آیا ایرانیها در ماه یک ساعت روزنامه میخوانند؟
آمارهایی از مصرف فرهنگی و رسانهای خانوارهای ایرانی
ونوس بهنود
دبیر تحریریه
vbehnood@gmail.com
از زمانی که اولین روزنامه کشور با عنوان «کاغذ اخبار» در سال 1837 میلادی منتشر شد تا به امروز، ایرانیها از روزنامهخوانی دست نکشیدهاند اما آیا این عادت رو به تقلیل است؟
گروهی معتقدند رسانههای نوین موجب شده روزنامه به سختی به حیات خود ادامه دهد. حتی اگر قیمت تمام شده اینترنت مصرفی بیشتر از هزینه خرید روزنامه باشد، ترجیح مردم استفاده از شبکههای اجتماعی است. اما آیا آمارها این موضوع را تأیید میکند؟ واقعیت این است که هر چند رسانههای دیگر بروز و ظهور داشته اما همچنان روزنامه خوانده میشود. روزنامهها میگویند روی فروش در دکه چندان حساب نمیکنند و میگویند آنطور که باید
هزینه – درآمد مطلوبی نیز ندارند. در عین حال این موضوع که مصداق پذیرش رقیب در میدان است به منزله ادامه نشر روزنامه نیز است. از سویی یکی از واقعیتهای فرهنگی جامعه این است که حتی اگر دکههای مطبوعاتی بخش عمدهای از چیدمان خود را چیپس و پفک و سیگار کرده باشند و حتی اگر شبکههای اجتماعی بخش قابل توجهی از بستر رسانهای مردم باشد، اما همچنان روزنامه زنده است و در واقعیت نیز دیده میشود که به صورت کامل از سبد خرید خانوار حذف نشده است. شاید رژیم مصرف آن به جای همهگیری مربوط به گروههای خاصی از جامعه بویژه سالمندان و اهالی مطالعه محدود شده باشد اما همچنان روزنامه خوانده میشود. این خوانش فارغ از سمت و سوی فکری روزنامه است و تا به امروز هیچ روزنامه چپ یا راست با وابسته به نهادی اعلام ورشکستگی و کنارهگیری نکرده است.
بر اساس یک قاعده کلی و کاملاً ملموس هیچگاه یک رسانه نمیتواند رسانه قبل از خود را به صورت کامل از بین برده و جایگزین آن شود. قدیمیترین رسانه جمعی حتی قبل از شکلگیری تلویزیون و رادیو نیز روزنامه بوده و همچنان که خبرهای مربوط به رسانه بعد در رسانه ماقبل خود منتشر میشود، روزنامهها نیز از رسانههای نوین میگویند و مشتریان خود را نیز دارند. ممکن است علمداری یک رسانه با افتوخیز همراه شود اما رسانهها در اتمسفری که میسازند حتی شده با تنفسی سنگین به حیات خود ادامه میدهند. روزنامه هم از این قاعده خارج نیست. آمارهایی که مرکز آمار ایران برای سال 1400 منتشر کرده حاوی نکات قابل تأملی از سلیقه رسانهای مردم ایران است.
این آمارها میگوید که سرانه حضور ایرانیها در شبکههای اجتماعی یک ساعت و 32 دقیقه در روز و سرانه مطالعه روزنامه یک ساعت و 23 دقیقه در ماه است. این مطالعات که برای افراد 15 سال به بالا انجام شده است، زمانی قابل توجه است که بر اساس یافتههای مرکز آمار، دسترسی به اینترنت و گوشی همراه در بین ایرانیها با افزایش همراه است.
از سال 96 تا 99، تعداد مشترکان اینترنت پهن باند ثابت از ۹ میلیون و ۷۸۵ هزار و ۵۴۱ نفر به ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار و ۵۰ نفر افزایش یافته است. تعداد مشترکان پهن باند سیار نیز از ۵۳ میلیون و ۲۴۴ هزار و ۴۵۴ نفر به ۸۴ میلیون و ۱۹۶ هزار و ۸۲۸ نفر افزایش دارد.
در واقع دولت ناگزیر به تأمین زیرساخت فناوریهای جدید شده است و امروز تقریباً اغلب منازل یا ساکنان آنها از اینترنت برخوردار هستند. بنابراین باید نتیجه گرفت که گرایش به کسب خبر و معلومات در شبکههای اجتماعی بیش از روزنامهها است اما همچنان روزنامه رکنی از ابزارهای رسانهای محسوب میشود.
اما آیا این آمارها منطبق با واقعیت جامعه است؟ مرکز آمار مدعی است که مبنای آماری کشور است و کارشناسان تمامی استنادات خود را بر اساس آمار احصایی آن قرار میدهند. شاید به نظر میرسد که فاصله نزدیک روزنامهخوانی و حضور در شبکههای اجتماعی چندان منطبق با جامعه نیست و ایرانیها بیش از آنچه این آمارها مدعی است در شبکههای اجتماعی حضور دارند و بسیار کمتر از آنچه اعلام شده، روزنامه میخوانند.
بر اساس آمار ارائه شده از سوی این مرکز در سال 99، 65.2 درصد از افراد جامعه (15 سال و بیشتر) عضو شبکههای اجتماعی هستند. بیشترین میزان عضویت با 88.5 درصد مربوط به واتسآپ، اینستاگرام با 68.3 درصد و تلگرام با 66.2 درصد است. این درصدها نشان میدهد تعداد قابل توجهی از کاربران در هر سه شبکه اجتماعی عضو بوده و از هر سه استفاده میکنند.
در مقایسه علتهای حضور در شبکههای اجتماعی بیشترین میزان گذران وقت هم مربوط به فعالیتهای سرگرمی، فرهنگی و ورزشی بوده است. بطوریکه نسل جوان و نوجوانان در ظاهر بیش از هر موضوع دیگری برای سرگرمی و مد به شبکههای اجتماعی مراجعه میکنند. ادعایی که البته نیازمند مطالعه است. از طرفی علت استفاده از رسانه به فراخور شرایط مقطعی ممکن است با تغییر مواجه شود. تا جایی که به عنوان مثال اخبار یا رویدادهای خاص میتواند در مقاطعی بیشترین بازدید را در رسانهها داشته باشد.
با توجه به واقعیتهایی که این اعداد و ارقام نشان میدهند روزنامهها برای کسب سهم مطالعه و حفظ مشتریان خود لازم است که به اقتضائات روز جامعه توجه داشته باشند. ایرانیانی که عموماً در شبکههای اجتماعی عضویت دارند با توجه به آمارها با اختلاف فاحش و اعداد بسیار کمتری در شبکههای اجتماعی داخلی عضو هستند. سروش 4،6 درصد، ایتا 3،7 درصد و ایمو 3،6 درصد از کاربران شبکههای اجتماعی را از آن خود ساخته است. این موضوع نیز نشان میدهد با وجود اپلیکیشنهای داخلی، ارتباطگیری برای کسب خبر و بویژه انجام کارها با ابزارهای مختلف از جمله روزنامهها انجام میشود.
اما بیشترین میزان موفقیت روزنامهها به مانند سایر رسانهها اخبار و معلومات منحصر بهفرد ارائه شده به کاربر است. در واقع بیش از آنکه نام، برای روزنامهای به برند تبدیل شود، این اخبار و روزنامهنگاران هستند که میتوانند نامآوری یک روزنامه را رقم بزنند.
رژیم مصرف رسانهای نشان میدهد، با وجود صفحات مجازی که رنگ و لعاب بیشتری دارد، این کاغذهای روزنامه است که همچنان حس و حال خوب خواندن را به ما القا میکند.
موانع مقابله با تنش آب
راهی جز شیرین سازی نداریم؟
فقر منابع آبی و کمبود قابل توجه آن در حالی مطرح میشود که کارشناسان میگویند ضرورت مقابله با تنش آبی روی آوردن به شیوههای جدید تأمین است. در حال حاضر کشور با مسائل جدی مثل خشک شدن دریاچهها، رودخانهها و تالابها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب کیفیت آب، فرسایش خاک، بیابانزایی و طوفانهای گرد و غبار مواجه است. برای رفع این معضل، روش نمکزدایی آب، از مهمترین و کاربردیترین روشهای تأمین آب برای مناطقی است که به آب دریاها دسترسی دارند.
خلیل بهبهانی، مدیرعامل بخش پروژههای سرمایهگذاری در صنعت آب مپنا معتقد است وضعیت ایران به گونهای است که یکی از راهکارهای اصلی پیش رو، تأمین فیزیکی آب از طریق شیرینسازی است.
او البته مهمترین چالش و مانع توسعه این بخش را نه موانع تکنولوژیکی، که موانع سیاستگذاری میداند. به گفته او قیمتگذاری آب توسط دولت، بخش خصوصی و خود دولت را در روی آوردن هرچه سریعتر به حوزه شیرینسازی مردد کرده است.
به گفته بهبهانی، ایران ما کشوری خشک در منطقهای خشک است. میزان بارندگی سالانه ما به طور میانگین 243 میلیمتر است. این میزان یک سوم میانگین جهانی است و پراکندگی آن نیز در سطح کشور نامتوازن است. به این معنا که یک سوم کشور 1000 میلیمتر بارندگی دارد، در حالی که میزان بارندگی در حوضه آبریز شرق کشور 148 میلیمتر است.
مدتی است که جدال بر سر آب در منطقه خاورمیانه شروع شده و همه پذیرفتهایم که آب، بحثی راهبردی یا یکی از مجموعه فعالیتهای راهبردی است که میتواند برای بنگاههای مرتبط در آینده سودده باشد.
به نظر میرسد ما در این زمینه تأخیر هم داشتهایم. چراکه باید اوایل دهه 80 به این بحث ورود میکردیم و الان در حال برداشت محصول بودیم، نه طرح مسأله.
میتوان مواد کمیاب از آب دریا استحصال کرد
مدیرعامل بخش پروژههای سرمایهگذاری در صنعت آب مپنا افزود: نکته دیگر این است که ما در کشور نیاز مبرمی به همبست مدیریتی آب داریم. این مسائل را مطرح کردم که روشن کنم دغدغه مپنا بهعنوان یک بنگاه چیست و چگونه به مسأله آب در سبد کسب و کار خود نگاه میکند.باید بگویم در کنار راهکارهایی که در بخش بهرهوری مصرف و مدیریت تقاضای آب لازم است صورت پذیرد، استفاده از منابع آب نامتعارف از جمله نمکزدایی و تصفیه و بازچرخانی پساب نیز اجتنابناپذیر است. یعنی نپرداختن به این تکنولوژی نوعی کم کاری محسوب میشود. در واقع باید گفت شیرینسازی آب یکی از پاسخها به کمبود فیزیکی آب است. آب یکی از محورهای مؤثر در خلق آینده است که فراتر از مباحث تکنولوژی و مسائل اجرایی این صنعت است.
وی متذکر شد: تخمین زده میشود که 90 درصد مصرف آب ما در بخش کشاورزی، حدود 2 درصد صنعتی و 8درصد بهداشتی و شرب است. این اعداد به ما نشان میدهند که باید دو مؤلفه مصرف و تولید را در نظر داشته باشیم. مپنا با توجه به تجاربی که در حوزه فناوری داشته، زمینهای را ایجاد کرده که در صنعت آب هم که صنعتی ظاهراً سادهتر از توربین، ژنراتور، سیستمهای کنترل و بویلر است، راحتتر دانش فنی خود را پیادهسازی کند و حتی خالق تکنولوژی هم بشود.
بهبهانی تصریح کرد: ما از 8 واحد آبی که از دریا میگیریم یک واحد را شیرین میکنیم و 7 واحد مابقی را با رعایت الزامات محیط زیست از جمله میزان افزایش شوری و افزایش دمای آب در محل تخلیه به دریا برمیگردانیم. در دراز مدت اکوسیستم تحت تأثیر قرار میگیرد و کسی منکر آثار و تبعات آن نیست. معمولاً پیشرفتهای تکنولوژیکی میتوانند این نقایص را تا حد مقبولی برطرف کنند. دوم اینکه آثار دریاهای آزاد میتوانند تبعات این مسأله را تا حدودی تحملپذیر نمایند و سوم اینکه میتوان با فرآوری آب برگشتی وایجاد محصولات جانبی بخش عمدهای از این معضل را مدیریت کرد. نکته مهمتر این است که هم اکنون کشورهای حاشیه خلیج فارس برعکس ما از این تکنولوژی استفاده میکنند. اگر قرار باشد تصمیمی در سطح بینالمللی کمتر یا بهتر استفاده شود، میتوان گفت این حالت ایدهآل است. اما وقتی همسایگان ما مدام از این میدان مشترک استفاده میکنند و ما از بیآبی رنج میبریم آن وقت سؤال شما جای تأمل بیشتری دارد.
ضمن اینکه پساب صنعتی و آلایندههای بسیاری از صنایعی که همین حالا در حال فعالیت هستند بسیار بیشتر از این باقی مانده آب شور محیط زیست را آلوده میکند.
وی تأکید کرد: ما کارهای زیادی در بخش مدیریت مصرف باید انجام بدهیم که تبعات بیآبی را مدیریت کنیم اما در مپنا حتی پیشنهاد بهتری داریم. ما میگوییم این آب شوری که باید به دریا برگشت داده شود، میتواند بهعنوان ماده اولیه محصولات و استحصال عناصر کمیاب مورد استفاده قرار بگیرد.استحصال نمکها و عناصر کمیابی مثل لیتیوم یا استحصال سود سوزآور یا کلر که با الکترولیز آب میتوانند تولید شوند و ما بهدنبال آن عناصر و محصولات هم هستیم.
نحوه فروش آب توجیه اقتصادی ندارد
مدیرعامل بخش پروژههای سرمایهگذاری در صنعت آب مپنا تأکید دارد که نکته اصلی اقتصاد صنعت آب است، با وجود تمام مشکلاتی که در بحث آب داریم آب درحال حاضر چنان ارزان به دست مصرفکننده میرسد که برای هیچ سرمایهگذاری فعالیت در این حوزه توجیه اقتصادی ندارد. دولت هم در پروژههای عمرانی خود با محدودیتهایی در این بخش مواجه است علاوهبر آن انگیزه لازم هم برای بخش خصوصی وجود ندارد و مجموعه این عوامل تبدیل به مهمترین چالش بخش آب شده است.
بهبهانی متذکر شد: این یک فرمول کلی است شما وقتی قیمت زیرساختها یا حاملهای انرژی را پایین به دست مصرفکننده میرسانید به او این پیام را دادهاید که هر چه دلت میخواهد مصرف کن یا بهتر بگویم اسراف کن! تولیدکننده هم ترجیح میدهد در بازاری فعالیت کند که بازدهی مناسبی داشته باشد.موضوع دوم نوع نگاه مدیریتی در بحث آب است. به این معنا که در تأمین آب هیچ مسئولی نداریم. وزارت نیرو خود را مسئول تولید و توزیع برق میداند اما در بحث آب تنها تقسیمکننده است، مسئولیت تأمین و تولید ندارد.مشکلات ما به بخش مدیریتی و یکپارچه نبودن نظام مدیریتی کشور و اقتصاد آب برمیگردد. اما در تولید و بهرهبرداری آب شیرینکن مشکلی نداریم.
وی با بیان اینکه ظرفیت آب شیرینکنهای ما در ایران حدود 600 هزار متر مکعب در روز است، ادامه داد: این عدد کم است و همه هم میدانیم که جواب نیاز ما را نمیدهد. از طرفی ماده 36 برنامه ششم توسعه، وزارت نیرو را ملزم کرده که 30 درصد آب مورد نیاز شهرهای ساحلی را از طریق شیرینسازی تأمین کند.راهی جز شیرینسازی وجود ندارد. این الزام و اجبار ما در آینده است و چارهای جز رفتن به این سمت نیست. اینکه الان مناظره راه بیندازیم که شیرینسازی خوب است یا نه متعلق به دهه 60 میلادی بود. بنابراین امیدوارم الزام توسعه این صنعت بخوبی درک شود و در دهه پیش رو بخش نرم این صنعت مثل مدیریت و بهبود اقتصاد صنعت آب، سیاستگذاریها، قوانین و مقررات، قراردادها، بستههای تسهیلات مالی تسهیلگر این صنعت شوند، زیرا افق امروز ما برای 10 ساله پیش رو تأمل برانگیز و تا حدودی رعبآفرین است.