سیدحسین قآانی
دبیر گروه اجتماعی
۲۶ سال از تولد و انتشار مستمر روزنامه ایران میگذرد آن هم در شرایطی که طی این سالها همانطور که اکثر روزنامهنگاران و فعالان مطبوعاتی واقفند برخی از نشریات و رسانهها بهدلایل مختلف علیالخصوص مشکلات اقتصادی و بحران مالی و... از ادامه فعالیت باز ماندند اما روزنامه کاغذی «ایران» در کنار سایر تولیدات و محصولات رسانهایاش توانست با رصد بموقع مشکلات، مدیریت کردن چالشها و غلبه بر بحرانهای پیش رو به حیات و انتشار خود ادامه دهد تا امروز بیستوششمین سالگرد تولدش را جشن بگیرد؛ البته نباید فراموش کرد که این اتفاق و دستاورد بزرگ از آغاز تأسیس تاکنون مرهون مدیریت حرفهای و نگاه دوراندیشانه سیاستگذاران روزنامه بوده است.
ناگفته نماند طی این سالها روزنامه ایران با تلاش و همت روزنامهنگاران پیشکسوت و کهنه کار در کنار نسل جوانی از خبرنگاران و نیروهای پرشور و خلاق توانست در مقایسه با برخی از روزنامههای داخلی و پرتیراژ بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین روزنامههای کشور متناسب با مأموریت و اهداف، اقتضائات روز جامعه و توجه مضاعف به ذائقه و نیازهای ذینفعانش نقشی بالنده، پرنشاط و امیدبخش برای مخاطبان این رسانه فراگیر داشته باشد.
همچنین روش و رویکرد حرفهای آن این امکان را فراهم کرد تا به عنوان یکی از رسانههای مرجع و مورد اعتماد جامعه تریبونی برای بیان دردها و مشکلات و بازتاب مطالبات گروههای مختلف و در نهایت صدای واقعی مردم باشد و در انعکاس و انتقال آن به مسئولان همراه دولت باشد.
با همه این اوصاف؛ در ایران ۱۴۰۰ روزنامه مردمی «ایران» باید با راهاندازی اتاق فکر و مروری بر دستاوردها و تجارب گذشته، نقشه راه و چشمانداز فردای ایران را طراحی و تدوین کند و اگر بخواهد در ادامه راه و تداوم فعالیتش بهعنوان یکی از بازیگران اصلی فضای رسانهای کشور نقشی اثرگذار در آینده داشته باشد باید وارد عرصههای نوین روزنامه نگاری شده و با بازنگری در مأموریتها، سیاستها و ساختارش چه بهلحاظ محتوایی و چه در بخش اجرایی متناسب با نیازهای جدید و توجه جدی به ذائقه و مطالبه مخاطبان و همچنین با بکارگیری و استفاده از فناوریهای جدید اطلاعاتی و ابزارهای نوین ارتباطی بخصوص شبکههای مجازی، اپلیکیشنها و... با چالش های دوران تغییر مواجه شود تا همچنان در تراز ملی و در صدر نگاه مردم و روزنامه اول ایران باشد. این اتفاق برای روزنامهای همچون «ایران» با داشتن گنجینهای از۲۶ سال تجربه ودانش و نیروهای ورزیده و کاردان و مهمتر از همه اقبال و حمایت مردمی دور از انتظار نیست. تولد این روزنامه دوست داشتنی را به همه همکاران «ایران» تبریک می گویم.
لذت همراهی مخاطبان در آخرین سالِ قرن
مهدی ملکی
دبیر گروه ورزشی
نوشتن از «ایران» یا نوشتن برای«ایران»؟ من ترجیح میدهم به جای نوشتن برای «ایران»، از «ایران» بنویسم. از جایی که همنام کشورم است و به همان اندازه به آن عِرق دارم و عشق میورزم.
جایی که برای من بیشتر از آنکه محل کار باشد، حکم دانشگاه را داشته و دارد. نعمت داشتن همکارانی کاربلد و باسواد از همان روزهای ابتدایی حضورم در تحریریه روزنامه ایران، مهمترین توشه من از سالهای سپری شده است.
در این سالها همانند اعضای یک خانواده بهنگام اتفاقات و رویدادهای تلخ از جمله حادثه پلاسکو، زلزله کرمانشاه، سیل در چند استان، سقوط هواپیمای اوکراینی و دهها اتفاق ریز و درشت دیگر ضمن پوشش، کنکاش و انعکاس جزء به جزء ماجرا، سعی کردیم در بخشهای مختلف تمامقد کنار مردم بایستیم و همان طور که هدفگذاری مؤسسین روزنامه از همان بدو تولدش در سال ۷۳ بود، روزنامهای برای تمام مردم ایران باشیم.
در این میان اتفاقات خوشایند و شیرینی هم وجود داشت که باعث شد همدلی و پیوند بین مردم بیش از پیش شکل بگیرد و مایه غرور شود.
برای این مهم کافی است همین دو سال و چند ماه پیش را به یاد بیاوریم؛ جامجهانی ۲۰۱۸ روسیه و نمایش درخشان تیم ملی فوتبال تحت هدایت کارلوس کیروش. شبهایی که همهمان با یک رؤیا چشمهایمان را بستیم و صبح برای تحقق آن رؤیا دعا کردیم و برای ملیپوشان انرژی مثبت فرستادیم؛ رؤیایی که تا واپسین دقایق آخرین دیدار تیم ملی مقابل پرتغال از بین نرفت و چون موجودی زنده نفس میکشید!
حس و حال آن شبها فراموش شدنی نیست. زمانی که بسیاری از مردم دور هم جمع شدند و به صورت خانوادگی از نمایشگری بزرگ در ورزشگاه آزادی یا چند سینمای منتخب، تلاش و نمایش شاگردان کیروش مقابل غولهای فوتبال جهان را به نظاره نشستند.
بخش ورزشی به عنوان حوزهای پرمخاطب و مردمپسند از همان شماره نخست صاحب جایگاه ویژهای در روزنامه ایران بوده و نگاهی گذرا به صفحه یک همان شماره مؤید این موضوع است. این نگاه طی سالیان متمادی و بهرغم تغییرات در سطح سردبیری، دبیر و خبرنگاران همواره حفظ شده و کمتر شاهد فراز و نشیب یا شکل سینوسی در توجه به این مهم بودهایم.
همین موضوع نشان میدهد که گروه ورزشی همپای دیگر گروهها و حوزههای محوری چون سیاسی و اجتماعی چه مسئولیت خطیر و سنگینی برعهده دارد و باید پاسخگوی نیازهای خیل مخاطبان باشد. از سویی حضور اساتید و بزرگانی چون مرحوم پرویز زاهدی بزرگوار (روحش شاد و قرین رحمت) به عنوان دبیر گروه ورزشی، مؤید جایگاه این حوزه در روزنامه است و حالا من سالهاست که میراثدار تلاش، دانش و نگاه ژورنالیستی آن عزیز از دست رفته هستم و موظفم بخوبی و درستی از آن محافظت و به جایگزین خود تحویل دهم.
بنابراین همواره با در نظر گرفتن این موضوع مهم سعی کردم هر روز به همراه همکاران پرتلاش و کاربلدم در گروه ورزشی محصولی قابل و درخور نام و شأن روزنامه ایران و مخاطبان ریزبین آن تولید و ارائه دهم. با این امید که توانسته باشم نمره قبولی از مخاطبان ارزشمند بگیرم، در آستانه ورود به بیست وهفتمین سالروز تأسیس روزنامه ایران به عنوان عضو کوچکی از این خانواده بزرگ میگویم؛ «همچنان بخوان و همچنان «ایران» بخوان.»
در آخرین سالِ قرن، یک چیز هیچ تغییری نکرده و همچنان همراهی مردم و مخاطبان با روزنامه جزو زیباترین و بهترین لذتهاست.
معجزات روزنامه در عصر دیجیتال
ندا انتظامی
دبیر گروه فرهنگی
آیا روزنامه زنده است؟ یا به پایان نشریات کاغذی رسیدهایم؟ آیا فقط کرونا باعث شده که مخاطبان روزنامه ریزش کنند و به دنیای مجازی و موبایل و تبلت پناه ببرند و اخبار را از کانالهای بیشمار پیگیری کنند؟ به هر حال باید بپذیریم که از دوران خوش و تأثیرگذار روزنامه دور شدهایم. روزگاری که هر روز در هر خانه روزنامهای بود و صبح هر فرد با خرید روزنامهای همسو با تفکرش شروع میشد. از آن روزگار دوستداشتنی دور شدهایم و روزگار جدیدی شروع شده؛ عصر رسانههای اینترنتی. تغییر مطبوعات کاغذی به نشریات آنلاین رویدادی ناگزیر است و نمونه آن را در روزنامه ایران هم شاهد هستیم؛ کانال روزنامه، سایت روزنامه ایران، ایران عصر، رادیو ایران 20، استودیو خبر ایران همه این تغییرات بنا به سلیقه مخاطب ایجاد شده است.
اما با این حال مردم همچنان روزنامه میخوانند. گواه این ادعا تماسهای تلفنی مخاطبانی است که از خواندن یک مطلب سر ذوق آمدهاند یا خوانندگانی که نسبت به نقد یا گزارش منتشر شده در روزنامه انتقاد دارند. البته مخاطبانی داریم که با دیدن یک اشتباه در تاریخ تولد یا درگذشت هنرمندی تذکرشان را برایمان مکتوب میکنند، با دستخط خودشان نقد شعر میفرستند و حتی پیگیر هستند که آن را چاپ کنیم و از شرایط چاپ و حقالتحریر میپرسند. هنرمندانی که با خواندن یادداشت یک هنرمند دیگر از ما تلفن دوست قدیمی خود را میخواهند و اینگونه دوست گمشده خود را پیدا میکنند. اینها همه از معجزات روزنامه است، آن هم در عصری که روزنامهخواندن کم شده و فضای مجازی در حال پیروزی است. همین دلخوشیهاست که به ما روزنامهنگارانی که در این دوران با چنگ و دندان به کاری که دوست داریم چسبیدهایم انرژی میدهد و باور میکنیم که روزنامه همچنان زنده است و مخاطب دارد.
فرناز قلعه دار
دبیر گروه حوادث
رسم است که در سالروز تولد بهترین اتفاقات را برای آن فرد آرزو میکنیم؛ آرزوی سلامتی، طول عمر و عاقبت به خیری، امروز هم سالگرد تولد «ایران» است.
در واقع بهتر است بگویم سالگرد تأسیس روزنامه «ایران» روزنامهای که نامش برگرفته از وطن عزیزمان است و همچون این مرز پر گهر که روزهای سخت و سالهای پر التهابی را تجربه کرده او نیز از بدو تولد تا به امروز که در آستانه 27 سالگی قرار دارد با وجود فراز و نشیبهای فراوان همانند جوانی پر غرور و قدرتمند هرگز از حرکت نایستاده و با طی کردن مراحل رشد و تکامل به مؤسسهای فرهنگی - مطبوعاتی با کارنامهای پرافتخار تبدیل شده است و هنوز هم امیدهای زیادی به آیندهای روشن و پرفروغ دارد. البته در این میان نباید از تلاش و حمایت مدیران و مسئولانی که دلسوزانه همانند پدری مهربان حامی این روزنامه و کارکنانش بودند، غافل ماند و البته از خبرنگارانی که اساسیترین رکن بقا و اعتلای یک روزنامه هستند نیز باید به نیکی یاد کرد چرا که همگان بی تردید به این موضوع اذعان و اعتقاد دارند که اگر خبرنگاران رسالت و وظیفه خود را به درستی انجام ندهند، روزنامه بقا و حیاتی نخواهد داشت. هر چند با گذشت سالها، زندگی و بالطبع اطلاعرسانی به سمت آنلاین شدن قدم برداشته و آدمها به فضای مجازی و دریافت اخبار به شکل مختصر عادت کردهاند، اما هنوز هم بی شمارند افرادی که لذت ورق زدن روزنامه و خواندن مطالب مفصل و متنوع آن را همراه با نوشیدن یک فنجان چای به چشم دوختن به صفحه مانیتور تلفن همراه و خواندن اخبار کوتاه و البته گاه غیرموثق ترجیح میدهند و بی تردید خبرنگاران روزنامهها نیز به عشق همین افراد و برای ارائه اخبار و مطالب صحیح و مفید، جسورانه و خستگی ناپذیر قلم خواهند زد.
ادامه از صفحه اول
عصر روزنامهنگاری کاغذی هنوز به پایان نرسیده است و اینکه روزگار، روزگارِ روزنامهنگاری دیجیتال است سخنی دیگر. روزنامهنگاری و روزنامه کاغذی از نفس نمیافتد. چرا که همچنان فرزند زمانه خود است، هر چند رو به زوال باشد. روزنامه باید خود را با مدیومهای تازه، زنده کند و زنده نگاه دارد. امروز روزنامهنگاران چند مهارتی و روزنامهنگاری چند پلتفرمی در دستور کار است. روزنامهنگاران امروزِ دنیا هم همینطور هستند. امروز در لندن و واشنگتن (البته اصلاً نباید خود را با آنها مقایسه کنیم به هزار و یک دلیل)هم شاید روزنامههای چاپی اقبال خوبی نداشته باشند اما باید بپذیریم که آنان با استفاده از تمام فرمتها و مدیومهای جدید و روزآمد کردن اتاقهای خبر خود نه مخاطبان سابق که کاربران جدیدی را هم به آمار مخاطبان خود اضافه کردهاند و همچنان مؤثر و جریانسازند. (نگاه کنیم به ماجراهای انتخابات امریکا و رویدادهای برگزیت و حوادث کرونایی در اروپا و...)
این رسم ما روزنامهنگاران است؛ بر گذشته افسوس میخوریم، انگار با خود عهد کردهایم از هر باب و بیتی که بگوییم، آخرالامر به اینجا برگردیم که روزنامهنگاری و روزنامهداری به پایان راه خود رسیده است. هر سطری که مینویسیم، چه درسیاهیهایش چه در سپیدیهایش و چه در میان سطورش و چه پشت میز و روی کاغذ و تلفن، به عینه این حس را با خود داریم. ما باید از هر نغمهای که سخن آغاز میکنیم، آن را با مایه روزنامهنگاری نوین به پایان بریم. روزنامهنگاری همواره مدرن بوده است؛ چون با خبر سر و کار دارد. ما مدیومها را عوض میکنیم. ما بازنشسته نیستیم اما بازایستادهایم. این را استاد یونس شکرخواه روزی که زمان و زمینه،او را اسمی ونه رسمی بازنشسته خواندند، گفت. استادِ من درست میگوید. روزنامهنگاری امروز در ایران بازایستاده است، مگر در تحریریه ما پیر حادثهنویسی همچنان نمینویسد، مگر بهروزبهزادی همچنان سردبیری نمیکند، همین استاد شکرخواه مگر وقتی به قول خودش «خانه کوچکش» در همشهریآنلاین را ترک گفت، به خانه بزرگی چون عرصههای ارتباطی نرفت و درس و تجربه و آموزش روزنامهنگاری را به سنتی دیگر و روشی نوینتر به ما نیاموخت. مگرمرد شیکپوش و خوش سخن، فریدون صدیقی روزنامهنویسی را از خانه ادامه نمیدهد. حافظه روزنامهنگاری ایران استاد سید فرید قاسمی همچنان از برگهای زرد و خاک خورده مطبوعات عصر مشروطه سوژه بیرون نمیکشد. مگر دکتر نمکدوست؛ دکتر فرقانی، دکتر خانیکی نوشتن و خواندن را هنوز نمیآموزند. اما میتوان با استفاده از شبکههای اجتماعی، فناوریهای ارتباطی و با استفاده از ظرفیتهای «وب ۱» و «وب ۲» پیش بیفتیم. معنای این پیشافتادن هم این است که در کار رسانهای، باید سوژهمحوری داشت. ما روزنامهنگاران بویژه ما اهالی «ایران» در آغاز قرنی تازه و سالی دیگر باید به سه مؤلفه «تولید محتوا» چه چاپی چه آنلاین و تصویری، «بستهبندی» چه در کیوسک و چه در پلتفرمهای اجتماعی و «مخاطب» توجه و تمرکز نماییم. ما در «ایران» جدید باید بهصورت همگرا وهمافزا بر تقویت این سه عنصر بکوشیم و حرکت کنیم. ما در سال 1400 باید وفادارانه با شعار اولیه تأسیس «ایران» عهد ببندیم که این شعار را روزآمدتر و نوتر کنیم: «ایران» بخوان و«ایرانبخوان» و «ایرانببین».
خوانندگان عزیز، روزنامه ایران دورهای جدید را آغاز میکند؛ میخواهیم ماندگارتر بمانیم. با همراهی شما (چه خوانندگان سنتی و کاغذی ما چه مخاطبان آنلاین و اینترنتی ما) سپاس بیدریغمان را تقدیم میکنیم و میخواهیم همچنان ما را از همراهی و اعتمادتان بیبهره نسازید.
و آخر سخن ، ضمن تشکر از مخاطبان که بزرگترین مشوقان ما بودهاند، از همکارانم در تحریریه که بالندگی روزنامه برآمده از تلاش یکایک آنان است، سپاسگزاری میکنم. در ضمن گروههای حروفچینی، ویرایش و صفحهآرایی روزنامه که نیروهای بسیار حرفهای هستند، در زنجیره کار، وظیفهای بس مهم برعهده دارند که سپاس از آنان وظیفه من و همکارانم در تحریریه خواهد بود.همچنین سایر نیروهای روزنامه که امور آگهی، چاپ، توزیع، اداری، حسابداری و خدمات را برعهده دارند، در این چرخه به آن اندازه مؤثرند که باید گفت محصول تولیدی ما حاصل تلاش همگی آنان است. به زبانی دیگر هر یک در جای خود از نیروهای حرفهای «ایران» هستند.
ابراهیم بهشتی
دبیر گروه سیاسی
از بهمن ماه سال 73 در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی که اولین شماره روزنامه ایران نوید داد: «به میان شما آمدیم» تا بهمن 99 جامعه ایران رویدادها و تحولات مختلفی را سپری کرده است. روزنامه ایران به عنوان یک رسانه مکتوب در طول این سالها روایتگر این رویدادها، فراز و فرودها، اشکها و لبخندها، شکستها و موفقیتها بوده است. انصاف و اخلاق حکم میکند قدردان تلاشهای سابقون باشیم که در گذر ایام به وسع خود نهال «ایران» را مستحکمتر کردهاند.
بیراه نیست اگر گفته شود سالی که گذشت، عرصه اطلاعرسانی و فعالیت رسانهها را همچون همه حوزهها دستخوش تغییراتی کرد. اگرچه قبل از همهگیری ویروس کرونا و در اوج میدانداری شبکههای اجتماعی زمزمههایی کم و بیش شنیده میشد که ساز خداحافظی قریبالوقوع با رسانه مکتوب را باید کوک کرد، حالا اما یک سال تجربه فعالیت متفاوت در دوره دورکاری و قرنطینه شاید آن زمزمههای سابق را تقویت کرده باشد. فارغ از آنکه زمان قطعی این خداحافظی و کموکیف آن چگونه خواهد بود، اندیشیدن به این مهم و تدبیر درباره تداوم رسالت رسانهای در قالبهای جدید و ارتباط با مخاطب از کانالهای نو ضرورتی انکارناپذیر است. اتفاق مبارکی که در مؤسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران شروع شده و در حقیقت این مؤسسه مهیای انتقال به فضاهای جدیدی از اطلاعرسانی، تحلیل و نقادی است. پایگاه اطلاعرسانی «ایران آنلاین»، صفحه رسمی در شبکه اجتماعی توئیتر، کانال تلگرامی، روزنامه اینترنتی «ایران عصر» و پادکست «رادیو بیست» اگر چه امروز هر کدام همراهان روزنامه ایران هستند، اما هر کدام به تنهایی این ظرفیت را دارند که در آینده در قامت یک رسانه مستقل یا تکمیل کننده همدیگر ایفای نقش کنند. در حقیقت تدبیر مدیران مؤسسه در دوره متأخر و البته همکاران روزنامهنگار در هر کدام از بخشهای یاد شده را باید در حکم دوراندیشی و آیندهنگری آنها یا اصطلاحاً «باقیات صالحات» دانست که مؤسسه ایران را در ورود جدیتر به عرصههای جدیدتر رسانهای یک گام جلوتر انداخته و مهیاتر کرده است.
منصور بیطرف
دبیر گروه اقتصادی
سال 1373، دولت وقت به ریاست هاشمی رفسنجانی از سوی دو گروه چپ و راست، بالاتفاق، مورد هجمه قرار گرفته بود. گروه چپ با شعار عدالتخواهی در عرصه سیاست میتاخت و گروه راست با شعار ناکارآمدی دولت، منتقد دولت شده بود. رسانههای این دو گروه هر روز صبح یا عصر، افکار عمومی را تغذیه میکردند. در این میان جای رسانهای که بتواند حامی دولت باشد و بهعنوان چشموگوش و زبان دولت کار کند، خالی بود.
بهمن ماه سال 1373، این رسانه با نام «ایران» متولد شد.
«ایران» رسانهای بود که حامی دولت بود و بهاسم روزنامه دولت منتشر میشد. اما حامی بیقیدوشرط نبود. رسانه بالغی بود که در وقت خود منتقد مصلح دولت هم میشد. از اینرو با تولد «ایران» افراد یا منتقدان مصلحی که نمیخواستند در این یا آن جناح قرار بگیرند، روبه سوی «ایران» آوردند و با راهکارهای خود سیاستهای دولت را تصحیح میکردند، این کارکرد عملاً در دولت بعد به ریاست خاتمی هم ادامه یافت، به طوری که حتی صدای برخی از دولتمردان وقت که تاب هیچانتقادی را نداشتند درآورد و گلایه پیش رئیسدولت بردند. دکتر ستاریفر که در آن زمان ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی را داشت بعداز پایان کار دولت به من گفت که خاتمی او را مأمور بررسی این کار کرد اما او (ستاریفر) با این دلیل که انتقاد را بهتر است از دوستان خود شنید تا دشمنان، رئیس وقت دولت را قانع کرد که «ایران» بهکار خود ادامه دهد.
در واقع در دوران پرشکوه «ایران» چهاز لحاظ تیراژ و چهاز لحاظ تأثیرگذاری، زمانی بود که «مرجع» خبر و گزارش شده بود و بهتر است دستاورد آن دوران را حفظ و احیا کرد.
اگر در آن دوران کسی میخواست موضع دولت را درباره موضوعی بداند روبه «ایران» میآورد. اگر کسی میخواست انتقاد مصلحانه به دولت بکند، رو به «ایران» میآورد و اگر کسی میخواست از موضع دولت حمایت عالمانه و منطقی هم بکند روبه «ایران» میآورد. در واقع «ایران» برای همه ایران بود.
مینو مؤمنی
دبیر گروه فناوری
وقتی عمر روزنامهها در کشور به دلایل مختلف گاهی به سال هم نمیرسد و حتی در مقطعی که به دوران تعطیلی فلهای روزنامهها معروف بود یک روزنامه، عمری یک روزه را در کارنامه خود به ثبت رساند، حس خوبی است که تولد 26 سالگی یک روزنامه را میتوان شاهد بود. روزنامه «ایران» از نگاه من به قطاری شبیه است که دولت مستقر، ریلهای آن را جاگذاری میکند و طبیعت هر قطاری این است که در طی حرکت، مسافرانی سوار و پیاده میشوند و من به عنوان مسافر قطار دولت «تدبیر و امید» آرام آرام به ایستگاه پایانی نزدیک میشوم و همیشه پایان راه بهترین زمان برای مرور سفر است.
وقتی شهریور 92 سفرم را با این قطار بشدت پر مسافر آغاز و در کوپه فناوری مستقر شدم.
میدانستم روزنامهنگاران بخش خصوصی، سالهاست مظلومانه قلم میزنند بی آنکه آیندهای برای آنها ترسیم شده باشد. چرا که بسیاری از همکاران خبرنگارانم در بخش خصوصی، تجربه دو دهه فعالیت در مطبوعات را دارند اما اگر از آنها بپرسید میبینید مجموع سالهایی که کارفرما برای آنها بیمه پرداخت کرده به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. یعنی خانه روزنامهنگار جماعت حداقل در بخش خصوصی بر حباب آبی ساخته شده است.
اما آنچه روزنامه ایران را از دیگر رسانهها متمایز میکند، تأکید بر حمایت کامل از حق و حقوق خبرنگاران است به همین دلیل شاهد هستیم خبرنگارانی که از روزهای ابتدای شکلگیری این روزنامه در آن مشغول به کار بودند، امروز بسیاری از آنها با فراق بال دوران بازنشستگی خود را سپری میکنند و یا اگر هنوز مشغول به کارند، دغدغهای برای آن دوران ندارند.
بازنشستگی یک حق طبیعی است که به ناحق از بخش خصوصی سلب شده است و امید است روزی نه چندان دور این حق مسلم شامل حال همه خبرنگاران این مرز و بوم شود.
به هرحال همسفری با قطار روزنامه ایران در دل خود تلخ و شیرینیهای بسیاری به همراه داشت. اما برای من شیرینترین تجربه کاری، استقرار صد درصدی فناوری در روزنامه ایران از سوی سردبیری و حمایت مدیران بالادستی در اوج همهگیری کرونا بود. شاید به جرأت بتوان قسم خورد «ایران» تنها روزنامهای است که توانسته در یک مقطع چند ماهه برای تضمین سلامت پرسنل، بالای 90 درصد را دورکار کند بدون آنکه وقفهای در انتشار روزنامه شکل بگیرد و این مهم تحقق نمییافت جز اینکه زیرساختهای ارتباطی برای دورکاری فراهم باشد.
جز اینکه قدرت فناوری را باور داشت و خوشبختانه این قسمت ماجرا برای مدیران روزنامه ایران باورپذیر بود، از نگاه من در تلخی کرونا، این تجربه شیرین ستودنی است و امید آنکه وقتی قطار روزنامه ایران در دولت تدبیر و امید به ایستگاه پایانی رسید و مسافران جدید ساکن شدند، از این تجربهها همچنان برای توسعه و الگوسازی یک رسانه شاخص استفاده کنند. من از موفقیت «ایران» با هر تیمی خوشحال خواهم بود چراکه باید پذیرفت «ایران» متعلق به تمامی ایرانیان است.