وقت آن رسیده که عینکهای بدبینی را نسبت به جامعهای که در آن زندگی میکنیم از چشم برداریم
جامعه ایران؛ عناد همگانى یا بارقههاى امید؟
ایمان کاظمی
مدیر رسانه فرهنگی «آدمحسابیها»
مدت طولانى است که دچار یک تصور کلى غلط از جامعه خود هستیم: جامعه ایران جامعهای است خود محور، خوددوست و دیگرستیز و اما امروز بازتاب گسترده رفتار مردمان دیگرخواه در رسانههاى مجازى که روز به روز به تعدادشان افزوده مىشود این تصور را نقض مىکند. البته صحبت از گذشتههاى دور نیست. از دیرباز ایرانیان به خونگرمى، مهربانى، میهماننوازى و نوعدوستى شُهره بودهاند و اما در دو دهه اخیر بهدلیل مسائل حاکم بر جامعه و در چند سال اخیر بهخاطر جو منفى حاکم بر فضاى شبکههاى اجتماعى، شاهد شکلگیرى یک قضاوت منفىنگرانه نسبت بهویژگىهاى رفتارى جامعه هستیم، بروز پدیده انسانهایى که به مقاصد مختلف فضاى این شبکهها را مسموم کردهاند خود به ایجاد این تصور دامن زده است، اما آیا فطرت و حقیقت مردمان ما همسو با آن تصویری است که امروزه غالباً در شبکههاى اجتماعى شاهد آن هستیم؟ آیا جامعه ما بواقع ناهنجاری را تحسین مىکند یا صرفاً نظارهگر آن است؟ آیا سیاستهاى غلط فرهنگى و مشکلات عدیده معیشتى حاکم بر جامعه چنان به نهاد افراد نفوذ کرده است که دیگرى را به کل فراموش کرده و تماماً خودمحور شدهاند؟ و آیا هیچ امیدى به تغییر نیست؟
تجربیات شخصى اینجانب در مواجهه با افراد بسیارى که زندگى خود را وقف دیگرى کردهاند و عده کثیرى که آنها را حمایت و راهشان را دنبال مىکنند چیزى جز این مىگوید. از ایجاد کمپینهاى متعدد براى حل مشکلات افراد گرفته تا همبستگى هاى همگانى در پس وقوع سیل، زلزله و... از پدیدارشدن چهرههاى فعال در حوزههاى کمکرسانى و خیریه تا بسیج همگانى براى حل مشکلاتى که رفع بسیارى از آنها وظیفه دولت است نه مردم. و همین استقبالِ پُرشور و همه جانبه مردم از فعالیتهاى رسانه تماماً فرهنگىِ «آدمحسابىها» که در حال پرداخت به زندگى ایرانیان الهامبخش است همگى گواه این است که آن تصویرى که از جامعه ایرانى در شبکههاى مجازى به وجود آمده و القا مىشود حقیقت ذائقه اکثریت جامعه نیست بلکه ابزار درآمدزایى عده کمى از سودجویان و البته افراد ی است که مقاصد مختلفى را دنبال مىکنند و خواسته یا ناخواسته در تخریب چهره عمومى از مردمان این جامعه لااقل نزدِ خودشان چندان ناموفق هم نبودهاند. کما اینکه دنبالکنندگان بیشمار این صفحات، که عمدتاً به قصد پرکردن اوقات فراغت آنها را دنبال مىکنند خود به این مسأله دامن زده و فضا را برایشان فراهم کردهاند. وقت آن رسیده که عینکهاى بدبینى را نسبت به جامعهاى که در آن زندگى مىکنیم از چشم برداریم. فضاى شبکههاى اجتماعى حقیقتِ جامعه ما نیست. حقیقت آن چیزی است که کمتر پررنگ میشود چرا که در پر رنگشدنش نفعى برایشان نیست. در لابهلاى کوچه پس کوچههاى شهرهاى این سرزمین هنوز انسانیت نفس مىکشد.
نمره قبول جامعه مدنی ایران در نوعدوستی و کمک به دیگران نیازمند
کمک به دیگری؛ از دیگری خواهی تا جامعهخواهی
مسعود زمانی مقدم
پژوهشگر مسائل اجتماعی
«کمک به دیگری»گذاری است از خودخواهی به دیگری خواهی؛ از امری فردی به امری اجتماعی. و دیگری خواهی اساساً فضیلتی اجتماعی است که در جامعه معنا پیدا میکند. اگرچه عمدتاً کمیت کمک به دیگری وابسته به وضعیت عرصههای سیاسی و اقتصادی جامعه است، اما کیفیت آن در عرصه عمومی و بواسطه ارزشها، انتظارات و هنجارهای اجتماعی تعیین میشود.
پس میتوان گفت که در زمینه و چگونگی «کمک به دیگری» سه عرصه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نقش بازی میکنند که البته این نقشها یکسان نیستند؛ امروزه در ایران، با وجود بحران و بیثباتی اقتصادی و ناتوانی دولت در رفع نیازهای اقشار فرودست جامعه، نقش عرصههای سیاسی و اقتصادی در امور خیریه و کمک به نیازمندان منفی است و نه مثبت. علاوه بر این، ناکارآمدیهای بخش دولتی و بخش خصوصی و اقتصادی جامعه در سالهای اخیر به عمیقتر شدن فقر و نابرابری اجتماعی انجامیده که به تبع آن ضرورت کمک به دیگری برجستهتر شده. بهعبارتیدیگر، ما با سیاست و اقتصادی روبهرو هستیم که نه تنها سهم قابل قبولی در کمک به دیگران نیازمند ندارد و در وظایف خود در سیاستگذاریها، برنامهریزیها، قانونگذاریها و اداره امور خیر موفق نبوده، بلکه با فقیرتر کردن نیازمندان و گروههای آسیبپذیر جامعه آنها را بیش از پیش به کمکخواهی نیازمند کرده است.
اما در این میان، عرصه عمومی و جامعه مدنی ایران نقش خود را در کمک به دیگران نیازمند فراتر از انتظار بازی کرده و حتی بخش زیادی از وظایف و مسئولیتهای دولت را نیز برعهده گرفته؛ رشد خیریههای مردمی، کمکهای وسیع مردمی در زلزلهها و سیلابهای اخیر در کشور، گسترش گروههای نیکوکاری در شبکههای اجتماعی و اهدای خون در شرایط وخیم جامعه در پاندمی کرونا نمونههایی از نقش مثبت جامعه مدنی در کمک به دیگران و امور خیر هستند، البته باید توجه داشت که ظرفیتهای مثبت جامعه مدنی، عدم تلاش دولت برای بهبود سیاستگذاریها و برنامههای رفاهی و حمایتی در تقویت و توانمندی افراد و اقشار نیازمند را توجیه نمیکند زیرا در ایران دولت متولی اصلی امور اجتماعی است و به همین دلیل، وظیفه دولت در کمک به فرودستان و نیازمندان و آسیبدیدگان جامعه باید بسیار پررنگتر باشد تا بتواند از ظرفیت جامعه مدنی به مناسبترین شکل بهره بگیرد.
بههر حال، اگرچه در وضعیت کنونی جامعه ایران فردگرایی خودخواهانه افزایش داشته است، اما با استناد به ظرفیتهای مثبت جامعه مدنی در دیگری خواهی میتوان گفت که جامعه مدنی در ایران همچنان واجد ارزشهای اخلاقی و انسانی است و به موجب آن توان حفظ خود را دارد، هرچند این توانمندی از سوی عرصههای سیاسی و اقتصادی ضعیف شده است. در نتیجه، حتی در سختترین شرایط نیز میتوان به جامعه مدنی امیدوار بود. در جامعهای که رو به فقر گذاشته، ظرفیت مثبت جامعه مدنی سرمایهای در فقر موجود است زیرا جامعه مدنی خود را صرفاً به قواعد اقتصادی محدود نمیکند و فراتر از آن، ارزشهای اخلاقی و انسانی و اجتماعی را در نظر دارد.
افزون بر این، دیگری خواهی در خود واجد نوعی همبستگی اجتماعی است. در واقع، اهمیت دیگری خواهی فراتر از رابطه اجتماعی بین کمککنندگان و کمکگیرندگان، اهمیت مشارکت اجتماعی در انسجام اجتماعی را نیز نشان میدهد. از این منظر، دیگری خواهی به جامعهخواهی میانجامد که در آن کمکگیرندگان و کمککنندگان در هویتی گروهی و اجتماعی در جهت منفعت جمعی به اشتراک و وفاق میرسند.
چطور کارداوطلبانه میتواند در پاندمی کووید۱۹ جامعه را تابآور کند؟
خیرجمعی و بحران کرونا
معصومه کمال الدینی
دکترای جامعه شناسی و پژوهشگر اجتماعی بحران
با شیوع ویروس کووید19 و ابتلای بسیاری از مردم ایران به بیماری کرونا، ما تجربهای دیگر از بیماریهای واگیردار کشنده مانند وبا و طاعون در ایران را شاهد هستیم؛ بیماریهایی که بخش عظیمی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی مملکت ایران و فرهنگ بهداشت، سلامت عمومی و اجتماعی ما ایرانیان را تغییر داده و امروز کرونا با تأثیراتی بسیار مشابه، تغییرات فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی دیگری را رقم زده است.
در همه ادوار تاریخ کشورمان نشان داده شده که استفاده مؤثر از سرمایه اجتماعی در زمان درگیری جامعه با بحرانهای فراگیر، به کاهش پیامدهای منفی آن بحران منجر شده است؛ از جمله مشارکت جامعه در تشکیل جلسات معنوی و حمایتهای اجتماعی و روانی و نیز عمل به «خیر جمعی» که بهعنوان یکی از شاخصهای مهم سرمایه اجتماعی خود تحت تأثیر میزان برخورداری هر جامعه از دیگر سرمایههای اجتماعی است. مانند اعتماد اجتماعی و انسجام و احساس همدلی و وابستگی روانی- اجتماعی اعضای یک جامعه با یکدیگر. یکی از ویژگیهای عمومی ایرانیان در زمان بیماریهای واگیری مانند وبا یا تجربه قحطی، همیاری و کمک به طبقات اقتصادی پایینتر بوده است یعنی کسانی که بهدلیل مشکلات اقتصادی جامعه در رنج و سختی ناشی از فقر افتادهاند. این از جنبههای خیر جمعی رفتارهای داوطلبانه است که یا در قالب حرکتهای خودجوش مردمی برای کمکرسانی مالی و اهدای هدیه به نیازمندان جامعه صورت میگیرد یا در قالب مؤسسات مردمی و غیردولتی که با هدایت احساس خیر و همدلی مردم، این گونه حمایتها را هدایت و برنامهریزی و اجرا میکنند.
امروزه محققان اجتماعی به این نتیجه رسیدهاند اجتماعاتی که تجربه بیشتری از خیر جمعی یا همدلی اجتماعی ثمربخش را داشتهاند، در زمان بحران و مصایب جمعی توانستهاند بهصورت اصولی و کاربردی رفتارهای اجتماعی مردم را تحت نظارت داشته باشند، بهطور مثال در زمان همهگیری ویروس کرونا، خیر جمعی بهعنوان سازوکار مهمی در مداخلهگری مددکاری و حمایت روانی – اجتماعی مرتبط با کاهش آسیب ساختار اجتماعی و سلامت روانی -اجتماعی تأثیر خواهد داشت.
یکی از فواید افزایش رفتارهای مبتنی بر خیر جمعی تقویت فرهنگ همیاری، همدلی و درک مشترک از مشکلات یکدیگر و صرفنظر کردن از منافع شخصی است و با وجود اینکه در طول تاریخ اجتماعات همیشه شاهد تعارض میان منفعت فردی و جمعی انسانها و گروههای اجتماعی بودهایم، اما انسانها بخوبی آموختند که در زمان بحران، زیستن و بقای فردی نیز نیاز به همیاری اجتماعی دارد؛ از سویی دیگر، خیرجمعی با افزایش مسئولیت اجتماعی میتواند باعث افزایش عدالت اجتماعی برای همه گروههای جامعه صرفنظر از مناسبات شخصی، جنسیتی، نژادی، طبقه اقتصادی و... شود.