تعداد حدود ۶۲ هزار دستگاه به ثبت رسید که حاکی از افزایش 8 درصدی نسبت به ماه پیش است.
۴۰۷ درصد رشد تولید خودروی کامل
البته در ۹ ماهه امسال، افزایش تولید خودروی کامل در دو خودروساز بزرگ کشور به میزان حدود ۴۰۷ درصد نسبت به مدت مشابه پارسال به ثبت رسید. کل تولید خودروی کامل تا پایان آذرماه ۱۴۰۰حدود ۱۳۴ هزار دستگاه بود که امسال این رقم به بیش از ۶۷۸ هزار دستگاه رسید. اگرچه در این مدت، کاهش تولید خودروی ناقص در ایرانخودرو و سایپا به میزان حدود ۹۱ درصد نسبت به مدت مشابه پارسال محقق شد، اما کل تولید خودروی ناقص پارسال حدود ۵۴۳ هزار دستگاه بود که این آمار سال جاری حدود ۵۰ هزار دستگاه است.
صفر شدن خودروهای کف پارکینگ
همچنین کاهش خودروی موجود در کف پارکینگ دو خودروساز بزرگ کشور از دیگر آمارهای قابل توجه است، بهطوری که کل خودروهای موجود در پارکینگ در سال گذشته حدود ۱۷۳هزار دستگاه بود و در سال جاری تقریباً به صفر رسید. بر اساس این گزارش، کاهش تعهدات معوق در دو خودروساز بزرگ کشور به میزان حدود ۶۳ درصد نسبت به مدت مشابه پارسال (تعهدات معوق پارسال حدود ۲۱ هزار دستگاه بود و سال جاری به کمتر از هشت هزار دستگاه رسید) و کاهش تعهدات کل در دو خودروساز بزرگ کشور به میزان حدود ۱۲ درصد نسبت به مدت مشابه پارسال (تعهدات کل پارسال حدود ۴۹۰ هزار دستگاه بود که در سال جاری به کمتر از ۴۳۰ هزار دستگاه رسید) قابل توجه است.
تداوم کاهش تدریجی قیمت خودرو
این مسائل در حالی مطرح است که چندی پیش وزیر صمت اظهار داشت: در ۹ ماه نخست سال 1401 تقریباً به اندازه ۱۲ ماه سال گذشته خودرو تولید شده است. فاطمی امین شکست انحصار در صنعت خودرو را یکی از اولویتهای بنیادین برشمرد و افزود: طی ۶ ماه آینده ۷۰۰ هزار خودروی داخلی و ۲۰۰ هزار خودروی وارداتی هم عرضه خواهد شد که در قالب طرحهای فروش فوری یا پیشفروش چند ماهه خواهد بود. این حجم از عرضه، بسیاری از تقاضاها را پاسخ خواهد داد و آشفتگی موجود را رفع خواهد کرد.وزیر صمت گفت: قیمت بخش زیادی ازاولین محموله ۲۷ هزار دستگاه خودرو ثبت سفارش شده وارداتی ۱۰ هزار دلار یا کمتر هستند و خودروهای اقتصادی محسوب میشوند. همچنین در این روند با عرضه خودروهای وارداتی و ایجاد رقابت در بازار، بتدریج قیمت خودروهای تولید داخل و خودروهای کارکرده پایین خواهد آمد و تداوم روند کاهش تدریجی قیمت خودرو محقق میشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
فرزند ایران
-
تو خورشید بودی
-
شمشیر سلیمانی تا شهید سلیمانی
-
تبیین حرفنو جمهوری اسلامی
-
تروریسم اقتصادی گام سوم اغتشاشات
-
ابتذال اپوزیسیون
-
تورم در دولت سیزدهم بدون تحریف
-
«پرونده ترور»دردور نهایی مذاکره ایران با عراق
-
رهایی 16 محکوم به قصاص به نیت حاج قاسم
-
رکورد تولید ماهانه خودرو شکست

اخبارایران آنلاین