
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محسن هاشمی: تشریفاتی نشاندادن حضور مردم نتیجه تصمیم نمایندگان است
گروه سیاسی/ رئیس شورای شهر تهران از کاهش اختیارات شوراها با تصمیم مجلسیها انتقاد کرد. به گفته محسن هاشمی رفسنجانی، مصوبهای که در مجلس دهم درخصوص تعیین عوارض در شهرها توسط وزارت کشور به تصویب رسید و با ایراد شورای نگهبان در مجلس یازدهم اصلاح شد، نتیجهای جز کاهش مشارکت در انتخابات شوراها و تشریفاتی نشان دادن مردمنهادترین رکن قانونی کشور ندارد. همان هدفی که به گفته خیلی از سیاسیون با طرح اصلاح قانون انتخابات شوراهای شهر و روستا در مجلس فعلی هم در حال بررسی است، حالا نگرانیها را بیش از پیش کرده و شاید از سوی شوراییها لازم باشد چارهای برای گریز از آن یافت.
طبق مصوبه مجلس، شورای اسلامی شهر در چارچوب ابلاغیه وزیر کشور مجاز به تأمین هزینههای شهر و روستا از محل وضع عوارض هستند. همین موضوع سبب شد که رئیس شورای شهر تهران به دنبال رایزنی با مجلسیها باشد تا بتواند جلوی چنین اقدامی که به گفته او همین اختیارات نیم بند را هم از شورا میگیرد، بایستد.
محسن هاشمی در گفتوگو با ایسنا، از رایزنی برای اصلاح مصوبه مجلس در مورد تعیین عوارض در شهرها توسط وزارت کشور خبر داد و در مورد مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی مبنی بر تعیین عوارض در شهرها توسط وزارت کشور گفت: دقت داشته باشید که این مصوبه مربوط به مجلس گذشته است که با ایراد شورای نگهبان مواجه شد و برای اصلاح به مجلس جدید ارسال شد. او اضافه کرد: مجلس جدید هم بدون در نظر گرفتن جایگاه و اختیارات شورا، حق قانونی شورای شهر در تعیین عوارض را نقض کرد و آن را به وزارت کشور محول کرده است. هاشمی تأکید کرد: با توجه به اینکه این مصوبه در مجلس دهم تصویب شده بود، انتظار میرفت که اشکالات شورای نگهبان به کمیسیون شوراها ارجاع شود اما متأسفانه فقط با نظر کمیسیون اقتصادی، بلافاصله در صحن علنی به رأی گذاشته شد و نمایندگان جدید هم که در جریان جزئیات و سوابق نبودند، با آن موافقت کردند، البته ما طی یک هفته گذشته در حال رایزنی و استفاده از ظرفیت شورای عالی استانها، هیأت رئیسه مجلس و شوراها و شهرداریهای کلانشهرها و مراکز استان برای حل مسأله هستیم و امیدواریم این تفسیر مضیق از اصل ۱۰۰ قانون اساسی در مورد شوراها که در مغایرت با قوانین مورد تأیید شورای نگهبان هم هست، تغییر کرده و مدیریت شهری را دچار بحران جدیدی نکند.
رئیس شورای شهر تهران با بیان اینکه متأسفانه این مصوبه برخلاف روح فصل هفتم قانون اساسی که در جهت تقویت شوراها است، بوده، اضافه کرد: این تصمیم همچنین با سیاستهای کلی نظام مبنی بر تمرکززدایی از دولت و واگذاری امور به سایر نهادهای نیز در تضاد است و اگر قرار باشد عوارض توسط وزارت کشور تعیین شود، عملاً شورا به ماشین امضای دولت تبدیل میشود و همین اختیارات نصفه و نیم بندی که در حال حاضر شوراها دارند نیز اثرگذاری خود را از دست میدهد.
هاشمی با تأکید بر اینکه در شرایط فعلی نیز هرگونه مصوبه شورا در مورد عوارض توسط هیأت تطبیق در فرمانداریها بررسی میشود، گفت: همین حالا نیز اختیار شوراها برای تعیین عوارض منوط به تأیید دولت است و گرفتن همین اختیار نیم بند، دادن علامت منفی به مردم جهت مشارکت در انتخابات شوراها و تشریفاتی نشان دادن مردم نهادترین رکن قانونی کشور است.
هاشمی در پاسخ به این سؤال که این تصمیم علاوه بر کاهش اختیارات شوراها، چه پیامدی برای مردم دارد، گفت: عملاً تصمیمگیری در حوزه عوارض شهری از دایره تأثیرگذاری شورا و نمایندگان مردم خارج میشود و توسط دولت و وزارت کشور صورت میگیرد، در موضوع قیمت بنزین و حوادث پس از آن شاهد پیامدهای تصمیمات خارج از اطلاع افکار عمومی و پارلمانی بودیم و اصولاً این نوع تصمیمگیری قابلیت اقناع کمتری برای مردم دارد، اما وقتی در جلسات علنی شورای شهر و با حضور موافقین و مخالفین بحث میشود، همه جوانب موضوع سنجیده میشود و تصمیم قابل قبولتری گرفته میشود.
شهردار اسبق علیه شورای شهر
اما یکی از موضوعات مورد اشاره محسن هاشمی، حضور محمدباقر قالیباف و تعدادی از نمایندگان سابق شورای شهر در مجلس یازدهم بود. حضور این افراد در مجلس یازدهم گویی قرار است به ضرر شورای شهر تمام شود. آنان تاکنون نه تنها به نفع این شورا مصوبهای نداشتهاند بلکه با تغییر قانون انتخابات شوراها در آیندهای نزدیک قرار است که با سختتر کردن نظارتها، حق انتخاب مردم را هم محدود کنند.
از همین رو هاشمی در این گفتوگو با اشاره به حضور شهردار اسبق تهران و نمایندگان سابق شورای شهر در مجلس گفت: اگر بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم، باید بگوییم مجموعه مجلس اعم از رئیس مجلس که با ۱۲ سال تصدی سمت شهردار تهران همواره از مدافعین مدیریت یکپارچه شهری بودند، فراکسیون شوراها و نمایندگان تهران و کلانشهرها، در جریان جزییات و پیامدهای موضوع نبودند و غافلگیر شدند و امیدواریم موضوع با تلاش همه دوستان جبران و حل و فصل شود و از قالیباف که خود منتقد تضعیف مدیریت یکپارچه شهری و دخالت در امور شهرداریها توسط دولت بود نیز انتظار میرود تدبیری اتخاذ کنند که از تضعیف مدیریت شهری در برابر دولت جلوگیری شود.
طبق مصوبه مجلس، شورای اسلامی شهر در چارچوب ابلاغیه وزیر کشور مجاز به تأمین هزینههای شهر و روستا از محل وضع عوارض هستند. همین موضوع سبب شد که رئیس شورای شهر تهران به دنبال رایزنی با مجلسیها باشد تا بتواند جلوی چنین اقدامی که به گفته او همین اختیارات نیم بند را هم از شورا میگیرد، بایستد.
محسن هاشمی در گفتوگو با ایسنا، از رایزنی برای اصلاح مصوبه مجلس در مورد تعیین عوارض در شهرها توسط وزارت کشور خبر داد و در مورد مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی مبنی بر تعیین عوارض در شهرها توسط وزارت کشور گفت: دقت داشته باشید که این مصوبه مربوط به مجلس گذشته است که با ایراد شورای نگهبان مواجه شد و برای اصلاح به مجلس جدید ارسال شد. او اضافه کرد: مجلس جدید هم بدون در نظر گرفتن جایگاه و اختیارات شورا، حق قانونی شورای شهر در تعیین عوارض را نقض کرد و آن را به وزارت کشور محول کرده است. هاشمی تأکید کرد: با توجه به اینکه این مصوبه در مجلس دهم تصویب شده بود، انتظار میرفت که اشکالات شورای نگهبان به کمیسیون شوراها ارجاع شود اما متأسفانه فقط با نظر کمیسیون اقتصادی، بلافاصله در صحن علنی به رأی گذاشته شد و نمایندگان جدید هم که در جریان جزئیات و سوابق نبودند، با آن موافقت کردند، البته ما طی یک هفته گذشته در حال رایزنی و استفاده از ظرفیت شورای عالی استانها، هیأت رئیسه مجلس و شوراها و شهرداریهای کلانشهرها و مراکز استان برای حل مسأله هستیم و امیدواریم این تفسیر مضیق از اصل ۱۰۰ قانون اساسی در مورد شوراها که در مغایرت با قوانین مورد تأیید شورای نگهبان هم هست، تغییر کرده و مدیریت شهری را دچار بحران جدیدی نکند.
رئیس شورای شهر تهران با بیان اینکه متأسفانه این مصوبه برخلاف روح فصل هفتم قانون اساسی که در جهت تقویت شوراها است، بوده، اضافه کرد: این تصمیم همچنین با سیاستهای کلی نظام مبنی بر تمرکززدایی از دولت و واگذاری امور به سایر نهادهای نیز در تضاد است و اگر قرار باشد عوارض توسط وزارت کشور تعیین شود، عملاً شورا به ماشین امضای دولت تبدیل میشود و همین اختیارات نصفه و نیم بندی که در حال حاضر شوراها دارند نیز اثرگذاری خود را از دست میدهد.
هاشمی با تأکید بر اینکه در شرایط فعلی نیز هرگونه مصوبه شورا در مورد عوارض توسط هیأت تطبیق در فرمانداریها بررسی میشود، گفت: همین حالا نیز اختیار شوراها برای تعیین عوارض منوط به تأیید دولت است و گرفتن همین اختیار نیم بند، دادن علامت منفی به مردم جهت مشارکت در انتخابات شوراها و تشریفاتی نشان دادن مردم نهادترین رکن قانونی کشور است.
هاشمی در پاسخ به این سؤال که این تصمیم علاوه بر کاهش اختیارات شوراها، چه پیامدی برای مردم دارد، گفت: عملاً تصمیمگیری در حوزه عوارض شهری از دایره تأثیرگذاری شورا و نمایندگان مردم خارج میشود و توسط دولت و وزارت کشور صورت میگیرد، در موضوع قیمت بنزین و حوادث پس از آن شاهد پیامدهای تصمیمات خارج از اطلاع افکار عمومی و پارلمانی بودیم و اصولاً این نوع تصمیمگیری قابلیت اقناع کمتری برای مردم دارد، اما وقتی در جلسات علنی شورای شهر و با حضور موافقین و مخالفین بحث میشود، همه جوانب موضوع سنجیده میشود و تصمیم قابل قبولتری گرفته میشود.
شهردار اسبق علیه شورای شهر
اما یکی از موضوعات مورد اشاره محسن هاشمی، حضور محمدباقر قالیباف و تعدادی از نمایندگان سابق شورای شهر در مجلس یازدهم بود. حضور این افراد در مجلس یازدهم گویی قرار است به ضرر شورای شهر تمام شود. آنان تاکنون نه تنها به نفع این شورا مصوبهای نداشتهاند بلکه با تغییر قانون انتخابات شوراها در آیندهای نزدیک قرار است که با سختتر کردن نظارتها، حق انتخاب مردم را هم محدود کنند.
از همین رو هاشمی در این گفتوگو با اشاره به حضور شهردار اسبق تهران و نمایندگان سابق شورای شهر در مجلس گفت: اگر بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم، باید بگوییم مجموعه مجلس اعم از رئیس مجلس که با ۱۲ سال تصدی سمت شهردار تهران همواره از مدافعین مدیریت یکپارچه شهری بودند، فراکسیون شوراها و نمایندگان تهران و کلانشهرها، در جریان جزییات و پیامدهای موضوع نبودند و غافلگیر شدند و امیدواریم موضوع با تلاش همه دوستان جبران و حل و فصل شود و از قالیباف که خود منتقد تضعیف مدیریت یکپارچه شهری و دخالت در امور شهرداریها توسط دولت بود نیز انتظار میرود تدبیری اتخاذ کنند که از تضعیف مدیریت شهری در برابر دولت جلوگیری شود.

فارسیزبانان در سوگ یکی از طلایه داران خود
مریم شهبازی
خبرنگار
هنوز زمانی از انفجار دانشگاه کابل و آن هشتگ «جان پدر کجاستی؟» نگذشته که اتفاق دیگری مردم افغانستان را عزادار کرد، البته این مرتبه بحث حمله تروریستی یا اقدامی انتحاری در کار نیست؛ این بار نه تنها همسایهمان بلکه همه کشورهای فارسیزبان داغدار شدهاند؛ سوگوار درگذشت یکی از اندیشمندان زبان و ادب فارسی که در افغانستان برای او جایگاهی همچون ابوالحسن نجفی در ایران قائل هستند. «محمد اعظم رهنورد زریاب» صبح روز گذشته به دنبال ابتلا به بیماری کرونا در سن 76 سالگی با زندگی وداع گفت، هرچند که مردان وزنانی همچو او تنها به یک جغرافیای مشخص تعلق ندارند و از آنِ همه مردمانی هستند که در جایجای جهان از یافتهها و آثار بهجای مانده از آنان بهره میگیرند. بخش اعظمی از خبرهای فرهنگی روز گذشته با جملاتی ازایندست آغازشده بود که:«یکی از ستونهای استوار زبان و فرهنگ فارسی در حوزه کشورهای فارسیزبان ایران، افغانستان و تاجیکستان، چشم از جهان پوشید.» ساعاتی بعد از انتشار این خبر نهتنها مردم، بلکه حتی چهرههای شاخص حوزههای مختلف نظیر ادبیات، حوزههای فرهنگی، سیاسی و... درگذشت رهنورد زریاب را ضایعهای جبرانناپذیر برای زبان فارسی خواندند. آنطور که در بخشی از خبر ایرنا آمده «عبدالله عبدالله»، رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان لحظاتی پس از انتشار خبر مرگ زریاب نوشت که نویسنده و چهره فرهنگی پرآوازه افغانستان در کابل درگذشت. اما در اشاره به دیگر واکنشها، «عبدالطیف نظری» رئیس دانشگاه غرجستان و سیاستمدار افغانستانی در فیسبوک خود نوشت که مقام بلند و شامخ ادب پارسی جاودانه شد و این طلایه دار ادب و فرهنگ معاصر کشور نقش برجستهای در اعتلای فرهنگی کشور ایفا کرد. از رهنورد زریاب بیش از یکصد داستان کوتاه و چند رمان به یادگار مانده که برخی از آنها نظیر «چون آوازی از میان قرنها»، «مرد کوهستان»، «دوستی از شهر دور»، «نقشها و پندارها» منتشرشده است. این ادیب افغانستانی را اهالی فرهنگ یکی از مؤثرترین نویسندگان معاصر حیطه جغرافیای زبان فارسی میدانند. او طی زندگی حرفهای خود مقالههای متعددی هم درباره صادق هدایت و بزرگ علوی نوشته، بخشی از نوشتههای رهنورد زریاب به زبان روسی هم ترجمهشده است. رهنورد زریاب تا کارشناسی روزنامهنگاری را در دانشگاه کابل خوانده و ادامه تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه ویلز جنوبی بریتانیا سپری کرده؛ او به زبان انگلیسی تسلط داشت و در فلسفه، روانشناسی و جامعهشناسی مطالعاتی زیاد داشت. طی سفر رهنورد زریاب به ایران مصاحبه ای با او داشتیم، مصاحبهای که متن کامل آن به تاریخ چهارم اسفندماه سال 94 روزنامه ایران- صفحه ادبیات در دسترس است. او در این گفتوگو ایران بزرگ فرهنگی را فراتر از هر مرزبندی سیاسی- جغرافیایی، موطن مشترک خود با ایرانیان و دیگر کشورهای شریک درگذشته تاریخی این سرزمین پهناور میدانست. فعالیتهای دلسوزانهاش برای وی لقب شاملوی افغانستان را هم بهدنبال داشته که البته خودش آن را اغراقآمیز و بهدوراز واقعیت خواند. بخش اعظمی از گفتوگوی من با او درباره افغانستان و هموطنانش بود که البته خلاصهای از آن در مصاحبه درج شد؛ وقتی بحث به افغانستان پیش از قدرت گرفتن گروههای افراطی همچون طالبان رسید اندوهگین از آرزوی دیرینهاش گفت؛ اینکه زادگاهش به مدد جوانان افغانستانی دوباره رنگ آرامش ببیند؛ در حیطه ادبیات اما یکی از خواستههای قلبیاش دیدار با خواجه حافظ شیرازی در حافظیه بود، آن روزهایی که به ایران آمده بود اینجا را سرزمینی میدانست که دلبستگیهای بسیار به آن دارد و بیگانه با مردمانش نیست وقتی بحث مرزبندیهای سیاسی و جدایی میان مردمانی به میان آمد که پیشتر جزئی از ایران بزرگ فرهنگی بودند به مصرعی اشاره کرد که طی برنامهای ادبی در دانشگاه فردوسی مشهد میشنود و آن را خطاب به اهالی فرهنگ کشورهای همسایه، آنهم فارغ از مرزبندیهای سیاسی و جغرافیایی خواند؛ مصرعی از شاعری افغانستانی:«هرکجا مرز کشیدند شما پل بزنید.»
خبرنگار
هنوز زمانی از انفجار دانشگاه کابل و آن هشتگ «جان پدر کجاستی؟» نگذشته که اتفاق دیگری مردم افغانستان را عزادار کرد، البته این مرتبه بحث حمله تروریستی یا اقدامی انتحاری در کار نیست؛ این بار نه تنها همسایهمان بلکه همه کشورهای فارسیزبان داغدار شدهاند؛ سوگوار درگذشت یکی از اندیشمندان زبان و ادب فارسی که در افغانستان برای او جایگاهی همچون ابوالحسن نجفی در ایران قائل هستند. «محمد اعظم رهنورد زریاب» صبح روز گذشته به دنبال ابتلا به بیماری کرونا در سن 76 سالگی با زندگی وداع گفت، هرچند که مردان وزنانی همچو او تنها به یک جغرافیای مشخص تعلق ندارند و از آنِ همه مردمانی هستند که در جایجای جهان از یافتهها و آثار بهجای مانده از آنان بهره میگیرند. بخش اعظمی از خبرهای فرهنگی روز گذشته با جملاتی ازایندست آغازشده بود که:«یکی از ستونهای استوار زبان و فرهنگ فارسی در حوزه کشورهای فارسیزبان ایران، افغانستان و تاجیکستان، چشم از جهان پوشید.» ساعاتی بعد از انتشار این خبر نهتنها مردم، بلکه حتی چهرههای شاخص حوزههای مختلف نظیر ادبیات، حوزههای فرهنگی، سیاسی و... درگذشت رهنورد زریاب را ضایعهای جبرانناپذیر برای زبان فارسی خواندند. آنطور که در بخشی از خبر ایرنا آمده «عبدالله عبدالله»، رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان لحظاتی پس از انتشار خبر مرگ زریاب نوشت که نویسنده و چهره فرهنگی پرآوازه افغانستان در کابل درگذشت. اما در اشاره به دیگر واکنشها، «عبدالطیف نظری» رئیس دانشگاه غرجستان و سیاستمدار افغانستانی در فیسبوک خود نوشت که مقام بلند و شامخ ادب پارسی جاودانه شد و این طلایه دار ادب و فرهنگ معاصر کشور نقش برجستهای در اعتلای فرهنگی کشور ایفا کرد. از رهنورد زریاب بیش از یکصد داستان کوتاه و چند رمان به یادگار مانده که برخی از آنها نظیر «چون آوازی از میان قرنها»، «مرد کوهستان»، «دوستی از شهر دور»، «نقشها و پندارها» منتشرشده است. این ادیب افغانستانی را اهالی فرهنگ یکی از مؤثرترین نویسندگان معاصر حیطه جغرافیای زبان فارسی میدانند. او طی زندگی حرفهای خود مقالههای متعددی هم درباره صادق هدایت و بزرگ علوی نوشته، بخشی از نوشتههای رهنورد زریاب به زبان روسی هم ترجمهشده است. رهنورد زریاب تا کارشناسی روزنامهنگاری را در دانشگاه کابل خوانده و ادامه تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه ویلز جنوبی بریتانیا سپری کرده؛ او به زبان انگلیسی تسلط داشت و در فلسفه، روانشناسی و جامعهشناسی مطالعاتی زیاد داشت. طی سفر رهنورد زریاب به ایران مصاحبه ای با او داشتیم، مصاحبهای که متن کامل آن به تاریخ چهارم اسفندماه سال 94 روزنامه ایران- صفحه ادبیات در دسترس است. او در این گفتوگو ایران بزرگ فرهنگی را فراتر از هر مرزبندی سیاسی- جغرافیایی، موطن مشترک خود با ایرانیان و دیگر کشورهای شریک درگذشته تاریخی این سرزمین پهناور میدانست. فعالیتهای دلسوزانهاش برای وی لقب شاملوی افغانستان را هم بهدنبال داشته که البته خودش آن را اغراقآمیز و بهدوراز واقعیت خواند. بخش اعظمی از گفتوگوی من با او درباره افغانستان و هموطنانش بود که البته خلاصهای از آن در مصاحبه درج شد؛ وقتی بحث به افغانستان پیش از قدرت گرفتن گروههای افراطی همچون طالبان رسید اندوهگین از آرزوی دیرینهاش گفت؛ اینکه زادگاهش به مدد جوانان افغانستانی دوباره رنگ آرامش ببیند؛ در حیطه ادبیات اما یکی از خواستههای قلبیاش دیدار با خواجه حافظ شیرازی در حافظیه بود، آن روزهایی که به ایران آمده بود اینجا را سرزمینی میدانست که دلبستگیهای بسیار به آن دارد و بیگانه با مردمانش نیست وقتی بحث مرزبندیهای سیاسی و جدایی میان مردمانی به میان آمد که پیشتر جزئی از ایران بزرگ فرهنگی بودند به مصرعی اشاره کرد که طی برنامهای ادبی در دانشگاه فردوسی مشهد میشنود و آن را خطاب به اهالی فرهنگ کشورهای همسایه، آنهم فارغ از مرزبندیهای سیاسی و جغرافیایی خواند؛ مصرعی از شاعری افغانستانی:«هرکجا مرز کشیدند شما پل بزنید.»

خط پیوند دو ملت
- روحانی : فرهنگ و تاریخ ما در هم تنیده است به همان نسبت باید بازار و اقتصادمان هم در هم تنیده شود و لازمه آن زیرساخت ها است
-اشرف غنی :افتتاح این پروژه تاریخی بی تردید گام مهمی در جهت جهش همکاری های اقتصادی دو کشور خواهد بود
در سیوششمین هفته از افتتاح طرحهای ملی و زیربنایی کشور با شعار تدبیر و امید برای جهش تولید، قطعات یک، دو و سه راهآهن خواف - هرات با دستور رؤسای جمهوری اسلامی ایران و افغانستان افتتاح و به بهرهبرداری رسید. رؤسای جمهوری اسلامی ایران و افغانستان، اتصال خط آهن ایران-افغانستان را گامی ارزنده در مسیر استحکام بیشتر پیوندها و همکاریهای دو ملت و دو دولت ایران و افغانستان دانستند و تأکید کردند که روز افتتاح خط آهن بهعنوان یکی از روزهای تاریخی در روابط دو ملت بزرگ ایران و افغانستان در یادها خواهد ماند.
اتصال راهآهن ایران به کشور افغانستان پنجشنبه گذشته بهصورت رسمی و با حضور رؤسای جمهوری دو کشور بهصورت ویدئوکنفرانسی به بهرهبرداری رسید. افتتاح این خط آهن نه تنها موجب رشد و توسعه تجارت در دوکشور است بلکه حمل کالاهای تجاری برای کشورهای منطقه و جهان در زمان کم، هزینه پایینتر و با امنیت بیشتر از این خط آهن بهعنوان بخشی از کریدور ترانزیتی شرق-به غرب میسر میشود.
حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، روز پنجشنبه 20 آذرماه، در مراسم بهرهبرداری از راهآهن خواف - هرات اظهارداشت که افتتاح این پروژه تاریخی گام مهمی در مسیر احیا و جهش همکاریهای مشترک دو کشور خواهد بود.رئیسجمهوری ایران این روز را روز سلام، رحمت و گشایش برای دو ملت بزرگ افغانستان و ایران دانست؛ «دو ملتی که از یک ریشه، تاریخ، فرهنگ و از یک منطقه در طول تاریخ، برادری و همسایگی خود را بهعنوان بهترین یاران یکدیگر حفظ کردهاند.اتصال و پیوند ما همیشه از طریق دل ها، اندیشهها، فرهنگها، رفتارها و تلاشهای مشترکمان بوده است و امروز ریل راهآهن این پیوند را مستحکمتر میکند.»
رئیس جمهوری افغانستان نیز در این مراسم، بهرهبرداری از پروژه تاریخی و حیاتی خط آهن خواف - هرات را نتیجه تلاشهای خستگیناپذیر هر دو کشور در عرصه اتصال منطقه و رسیدن به رفاه اقتصادی آینده دانست. او گفت: «آرزو داشتم که در افتتاح این پروژه بزرگ بهصورت حضوری شرکت کنم اما محدودیت های ناشی از ویروس کرونا باعث شد تا این پروژه حیاتی را بهصورت غیرحضوری از طریق ویدئو کنفرانس افتتاح نماییم.تکمیل این پروژه مهم با وجود محدودیتهای ناشی از گسترش ویروس کرونا، نشانه بارز اراده ملی هر دو کشور و محصول زحمات شبانهروزی و جانفشانیهای مسئولان، مهندسان و کارگران و دستاندرکاران این پروژه مهم است.افتتاح این پروژه تاریخی بیتردید گام مهمی در جهت جهش همکاریهای اقتصادی دو کشور خواهد بود.»
توسعه و ثبات افغانستان توسعه و ثبات ایران و منطقه
روحانی در مراسم بهرهبرداری از راهآهن ایران-افغانستان گفت: بیستم آذر یک روز تاریخی و به یاد ماندنی برای تاریخ دو کشور بزرگ ایران و افغانستان است و تاریخ 20 آذر 1399، 10 دسامبر 2020، 24 ربیعالثانی 1442 در یاد وخاطره دوملت خواهد ماند. این تاریخ، تاریخ اتصال دو سرزمین دوست از طریق راهآهن با اعدادی است که برای ایرانیها با میمنت و مبارکی است. ما 20 را بهعنوان نمره عالی و خوب میدانیم و به کسی که خیلی کار خوب انجام داده، میگوییم نمرهاش 20 است و امروز سه تا 20 داریم، 20 آذر و همچنین دسامبر 2020، بنابراین این خط تاریخی ما با 3، 20 آغاز و شروع شده است.
روحانی افزود: روابط دو کشور بهعنوان دو کشور برادر و مسلمان، همسایه و دوست، تنها از طریق همزبانی نیست، از طریق همدلی هم است که گفت همدلی از همزبانی خوشتر است و امروز در گامی هم بالاتر دارای همسرنوشتی هستیم. سرنوشت هر دو ملت یکی است. ثبات و امنیت و توسعه منطقه در سایه ثبات، امنیت و توسعه هر دو کشور است. توسعه افغانستان توسعه ما است. امنیت شما امنیت ما است و ثبات در کشور شما، ثبات ایران و ثبات همه منطقه است.
رئیسجمهوری توسعه و ثبات افغانستان را توسعه و ثبات ایران و همه منطقه دانست و تأکید کرد که فرهنگ و تاریخ ایران و افغانستان در هم تنیده است و به همان نسبت باید بازار و اقتصادمان هم در هم تنیده شود و لازمه آن تأمین زیرساختها است.
رئیس جمهوری با بیان اینکه بهرهبرداری از این خط آهن بهعنوان یکی از تعهدات توسعهای ما بود که امروز به ثمر رساندیم، گفت: اراده دولت و ملت ایران، بهرهبرداری و استفاده از همه نعمات ممکن به نفع همدیگر است.
رئیسجمهوری با اشاره به وجود بیش از 900 کیلومتر مرز مشترک ایران و افغانستان، گفت: سخن گفتن از مرز به نوعی سخن گفتن از فاصله است ولی وقتی از راه، پل و رودخانه سخن میگوییم، از یگانگی و همبستگی حرف میزنیم، همبستگی که باعث رونق بیشتر زندگی مردم سختکوش و زجردیده افغانستان خواهد شد.
روحانی تأکید کرد: همیشه در کنار تاریخ و ملت افغانستان بودیم. روزی که کشور شما توسط شوروی سابق اشغال شد، همانروز امام خمینی(ره) سفیر شوروی را احضار کرد و به این سفیر گفت که کار شما غلط و اشتباه است و ملت افغانستان روزی شما را از سرزمین و وطن خودشان بیرون میرانند و در طول جهاد مردم افغانستان ملت ایران در کنار ملت افغانستان بود. پیروزی شما، پیروزی ما بود. شادی شما شادی ما بود. افتخار داریم که در طول این چهل و چند سال میزبان میلیونها مردم افغان در این سرزمین بودیم.
روحانی گفت: ما افتخار داریم در طول این چهل وچند سال گذشته میزبان میلیونها نفر از مردم افغان در سرزمین خود بودهایم. میزبانی که با آموزش رایگان برای بیش از
400 هزار دانشآموز افغانستانی و همچنین بهداشت و درمان رایگان در ماجرای همهگیری ویروس کرونا همراه بوده است.
رئیسجمهوری با بیان اینکه معتقدیم فرهنگ و تاریخ ما در هم تنیده و به همان نسبت باید اقتصاد و بازار ما هم در هم تنیده باشد، گفت: برای رساندن ارتباطات تجاری و اقتصادی به حد مطلوب اولین گام توسعه زیرساختها و توسعه راههاست.
روحانی خطاب به رئیسجمهوری افغانستان گفت: با حضور جنابعالی و نخستوزیر هند راهآهن چابهار را افتتاح کردیم که آن روز، روز تاریخی 3 ملت بود و امروز با حضور ویدئو کنفرانسی جنابعالی، راهآهن ایران به افغانستان را افتتاح کردیم که دومین راهآهن در شرق ایران است.
روحانی در ادامه با اشاره به افتتاح راهآهن چابهار از روز افتتاح این پروژه بزرگ بهعنوان روز تاریخی ایران و افغانستان و هند نام برد و گفت: امروز افتتاح راهآهن خواف - هرات بهعنوان دومین پروژه راهآهن شرقی کشور بعد از میرجاوه که ما را به پاکستان متصل کرد، شاهد یک روز تاریخی دیگر هستیم.
رئیسجمهوری با اشاره به مرزهای ریلی کشور از شمال به راهآهن سرخس، اینچهبرون در جلفا، رازی در غرب اشاره کرد و گفت: در آینده نزدیک اتصال ما از کرمانشاه به خانقین و خرمشهر به بصره توسط راهآهن از شرق به غرب متصل خواهیم شد.
روحانی با ابراز امیدواری به اینکه قطعه 4 خط آهن خواف - هرات از روزنک به هرات بزودی تکمیل و به هرات برسد از آمادگی شرکتهای ایرانی برای کمک به پیشرفت این پروژه و همچنین در ادامه اتصال راهآهن هرات به مزار شریف خبر داد و گفت: با این اتصال مردم افغانستان میتوانند میلیونها تن کالا جابهجا کنند و صدها هزار مسافر جابهجا شوند و با افتتاح قطعه 4 این خط آهن مردم هرات میتوانند براحتی به مشهدالرضا(ع) متصل و بارگاه ملکوتی این امام(ع) را زیارت کنند.با این راهآهن شما میتوانید به بنادر مهم جنوب، فعلاً به بندر امام و بندرعباس و در آینده نه چندان دور به بندر چابهار متصل شوید. رئیسجمهوری در ادامه با بیان اینکه ما این راهآهن را بهعنوان یکی از تعهدات توسعهای خود به ثمر رساندیم، گفت: زمانی به تعهد خود عمل کردیم که در شرایط تحریم ظالمانه امریکا قرار داریم و آنها بهعنوان تروریست اقتصادی میخواستند مسیرهای حرکت توسعه کشور ما را ببندند که البته در این راه شکست خوردند و طراح این طرح غلط سرنگون شد. امیدواریم در آینده این اشتباه ها توسط حاکمان بعدی کاخ سفید جبران شود.
روحانی افزود: ما در شرایط جنگ اقتصادی همه تعهدات اقتصادی خود را انجام دادهایم و پنجشنبه هر هفته افتتاحهای ملی را انجام دادهایم که این هفته، هفته سی و ششم افتتاحهاست که ویژگی خاصی برای دو ملت دارد.
رئیسجمهوری کاهش هزینه حمل و نقل، کاهش ترافیک مرزی و تسهیل در حملونقل کالا و توسعه روابط تجاری و اقتصادی را از مزایای راهآهن خواف - هرات عنوان کرد و گفت: این خط آهن مسیر ترانزیت کالا را برای مردم افغانستان هموار میکند.
دکتر روحانی همچنین خاطرنشان کرد: همچنان برای برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت و بلندمدت برای عزیزان در وزارت فواید عامه افغانستان برای بهرهبرداری بهتر از راهآهن متعهد هستیم.
رئیسجمهوری از همه کسانی که در به بهرهبرداری رسیدن این پروژه مهم در کشور تلاش کردند از جمله وزارت راه و وزارت امور خارجه قدردانی کرد و یاد و خاطره کسانی را که در راه به ثمر رسیدن این پروژه مهم جان خود را از دست داده یا مجروح شدند، گرامی داشت.
دکتر روحانی همچنین تأکید کرد روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران و افغانستان برای همیشه برقرار خواهد بود و امیدوارم با تشکیل هرچه سریعتر کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور همکاریها تداوم یابد.
بزرگترین تحول اقتصادی
رئیس جمهوری افغانستان نیز در سخنانی از افتتاح راهآهن خواف - هرات بهعنوان یک روز تاریخی در روابط دو کشور نام برد و گفت: امروز شاهد افتتاح پروژهای هستیم که با اراده مشترک دو کشور برای بهرهبرداری مشترک و توسعه همکاریهای تجاری محقق شد.
رئیسجمهوری افغانستان راهآهن را مفیدترین، سریعترین و ارزانترین راه حملونقل تجارت و ترانزیت کالا عنوان کرد و گفت: جمهوری اسلامی ایران نخستین کشوری بود که از طرح توسعه راهآهن افغانستان استقبال و با ما همکاری کرد و مردم ما همواره قدردان این تصمیم تاریخی کشور دوست و همسایه ایران هستند.
اشرف غنی با اشاره به اهمیت توسعه خط آهن و شبکه ریلی در افغانستان و اقدامات انجام شده در این زمینه گفت: افتتاح خط آهن خواف - هرات و اتصال دو کشور ایران و افغانستان از طریق شبکه ریلی در حالی است که قاره آسیا امروز شاهد بزرگترین تحول اقتصادی در جهان است و توسعه تجارت در بین کشورهای آسیایی را شاهد هستیم.
رئیسجمهوری افغانستان تأکید کرد: امروز با شرایط حاکم بر جهان ناشی از ویروس کووید 19 ضرورت دارد که کشورهای منطقه با دیدگاه مشترک و اقدام هماهنگ برای استفاده بهینه از منابع طبیعی و امکانات منطقه خود تلاش کنند.
اشرف غنی تأکید کرد: افغانستان خواستار توسعه سرمایهگذاری و تجارت با همسایگان، کشورهای منطقه و جهان است و دوستی با دوام با این کشورها سیاست ماست که در این میان کشور دوست و همسایه ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است.
رئیسجمهوری افغانستان با قدردانی از حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از این کشور در مقاطع مختلف، گفت: از هدیه گرانبهای دولت و ملت ایران به افغانستان تشکر و قدردانی میکنم و از همه کسانی که دربه ثمر رسیدن این پروژه ملی تلاش کردند، سپاسگزارم.
جابهجایی ۶ میلیون تن بار در سال
در مراسم بهرهبرداری از راهآهن خواف-هرات، محمد اسلامی، وزیر راه و شهرسازی با اعلام اینکه هدفگذاری ایران رسیدن به ترانزیت سالانه ۵۰ میلیون تن بار در سال است، گفت: راهآهن خواف- هرات فرصت مناسبی برای تجار ایران و افغانستان فراهم کرده است.
وزیر راه و شهرسازی گفت: شعار «دو ملت، یک فرهنگ، یک تاریخ» شعار زیبا و ماندگاری است که در این عرصه کمک میکند تا همواره بتوانیم پیوندهای دوستی و همکاری دو ملت را گسترش روزافزون دهیم.
اسلامی افزود: این خط ریلی با قابلیت جابهجایی ۶میلیون تن بار در سال و یک میلیون مسافر در سال به دومین مرکز جمعیتی کشور افغانستان متصل شده است و امروز که این خط برقرار میشود سهم بزرگی در ترانزیت برای کشور افغانستان و برای تبادلات بین دو کشور و تجارایران و افغانستان فراهم میکنیم.
اسلامی توضیح داد: در سالجاری بیش از ۱۰ میلیون تن بار ترانزیتی بین دو کشور، کشورهای منطقه و بنادر جنوبی و شمالی و کریدور شرق- غرب و شمال- جنوب تبادل شد. هدفگذاری برای رسیدن به ۵۰ میلیون تن بار در سال برای ترانزیت است که در دستور کار قرار دارد و با این روش، سهم قابلملاحظهای در افغانستان و از طریق افغانستان و بالعکس به نقاط مختلف جهان فراهم میشود.
وی خاطرنشان کرد: بارهایی که امروز این خط ریلی با فرمان رؤسای جمهوری اسلامی ایران و افغانستان جابهجا میکنند، حکایت از استقبال فوری و کمنظیر افغانستان است. از طریق این مسیر، بار ترانزیتی به اروپا جابه جا میشود و ما امروز میتوانیم سهم بزرگتری را در گسترش تجارت ریلی برای دو کشور فراهم کنیم.
برش
مشخصات راهآهن ایران-افغانستان
اجرای قطعات یک، دو و سه راهآهن خواف - هرات به طول 140 کیلومتر یکهزار و 800 میلیارد تومان هزینه داشته است. راهآهن خواف - هرات 225 کیلومتر طول دارد که عملیات اجرایی آن در 4 قطعه اجرا میشود. قطعات یک و دو به طول 78 کیلومتر در خاک ایران و از شهرستان خواف تا مرز شمتیق خراسان رضوی است و قطعات 3 و 4 این خط آهن بهطول 147 کیلومتر در خاک افغانستان از شمتیق تا روزنک به طول 62 کیلومتر و از روزنک تا شهر هرات 85 کیلومتر است که امروز 140 کیلومتر از آن افتتاح شد.
اهداف طرح
توسعه و تقویت روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران و افغانستان با تسهیل صادرات و واردات کالا و مسافر بین دو کشور، دسترسی مناسب ریلی کشور افغانستان از طریق جمهوری اسلامی ایران به دیگر مناطق بینالمللی اعم از آبهای آزاد جنوب، منطقه قفقاز، ترکیه، عراق و اروپا و همچنین امکان توسعه و ایجاد کریدور ریلی از هرات به مزار شریف در شمال شرق افغانستان از اهداف این طرح ملی است. پوشش خدمات ترابری ریلی برای حدود 1.5 میلیون نفر از مردم کشور افغانستان در منطقه هرات، خروج از انزوای جغرافیایی منطقه سنگان در خاک ایران و شهر هرات در افغانستان، شکوفایی فعالیتهای عمرانی و اقتصادی منطقه شمال غرب افغانستان، کاهش هزینه نسبی حملونقل و همچنین رفع انحصار حمل کالا از حملونقل جادهای، کاهش مصرف سوخت در مقایسه با حملونقل جادهای و افزایش ایمنی در ترابری منطقه از دیگر اهداف این طرح است.
اتصال راهآهن ایران به کشور افغانستان پنجشنبه گذشته بهصورت رسمی و با حضور رؤسای جمهوری دو کشور بهصورت ویدئوکنفرانسی به بهرهبرداری رسید. افتتاح این خط آهن نه تنها موجب رشد و توسعه تجارت در دوکشور است بلکه حمل کالاهای تجاری برای کشورهای منطقه و جهان در زمان کم، هزینه پایینتر و با امنیت بیشتر از این خط آهن بهعنوان بخشی از کریدور ترانزیتی شرق-به غرب میسر میشود.
حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، روز پنجشنبه 20 آذرماه، در مراسم بهرهبرداری از راهآهن خواف - هرات اظهارداشت که افتتاح این پروژه تاریخی گام مهمی در مسیر احیا و جهش همکاریهای مشترک دو کشور خواهد بود.رئیسجمهوری ایران این روز را روز سلام، رحمت و گشایش برای دو ملت بزرگ افغانستان و ایران دانست؛ «دو ملتی که از یک ریشه، تاریخ، فرهنگ و از یک منطقه در طول تاریخ، برادری و همسایگی خود را بهعنوان بهترین یاران یکدیگر حفظ کردهاند.اتصال و پیوند ما همیشه از طریق دل ها، اندیشهها، فرهنگها، رفتارها و تلاشهای مشترکمان بوده است و امروز ریل راهآهن این پیوند را مستحکمتر میکند.»
رئیس جمهوری افغانستان نیز در این مراسم، بهرهبرداری از پروژه تاریخی و حیاتی خط آهن خواف - هرات را نتیجه تلاشهای خستگیناپذیر هر دو کشور در عرصه اتصال منطقه و رسیدن به رفاه اقتصادی آینده دانست. او گفت: «آرزو داشتم که در افتتاح این پروژه بزرگ بهصورت حضوری شرکت کنم اما محدودیت های ناشی از ویروس کرونا باعث شد تا این پروژه حیاتی را بهصورت غیرحضوری از طریق ویدئو کنفرانس افتتاح نماییم.تکمیل این پروژه مهم با وجود محدودیتهای ناشی از گسترش ویروس کرونا، نشانه بارز اراده ملی هر دو کشور و محصول زحمات شبانهروزی و جانفشانیهای مسئولان، مهندسان و کارگران و دستاندرکاران این پروژه مهم است.افتتاح این پروژه تاریخی بیتردید گام مهمی در جهت جهش همکاریهای اقتصادی دو کشور خواهد بود.»
توسعه و ثبات افغانستان توسعه و ثبات ایران و منطقه
روحانی در مراسم بهرهبرداری از راهآهن ایران-افغانستان گفت: بیستم آذر یک روز تاریخی و به یاد ماندنی برای تاریخ دو کشور بزرگ ایران و افغانستان است و تاریخ 20 آذر 1399، 10 دسامبر 2020، 24 ربیعالثانی 1442 در یاد وخاطره دوملت خواهد ماند. این تاریخ، تاریخ اتصال دو سرزمین دوست از طریق راهآهن با اعدادی است که برای ایرانیها با میمنت و مبارکی است. ما 20 را بهعنوان نمره عالی و خوب میدانیم و به کسی که خیلی کار خوب انجام داده، میگوییم نمرهاش 20 است و امروز سه تا 20 داریم، 20 آذر و همچنین دسامبر 2020، بنابراین این خط تاریخی ما با 3، 20 آغاز و شروع شده است.
روحانی افزود: روابط دو کشور بهعنوان دو کشور برادر و مسلمان، همسایه و دوست، تنها از طریق همزبانی نیست، از طریق همدلی هم است که گفت همدلی از همزبانی خوشتر است و امروز در گامی هم بالاتر دارای همسرنوشتی هستیم. سرنوشت هر دو ملت یکی است. ثبات و امنیت و توسعه منطقه در سایه ثبات، امنیت و توسعه هر دو کشور است. توسعه افغانستان توسعه ما است. امنیت شما امنیت ما است و ثبات در کشور شما، ثبات ایران و ثبات همه منطقه است.
رئیسجمهوری توسعه و ثبات افغانستان را توسعه و ثبات ایران و همه منطقه دانست و تأکید کرد که فرهنگ و تاریخ ایران و افغانستان در هم تنیده است و به همان نسبت باید بازار و اقتصادمان هم در هم تنیده شود و لازمه آن تأمین زیرساختها است.
رئیس جمهوری با بیان اینکه بهرهبرداری از این خط آهن بهعنوان یکی از تعهدات توسعهای ما بود که امروز به ثمر رساندیم، گفت: اراده دولت و ملت ایران، بهرهبرداری و استفاده از همه نعمات ممکن به نفع همدیگر است.
رئیسجمهوری با اشاره به وجود بیش از 900 کیلومتر مرز مشترک ایران و افغانستان، گفت: سخن گفتن از مرز به نوعی سخن گفتن از فاصله است ولی وقتی از راه، پل و رودخانه سخن میگوییم، از یگانگی و همبستگی حرف میزنیم، همبستگی که باعث رونق بیشتر زندگی مردم سختکوش و زجردیده افغانستان خواهد شد.
روحانی تأکید کرد: همیشه در کنار تاریخ و ملت افغانستان بودیم. روزی که کشور شما توسط شوروی سابق اشغال شد، همانروز امام خمینی(ره) سفیر شوروی را احضار کرد و به این سفیر گفت که کار شما غلط و اشتباه است و ملت افغانستان روزی شما را از سرزمین و وطن خودشان بیرون میرانند و در طول جهاد مردم افغانستان ملت ایران در کنار ملت افغانستان بود. پیروزی شما، پیروزی ما بود. شادی شما شادی ما بود. افتخار داریم که در طول این چهل و چند سال میزبان میلیونها مردم افغان در این سرزمین بودیم.
روحانی گفت: ما افتخار داریم در طول این چهل وچند سال گذشته میزبان میلیونها نفر از مردم افغان در سرزمین خود بودهایم. میزبانی که با آموزش رایگان برای بیش از
400 هزار دانشآموز افغانستانی و همچنین بهداشت و درمان رایگان در ماجرای همهگیری ویروس کرونا همراه بوده است.
رئیسجمهوری با بیان اینکه معتقدیم فرهنگ و تاریخ ما در هم تنیده و به همان نسبت باید اقتصاد و بازار ما هم در هم تنیده باشد، گفت: برای رساندن ارتباطات تجاری و اقتصادی به حد مطلوب اولین گام توسعه زیرساختها و توسعه راههاست.
روحانی خطاب به رئیسجمهوری افغانستان گفت: با حضور جنابعالی و نخستوزیر هند راهآهن چابهار را افتتاح کردیم که آن روز، روز تاریخی 3 ملت بود و امروز با حضور ویدئو کنفرانسی جنابعالی، راهآهن ایران به افغانستان را افتتاح کردیم که دومین راهآهن در شرق ایران است.
روحانی در ادامه با اشاره به افتتاح راهآهن چابهار از روز افتتاح این پروژه بزرگ بهعنوان روز تاریخی ایران و افغانستان و هند نام برد و گفت: امروز افتتاح راهآهن خواف - هرات بهعنوان دومین پروژه راهآهن شرقی کشور بعد از میرجاوه که ما را به پاکستان متصل کرد، شاهد یک روز تاریخی دیگر هستیم.
رئیسجمهوری با اشاره به مرزهای ریلی کشور از شمال به راهآهن سرخس، اینچهبرون در جلفا، رازی در غرب اشاره کرد و گفت: در آینده نزدیک اتصال ما از کرمانشاه به خانقین و خرمشهر به بصره توسط راهآهن از شرق به غرب متصل خواهیم شد.
روحانی با ابراز امیدواری به اینکه قطعه 4 خط آهن خواف - هرات از روزنک به هرات بزودی تکمیل و به هرات برسد از آمادگی شرکتهای ایرانی برای کمک به پیشرفت این پروژه و همچنین در ادامه اتصال راهآهن هرات به مزار شریف خبر داد و گفت: با این اتصال مردم افغانستان میتوانند میلیونها تن کالا جابهجا کنند و صدها هزار مسافر جابهجا شوند و با افتتاح قطعه 4 این خط آهن مردم هرات میتوانند براحتی به مشهدالرضا(ع) متصل و بارگاه ملکوتی این امام(ع) را زیارت کنند.با این راهآهن شما میتوانید به بنادر مهم جنوب، فعلاً به بندر امام و بندرعباس و در آینده نه چندان دور به بندر چابهار متصل شوید. رئیسجمهوری در ادامه با بیان اینکه ما این راهآهن را بهعنوان یکی از تعهدات توسعهای خود به ثمر رساندیم، گفت: زمانی به تعهد خود عمل کردیم که در شرایط تحریم ظالمانه امریکا قرار داریم و آنها بهعنوان تروریست اقتصادی میخواستند مسیرهای حرکت توسعه کشور ما را ببندند که البته در این راه شکست خوردند و طراح این طرح غلط سرنگون شد. امیدواریم در آینده این اشتباه ها توسط حاکمان بعدی کاخ سفید جبران شود.
روحانی افزود: ما در شرایط جنگ اقتصادی همه تعهدات اقتصادی خود را انجام دادهایم و پنجشنبه هر هفته افتتاحهای ملی را انجام دادهایم که این هفته، هفته سی و ششم افتتاحهاست که ویژگی خاصی برای دو ملت دارد.
رئیسجمهوری کاهش هزینه حمل و نقل، کاهش ترافیک مرزی و تسهیل در حملونقل کالا و توسعه روابط تجاری و اقتصادی را از مزایای راهآهن خواف - هرات عنوان کرد و گفت: این خط آهن مسیر ترانزیت کالا را برای مردم افغانستان هموار میکند.
دکتر روحانی همچنین خاطرنشان کرد: همچنان برای برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت و بلندمدت برای عزیزان در وزارت فواید عامه افغانستان برای بهرهبرداری بهتر از راهآهن متعهد هستیم.
رئیسجمهوری از همه کسانی که در به بهرهبرداری رسیدن این پروژه مهم در کشور تلاش کردند از جمله وزارت راه و وزارت امور خارجه قدردانی کرد و یاد و خاطره کسانی را که در راه به ثمر رسیدن این پروژه مهم جان خود را از دست داده یا مجروح شدند، گرامی داشت.
دکتر روحانی همچنین تأکید کرد روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران و افغانستان برای همیشه برقرار خواهد بود و امیدوارم با تشکیل هرچه سریعتر کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور همکاریها تداوم یابد.
بزرگترین تحول اقتصادی
رئیس جمهوری افغانستان نیز در سخنانی از افتتاح راهآهن خواف - هرات بهعنوان یک روز تاریخی در روابط دو کشور نام برد و گفت: امروز شاهد افتتاح پروژهای هستیم که با اراده مشترک دو کشور برای بهرهبرداری مشترک و توسعه همکاریهای تجاری محقق شد.
رئیسجمهوری افغانستان راهآهن را مفیدترین، سریعترین و ارزانترین راه حملونقل تجارت و ترانزیت کالا عنوان کرد و گفت: جمهوری اسلامی ایران نخستین کشوری بود که از طرح توسعه راهآهن افغانستان استقبال و با ما همکاری کرد و مردم ما همواره قدردان این تصمیم تاریخی کشور دوست و همسایه ایران هستند.
اشرف غنی با اشاره به اهمیت توسعه خط آهن و شبکه ریلی در افغانستان و اقدامات انجام شده در این زمینه گفت: افتتاح خط آهن خواف - هرات و اتصال دو کشور ایران و افغانستان از طریق شبکه ریلی در حالی است که قاره آسیا امروز شاهد بزرگترین تحول اقتصادی در جهان است و توسعه تجارت در بین کشورهای آسیایی را شاهد هستیم.
رئیسجمهوری افغانستان تأکید کرد: امروز با شرایط حاکم بر جهان ناشی از ویروس کووید 19 ضرورت دارد که کشورهای منطقه با دیدگاه مشترک و اقدام هماهنگ برای استفاده بهینه از منابع طبیعی و امکانات منطقه خود تلاش کنند.
اشرف غنی تأکید کرد: افغانستان خواستار توسعه سرمایهگذاری و تجارت با همسایگان، کشورهای منطقه و جهان است و دوستی با دوام با این کشورها سیاست ماست که در این میان کشور دوست و همسایه ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است.
رئیسجمهوری افغانستان با قدردانی از حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از این کشور در مقاطع مختلف، گفت: از هدیه گرانبهای دولت و ملت ایران به افغانستان تشکر و قدردانی میکنم و از همه کسانی که دربه ثمر رسیدن این پروژه ملی تلاش کردند، سپاسگزارم.
جابهجایی ۶ میلیون تن بار در سال
در مراسم بهرهبرداری از راهآهن خواف-هرات، محمد اسلامی، وزیر راه و شهرسازی با اعلام اینکه هدفگذاری ایران رسیدن به ترانزیت سالانه ۵۰ میلیون تن بار در سال است، گفت: راهآهن خواف- هرات فرصت مناسبی برای تجار ایران و افغانستان فراهم کرده است.
وزیر راه و شهرسازی گفت: شعار «دو ملت، یک فرهنگ، یک تاریخ» شعار زیبا و ماندگاری است که در این عرصه کمک میکند تا همواره بتوانیم پیوندهای دوستی و همکاری دو ملت را گسترش روزافزون دهیم.
اسلامی افزود: این خط ریلی با قابلیت جابهجایی ۶میلیون تن بار در سال و یک میلیون مسافر در سال به دومین مرکز جمعیتی کشور افغانستان متصل شده است و امروز که این خط برقرار میشود سهم بزرگی در ترانزیت برای کشور افغانستان و برای تبادلات بین دو کشور و تجارایران و افغانستان فراهم میکنیم.
اسلامی توضیح داد: در سالجاری بیش از ۱۰ میلیون تن بار ترانزیتی بین دو کشور، کشورهای منطقه و بنادر جنوبی و شمالی و کریدور شرق- غرب و شمال- جنوب تبادل شد. هدفگذاری برای رسیدن به ۵۰ میلیون تن بار در سال برای ترانزیت است که در دستور کار قرار دارد و با این روش، سهم قابلملاحظهای در افغانستان و از طریق افغانستان و بالعکس به نقاط مختلف جهان فراهم میشود.
وی خاطرنشان کرد: بارهایی که امروز این خط ریلی با فرمان رؤسای جمهوری اسلامی ایران و افغانستان جابهجا میکنند، حکایت از استقبال فوری و کمنظیر افغانستان است. از طریق این مسیر، بار ترانزیتی به اروپا جابه جا میشود و ما امروز میتوانیم سهم بزرگتری را در گسترش تجارت ریلی برای دو کشور فراهم کنیم.
برش
مشخصات راهآهن ایران-افغانستان
اجرای قطعات یک، دو و سه راهآهن خواف - هرات به طول 140 کیلومتر یکهزار و 800 میلیارد تومان هزینه داشته است. راهآهن خواف - هرات 225 کیلومتر طول دارد که عملیات اجرایی آن در 4 قطعه اجرا میشود. قطعات یک و دو به طول 78 کیلومتر در خاک ایران و از شهرستان خواف تا مرز شمتیق خراسان رضوی است و قطعات 3 و 4 این خط آهن بهطول 147 کیلومتر در خاک افغانستان از شمتیق تا روزنک به طول 62 کیلومتر و از روزنک تا شهر هرات 85 کیلومتر است که امروز 140 کیلومتر از آن افتتاح شد.
اهداف طرح
توسعه و تقویت روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران و افغانستان با تسهیل صادرات و واردات کالا و مسافر بین دو کشور، دسترسی مناسب ریلی کشور افغانستان از طریق جمهوری اسلامی ایران به دیگر مناطق بینالمللی اعم از آبهای آزاد جنوب، منطقه قفقاز، ترکیه، عراق و اروپا و همچنین امکان توسعه و ایجاد کریدور ریلی از هرات به مزار شریف در شمال شرق افغانستان از اهداف این طرح ملی است. پوشش خدمات ترابری ریلی برای حدود 1.5 میلیون نفر از مردم کشور افغانستان در منطقه هرات، خروج از انزوای جغرافیایی منطقه سنگان در خاک ایران و شهر هرات در افغانستان، شکوفایی فعالیتهای عمرانی و اقتصادی منطقه شمال غرب افغانستان، کاهش هزینه نسبی حملونقل و همچنین رفع انحصار حمل کالا از حملونقل جادهای، کاهش مصرف سوخت در مقایسه با حملونقل جادهای و افزایش ایمنی در ترابری منطقه از دیگر اهداف این طرح است.

آذربایجان عزیز ما
- ظریف : به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است!
- سفیر ترکیه به وزارت خارجه احضار شد
گروه سیاسی/ سخنان تحریکآمیز روز پنجشنبه رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه، با واکنش وزیر امور خارجه کشورمان و همینطور احضار سفیر این کشور در تهران مواجه شد. ظریف صبح دیروز در توئیتی تأکید کرد که «هیچکس نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.» این در حالی است که کاربران شبکههای اجتماعی و چهرههای مختلف در ایران نیز واکنشهای گستردهای به مواضع اخیر اردوغان داشتند. رئیس جمهوری ترکیه روز پنجشنبه در رژه نظامی که به مناسبت جشن پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ با ارمنستان برگزار شده بود، در بخشی از صحبتهای خود بخشی از یک قطعه موسیقی بومی و مردمی آذربایجان به نام «آراز آراز» را خواند که همین مسأله حاشیهساز شد. این شعر به زبان آذری به موضوع جدایی دو سوی ارس در جریان قرارداد ترکمنچای اشاره دارد، اما گروههای تجزیهطلب از آن به عنوان نمادی علیه تمامیت ارضی ایران استفاده میکنند.
در مراسم رژه روز پنجشنبه باکو همچنین به صورت تحریکآمیزی از «ارک تبریز» و «کوه سبلان» یاد شد. این رژه روز پنجشنبه و به بهانه پایان جنگ قرهباغ در شهر باکو برگزار شد. به گزارش وزارت دفاع آذربایجان، بیش از سه هزار سرباز ترکیه نیز در این مراسم رژه حضور داشتند. این رژه در حضور رؤسای جمهوری دو کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان برگزار شد. دولت ترکیه در جنگ 44 روزه اخیر جمهوریآذربایجان و ارمنستان بر سر مناطق اشغالی قرهباغ، از نظر نظامی، سیاسی و دیپلماتیک از دولت باکو حمایت کرده بود.
هشدار ظریف درباره «آذربایجان عزیز ما»
صبح دیروز محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان در واکنش به همین اتفاقات و اظهارات مداخلهجویانه رئیس جمهوری ترکیه، در توئیتر نوشت: «به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است!» ظریف تأکید کرده است: «آیا او نفهمید که علیه استقلال جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.» ظریف نخست این توئیت را به انگلیسی نوشت و پس از مدتی ترجمه فارسی آن را هم در توئیترش منتشر کرد. حسامالدین آشنا مشاور رئیس جمهوری هم در کنایهای به اردوغان و مؤسسه ضدایرانی ایرام وابسته به میت (سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه) نوشت: «نتیجه تکیه بر مشاورههای شبهاندیشکدههایی چون ایرام بهتر از این نمیشود.»
هشدار شدید وزارت خارجه
به سفیر ترکیه
ساعاتی پس از این نیز سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان از احضار سفیر ترکیه خبر داد. به گزارش فارس، سعید خطیبزاده با «مداخلهجویانه و غیرقابل قبول» خواندن اظهارات اردوغان تأکید کرد: در احضار سفیر ضمن ابلاغ مراتب اعتراض شدید به وی گفته شد که جمهوری اسلامی ایران به هیچکس اجازه مداخله در مورد تمامیت ارضی خود را نمیدهد. وی اظهار داشت: جمعه ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۹ سفیر ترکیه در تهران از سوی دستیار وزیر و مدیرکل اوراسیا به وزارت امور خارجه احضار و ضمن ابلاغ مراتب اعتراض شدید، به سفیر این کشور تأکید شد جمهوری اسلامی ایران خواستار توضیح فوری دولت ترکیه در این خصوص است. خطیبزاده افزود: در این احضار به سفیر ترکیه ابلاغ شد که دوران ادعاهای ارضی و امپراطوریهای جنگافروز و توسعهطلب سالهاست که سپری شده است. سخنگوی وزارت امور خارجه خاطرنشان کرد: به سفیر ترکیه تأکید شد جمهوری اسلامی ایران به هیچکس اجازه مداخله در مورد تمامیت ارضی خود را نمیدهد و همانطور که تاریخ پرافتخارش گواه است، درخصوص امنیت ملی خود هیچ ذرهای کوتاه نمیآید.
بسیج عمومی کاربران در دفاع از ایران
البته روز پنجشنبه و تنها ساعتی پس از انتشار سخنان اردوغان در رژه باکو، موجی از واکنشهای منفی بین کاربران ایرانی فضای مجازی به راه افتاد. بسیاری از کاربران ماجرای کودتای سال 2016 علیه اردوغان و حمایت تمامقد جمهوری اسلامی ایران از او را به وی یادآوری کردند. بخشی از کاربران نیز با یادآوری روز 21 آذرماه به عنوان سالروز شکست «فرقه دموکرات آذربایجان» یادآوری کردند که ملت ایران هیچگونه تعدی به حاکمیت ملی خود را از سوی هیچکس تحمل نخواهند کرد. از دیگر موارد مورد اشاره و تأکید کاربران ایرانی این نکته بود که بخشهای شمالی رود ارس زمانی خاک ایران بودند که توسط روسیه جدا شدند. تقریباً همین مضمون در توئیت وزیر امور خارجه مورد استفاده قرار گرفته بود. واکنشهای گسترده کاربران به سخنان اردوغان دیروز نیز ادامه پیدا کرد و بسیاری خواستار دادن پیام جدی و محکم ایران به این مواضع شده بودند.
یادآوری تاریخ و گذشته به اردوغان
محسن پاکآئین، سفیر اسبق ایران در جمهوری آذربایجان نیز در همین رابطه نوشت: «اردوغان با شعرخوانی در باکو نشان داد که نه تاریخ میداند نه جغرافیا، شعر را نمیشناسد و موقعیتشناس نیست. اردوغان داغ جدایی مناطق آذرینشین از ایران را تازه کرد و استقلال جمهوری آذربایجان را زیر سؤال برد. دوستی آنکارا با باکو همان دوستی خاله خرسه است. باکو باید مراقب آنکارا باشد.» دیروز همچنین محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در همین رابطه در توئیتر خود نوشت: «اگر آقای اردوغان از خواندن شعر ارس منظورش ایران بزرگ است درست است. زیرا آذربایجان در قلب ملت ایران و در کنار برادران دیگرش از قوم لر و کرد و بلوچ و عرب قرار دارد. اگر نظرش تکرار تجربه شکستخورده داعش در سوریه است حرف غلطی است.» همچنین سفیر جمهوری اسلامی ایران در اوکراین نیز در توئیتی نسبت به اظهارات اخیر اردوغان رئیس جمهوری ترکیه واکنش نشان داد. منوچهر مرادی در توئیتی نوشت: «احسنت! نظامی گنجوی شاعر بزرگ پارسیگوی ایران که برخی نابخردانه در پی مصادره او و دیگر مفاخر ایرانی هستند، چه زیبا میگوید: همه عالم تن است و ایران دل/ نیست گوینده زین قیاس خجل/چون که ایران دل زمین باشد/ دل ز تن به بود، یقین باشد.»
اعتراض به سکوت نمایندگان
در میان نمایندگان مجلس اما تا زمان تنظیم این گزارش، تنها چند نفر به اظهارات اردوغان واکنش نشان دادند. در یکی از این واکنشها، غنی نظری، نماینده خلخال و کوثر در آذربایجان شرقی در صفحه توئیتر خود نوشت: «سیاست خارجی نوعثمانیسم، اردوغان را به حدی سردرگم کرده که تاریخ منطقه را هم فراموش کرده است. اساتید تاریخ و صاحبان کرسیهای علم سیاست در ترکیه به او یادآوری کنند که آذربایجان بزرگ متعلق به کجا بود. تمامیت ارضی، خط قرمز ماست.» همچنین جلیل رحیمآبادی نماینده اهل سنت مجلس نیز در توئیتر خود، توئیت ظریف را بازنشر کرد و نوشت: «چو ایران نباشد تن من مباد...» او در توئیت دیگری هم نوشت: «مواضع اردوغان و شعارهای پانترکیسم نه تأمین کننده امنیت منطقه است و نه منطبق بر منافع و روابط دوستانه و متقابل دو کشور ایران و ترکیه. اگر بنا بر ادعای تاریخی باشد بخشهای مهمی از خاورمیانه، آسیای میانه ماورای قفقاز حتی اروپا و آفریقا، روزگاری تحت سیطره ایران بودهاند.» اردشیر مطهری، نماینده گرمسار در مجلس هم در صفحه رسمی توییتر خود در واکنش به رفتارهای «مداخلهجویانه» رئیس جمهوری ترکیه نوشت: «اردوغان دچار توهمات صدامی شده و حرفهایی زده که سبب ناراحتی مردم ایران عزیز شده است. بهتر است تاریخ هشت سال دفاع مقدس ما از سرزمینمان ایران را کامل مطالعه کند.»
روح الله متفکر آزاد نماینده تبریز، محمد محسنی بندپی نماینده نوشهر، علیرضا سلیمی نماینده محلات، احمد نادری نماینده تهران و صدیف بدری نماینده اردبیل هم از جمله نمایندگانی بودند که به این رویداد واکنش نشان دادند.
بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی و همینطور برخی سایتهای خبری به انفعال نمایندگان مجلس برای موضعگیری در این خصوص واکنش منفی نشان دادند. در همین حال چهرههای دیگری هم به این مسأله واکنش نشان دادند. از جمله عبدالله رمضانزاده سخنگوی سابق دولت اصلاحات در توئیتر خود با «جان ایران» نامیدن آذربایجان به این موضوع واکنش نشان داد و نوشت: «خلیفه عثمانی میگوید که دو سوی ارس را از هم به زور جدا کردهاند، باید به او گفت درستتر آن است که بگویی: باکو و بسیاری از مناطق اطراف آن را به زور از ایران جدا کردهاند.» همچنین سید محمد بطحایی، وزیر سابق آموزش و پرورش هم در توئیتر خود نوشت: «تهدید مرزهای جغرافیایی با تحریک عواطف قومیتی، موجب توجه ملتها به مرزهای تاریخی خواهد شد! به عنوان یک معلم پیشنهاد میکنم تا زمانی که جوانب و معانی اشارتهای ادبی را متوجه نشدیم، از آن استفاده نکنیم.»
عباس آخوندی هم در توئیتی نوشت: « این نشان از همراستایی سیاست های توسعه طلبی منطقه ای ترکیه ، همراهی جمهوری آذربایجان و راهبری و طراحی اسرائیل دارد. آذربایجان نه تنها همواره حافظ سرزمین ایران که از بانیان و ارکان اصلی تمدن ایران بوده و هست. اقدام اردوغان محکوم، ولی خود به خواب زدگان در ایران چه می گویند؟»
حمید ابوطالبی، مشاور پیشین رئیس جمهوری در توئیتر خود نوشت: «اسمیرنه و آناتولی همواره بالانسر قفقاز بوده است، از هخامنشیان تا امروز؛ یونان و ارمنستان هم در سرزمین خود نقش ایفا میکردهاند. بحرانی شدن هر دو منطقه، یعنی نقشآفرین شدن اروپا و روسیه؛ و این یعنی رویکارآمدن نظامیان در آنکارا. سیاست، پرسهزدن در کوچههای تنگ تاریخ نیست.»
در مراسم رژه روز پنجشنبه باکو همچنین به صورت تحریکآمیزی از «ارک تبریز» و «کوه سبلان» یاد شد. این رژه روز پنجشنبه و به بهانه پایان جنگ قرهباغ در شهر باکو برگزار شد. به گزارش وزارت دفاع آذربایجان، بیش از سه هزار سرباز ترکیه نیز در این مراسم رژه حضور داشتند. این رژه در حضور رؤسای جمهوری دو کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان برگزار شد. دولت ترکیه در جنگ 44 روزه اخیر جمهوریآذربایجان و ارمنستان بر سر مناطق اشغالی قرهباغ، از نظر نظامی، سیاسی و دیپلماتیک از دولت باکو حمایت کرده بود.
هشدار ظریف درباره «آذربایجان عزیز ما»
صبح دیروز محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان در واکنش به همین اتفاقات و اظهارات مداخلهجویانه رئیس جمهوری ترکیه، در توئیتر نوشت: «به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است!» ظریف تأکید کرده است: «آیا او نفهمید که علیه استقلال جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.» ظریف نخست این توئیت را به انگلیسی نوشت و پس از مدتی ترجمه فارسی آن را هم در توئیترش منتشر کرد. حسامالدین آشنا مشاور رئیس جمهوری هم در کنایهای به اردوغان و مؤسسه ضدایرانی ایرام وابسته به میت (سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه) نوشت: «نتیجه تکیه بر مشاورههای شبهاندیشکدههایی چون ایرام بهتر از این نمیشود.»
هشدار شدید وزارت خارجه
به سفیر ترکیه
ساعاتی پس از این نیز سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان از احضار سفیر ترکیه خبر داد. به گزارش فارس، سعید خطیبزاده با «مداخلهجویانه و غیرقابل قبول» خواندن اظهارات اردوغان تأکید کرد: در احضار سفیر ضمن ابلاغ مراتب اعتراض شدید به وی گفته شد که جمهوری اسلامی ایران به هیچکس اجازه مداخله در مورد تمامیت ارضی خود را نمیدهد. وی اظهار داشت: جمعه ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۹ سفیر ترکیه در تهران از سوی دستیار وزیر و مدیرکل اوراسیا به وزارت امور خارجه احضار و ضمن ابلاغ مراتب اعتراض شدید، به سفیر این کشور تأکید شد جمهوری اسلامی ایران خواستار توضیح فوری دولت ترکیه در این خصوص است. خطیبزاده افزود: در این احضار به سفیر ترکیه ابلاغ شد که دوران ادعاهای ارضی و امپراطوریهای جنگافروز و توسعهطلب سالهاست که سپری شده است. سخنگوی وزارت امور خارجه خاطرنشان کرد: به سفیر ترکیه تأکید شد جمهوری اسلامی ایران به هیچکس اجازه مداخله در مورد تمامیت ارضی خود را نمیدهد و همانطور که تاریخ پرافتخارش گواه است، درخصوص امنیت ملی خود هیچ ذرهای کوتاه نمیآید.
بسیج عمومی کاربران در دفاع از ایران
البته روز پنجشنبه و تنها ساعتی پس از انتشار سخنان اردوغان در رژه باکو، موجی از واکنشهای منفی بین کاربران ایرانی فضای مجازی به راه افتاد. بسیاری از کاربران ماجرای کودتای سال 2016 علیه اردوغان و حمایت تمامقد جمهوری اسلامی ایران از او را به وی یادآوری کردند. بخشی از کاربران نیز با یادآوری روز 21 آذرماه به عنوان سالروز شکست «فرقه دموکرات آذربایجان» یادآوری کردند که ملت ایران هیچگونه تعدی به حاکمیت ملی خود را از سوی هیچکس تحمل نخواهند کرد. از دیگر موارد مورد اشاره و تأکید کاربران ایرانی این نکته بود که بخشهای شمالی رود ارس زمانی خاک ایران بودند که توسط روسیه جدا شدند. تقریباً همین مضمون در توئیت وزیر امور خارجه مورد استفاده قرار گرفته بود. واکنشهای گسترده کاربران به سخنان اردوغان دیروز نیز ادامه پیدا کرد و بسیاری خواستار دادن پیام جدی و محکم ایران به این مواضع شده بودند.
یادآوری تاریخ و گذشته به اردوغان
محسن پاکآئین، سفیر اسبق ایران در جمهوری آذربایجان نیز در همین رابطه نوشت: «اردوغان با شعرخوانی در باکو نشان داد که نه تاریخ میداند نه جغرافیا، شعر را نمیشناسد و موقعیتشناس نیست. اردوغان داغ جدایی مناطق آذرینشین از ایران را تازه کرد و استقلال جمهوری آذربایجان را زیر سؤال برد. دوستی آنکارا با باکو همان دوستی خاله خرسه است. باکو باید مراقب آنکارا باشد.» دیروز همچنین محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در همین رابطه در توئیتر خود نوشت: «اگر آقای اردوغان از خواندن شعر ارس منظورش ایران بزرگ است درست است. زیرا آذربایجان در قلب ملت ایران و در کنار برادران دیگرش از قوم لر و کرد و بلوچ و عرب قرار دارد. اگر نظرش تکرار تجربه شکستخورده داعش در سوریه است حرف غلطی است.» همچنین سفیر جمهوری اسلامی ایران در اوکراین نیز در توئیتی نسبت به اظهارات اخیر اردوغان رئیس جمهوری ترکیه واکنش نشان داد. منوچهر مرادی در توئیتی نوشت: «احسنت! نظامی گنجوی شاعر بزرگ پارسیگوی ایران که برخی نابخردانه در پی مصادره او و دیگر مفاخر ایرانی هستند، چه زیبا میگوید: همه عالم تن است و ایران دل/ نیست گوینده زین قیاس خجل/چون که ایران دل زمین باشد/ دل ز تن به بود، یقین باشد.»
اعتراض به سکوت نمایندگان
در میان نمایندگان مجلس اما تا زمان تنظیم این گزارش، تنها چند نفر به اظهارات اردوغان واکنش نشان دادند. در یکی از این واکنشها، غنی نظری، نماینده خلخال و کوثر در آذربایجان شرقی در صفحه توئیتر خود نوشت: «سیاست خارجی نوعثمانیسم، اردوغان را به حدی سردرگم کرده که تاریخ منطقه را هم فراموش کرده است. اساتید تاریخ و صاحبان کرسیهای علم سیاست در ترکیه به او یادآوری کنند که آذربایجان بزرگ متعلق به کجا بود. تمامیت ارضی، خط قرمز ماست.» همچنین جلیل رحیمآبادی نماینده اهل سنت مجلس نیز در توئیتر خود، توئیت ظریف را بازنشر کرد و نوشت: «چو ایران نباشد تن من مباد...» او در توئیت دیگری هم نوشت: «مواضع اردوغان و شعارهای پانترکیسم نه تأمین کننده امنیت منطقه است و نه منطبق بر منافع و روابط دوستانه و متقابل دو کشور ایران و ترکیه. اگر بنا بر ادعای تاریخی باشد بخشهای مهمی از خاورمیانه، آسیای میانه ماورای قفقاز حتی اروپا و آفریقا، روزگاری تحت سیطره ایران بودهاند.» اردشیر مطهری، نماینده گرمسار در مجلس هم در صفحه رسمی توییتر خود در واکنش به رفتارهای «مداخلهجویانه» رئیس جمهوری ترکیه نوشت: «اردوغان دچار توهمات صدامی شده و حرفهایی زده که سبب ناراحتی مردم ایران عزیز شده است. بهتر است تاریخ هشت سال دفاع مقدس ما از سرزمینمان ایران را کامل مطالعه کند.»
روح الله متفکر آزاد نماینده تبریز، محمد محسنی بندپی نماینده نوشهر، علیرضا سلیمی نماینده محلات، احمد نادری نماینده تهران و صدیف بدری نماینده اردبیل هم از جمله نمایندگانی بودند که به این رویداد واکنش نشان دادند.
بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی و همینطور برخی سایتهای خبری به انفعال نمایندگان مجلس برای موضعگیری در این خصوص واکنش منفی نشان دادند. در همین حال چهرههای دیگری هم به این مسأله واکنش نشان دادند. از جمله عبدالله رمضانزاده سخنگوی سابق دولت اصلاحات در توئیتر خود با «جان ایران» نامیدن آذربایجان به این موضوع واکنش نشان داد و نوشت: «خلیفه عثمانی میگوید که دو سوی ارس را از هم به زور جدا کردهاند، باید به او گفت درستتر آن است که بگویی: باکو و بسیاری از مناطق اطراف آن را به زور از ایران جدا کردهاند.» همچنین سید محمد بطحایی، وزیر سابق آموزش و پرورش هم در توئیتر خود نوشت: «تهدید مرزهای جغرافیایی با تحریک عواطف قومیتی، موجب توجه ملتها به مرزهای تاریخی خواهد شد! به عنوان یک معلم پیشنهاد میکنم تا زمانی که جوانب و معانی اشارتهای ادبی را متوجه نشدیم، از آن استفاده نکنیم.»
عباس آخوندی هم در توئیتی نوشت: « این نشان از همراستایی سیاست های توسعه طلبی منطقه ای ترکیه ، همراهی جمهوری آذربایجان و راهبری و طراحی اسرائیل دارد. آذربایجان نه تنها همواره حافظ سرزمین ایران که از بانیان و ارکان اصلی تمدن ایران بوده و هست. اقدام اردوغان محکوم، ولی خود به خواب زدگان در ایران چه می گویند؟»
حمید ابوطالبی، مشاور پیشین رئیس جمهوری در توئیتر خود نوشت: «اسمیرنه و آناتولی همواره بالانسر قفقاز بوده است، از هخامنشیان تا امروز؛ یونان و ارمنستان هم در سرزمین خود نقش ایفا میکردهاند. بحرانی شدن هر دو منطقه، یعنی نقشآفرین شدن اروپا و روسیه؛ و این یعنی رویکارآمدن نظامیان در آنکارا. سیاست، پرسهزدن در کوچههای تنگ تاریخ نیست.»

هنوز صدای «امید» و «بخشش» شنیده میشود
حمیده امینی فرد و مهسا قوی قلب
خبرنگار
صدای «فرخ مددی مکوندی» را این روزها خیلی هایتان از شبکههای اجتماعی شنیدهاید، برخیهایتان صدای گوشی را بلند کرده و هربار از نو دوباره گوش کردهاید، نه برای اینکه یک راننده تاکسی اینترنتی، تلاش میکند تا هزینه مسافری که فهمیده کادر درمان است، بازگرداند. صدایش را شنیدهاید، چون دلتان میخواهد باور کنید در این روزگار شلوغیها و سردرگمیها و بلاتکلیفیها و چرتکه انداختنها و حساب و کتابها، چطور یک نفر دلش را آنقدر ساده میسپارد به یک کار خیر! از چند هزار تومن یک سرویس کاری میگذرد و پا روی دلی میگذارد که این روزها برای همان چند هزار تومن! دل خیلیها را شکسته است! خیلی هایتان لابد کار او را «ساده» میبینید. بله! کارش پیچیده نیست، اما چند از نفر ما حتی برای همین یک کار کوچک هم پیش قدم شدهایم؟ کرونا حالا مفهوم خیلی از کارها را برایمان تغییر داده است، تا چند ماه دیگر بماند یا برود هم یادمان نمیرود، «اسدی» آن معلم اندیمشکی را که از ارثیه یک میلیارد و 240 میلیونیاش گذشت. همان معلمی که از لیست همین قهرمانهای ملی کرونایی بیرون آمد.
خرید تلفن همراه هوشمند برای دانشآموزانش را بر خرید خانه و خودروی لوکس ترجیح داد. آیا کارش ساده بود؟! در عصری که صفهای طولانی خرید، ارزان تر به جیب زدن، مفت به چنگ آوردن، امروز احتکار کردن و فردا به چند برابر قیمت فروختن، برایمان یک لیست عجیب و غریب از دغدغههایی درست کرده که یادمان نمیآید کی، کجا و چطور از دلخوشی هایمان به نفع دیگری گذشتهایم، در همین دوره، خیلیها با یک کار به ظاهر ساده که انجامش از توان خیلیهایمان خارج است، یادمان میاندازند که دوره خیلی از کارها هنوز تمام نشده، مثل دکتر مرتضوی، جراح فک و صورت که همه حقوق دریافتیاش را که چیزی در حدود 650 میلیون تومان میشد برای خرید وسایل بهداشتی و حفاظتی کادر درمان هزینه کرد! یا مرحوم دکتر محمد آقایی پزشک میبدی که از بیماران برای ویزیت 500 تومان دریافت میکرد خودش هم بر اثر کرونا درگذشت؛ یا ماجرای آن خیر گمنام تکابی که 70 میلیون تومانش را به شورای خیرین سلامت شهرشان بخشید و هرگز هم کسی نفهمید نامش چه بود.
لیست قهرمانهای این روزهای ما به ظاهر نامشان از سادهترین اتفاقاتی بیرون میآید که شاید پیش از کرونا برایمان عادی شده بود. راننده تاکسی، کرایه سرباز از پادگان برگشته را برمیگرداند، پزشک از حق الزحمه بیمارش میگذشت، آن دیگری ماهها در محرومترین نقطه طبابت میکرد و آن معلم از کوههای صعب العبور سینه خیز رد میشد تا بلکه یک نفر، یادش بماند «انسانیت» در هر شرایطی، خواهان دارد! آن وقتها برای خیلیهایمان معمولیترین روزهای هفته بود، باور نمیکردیم که «خوب بودن» چندان هم کم هزینه نیست، تا اینکه کرونا آمد، لیست زنده ماندن را پرهزینه کرد. هر روز چند صد نفر را در جدال مرگ و زندگی قرار داد تا برای آنها این «مرگ» باشد که پیروز میدان این نابرابری میشود! کرونا که ماهها ماند، بالاخره یادمان آمد همه آن چیزهایی که داشتیم و حالا از آنها برایمان تنها یک «حسرت» باقی مانده است. برای همین صدای راننده را که از لابهلای انبوه خبرهای تلخ میشنویم، بلندتر میکنیم، چون دلمان میخواهد صدای «امید» و «اعتماد» را دوباره بشنویم. چون این روزها فقط روی سیاه همه اتفاقات را دیدهایم، خبر «مرگ» را بیش از «زندگی» دنبال کردهایم و فراموش کردهایم که ما بر خلاف آن چند هزار نفر، همچنان در کفه سنگین زندگی ماندهایم...
نگاهها باید جمعی باشد نه فردی
احمد بخارایی، جامعه شناس و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در هر جامعهای با امر مطلق مواجه نیستیم به «ایران» میگوید: همه چیز نسبی است، در جامعه با بحران اقتصادی و شکاف طبقاتی مواجه هستیم، در این شرایط بسیار نامساعد و آزاردهنده هیچ امر مطلقی نداریم که بگوییم همه افراد منافع خود را به منافع جمع ترجیح میدهند؛ ممکن است خیلیها فقط گلیم خود را از آب بیرون بکشند و به فکر دیگران نباشند. افراد تحت تأثیر ساختارها دست به رفتار میزنند، در این میان هستند، انسان هایی که همچنان ایثار میکنند، در یک جامعه سالم ساختارها آنقدر پویا و خلاق هستند که اگر رگههایی از این نوع نگاه و کنشهای دیگرخواهانه دیده شود باید آنها را تقویت کرد و اگر با تعداد کمی از این رفتارهای خیرخواهانه مواجه هستیم، باید با سیاستهای تشویقی و تنبیهی آن را گسترش دهیم. به گفته او، نگاهها باید جمعی باشد و نه فردی، باید این نوع رفتارهای انسان دوستانه ارزشمند، تعداد بالایی داشته باشد، در گذشته در جامعه ما روحیات با رنگ و بوهای مذهبی و دیگرخواهانه بیشتر بوده، شکی در آن نیست که چنین رفتارهایی دارای ارزش است و میبینیم که افرادی در جامعه کم برخوردار هستند، ولی اوج بزرگواری و ایثار را از خود نشان میدهند. بخارایی در ادامه میافزاید: مسأله مهم این است که چرا تعداد این افراد در جامعه کم است و خودخواهیها پررنگتر هستند و میبینیم که منافع فردی به منافع جمعی در برخی موارد ترجیح دارد. این جامعه شناس معتقد است: ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باید بهگونهای اثر کند که شاهد افزایش چنین رفتارهایی باشیم، چون کشور ما از پتانسیل تاریخی و فرهنگی در این خصوص برخوردار است. شاهد ابعاد مختلف ایثار در جامعه هستیم.
همه ما در یک آزمون قرار گرفتهایم
سعید معدنی، جامعه شناس هم با اشاره به اینکه نیکی کردن در زندگی هر انسانی جاری است، به «ایران» میگوید: نیکی کردن در دورانهای مختلف اشکال مختلفی دارد، در این دوره که با بحران اجتماعی با نام پاندمی کرونا روبهرو هستیم، همه اقشار جامعه، چه ثروتمند و چه فقیر دچار آسیبهایی میشوند، هرچند که افراد فقیرتر بیشتر آسیب میبینند و افراد ثروتمند چندان با بحران خاصی مواجه نمیشوند. بهگفته او، در این زمان است که، جوهره اصلی افراد مشخص میشود، دیدیم، افراد یا سازمانهایی حتی به قانونی که دولت گذاشته وقعی نمینهند، بهعنوان نمونه در مورد افزایش کرایه خانهها شاهد هستیم، برخی صاحبخانهها همچنان مستأجرها را در مضیقه میگذارند و مستأجری که در اقتصاد خود مانده است، حتی دست به شکایت هم نمیزند و به ناچار تسلیم میشود، در چنین بزنگاههایی است که ماهیت انسانی افراد مشخص میشود، در مقابل انسانهای نیکوکار و با گذشت در همین بحرانها از خود ایثارهایی با رنگ و شکلهای مختلف نشان میدهند، در همین مثالی که زده شد، احتمال دارد صاحبخانه کلاً اجاره را نگیرد یا رقمی به آن اضافه نکند، در این بازه زمانی برخی از افراد حتی از ارثیه خود گذشتند تا خرج کودکان بیبضاعت را در این بحران برعهده بگیرند، یا فردی از دریافت کرایه تاکسی میگذرد تا بتواند هرچند ناچیز باری از دوش همشهری خود بردارد، این نوع ایثار و ازخودگذشتگیها، ابعاد مختلفی دارد. معدنی در ادامه اضافه میکند: در یک نوع آزمون قرار داریم که در قرآن هم به آن اشاره شده، خداوند افراد را با چنین رفتارهایی میآزماید، حالا برخی قبول میشوند و برخی رد میشوند. آزمونها ممکن است فردی باشند یا در موارد بحرانهای اجتماعی مثل سیل، زلزله یا همین پاندمی جهانی کرونا خود را نشان دهند. به اعتقاد او، بعدها و در آینده در مورد این موضوعات جوامع قضاوت خواهند کرد و فیلمها و داستانهای مختلفی در این حوزه نوشته میشود. اگر میخواهیم جامعه به این رفتارها ادامه بدهد، باید ثروتمندان را تشویق کنیم که به فکر ضعفا باشند و این چنین است که جامعه بتدریج به ثبات نسبی خواهد رسید.

تولیدات سال کرونایی سینما
نرگس عاشوری
خبرنگار
پاییز فصل رونق تولیدات سینمایی است. هر سال در این ایام تب و تاب فیلمسازی اوج میگیرد. تلاش فیلمسازان برای رساندن فیلمهایشان به جشنواره فیلم فجر اخبار تولیدات سینمایی را پررونق میکند. اینکه امسال فضا متفاوت از سالهای قبل باشد امری طبیعی است. کرونا چرخه ساخت آثار سینمایی را کند کرده و خروجی پروانه ساخت آثار سینمایی با خروجی تولیدات برابری نمیکند با این حال اگر قرار باشد پیگیر کنجکاویبرانگیزها باشیم یا سراغ کار و نامهای آشنا برویم با فهرستی تقریباً پروپیمان روبهرو خواهیم بود. اصغر فرهادی با «قهرمان»اش، وحید جلیلوند با «شب داخلی دیوار»، نرگس آبیار با پنجمین تجربه فیلمسازیاش «ابلق» و محمدحسین مهدویان با اولین فیلم طنزش «شیشلیک» و... از جمله کارگردانهایی هستند که در این لیست قرار میگیرند. به این فهرست میتوان اسامی فیلمسازانی چون مسعود کیمیایی (خائنکشی)، نیما جاویدی (قلعه)، مانی حقیقی (تفریق)، رضا میرکریمی (نگهبان بهشت)، کمال تبریزی (با هم بریم بهشت) و.... را اضافه کرد که برای تولید آثار تازهشان دورخیز کردهاند. اگرچه تجربه چند سال اخیر سینما بویژه بعد از جشنواره سیوچهارم فیلم فجر نشان داد که نباید درگیر و مبهوت نامهای آشنا شد، فیلم اولیها این استعداد را دارند که شگفتیسازان سینما باشند. بنابراین فارغ از نامها و نشانهها در گزارش پیشرو قرار است نگاهی به آثار سینمایی داشته باشیم که مراحل مختلف تولید را میگذرانند. در نگاه کلی به وضعیت تولید فیلمهای سینمایی که مجوز تولیدشان را در سال 99 دریافت کردهاند این آثار را به چند دسته میتوان تقسیم کرد. برخی فیلمها مراحل فنی پس از تولید را پشتسر میگذارند، برخی آثار در حال فیلمبرداری هستند، بعضی تولیدشان متوقف شده و تعدادی هم در مراحل پیش تولید هستند. در این میان گمانهزنی راجع به اینکه چه فیلمهایی به جشنواره فیلم فجر میرسند مسلماً سراغ آثاری رفت که تولید را پشتسر گذاشته یا در روزهای آخر فیلمبرداری هستند.
فصل داغ سینما و تولیدات رسیده
با نیمنگاهی به فیلمهایی که اخبار ساخت آنها رسانهای شده، میتوان امید داشت وعده محمدطباطبایینژاد دبیر این دوره از جشنواره فیلم فجر تحقق یابد و حداقل 4 الی 5 فیلم خوب از تولیدات سینمای ایران به جشنواره امسال برسد. آثاری را که مراحل تدوین یا پایان فیلمبرداری را پشتسر میگذارند میتوان در فهرست تقریباً قطعی متقاضی در جشنواره قرار داد. «بدون همه چیز» به کارگردانی محسن قرایی و تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی با بازی پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، هادی حجازیفر و باران کوثری؛ کمدی اجتماعی «شیشلیک» محمدحسین مهدویان به تهیهکنندگی محمدرضا منصوری با حضور رضا عطاران، ژاله صامتی و پژمان جمشیدی؛ «شب داخلی دیوار» وحید جلیلوند به تهیهکنندگی علی جلیلوند با نقشآفرینی نوید محمدزاده و امیرآقایی، «لحظهای و دیگر هیچ» کاوه قهرمان به تهیهکنندگی سیدغلامرضا موسوی با بازی رعنا آزادی ور، مهدی پاکدل، سروش صحت و نازنین فراهانی؛ «روزی روزگاری آبادان» اولین تجربه فیلمسازی حمیدرضا آذرنگ به تهیهکنندگی عبدالله اسکندری و علی اوجی با حضور فاطمه معتمدآریا و محسن تنابنده؛ «صحنهزنی» علیرضا صمدی افشار به تهیهکنندگی مجیدرضا بالا با نقشآفرینی مهتاب کرامتی، بهرام افشاری، پیام احمدینیا، لیندا کیانی؛ «سیاهباز» حمیدرضا همتی به تهیهکنندگی سیدعلی قائم مقامی با بازی سام قریبیان، افسانه بایگان و شاهد احمدلو؛ «برای مرجان» به کارگردانی و تهیهکنندگی حمید زرگرنژاد با حضور پگاه آهنگرانی، جمشید هاشمپور، بهزاد جعفری و فریبا متخصص؛ «حکم تجدیدنظر» محمدامین کریمپور به تهیهکنندگی غلامرضا کریمی با بازی ژاله صامتی، همایون ارشادی و فرید سجادی حسینی؛ «آهو» نخستین فیلم هوشنگ گلمکانی منتقد قدیمی سینما به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی با نقشآفرینی رضا کیانیان، علی مصفا و حامد کمیلی در کنار «منفی کرونا» منیژه حکمت، «یدو» مهدی جعفری، «خورشید آن ماه» اولین تجربه کارگردانی ستاره اسکندری به تهیهکنندگی منوچهر محمدی، «بیرو» مرتضی علی عباسی به تهیهکنندگی مجید برزگر، «جگر زلیخا» مرتضی آتش زمزم به تهیهکنندگی ایرج تقیپور و «اتومبیل» حسینعلی میری رامشه به تهیهکنندگی علی عبدالعلیزاده از جمله آثاری هستند که فیلمبرداریشان تمام شده است. همچنین «ابلق» پنجمین فیلم نرگس آبیار که دی ماه سال گذشته با اسم اولیه «بیوقتی» پروانه ساخت گرفت از جمله تولیدات امسال است. در این فیلم که درامی خانوادگی است بهرام رادان، الناز شاکردوست، هوتن شکیبا و گلاره عباسی حضور دارند. البته برخی آثار همچون «بعد از اتفاق» پوریا حیدری اوره به تهیهکنندگی شهاب حسینی و «مهران» تازهترین ساخته رقیه توکلی که از تولیدات امسال هستند به دلیل نمایش در جشنواره فیلم کودک امکان حضور در جشنواره فیلم فجر را ندارند.
در مسیر فتح
«قهرمان» به کارگردانی اصغر فرهادی یکی از مهمترین تولیدات سینمایی سال است که در مرحله فیلمبرداری قرار دارد. این فیلم آنطور که طباطبایینژاد گفت بعید است به جشنواره امسال برسد. طبق اخبار در این فیلم علاوه بر امیر جدیدی و محسن تنابنده چند بازیگر بومی از شیراز حضور دارند. پیشبینی میشود اولین نمایش «قهرمان» جشنواره کن 2021 باشد. «تفریق» به کارگردانی مانی حقیقی و تهیهکنندگی مجید مطلبی با حضور ترانه علیدوستی و نوید محمدزاده در کنار «تئوری آلبرت» مریمالسادات رضوی به تهیهکنندگی جعفر آقا بابائیان، «سه روز سه قتل» مسعود امینی تیرانی به تهیهکنندگی جعفر صانعیمقدم، «زالاوا» ارسلان امیری به تهیهکنندگی روحالله برادری، «لیپار» اولین فیلم بلند سینمایی حسین ریگی به تهیهکنندگی سعید خانی و «یقه سفیدها» شهرام مسلخی از دیگر تولیدات سینمایی سال 99 در مرحله فیلمبرداری هستند.
در پیچ و خم کرونا
شیوع کرونا تولید برخی آثار را هم با چالش مواجه کرده است. از جمله آثار سینمایی که امسال مجوز ساخت گرفتهاند و با وجود انتشار اطلاعات اولیه از تولید فعلاً تولیدشان متوقف شده است میتوان به «قلعه» نیما جاویدی، «نیسان آبی» منوچهر هادی، «تگزاس 3»
مسعود اطیابی، «زیبای آرام» علی زمانی، «بیاجازه حرف نزن» رسول صانعی، «اسکورت» یوسف حاتمیکیا، «مستوفی» سیاوش اسعدی، «دومین روز پاییز» اردلان عاشوری و «خرابکاران» سید داود اطیابی اشاره کرد.
دورخیز برای تولید
در لیست فیلمسازانی که امسال پروانه ساخت فیلم تازهشان را دریافت کردهاند در کنار فیلمسازان تازهنفسی چون یوسف حاتمیکیا که علاوه بر «اسکورت» به تهیهکنندگی آزیتا موگویی، برای «شمش طلا» هم به تهیهکنندگی پدرش ابراهیم حاتمیکیا مجوز ساخت گرفته، نسلی از فیلمسازان نامآشنا و امتحان پسداده چون مسعود کیمیایی (خائنکشی)، فریدون جیرانی (میخواهم سالم زندگی کنم)، محمد مهدی عسگرپور (دختر، بهتر)، رضا میرکریمی (نگهبان شب)، کمال تبریزی (با هم بریم بهشت)، محمدعلی طالبی (خانه خودم) و بهروز شعیبی (قرار ملاقات) قرار دارند. همچنین «دسته دختران» منیر قیدی، «بولینگ» اصغر نعیمی، «پسری با ابروهای ضخیم» بهرام عظیمی، «بازی دراز» یاسمین نصرتی، «تولدت مبارک» حسینعلی پورقلیزاده، «بچههای هور» فیاض موسوی، «یک بغل دریا» بهمن کامیار، «نوه دختری» غلامرضا رمضانی، «آژیر بیصدا» سید امیر پروین حسینی، «زن خوب» اصغر بانک، «سلام بر عشق» حامد رضی، «غریزه اصلی» و «مسافر» کاظم راست گفتار، «آی با کلاه» جواد اردکانی، «طبقه یک و نیم» نوید آبدان اسماعیلی، «خوش قدم» امیر توده روستا، «سومین روز جهان» محمد مهدی رسولی، «میهمانی از کارائییب» لطفالله فراهانی، «احمد به تنهایی» حسین مهکام، «تصمیم» پناه پناهی، «در تپش شب» محمد احمدی، «خروس بیمحل» مجید مافی، «اکبر آهن» علی روئینتن، «عروسک» اصغر یوسفینژاد، «آزردگان» مهدی فرد قادری، «حلال» وحید امیرخانی، «لاله کبود» مهرشاد کارخانی، «شکار شکارچی» علی غفاری، «سلام بمبئی2» قربان محمدپور، «افسانه» اسی امین قوامی، «پدرخوانده» عزتالله وزین، «فرار مغزها» علیحسین ترابی، «بیسروصدا» مجیدرضا مصطفوی، «ماجرای مدرسه» شاهپور حسینی، «برزنگی» حسین قاسمیجامی، «لانگشاتهای شرقی» زاهد ملکی علی اوجی، «تهمتن» سید مصطفی حسینی، «سومین روز جهان» محمدمهدی رسولی، «حرف آخر» ابراهیم شفیعی، «سرقت طلایی» فرامرز شهبازیان، «قصه ماهبیبی» امین اصلانی، «محله قدیم» فرخ حسین صیدخانی، «فسیل» کریم محمد امینی، «سودا» مهرداد فرید، «بیآبان» مهرداد کوروشنیا، «ماهرخ» شهرام ابراهیمی، «شادروان» حسین نمازی، «شباهت خانوادگی» فاطمه ثقفی، «میرجاوه» آرمان زرینپور، «ملکزاده خورشید» حمید کریمیان و «گنج اژدها» اشکان رهگذر از دیگر فیلمهایی هستند که مجوز ساختشان در سال کرونایی 99 صادر شده است.
اندوختههای جشنواره
از همان زمان که احتمال برگزاری جشنواره قوت گرفت از جمله حرف و حدیثهای مطرح شده موضوع پراهمیت شرط نمایش تعداد قابل قبولی از آثار پرکیفیت در جشنواره بود اما طبق سناریوهای پیش رو سیونهمین جشنواره فیلم فجر، آثار حاضر در جشنواره گزینشی نخواهد بود و تمام آثار متقاضی داوری خواهند شد. این ویژگی از یکسو فرصتی برای دیده شدن عوامل تولیدی است که منفک از کلیت اثر، کارشان شایسته داوری و دریافت سیمرغ است و از سوی دیگر مسأله کمیت تولیدات سینمایی را حل میکند. ضمن اینکه طبق آییننامه این دوره از جشنواره فیلمهای بلند داستانی را که تولیداتشان برای بعد از سال 97 است؛ اما اکران نشده و در هیچ جشنوارهای حضور نداشتند میتوان به این فهرست اضافه کرد. بر این اساس «قاتل و وحشی» حمید نعمتالله با بازی لیلا حاتمی و امین حیایی، «مست عشق» حسن فتحی با حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر، «لامینور» داریوش مهرجویی با نقشآفرینی علی نصیریان، علی مصفا و پردیس احمدیه، «طلاخون» ابراهیم شیبانی با بازی شهاب حسینی، حسام منظور، زری خوشکام در کنار فیلمهایی چون «داستان دستانداز» کمال تبریزی، «روشن» روحالله حجازی، «ستاره بازی» هاتف علیمردانی، «سگبند» مهران احمدی، «عروسی مردم» مجید توکلی، «کارور» احمد مرادپور، و... از جمله آثاری هستند که در صورت صلاحدید تهیهکنندگان در کنار تولیدات امسال به سیونهمین جشنواره فیلم فجر میآیند.

گزارش کسب و کار بانک جهانی بازرسی میشود
سیاوش رضایی
خبرنگار
درحالی که گزارشهای سالانه «انجام کسب وکار» از سال 2005 توسط بانک جهانی برای 190 کشور جهان تهیه و منتشر میشود، اما اعتراض کشورها و همچنین تناقضات آماری دراین گزارشها باعث شد تا پس از 15 سال، موقتاً اعلام رتبهبندی از سوی این بانک متوقف شود تا پس از بررسی دوباره اطلاعات نسبت به انتشار گزارشهای دقیق اقدام شود.
هرچند در سالهای گذشته گروه کارشناسی انجام کسب و کار بانک جهانی به خطاهای موجود در گزارشهای خود اعتراف و حتی نسبت به اصلاح آنها اقدام کرده است، اما در سالهای اخیر دامنه خطاهای صورت گرفته از دایره یک خطای کارشناسی و تکنیکی فراتر رفته به طوری که این بانک به سیاسی کاری در رتبهبندی متهم شده است. درهمین زمینه برخی کشورها ازجمله شیلی و برزیل به تقلب در گزارش بانک جهانی اعتراض داشتهاند و اقتصاددان ارشد بانک جهانی نیز این گزارش را به تقلب و سوگیری سیاسی متهم کرده است.
دلایل توقف رتبهبندی کسب و کار
درهمین خصوص معاون اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی در گفتوگو با «ایران» گفت: از تابستان سال جاری براساس اعلام بانک جهانی انتشار رتبهبندی سهولت انجام کسب و کار توسط این بانک متوقف شد و بدین ترتیب آخرین گزارش این بانک مربوط به سال 2020 است، درحالی که هم اکنون باید گزارش 2021 منتشر میشد.
محمدعلی دهقان دهنوی افزود: در سالهای گذشته نیز بهصورت مکتوب به مسئولان بانک جهانی اعتراض خود را اعلام میکردیم و اعتقاد داشتیم که این بانک در رتبهبندی کشورها به مسائل سیاسی آلوده شده است.
وی تأکید کرد: سرانجام مشکلات موجود در اعلام رتبهبندی فضای کسب و کار توسط بانک جهانی مورد تأیید قرار گرفت.
به گفته وی، برای مثال برخی از کشورها که به هیچ عنوان انتظار نمیرفت که در زمینه سهولت انجام کسب و کار اقدام درخوری انجام داده باشند، در آخرین گزارش این بانک در رتبه نخست کشورهایی که بهترین عملکرد را داشته اند، قرار گرفتند. این نوع مشکلات آشکار باعث شد تا بانک جهانی در تابستان امسال اعلام کند که انتشار رتبهبندی متوقف شده است.
بازرسان وارد عمل شدند
معاون وزیراقتصاد درپاسخ به این سؤال که بانک جهانی برای ادامه کار چه برنامهای دارد، توضیح داد: برای بررسی مشکلات و سیاسی کاریها، یک گروه بازرسی به این موضوع ورود کردهاند به طوری که مستندات پنج سال اخیر را بررسی میکنند.
وی ادامه داد: این گروههای بازرسی قرار است که مستندات تمام کشورهای عضو را مورد رسیدگی و بازرسی قرار دهند که ایران هم شامل آن خواهد شد.
این درحالی است که طی سالهای اخیر اقدامات وسیعی برای بهبود فضای کسب و کار و سهولت دسترسی فعالان اقتصادی به خدمات از سوی دولت صورت گرفته است، اما به نظر میرسد مشکلات موجود در تهیه گزارشها باعث شده است تا جایگاه ایران در سهولت کسب و کار واقعی نباشد.
گفتنی است، شاخص سهولت کسبوکار از 10 زیرشاخص شامل «شروع کسبوکار»، «شرایط صدور مجوز ساخت»، «دسترسی به برق»، «ثبت مالکیت»، «اخذ اعتبار»، «حمایت از سرمایهگذاران اقلیت»، «پرداخت مالیات»، «تجارت برونمرزی»، «اجرای قراردادها» و «رسیدگی به ورشکستگی و پرداخت دیون» تشکیل شده است که امتیاز کشورها در هر یک از این زیرشاخصها با توجه به فاصله آنها از سطح ایدهآل (امتیاز 100) محاسبه گردیده و در رتبهبندی نهایی بهصورت ترکیبی لحاظ میشود.
رتبه ایران در سهولت انجام کسب و کار در میان 190 کشور جهان درآخرین گزارش منتشر شده بانک جهانی که مربوط به سال 2020 بود نشان دهنده عدد 127 است که نسبت به سال قبل از آن تنها یک رتبه بهبود یافته است. در سال 2006 رتبه ایران دراین رتبهبندی 108 بود که در سال 2014 میلادی با عدد 152 به بالاترین رقم خود رسید. اما در تمام سالهایی که این رتبهبندی اعلام میشود، هیچ گاه رتبه ایران به سال 2006 نزدیک نشد و بدین ترتیب پایینترین و بهترین رتبه ایران دراین شاخص مربوط به سال 2006 بوده است. اما در سال 2016 نیز ایران با رتبه 118 بهبود قابل توجهی داشته است. اما با تمام این اوصاف پذیرش مشکلات و خطاهای پی در پی در انتشار این گزارشها تمام اعداد و ارقام اعلامی از سوی این بانک را زیر سؤال میبرد.
برای داخل تلاش میکنیم
باوجود تمام مشکلاتی که در انتشار رتبهبندی کشورها در سهولت انجام کسب و کار و پایین بودن رتبه ایران دراین شاخص بهوجود آمده است، معاون اقتصادی وزیر امور اقتصادی و دارایی اعتقاد دارد که ما تمام اقدامات را برای بهبود فضای کسب و کار برای داخل کشور انجام میدهیم.
بهگفته وی، در این راستا اقداماتی را دنبال و انجام میدهیم که منجر به بهبود ملموس فضای کسبوکار در داخل شود و موانع پیش روی فعالان اقتصادی برداشته شود. این درحالی است که برخی از اقدامات صورت گرفته در ایران بهدلیل ماهیت گزارشهای بانک جهانی و نحوه گزارش گیری، اصلاً در گزارشهای بانک جهانی لحاظ نمیشود و انعکاس ندارد.
دهقان اضافه کرد: با این وجود رؤسای سه اتاق بازرگانی، اصناف و تعاون بهعنوان نمایندگان بخش غیردولتی کشور در نامههای رسمی خود تأیید کردهاند که اقدامات و اتفاقات بسیار مثبتی در جهت تسهیل فضای کسب و کار ایران انجام شده است که مورد استفاده فعالان اقتصادی و اتاقهای سه گانه قرار دارد.
وی با اشاره به اینکه حتی اگر بانک جهانی هم این اقدامات مثبت را نپذیرد مهم نیست، چرا که هدف اصلی ما برداشتن موانع از پیش روی فعالان اقتصادی و کسب و کارهاست که نتیجه آن بهصورت مستقیم در سایر شاخصها مانند نرخ رشد اقتصادی منعکس میشود.
این مقام مسئول یادآور شد: با این حال طبق قانون بانک جهانی باید اقدامات صورت گرفته در ایران را در رتبهبندی سال آینده لحاظ و اعلام کند که با لحاظ آنها باید انتظار بهبود قابل توجه رتبه ایران در فضای کسب و کار را باید داشت.
فعالان اقتصادی مشارکت کنند
معاون وزیراقتصاد درادامه با بیان اینکه در سالهای اخیر گامهای بلندی در زمینه بهبود فضای کسب و کار برداشته شده است، گفت: یکی از این گامها رهاندازی درگاه ملی مجوزهاست که در آن امکانات بسیار زیادی برای فعالان اقتصادی وجود دارد که این امکانات هرچه بیشتر مورد استفاده آنها قرار گیرد آثار مثبت آن را نیز بیشتر مشاهده خواهیم کرد.
بهگفته وی یکی از این امکانات که در دل درگاه ملی مجوزها قرار دارد ایجاد «شناسنامه مجوزها» است که براساس آن هر کسی قصد دریافت هر مجوزی را داشته باشد شناسنامه آن مجوز روی سامانه قرار دارد و هیچ دستگاهی حق ندارد فراتر از شرایطی که برای دریافت آن مجوز در سامانه قید شده عمل کند. بدین ترتیب شاهد یک وحدت رویه دراین بخش هستیم.
دهقان همچنین اظهارکرد: سامانه دیگری که برای بهبود فضای کسب و کار راهاندازی شده سامانه «یاور» است که به فعالان اقتصادی و کسانی که قصد دریافت مجوز کسب و کار دارند مشاوره میدهد.
وی اضافه کرد: همچنین سامانه «دادور» که در قالب درگاه ملی مجوزها راهاندازی شده است بحثهای حقوقی را بررسی میکند. دراین سامانه فعالان اقتصادی میتوانند شکایات خود را از دستگاههایی که متولی صدور مجوز هستند، ثبت کنند.
بهگفته وی، طبق قانون پس از ثبت شکایت بالاترین مقام اجرایی هر استان باید ظرف 7 روز پاسخ دهد. به گفته وی، باوجود گذشت چندین ماه از راهاندازی درگاه ملی مجوزها هنوز تعداد مراجعه به آن و سامانههای زیرمجموعه آن بالا نیست، اما اگر فعالان اقتصادی دراین خصوص همکاری کنند و شکایتهای خود را اعلام کنند بهطور قطع شاهد یک تحول دراین زمینه خواهیم بود.

بدرقه فینالیست آسیا
حامد جیرودی / هفته ششم لیگ برتر دیروز با انجام یک مسابقه آغاز شد و سپاهان و نساجی در ورزشگاه نقش جهان اصفهان برابر هم قرار گرفتند. این رقابتها امروز با برگزاری 5 مسابقه دیگر ادامه مییابد که 4 مسابقه آن از ساعت 15 شروع میشود. فولاد و سایپا در شرایطی در ورزشگاه شهدای فولاد اهواز به مصاف هم میروند که شرایط تقریباً برابری دارند و 4 مساوی و یک برد در کارنامهشان به ثبت رسیده است. شاگردان جواد نکونام هفته گذشته مقابل تراکتور در یک دیدار جنجالی به تساوی بدون گل رسیدند و شاگردان ابراهیم صادقی نیز همین نتیجه را برابر مس کسب کردند. صنعت نفت آبادان در ورزشگاه تختی این شهر میزبان گل گهر است. شاگردان سید سیروس پورموسوی هفته گذشته با اشتباه کمک داور از پیروزی مقابل استقلال محروم شدند و برابر این تیم به تساوی 1-1 رسیدند. برزیلیهای فوتبال ایران حالا باید مقابل گل گهری قرار بگیرند که در سیرجان 2-1 به پیکان باخت اما صدرنشین ماند و حالا باید دید شاگردان امیر قلعه نویی این هفته چه نتیجه ای کسب می کنند. نکته جالب این است که نفت 8 امتیازی هم یکی از تیمهایی است که این شانس را دارد که در صورت پیروزی مقابل گل گهر به صدر صعود کند. پیکان در ورزشگاه شهدای شهر قدس پذیرای آلومینیوم است که این دیدار را میتوان تقابل برندگان بزرگ هفته قبل نامید. پیکان با شکست دادن گل گهر صدرنشین، قدرت نمایی کرد و آلومینیوم هم با پیروزی 4-1 مقابل ماشین سازی، هم اولین برد خود را به دست آورد و هم برای اولین بار در لیگ برتر به گل رسید و حالا این شرایط، تقابل شاگردان مهدی تارتار و رسول خطیبی را جذابتر کرده است. مس هم در ورزشگاه شهدای مس رفسنجان با نفت مسجدسلیمان دیدار میکند. شاگردان محمد ربیعی هنوز نه بردی دارند و نه گلی بهثمر رساندهاند. اما نفت در بازی قبل خود سپاهان را 3-1 از پیش رو برداشت تا شاگردان سید مجتبی حسینی به اولین برد خود دست پیدا کنند.
پرسپولیس - ذوب آهن بازی پر حرف و حدیث
در آخرین بازی امروز، پرسپولیس از ساعت 16:15 در ورزشگاه آزادی تهران برابر ذوب آهن به میدان میرود. فینالیست لیگ قهرمانان آسیا در شرایطی قبل از ترک ایران این مسابقه را برگزار میکند که سرخپوشان پایتخت به این بازی به چشم یک دیدار تدارکاتی پیشاز فینال نگاه میکنند اما برای ذوبیها که علاقهمند برگزاری این مسابقه نبودند، کسب 3 امتیاز بسیار حیاتی است. پرسپولیس پساز پیروزی 3-0 در بازی هفته چهارم خود مقابل شهرخودرو، علاقهمند بود تا در تهران برابر نساجی بازی کند اما مسئولان تیم قائمشهری با این موضوع مخالفت کردند تا این مسابقه توسط سازمان لیگ لغو شود. با این حال، شاگردان یحیی گل محمدی میخواهند در این بازی به میدان بروند تا خود را در شرایط مسابقه نگه دارند. ضمن اینکه قرمزها به پیروزی در این بازی هم فکر میکنند تا در صورت رخ دادن سایر نتایج به سودشان، به صدر جدول هم صعود کنند. نکتهای که در خصوص ذوب آهن وجود دارد، این است که مسئولان این تیم معتقدند بهعلت داشتن چند بازیکن کرونایی، ممکن است این مسابقه به ضرر سلامتی بازیکنان پرسپولیس در آستانه فینال آسیا باشد ولی خود این تیم هم در وضعیت خوبی به سر نمیبرد. این تیم در بازی قبل خود 2-0 مغلوب شهرخودرو شد، هنوز بردی در این فصل کسب نکرده است. ضمن اینکه رحمان رضایی سرمربی ذوب آهن هم بهدلیل صحبتهایش علیه مسئولان برگزاری مسابقات بعد از شکست مقابل شهرخودرو، تا اطلاع ثانوی محروم شده و در این بازی روی نیمکت تیمش حضور نخواهد داشت. این مسابقه شصت و پنجمین بازی دو تیم در تاریخ رقابتهایشان است. سرخپوشان 29 و اصفهانیها 14 بار به پیروزی رسیدهاند و 21 بازی دو تیم نیز مساوی شده است. پرسپولیس و ذوب آهن 38 بار در لیگ برتر مقابل هم قرار گرفتهاند که پرسپولیس 14 و ذوبآهن 12 بار موفق به کسب پیروزی شدهاند و 12 بازی نیز مساوی شده است. پرسپولیس در بازی رفت فصل گذشته 3-0 به برتری رسید و بازی برگشت در آزادی هم 1-0 به سود ذوبیها خاتمه یافت و حالا باید دید این بازی چه نتیجهای در بر خواهد داشت.
گلمحمدی: توقع کمک به پرسپولیس نداریم
یحیی گلمحمدی سرمربی پرسپولیس در نشست خبری قبل از بازی با ذوبآهن درباره اینکه تاکنون چه کمکهایی به این تیم شده گفت: «بیشتر همکاریهای صورت گرفته از طرف خود باشگاه بوده و از هیچ باشگاهی توقع کمک نداریم. همانگونه که تیم نساجی چنین کاری انجام نداد، گلایهای از این تیم نداریم و فکر میکنم با توجه به مشکلاتی که پساز صعود ما به فینال آسیا بهوجود آمد و البته زیاد هم بود هرتیمی جای پرسپولیس و بازیکنانش بود از هم میپاشید و به مشکلات خیلی بزرگتری برمیخورد. امیدواریم تا فینال اتفاق خوبی رخ بدهد چرا که بخشش آلکثیر از لحاظ روحی- روانی به تیم ما کمک میکند.»

«جمشیدیه» از خشونت و ضربه آن به اخلاق میگوید
نرگس عاشوری
خبرنگار
«جمشیدیه» دومین تجربه بلند سینمایی یلدا جبلی است. فیلم اول این کارگردان «داره صبح میشه» در سیوسومین دوره فیلم فجر کاندیدای بهترین فیلم بخش «هنر و تجربه» شد و سال 93 در همین گروه به اکران رسید. «جمشیدیه» مضمونی اجتماعی دارد و به موضوع حساس و مهم خشونتهای کلامی و عواقبت آن در جامعه میپردازد. جبلی با دستمایه قراردادن این موضوع، نشان میدهد که چگونه یک دعوای بهظاهر ساده خیابانی، فحشها و بد و بیراهه هایی که این روزها از خیابانها تا ورزشگاهها تسری یافته میتواند عواقب جبران ناپدیزی داشته باشد و زندگیها را به نابودی بکشاند. «جمشیدیه» فیلم پر بازیگری است. سارا بهرامی و حامد کمیلی پس از فیلم «ایتالیا، ایتالیا» این بار در قالب یک فیلم در ژانر حادثهای در کنار هم قرار گرفتهاند. پانتهآ پناهیها بهعنوان نقش مکمل زن بازی تأثیرگذاری در فیلم دارد. در کنار او سعید چنگیزیان، ستاره پسیانی و ندا جبرائیلی حضور دارند. از نکات جالب توجه حضور کیومرث پوراحمد و بهرام عظیمی در گروه بازیگران است. این فیلم که در بخش مسابقه سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت این روزها در پلتفرمهای نماوا و فیلیمو بهصورت آنلاین اکران میشود. بههمین بهانه با یلدا جبلی (فیلمنامهنویس، کارگردان و تدوینگر) و فردین خلعتبری (آهنگساز، فیلمنامهنویس و طراح صحنه) درباره «جمشیدیه» به گفتوگو نشستهایم.
چهار سال اختلاف بین فیلم اول و دومتان نشان میدهد که برای رسیدن به فیلم دلخواهتان صبر کردهاید. کدام وجه قصه «جمشیدیه» شما را جذب کرد تا در فیلمنامه بپرورانید و جلوی دوربین ببرید؛ دو راهی برای گفتن یا نگفتن حقیقت، عواقب بیاخلاقی در جامعه و تعرض زبانی و خشونت، چرخش ناگهانی روایت یک اتفاق و ....
یلدا جبلی: بخشی از این فاصله چهارساله به این برمی گردد که اول باید به قصهای برسم که از همه نظر برایم جذاب باشد آنقدر که تمام هوش و حواسم درگیرش شود و در نگاه ایدهآلتر تأثیر مثبتی هم در جهان اطرافم بگذارد و دیگر اینکه به هر حال مسیر فیلمسازی سختیها و موانع خاص خودش را دارد. چنانکه بعد از فیلم اولم قصد داشتم فیلم دیگری بسازم. فیلمنامهای که خیلی دوستش داشتم و بیشتر از یک سال از عمرم را هم پایش گذاشتم اما در نهایت متأسفانه مجوز ساخت نگرفت. در خصوص «جمشیدیه» از میان جذابیتهایی که به آن اشاره کردید نتیجه بیاخلاقی در جامعه قطعاً مسألهای است که ذهنم همیشه درگیرش بوده و هست اینکه بیاخلاقی، سقوط ارزشها و سست شدن یک جامعه از نظر فرهنگ چه بلایی میتواند بر سرش بیاورد. در کنار این چرخش ناگهان یک اتفاق هم برایم خیلی جذاب بود، اینکه یک حادثه براحتی میتواند شکل عوض کند اینکه بسیاری از اتفاق ها و تصمیمات ما انگار بر لبه تیغ حرکت میکنند که هر لحظه هر کدام میتواند از طرفی به طرف دیگر کشیده شود و آن اتفاق و به دنبالش تأثیر آن بر زندگی ما کاملاً شکل عوض کند.
در سالهای اخیر در سینمای ایران تعداد چشمگیری فیلم درباره خشونت، قتل و قصاص ساخته شده که نشان دهنده حساسیت و مسئولیتپذیری سینمای ایران است. مسلماً کار فیلمساز طرح مسأله است و یک فیلم اجتماعی قرار نیست راهکار نشان بدهد اما بهعنوان یک علاقهمند به موضوعات اجتماعی به اعتقاد شما برای حذف تمام این چیزهایی که به گفته ترانه یک آدم عادی را به قاتل تبدیل میکند، چه کار باید کرد؟
فردین خلعتبری: وظیفه ما این بود که طرح موضوع کنیم، اما برای یافتن راهکار باید سراغ جامعهشناسان و کسانی رفت که در حوزه روانشناسی اجتماعی کار کردهاند. برای این سؤال پاسخ آنها کارشناسانه و دقیقتر است.
«جمشیدیه» از تعرضی حرف میزند که ما شبانهروز در همه جا با آن مواجه هستیم. تعرض زبانی، هتاکی، فحاشی، ناسزا. اتفاقاتی ناخوشایند که از کوچه و خیابان و استادیومهای ورزشی حتی به شبکههای اجتماعی هم کشیده شده است. میزان صبر، مدارا و تحمل ما پایین است. به نظر میرسد ترانه با توجه به موقعیت خانوادگی و جایگاه اجتماعیاش از تحمل و صبوری بیشتری برخوردار باشد. یا اینکه به اعتقاد شما میزان تحمل آدمها ارتباط مستقیمی به این مؤلفهها ندارد.
جبلی: اهمیت موضوع همینجاست. جایی خطر بیشتر احساس میشود که آدمهایی از جنس ترانه هم دیگر نمیتوانند رفتاری موجه داشته باشند درواقع میشود گفت دیگر ظرفشان پر میشود. اتفاقاً این ور ماجرا ترسناک است. افرادی که ریشه فرهنگی و خانوادگی قوی و تربیتی درست با تمام شاخصههای مطلوب یک جامعه دارند قطعاً در مواجهه با اتفاقاتی مشابه قصه جمشیدیه تلاش میکنند شرایط را اصلاح کنند و در مسیر بهبود اوضاع حرکت کنند یا حداقل به رفتار و فضایی که درست نیست دامن نزنند و سکوت کنند، اما اگر این سکوت و رفتار موجه تأثیری نداشته باشد نمیشود توقع داشت، ادامه پیدا کند. متأسفانه وقتی تلاش برای اصلاح جواب ندهد و امیدی هم به بهبود نباشد، سکوت در برابر سقوط تبدیل به خشمی نهفته میشود که سر باز کردنش گاه میتواند ویرانی بهدنبال داشته باشد.
خلعتبری: اتفاقاً در ناهنجاری های اجتماعی بیشترین آسیب را کسانی میبینند که متوجه آن هستند. هدف فیلم توجیه رفتار آدمهایی از جنس ترانه نیست. هیچ حقی به کسانی که به هر شکل به این ناهنجاری دامن میزنند، نمیدهد. فیلم به طرفین دعوا پرداخته است و اگر احیاناً جانبداری حس میشود به این خاطر است که ترانه بیشترین آسیب را در این ماجرا میبیند. «جمشیدیه» از خشونت و ضربه آن به اخلاق صحبت میکند، حوادثی که هر روز تکرار میشود.
این انتقاد را میپذیرید که تک گوییهای امیر و ترانه در دادگاه تحلیل این آسیب را به رخ کشیده و این صحنهها را تبدیل به خطابه کرده است.
جبلی: دادگاههایی که معمولاً در سینمای ایران دیدهایم مربوط به نوع دیگری از مجرمان است که با شخصیت قصه ما فاصله زیادی دارند، بههمین دلیل ترانه و نوع ادبیاتش شاید متفاوت بهنظر برسد. براساس تجربه متعددی که از حضور در دادگاههای مختلف داشتیم و همچنین با استناد به برخی از آثار سینمای جهان که من و فردین خلعتبری به اتفاق دنبال کردیم، به این نتیجه رسیدیم که آدمی مثل ترانه در دادگاه این چنین صحبت میکند و میشود که قاضی در برابر خطابه شخصیتی از جنس ترانه واکنشی متفاوت نشان دهد که باعث طولانی شدن دفاعیات متهم شود.
خلعتبری: بهطور طبیعی متنی که بهعنوان عریضه برای دادگاه مینویسیم متفاوت از متن یک نامه است. باید از الفاظ رسمی استفاده کنیم. زبان دادرسی در ساحت دادگاه زبان رسمی است. کلمات و عبارات از حالت محاوره خارج میشود و ممکن است جنبه شعاری بگیرد. هر کسی بگوید من بیگناهم شعاری به نظر میرسد چون از خودش تعریف کرده اگر چه در محضر دادگاه این بیگناهی باید به اثبات برسد. وقتی جان آدمی به نتیجه محاکمه بستگی دارد و قاضی باید در مورد زندگی متهم تصمیم بگیرد گاه متهم با اصرار بر معانی کلی و فلسفی تلاش میکند خود را تبرئه کند. این شعار نیست اصرار منطقی و فلسفی است.
توجه به مفاهیمی مثل گناه، وجدان و نقش تقدیر در تعیین وضعیت جرم در فیلم که از زبان بابک، دوست وکیل امیر بیان میشود، میتوانست از نقاط قوت فیلم باشد، اما خیلی زودگذر از آن رد شدهاید.
جبلی: قصههایی از این جنس به شکلهای مختلف میتواند روایت شود و از زوایای مختلف به آن نگاه شود. کارگردان یا فیلمنامهنویس دیگر شاید با تمرکز بر زاویه دید بابک به بخشهایی دیگر از این ماجرا بپردازد اما با منطق مسیری که ما برای روایت قصه «جمشیدیه» در نظر گرفته بودیم حضور بابک و دیدگاههایی که دارد در همین حد و اندازه بود.
خلعتبری: به هر حال به این مفاهیم اشاره شده و اگر قرار بود بیش از آنچه هست به آن بپردازیم روی ریتم فیلم تأثیر میگذاشت.
در دو صحنه حرفهای شخصیتها ناتمام میماند. یک جا ترانه در بازداشت پس از اولین دیدار با همسرش به او میگوید: امیر دیشب... حرفش نیمه کاره میماند و در صحنه دادگاه هم حرفهای مادر خانواده.
جبلی: ممنون از این اشاره… البته بین این دو ناتمام ماندن تفاوت است از این جهت که یکی تصمیم کاراکتر قصه است و دیگری تصمیم فیلمساز. ترانه پس از اولین شب بازداشت روبهروی امیر نشسته است. زیر فشار ماجرایی که روی شانههای خودش و همسرش احساس میکند میخواهد از شبی که پشت سر گذاشته حرف بزند اما انگار آن شب در توصیف نمیگنجد یا حداقل کاراکتری مثل ترانه نمیتواند به زبان بیاورد بنابراین حرفهایش ناتمام میماند. ماجرای سکانس آخر و ناگفتههای پروین جور دیگریست. حرفهای او برخاسته از تار و پود روح و جان یک زن است؛ زنی که در طول قصه بخوبی او را شناختهایم قرار است برای تغییر سرنوشت زن دیگری صحبت کند که از او هم به شناخت کاملی رسیدهایم، پس به نظر میرسد با شناخت کامل از این دو زن، ناگفته ماندن تأثیر بیشتری دارد… و به سلیقه شخصی من در روایت نزدیکتر بود. در کل من این ناگفتهها را در سینما دوست دارم. شاید اگر روایت قصه اجازه میداد در جاهایی بیشتر سراغ این دست ناگفتهها میرفتم.
چرخش ناگهانی تصمیم مادر و فشاری که به فرزندانش میآورد با رئالیست فیلم همخوان نیست. آیا این مادر زجر کشیده خود را مسئول مرگ شوهرش میداند و بر این اساس مایل به قصاص ترانه نیست؟
خلعتبری: از همان دیدار اول، مادری را میبینیم که شخصیت آرامی دارد و در عین حال مبهوت است و با تردید به ماجرای مرگ شوهرش نگاه میکند؛ شوهری که عاشقانه دوستش دارد. چرخش ناگهانی نیست چون از ابتدای قصه عکسالعمل خاصی از او نمیبینیم، یک کندی در واکنش رفتاری او وجود دارد که صرفاً به خاطر شخصیتش نیست، بهتزدگی از ماجرایی است که بر سرشان آوار شده است. از همان صحنه اولین دیدار با ترانه هم پول بدهی را با تردید قبول میکند و بلافاصله میگوید ستار باید در این باره تصمیم بگیرد. در صحنه کلانتری هم مردد است در صورتی که وقتی دختر و پسرش ماجرا را میفهمند واکنش هیجانی نشان میدهند. او مادر است و نمیتواند مثل فرزندانش رفتار کند. اینجا خودش را مسئول میداند و در عین حال تردید دارد به نجات یا قصاص کسی که خودش اقرار کرده است.
کیومرث پوراحمد کارگردان و بهرام عظیمی انیمیشنساز را بهعنوان بازیگر میبینیم. چطور به این انتخابها رسیدید؟ انتخاب این دو صرفاً بواسطه تناسب نقشها بود.
جبلی: در ذهن من آقای پوراحمد خیلی به کاراکتر پدر امیر نزدیک بود. جدای از این برایم مهم بود که با خودشان بار شخصیتی به قصه اضافه کنند. برای نقش قاضی هم دوست داشتیم سراغ چهرهای برویم که پیشداوری درباره او و این که حکمش چه خواهد بود، وجود نداشته باشد. در عین حال نمیخواستیم چهرهای خنثی باشد بنابراین با اطمینان آقای بهرام عظیمی را برای این نقش انتخاب کردیم.
پس از فیلم «داره صبح میشه» در دومین تجربه همکاری با یلدا جبلی، کار طراحی صحنه را انجام دادهاید. این همکاری بیشتر بر اساس شناخت از سلیقه ایشان و تسلط به فضای قصه و جزئیات آن به خاطر نگارش فیلمنامه است یا پیش از این هم طراحی صحنه را تجربه کردهاید؟
خلعتبری: اصولاً چیدمان را دوست دارم ولی در این فیلم نیاز داشتیم که بسیاری از صحنهها را از اول بسازیم. کلانتری، دادگاه و... آماده نبود و چون همه چیز باید ساخته میشد تجربه چالشبرانگیزی بود. اگرچه در نهایت بههیچ وجه خودم را طراح صحنه نمیدانم بهدلیل اینکه در سینما با طراح صحنههایی رو به رو بودم که کارشان اعجابانگیز است و بهمعنای واقعی طراحی صحنه انجام میدهند. کاری کردم که با نگاه کردن از روی دست آنها یا به پیروی از الگوهای رئالیستی و متداول بوده است. تمام تلاش من هم این بود که همه چیز رئالیستی و واقعی باشد. قضاوت درباره اینکه حاصل کار هم همین درآمده یا نه با مخاطب است اما من و دستیارانم تمام صحنهها را با هم ساختیم و چیدیم.
همزمان با نوشتن فیلمنامه به موسیقی هم فکر میکردید؟
خلعتبری: موقع نوشتن فیلمنامه اصلاً به موسیقی فکر نمیکردم. بعد از ساخت فیلم، موسیقی را نوشتم و در ادامه تغییرات زیادی هم روی آن ایجاد شد تا رسید به آن چیزی که الان با آن مواجه هستیم. موسیقی فیلم هم دو ساحت دارد؛ یک موقعیت درونی و ذهنی کاراکترها و در بعضی جاها هم متأثر از ریتم فیلم.
موسیقی حضور پررنگ و غالبی دارد. درک شما از فیلمنامه و طیف احساسی فیلم با کارگردان همسان بود یا برداشت خودتان را پررنگ دیدید.
خلعتبری: بههیچ وجه نمیخواستم با موسیقی بار عاطفی فیلم را تشدید کنم بجز سکانس بازپرسی. سعی کردم موسیقی سکانسها را بیشتر به هم مرتبط کند. درباره نسبت موسیقی با فیلمنامه هم تصمیم نهایی با کارگردان است. واقعاً این گونه نبود که چون در نگارش فیلمنامه سهیم بودم بخواهم نظرم را تحمیل کنم. در واقع روال کار هیچ تفاوتی با دیگر تجربیاتم نداشت.
جنس بازی پانتهآ پناهیها انگ نقش است. یک بازی درونگرا که قابل ستایش است. راجع به این همکاری و تعاملی که برای درآمدن نقش ایجاد شد بگویید.
جبلی: پانتهآ پناهیها بازیگر درجه یکی است. تمام بازیگرانی که در «جمشیدیه» کنار ما بودند درجه یک هستند، با انرژی زیاد همراه شدند و تلاش کردند به بهترین شکل از شخصیتهای فیلم برسند. چون بهصورت مشخص از پانتهآ پناهیها نام بردید باید بگویم تمام کسانی که با او کار کردهاند اتفاق نظر دارند که او بازیگر خاص و ویژهای است هم از نظر توانایی بازیگری و هم از لحاظ همراهی بینظیر و بیدریغ با گروه. در همکاری با بازیگری با این ویژگیها خیلی راحت میشود به تعریف درست و خلق یک شخصیت در قصه رسید.
چطور شد که باوجود آگاهی از عدم امنیت و مصونیت آثار در اکران آنلاین، به اکران فیلمتان در این موقعیت رضایت دادید. از شرایط اکران راضی هستید؟ چه پیشنهادی برای بهتر شدن وضعیت اکران آنلاین دارید.
جبلی: خوشبختانه یا متأسفانه اکران آنلاین اتفاقی ناگزیر برای این ایام است. متأسفانه از این جهت که کرونا و تعطیلی سینماها این موقعیت را ایجاد کرده و خوشبختانه از این منظر که فرصتی تازه برای نمایش فیلم ایجاد شده است. به هر حال در شرایط موجود تنها گزینهای که روی میز است و خیلی از فیلمسازها به آن فکر میکنند اکران آنلاین است. ما هم مثل تمام فیلمسازان وسواس داشتیم که در زمان خوب و مناسب فیلم را اکران کنیم. از سال قبل برای اردیبهشت امسال برنامهریزی کردیم و تا حدودی مقدمات کار هم انجام شد ولی با ظهور کرونا تمام معادلات به هم ریخت و مسیر اکران بهسمت آنلاین کشیده شد. اکران آنلاین در صورت عادی شدن شرایط هم یک نیاز جدی برای سینمای ماست البته توقع فیلمسازها برای مصونیت آثارشان بیشاز اینهاست. وقتی صاحبان آثار فیلم و سرمایهشان را به پلتفرمهای نمایش آنلاین میسپارند در مقابل توقع دارند برای حفظ امنیت آن تدبیر شود. اگر قرار است اکران آنلاین در سینمای ایران جایی داشته باشد و حیاتش ادامه پیدا کند باید برای امنیت این فضا کوشید.
خلعتبری: در اکران آنلاین چند امتیاز سلب میشود. یکی از آنها محرومیت گروه فیلم از مواجهه مستقیم با مخاطب است. اکران در سالنهای سینما فرصتی برای عوامل میسازد تا با مردم فیلم را ببینند و بدون واسطه عکسالعمل مخاطب را دریافت کنند. در عین حال اکران آنلاین موقعیتی تازه برای سینمای ایران هم ایجاد کرده است. با اکران آنلاین رقابت برای به دست آوردن سالن سینما که رقابت شکوهمندی نیست و حرف و حدیث پشت آن بسیار است، کمتر خواهد شد. در آینده سینما در جهان بهسمت اکران آنلاین گرایش بیشتری پیدا خواهد کرد و سینمای ما هم از این قاعده مستثنی نیست. حضور در سالنهای سینما صرفاً بهخاطر کیفیت پخش و امکانات فنی برای مخاطب جذاب خواهد بود و نه صرفاً فیلم دیدن به شکل گروهی. امیدوارم مردم به خرید بلیت برای تماشای فیلم در پلتفرمها هم عادت کنند و به جای دانلود و نسخه قاچاق، به شکل قانونی فیلم ها را ببینند. آگاه باشند که احترام آنها به حقوق صاحبان آثار باعث میشود بنیه سینما قوی شود، فیلمهای بیشتری ساخته شود و آثار بهتری به دستشان برسد. سینما بدون مشارکت جدی مردم و مسئولیتپذیری آنها تحلیل میرود. با ایجاد امنیت در اکران آنلاین سینمای مستقل که سینمای فرهنگیتری است فضای عادلانهتری برای دیده شدن و فعالیت خواهد داشت.
تصویری از عصبیت زمانه ما
رضا صائمی
منتقد سینما
فارغ از اینکه «جمشیدیه» بهکارگردانی یلدا جبلی از حیث سینمایی و مؤلفههای آن فیلم خوبی است یا نه از حیث انتخاب سوژه و مضمون، مماس با واقعیت جامعه امروز ماست. خشونت کلامی وخیابانی از جمله معضلات جامعه پرخاشگر ماست که آسیبهای فردی و اجتماعی آن را در سالهای اخیر با افزایش آمار جرم و جنایت، دعواهای خیابانی و خانوادگی میتوان سنجید. «جمشیدیه» درامی اجتماعی است که از منظر جامعهشناختی و آسیبشناسی اجتماعی به سوژه خود پرداخته و آن را در یک درام خانوادگی-اجتماعی صورتبندی کرده است. یلدا جبلی پیش از این فیلم «داره صبح میشه» را ساخته بود که در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد و مورد توجه منتقدان سینما قرار گرفت. «جمشیدیه» فیلمی شهری است درباره یک زن و شوهر جوان به اسم ترانه که در شب تولد امیر، با یک راننده تاکسی درگیری لفظی پیدا میکنند. درگیری آنها بالا گرفته و پساز زدوخورد به پایان میرسد. ولی این ابتدای ماجراست؛ آنها خبردار میشوند که راننده تاکسی در همان روز درگیری از دنیا رفته است. همین اتفاق این زوج جوان را وارد مسیر پیچیدهای میکند که هرچه در آن پیش میروند، امکان بازگشت کمتر میشود. یک شروع کوبنده با تعلیقی هولناک که از همان ابتدا میتواند مخاطب را درگیر کند. این شروع خوب گرچه در بسط میانی و پایانبندی از حیث دراماتیک مسیر موفقی را طی نمیکند و لکنت فراوانی دارد اما در بیان مضمون و اینکه مسألهای مثل خشونت کلامی و نزاع خیابانی را- در اینجا در یک تاکسی بهعنوان وسیله نقلیه عمومی رخ میدهد- به زبان سینما بیان کرده که میتواند به وجدان اخلاقی و اجتماعی مخاطب تلنگر بزند، قابل ستایش است؛ اینکه چطور یک عصبانیت و نزاع به ظاهر جزئی میتواند عواقب سنگین و غیرقابل جبرانی داشته باشد. چالش بین زوج جوان و خانواده راننده تاکسی مقتول امکانی برای بازنمایی تفاوتها و تضادهای طبقاتی است گرچه به ایجاد تضاد دراماتیک برای بهرهبرداری سینمایی ختم نمیشود یا مثلاً اطلاعات کمی درباره خانواده چارک چی(راننده تاکسی) ارائه میشود. فیلم بیش از آنکه بر فرم و ساختار روایی خود تکیه کند تمرکز خود را پیرامون سویههای روانشناختی و جامعهشناسی ماجرا گذاشته و در پس سوژه بهدنبال پیام اخلاقی خود میگردد. تلاش فیلمساز برای روایت روانشناختی قصه خوب است اما بهدلیل همین ضعفهای دراماتیکی شخصیتپردازیها بر پایه روانشناختی شخصیت که مدنظر فیلمساز بوده بخوبی چفت و بست نمیشود و در واقع قصه در بیان مفهومی خود دچار لکنت میشود. یا مثلاً در پردازش جامعه شناختی طبقاتی قابل نقد است و بر مبنای یک تصویر و تصور کلیشهای پایین شهری را بد دهن و فحاش و بالای شهری را مؤدب نشان میدهد. وقتی برای یک مفهوم، موقعیت و پیام درست، تمهید دراماتیک درست و دقیقی طراحی نمیشود قصه به شعار بدل میشود و از دست میرود. مشکل اصلی جمشیدیه همین است و عنوان فیلم که نسبت نمادین و معناداری با مضمون قصه ندارد. با این حال انتخاب سوژه و پرداخت به خشونت کلامی و پیامدهای آن قصه جامعه امروز ماست که فیلم بموقع به سراغ آن رفته است.

فیلتر کسب و کارهای مجازی به دلیل یک اشکال فنی کج سلیقگی است
سوسن صادقی
خبرنگار
مرکز توسعه تجارت الکترونیک از اول مهرماه سالجاری اقدام به پایش هوشمند اینماد و رتبهبندی کسب وکارهای مجازی کرده و در راستای اجرایی کردن آن، برخی از کسب و کارها که روند قانونی اینماد را طی کردهاند، بهدلیل جعل، تعلیق و فیلتر شدهاند. این اقدام مرکز توسعه تجارت الکترونیک باعث اعتراض فعالان کسب و کارهای مجازی شده است. در این راستا، روزنامه ایران به سراغ مسئولان و فعالان این حوزه رفت تا علت این اعتراض را جویا شود.
فیلتر بدون اطلاع قبلی
رضا الفت نسب، عضو هیأت مدیره اتحادیه کسب و کارهای مجازی معتقد است مرکز توسعه تجارت الکترونیک بدون اطلاعرسانی به اعضای اتحادیه در زمینه تغییر شرایط اعطای اینماد، برخی از کسب و کارهای مجازی را فیلتر کرده است.
الفت نسب گفت: مرکز توسعه تجارت الکترونیک اعتقاد دارد که درباره این تغییر رویه، اطلاعرسانی کرده است ولی ما بهعنوان اتحادیه کسب و کارهای مجازی و تشکل تخصصی از این موضوع اطلاع نداریم و نامهای در این زمینه دریافت نکردهایم و نمیدانیم چگونه اطلاعرسانی شده است.
وی با اشاره به اینکه آیا نباید بهخاطر تغییر رویه با این تشکل تخصصی مشورت صوت میگرفت، گفت: وقتی علت را درباره تعلیق و مسدودسازی کسب و کارهای اینترنتی جویا شدیم اعلام کردند که کسب و کارها نباید از تصویر لوگو اینماد استفاده میکردند و باید حتماً کد را در سایت خود قرار میدادند ولی این در حالی است که اگر کسب و کارهای قانونی از عکس لوگو استفاده کردهاند، چون زیرساختهای مرکز توسعه تجارت الکترونیک ایراد دارد و به محض ورود کاربر به سایت بهسرعت لود نمیشود بنابراین سایتها اقدام به گذاشتن تصویر و ارائه لینک به کاربران کردند تا شکل سایت به هم نخورده و سریعتر بالا بیاید.
این فعال کسب و کارهای مجازی معتقد است همه تمایل دارند با کلاهبرداران و متخلفان برخورد شود ولی وقتی تصویر گذاشته شده کاربر را به سایت اینماد راهنمایی میکند، نباید سختگیری شود و بلافاصله کسب و کار را فیلتر کنند.
این عضو هیأت مدیره اتحادیه کسب و کارهای مجازی به بحث رتبهبندی کسب و کارهای مجازی از سوی مرکز توسعه تجارت الکترونیک نیز اشاره کرد و گفت: کسی با رتبهبندی مخالف نیست ولی حرف فعالان کسب و کارهای مجازی این است که یک مرکز دولتی نمیتواند این کار را انجام دهد. از سوی دیگر معیارها هم برای دریافت رتبه پولی است و این روش صحیحی نیست، چرا که اگر شرکتی بیشتر پول بدهد ستارههای بیشتری را دریافت میکند این درحالی است که با این اقدام کسب و کارهای کوچک در شهرها و روستاها، که اتفاقاً کارآیی خوبی هم دارند، بهدلیل نداشتن تمکن مالی کافی، نمیتوانند ستاره دریافت کنند و از بین میروند.
الفت نسب در ادامه گفت: مرکز تجارت الکترونیک از اهداف خود فاصله دارد و به جای اینکه در سیاستگذاریهای کلان و مشکلات عمده کسب و کارها مانند بیمه، مالیات و... ورود کند و با وزرای اقتصاد، صمت و دیگر نهادها رایزنی کرده و این موارد را حل کند وارد کارهای اجرایی پیش پا افتاده شده است.
فیلتر، تنها بهدلیل دیر لود شدن کد اینماد
عادل طالبی، دبیر انجمن فروشگاه اینترنتی شهر تهران نیز اعتقاد دارد که بیشتر کسب وکارهایی که تعلیق یا فیلتر شدهاند، نه کارغیرقانونی انجام دادهاند و نه محصول غیرقانونی به فروش رساندهاند و نه ترویج فحشا کردهاند و بیشتر آنها سالهاست در این عرصه بهدرستی و قانونمند فعالیت میکنند.
طالبی گفت: فیلترینگ کسب و کارهای مجازی، مانند اعدام کردن آنهاست زمانی باید کسب و کاری را فیلتر کرد که کار غیرقانونی صورت گرفته باشد. نباید کسب و کاری را تنها بهدلیل استفاده نکردن از یک کد فیلتر کرد، چرا که راههای بهتری از فیلترینگ هم وجود دارد از اینرو درست نیست کسب و کاری که مراحل دریافت قانونی مجوز را انجام داده، احراز هویت شده تنها بهخاطر رعایت نکردن برخی موارد مسدود شود و کل حیات کسب و کار به هم بریزد.
این فعال کسب و کارهای اینترنتی به فلسفه وجودی اینماد اشاره کرد و افزود: اینماد را سال 92 برای احراز هویت کسب و کارها ایجاد کردند تا هم بتوانند از بانکها درگاه دریافت کنند و هم اینکه در صورت تخلف دستگاه قضایی بتواند به آن مراجعه کنند و این کار با کلیک روی تصویر لوگو هم امکانپذیر است. هرچند خواسته اینماد هم منطقی است و اصرار دارد به جای ارائه تصویر و لینک از کد اینماد استفاده شود ولی نباید تنها به این دلیل کسب و کارها را فیلتر کرد چرا که این کار کج سلیقگی است.
وی با اشاره به اینکه اگر کسب و کارها به جای کد از تصویر استفاده کردند تنها به خاطر مشکل سایت اینماد است، گفت: واقعاً سایت دیر لود میشود و از آنجایی که سه ثانیه دیرکرد در لود سایت باعث میشود تا سایت از صفحه اول گوگل حذف شود و از سال 2019 گوگل به سرعت سایتها اهمیت میدهد با دیر لود شدن، سایتهای رقیب بدون نماد، جایگزین کسب و کارهای قانونی میشوند. بنابراین بهتر است مرکز توسعه تجارت الکترونیک سایت خود را ارتقا دهد تا فعالان کسب و کاری نیز از کد اینماد استفاده کنند و لینک ارائه ندهند.
طالبی در ادامه گفت: مهمتر اینکه با گذاشتن کد اینماد در سایت مرکز توسعه تجارت الکترونیک از تمام دادههای کسب و کار هم آگاه میشود و از اینرو این موضوع باعث دغدغه صاحبان کسب و کارها شده است. این مرکز از طریق این کد به تمام لاگینها، یوزرها و... کسب و کارها دسترسی دارد و صاحب کسب و کار نمیخواهد دادههایش که بعضاً محرمانه و شخصی است، در اختیار شخص ثالثی قرار بگیرد و به هر علتی لو برود.
وی درباره رتبهبندی سایتها هم گفت: رتبهبندی دوسالی است که مطرح است و در جلساتی هم که برگزار شد فعالان کسب و کارهای اینترنتی اعلام کردند که با این نوع رتبهبندی که مرکز میخواهد انجام دهد مخالف هستند، چون اول اینکه این مرکز جایگاه رتبهبندی ندارد از سوی دیگر فاکتورهایی که برای رتبهبندی در نظر گرفته شده، غلط است. در این معیارها شرکتهای کوچک و متوسط نادیده گرفته شدهاند و تنها شرکتهای بزرگ با پرداخت پول میتوانند ستارههای بیشتری دریافت کنند. بنابراین با این شیوه هزاران هزار شرکت کوچک و متوسط در کشور از دور رقابتها حذف میشوند.
شایان شلیله، فعال کسب و کار مجازی در حوزه تبلیغات نیز اعتقاد دارد هرکسی تا دستش میرسد کسب و کارهای مجازی را به هرعلتی فیلتر میکند، آیا مگر مسدودسازی کسب و کارهای مجازی نباید با دستور دادستانی باشد.
شلیله گفت: یکی از بزرگترین مشکلات کسب و کارهای مجازی تعلیق اینماد کسب و کار و مسدود کردن درگاه آن است آیا این اقدام را در کسب و کارهای سنتی میتوان انجام داد؟ فرآیندی که در مرکز توسعه تجارت الکترونیک انجام میشود، نشان میدهد آنها به این حوزه تجارت الکترونیک آشنایی ندارند و نباید بدون اطلاع قبلی دست به چنین کاری میزدند و فیلتر کسب و کار بهخاطر چنین دلایل پیش پا افتادهای قابل قبول نیست و باعث از بین رفتن کسب و کارها میشود.
این فعال کسب و کارهای مجازی درباره رتبهبندی نیز گفت: این مرکز میخواهد با زور و مسدودسازی اقدامهای خود را به کرسی بنشاند این در حالی است که با زور و مسدودسازی درگاهها نمیتوان کسب و کاری را رتبهبندی کرد و پول خواست؛ انجام رتبهبندی برای تمام کسب و کارها در جهان اختیاری است.
وی افزود: هیچ جعلی از سوی کسب و کارهایی که قانونی اینماد دریافت کردهاند صورت نگرفته تنها بهدلیل اینکه سایتها در روند سایت کسب و کار اختلال ایجاد میکنند با گذاشتن تصویر لوگوی اینماد به صفحه اصلی لینک میدهند. بنابراین باید مرکز توسعه تجارت الکترونیک زیرساختهای خود را ارتقا دهد تا کسب و کارها با مشکل مواجه نشوند.
شلیله اعتقاد دارد این مرکز یکجانبه عمل کرده و کار غیرکارشناسی انجام داده و این در حالی است که حتی ابطال اینماد بر عهده اتحادیه کسب و کارهای مجازی است.

بودجه ۱۴۰۰ و واقعیتهای اقتصاد ایران
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
در این سالها شاهد بودیم که لایحه بودجه موقع ارائه به مجلس، از سوی اقتصاددانان با دیدگاههای مختلف مورد نقد قرار میگیرد. به عنوان مثال در بودجه ۱۴۰۰ در مورد حقوق کارمندان دو دیدگاه کاملاً متضاد به چشم میخورد. در یک دیدگاه رقم افزایش حقوق را کم میدانند و در دیدگاهی دیگر برخی اقتصاددانان هرگونه افزایش حقوق بیش از نرخ سود بانکی را علامتی بر تورم آینده قلمداد کرده و آن را منفی میدانند. این تنها یک نمونه از نقدهای متعددی است که این روزها شاهد هستیم. با توجه به این که من اقتصاددان نیستم، ممکن است حق مطلب به خوبی ادا نشده و مباحث مطرح شده من احتمالاً قابل نقد نیز باشد، اما با توجه به مشارکت چندین سالهام در بحث تدوین بودجه، به این نکته واقف شدهام که بودجهنویسی را فارغ از سه متغیر تأثیرگذار نمیتوان مورد قضاوت قرار داد...
بیماری مزمن اقتصاد ایران و نارساییهای ساختاری آن، متغیرهای اجتماعی و سیاست داخلی و متغیرهای بینالمللی و اقتصاد جهانی. به هرحال بهنظر میرسد یک بودجهنویسی موفق، باید با نگاهی به واقعیت امروز و مسائل اجتماعی در جهت اصلاحات ساختاری نیز گام بردارد. این بودجه نه تنها نباید تشدیدکننده بیماری مزمن اقتصادی باشد بلکه در این بستر، جهتگیری برای اصلاح ساختار را باید در درون خود دارا باشد.
مشکلات نظام های ساختاری کشور، مربوط به امسال و این دوران خاص نیست. از زمان صنیعالدوله هدایت در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی و پس از آن حضور مورگان شوستر و آرتور میلیسپو امریکایی که نخستین تجربیات بودجهنویسی در کشورمان شکل گرفت و برای اولین بار درآمدها و هزینههای دولت در سندی واحد درج شد تا به امروز، بودجههای سنواتی کشورمان متأثر از فضای کلی اقتصاد، مدیریت و نظام تصمیمسازیهای کشور، با مسائل و مشکلات متعددی روبهرو بوده است. نفت بخصوص با قیمتهای دهه ۵۰، یک عامل مؤثر بر پیچیدگی و ناکارآمدی اقتصاد ایران شد. بودجههای نفتی این دههها همواره اصلاحات ساختاری اقتصاد ایران در زمینههای گوناگون اعم از رکود، تورم، بیکاری، کاهش بهرهوری، رشد پایین اقتصادی، فرار مالیاتی، افت تولید و... را متأثر ساخته است. سایه سنگین این بیماریهای اقتصادی که طی دههها در اقتصاد کشور رسوب کرده، نه تنها امکان اصلاح را به ساختار اقتصادی نداده که خود سند بودجه را نیز تبدیل به محتوای اطلاعاتی غیرشفاف، نامفهوم و غیرکارآمد کرده بود؛ مسألهای که همواره مطالبه کارشناسان و استادان اقتصادی از دولتها بود.
از سویی بهدلیل نوع شکلگیری دولت - ملت در ایران، دولتها همواره از اصلاحات ساختاری دردناک گریزان بودند. کشوری که درگیر بحران بینالمللی است، اصلاحات، ساختاریاش سختتر میشود و البته باید به خاطر داشت در کشورهای در حال توسعه اصلاحات ساختاری همیشه پرچالش است. به طور مثال همه اقتصاددانان و حتی مسئولان قوای مختلف همواره از حذف یارانه پنهان انرژی سخن گفته و به این بیماری اقتصادی ۶۰ ساله ایران اشاره کردهاند، اما این یارانههای پنهان به نحوی با مسائل اجتماعی و سیاست داخلی درهم تنیده شده که هربار جهتگیری برای اصلاح آن، به یک اصلاح اجتماعی دردناک تبدیل شده است. بخصوص در ساختارهای رقابتی سیاسی، هرکسی خواسته با رفتار تودهستایانه به سراغ افکار عمومی برود، بر این نارسایی افزوده است. البته در دورههایی مثل بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و برخی مقاطع دیگر، امکان این اصلاحات اقتصادی را داشتیم که از این فرصتها استفاده مؤثر نکردیم. این امر به گونهای پیش رفت که اگر در دورهای، این جراحی به طور موضعی قابل انجام بود اما امروز نیازمند جراحی دردناک و بزرگ هستیم.
بودجه سند پیشبینی است اما نه مبتنی بر آمال و آرزوها که متکی بر اعمال و آوردهها. اما به رغم این واقعیات، صرفا دولت دوازدهم است که با یک واقعیت دیگر نیز مواجه بوده است؛ قطع درآمدهای سنتی چند دههای ناشی از نفت و همینطور قطع ارتباط اقتصاد ایران با جهان و تلاش برای از کار انداختن تولید داخلی با فشار بزرگترین قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی واقعیتی است که هیچ دولتی پیش و پس از انقلاب آن را تجربه نکرده است. جنگ اقتصادی و تحریمهای شدید باعث شد که دولت دوازدهم آثار منفی ناشی از تحریمها را متحمل شده و حتی اتفاقات منفی در اقتصاد ایران در سالهای آتی را هم پیشخور کند. با وجود نقدهایی که میشود، بودجه ۱۴۰۰ تلاش کرده مبتنی بر واقعیتهای امروز کشور سامان یابد و در درون آن نگاهی به آینده نزدیک و رو به بهبود اقتصادی هم وجود داشته باشد. تلاش دولت بر این بوده که از بودجه ۱۳۹۸ به بعد توجهی به اصلاحات ساختاری داشته باشد. هرچند نمیتوان اصلاحات ساختاری پیشگفته را کاملاً حل کرد اما گامهایی برای تحقق آن برداشته است. همچنین تلاش بر این بوده تا در این بودجه منابع و درآمدهای پیشبینی شده کاملاً واقعی باشند و مصارف اجتنابناپذیر کاملاً پوشش داده شود و هزینههای غیرضروری افزایش نیابد. از نظر سیاستهای مالی، با هدف تحریک بخش تقاضا، خروج از رکود و حرکت به سمت رشد و رونق اقتصادی، بودجه انبساطی تنظیم شده است. از طرفی در جامعهای که ۳ سال تحریم سخت را متحمل شده الزاماً باید حداقل از زندگی ۶ دهک حفاظت نمود. منظور حفظ قدرت خرید مردم و حمایت از حقوقبگیران و اقشار مورد نیاز است و از طرفی در اجرا، کاهش هزینههای غیرضروری دولت و اولویتبندی مخارج مدنظر قرار گرفته است.
یکی از انتقادهای تکراری در خصوص بودجه انبساطی بودن آن است اما بر اساس ارزیابیهای کارشناسان داخلی و نهادهای خارجی مثل گزارش صندوق بینالمللی پول، اقتصاد ایران در سال آینده در مسیر رشد اقتصادی بالای ۳ درصدی قرار خواهد گرفت؛ بودجه سنواتی کشور باید تناسبی با این رشد ایجاد کند و مبتنی بر چنین ضرورتی تدوین شده است. ما نیازمند کنترل تورم و ایجاد رشد به طور توأمان هستیم.
کوچک کردن دولت بهطور سالانه یکی از اهداف است و بههمین منظور سعی شده استخدامهای بخش دولتی بسیار حداقلی صورت گیرد - نگارنده شاهد دو دور استخدامهای انبوه با طرحهای مطرح مجالس بهطور مثال در آموزش و پرورش و سازمان فنی و حرفهای بودم - و دولت برخلاف سنوات گذشته به دنبال افزایش نیروی انسانی نبوده است. برای تحقق کوچک شدن دولت و نیز کاهش هزینههای غیرضروری باید سالانه فروش سهام و داراییهای دولت ادامه یابد و حتی شرکتهای نسل دوم و سوم دولتی واگذار شود. این امر هم در بودجه ۱۴۰۰ بهطور واضح و روشنی گنجانده شده است.
هدف دیگر بودجه ۱۴۰۰ برای حمایت از حقوقبگیران نیز در دستور کار چندساله دولت حتی در اوج تحریمها قرار داشته و تلاش دولت این است که حقوق کارمندان بیش از تورم افزایش پیدا کند. این از جمله مواردی است که نمیتوان با نظریههای اقتصادی محض بودجه را تدوین کرد، بلکه باید به اقتصاد اجتماعی نیز توجه نمود. حمایت از جامعه یک امر اجتنابناپذیر است که باید در بودجه مدنظر قرار گیرد. به عبارتی در جوامعی شبیه جامعه ما در مباحث اصلاح ساختار بودجه میتوان بودجهریزی اجتماعی را نیز مد نظر قرار داد.
یکی از مهمترین بحثهای اصلاحات ساختاری ارتباط بودجه با نفت است. کمترین میزان وابستگی به نفت در تمام ادوار بودجه در سال ۹۹ با ۱۰ درصد و سال ۱۴۰۰ با ۲۳ درصد پیشبینی شده است؛ روندی که یکی از ضرورتهای اقتصادی کشور در همه سالهای گذشته بود اما این دولت بلندترین گامها برای تحقق آن را در بودجه برداشته است. اتفاقاً در دولت مورد حمایت برخی منتقدان سیاسی، در شرایطی که کشور بالاترین درآمدهای نفتی در طول تاریخ را داشت، بودجه را آنچنان به نفت آلودند که خروج از آن نیازمند تلاش و ممارست بسیاری است. اما آنچه مورد نقد برخی منتقدان بودجه است، پیشبینی فروش ۲.۳ میلیون بشکهای نفت است که آن را خوشبینانه میدانند. چنین برآوردی از فروش نفت نه تنها دور از انتظار نیست، بلکه متکی بر تأمین منافع اقتصادی و حفظ امنیت ملی ماست. در دورانی از جهان با مشخصه وابستگی متقابل، امنیت هر کشور به میزان وابستگی سایر کشورها به تولیدات داخلی آن کشور است. گاز یا نفت مزیت ماست و باید جهان را چه با نفت و گاز و چه با افزایش تولیدات صنعتی و کشاورزی، بیشتر به خودمان وابسته کنیم. علاوه بر آنکه هر نوع انصرافی از سهم تولیدمان در اوپک، امکان بازپسگیری آن را در آینده سختتر خواهد کرد. مهمتر از درآمد فروش نفت، نحوه هزینه درآمد آن است. مهم این است که آن را هزینه توسعه زیربنایی برای امروز و آیندگان کنیم نه ایجاد نظام رانتی. جهتگیری بودجه ۱۴۰۰ مشخص است: هر گونه درآمد حاصل از فروش نفت بر اساس تصمیم دولت به دو امر اختصاص پیدا میکند: توسعه زیرساختها و توسعه حمایتهای اجتماعی. به طور مثال در توسعه زیرساختها، حفظ محیط زیست، افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز، افزایش خطوط ریلی و جاده، افزایش تولیدات صنعتی، تقویت دانشبنیانها، ایجاد کشاورزی مدرن، استفاده بهینه از آب و مقابله با کمآبی در آینده و... مدنظر قرار دارد. در موضوع حمایت اجتماعی بهطور مثال اشتغالهای کوچک و خرد و متوسط دنبال شده و فقرزدایی و ارتقای نظام سلامت و مسکن ارزان در نظر گرفته شده است.
اما این همه بودجه ۱۴۰۰ را تبدیل به بودجه حمایتی مقطعی نکرده، بلکه حمایت پایدار در دولت دنبال شده است. بهعنوان مثال بهجای سیاستهای رفاهی صدقهای ما به سمت سیاستهای رفاهی توانمندسازی حرکت کردیم.
بودجه ۱۴۰۰ ما را گامهایی به آن اصلاحات ساختاری نزدیکتر میکند و اثربخشی آن نیازمند تداوم این نگاه در بودجههای سنواتی آینده و باور ارکان تصمیمگیری و برنامهریزی به بودجههای مبتنی بر واقعیات سخت است.
من فکر میکنم یکی از دستاوردهای بزرگ در بحث بودجه، بردن بودجه به منظر افکار عمومی و نقدهای کارشناسی است. بودجه از اتاقهای دربسته و کمیسیونها وارد اتاق شیشهای شده و امروز هر کس میتواند همه منابع و مخارج را بنگرد و مورد نقد و پرسشگری قرار دهد.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
در این سالها شاهد بودیم که لایحه بودجه موقع ارائه به مجلس، از سوی اقتصاددانان با دیدگاههای مختلف مورد نقد قرار میگیرد. به عنوان مثال در بودجه ۱۴۰۰ در مورد حقوق کارمندان دو دیدگاه کاملاً متضاد به چشم میخورد. در یک دیدگاه رقم افزایش حقوق را کم میدانند و در دیدگاهی دیگر برخی اقتصاددانان هرگونه افزایش حقوق بیش از نرخ سود بانکی را علامتی بر تورم آینده قلمداد کرده و آن را منفی میدانند. این تنها یک نمونه از نقدهای متعددی است که این روزها شاهد هستیم. با توجه به این که من اقتصاددان نیستم، ممکن است حق مطلب به خوبی ادا نشده و مباحث مطرح شده من احتمالاً قابل نقد نیز باشد، اما با توجه به مشارکت چندین سالهام در بحث تدوین بودجه، به این نکته واقف شدهام که بودجهنویسی را فارغ از سه متغیر تأثیرگذار نمیتوان مورد قضاوت قرار داد...
بیماری مزمن اقتصاد ایران و نارساییهای ساختاری آن، متغیرهای اجتماعی و سیاست داخلی و متغیرهای بینالمللی و اقتصاد جهانی. به هرحال بهنظر میرسد یک بودجهنویسی موفق، باید با نگاهی به واقعیت امروز و مسائل اجتماعی در جهت اصلاحات ساختاری نیز گام بردارد. این بودجه نه تنها نباید تشدیدکننده بیماری مزمن اقتصادی باشد بلکه در این بستر، جهتگیری برای اصلاح ساختار را باید در درون خود دارا باشد.
مشکلات نظام های ساختاری کشور، مربوط به امسال و این دوران خاص نیست. از زمان صنیعالدوله هدایت در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی و پس از آن حضور مورگان شوستر و آرتور میلیسپو امریکایی که نخستین تجربیات بودجهنویسی در کشورمان شکل گرفت و برای اولین بار درآمدها و هزینههای دولت در سندی واحد درج شد تا به امروز، بودجههای سنواتی کشورمان متأثر از فضای کلی اقتصاد، مدیریت و نظام تصمیمسازیهای کشور، با مسائل و مشکلات متعددی روبهرو بوده است. نفت بخصوص با قیمتهای دهه ۵۰، یک عامل مؤثر بر پیچیدگی و ناکارآمدی اقتصاد ایران شد. بودجههای نفتی این دههها همواره اصلاحات ساختاری اقتصاد ایران در زمینههای گوناگون اعم از رکود، تورم، بیکاری، کاهش بهرهوری، رشد پایین اقتصادی، فرار مالیاتی، افت تولید و... را متأثر ساخته است. سایه سنگین این بیماریهای اقتصادی که طی دههها در اقتصاد کشور رسوب کرده، نه تنها امکان اصلاح را به ساختار اقتصادی نداده که خود سند بودجه را نیز تبدیل به محتوای اطلاعاتی غیرشفاف، نامفهوم و غیرکارآمد کرده بود؛ مسألهای که همواره مطالبه کارشناسان و استادان اقتصادی از دولتها بود.
از سویی بهدلیل نوع شکلگیری دولت - ملت در ایران، دولتها همواره از اصلاحات ساختاری دردناک گریزان بودند. کشوری که درگیر بحران بینالمللی است، اصلاحات، ساختاریاش سختتر میشود و البته باید به خاطر داشت در کشورهای در حال توسعه اصلاحات ساختاری همیشه پرچالش است. به طور مثال همه اقتصاددانان و حتی مسئولان قوای مختلف همواره از حذف یارانه پنهان انرژی سخن گفته و به این بیماری اقتصادی ۶۰ ساله ایران اشاره کردهاند، اما این یارانههای پنهان به نحوی با مسائل اجتماعی و سیاست داخلی درهم تنیده شده که هربار جهتگیری برای اصلاح آن، به یک اصلاح اجتماعی دردناک تبدیل شده است. بخصوص در ساختارهای رقابتی سیاسی، هرکسی خواسته با رفتار تودهستایانه به سراغ افکار عمومی برود، بر این نارسایی افزوده است. البته در دورههایی مثل بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و برخی مقاطع دیگر، امکان این اصلاحات اقتصادی را داشتیم که از این فرصتها استفاده مؤثر نکردیم. این امر به گونهای پیش رفت که اگر در دورهای، این جراحی به طور موضعی قابل انجام بود اما امروز نیازمند جراحی دردناک و بزرگ هستیم.
بودجه سند پیشبینی است اما نه مبتنی بر آمال و آرزوها که متکی بر اعمال و آوردهها. اما به رغم این واقعیات، صرفا دولت دوازدهم است که با یک واقعیت دیگر نیز مواجه بوده است؛ قطع درآمدهای سنتی چند دههای ناشی از نفت و همینطور قطع ارتباط اقتصاد ایران با جهان و تلاش برای از کار انداختن تولید داخلی با فشار بزرگترین قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی واقعیتی است که هیچ دولتی پیش و پس از انقلاب آن را تجربه نکرده است. جنگ اقتصادی و تحریمهای شدید باعث شد که دولت دوازدهم آثار منفی ناشی از تحریمها را متحمل شده و حتی اتفاقات منفی در اقتصاد ایران در سالهای آتی را هم پیشخور کند. با وجود نقدهایی که میشود، بودجه ۱۴۰۰ تلاش کرده مبتنی بر واقعیتهای امروز کشور سامان یابد و در درون آن نگاهی به آینده نزدیک و رو به بهبود اقتصادی هم وجود داشته باشد. تلاش دولت بر این بوده که از بودجه ۱۳۹۸ به بعد توجهی به اصلاحات ساختاری داشته باشد. هرچند نمیتوان اصلاحات ساختاری پیشگفته را کاملاً حل کرد اما گامهایی برای تحقق آن برداشته است. همچنین تلاش بر این بوده تا در این بودجه منابع و درآمدهای پیشبینی شده کاملاً واقعی باشند و مصارف اجتنابناپذیر کاملاً پوشش داده شود و هزینههای غیرضروری افزایش نیابد. از نظر سیاستهای مالی، با هدف تحریک بخش تقاضا، خروج از رکود و حرکت به سمت رشد و رونق اقتصادی، بودجه انبساطی تنظیم شده است. از طرفی در جامعهای که ۳ سال تحریم سخت را متحمل شده الزاماً باید حداقل از زندگی ۶ دهک حفاظت نمود. منظور حفظ قدرت خرید مردم و حمایت از حقوقبگیران و اقشار مورد نیاز است و از طرفی در اجرا، کاهش هزینههای غیرضروری دولت و اولویتبندی مخارج مدنظر قرار گرفته است.
یکی از انتقادهای تکراری در خصوص بودجه انبساطی بودن آن است اما بر اساس ارزیابیهای کارشناسان داخلی و نهادهای خارجی مثل گزارش صندوق بینالمللی پول، اقتصاد ایران در سال آینده در مسیر رشد اقتصادی بالای ۳ درصدی قرار خواهد گرفت؛ بودجه سنواتی کشور باید تناسبی با این رشد ایجاد کند و مبتنی بر چنین ضرورتی تدوین شده است. ما نیازمند کنترل تورم و ایجاد رشد به طور توأمان هستیم.
کوچک کردن دولت بهطور سالانه یکی از اهداف است و بههمین منظور سعی شده استخدامهای بخش دولتی بسیار حداقلی صورت گیرد - نگارنده شاهد دو دور استخدامهای انبوه با طرحهای مطرح مجالس بهطور مثال در آموزش و پرورش و سازمان فنی و حرفهای بودم - و دولت برخلاف سنوات گذشته به دنبال افزایش نیروی انسانی نبوده است. برای تحقق کوچک شدن دولت و نیز کاهش هزینههای غیرضروری باید سالانه فروش سهام و داراییهای دولت ادامه یابد و حتی شرکتهای نسل دوم و سوم دولتی واگذار شود. این امر هم در بودجه ۱۴۰۰ بهطور واضح و روشنی گنجانده شده است.
هدف دیگر بودجه ۱۴۰۰ برای حمایت از حقوقبگیران نیز در دستور کار چندساله دولت حتی در اوج تحریمها قرار داشته و تلاش دولت این است که حقوق کارمندان بیش از تورم افزایش پیدا کند. این از جمله مواردی است که نمیتوان با نظریههای اقتصادی محض بودجه را تدوین کرد، بلکه باید به اقتصاد اجتماعی نیز توجه نمود. حمایت از جامعه یک امر اجتنابناپذیر است که باید در بودجه مدنظر قرار گیرد. به عبارتی در جوامعی شبیه جامعه ما در مباحث اصلاح ساختار بودجه میتوان بودجهریزی اجتماعی را نیز مد نظر قرار داد.
یکی از مهمترین بحثهای اصلاحات ساختاری ارتباط بودجه با نفت است. کمترین میزان وابستگی به نفت در تمام ادوار بودجه در سال ۹۹ با ۱۰ درصد و سال ۱۴۰۰ با ۲۳ درصد پیشبینی شده است؛ روندی که یکی از ضرورتهای اقتصادی کشور در همه سالهای گذشته بود اما این دولت بلندترین گامها برای تحقق آن را در بودجه برداشته است. اتفاقاً در دولت مورد حمایت برخی منتقدان سیاسی، در شرایطی که کشور بالاترین درآمدهای نفتی در طول تاریخ را داشت، بودجه را آنچنان به نفت آلودند که خروج از آن نیازمند تلاش و ممارست بسیاری است. اما آنچه مورد نقد برخی منتقدان بودجه است، پیشبینی فروش ۲.۳ میلیون بشکهای نفت است که آن را خوشبینانه میدانند. چنین برآوردی از فروش نفت نه تنها دور از انتظار نیست، بلکه متکی بر تأمین منافع اقتصادی و حفظ امنیت ملی ماست. در دورانی از جهان با مشخصه وابستگی متقابل، امنیت هر کشور به میزان وابستگی سایر کشورها به تولیدات داخلی آن کشور است. گاز یا نفت مزیت ماست و باید جهان را چه با نفت و گاز و چه با افزایش تولیدات صنعتی و کشاورزی، بیشتر به خودمان وابسته کنیم. علاوه بر آنکه هر نوع انصرافی از سهم تولیدمان در اوپک، امکان بازپسگیری آن را در آینده سختتر خواهد کرد. مهمتر از درآمد فروش نفت، نحوه هزینه درآمد آن است. مهم این است که آن را هزینه توسعه زیربنایی برای امروز و آیندگان کنیم نه ایجاد نظام رانتی. جهتگیری بودجه ۱۴۰۰ مشخص است: هر گونه درآمد حاصل از فروش نفت بر اساس تصمیم دولت به دو امر اختصاص پیدا میکند: توسعه زیرساختها و توسعه حمایتهای اجتماعی. به طور مثال در توسعه زیرساختها، حفظ محیط زیست، افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز، افزایش خطوط ریلی و جاده، افزایش تولیدات صنعتی، تقویت دانشبنیانها، ایجاد کشاورزی مدرن، استفاده بهینه از آب و مقابله با کمآبی در آینده و... مدنظر قرار دارد. در موضوع حمایت اجتماعی بهطور مثال اشتغالهای کوچک و خرد و متوسط دنبال شده و فقرزدایی و ارتقای نظام سلامت و مسکن ارزان در نظر گرفته شده است.
اما این همه بودجه ۱۴۰۰ را تبدیل به بودجه حمایتی مقطعی نکرده، بلکه حمایت پایدار در دولت دنبال شده است. بهعنوان مثال بهجای سیاستهای رفاهی صدقهای ما به سمت سیاستهای رفاهی توانمندسازی حرکت کردیم.
بودجه ۱۴۰۰ ما را گامهایی به آن اصلاحات ساختاری نزدیکتر میکند و اثربخشی آن نیازمند تداوم این نگاه در بودجههای سنواتی آینده و باور ارکان تصمیمگیری و برنامهریزی به بودجههای مبتنی بر واقعیات سخت است.
من فکر میکنم یکی از دستاوردهای بزرگ در بحث بودجه، بردن بودجه به منظر افکار عمومی و نقدهای کارشناسی است. بودجه از اتاقهای دربسته و کمیسیونها وارد اتاق شیشهای شده و امروز هر کس میتواند همه منابع و مخارج را بنگرد و مورد نقد و پرسشگری قرار دهد.

تعامل سازنده با جهان از طریق اتصال خط آهن ایران به کشورهای همسایه
اکبر ترکان
اقتصاددان
تعامل سازنده با جهان در حوزه حملونقل، از طــــــریق اتصالات ایران بهکشـــورهـــای همسایه امـــکانپذیر اســـت. مـــــهمترین بازار صادراتی ایران کشـــورهای همســایه است. مواد اولیه ما بازار جهانی دارد اما بهخاطر سبک زندگی نزدیک به هم، بازار کالاهای صنعتی ایران میتواند کشورهای همسایه باشد. ایران 15 کشور همسایه دارد و از این نظر در جهان یکی از کشورهای پرهمسایه است. همسایههای ما
در حوزههای خشکی و دریایی بزرگترین بازار دادوستد ما محسوب میشوند. در واقع یکی از مسائل محوری که در برنامه چشمانداز کشور به آن توجه شده بود همین تعامل سازنده با جهان است. هر بخشی ترجمان خودش را در تعامل سازنده با جهان دارد.
تعامل سازنده با جهان در حوزه حملونقل یعنی اینکه پیوندهای دوجانبه و مبادلاتی ما با بقیه جهان برقرار باشد. برای برقراری این تعامل با همسایگان، خطوط ریلی ما در برخی مرزها به کشورهای همسایه متصل است. این اتصالات، تبادل چندجانبه، تبادل دوجانبه و تبادل تجاری ایران با همسایگان را انجام میدهد. در جنوب شرق، راهآهن ایران از میرجاوه به پاکستان متصل است.در شرق کشور، سرخس نقطه تعامل شمال شرق است که راهآهن ایران را به ریل ترکمنستان وصل میکند. این راهآهن در ادامه ایران را به کشورهای آسیای میانه مانند تاجیکستان و قرقیزستان متصل میکند. در مرز لطفآباد، قبل از مرز باجگیران، راهآهن ترکمنستان به داخل خاک ایران رسیده است. اینجا نقطه مبادلاتی است که اگرچه ادامه پیدا نکرده ولی بارانداز حمل کالاست و از آنجا تجارت دوجانبه با راهآهن اصلی ترکمنستان را انجام میدهیم. اینچهبرون نقطه اتصال بعدی ما به راهآهن ترکمنستان است.
این خط بهنام کتیای، نقطه اتصال راهآهن ایران، ترکمنستان و قزاقستان است. در آنجا، برای ارتباط تجاری با این دو کشور سرمایهگذاری مهمی انجام شده است. خط آهن آستارا-آستارا، هم نقطه اتصال راهآهن ایران در آستارا به آستارا در کشور جمهوری آذربایجان خواهد بود. این خط ما را در نهایت به روسیه و اروپا متصل میکند. این پروژه در دست ساخت است. راهآهن جلفا نقطه دیگری است که ما را به نخجوان و دوباره به روسیه وصل میکند. مرز رازی هم نقطه اتصال راهآهن ایران به ترکیه است که قطارهای ایران از آنجا به اروپا میرود. راهآهن مرزی دیگر، اتصال راهآهن کرمانشاه-خسروی-خانقین است که راهآهن ما بعد از اتصال به راهآهنهای عراق و سوریه به مدیترانه میرود. راهآهن شملچه-بصره هم در دست ساخت است تا ما کالا را از بندر امام به بصره حمل کنیم.
راهآهن خواف-هرات که به بهرهبرداری رسید کشور ما را به افغانستان متصل میکند. این اتصال با ادامه در خاک افغانستان، ما را به آسیای شرقی متصل میکند. افغانستان معدن سنگ آهن بسیار بزرگی دارد که از این به بعد کالاهای معدنی افغانستان از طریق ایران بهراحتی صادر میشود. اتصال این راهآهن به راهآهن در دست ساخت چابهار-زاهدان، نقطه عطف دیگری در ترانزیت کالا از طریق ایران به کشورهای دیگر است.اتصال راهآهن خسروی، شلمچه، آستارا و چابهار -زاهدان اهمیت زیادی دارد که برای تعامل با جهان باید زودتر ساخته شود. راهآهن چابهار-زاهدان تا آخر کار این دولت ساخته میشود. بنابراین، مهمترین حوزهای که میتواند تعاملات مهم و سازنده ایران را با جهان برقرار کند، حملونقل و بویژه حملونقل ریلی است. موقعیت استراتژیک ایران، مهمترین ویژگی ایران برای تبدیل شدن به هاب ترانزیتی منطقه است.
اقتصاددان
تعامل سازنده با جهان در حوزه حملونقل، از طــــــریق اتصالات ایران بهکشـــورهـــای همسایه امـــکانپذیر اســـت. مـــــهمترین بازار صادراتی ایران کشـــورهای همســایه است. مواد اولیه ما بازار جهانی دارد اما بهخاطر سبک زندگی نزدیک به هم، بازار کالاهای صنعتی ایران میتواند کشورهای همسایه باشد. ایران 15 کشور همسایه دارد و از این نظر در جهان یکی از کشورهای پرهمسایه است. همسایههای ما
در حوزههای خشکی و دریایی بزرگترین بازار دادوستد ما محسوب میشوند. در واقع یکی از مسائل محوری که در برنامه چشمانداز کشور به آن توجه شده بود همین تعامل سازنده با جهان است. هر بخشی ترجمان خودش را در تعامل سازنده با جهان دارد.
تعامل سازنده با جهان در حوزه حملونقل یعنی اینکه پیوندهای دوجانبه و مبادلاتی ما با بقیه جهان برقرار باشد. برای برقراری این تعامل با همسایگان، خطوط ریلی ما در برخی مرزها به کشورهای همسایه متصل است. این اتصالات، تبادل چندجانبه، تبادل دوجانبه و تبادل تجاری ایران با همسایگان را انجام میدهد. در جنوب شرق، راهآهن ایران از میرجاوه به پاکستان متصل است.در شرق کشور، سرخس نقطه تعامل شمال شرق است که راهآهن ایران را به ریل ترکمنستان وصل میکند. این راهآهن در ادامه ایران را به کشورهای آسیای میانه مانند تاجیکستان و قرقیزستان متصل میکند. در مرز لطفآباد، قبل از مرز باجگیران، راهآهن ترکمنستان به داخل خاک ایران رسیده است. اینجا نقطه مبادلاتی است که اگرچه ادامه پیدا نکرده ولی بارانداز حمل کالاست و از آنجا تجارت دوجانبه با راهآهن اصلی ترکمنستان را انجام میدهیم. اینچهبرون نقطه اتصال بعدی ما به راهآهن ترکمنستان است.
این خط بهنام کتیای، نقطه اتصال راهآهن ایران، ترکمنستان و قزاقستان است. در آنجا، برای ارتباط تجاری با این دو کشور سرمایهگذاری مهمی انجام شده است. خط آهن آستارا-آستارا، هم نقطه اتصال راهآهن ایران در آستارا به آستارا در کشور جمهوری آذربایجان خواهد بود. این خط ما را در نهایت به روسیه و اروپا متصل میکند. این پروژه در دست ساخت است. راهآهن جلفا نقطه دیگری است که ما را به نخجوان و دوباره به روسیه وصل میکند. مرز رازی هم نقطه اتصال راهآهن ایران به ترکیه است که قطارهای ایران از آنجا به اروپا میرود. راهآهن مرزی دیگر، اتصال راهآهن کرمانشاه-خسروی-خانقین است که راهآهن ما بعد از اتصال به راهآهنهای عراق و سوریه به مدیترانه میرود. راهآهن شملچه-بصره هم در دست ساخت است تا ما کالا را از بندر امام به بصره حمل کنیم.
راهآهن خواف-هرات که به بهرهبرداری رسید کشور ما را به افغانستان متصل میکند. این اتصال با ادامه در خاک افغانستان، ما را به آسیای شرقی متصل میکند. افغانستان معدن سنگ آهن بسیار بزرگی دارد که از این به بعد کالاهای معدنی افغانستان از طریق ایران بهراحتی صادر میشود. اتصال این راهآهن به راهآهن در دست ساخت چابهار-زاهدان، نقطه عطف دیگری در ترانزیت کالا از طریق ایران به کشورهای دیگر است.اتصال راهآهن خسروی، شلمچه، آستارا و چابهار -زاهدان اهمیت زیادی دارد که برای تعامل با جهان باید زودتر ساخته شود. راهآهن چابهار-زاهدان تا آخر کار این دولت ساخته میشود. بنابراین، مهمترین حوزهای که میتواند تعاملات مهم و سازنده ایران را با جهان برقرار کند، حملونقل و بویژه حملونقل ریلی است. موقعیت استراتژیک ایران، مهمترین ویژگی ایران برای تبدیل شدن به هاب ترانزیتی منطقه است.

مزایای امنیتی – اقتصادی پروژه ریلی خواف – هرات
ابراهیم رحیم پور
معاون پیشین وزیر امور خارجه
افتتاح خط راهآهن خواف– هرات بهعنوان نخستین مسیر ریلی که ایران و افغانستان را به هم متصل میکند در حالی انجام شد که این پروژه از سالها قبل در زمره پروژههای توسعهای کشور بود و در بحبوحه تنگناهای ایران بهدلیل قرار گرفتن زیر شدیدترین تحریمها بهطور جدی در دستور کار قرار گرفت و به سرانجام رسید. افتتاح این پروژه حاوی چند مشخصه و نکته مهم است؛ یکم- بهطور معمول کشورهایی که از نظر سیاسی و اقتصادی در شرایط خاصی قرار دارند، پروژههای توسعهای و کمک کننده به سایر کشورها را پیگیری نمیکنند اما جمهوری اسلامی که زیر فشار سنگین تحریمها قرار داشت، همچنان پیگیر این پروژه ریلی مهم بود که با هدف پیوستگی اقتصادی میان تهران و کابل به سرانجام رسید.
دوم- ایران از یک موقعیت استراتژیک و جغرافیایی خاصی برخوردار است که تاکنون از این مؤلفه مهم و تأثیرگذار خود بهره نبرده است. اگر موقعیت ایران را با ترکیه مقایسه کنیم شاهدیم که این کشور که محل اتصال اروپا به آسیاست، خیلی بهتر از موقعیت خود استفاده کرد ولی شاید ایران به بهدلیل اتکا به سیاست صادرات نفت کمتر به موقعیت استراتژیک خود برای بهرهبرداری اقتصادی توجه کرد و کم شدن فروش نفت این امکان را فراهم کرد که استفاده از ظرفیتهای ترانزیتی برای تحقق منافع اقتصادی مورد توجه قرار گیرد.
سوم- ایران از توسعه بندر چابهار بهدنبال محقق کردن دو هدف بود؛ یک اینکه بتواند از طریق این بندر راه تجارت در افغانستان را تسهیل کند. زیرا در سالهای گذشته بندر «کراچی» محل اصلی تجارت افغانستان با جهان خارج بود و حالا به دلایل اقتصادی و سیاسی این امکان تغییر یافته و بندر چابهار جایگزین مناسبی شده که بتوان با افغانستان تجارت کرد که نتایج اقتصادی آن، شامل هر دو کشور ایران و افغانستان بشود. فقط نقطه ضعف این مسیر جاده چابهار به زاهدان است که در دست اقدام است. اکنون کالاها از چابهار با کامیون به زاهدان و از آنجا به بافق میرود. پیش از این در بافق خط راهآهن وصل نبود اما اینک با افتتاح این پروژه ریلی، حتی امکان انتقال کالاهای کشورهای دیگر از جمله هند میسر میشود. هند که با پاکستان هم مشکل دارد، علاقهمند است که از طریق ایران به افغانستان کالا انتقال دهند. اینک این جابهجایی با کامیون انجام میشود و حملونقل ریلی به این موضوع کمک میکند. این در حالی است که راهآهن چابهار-زاهدان هم در دست پیگیری است و کشورهای دیگر هم میتوانند بعد از نهایی شدن این پروژه از طریق قطار کالا جابهجا کنند.
از سوی دیگر با افتتاح این راهآهن، امکان انتقال کالاهای افغانستان، کشورهای دیگر و ایران وجود دارد. ایران تقریباً اولین کشور صادر کننده به افغانستان و تقریباً شریک نخست یا دوم این کشور به شمار میآید و از این جهت میتوان گفت که افتتاح این راه ترانزیت هم به نفع افغانستان و هم ایران خواهد بود. زیرا ایران میتواند هم خودش براحتی تجارت کند و هم حق ترانزیت از انتقال کالای کشورهای دیگر را دریافت نماید. در همین چارچوب، ایران میتواند از موقعیت ترانزیتی خود به کشورهای محاط در خشکی کمک کند که افغانستان یکی از این کشورهاست. پنج کشور آسیای میانه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان و حتی روسیه که به آبهای گرم راه ندارند میتوانند از مسیر ایران استفاده کنند. هدف دوم ایران هم پیگیری مسیر بعدی چابهار به شمال و جمهوری آذربایجان است که از آن طریق به دریای سیاه و روسیه خواهد رسید.
چهارم- افغانستان بعد از وعدههای بیسرانجام امریکا برای پیگیری مسأله صلح بین دولت مرکزی افغانستان با طالبان، در شرایط سختی قرار گرفته است. امریکاییها تقریباً در میانه راه، این مذاکرات را رها کردهاند و بعد از مبادله زندانیهای خود حالا از خروج نیروهایشان از این کشور سخن میگویند. در چنین شرایطی تسهیل راهکارهای اقتصادی و امنیتی میان تهران و کابل میتواند کمک مهمی برای افغانستان در این شرایط دشوار باشد.
پنجم- پیگیری و ساخت راههای انتقال تبادلات اقتصادی، امنیت ساز است یعنی میتوان بهجای توپ و تانک از طریق تجارت و اتصال راههای امن برای آن، آرامش بیشتری ایجاد کرد. آرامشی که در نهایت به نفع مردم افغانستان است. به همین دلیل حفظ امنیت این خط ریلی چنان برای آنها حائز اهمیت است که خود مردم افغانستان از این خط راهآهن حفاظت میکنند تا دچار صدمه نشود.
ششم- سه مؤلفه تجارت، توریسم و ترانزیت برای تحقق اهداف اقتصادی کشور بسیار مهم است. این سه فاکتور در منطقه ما با کشورهای همسایه بسیار اثرگذار است این خط راهآهن هر سه این فاکتورها را دارد.
هفتم- با توجه به حضور 2 میلیون نفر از اتباع افغانستان در ایران که بهصورت
غیر مجاز از مرزها رفت و آمد میکردند و ایران هم تقریباً برای این ترددها سختگیری نمیکرد، الان افتتاح این خطوط ریلی میتواند این رفت و آمدها را قانونی کند و از طریق مسیر قطار انجام شود. در این صورت تنشهای مرزی حاصل از تردد
غیر قانونی اتباع افغانستان هم از بین خواهد رفت.
معاون پیشین وزیر امور خارجه
افتتاح خط راهآهن خواف– هرات بهعنوان نخستین مسیر ریلی که ایران و افغانستان را به هم متصل میکند در حالی انجام شد که این پروژه از سالها قبل در زمره پروژههای توسعهای کشور بود و در بحبوحه تنگناهای ایران بهدلیل قرار گرفتن زیر شدیدترین تحریمها بهطور جدی در دستور کار قرار گرفت و به سرانجام رسید. افتتاح این پروژه حاوی چند مشخصه و نکته مهم است؛ یکم- بهطور معمول کشورهایی که از نظر سیاسی و اقتصادی در شرایط خاصی قرار دارند، پروژههای توسعهای و کمک کننده به سایر کشورها را پیگیری نمیکنند اما جمهوری اسلامی که زیر فشار سنگین تحریمها قرار داشت، همچنان پیگیر این پروژه ریلی مهم بود که با هدف پیوستگی اقتصادی میان تهران و کابل به سرانجام رسید.
دوم- ایران از یک موقعیت استراتژیک و جغرافیایی خاصی برخوردار است که تاکنون از این مؤلفه مهم و تأثیرگذار خود بهره نبرده است. اگر موقعیت ایران را با ترکیه مقایسه کنیم شاهدیم که این کشور که محل اتصال اروپا به آسیاست، خیلی بهتر از موقعیت خود استفاده کرد ولی شاید ایران به بهدلیل اتکا به سیاست صادرات نفت کمتر به موقعیت استراتژیک خود برای بهرهبرداری اقتصادی توجه کرد و کم شدن فروش نفت این امکان را فراهم کرد که استفاده از ظرفیتهای ترانزیتی برای تحقق منافع اقتصادی مورد توجه قرار گیرد.
سوم- ایران از توسعه بندر چابهار بهدنبال محقق کردن دو هدف بود؛ یک اینکه بتواند از طریق این بندر راه تجارت در افغانستان را تسهیل کند. زیرا در سالهای گذشته بندر «کراچی» محل اصلی تجارت افغانستان با جهان خارج بود و حالا به دلایل اقتصادی و سیاسی این امکان تغییر یافته و بندر چابهار جایگزین مناسبی شده که بتوان با افغانستان تجارت کرد که نتایج اقتصادی آن، شامل هر دو کشور ایران و افغانستان بشود. فقط نقطه ضعف این مسیر جاده چابهار به زاهدان است که در دست اقدام است. اکنون کالاها از چابهار با کامیون به زاهدان و از آنجا به بافق میرود. پیش از این در بافق خط راهآهن وصل نبود اما اینک با افتتاح این پروژه ریلی، حتی امکان انتقال کالاهای کشورهای دیگر از جمله هند میسر میشود. هند که با پاکستان هم مشکل دارد، علاقهمند است که از طریق ایران به افغانستان کالا انتقال دهند. اینک این جابهجایی با کامیون انجام میشود و حملونقل ریلی به این موضوع کمک میکند. این در حالی است که راهآهن چابهار-زاهدان هم در دست پیگیری است و کشورهای دیگر هم میتوانند بعد از نهایی شدن این پروژه از طریق قطار کالا جابهجا کنند.
از سوی دیگر با افتتاح این راهآهن، امکان انتقال کالاهای افغانستان، کشورهای دیگر و ایران وجود دارد. ایران تقریباً اولین کشور صادر کننده به افغانستان و تقریباً شریک نخست یا دوم این کشور به شمار میآید و از این جهت میتوان گفت که افتتاح این راه ترانزیت هم به نفع افغانستان و هم ایران خواهد بود. زیرا ایران میتواند هم خودش براحتی تجارت کند و هم حق ترانزیت از انتقال کالای کشورهای دیگر را دریافت نماید. در همین چارچوب، ایران میتواند از موقعیت ترانزیتی خود به کشورهای محاط در خشکی کمک کند که افغانستان یکی از این کشورهاست. پنج کشور آسیای میانه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان و حتی روسیه که به آبهای گرم راه ندارند میتوانند از مسیر ایران استفاده کنند. هدف دوم ایران هم پیگیری مسیر بعدی چابهار به شمال و جمهوری آذربایجان است که از آن طریق به دریای سیاه و روسیه خواهد رسید.
چهارم- افغانستان بعد از وعدههای بیسرانجام امریکا برای پیگیری مسأله صلح بین دولت مرکزی افغانستان با طالبان، در شرایط سختی قرار گرفته است. امریکاییها تقریباً در میانه راه، این مذاکرات را رها کردهاند و بعد از مبادله زندانیهای خود حالا از خروج نیروهایشان از این کشور سخن میگویند. در چنین شرایطی تسهیل راهکارهای اقتصادی و امنیتی میان تهران و کابل میتواند کمک مهمی برای افغانستان در این شرایط دشوار باشد.
پنجم- پیگیری و ساخت راههای انتقال تبادلات اقتصادی، امنیت ساز است یعنی میتوان بهجای توپ و تانک از طریق تجارت و اتصال راههای امن برای آن، آرامش بیشتری ایجاد کرد. آرامشی که در نهایت به نفع مردم افغانستان است. به همین دلیل حفظ امنیت این خط ریلی چنان برای آنها حائز اهمیت است که خود مردم افغانستان از این خط راهآهن حفاظت میکنند تا دچار صدمه نشود.
ششم- سه مؤلفه تجارت، توریسم و ترانزیت برای تحقق اهداف اقتصادی کشور بسیار مهم است. این سه فاکتور در منطقه ما با کشورهای همسایه بسیار اثرگذار است این خط راهآهن هر سه این فاکتورها را دارد.
هفتم- با توجه به حضور 2 میلیون نفر از اتباع افغانستان در ایران که بهصورت
غیر مجاز از مرزها رفت و آمد میکردند و ایران هم تقریباً برای این ترددها سختگیری نمیکرد، الان افتتاح این خطوط ریلی میتواند این رفت و آمدها را قانونی کند و از طریق مسیر قطار انجام شود. در این صورت تنشهای مرزی حاصل از تردد
غیر قانونی اتباع افغانستان هم از بین خواهد رفت.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
محسن هاشمی: تشریفاتی نشاندادن حضور مردم نتیجه تصمیم نمایندگان است
-
فارسیزبانان در سوگ یکی از طلایه داران خود
-
خط پیوند دو ملت
-
آذربایجان عزیز ما
-
هنوز صدای «امید» و «بخشش» شنیده میشود
-
تولیدات سال کرونایی سینما
-
گزارش کسب و کار بانک جهانی بازرسی میشود
-
بدرقه فینالیست آسیا
-
«جمشیدیه» از خشونت و ضربه آن به اخلاق میگوید
-
فیلتر کسب و کارهای مجازی به دلیل یک اشکال فنی کج سلیقگی است
-
بودجه ۱۴۰۰ و واقعیتهای اقتصاد ایران
-
تعامل سازنده با جهان از طریق اتصال خط آهن ایران به کشورهای همسایه
-
مزایای امنیتی – اقتصادی پروژه ریلی خواف – هرات

اخبارایران آنلاین