نسخه Pdf
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بخوان، ایران بخوان
شعار «بخوان، ایران بخوان» آغاز فراخوانی بود که روزنامه ایران سرانجام در اول بهمن 73 13با عبارت به میان مردم آمدیم وارد فضای رسانهای کشورشد و روی دکههای روزنامه فروشی جا گرفت. در دهه 70 روزنامه ایران توانست بسرعت خود را در دل مخاطبانش بنشاند و حالا امروز با گذشت 26 سال و آغاز بیست و هفتمین سال انتشار هنوز اعتبار و اعتماد خود را در میان مخاطبانش حفظ کرده است. اما با ورود به سال 1400 روزنامه ایران باید خود را برای عصری نو آماده کند. آنطور که کارشناسان حوزه رسانه میگویند: «باید فصل جدیدی برای روزنامه ایران رقم زد و به تولید خبر و محتوا بیش از پیش بها داد به گونهای که بتوان بستر مناسب برای شراکت جمعی و ارتباط تنگاتنک دولت و مردم ایجاد کرد. آنها معتقدند با تغییر و تحولاتی که در جامعه ایجاد شده ضروری است در کار رسانهای روزنامه ایران هم طراح سؤال از دولت باشد و هم پاسخگو به مردم.» و این مهمترین مأموریتی است که باید این رسانه به آن بپردازد.
«ایران» باید روزنامه مرجع باشد
محمدمهدی فرقانی
استاد علوم ارتباطات
ســــــــــــالگرد تأسیس روزنامه ایران را تبریک می گویم، این روزنامه در مجموع روزنامه موفقی بوده و علی رغم اینکه ارگان دولت محسوب میشود، ولی مورد اقبال مردم بوده است، بخصوص اینکه روزنامه به دلیل نزدیکی با دولت میتواند منبع موثقی برای حوزه های رسمی باشد و باید به نحوی عمل کند که مردم به عنوان منبعی قابل اعتماد اخبار دولتی را بتوانند پیگیری و به آن مراجعه کنند، همچنین اخبار رسمی را هم می توانند از طریق این روزنامه رصد کنند. نکته دیگری که باید اشاره کنم این است که روزنامه هایی مانند روزنامه «ایران» یک مشکل اساسی دارند، چون این روزنامه، ارگان دولت است، با تغییر دولتها، سیاست و خط مشی آن نیز تغییر میکند و در نتیجه اعضای تحریریه، این روزنامه با تغییر دولتها به لحاظ ناهماهنگی شناختی، دچار مشکل میشوند. بسته به گرایش دولتها، روزنامه «ایران» باید رنگ و بوی آن گرایش را داشته باشد، در نتیجه تحریریه ها می پذیرند که باید با خط مشی مشخص کار کنند و کار دچار اختلال میشود و روزنامهنگار را به لحاظ روحی و روانی تحت فشار قرار میدهد و دچار مشکل میکند. در کشورهای پیشرفته اصلی به نام قید وجدانی وجود دارد و چنانچه روزنامهای به هر دلیلی تغییر سیاست و خط مشی داد، اعضای تحریریه با دریافت غرامت ایام بیکاری از آن رسانه جدا شده و به رسانهای میروند که با دیدگاه و نگرش آنها موافق باشد؛ در کشور ما مثل بازارهای دیگر، بیکاری و معیشت اجازه نمیدهد روزنامهنگاران محل کار خود را تغییر دهند، چون ممکن است نتوانند کار همتراز و مناسبی پیدا کنند اما در هر حال من فکر میکنم روزنامه «ایران» بیش از هر چیز به این دلیل که ارگان دولت است، باید تبدیل به روزنامهای مرجع برای مردم در حوزه رویدادها و اخبار و تصمیم گیری های دولت باشد و این امر مستلزم این است که رابطهای دوسویه بین دولت و روزنامه وجود داشته باشد تا بازتابنده برنامهها و سیاستهای دولت برای مردم باشد، البته نباید تبلیغاتی باشد، چون اگر رسانهای تبلیغاتی کار کند، مردم نسبت به آن بی اعتماد و ناباور میشوند. اگر دولت انتظار داشته باشد که روزنامه پایگاه تبلیغاتی باشد، به راحتی مخاطب خود را از دست می دهد، بنابراین باید بیشتر وجه اطلاعرسانی و ارتباطی روزنامه مدنظر باشد، چنانچه این گونه باشد، مشکلات هم از هر لحاظ کمتر خواهد شد. با توجه به گسترش فضای مجازی باید اخبار از فضای مجازی هم به راستی و با سرعت انتقال پیدا کند و به عنوان سیگنال از منابع صحیح اخبار فضای مجازی نیز استفاده شود. شبکههای مجازی، دستاوردهای مهمی از نظر باز کردن مرزهای اطلاعرسانی داشتند، هرچند که در مقابل فیک نیوزها هم در آن زیاد هستند، اما ملاک و معیار تشخیص اخبار درست برعهده روزنامه قرار دارد و می تواند از این اخبار استفاده کند.
بستری برای تربیت روزنامه نگاران جوان
علی اکبر قاضیزاده
پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات
روزنامه ایران از همان ابتدای تأســـــــــــــیس، مؤسســــــــهای وابسته به ارگان دولت بود، به نظرم دولتهای مختلفــــی که سر کار آمدند، سبب شدهاند، رویکردهای روزنامه نیز تا اندازه زیادی با تغییر مواجه شود. اگر نگاهی گستردهتر داشته باشیم، متوجه میشویم از زمانی که روزنامه ایران شروع به کار کرد، با این واقعیت مواجه بود که بستری مناسب برای تقویت روزنامهنگاران جوان باشد. خیلیها را در جامعه رسانهای سراغ دارم که به دلایل مختلف کار خود را از روزنامه ایران شروع کردند و پس از مدتی به روزنامهنگاران معروفی تبدیل شدند یا اینکه عکاسان بسیار خبره یا طراحان و گرافیستهای موفقی در کشور وجود دارند که از این روزنامه کار خود را آغاز کردند. به شخصه خیلی خوشحال هستم که روزنامه ایران پا به عرصه دنیای رسانه گذاشت و در طی سالهای متمادی توانست دوام بیاورد، خیلی از روزنامهها پس از تأسیس، عمر زیادی ندارند و بسرعت کار آنها پایان مییابد ولی روزنامه ایران بخت بلندی داشته که توانسته همچنان فعالانه به کار خود ادامه دهد. همانطور که میدانیم قرن پانزدهم تا چند ماه دیگر شروع میشود، من همیشه نسبت به آینده روزنامهنگاری خوشبین بودم، متأسفانه در حال حاضر، حال روزنامهها و روزنامه نگاران ما در کشور چندان خوب نیست، هر چند ورود کرونا سبب شد، روند ضعیف بودن روزنامهها تندتر شود، اما در کل، مطبوعات نوشتاری ما از چندین سال پیش روند رو به ضعفی به خود گرفته است، اما همیشه جوانهای دیروز و امروز در حوزه رسانه میتوانند سبب شوند که دوباره این روند رو به رشد شود؛ امیدوارم نه تنها روزنامه ایران بلکه بقیه روزنامهها هم دوباره به روزهای اوج خود برگردند و حال بهتری داشته باشند، این در صورتی است که مسئولان ما هم طاقت خود را بیشتر کنند و اجازه بدهند، جوانان بتوانند فعالانهتر کار کنند، البته حالا هم خیلی از مسئولان به این نتیجه رسیدهاند که آزادی مطبوعات به نفع آینده مملکت و نسلی است که در راه است. به بچههای روزنامه ایران شادباش میگویم و برای تک تک آنها آرزوی موفقیت دارم.
درچارچوب منافع ملی مطالبات مردم را ببینیم
فریدون صدیقی
روزنامه نگار و مدرس روزنامهنگاری
روزنامه ایران، در یک سال اخیر در قبال موضوعاتی که باید به آن میپرداخته کوتاهی نکرده و به چه بایدها پرداخته است، تیمی توانا و قادر توانسته در جهت ارتقای فضای زیست، روزنه را به دریچه تبدیل کند. در سال جدید شمسی که در آستانه آن قرار داریم، پیش از فکر کردن به چه بایدها، لازم است به چه نبایدها اندیشید. به حدی دامنه چه نبایدها، وسیع، معنادار و فراگیر است که دیگر جایی برای چه بایدها باقی نمیماند. بیش از دو دهه است که فکر میکنیم، بودن یا نبودن رسانههای مجازی و مکتوب چندان فرقی به حال سایرین ندارد. نمیتوان انکار کرد که رسانهها ضعیف شدهاند، مخاطب کاهش پیدا کرده و نبایدها زیاد شده است. مبلغان و مبشران، باعث شدند که به نوعی مرجعیت به رسانههای برون مرزی داده شود، با این همه، در مقطع کنونی، رسانهها در کوشش، تقلا و تکاپو هستند تا بتوانند از این روزنه، دریچهای بسازند و این کار در واقع به معنای بازآفرینی مرجعیت رسانههای داخلی است. بهگمان من در وضعیت کنونی که انتخابات ریاست جمهوری را نیز در پیش داریم، دامن زدن به خواستههای مخاطبان نیز باید مدنظر باشد. دیدیم که جمعیت حداکثری و فراگیر در انتخابات مجلس، کاهش یافته بود، در فضای کنونی باید در جستوجوی جلب رضایت درصد بالایی بود که در انتخابات گذشته حضور پیدا نکردند. این تعداد از مردم باید به این باور برسند که رسانهها، سخنگوی مطالبات و نیازهای مردم هستند اما این مهم است که بدانیم، از چه باید سخن بگوییم تا رضایتمندی این دسته از افراد، جلب شده و پیوست دوباره مخاطب با رسانههای داخلی ایجاد شود، این در حالی است که همه میدانیم، جامعه دچار التهابات زیادی است، عمدهترین آن بیکاری و بحث اشتغال است، دیگری، گرانی فزاینده است و بعدی، برون رفت از محاصرهای است که بر کشور تحمیل شده است؛ لازمه کاهش مشکلات ناشی از هریک از این مسائل، پرداختن به موضوعات بهصورت جدی و عمیق است و مطالب و مشکلات باید رازگشایی شده و بیان شوند تا در نهایت مخاطب، خود را در رسانه ببیند و آن را باور کند. قطعاً و یقیناً باید چنین فضایی ایجاد شود تا بتوان به هدف مورد نظر نزدیک شد. علاوه بر همه مسائل و مشکلات یاد شده در حوزه رسانه، با پدیدهای بهنام کرونا هم روبهرو شدهایم که زیست اجتماعی را دچار تکانههای جدی کرده، حتی اگر کرونا هم برود باید بدانیم که چگونه میتوان با این پدیده رفتار کرد و آن را مدیریت کرد به نوعی که متضمن منافع ملی و سلامت و تندرستی مردم نیز باشد. مطالبات گفته شده باید به جد دنبال شود و همزمان هم بیشتر از دریچه مطالبات مردمی در چارچوب مصالح و منافع ملی باید امور را دنبال کرد. روزنامه ایران در عین حال که روزنامهای منتسب به دولت است، اما متعلق به مردم است و باید مطالبات و خواستهها و مشکلات مردم را بدرستی منتقل کند تا به میزان امیدواری مردم وسعت بدهد. از وظایف روزنامه ایران، در گام نخست، خودآفرینی و بازآفرینی و احیا است و باید این اصول را بهخاطر بسپارد.
روزنامه نگار و مدرس روزنامهنگاری
روزنامه ایران، در یک سال اخیر در قبال موضوعاتی که باید به آن میپرداخته کوتاهی نکرده و به چه بایدها پرداخته است، تیمی توانا و قادر توانسته در جهت ارتقای فضای زیست، روزنه را به دریچه تبدیل کند. در سال جدید شمسی که در آستانه آن قرار داریم، پیش از فکر کردن به چه بایدها، لازم است به چه نبایدها اندیشید. به حدی دامنه چه نبایدها، وسیع، معنادار و فراگیر است که دیگر جایی برای چه بایدها باقی نمیماند. بیش از دو دهه است که فکر میکنیم، بودن یا نبودن رسانههای مجازی و مکتوب چندان فرقی به حال سایرین ندارد. نمیتوان انکار کرد که رسانهها ضعیف شدهاند، مخاطب کاهش پیدا کرده و نبایدها زیاد شده است. مبلغان و مبشران، باعث شدند که به نوعی مرجعیت به رسانههای برون مرزی داده شود، با این همه، در مقطع کنونی، رسانهها در کوشش، تقلا و تکاپو هستند تا بتوانند از این روزنه، دریچهای بسازند و این کار در واقع به معنای بازآفرینی مرجعیت رسانههای داخلی است. بهگمان من در وضعیت کنونی که انتخابات ریاست جمهوری را نیز در پیش داریم، دامن زدن به خواستههای مخاطبان نیز باید مدنظر باشد. دیدیم که جمعیت حداکثری و فراگیر در انتخابات مجلس، کاهش یافته بود، در فضای کنونی باید در جستوجوی جلب رضایت درصد بالایی بود که در انتخابات گذشته حضور پیدا نکردند. این تعداد از مردم باید به این باور برسند که رسانهها، سخنگوی مطالبات و نیازهای مردم هستند اما این مهم است که بدانیم، از چه باید سخن بگوییم تا رضایتمندی این دسته از افراد، جلب شده و پیوست دوباره مخاطب با رسانههای داخلی ایجاد شود، این در حالی است که همه میدانیم، جامعه دچار التهابات زیادی است، عمدهترین آن بیکاری و بحث اشتغال است، دیگری، گرانی فزاینده است و بعدی، برون رفت از محاصرهای است که بر کشور تحمیل شده است؛ لازمه کاهش مشکلات ناشی از هریک از این مسائل، پرداختن به موضوعات بهصورت جدی و عمیق است و مطالب و مشکلات باید رازگشایی شده و بیان شوند تا در نهایت مخاطب، خود را در رسانه ببیند و آن را باور کند. قطعاً و یقیناً باید چنین فضایی ایجاد شود تا بتوان به هدف مورد نظر نزدیک شد. علاوه بر همه مسائل و مشکلات یاد شده در حوزه رسانه، با پدیدهای بهنام کرونا هم روبهرو شدهایم که زیست اجتماعی را دچار تکانههای جدی کرده، حتی اگر کرونا هم برود باید بدانیم که چگونه میتوان با این پدیده رفتار کرد و آن را مدیریت کرد به نوعی که متضمن منافع ملی و سلامت و تندرستی مردم نیز باشد. مطالبات گفته شده باید به جد دنبال شود و همزمان هم بیشتر از دریچه مطالبات مردمی در چارچوب مصالح و منافع ملی باید امور را دنبال کرد. روزنامه ایران در عین حال که روزنامهای منتسب به دولت است، اما متعلق به مردم است و باید مطالبات و خواستهها و مشکلات مردم را بدرستی منتقل کند تا به میزان امیدواری مردم وسعت بدهد. از وظایف روزنامه ایران، در گام نخست، خودآفرینی و بازآفرینی و احیا است و باید این اصول را بهخاطر بسپارد.
رسالت مطبوعات
مصیب نعیمی
مدیرمسئول روزنامه الوفاق
روزنامه اولین وسیله ارتباط جمعی در جهان است که از 400 سال قبل ابداع شد و ایران نیز اولین کشور شرق است که نشریه مکتوب را حدود 190 سال پیش به عنوان خط ارتباطی میان حکومت و مردم به کار گرفت. در گذر زمان روزنامه همانند علوم دیگر با تحولات شگرف همراه شده و از نظر محتوا و شکل بارها دستخوش تغییر بوده است. روزنامهنگاری نیز به عنوان یک حرفه تخصصی مراحل دشواری پشت سر گذاشته و صدها دانشکده و کالج در رشتههای مختلف این حوزه تأسیس شده است. هرچند با تنوع گسترده وسایل ارتباط جمعی رقبای جدی و پرجاذبه برای روزنامهها پدید آمده و دهها نوع وسیله صوتی، تصویری و مکتوب در صحنه اطلاعرسانی پا به عرصه وجود گذاشته اما روزنامه همچنان اعتبار و اعتماد خود را نزد مخاطبان حفظ نموده و عمده رسانههای نوین روزنامه را منبع اطلاعات خود میدانند یا اینکه سعی میکنند با انعکاس در آن هویت خود را اثبات نمایند. «ایران» نیز که از پیشکسوتان حرفهای روزنامهنگاری در جهان به شمار میرود، در علم روزنامهنگاری نقش مهمی ایفا نموده و هزاران نویسنده، محقق و تحلیلگر در زمینههای مختلف قلمهای خود را در رقابتی سخت به رخ کشیدهاند. پس از انقلاب اسلامی گستره اطلاعرسانی بویژه در بخش مطبوعات در ایران به شکل چشمگیری توسعه یافته و علوم رسانه با استقبال وسیع نسل جوان روبهرو بوده است. معروف است که روزنامهنگاری یکی از محدود حرفههایی است که جاذبه مادی نداشته و فقط عشق و علاقه به این حرفه دشواریهای آن را آسان مینماید. مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران و نشریه کلیدی آن یعنی روزنامه ایران را میتوان در شمار نشریات مؤثر و مورد اعتماد قشر عظیمی از جامعه ایران توصیف کرد. این روزنامه که با نام دوست داشتنی «ایران» زینت یافته همواره مورد توجه قاطبه مردم بوده و حتی از سوی منتقدان نیز به دیده احترام به آن نگاه شده است. در چنین جایگاهی که مأموریت ملی و مسؤلیت یک رسانه در انعکاس دستاوردهای نظام و انتقال کاستیها و رفع نگرانیهای مردم است، کار بسیار دشوار است و احیاناً توان تأمین رضایت همه دیدگاهها را ندارد. اما همین که به دور از نگاه محدود حزبی و جناحی خود را نقطه وصل مردم با کارگزاران نظام میداند، مایه مباهات است. بدون شک روزنامه ایران نیز همانند همتایان خود طی فعالیت 26 ساله با فراز و نشیبهایی دست و پنجه نرم کرده و احیاناً مورد بیمهری قرار گرفته اما به یقین در ساختار بنیادین این نشریه نگاه ملی و انقلابی منشأ بوده و پس از هر مرحله توانسته است خود را بازسازی نماید. البته شاید این کلام مأثور که دیکته ننوشته غلط ندارد در مورد روزنامه ایران نیز صدق کند اما نباید نیمه پر لیوان یعنی نقشهای سازنده چنین نشریهای را از نظر دور داشت. اما در طول این مسیر پرهیجان انسانهای خوشفکر و اندیشمند کم نبودهاند که جایگاه اثرگذار این روزنامه را با سختکوشی حفظ نموده و برای اعتلای ایران از همه وجود و توان خود مایه گذاشتهاند. دلیل این ادعا حضور چشمگیر صدها روزنامهنگار بنام در رسانههای جمعی کشور است که یا در روزنامه ایران آموختهاند یا تجربه خود را در این روزنامه به منصه ظهور رساندهاند. بدیهی است روزنامه ایران با چنین پیشینهای باید برای قرن آتی که در آستانه آن هستیم خود را آماده کند و از تجربه گذشته برای آینده بهره گیرد. شاید سخن از شرح استراتژی سال 1400 در این مقوله دشوار باشد اما به صورت گذرا میتوان امکان دستیابی با آرمانها را قابل دسترس دانست چرا که طی سالهای اخیر و با جهش وسیع شبکههای اجتماعی روزنامه ایران توانسته است از اکثر روشهای نوین استفاده نموده و همزمان با حفظ روند سنتی روزنامهنگاری در بیشتر شبکههای قابل دسترس حضور یافته و از دیدگاه مخاطبان خود بهره گرفته است. این تجربه موفق میتواند نقشه راه مرحله مابعد 1400 را رقم زده و با استفاده از نیروهای متخصص جوان و آموزشدیده آخرین متدهای اطلاعرسانی را تجربه کند. در آخر باید به این نکته توجه داشت که همیشه راه رسیدن به موفقیت با تعیین هدف آغاز میشود و هدف اصلی برای یک رسانه ملی و همگانی همانا اعتلای سطح دانش و آگاهی مردم از واقعیتهای زمان و ارائه راهکار در جهت توفیق بیشتر یا برونرفت از تنگناها است. گستره کار رسانه مکتوب نیز وسیعتر و حساستر است چرا که همه حوزههای علمی، فرهنگی، علمی، ادبی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و آنچه در توسعه یک کشور و اعتلای یک ملت نقش دارد را دربر میگیرد. لذا «ایران» بر آن است که قرن جدید را با نگاه جدید و اراده جدیدتر با برنامه کاربردیتر آغاز کند و امید ایران و ایرانی را به آینده شکوفاتر ترویج نماید. قطعاً همراهی مخاطبان و ایراندوستان در تحقق این هدف شرط اول است. با امید اینکه روزنامه ایران همراه با جامعه رسانهای کشور عزیزمان به سوی قلههای افتخار و بالندگی پیشگام باشند. اطلاعرسانی یک رسالت است و اگر با انگیزه و ایمان همراه باشد، مزد پیامبران دارد. (فبشر عباد، الذین یستمعون القول ویتبعون احسنه «آیه 18 سوره زمر»)
روزنامهای پیشرو با حضور دو نسل زیر یک سقف
محمد بلوری
نخستین دبیر حوادث «ایران»
در آغاز دهه هفتاد وقتی با جمعی از همــــــــــــــکاران قدیمیام دعـــــــــــــــــوت شـــــــدیم در یک تحریریه با همراه با خبرنگاران و نویسندگان جوان برای انتشار روزنامهای تلاش خود را آغاز کنیم، این پرسش برایم پیشآمد مدیر روزنامه (آقای وردینژاد) با چه انگیزهای از ما قدیمیها که از آغاز انقلاب از مطبوعات کنارهگیری کرده بودیم خواسته آستینها را بالا بزنیم و در مشارکت با جوانان خبرنگار، فعالیت روزنامهنگاریمان را زیر یک سقف از سربگیریم.
تا اینکه انتشار روزنامه ایران که در اندک مدتی با استقبال کمنظیر افکار عمومی پساز انقلاب اسلامی روبهرو شد و نشان داد که بدون وابستگی و گرایشهای سیاسی و جناحی پای در عرصه روزنامهنگاری گذاشته است. هدف از حضور مشترک دو نسل در زیر یک سقف نشان داد، تجربههای با ارزش و راهگشای قدیمیهای مطبوعات همراه با پویایی و شوق نسل جوان خبرنگاران در کنار هم سبب شد در اندک زمانی پابه عرصههای مبتکرانه در روزنامه نگاری گرفتار رکود آن زمان بگذارند و به شوق استقبال روز افزون افکار عمومی از روزنامه ایران طرحهای مبتکرانهای را تجربه کنند و من که از آغاز انتشار این روزنامه در بخش حوادث فعالیت داشتهام میتوانم به نمونههایی از نوجوییها و اتبکارات ژورنالیستی این گروه اشاره کنم. یکی از تأثیرگذارترین ابتکارگروه حوادث روزنامه اقدام انسانی- اجتماعی این گروه در تغییر قانون تعقیب و مجازات معتادان به مواد مخدر بود تا نیمه دهه هفتاد اعتیاد صرفاً جرم شناخته میشد. هر روز در سراسر کشور هزاران تن بهجرم اعتیاد دستگیر و روانه زندان میشدند در حالی که مدام بر تعداد معتادان و زندانیان این بلای خانمانسوز افزوده میشد بیآنکه چارهای اندیشیده شود تا اینکه گروه حوادث، طی گزارشهایی این پرسش را خطاب به مسئولان قوه قضایی مطرح کرد: آیا موافق هستید به معتادانی پشیمان که راه نجاتی میجویند اجازه درمان داده شود؟ و جواب همه آنان مثبت بود. با چنین واکنش موافقی یک سؤآل مطرح کردیم. - آقایان پس چرا راه نجات را برای اسیران پشیمان اعتیاد فراهم نمیکنید و سرانجام با یاری دستگاه قضایی، قانونگذاران، تصویب کردند هر معتاد پشیمانی میتواند بهعنوان یک بیمار با مراجعه به مراکز درمانی از اسارت مواد مخدر نجات یابد. با تصویب این قانون راهگشا بود مراکز درمانی خاص برای مداوای معتادان ایجاد شد و پزشکان اجازه یافتند، پذیرش و درمان معتادان را آغاز کنند.
ترغیب خانوادهها برای اهدای قلب مردگان مغزیشان برای پیوند به بیماران رو به مرگ از جمله تلاشهای انسانی اجتماعی گروه حوادث بود که دکتر ماندگار نخستین جراح پیوند قلب در ایران توانست با پیوند قلبهای اهدایی و به بیماران دم مرگ به روند این جراحی زندگی بخش سرعت بخشد و در پی این روند انسانی- عاطفی است که هر سال هزاران انسان عاطفهجو داوطلب میشوند پساز مرگ قلب و دیگر اعضای پیوندیشان به بیماران نیازمند اهدا شود.
جلب مشارکت مردم در آزادی زندانیان بدهکار، گزارشهای تکان دهنده در ماجرای شاهرخ و سمیه به نشانه بیگانگی نسل نوجوان با والدین و شرح جنایات خفاش شب در یادآوری هشدار دهنده یک عارضه جنایی شهری و ستون ویژه جویندگان عاطفه از جمله تلاشهای قابل توجه گروه حوادث بوده است.
به روزنامه ایران عشقی عمیق دارم
بهروز بهزادی
سردبیر روزنامه اعتماد
روزنامه به مخاطب نیاز دارد و مخاطب نیز به روزنامه. این دوسوی قصهکار رسانهای است که امروز در دنیا با تحولات بسیاری روبهرو شده است. اگر در گذشته روزنامهها مهمترین، قابل دسترسترین، معتمد و امینترین رسانه برای مخاطبان بودند، امروز پیشرفت علم و تکنولوژی تقریباً همه این صفات را از روزنامهها گرفته و بین سایر رسانهها تقسیم کرده است. به این ترتیب روزنامه باید تلاش بسیار کند و در این عصری که رقیبان بسیار دارد خود را حفظ و در دل مردم جا باز کند. یک راه، عرضه کالایی است که هیچ یک از رسانههای دیگر نداشته باشند. منظورم بحث محتوایی است. این بحث محتوایی، خبر روز نمیتواند باشد، ولی حواشی آن میتواند باشد. از نظر کارشناسان گرفته تا نظرات مردم، اخبار هنوز هم میتواند در نوع کارکرد یک روزنامه مؤثر واقع شود و مخاطبان زیادی را جذب کند. پس هنوز حرفهایگری درکار روزنامه حرف اول را میزند. یادآور شدم خبر را همه رسانهها دارند، ولی برخی اخبار اختصاصی خاص یک رسانه است. چاپ این اخبار نقطه قوت روزنامه است و همین جا نقبی میزنم به روزنامه ایران که روزنامه دولت است و مزیت نسبی انتشار اخبار و نظرات دولت یا بخش تکنوکرات کشور را دارد. درواقع روزنامه ایران اگر بکوشد بیش از گذشته در لایههای مختلف دولت ورود کند و از تصمیمات تکنوکراتهای دولتی در حوزههای مختلف، خبر و تحلیل دهد خواهی نخواهی نظر شمار قابل توجهی از مخاطبان را که مردم هستند به خود جلب و جذب خواهد کرد. البته گفتنی است روزنامه کاغذی به علت تأخیر در انتشار که ناشی از امر چاپ است شاید نتواند آنچنان که شاید و باید در انبوه مخاطبان نفوذ داشته باشد. راه آسانتر آن است که پروسه انتشار روزنامه درکنار نسخه چاپی، در صفحه اینترنت نیز تکرار شود البته با همان شکل روزنامه چاپی. چند کلمه هم درباره روزنامه ایران که عشقی عمیق به آن دارم. در واقع از روزهای آغازین این روزنامه در تحریریه حضور داشتم و همین حضور باعث شده است که خود را همیشه یک ایرانی «ایران» ی بدانم به همین جهت پیشرفت کاری این مؤسسه برایم بسیار مهم است و به آن می بالم، چرا که من عضو کوچکی از بنیانگذاران آن بودهام. امیدوارم «ایران» همچنان مانند ایران پایدار بماند و سالیان طولانی برای نسلهای آینده رسانهای دلپذیز و قابل اعتماد، مثل امروز بماند.سالگرد و تولد این موجود نازنین را تبریک میگویم.
نیاز دولت به یک رسانه بهعنوان سخنگو
علیرضا بختیاری
مدیر مسئول روزنامه دنیای اقتصاد
بهمناسبت سالگرد تأسیس روزنامــــــــــه، بههمکاران مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران، عرض تبریک دارم.
«ایران» روزنامهای است که با محدودیتهایی مواجه است و در واقع به نوعی مالکیت خصوصی هم ندارد و بر اساس اتفاقات در مجموعه دولت دستخوش تغییر و تحولاتی میشود؛ اگر نگاهی به اول بهمن سال ۱۳۷۳ یعنی زمان آغاز بهکار این روزنامه بیندازیم، میبینیم که سیاستهای مختلف دولتهای متفاوت، در طول این سالها، در عملکرد آن تأثیر داشته است. وقتی دکتر فریدون وردینژاد روزنامه را پایهگذاری کرد، شاهد کاری نو و جدید بودیم، در آن دوران، در حوزه مطبوعات بخش خصوصی کمتر ورود کرده بود و فقط روزنامه «همشهری» مشابه «ایران» وجود داشت؛ شاید هدفگذاری هم این بوده که بخواهند مانند روزنامه «همشهری» رفتار کنند؛ در آن سالها تیراژها هم بالا و قابل قبول بود، اما طبیعی است که با تغییر دولتها، سیاستهای حاکم بر رسانه هم تغییر میکند، مثلاً در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی، جهتگیری روزنامه با زمان آقای احمدینژاد خیلی متفاوت بود. مشکلات هر مؤسسه دولتی الزاماً از داخل نیست و ممکن است از خارج هم تحمیل شود، با همه این اوصاف دولت، به یک رسانه بهعنوان سخنگوی خود نیاز دارد و در حال حاضر هم مجموعه مؤسسه ایران و «ایرنا» این نقش را بهعنوان سخنگویان دولت ایفا میکنند، اما اگر بخواهم منصفانه قضاوت کنم، در دولتهای مختلف افراد حرفهای در این مجموعه در تحریریهها سر کار بودند. این روزنامه تحریریههای قوی داشته، اگر هم مجموعه متعلق به دولت نبود و با ثبات و سیاستگذاریهای ثابت اداره میشد، میتوانست مؤسسهای قویتر از آنچه هست باشد، با این همه باوجود مشکلات و نقایصی که وجود دارد، در مجموع میتوانم، بگویم که مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی «ایران» تاکنون خوب جلو آمده است و امیدوارم همین کار حرفهای که هم اکنون نیز وجود دارد، بهصورت ادامهدار بر عملکرد این رسانه حاکم باشد، چرا که تا وقتی یک رسانه زنده است، جامعه هم زنده است.
راه دشوار «ایران»
نیلوفر قدیری
مدیرمسئول و سردبیر روزنامه همشهری
چند سالی است که با بالارفتن سن روزنامهها، رسم شده در سالگرد تولد هر روزنامه، از روزنامهنگاران دیگر دعوت میشود که دور هم کیکی بخورند و چند خطی درباره روزنامه مورد نظر بنویسند. جمله یک روزنامهنگار قدیمی را به یاد دارم که هرسال در چنین مناسبتهایی میگوید، کار روزنامه نوشتن از خودش و درباره خودش نیست. اما چه میشود کرد در این یک روز در سالی که ما را از یک سال بیشتر زندهماندن خوشحال میکند، حتی اگر این روزها از همیشه غریبتر، ناامیدتر و خستهتر باشیم. مرثیه روزنامهها را همه از حفظ هستند. کاغذ کم است، مردم نمیخوانند، اعتماد ازدست رفته، ملاحظات ومحدودیتها هم که همیشه هست. در این میان اگر روزنامه ارگان و دولت باشی، این مرثیه جانگدازتر هم میشود. اقتصاد کمرمق روزنامههای بخش خصوصی هم البته خودش فصل دیگری از این داستان غمانگیز است. اما ما هنوز زندهایم. هر سال را به امید سال بعد میگذرانیم. هر روز بهدنبال ایجاد رستاخیز تازه در تحریریهها هستیم تا صبح فردا صفحه اولی بسازیم که نبض داشته باشد؛ نبض تحریریه زنده. روزنامه ایران همچون خود ایران، مسیر پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته و روزهای دشواری هم در پیش دارد. برای یک رسانه، حرکت روی پلی که قرار است رابط میان دولت و مردم باشد، در شرایط عادی هم حرکتی شکننده است و هرلحظه امکان سقوط وجود دارد؛ چه رسد به شرایط پرمخاطره این روزها. برای پرهیز از انگ «سخنگوی یکطرفه» بودن، باید خیلی مراقب جهتها و کلمات بود. این جهتها و کلمات زیر ذرهبین توقعات سازمانی هم هستند. خلاصه که دیگر پلی سیمانی در کار نیست بلکه شبیه حرکت روی بندی میماند که از یک ساختمان بلندمرتبه تا ساختمان بلند دیگر کشیده شده. حفظ تعادل درحالی که باد و طوفان هم شدید میوزد، گاه چنان طاقتفرساست که رونده را از ادامه مسیر پشیمان میکند. اما امید به یافتن راهی برای حفظ تعادل و ادامه مسیر، رمز حیات است. امید تا لحظه آخر و روز آخر.
مدیرمسئول و سردبیر روزنامه همشهری
چند سالی است که با بالارفتن سن روزنامهها، رسم شده در سالگرد تولد هر روزنامه، از روزنامهنگاران دیگر دعوت میشود که دور هم کیکی بخورند و چند خطی درباره روزنامه مورد نظر بنویسند. جمله یک روزنامهنگار قدیمی را به یاد دارم که هرسال در چنین مناسبتهایی میگوید، کار روزنامه نوشتن از خودش و درباره خودش نیست. اما چه میشود کرد در این یک روز در سالی که ما را از یک سال بیشتر زندهماندن خوشحال میکند، حتی اگر این روزها از همیشه غریبتر، ناامیدتر و خستهتر باشیم. مرثیه روزنامهها را همه از حفظ هستند. کاغذ کم است، مردم نمیخوانند، اعتماد ازدست رفته، ملاحظات ومحدودیتها هم که همیشه هست. در این میان اگر روزنامه ارگان و دولت باشی، این مرثیه جانگدازتر هم میشود. اقتصاد کمرمق روزنامههای بخش خصوصی هم البته خودش فصل دیگری از این داستان غمانگیز است. اما ما هنوز زندهایم. هر سال را به امید سال بعد میگذرانیم. هر روز بهدنبال ایجاد رستاخیز تازه در تحریریهها هستیم تا صبح فردا صفحه اولی بسازیم که نبض داشته باشد؛ نبض تحریریه زنده. روزنامه ایران همچون خود ایران، مسیر پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته و روزهای دشواری هم در پیش دارد. برای یک رسانه، حرکت روی پلی که قرار است رابط میان دولت و مردم باشد، در شرایط عادی هم حرکتی شکننده است و هرلحظه امکان سقوط وجود دارد؛ چه رسد به شرایط پرمخاطره این روزها. برای پرهیز از انگ «سخنگوی یکطرفه» بودن، باید خیلی مراقب جهتها و کلمات بود. این جهتها و کلمات زیر ذرهبین توقعات سازمانی هم هستند. خلاصه که دیگر پلی سیمانی در کار نیست بلکه شبیه حرکت روی بندی میماند که از یک ساختمان بلندمرتبه تا ساختمان بلند دیگر کشیده شده. حفظ تعادل درحالی که باد و طوفان هم شدید میوزد، گاه چنان طاقتفرساست که رونده را از ادامه مسیر پشیمان میکند. اما امید به یافتن راهی برای حفظ تعادل و ادامه مسیر، رمز حیات است. امید تا لحظه آخر و روز آخر.
چگونه امید را زنده نگه داریم اما متهم به سادهانگاری نشویم
آرش خوشخو
سردبیر روزنامه هشت صبح
در خط کشیهای سیاسی میان رسانههای کشورمان موضع انتقادی و بدبینانه داشتن نسبت به شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور تبدیل به یک حرفه ملی شده است، حتی نزدیکترین و خودیترین رسانههای حاکمیتی هم در جاذبه تبدیل شدن به صدای مردم و گاه برای ربودن ابتکار عمل از دست شبکههای ماهوارهای، ترسناکترین سناریوهای اقتصادی و اجتماعی را برای مخاطبانشان مطرح میکنند. طنز ماجرا این جاست که عموماً این تنها موضعی است که یک عقل سلیم میتواند اتخاذ کند! اما خب نه همیشه. در ایران برچسب تعهد اجتماعی و رسالت ژورنالیستی این اجازه را به گزارشگر و خبرنگار میدهد که مخاطب خود را در مجموعهای بیپایان از اخبار و گزارشهای یأسآلود غرق کند؛ این که بتواند از میان زاویه دیدهای متنوع تیرهترین نقطه نظر را به مخاطب منتقل کند. عجیب است اما معمولاً تقسیمات سیاسی کشور هم به گونهای بوده که در این نمایش بیپایان کژیها حتی صدا و سیما هم گوشهای از کار را میگیرد و در برخی عرصهها مثل اقتصاد، فرهنگ یا دیپلماسی به انعکاس مبالغهآمیز ناراستیها میپردازد. یک سنت چپگرایانه از نوع فرانسوی که ترکیب تعهد اجتماعی و ژورنالیسم را در یک لحن همیشه گلایهآمیز تعریف میکند؛ محملی برای خنک کردن دل مخاطب. و تنها روزنامهای که همیشه و در هر دورهای وظیفه اصلیاش ایجاد دورنمایی نسبتاً خوشبینانه به آینده است روزنامه ایران است. وظیفهای که گاه در قالب یک مأموریت غیرممکن خود را نشان میدهد! تنها روزنامهای که باید در هر شرایطی از منفیبافی بگریزد و امکانات احتمالی بهبود اوضاع را به خواننده خود یادآور شود روزنامه ایران است آن هم بیآنکه تخیلی و فرمایشی جلوه کند و از تودههای مردم و خواستههایشان جدا شود. و این وظیفهای بسیار سنگین است. این که به عنوان یک روزنامهنگار چقدر حق داریم برخی کژیها را نادیده بگیریم و بر احتمالات بعید اما خوشایند در مورد آینده پافشاری کنیم؟ چه کار کنیم که ضمن جدا شدن از قافله بدبینان حرفهای هر دو جناح، امید را زنده نگه داریم اما متهم به سادهانگاری نشویم. چه وظیفه شیرینی، چه مأموریت شاقی! و خب روزنامه ایران در این چند سال اخیر تلاشی قابل تقدیر در این عرصه انجام داده است و در سالهای آینده این مأموریت سختتر هم میشود. راستش دلیلی نمیبینم که وظیفه «ایران» در احیای امید را سادهتر از شرایط فعلی نشان دهد.
سردبیر روزنامه هشت صبح
در خط کشیهای سیاسی میان رسانههای کشورمان موضع انتقادی و بدبینانه داشتن نسبت به شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور تبدیل به یک حرفه ملی شده است، حتی نزدیکترین و خودیترین رسانههای حاکمیتی هم در جاذبه تبدیل شدن به صدای مردم و گاه برای ربودن ابتکار عمل از دست شبکههای ماهوارهای، ترسناکترین سناریوهای اقتصادی و اجتماعی را برای مخاطبانشان مطرح میکنند. طنز ماجرا این جاست که عموماً این تنها موضعی است که یک عقل سلیم میتواند اتخاذ کند! اما خب نه همیشه. در ایران برچسب تعهد اجتماعی و رسالت ژورنالیستی این اجازه را به گزارشگر و خبرنگار میدهد که مخاطب خود را در مجموعهای بیپایان از اخبار و گزارشهای یأسآلود غرق کند؛ این که بتواند از میان زاویه دیدهای متنوع تیرهترین نقطه نظر را به مخاطب منتقل کند. عجیب است اما معمولاً تقسیمات سیاسی کشور هم به گونهای بوده که در این نمایش بیپایان کژیها حتی صدا و سیما هم گوشهای از کار را میگیرد و در برخی عرصهها مثل اقتصاد، فرهنگ یا دیپلماسی به انعکاس مبالغهآمیز ناراستیها میپردازد. یک سنت چپگرایانه از نوع فرانسوی که ترکیب تعهد اجتماعی و ژورنالیسم را در یک لحن همیشه گلایهآمیز تعریف میکند؛ محملی برای خنک کردن دل مخاطب. و تنها روزنامهای که همیشه و در هر دورهای وظیفه اصلیاش ایجاد دورنمایی نسبتاً خوشبینانه به آینده است روزنامه ایران است. وظیفهای که گاه در قالب یک مأموریت غیرممکن خود را نشان میدهد! تنها روزنامهای که باید در هر شرایطی از منفیبافی بگریزد و امکانات احتمالی بهبود اوضاع را به خواننده خود یادآور شود روزنامه ایران است آن هم بیآنکه تخیلی و فرمایشی جلوه کند و از تودههای مردم و خواستههایشان جدا شود. و این وظیفهای بسیار سنگین است. این که به عنوان یک روزنامهنگار چقدر حق داریم برخی کژیها را نادیده بگیریم و بر احتمالات بعید اما خوشایند در مورد آینده پافشاری کنیم؟ چه کار کنیم که ضمن جدا شدن از قافله بدبینان حرفهای هر دو جناح، امید را زنده نگه داریم اما متهم به سادهانگاری نشویم. چه وظیفه شیرینی، چه مأموریت شاقی! و خب روزنامه ایران در این چند سال اخیر تلاشی قابل تقدیر در این عرصه انجام داده است و در سالهای آینده این مأموریت سختتر هم میشود. راستش دلیلی نمیبینم که وظیفه «ایران» در احیای امید را سادهتر از شرایط فعلی نشان دهد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
بخوان، ایران بخوان
-
«ایران» باید روزنامه مرجع باشد
-
بستری برای تربیت روزنامه نگاران جوان
-
درچارچوب منافع ملی مطالبات مردم را ببینیم
-
رسالت مطبوعات
-
روزنامهای پیشرو با حضور دو نسل زیر یک سقف
-
به روزنامه ایران عشقی عمیق دارم
-
نیاز دولت به یک رسانه بهعنوان سخنگو
-
راه دشوار «ایران»
-
چگونه امید را زنده نگه داریم اما متهم به سادهانگاری نشویم
اخبارایران آنلاین