ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رازهای پنهان در هتل «دوک رومانا»
قاضی منصوری حرفهای زیادی برای گفتن داشت
گروه سیاسی/ پرونده بزرگ فساد موسوم به اکبر طبری معاون اجرایی حوزه ریاست سابق دستگاه قضایی، حالا با یک حاشیه بزرگ روبه رو شده است. غلامرضا منصوری یکی از متهمان این پرونده که متواری بوده عصر جمعه در بخارست مرکز کشور رومانی در گذشته است. دلیل مرگ اما همچنان مبهم است. اگرچه پلیس بینالملل رومانی علت مرگ را خودکشی اعلام کرده، اما هنوز اسناد و مدارک لازم که این ادعا را تأیید کند حداقل به دست مقامات ایرانی نرسیده است. مضاف بر آنکه وکیل منصوری در ایران هم اعلام کرده وی «آدمی نبوده که قصد خودکشی داشته باشد». لذا گمانه زنیها در این خصوص بویژه در فضای مجازی تشدید شده است.
روز 18 خرداد ماه وقتی نماینده دادستان کیفرخواست پرونده طبری را قرائت کرد، معلوم شد که قاضی غلامرضا منصوری متهم ردیف نهم این پرونده در خارج از کشور به سر میبرد و به اخذ مبلغ 500 هزار یورو رشوه متهم است. متهم اما در کلیپی از آمادگی خود برای بازگشت به کشور خبر داد تا اینکه شنبه 24 خرداد سخنگوی قوه قضائیه از بازداشت وی در کشور رومانی با کمک پلیس اینترپل خبر داد و البته گفت که بهدلیل توقف پروازها بازگرداندن او به کشور چند روز طول میکشد. به گفته امیرحسین نجفپورثانی، وکیل مدافع منصوری، متهم 21 خرداد خودش را به سفارت ایران در رومانی معرفی کرده و دو شب هم در سفارت حضور داشته است پنجشنبه شب بهدلیل حال نامساعد به بیمارستان منتقل شده و به محض اینکه به بیمارستان میرسد، توسط پلیس رومانی دستگیر میشود.
منصوری روز جمعه به وکیل خود اعلام میکند که پس از ملاقات با مراجع قضایی رومانی برای دو ماه بهصورت مشروط آزاد شده و منتظر تشکیل دادگاه و تعیین تکلیف خواهد ماند. گویا بعد از آزادی مشروط در هتل «دوک رومانا» در بخارست مستقر میشود تا اینکه عصر جمعه خبر مرگ او منتشر میشود. حالا همه بهدنبال پاسخ به این سؤال هستند که قاضی منصوری خودکشی کرده یا به قتل رسیده است؟ اگر چه در خبرهای اولیه ادعا شده بود که متهم از پنجره به بیرون پرت شده، اما عکسهای واقعه ظاهراً حکایت از آن دارد که جسد وی نه در بیرون هتل که داخل لابی پیدا شده و به بیرون منتقل میشود. یک خبرنگار پیگیر این موضوع در بخارست هم نوشته است: «من دوباره از پلیس سؤال کردم که جسد دقیقاً کجا پیدا شده بود، داخل هتل یا بیرون از آن؟ سخنگوی پلیس بخارست از طریق اساماس گفت او در مقابل ورودی لابی، در داخل هتل پیدا شده است.»
بنا بر اعلام پلیس رومانی ساعت ۱۴:۳۰جمعه کارکنان هتل پیدا شدن جسد را گزارش دادند. با توجه به تفاوت 1 و نیم ساعته زمان در ایران و رومانی زمان اعلام پیدا شدن جسد به وقت ایران باید حدود ساعت 16 روز جمعه بوده باشد. وکیل منصوری گفته که آخرین بازدید وی از واتساپ ساعت 15:45 دقیقه جمعه به وقت ایران بوده است. نجف پورثانی با بیان اینکه معلوم نیست گوشی همراه مقتول در اختیار کیست گفته که برادر منصوری هم ساعت 11 روز جمعه با او تماس تلفنی داشته است.
تیم تحقیقاتی ایران به رومانی می رود
سردار هادی شیرازی رئیس پلیس بینالملل نیروی انتظامی کشورمان از تحقیقات در خصوص مرگ منصوری خبرداده و گفته که پلیس بینالملل ایران با ارسال نامهای به پلیس اینترپل رومانی ضمن درخواست جسد متوفی، تقاضا کرده تا اطلاعات تکمیلی در خصوص وقوع این حادثه را ارائه دهند.به گفته وی به منظور بررسی وضعیت صحنه حادثه و علت دقیق آن، تیمی از پلیس ایران تشکیل و در صورت پاسخ مثبت از سوی کشور رومانی، به آن کشور اعزام خواهند شد.
مرگ منصوری صدمه ای به پرونده طبری نمی زند
علی باقری، معاون امور بینالملل و حقوق بشر قوه قضائیه اگر چه جمعه شب در گفتوگو با بخش خبری 20.30 احتمال خودکشی را رد نکرده بود، اما دیروز گفته که علت این حادثه هنوز مبهم است.
به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، باقری افزوده: پیرو پیگیری پلیس اینترپل ایران، پلیس رومانی وی را تحت تعقیب قرار داد و بر اساس دستور قاضی رومانیایی متهم را به مدت یک ماه تحت نظر قرار دادند تا اقدامات و تشریفات حقوقی و قضایی برای استرداد انجام شود. وی ادامه داده: پلیس رومانی در پاسخ به پلیس اینترپل ایران ادعا کرده که منصوری خودکشی کرده است؛ پلیس کشورمان پیگیری کرده که اولاً شما مدارک و مستندات را درباره خودکشی باید به ما ارائه کنید و ثانیاً چرا از وی به گونهای محافظت نشده که این اتفاق نیفتد.باقری در خصوص اینکه آیا میتوان گفت این موضوع فشاری به دستگاه قضایی است برای پایان دادن به پروندهای که قاضی منصوری هم در آن دخیل بوده، افزود: در پروندههای بزرگ مفاسد اقتصادی مانند این پرونده، گمانهزنیهای زیادی به وجود میآید که بعضاً ناشی از حس کنجکاوی است یا با سوءنیتها مواجه است. دستگاه قضایی بر اساس مدارک و مستندات موضع میگیرد و قضاوت میکند تا وقتی که مستندات نباشد نمیتوانیم موضع صریح بگیریم. باقری جمعه شب گفته بود: ابعاد مختلف پروندهای که قاضی منصوری درگیر آن بود بهدلیل اینکه طرفهای دیگر موضوع در اختیار قوه قضائیه هستند روشن است و نبود وی صدمهای به ابعاد مختلف پرونده وارد نمیکند هر چند که استرداد او میتوانست به بازگشت وجوه و اموالی که توسط وی اختلاس شده است و همچنین مجازات او کمک کند.
منصوری اهل خودکشی نبود
جدیترین گمانهای که درباره این حادثه البته از سوی پلیس رومانی اعلام شده، خودکشی است. اما وکیل منصوری گفته است: «من و خانواده ایشان معتقدیم که قاضی منصوری آدمی نبود که قصد خودکشی داشته باشد.» وی در گفتوگو با ایلنا افزوده: «دیروز (جمعه) حدود ساعت ۱۱ ظهر منصوری با یکی از اعضای خانواده گفتوگویی داشته و طبق آخرین گفتوگو حال وی مناسب و مساعد بوده و مشکلی هم در این خصوص نداشته است. من هم تا خبر درگذشت ایشان را شنیدم واتساپ وی را چک کردم که آخرین بازدید او ساعت 15:45 بود.» آنگونه که نجفپور ثانی روایت کرده یکی از دلایل دیگری که پذیرش دلیل خودکشی را سخت میکند، عزم متهم برای بازگشت به ایران و دفاع از خود است. «آخرین تماسی که بنده با منصوری داشتم، سهشنبه هفته گذشته بود که طی آن تماس نیز تأکید داشت که قصد بازگشت به کشور را دارد و گفت میخواهم از خودم در کشور خودم دفاع کنم و حرفهای بسیاری برای گفتن دارم. این مسائلی است که ذهنمان را درگیر کرده و منتظریم به پشت پرده این ماجرا پی ببریم. طبیعتاً این هتل دوربین داشته و این جزئیات قابل پیگیری است.»این وکیل دادگستری ادامه داد: «هفته گذشته به دادستانی تهران مراجعه کردیم که این درخواست (استرداد) را با دادستان تهران درمیان بگذاریم که دادستان تهران حضور نداشتند و قرار شد یکی از کارمندان آنجا پیگیر این موضوع شود و به بنده اطلاع بدهد که متأسفانه هیچ تماسی با بنده گرفته نشد. پس از آن نیز ما به شعبه دادگاه مراجعه کردیم و با قاضی بابایی صحبت کردیم و قاضی بابایی فرمودند من به مراجع بالا اطلاع خواهم داد و گفتند برای استرداد از جانب دادستان و وزارت امور خارجه باید تمهیداتی اندیشیده شود و قول دادند این موضوع را پیگیری کنند.»
او با بیان اینکه منصوری تأکید داشت که اتهامات او با اکبر طبری در یک پرونده نباشد در خصوص بیماری متهم هم گفت: بیماری وی سرطان و شاید هموروئید بود که جزئیات آن را نمیدانم و زمانی که وی قصد بازگشت زمینی به ایران را داشت، بیماری او تشدید شد و به رومانی بازگشت. سید عباس موسوی سخنگوی وزارت خارجه هم یکبار دیگر تأیید کرده که قاضی منصوری برای بازگشت به کشور به سفارت ایران در رومانی مراجعه داشته است.
برش
روایت وکیل قاضی مقتول در گفت و گو با «ایران» از تلاش برای بازگشت به کشور
منصوری پیشنهاد پناهندگی در رومانی را نپذیرفت
رضوانه رضاییپور/ امیرحسین نجفپور ثانی، وکیل قاضی منصوری که اواخر ماه رمضان امسال وکالت او را برعهده گرفته، در گفتوگو با «ایران» تمایل موکلش برای بازگشت به ایران را به چند ماه قبلتر از شروع دادگاه طبری ربط میدهد. او در شرح ماجرای بازگشت قاضی منصوری به ایران در روزهای پیش از فرارسیدن عید نوروز، گفت: منصوری درخصوص تلاش خود برای بازگشت به کشور توضیح داده که قبل از عید نوروز، تصمیم گرفته به ایران بیاید. با وجود شیوع بیماری کرونا در جهان، این سفر را به صورت زمینی و با استفاده از قطار و اتوبوس انجام داده است. او به مرزهای ترکیه رسیده، اما به دلیل بسته بودن مرزها، مجبور به بازگشت به کشور مبدأ شده است. منصوری در بازگشت از مرز ترکیه، توانست به کشور رومانی برسد.
نجفپور ثانی با تأکید بر اینکه مشخص نشده که هنگام خروج منصوری از ایران، مقصد او به کدام کشور بوده، احتمال حضور او در کشور آلمان را رد نکرد و در توضیحاتی گفت: از این اطمینان دارم که در سه ماه گذشته منصوری در کشور رومانی حضور داشته است. ظاهراً او پیش از سکونت در رومانی، در کشور آلمان بوده و به دلیل بیماری، تحت درمان قرار داشت.
وکیل منصوری در ادامه توضیحات خود گفت: تا قبل از اینکه موکلم فیلمی از خود منتشر کند حتی من هم به عنوان وکیل نمیدانستم که او در کدام کشور حضور دارد. وقتی به سفارتخانه ایران در رومانی رفت هم، به دلیل تأمین امنیت سفارتخانه و از ترس اینکه منافقین به آنجا حمله کنند، از من خواست تا از ذکر نام کشور محل اقامت خودداری کنم. ایشان قصد جدی بازگشت به ایران را داشت و انتظارشان این بود که سفارت کار بازگشت او را انجام دهد.
او در پاسخ به اینکه چرا منصوری با وجود بازداشت، بلافاصله آزاد شد گفت: زمانی که منصوری بازداشت شد، یکی از مقامات قضایی که یک خانم بود، به او دو گزینه را پیشنهاد کرد. اول؛ اعتراض به استرداد و دوم؛ درخواست پناهندگی. منصوری هر دو گزینه را رد کرد و استرداد را پذیرفت. رومانی هم از ایران درخواست کرد که تقاضای استرداد کند که این مدارک به رومانی ارسال شد. اما منصوری به صورت مشروط آزاد شد. ما در این زمینه مدعی هستیم. رومانی باید پاسخگوی جان ایشان باشد، چون پس از مراجعه ایشان به سفارت، توسط پلیس رومانی دستگیر شده بر همین اساس از آن پس وظیفه حفاظت ایشان برعهده پلیس رومانی بوده و باید توسط پلیس رومانی محافظت میشده است. او در مورد گمانهزنیهایی که درخصوص خودکشی یا قتل قاضی منصوری مطرح میشود هم گفت: خبرهای ضد و نقیض در این خصوص زیاد است اما هرچه باشد جزئیات اخبار در دست مقامات کشور رومانی است و ما هم منتظر خبر مراجع رسمی در رابطه با علت مرگ موکلم هستیم. اگر چه با توجه به عزم وی برای بازگشت به ایران خودکشی گزینه منطقی و عقلانی به نظر نمیرسد.
تصمیمهای کرونایی برای تابستان
رئیس جمهوری در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کرد
سال تحصیلی ۱۵ شهریور آغاز میشود/پنجشنبه مدارس دیگر تعطیل نیست / ماسک اجباری میشود
فعالیتها برقرار اما تجمعات غیر ضرور تعطیل / ماسک به وفور دراختیار مردم قرار گیرد
مردم به خاطر ایران به استقامت و استمرار مبارزه ادامه دهند
رئیس جمهوری از آغاز سال تحصیلی مدارس و دانشگاهها در روز ۱۵ شهریورماه خبر داد و گفت: ممکن است نیاز باشد مدارس از اول یا هفتم شهریور باز باشند و دست آموزش و پرورش در این زمینه باز است اما ما مبنا را روز پانزدهم شهریورماه میگذاریم.
به گزارش ایرنا، حجتالاسلام والمسملین «حسن روحانی» دیروز در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: بیش از چهار ماه است که مردم با ویروس خطرناک کرونا درگیر هستند. ۱۲۳ روز از شروع شیوع ویروس کرونا گذشته است که براساس اعلام وزارت بهداشت، آخرین روز بهمن بود و در این ۱۲۳ روز مردم ایران، کادر بهداشت و درمان و همه مسئولان و مردم مقابله خوب و جامعی در برابر این ویروس داشتند.رئیس جمهوری با بیان اینکه اکنون زمان پایان مقابله و مواجهه با کرونا نیست، اظهار داشت: نه دنیا و نه نظام بهداشت و درمان زمان خاصی را برای پایان بیماری اعلام نکردند. واکسن و درمان قطعی نیست، رفتار این ویروس کمی در حال تغییر است و تغییر کامل و ثابتی هم ندارد. آنگونه هم که اعلام کردهاند، خود به خود هم از بین نخواهد رفت لذا ما خودمان را برای یک مقابله بلندمدت آماده کنیم. روحانی با بیان اینکه متأسفانه کمک بزرگ به این ویروس ممکن است خودمان باشیم، تصریح کرد: ویروس کرونا خود به خود منتقل نمیشود بلکه توسط خودمان منتقل میشود یعنی یک نفر بیمار میشود، مراعات نمیکند، خود را قرنطینه نمیکند، با افراد مراوده میکند و همه را بیمار میکند. پس خودمان در توسعه و انتقال این بیماری نقش داریم بنابراین باید به این ویروس کمک نکنیم بلکه به مردم کمک کنیم بویژه افراد مسن و کسانی که بیماری زمینهای دارند. وی با بیان اینکه آنچه وزارت بهداشت به آن تأکید دارد مسأله فاصلهگذاری اجتماعی است که باید رعایت شود، خاطرنشان کرد: در تجمعات حضور نیابیم، بهداشت فردی را رعایت کرده و از ماسک استفاده کنیم. ماسک میتواند در عدم تسری این بیماری مؤثر باشد و این زنجیره قطع شود.
استفاده از ماسک در برخی مکانها الزامی میشود
به گفته رئیسجمهوری، یکی از تصمیمات دیروز ستاد ملی مقابله با کرونا آن است که در یکی، دو هفته آینده طرح الزام استفاده از ماسک در جاهای ضروری تصویب و ابلاغ شود.
رئیس جمهوری در ادامه با اشاره به تجربه پنج ماهه مبارزه با کرونا گفت: فعالیتهای اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و معنوی با توجه به همه دستورالعملهای وزارت بهداشت و درمان میتواند آزاد باشد. نمیگوییم که کارها تعطیل شود چونکه شدنی و امکانپذیر نیست و مردم هم نمیپذیرند. دنیا هم برخی بازگشایی کردند و وسط آن باز محدودیت میگذارند و دوباره بازگشایی میکنند. نه تعطیلی ضرورت دارد و نه مورد نظر ما است اما دستورالعملها و پروتکلها همه باید مراعات شود. بنابراین «فعالیت آری، ولی تجمع و اجتماع و تردد در جاهایی که ضرورت ندارد نه»، اگر ما در جای مناسب، آری یا نه بگوییم، میتوانیم با کمک همدیگر در یک زمان قابل قبولی شرایط را بهتر کنیم.
بهخاطر ایران شکیبا باشیم
روحانی گفت: میخواهم در این جلسه بهعنوان رئیس جمهوری مردم ایران از آنها خواهش کنم و به آنها بگویم به خاطر پاسداری از ایران و دستاوردهایمان، شکیبایی را ادامه دهند. نگران و مضطرب نشویم و نگوییم نمیتوانیم چرا که ما ملت بزرگی هستیم و میتوانیم. ما امروز مواجه شدیم با یک مشکلی بهنام این ویروس و تا امروز وضع ما خیلی خوب بوده است. البته شاید در روزهای اخیر مقداری مسئولان گلایه دارند که باید همه باهم این گلایه را حل کنیم.رئیس جمهوری افزود: آنجایی که همه با هم هستیم و کار را باور داریم خوب پیش رفتهایم. این ویروس، ویروسی نیست که فقط در بخش بیماری و درمان و اپیدمی با آن سروکار داشته باشیم. این مسأله بزرگی است که تمام روابط انسانی و بینالمللی را تحت تأثیر قرار داده است. عدهای با مرگ عزیزان و عدهای با رنج جانکاه بخشی از مردم و عدهای با سختی معیشت از تأثیرات این ویروس مواجه هستند. مشاغل برخی رستهها تعطیل شده است و شاید این تعطیلی ادامه داشته باشد. ضربه سختی به حمل و نقل، گردشگری، مراودات بینالمللی و تجارت و صادرات و واردات وارد شده است. ضربه سختی به آموزش، فرهنگ و حتی به بخشهایی از پزشکی خورده است. هنوز دندانپزشکی ما برای فعالیت خود مشکل دارد.
باید ماسک به وفور و ارزان در اختیار مردم قرار گیرد
روحانی افزود: با اینکه میدانم مردم در بخش اقتصاد و معیشت هنوز هم مشکل دارند، اما میخواهم از مسئولان این بخش نیز تشکر کنم. تأمین ارز برای کالاهای مورد نیاز ما در این مدت انجام شده و ادامه هم خواهد داشت. رئیس جمهوری به بسته بودن مرزها و توقف تجارت و بازرگانی در دوران کرونا اشاره کرد و گفت: در فروردین و اردیبهشت ۹۹، صادرات کالا نداشتیم، مرزها بسته بود و صادرات قطع بود؛ در شرایط کرونا و تحریم همین که توانستیم ارز را برای کالاهای ضروری و اساسی و مواد اولیه تا امروز تأمین کنیم و باز هم تأمین میکنیم و همین که ریال مورد نیاز کشور، تأمین شده است کار سادهای نیست.روحانی گفت: ما در این دوران حقوق کارکنان را سر موقع پرداخت کردیم، یارانهها و بستههای معیشتی را در زمان تعیین شده به مردم پرداخت کردیم، پرداخت بسته حمایتی ویژه دوران کرونا به افراد بیکار و ۳ میلیون خانوار که در شرایط مناسب نبودند در طول ۴ ماه کار سادهای نبود، پشت این اتفاقات کارهای زیاد و بزرگی قرار دارد که در بخش اقتصاد انجام شده است.رئیس جمهوری عنوان کرد: نکته دیگری که در این جلسه مطرح شد این است که بنا شد برای یکی دو هفته آینده ما تصمیم نهایی را بگیریم، الزام استفاده از ماسک در برخی موارد است. بیشتر الزام استفاده از ماسک هنگام اجتماعات در فضای سرپوشیده است که جمعیتی است. منتها ما باید قبل از الزامی کردن ماسک، ماسک را به وفور و ارزان در اختیار مردم قرار دهیم. ماسک پارچهای، تمیز و قابل شستوشو باید در اختیار مردم باشد. بنابراین لازم است ماسک را در مناطق قرمز الزامی و ضروری کنیم. رئیس شورای عالی امنیت ملی درباره مصوبات جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا در مورد زندانها ابراز داشت: دستورالعمل خوبی توسط وزارت بهداشت برای زندانها تهیه شده که آن را ابلاغ کرده که زندانها براساس آن عمل خواهند کرد. وزارت بهداشت پزشکی را مسئول نظارت میکند و اگر وزارت بهداشت درباره نگهداری زندانیان حرفی داشت، در کمیته امنیتی در اینباره بحث میشود. روحانی درباره مصوبات جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا درباره آموزش نیز بیان کرد: تصمیم گرفته شد دانشگاه ۱۵ شهریور فعالیت خود را آغاز کند. این آغاز فقط حضوری نیست بلکه بخشی در فضای حقیقی و بخشی به شکل مجازی است البته با کلاس خلوت و خوابگاه خلوت.رئیسجمهوری با بیان اینکه کلاس و خوابگاه شلوغ میتواند مشکل ایجاد کند، یادآور شد: کسانی که در شهر دیگری قبول شدند، میتوانند در دانشگاه شهر خود تحصیل کنند تا از این طریق، امکان شکلگیری خوابگاه و کلاس خلوت فراهم شود.
ممکن است تعطیلی پنجشنبههای مدارس حذف شود
روحانی با اعلام آغاز به کار و افتتاح کلاسهای آموزش و پرورش در ۱۵ شهریور عنوان کرد: به وزارت آموزش و پرورش این اجازه داده شد که از ابتدای شهریور، به تناسب استانها آموزش خود را آغاز کند. با توجه به اینکه ممکن است تصمیماتی در مورد تعطیلی یک روز در میان کلاسها یا خلوتتر شدن کلاسها گرفته شود، تعطیلی روزهای پنجشنبه هم حذف میشود.
به گزارش ایرنا، حجتالاسلام والمسملین «حسن روحانی» دیروز در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: بیش از چهار ماه است که مردم با ویروس خطرناک کرونا درگیر هستند. ۱۲۳ روز از شروع شیوع ویروس کرونا گذشته است که براساس اعلام وزارت بهداشت، آخرین روز بهمن بود و در این ۱۲۳ روز مردم ایران، کادر بهداشت و درمان و همه مسئولان و مردم مقابله خوب و جامعی در برابر این ویروس داشتند.رئیس جمهوری با بیان اینکه اکنون زمان پایان مقابله و مواجهه با کرونا نیست، اظهار داشت: نه دنیا و نه نظام بهداشت و درمان زمان خاصی را برای پایان بیماری اعلام نکردند. واکسن و درمان قطعی نیست، رفتار این ویروس کمی در حال تغییر است و تغییر کامل و ثابتی هم ندارد. آنگونه هم که اعلام کردهاند، خود به خود هم از بین نخواهد رفت لذا ما خودمان را برای یک مقابله بلندمدت آماده کنیم. روحانی با بیان اینکه متأسفانه کمک بزرگ به این ویروس ممکن است خودمان باشیم، تصریح کرد: ویروس کرونا خود به خود منتقل نمیشود بلکه توسط خودمان منتقل میشود یعنی یک نفر بیمار میشود، مراعات نمیکند، خود را قرنطینه نمیکند، با افراد مراوده میکند و همه را بیمار میکند. پس خودمان در توسعه و انتقال این بیماری نقش داریم بنابراین باید به این ویروس کمک نکنیم بلکه به مردم کمک کنیم بویژه افراد مسن و کسانی که بیماری زمینهای دارند. وی با بیان اینکه آنچه وزارت بهداشت به آن تأکید دارد مسأله فاصلهگذاری اجتماعی است که باید رعایت شود، خاطرنشان کرد: در تجمعات حضور نیابیم، بهداشت فردی را رعایت کرده و از ماسک استفاده کنیم. ماسک میتواند در عدم تسری این بیماری مؤثر باشد و این زنجیره قطع شود.
استفاده از ماسک در برخی مکانها الزامی میشود
به گفته رئیسجمهوری، یکی از تصمیمات دیروز ستاد ملی مقابله با کرونا آن است که در یکی، دو هفته آینده طرح الزام استفاده از ماسک در جاهای ضروری تصویب و ابلاغ شود.
رئیس جمهوری در ادامه با اشاره به تجربه پنج ماهه مبارزه با کرونا گفت: فعالیتهای اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و معنوی با توجه به همه دستورالعملهای وزارت بهداشت و درمان میتواند آزاد باشد. نمیگوییم که کارها تعطیل شود چونکه شدنی و امکانپذیر نیست و مردم هم نمیپذیرند. دنیا هم برخی بازگشایی کردند و وسط آن باز محدودیت میگذارند و دوباره بازگشایی میکنند. نه تعطیلی ضرورت دارد و نه مورد نظر ما است اما دستورالعملها و پروتکلها همه باید مراعات شود. بنابراین «فعالیت آری، ولی تجمع و اجتماع و تردد در جاهایی که ضرورت ندارد نه»، اگر ما در جای مناسب، آری یا نه بگوییم، میتوانیم با کمک همدیگر در یک زمان قابل قبولی شرایط را بهتر کنیم.
بهخاطر ایران شکیبا باشیم
روحانی گفت: میخواهم در این جلسه بهعنوان رئیس جمهوری مردم ایران از آنها خواهش کنم و به آنها بگویم به خاطر پاسداری از ایران و دستاوردهایمان، شکیبایی را ادامه دهند. نگران و مضطرب نشویم و نگوییم نمیتوانیم چرا که ما ملت بزرگی هستیم و میتوانیم. ما امروز مواجه شدیم با یک مشکلی بهنام این ویروس و تا امروز وضع ما خیلی خوب بوده است. البته شاید در روزهای اخیر مقداری مسئولان گلایه دارند که باید همه باهم این گلایه را حل کنیم.رئیس جمهوری افزود: آنجایی که همه با هم هستیم و کار را باور داریم خوب پیش رفتهایم. این ویروس، ویروسی نیست که فقط در بخش بیماری و درمان و اپیدمی با آن سروکار داشته باشیم. این مسأله بزرگی است که تمام روابط انسانی و بینالمللی را تحت تأثیر قرار داده است. عدهای با مرگ عزیزان و عدهای با رنج جانکاه بخشی از مردم و عدهای با سختی معیشت از تأثیرات این ویروس مواجه هستند. مشاغل برخی رستهها تعطیل شده است و شاید این تعطیلی ادامه داشته باشد. ضربه سختی به حمل و نقل، گردشگری، مراودات بینالمللی و تجارت و صادرات و واردات وارد شده است. ضربه سختی به آموزش، فرهنگ و حتی به بخشهایی از پزشکی خورده است. هنوز دندانپزشکی ما برای فعالیت خود مشکل دارد.
باید ماسک به وفور و ارزان در اختیار مردم قرار گیرد
روحانی افزود: با اینکه میدانم مردم در بخش اقتصاد و معیشت هنوز هم مشکل دارند، اما میخواهم از مسئولان این بخش نیز تشکر کنم. تأمین ارز برای کالاهای مورد نیاز ما در این مدت انجام شده و ادامه هم خواهد داشت. رئیس جمهوری به بسته بودن مرزها و توقف تجارت و بازرگانی در دوران کرونا اشاره کرد و گفت: در فروردین و اردیبهشت ۹۹، صادرات کالا نداشتیم، مرزها بسته بود و صادرات قطع بود؛ در شرایط کرونا و تحریم همین که توانستیم ارز را برای کالاهای ضروری و اساسی و مواد اولیه تا امروز تأمین کنیم و باز هم تأمین میکنیم و همین که ریال مورد نیاز کشور، تأمین شده است کار سادهای نیست.روحانی گفت: ما در این دوران حقوق کارکنان را سر موقع پرداخت کردیم، یارانهها و بستههای معیشتی را در زمان تعیین شده به مردم پرداخت کردیم، پرداخت بسته حمایتی ویژه دوران کرونا به افراد بیکار و ۳ میلیون خانوار که در شرایط مناسب نبودند در طول ۴ ماه کار سادهای نبود، پشت این اتفاقات کارهای زیاد و بزرگی قرار دارد که در بخش اقتصاد انجام شده است.رئیس جمهوری عنوان کرد: نکته دیگری که در این جلسه مطرح شد این است که بنا شد برای یکی دو هفته آینده ما تصمیم نهایی را بگیریم، الزام استفاده از ماسک در برخی موارد است. بیشتر الزام استفاده از ماسک هنگام اجتماعات در فضای سرپوشیده است که جمعیتی است. منتها ما باید قبل از الزامی کردن ماسک، ماسک را به وفور و ارزان در اختیار مردم قرار دهیم. ماسک پارچهای، تمیز و قابل شستوشو باید در اختیار مردم باشد. بنابراین لازم است ماسک را در مناطق قرمز الزامی و ضروری کنیم. رئیس شورای عالی امنیت ملی درباره مصوبات جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا در مورد زندانها ابراز داشت: دستورالعمل خوبی توسط وزارت بهداشت برای زندانها تهیه شده که آن را ابلاغ کرده که زندانها براساس آن عمل خواهند کرد. وزارت بهداشت پزشکی را مسئول نظارت میکند و اگر وزارت بهداشت درباره نگهداری زندانیان حرفی داشت، در کمیته امنیتی در اینباره بحث میشود. روحانی درباره مصوبات جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا درباره آموزش نیز بیان کرد: تصمیم گرفته شد دانشگاه ۱۵ شهریور فعالیت خود را آغاز کند. این آغاز فقط حضوری نیست بلکه بخشی در فضای حقیقی و بخشی به شکل مجازی است البته با کلاس خلوت و خوابگاه خلوت.رئیسجمهوری با بیان اینکه کلاس و خوابگاه شلوغ میتواند مشکل ایجاد کند، یادآور شد: کسانی که در شهر دیگری قبول شدند، میتوانند در دانشگاه شهر خود تحصیل کنند تا از این طریق، امکان شکلگیری خوابگاه و کلاس خلوت فراهم شود.
ممکن است تعطیلی پنجشنبههای مدارس حذف شود
روحانی با اعلام آغاز به کار و افتتاح کلاسهای آموزش و پرورش در ۱۵ شهریور عنوان کرد: به وزارت آموزش و پرورش این اجازه داده شد که از ابتدای شهریور، به تناسب استانها آموزش خود را آغاز کند. با توجه به اینکه ممکن است تصمیماتی در مورد تعطیلی یک روز در میان کلاسها یا خلوتتر شدن کلاسها گرفته شود، تعطیلی روزهای پنجشنبه هم حذف میشود.
گزارش میدانی «ایران» از کم توجهی شهروندان به رعایت پروتکلهای بهداشتی در اماکن عمومی
کُشتی کرونا با شهروندان بدون ماسک!
فریبا خان احمدی
خبرنگار
کمتوجهی مردم به پروتکلهای بهداشتی حالا کم کم خود را نمایان کرده و آمار مبتلایان و جانباختگان در مقایسه با ماه گذشته روندی افزایشی پیدا کرده است گزارشهای مستمر وزیر بهداشت از روند تشدید شیب تند ابتلا به کرونا در کشور و بازگشت بسیاری از مناطق سفید به وضعیت قرمز در روزهای گذشته نشان از بیتوجهی مردم به رعایت پروتکلهای بهداشتی دارد. اما این پروتکلها چه بود که این همه ستاد ملی کرونا و کمیتههای علمی آن نسبت به این موضوع تأکید دارند؟ ضرورت استفاده از ماسک در اماکن عمومی و محلهای پر رفت و آمد، مثل ایستگاههای مترو و اتوبوس، پرهیز از سفرهای غیرضرور و خودداری از برگزاری مراسم عروسی و عزا و.... اما گزارشها درباره نتایج حاصل از توجه عمومی به پروتکلهای بهداشتی خوشایند نیست. تا جایی که نظر سنجیهای سازمان نظام پزشکی کشور گویای این واقعیت است که میزان استفاده از ماسک در کشور بشدت کاهش یافته که اگر این روند ادامه پیدا کند، شرایط سخت تری در انتظار مردم و جامعه ایران خواهد بود.
هشدار کارشناسان بهداشت به جدی نگرفتن کرونا
دیروز هم مینو محرز در گفتوگو با «ایران» و خطاب به شهروندان تأکید کرد «مردم! اگر بیرون میآیید، حتماً ماسک بزنید» از نگاه او، مصداق نگران کننده از تغییر رفتارها در جامعه، افزایش سفرها، بازگشایی اماکن و مراکز خرید به عنوان عوامل تأثیرگذار در افزایش مبتلایان است. مسعود مردانی از دیگر اعضای کمیته علمی ستاد ملی مبارزه با کرونا هم عدم استفاده شهروندان از ماسک در فضای بیرون از خانه به خصوص در مکانهای پرتردد را یکی از علل افزایش بیماری در کشورمی داند وهشدار میدهد؛ ویروس در حال چرخش در جامعه است و عادی شدن رفتارها و سست شدن اجرای پروتکلهای بهداشتی میدان بیشتری را برای حضور ویروس کرونا میدهد.
هوا گرم است نفسم بند آمد
برای تهیه گزارش از تغییر رفتارهای بهداشتی مردم در مواجهه با اپیدمی کرونا به چند نقطه شهر سر زدیم تا بدانیم چرا برخی از مردم ماسک نمیزنند؟
زنی 47 ساله مقابل مرکز خرید در یکی از خیابانهای منطقه سهروردی تهران منتظرایستاده است. ماسک ندارد. رهگذران به فاصله کمتر از نیم متر از کنار او رد شده و داخل پاساژ میشوند. میپرسم چرا ماسک نمیزنید؟ ماسک مچاله شدهاش را از کیفش در میآورد و نشانم میدهد:«هوا خیلی گرم است، نفسم بند میآید. ببینید؛ماسک دارم اما وقتی اتوبوس و مترو سوار شوم ماسک میزنم.»
مرد دیگری از آنسو با صدای بلند میگوید: «خانم هوا خیلی گرم است من هم همین الآن ماسکم را درآوردم. ببینید این ماسک رو دو ساعت پیش زدم.»
«نفس کشیدن با ماسک برایم سخت است.» این پاسخ مأمور انتظامات یک مرکز خرید به یک سؤال تکراری است؛ «چرا ماسک نمیزنید؟» او 117 کیلو وزن دارد و معتقد است؛ ماسکی که جلوی نفس کشیدنش را میگیرد به چه درد میخورد؟
گرمای هوا اصلیترین دلیلی است که موجب شده مردم ماسکها را از صورت شان بردارند. آنهایی هم که خیلی احتیاط کردهاند ماسک را از جلوی دهان شان پایین کشیدهاند. دو دختر جوان که خودشان را مشاور املاک معرفی میکنند و هر روز با ارباب رجوع زیادی سر و کار دارند؛ نظرشان را درباره چرا اینکه ماسک نمیزنند؟ اینگونه عنوان میکنند: «ما هر روز از 8 صبح تا 10 شب بازدید خانه میرویم سخت است تو این گرمای هوا ماسک بزنیم. نگران هم نیستیم هر کسی بخواهد بمیرد میمیرد حالا چه با کرونا چه چیز دیگه ای. امروز صبح کم مانده بود ماشین به من بزند و بمیرم.»
چند نوجوان کنار پیاده رو خیابان ایستادهاند. میپرسم میدانید ممکن است ناقل ویروس کرونا باشید و به خانوادههایتان انتقال دهید؟ یکی از آنها در جواب میگوید: «بالاخره ما هم خانواده داریم باید رعایت کنیم اما ببینید من پول تو جیبیام را از بابام میگیرم ترجیح میدهم با آن سیگار بخرم تا ماسک.»
علی فروشنده بوتیک لباس است. او از مجموع دستورالعملهای بهداشتی ابلاغی ستاد ملی کرونا فقط یک محلول ضدعفونی کننده را روی پیشخوان مغازهاش گذاشته است. پاسخش هم به سؤالات ما خیلی ساده انگارانه است» کرونا کجا بود؟ این را هم گذاشتم تا مأمور بهداشت گیر ندهد.» علی معتقد است فاصله بین او و مشتریهایش یک متر و نیم است و نیازی نیست ماسک بزنند. آن اوایل مأمور بهداشت برای بازرسی میآمد و اگر ماسک نداشتیم جریمه میکرد الآن کسی نمیآید ما هم نمیزنیم و من اعتقادی ندارم.» مشاهدات میدانی ما نشان میدهد؛ برخی از مردم هنوز به تأثیر ماسک در پیشگیری از کرونا آگاه نیستند. آقای فرهادی خودش را کارمند یک اداره معرفی میکند: «چرا آمار مرگ و میرهای مربوط به بیماریها و تصادفات را اعلام نمیکنند و مدام از تعداد فوتیهای کرونا میگویند موضوع سیاسی شده است. این حرفها را ول کنید، اگر ماسک از کرونا جلوگیری میکرد که این همه دکتر و مسئولان کرونا نمیگرفتند.»
چند دقیقهای را مقابل مرکز خرید میایستم و رهگذرانی که قصد ورود به آنجا را دارند تحت نظر قرار میدهم. از هر 5 مشتری پاساژ تقریباً 3 نفرشان ماسک ندارند. از کارمند و دانشجو گرفته تا فروشنده، پیک موتوری، یگان حفاظت یک نهاد عمومی همه و همه یک پاسخ مشترک به سؤالم دارند:«چند دقیقه کوتاه بیرون آمدیم، ماسک نپوشیدیم، هوا گرم است کلافه میشویم، ماسک گران است، نفس مان بند میآید، به این زودی که کرونا نمیگیریم اوایل با دستکش و ماسک بیرون میآمدیم اما الآن نه.»عدهای هم ماسک شان را داخل کیف شان گذاشتهاند و با این تصور که کرونا فقط در اتوبوس و مترو جولان میدهد، نیازی نمیبینند در تاکسی، مراکز خرید، پارکها و پیادهروهای خیابان ماسک بزنند.
برخی از رهگذران هم به مسأله دیگری اشاره میکنند. آنهایی که بیماری قلبی و مشکلات تنفسی دارند و البته بیشتر از بقیه در معرض خطر ویروس کرونا قرار دارند میگویند؛ وقتی ماسک میزنند نمیتوانند نفس بکشند.
در این میان اما برخی هم گرانی ماسک را دلیل نپوشیدن ماسک عنوان میکنند اینکه قدرت خرید ماسک را ندارند. محسن سرباز وظیفه است. او هم بدون آنکه ماسک بزند روی نردههای پارک نشسته است. محسن هر روز اخبار را از طریق فضای مجازی دنبال میکند و اتفاقاً نسبت به پوشیدن ماسک برای پیشگیری از ابتلا به کرونا آگاه است.» کسی که کرونا دارد باید ماسک بزند کسی هم که کرونا ندارد برای اینکه مبتلا نشود باید ماسک بپوشد اما واقعیت این است که ماسک گران است و یک سرباز نمیتواند روزی 16 هزار تومان بابت ماسک هزینه کند.»
ماسک رایگان بدهند
آقای زهدی 75 سال دارد و کارمند بازنشسته یکی از ادارات دولتی است. او همراه با چند مرد مسن روی نیمکت پارک نشسته است و مثل بقیه دوستانش ماسک ندارد. درست در چند قدمی آقای زهدی و دوستانش کودکان مشغول بازیاند و چند جوان به فاصله کمتر از دو متر ایستادهاند و سیگار میکشند. این کارمند بازنشسته نیز به این نکته اشاره میکند، یک فرد بازنشسته چگونه میتواند با حداقل دستمزدش مبلغی را هم ماهانه برای ماسک کنار بگذارد؟ قطعاً اگر ماسک را رایگان در اختیار مردم قرار دهند آنوقت همه از سلامتی شان مراقبت میکنند و این همه مردم کرونا نمیگیرند.»
پرس و جوی ما از برخی از کارمندان نیز نشان میدهد، برخی در فضای داخلی محیطهای اداری ماسک میزنند چون میترسند کرونا بگیرند اما این ترس در فضای خارج از محیطهای سربسته کم رنگتر میشود برای همین هم درخارج از محیط کاری ماسک شان را بر میدارند؛ چرا؟ چون نیازی نمیبینند در فضای آزاد ماسک بزنند. در این میان اما حساب رانندههای تاکسی با بقیه شهروندان جداست. اغلب آنها به رعایت دستورالعملهای بهداشتی آگاه والبته پایبند هستند و کرونا را جدی گرفتهاند. آقای فراهانی راننده خط سید خندان و مترو قیطریه است. گرمای هوا او را هم کلافه کرده اما 4 ماه تمام است از صبح تا شب ماسک میزند. رد ماسک روی بینیاش پیداست و التهاب و قرمزی پشت گوشش نیز بیانگر آن است که او با واقعیت زندگی با کرونا عادت کرده است و میداند ویروس کرونا شوخی بردار نیست و با رعایت چند نکته ساده بهداشتی میتواند از خودش مراقبت کند. «ماسک گران است اما ارزشش را دارد ما مجبوریم با کرونا کنار بیاییم. ماسک اگر از انتقال ویروس کرونا جلوگیری نکند اما قطعاً کاهش میدهد.»
یکی دیگر از رانندههای تاکسی که کنار جدول خیابان نشسته و دست و صورتش را آب میزند، به محض آنکه خودم را خبرنگار معرفی میکنم ماسکش را از جیبش در میآورد و میگوید؛ این هم مدرک. آمدم صورتم را بشویم ماسکم را برداشتم. با پوشیدن ماسک حالت خفگی میگیرم اما به هر حال از بیماری که بهتر است. اگر همه رعایت کنیم این همه مردم کرونا نمیگیرند.»
هنوز گفتوگویم با برخی از شهروندان تمام نشده که پاکبان مسنی را گوشه خیابان میبینم که ماسک زده و کنار سطل زباله ایستاده است. او برخلاف اغلب عابران پیاده که بحران کرونا را شوخی گرفتهاند اتفاقاً معتقد است؛ کرونا تمام نشده و تا زمانی که مسئولان بهداشت اعلام میکنند باید ماسک بزنیم و رعایت کنیم.
خبرنگار
کمتوجهی مردم به پروتکلهای بهداشتی حالا کم کم خود را نمایان کرده و آمار مبتلایان و جانباختگان در مقایسه با ماه گذشته روندی افزایشی پیدا کرده است گزارشهای مستمر وزیر بهداشت از روند تشدید شیب تند ابتلا به کرونا در کشور و بازگشت بسیاری از مناطق سفید به وضعیت قرمز در روزهای گذشته نشان از بیتوجهی مردم به رعایت پروتکلهای بهداشتی دارد. اما این پروتکلها چه بود که این همه ستاد ملی کرونا و کمیتههای علمی آن نسبت به این موضوع تأکید دارند؟ ضرورت استفاده از ماسک در اماکن عمومی و محلهای پر رفت و آمد، مثل ایستگاههای مترو و اتوبوس، پرهیز از سفرهای غیرضرور و خودداری از برگزاری مراسم عروسی و عزا و.... اما گزارشها درباره نتایج حاصل از توجه عمومی به پروتکلهای بهداشتی خوشایند نیست. تا جایی که نظر سنجیهای سازمان نظام پزشکی کشور گویای این واقعیت است که میزان استفاده از ماسک در کشور بشدت کاهش یافته که اگر این روند ادامه پیدا کند، شرایط سخت تری در انتظار مردم و جامعه ایران خواهد بود.
هشدار کارشناسان بهداشت به جدی نگرفتن کرونا
دیروز هم مینو محرز در گفتوگو با «ایران» و خطاب به شهروندان تأکید کرد «مردم! اگر بیرون میآیید، حتماً ماسک بزنید» از نگاه او، مصداق نگران کننده از تغییر رفتارها در جامعه، افزایش سفرها، بازگشایی اماکن و مراکز خرید به عنوان عوامل تأثیرگذار در افزایش مبتلایان است. مسعود مردانی از دیگر اعضای کمیته علمی ستاد ملی مبارزه با کرونا هم عدم استفاده شهروندان از ماسک در فضای بیرون از خانه به خصوص در مکانهای پرتردد را یکی از علل افزایش بیماری در کشورمی داند وهشدار میدهد؛ ویروس در حال چرخش در جامعه است و عادی شدن رفتارها و سست شدن اجرای پروتکلهای بهداشتی میدان بیشتری را برای حضور ویروس کرونا میدهد.
هوا گرم است نفسم بند آمد
برای تهیه گزارش از تغییر رفتارهای بهداشتی مردم در مواجهه با اپیدمی کرونا به چند نقطه شهر سر زدیم تا بدانیم چرا برخی از مردم ماسک نمیزنند؟
زنی 47 ساله مقابل مرکز خرید در یکی از خیابانهای منطقه سهروردی تهران منتظرایستاده است. ماسک ندارد. رهگذران به فاصله کمتر از نیم متر از کنار او رد شده و داخل پاساژ میشوند. میپرسم چرا ماسک نمیزنید؟ ماسک مچاله شدهاش را از کیفش در میآورد و نشانم میدهد:«هوا خیلی گرم است، نفسم بند میآید. ببینید؛ماسک دارم اما وقتی اتوبوس و مترو سوار شوم ماسک میزنم.»
مرد دیگری از آنسو با صدای بلند میگوید: «خانم هوا خیلی گرم است من هم همین الآن ماسکم را درآوردم. ببینید این ماسک رو دو ساعت پیش زدم.»
«نفس کشیدن با ماسک برایم سخت است.» این پاسخ مأمور انتظامات یک مرکز خرید به یک سؤال تکراری است؛ «چرا ماسک نمیزنید؟» او 117 کیلو وزن دارد و معتقد است؛ ماسکی که جلوی نفس کشیدنش را میگیرد به چه درد میخورد؟
گرمای هوا اصلیترین دلیلی است که موجب شده مردم ماسکها را از صورت شان بردارند. آنهایی هم که خیلی احتیاط کردهاند ماسک را از جلوی دهان شان پایین کشیدهاند. دو دختر جوان که خودشان را مشاور املاک معرفی میکنند و هر روز با ارباب رجوع زیادی سر و کار دارند؛ نظرشان را درباره چرا اینکه ماسک نمیزنند؟ اینگونه عنوان میکنند: «ما هر روز از 8 صبح تا 10 شب بازدید خانه میرویم سخت است تو این گرمای هوا ماسک بزنیم. نگران هم نیستیم هر کسی بخواهد بمیرد میمیرد حالا چه با کرونا چه چیز دیگه ای. امروز صبح کم مانده بود ماشین به من بزند و بمیرم.»
چند نوجوان کنار پیاده رو خیابان ایستادهاند. میپرسم میدانید ممکن است ناقل ویروس کرونا باشید و به خانوادههایتان انتقال دهید؟ یکی از آنها در جواب میگوید: «بالاخره ما هم خانواده داریم باید رعایت کنیم اما ببینید من پول تو جیبیام را از بابام میگیرم ترجیح میدهم با آن سیگار بخرم تا ماسک.»
علی فروشنده بوتیک لباس است. او از مجموع دستورالعملهای بهداشتی ابلاغی ستاد ملی کرونا فقط یک محلول ضدعفونی کننده را روی پیشخوان مغازهاش گذاشته است. پاسخش هم به سؤالات ما خیلی ساده انگارانه است» کرونا کجا بود؟ این را هم گذاشتم تا مأمور بهداشت گیر ندهد.» علی معتقد است فاصله بین او و مشتریهایش یک متر و نیم است و نیازی نیست ماسک بزنند. آن اوایل مأمور بهداشت برای بازرسی میآمد و اگر ماسک نداشتیم جریمه میکرد الآن کسی نمیآید ما هم نمیزنیم و من اعتقادی ندارم.» مشاهدات میدانی ما نشان میدهد؛ برخی از مردم هنوز به تأثیر ماسک در پیشگیری از کرونا آگاه نیستند. آقای فرهادی خودش را کارمند یک اداره معرفی میکند: «چرا آمار مرگ و میرهای مربوط به بیماریها و تصادفات را اعلام نمیکنند و مدام از تعداد فوتیهای کرونا میگویند موضوع سیاسی شده است. این حرفها را ول کنید، اگر ماسک از کرونا جلوگیری میکرد که این همه دکتر و مسئولان کرونا نمیگرفتند.»
چند دقیقهای را مقابل مرکز خرید میایستم و رهگذرانی که قصد ورود به آنجا را دارند تحت نظر قرار میدهم. از هر 5 مشتری پاساژ تقریباً 3 نفرشان ماسک ندارند. از کارمند و دانشجو گرفته تا فروشنده، پیک موتوری، یگان حفاظت یک نهاد عمومی همه و همه یک پاسخ مشترک به سؤالم دارند:«چند دقیقه کوتاه بیرون آمدیم، ماسک نپوشیدیم، هوا گرم است کلافه میشویم، ماسک گران است، نفس مان بند میآید، به این زودی که کرونا نمیگیریم اوایل با دستکش و ماسک بیرون میآمدیم اما الآن نه.»عدهای هم ماسک شان را داخل کیف شان گذاشتهاند و با این تصور که کرونا فقط در اتوبوس و مترو جولان میدهد، نیازی نمیبینند در تاکسی، مراکز خرید، پارکها و پیادهروهای خیابان ماسک بزنند.
برخی از رهگذران هم به مسأله دیگری اشاره میکنند. آنهایی که بیماری قلبی و مشکلات تنفسی دارند و البته بیشتر از بقیه در معرض خطر ویروس کرونا قرار دارند میگویند؛ وقتی ماسک میزنند نمیتوانند نفس بکشند.
در این میان اما برخی هم گرانی ماسک را دلیل نپوشیدن ماسک عنوان میکنند اینکه قدرت خرید ماسک را ندارند. محسن سرباز وظیفه است. او هم بدون آنکه ماسک بزند روی نردههای پارک نشسته است. محسن هر روز اخبار را از طریق فضای مجازی دنبال میکند و اتفاقاً نسبت به پوشیدن ماسک برای پیشگیری از ابتلا به کرونا آگاه است.» کسی که کرونا دارد باید ماسک بزند کسی هم که کرونا ندارد برای اینکه مبتلا نشود باید ماسک بپوشد اما واقعیت این است که ماسک گران است و یک سرباز نمیتواند روزی 16 هزار تومان بابت ماسک هزینه کند.»
ماسک رایگان بدهند
آقای زهدی 75 سال دارد و کارمند بازنشسته یکی از ادارات دولتی است. او همراه با چند مرد مسن روی نیمکت پارک نشسته است و مثل بقیه دوستانش ماسک ندارد. درست در چند قدمی آقای زهدی و دوستانش کودکان مشغول بازیاند و چند جوان به فاصله کمتر از دو متر ایستادهاند و سیگار میکشند. این کارمند بازنشسته نیز به این نکته اشاره میکند، یک فرد بازنشسته چگونه میتواند با حداقل دستمزدش مبلغی را هم ماهانه برای ماسک کنار بگذارد؟ قطعاً اگر ماسک را رایگان در اختیار مردم قرار دهند آنوقت همه از سلامتی شان مراقبت میکنند و این همه مردم کرونا نمیگیرند.»
پرس و جوی ما از برخی از کارمندان نیز نشان میدهد، برخی در فضای داخلی محیطهای اداری ماسک میزنند چون میترسند کرونا بگیرند اما این ترس در فضای خارج از محیطهای سربسته کم رنگتر میشود برای همین هم درخارج از محیط کاری ماسک شان را بر میدارند؛ چرا؟ چون نیازی نمیبینند در فضای آزاد ماسک بزنند. در این میان اما حساب رانندههای تاکسی با بقیه شهروندان جداست. اغلب آنها به رعایت دستورالعملهای بهداشتی آگاه والبته پایبند هستند و کرونا را جدی گرفتهاند. آقای فراهانی راننده خط سید خندان و مترو قیطریه است. گرمای هوا او را هم کلافه کرده اما 4 ماه تمام است از صبح تا شب ماسک میزند. رد ماسک روی بینیاش پیداست و التهاب و قرمزی پشت گوشش نیز بیانگر آن است که او با واقعیت زندگی با کرونا عادت کرده است و میداند ویروس کرونا شوخی بردار نیست و با رعایت چند نکته ساده بهداشتی میتواند از خودش مراقبت کند. «ماسک گران است اما ارزشش را دارد ما مجبوریم با کرونا کنار بیاییم. ماسک اگر از انتقال ویروس کرونا جلوگیری نکند اما قطعاً کاهش میدهد.»
یکی دیگر از رانندههای تاکسی که کنار جدول خیابان نشسته و دست و صورتش را آب میزند، به محض آنکه خودم را خبرنگار معرفی میکنم ماسکش را از جیبش در میآورد و میگوید؛ این هم مدرک. آمدم صورتم را بشویم ماسکم را برداشتم. با پوشیدن ماسک حالت خفگی میگیرم اما به هر حال از بیماری که بهتر است. اگر همه رعایت کنیم این همه مردم کرونا نمیگیرند.»
هنوز گفتوگویم با برخی از شهروندان تمام نشده که پاکبان مسنی را گوشه خیابان میبینم که ماسک زده و کنار سطل زباله ایستاده است. او برخلاف اغلب عابران پیاده که بحران کرونا را شوخی گرفتهاند اتفاقاً معتقد است؛ کرونا تمام نشده و تا زمانی که مسئولان بهداشت اعلام میکنند باید ماسک بزنیم و رعایت کنیم.
«ایران» گزارش می دهد
گزینههای روی میز تهران در واکنش به قطعنامه شورای حکام
مریم سالاری
خبرنگار دیپلماسی
بازتابها و پیامدهای اقدام ضد ایرانی اخیر در نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که با هدایت سه کشور اروپایی طرف توافق هستهای صادر شد، پایانی نخواهد داشت. پس از صدور قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام در روز جمعه که در نتیجه محقق نشدن خواست آژانس جهت بازرسی از دو مرکز ادعایی صورت گرفت، این واکنش ایران است که خبرساز خواهد شد. به این ترتیب تصمیم جدید فرانسه، آلمان و انگلیس که نه پایان یک داستان که آغاز رویدادهایی دیگر پیرامون نحوه همکاری ایران با مرجع بینالمللی نظارت بر فعالیتهای هستهایاش خواهد بود. اروپا با اقدامی که روز جمعه در دستور کار خود قرار داد، بر دیدگاههایی مهر تأیید زد که در سالهای گذشته در بسیاری از انتقادات مطرح شده علیه اقدامات آنها در حفظ برجام تکرار شده بود. ناکامی در اجرای اقدامات مقابلهای در مواجهه با خروج امریکا از برجام، یادآوری گزارههایی همچون وابستگی شدید ساختارهای اقتصادی و سیاسی این کشورها به امریکا بود اما آنها به جای جبران چنین باخت بزرگی و ممانعت از فروپاشی فرآیند اعتمادسازی، خود به یکی از طرفهای چالشبرانگیز اجرای توافق هستهای تبدیل شدند و گره روی گره انداختند.
سناریویی که در وین کلید خورد
قطعنامه 35 کشور عضو شورای حکام که با رهبری آلمان، فرانسه و بریتانیا روز جمعه و تنها ساعاتی پس از مخالفت چین و روسیه و رأی منفی این دو کشور به تصویب رسید، محصول تفاسیر مختلف از اتهاماتی است که در اسناد ادعایی امریکا و اسرائیل منتشر شده است. ادعاهایی که در نهایت درخواست دسترسی بازرسان آژانس به دو سایت هستهای و بازگشت کامل ایران به برجام را رقم زده است. آن هم در شرایطی که همکاریهای سالهای اخیر ایران و آژانس در قالب نظارتهای گسترده زیر چتر اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی چرخیده است. به رغم آن به نظر میرسد که روز جمعه سناریوی تازهای علیه ایران شکل گرفته است و بر خلاف پیشبینیها اروپاییها گزینه خود را با ساختن پروندهای مشابه پرونده مطالعات ادعایی موسوم به «پی ام دی» روی میز گذاشتهاند. اجرای سناریوی اروپا به این ترتیب است که آژانس درخواست کرده به دو مرکز اعلام نشده از سوی ایران که در آن رد پای فعالیتهای هستهای دیده شده است، دسترسی کامل پیدا کند و بر همین اساس زمانی را برای تحقق درخواست خود تعیین کرده است. چنانچه ایران از اجرای این خواسته و فراهم کردن امکان نظارت بر مراکز ادعایی ممانعت به عمل آورد، تهیه گزارش جدیدی در دستور کار آژانس قرار خواهد گرفت که در نشست بعدی این سازمان، میتواند مقدمات ارجاع پرونده فعالیتهای هستهای ایران به شورای امنیت را حتی با وجود مخالفت احتمالی چین و روسیه فراهم کند.
ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت میتواند مقدمات شکل گیری مباحثی برای صدور قطعنامه جدیدی علیه ایران باشد. قطعنامهای که بیتردید امریکا از همین حالا خود را برای به تصویب رساندن آن آماده کرده است و حتی اگر وتوی چین و روسیه هم مانعی برای تحقق این هدف شود، فعال کردن سازوکار «ماشه» گزینه بعدی خواهد بود که هر یک از کشورهای اروپایی میتوانند به آن رجوع کنند؛ یعنی این کشورها خود را مجاز خواهند دانست که بر پایه عدم همکاری ایران به گزینه تعبیه شده در برجام که قابلیت وتو از سوی طرفهای دیگر را ندارد، روی بیاورند. دیگر لازم به تکرار نیست که اروپا پس از ناکامی در اجرای تعهداتش در چارچوب توافق هستهای و رجوع تهران به این مکانیسم، اساساً حقی قانونی برای بهرهگیری از این راهکار ندارد اما تحت تأثیر منافع سیاسی خود منعی برای تحمیل فشارهای سیاسی یکجانبه نمیبیند.
تعلیق پروتکل الحاقی
در مقابل این رفتار اروپاییها اما ایران به جای تن دادن به خواستهای جدید آژانس که میتواند به عنوان یک رویهای جهت طرح ادعاهای بیشتر و بازرسیهای بدون چارچوب باشد، محرکهای حیاتی بلندمدت و کوتاه مدت ویژه خود را روی میز دارد که برای دستیابی به آنها، تمام قد و با نهایت ظرفیت سیاسی، مالی و تبلیغی خویش باید وارد کارزاری جدی شود.
ایران پیشتر به عنوان کشوری که اغلب منافعش تحت تأثیر خروج یکجانبه امریکا از برجام نادیده گرفته شده، بخش زیادی از تعهدات برجامی خود را متوقف کرده و تنها به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و دسترسیهای دائم آژانس بر مراکز هستهایاش اکتفا کرده است. پروتکل الحاقی، مهمترین ابزار نظام پادمانهای آژانس است که به بازرسان آژانس دسترسی وسیعتری در بازرسیهای خود میدهد. براین اساس، بازرسان آژانس حق دارند در بازدیدهای سرزده، 2 ساعت پیش از زمان بازدید، به کشور مقصد اطلاع دهند و براساس مفاد پروتکل، آن کشور نیز متعهد است مقدمات اداری سفر بازرسان - از جمله صدور روادید و تمدید آن - و دسترسی به محل مورد نظر را فراهم کند. مقامهای ایران در خلال مذاکرات هستهای اجرای داوطلبانه این پروتکل را پذیرفتند و وعده دادند چنانچه شرکای برجامی به همه تعهدات خود پایبند باشند، با تصویب آن در مجلس ایران، زمینه را برای دائمی کردن این نوع نظارت از سوی آژانس فراهم کنند.
اما به نظر میرسد مقامهای ایرانی اینک برای تلافی قطعنامه شورای حکام دو گزینه جدی را پیش رو دارند؛
نخست اینکه ایران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را موقتاً تعلیق کند و همزمان با آژانس وارد گفتوگو شود. گفتوگویی که طراحی و اجرای یک «مدالیته» جدید را دنبال خواهد کرد. مدالیته موافقتنامهای ویژه برای تنها دستهای از ابهامات مورد ادعا در فعالیتهای هستهای صلحآمیز کشور است. بر اساس مدالیته جدید مد نظر تهران، آژانس میتواند از مراکز مورد درخواست خود بازدید کند مشروط به اینکه از یک سو این اقدام به معنای تأیید اسناد جاسوسی اسرائیل نباشد و از سوی دیگر به سایر اسناد ادعایی علیه ایران تسری پیدا نکند تا مقامهای آژانس با اتکا به آن اسناد، بار دیگر درخواست بازرسی از مراکز دیگر را داشته باشند.
ایران و آژانس پیشتر سابقه همکاریهایی این چنین را از سر گذرانده و رسیدن به مدالیتهای را در دستور کار قرار داده بودند که در سال 1394 و کمی بعد از حاصل شدن توافق هستهای، موضوعاتی همچون اسناد ادعایی پیرامون «پارچین» را حل و فصل کرد.
راه دیگری که هنوز روی میز مقامهای ایران قرار دارد، گزینه خروج از توافقنامه منع گسترش سلاحهای هستهای (ان پی تی) است. اگرچه در سالهای اخیر همکاری ایران با آژانس با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود اما حتی در مقاطعی که رابطه دو طرف به اوج بحران کشیده شد و به تصویب تحریمهای سنگین بینالمللی انجامید، همچنان عضوی از این پیمان باقی ماند.
ابتدا گزینه ترک «ان پی تی» در واکنش به تهدید اروپا برای رجوع به مکانیسم ماشه مطرح شد. چه سه کشور اروپایی پیشتر در واکنش به اقدامات تلافی جویانه ایران و برداشتن گامهای پنجگانه که با بازگشت به عملیات غنی سازی بدون مرز بود، تمایل خود را به بهره گیری از این راهکار نشان دادند که کمی بعد با تهدید ایران به خروج از «ان پی تی» چند قدم به عقب برگشتند و حرف خود را پس گرفتند. ولی اکنون زمزمه این اقدام جدیتر از همیشه از سوی مقامهای کشورمان شنیده میشود؛ گزینهای که به نظر میرسد دیپلماتهای ایرانی اشتیاق بیشتری به آن نشان میدهند تا چندان در مذاکرات احتمالی دست خالی نباشند.
بر همین مبناست که نهادهای تصمیم گیرنده در کشور از روز گذشته تلاش برای تبیین رویکرد مطلوب جهت اقدام تلافیجویانه در واکنش به قطعنامه اروپاییها و ممانعت از وقوع رویدادهای آتی در شورای امنیت سازمان ملل را در دستور کار قرار داده و تبعات عملیاتی کردن هر یک از گزینههای یاد شده را به بحث و بررسی گذاشتهاند. حال باید منتظر ماند و دید این تلاشها به چه تصمیمی منجر میشود؟
پربازدهترین بازارهای بهار 99
بورس 147 درصد سپردههای بانکی 4 درصد
سیاوش رضایی
خبرنگار
روزگذشته آخرین روز فصل بهار سپری شد و دراین سه ماه بازارهای مختلف تحت تأثیر تحولات بخشهای واقعی اقتصاد و همچنین انتظارات تورمی در داخل و همچنین آنچه در خارج از مرزهای کشور رخ داده است، مسیر خود را مشخص کردهاند. نقدینگی پرحجم بیش از 2400 هزار میلیارد تومانی در پایان سال گذشته که با رشد 31.3 درصدی همراه بوده، میان بازارهای مختلف درجریان است و هر بازاری که بازدهی بالاتری داشته باشد، سهم بیشتری از نقدینگی سرگردان میبرد. هرچند در سه ماهه نخست امسال همچون کل سال گذشته بازار سرمایه در صدر بازدهی بازارها قرار داشته است، اما شاهد تغییرات جدی در رتبهبندی سایر بازارها هستیم. درحالی که بازارهای ارز و طلا در سال گذشته بهدلیل ثبات نسبی قیمتی در انتهای جدول بازدهی بازارها قرار داشتند، در بهار امسال با شتاب گرفتن روند صعودی دوباره برای سرمایهگذاران جذاب شدهاند. بر این اساس در بهار امسال، بازار سرمایه (بورس تهران) با بازدهی بیش از 147 درصدی با اختلاف معناداری در صدر بازارها نشسته است و پس از آن بازار طلا (سکه) و ارز (دلار) به ترتیب با بازدهی 30.5 درصدی و 24.8 درصدی در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند. بازار مسکن نیز با بازدهی 19.1 درصدی چهارمین بازار پربازده بهار بود و در رتبه آخر بازار پول (سپردههای بانکی) با بازدهی نزدیک به 4 درصد قرار گرفته است. گفتنی است در بازارهای ارز و طلا با توجه به اختلاف میان قیمتهای رسمی صرافیها و بازار آزاد، از قیمتهای رسمی استفاده شده است.
بازار سرمایه در صدر
در فصل بهار سالجاری بازار سرمایه با فاصله خیرهکنندهای در صدر بازدهی بازارهای پنجگانه قرار گرفته است. تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در آخرین روز بهار نسبت به آخرین روز کاری سال گذشته نشان میدهد که شاخص کل با رشد 147.7 درصدی همراه شده است. درحالی که شاخص کل بورس تهران در روز 28 اسفند سال گذشته عدد 512 هزار و 900 واحد را نشان میدهد در روز 31 خرداد ماه به یک میلیون و 270 هزار و 602 واحد رسید که نشان دهنده رشد 757 هزار و 702 واحدی آن است که در طول تاریخ 50 ساله بورس تهران داغترین بهار را رقم زده است. بررسی حجم و ارزش معاملات در بورس تهران نیز حاکی از اقبال شدید سرمایهگذاران به این بازار است که در هفتههای اخیر با آزادسازی سهام عدالت جمعیت سهامداران به 50 میلیون نفر رسیده است. بر همین اساس، در ابتدای سال گذشته روزانه 150 هزار معاملهگر اقدام به داد و ستد سهام میکردند اما این آمار با رشد 467 درصدی به 850 هزار سرمایهگذار رسیده است.
بازار سکه و طلا در رتبه دوم
با فاصله زیادی، بازار سکه و طلا در رتبه دوم بازدهی در بهار امسال قرار گرفته است. میزان بازدهی سکه تمام بهار آزادی طرح جدید دراین فصل به 30.5 درصد رسیده است. در آخرین روز کاری سال گذشته هر قطعه سکه تمام 6 میلیون و 28 هزار تومان قیمت داشت که در آخرین روز خرداد ماه این نرخ به 7 میلیون و 870 هزار تومان رسیده است. بدین ترتیب در سه ماه قیمت سکه یک میلیون و 842 هزار تومان افزایش یافته است. روند صعودی نرخ ارز در کنار افزایش بهای اونس جهانی در کنار رشد قابل توجه تقاضا برای خرید سکه و طلای آب شده مهمترین دلایل رشد قیمتها دراین بازار بوده است. همچنین در بازار طلا هر گرم طلای 18 عیار نیز با رشد 29.3 درصدی همراه شده است. براین اساس قیمت 602 هزار و 600 تومانی این نوع از طلا در آخرین روز بهار به 779 هزار و 600 تومان رسیده که نشان دهنده رشد 177 هزار تومانی هر گرم طلاست.
بازار ارز دوباره جان گرفت
با افزایش تحرکات در بازار ارز این بازار نیز برخلاف روند سال گذشته دوباره به میانه جدول بازدهی بازارها بازگشته است. به طوری که در سه ماهه نخست سالجاری میزان بازدهی دلار امریکا به 24.8 درصد رسیده که نشان دهنده رشد 3 هزار و 699 تومانی این ارز است. در آخرین روز اسفند ماه سال گذشته دلار 14 هزار و 903 تومان قیمت داشت که در روز 31 خرداد این رقم به 18 هزار و 602 تومان رسیده است. قیمت یورو بهعنوان ارز پرطرفدار دیگر نیز با رشد 21.8 درصدی همراه بوده است. درحالی که قیمت این ارز در روز آخر سال قبل 16 هزار و 903 تومان بوده در روز 31 خرداد به 20 هزار و 602 تومان رسیده که حاکی از رشد 3 هزار و 699 تومانی آن است. پس از یک دوره ثبات نسبی در بازار ارز، از زمانی که قیمت ارز در صرافی ملی و صرافیهای بانکی رو به افزایش گذاشت، میزان تقاضا نیز برای آن رشد کرده است.
بازار مسکن در مقام چهارم
بازار مسکن برخلاف سالهای اخیر که بهدلیل رکود شدید، بازدهی چندانی نداشت، در سه ماهه نخست امسال نزدیک به 20 درصد رشد قیمتی داشته است. هرچند هنوز گزارش رسمی وزارت راه و شهرسازی یا بانک مرکزی از تحولات بازار مسکن در خرداد ماه منتشر نشده است، اما در صورتی که نرخ رشد قیمت اردیبهشت نسبت به فروردین ماه امسال را که حدود 9.3 درصد بود ملاک قرار دهیم، در خرداد ماه متوسط قیمت هر متر مربع آپارتمان در شهر تهران به حدود 18 میلیون و 650 هزارتومان میرسد که این رقم درمقایسه با رقم متوسط 15 میلیون و 658 هزار تومان اسفند ماه گذشته 19.1 درصد رشد نشان میدهد. بر این اساس قیمت متوسط مسکن در فصل بهار 2 میلیون و 992 هزار تومان افزایش یافته است. با وجودی که درماههای اخیرحجم معاملات در بازار مسکن کاهشی بوده است، اما این موضوع باعث نشده است تا از روند صعودی قیمت جلوگیری شود و بر همین اساس، قیمت مسکن در کشور با افزایش شدیدی مواجه شده است.
نمودار قیمت در سه ماهه امسال و چشمانداز صعودی آن تا پایان سال باعث شده است تا سرمایهگذارانی که نقدینگی بالایی دارند بازار مسکن را انتخاب کنند.
بازار پول در انتها
با محاسبه حداکثر نرخ سود 15 درصد برای سپردههای بانکی یکساله که از سوی بانک مرکزی مورد تأکید قرار گرفته است، سپردهگذاران بانکی به طور متوسط ماهانه 1.25 درصد بازدهی کسب میکنند که این میزان بازدهی برای فصل بهار به 3.75 درصد میرسد. بنابراین بازدهی سپردههای بانکی درمیان بازارهای مختلف کمترین رقم محسوب میشود. البته با توجه به مهلتی که به قراردادهای یکساله قبلی برای بهرهمندی از نرخ سود 20 درصدی داده شده است و همچنین نرخ سود بالاتر صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت، میانگین بازدهی این بازار افزایش خواهد یافت، اما به طور قطع همچنان در رتبه آخر جدول باقی خواهد ماند. به صورت سنتی سرمایهگذارانی که ریسکپذیری پایینی دارند، سپرده بانکی را که ماهانه سود معینی پرداخت میکند ترجیح میدهند. برهمین اساس با وجود کاهش 5 درصدی نرخ سود سپردههای بانکی همچنان بخش قابل توجهی از نقدینگی در شبکه بانکی پارک شده است. با وجود این به همان میزان که بازدهی این بازار از سایر بازارها فاصله بگیرد، احتمال مهاجرت سپردههای بانکی نیز تقویت میشود.
خبرنگار
روزگذشته آخرین روز فصل بهار سپری شد و دراین سه ماه بازارهای مختلف تحت تأثیر تحولات بخشهای واقعی اقتصاد و همچنین انتظارات تورمی در داخل و همچنین آنچه در خارج از مرزهای کشور رخ داده است، مسیر خود را مشخص کردهاند. نقدینگی پرحجم بیش از 2400 هزار میلیارد تومانی در پایان سال گذشته که با رشد 31.3 درصدی همراه بوده، میان بازارهای مختلف درجریان است و هر بازاری که بازدهی بالاتری داشته باشد، سهم بیشتری از نقدینگی سرگردان میبرد. هرچند در سه ماهه نخست امسال همچون کل سال گذشته بازار سرمایه در صدر بازدهی بازارها قرار داشته است، اما شاهد تغییرات جدی در رتبهبندی سایر بازارها هستیم. درحالی که بازارهای ارز و طلا در سال گذشته بهدلیل ثبات نسبی قیمتی در انتهای جدول بازدهی بازارها قرار داشتند، در بهار امسال با شتاب گرفتن روند صعودی دوباره برای سرمایهگذاران جذاب شدهاند. بر این اساس در بهار امسال، بازار سرمایه (بورس تهران) با بازدهی بیش از 147 درصدی با اختلاف معناداری در صدر بازارها نشسته است و پس از آن بازار طلا (سکه) و ارز (دلار) به ترتیب با بازدهی 30.5 درصدی و 24.8 درصدی در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند. بازار مسکن نیز با بازدهی 19.1 درصدی چهارمین بازار پربازده بهار بود و در رتبه آخر بازار پول (سپردههای بانکی) با بازدهی نزدیک به 4 درصد قرار گرفته است. گفتنی است در بازارهای ارز و طلا با توجه به اختلاف میان قیمتهای رسمی صرافیها و بازار آزاد، از قیمتهای رسمی استفاده شده است.
بازار سرمایه در صدر
در فصل بهار سالجاری بازار سرمایه با فاصله خیرهکنندهای در صدر بازدهی بازارهای پنجگانه قرار گرفته است. تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در آخرین روز بهار نسبت به آخرین روز کاری سال گذشته نشان میدهد که شاخص کل با رشد 147.7 درصدی همراه شده است. درحالی که شاخص کل بورس تهران در روز 28 اسفند سال گذشته عدد 512 هزار و 900 واحد را نشان میدهد در روز 31 خرداد ماه به یک میلیون و 270 هزار و 602 واحد رسید که نشان دهنده رشد 757 هزار و 702 واحدی آن است که در طول تاریخ 50 ساله بورس تهران داغترین بهار را رقم زده است. بررسی حجم و ارزش معاملات در بورس تهران نیز حاکی از اقبال شدید سرمایهگذاران به این بازار است که در هفتههای اخیر با آزادسازی سهام عدالت جمعیت سهامداران به 50 میلیون نفر رسیده است. بر همین اساس، در ابتدای سال گذشته روزانه 150 هزار معاملهگر اقدام به داد و ستد سهام میکردند اما این آمار با رشد 467 درصدی به 850 هزار سرمایهگذار رسیده است.
بازار سکه و طلا در رتبه دوم
با فاصله زیادی، بازار سکه و طلا در رتبه دوم بازدهی در بهار امسال قرار گرفته است. میزان بازدهی سکه تمام بهار آزادی طرح جدید دراین فصل به 30.5 درصد رسیده است. در آخرین روز کاری سال گذشته هر قطعه سکه تمام 6 میلیون و 28 هزار تومان قیمت داشت که در آخرین روز خرداد ماه این نرخ به 7 میلیون و 870 هزار تومان رسیده است. بدین ترتیب در سه ماه قیمت سکه یک میلیون و 842 هزار تومان افزایش یافته است. روند صعودی نرخ ارز در کنار افزایش بهای اونس جهانی در کنار رشد قابل توجه تقاضا برای خرید سکه و طلای آب شده مهمترین دلایل رشد قیمتها دراین بازار بوده است. همچنین در بازار طلا هر گرم طلای 18 عیار نیز با رشد 29.3 درصدی همراه شده است. براین اساس قیمت 602 هزار و 600 تومانی این نوع از طلا در آخرین روز بهار به 779 هزار و 600 تومان رسیده که نشان دهنده رشد 177 هزار تومانی هر گرم طلاست.
بازار ارز دوباره جان گرفت
با افزایش تحرکات در بازار ارز این بازار نیز برخلاف روند سال گذشته دوباره به میانه جدول بازدهی بازارها بازگشته است. به طوری که در سه ماهه نخست سالجاری میزان بازدهی دلار امریکا به 24.8 درصد رسیده که نشان دهنده رشد 3 هزار و 699 تومانی این ارز است. در آخرین روز اسفند ماه سال گذشته دلار 14 هزار و 903 تومان قیمت داشت که در روز 31 خرداد این رقم به 18 هزار و 602 تومان رسیده است. قیمت یورو بهعنوان ارز پرطرفدار دیگر نیز با رشد 21.8 درصدی همراه بوده است. درحالی که قیمت این ارز در روز آخر سال قبل 16 هزار و 903 تومان بوده در روز 31 خرداد به 20 هزار و 602 تومان رسیده که حاکی از رشد 3 هزار و 699 تومانی آن است. پس از یک دوره ثبات نسبی در بازار ارز، از زمانی که قیمت ارز در صرافی ملی و صرافیهای بانکی رو به افزایش گذاشت، میزان تقاضا نیز برای آن رشد کرده است.
بازار مسکن در مقام چهارم
بازار مسکن برخلاف سالهای اخیر که بهدلیل رکود شدید، بازدهی چندانی نداشت، در سه ماهه نخست امسال نزدیک به 20 درصد رشد قیمتی داشته است. هرچند هنوز گزارش رسمی وزارت راه و شهرسازی یا بانک مرکزی از تحولات بازار مسکن در خرداد ماه منتشر نشده است، اما در صورتی که نرخ رشد قیمت اردیبهشت نسبت به فروردین ماه امسال را که حدود 9.3 درصد بود ملاک قرار دهیم، در خرداد ماه متوسط قیمت هر متر مربع آپارتمان در شهر تهران به حدود 18 میلیون و 650 هزارتومان میرسد که این رقم درمقایسه با رقم متوسط 15 میلیون و 658 هزار تومان اسفند ماه گذشته 19.1 درصد رشد نشان میدهد. بر این اساس قیمت متوسط مسکن در فصل بهار 2 میلیون و 992 هزار تومان افزایش یافته است. با وجودی که درماههای اخیرحجم معاملات در بازار مسکن کاهشی بوده است، اما این موضوع باعث نشده است تا از روند صعودی قیمت جلوگیری شود و بر همین اساس، قیمت مسکن در کشور با افزایش شدیدی مواجه شده است.
نمودار قیمت در سه ماهه امسال و چشمانداز صعودی آن تا پایان سال باعث شده است تا سرمایهگذارانی که نقدینگی بالایی دارند بازار مسکن را انتخاب کنند.
بازار پول در انتها
با محاسبه حداکثر نرخ سود 15 درصد برای سپردههای بانکی یکساله که از سوی بانک مرکزی مورد تأکید قرار گرفته است، سپردهگذاران بانکی به طور متوسط ماهانه 1.25 درصد بازدهی کسب میکنند که این میزان بازدهی برای فصل بهار به 3.75 درصد میرسد. بنابراین بازدهی سپردههای بانکی درمیان بازارهای مختلف کمترین رقم محسوب میشود. البته با توجه به مهلتی که به قراردادهای یکساله قبلی برای بهرهمندی از نرخ سود 20 درصدی داده شده است و همچنین نرخ سود بالاتر صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت، میانگین بازدهی این بازار افزایش خواهد یافت، اما به طور قطع همچنان در رتبه آخر جدول باقی خواهد ماند. به صورت سنتی سرمایهگذارانی که ریسکپذیری پایینی دارند، سپرده بانکی را که ماهانه سود معینی پرداخت میکند ترجیح میدهند. برهمین اساس با وجود کاهش 5 درصدی نرخ سود سپردههای بانکی همچنان بخش قابل توجهی از نقدینگی در شبکه بانکی پارک شده است. با وجود این به همان میزان که بازدهی این بازار از سایر بازارها فاصله بگیرد، احتمال مهاجرت سپردههای بانکی نیز تقویت میشود.
گفتوگوی «ایران» با بهمن فرمانآرا به بهانه اکران آخرین ساختهاش
«حکایت دریا» بیم فراموشی فرهنگ
نرگس عاشوری
خبرنگار
از میان قابهای نقاشی از بهمن محصص، تابلویی از پوستر «مردی برای تمام فصول»، تصویر و متنی از هوشنگ گلشیری روی دیوار و تمثالی از حضرت علی(ع) و تابلوی«... فاذکروالله خیر...» که نقطه مقابل میزکار و درست در مسیر نگاهش قرار داده میتوان نشانههایی از علقهها و دلبستگیهای او را پیدا کرد. آنچه پشت سر اوست اما تمام مانیفست بهمن فرمانآرا در زندگی شخصی و چه بسا فعالیت هنری و دغدغههای شهروندیاش است. دستخط نستعلیق 42 ساله یادگاری از پدرش که به دیوار اتاق کارش زده تا یادآوری کند همراه مردم باشد و اخلاق نگه دارد: «دستور من به فرزند دلبندم بهمن فرمانآرا، راستگو و درستکردار باش. برای جلب اعتماد مردم بکوش. از هر حیث صاحب گذشت باش. احترام مادرت را همیشه نگهدار. برادر بزرگترت را همیشه طرف مشورت قرار بده و او را در جریان کلیه امور خود بگذار» سال 1336 زمانی که در 16 سالگی برای ادامه تحصیل به انگلستان رفته این مرامنامه را از پدر گرفته و تلاشاش این بوده در دو صنعت نساجی و سینما به آن پایبند باشد. دلمشغولیهای این روزهایش از شرایط کارگران شرکت خانوادگیشان در روزهای کرونا، اظهارات بیپروایش درباره مسائل اجتماع و بازتاب زیرکانه مسائل درون جامعه در آثارش گواه این مدعاست. هنرمندی که دلش برای ایران میتپد و با وجود آنکه بیش از هر کسی فرصت کار و زندگی را در خارج از مرزهای ایران داشته ترجیح داده بماند و با فیلمهایش با نسل جوان مکالمه کند. فیلمسازی که با وجود اعتراضهایی که برای بهتر شدن شرایط دارد اما همچنان امیدوار است و تمام آثارش از جمله «حکایت دریا» تصویری است از چهره دوگانه زندگی. به بهانه اکران آنلاین این فیلم با او گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
«سایههای بلند باد» در دوره شاه توقیف شد. پس از انقلاب پروانه نمایش الف گرفت ولی فقط سه روز روی پرده ماند. با وجود فعالیتهای سینمایی قابل توجه بینالمللی و تجربه کارگردانی فیلم تحسینشده «شازده احتجاب» یک دهه پساز بازگشت به ایران مجوز ساخت «بوی کافور عطر یاس» را گرفتید. از آن زمان تا به امروز تنها 9 فیلم ساختهاید که در این میان «خاک آشنا» سالها توقیف بود، «دلم میخواد» پساز رفع توقیف با بیعدالتی در اختصاص سانسهای نمایش روبهرو شد و این روزها سه سال پساز ساخت به اکران آنلاین «حکایت دریا» رضایت دادهاید. بر اساس تجربیات خودتان چه توصیهای به جوانان علاقهمند به سینما دارید.
اگر قرار است قهر کنید و نازک و نارنجی باشید اصلاً وارد این حرفه نشوید. برای فعالیت در سینما باید پوست کلفت باشید. در دانشگاه تهران از من سؤال شد که چطور میتوان مثل شما مشهور شد. پاسخ من این بود: 10 درصد استعداد، 25درصد ارتباطات و 65 درصد پوست کلفتی. در سینما باید بجنگید. اگر با رد شدن فیلمنامهتان افسرده و خانهنشین میشوید، به درد این کار نمیخورید. بعد از بازگشتم به ایران هر سال برای یک فیلمنامه درخواست مجوز ساخت دادم. به مدت 10 سال برای هر فیلمنامه هفت هشت ماه طول میدادند و در نهایت هم اعلام میکردند که کارمندهایشان عوض شده. یکی از شاهکارها این بود که فیلمنامهای را هم آقای بهشتی (مدیر وقت فارابی) تأیید کرده بود و هم آقای لاریجانی وزیر وقت ارشاد پای فیلمنامه نوشته بود که در اولویت ساخت قرار بگیرد اما همین فیلمنامه را هم بعد از هفت ماه گفتند که کارمندهایمان رد کردهاند. در نهایت ساخت «بوی کافور، عطر یاس» با 5-6 ماه اول ریاست جمهوری آقای خاتمی مصادف شد. بله من میتوانستم در این سالها 40 فیلم بسازم اما 9 فیلم ساختم. سرنوشت «سایههای بلند باد» شبیه زخمی شده بر بدن کسی که مرض قند دارد. جای زخمش خوب نمیشود. آنچه بر سر این فیلم آمد در دل و جان من مثل یک زخم باز است. در شرایط سخت یک روستا فیلم را ساختیم و پیشبینی کردیم که قرار است انقلابی شکل بگیرد. بگذریم، نمیخواهم وارد این قصه شوم قصدم این بود که به جوانها بگویم ناامید نشوید و قهر هم نکنید. بدانید تا مشهور نباشید پول گیرتان نمیآید و مشهور هم که شوید تازه تصمیم میگیرند بکوبندتان تا پررو نشوید! چندین سال پیش از مسئول فارابی شنیدم که میخواهیم جلوی کار اکبر عبدی را بگیریم. علت را که جویا شدم پاسخ داد پررو شده، 8 میلیون دستمزد میخواهد. گفتم من اکبر عبدی را میشناسم، پدرش کارگر چیتسازی ری بوده. خودش زحمت کشیده، استعداد هم داشته، تا مشهور نباشد که پول نمیدهید. مشهور هم که شده نمیخواهید پولش را بدهید، میگویید پررو شده! خلاصه برای حرفهای که خودم عاشقاش هستم باید بچههای جوان را تشویق کنم. به هر کس که قهر میکند میگویم کسی سراغتان را نمیگیرد و از قهر شما خوشحالتر هم میشوند.آقای سمندریان از بزرگ مردان تاریخ تئاتر چون بیاحترامی دید 10 سال خانهنشین شد؛ اما کسی در خانهاش را نزد. کبابی باز کرد. آقای سمندریان کبابی باز کند؟! وقتی در خانه سمندریان را نمیزنند سراغ شما که اصلاً نمیآیند.
بعد از «بوی کافور، عطر یاس» برای دومین بار در «حکایت دریا» علاوه بر کارگردانی بازیگری کردهاید. در فیلم «مجبوریم» رضا درمیشیان که در نوبت اکران قرار دارد هم بازی کردهاید. قرار است تمرکز بیشتری روی بازیگری داشته باشید؟
در سنی قرار دارم که برخی از جوانها برای کارهایشان سراغ من میآیند. معمولاً ردشان میکنم چون از فیلمنامهشان مشخص است که هدفشان استفادههای موردی بوده است. رضا درمیشیان هم جوان خوبی است و هم بسیار بااستعداد است. البته دفعه اول هم بازیگری در «مجبوریم» را قبول نکردم اما در نهایت نقش را دوست داشتم. مدل بهمن کشاورز وکیل دادگستری است. کسی که سالها کار نمیکند و بعد از 22 سال بهخاطر شاگردش قبول میکند پا به دادگستری بگذارد. در نهایت اما بهدنبال بازیگری نیستم. بازیگری به نوعی وسوسه عباس کیارستمی بود. ما دوستان خوبی برای هم بودیم و مدام راجع به کارهایمان با هم حرف میزدیم. به من گفته بود با این دیالوگهایی که مینویسی بهترین هنرپیشهها را هم که انتخاب کنی آنها را بدرستی ادا نمیکنند، تو خودت بازی کن. میگفت یک برند میشوی برای خودت. بعد از بازی در «بوی کافور عطر یاس» منتقد معروف نیویورک تایمز گفت او وودی آلن ایران است. در یک مصاحبه هم از من پرسیدند که میگویند شما وودی آلن ایران هستی؟ گفتم فیلمساز خوبی است فقط یک اشکال دارد که من خیلی خوش قیافهتر از آنم (خنده). دو روز قبل از اینکه به بیمارستان آراد برود و بعدش هم با هواپیمای آمبولانسی ببرندش، با عباس درباره فیلمنامه «حکایت دریا» صحبت کرده بودم. گفتم داستان این است و میخواهم نقش طاهر را خودم بازی کنم. گفت بعد از «بوی کافور عطر یاس» حرف من را گوش نکردی، خودت باید بازی میکردی. اما کارگردانی و بازیگری همزمان کار سختی است. با وجود اینکه امروز تکنولوژی کار را آسانتر کرده و شات را بلافاصله میبینی باز هم سخت است. در «بوی کافور عطر یاس» دستیار چهارم به گروه اضافه کردم و ویدئو هم خریدم. سرصحنه بغل دست محمود کلاری میایستاد همان شات را میگرفت و ما میتوانستیم همان لحظه ببینیم و کم و زیادش کنیم. زمان ساخت «حکایت دریا» اگرچه با تکنولوژی جدید میتوانستیم بلافاصله حاصل کار را ببینیم اما به هر حال نیاز به تمرکز بیشتری داشت. از عباس گنجوی که یکی از بهترین و معروفترین تدوینگرهای ایران است و همه فیلمهای من و تقوایی را مونتاژ کرده خواستم که سر فیلمبرداری بیاید. نظرش را همیشه قبول دارم. صحنهای که به دل دریا میزنم را در دیماه گرفتیم که آب دریای شمال سرمای وحشتناکی دارد. همه مخالف بودند که خودم به دریا بروم. میگفتند سینه پهلو میکنی و فیلم میخوابد. اصرار کردم که خودم باید این صحنه را بگیرم. همه چیز آماده شد و اتاقی را گرم کردند و بخاری گذاشتند تا بلافاصله به محیط گرم برگردم. شات را که گرفتیم، عباس گنجوی گفت باید تکرار کنیم. سرمای آب باعث میشود تو مکث کنی اما کسی که میخواهد خودکشی کند سرما را نمیفهمد. در نهایت دفعه دوم با بدل این صحنه را گرفتیم. سر صحنههای مختلف نظرش را میپرسیدم برخی اوقات میگفت تا این جمله طاهر بودی ولی از آن به بعد بهمن فرمانآرا شدی. باید تکرار کنیم. خوب است که دوستی داشته باشی که صددرصد به او اطمینان داری. با همه این احوال من هر نقشی که بازی کنم بالاخره یک جایش بهمن فرمانآرا در میآید.
با وجود یادی که از بزرگانی چون جلیل شهناز، عبادی، یاحقی، احمد محمود، شاملو و بویژه دوست داستاننویستان هوشنگ گلشیری دارید و همچون «بوی کافور، عطر یاس» اشارات و ارجاعاتی از او را در دل فیلم جا دادهاید اما فیلم را به عباس کیارستمی تقدیم کردهاید.
چون آخرین باری که با عباس صحبت کردم راجع به فیلم بود. من هنوز نمیتوانم فیلمهایی که درباره او ساخته شده را تماشا کنم. حس میکنم الان بیشتر از هر زمانی او زنده است. آنقدر دوستیمان خوب و عمیق بود که سخت است قبول کنم که عباس مرده و فیلمی درباره او را تماشا میکنم. «حکایت دریا» فیلم شاعرانهای است برای آدمی که خیلی دوستش داشتم.
بههمین خاطر «مرگ هیچ عزیزی را باور نمیکنم» را به نقل از سیاوش کسرایی از زبان طاهر میشنویم. به غیر از این جمله البته ارجاعات دیگری همچون «فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود اما یگانه بود و هیچ کم نداشت» را از احمد شاملو و گفته هوشنگ گلشیری بر مزار محمد مختاری و تکه کلام جلیل شهناز، خط نگاری از شعر گروس عبدالمالکیان و شمس لنگرودی و... در فیلم موجود است. به نظر میرسد مأنوس بودن با ادبیات در کارتان تأثیر زیادی داشته.
خیلی زیاد. برخی اوقات جملهای یا فصلی از کتاب اثری مضاعف روی ما میگذارد و آگاه هم نیستیم که کجا بازتاب تأثیرش را میبینیم. بعد که نگاه میکنیم سر و کله آن فصل را میبینیم. ما ادبیات معاصر خیلی خوبی داریم. بچهها از زوایای مختلف نگاه میکنند. یکی دو بار سعی کردم با چند نفری که داستانهایشان را دوست داشتم همکاری کنم اما با هم فیلمنامه نوشتن، کار سختی است. با هوشنگ گلشیری در «شازده احتجاب» این کار را کردیم. برای «سایههای بلند باد» دو سال طول کشید تا داستان کوتاه 4 صفحهای را تبدیل به 25 صفحه کنیم. در نهایت خودم آن را 85 صفحه کردم. با هیچکس دیگری نتوانستم مثل او سینک شوم. حتی یکی از قصههای «دست تاریک دست روشن» گلشیری را بدون حضور خودش تبدیل به فیلمنامه کردم. ادبیات به شما پس زمینه فرهنگی میدهد. ببینید همین داستان کوتاه که برایتان تعریف میکنم چقدر تأثیرگذار است. زن و شوهری تنها زندگی میکنند و بچه ندارند. خبر میرسد که از رودخانه جسد نوزادی را گرفتهاند. آنها با این تفکر که صاحب بچه مشخص نیست درخواست میکنند بچه را به آنها بدهند تا سر قبرش بروند. عجیب و غریب است؛ بچه خودت را نداری، زندگیات تمام شده، ولی بچه مردهای میخواهی که به آن محبت و عشق بورزی. ادبیات در زندگی ما خیلی تأثیرگذار است و البته برخی اوقات هم بهخاطر محدودیتها نمیتوانی سراغ هر اثری بروی.
برخی آثار ادبی همچون «نون نوشتن» محمود دولتآبادی، «نامههای صنعتیزاده به خواهرش» گلی امامی و «خانواده تیبو» مارتن دوگار را تعمداً نشان میدهید تا پیشنهادی برای مخاطب باشد؟
«نامههای صنعتیزاده به خواهرش» را که میخوانید انگار یک رمان است. آقای ابوالحسن نجفی از دوستان بسیار خوب من بود، به قدری زبان را خوب میشناخت و به فرانسه مسلط بود که وقتی ترجمهاش بر «خانواده تیبو» را میخوانید تصور میکنید نسخه اصلی کتاب به زبان فارسی نوشته شده. محمود دولتآبادی هم که مرد بزرگی در ادبیات ماست. اگر قرار باشد در فیلمم چند کتاب را نمایش بدهم – نه به بهانه تبلیغ که آنها نیاز به تبلیغ ندارند بلکه برای بیان سلیقه- همین کتابهاست.
در فیلم «بوی کافور عطر یاس» دیالوگی دارید مبنی بر اینکه «آلزایمر مردن قبل از مردن است.» در «حکایت دریا» هم نگران فراموشی و گمگشتگی هستید. طاهر به ژاله میگوید در کابوسهایش ایستگاه راهآهنی است با صدها قطار که هر یک به مقصدی میروند ولی او بدون مقصد گم شده است. این ترس در وجود خودتان هم هست؟
علت اهمیت آلزایمر یا فراموشی در کارهایم مادرم است. 10 سال آخر عمر آلزایمر داشت. اینکه میگویم «مردن قبل از مردن است» به این خاطر است که کسی که آلزایمر دارد چیزی متوجه نمیشود. فردی را میبینید که به شما زندگی داده، تمام روزگار با او بودهاید و الان وقتی به شما نگاه میکند مثل این است که به یک لیوان نگاه میکند. هیچ اثری از شناسایی و محبت نیست. با آدمی زندگی میکنید با همان شکل و با همان لبخند اما شما را نمیشناسد. آلزایمر مادر برای من و خواهر و برادرهایم کابوس بود. خانه من و برادرانم کنار هم است. روزی برادرم خبر داد که حال مامان خوب نیست، خودم را که رساندم وقتی وارد اتاق شدم متوجه شدم مادر فوت کرده است. خانم پرستاری که همراهش بود گفت میترسد چشمان مرده را ببندد. من مجبور شدم خودم چشمهای مادرم را ببندم. از تعریف این صحنه تنام میلرزد، کسی که به من زندگی داده بود من چشمانش را به روی دنیا بستم (سکوت). خب تمام اینها وقتی که حساس هستی گیر میکند در ذهنات و یک جاهایی خودش را نشان میدهد. اتفاقی که در فیلم «بوی کافور عطر یاس» میافتد شبیه همان چیزی است که خودم تجربه کردهام. پدرم و مادرم در فاصله 4 ماه سوئیتهایشان کنار هم بود ولی با هم تماسی نداشتند. روزی (26 بهمن ماه) که پدرم فوت کرد پرستار مادرم گفت خانم گریه میکند. تمام وجودم لرزید. هفتاد و خردهای سال با هم زندگی کرده بودند حس همچنان بینشان بود. اشک اش میآمد، در حالی که ما فکر میکردیم مادر کسی را نمیشناسد. پیش خودم دائم فکر میکردم چه وقتهایی ما متوجه نیستیم و او درک میکند. مثل سیمی که شل شده، قطع و وصل میشود و لامپی روشن و خاموش، ممکن است در همان حد تصویر خاطرهای در ذهنشان روشن شود. برای من که مجبور شدم چشمهای مادرم را ببندم همیشه فراموشی آزاردهنده است.
و در عین حال میشود از نگاه شما در «حکایت دریا» این گونه برداشت کرد که تبعات فضایی که برای این نسل ایجاد شد؛ نسلی که به تعبیر شما رنسانس فرهنگی در این مملکت ایجاد کرده است، فراموشی بخشی از تاریخ و گم گشتگی است.
این هنر است که به ما دوام میدهد. یک بنا و ساختمان فرسوده میشود اما شعر سعدی همیشه تازه است. اشعار حافظ را که میخوانیم انگار همین دیروز سروده شده. هنر نبض ما را زنده نگه میدارد. پنجشنبه شبها جوانان دور قبر شاملو حلقه میزنند و به نوبت شعری از او میخوانند. اینها تظاهر نیست، فقط عشق است. چرا قدر بزرگی آنها را ندانیم. داریوش شایگان در فلسفه هماورد ندارد، چرا مشابه او را تربیت نکنیم.
تمام اهالی فرهنگ و روشنفکرها اتفاق نظر دارند که این نسل، نسلی خاص و چه بسا تکرار نشدنی است. دلیل تفاوت آنها با نسلهای دیگر چیست.
بهخاطر نوع برخورد با هنر است. 65 درصد جمعیت ایران زیر 35 سال است. این نسل چطور باید یاد بگیرد که متوجه فرهنگ این مملکت شود. مولانا فقط در ترکیه دفن شده و یک شعر به زبان ترک ندارد آن وقت آنها ادعای مالکیت میکنند، جشنواره میگذارند و از کشورهای مختلف دوستداران مولانا را جذب میکنند. تاجیکستان ادعای مالکیت فردوسی را دارد. تار ساز ماست اما آنها بهعنوان ساز ملیشان به ثبت رساندهاند. ما برای فرهنگ و اشاعه و پرورش آن چه کردهایم. بد نیست یک خاطره برایتان تعریف کنم. برای تأسیس بنیاد گلشیری اعضای هیأت امنای بنیاد- سیمین دانشور، سیمین بهبهانی، محمود دولتآبادی، ابوالحسن نجفی و آقای ضیا موحد و من- را دو سال دواندند. اجازه تشکیل بنیاد گلشیری را نمیدادند. گفته بودند تمام اعضای هیأت امنا باید لیسانس داشته باشند و آقای دولتآبادی دیپلمه است؛ نمیشود، زمانی که آقای مسجدجامعی وزیر فرهنگ شد. خانم فرزانه طاهری (همسر آقای گلشیری) به دیدن ایشان رفت و گفت آقای دولتآبادی که برای همه شناخته شده است اما برای وزارت فرهنگ بد نیست که اعلام کنیم بزرگترین نویسنده مملکت را بهعنوان اعضای هیأت امنای بنیاد گلشیری قبول ندارد. آقای مسجدجامعی که فهمید ماجرای ممنوعیت چه بوده، دستور فوری تشکیل بنیاد را صادر کرد. با همه این احوال در سه سال آخر هیچکدام از فرهنگسراها مکانی در اختیار ما نمیگذاشتند؛ یعنی در طول سال یک ساعت برای بنیاد گلشیری وقت نداشتند. از این سه سال دو سال مراسم در خانه ما برگزار شد و سال آخر در منزل خانم طاهری.
با همه این احوال «حکایت دریا» تجلی بیم و امید است. از ابتدای فیلم که ژاله از رؤیاهایش میگوید و طاهر از کابوسهایش تا انتهای فیلم و شعر شمس لنگرودی - حکایت دریاست زندگی، گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی، گاهی هم فرو میرویم، چشمهایمان را میبندیم، همه جا تاریکی است- چهره دوگانه زندگی را میبینیم. پرهیز کردهاید از اینکه فیلمتان به اصطلاح سیاهنمایی باشد.
آدم باید امیدوار باشد که اوضاع مملکتش بهتر میشود. من واقعاً تب میکنم وقتی که دوبی و قطر به ما پز میدهند. سه میلیارد هزینه میکنند برای شعبه موزه لوور و ما برای موزههای خودمان کاری نمیکنیم.
این امید از کجا میآید؟
اگر امید نباشد اصلاً صبح به چه هدفی بلند شویم؛ بخصوص در سن من که الزامی ندارم صبح بلند شوم، از خانه بیرون بیایم و در مشکلات اجتماعی شیرجه بروم؛ اما من این کار را بلدم و جدا از مردم نمیتوانم باشم. در فیلمهایم مکالمهای با مردم مملکتم دارم و دلم میخواهد صادقانه آن چیزی را که میتوانم بیان کنم. ما که جوانتر بودیم میدانستیم برای رسیدن به هدفمان باید از یک تونل تاریک عبور کنیم ولی این تونل مستقیم بود و نور را تهاش میدیدیم. از تاریکی بهسمت نور میرفتیم الان این تونل برای جوانان امروز هزارتو شده است. تهاش را نمیبینند، هزار پیچ و خم دارد. ناامید میشوند و به چیزهای دیگر پناه میبرند. جوان تحصیلکرده کار ندارد، درآمد ندارد اقلاً میخواهد پول سیگارش را از پدر و مادرش نگیرد اما همین قدر را هم ندارد. در این وضعیت یکی فریبش میدهد که نمیدانی چه حال خوبی دارد استعمال فلان مواد. یکی از مسئولان نیروی انتظامی در تلویزیون میگفت که از هر نقطه تهران که راه بیفتید بیشتر از 15 دقیقه طول نمیکشد که به مواد مخدر برسید. همه این چیزها من را بیدار نگه میدارد. با وجود اینکه بچههای من بالای چهل سال دارند ولی خب نوه دارم. یکی 18 ساله است و یکی 3 ساله و دیگری چهار ماهه. آینده را میبینم که آنها قرار است چه کار بکنند. نهایتاً در کارهایی که انجام میدهم سعی میکنم روزنه امیدی بگذارم چون بهدنبال سیاهنمایی نیستم ولی «سیندرلا» هم نمیخواهم بسازم. من دوست جوان خیلی زیاد دارم مثل غنچه میمانند. غنچهای که هنوز باز نشده خودش هم نمیداند چقدر زیباست. طراوتی که دارند، امیدها و آرزوهایی که دارند، زندگی که میخواهند بسازند و... همه اینها را در نظر میگیریم و دلم میخواهد از تجربه خودم به آنها بگویم.
به دلایل معلوم از اشاره مستقیم به زمان قصه امیردشتی پرهیز کردهاید اما میشود حدس زد داستان او برای چه دورهای است. در عین حال که با حضور کوتاه رؤیا نونهالی و پریشانی مادری که بهدنبال فرزندش میگردد مشخص است فارغ از مسائل ممیزی نخواستهاید تأکیدی بر دورهای خاص داشته باشید. در واقع نگاه شما به مملکتی است که دنبال فرزندانش میگردد. با همه این احوال و با نگاهی که در «حکایت دریا» بهوضعیت روشنفکران دارید، توصیه شما به امیر ماندن در کشور است. طاهر خطاب به امیر میگوید که «همون اول مخالفان میریزن دور و برت و بعد از مدتی کوتاه مثل یک لیمو مکیده میاندازنت بیرون».
من با 79 سال سن خودم را در این مملکت سهیم میدانم. زبان خارجی را مثل زبان مادری بلدم. تحصیلکرده امریکا هستم و حداقل کاری که آنجا میتوانم داشته باشم کار دانشگاهی است. نمیروم چون اگر بخواهم تدریس کنم دلم میخواهد به بچههای مملکت خودم تدریس کنم. آنها اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی دارند، بهمن فرمانآرا و تجربیاتش را لازم ندارند. معالاسف به جوانان میگویم خاک اگر میخواهید بخورید خاک اینجا را بخورید. به هر کدام از ما زمان تولد یک بلیت یکسره میدهند، کسی برگشتناش را نه دیده و نه تعریف کرده. مراقب باش این بلیت یکسره تمام میشود. اگر بیست تا سیسالگیات را صرف ظرف شستن در کشور دیگری بکنی تا زبانشان را یاد بگیری و بلکه در نهایت کاری بکنی، بدان که این بیست تا سی را هیچ وقت به دست نخواهی آورد. آقای مخملباف چه شد؟ کسی که دو فیلم پشت سر هم ساخت و هر دو اجازه نمایش نداشت اما آنقدر حمایت شد که فیلمهای بعدی را بسازد. کجاست؟ حکایت آن نسلی که در کشورهای دیگری به دنیا آمدهاند و در ناسا کار میکنند و موفقیتهای عجیب و غریب دارند فرق میکند. آنها مثل من و تو بچه کوچه دلخواه امیریه نیستند. دروازه شمیران را نمیشناسند.
یعنی همچنان امید را میبینید.
اگر میخواهی صبح بلند شوی و راه بیفتی، نمیتوانی آن نور را نادیده بگیری.
برش
یکی از شانسهای من این است که گوش دیالوگ دارم. هر آنچه میشنوم اگر به نظرم جالب برسد، یادداشت میکنم. برخی اوقات به دردم میخورد. مثلاً در فیلم «یک بوس کوچولو» دیالوگی هست که همه کسانی که من را میشناسند میدانند این دیالوگ مالِ من نیست. بین دو نفر رد و بدل میشود که در قبرستان هستند. این دیالوگ برگرفته از خاطرهای است که مسعود کیمیایی برایم تعریف کرد. مسعود وقتی حالش خوب باشد خیلی بامزه است. آن شب که این را گفت یادداشت کردم. میدانستم جایی به دردم میخورد. اولین باری که این کار را کردم 14 ساله بودم. از دبیرستان ادب شماره سه که وسط خیابان ژاله بود، پیاده تا میدان مخبرالدوله میآمدیم. آنجا بنزهای کرایهای به شمیران میرفتند که منزل ما بود. باید منتظر میشدیم تا پنج نفر تکمیل شود. ما چهار نفر بودیم و منتظر یک نفر دیگر. آقایی آمد که بسته بزرگی در دستش داشت. گفت این را میخواهم صندوق بگذارم. راننده گفت کلیدش گم شده. گفت یک تومن اضافه میدهم. گفت کلیدش پیدا شد. بلافاصله که به منزل رسیدم آن را یادداشت کردم. هنوز از 14 سالگی تا 72 سالگی پیش نیامده که از آن استفاده کنم ولی این عادت من است. یادداشت میکنم تا روزی استفاده کنم. مثلاً من به کسی نمیگویم خدا به جیبت برکت بدهد اما چون این را برای کارگری که بار میآورد شنیدهام از آن استفاده میکنم.
٭٭٭
امیر دشتی: دیگه تدریس نمیکنید
طاهر محبی: اینقدر همه استاد شدند که دیگه شاگردی نمونده
٭٭٭
ژاله: میگن هر کاری رو با لذت انجام بدی 5 دقیقه به عمرت اضافه میشه
طاهر: این 5 دقیقه را الان میدهند یا وقتی که آدم داره جونش در میره
٭٭٭
ژاله: هیچ چیز عوض نشده
طاهر: ولی تو عوض شدی
ژاله: آخه من چیز نیستم
٭٭٭
طاهر:وقتی پدر آدم فوت میکنه مثل این میمونه که یک دنده از پشتات رو برداشتن، جاش همیشه خالیه؛ اما وقتی مادرت فوت میکنه مثل این میمونه که یک تیکه از روحات رو برداشتند.
خبرنگار
از میان قابهای نقاشی از بهمن محصص، تابلویی از پوستر «مردی برای تمام فصول»، تصویر و متنی از هوشنگ گلشیری روی دیوار و تمثالی از حضرت علی(ع) و تابلوی«... فاذکروالله خیر...» که نقطه مقابل میزکار و درست در مسیر نگاهش قرار داده میتوان نشانههایی از علقهها و دلبستگیهای او را پیدا کرد. آنچه پشت سر اوست اما تمام مانیفست بهمن فرمانآرا در زندگی شخصی و چه بسا فعالیت هنری و دغدغههای شهروندیاش است. دستخط نستعلیق 42 ساله یادگاری از پدرش که به دیوار اتاق کارش زده تا یادآوری کند همراه مردم باشد و اخلاق نگه دارد: «دستور من به فرزند دلبندم بهمن فرمانآرا، راستگو و درستکردار باش. برای جلب اعتماد مردم بکوش. از هر حیث صاحب گذشت باش. احترام مادرت را همیشه نگهدار. برادر بزرگترت را همیشه طرف مشورت قرار بده و او را در جریان کلیه امور خود بگذار» سال 1336 زمانی که در 16 سالگی برای ادامه تحصیل به انگلستان رفته این مرامنامه را از پدر گرفته و تلاشاش این بوده در دو صنعت نساجی و سینما به آن پایبند باشد. دلمشغولیهای این روزهایش از شرایط کارگران شرکت خانوادگیشان در روزهای کرونا، اظهارات بیپروایش درباره مسائل اجتماع و بازتاب زیرکانه مسائل درون جامعه در آثارش گواه این مدعاست. هنرمندی که دلش برای ایران میتپد و با وجود آنکه بیش از هر کسی فرصت کار و زندگی را در خارج از مرزهای ایران داشته ترجیح داده بماند و با فیلمهایش با نسل جوان مکالمه کند. فیلمسازی که با وجود اعتراضهایی که برای بهتر شدن شرایط دارد اما همچنان امیدوار است و تمام آثارش از جمله «حکایت دریا» تصویری است از چهره دوگانه زندگی. به بهانه اکران آنلاین این فیلم با او گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
«سایههای بلند باد» در دوره شاه توقیف شد. پس از انقلاب پروانه نمایش الف گرفت ولی فقط سه روز روی پرده ماند. با وجود فعالیتهای سینمایی قابل توجه بینالمللی و تجربه کارگردانی فیلم تحسینشده «شازده احتجاب» یک دهه پساز بازگشت به ایران مجوز ساخت «بوی کافور عطر یاس» را گرفتید. از آن زمان تا به امروز تنها 9 فیلم ساختهاید که در این میان «خاک آشنا» سالها توقیف بود، «دلم میخواد» پساز رفع توقیف با بیعدالتی در اختصاص سانسهای نمایش روبهرو شد و این روزها سه سال پساز ساخت به اکران آنلاین «حکایت دریا» رضایت دادهاید. بر اساس تجربیات خودتان چه توصیهای به جوانان علاقهمند به سینما دارید.
اگر قرار است قهر کنید و نازک و نارنجی باشید اصلاً وارد این حرفه نشوید. برای فعالیت در سینما باید پوست کلفت باشید. در دانشگاه تهران از من سؤال شد که چطور میتوان مثل شما مشهور شد. پاسخ من این بود: 10 درصد استعداد، 25درصد ارتباطات و 65 درصد پوست کلفتی. در سینما باید بجنگید. اگر با رد شدن فیلمنامهتان افسرده و خانهنشین میشوید، به درد این کار نمیخورید. بعد از بازگشتم به ایران هر سال برای یک فیلمنامه درخواست مجوز ساخت دادم. به مدت 10 سال برای هر فیلمنامه هفت هشت ماه طول میدادند و در نهایت هم اعلام میکردند که کارمندهایشان عوض شده. یکی از شاهکارها این بود که فیلمنامهای را هم آقای بهشتی (مدیر وقت فارابی) تأیید کرده بود و هم آقای لاریجانی وزیر وقت ارشاد پای فیلمنامه نوشته بود که در اولویت ساخت قرار بگیرد اما همین فیلمنامه را هم بعد از هفت ماه گفتند که کارمندهایمان رد کردهاند. در نهایت ساخت «بوی کافور، عطر یاس» با 5-6 ماه اول ریاست جمهوری آقای خاتمی مصادف شد. بله من میتوانستم در این سالها 40 فیلم بسازم اما 9 فیلم ساختم. سرنوشت «سایههای بلند باد» شبیه زخمی شده بر بدن کسی که مرض قند دارد. جای زخمش خوب نمیشود. آنچه بر سر این فیلم آمد در دل و جان من مثل یک زخم باز است. در شرایط سخت یک روستا فیلم را ساختیم و پیشبینی کردیم که قرار است انقلابی شکل بگیرد. بگذریم، نمیخواهم وارد این قصه شوم قصدم این بود که به جوانها بگویم ناامید نشوید و قهر هم نکنید. بدانید تا مشهور نباشید پول گیرتان نمیآید و مشهور هم که شوید تازه تصمیم میگیرند بکوبندتان تا پررو نشوید! چندین سال پیش از مسئول فارابی شنیدم که میخواهیم جلوی کار اکبر عبدی را بگیریم. علت را که جویا شدم پاسخ داد پررو شده، 8 میلیون دستمزد میخواهد. گفتم من اکبر عبدی را میشناسم، پدرش کارگر چیتسازی ری بوده. خودش زحمت کشیده، استعداد هم داشته، تا مشهور نباشد که پول نمیدهید. مشهور هم که شده نمیخواهید پولش را بدهید، میگویید پررو شده! خلاصه برای حرفهای که خودم عاشقاش هستم باید بچههای جوان را تشویق کنم. به هر کس که قهر میکند میگویم کسی سراغتان را نمیگیرد و از قهر شما خوشحالتر هم میشوند.آقای سمندریان از بزرگ مردان تاریخ تئاتر چون بیاحترامی دید 10 سال خانهنشین شد؛ اما کسی در خانهاش را نزد. کبابی باز کرد. آقای سمندریان کبابی باز کند؟! وقتی در خانه سمندریان را نمیزنند سراغ شما که اصلاً نمیآیند.
بعد از «بوی کافور، عطر یاس» برای دومین بار در «حکایت دریا» علاوه بر کارگردانی بازیگری کردهاید. در فیلم «مجبوریم» رضا درمیشیان که در نوبت اکران قرار دارد هم بازی کردهاید. قرار است تمرکز بیشتری روی بازیگری داشته باشید؟
در سنی قرار دارم که برخی از جوانها برای کارهایشان سراغ من میآیند. معمولاً ردشان میکنم چون از فیلمنامهشان مشخص است که هدفشان استفادههای موردی بوده است. رضا درمیشیان هم جوان خوبی است و هم بسیار بااستعداد است. البته دفعه اول هم بازیگری در «مجبوریم» را قبول نکردم اما در نهایت نقش را دوست داشتم. مدل بهمن کشاورز وکیل دادگستری است. کسی که سالها کار نمیکند و بعد از 22 سال بهخاطر شاگردش قبول میکند پا به دادگستری بگذارد. در نهایت اما بهدنبال بازیگری نیستم. بازیگری به نوعی وسوسه عباس کیارستمی بود. ما دوستان خوبی برای هم بودیم و مدام راجع به کارهایمان با هم حرف میزدیم. به من گفته بود با این دیالوگهایی که مینویسی بهترین هنرپیشهها را هم که انتخاب کنی آنها را بدرستی ادا نمیکنند، تو خودت بازی کن. میگفت یک برند میشوی برای خودت. بعد از بازی در «بوی کافور عطر یاس» منتقد معروف نیویورک تایمز گفت او وودی آلن ایران است. در یک مصاحبه هم از من پرسیدند که میگویند شما وودی آلن ایران هستی؟ گفتم فیلمساز خوبی است فقط یک اشکال دارد که من خیلی خوش قیافهتر از آنم (خنده). دو روز قبل از اینکه به بیمارستان آراد برود و بعدش هم با هواپیمای آمبولانسی ببرندش، با عباس درباره فیلمنامه «حکایت دریا» صحبت کرده بودم. گفتم داستان این است و میخواهم نقش طاهر را خودم بازی کنم. گفت بعد از «بوی کافور عطر یاس» حرف من را گوش نکردی، خودت باید بازی میکردی. اما کارگردانی و بازیگری همزمان کار سختی است. با وجود اینکه امروز تکنولوژی کار را آسانتر کرده و شات را بلافاصله میبینی باز هم سخت است. در «بوی کافور عطر یاس» دستیار چهارم به گروه اضافه کردم و ویدئو هم خریدم. سرصحنه بغل دست محمود کلاری میایستاد همان شات را میگرفت و ما میتوانستیم همان لحظه ببینیم و کم و زیادش کنیم. زمان ساخت «حکایت دریا» اگرچه با تکنولوژی جدید میتوانستیم بلافاصله حاصل کار را ببینیم اما به هر حال نیاز به تمرکز بیشتری داشت. از عباس گنجوی که یکی از بهترین و معروفترین تدوینگرهای ایران است و همه فیلمهای من و تقوایی را مونتاژ کرده خواستم که سر فیلمبرداری بیاید. نظرش را همیشه قبول دارم. صحنهای که به دل دریا میزنم را در دیماه گرفتیم که آب دریای شمال سرمای وحشتناکی دارد. همه مخالف بودند که خودم به دریا بروم. میگفتند سینه پهلو میکنی و فیلم میخوابد. اصرار کردم که خودم باید این صحنه را بگیرم. همه چیز آماده شد و اتاقی را گرم کردند و بخاری گذاشتند تا بلافاصله به محیط گرم برگردم. شات را که گرفتیم، عباس گنجوی گفت باید تکرار کنیم. سرمای آب باعث میشود تو مکث کنی اما کسی که میخواهد خودکشی کند سرما را نمیفهمد. در نهایت دفعه دوم با بدل این صحنه را گرفتیم. سر صحنههای مختلف نظرش را میپرسیدم برخی اوقات میگفت تا این جمله طاهر بودی ولی از آن به بعد بهمن فرمانآرا شدی. باید تکرار کنیم. خوب است که دوستی داشته باشی که صددرصد به او اطمینان داری. با همه این احوال من هر نقشی که بازی کنم بالاخره یک جایش بهمن فرمانآرا در میآید.
با وجود یادی که از بزرگانی چون جلیل شهناز، عبادی، یاحقی، احمد محمود، شاملو و بویژه دوست داستاننویستان هوشنگ گلشیری دارید و همچون «بوی کافور، عطر یاس» اشارات و ارجاعاتی از او را در دل فیلم جا دادهاید اما فیلم را به عباس کیارستمی تقدیم کردهاید.
چون آخرین باری که با عباس صحبت کردم راجع به فیلم بود. من هنوز نمیتوانم فیلمهایی که درباره او ساخته شده را تماشا کنم. حس میکنم الان بیشتر از هر زمانی او زنده است. آنقدر دوستیمان خوب و عمیق بود که سخت است قبول کنم که عباس مرده و فیلمی درباره او را تماشا میکنم. «حکایت دریا» فیلم شاعرانهای است برای آدمی که خیلی دوستش داشتم.
بههمین خاطر «مرگ هیچ عزیزی را باور نمیکنم» را به نقل از سیاوش کسرایی از زبان طاهر میشنویم. به غیر از این جمله البته ارجاعات دیگری همچون «فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود اما یگانه بود و هیچ کم نداشت» را از احمد شاملو و گفته هوشنگ گلشیری بر مزار محمد مختاری و تکه کلام جلیل شهناز، خط نگاری از شعر گروس عبدالمالکیان و شمس لنگرودی و... در فیلم موجود است. به نظر میرسد مأنوس بودن با ادبیات در کارتان تأثیر زیادی داشته.
خیلی زیاد. برخی اوقات جملهای یا فصلی از کتاب اثری مضاعف روی ما میگذارد و آگاه هم نیستیم که کجا بازتاب تأثیرش را میبینیم. بعد که نگاه میکنیم سر و کله آن فصل را میبینیم. ما ادبیات معاصر خیلی خوبی داریم. بچهها از زوایای مختلف نگاه میکنند. یکی دو بار سعی کردم با چند نفری که داستانهایشان را دوست داشتم همکاری کنم اما با هم فیلمنامه نوشتن، کار سختی است. با هوشنگ گلشیری در «شازده احتجاب» این کار را کردیم. برای «سایههای بلند باد» دو سال طول کشید تا داستان کوتاه 4 صفحهای را تبدیل به 25 صفحه کنیم. در نهایت خودم آن را 85 صفحه کردم. با هیچکس دیگری نتوانستم مثل او سینک شوم. حتی یکی از قصههای «دست تاریک دست روشن» گلشیری را بدون حضور خودش تبدیل به فیلمنامه کردم. ادبیات به شما پس زمینه فرهنگی میدهد. ببینید همین داستان کوتاه که برایتان تعریف میکنم چقدر تأثیرگذار است. زن و شوهری تنها زندگی میکنند و بچه ندارند. خبر میرسد که از رودخانه جسد نوزادی را گرفتهاند. آنها با این تفکر که صاحب بچه مشخص نیست درخواست میکنند بچه را به آنها بدهند تا سر قبرش بروند. عجیب و غریب است؛ بچه خودت را نداری، زندگیات تمام شده، ولی بچه مردهای میخواهی که به آن محبت و عشق بورزی. ادبیات در زندگی ما خیلی تأثیرگذار است و البته برخی اوقات هم بهخاطر محدودیتها نمیتوانی سراغ هر اثری بروی.
برخی آثار ادبی همچون «نون نوشتن» محمود دولتآبادی، «نامههای صنعتیزاده به خواهرش» گلی امامی و «خانواده تیبو» مارتن دوگار را تعمداً نشان میدهید تا پیشنهادی برای مخاطب باشد؟
«نامههای صنعتیزاده به خواهرش» را که میخوانید انگار یک رمان است. آقای ابوالحسن نجفی از دوستان بسیار خوب من بود، به قدری زبان را خوب میشناخت و به فرانسه مسلط بود که وقتی ترجمهاش بر «خانواده تیبو» را میخوانید تصور میکنید نسخه اصلی کتاب به زبان فارسی نوشته شده. محمود دولتآبادی هم که مرد بزرگی در ادبیات ماست. اگر قرار باشد در فیلمم چند کتاب را نمایش بدهم – نه به بهانه تبلیغ که آنها نیاز به تبلیغ ندارند بلکه برای بیان سلیقه- همین کتابهاست.
در فیلم «بوی کافور عطر یاس» دیالوگی دارید مبنی بر اینکه «آلزایمر مردن قبل از مردن است.» در «حکایت دریا» هم نگران فراموشی و گمگشتگی هستید. طاهر به ژاله میگوید در کابوسهایش ایستگاه راهآهنی است با صدها قطار که هر یک به مقصدی میروند ولی او بدون مقصد گم شده است. این ترس در وجود خودتان هم هست؟
علت اهمیت آلزایمر یا فراموشی در کارهایم مادرم است. 10 سال آخر عمر آلزایمر داشت. اینکه میگویم «مردن قبل از مردن است» به این خاطر است که کسی که آلزایمر دارد چیزی متوجه نمیشود. فردی را میبینید که به شما زندگی داده، تمام روزگار با او بودهاید و الان وقتی به شما نگاه میکند مثل این است که به یک لیوان نگاه میکند. هیچ اثری از شناسایی و محبت نیست. با آدمی زندگی میکنید با همان شکل و با همان لبخند اما شما را نمیشناسد. آلزایمر مادر برای من و خواهر و برادرهایم کابوس بود. خانه من و برادرانم کنار هم است. روزی برادرم خبر داد که حال مامان خوب نیست، خودم را که رساندم وقتی وارد اتاق شدم متوجه شدم مادر فوت کرده است. خانم پرستاری که همراهش بود گفت میترسد چشمان مرده را ببندد. من مجبور شدم خودم چشمهای مادرم را ببندم. از تعریف این صحنه تنام میلرزد، کسی که به من زندگی داده بود من چشمانش را به روی دنیا بستم (سکوت). خب تمام اینها وقتی که حساس هستی گیر میکند در ذهنات و یک جاهایی خودش را نشان میدهد. اتفاقی که در فیلم «بوی کافور عطر یاس» میافتد شبیه همان چیزی است که خودم تجربه کردهام. پدرم و مادرم در فاصله 4 ماه سوئیتهایشان کنار هم بود ولی با هم تماسی نداشتند. روزی (26 بهمن ماه) که پدرم فوت کرد پرستار مادرم گفت خانم گریه میکند. تمام وجودم لرزید. هفتاد و خردهای سال با هم زندگی کرده بودند حس همچنان بینشان بود. اشک اش میآمد، در حالی که ما فکر میکردیم مادر کسی را نمیشناسد. پیش خودم دائم فکر میکردم چه وقتهایی ما متوجه نیستیم و او درک میکند. مثل سیمی که شل شده، قطع و وصل میشود و لامپی روشن و خاموش، ممکن است در همان حد تصویر خاطرهای در ذهنشان روشن شود. برای من که مجبور شدم چشمهای مادرم را ببندم همیشه فراموشی آزاردهنده است.
و در عین حال میشود از نگاه شما در «حکایت دریا» این گونه برداشت کرد که تبعات فضایی که برای این نسل ایجاد شد؛ نسلی که به تعبیر شما رنسانس فرهنگی در این مملکت ایجاد کرده است، فراموشی بخشی از تاریخ و گم گشتگی است.
این هنر است که به ما دوام میدهد. یک بنا و ساختمان فرسوده میشود اما شعر سعدی همیشه تازه است. اشعار حافظ را که میخوانیم انگار همین دیروز سروده شده. هنر نبض ما را زنده نگه میدارد. پنجشنبه شبها جوانان دور قبر شاملو حلقه میزنند و به نوبت شعری از او میخوانند. اینها تظاهر نیست، فقط عشق است. چرا قدر بزرگی آنها را ندانیم. داریوش شایگان در فلسفه هماورد ندارد، چرا مشابه او را تربیت نکنیم.
تمام اهالی فرهنگ و روشنفکرها اتفاق نظر دارند که این نسل، نسلی خاص و چه بسا تکرار نشدنی است. دلیل تفاوت آنها با نسلهای دیگر چیست.
بهخاطر نوع برخورد با هنر است. 65 درصد جمعیت ایران زیر 35 سال است. این نسل چطور باید یاد بگیرد که متوجه فرهنگ این مملکت شود. مولانا فقط در ترکیه دفن شده و یک شعر به زبان ترک ندارد آن وقت آنها ادعای مالکیت میکنند، جشنواره میگذارند و از کشورهای مختلف دوستداران مولانا را جذب میکنند. تاجیکستان ادعای مالکیت فردوسی را دارد. تار ساز ماست اما آنها بهعنوان ساز ملیشان به ثبت رساندهاند. ما برای فرهنگ و اشاعه و پرورش آن چه کردهایم. بد نیست یک خاطره برایتان تعریف کنم. برای تأسیس بنیاد گلشیری اعضای هیأت امنای بنیاد- سیمین دانشور، سیمین بهبهانی، محمود دولتآبادی، ابوالحسن نجفی و آقای ضیا موحد و من- را دو سال دواندند. اجازه تشکیل بنیاد گلشیری را نمیدادند. گفته بودند تمام اعضای هیأت امنا باید لیسانس داشته باشند و آقای دولتآبادی دیپلمه است؛ نمیشود، زمانی که آقای مسجدجامعی وزیر فرهنگ شد. خانم فرزانه طاهری (همسر آقای گلشیری) به دیدن ایشان رفت و گفت آقای دولتآبادی که برای همه شناخته شده است اما برای وزارت فرهنگ بد نیست که اعلام کنیم بزرگترین نویسنده مملکت را بهعنوان اعضای هیأت امنای بنیاد گلشیری قبول ندارد. آقای مسجدجامعی که فهمید ماجرای ممنوعیت چه بوده، دستور فوری تشکیل بنیاد را صادر کرد. با همه این احوال در سه سال آخر هیچکدام از فرهنگسراها مکانی در اختیار ما نمیگذاشتند؛ یعنی در طول سال یک ساعت برای بنیاد گلشیری وقت نداشتند. از این سه سال دو سال مراسم در خانه ما برگزار شد و سال آخر در منزل خانم طاهری.
با همه این احوال «حکایت دریا» تجلی بیم و امید است. از ابتدای فیلم که ژاله از رؤیاهایش میگوید و طاهر از کابوسهایش تا انتهای فیلم و شعر شمس لنگرودی - حکایت دریاست زندگی، گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی، گاهی هم فرو میرویم، چشمهایمان را میبندیم، همه جا تاریکی است- چهره دوگانه زندگی را میبینیم. پرهیز کردهاید از اینکه فیلمتان به اصطلاح سیاهنمایی باشد.
آدم باید امیدوار باشد که اوضاع مملکتش بهتر میشود. من واقعاً تب میکنم وقتی که دوبی و قطر به ما پز میدهند. سه میلیارد هزینه میکنند برای شعبه موزه لوور و ما برای موزههای خودمان کاری نمیکنیم.
این امید از کجا میآید؟
اگر امید نباشد اصلاً صبح به چه هدفی بلند شویم؛ بخصوص در سن من که الزامی ندارم صبح بلند شوم، از خانه بیرون بیایم و در مشکلات اجتماعی شیرجه بروم؛ اما من این کار را بلدم و جدا از مردم نمیتوانم باشم. در فیلمهایم مکالمهای با مردم مملکتم دارم و دلم میخواهد صادقانه آن چیزی را که میتوانم بیان کنم. ما که جوانتر بودیم میدانستیم برای رسیدن به هدفمان باید از یک تونل تاریک عبور کنیم ولی این تونل مستقیم بود و نور را تهاش میدیدیم. از تاریکی بهسمت نور میرفتیم الان این تونل برای جوانان امروز هزارتو شده است. تهاش را نمیبینند، هزار پیچ و خم دارد. ناامید میشوند و به چیزهای دیگر پناه میبرند. جوان تحصیلکرده کار ندارد، درآمد ندارد اقلاً میخواهد پول سیگارش را از پدر و مادرش نگیرد اما همین قدر را هم ندارد. در این وضعیت یکی فریبش میدهد که نمیدانی چه حال خوبی دارد استعمال فلان مواد. یکی از مسئولان نیروی انتظامی در تلویزیون میگفت که از هر نقطه تهران که راه بیفتید بیشتر از 15 دقیقه طول نمیکشد که به مواد مخدر برسید. همه این چیزها من را بیدار نگه میدارد. با وجود اینکه بچههای من بالای چهل سال دارند ولی خب نوه دارم. یکی 18 ساله است و یکی 3 ساله و دیگری چهار ماهه. آینده را میبینم که آنها قرار است چه کار بکنند. نهایتاً در کارهایی که انجام میدهم سعی میکنم روزنه امیدی بگذارم چون بهدنبال سیاهنمایی نیستم ولی «سیندرلا» هم نمیخواهم بسازم. من دوست جوان خیلی زیاد دارم مثل غنچه میمانند. غنچهای که هنوز باز نشده خودش هم نمیداند چقدر زیباست. طراوتی که دارند، امیدها و آرزوهایی که دارند، زندگی که میخواهند بسازند و... همه اینها را در نظر میگیریم و دلم میخواهد از تجربه خودم به آنها بگویم.
به دلایل معلوم از اشاره مستقیم به زمان قصه امیردشتی پرهیز کردهاید اما میشود حدس زد داستان او برای چه دورهای است. در عین حال که با حضور کوتاه رؤیا نونهالی و پریشانی مادری که بهدنبال فرزندش میگردد مشخص است فارغ از مسائل ممیزی نخواستهاید تأکیدی بر دورهای خاص داشته باشید. در واقع نگاه شما به مملکتی است که دنبال فرزندانش میگردد. با همه این احوال و با نگاهی که در «حکایت دریا» بهوضعیت روشنفکران دارید، توصیه شما به امیر ماندن در کشور است. طاهر خطاب به امیر میگوید که «همون اول مخالفان میریزن دور و برت و بعد از مدتی کوتاه مثل یک لیمو مکیده میاندازنت بیرون».
من با 79 سال سن خودم را در این مملکت سهیم میدانم. زبان خارجی را مثل زبان مادری بلدم. تحصیلکرده امریکا هستم و حداقل کاری که آنجا میتوانم داشته باشم کار دانشگاهی است. نمیروم چون اگر بخواهم تدریس کنم دلم میخواهد به بچههای مملکت خودم تدریس کنم. آنها اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی دارند، بهمن فرمانآرا و تجربیاتش را لازم ندارند. معالاسف به جوانان میگویم خاک اگر میخواهید بخورید خاک اینجا را بخورید. به هر کدام از ما زمان تولد یک بلیت یکسره میدهند، کسی برگشتناش را نه دیده و نه تعریف کرده. مراقب باش این بلیت یکسره تمام میشود. اگر بیست تا سیسالگیات را صرف ظرف شستن در کشور دیگری بکنی تا زبانشان را یاد بگیری و بلکه در نهایت کاری بکنی، بدان که این بیست تا سی را هیچ وقت به دست نخواهی آورد. آقای مخملباف چه شد؟ کسی که دو فیلم پشت سر هم ساخت و هر دو اجازه نمایش نداشت اما آنقدر حمایت شد که فیلمهای بعدی را بسازد. کجاست؟ حکایت آن نسلی که در کشورهای دیگری به دنیا آمدهاند و در ناسا کار میکنند و موفقیتهای عجیب و غریب دارند فرق میکند. آنها مثل من و تو بچه کوچه دلخواه امیریه نیستند. دروازه شمیران را نمیشناسند.
یعنی همچنان امید را میبینید.
اگر میخواهی صبح بلند شوی و راه بیفتی، نمیتوانی آن نور را نادیده بگیری.
برش
یکی از شانسهای من این است که گوش دیالوگ دارم. هر آنچه میشنوم اگر به نظرم جالب برسد، یادداشت میکنم. برخی اوقات به دردم میخورد. مثلاً در فیلم «یک بوس کوچولو» دیالوگی هست که همه کسانی که من را میشناسند میدانند این دیالوگ مالِ من نیست. بین دو نفر رد و بدل میشود که در قبرستان هستند. این دیالوگ برگرفته از خاطرهای است که مسعود کیمیایی برایم تعریف کرد. مسعود وقتی حالش خوب باشد خیلی بامزه است. آن شب که این را گفت یادداشت کردم. میدانستم جایی به دردم میخورد. اولین باری که این کار را کردم 14 ساله بودم. از دبیرستان ادب شماره سه که وسط خیابان ژاله بود، پیاده تا میدان مخبرالدوله میآمدیم. آنجا بنزهای کرایهای به شمیران میرفتند که منزل ما بود. باید منتظر میشدیم تا پنج نفر تکمیل شود. ما چهار نفر بودیم و منتظر یک نفر دیگر. آقایی آمد که بسته بزرگی در دستش داشت. گفت این را میخواهم صندوق بگذارم. راننده گفت کلیدش گم شده. گفت یک تومن اضافه میدهم. گفت کلیدش پیدا شد. بلافاصله که به منزل رسیدم آن را یادداشت کردم. هنوز از 14 سالگی تا 72 سالگی پیش نیامده که از آن استفاده کنم ولی این عادت من است. یادداشت میکنم تا روزی استفاده کنم. مثلاً من به کسی نمیگویم خدا به جیبت برکت بدهد اما چون این را برای کارگری که بار میآورد شنیدهام از آن استفاده میکنم.
٭٭٭
امیر دشتی: دیگه تدریس نمیکنید
طاهر محبی: اینقدر همه استاد شدند که دیگه شاگردی نمونده
٭٭٭
ژاله: میگن هر کاری رو با لذت انجام بدی 5 دقیقه به عمرت اضافه میشه
طاهر: این 5 دقیقه را الان میدهند یا وقتی که آدم داره جونش در میره
٭٭٭
ژاله: هیچ چیز عوض نشده
طاهر: ولی تو عوض شدی
ژاله: آخه من چیز نیستم
٭٭٭
طاهر:وقتی پدر آدم فوت میکنه مثل این میمونه که یک دنده از پشتات رو برداشتن، جاش همیشه خالیه؛ اما وقتی مادرت فوت میکنه مثل این میمونه که یک تیکه از روحات رو برداشتند.
فعالان حوزه «فاوا» در گفت و گو با «ایران»:
الزامات قانونی کسب و کارهای مجازی
سوسن صادقی
خبرنگار
حسن روحانی رئیس جمهوری اواخر هفته گذشته در جلسه «دولت الکترونیک و نقش مؤثر آن در تحقق جهش تولید» به لعیا جنیدی معاون حقوقی خود دستور ویژه داد تا «لوایح بنیادین و نیز مقررات جدید برای بهبود محیط کسب و کار» با تأکید بر کسب و کارهای مجازی را تهیه کند. در پی این دستور روزنامه ایران به سراغ فعالان حوزه فاوا رفت و این سؤال ها را مطرح کرد که دستور رئیس جمهوری برای تغییر قوانین و ارائه لوایح کسب و کارهای مجازی را چگونه ارزیابی میکنید؟ کدام قوانین در حوزه کسب و کارهای مجازی نیاز به تغییر و مقررات زدایی دارد؟ و در چه حوزههایی باید قوانین و مقررات جدیدی تدوین شود؟
یک اقدام مثبت
رضا الفت نسب عضو هیأت مدیره اتحادیه کسب و کارهای مجازی دستور رئیس جمهوری را اقدامی مثبت و خوب ارزیابی کرد و به «ایران» گفت: رئیس جمهوری دغدغه کمک به کسب وکارهای فضای مجازی را دارند و بارها به این موضوع ورود کردهاند و بهدنبال این هستند اتفاقات خوبی را در این حوزه رقم بزنند. حتی شیوع کرونا را نیز فرصت تلقی کردند تا مردم بیشتر از قبل به تجارت الکترونیکی روی بیاورند و بتوانند از خدمات غیرحضوری استفاده کنند.
الفت نسب افزود: بسیاری از قوانین نیاز به بازنگری دارد و حتی باید قوانین جدیدی برای این حوزه نوشته شود. مثلاً قانون تجارت الکترونیکی در سال 82 در مجلس ششم در حالی تصویب شد که حتی تلفن همراه هوشمندی نبود بنابراین با تغییر شرایط این قوانین نیاز به بازنگری دارد. یا اینکه پلتفرمها قانون مشخصی ندارند و باید قوانین مربوط به آنها تنظیم شود. از سوی دیگر کسب و کارها با چالش بزرگی مانند بیمه، مالیات، عوارض و... روبهرو هستند و باید این قوانین مطابق با کسب و کارهای مجازی تدوین شود.
وی در ادامه گفت: از سوی دیگر حدود 16 نهاد حاکمیتی هماکنون به قول خودشان روی کسب و کارهای مجازی نظارت میکنند و دستورالعمل و آیین نامه و بخشنامه مینویسند و این موضوع در بسیاری از موارد موازی کاری بوده ، در حالی که تنها یک نهاد کافی است؛ نهادی که در آن سازمانها و ادارات دیگر ذیل آن فعالیت کنند و کسب و کارهای مجازی فقط باید با یک نهاد رگولاتور مواجه شوند و این مورد نیز به قانون نیاز دارد. مهمتر اینکه باید قوانین محکمی وجود داشته باشد تا با تغییر مدیریتها نیز روند قبلی ادامه یابد.
این فعال استارتاپی افزود: طبق قانون و آیین نامه اتحادیه کسب و کارهای مجازی تشکیل شده ولی متأسفانه با تغییر مدیریت در وزارت صمت زمزمههایی مبنی بر اینکه باید کسب و کارهای مجازی زیر نظر اتحادیههای آفلاین (فیزیکی) باشند، شنیده میشود. این راه پیش از این طی و با شکست مواجه شده است. این اقدام خطرناکی است که مرکز اصناف و بازرگانی در حال کلید زدن آن هستند. با این اقدام اکوسیستم کوچک مجازی از بین خواهد رفت، چرا که اتحادیه سنتی نمیتواند متصدی کسب و کارهای آنلاین باشد.
الفت نسب گفت: از سوی دیگر مرکز اصناف و امور بازرگانان اکنون در حال راهاندازی مارکت پلیس هستند تا اصناف آفلاین محصولات خود را آنلاین بفروشند و حتی دستوری و با تهدید از ما خواستهاند تا فهرست فروش را در اختیار آنها قرار دهیم همه میدانند که ورود دولت به این کار غلط است دولت فقط باید زیرساختها را فراهم کند. این اقدام اخلال در کار بخش خصوصی است. موضوع اصلی این است که رئیسجمهوری میخواهد به این بخش کمک کند اما تصمیمات غلط دیگر مسئولان مانع توسعه است.
مهدی عبادی مسئول انجمن فین تک نیز با ابراز خوشحالی از این دستور رئیس جمهوری به «ایران» گفت: به نظرم چالش کسب و کارهای مجازی تنها با اقدام قوه مجریه حل نمیشود و باید هر سه قوه با هم درزمینه اصلاح قوانین و بازنگریها اقدام کنند. عبادی افزود: دولت و مجلس تا حدودی اقدامهای خوبی را برای کسب و کارهای مجازی انجام دادهاند ولی تلاش قوه قضائیه طی سال های گذشته کافی نبوده است و تنها در زمان معاونت جواد جاویدنیا شاهد اقدامهای خوبی برای کسب وکارهای مجازی بودیم.
این فعال حوزه استارتاپی اعتقاد دارد بسیاری از قوانین قدیمی است و نیاز به تغییر و بازنگری دارد و در این میان میتوان به قوانین حوزه پول و اعتبارکه مربوط به سال 53 است یا قوانین جرایم رایانهای اشاره کرد.
وی با بیان اینکه بسیاری از قوانین اضافی است و باید مقررات زدایی شود، گفت: بهعنوان مثال برای جلوگیری از پولشویی گرفتن اینماد را برای دریافت پرداخت الکترونیکی الزامی کردهاند این در حالی است داشتن اینماد نمیتواند مانع از پولشویی شود و تنها باعث میشود برخی کسب و کارهای مجازی خانگی و خرد نتوانند اینماد و بهدنبال آن پرداخت الکترونیکی دریافت کنند.
رئیس انجمن فین تکها نیز به وجود مجوزهای زیادی اشاره کرد و افزود: این روش منطقی نیست و باید مانند بسیاری از کشورها از روش سندباکس استفاده کنند تا کسب و کارها ابتدای کار بدون دریافت مجوز و تنها با اعلام کار خود با سرعت بالا وارد کسب و کار شوند و دولت نظارت داشته باشد و بعد از رسیدن به سقف مالی تعیین شده برای دریافت مجوزهای لازم اقدام کنند.
این فعال کسب و کارهای مجازی اعتقاد دارد مطابق با کسب و کار جدید قوانین جدیدی وجود ندارد و همه به قوانین گذشته استناد میکنند که منطبق با کسب و کار نوپا نیست باید این قوانین بسرعت تغییر کرده و اجرایی شود.
استفاده از بخش خصوصی
«دستور رئیس جمهوری در خصوص تغییر قوانین و لوایح مربوط به کسب وکارهای مجازی بسیار مهم و دارای اهمیت است.» محمدجعفر نعناکار کارشناس حقوقی فناوری اطلاعات با بیان مطلب فوق به «ایران» گفت: این اقدام از آن جهت مهم است که عموماً دستگاههای دولتی با کسب و کارهای مجازی سروکار دارند و برای آنها مجوز صادر و از سوی دیگر مالیات، بیمه، عوارض و... را دریافت میکنند بنابراین دولت به دید و نگاه جدیدی در خصوص کسب و کارهای مجازی نیاز دارد.
این کارشناس حقوقی فناوری اطلاعات اعتقاد دارد دولت باید از بخش خصوصی مانند اصناف، اتحادیهها و انجمنها در تدوین این لوایح استفاده کند و از زاویه دید آنها به این اقدام دست بزند، چرا که کسب وکارهای مجازی آسیبها و کمبودهای این بخش را بخوبی میشناسند و بدرستی میدانند که کدام قوانین و قاعدهها به اصلاح و نوسازی نیاز دارد.
نعناکار با بیان اینکه با یک پارادایم جدید بهنام اقتصاد دیجیتال روبهرو هستیم، افزود: بسیاری از قوانین ما مانند قوانین اقتصادی، تجارت بازرگانی مربوط به سال های دور است و با این قوانین اقتصاد جدید یعنی همان دیجیتالی با چالش جدی روبهرو شده است. قوانین باید مطابق با کسب و کارهای مجازی اصلاح شده و قواعد و قوانین جدیدی تدوین شود تا توان ایجاد ارزش افزوده در منطقه جغرافیایی را بهدست آورد.
وی به تغییر نگاه حاکمیت در حوزه نظارت، رصد و پایش مجوزدهی اشاره کرد و گفت: نظام مجوزدهی بسیار قدیمی بوده و دریافت آن زمانبر است این در حالی است که بسیاری از این کسب وکارها به مجوز نیاز ندارند و تنها باید خوداظهاری کنند. از سوی دیگر باید از طریق فرآیندهای الکترونیکی، اتوماسیون بر فعالیت آنها مانند لجستیک یا زنجیره تأمین نظارت کرد.
نعناکار در ادامه گفت: ما به قواعد و قوانین جدید نیاز داریم. دولت باید در حوزه حریم خصوصی، خرید و فروش اطلاعات، داده کاوی اطلاعات، نحوه شناسایی مالکیت افراد، نحوه فروش محصولات و خدمات، کسب و کارهای مبتنی بر داده و خلق ارزش، نحوه سرمایهگذاری خارجی در کسب و کارهای مجازی، ارائه محصولات در داخل کشور و استفاده از پلتفرمها و نحوه سرمایهگذاری روی پلتفرم های خارجی و بینالمللی قواعد جدید تبیین کند تا در صورت نیاز این قواعد به قانون تبدیل شوند.
این کارشناس حقوقی فناوری اطلاعات در ادامه با بیان اینکه قانونگذاری در این حوزهها به سه بخش قوانین بالادستی، میان دستی و پایین دستی تقسیم میشود و در هر سه حوزه نیاز به قانونگذاری است، افزود: در قوانین بالادستی شورای عالی فضای مجازی باید قوانین کلان را مصوب کند. در قوانین میان دستی، مجلس باید دست به بازنگری و اصلاح قانونهای تجارت الکترونیکی و... بزند. در حوزه قانون پایین دستی هم که خود دولت باید آیین نامههای مربوط به صدور مجوزها و... را تسهیل کرده و ابلاغ کند.
وی به نبود برخی قوانین مانند صیانت از داده، استفاده از پلتفرمها، تعیین مسئولیت کسب و کارها در قبال مشتریان اشاره کرد و گفت: در حوزه کسب و کارهای مجازی برخی از آنها مانند مراکز داده، فضای ابری، برنامهنویسی مابه ازای فیزیکی ندارند ولی باید برای آنها قانون تعریف شود. از سوی دیگر باید امنیت فضای مجازی و امنیت اقتصادی این فضا بهصورت قوانین صیانت شود تا سرمایهگذاران با اطمینان قلبی به فعالیت بپردازند.
نعناکار افزود: باید در صدور فیلترینگ، بدون ابلاغ آن هم از سوی هر نهادی تجدیدنظر شود و نظام درستی را برای پالایش در نظر بگیرند تا کسب و کارها آسیب نبینند. در این میان ممکن است از کسب و کار یک خطای کوچکی سر بزند ولی به موجب نبود قوانین درست در زمینه احصای تخلف و جرم، آسیبهای جدی به این حوزه زده شود و سرمایهگذاران تمایل به سرمایهگذاری نداشته باشند.
ورود کسب و کار برای قانونگذاری
علـــــی فیـــــروزی دبیـــــر هیأت مقرراتزدایی سازمان نصر نیز معتقد است کسب و کارهای مجازی، کسب و کارهای نوینی هستند و بهدلیل جدید بودن پیش از این برای آنها هیچ قانون و مقرراتی تدوین نشده بنابراین بهتر است بازیگران آن بهعنوان قاعدهگذار قانون بازی خود را بنویسند چون قانونگذاران هیچ اطلاع دقیقی ار قواعد بازی کسب و کارهای نوین ندارند. فیروزی، به «ایران» گفت: وقتی قاعده بازی از سوی قاعدهگذار نوشته نمیشود حاکمیت ورود میکند و قواعدی را مینویسد که بر مبنای دولت نگهبان است نه مراقبت کننده. معمولاً حاکمیت و دولت، مبنا را بر بیاعتمادی میگذارد از اینرو گلوگاههای زیادی را برای کسب و کارهای مجازی تعریف میکنند ولی اگر قرار باشد کسب و کارهای مجازی مانند سنتی عمل کنند مزیت رقابتی خود را از دست میدهند. بنابراین کسب وکار جدید قواعد و روشهای جدید میطلبد تا بتواند به کار خود در این بستر ادامه دهد.
دبیر ستاد مقررات زدایی سازمان نصر افزود: دولت بهتر است اجازه دهد تا صاحبان کسب و کارها و فعالان بخش خصوصی خود قاعده و قانون مربوط به کسب و کارهای مجازی را شکل دهند و دولت فقط مراقبت کند که کارها طبق قاعده کارهای کسب و کارهای مجازی پیش رود و به اقتصاد کلان و زیرساختها لطمه نزند.
فیروزی با بیان اینکه اولین اقدامی که معاونت حقوقی باید انجام دهد این است که نگاه خود را به قاعده مقرراتگذاری و مقررات زدایی در حوزه کسب و کارهای مجازی تغییر دهد، گفت: این حوزه با تورم مقررات و بخشنامه ها مواجه است که به این حوزه آسیب جدی زده بنابراین معاونت حقوقی ریاست جمهوری به ازای هر یک واحدی که میخواهد مقرراتی را وضع کند، باید یک یا دو واحد از مقررات و بخشنامههای قبلی را کم کند.
بهار سینما دیر اما پر سروصدا آمد
فرهنگی / بهار سینماها از امروز آغاز میشود. با یک فصل تأخیر. قرار است زنگ بازگشایی سالنهای سینما امروز به صدا دربیاید و سینمای ایران دوباره رنگ زندگی بگیرد؛ رنگ نور، صدا و جادوی تصویر. در روزهای منتهی به تابستان، فضای سالنهای سینما حال و هوای خانههای ایرانیان در ایام نوروز را گرفته. نونوار و ضدعفونی شده و با چیدمان جدید منتظر از راه رسیدن میهمان است. میزبان آماده است اما میهمان انگیره میخواهد و وسوسهای جادویی تا دل بکند از خانهای که این روزها به مدد اکران آنلاین، سالن سینما هم شده. سالنداران سینما میگویند آنچه را که شرط اعتماد برای میزبانی است فراهم کردهاند؛ از ضدعفونی سالنها و برچسب فاصلهگذاری تا تونلهای ضدعفونی. ترغیب مخاطب اما تا یک روز به آغاز بازگشایی سالنها به اما و اگرها بند بود و حلقه مفقوده این زنجیره جلب اعتماد صاحبان فیلمها.
شمارش معکوس برای بازگشایی سالنهای سینما در حالی در روزهای پایانی آخرین هفته بهار به اوج رسیده بود که تصمیم ناگهانی سازندگان فیلم «شنای پروانه» مدیران سینمایی و فعالان چرخه اکران را غافلگیر کرد. در حالی که به طور رسمی اعلام شده بود فعالیت سینماها از اول تیرماه با دو فیلم «شنای پروانه» محمد کارت و «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» پیمان قاسمخانی به همراه ۵ فیلم اکران اسفند از سرگرفته میشود عصر روز جمعه تهیهکننده فیلم «شنای پروانه» اعلام کرد فعلاً از اکران فیلم معذور است. رسول صدرعاملی در گفتوگو با ایسنا، علت انصراف را عملی نشدن وعدههای حمایتی از سوی شهرداری، سازمان سینمایی و خانه سینما برای فضای تبلیغاتی فیلم عنوان کرد. صبح روز شنبه محسن چگینی تهیهکننده «خوب، بد، جلف» نیز در مصاحبهای کوتاه از انصراف و عدم اکران این فیلم خبر داد تا سالنهای سینما در آستانه بازگشایی با بحران روبهرو شود. بهدنبال انصراف سازندگان این دو فیلم از یک سو سرنوشت اکرانشان زیر سایه محرومیت 6 ماهه قرار گرفت و از سوی دیگر آغاز فعالیت سالنهای سینما در هالهای از ابهام قرار گرفت. سینماداران معتقد بودند که پس از چهار ماه تعطیلی باید فیلمی مخاطبپسند و جذاب برای دعوت مردم به سینماها اکران شود. در شرایطی که رایزنی سازمان سینمایی با فیلمسازان و دفاتر پخش برای اکران فیلمهایشان ادامه داشت، سعید خانی مدیر دفتر پخش خانه فیلم از آمادگی «دینامیت» مسعود اطیابی برای جایگزینی دو فیلم انصرافی خبر داد؛ فیلمی کمدی که با بازی پژمان جمشیدی، احمد مهرانفر، محسن کیایی و نازنین بیاتی پتانسیلهای جذب مخاطب را هم دارد. از سوی دیگر محمد قاصداشرفی رئیس انجمن سینماداران هم اطمینان داد که سینماهای سراسر کشور بهطور کامل آماده بازگشایی هستند تا در صورت تأیید نهایی و تصمیمگیری از سوی مسئولان سینمایی فعالیت خود را آغاز کنند. در ساعات پایانی روز شنبه نگاهها به ساختمان خیابان «کمالالملک» دوخته شده بود. انتخابات حاشیهساز شورای صنفی نمایش و ابهامات درباره تکرار انتخابات و جلسات این شورا و اتفاقات دو روز گذشته، شرایط را به گونهای رقم زد که رایزنی محمدمهدی طباطبایینژاد معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی با هیأت مدیره انجمن سینماداران تکلیف اکران را روشن کند. بیم و امیدها برای آغاز موفق فعالیتهای سالنهای سینما در نهایت با رایزنی مدیران سینمایی به تصمیم عبور از مرحلهگذار ختم شد و قرار شد از امروز اول تیرماه با اکران فیلمهایی که نمایششان در اسفندماه متوقف شده، فعالیت سینماها آغاز شود. فیلمهای سینمایی «قطار آن شب» به کارگردانی حمیدرضا قطبی و تهیهکنندگی بهروز رشاد، «عطر داغ» به کارگردانی علی ابراهیمی و تهیهکنندگی امیر شهاب رضویان، «بیوزنی» به نویسندگی و کارگردانی مهدی فرد قادری و تهیهکنندگی مرتضی شایسته، «یادم تو را فراموش» به کارگردانی و تهیهکنندگی علی عطشانی و «چهل و هفت» به کارگردانی احمد اطراقچی وعلیرضا عطاءالله تبریزی و تهیه کنندگی ناهید دل آگاه از جمله فیلمهایی هستند که اکرانشان از امروز از سرگرفته میشود.
گرمای تابستان امسال رکورد 30 ساله را میشکند
بالا گرفتن نگرانیها از تأمین آب شرب در 9 استان کشور
گروه ایران زمین - تابستان آغاز شد و نخستین روز این فصل را در حالی سپری میکنیم که پیشبینیهای هواشناسی به ما میگوید باید منتظر روزهایی در این فصل باشیم که گرمای آن در ایران در 30 سال گذشته بیسابقه بوده است. معنای این پیشبینی این است که نمیتوان به بارندگیهای نسبتاً خوب بهاره دلخوش بود و کم آبی و خشکسالی دامن بخشهای زیادی از ایران را میگیرد.
«فریبا گودرزی»، کارشناس سازمان هواشناسی در گفتوگو با «ایران» با اشاره به اینکه امسال تابستان گرمی را تجربه خواهیم کرد، گفت: تابستان امسال دمای کشور نسبت به میانگین بلندمدت 30ساله افزایش مییابد و پیشبینی میشود که در استانهای آذربایجان غربی، ایلام و چهارمحال و بختیاری ۱.۱ درجه بالاتر از حد نرمال باشد.
بارشهای پاییزی کم و دیرهنگام خواهد بود
گودرزی با اشاره به اینکه بارشهای امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته کمتر بوده است، اظهار داشت: امسال بارشهای خوبی داشتهایم اما میزان بارشها کمتر از سال گذشته بوده است. بهطور کلی میزان بارشهای سالجاری زراعی بیشتر از حد نرمال بوده و پیشبینی میکنیم امسال تمامی منابع آبی کشور از طریق این بارشها تأمین شود.
بیشترین بارشها نیز تاکنون به ترتیب در استانهای گیلان با ۸۲۰ میلیمتر بارندگی، مازندران با ۶۸۰ میلیمتر و استان لرستان با ۵۸۰ میلیمتر بارندگی بوده است.
به گفته گودرزی، کمترین بارشها در کشور طی سال زراعی جاری در استانهای یزد، خراسان جنوبی و اصفهان با حدود بارش 120 تا 160میلیمتر بود که در مجموع، نسبت به سال گذشته ۸ درصد کمتر و نسبت به میانگین سالانه ۳۰ درصد بیش از حد نرمال است. نکته نگرانکننده این پیشبینی هم این است که بر اساس مدلهای هواشناسی بارشهای پاییزی دیرتر از زمان نرمال شروع میشود همچنین بر اساس پیشبینیها بارشها نه تنها دیرهنگام است بلکه کمتر از حد نرمال خواهد بود.
فرهام کرکانی مدیرکل دفتر مدیریت بحران شرکت مهندسی آبفای کشور به «ایران» میگوید: با وجود بارشهای مناسب در سالجاری کماکان برای تأمین آب شرب در 9 استان کشور با مشکلاتی روبهرو هستیم.
به گفته وی، استانهای سیستان و بلوچستان، کرمان، هرمزگان، بوشهر، اصفهان، فارس، خراسان جنوبی، خراسان شمالی و خوزستان استانهاییاند که امسال نیز برای تأمین و توزیع آب شرب با مشکلاتی روبهرو هستند.
92 درصد مساحت خراسان جنوبی درگیر خشکسالی
با وجود بارندگیهای قابل توجه در سال آبی جاری پس از 2 دهه خشکسالی در خراسان جنوبی به گفته کارشناسان همچنان ۹۲درصد پهنه این استان درگیر خشکسالی بوده و ۲۶ دشت آن در وضعیت بحرانی قرار دارد. آنطور که هواشناسی اعلام کرده بارندگیهای اخیر تنها 8 درصد مساحت این استان را به شرایط نرمال برگردانده و هنوز ۹۲ درصد مساحت استان تحت تأثیر خشکسالی است.
«حسین امامی»، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان خراسانجنوبی در این زمینه به «ایران» گفت: درست است که بارندگیهای امسال بیشتر از سال قبل بوده است اما توجه کنید ما یکی از کم بارشترین استانهای کشور در سالجاری بودهایم و در حال حاضر از ۳۵ دشت در حوزه فعالیت شرکت آب منطقهای، ۸ دشت استان دارای وضعیت ممنوعه، ۱۸ دشت بحرانی و تعداد ۹ دشت نیز آزاد است.
امامی با بیان اینکه ۴۱.۷۴ درصد از مخازن سدهای استان آب ذخیره دارند، یادآور شد: در حال حاضر حجم فعلی مخازن سدهای استان ۲۷.۸ میلیون متر مکعب است که در مدت مشابه سال گذشته این میزان ۲۲.۴ میلیون متر مکعب بوده است. البته خشکسالی ۱۸ ساله با بارندگیهای کوتاه مدت از بین نمیرود و حداقل یک دوره 8 تا 9 ساله بارندگی مطلوب لازم است تا تأثیر خشکسالیهای گذشته جبران شود. بارندگیهای فعلی برای کشاورزی و افزایش سطح آبهای زیرزمینی مطلوب ارزیابی میشود ولی تأثیرات عمیق خشکسالی به این زودی از بین نمیرود.
وی با اشاره به جبران بخشی از کسری مخازن آبی در دشتهای خراسانجنوبی، ادامه داد: با اجرای طرح «احیا و تعادل بخشی منابع آب زیرزمینی» در استان و اقداماتی نظیر نصب کنتورهای هوشمند روی چاههای کشاورزی، پر کردن چاههای غیرمجاز، فعال شدن گروههای گشت و بازرسی از منابع آبی، کسری مخازن از ۱۸۵ میلیون متر مکعب در سال ۹۲ به ۱۱۳ میلیون مترمکعب در سالجاری کاهش یافته است. میزان بارندگیها در فصل زراعی جاری تا اواسط اردیبهشت ماه ۱۴۹.۴ میلی متر بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۳ درصد و نسبت به بلندمدت ۴۳ درصد افزایش داشته است.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب خراسانجنوبی با بیان اینکه سال گذشته سند سازگاری با کمآبی برای نخستین بار در کشور بهصورت پایلوت برای استان خراسان جنوبی در شورای عالی آب تصویب شده است، افزود: تأثیر مثبت بارندگیها بر منابع آبهای زیرزمینی در درازمدت مشخص خواهد شد در واقع با توجه به اینکه در زمان بارندگی چاههای کشاورزی خاموش بوده و استحصالی از منابع آب زیرزمینی انجام نمیشود، بارندگیها تأثیر غیرمستقیم و مثبتی بر مخازن زیرزمینی داشتهاند.
افزایش 30درصدی مصرف آب شرب در استان یزد
دکتر«محمد مهدی جوادیان زاده»، مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان یزد هم در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه متوسط بارندگی استان یزد در سال آبی جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته 4 درصد کاهش داشته، گفت: بنابراعلام آب منطقهای استان، مصرف آب شرب نسبت به سال گذشته افزایش 30درصدی داشته، بنابراین ضروری است مردم در تابستان امسال نسبت به رعایت مصرف آب دقت بیشتری داشته باشند.
وی بارشهای سال آبی جاری در استان را هم نسبت به سال آبی گذشته ۱۰ درصد کمتر بیان کرد و افزود: اما نسبت به سال آبی بلندمدت، سال نرمالی را داشتیم یعنی نه ترسالی داشتیم نه خشکسالی.
مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان یزد شرایط تأمین آب از منابع آبی را بسیارسخت دانست و گفت: بهدلیل ضعف منابع آبی همچنان با کسری مخزنی ۲۶۰ میلیون مترمکعبی آب مواجهیم یعنی تمام منبع آب تجدید شونده که وارد سفرههای آب زیرزمینی میشوند مورد استفاده قرار میگیرند به عبارتی مجبوریم از تمام ذخایر آبی استفاده کنیم که این شرایط وضعیت آب استان را حادتر میکند.
دکتر جوادیانزاده کیفیت آب استان یزد را هم پایین دانست و اظهار داشت: سفرههای آب زیرزمینی استان یزد بهدلیل اینکه در اطراف شوره زارها واقع شده موجب میشود منابع آب کیفیت خوبی نداشته باشند زیرا با توجه به افت کیفیت آبهای زیرزمینی، کیفیت آب شرب هم کم میشود.
وی با اشاره به نحوه تأمین منابع آبی استان خاطرنشان کرد: 50 درصد از منابع آبی شهرهای استان، از آب انتقالی (از استانهای دیگر) و ۵۰ درصد هم از منابع محلی که خیلی هم ذخیره آبی کمی دارند، تأمین میشود که این گونه تأمین آب بر کیفیت آن بسیار اثرگذار است، براین اساس تلاش میکنیم کیفیت آب شرب را به حد استاندارد برسانیم.
وی به گرمای شدید تابستان پیش رو و از طرفی شیوع کرونا و تأکید بر رعایت بهداشت نسبت به سالهای قبل اشاره و تأکید کرد: برای تأمین آب استان با توجه به شرایط مذکور اقداماتی با همکاری آبفای استان انجام شده تا بتوانیم آب را ۲۴ ساعته در استان داشته باشیم ونیاز به جیرهبندی نباشد. برای این کار، ایستگاه برداشت آب را در شهرستانهای مختلف استان به منظور تأمین منابع آب محلی ایجاد کردیم؛ همچنین به شرکت آبفای استانهم جهت افزایش تأمین منابع آب محلی، مجوز حفر چاههای جدید داده شده است.
مشکل تأمین آب شرب 3 شهر خوزستان
در نخستین روز تابستان، همزمانی وضعیت قرمز کرونا و فصل تابستان در استان خوزستان نگرانی مردم این استان را برای تأمین آب شرب بهدنبال داشته است.
اما «صادق حقیقیپور» مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب خوزستان به «ایران» میگوید: ما در مجموع در استان برای تأمین آب شرب شهرها به جز شهرهای اهواز، ماهشهر و هفتگل مشکل خاصی نداریم.وی افزود: همزمانی فصل گرمای خوزستان با کرونا موجب شده امسال بشدت مصرف آب شرب بالا برود به همین خاطر از مردم میخواهیم ضمن مصرف آب متعارف برای بهداشت فردی، کمی هم صرفهجویی کنند تا بتوانیم تابستان را رد کنیم.
وی تصریح کرد: متأسفانه در این سه شهر همانند بسیاری از شهرهای استان از آب شرب برای آبیاری فضای سبز استفاده میشود که حداقل انتظار میرود آبیاری فضای سبز را به شبها موکول کنند.
وی همچنین توضیح داد: خوزستان دارای 4200 روستا است که بسیاری از آنها زیر 20 خانوار جمعیت دارند و این روستاها دارای مشکلات قدیمی برای تأمین آب شرب هستند که وضعیت آبرسانی درصد بالایی از آنها همانند سالهای قبل است و برای رفع آنها نیاز به برنامهریزی و زمانبندی است.
تکرار نگرانیهای آبی گذشته در کرمان
«مصطفی آیتالهیموسوی» معاون امور عمرانی استاندار کرمان میگوید، با وجود بارشهای خوب امسال، متأسفانه وضعیت آب شرب شهر کرمان نسبت به سال گذشته تفاوت زیادی ندارد و همان نگرانیهای سال گذشته در زمینه کمبود آب را امسال نیز خواهیم داشت زیرا هم با افت سطح ایستابی چاهها و هم با افزایش تعداد مشترکین مواجه هستیم.
معاون امور عمرانی استاندار کرمان تصریح کرد: در شهر کرمان روزانه حدود ۱۸۰۰ تا ۱۹۰۰ لیتر بر ثانیه آب نیاز داریم که در حال حاضر ۱۲۰۰ لیتر بر ثانیه آن تأمین میشود و حدود ۶۰۰ لیتر برثانیه با کمبود آب روبهرو هستیم که در پیک مصرف این میزان کمبود آب بیشتر نیز خواهد شد.
وی عنوان کرد: با مدیریت شرکت آب و فاضلاب روی چاهها و توزیع آب و همچنین بیشتر وارد مدار نگهداشتن برخی از چاهها و تکمیل مخازنشان در حال کار کردن هستیم ضمن آنکه پروژه خط انتقالی نیز در حال اجراست که اگر قبل از تابستان به بهرهبرداری برسد، شاید بتوانیم تابستان امسال را به خوبی بگذرانیم.
معاون امور عمرانی استاندار کرمان در خصوص وضعیت آبی سایر شهرهای استان کرمان اظهار کرد: برخی از شهرهای استان وضعیتشان بدتر از کرمان است و قطعاً جیرهبندی آب خواهند داشت که در آینده نام این شهرها اطلاعرسانی خواهد شد.
امید به طرحهای کوتاه مدت در سیستان و بلوچستان
«علیرضا قاسمی»، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب سیستان و بلوچستان هم وضعیت آب استان در تابستان پیش رو را چندان مناسب ندانست و دراین باره به «ایران» گفت: در استان با کمبود تأمین منابع آبی روبهرو هستیم با این اوصاف سعی کردیم با اجرای طرحهای کوتاه مدت این کمبود را در استان کمی جبران کنیم.
وی درباره اینکه آیا امکان جیرهبندی آب در تابستان امسال در سطح استان وجود دارد، اظهار داشت: با توجه به کمبود شدید آب در استان با جیرهبندی آن تحت هیچ شرایطی موافق نیستیم زیرا با این کار 20 درصد مشترکین را از دست خواهیم داد که به ضرر است، براین اساس سعی داریم با مدیریت مصرف، مشترکین را حفظ کنیم و اگرهم قرار است آنها را از دست دهیم حداقل کمتر از 5 درصدشان را از دست بدهیم. از سویی دیگر با جیرهبندی آب اعتماد مشترکین هم نسبت به ما کم خواهد شد که اتفاق خوشایندی نیست.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب سیستان و بلوچستان از نصب یک دستگاه آب شیرین کن با تولید 200 لیتر آب در ثانیه تا آخر تیرماه امسال در استان خبر داد و افزود: با نصب این دستگاه بخشی از کمبود آب استان رفع میشود و مابقی مشکلات هم انشاءالله با مدیریت مصرف از سوی مردم حل خواهد شد تا تابستان امسال را بدون کمترین مشکل پشت سر بگذاریم.
قاسمی با اشاره به وضعیت آب شهر زاهدان نیز گفت: این شهر بر اساس پیک مصرفی در تابستانها به ۲۳۰۰ لیتر در ثانیه به آب نیاز دارد این در حالی است که تمام تولید آب ما ۱۷۵۰ لیتر در ثانیه است یعنی با 550 لیتر در ثانیه کمبود آب مواجه هستیم که امیدواریم با مدیریت مصرف و مدیریت فشار شبکه بتوانیم این کمبود را جبران کنیم. همچنین در فصول گرم سال، درنقاط مرتفع و انتهایی شبکههای آب زاهدان دچار افت فشار شبکه و قطعی آب میشویم که موجب میشود روزانه ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ مشترک دچار افت فشار آب شوند، امیدواریم در تابستان با توجه به طرحهای کوتاه مدتی که در دست اجرا داریم شاهد این گونه مشکلات نباشیم.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب سیستان و بلوچستان در ادامه از اجرای طرح انتقال آب خارج از مرز زاهدان خبر داد و گفت: اجرای این طرح با تولید 250 لیتر آب درثانیه، کمبود آب را در سال آینده رفع خواهد کرد، این پروژه به تابستان امسال نمیرسد.
وی از شهرهای زاهدان و سوران بهعنوان دو شهر اصلی استان سیستان و بلوچستان یاد کرد که درزمینه تأمین آب مشکلات زیادی دارند و افزود: اکنون طرح انتقال آب را از دشت کناری برای سوران دردست اجرا داریم که با این کار به 100 روستای این شهر تا آخر تیرماه آبرسانی خواهد شد.
برش
تابستان امسال دمای کشور نسبت به میانگین بلندمدت 30ساله افزایش مییابد و پیشبینی میشود در استانهای آذربایجان غربی، ایلام و چهارمحال و بختیاری ۱.۱ درجه بالاتر از حد نرمال باشد
استان های سیستان و بلوچستان ،کرمان ، هرمزگان، بوشهر، اصفهان ، فارس، خراسان جنوبی ، خراسان شمالی و خوزستان استان هایی هستند که امسال نیز برای تأمین و توزیع آب شرب با مشکل روبه رو هستند
با وجود بارندگی های قابل توجه در سال آبی جاری پس از 2 دهه خشکسالی در خراسان جنوبی به گفته کارشناسان همچنان ۹۲درصد پهنه این استان درگیر خشکسالی بوده و ۲۶ دشت آن در وضعیت بحرانی قرار دارد
سه پیشنهاد برای کنار آمدن با کرونا
علی شکوری راد
عضور کمیته کرونای بیمارستان سینا
همزمان با افزایش موارد انجام تست تشخیصی کرونا و واقعیتر شدن آمارها که عدد مبتلایان روزانه را بالاتر نشان میدهد به نظر میرسد در طی روزهای گذشته آمار واقعی مبتلایان و درنتیجه فوتیها واقعاً افزایش یافته است و این موضوع بر نگرانیها افزوده و در ستاد ملی کرونا موجب بروز اختلاف نظر شده است. این اختلاف نظرها ناشی از اختلاف منظر نسبت به معضل کرونا است. کرونا فعلاً هست و خواهد بود و پس از بیش از شش ماه از پیدایش و شروع آن هنوز تقریباً در همان نقطه اول هستیم و هیچ چشم انداز روشنی در افق پیش رو برای شکست آن وجود ندارد؛ نه دارویی برای آن پیدا شده است و نه واکسنی.
با این حال تجربیات علمی و عملی افزوده و ارزیابی از این ویروس روز به روز دقیقتر شده است. شاید اگر این دانش و تجربه از ابتدا وجود داشت تصمیمهای بهتری در همان وقت گرفته میشد. تصمیمات روزهای اول برای مواجهه با یک بیماری ناشناخته بود اما امروز تا حدی ویروس و بیماری ناشی از آن، شناخته شده است.
حالا صورت مسأله این است که ما با یک ویروس مواجه هستیم که در شرایط عادی قابلیت سرایت آن بالاست و فعلاً دارو برای درمان آن و واکسن برای پیشگیری از ابتلای به آن وجود ندارد. این ویروس اگر چه میتواند کشنده باشد ولی اکثر مبتلایان بدون دخالت پزشکی بهبود مییابند و در موارد شدید که بیماران دچار تنگی نفس میشوند مهمترین و مؤثرترین خدمت پزشکی به آنان کمک تنفسی با اکسیژن و در موارد شدیدتر با دستگاه ونتیلاتور است. اغلب مبتلایان با انجام قرنطینه در خانه و رعایت دستورالعملهای بهداشتی و مراقبتی، از جمله تغذیه مناسب و استفاده پیاپی از نوشیدنیهای گرم بخوبی درمان میشوند و بیماری را به دیگران نیز منتقل نمیکنند.
این صورت مسأله، امروز هست. فردا هست. یک ماه دیگر هست و احتمالاً شش ماه و یکسال و چند سال آینده هم هست. بنابراین برخلاف روزهای اول که تصمیمات بزرگتری نسبت به اندازه مسأله گرفته شد تا این اطمینان ایجاد شود که برای پوشش دادن بحران اولیه کفایت دارد و در اقدامات احتیاطی کم گذاشته نشده است، اکنون باید اندازه و ابعاد تصمیمات به اندازه واقعی معضل نزدیکتر باشد تا قابلیت تداوم داشته باشد. مهمترین عاملی که در شرایط حاضر میتواند ابعاد این معضل را کوچک و کوچکتر کند میزان آگاهی مردم از ویروس و بیماری ناشی از آن و در نتیجه مشارکت آنان در رعایت اصول بهداشتی و مراقبتی برای جلوگیری از انتشار آن است.
زیرساختهای بهداشتی و درمانی موجود و مجموعه کادر درمانی و مراقبتی کارآمد و کافی و نیز همکاری و همراهی همه جانبه مردم موجب شد که دولت بتواند تا اینجای کار یعنی چهارماه پس از شیوع بیماری، در مدیریت آن موفق ظاهر شود. اما به نظر میرسد دیگر نباید موضوع را بحران دانست بلکه باید آن را جزئی از واقعیت جاری و مدیریت آن را در عداد برنامه دولت برای اداره کشور قلمداد کرد. باید با کرونا ساخت و با آن کنار آمد. کرونا یکی از صدها بیماری مبتلابه بشر است و از نظر علمی یکی از تشخیص افتراقیها در هنگام بروز علائم است. البته با این توجه که میتواند بسیار مسری و خطرناک باشد.
پاشنه آشیل مدیریت مواجهه با کرونا برآورد غیرواقعی معضل آن است. غفلت از ابعاد و بیش برآوردی معضل، هر دو مهلک هستند.
نگرانی و التهاب ناشی از شیوع بیماری در وادی امر و ناشناخته بودن آن فشار زیادی را بر مسئولان وارد کرد تا تصمیمات فراگیر و حداکثری بگیرند. مجالی هم برای حوزهبندی و تفویض اختیار به مقامات محلی نبود. خوشبختانه و به هر حال با هر هزینهای بحران تا حد زیادی مهار شد.
اما چه باید کرد؟
با پیشبینی وضعیت امروز، اینجانب قبلاً در دو یادداشت با عنوان اصلی «کنار آمدن با کرونا» نکاتی را بازگو کردم. اکنون به نظرم میرسد ستاد ملی مبارزه با کرونا بهتر است به موارد زیر نیز توجه کند:
یک - آموزش سازمان یافته مردم برای کنار آمدن با کرونا به صورتی که میزان سرایت و ابتلا به حداقل برسد. برای این منظور باید از همه امکانات رسانهای و تبلیغی استفاده کرد. مهمترین و فراگیرترین امکان صداوسیما است. ستاد ملی مبارزه با کرونا همان طور که برای همه جا تصمیم میگیرد باید برای صداوسیما نیز تکلیف تعیین کند. پیامهای بهداشتی صوتی و تصویری باید توأم با ابتکار و خلاقیت و بهصورت جذاب و اثرگذار به مردم منتقل شود. صرف پیامهای کلامی رسمی و بهصورت مصاحبه و میزگرد کفایت نمیکند. این پیامها باید برای همه گروههای سنی و همه فرهنگها و مشاغل بهصورت جداگانه طراحی شوند.
به جای امر و نهی هایی که گاهی برای آنها لحن ترساننده بهکار میرود و درنتیجه درمقابلشان مقاومت صورت میگیرد و نوعاً اثر قابل دوام ندارند باید از تغییرات اصلاحی در سبک زندگی، کار و معاشرت سخن گفت و برای آن از لحن ایجابی و مشارکت جویانه استفاده کرد و خود مردم را در ارائه پیشنهادات و اتخاذ تصمیمات سهیم کرد.
به گمان من اگر چه صداوسیما نیز در آگاهی بخشی نسبت به بیماری کرونا سهم قابل ملاحظهای داشته است ولی باید اذعان کرد که نقش خود مردم و کادر درمان با استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بسیار برجستهتر بوده است. حال باید از صداوسیما خواست تا همه ظرفیت خود را به میدان بیاورد و در این جهت در اختیار برنامه ستاد ملی مبارزه با کرونا قرار دهد.
دو- اغلب افراد مبتلا به کرونا نیاز به بستری شدن در بیمارستان ندارند و میتوانند در منزل قرنطینه شوند تا خودبه خود بهبود یابند. این مبتلایان تقریباً نیاز به دارو هم ندارند چون حقیقتاً دارویی هم هنوز برای آن وجود ندارد. تعدادی از بیماران که دچار افت اکسیژن خون میشوند نیاز به ماسک اکسیژن پیدا میکنند و برای این منظور در بیمارستان بستری میشوند. بسیاری از تختهای بیمارستانی برای سرویس دادن به این بیماران اشغال شدهاند. این موضوع موجب میشود که سایر بیماران از دسترسی به تخت بیمارستانی برای مداوا باز بمانند. بدیهی است این اشکال را نمیتوان برای مدت طولانی که اکنون حادث شده است تحمل کرد. در ابتدا توجه بسیاری به بیماران بدحال شد و اغلب تختهای آی سی یو به بیماران کرونایی اختصاص یافت و این وضعیت همچنان در مناطق قرمز ادامه دارد و در سایر مناطق هم معضل بزرگی برای ارائه خدمات درمانی به سایر بیماران است.
دولت حمایت شایستهای از شرکتهای دانش بنیان کرد تا با تولید دستگاه ونتیلاتور نیاز به این دستگاه برای بیمارانی که در آیسییو نیاز به کمک تنفسی دارند برآورده شود. خوشبختانه اعلام شده است که اکنون مازاد تولید نیز وجود دارد و قادر به صادر کردن آن هستیم. به نظر من گام بعدی دولت باید حمایت از ساخت دستگاههای اکسیژن ساز خانگی باشد. چنانچه این دستگاهها به تعداد کافی موجود باشند بسیاری از بیماران که فقط نیاز به ماسک اکسیژن دارند میتوانند در خانه قرنطینه شوند و ازاین دستگاهها استفاده کنند و با اکسیژن سنجهای کوچک موجود کنترل شوند و به این ترتیب تختهای بیمارستانی خواهند توانست به سایر بیماران مستحق، خدمات درمانی ارائه کنند. برای تسهیل این امر شرکتهای خدمات پزشکی میتوانند این دستگاهها را به بیماران اجاره بدهند و برای کاهش هزینه بیماران، این خدمت مشمول بیمه درمانی شود.
سه - با توجه به اینکه حالا حالاها کرونا هست، برای نظارت بر رعایت بهداشت و دستورالعملها در اماکن عمومی باید به فکر ایجاد پلیس مقابله با کرونا بود. برای این کار علاوه بر کارمندان و کارشناسان این بخش میتوان از نیروهای داوطلب از جمله هلال احمر، دانشجویان و... استفاده کرد.
زوال پدرسالاری
احمد مسجد جامعی
عضو شورای شهر تهران
«ایران و ایران و ایران… ایرانیام و مردم ایران را دوست دارم...» این جملهای به یاد ماندنی از محمدعلی کشاورز در واپسین سالهای زندگی در گفتوگویی تلویزیونی است. او سخنان خود را با این جملات به پایان برد و بارها در محافل و مجالس مختلف دیگر هم گفته بود: «ایران همه داشتههای ماست». کشاورز اگرچه در دایره پنج چهره درخشان و بیتکرار هنر بازیگری در کنار استادان داود رشیدی، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی و علی نصیریان قرار میگیرد، اما از یک منظر با آنها متفاوت بود ...
کشاورز در فیلم صحرای تاتارها به کارگردانی والریو زورلینی و همچنین فیلم کاروانها اثر جیمز فارگو، همچون بازیگری بینالمللی درخشیده بود. او بازیگری مقابل دوربین فیلمسازان بزرگ سینمای ایران، همچون فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، علی حاتمی و عباس کیارستمی را در کارنامه داشت. کوروساوا فیلمساز شهیر و اسطوره سینمای ژاپن درباره نقش آفرینی کشاورز در فیلم زیر درختان زیتون - ساخته عباس کیارستمی - گفته بود: این بهترین ایفای نقش یک بازیگر در نقش کارگردان سینما در کل سینمای جهان است.
از سوی دیگر، کشاورز همواره نگاهی پدرانه، توأم با عشق و عطوفت نسبت به مردم داشت و نقشهایی را میآفرید که متناسب با این ویژگیها بود. گاهی تعریف میکرد بعد از پخش سریال پدرسالار که در آن نقش یکی از بزرگان صنف تاکسیران را بازی میکرد، بارها در تاکسی با این سؤال مواجه میشد که آیا میتواند در صنف، برای فلان راننده توصیه یا پادرمیانی کند؟ این موضوع برای او زمینهای شده بود تا بواسطه شهرت و محبوبیتش، احیاناً بتواند برای این قشر قدمی بردارد.
مرحوم کشاورز از آن دست بزرگانی بود که نام و شهرتش به پدیدهها و مکانها تشخص میبخشید؛ خانهای که در آن سریال پدرسالار ضبط شد، گرچه ارزشهای میراثی و هویتی آن هنوز بر تهرانی ها آشکار نشده بود، اما پس از آن لقب «خانه پدرسالار» یافت و همین عنوان آن خانه را از گزند روزگار حفظ کرد و اکنون در محله امامزاده یحیی در منطقه ۱۲ خانهفرهنگ است. آن سالها تازه امکان دریافت شبکههای تلویزیونی خارجی پدید آمده بود و معروف بود که انبوهی از مردم تماشای این سریال را بر آن شبکهها ترجیح میدهند. کشاورز در گفتوگویی در آن دوران این پدیده را قابل بررسی دانست، با تأکید بر این نکته که مردم کار خوب و حرفهای را تشخیص میدهند. فقط نقش پدرسالار نبود که کشاورز را با خاطره تهران قدیم پیوند میداد؛ او در سریال به یاد ماندنی هزار دستان نیز در نقش «شعبون استخونی» بسیار خوش درخشید و به چهره غبار گرفته لوطیها و کلاهمخملیهای تهران جانی تازه داد. کشاورز آنقدر آن نقش را عالی و جاندار از کار درآورد که حاتمی شبیهای از آن را در نقش فرزند ارشد در فیلم سینمایی «مادر» گنجاند و همچنان نیز استادانه و به یادماندنی بود. کشاورز مانند چند دوست نام آورش، کار بازیگری را از انتخاب تا ایفای نقش بسیار جدی میگرفت و نه فقط در فیلمها و سریالهایی که خود در آن بازیگر شاخص بود، بلکه در اثری مانند هزار دستان، با حضور شماری از بزرگان سینمای ایران نیز میتوانست مُهر حضور مؤثر خود را بر ذهن بیننده بر جای گذارد. به گواهی بازیگر و در واقع «نابازیگر» فیلم زیر درختان زیتون، کشاورز برای صحنهای خاص از این فیلم بارها و بارها تمرین کرده و کیارستمی این موضوع را با شگفتی برای وی نقل کرده بود تا بر اهمیت این صحنه تأکید کند. نکته اخلاقی و حرفهای ماجرا اینجاست که کشاورز با وجود اطلاع از وضع و شرایط نقش مقابل، باز به روش و شیوه خود پیش رفته بود.
واقع این است که ما در کنار تحسین و تجلیل از کشاورز و بازیگران نام آور هم نسل او، به کشف راز و رمز شخصیت و سلوک فرهنگی آنها بیشتر نیاز داریم. سیر مطالعاتی آنها نشان میدهد که گرچه هنرهای نمایشی مدرن جهان را خوب میشناختند، اما پای استواری هم در سنت داشتند. تا حد ممکن کوشیده بودند سابقه تاریخی و ادبی ایران و زبان فارسی را نیک بشناسند و ایران دوستی آنها هم نه از باب شعار و عادت و مناسب گویی، بلکه از سر شناخت بود. یکبار در مراسم چهرههای ماندگار که قرار بود به کشاورز جایزهای تقدیم شود، از جا برخاست و نسبت به استاد خود، دانشمند بیمثال، مرحوم دکتر محمد خوانساری که در میان حضار نشسته با صدای بلند ادای احترام کرد و در واقع به نوعی از ایشان اجازه خواست. مرحوم دکتر قانعی راد در کتاب زوال پدرسالاری از فرسایش مفهوم پدری در سطوح مختلف خانه-خانواده-جامعه سخن میگوید. شاید مثال این گفته در قالب نمایشی همان اثر مشهور پدرسالار باشد که همراه با بازی بینظیر محمدعلی کشاورز بود. بههر حال در وجود زنده یاد کشاورز کیفیتی جریان داشت که از بازیگری بسی فراتر بود: فرهنگ و هنر. هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست و به خاطر همان نکته است که کشاورز مقبول طبع مردم صاحب نظر شد.
عضو شورای شهر تهران
«ایران و ایران و ایران… ایرانیام و مردم ایران را دوست دارم...» این جملهای به یاد ماندنی از محمدعلی کشاورز در واپسین سالهای زندگی در گفتوگویی تلویزیونی است. او سخنان خود را با این جملات به پایان برد و بارها در محافل و مجالس مختلف دیگر هم گفته بود: «ایران همه داشتههای ماست». کشاورز اگرچه در دایره پنج چهره درخشان و بیتکرار هنر بازیگری در کنار استادان داود رشیدی، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی و علی نصیریان قرار میگیرد، اما از یک منظر با آنها متفاوت بود ...
کشاورز در فیلم صحرای تاتارها به کارگردانی والریو زورلینی و همچنین فیلم کاروانها اثر جیمز فارگو، همچون بازیگری بینالمللی درخشیده بود. او بازیگری مقابل دوربین فیلمسازان بزرگ سینمای ایران، همچون فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، علی حاتمی و عباس کیارستمی را در کارنامه داشت. کوروساوا فیلمساز شهیر و اسطوره سینمای ژاپن درباره نقش آفرینی کشاورز در فیلم زیر درختان زیتون - ساخته عباس کیارستمی - گفته بود: این بهترین ایفای نقش یک بازیگر در نقش کارگردان سینما در کل سینمای جهان است.
از سوی دیگر، کشاورز همواره نگاهی پدرانه، توأم با عشق و عطوفت نسبت به مردم داشت و نقشهایی را میآفرید که متناسب با این ویژگیها بود. گاهی تعریف میکرد بعد از پخش سریال پدرسالار که در آن نقش یکی از بزرگان صنف تاکسیران را بازی میکرد، بارها در تاکسی با این سؤال مواجه میشد که آیا میتواند در صنف، برای فلان راننده توصیه یا پادرمیانی کند؟ این موضوع برای او زمینهای شده بود تا بواسطه شهرت و محبوبیتش، احیاناً بتواند برای این قشر قدمی بردارد.
مرحوم کشاورز از آن دست بزرگانی بود که نام و شهرتش به پدیدهها و مکانها تشخص میبخشید؛ خانهای که در آن سریال پدرسالار ضبط شد، گرچه ارزشهای میراثی و هویتی آن هنوز بر تهرانی ها آشکار نشده بود، اما پس از آن لقب «خانه پدرسالار» یافت و همین عنوان آن خانه را از گزند روزگار حفظ کرد و اکنون در محله امامزاده یحیی در منطقه ۱۲ خانهفرهنگ است. آن سالها تازه امکان دریافت شبکههای تلویزیونی خارجی پدید آمده بود و معروف بود که انبوهی از مردم تماشای این سریال را بر آن شبکهها ترجیح میدهند. کشاورز در گفتوگویی در آن دوران این پدیده را قابل بررسی دانست، با تأکید بر این نکته که مردم کار خوب و حرفهای را تشخیص میدهند. فقط نقش پدرسالار نبود که کشاورز را با خاطره تهران قدیم پیوند میداد؛ او در سریال به یاد ماندنی هزار دستان نیز در نقش «شعبون استخونی» بسیار خوش درخشید و به چهره غبار گرفته لوطیها و کلاهمخملیهای تهران جانی تازه داد. کشاورز آنقدر آن نقش را عالی و جاندار از کار درآورد که حاتمی شبیهای از آن را در نقش فرزند ارشد در فیلم سینمایی «مادر» گنجاند و همچنان نیز استادانه و به یادماندنی بود. کشاورز مانند چند دوست نام آورش، کار بازیگری را از انتخاب تا ایفای نقش بسیار جدی میگرفت و نه فقط در فیلمها و سریالهایی که خود در آن بازیگر شاخص بود، بلکه در اثری مانند هزار دستان، با حضور شماری از بزرگان سینمای ایران نیز میتوانست مُهر حضور مؤثر خود را بر ذهن بیننده بر جای گذارد. به گواهی بازیگر و در واقع «نابازیگر» فیلم زیر درختان زیتون، کشاورز برای صحنهای خاص از این فیلم بارها و بارها تمرین کرده و کیارستمی این موضوع را با شگفتی برای وی نقل کرده بود تا بر اهمیت این صحنه تأکید کند. نکته اخلاقی و حرفهای ماجرا اینجاست که کشاورز با وجود اطلاع از وضع و شرایط نقش مقابل، باز به روش و شیوه خود پیش رفته بود.
واقع این است که ما در کنار تحسین و تجلیل از کشاورز و بازیگران نام آور هم نسل او، به کشف راز و رمز شخصیت و سلوک فرهنگی آنها بیشتر نیاز داریم. سیر مطالعاتی آنها نشان میدهد که گرچه هنرهای نمایشی مدرن جهان را خوب میشناختند، اما پای استواری هم در سنت داشتند. تا حد ممکن کوشیده بودند سابقه تاریخی و ادبی ایران و زبان فارسی را نیک بشناسند و ایران دوستی آنها هم نه از باب شعار و عادت و مناسب گویی، بلکه از سر شناخت بود. یکبار در مراسم چهرههای ماندگار که قرار بود به کشاورز جایزهای تقدیم شود، از جا برخاست و نسبت به استاد خود، دانشمند بیمثال، مرحوم دکتر محمد خوانساری که در میان حضار نشسته با صدای بلند ادای احترام کرد و در واقع به نوعی از ایشان اجازه خواست. مرحوم دکتر قانعی راد در کتاب زوال پدرسالاری از فرسایش مفهوم پدری در سطوح مختلف خانه-خانواده-جامعه سخن میگوید. شاید مثال این گفته در قالب نمایشی همان اثر مشهور پدرسالار باشد که همراه با بازی بینظیر محمدعلی کشاورز بود. بههر حال در وجود زنده یاد کشاورز کیفیتی جریان داشت که از بازیگری بسی فراتر بود: فرهنگ و هنر. هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست و به خاطر همان نکته است که کشاورز مقبول طبع مردم صاحب نظر شد.
سبک زندگی فردگرایی و قطار
سعید معیدفر
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
نحوه بهرهبرداری از تکنولوژی حملونقل، عموماً به فراهم بودن زیرساختها برمیگردد. اگر ارتباط بین زیرساختها پیوسته باشد و این پیوستگی مبتنی بر ریل باشد، استفاده از ریل افزایش مییابد. اما اگر زیرساختها گسیخته باشد و بهطور مرتب و منسجم نباشد، ترجیح استفاده از آن نیز کمتر است. در کشورهای توسعه یافته زیرساختهای خطوط ریلی بسیار توسعه یافته است. این زیرساختها به حوزههای حملونقلی دیگری مانند خطوط اتوبوسرانی، مترو، تراموا و تاکسیرانی مرتبط است و این ارتباط سازمان یافته است. وقتی افراد وارد سیستم حملونقل میشوند میتوانند از انواع حملونقل بهصورت پیوسته استفاده کنند. به این ترتیب شهروندان نیازی ندارند از وسیله شخصی در سیستم حملونقل استفاده کنند. اما در کشور ما بیشتر سرمایهگذاری روی حملونقل شخصی است. دائم تونل افتتاح میکنیم، بزرگراه میسازیم، هزینه هنگفتی برای توسعه حملونقل شخصی میشود. سرمایهگذاران در حوزه خودرو به نحوی از این نوع سرمایهگذاری سود میبرند و هرچه سرمایهگذاری در حملونقل عمومی جدی نباشد، سود سرمایهگذاری در حملونقل شخصی بیشتر است. این سؤال همیشه برای من مطرح است که چرا در کشور ما هزینههای زیادی برای ارتقای سیستم حملونقل شخصی انجام میگیرد؟ در کشور ما هنوز منافع فردی و خصوصی بر منافع عمومی ترجیح دارد اما سیستم تصمیمگیری و سیاستگذاری باید سرمایهگذاری را به سمت حمل و نقلهای کم هزینه و با امنیت بالا مانند قطار سوق دهد. تجربه بهرهبرداری از وسایل حملونقل مبتنی بر تکنولوژی در دنیا وجود نداشت، اما چه اتفاقی افتاد که حملونقل بهسمت وسایل پیشرفته و تکنولوژی رفت؟ باید گفت متناسب با فراهم شدن زیرساختها، تکنولوژی حملونقل پیشرفت کرد. در ایران اگر از آغاز پیشرفته شدن سیستم حمل و نقل، به جای توجه به حملونقل شخصی، تمرکز و سیاست بر توسعه حملونقل ریلی بود اکنون گرایش بیشتری بر استفاده از حملونقل ریلی بود. فرهنگ امری است که تحت تأثیر سیاستگذاریهای مبتنی بر شرایط است. مخصوصاً در نوع سبک زندگی در بخش حمل و نقل، سرمایهگذاری و توسعه نقش مهمی دارد. بخش عمدهای از فرهنگ استفاده از وسیله نقلیه شخصی به سبب جهتگیریهایی است که از آغاز اتفاق افتاده است. اگر در جهتگیری و سیاستگذاری تغییر روی دهد مردم به سمت سبک زندگی آشناتر با محیط زیست و جامعه مدنی سوق پیدا میکنند. در سالهای اخیر با توسعه زیرساخت در حملونقل ریلی، بهرهبرداری از این حملونقل بیشتر شده است. اگر تصمیم گیریها بهصورت مقطعی و بریده نباشد، بهرهبرداری از شبکه ریلی بیشتر میشود. با اتصال هر منطقه به ریل، پارامترهایی مانند شبکههای دیگر حملونقل باید به منشأ ریل متصل شود تا بهرهبرداری از ریل افزایش یابد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
نحوه بهرهبرداری از تکنولوژی حملونقل، عموماً به فراهم بودن زیرساختها برمیگردد. اگر ارتباط بین زیرساختها پیوسته باشد و این پیوستگی مبتنی بر ریل باشد، استفاده از ریل افزایش مییابد. اما اگر زیرساختها گسیخته باشد و بهطور مرتب و منسجم نباشد، ترجیح استفاده از آن نیز کمتر است. در کشورهای توسعه یافته زیرساختهای خطوط ریلی بسیار توسعه یافته است. این زیرساختها به حوزههای حملونقلی دیگری مانند خطوط اتوبوسرانی، مترو، تراموا و تاکسیرانی مرتبط است و این ارتباط سازمان یافته است. وقتی افراد وارد سیستم حملونقل میشوند میتوانند از انواع حملونقل بهصورت پیوسته استفاده کنند. به این ترتیب شهروندان نیازی ندارند از وسیله شخصی در سیستم حملونقل استفاده کنند. اما در کشور ما بیشتر سرمایهگذاری روی حملونقل شخصی است. دائم تونل افتتاح میکنیم، بزرگراه میسازیم، هزینه هنگفتی برای توسعه حملونقل شخصی میشود. سرمایهگذاران در حوزه خودرو به نحوی از این نوع سرمایهگذاری سود میبرند و هرچه سرمایهگذاری در حملونقل عمومی جدی نباشد، سود سرمایهگذاری در حملونقل شخصی بیشتر است. این سؤال همیشه برای من مطرح است که چرا در کشور ما هزینههای زیادی برای ارتقای سیستم حملونقل شخصی انجام میگیرد؟ در کشور ما هنوز منافع فردی و خصوصی بر منافع عمومی ترجیح دارد اما سیستم تصمیمگیری و سیاستگذاری باید سرمایهگذاری را به سمت حمل و نقلهای کم هزینه و با امنیت بالا مانند قطار سوق دهد. تجربه بهرهبرداری از وسایل حملونقل مبتنی بر تکنولوژی در دنیا وجود نداشت، اما چه اتفاقی افتاد که حملونقل بهسمت وسایل پیشرفته و تکنولوژی رفت؟ باید گفت متناسب با فراهم شدن زیرساختها، تکنولوژی حملونقل پیشرفت کرد. در ایران اگر از آغاز پیشرفته شدن سیستم حمل و نقل، به جای توجه به حملونقل شخصی، تمرکز و سیاست بر توسعه حملونقل ریلی بود اکنون گرایش بیشتری بر استفاده از حملونقل ریلی بود. فرهنگ امری است که تحت تأثیر سیاستگذاریهای مبتنی بر شرایط است. مخصوصاً در نوع سبک زندگی در بخش حمل و نقل، سرمایهگذاری و توسعه نقش مهمی دارد. بخش عمدهای از فرهنگ استفاده از وسیله نقلیه شخصی به سبب جهتگیریهایی است که از آغاز اتفاق افتاده است. اگر در جهتگیری و سیاستگذاری تغییر روی دهد مردم به سمت سبک زندگی آشناتر با محیط زیست و جامعه مدنی سوق پیدا میکنند. در سالهای اخیر با توسعه زیرساخت در حملونقل ریلی، بهرهبرداری از این حملونقل بیشتر شده است. اگر تصمیم گیریها بهصورت مقطعی و بریده نباشد، بهرهبرداری از شبکه ریلی بیشتر میشود. با اتصال هر منطقه به ریل، پارامترهایی مانند شبکههای دیگر حملونقل باید به منشأ ریل متصل شود تا بهرهبرداری از ریل افزایش یابد.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جـوابیه
پاسخ به پیام درج شده در تاریخ 27 اردیبهشت 99 با عنوان یک شهروند: همسانسازی حقوق بازنشستگان
پاسخ سازمان: مبلغ افزایش متناسبسازی براساس اعتبار مندرج در قانون بودجه لحاظ شده است.
- پاسخ به پیام درج شده در تاریخ 31 اردیبهشت 99 با عنوان آقای حسینی: افزایش حقوق بازنشستگان
پاسخ سازمان: افزایش حقوق و متناسبسازی بر اساس اعتبار مندرج در قانون بودجه 99 اجرا و از فروردین اعمال شده است.
- پاسخ به پیام درج شده در تاریخ 28 اردیبهشت 99 با عنوان فتحالله عدنی: همسانسازی حقوق بازنشستگان
- پاسخ سازمان: در حقوق فروردین همسانسازی هم اعلام شده است
مرکز اطلاع رسانی، روابط عمومی و امور بینالملل
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جـوابیه
پاسخ به پیام درج شده در تاریخ 27 اردیبهشت 99 با عنوان یک شهروند: همسانسازی حقوق بازنشستگان
پاسخ سازمان: مبلغ افزایش متناسبسازی براساس اعتبار مندرج در قانون بودجه لحاظ شده است.
- پاسخ به پیام درج شده در تاریخ 31 اردیبهشت 99 با عنوان آقای حسینی: افزایش حقوق بازنشستگان
پاسخ سازمان: افزایش حقوق و متناسبسازی بر اساس اعتبار مندرج در قانون بودجه 99 اجرا و از فروردین اعمال شده است.
- پاسخ به پیام درج شده در تاریخ 28 اردیبهشت 99 با عنوان فتحالله عدنی: همسانسازی حقوق بازنشستگان
- پاسخ سازمان: در حقوق فروردین همسانسازی هم اعلام شده است
مرکز اطلاع رسانی، روابط عمومی و امور بینالملل
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
هشدار : ماسک بزنید تا سلامت بمانید
-
قاضی منصوری حرفهای زیادی برای گفتن داشت
-
صفحه ویژه ایران قرن
-
تصمیمهای کرونایی برای تابستان
-
کُشتی کرونا با شهروندان بدون ماسک!
-
گزینههای روی میز تهران در واکنش به قطعنامه شورای حکام
-
پربازدهترین بازارهای بهار 99
-
«حکایت دریا» بیم فراموشی فرهنگ
-
الزامات قانونی کسب و کارهای مجازی
-
بهار سینما دیر اما پر سروصدا آمد
-
بالا گرفتن نگرانیها از تأمین آب شرب در 9 استان کشور
-
سه پیشنهاد برای کنار آمدن با کرونا
-
زوال پدرسالاری
-
سبک زندگی فردگرایی و قطار
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین