ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فیلم «فرزند صبح» را متعلق به خودم میدانم
بهروز افخمی : برای ساخت فیلم درباره حضرت امام سه بار به من پیشنهاد شد که دو بار اول را رد کردم. اولین بار در سال ۷۳یا ۷۴ این پیشنهاد در عروج فیلم شد و متوجه شدم درباره دوره حکومتش سریال میخواهند که ساخت آن را قبول نکردم و گفتم که هیچ بازیگری حاضر نمیشود در نقش امام بازی کند. برای باردوم پیشنهاد شد که ۶۳ سالگی امام را بسازیم که ماجرای ۱۵ خرداد و به مرجعیت رسیدن او را به تصویر میکشید و مدتی تحقیق کردم و دیدم این هم نمیشود. درنهایت پیشنهاد کردم که کودکی امام و زمانی که پدرشان ترور شد و خانه امام بهعنوان یک دنیایی که در آن کودکی زندگی میکند و سالهای اولیه از دست رفتن خانه و اینکه حکومت بخشی از خانه را اشغال میکند به تصویر بکشیم و البته گریزهایی به دستگیری و ساعتهای آخر زندگی ایشان داشته باشیم و امروز این فیلم را تماشا میکنیم. الان خیلی خوشحالم که بعد از ۲۲ سال این ایده مطرح شد و این فیلم دیده میشود، این فیلم را متعلق به خودم میدانم. فیلمنامه آن از خودم است. این در حالی است که من خیلی کم داستان از خودم نوشتهام و این از معدود فیلمهایی است که خودم سناریوی آن را نوشتم و کارگردانی کردم.
مالکیت فکری، گام اول رابطه حقوق و هنر
علیرضا اشتری
رکنآبادی
کارشناس ارشد حقوق
علم حقوق را میتوان شاخهای از علوم اجتماعی دانست آنجا که دو انسان با یکدیگر به هر شکل و محتوایی ارتباط میگیرند، سر و کله حقوق نیز پیدا میشود، به دیگر سخن هر جا که جامعه باشد حقوق هم هست. حقوق در تنظیم و تعدیل رابطه شهروند با حکومت حاکم بر جغرافیای زیستی او نیز نقشآفرینی میکند، اما نمیتوان این علم را که ریشه در تاریخ ابناء بشر دارد محدود به تنظیم رابطه افراد با یکدیگر یا نهایتاً رابطه دولت و مردم دانست، چرا که حقوق، علم و فن تنظیم رابطههاست، حتی رابطه انسان و حیوان، رابطه انسان و شیء و... با توجه به گستردگی و وسعت موضوع و هدف علم حقوق، این دانش ظرفیت مطالعه میان رشته بالایی دارد از همین روی دانش حقوق را میتوان با عینکهای مختلف دید و به تصویر کشید. بسیاری حقوق را دانشی جزمی، غیر قابل انعطاف، متکلف و سخت میپندارند، حال آنکه قصد نگارنده این سطور زدودن این انگاره ذهنی نابجاست. در این یادداشت قصد داریم دریچه دیگر از علم حقوق را ورای اصول، مواد و تبصرههای قانونی به روی یکدیگر باز کنیم و در بستری میان رشتهای حقوق را مضاف دیگر شاخهها و علوم قرار دهیم و رابطه آنها را به شکلی جذاب تصویر کنیم. در اولین یادداشت به اختصار به موضوع «حقوق هنر» میپردازیم حقوق و هنر رابطهای عمیق و دیرین با یکدیگر داشته و دارند اما برای درک این موضوع ناگزیر باید به قلمرو حقوق عمومی و بعد از آن حقوق خصوصی قدم بگذاریم. حقوق به دو شاخه اصلی حقوق خصوصی (تنظیم رابطه افراد با یکدیگر) و حقوق عمومی (تنظیم رابطه حکومت و مردم) تقسیم میشود.
یکی از بن مایههای اصلی مطالعاتی در حقوق عمومی، مشروعیت بخشی و حقانیسازی قدرت حکومت است، قدرت با تکیه بر حقوق قانونمند میشود و آرام آرام روند حقانی شدن و مشروعیت را طی میکند. حقانی شدن یک قدرت سیاسی در بستر یک جامعه به این معنی است که اساس رژیم سیاسی سازگار با باوری باشد که اکثریت مردم به آن معتقدند. از دیرباز تاکنون ابزار هنر در ایجاد، پرورش و تزریق باورها و اندیشهها مؤثر بودهاند، از این جهت میتوان به ارتباط وثیق هنر و حقوق عمومی پی برد. در واقع شاید حضور پررنگ هنرمندان در عصر صفوی یا ابزار جادوی سینما در تهییج مردم و عظمت بخشی به جنگافروزیهای دول اروپایی در جنگ جهانی دوم، همه و همه در راستای مشروعیت بخشی به قدرت و ایجاد باور مشترک باشد. از سوی دیگر بازتاب تبعات تقنینی و یا سیاستگذاریهای جاری در آثار هنری علیالخصوص آثار سینمایی گاهی اوقات منجر به تغییر، اصلاح یا جرح و تعدیل سیاستگذاریهای سیاست مردان میشود. در همین راستا هنر به مثابه یک قدرت جریانساز و ذائقه ساز نقش ایفا میکند و قابلیت ایجاد تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم در تصمیمگیری سیاستمداران را داراست، در واقع قانون در یک نهاد قانونگذار وضع میشود و به میان جامعه میآید، اما گاه قانونگذار خبر از آنچه در جامعه اتفاق میافتد ندارد و از تأثیر اجتماعی قانون بیخبر است.
او اشراف ندارد که گاه همین قانون مصوب که براساس تشریفات قانونگذاری درستی هم وضع شده است، چگونه به ایجاد شکاف اجتماعی منجر میشود. اینجا است که هنر با بازتاباندن کجنماییهای قانون، نقش بسیار پررنگی پیدا میکند. در عرصه حقوق خصوصی اما حقوق هنر ارتباط تنگاتنگی با مبحث مهم حقوق مالکیت فکری دارد. حقوق مالکیت فکری، مفهوم حقوقی نوینی است که از فعالیتها و محصولات فکری در زمینههای تجاری، علمی، ادبی و هنری حمایت میکند و شامل دو بخش مالکیت صنعتی و مالکیت ادبی و هنری است. در بخش مالکیت صنعتی عمدتاً حق اختراع، علائم صنعتی و تجارتی، طرحهای صنعتی و نشانههای جغرافیایی مطرح میشود و در بخش مالکیت ادبی و هنری، حقوق مؤلفان، مصنفان، هنرمندان و پدیدآورندگان نرمافزارهای رایانهای و حقوق جانبی مربوط به حق نشر(کپی رایت) که شامل آثار دیداری و شنیداری است، مورد بررسی قرار میگیرد. در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و مدنی و سیاسی بهرهمندی از منافع مادی و معنوی و لزوم اتخاذ تدابیر مناسب توسط دولتها جهت تأمین، حفظ، توسعه و ترویج آثار ادبی و هنری مورد تأکید قرار گرفته است و برگزاری چندین کنوانسیون جهانی و منطقهای در این رابطه، گویای توجه جهانی نسبت به این مسأله است. تعریفی که سازمان جهانی مالکیت فکری WIPO از مالکیت فکری نموده عبارت است از: حقوق قانونی است که افراد بهواسطه فعالیتهایی که در زمینههایی از قبیل صنعتی، علمی، ادبی، هنری و غیره بهدست میآورند گویند. در کشور ما نیز قوانین و آییننامههای متعددی به این حوزه اختصاص یافته است از جمله: قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرمافزارهای رایانهای، قانون تجارت الکترونیکی در مجموعه قوانین مالکیت فکری و... در پایان میتوان گفت هنر و حقوق به عنوان دو یاریگر بروز و ظهور یافتهاند، گاه هنر به یاری حقوق میرود و گاه حقوق چتر حمایت خود را بر سر هنر و هنرمند پهن میکند.
رکنآبادی
کارشناس ارشد حقوق
علم حقوق را میتوان شاخهای از علوم اجتماعی دانست آنجا که دو انسان با یکدیگر به هر شکل و محتوایی ارتباط میگیرند، سر و کله حقوق نیز پیدا میشود، به دیگر سخن هر جا که جامعه باشد حقوق هم هست. حقوق در تنظیم و تعدیل رابطه شهروند با حکومت حاکم بر جغرافیای زیستی او نیز نقشآفرینی میکند، اما نمیتوان این علم را که ریشه در تاریخ ابناء بشر دارد محدود به تنظیم رابطه افراد با یکدیگر یا نهایتاً رابطه دولت و مردم دانست، چرا که حقوق، علم و فن تنظیم رابطههاست، حتی رابطه انسان و حیوان، رابطه انسان و شیء و... با توجه به گستردگی و وسعت موضوع و هدف علم حقوق، این دانش ظرفیت مطالعه میان رشته بالایی دارد از همین روی دانش حقوق را میتوان با عینکهای مختلف دید و به تصویر کشید. بسیاری حقوق را دانشی جزمی، غیر قابل انعطاف، متکلف و سخت میپندارند، حال آنکه قصد نگارنده این سطور زدودن این انگاره ذهنی نابجاست. در این یادداشت قصد داریم دریچه دیگر از علم حقوق را ورای اصول، مواد و تبصرههای قانونی به روی یکدیگر باز کنیم و در بستری میان رشتهای حقوق را مضاف دیگر شاخهها و علوم قرار دهیم و رابطه آنها را به شکلی جذاب تصویر کنیم. در اولین یادداشت به اختصار به موضوع «حقوق هنر» میپردازیم حقوق و هنر رابطهای عمیق و دیرین با یکدیگر داشته و دارند اما برای درک این موضوع ناگزیر باید به قلمرو حقوق عمومی و بعد از آن حقوق خصوصی قدم بگذاریم. حقوق به دو شاخه اصلی حقوق خصوصی (تنظیم رابطه افراد با یکدیگر) و حقوق عمومی (تنظیم رابطه حکومت و مردم) تقسیم میشود.
یکی از بن مایههای اصلی مطالعاتی در حقوق عمومی، مشروعیت بخشی و حقانیسازی قدرت حکومت است، قدرت با تکیه بر حقوق قانونمند میشود و آرام آرام روند حقانی شدن و مشروعیت را طی میکند. حقانی شدن یک قدرت سیاسی در بستر یک جامعه به این معنی است که اساس رژیم سیاسی سازگار با باوری باشد که اکثریت مردم به آن معتقدند. از دیرباز تاکنون ابزار هنر در ایجاد، پرورش و تزریق باورها و اندیشهها مؤثر بودهاند، از این جهت میتوان به ارتباط وثیق هنر و حقوق عمومی پی برد. در واقع شاید حضور پررنگ هنرمندان در عصر صفوی یا ابزار جادوی سینما در تهییج مردم و عظمت بخشی به جنگافروزیهای دول اروپایی در جنگ جهانی دوم، همه و همه در راستای مشروعیت بخشی به قدرت و ایجاد باور مشترک باشد. از سوی دیگر بازتاب تبعات تقنینی و یا سیاستگذاریهای جاری در آثار هنری علیالخصوص آثار سینمایی گاهی اوقات منجر به تغییر، اصلاح یا جرح و تعدیل سیاستگذاریهای سیاست مردان میشود. در همین راستا هنر به مثابه یک قدرت جریانساز و ذائقه ساز نقش ایفا میکند و قابلیت ایجاد تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم در تصمیمگیری سیاستمداران را داراست، در واقع قانون در یک نهاد قانونگذار وضع میشود و به میان جامعه میآید، اما گاه قانونگذار خبر از آنچه در جامعه اتفاق میافتد ندارد و از تأثیر اجتماعی قانون بیخبر است.
او اشراف ندارد که گاه همین قانون مصوب که براساس تشریفات قانونگذاری درستی هم وضع شده است، چگونه به ایجاد شکاف اجتماعی منجر میشود. اینجا است که هنر با بازتاباندن کجنماییهای قانون، نقش بسیار پررنگی پیدا میکند. در عرصه حقوق خصوصی اما حقوق هنر ارتباط تنگاتنگی با مبحث مهم حقوق مالکیت فکری دارد. حقوق مالکیت فکری، مفهوم حقوقی نوینی است که از فعالیتها و محصولات فکری در زمینههای تجاری، علمی، ادبی و هنری حمایت میکند و شامل دو بخش مالکیت صنعتی و مالکیت ادبی و هنری است. در بخش مالکیت صنعتی عمدتاً حق اختراع، علائم صنعتی و تجارتی، طرحهای صنعتی و نشانههای جغرافیایی مطرح میشود و در بخش مالکیت ادبی و هنری، حقوق مؤلفان، مصنفان، هنرمندان و پدیدآورندگان نرمافزارهای رایانهای و حقوق جانبی مربوط به حق نشر(کپی رایت) که شامل آثار دیداری و شنیداری است، مورد بررسی قرار میگیرد. در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و مدنی و سیاسی بهرهمندی از منافع مادی و معنوی و لزوم اتخاذ تدابیر مناسب توسط دولتها جهت تأمین، حفظ، توسعه و ترویج آثار ادبی و هنری مورد تأکید قرار گرفته است و برگزاری چندین کنوانسیون جهانی و منطقهای در این رابطه، گویای توجه جهانی نسبت به این مسأله است. تعریفی که سازمان جهانی مالکیت فکری WIPO از مالکیت فکری نموده عبارت است از: حقوق قانونی است که افراد بهواسطه فعالیتهایی که در زمینههایی از قبیل صنعتی، علمی، ادبی، هنری و غیره بهدست میآورند گویند. در کشور ما نیز قوانین و آییننامههای متعددی به این حوزه اختصاص یافته است از جمله: قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرمافزارهای رایانهای، قانون تجارت الکترونیکی در مجموعه قوانین مالکیت فکری و... در پایان میتوان گفت هنر و حقوق به عنوان دو یاریگر بروز و ظهور یافتهاند، گاه هنر به یاری حقوق میرود و گاه حقوق چتر حمایت خود را بر سر هنر و هنرمند پهن میکند.
رو در رویی هنر و تجارت در تئاتر
رضا آشفته
منتقد تئاتر
رهاورد توجه به شکل و ساختار در تئاتر همیشه به نفع گروه سازنده خواهد بود و با آنکه همیشه شکل و محتوا باید با یکدیگر همتراز باشند اما گاهی شکل بر محتوا، در ساختار تئاتر تجاری و حتی فرمگرایانه غالب میشود که نتایجی از جمله فریب مخاطب را به دنبال خواهد داشت. آن هم در شرایطی که تئاتر یک هنر است، هنری که تأثیرگذاریاش را در همگونی شکل و محتوا میبینیم. هرچند که گاه جریانهای هنری و از سویی فعل و انفعالات اجتماعی، یکی شدن شکل و محتوا را به سود یک جریان یا یک پیامد اجتماعی و فرهنگی بر هم میزنند ولی به گونهای دیگر میکوشند در شرایطی از پیش تعیین شده همه چیز را طوری جلوه دهند که در نهایت رضایت مخاطب جلب شود و در این بازی دادن، گاهی جنبههای تجاری کار نیز به دنبال گول زدن مخاطب و درواقع جلبتوجهش برخواهد آمد. در چنین اوضاعی برخی هنرمندان به دنبال تولید کاری تجاری برمیآیند که در پی آن، محتوا از بین رفته یا محو و کمرنگ میشود.
تئاتر تجاری با هر شکل و ساختاری که ارائه شود، از محتوا چشمپوشی میکند و به گفته منتقدان آن را دور میزند، چون اصلاً دنبال این نیست که محتوایی را ارائه کند! بگذارید مثالی بزنم، خیاط یا صاحب یک تولیدی را تصور کنید که کافیاست در یک طرح، آن هم با سر و شکلی جذاب دست به تولید انبوه لباسی با یک پارچه ارزان بزند، در چنین شرایطی نتیجه فروش با پارچه ارزانتر، نسبت به پارچه گرانتر بیشتر است. اگر پارچه از الیاف مصنوعی باشد و نه کتان و پنبه در این صورت پارچه ارزان، نمادی از محتوا یا کیفیت پایینتر است که چون با طرحی شیک و لوکس ارائه شده و از طرفی ارزانتر هم تمام شده، با فروش بیشتری نیز همراه میشود. با این حال در گذر زمان، لباسهای دوخته شده در این طرح چند ماهه از بین میرود چراکه پارچه آنها کیفیتی نداشته! مسألهای که درباره تئاتر هم به نوعی صادق است. وقتی این هنر به سوی تجاری شدن گام برمیدارد از آنجا که محتوایی ندارد خیلی زود از یادها میرود، هرچند در ابتدا به دلیل برخورداری از جذابیتهای ظاهری، مخاطبان را فریب داده و افراد بسیاری را به خود جذب میکند، بیآنکه برای آنان بیش از اجرای سرگرمکننده، سود و زیان دیگری را دربر داشته باشد. اینگونه تئاتر تجاری همواره با پیروزی در جذب مخاطب مواجه میشود اما تئاتر هنری با آنکه شکل و محتوایش در اغلب موارد متناسب و تراز شده است ولی به دلیل نداشتن بار هیجانی، مخاطبان کمتری را به سوی خود میکشاند. محتوای غنی و توانمند آثار هنری، فراموشنشدنی است و به همین دلیل در یادها از ماندگاری برخوردار است.
تئاتر تجاری گولزننده و بسیار جذاب است، کاری که هدفش درآمدزایی و سرگرمکنندگی است. درعین حال تئاتر فرمگرایانه نیز از چنین حس و حالتی برخوردار است اما شکل، در آن اصل و اساس است؛ درست برخلاف تئاتر تجاری که در دراز مدت کارکرد و تأثیری نخواهد داشت.
در این بلبشوی هنری و گاه ضدهنری، هنرمند حقیقی با خویشتنداری برآن است که هنرش را به دور از تجارت و سیاست در مدار راستین هدایت کند و هیچ گاه دچار چرخه معیوب بدهبستانکاری نشود؛ زیرا هنر پیوسته شکل و محتوای مستقل و غیرقابل گسستی دارد و نمیتواند تن به سازشکاریهای تجاری دهد و از تراز معمول بیرون آید. هنر باشکوه، ناب و ماندنی است و برآمده از نیازها و ضرورتهایی است که ریشه در ژرفای اجتماع و اذهان همگانی دارد و هیچگاه از این خط و خطوط بیرون نمیآید.
با همه این اما و اگرها میتوان به هنر تئاتر به عنوان راهکاری برای سروسامان دادن به معضلات اجتماع چشم امید بست، شکل هنری در سازگاری با محتوا، تبدیل به امری نزدیک به یقین خواهد شد و این الگویی برای باورپذیری آن است. اگر از این سازکار تخطی شود دیگر هنر، هنر نخواهد بود و کارکرد و اثری به دنبال نخواهد داشت. پس هنر را در مدار راستینش قرار دهیم و با آن کنار آییم.
منتقد تئاتر
رهاورد توجه به شکل و ساختار در تئاتر همیشه به نفع گروه سازنده خواهد بود و با آنکه همیشه شکل و محتوا باید با یکدیگر همتراز باشند اما گاهی شکل بر محتوا، در ساختار تئاتر تجاری و حتی فرمگرایانه غالب میشود که نتایجی از جمله فریب مخاطب را به دنبال خواهد داشت. آن هم در شرایطی که تئاتر یک هنر است، هنری که تأثیرگذاریاش را در همگونی شکل و محتوا میبینیم. هرچند که گاه جریانهای هنری و از سویی فعل و انفعالات اجتماعی، یکی شدن شکل و محتوا را به سود یک جریان یا یک پیامد اجتماعی و فرهنگی بر هم میزنند ولی به گونهای دیگر میکوشند در شرایطی از پیش تعیین شده همه چیز را طوری جلوه دهند که در نهایت رضایت مخاطب جلب شود و در این بازی دادن، گاهی جنبههای تجاری کار نیز به دنبال گول زدن مخاطب و درواقع جلبتوجهش برخواهد آمد. در چنین اوضاعی برخی هنرمندان به دنبال تولید کاری تجاری برمیآیند که در پی آن، محتوا از بین رفته یا محو و کمرنگ میشود.
تئاتر تجاری با هر شکل و ساختاری که ارائه شود، از محتوا چشمپوشی میکند و به گفته منتقدان آن را دور میزند، چون اصلاً دنبال این نیست که محتوایی را ارائه کند! بگذارید مثالی بزنم، خیاط یا صاحب یک تولیدی را تصور کنید که کافیاست در یک طرح، آن هم با سر و شکلی جذاب دست به تولید انبوه لباسی با یک پارچه ارزان بزند، در چنین شرایطی نتیجه فروش با پارچه ارزانتر، نسبت به پارچه گرانتر بیشتر است. اگر پارچه از الیاف مصنوعی باشد و نه کتان و پنبه در این صورت پارچه ارزان، نمادی از محتوا یا کیفیت پایینتر است که چون با طرحی شیک و لوکس ارائه شده و از طرفی ارزانتر هم تمام شده، با فروش بیشتری نیز همراه میشود. با این حال در گذر زمان، لباسهای دوخته شده در این طرح چند ماهه از بین میرود چراکه پارچه آنها کیفیتی نداشته! مسألهای که درباره تئاتر هم به نوعی صادق است. وقتی این هنر به سوی تجاری شدن گام برمیدارد از آنجا که محتوایی ندارد خیلی زود از یادها میرود، هرچند در ابتدا به دلیل برخورداری از جذابیتهای ظاهری، مخاطبان را فریب داده و افراد بسیاری را به خود جذب میکند، بیآنکه برای آنان بیش از اجرای سرگرمکننده، سود و زیان دیگری را دربر داشته باشد. اینگونه تئاتر تجاری همواره با پیروزی در جذب مخاطب مواجه میشود اما تئاتر هنری با آنکه شکل و محتوایش در اغلب موارد متناسب و تراز شده است ولی به دلیل نداشتن بار هیجانی، مخاطبان کمتری را به سوی خود میکشاند. محتوای غنی و توانمند آثار هنری، فراموشنشدنی است و به همین دلیل در یادها از ماندگاری برخوردار است.
تئاتر تجاری گولزننده و بسیار جذاب است، کاری که هدفش درآمدزایی و سرگرمکنندگی است. درعین حال تئاتر فرمگرایانه نیز از چنین حس و حالتی برخوردار است اما شکل، در آن اصل و اساس است؛ درست برخلاف تئاتر تجاری که در دراز مدت کارکرد و تأثیری نخواهد داشت.
در این بلبشوی هنری و گاه ضدهنری، هنرمند حقیقی با خویشتنداری برآن است که هنرش را به دور از تجارت و سیاست در مدار راستین هدایت کند و هیچ گاه دچار چرخه معیوب بدهبستانکاری نشود؛ زیرا هنر پیوسته شکل و محتوای مستقل و غیرقابل گسستی دارد و نمیتواند تن به سازشکاریهای تجاری دهد و از تراز معمول بیرون آید. هنر باشکوه، ناب و ماندنی است و برآمده از نیازها و ضرورتهایی است که ریشه در ژرفای اجتماع و اذهان همگانی دارد و هیچگاه از این خط و خطوط بیرون نمیآید.
با همه این اما و اگرها میتوان به هنر تئاتر به عنوان راهکاری برای سروسامان دادن به معضلات اجتماع چشم امید بست، شکل هنری در سازگاری با محتوا، تبدیل به امری نزدیک به یقین خواهد شد و این الگویی برای باورپذیری آن است. اگر از این سازکار تخطی شود دیگر هنر، هنر نخواهد بود و کارکرد و اثری به دنبال نخواهد داشت. پس هنر را در مدار راستینش قرار دهیم و با آن کنار آییم.
ضرورت استفاده از ظرفیت فرهنگی فضای مجازی
صادق کیانیمقدم
مدرس و مربی قصهگویی
امـروزه وسـایـل ارتـبـاط جمعى بخصوص فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در تمامى کشورها، نقش حساس و مهمى را در زمـیـنههاى مختلف از جمله سیاسى، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگى و هنری ایفا مىکنند. آنچنان که افراد، بدون بهرهمندی از دانش لازم برای بهرهمندی از تکنولوژیهای نوین ارتباطی دیگر در ردیف با سوادان قرار نمیگیرند.
بنابراین فضای مجازی و صفحات اینترنتی از جمله کلید واژههایی هستند که میتوانند در پویایی و توجه مخاطبان به موضوع مورد انتشار یا بحث در هر زمینهای مؤثر و مفید باشند. در این بین اینترنت از جمله عوامل مؤثر در دنیای تکنولوژی است که بیشترین تأثیر ر ا از جهت فرهنگی در جوامع امروزی به جای میگذارد،آنچنان که اگر جوان یا نوجوان امروزی به آن دسترسی راحتی نداشته باشد سردرگم و کلافه میشود!
با تکیه بر مواردی که به آن اشاره شد میتوان دریافت که استفاده از بستر فضای مجازی و بهرهمندی از اینترنت در زمینه پخش فیلم و سریالهایی در ژانرهای مختلف و نیز پخش فیلم تئاتر یا حتی تئاتر آنلاین، نه تنها خانوادهها و مخاطبان را به فضاهای فرهنگی و هنری میکشاند بلکه باعث افزایش گرایش قشر جوان و نوجوان به استفاده از محصولات فرهنگی میشود.
از طرفی «هویت» فرد در پاسخ وی به پرسشهایی از جمله «کیستی» و «چیستی» و «چرایی» سهلتر به ظهور میرسد و این مهم در قالب همان پخش فیلم مناسب و مورد علاقه مخاطب محقق میشود، اتفاقی که در نتیجه استقبال مخاطبان و علاقهمندی فرهنگی مردم در بستر فرهنگی نوین جامعه، خود را نشان میدهد.
این تحولات بخشی از فرایند جهانی شدن و همچنین افزایش سرعت تغییرات اجتماعی بهدنبال گسترش فضای مجازی در زندگی امروز حاصل میشود که در این بین بحث مصرفگرایی در عصر حاضر مطرح میشود.در چنین شرایطی ضروری است که سیاستگذاران، بانیان و همچنین تولیدکنندگان توجه کنند که در مقابله با تبعات منفی نفوذ فضای مجازی قادرند دست به تولید چه محصولات فرهنگی و با چه درون مایه ای در حوزههای فیلم و تئاتر بزنند که از فاکتورهایی نظیر گرفتاری به روزمرگی و تکراری بودن هم مبرا باشند.
به گمانم در این بین یکی از بهترین راهها میتواند استفاده از خود فضای مجازی باشد، اینکه با کمک قالبهای اینترنتی دست به پخش محصولات فرهنگی و هنری هدفمند بزنند، فیلمها و سریالها و تئاترهایی که هم برای مخاطبان جذاب باشند و هم بر ذهن آنان هم اثربگذارند.
تئاتر، هنر انتقال مفاهیم و اندوختهها و تجربه هاست، فیلم نیز قدرت اثرگذاری زیادی در جذب مخاطبان دارد، بنابراین دستاندرکاران فعال در این حوزه میتوانند با تشکیل کار گروههای عملیاتی در زمینه هنر و فناوری و انفورماتیک (اینترنت) به یک نتیجه برای خلق یک اثر و انتشار آن در این بستر تلاش و تولیدات مداوم داشته باشند.
مدرس و مربی قصهگویی
امـروزه وسـایـل ارتـبـاط جمعى بخصوص فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در تمامى کشورها، نقش حساس و مهمى را در زمـیـنههاى مختلف از جمله سیاسى، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگى و هنری ایفا مىکنند. آنچنان که افراد، بدون بهرهمندی از دانش لازم برای بهرهمندی از تکنولوژیهای نوین ارتباطی دیگر در ردیف با سوادان قرار نمیگیرند.
بنابراین فضای مجازی و صفحات اینترنتی از جمله کلید واژههایی هستند که میتوانند در پویایی و توجه مخاطبان به موضوع مورد انتشار یا بحث در هر زمینهای مؤثر و مفید باشند. در این بین اینترنت از جمله عوامل مؤثر در دنیای تکنولوژی است که بیشترین تأثیر ر ا از جهت فرهنگی در جوامع امروزی به جای میگذارد،آنچنان که اگر جوان یا نوجوان امروزی به آن دسترسی راحتی نداشته باشد سردرگم و کلافه میشود!
با تکیه بر مواردی که به آن اشاره شد میتوان دریافت که استفاده از بستر فضای مجازی و بهرهمندی از اینترنت در زمینه پخش فیلم و سریالهایی در ژانرهای مختلف و نیز پخش فیلم تئاتر یا حتی تئاتر آنلاین، نه تنها خانوادهها و مخاطبان را به فضاهای فرهنگی و هنری میکشاند بلکه باعث افزایش گرایش قشر جوان و نوجوان به استفاده از محصولات فرهنگی میشود.
از طرفی «هویت» فرد در پاسخ وی به پرسشهایی از جمله «کیستی» و «چیستی» و «چرایی» سهلتر به ظهور میرسد و این مهم در قالب همان پخش فیلم مناسب و مورد علاقه مخاطب محقق میشود، اتفاقی که در نتیجه استقبال مخاطبان و علاقهمندی فرهنگی مردم در بستر فرهنگی نوین جامعه، خود را نشان میدهد.
این تحولات بخشی از فرایند جهانی شدن و همچنین افزایش سرعت تغییرات اجتماعی بهدنبال گسترش فضای مجازی در زندگی امروز حاصل میشود که در این بین بحث مصرفگرایی در عصر حاضر مطرح میشود.در چنین شرایطی ضروری است که سیاستگذاران، بانیان و همچنین تولیدکنندگان توجه کنند که در مقابله با تبعات منفی نفوذ فضای مجازی قادرند دست به تولید چه محصولات فرهنگی و با چه درون مایه ای در حوزههای فیلم و تئاتر بزنند که از فاکتورهایی نظیر گرفتاری به روزمرگی و تکراری بودن هم مبرا باشند.
به گمانم در این بین یکی از بهترین راهها میتواند استفاده از خود فضای مجازی باشد، اینکه با کمک قالبهای اینترنتی دست به پخش محصولات فرهنگی و هنری هدفمند بزنند، فیلمها و سریالها و تئاترهایی که هم برای مخاطبان جذاب باشند و هم بر ذهن آنان هم اثربگذارند.
تئاتر، هنر انتقال مفاهیم و اندوختهها و تجربه هاست، فیلم نیز قدرت اثرگذاری زیادی در جذب مخاطبان دارد، بنابراین دستاندرکاران فعال در این حوزه میتوانند با تشکیل کار گروههای عملیاتی در زمینه هنر و فناوری و انفورماتیک (اینترنت) به یک نتیجه برای خلق یک اثر و انتشار آن در این بستر تلاش و تولیدات مداوم داشته باشند.
سیزده، تولدی دوباره...
رضا مهدوی
نوازنده سنتور و مدرس، دانشگاه
محسن چاوشی از زمره متفاوتهای موسیقی مردموار است که شامل عدهای از خوانندگان و آهنگسازان قبل از انقلاب هم میشد و بعد از انقلاب نیز چنین شاکلهای را داراست. نحوه پردازش ملودیها و چینش منحصر اصوات و نیز خوانندگی ویژه، از سر فهم درست آنگونه که واژگان و مقصود نظر شاعر و ترانهسرا را بدرستی از مغز به زبان جاری و سپس به جریان میاندازد.
تونالیته (پستی و بلندی منظم و نامنظم دریک گام موسیقایی) موسیقی در هر قطعه و خوانندگی محسن چاوشی در مجموعه «من خود آن سیزدهم» حکایت از درک و آگاهی منحصر از نوع و گونه موسیقی است که میخواهد به اجرا بگذارد. اجرایی از سر تعهد به مفاهیم و نوآوری در فن موسیقا، در کنار بهرهگیری از تکنولوژی و ابزارآلات صداساز در عین وفاداری به صدادهی ریشهدار بخشی از فرهنگ سَبک زندگی خانواده ایرانی برای رسیدن به هوایی تازه در این عرصه با آلبوم «من خود آن سیزدهم»، در اصل پیرو پروژه «سه محسن» از سوی مرکز موسیقی حوزه هنری در سال 1386 بود. این مرکز دردهه 80 جریانسازی موسیقی کشور را در گونههای مختلف موسیقایی برعهده داشت تا جایی که واژه مصطلح غلط «زیرزمینی» را مفهومسازی کرد تا ممیزی سنتی دیگر مراکز را به چالش و اصلاح بکشد که سالهاست تبعات خوبش را شاهدیم.
آلبوم «من خود آن سیزدهم» دومین آلبوم از تولیدات این مرکز محسوب میشد و با هوشمندی چاوشی تبدیل به نمونهای الگوساز در ترکیببندی تکنیک موسیقی فرنگی و ایرانی شد و میرفت که سومین چالش را رونمایی کند. متأسفانه با بیسلیقگی و کجاندیشی برخی از مدیران آن سالها پس از تولید نهایی «آلبوم سیزده» به پخش نرسید تا پنج سال بعد..! این مجموعه شامل 9 شیار است: «غلط کردم» با تنظیم امیر جمالفرد و شعر وحشی بافقی. «کو به کو» با شعر مولانا و تنظیم شهاب اکبری، «رمیدیم» تنظیمی از کوشان حداد و شعر وحشی بافقی، «نگار» با شعر باباطاهر و تنظیم شهاب اکبری، «ستمگر» تنظیم کوشان حداد و شعر شهریار. «شیرمردا» با تنظیم محسن چاوشی و شعر مولانا، «من خود آن سیزدهم» تنظیم شهاب اکبری و شعر شهریار، «قراضه چین» شعر مولانا و تنظیم محسن چاوشی، «بهرام گور» شعر خیام نیشابوری و تنظیم شهاب اکبری. در برخی از شیارها آواخوانی و خوانندگی حجت اشرفزاده و محمد جاسمی را میشنویم که بدرستی در جایگاه خود همراهی شنیدنیای را چاشنی بهتر و تکمیل شدن کل مجموعه ارائه میدهند. گیتار اسپانیش را فیروز ویسانلو و گیتارالکتریک را شاهرخ پوریامین نواختهاند. پیام طونی آرشهکشیهای ویولن را عهدهدار و محمد جاسمی تنبور و سهتار را زخمه میزند. سازهای الکترونیک و فضاسازیها را هم محسن چاوشی در کنار صدای ویژه و تو دماغیاش بهخوبی نشاندار است.
محسن چاوشی امروزه جدای از خاص بودن در نوع فعالیت خود چهرهای شناخته شده در امور خیریه و آزادسازی زندانیان نیازمند کمک مطرح است. او شخصیتی چندوجهی است که از دیرباز ایرانیان با این چنین فرهنگ مهرورزی بیگانه نبودهاند و چنین انتظاراتی هم از چهرههای محبوب هنری دارند.
من خود آن سیزدهم/ موسیقی و صدا: محسن چاوشی
ناشر: آوای باربد/ سال 1391
نوازنده سنتور و مدرس، دانشگاه
محسن چاوشی از زمره متفاوتهای موسیقی مردموار است که شامل عدهای از خوانندگان و آهنگسازان قبل از انقلاب هم میشد و بعد از انقلاب نیز چنین شاکلهای را داراست. نحوه پردازش ملودیها و چینش منحصر اصوات و نیز خوانندگی ویژه، از سر فهم درست آنگونه که واژگان و مقصود نظر شاعر و ترانهسرا را بدرستی از مغز به زبان جاری و سپس به جریان میاندازد.
تونالیته (پستی و بلندی منظم و نامنظم دریک گام موسیقایی) موسیقی در هر قطعه و خوانندگی محسن چاوشی در مجموعه «من خود آن سیزدهم» حکایت از درک و آگاهی منحصر از نوع و گونه موسیقی است که میخواهد به اجرا بگذارد. اجرایی از سر تعهد به مفاهیم و نوآوری در فن موسیقا، در کنار بهرهگیری از تکنولوژی و ابزارآلات صداساز در عین وفاداری به صدادهی ریشهدار بخشی از فرهنگ سَبک زندگی خانواده ایرانی برای رسیدن به هوایی تازه در این عرصه با آلبوم «من خود آن سیزدهم»، در اصل پیرو پروژه «سه محسن» از سوی مرکز موسیقی حوزه هنری در سال 1386 بود. این مرکز دردهه 80 جریانسازی موسیقی کشور را در گونههای مختلف موسیقایی برعهده داشت تا جایی که واژه مصطلح غلط «زیرزمینی» را مفهومسازی کرد تا ممیزی سنتی دیگر مراکز را به چالش و اصلاح بکشد که سالهاست تبعات خوبش را شاهدیم.
آلبوم «من خود آن سیزدهم» دومین آلبوم از تولیدات این مرکز محسوب میشد و با هوشمندی چاوشی تبدیل به نمونهای الگوساز در ترکیببندی تکنیک موسیقی فرنگی و ایرانی شد و میرفت که سومین چالش را رونمایی کند. متأسفانه با بیسلیقگی و کجاندیشی برخی از مدیران آن سالها پس از تولید نهایی «آلبوم سیزده» به پخش نرسید تا پنج سال بعد..! این مجموعه شامل 9 شیار است: «غلط کردم» با تنظیم امیر جمالفرد و شعر وحشی بافقی. «کو به کو» با شعر مولانا و تنظیم شهاب اکبری، «رمیدیم» تنظیمی از کوشان حداد و شعر وحشی بافقی، «نگار» با شعر باباطاهر و تنظیم شهاب اکبری، «ستمگر» تنظیم کوشان حداد و شعر شهریار. «شیرمردا» با تنظیم محسن چاوشی و شعر مولانا، «من خود آن سیزدهم» تنظیم شهاب اکبری و شعر شهریار، «قراضه چین» شعر مولانا و تنظیم محسن چاوشی، «بهرام گور» شعر خیام نیشابوری و تنظیم شهاب اکبری. در برخی از شیارها آواخوانی و خوانندگی حجت اشرفزاده و محمد جاسمی را میشنویم که بدرستی در جایگاه خود همراهی شنیدنیای را چاشنی بهتر و تکمیل شدن کل مجموعه ارائه میدهند. گیتار اسپانیش را فیروز ویسانلو و گیتارالکتریک را شاهرخ پوریامین نواختهاند. پیام طونی آرشهکشیهای ویولن را عهدهدار و محمد جاسمی تنبور و سهتار را زخمه میزند. سازهای الکترونیک و فضاسازیها را هم محسن چاوشی در کنار صدای ویژه و تو دماغیاش بهخوبی نشاندار است.
محسن چاوشی امروزه جدای از خاص بودن در نوع فعالیت خود چهرهای شناخته شده در امور خیریه و آزادسازی زندانیان نیازمند کمک مطرح است. او شخصیتی چندوجهی است که از دیرباز ایرانیان با این چنین فرهنگ مهرورزی بیگانه نبودهاند و چنین انتظاراتی هم از چهرههای محبوب هنری دارند.
من خود آن سیزدهم/ موسیقی و صدا: محسن چاوشی
ناشر: آوای باربد/ سال 1391
عکس نوشت
برداشت گل نرگس از بزرگترین باغ یکپارچه گل نرگس شمال کشور در آزادشهر از آذرماه آغاز شده و همچنان ادامه دارد. رایحه دلنواز این گل زیبا که هماکنون به اوج شکوفایی رسیده، مشام هر رهگذر را پر میکند. «مهر» گزارشی تصویری و دیدنی از این رویداد منتشر کرده است.
فضای مجازی
یاد روز
سیدمحمدحسین پناهی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران دارفانی را وداع گفت. محمدحسین پناهی در سال ۱۳۷۷ دوره پرتلاشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در سریال «کهنهسوار» به کارگردانی اکبر خواجویی بازی کرد. وی در کنار بازیگرانی همانند محمدعلی کشاورز، حمیده خیرآبادی، محمود پاکنیت و حسین ابراهیمی به بازی پرداخت. او در «سوختهدلان» نیز به ایفای نقش پرداخته و سال ۱۳۷۹ در فیلم «زیر نور ماه» نیز بازی کرده است.
خاطره روز
فریده دریامج از بازیگران باسابقه سینما و تلویزیون در گفتوگویی با انتقاد از رفتار برخی بازیگران با مردم گفته که بعضی از بازیگران اجازه نمیدهند کسی به آنها نزدیک شود! او در ادامه خاطرهای جالب از مواجهه خود با مخاطبان تعریف کرده است. این بازیگر به مهر گفته: «من در رادیو هم مشغول هستم و روزی داشتم با عجله به رادیو میرفتم. از آنجایی که باید تا میدان ارک میرفتم و معمولاً آنجا جای پارک نیست، من ترجیح میدهم با مترو به آنجا بروم. آن روز وقتی سوار مترو شدم، دیدم جای نشستن نیست و میله را نگه داشتم و ایستادم. خانم مسنی داخل شد و خیلی گرم شروع به احوالپرسی کرد. احساس کردم من را شناخته است و به ابراز احساسات او پاسخ دادم اما او گفت «هنوز هم در مترو چیزی میفروشی؟!» (میخندد) همینطور ماندم که چه جوابی به او بدهم. یکی از خانمهایی که روی صندلی نشسته بود من را شناخت و به آن زن مسن گفت، ایشان خانم دریامج از بازیگران هستند. برایم جالب بود که او اسم من را هم میدانست. اما آن زن مسن از آن افرادی بود که حاضر به عقبنشینی از موضعاش نبود و اصرار داشت که من زمانی در مترو دستفروشی میکردهام!»
چالش روز
فلوریان تایشتمایستر، بازیگری که در فیلم «کورساژ» در نقش امپراطور فرانتس جوزف بازی کرده و فیلم هم نامزد اتریش در رقابت اسکار است، با کشف هزارها تصویر نامناسب از کودکان نزد او، محاکمه میشود. سخنگوی دادگاه تأیید کرد که بیش از ۵۰ هزار تصویر دیجیتالی حاوی تصاویر نامناسب از خردسالان در کامپیوتر وی پیدا کردهاند. محاکمه وی قرار است ۸ فوریه آغاز شود و وی با ۲ سال زندان روبهرو ست. این بازیگر قصد دارد به جرم خود اعتراف کند و مسئولیت آن را بپذیرد. آن طور که مهر گزارش داده، فیلم «کورساژ» ساخته ماری کروتسر روایتی تخیلی از زندگی یک سال امپراتریس الیزابت اتریش در سال ۱۸۷۷ است.
اتفاق روز
بشر قرنها مجذوب سفر به قطب جنوب بوده و تلاش کرده به این ایده جامه عمل بپوشاند و به سفری «خشن» و دشوار تن دهد. در این میان هنرمندان تلاششان این بوده تا این منطقه از کره زمین را تخیل و تجسم کنند. آن طور که ایلنا خبر داده اپرای مجلسی سیدنی میزبان ارکستری بوده که به اجرای اپرا در فضایی شبیهسازی شده پرداخته است. این ارکستر علاوه بر برخی سازها با ادواتی اجرا میشود که صدای شکستن یخها و یخچالهای عظیم قطب جنوب را تداعی میکنند.
پیشنهاد روز
اکران آنلاین فیلم سینمایی «روز صفر» ساخته سعید ملکان بعد از گذشت شش ماه به پایان رسید و بهصورت عادی در شبکه نمایش خانگی منتشر شد. داستان این فیلم که امیر جدیدی و ساعد سهیلی بازیگران نقش اول آن هستند در مورد نحوه و چگونگی دستگیری عبدالمالک ریگی توسط وزارت اطلاعات ایران است. این فیلم به همراه فیلم «شنای پروانه» با دریافت ۵ سیمرغ بلورین از سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر، رکورددار دریافت بیشترین جایزه در این جشنواره شد.
سیدمحمدحسین پناهی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران دارفانی را وداع گفت. محمدحسین پناهی در سال ۱۳۷۷ دوره پرتلاشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در سریال «کهنهسوار» به کارگردانی اکبر خواجویی بازی کرد. وی در کنار بازیگرانی همانند محمدعلی کشاورز، حمیده خیرآبادی، محمود پاکنیت و حسین ابراهیمی به بازی پرداخت. او در «سوختهدلان» نیز به ایفای نقش پرداخته و سال ۱۳۷۹ در فیلم «زیر نور ماه» نیز بازی کرده است.
خاطره روز
فریده دریامج از بازیگران باسابقه سینما و تلویزیون در گفتوگویی با انتقاد از رفتار برخی بازیگران با مردم گفته که بعضی از بازیگران اجازه نمیدهند کسی به آنها نزدیک شود! او در ادامه خاطرهای جالب از مواجهه خود با مخاطبان تعریف کرده است. این بازیگر به مهر گفته: «من در رادیو هم مشغول هستم و روزی داشتم با عجله به رادیو میرفتم. از آنجایی که باید تا میدان ارک میرفتم و معمولاً آنجا جای پارک نیست، من ترجیح میدهم با مترو به آنجا بروم. آن روز وقتی سوار مترو شدم، دیدم جای نشستن نیست و میله را نگه داشتم و ایستادم. خانم مسنی داخل شد و خیلی گرم شروع به احوالپرسی کرد. احساس کردم من را شناخته است و به ابراز احساسات او پاسخ دادم اما او گفت «هنوز هم در مترو چیزی میفروشی؟!» (میخندد) همینطور ماندم که چه جوابی به او بدهم. یکی از خانمهایی که روی صندلی نشسته بود من را شناخت و به آن زن مسن گفت، ایشان خانم دریامج از بازیگران هستند. برایم جالب بود که او اسم من را هم میدانست. اما آن زن مسن از آن افرادی بود که حاضر به عقبنشینی از موضعاش نبود و اصرار داشت که من زمانی در مترو دستفروشی میکردهام!»
چالش روز
فلوریان تایشتمایستر، بازیگری که در فیلم «کورساژ» در نقش امپراطور فرانتس جوزف بازی کرده و فیلم هم نامزد اتریش در رقابت اسکار است، با کشف هزارها تصویر نامناسب از کودکان نزد او، محاکمه میشود. سخنگوی دادگاه تأیید کرد که بیش از ۵۰ هزار تصویر دیجیتالی حاوی تصاویر نامناسب از خردسالان در کامپیوتر وی پیدا کردهاند. محاکمه وی قرار است ۸ فوریه آغاز شود و وی با ۲ سال زندان روبهرو ست. این بازیگر قصد دارد به جرم خود اعتراف کند و مسئولیت آن را بپذیرد. آن طور که مهر گزارش داده، فیلم «کورساژ» ساخته ماری کروتسر روایتی تخیلی از زندگی یک سال امپراتریس الیزابت اتریش در سال ۱۸۷۷ است.
اتفاق روز
بشر قرنها مجذوب سفر به قطب جنوب بوده و تلاش کرده به این ایده جامه عمل بپوشاند و به سفری «خشن» و دشوار تن دهد. در این میان هنرمندان تلاششان این بوده تا این منطقه از کره زمین را تخیل و تجسم کنند. آن طور که ایلنا خبر داده اپرای مجلسی سیدنی میزبان ارکستری بوده که به اجرای اپرا در فضایی شبیهسازی شده پرداخته است. این ارکستر علاوه بر برخی سازها با ادواتی اجرا میشود که صدای شکستن یخها و یخچالهای عظیم قطب جنوب را تداعی میکنند.
پیشنهاد روز
اکران آنلاین فیلم سینمایی «روز صفر» ساخته سعید ملکان بعد از گذشت شش ماه به پایان رسید و بهصورت عادی در شبکه نمایش خانگی منتشر شد. داستان این فیلم که امیر جدیدی و ساعد سهیلی بازیگران نقش اول آن هستند در مورد نحوه و چگونگی دستگیری عبدالمالک ریگی توسط وزارت اطلاعات ایران است. این فیلم به همراه فیلم «شنای پروانه» با دریافت ۵ سیمرغ بلورین از سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر، رکورددار دریافت بیشترین جایزه در این جشنواره شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
فیلم «فرزند صبح» را متعلق به خودم میدانم
-
مالکیت فکری، گام اول رابطه حقوق و هنر
-
رو در رویی هنر و تجارت در تئاتر
-
ضرورت استفاده از ظرفیت فرهنگی فضای مجازی
-
سیزده، تولدی دوباره...
-
عکس نوشت
-
فضای مجازی
اخبارایران آنلاین