ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان حج:
ایستادگی ملت ایران مقابل امریکا حقیقتی جذاب برای دنیا است
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز (دوشنبه) در دیدار مسئولان حج، بهرهگیری از فرصت حج برای رساندن سخن نو جمهوری اسلامی به دنیا یعنی الگوی مردمسالاری دینی را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: ایستادگی جمهوری اسلامی ایران مقابل امریکا و زیر بار زور نرفتن ملت ایران، حقیقتی جذاب برای دنیا است که باید از این جاذبه برای نشر حقایق اسلام و ملت ایران استفاده کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، هماهنگی و همافزایی دستگاههای مختلف برای اجرای پر شکوه فریضه حج را قابل تقدیر دانستند و با تأکید بر اهمیت مسأله حج بهعنوان یک حرکت سیاسی، اعتقادی و اجتماعی افزودند: البته بسیاری از کشورها از اهمیت و کارکردهای مهم حج غافلند ولی امام بزرگوار به ما آموختند که حج یک نقطه تحرک جدی و بینالمللی است و منافع فراوانی از آن برای امت اسلامی مورد انتظار است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش های گوناگون قدرت های جهانی برای جلوگیری از شکلگیری امت واحده اسلامی، گفتند: امت اسلامی به معنای واقعی آن، یعنی یک واحد منسجم که با اراده و هدف مشترک اقدام کند، هنوز شکل نگرفته است و متأسفانه در مقابل دعوت دلسوزان و خیرخواهان به اتحاد اسلامی، تهمتزنی و تعارض و جنگ در کشورهای اسلامی رواج دارد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر «حضور زائران ایرانی در نمازهای جماعت مسجدالحرام و مسجدالنبی»، «تلاوت کلامالله مجید توسط قاریان برجسته ایرانی در این مساجد» و «حضور فعال نخبگان مسلط به زبان های خارجی از ایران برای پاسخگویی به شبهات» گفتند: انعکاس مبانی سیاسی نظام جمهوری اسلامی و تبیین سخن نو آن برای دنیا یکی دیگر از کارهای مهم و لازم در حج است. رهبر انقلاب اسلامی منظور امریکاییها از این حرف را که ایران باید به یک کشور عادی تبدیل شود، دست کشیدن جمهوری اسلامی از سخن نو برای دنیا یعنی «تلفیق آراء مردمی با افکار اسلامی و مبانی دینی در تشکیل و اداره جامعه» دانستند و افزودند: الگوی مردمسالاری دینی برای دنیا ناشناخته است و در مقابل میلیون ها وسیله تبلیغاتی که امروز در حال فعالیت علیه جمهوری اسلامی است، میتوان از فرصت حج برای تبیین این الگو و مسائلی مانند علت دشمنی امریکا و منطق زیر بار زور نرفتن ملت ایران استفاده کرد.
ایشان مبانی تفکر اسلامی و تشریح مصادیق آن از جمله ایستادگی جمهوری اسلامی را برای دنیا جذاب خواندند و گفتند: علت عصبانیت امریکاییها از ملت ایران، جذابیت ناشی از تصویر ایستادگی یک نظام مستقل در مقابل یک قلدر سر گردنه است که باید از این جاذبه برای نشر و توسعه حقیقت اسلام و ملت ایران استفاده کرد. حضرت آیتالله خامنهای همچنین خودسازی و تغییر بنیادین و اساسی افراد پس از بازگشت از حج را مهم دانستند و با تأکید بر مسئولان حج و تبلیغات دینی برای کار وبرنامهریزی در این خصوص، مسئولان سازمان حج را به برخورد گرم، گیرا، مهربانانه و متواضعانه در مواجهه با زائران و مسائل آنان توصیه کردند. در این دیدار، حجتالاسلام والمسلمین نواب نماینده ولیفقیه در امور حج و زیارت و سرپرست زائران ایرانی و آقای رشیدیان رئیس سازمان حج و زیارت از اقدامات انجامشده در حج امسال و برنامههای آینده گزارش دادند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، هماهنگی و همافزایی دستگاههای مختلف برای اجرای پر شکوه فریضه حج را قابل تقدیر دانستند و با تأکید بر اهمیت مسأله حج بهعنوان یک حرکت سیاسی، اعتقادی و اجتماعی افزودند: البته بسیاری از کشورها از اهمیت و کارکردهای مهم حج غافلند ولی امام بزرگوار به ما آموختند که حج یک نقطه تحرک جدی و بینالمللی است و منافع فراوانی از آن برای امت اسلامی مورد انتظار است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش های گوناگون قدرت های جهانی برای جلوگیری از شکلگیری امت واحده اسلامی، گفتند: امت اسلامی به معنای واقعی آن، یعنی یک واحد منسجم که با اراده و هدف مشترک اقدام کند، هنوز شکل نگرفته است و متأسفانه در مقابل دعوت دلسوزان و خیرخواهان به اتحاد اسلامی، تهمتزنی و تعارض و جنگ در کشورهای اسلامی رواج دارد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر «حضور زائران ایرانی در نمازهای جماعت مسجدالحرام و مسجدالنبی»، «تلاوت کلامالله مجید توسط قاریان برجسته ایرانی در این مساجد» و «حضور فعال نخبگان مسلط به زبان های خارجی از ایران برای پاسخگویی به شبهات» گفتند: انعکاس مبانی سیاسی نظام جمهوری اسلامی و تبیین سخن نو آن برای دنیا یکی دیگر از کارهای مهم و لازم در حج است. رهبر انقلاب اسلامی منظور امریکاییها از این حرف را که ایران باید به یک کشور عادی تبدیل شود، دست کشیدن جمهوری اسلامی از سخن نو برای دنیا یعنی «تلفیق آراء مردمی با افکار اسلامی و مبانی دینی در تشکیل و اداره جامعه» دانستند و افزودند: الگوی مردمسالاری دینی برای دنیا ناشناخته است و در مقابل میلیون ها وسیله تبلیغاتی که امروز در حال فعالیت علیه جمهوری اسلامی است، میتوان از فرصت حج برای تبیین این الگو و مسائلی مانند علت دشمنی امریکا و منطق زیر بار زور نرفتن ملت ایران استفاده کرد.
ایشان مبانی تفکر اسلامی و تشریح مصادیق آن از جمله ایستادگی جمهوری اسلامی را برای دنیا جذاب خواندند و گفتند: علت عصبانیت امریکاییها از ملت ایران، جذابیت ناشی از تصویر ایستادگی یک نظام مستقل در مقابل یک قلدر سر گردنه است که باید از این جاذبه برای نشر و توسعه حقیقت اسلام و ملت ایران استفاده کرد. حضرت آیتالله خامنهای همچنین خودسازی و تغییر بنیادین و اساسی افراد پس از بازگشت از حج را مهم دانستند و با تأکید بر مسئولان حج و تبلیغات دینی برای کار وبرنامهریزی در این خصوص، مسئولان سازمان حج را به برخورد گرم، گیرا، مهربانانه و متواضعانه در مواجهه با زائران و مسائل آنان توصیه کردند. در این دیدار، حجتالاسلام والمسلمین نواب نماینده ولیفقیه در امور حج و زیارت و سرپرست زائران ایرانی و آقای رشیدیان رئیس سازمان حج و زیارت از اقدامات انجامشده در حج امسال و برنامههای آینده گزارش دادند.
25 سال از انتشار روزنامه ایران گذشت
یادداشت هایی از محسن هاشمی،محمد عطریانفر، سیدحسن موسوی چلک، علی قنبری، شهلا کاظمیپور، عادل برکم، امیرحسین زادگان، ربابه شیخ الاسلام،
پری ملکی و بهمن ایزدی
گروه اجتماعی/ امروز روزنامه ایران 25 ساله میشود. روزنامهای که زمانی برای شنیدن صدای دولت راهاندازی شد، حالا بعد از یک ربع قرن تلاش حرفهای در کنار نگاه دولت، به تریبونی برای انعکاس صدای مردم نیز تبدیل شده است. روزنامه ایران بعد از پشت سرگذاشتن فراز و فرودهای بسیار، بعد از 25 سال با تعادل بخشیدن میان خواستهها و درخواستهای دولت، تلاش کرده تا علاوه بر اینکه برنامهها و خدمات دولت را به مخاطبانش انعکاس میدهد، از سطح بالاتری فراتر از نگاه سفارشی و دستوری، مسائل و مشکلات مردم و واقعیتهای جامعه را هم شفاف و به دور از جانبداری بیان کند و در این میان واسطهای میان مردم و دولتیها باشد. سرعت، صحت و دقت همواره سه عنصر مهمی بوده که روز نامه ایران در تمام این سالها در دستور کار خود قرار داده وهمچنان نیز در پی آن است که مشی خود را در این مسیر ادامه دهد به همین مناسبت جمعی از صاحبنظران و فعالان حوزههای فرهنگی، اجتماعی، علمی، سیاسی، اقتصادی درباره مسیر پیش روی روزنامه ایران مطالبی را بیان کردند که در زیر میخوانید:
نگاه متعادل به رویدادها را ادامه دهید
محسن هاشمی
رئیس شورای شهر تهران
روزنامه ایران 25 سال پیش در فضای دولت سازندگی و با هدف ایجاد شفافیت و پاسخگویی درباره مسائل دولت ایران و برای ایجاد یک روزنامه نگاری حرفهای تأسیس شد، جالب اینکه درهمان زمان علی رغم انعکاس اخبار دولتی، با استقبال مردم مواجه شد و تا الآن هم توانسته با حفظ خط حرفهای و با توجه به پرسنل شریف و روزنامه نگاران صاحب سبک در زمره روزنامههای معتبر کشور باشد.
نکته مهم درباره این روزنامه به موضع بیطرفی آن بر میگردد، مسئولان این مؤسسه همواره تلاش کردهاند تا در انتشار اخبار از دایره انصاف خارج نشده و به مسائل نگاه تفریطی و افراطی نداشته باشند. خوشبختانه علیرغم فشار مطبوعات و رسانههایی که خط افراط و تفریطی در پیش گرفتهاند و تنها بهمنافع حزب و گروه خود میاندیشند، این روزنامه منفعل نبوده و همچنان بر همان اصول خود
پایبند است.
امیدوارم بتواند همین روش را در همه دولتها پیش بگیرد و در آینده نیز همینگونه محکم جلو برود. البته در برخی از دورهها، براساس فشار و دستوراتی که از بالا به آنها وارد شده، اقداماتی خارج از نحوه اطلاعرسانی شفاف را درپیش گرفتهاند، اما تحریریه «ایران» تلاش کردهاند تا به این مسائل ورود نکنند که این جای بسی قدردانی دارد. بهنظر میرسد «ایران» همانند گذشته باید نگاه متعادل خود را نسبت به رویدادها حفظ کند و در مسیر پیش رو نیز با همین رویکرد مسائل و مشکلات جامعه را همراه با نگاه کارشناسانه و تحلیلی به مردم منعکس نماید. همچنین با توجه به ورود و حضور ابزارهای نوین ارتباطی و تغییراتی که در عرصه اطلاعرسانی ایجاد شده روزنامه ایران هم باید متناسب با این وضعیت به نیازها و مطالبات مخاطبانش بپردازد.
حفظ اقتدار در برابر رسانه های مجازی
محمد عطریانفر
فعال سیاسی
روزنامه ایران از زمره محصولات و تولیدات فرهنگی دوره سازندگی و زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی است که با موفقیت و به درستی متولد شد. این روزنامه پس از انتشار روزنامه همشهری به خانواده مطبوعات پیوست. آن زمان فریدون وردینژاد که از مدیران مؤثر و موفق به حساب میآمد، مسئولیت انتشار را پذیرفت و سیاست انتشار را مشابه روزنامه همشهری تعریف کرد. مجموعه اقداماتی که در دوره ایشان صورت گرفت با توجه به اینکه ایشان همزمان مسئولیت ایرنا را هم عهدهدار بود، موجب شد تا به صورت حرفهای از ظرفیت هر دو استفاده بشود. روزنامه ایران در تاریخ 25 ساله خود، فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است که اگر دوره گسست 8 ساله احمدینژاد که آسیب و لطمات زیادی به آن وارد کرد را از تاریخ پرفراز و نشیب آن کنار بگذاریم، ایران یکی از رسانههای موفق ملی بوده که در طول حیات خود نقش مؤثری را برای انتقال مفاهیم فرهنگی و اجتماعی و انجام تکالیف دولت ایفا کرده است. روزنامههای کشور اگرچه واجد آبشخورهای اولیهای در قبال نهادها هستند، اما با توجه به نیاز کشور، جامعیت بیشتری پیدا کرده و نقششان را فراتر از نهاد مؤسس خود به جا آوردهاند. روزنامه ایران هم اگرچه مؤسس آن وزارت ارشاد بود، اما به دلیل نیاز ملی از موقعیت برتری برخوردار شد و نقشی فراتر از مطالبات نهادهای مؤسس پیدا کرد. امیدوارم وضعیت رسانههای کشور از جمله ایران با توجه به گرفتاریهای عرصه انتشار و جامعه که به نوعی رسانه گریز شده است و بخشی از آن هم به علت وجود شبکههای مجازی و اینترنتی است، بهبود یابد، اما رسانهای همچون ایران که تأثیر ملی دارد، باید با توافق جمعی بتواند سیاستهای راهبردی آینده را از نو تعریف کند و اجازه ندهد از اقتدارش در برابر رسانههای مجازی کاسته شود.
طرح دیدگاه های مختلف
سیدحسن موسوی چلک
مددکار اجتماعی
روزنامه ایران که به نوعی روزنامه رسمی دولت است برای پیشرفت در عرصه اطلاعرسانی باید تنوع دیدگاهها را در حوزههای مختلف، بیشتر مد نظر داشته باشد. در یک رسانه موفق، دیدگاههای متفاوت، الزاماً حتی اگر مخالف سیاستها و گرایشهای مدیران آن رسانه باشد، باید مطرح شود. مسأله دیگری که روزنامه ایران بهتر است مدنظر قرار دهد، این است که باید فصلی برای مدیریت بحران به معنای عام در نظر گرفته شود. با توجه به اینکه ایران، کشوری است که همواره در حال تجربه بحرانهای مختلف است، ضرورت دارد به این موضوع هم نگاه ویژهای وجود داشته باشد. از آن جایی که روزنامه ایران روی میز تمامی مدیران میرود و میتوان گفت که اکثریت قریب به اتفاق مدیران این روزنامه را مطالعه میکنند، میتوان سرفصلهایی را نیز به سیاستگذاری اجتماعی و تجارب بینالمللی در این حوزه اختصاص داد. جای خالی پژوهشهای ملی و بیان تجارب موفق در حوزههای مختلف بویژه حوزه اجتماعی نیز در بسیاری از رسانهها خودنمایی میکند، بهنظر من پرداختن به این موضوع هرچند کوتاه یا حتی هفتهای یک بار میتواند بسیار مثمر ثمر باشد. من خودم به شخصه هر روز روزنامه ایران را مطالعه میکنم زیرا هم در انعکاس اخبار و هم گزارشهای اجتماعی بسیار موفق عمل میکند، چنانچه موارد گفته شده نیز در آینده لحاظ شود، قطعاً شاهد تغییرات مثبتی در این حوزه خواهیم بود.
انعکاس بی طرفانه اخبار
امیرحسین زادگان
مدیر انتشارات ققنوس
از آنجایی که تیراژ روزنامهها روز به روز در حال کاهش است و رسانهها و مطبوعات برای ادامه کار با مشکلاتی مواجهاند لازم است در این خصوص مدیران نشریات تدابیری بیندیشند. روزنامه ایران هم متأثر از این شرایط برای حل این مشکل بهدنبال راهکار باشد. البته این وضعیت مشکل اغلب رسانههای کاغذی است و خیلی از آنها برای ماندن درگیر چالشهای جدی هستند.
البته یکی از مهمترین دلایل این موضوع، انتشار سریع اخبار در شبکههای اجتماعی و در فضای مجازی است.
این روزها مردم دیگر اخبار خود را از طریق رسانههای مجازی دنبال میکنند و کمتر روزنامه میخوانند. برای همین، نشریات کاغذی برای حفظ مخاطبان خود باید ایدهها و برنامههای غیرخبری و جذابتری را در مطالب خود بگنجانند و کمتر روی اخبار روز تمرکز کنند. البته یکی از مهمترین ویژگیهای بارز روزنامه ایران، رعایت بیطرفی است که امیدواریم این اصل همچنان در مسیر پیش روی روزنامه ادامه پیدا کند تا اعتماد خوانندگان به «ایران» حفظ شود.
نگاه تخصصی به مسائل اقتصادی
علی قنبری
کارشناس اقتصادی
همان طور که همگان میدانند روزنامه ایران، روزنامهای برای بیان مسائل و دیدگاههای دولت است. این نشریه از روز اول با هدف بیان خط فکری، گرایشات و برنامههای دولت بنا شد تا تفکرات دولت را برای مردم بیان کند. با این همه در سالهایی که گذشت، مسئولان روزنامه سعی کردند تا نگاه مردمیتری به مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته باشند با این حال اگر روزنامه ایران بخواهد موفقتر از قبل عمل کند، باید نگاه بیطرفانه نسبت به مسائل مختلف کشور داشته باشد. اخبار را منطقی و واقعیتر از گذشته تحلیل کند تا مردم بدانند که این روزنامه همچنان صدای آنها را هم به گوش مسئولان دولت میرساند. علاوه بر این، روزنامه ایران باید توجه بیشتری به مسائل اقتصادی مردم و همچنین برنامههای دولت داشته باشد. فکر میکنم علاوه بر فعالیت خبرنگاران فعلی، باید یک تیم ویژه و تخصصی متشکل از اساتید و کارشناسان اقتصادی هم در روزنامه حضور داشته باشند تا به طور جدیتری مسائل اقتصادی دولت را برای مردم توضیح دهند، چرا که دولت در این روزها نیازمند تشریح برنامههای خود به صورت کارشناسی و ویژه است.
استفاده از ویدئوژورنالیسم
عادل برکم
فعال صنفی معلمان
روزنامه ایران جزو روزنامههایی است که هر روز بهصورت اینترنتی میخوانم. البته لازم است از رویکرد روزنامه ایران تشکر کنم با اینکه همه میدانند که این روزنامه دولتی است و در دولت قبل روابط عمومی دولت بوده اما حالا نگاهش بههیچ عنوان بهسمت دولت نیست و همیشه سعی کرده که صدای گروههای مختلفی از مردم باشد بویژه در مسائل آموزشی منتقد برخی از سیاستهای دولت بوده است و ما انتظار داریم همچنان این نگاه در روزنامه ایران وجود داشته باشد. البته این روزها شاهد گسترش شبکههای مجازی هستیم و برخی از اخبار بسرعت از سوی شبکههای اجتماعی منتشر میشوند. ما توقع داریم که روزنامه ایران علاوه بر خبر رسانی در همه حوزهها به تحلیل اخبار نیز بپردازد همچنین با شرایط امروز جامعه لازم است در حوزه ویدئو ژورنالیسم بیشتر از قبل فعالیت کند. هماکنون بسیاری از مردم علاقهمند شبکههای مجازی و دیدن اخبار با تصاویر هستند و فکر میکنم که روزنامه ایران در این باره بتواند بسیار موفق عمل کند. پیشنهادم به روزنامه ایران این است که در مدارس دوره متوسطه دوم روزنامه توزیع کند تا دانشآموزان هم با کار رسانه آشنا شوند و هم در جریان تحلیل اخبار قرار بگیرند.
تحقیق را سرلوحه کار قرار دهید
شهلا کاظمیپور
جامعهشناس و جمعیتشناس
اعتقاد من این است که فلسفه وجودی وسایل ارتباط جمعی بویژه روزنامهها، بیشتر این است که صدای مردم باشند. اگر روزنامهای میخواهد موفق و پرتیراژ باشد، باید به صورت تحقیقی و تحلیلی واقعیتهای جامعه را بدون جانبداری منعکس کند. حتی اگر روزنامهای از طرف دولت تعیین شده و فعالیت میکند، دال بر این نیست که دائم مجیز دولت را بگوید، بلکه باید دولت را هم نقد کند و زیر سؤال ببرد و در عین حال هم مطالبات مردم را مطرح کند. در حقیقت روزنامه باید حلقه واسطی بین مردم و دولت باشد. این امر بدان معنا نیست که خبرنگار میکروفن به دست بگیرد و به میان مردم برود و در نهایت هم هر آنچه را که بخواهد منتشر کند، بلکه باید رویکرد تحقیقی داشته باشد. به عنوان مثال، ما جامعهشناسان فعالیتهای تحقیقی زیادی انجام میدهیم اما هیچ تریبونی نداریم و از رسانهها بویژه روزنامهها انتظار داریم که به عنوانی پلی ارتباطی بتوانند حرفهای ما را به مردم انعکاس دهند. البته روزنامه ایران در مناسبتها و زمانهای مختلف در طرح چالشها و آسیبهای اجتماعی به سراغ جامعهشناسان آمده تا دیدگاهها و راهکارهای آنان را بیان کند که این حرکت نشان از توجه آن رسانه به مسائل اجتماعی دارد و باید این رویه در آینده هم ادامه یابد.
شفافیت با مردم
دکتر ربابه شیخ الاسلام
رئیس هیأت مدیره انجمن علمی غذا و تغذیه حامی سلامت ایران
در 25 سالگی انتشار روزنامه ایران به همه کسانی که برای این روزنامه زحمت میکشند تبریک میگویم و آرزو می کنم که تمام تلاش خود را در انتشار واقعیتها به مخاطبینشان انجام دهند. امیدوارم مسیری که روزنامه ایران با توجه بهنام «ایران» برگزیده است، بیشتر در جهت منافع عمومی، سلامت روحی، روانی و جسمی خانوارهای ایرانی باشد.پیشنهاد بنده به دست اندرکاران روزنامه ایران بهعنوان رسانه دولت این است که این رسانه در جهت آگاهیرسانی به مخاطبانش بویژه در حوزه سلامت از اخبار و مقالاتی که در سایتهای تخصصی توسط متخصصان این حوزه ترویج میشود، بهرهمند شود. علاوه بر این روزنامه ایران این فرصت را فراهم کند که در رابطه با حوزه سلامت بهطور شفاف با مردم سخن بگوییم و آنها را در جریان سیاستگذاریها و تصمیم گیریهای مسئولان اجرایی این حوزه قرار دهیم. طبیعی است که خوانندگان این رسانه دولتی حق دارند از نظارت بر فرآیندها و روندهای اجرایی در رابطه با موضوعات بهداشت و درمان مطلع شوند چرا که نظارت عمومی بر کارهای اجرایی حقی است که مردم دارند و این حق توسط مطبوعات اعمال میشود. بهطور کلی مطبوعات و رسانههای گروهی یک رسالت مهمی بر عهده دارند و نقششان عمدتاً شفافسازی سیاستها و نشان دادن واقعیتها به مردم است و اینکه زمینههایی را برای تصمیمسازی و تصمیمگیری سیاستگذاران حوزه سلامت فراهم کنند.
بلندگوی مشکلات محیط زیست باشید
بهمن ایزدی
فعال محیط زیست
این روزها مشکلات و معضلات در کشور آنقدر زیاد است که فکر میکنم روزنامه «ایران» به تنهایی نمیتواند حداقل بلندگوی بیان آن مشکلات باشد، رفع مشکلات که جای خود دارد. با این وجود نمیشود منکر اهمیت پرداختن به محیط زیست در رسانهها شد. محیط زیست و منابع طبیعی پایه اصلی همه فعالیتها از جمله توسعه پایدار، ارتقای سلامت، معیشت و... در کشور است. متأسفانه ایران در این حوزه با بحرانهای بسیار زیادی روبهرو است. البته روزنامهها تا به امروز بر اساس رسالت مطبوعاتی با خبررسانی در این حوزهها توانستهاند مشکلات و معضلات این حوزه را کاهش دهند و انعکاس دهنده موضوعات و زبان سوژههای موفق در این حوزه باشند. روزنامه ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. روزنامهها هرچقدر بتوانند درباره زیرساختهای جامعه که همین مواهب طبیعی است بنویسند. به ارتقای فرهنگ محیط زیستی کشور کمک کردند. بنابراین روزنامهها باید به این حوزه بپردازند تا حساسیت در میان عموم ایجاد شود و ما یاد بگیریم قاعدهمند زندگی کنیم تا اصول محیط زیست به نفع سلامت جامعه رعایت شود.
ایجاد اعتماد برای مخاطب
پری ملکی
موسیقیدان
متأسفانه فرهنگ و هنر در روزنامهها فقط به سینما و سلبریتیها محدود میشود. در حالی که هنر در ایران یک وجه ندارد اما همیشه این سینما و سینماگران هستند که در مطبوعات پررنگ میشوند. بنابراین از روزنامه ایران انتظار میرود که اخبار هنرمندان حوزههای مختلف بویژه اهل موسیقی را هم نشر دهند. چون موسیقی و موسیقیدانها بخش مهجور و مغفول رسانههای ما هستند. کمتر رسانهها به آن میپردازند. انتظار میرود که اخبار این بخش از جمله کنسرتها پوشش داده شود. از سوی دیگر از روزنامه دولت انتظار میرود که بیطرف باشد و حرف همه اقشار از مردم تا دولت را پوشش دهد. چرخیدن روزنامه به یک سمت اتفاق خوبی نیست. مهم است که همه اقشار مختلف بدانند که جایی در روزنامه برای بیان حرفها و مطالباتشان دارند. چون نشریات وظیفه آگاهسازی مردم از اتفاقها و جریانات داخلی و خارجی را دارند. هرچند این روزها مردم روزنامه نمیخوانند چرا که آنها بیشتر اخبار خودشان را از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دریافت میکنند. البته مهمتر از رقبای مجازی روزنامهها، بیاعتمادی مردم باعث رویگردانی آنها از روزنامهها و رسانههای موجود شده است. متأسفانه در طول سالهای گذشته اعتماد از مخاطبان گرفته شده است. من گاهی به روزنامهها میگویم «سوزنامه»! بنابراین نخستین گام هر رسانهای از جمله ایران ایجاد اعتماد از دست رفته است.
نگاه متعادل به رویدادها را ادامه دهید
محسن هاشمی
رئیس شورای شهر تهران
روزنامه ایران 25 سال پیش در فضای دولت سازندگی و با هدف ایجاد شفافیت و پاسخگویی درباره مسائل دولت ایران و برای ایجاد یک روزنامه نگاری حرفهای تأسیس شد، جالب اینکه درهمان زمان علی رغم انعکاس اخبار دولتی، با استقبال مردم مواجه شد و تا الآن هم توانسته با حفظ خط حرفهای و با توجه به پرسنل شریف و روزنامه نگاران صاحب سبک در زمره روزنامههای معتبر کشور باشد.
نکته مهم درباره این روزنامه به موضع بیطرفی آن بر میگردد، مسئولان این مؤسسه همواره تلاش کردهاند تا در انتشار اخبار از دایره انصاف خارج نشده و به مسائل نگاه تفریطی و افراطی نداشته باشند. خوشبختانه علیرغم فشار مطبوعات و رسانههایی که خط افراط و تفریطی در پیش گرفتهاند و تنها بهمنافع حزب و گروه خود میاندیشند، این روزنامه منفعل نبوده و همچنان بر همان اصول خود
پایبند است.
امیدوارم بتواند همین روش را در همه دولتها پیش بگیرد و در آینده نیز همینگونه محکم جلو برود. البته در برخی از دورهها، براساس فشار و دستوراتی که از بالا به آنها وارد شده، اقداماتی خارج از نحوه اطلاعرسانی شفاف را درپیش گرفتهاند، اما تحریریه «ایران» تلاش کردهاند تا به این مسائل ورود نکنند که این جای بسی قدردانی دارد. بهنظر میرسد «ایران» همانند گذشته باید نگاه متعادل خود را نسبت به رویدادها حفظ کند و در مسیر پیش رو نیز با همین رویکرد مسائل و مشکلات جامعه را همراه با نگاه کارشناسانه و تحلیلی به مردم منعکس نماید. همچنین با توجه به ورود و حضور ابزارهای نوین ارتباطی و تغییراتی که در عرصه اطلاعرسانی ایجاد شده روزنامه ایران هم باید متناسب با این وضعیت به نیازها و مطالبات مخاطبانش بپردازد.
حفظ اقتدار در برابر رسانه های مجازی
محمد عطریانفر
فعال سیاسی
روزنامه ایران از زمره محصولات و تولیدات فرهنگی دوره سازندگی و زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی است که با موفقیت و به درستی متولد شد. این روزنامه پس از انتشار روزنامه همشهری به خانواده مطبوعات پیوست. آن زمان فریدون وردینژاد که از مدیران مؤثر و موفق به حساب میآمد، مسئولیت انتشار را پذیرفت و سیاست انتشار را مشابه روزنامه همشهری تعریف کرد. مجموعه اقداماتی که در دوره ایشان صورت گرفت با توجه به اینکه ایشان همزمان مسئولیت ایرنا را هم عهدهدار بود، موجب شد تا به صورت حرفهای از ظرفیت هر دو استفاده بشود. روزنامه ایران در تاریخ 25 ساله خود، فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است که اگر دوره گسست 8 ساله احمدینژاد که آسیب و لطمات زیادی به آن وارد کرد را از تاریخ پرفراز و نشیب آن کنار بگذاریم، ایران یکی از رسانههای موفق ملی بوده که در طول حیات خود نقش مؤثری را برای انتقال مفاهیم فرهنگی و اجتماعی و انجام تکالیف دولت ایفا کرده است. روزنامههای کشور اگرچه واجد آبشخورهای اولیهای در قبال نهادها هستند، اما با توجه به نیاز کشور، جامعیت بیشتری پیدا کرده و نقششان را فراتر از نهاد مؤسس خود به جا آوردهاند. روزنامه ایران هم اگرچه مؤسس آن وزارت ارشاد بود، اما به دلیل نیاز ملی از موقعیت برتری برخوردار شد و نقشی فراتر از مطالبات نهادهای مؤسس پیدا کرد. امیدوارم وضعیت رسانههای کشور از جمله ایران با توجه به گرفتاریهای عرصه انتشار و جامعه که به نوعی رسانه گریز شده است و بخشی از آن هم به علت وجود شبکههای مجازی و اینترنتی است، بهبود یابد، اما رسانهای همچون ایران که تأثیر ملی دارد، باید با توافق جمعی بتواند سیاستهای راهبردی آینده را از نو تعریف کند و اجازه ندهد از اقتدارش در برابر رسانههای مجازی کاسته شود.
طرح دیدگاه های مختلف
سیدحسن موسوی چلک
مددکار اجتماعی
روزنامه ایران که به نوعی روزنامه رسمی دولت است برای پیشرفت در عرصه اطلاعرسانی باید تنوع دیدگاهها را در حوزههای مختلف، بیشتر مد نظر داشته باشد. در یک رسانه موفق، دیدگاههای متفاوت، الزاماً حتی اگر مخالف سیاستها و گرایشهای مدیران آن رسانه باشد، باید مطرح شود. مسأله دیگری که روزنامه ایران بهتر است مدنظر قرار دهد، این است که باید فصلی برای مدیریت بحران به معنای عام در نظر گرفته شود. با توجه به اینکه ایران، کشوری است که همواره در حال تجربه بحرانهای مختلف است، ضرورت دارد به این موضوع هم نگاه ویژهای وجود داشته باشد. از آن جایی که روزنامه ایران روی میز تمامی مدیران میرود و میتوان گفت که اکثریت قریب به اتفاق مدیران این روزنامه را مطالعه میکنند، میتوان سرفصلهایی را نیز به سیاستگذاری اجتماعی و تجارب بینالمللی در این حوزه اختصاص داد. جای خالی پژوهشهای ملی و بیان تجارب موفق در حوزههای مختلف بویژه حوزه اجتماعی نیز در بسیاری از رسانهها خودنمایی میکند، بهنظر من پرداختن به این موضوع هرچند کوتاه یا حتی هفتهای یک بار میتواند بسیار مثمر ثمر باشد. من خودم به شخصه هر روز روزنامه ایران را مطالعه میکنم زیرا هم در انعکاس اخبار و هم گزارشهای اجتماعی بسیار موفق عمل میکند، چنانچه موارد گفته شده نیز در آینده لحاظ شود، قطعاً شاهد تغییرات مثبتی در این حوزه خواهیم بود.
انعکاس بی طرفانه اخبار
امیرحسین زادگان
مدیر انتشارات ققنوس
از آنجایی که تیراژ روزنامهها روز به روز در حال کاهش است و رسانهها و مطبوعات برای ادامه کار با مشکلاتی مواجهاند لازم است در این خصوص مدیران نشریات تدابیری بیندیشند. روزنامه ایران هم متأثر از این شرایط برای حل این مشکل بهدنبال راهکار باشد. البته این وضعیت مشکل اغلب رسانههای کاغذی است و خیلی از آنها برای ماندن درگیر چالشهای جدی هستند.
البته یکی از مهمترین دلایل این موضوع، انتشار سریع اخبار در شبکههای اجتماعی و در فضای مجازی است.
این روزها مردم دیگر اخبار خود را از طریق رسانههای مجازی دنبال میکنند و کمتر روزنامه میخوانند. برای همین، نشریات کاغذی برای حفظ مخاطبان خود باید ایدهها و برنامههای غیرخبری و جذابتری را در مطالب خود بگنجانند و کمتر روی اخبار روز تمرکز کنند. البته یکی از مهمترین ویژگیهای بارز روزنامه ایران، رعایت بیطرفی است که امیدواریم این اصل همچنان در مسیر پیش روی روزنامه ادامه پیدا کند تا اعتماد خوانندگان به «ایران» حفظ شود.
نگاه تخصصی به مسائل اقتصادی
علی قنبری
کارشناس اقتصادی
همان طور که همگان میدانند روزنامه ایران، روزنامهای برای بیان مسائل و دیدگاههای دولت است. این نشریه از روز اول با هدف بیان خط فکری، گرایشات و برنامههای دولت بنا شد تا تفکرات دولت را برای مردم بیان کند. با این همه در سالهایی که گذشت، مسئولان روزنامه سعی کردند تا نگاه مردمیتری به مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته باشند با این حال اگر روزنامه ایران بخواهد موفقتر از قبل عمل کند، باید نگاه بیطرفانه نسبت به مسائل مختلف کشور داشته باشد. اخبار را منطقی و واقعیتر از گذشته تحلیل کند تا مردم بدانند که این روزنامه همچنان صدای آنها را هم به گوش مسئولان دولت میرساند. علاوه بر این، روزنامه ایران باید توجه بیشتری به مسائل اقتصادی مردم و همچنین برنامههای دولت داشته باشد. فکر میکنم علاوه بر فعالیت خبرنگاران فعلی، باید یک تیم ویژه و تخصصی متشکل از اساتید و کارشناسان اقتصادی هم در روزنامه حضور داشته باشند تا به طور جدیتری مسائل اقتصادی دولت را برای مردم توضیح دهند، چرا که دولت در این روزها نیازمند تشریح برنامههای خود به صورت کارشناسی و ویژه است.
استفاده از ویدئوژورنالیسم
عادل برکم
فعال صنفی معلمان
روزنامه ایران جزو روزنامههایی است که هر روز بهصورت اینترنتی میخوانم. البته لازم است از رویکرد روزنامه ایران تشکر کنم با اینکه همه میدانند که این روزنامه دولتی است و در دولت قبل روابط عمومی دولت بوده اما حالا نگاهش بههیچ عنوان بهسمت دولت نیست و همیشه سعی کرده که صدای گروههای مختلفی از مردم باشد بویژه در مسائل آموزشی منتقد برخی از سیاستهای دولت بوده است و ما انتظار داریم همچنان این نگاه در روزنامه ایران وجود داشته باشد. البته این روزها شاهد گسترش شبکههای مجازی هستیم و برخی از اخبار بسرعت از سوی شبکههای اجتماعی منتشر میشوند. ما توقع داریم که روزنامه ایران علاوه بر خبر رسانی در همه حوزهها به تحلیل اخبار نیز بپردازد همچنین با شرایط امروز جامعه لازم است در حوزه ویدئو ژورنالیسم بیشتر از قبل فعالیت کند. هماکنون بسیاری از مردم علاقهمند شبکههای مجازی و دیدن اخبار با تصاویر هستند و فکر میکنم که روزنامه ایران در این باره بتواند بسیار موفق عمل کند. پیشنهادم به روزنامه ایران این است که در مدارس دوره متوسطه دوم روزنامه توزیع کند تا دانشآموزان هم با کار رسانه آشنا شوند و هم در جریان تحلیل اخبار قرار بگیرند.
تحقیق را سرلوحه کار قرار دهید
شهلا کاظمیپور
جامعهشناس و جمعیتشناس
اعتقاد من این است که فلسفه وجودی وسایل ارتباط جمعی بویژه روزنامهها، بیشتر این است که صدای مردم باشند. اگر روزنامهای میخواهد موفق و پرتیراژ باشد، باید به صورت تحقیقی و تحلیلی واقعیتهای جامعه را بدون جانبداری منعکس کند. حتی اگر روزنامهای از طرف دولت تعیین شده و فعالیت میکند، دال بر این نیست که دائم مجیز دولت را بگوید، بلکه باید دولت را هم نقد کند و زیر سؤال ببرد و در عین حال هم مطالبات مردم را مطرح کند. در حقیقت روزنامه باید حلقه واسطی بین مردم و دولت باشد. این امر بدان معنا نیست که خبرنگار میکروفن به دست بگیرد و به میان مردم برود و در نهایت هم هر آنچه را که بخواهد منتشر کند، بلکه باید رویکرد تحقیقی داشته باشد. به عنوان مثال، ما جامعهشناسان فعالیتهای تحقیقی زیادی انجام میدهیم اما هیچ تریبونی نداریم و از رسانهها بویژه روزنامهها انتظار داریم که به عنوانی پلی ارتباطی بتوانند حرفهای ما را به مردم انعکاس دهند. البته روزنامه ایران در مناسبتها و زمانهای مختلف در طرح چالشها و آسیبهای اجتماعی به سراغ جامعهشناسان آمده تا دیدگاهها و راهکارهای آنان را بیان کند که این حرکت نشان از توجه آن رسانه به مسائل اجتماعی دارد و باید این رویه در آینده هم ادامه یابد.
شفافیت با مردم
دکتر ربابه شیخ الاسلام
رئیس هیأت مدیره انجمن علمی غذا و تغذیه حامی سلامت ایران
در 25 سالگی انتشار روزنامه ایران به همه کسانی که برای این روزنامه زحمت میکشند تبریک میگویم و آرزو می کنم که تمام تلاش خود را در انتشار واقعیتها به مخاطبینشان انجام دهند. امیدوارم مسیری که روزنامه ایران با توجه بهنام «ایران» برگزیده است، بیشتر در جهت منافع عمومی، سلامت روحی، روانی و جسمی خانوارهای ایرانی باشد.پیشنهاد بنده به دست اندرکاران روزنامه ایران بهعنوان رسانه دولت این است که این رسانه در جهت آگاهیرسانی به مخاطبانش بویژه در حوزه سلامت از اخبار و مقالاتی که در سایتهای تخصصی توسط متخصصان این حوزه ترویج میشود، بهرهمند شود. علاوه بر این روزنامه ایران این فرصت را فراهم کند که در رابطه با حوزه سلامت بهطور شفاف با مردم سخن بگوییم و آنها را در جریان سیاستگذاریها و تصمیم گیریهای مسئولان اجرایی این حوزه قرار دهیم. طبیعی است که خوانندگان این رسانه دولتی حق دارند از نظارت بر فرآیندها و روندهای اجرایی در رابطه با موضوعات بهداشت و درمان مطلع شوند چرا که نظارت عمومی بر کارهای اجرایی حقی است که مردم دارند و این حق توسط مطبوعات اعمال میشود. بهطور کلی مطبوعات و رسانههای گروهی یک رسالت مهمی بر عهده دارند و نقششان عمدتاً شفافسازی سیاستها و نشان دادن واقعیتها به مردم است و اینکه زمینههایی را برای تصمیمسازی و تصمیمگیری سیاستگذاران حوزه سلامت فراهم کنند.
بلندگوی مشکلات محیط زیست باشید
بهمن ایزدی
فعال محیط زیست
این روزها مشکلات و معضلات در کشور آنقدر زیاد است که فکر میکنم روزنامه «ایران» به تنهایی نمیتواند حداقل بلندگوی بیان آن مشکلات باشد، رفع مشکلات که جای خود دارد. با این وجود نمیشود منکر اهمیت پرداختن به محیط زیست در رسانهها شد. محیط زیست و منابع طبیعی پایه اصلی همه فعالیتها از جمله توسعه پایدار، ارتقای سلامت، معیشت و... در کشور است. متأسفانه ایران در این حوزه با بحرانهای بسیار زیادی روبهرو است. البته روزنامهها تا به امروز بر اساس رسالت مطبوعاتی با خبررسانی در این حوزهها توانستهاند مشکلات و معضلات این حوزه را کاهش دهند و انعکاس دهنده موضوعات و زبان سوژههای موفق در این حوزه باشند. روزنامه ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. روزنامهها هرچقدر بتوانند درباره زیرساختهای جامعه که همین مواهب طبیعی است بنویسند. به ارتقای فرهنگ محیط زیستی کشور کمک کردند. بنابراین روزنامهها باید به این حوزه بپردازند تا حساسیت در میان عموم ایجاد شود و ما یاد بگیریم قاعدهمند زندگی کنیم تا اصول محیط زیست به نفع سلامت جامعه رعایت شود.
ایجاد اعتماد برای مخاطب
پری ملکی
موسیقیدان
متأسفانه فرهنگ و هنر در روزنامهها فقط به سینما و سلبریتیها محدود میشود. در حالی که هنر در ایران یک وجه ندارد اما همیشه این سینما و سینماگران هستند که در مطبوعات پررنگ میشوند. بنابراین از روزنامه ایران انتظار میرود که اخبار هنرمندان حوزههای مختلف بویژه اهل موسیقی را هم نشر دهند. چون موسیقی و موسیقیدانها بخش مهجور و مغفول رسانههای ما هستند. کمتر رسانهها به آن میپردازند. انتظار میرود که اخبار این بخش از جمله کنسرتها پوشش داده شود. از سوی دیگر از روزنامه دولت انتظار میرود که بیطرف باشد و حرف همه اقشار از مردم تا دولت را پوشش دهد. چرخیدن روزنامه به یک سمت اتفاق خوبی نیست. مهم است که همه اقشار مختلف بدانند که جایی در روزنامه برای بیان حرفها و مطالباتشان دارند. چون نشریات وظیفه آگاهسازی مردم از اتفاقها و جریانات داخلی و خارجی را دارند. هرچند این روزها مردم روزنامه نمیخوانند چرا که آنها بیشتر اخبار خودشان را از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دریافت میکنند. البته مهمتر از رقبای مجازی روزنامهها، بیاعتمادی مردم باعث رویگردانی آنها از روزنامهها و رسانههای موجود شده است. متأسفانه در طول سالهای گذشته اعتماد از مخاطبان گرفته شده است. من گاهی به روزنامهها میگویم «سوزنامه»! بنابراین نخستین گام هر رسانهای از جمله ایران ایجاد اعتماد از دست رفته است.
ظریف در مجلس:
امریکا از مردم ما میترسد نه سلاح ما
اگر برجام به شورای امنیت ارجاع شود خروج ایران از «انپیتی» مطرح خواهد بود
گروه سیاسی/ ارجاع پرونده توافق هستهای به شورای امنیت با خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای موسوم به «انپیتی» رو به رو میشود. این موضوعی است که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران روز گذشته در حاشیه حضورش در مجلس و در گفتوگو با «خانه ملت» مطرح کرد. وزیر خارجه با بیان اینکه ایران پنج گام در راستای کاهش تعهدات برجام برداشته است و قرار نیست گام دیگری برای کاهش تعهدات بردارد، گفت: «در صورتی که اروپاییها به تعهدات خود برگردند ایران هم کاهش تعهدات را متوقف میکند اما اگر اروپاییها به رویه خود براساس بازیهای سیاسی ادامه دهند، ما امکانات متعددی داریم». بهگفته ظریف طبق نامه رئیس جمهوری در اردیبهشت 1397 درباره برجام اگر این موضوع به شورای امنیت ارجاع شود، خروج ایران از «انپیتی» مطرح خواهد بود اما پیش از آن برنامههای دیگر را میتوان در دستور کار قرار داد.
تهدید خروج به «انپیتی» از سوی ظریف چند روز پساز آن مطرح شد که سه کشور اروپایی فرانسه، بریتانیا و آلمان که از کشورهای طرف توافق هستهای هستند، در بیانیهای مشترک رسماً از فعال شدن سازوکار رفع اختلاف در توافق برجام خبر دادهاند. بر اساس مکانیسم حل اختلاف برجام که در بند 36 و 37 این توافق آمده است، اگر هر یک از سه کشور اروپایی امضاکننده برجام به این نتیجه برسند که ایران توافق را نقض کرده میتوانند روند بررسی اختلاف را به جریان بیندازند که ظرف مدتی کمتر از ۶۵ روز این مسأله به شورای امنیت ارجاع داده خواهد شد و این شورا ممکن است از سرگیری سریع تحریمها علیه ایران را تصویب کند. پس از آن، شورای امنیت نیز
۳۰ روز فرصت دارد تا درباره استمرار تعلیق تحریمها یا بازگرداندن آنها قطعنامه صادر کند. اگر در این مدت، شورای امنیت نتواند در این خصوص قطعنامه صادر کند، تمام تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل که قبل از برجام برقرار شده بودند، بهطور اتوماتیک بازمیگردند. نکته مهم، این است که طرح مسأله در شورای امنیت و تصمیمگیری درباره بازگشت تحریمها، قابل وتو نیست. مقامهای ایرانی، رجوع اروپا به این سازوکار را بهدلیل اینکه ایران قبلاً آن را به جریان انداخته و به نتیجهای نرسیده، غیر موجه میدانند. مضاف بر اینکه اساساً ایران برجام را نقض نکرده و کاهش تعهدات هستهای آن نیز ذیل خود برجام انجام شده است. حالا ظریف اعلام کرده است چنانچه پرونده تحریمهای هستهای ایران در شورای امنیت به جریان بیفتد، گزینه قابل اعتنای دیگری برای ایران جز خروج از «انپیتی» وجود نخواهد داشت.
«انپیتی» از جمله معاهدات لازم الاجرای بینالمللی است که ایران در همان سال تصویب معاهده در ۱۹۶۸ به عضویت آن در آمده است. بر اساس این پیمان که کشورهای جهان را به دو گروه دارای سلاح هستهای و فاقد سلاح هستهای تقسیم میکند، قدرتهای هستهای متعهد شدند که در ازای تعهد کشورهای غیرهستهای به عدم تولید و گسترش سلاحهای هستهای، تحت هیچ شرایطی این سلاحها را علیه کشورهای غیر هستهای استفاده نکرده و از هرگونه تهدید علیه امنیت و منافع ملی آنها اجتناب ورزند. با این حال، پیشبینی شرط خروج کشورهای عضو معاهده راه گریزی است برای هر یک از کشورهای هستهای یا غیرهستهای که بهدنبال تحقق اهداف هستهای خود هستند. چه طبق بند اول ماده دهم «انپیتی»، هر یک از اعضا باید حق داشته باشد در اجرای حاکمیت ملی خود در صورتی که احساس کند مواردی در رابطه با موضوعات این معاهده، منافع حیاتی کشورش را بهخطر انداخته است، از معاهده خارج شود. این در حالی است که طبق آنچه در متن این توافقنامه آمده است، این تنها خود کشور مدعی خروج از معاهده است که تشخیص میدهد چه مواردی جزو منافع ملی و حیاتی آن کشور بوده و چه مواردی جزو موارد فوقالعاده هستند که منافع فوق را تهدید میکنند. این در واقع همان راه گریز از اجرای تعهدات موجود در متن «انپیتی» است که به نوعی دست کشورهای عضو معاهده را در تفسیر مفاد آن تا حد امکان باز گذاشته است. اینک ایران در شرایطی گزینه خروج از «انپیتی» را بهعنوان یک هشدار مطرح کرده که برجام بهعنوان یکی از جلوههای بارز تضمین امنیتی جهت عدم تولید سلاح هستهای در چارچوب اهداف «انپیتی» قادر به حفظ منافع ملی ایران از جمله امنیت اقتصادی و سیاسی آن نبوده و تحت تأثیر عهدشکنی امریکا و سیاست فشار حداکثری این کشور متزلزل شده است. از این منظر میتوان طرح خروج ایران از «انپیتی» را بهعنوان نتیجه ناکامی قدرتهای هستهای برای تضمین منافع حیاتی یکی از اعضای «انپیتی»، قابل درک دانست. با خروج احتمالی ایران از این پیمان، امکان نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران منتفی میشود. در چنین موقعیتی، هیچ دلیل حقوقی بر غیرقانونی بودن فعالیتهای هستهای ایران وجود نخواهد داشت. این همان موقعیتی است که ایران را در شرایط کشورهایی همچون پاکستان، هند، اسرائیل و کرهشمالی قرار خواهد داد که برنامههای هستهای آنها به لحاظ قانونی و تحت هیچ شرایطی نمیتواند تحت نظارت کشورهای دیگر و سازمان بینالمللی انرژی اتمی قرار گیرد. حال باید دید روند تحولات جاری درباره برجام، ایران را به سمت و سوی تصمیمگیری برای خروج از «انپیتی» خواهد برد یا نه.
از نخستین واکنش ها به هشدار صریح ایران،«سرگئی ریابکوف»، معاون وزارت خارجه روسیه با بیان اینکه «زیر سؤال بردن پایبندی ایران به اِن.پی.تی صحیح نیست»، گفت:«معاهده عدم اشاعه ابزاری مهم برای امنیت جهانی است. ما امیدواریم چنین چیزی (خروج ایران از اِن.پی.تی) رخ ندهد».
امریکا از مردم ما میترسد نه سلاح
گروه سیاسی/ محمد جواد ظریف در نزدیک به 7 سالی که عهده دار وزارت امورخارجه بوده، رکورددار حضور در مجلس و پاسخ به سؤالات نمایندگان بوده است. با این حال توضیحات او تاکنون همواره نمایندگان را قانع کرده؛ چنان که در صحن علنی دیروز مجلس هم دو رأیگیری مجزا درباره توضیحاتش به سؤالات دو نماینده مجلس انجام شد که در هر دو مورد باز هم مجلسیها قانع شدند و مخالفان رئیس دستگاه دیپلماسی در دادن کارت زرد به او ناکام ماندند. ظریف برای پاسخ به سؤال مجتبی ذوالنوری، نماینده اصولگرای قم و سید جواد ساداتینژاد، نماینده اصولگرای کاشان به بهارستان رفته بود. در این میان البته سؤال محمد جواد ابطحی از دیگر نمایندگان مخالف دولت که از جلسه گذشته (12 آبان ماه) نیمه کاره مانده بود نیز مطرح شد. در نهایت با توضیحات ظریف، ذوالنوری سؤالش را به رأی نگذاشت اما ساداتینژاد و ابطحی سؤال خود را به رأی گذاشتند که در هر دو مورد نمایندگان حاضر در مجلس اعلام کردند توضیحات وزیر خارجه قانعکننده بوده است. سؤال ذوالنوری درخصوص علت بیان مطالب بیاساس و هزینه ساز و در تضاد با منافع و امنیت ملی، از جمله توانایی امریکا در از کار انداختن سیستم دفاعی صرفاً توسط یک بمب و نیز ایراد اتهام پولشویی به نظام از سوی ظریف بود. سؤال ساداتینژاد از وزیر امور خارجه هم در رابطه با اقدامات انجام شده از سوی این وزارتخانه برای مقابله با اقدامات مداخلهجویانه دشمنان در حوادث دی ماه سال 96 بود که به گفته خودش قابل تعمیم به اتفاقات بعدی هم هست. سؤال ابطحی که در جلسه گذشته مطرح شده و ظریف هم به آن پاسخ داده بود درباره چرایی ایراد اتهام پولشویی در کشور از طرف ظریف بود. وزیر خارجه در جلسه 12 آبان اگرچه پاسخ مبسوطی به اتهام پولشویی داد اما قبل از شنیدن بخش دوم سخنان نماینده سؤالکننده جلسه علنی را ترک کرد. دیروز ابطحی سؤال خود را به رأی نمایندگان گذاشت و ظریف هم توضیح داد که در جلسه قبلی به خاطر جلسه اضطراری شورای عالی امنیت ملی با حضور شهید سلیمانی به منظور بررسی آخرین تحولات عراق مجبور به ترک جلسه مجلس شده است. او البته توضیح داد اگر سوءتفاهمی برای نمایندگان پیش آمده از آنها عذرخواهی میکند.
اجتهاد در تحلیل، مقلد در عمل
ظریف در پاسخ به سؤال مجتبی ذوالنوری گفت: بنده افتخار میکنم در خارج از کشور محکمترین دفاعها را از همه سیاستهای جمهوری اسلامی داشتم. چه خودم در این سیاستها نقش داشته باشم، چه نداشته باشم، من بارها اعلام کردم که همه ما در تحلیل باید مجتهد باشیم اما در عمل باید مقلد باشیم و من با دفاع از تمام سیاستهای جمهوری اسلامی به نقش خود عمل کردم، هیچ کس به اندازه من از توان موشکی جمهوری اسلامی دفاع نکرده است. به گزارش ایرنا، وی با اشاره به اینکه صحبتهای او را بزرگنمایی و تقطیع کردهاند، گفت: عرض بنده در مورد توان موشکی ایران همان سخن امام راحل در سال اول انقلاب است، ایشان معتقد بودند آنچه انقلاب و کشور ما را حفظ میکند حضور و حمایت مردم است نه چیز دیگر. بر همین اساس من در سخنرانی کوتاه خود در دانشگاه تهران پس از تقدیر از توانمندیهای نظامی کشور تأکید کردم آن چیزی که کشور ما را حفظ میکند سلاحهای نظامی، که در مقابل توان تسلیحاتی امریکا چندان قوی نیست نخواهد بود، بلکه فرهنگ و ایثار مردم است که انقلاب را حفظ میکند. وزیر خارجه با انتقاد از یک خبرگزاری که سخنان او را تقطیع کرده بود اضافه کرد: از منابع موثق عرض میکنم یکی از مراکز تصمیمگیری امریکا ضمن طراحی دقیق انهدام مرکز «فردو» این سؤال را مطرح کرده که پس از تخریب فردو چه میشود و آنان به این جواب رسیدند که پس از این اتفاق مردم ایران متحدتر و منسجمتر میشوند و وقوع این اتفاق زیان بیشتری برای امریکا دارد، این تأیید سخنان رهبر معظم انقلاب است که فرمودند شهید سلیمانی از سردار سلیمانی برای انقلاب مؤثرتر است.
تفاوت بودجه نظامی امریکا و ایران
رئیس دستگاه دیپلماسی با تأکید بر اینکه باید پیروزی خون بر شمشیر را باور داشته باشیم، اظهار داشت: من در صحبتهای خود درباره توان موشکی ایران چیزی را نفی نکردم بلکه در اثبات چیز دیگری صحبت کردم این یک واقعیت است که امریکا سالانه دو تریلیون دلار هزینه نظامی میکند در حالی که ایران ۱۶ میلیارد دلار برای توان دفاعی خود هزینه میکند ما این را باید باور کنیم که همان گونه که امام راحل فرمودند امریکاییها از مردم ما میترسند نه از سلاح ما، توان دفاعی ما برای دنیا مشخص است.
دامن نظام از پولشویی پاک است
ظریف در بخش دیگری از سخنان خود در مورد پولشویی در ایران هم گفت: من در آنجا ضمن مبرا دانستن نظام و دولت جمهوری اسلامی از اتهام پولشویی تأکید کردم منابعی در ایران پولشویی انجام میدهند اما این به خاطر تحریمهای امریکاست؛ زمانی که از بانک کونلون ۶ درصد برای یک ترنز اکشن کمیسیون در نظر گرفته است اما با ۱۵ تا ۲۰ درصد این ترنز اکشن برای ایران هزینه برمی دارد ۱۴ درصد اختلاف کجا میرود؟ امریکاییها باید بدانند که با تحریم خود باعث شدند چنین پولشوییهایی در ایران تقویت شود. وی با خطاب قرار دادن نماینده سؤال کننده گفت: چرا جنایت امریکا را در تقویت پولشویی به پای ظریف مینویسید این واقعیت است که چنین مراوداتی که بهدلیل تحریم ناچار به انجام آن هستیم پولشویی است اما دامن نظام از این مسأله پاک است و این پولشوییها گردن امریکاست.
ظریف ادامه داد: برخی رژیمهای کوچک نیز در منطقه ما هستند از رژیم صهیونیستی گرفته تا برخی رژیمهای کوچک منطقه که ادعا میکنند ایران صرف نظر از اینکه چه کسی در آن حاکم باشد، بزرگتر از حد لازم است، گفتند که ایران زیادی از حد بزرگ است؛ که انشاءالله این ایران بزرگ که ۷ هزار سال بزرگ بوده ۷هزار سال دیگر بزرگ خواهد بود و آنها هم همین ذره یا کمتر خواهند بود.
تهدید خروج به «انپیتی» از سوی ظریف چند روز پساز آن مطرح شد که سه کشور اروپایی فرانسه، بریتانیا و آلمان که از کشورهای طرف توافق هستهای هستند، در بیانیهای مشترک رسماً از فعال شدن سازوکار رفع اختلاف در توافق برجام خبر دادهاند. بر اساس مکانیسم حل اختلاف برجام که در بند 36 و 37 این توافق آمده است، اگر هر یک از سه کشور اروپایی امضاکننده برجام به این نتیجه برسند که ایران توافق را نقض کرده میتوانند روند بررسی اختلاف را به جریان بیندازند که ظرف مدتی کمتر از ۶۵ روز این مسأله به شورای امنیت ارجاع داده خواهد شد و این شورا ممکن است از سرگیری سریع تحریمها علیه ایران را تصویب کند. پس از آن، شورای امنیت نیز
۳۰ روز فرصت دارد تا درباره استمرار تعلیق تحریمها یا بازگرداندن آنها قطعنامه صادر کند. اگر در این مدت، شورای امنیت نتواند در این خصوص قطعنامه صادر کند، تمام تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل که قبل از برجام برقرار شده بودند، بهطور اتوماتیک بازمیگردند. نکته مهم، این است که طرح مسأله در شورای امنیت و تصمیمگیری درباره بازگشت تحریمها، قابل وتو نیست. مقامهای ایرانی، رجوع اروپا به این سازوکار را بهدلیل اینکه ایران قبلاً آن را به جریان انداخته و به نتیجهای نرسیده، غیر موجه میدانند. مضاف بر اینکه اساساً ایران برجام را نقض نکرده و کاهش تعهدات هستهای آن نیز ذیل خود برجام انجام شده است. حالا ظریف اعلام کرده است چنانچه پرونده تحریمهای هستهای ایران در شورای امنیت به جریان بیفتد، گزینه قابل اعتنای دیگری برای ایران جز خروج از «انپیتی» وجود نخواهد داشت.
«انپیتی» از جمله معاهدات لازم الاجرای بینالمللی است که ایران در همان سال تصویب معاهده در ۱۹۶۸ به عضویت آن در آمده است. بر اساس این پیمان که کشورهای جهان را به دو گروه دارای سلاح هستهای و فاقد سلاح هستهای تقسیم میکند، قدرتهای هستهای متعهد شدند که در ازای تعهد کشورهای غیرهستهای به عدم تولید و گسترش سلاحهای هستهای، تحت هیچ شرایطی این سلاحها را علیه کشورهای غیر هستهای استفاده نکرده و از هرگونه تهدید علیه امنیت و منافع ملی آنها اجتناب ورزند. با این حال، پیشبینی شرط خروج کشورهای عضو معاهده راه گریزی است برای هر یک از کشورهای هستهای یا غیرهستهای که بهدنبال تحقق اهداف هستهای خود هستند. چه طبق بند اول ماده دهم «انپیتی»، هر یک از اعضا باید حق داشته باشد در اجرای حاکمیت ملی خود در صورتی که احساس کند مواردی در رابطه با موضوعات این معاهده، منافع حیاتی کشورش را بهخطر انداخته است، از معاهده خارج شود. این در حالی است که طبق آنچه در متن این توافقنامه آمده است، این تنها خود کشور مدعی خروج از معاهده است که تشخیص میدهد چه مواردی جزو منافع ملی و حیاتی آن کشور بوده و چه مواردی جزو موارد فوقالعاده هستند که منافع فوق را تهدید میکنند. این در واقع همان راه گریز از اجرای تعهدات موجود در متن «انپیتی» است که به نوعی دست کشورهای عضو معاهده را در تفسیر مفاد آن تا حد امکان باز گذاشته است. اینک ایران در شرایطی گزینه خروج از «انپیتی» را بهعنوان یک هشدار مطرح کرده که برجام بهعنوان یکی از جلوههای بارز تضمین امنیتی جهت عدم تولید سلاح هستهای در چارچوب اهداف «انپیتی» قادر به حفظ منافع ملی ایران از جمله امنیت اقتصادی و سیاسی آن نبوده و تحت تأثیر عهدشکنی امریکا و سیاست فشار حداکثری این کشور متزلزل شده است. از این منظر میتوان طرح خروج ایران از «انپیتی» را بهعنوان نتیجه ناکامی قدرتهای هستهای برای تضمین منافع حیاتی یکی از اعضای «انپیتی»، قابل درک دانست. با خروج احتمالی ایران از این پیمان، امکان نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران منتفی میشود. در چنین موقعیتی، هیچ دلیل حقوقی بر غیرقانونی بودن فعالیتهای هستهای ایران وجود نخواهد داشت. این همان موقعیتی است که ایران را در شرایط کشورهایی همچون پاکستان، هند، اسرائیل و کرهشمالی قرار خواهد داد که برنامههای هستهای آنها به لحاظ قانونی و تحت هیچ شرایطی نمیتواند تحت نظارت کشورهای دیگر و سازمان بینالمللی انرژی اتمی قرار گیرد. حال باید دید روند تحولات جاری درباره برجام، ایران را به سمت و سوی تصمیمگیری برای خروج از «انپیتی» خواهد برد یا نه.
از نخستین واکنش ها به هشدار صریح ایران،«سرگئی ریابکوف»، معاون وزارت خارجه روسیه با بیان اینکه «زیر سؤال بردن پایبندی ایران به اِن.پی.تی صحیح نیست»، گفت:«معاهده عدم اشاعه ابزاری مهم برای امنیت جهانی است. ما امیدواریم چنین چیزی (خروج ایران از اِن.پی.تی) رخ ندهد».
امریکا از مردم ما میترسد نه سلاح
گروه سیاسی/ محمد جواد ظریف در نزدیک به 7 سالی که عهده دار وزارت امورخارجه بوده، رکورددار حضور در مجلس و پاسخ به سؤالات نمایندگان بوده است. با این حال توضیحات او تاکنون همواره نمایندگان را قانع کرده؛ چنان که در صحن علنی دیروز مجلس هم دو رأیگیری مجزا درباره توضیحاتش به سؤالات دو نماینده مجلس انجام شد که در هر دو مورد باز هم مجلسیها قانع شدند و مخالفان رئیس دستگاه دیپلماسی در دادن کارت زرد به او ناکام ماندند. ظریف برای پاسخ به سؤال مجتبی ذوالنوری، نماینده اصولگرای قم و سید جواد ساداتینژاد، نماینده اصولگرای کاشان به بهارستان رفته بود. در این میان البته سؤال محمد جواد ابطحی از دیگر نمایندگان مخالف دولت که از جلسه گذشته (12 آبان ماه) نیمه کاره مانده بود نیز مطرح شد. در نهایت با توضیحات ظریف، ذوالنوری سؤالش را به رأی نگذاشت اما ساداتینژاد و ابطحی سؤال خود را به رأی گذاشتند که در هر دو مورد نمایندگان حاضر در مجلس اعلام کردند توضیحات وزیر خارجه قانعکننده بوده است. سؤال ذوالنوری درخصوص علت بیان مطالب بیاساس و هزینه ساز و در تضاد با منافع و امنیت ملی، از جمله توانایی امریکا در از کار انداختن سیستم دفاعی صرفاً توسط یک بمب و نیز ایراد اتهام پولشویی به نظام از سوی ظریف بود. سؤال ساداتینژاد از وزیر امور خارجه هم در رابطه با اقدامات انجام شده از سوی این وزارتخانه برای مقابله با اقدامات مداخلهجویانه دشمنان در حوادث دی ماه سال 96 بود که به گفته خودش قابل تعمیم به اتفاقات بعدی هم هست. سؤال ابطحی که در جلسه گذشته مطرح شده و ظریف هم به آن پاسخ داده بود درباره چرایی ایراد اتهام پولشویی در کشور از طرف ظریف بود. وزیر خارجه در جلسه 12 آبان اگرچه پاسخ مبسوطی به اتهام پولشویی داد اما قبل از شنیدن بخش دوم سخنان نماینده سؤالکننده جلسه علنی را ترک کرد. دیروز ابطحی سؤال خود را به رأی نمایندگان گذاشت و ظریف هم توضیح داد که در جلسه قبلی به خاطر جلسه اضطراری شورای عالی امنیت ملی با حضور شهید سلیمانی به منظور بررسی آخرین تحولات عراق مجبور به ترک جلسه مجلس شده است. او البته توضیح داد اگر سوءتفاهمی برای نمایندگان پیش آمده از آنها عذرخواهی میکند.
اجتهاد در تحلیل، مقلد در عمل
ظریف در پاسخ به سؤال مجتبی ذوالنوری گفت: بنده افتخار میکنم در خارج از کشور محکمترین دفاعها را از همه سیاستهای جمهوری اسلامی داشتم. چه خودم در این سیاستها نقش داشته باشم، چه نداشته باشم، من بارها اعلام کردم که همه ما در تحلیل باید مجتهد باشیم اما در عمل باید مقلد باشیم و من با دفاع از تمام سیاستهای جمهوری اسلامی به نقش خود عمل کردم، هیچ کس به اندازه من از توان موشکی جمهوری اسلامی دفاع نکرده است. به گزارش ایرنا، وی با اشاره به اینکه صحبتهای او را بزرگنمایی و تقطیع کردهاند، گفت: عرض بنده در مورد توان موشکی ایران همان سخن امام راحل در سال اول انقلاب است، ایشان معتقد بودند آنچه انقلاب و کشور ما را حفظ میکند حضور و حمایت مردم است نه چیز دیگر. بر همین اساس من در سخنرانی کوتاه خود در دانشگاه تهران پس از تقدیر از توانمندیهای نظامی کشور تأکید کردم آن چیزی که کشور ما را حفظ میکند سلاحهای نظامی، که در مقابل توان تسلیحاتی امریکا چندان قوی نیست نخواهد بود، بلکه فرهنگ و ایثار مردم است که انقلاب را حفظ میکند. وزیر خارجه با انتقاد از یک خبرگزاری که سخنان او را تقطیع کرده بود اضافه کرد: از منابع موثق عرض میکنم یکی از مراکز تصمیمگیری امریکا ضمن طراحی دقیق انهدام مرکز «فردو» این سؤال را مطرح کرده که پس از تخریب فردو چه میشود و آنان به این جواب رسیدند که پس از این اتفاق مردم ایران متحدتر و منسجمتر میشوند و وقوع این اتفاق زیان بیشتری برای امریکا دارد، این تأیید سخنان رهبر معظم انقلاب است که فرمودند شهید سلیمانی از سردار سلیمانی برای انقلاب مؤثرتر است.
تفاوت بودجه نظامی امریکا و ایران
رئیس دستگاه دیپلماسی با تأکید بر اینکه باید پیروزی خون بر شمشیر را باور داشته باشیم، اظهار داشت: من در صحبتهای خود درباره توان موشکی ایران چیزی را نفی نکردم بلکه در اثبات چیز دیگری صحبت کردم این یک واقعیت است که امریکا سالانه دو تریلیون دلار هزینه نظامی میکند در حالی که ایران ۱۶ میلیارد دلار برای توان دفاعی خود هزینه میکند ما این را باید باور کنیم که همان گونه که امام راحل فرمودند امریکاییها از مردم ما میترسند نه از سلاح ما، توان دفاعی ما برای دنیا مشخص است.
دامن نظام از پولشویی پاک است
ظریف در بخش دیگری از سخنان خود در مورد پولشویی در ایران هم گفت: من در آنجا ضمن مبرا دانستن نظام و دولت جمهوری اسلامی از اتهام پولشویی تأکید کردم منابعی در ایران پولشویی انجام میدهند اما این به خاطر تحریمهای امریکاست؛ زمانی که از بانک کونلون ۶ درصد برای یک ترنز اکشن کمیسیون در نظر گرفته است اما با ۱۵ تا ۲۰ درصد این ترنز اکشن برای ایران هزینه برمی دارد ۱۴ درصد اختلاف کجا میرود؟ امریکاییها باید بدانند که با تحریم خود باعث شدند چنین پولشوییهایی در ایران تقویت شود. وی با خطاب قرار دادن نماینده سؤال کننده گفت: چرا جنایت امریکا را در تقویت پولشویی به پای ظریف مینویسید این واقعیت است که چنین مراوداتی که بهدلیل تحریم ناچار به انجام آن هستیم پولشویی است اما دامن نظام از این مسأله پاک است و این پولشوییها گردن امریکاست.
ظریف ادامه داد: برخی رژیمهای کوچک نیز در منطقه ما هستند از رژیم صهیونیستی گرفته تا برخی رژیمهای کوچک منطقه که ادعا میکنند ایران صرف نظر از اینکه چه کسی در آن حاکم باشد، بزرگتر از حد لازم است، گفتند که ایران زیادی از حد بزرگ است؛ که انشاءالله این ایران بزرگ که ۷ هزار سال بزرگ بوده ۷هزار سال دیگر بزرگ خواهد بود و آنها هم همین ذره یا کمتر خواهند بود.
شفاف سازی «آشنا» درباره «سیما»
دولت هیچ فشاری به جام جم نداشته و نامه من درباره «جهان آرا» هنوز در جلسه شورای نظارت بر صدا و سیما مطرح نشده است
مرتضی گل پور/ صدا و سیما مطابق یک رویه درونی تصمیم گرفت سه برنامه جنجالی «جهانآرا»، «عصرانه» شبکه افق و «ثریا» شبکه یک را نه به صورت زنده، بلکه به صورت تولیدی و ضبط شده پخش کند. اما دستاندرکاران این برنامهها بویژه برنامه «جهانآرا»، با به راه انداختن یک جنجال رسانهای، مدعی شدند این برنامه با فشار دولت تعطیل شده است. گذشته از اینکه رویه سیاسی 6 سال گذشته نشان میدهد که صدا و سیما از قوه مجریه تأثیرپذیر یا نقدپذیر نیست، اما حسامالدین آشنا، مشاور رئیس جمهوری و نماینده قوه مجریه در شورای نظارت برصدا و سیما این ادعا را تکذیب کرد.
آشنا در پاسخ به ادعای تعطیلی برنامه جهانآرا به خواست یا فشار دولت به «ایران» گفت: «مکاتبهای که من با رئیس شورای نظارت بر عملکرد صدا و سیما درباره برنامههای اخیر «جهانآرا» داشتم، هنوز در شورای نظارت بر صدا و سیما مطرح نشده است، چه رسد به اینکه تصمیمی گرفته شده باشد یا این تصمیم به صدا و سیما ابلاغ شده باشد. درنتیجه هیچ فشاری از سوی دولت یا نماینده قوه مجریه به شورای نظارت برصدا و سیما وارد نشده است، بلکه تنها مکاتبهای با شورا صورت گرفته است.»
او اضافه کرد: «مطابق مصاحبه مدیر کل روابط عمومی سازمان صدا و سیما، تبدیل تعدادی از برنامههای زنده، به تولیدی، سیاستی است که صدا و سیما از چند ماه پیش در دستور کار خود قرار داده بود. بنابراین، این مسأله از نظر دولت، مسألهای داخلی است و ربطی به روابط صدا و سیما و دولت ندارد.»
اشاره آشنا، به اظهار نظر محمدحسین رنجبران، مدیرکل روابط عمومی سازمان صدا و سیما است که در پاسخ به پخش ضبط شده و نه حذف برنامههایی چون «عصرانه» و «جهانآرا» از شبکه افق و «ثریا» از شبکه یک سیما، تصریح کرد: «فقط این برنامهها نیست که از زنده به تولیدی تغییر شکل میدهند بلکه «آفتاب شرقی» شبکه یک و همچنین «پرونده ویژه» شبکه سه نیز که زنده پخش میشدند، مدتی است که به صورت تولیدی یا همان ضبطی پخش میشوند. همه این کارها به این دلیل است تا بتوانیم کیفیت برنامهها را به حد مطلوب برسانیم و این خواست طیف وسیعی از مخاطبان و حتی منتقدان رسانه ملی است.»
آشنا، در ادامه اظهارات خود با تأکید بر اینکه «دولت درباره نحوه تولید برنامهها نظری ندارد»، اضافه کرد: «آنچه مدنظر دولت به نمایندگی از ملت است، این است که برنامههای رسانه ملی حاوی ویژگیهای استاندارد شده از جمله بی طرفی، توازن، انصاف و مدارا باشد، بویژه که در برخی از برنامهها نشانههایی از مقابله با وحدت ملی، همبستگی عمومی، امنیت روانی و تلاش برای قطبیسازی و ایجاد شکاف میان دولت و ملت وجود دارد. از این رو دولت نگران این است که برخی افراد منتسب به برخی جریانهای سیاسی مشخص با استفاده از امکان صدا و سیما به تبلیغات سیاسی خودشان دست زده باشند و رسانه ملی را گروگان سیاستهای نابخردانه خودشان قرارداده باشند.»
آشنا همچنین در پاسخ به این سؤال که گفته میشود دولت از صدا و سیما خواسته است برای پخش اخبار رئیس جمهوری، تنها بستههای خبری تهیه شده از روابط عمومی دفتر رئیس جمهوری را منتشر کند، تصریح کرد: «متأسفانه اقدامات نابخشودنی افرادی در بخشهای سیاسی و خبری سازمان صدا و سیما در مورد تحریف اخبار و اطلاعات به جایی رسیده است که حتی به تقطیع، تحریف و نگارش زیرنویسهای خلاف واقع درباره بیانات رئیس جمهوری که به صورت زنده از شبکه خبر پخش شده، تسری یافته است. براین اساس قوه مجریه خواستار اصلاح روابط خبری میان رؤسای قوا و بخشهای خبری صدا و سیما است.»
محمدحسین صوفی، دبیرشورای نظارت بر صدا و سیما نیز در پاسخ به اینکه گفته میشود برنامه «جهانآرا» با فشار دولت، بسته شد، به «ایران» گفت: «این مسأله در شورای نظارت بر صدا و سیما مطرح نشده است، ضمن اینکه اساساً این موارد در شورا مطرح نمیشود. وظیفه شورا نظارت بر برنامههای سازمان صدا و سیما، متناسب با قانون است، در این میان اگر شخصیتهای حقیقی یا حقوقی از برنامهای شکایت کنند، طی فرآیندی این شکایت بررسی میشود، یعنی از صدا و سیما سؤال میشود و مطابق پاسخ این سازمان، مسأله بررسی میشود.» او درعین حال گفت که درباره برنامه «جهانآرا» هنوز شکایتی نه از سوی دولت و نه از سوی نهاد یا شخصیت دیگری به این شورا واصل نشده است. این اظهارات نشان میدهد هرگونه تغییری که در این برنامههای جنجال آفرین صورت گرفته است، ناشی از یک تصمیم داخلی در صدا و سیما است. از این رو مظلوم نمایی اخیر دستاندرکاران این برنامهها، بویژه جهانآرا را باید از زاویه دیگری بررسی کرد.
به تازگی محمدصادق کوشکی و نادر طالب زاده از چهره های سیاسی و فرهنگی مخالف دولت با حضور در برنامه «جهانآرا» به جای تحلیل و تفسیر، با ادبیاتی موهن به منتقدان حمله کردند که بازتاب منفی گسترده ای در افکار عمومی داشت. باوجود این، نه این برنامه خاص، که از ماهها پیش رویکرد و کارکرد واقعی برنامه «جهان آرا» در شبکه «افق» برملا شده بود؛ میتینگ انتخاباتی برای جریانهای تندرو و بلندگویی برای هجمه به منتقدان. سه روز پیش از اظهارات بحث برانگیز کوشکی و طالب زاده، اظهارات زینب ابوطالبی که گفته بود هر کس نظام را قبول ندارد از کشور خارج شود، بار دیگر نشان داد که آنچه در این برنامه و شبکه دیده میشود، یک اتفاق نیست، بلکه رویهای است که چندان هم با سیاستهای اعلامی نظام همخوانی ندارد. چنان که 16 دی غلامرضا قاسمیان، مدیر حوزه علمیه مشکات و از مخالفان دولت در برنامه جهانآرا برخلاف سیاست اعلامی از سوی رهبری و وزیر خارجه از ضرورت آغاز جنگ با امریکا و « قتال کفار» گفت در حالی که هم رهبر معظم انقلاب و هم وزیر خارجه با وجود تأکید بر انتقامگیری از امریکا تصریح داشتند که نمیخواهند کشور را وارد جنگ کنند.
واقعیت این است که غالب فعالان شبکه افق، بویژه برنامه «جهانآرا» چهرههای شناخته شده سیاسی و فرهنگی یک جریان هستند. در کنار اینها، اکثر میهمانان این برنامه نیز ایدئولوگهای طیف سیاسی و فرهنگی خاصی در کشور هستند.
مروری بر قسمتهای مختلف برنامه «جهانآرا» نشان میدهد دستکم در 4 ماه گذشته، از ابتدای مهرماه تا اواخر دی ماه، جز صادق خرازی، دبیرکل اصلاحطلب حزب ندای ایرانیان، سایر میهمانان این برنامه دارای جهتگیری سیاسی و فرهنگی منتقد یا ضد دولت بودند.
با مرور برنامه های شبکه افق میتوان چارچوبهای یک استراتژی انتخاباتی را تشخیص داد. این استراتژی دو ستون دارد؛ نخست معرفی و تبلیغات برای نامزدهای همسو و دیگری ارائه گفتمان انتخاباتی برای زیر سؤال بردن گفتمان انتخاباتی رقیب.
آشنا در پاسخ به ادعای تعطیلی برنامه جهانآرا به خواست یا فشار دولت به «ایران» گفت: «مکاتبهای که من با رئیس شورای نظارت بر عملکرد صدا و سیما درباره برنامههای اخیر «جهانآرا» داشتم، هنوز در شورای نظارت بر صدا و سیما مطرح نشده است، چه رسد به اینکه تصمیمی گرفته شده باشد یا این تصمیم به صدا و سیما ابلاغ شده باشد. درنتیجه هیچ فشاری از سوی دولت یا نماینده قوه مجریه به شورای نظارت برصدا و سیما وارد نشده است، بلکه تنها مکاتبهای با شورا صورت گرفته است.»
او اضافه کرد: «مطابق مصاحبه مدیر کل روابط عمومی سازمان صدا و سیما، تبدیل تعدادی از برنامههای زنده، به تولیدی، سیاستی است که صدا و سیما از چند ماه پیش در دستور کار خود قرار داده بود. بنابراین، این مسأله از نظر دولت، مسألهای داخلی است و ربطی به روابط صدا و سیما و دولت ندارد.»
اشاره آشنا، به اظهار نظر محمدحسین رنجبران، مدیرکل روابط عمومی سازمان صدا و سیما است که در پاسخ به پخش ضبط شده و نه حذف برنامههایی چون «عصرانه» و «جهانآرا» از شبکه افق و «ثریا» از شبکه یک سیما، تصریح کرد: «فقط این برنامهها نیست که از زنده به تولیدی تغییر شکل میدهند بلکه «آفتاب شرقی» شبکه یک و همچنین «پرونده ویژه» شبکه سه نیز که زنده پخش میشدند، مدتی است که به صورت تولیدی یا همان ضبطی پخش میشوند. همه این کارها به این دلیل است تا بتوانیم کیفیت برنامهها را به حد مطلوب برسانیم و این خواست طیف وسیعی از مخاطبان و حتی منتقدان رسانه ملی است.»
آشنا، در ادامه اظهارات خود با تأکید بر اینکه «دولت درباره نحوه تولید برنامهها نظری ندارد»، اضافه کرد: «آنچه مدنظر دولت به نمایندگی از ملت است، این است که برنامههای رسانه ملی حاوی ویژگیهای استاندارد شده از جمله بی طرفی، توازن، انصاف و مدارا باشد، بویژه که در برخی از برنامهها نشانههایی از مقابله با وحدت ملی، همبستگی عمومی، امنیت روانی و تلاش برای قطبیسازی و ایجاد شکاف میان دولت و ملت وجود دارد. از این رو دولت نگران این است که برخی افراد منتسب به برخی جریانهای سیاسی مشخص با استفاده از امکان صدا و سیما به تبلیغات سیاسی خودشان دست زده باشند و رسانه ملی را گروگان سیاستهای نابخردانه خودشان قرارداده باشند.»
آشنا همچنین در پاسخ به این سؤال که گفته میشود دولت از صدا و سیما خواسته است برای پخش اخبار رئیس جمهوری، تنها بستههای خبری تهیه شده از روابط عمومی دفتر رئیس جمهوری را منتشر کند، تصریح کرد: «متأسفانه اقدامات نابخشودنی افرادی در بخشهای سیاسی و خبری سازمان صدا و سیما در مورد تحریف اخبار و اطلاعات به جایی رسیده است که حتی به تقطیع، تحریف و نگارش زیرنویسهای خلاف واقع درباره بیانات رئیس جمهوری که به صورت زنده از شبکه خبر پخش شده، تسری یافته است. براین اساس قوه مجریه خواستار اصلاح روابط خبری میان رؤسای قوا و بخشهای خبری صدا و سیما است.»
محمدحسین صوفی، دبیرشورای نظارت بر صدا و سیما نیز در پاسخ به اینکه گفته میشود برنامه «جهانآرا» با فشار دولت، بسته شد، به «ایران» گفت: «این مسأله در شورای نظارت بر صدا و سیما مطرح نشده است، ضمن اینکه اساساً این موارد در شورا مطرح نمیشود. وظیفه شورا نظارت بر برنامههای سازمان صدا و سیما، متناسب با قانون است، در این میان اگر شخصیتهای حقیقی یا حقوقی از برنامهای شکایت کنند، طی فرآیندی این شکایت بررسی میشود، یعنی از صدا و سیما سؤال میشود و مطابق پاسخ این سازمان، مسأله بررسی میشود.» او درعین حال گفت که درباره برنامه «جهانآرا» هنوز شکایتی نه از سوی دولت و نه از سوی نهاد یا شخصیت دیگری به این شورا واصل نشده است. این اظهارات نشان میدهد هرگونه تغییری که در این برنامههای جنجال آفرین صورت گرفته است، ناشی از یک تصمیم داخلی در صدا و سیما است. از این رو مظلوم نمایی اخیر دستاندرکاران این برنامهها، بویژه جهانآرا را باید از زاویه دیگری بررسی کرد.
به تازگی محمدصادق کوشکی و نادر طالب زاده از چهره های سیاسی و فرهنگی مخالف دولت با حضور در برنامه «جهانآرا» به جای تحلیل و تفسیر، با ادبیاتی موهن به منتقدان حمله کردند که بازتاب منفی گسترده ای در افکار عمومی داشت. باوجود این، نه این برنامه خاص، که از ماهها پیش رویکرد و کارکرد واقعی برنامه «جهان آرا» در شبکه «افق» برملا شده بود؛ میتینگ انتخاباتی برای جریانهای تندرو و بلندگویی برای هجمه به منتقدان. سه روز پیش از اظهارات بحث برانگیز کوشکی و طالب زاده، اظهارات زینب ابوطالبی که گفته بود هر کس نظام را قبول ندارد از کشور خارج شود، بار دیگر نشان داد که آنچه در این برنامه و شبکه دیده میشود، یک اتفاق نیست، بلکه رویهای است که چندان هم با سیاستهای اعلامی نظام همخوانی ندارد. چنان که 16 دی غلامرضا قاسمیان، مدیر حوزه علمیه مشکات و از مخالفان دولت در برنامه جهانآرا برخلاف سیاست اعلامی از سوی رهبری و وزیر خارجه از ضرورت آغاز جنگ با امریکا و « قتال کفار» گفت در حالی که هم رهبر معظم انقلاب و هم وزیر خارجه با وجود تأکید بر انتقامگیری از امریکا تصریح داشتند که نمیخواهند کشور را وارد جنگ کنند.
واقعیت این است که غالب فعالان شبکه افق، بویژه برنامه «جهانآرا» چهرههای شناخته شده سیاسی و فرهنگی یک جریان هستند. در کنار اینها، اکثر میهمانان این برنامه نیز ایدئولوگهای طیف سیاسی و فرهنگی خاصی در کشور هستند.
مروری بر قسمتهای مختلف برنامه «جهانآرا» نشان میدهد دستکم در 4 ماه گذشته، از ابتدای مهرماه تا اواخر دی ماه، جز صادق خرازی، دبیرکل اصلاحطلب حزب ندای ایرانیان، سایر میهمانان این برنامه دارای جهتگیری سیاسی و فرهنگی منتقد یا ضد دولت بودند.
با مرور برنامه های شبکه افق میتوان چارچوبهای یک استراتژی انتخاباتی را تشخیص داد. این استراتژی دو ستون دارد؛ نخست معرفی و تبلیغات برای نامزدهای همسو و دیگری ارائه گفتمان انتخاباتی برای زیر سؤال بردن گفتمان انتخاباتی رقیب.
شماره چهارم «ایران ماه» منتشر شد
جز همدلی نباشدمان مرهمی دگر
شماره چهارم ایران ماه منتشر شد. چهارمین شماره ایران ماه با نگاه به اتفاقات اندوهگین و رویدادهای مهم دی ماه با تیتر «جز همدلی نباشدمان مرهمی دگر» منتشر شد. این شماره که پس از چهار رخداد ترور و شهادت سردار سلیمانی، تشییع بیسابقه او، انتقام ایران از امریکا و نیز سانحه هوایی سقوط هواپیما منتشر میشود با دو جلد در روی کیوسک قرار گرفت.
جلد نخست با نگاه به اتفاقات اندوهگین و رویدادهای مهم دی ماه با تیتر «جز همدلی نباشدمان مرهمی دگر» منتشر شد. جلد دوم نیز با تیتر «رسم نمایندگی مردم» منتشر شد.
سرگه بارسقیان در گزارشی خواندنی نوشت که چگونه در یک هفته سیمای سیاسی ایران و منطقه دگرگون شد. در کنار این گزارش، مریم سالاری گزارشگر حوزه دیپلماسی ایران در مطلبی با عنوان شلیک به قلب خاورمیانه به ابعاد سیاسی و اجتماعی و نقش سردار سلیمانی در منطقه پرداخت.
پرونده اصلی این شماره ایران ماه نیز به بررسی جایگاه و نقش نهادهای انتخابی و عملکرد آنها پرداخته که با همین تیتر منتشر شده است. در گفتوگو با مجیدانصاری «چالش کارآمدی نهادهای انتخابی» به بحث گذاشته شده است. عباس عبدی از مجلس پوپولیستی و فقدان نظام حزبی سخن میگوید. نقش پارلمان و فرازو فرود آن در کشور را با حسین واله به بحث گذاشتیم. بررسی نظامهای حقوقی دنیا نیز در گفتوگو با محمد هاشمی استاد حقوق مطرح شد. روایت محمد رضا باهنر از چرخش نخبگان در پارلمان با تیتر نمایندگان مردم باید حکمرانی بدانند نیز از مطالب خواندنی این شماره ایران ماه است. در این پرونده محمد حسین زارعی درباره تجربه نظام پارلمانی در اروپا و ایران، علی محمد حاضری از چرایی طرح مطالبات فردی و جمعی در پارلمان، محمد علی دستمالی تفاوتهای پارلمان در ایران و منطقه، مجتبی مقصودی و محمد رضا طالبینژاد از شاخصهای نمایندگی مطلوب سخن گفتهاند و... نیز مطالب و گفتارهایی دارند. علاوه بر این در صفحات ویژهای تاریخچه پارلمان در ایران نیز منتشر شده است. پرونده رؤیای ایرانی نیز از جمله دیگر مطالب این شماره ایران ماه است. گفتوگوی اصلی این پرونده با عباس کاظمی جامعه شناس درباره اینکه چگونه میتوان از بحرانها و تنگناهای اجتماعی با یک رؤیای مشترک عبور کرد صورت گرفته است که با تیتر «مردم به مرهم و دلداری نیاز دارند» منتشر شده است. روایتی از زندگی و جوانی محسن هاشمی و آنچه از پدر به یادگار مانده است گفتوگوی بخش زندگینامه ایران ماه است. محسن هاشمی میگوید: گرایش پدرم میانه روی و اعتدال بود. در کنار این گفتوگو خاطرات منتشر نشده اکبر هاشمی رفسنجانی در اسفند 1376 نیز قرار گرفته است. اثر بخشی نهاد تصمیم ساز | محمد فاضلی، سرمایه اجتماعی موضوع ملی | بیژن عبدالکریمی، تحول پارادایمی و نسل جدید سیاست ورزی |سلمان صادقیزاده، گذار به دولت - ملت |احمد یستانی، آیا وعدههای روحانی محقق شده است؟ | ابراهیم حاجیانی، انتخابات و امنیت ملی، قدرت نهاد جامعه | محمد باقر تاجالدین، سمت و سوی مطالبهگری در ایران | سعید معید فر، سیاستگذاری اجتماعی | فرشید یزدانی و... دیگرمقالات و مطالب این شماره است.
جلد نخست با نگاه به اتفاقات اندوهگین و رویدادهای مهم دی ماه با تیتر «جز همدلی نباشدمان مرهمی دگر» منتشر شد. جلد دوم نیز با تیتر «رسم نمایندگی مردم» منتشر شد.
سرگه بارسقیان در گزارشی خواندنی نوشت که چگونه در یک هفته سیمای سیاسی ایران و منطقه دگرگون شد. در کنار این گزارش، مریم سالاری گزارشگر حوزه دیپلماسی ایران در مطلبی با عنوان شلیک به قلب خاورمیانه به ابعاد سیاسی و اجتماعی و نقش سردار سلیمانی در منطقه پرداخت.
پرونده اصلی این شماره ایران ماه نیز به بررسی جایگاه و نقش نهادهای انتخابی و عملکرد آنها پرداخته که با همین تیتر منتشر شده است. در گفتوگو با مجیدانصاری «چالش کارآمدی نهادهای انتخابی» به بحث گذاشته شده است. عباس عبدی از مجلس پوپولیستی و فقدان نظام حزبی سخن میگوید. نقش پارلمان و فرازو فرود آن در کشور را با حسین واله به بحث گذاشتیم. بررسی نظامهای حقوقی دنیا نیز در گفتوگو با محمد هاشمی استاد حقوق مطرح شد. روایت محمد رضا باهنر از چرخش نخبگان در پارلمان با تیتر نمایندگان مردم باید حکمرانی بدانند نیز از مطالب خواندنی این شماره ایران ماه است. در این پرونده محمد حسین زارعی درباره تجربه نظام پارلمانی در اروپا و ایران، علی محمد حاضری از چرایی طرح مطالبات فردی و جمعی در پارلمان، محمد علی دستمالی تفاوتهای پارلمان در ایران و منطقه، مجتبی مقصودی و محمد رضا طالبینژاد از شاخصهای نمایندگی مطلوب سخن گفتهاند و... نیز مطالب و گفتارهایی دارند. علاوه بر این در صفحات ویژهای تاریخچه پارلمان در ایران نیز منتشر شده است. پرونده رؤیای ایرانی نیز از جمله دیگر مطالب این شماره ایران ماه است. گفتوگوی اصلی این پرونده با عباس کاظمی جامعه شناس درباره اینکه چگونه میتوان از بحرانها و تنگناهای اجتماعی با یک رؤیای مشترک عبور کرد صورت گرفته است که با تیتر «مردم به مرهم و دلداری نیاز دارند» منتشر شده است. روایتی از زندگی و جوانی محسن هاشمی و آنچه از پدر به یادگار مانده است گفتوگوی بخش زندگینامه ایران ماه است. محسن هاشمی میگوید: گرایش پدرم میانه روی و اعتدال بود. در کنار این گفتوگو خاطرات منتشر نشده اکبر هاشمی رفسنجانی در اسفند 1376 نیز قرار گرفته است. اثر بخشی نهاد تصمیم ساز | محمد فاضلی، سرمایه اجتماعی موضوع ملی | بیژن عبدالکریمی، تحول پارادایمی و نسل جدید سیاست ورزی |سلمان صادقیزاده، گذار به دولت - ملت |احمد یستانی، آیا وعدههای روحانی محقق شده است؟ | ابراهیم حاجیانی، انتخابات و امنیت ملی، قدرت نهاد جامعه | محمد باقر تاجالدین، سمت و سوی مطالبهگری در ایران | سعید معید فر، سیاستگذاری اجتماعی | فرشید یزدانی و... دیگرمقالات و مطالب این شماره است.
واکنش باشگاهها به بسته پیشنهادی جدید AFC برای حل مسأله میزبانی در آسیا
خارج از ایران بازی نمیکنیم
گروه ورزش / تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا مبنی بر سلب میزبانی از 4 نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا و برگزاری در زمین ثالث، با اعتراض شدید باشگاهها، مدیران ورزش و فوتبال مواجه شد. اعتراضی که باعث شد AFC عقبنشینی محسوسی داشته باشد اما باز هم مشکل پابرجاست و اوضاع آن طور پیش نرفته که مدنظر باشگاههاست. دیروز داتو ویندزور جان، دبیرکل AFC در نامهای به فدراسیون فوتبال ایران، راهکار حل مشکل میزبانی باشگاهها در لیگ قهرمانان آسیا را اعلام کرد. در بسته پیشنهادی جدید کنفدراسیون فوتبال آسیا آمده است: «در گام نخست، تیمهای استقلال و شهرخودرو، پلیآف اول خود مقابل نمایندگان کویت و بحرین را در زمین بیطرف (به میزبانی قطر) برگزار کنند. در گام دوم نیز تیمهای ایرانی که در مرحله گروهی حضور دارند، در 3 بازی دور رفت مرحله گروهی به عنوان تیم میهمان در زمین رقبای خود بازی کنند تا بدین شکل مشکل بازی در زمین ایران (در این مقطع زمانی) به نوعی حل شود. پس از این مراحل و در ماههای آینده مجدداً درباره میزبانی ایران تصمیمگیری خواهد شد. در این صورت اگر با میزبانی ایران در لیگ قهرمانان آسیا موافقت شد، 3 بازی تیمهای ایرانی در دور برگشت مرحله گروهی در ایران برگزار میشود و تیمهای ایرانی میتوانند در 3 دیدار متوالی از رقبای خود در خانه پذیرایی کنند. البته این شرایط شامل بازیهای رودررو با نمایندگان عربستان نمیشود.»
طبق نامه AFC، فدراسیون فوتبال تا پایان وقت اداری دیروز (۳۰ دی - ۲۰ ژانویه) فرصت داشت که با پیشنهاد کنفدراسیون فوتبال آسیا موافقت کند. در غیر این صورت، بازیهای نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا طبق برنامه از پیش تعیین شده برگزار میشود و آنها باید در زمین بیطرف میزبان حریفان خود باشند.
در پی ارسال نامه دبیرکل کنفدراسیون فوتبال آسیا، جلسهای با حضور مسئولان فدراسیون و مدیران عامل باشگاههای پرسپولیس، سپاهان، استقلال و شهرخودرو برگزار و پاسخی برای نامه AFC تهیه شد؛ نامهای که حاوی این موارد است: «1- به اطلاع میرساند باشگاههای ایرانی با این استدلال که هیچ دلیل قانونی برای سلب حق میزبانی آنان وجود ندارد، اعلام میکنند به هیچ عنوان میزبانی خود را به هیچ وجه به خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران منتقل نمیکنند. 2- تمامی باشگاههای ایرانی حاضر در مسابقات اعلام میکنند صرفاً در شرایطی در مسابقات حاضر میشوند که کنفدراسیون به صورت رسمی اعلام کند این باشگاهها از رقبای خود داخل سرزمین جمهوری اسلامی میزبانی میکنند. 3- در صورت قبول شرایط فوق توسط کنفدراسیون، باشگاههای ایرانی صرفاً تغییر زمان برگزاری مسابقات داخل تقویم برگزاری را میپذیرند. 4- مدیران عامل باشگاههای ایرانی تقاضا دارند در اسرع وقت جلسهای با حضور رئیس و دبیرکل کنفدراسیون فوتبال آسیا برگزار کنند.» با این اوصاف، بسته پیشنهادی جدید هم گرهی از مشکل به وجود آمده باز نکرد و حالا باید دید با توجه به پاسخ مدیران باشگاههای ایرانی به کنفدراسیون فوتبال آسیا، AFC خواسته آنها را میپذیرد یا طبق نظر خود برنامههایش را اجرا خواهد کرد. هر چند به نظر میرسد مذاکره و رایزنی با مسئولان فوتبال آسیا به منظور پیشبرد اهداف فوتبال ایران ادامه خواهد داشت.
جمهوریخواهان و وکلا درآستانه استیضاح رئیس جمهور امریکا اقدام کردند
افشای تاکتیک تبرئه ترامپ
ندا آکیش
خبرنگار
در حالی که کمتر از 24 ساعت به نخستین جلسه استماع محاکمه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا در مجلس سنا باقی مانده است، هم جمهوریخواهان سنا و هم تیم حقوقی ترامپ سعی در کم اهمیت جلوه دادن این اتفاق دارند؛ میچ مک کانل، رهبر اکثریت سنا تا آخرین لحظه حاضر نشد شرح دهد که روند استیضاح چگونه خواهد بود و تیم حقوقی ترامپ هم استیضاح را «بی پایه و اساس» میدانند. اما چاک شومر، رهبر اقلیت سنا یکشنبه شب به جمهوریخواهان هشدار داد که روند استیضاح حتماً باید با حضور شاهدان و بررسی اسناد و مدارک باشد وگرنه دموکراتها از حق قانونی خود برای وادار کردن سنا به احضار شاهدان استفاده میکنند. آدام شف هم خبر داد که آژانسهای اطلاعاتی امریکا برخی اسناد مهم را که میتواند در روند استیضاح ترامپ تأثیرگذار باشد، در اختیار کنگره نمیگذارند.
به گزارش سایت شبکه خبری سی ان ان، تیم وکلای حقوقی ترامپ که از امشب (سهشنبه شب) تا دستکم دو هفته آینده روزهای سختی را پیش رو دارند، شنبه شب به وقت محلی در نخستین بیانیه رسمی خود درباره استیضاح رئیس جمهوری امریکا کوشیدند، اصل موضوع استیضاح را کم اهمیت جلوه دهند. آنها دو اتهام «سوء استفاده از قدرت» و «ایجاد مانع بر سر راه تحقیقات کنگره» را اتهامهایی بی پایه و اساس دانسته و در عوض استیضاح را «اتفاقی خطرناک» برای دموکراسی امریکا توصیف کردند. بر اساس بیانیه وکلای ترامپ، رئیس جمهوری امریکا هیچ یک از این جرمها را مرتکب نشده و تمام اینها تلاش «گستاخانه» دموکراتها برای تحت تأثیر قرار دادن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 2020 است. علاوه بر وکلای ترامپ که با این بیانیه نشان دادند، برنامهشان به جای اثبات بی گناهی موکلشان، بی اعتبار کردن اصل موضوع استیضاح است، میچ مک کانل، رهبر اکثریت سنا هم در روزهای اخیر حاضر نشد از پیشنهاد خود برای روند محاکمه ترامپ رونمایی کند. او البته پیشتر بارها گفته بود، تمایلی به احضار شاهدان در جلسه محاکمه ترامپ در سنا ندارد. از همین رو، چاک شومر، رهبر اقلیت سنا یکشنبه شب به وقت محلی در یک کنفرانس خبری در نیویورک به مک کانل هشدار داد که اگر شاهدان را احضار نکند یا مانع بررسی اسناد در سنا شود، دموکراتها از حق قانونی خود استفاده خواهند کرد و درباره احضار شاهدان و بررسی اسناد مربوط به استیضاح، سنا را مجبور به رأیگیری میکنند.
او گفت: «ما حق داریم که برای احضار شاهدان و بررسی اسناد از سنا بخواهیم رأیگیری کند. اگر مک کانل شاهدان را احضار نکند ما این درخواست را همان روز نخست و همان ساعات اولیه سهشنبه ارائه میدهیم.» شومر همچنین مک کانل و جمهوریخواهان را متهم کرد درصدد برگزاری یک محاکمه استیضاح «ناعادلانه» و «مختصر» هستند.
به گزارش تایم، آدام شف، رئیس دموکرات کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان امریکا هم که در مجلس نمایندگان رهبری طرح استیضاح ترامپ را برعهده داشت و در جلسات سنا نیز قرار است به نمایندگی از دموکراتها روند محاکمه را دنبال کند، ابراز نگرانی کرده است که آژانسهای اطلاعاتی امریکا برخی اسناد مربوط به گفتوگوی تلفنی ترامپ با رئیس جمهوری اوکراین را در اختیار کنگره نگذاشتهاند در حالی که این اسناد میتواند برای محاکمه استیضاح بسیار حائز اهمیت باشد. شومر حتی سیا را به دست داشتن در این پنهانکاری متهم کرد و گفت: «نشانههایی وجود دارد که سیا ممکن است همین کار تراژیک را کرده باشد.» دموکراتها پیشتر نیز وزارت خارجه امریکا را متهم به مخفی کردن اسناد تأثیرگذار در روند استیضاح کرده بودند.
وام دوجانبه برای حل مشکل مسکن فرهنگیان
معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش گفت: اعطای وام دوجانبه مسکن به فرهنگیان از طریق بانکهای ملی و مسکن پیگیری میشود.
به گزارش ایسنا، علی الهیار ترکمن با تأکید بر اینکه باید یک برنامه و چارچوب مشخص برای آموزش و پرورش تهیه شود تا در قالب آن حرکت کنیم، بیان کرد: خوشبختانه از سال گذشته تاکنون به این امر مهم توجه داشتیم و برخی برنامهریزیهای انجام شده به ثمر رسیده است و برنامههایی به مرحله اجرا رسیدهاند.
وی ادامه داد: کمیتهای با حضور نمایندگان آموزش و پرورش، سازمان برنامه و سازمان امور استخدامی تشکیل شده است و در حال کار روی نیاز آموزش و پرورش و راهکارهای تأمین نیرو هستیم که تا نیمه اسفند باید به اتمام برسد و از ابتدای سال آینده روی ساماندهی کار کنیم که قطعاً تغییرات ماهوی خواهد داشت.
الهیارترکمن با اشاره به رتبهبندی معلمان گفت: مبلغ ۲۰۰۰ میلیارد تومان برای این امر پیشبینی و آییننامه مربوطه در هیأت وزیران تصویب شده است و اکنون در مرحله بررسی و تعیین رتبهها و صدور احکام هستیم. نظام رتبهبندی بر اساس نظام شغلمحور تعریف شده است. رتبهبندی و هدف نهایی آن افزایش حقوق نیست. نظام آموزش و پرورش اولین تجارب خود را برای رتبهبندی سپری میکند و نقطه شروع خوبی است. باید بهتدریج نهادینه و مستقر شود و در بازههای زمانی مشخص با اصلاحاتی، خود را به نقطه نهایی مطلوب برساند.
وی افزود: دولت به رقم حقوق دی ماه حدود ۱۴۰۰ میلیارد تومان افزود و دارندگان رتبههای ۲ تا ۵ حقوق خود را با اعمال رتبهبندی دریافت کردند. باید رتبه دو تا پنج را تطبیق میدادیم و رتبه یک را احراز میکردیم. حقوق رتبه یکیها نیز برحسب رتبهبندی از بهمن ماه اعمال میشود.
وی با اشاره به برنامههای رفاهی آموزش و پرورش گفت: تعرفه بیمه تکمیلی در دو شکل مرسوم صندوقی و بیمهگری و بر اساس نوع خدمت مشخص میشود. در سالهای قبل بیمه فقط به روش صندوقی اجرا میشد اما در برنامهریزیهای جدید تغییراتی داشتیم و کمترین عدد افزایش حق بیمه را در قرارداد جدید داریم. حق بیمه از ۳۹ هزار تومان به ۴۶ هزار تومان افزایش یافت و ۵۰۰ مرکز جدید به فهرست مراکز درمانی طرف قرارداد افزوده شد. طبق وعده آتیهسازان حافظ، زمان پرداخت خسارات هم کوتاهتر خواهد شد.
وی اضافه کرد: با بانک ملی قرارداد جدیدی در شرف انعقاد است که شامل وامهای مرابحه و خرید مسکن میشود که هم سقف و هم مبلغ آن افزایش مییابد. سود هم همان ۱۲ درصد باقی میماند. برای دریافت وام دوجانبه خرید مسکن از بانک ملی و بانک مسکن سازوکاری اندیشیده خواهد شد. برای احداث شهرکهای فرهنگیان و... نیز برنامههایی با وزارت مسکن در حال پیگیری است.
الهیار ادامه داد: بودجه عمومی کشور در سال ۹۸ حدود ۴۴۸ هزار و ۵۸۱ میلیارد تومان بوده که به ۴۸۴ هزار و ۵۹۷ میلیارد تومان رسیده و بودجه عمومی هشت درصد رشد کرده است. درآمدها ۹ و هزینهها نیز ۴ درصد رشد دارند. درباره سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی نیز باید گفت که این عدد به ۱۲.۶ درصد میرسد.
وی درباره واریز معوقات رتبهبندی نیز گفت: معوقات از مهر تا آذرماه محاسبه و واریز شده است و عقب ماندگی در این زمینه نداریم.
به گزارش ایسنا، علی الهیار ترکمن با تأکید بر اینکه باید یک برنامه و چارچوب مشخص برای آموزش و پرورش تهیه شود تا در قالب آن حرکت کنیم، بیان کرد: خوشبختانه از سال گذشته تاکنون به این امر مهم توجه داشتیم و برخی برنامهریزیهای انجام شده به ثمر رسیده است و برنامههایی به مرحله اجرا رسیدهاند.
وی ادامه داد: کمیتهای با حضور نمایندگان آموزش و پرورش، سازمان برنامه و سازمان امور استخدامی تشکیل شده است و در حال کار روی نیاز آموزش و پرورش و راهکارهای تأمین نیرو هستیم که تا نیمه اسفند باید به اتمام برسد و از ابتدای سال آینده روی ساماندهی کار کنیم که قطعاً تغییرات ماهوی خواهد داشت.
الهیارترکمن با اشاره به رتبهبندی معلمان گفت: مبلغ ۲۰۰۰ میلیارد تومان برای این امر پیشبینی و آییننامه مربوطه در هیأت وزیران تصویب شده است و اکنون در مرحله بررسی و تعیین رتبهها و صدور احکام هستیم. نظام رتبهبندی بر اساس نظام شغلمحور تعریف شده است. رتبهبندی و هدف نهایی آن افزایش حقوق نیست. نظام آموزش و پرورش اولین تجارب خود را برای رتبهبندی سپری میکند و نقطه شروع خوبی است. باید بهتدریج نهادینه و مستقر شود و در بازههای زمانی مشخص با اصلاحاتی، خود را به نقطه نهایی مطلوب برساند.
وی افزود: دولت به رقم حقوق دی ماه حدود ۱۴۰۰ میلیارد تومان افزود و دارندگان رتبههای ۲ تا ۵ حقوق خود را با اعمال رتبهبندی دریافت کردند. باید رتبه دو تا پنج را تطبیق میدادیم و رتبه یک را احراز میکردیم. حقوق رتبه یکیها نیز برحسب رتبهبندی از بهمن ماه اعمال میشود.
وی با اشاره به برنامههای رفاهی آموزش و پرورش گفت: تعرفه بیمه تکمیلی در دو شکل مرسوم صندوقی و بیمهگری و بر اساس نوع خدمت مشخص میشود. در سالهای قبل بیمه فقط به روش صندوقی اجرا میشد اما در برنامهریزیهای جدید تغییراتی داشتیم و کمترین عدد افزایش حق بیمه را در قرارداد جدید داریم. حق بیمه از ۳۹ هزار تومان به ۴۶ هزار تومان افزایش یافت و ۵۰۰ مرکز جدید به فهرست مراکز درمانی طرف قرارداد افزوده شد. طبق وعده آتیهسازان حافظ، زمان پرداخت خسارات هم کوتاهتر خواهد شد.
وی اضافه کرد: با بانک ملی قرارداد جدیدی در شرف انعقاد است که شامل وامهای مرابحه و خرید مسکن میشود که هم سقف و هم مبلغ آن افزایش مییابد. سود هم همان ۱۲ درصد باقی میماند. برای دریافت وام دوجانبه خرید مسکن از بانک ملی و بانک مسکن سازوکاری اندیشیده خواهد شد. برای احداث شهرکهای فرهنگیان و... نیز برنامههایی با وزارت مسکن در حال پیگیری است.
الهیار ادامه داد: بودجه عمومی کشور در سال ۹۸ حدود ۴۴۸ هزار و ۵۸۱ میلیارد تومان بوده که به ۴۸۴ هزار و ۵۹۷ میلیارد تومان رسیده و بودجه عمومی هشت درصد رشد کرده است. درآمدها ۹ و هزینهها نیز ۴ درصد رشد دارند. درباره سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی نیز باید گفت که این عدد به ۱۲.۶ درصد میرسد.
وی درباره واریز معوقات رتبهبندی نیز گفت: معوقات از مهر تا آذرماه محاسبه و واریز شده است و عقب ماندگی در این زمینه نداریم.
وقتی دیوار اطمینان کودکان با خبرهای ناگوار فرو می ریزد
ما گلهای خندانیم؟
مریم طالشی
گزارش نویس
«بچهام دائم سؤال میکند که مامان قرار است به ما حمله کنند؟ نکند جنگ بشود و تو و بابا بمیرید، من تنهایی میترسم. خیلی هم از این میترسد که اشتباهی تیر بخورد؛ نمیدانم این را دیگر از کجا آورده یا میگوید من اصلاً سوار هواپیما نمیشوم. ترس این را هم دارد که هواپیما بیفتد روی خانهمان، حالا خانه ما اصلاً در مسیر عبور هواپیما نیست. خلاصه همهاش از این جور سؤالها میکند و دائم اضطراب دارد. هرچه هم سعی میکنیم از اخبار دور نگهش داریم، فایده ندارد چون در مدرسه بچهها درباره اخبار ناراحتکننده حرف میزنند.»
اینها گفتههای مادر امیرعلی 8 ساله است. عکسالعملهای کودکش نسبت به وقایع اخیر، او را نگران کرده و میترسد این اضطراب آثار بدی در روحیه او داشته باشد و سلامت روانیاش را در آینده هم تحت تأثیر قرار دهد.
فقط امیرعلی نیست که گرفتار چنین اضطرابی شده. برای دانستن اینکه اتفاقات اخیر، دیگر کودکان را تا چه حد تحت تأثیر قرار داده، با چند نفر دیگر از والدین هم صحبت کردم.
مادر المیرای 7 ساله از روزی میگوید که قرار بود برای مأموریت کاری به شیراز برود: «من کارم طوری است که زیاد مأموریت میروم. معمولاً مأموریتهای یک روزه است. المیرا هم تا بهحال به این مسأله واکنشی نشان نداده بود حتی خوشش میآمد که بروم چون معمولاً از هر سفری یک سوغاتی کوچک برایش میآورم. این بار آنقدر رفتارش عجیب بود که شوکه شدم. دست انداخته بود دور گردنم و گریه میکرد و میگفت مامان نرو! هرچه هم میپرسیدم چرا، اصلاً جواب نمیداد و انگار حتی از به زبان آوردنش ترس داشت. فقط التماس میکرد که نروم.»
مرسانای 4 ساله و نیمه هم نصفه شب از خواب پریده و از پدر و مادرش پرسیده که قرار است خانه ما را با موشک بزنند؟ پدرش از اینکه بچه به این سن تحت تأثیر اخبار و اتفاقات بد قرار گرفته، خیلی متعجب است و میگوید نمیدانم از کجا چنین چیزی به گوشش رسیده. سپهر 9 ساله هم به گفته مادرش دائم از مرگ حرف میزند: «میپرسد وقتی ما میمیریم، یعنی پودر میشویم؟ یعنی من اگر الان بمیرم، در آن دنیا همینطور بچه میمانم و دیگر بزرگ نمیشوم یا اینکه میپرسد مردن چقدر درد دارد؟ اول میگفتم این چه حرفهایی است که میزنی و تصور میکردم این مدل سؤالهایش تمام میشود اما دیدم که هر روز همین بحثها را دوباره پیش میکشد. بچه کاملاً از مرگ ترسیده و فکر میکنم باید بزودی پیش مشاور ببرمش چون خیلی نگرانم.»
مادر پویای 7 ساله هم از پرخاشگری فرزندش میگوید: «این بچه اصلاً در این مدت تغییر کرده. دائم عصبی است و مدام میگوید میخواهم بروم آدمهای بد را بکشم. همهاش از کشتن حرف میزند. خیلی خشم دارد و هرچه سعی میکنیم کنترلش کنیم، موفق نمیشویم. توی مدرسه هم انگار بچهها زیاد با هم دعوا میکنند؛ این را ناظم مدرسهشان گفت.»
خانم محمدی، معلم دبستان پسرانه هم از تجربه این روزها اینطور میگوید: «ما در مدرسه سعی میکنیم در مقابل اخبار بد از بچهها محافظت کنیم. در چنین روزهایی برنامههای تفریحی مثل بازی کلاسی ترتیب میدهیم اما خیلی سخت است که ذهن بچهها را عوض کنیم. سر کلاس یکی از بچهها به من گفت خانم ما خودمان میفهمیم و همه اخبار را هم میدانیم، لازم نیست چیزی را از ما مخفی کنید. شما فکر میکنید ما بچهایم و چیزی نمیفهمیم!
این درحالی بود که داشتم برای بچهها توضیح میدادم که گاهی اتفاقات بدی میافتد و ما باید آرام باشیم و سعی داشتم حواسشان را به یک بازی فکری جلب کنم. بقیه بچهها هم نظراتشان جالب توجه بود. یکی میگفت ما خودمان میدانیم که قرار است جنگ شود. یکی دیگر میگفت اگر جنگ شود باید برویم فلان جا که موشکها به آنجا نمیرسد. خلاصه هرکدامشان یک چیزی میگفتند. این مدت تمام حرف بچهها درباره جنگ و مردن و کشتن است.»
در مواجهه با اتفاقات ناگوار، همیشه سؤالهایی در ذهن بچهها شکل میگیرد و ترسهایی که باید در برخورد با آنها توجه لازم را داشت. زمانی که واقعه فروریختن ساختمان پلاسکو پیش آمد هم بچهها تحت تأثیر این قضیه قرار گرفتند و دربارهاش زیاد سؤال میپرسیدند. نمونهاش سؤالات برادرزاده 7 سالهام بود که مدام میپرسید: «تمام ساختمانهای بلند آتش میگیرند و میریزند؟ ما توی هیچ ساختمان بلندی نباید برویم؟ من دوست ندارم آتشنشان بشوم چون آتشنشانها توی ساختمانهای بلند میمانند و میمیرند.» یا اتفاقی مثل زلزله و همینطور حمله تروریستی به مجلس، سؤالها و ترسهایی را در ذهن بچهها ایجاد کرده بود و از آنجا که ما تصورمان این است که بچه است دیگر و میگذرد، شاید توجه چندانی به آن نکنیم.
دکتر خدیجه فدایی، روانشناس کودک در گفتوگو با «ایران» در این باره چنین میگوید: «وقتی کودک درباره اتفاقات و وقایعی که پیش آمده سؤال میکند، نشاندهنده این است که حفاظ اطمینان کودک شکسته شده است. همانطور که برای بزرگسالان مهم است که حفاظ اطمینانشان شکسته نشود، برای کودکان هم این مسأله اهمیت زیادی دارد و ما نباید اجازه دهیم این اتفاق بیفتد. اطرافیان شامل پدر و مادر، معلم و اولیای مدرسه، در کنار یکدیگر، ستون اطمینان بچه را تشکیل می دهند. در واقع کودک این سؤالها را از آنها میپرسد که آن اطمینان را پیدا کند و احساس امنیت کند، چون اخبار بد را شنیده و اطمینانش خدشه دار شده است. ما میتوانیم آن اطمینان خدشهدار شده را ترمیم کنیم. باید به او بگوییم که این اتفاق دیگر تکرار نمیشود و کسانی هستند که نمیگذارند دیگر چنین اتفاقی بیفتد. به او بگویید که ممکن نیست دیگر شبیه این اتفاق پیش بیاید و ما هستیم و مراقبیم. کودک زیر 12 سال در همین حد کافی است که بداند و دلیلی ندارد مسائل دیگر را به او انتقال داد. در مورد اتفاقی مثل زلزله هم همینطور؛ باید به کودک اطمینان داد با اینکه اتفاقی است که دست کسی نیست. بههرحال کودک باید احساس امنیت کند و این امنیت را در درجه اول از خانواده و بعد اولیای مدرسه میگیرد. حتی مسائلی را که در مدرسه به بچهها میگویند، خود بچهها میآیند خانه و با پدر و مادرشان چک میکنند که درست است یا نه.»
فدایی به نکته مهمی اشاره میکند و آن این است که والدین هرچقدر خودشان احساس اضطراب و ناراحتی بکنند، همانقدر آن را به کودک منتقل میکنند. پس لازم است اول آرامش خودشان را حفظ کنند و جلوی کودکان طوری صحبت نکنند که او احساس ناامنی کند چون کودک به پدر و مادرش اطمینان دارد. او میگوید: «مهم این است که بچهها را از استرس دور کنیم. در مورد بزرگترها هم همین را میگوییم که اگر کسی احساس اضطراب و ناراحتی دارد، از شرایط استرسزا دوری کند. هیچ دلیل ندارد که با حضور کودک، اخبار را بشنویم و دربارهاش صحبت کنیم. هروقت کودک خودش در این زمینه کارآمد شد، خودش درباره مسائل متوجه میشود و تا آن وقت باید او را در مقابل اخبار بد محافظت کرد و به او اطمینان خاطر داد. در این باره باید به یک نکته هم توجه داشت که جلوی کودک باید با جهت کلی جامعه همسو باشیم و اگر گفته میشود که مسائل تحت کنترل است و اتفاقی نمیافتد، آن را در حضور کودک انکار نکنیم و مثلاً نگوییم ما میدانیم که یک چیزهای دیگری هست که به ما نمیگویند. اینجا مهم حفظ امنیت و اطمینان کودک است.»
ما آنقدر از آن روزها فاصله گرفتهایم که یادمان نمیآید؛ منظورم روزهای کودکی است. یادمان رفته که فکر میکردیم پدرمان قهرمان است و هیچ چیز نمیتواند شکستش دهد. فراموش کردهایم که هرچه مادرمان میگفت، برایمان دلیلی محکم بود و دیگر نیازی نداشتیم به حرف دیگری گوش کنیم. آنقدر از معلممان نقل قول میآوردیم که انگار فقط اوست که همه چیز را میداند. ما آدمهای بزرگ یادمان رفته که زمانی کودک بودیم.
گزارش نویس
«بچهام دائم سؤال میکند که مامان قرار است به ما حمله کنند؟ نکند جنگ بشود و تو و بابا بمیرید، من تنهایی میترسم. خیلی هم از این میترسد که اشتباهی تیر بخورد؛ نمیدانم این را دیگر از کجا آورده یا میگوید من اصلاً سوار هواپیما نمیشوم. ترس این را هم دارد که هواپیما بیفتد روی خانهمان، حالا خانه ما اصلاً در مسیر عبور هواپیما نیست. خلاصه همهاش از این جور سؤالها میکند و دائم اضطراب دارد. هرچه هم سعی میکنیم از اخبار دور نگهش داریم، فایده ندارد چون در مدرسه بچهها درباره اخبار ناراحتکننده حرف میزنند.»
اینها گفتههای مادر امیرعلی 8 ساله است. عکسالعملهای کودکش نسبت به وقایع اخیر، او را نگران کرده و میترسد این اضطراب آثار بدی در روحیه او داشته باشد و سلامت روانیاش را در آینده هم تحت تأثیر قرار دهد.
فقط امیرعلی نیست که گرفتار چنین اضطرابی شده. برای دانستن اینکه اتفاقات اخیر، دیگر کودکان را تا چه حد تحت تأثیر قرار داده، با چند نفر دیگر از والدین هم صحبت کردم.
مادر المیرای 7 ساله از روزی میگوید که قرار بود برای مأموریت کاری به شیراز برود: «من کارم طوری است که زیاد مأموریت میروم. معمولاً مأموریتهای یک روزه است. المیرا هم تا بهحال به این مسأله واکنشی نشان نداده بود حتی خوشش میآمد که بروم چون معمولاً از هر سفری یک سوغاتی کوچک برایش میآورم. این بار آنقدر رفتارش عجیب بود که شوکه شدم. دست انداخته بود دور گردنم و گریه میکرد و میگفت مامان نرو! هرچه هم میپرسیدم چرا، اصلاً جواب نمیداد و انگار حتی از به زبان آوردنش ترس داشت. فقط التماس میکرد که نروم.»
مرسانای 4 ساله و نیمه هم نصفه شب از خواب پریده و از پدر و مادرش پرسیده که قرار است خانه ما را با موشک بزنند؟ پدرش از اینکه بچه به این سن تحت تأثیر اخبار و اتفاقات بد قرار گرفته، خیلی متعجب است و میگوید نمیدانم از کجا چنین چیزی به گوشش رسیده. سپهر 9 ساله هم به گفته مادرش دائم از مرگ حرف میزند: «میپرسد وقتی ما میمیریم، یعنی پودر میشویم؟ یعنی من اگر الان بمیرم، در آن دنیا همینطور بچه میمانم و دیگر بزرگ نمیشوم یا اینکه میپرسد مردن چقدر درد دارد؟ اول میگفتم این چه حرفهایی است که میزنی و تصور میکردم این مدل سؤالهایش تمام میشود اما دیدم که هر روز همین بحثها را دوباره پیش میکشد. بچه کاملاً از مرگ ترسیده و فکر میکنم باید بزودی پیش مشاور ببرمش چون خیلی نگرانم.»
مادر پویای 7 ساله هم از پرخاشگری فرزندش میگوید: «این بچه اصلاً در این مدت تغییر کرده. دائم عصبی است و مدام میگوید میخواهم بروم آدمهای بد را بکشم. همهاش از کشتن حرف میزند. خیلی خشم دارد و هرچه سعی میکنیم کنترلش کنیم، موفق نمیشویم. توی مدرسه هم انگار بچهها زیاد با هم دعوا میکنند؛ این را ناظم مدرسهشان گفت.»
خانم محمدی، معلم دبستان پسرانه هم از تجربه این روزها اینطور میگوید: «ما در مدرسه سعی میکنیم در مقابل اخبار بد از بچهها محافظت کنیم. در چنین روزهایی برنامههای تفریحی مثل بازی کلاسی ترتیب میدهیم اما خیلی سخت است که ذهن بچهها را عوض کنیم. سر کلاس یکی از بچهها به من گفت خانم ما خودمان میفهمیم و همه اخبار را هم میدانیم، لازم نیست چیزی را از ما مخفی کنید. شما فکر میکنید ما بچهایم و چیزی نمیفهمیم!
این درحالی بود که داشتم برای بچهها توضیح میدادم که گاهی اتفاقات بدی میافتد و ما باید آرام باشیم و سعی داشتم حواسشان را به یک بازی فکری جلب کنم. بقیه بچهها هم نظراتشان جالب توجه بود. یکی میگفت ما خودمان میدانیم که قرار است جنگ شود. یکی دیگر میگفت اگر جنگ شود باید برویم فلان جا که موشکها به آنجا نمیرسد. خلاصه هرکدامشان یک چیزی میگفتند. این مدت تمام حرف بچهها درباره جنگ و مردن و کشتن است.»
در مواجهه با اتفاقات ناگوار، همیشه سؤالهایی در ذهن بچهها شکل میگیرد و ترسهایی که باید در برخورد با آنها توجه لازم را داشت. زمانی که واقعه فروریختن ساختمان پلاسکو پیش آمد هم بچهها تحت تأثیر این قضیه قرار گرفتند و دربارهاش زیاد سؤال میپرسیدند. نمونهاش سؤالات برادرزاده 7 سالهام بود که مدام میپرسید: «تمام ساختمانهای بلند آتش میگیرند و میریزند؟ ما توی هیچ ساختمان بلندی نباید برویم؟ من دوست ندارم آتشنشان بشوم چون آتشنشانها توی ساختمانهای بلند میمانند و میمیرند.» یا اتفاقی مثل زلزله و همینطور حمله تروریستی به مجلس، سؤالها و ترسهایی را در ذهن بچهها ایجاد کرده بود و از آنجا که ما تصورمان این است که بچه است دیگر و میگذرد، شاید توجه چندانی به آن نکنیم.
دکتر خدیجه فدایی، روانشناس کودک در گفتوگو با «ایران» در این باره چنین میگوید: «وقتی کودک درباره اتفاقات و وقایعی که پیش آمده سؤال میکند، نشاندهنده این است که حفاظ اطمینان کودک شکسته شده است. همانطور که برای بزرگسالان مهم است که حفاظ اطمینانشان شکسته نشود، برای کودکان هم این مسأله اهمیت زیادی دارد و ما نباید اجازه دهیم این اتفاق بیفتد. اطرافیان شامل پدر و مادر، معلم و اولیای مدرسه، در کنار یکدیگر، ستون اطمینان بچه را تشکیل می دهند. در واقع کودک این سؤالها را از آنها میپرسد که آن اطمینان را پیدا کند و احساس امنیت کند، چون اخبار بد را شنیده و اطمینانش خدشه دار شده است. ما میتوانیم آن اطمینان خدشهدار شده را ترمیم کنیم. باید به او بگوییم که این اتفاق دیگر تکرار نمیشود و کسانی هستند که نمیگذارند دیگر چنین اتفاقی بیفتد. به او بگویید که ممکن نیست دیگر شبیه این اتفاق پیش بیاید و ما هستیم و مراقبیم. کودک زیر 12 سال در همین حد کافی است که بداند و دلیلی ندارد مسائل دیگر را به او انتقال داد. در مورد اتفاقی مثل زلزله هم همینطور؛ باید به کودک اطمینان داد با اینکه اتفاقی است که دست کسی نیست. بههرحال کودک باید احساس امنیت کند و این امنیت را در درجه اول از خانواده و بعد اولیای مدرسه میگیرد. حتی مسائلی را که در مدرسه به بچهها میگویند، خود بچهها میآیند خانه و با پدر و مادرشان چک میکنند که درست است یا نه.»
فدایی به نکته مهمی اشاره میکند و آن این است که والدین هرچقدر خودشان احساس اضطراب و ناراحتی بکنند، همانقدر آن را به کودک منتقل میکنند. پس لازم است اول آرامش خودشان را حفظ کنند و جلوی کودکان طوری صحبت نکنند که او احساس ناامنی کند چون کودک به پدر و مادرش اطمینان دارد. او میگوید: «مهم این است که بچهها را از استرس دور کنیم. در مورد بزرگترها هم همین را میگوییم که اگر کسی احساس اضطراب و ناراحتی دارد، از شرایط استرسزا دوری کند. هیچ دلیل ندارد که با حضور کودک، اخبار را بشنویم و دربارهاش صحبت کنیم. هروقت کودک خودش در این زمینه کارآمد شد، خودش درباره مسائل متوجه میشود و تا آن وقت باید او را در مقابل اخبار بد محافظت کرد و به او اطمینان خاطر داد. در این باره باید به یک نکته هم توجه داشت که جلوی کودک باید با جهت کلی جامعه همسو باشیم و اگر گفته میشود که مسائل تحت کنترل است و اتفاقی نمیافتد، آن را در حضور کودک انکار نکنیم و مثلاً نگوییم ما میدانیم که یک چیزهای دیگری هست که به ما نمیگویند. اینجا مهم حفظ امنیت و اطمینان کودک است.»
ما آنقدر از آن روزها فاصله گرفتهایم که یادمان نمیآید؛ منظورم روزهای کودکی است. یادمان رفته که فکر میکردیم پدرمان قهرمان است و هیچ چیز نمیتواند شکستش دهد. فراموش کردهایم که هرچه مادرمان میگفت، برایمان دلیلی محکم بود و دیگر نیازی نداشتیم به حرف دیگری گوش کنیم. آنقدر از معلممان نقل قول میآوردیم که انگار فقط اوست که همه چیز را میداند. ما آدمهای بزرگ یادمان رفته که زمانی کودک بودیم.
صفحه خوانی شطرنج گازی جهان در گفت و گو با محمد حسین عادلی
ایران بامهره <گاز مایع> وارد بازی شود
عطیه لباف
خبرنگار
ایران در رقابت های گازی جهان چه نقشی دارد؟ چرا در تمام این سالها، حتی زمانی که شدیدترین تحریمهای نفتی علیه ایران اعمال شد، بازهم مطالبهگری ما در مورد صادرات نفت بود تا گاز؟ اصلاً برنامهای برای ایجاد امنیت از طریق صادرات گاز داریم؟ اینها و دهها سؤال دیگر، در مورد نقش ایران در بازار گاز جهان مطرح است. سؤالاتی که اگر به آنها سالها قبل پاسخ داده میشد و مورد اجرا قرار میگرفت، امروز چهره اقتصاد ایران، روابط بینالمللی آن و جایگاهی که در جهان داشت، متفاوت بود. اما بزرگترین دارنده ذخایر گاز جهان اکنون باید چگونه خود را وارد فضای رقابتی بازار گاز کند؟ پاسخ تمام این سؤالها را از زبان سید محمدحسین عادلی، سیاستمدار، اقتصاددان و دبیرکل پیشین مجمع کشورهای صادرکننده گاز بخوانید.
سهم ایران از رقابتهای گازی جهان چقدر است؟
طبق آمارهای جهانی ایران از بزرگترین دارندگان ذخایر گازی جهان است؛ ایران 18 درصد ذخایر گازی جهان را در اختیار دارد. علاوهبر داشتن چنین ظرفیت بیهمتایی، تولید گاز کشور نیز در رده سوم جهانی بعد از امریکا و روسیه قرار دارد؛ ولی ایران جزو صادرکنندگان مطرح و عمده نیست. صادرات گاز کشور ما محدود به ترکیه و بسیار کم به ارمنستان و در حال حاضر به عراق است. این میزان صادرات گاز تأثیر چندانی بر بازار جهانی ندارد.
چه عاملی باعث شده که بزرگترین دارنده گاز طبیعی جهان، این چنین در رقابتهای بینالمللی کم اثر باشد؟
اینکه ما بزرگترین ذخایر جهان را داریم و تولیدکننده سوم هستیم، اما بازیگر اول بینالمللی نیستیم؛ به چند عامل بستگی دارد.
عامل نخست اینکه ما رویکردمان سالهای سال داخلی بوده است تا بینالمللی. برای ایران مصرف گاز در بخش خانگی اهمیت سیاسی و منطقهای ویژه داشته و همواره بهدنبال این بودهایم که شبکه گازرسانی در داخل کشور را گسترش دهیم و هرچه تولید میکنیم در داخل مصرف کنیم. این مصرف بسیار بالای انرژی در کشور خود یکی از عوامل عدم توانایی برای صادرات است.
دومین دلیل هم تحریم و مسائل و تبعات ناشی از آن است. به این معنا که وقتی هم ما علاقهمند به صادرات بودیم، موانع خارجی اجازه توسعه صادرات را نداد. زمانی قرار بود برای متنوع کردن منابع انرژی اروپا ایران خط لولهای را از طریق ترکیه به اروپا بکشد و گاز خود را صادر کند. این کار با ممانعت امریکا روبهرو و بتدریج به دست فراموشی سپرده شد. سومین عامل را میتوان عدم وجود اجماع برای صادرات برشمرد که همیشه با چالشهای زیادی روبهرو بوده است. در کشور ما، سیاسیون بخصوص در مجلس به مقوله گاز همواره نگاهی داخلی داشتند. زمانی هم که بحث صادرات مطرح میشد، فضاسازی علیه صادرات گاز شکل میگرفت و عدهای آن را خام فروشی میدانستند و میگفتند که باید آن را ابتدا تبدیل به فرآورده و سپس صادر کنیم.
آنها میگفتند گاز کشور را نفروشیم و به پتروشیمی بدهیم؛ اما از خود نمیپرسیدند چرا هیچ کشوری تمام گاز تولیدی خود را تبدیل به محصول پتروشیمی نمیکند. مثلاً نروژیها، هم پتروشیمی دارند و هم صادرات گاز. روسیه و امریکا نیز همین کار را میکند. به هر دلیل مجموعهای از شرایط باعث شده که رویکرد ما داخلی بماند و با وجود تولید فراتر از 230 میلیارد مترمکعب در سال همچنان در داخل کار میکنیم؛ درحالی که در دنیا موضوع صادرات گاز به مرحله استراتژیک رسیده و همه با هم رقابت میکنند.
یعنی با محصولات پتروشیمی نمیتوان این اهمیت استراتژیک را ایجاد کرد؟
پتروشیمی اگرچه مهم است، اما مانند گاز نیست. حضور کشورها در بازارهای بینالمللی انرژی، اهمیت استراتژیک و امنیت بینالمللی برای آن کشورها به وجود میآورد. اما پتروشیمی این قابلیت را ندارد.
الان رقابتهای استراتژیک گازی دقیقاً بین کدام کشورهاست؟
بین تمام کشورهای صادرکننده بزرگ گاز؛ بزرگترین تولیدکنندگان امریکا، روسیه و ایران هستند اما بزرگترین صادرکنندگان امریکا و روسیه و سپس قطر هستند. کانادا، الجزایر، ترکمنستان، استرالیا، مالزی و اندونزی در رتبههای بعدی قرار میگیرند.
برای مثال، امریکا و روسیه بر سر بازار اروپا رقابت سخت انجام میدهند. امریکا از دو سال پیش صادرات گاز را آغاز کرده و میخواهد اروپا به روسیه از نظر انرژی وابسته نباشد.
این درحالی است که سالها پیش وقتی میخواستیم خط لوله بکشیم و صادرات گاز به اروپا را آغاز کنیم، آن موقع اروپا زیر 30 درصد به گاز روسیه وابسته بود. اما امروز حدود 40 درصد به گاز روسیه وابستگی پیدا کرده است. با همین روند تا 20 سال دیگر حداقل 45 درصد تأمین گاز اروپا از روسیه خواهد بود و این وابستگی اهمیت استراتژیک برای روسیه ایجاد میکند.
با همین نگاه، دعواهایی بر سر خط لوله «نورد استریم 2» که از روسیه به آلمان میرود، شکل گرفته است. امریکاییها بهدنبال این هستند که اجازه کشیده شدن این خط لوله را ندهند.
در آسیا و دیگر مناطق جهان نیز این رقابتها وجود دارد. به طور کلی مدتی است که جنگ گاز و رقابت استراتژیک بین بزرگترین صادرکنندگان گاز جهان شکل گرفته است. امریکا روسیه، قطر، استرالیا، کانادا و الجزایر همگی درگیر این جنگ هستند.
در این بازار رقابتی و سخت، هفته گذشته خط لوله گازی روسیه به ترکیه توسط رؤسای جمهور روسیه و ترکیه افتتاح شد. بهنظرتان، این خط لوله چه تأثیری روی معادلات بینالمللی خواهد داشت؟
روسیه از سالها پیش بهدنبال این بود که از طریق خط لوله، صادرات گاز خود را به ترکیه و اروپا عملی کند. البته هم ترکیه و هم اروپای شرقی از طریق خط لوله اوکراین گاز روسیه را دریافت میکردند ولی با تحولاتی که در سالهای اخیر بین روسیه و اوکراین به وجود آمد، روسیه با قید فوریت و بهطور ویژه تصمیم گرفت برای دور زدن اوکراین دو خط لوله «ترک استریم» و «نورد استریم 2» را احداث کند. اولی برای بازار ترکیه و اروپای شرقی است و دومی برای آلمان و اروپای غربی است. بنابراین تأثیر خط لوله جدید معروف به «ترک استریم» این است که صادرات گاز روسیه از طریق این خط لوله تضمین شده و مسائل سیاسی با اوکراین دیگر نمیتواند در صادرات گاز روسیه خللی پیش بیاورد.
یعنی بازار مطمئنتری را در اختیار روسیه قرار داده است؟ این بازار کدام کشورها را شامل میشود؟
بله. در درجه اول ترکیه و سپس کشورهای بلغارستان و صربستان از آن استفاده خواهند کرد. ظرفیت این خط لوله 31 میلیارد متر مکعب در سال است که در حال حاضر با صادرات 15 میلیارد متر مکعبی شروع شده و در مراحل بعدی افزایش خواهد یافت.
این کشورها قبلاً هم از روسیه گاز دریافت میکردند. با افتتاح این خط لوله چه تغییر مهمی در روابط گازی روسیه با آنها شکل گرفته است؟
برای ترکیه دریافت مستقیم گاز ارجحیت دارد. قبلاً ترکیه از طریق بلغارستان گاز دریافت میکرد و طبیعتاً هزینه ترانزیت پرداخت میکرد. بلغارستان اعلام کرده است که دریافت گاز از این خط لوله منجر به صرفهجویی 81 میلیون دلار در سال در حق ترانزیت میشود. از قرار معلوم ترکیه نیز حق ترانزیت کمتری برای ترانزیت گاز روسیه قرار داده است که هم برای بلغارستان خوبست و هم ترکیه را به یک مرکز انتقال انرژی تبدیل میکند.
البته برای روسیه هم مزایایی به همراه دارد. روسیه توانسته است که در سالهای اخیر میزان وابستگی اروپا به گاز خود را افزایش دهد. اروپا با وجود اینکه علاقه چندانی به افزایش وابستگی ندارد، ولی با توجه به برنامههای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و افزایش مصرف گاز و نیز کاهش تولید گاز در داخل اروپا بویژه در هلند، مجبور به افزایش واردات شده است. بنابراین حفظ این وابستگی، برای روسیه امنیت استراتژیک ایجاد میکند و البته عواید و درآمد حاصل از آن هم بسیار مهم است.
در این شرایط امریکا چگونه میخواهد با افزایش یا تداوم صادرات گاز روسیه به اروپا مقابله کند؟
امریکا بهطور آشکار از افزایش صادرات روسیه به اروپا خشنود نیست و همواره در صدد برآمده است تا از آن جلوگیری کند. در درجه اول از طریق فشار دیپلماتیک و اعلام موضع مخالف خودش و اصرار به کشورهای اروپایی برای مخالفت با خط لوله «نورد استریم 2» که ظرفیتی معادل 55 میلیارد متر مکعب دارد. این خط لوله که مراحل نهایی خود را میگذراند، با چالشهای سختی روبهرو شده، ولی با توجه به رایزنیهایی که بین روسیه و آلمان صورت گرفت ساخت آن شروع شد و اکنون در مراحل پایانی قرار دارد. اتحادیه اروپا بهخاطر تحولات اوکراین ابتدا مخالف بود ولی بتدریج با رایزنیهای شدید روسیه از مواضع منفی خود دست کشیدند. اکنون فقط دانمارک باقی مانده است تا این خط لوله را تصویب کند.
روش دیگر، مبازره امریکا با روسیه در این خصوص رقابت با گاز روسیه است. امریکا در چند سال اخیر که صادرکننده ال آن جی یا گاز مایع شده است، اهتمام زیادی برای صادرات به اروپا دارد و کشورهای اروپایی را تحت فشار گذاشته تا از آن کشور گاز خریداری کنند. میخواهد به این صورت جلوی صادرات روسیه به اروپا را هم بگیرد. البته منظور این است که از افزایش وابستگی و همکاری متقابل این دو با هم جلوگیری کند. به هرحال هر قدر روسیه و اتحادیه اروپا با یکدیگر منافع مشترک بیشتری داشته باشند، امریکا آن را به نفع خود نمیداند و علیه آن بهصورت مستقیم یا غیر مستقیم عمل میکند.
صادرکنندگان دیگر گاز به اروپا و خطوط لولههای رقیب در چه وضعیتی هستند؟
البته اروپا خود تولیدکننده گاز است. کشورهای نروژ و هلند که دو کشور اروپایی هستند، صادرکنندگان گاز به اتحادیه اروپا نیز هستند. ولی علاوه بر روسیه، الجزایر یکی از صادرکنندگان سنتی به اروپا محسوب میشود. هم با خط لوله و هم بهصورت الانجی صادرات دارد. قطر یکی از صادرکنندگان الانجی است که سهم خود را بتدریج در بازار اروپا افزایش میدهد. خط لوله جدید بهنام TAP (ترانس آدریاتیک پایپ لاین) گاز را از جمهوری آذربایجان به اروپا میآورد. خط لوله دیگری که این روزها دربارهاش صحبت میشود، خط لوله مشترک بین اسرائیل و قبرس است که برای صادرات گاز از حوزههای کشف شده گازی در دریای سرزمینی به اروپا کشیده میشود. ولی همچنان رقابت اصلی بین روسیه و امریکا برقرار است. خطوط لوله دیگر همه در رقابت با روسیه بوده و مورد حمایت امریکا قرار میگیرد.
به طور مشخص، امریکا بهعنوان صادرکننده ال ان جی با چه کشورهایی رقابت دارد و کدام یک از آنها رقابت استراتژیک است؟
امریکا با همه صادرکنندههای بزرگ گاز جهان بر اساس منافع استراتژیک خود رقابت کرده یا با زور بهدنبال تحمیل نظرات خود است. اول در اروپا که شرح آن داده شد. با وجودی که در ابتدا بهخاطر هزینه حمل ال ان جی به اروپا قیمت آن بسختی با قیمت گاز در اروپا رقابت میکرد، ولی در حال حاضر با پایین آمدن قیمتها امریکا در موقعیت رقابت قرار دارد و برخی کشورهای اروپایی که روابط سردی با روسیه دارند مانند لهستان ترجیح دادهاند از امریکا ال ان جی خریداری کنند. به هرحال پای ال ان جی امریکا به بازار اروپا باز شده است.
دومین بازار مهم برای امریکا که اهمیت استراتژیک دارد بازار آسیای شرقی است. چین، هند، ژاپن و کره از بازارهای بسیار مهم هستند. در این بازار به طور سنتی تولیدکنندگان آسیایی نظیر مالزی و اندونزی و بعد قطر و در سالهای اخیر استرالیا حضور دارند. روسیه نیز برای بازار چین اهمیت دارد.
قطر و استرالیا، دو صادرکننده بزرگ گاز هستند. امریکا با هر دوی این صادرکنندگان در حال رقابت است تا سهم معتنابهی از این بازارها به دست آورد. این کشور در چند سال اخیر الانجی خود را به ژاپن، کره، چین و هند از طریق رقابت در بازار صادر کرده است ولی اخیراً با توجه به جنگ تجاری که ترامپ رئیس جمهوری فعلی امریکا به راه انداخته و موضوع موازنه تجاری با کشورها را پیش کشیده است، برخی از این کشورها را مجبور کرده که بدون رعایت قوانین رقابت بازار از امریکا الانجی خریداری کنند. لذا همانطور که ملاحظه میکنید امریکا با روسیه در آسیا برای بازار چین رقابت میکند. با استرالیا و قطر و مالزی نیز برای بازارهای ژاپن و کره و هند و چین رقابت میکند. برای امریکا کشورهای آسیایی نظیر چین و هند از اهمیت ویژهای برخوردارند. اهمیت استراتژیک ایجاد وابستگی این کشورها به انرژی امریکا در درجه اول و بعد کاهش موازنه تجاری مهم است.
در بازار گاز چین وضعیت چگونه است؟ امریکا و روسیه در این بازار با چه کشورهایی رقیبند؟
بازار چین یکی از رشد یابندهترین بازارهای گاز جهان است، زیرا چین سیاست ویژهای را برای کاهش گازهای گلخانهای و افزایش مصرف گاز طبیعی در پیش گرفته و در صدد است مصرف زغال سنگ خود را کاهش داده و گاز را جایگزین آن کند. برای محیط زیست و کاهش آلودگی برنامههای کلان زیادی دارد. رشد مصرف گاز در سال 2020 گرچه نسبت به سال 2019 کاهش مییابد ولی همچنان حدود 8.5 درصد افزایشی است و به بیش از 330 میلیارد متر مکعب در سال میرسد. تولید سالانه گاز در چین در همین سال در حدود 187 میلیارد متر مکعب برآورد میشود و میزان واردات به حدود 150 میلیارد متر مکعب میرسد که از این مقدار حدود 95 میلیارد متر مکعب آن بهصورت واردات ال ان جی خواهد بود.
رقبای موجود در این بازار عمدتاً قطر، استرالیا، مالزی و بالاخره روسیه و امریکا هستند. رقبایی که به طور راهبردی و با رویکرد استراتژیک و سیاسی رقابت را دنبال میکنند روسیه و امریکا هستند. روسیه خط لولهای برای صادرات گاز به چین ساخته است بهنام خط لوله سیبری. مرحله اول این خط لوله در ماه دسامبر گذشته آغاز به کار کرد. این خط لوله، یک پیوند استراتژیک بین روسیه و چین تلقی میشود. ظرفیت این خط لوله به حدود 66 میلیارد متر مکعب صادرات در سال میرسد که 38 میلیارد متر مکعب آن برای صادرات گاز به چین اختصاص دارد. البته روسیه مقداری ال ان جی (در حدود 4 تن در سال) صادر کرده است. روسیه و چین در برابر امریکا و غرب به نحوی خود را متحد میدانند.
از طرف دیگر، امریکا در حالی که صادرات محمولههای کوچک ال ان جی به چین دارد ولی با تحریم چین و وضع تعرفه در حال وادار کردن چین برای خرید بیشتر انرژی از امریکا است که در رأس آن ال ان جی قرار دارد. در فاز اول توافق تجاری چین و امریکا که باید بزودی عملیاتی شود چین تعهد داده است که حدود 50 میلیارد دلار انرژی بیشتر از امریکا خریداری کند. البته چین تعهدات دیگری برای خرید محصولات کشاورزی و صنعتی نیز داده است. معلوم نیست که این توافق چگونه میتواند عملی شود. البته چین در پاسخ به افزایش تعرفهها بر محصولات چینی در امریکا متقابلاً 25 درصد تعرفه بر ال ان جی از امریکا وضع کرده است که احتمالاً وضعیت رقابتی امریکا در چین را در این خصوص تضعیف میکند. به هرحال امریکا از یک طرف میخواهد موازنه تجاری خود را با چین کاهش دهد و از طرف دیگر میخواهد از نظر استراتژیک بر رشد چین کنترل داشته باشد، چون چین تنها کشور رقیب امریکا در عرصه اقتصادی و سیاسی است.
با این اوصاف آیا میتوان گفت که گاز جای نفت را در رقابتهای استراتژیک گرفته است؟
گاز از یک منبع انرژی ساده در حال تبدیل شدن به یک منبع اصلی انرژی است و به همین دلیل اهمیت استراتژیک آن مدام در حال افزایش است؛ یعنی همان اتفاقی که برای نفت در دهههای اخیر افتاد و بهعنوان مهمترین کالای استراتژیک مورد توجه قرار گرفت به طوری که کشورهای زیادی سیاستهای خارجی خود را بر اساس مسائل مربوط به نفت طراحی میکردند. در این زمینه سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) ایجاد شد که درباره سیاستهای نفت مذاکره و تصمیمگیری میکند و بر تحولات سیاسی و استراتژیک اثر میگذارد. اکنون این اتفاق برای گاز در حال شکلگیری است.
به طوری که رقابتهای ژئوپلیتیک و استراتژیک بین بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان گاز در جهان بر اساس رقابتهای ویژه و سیاستهای خاص صورت میگیرد و به همین دلیل گاز اهمیت ویژهای پیدا میکند.
این وضعیت را در میزان سهم گاز در سبد انرژی مشاهده میکنید. به طوری که اکنون گاز طبیعی در سبد انرژی جهانی 22 درصد، نفت خام 32 درصد و زغال سنگ 26 درصد سهم دارند، اما پیشبینی آینده این است که در سال 2050 یعنی 30 سال دیگر این سهم 32 درصدی نفت به 27 درصد و حتی کمتر تقلیل پیدا میکند. زغال سنگ نیز از 26 درصد به 17 درصد میرسد. اما سهم گاز از 22 درصد کنونی به 27 درصد افزایش مییابد. این رشد فزاینده به این خاطر است که گاز یک منبع انرژی پاک است.
پیشنهادتان برای حضور پررنگتر ایران در این رقابتهای استراتژیک چیست؟
به عقیده من ایران دارای موقعیتی است که از نظر ذخایر و موقعیت جغرافیایی اگر اجازه ظهور پیدا بکند بازی موجود را تغییر میدهد و به اصطلاح یک game changer میشود. امکانات و هوش و ذکاوت ایران چنان خواهد بود که نقش بزرگی در سطح جهانی هم در اروپا و شرق آسیا بخصوص در هند، چین و پاکستان ایفا کند.
اگر مسائل تحریم حل شود، نخست مناسب است که سه طرح الانجی سابق را که یکی از آنها باقی مانده است، احیا کنیم و در عین حال طرحهای جدید الانجی را تعریف کنیم. باید بتوانیم 50 میلیون تن در سال الانجی برای صادرات هدفگذاری کنیم.
تمرکز روی الانجی ایران را زودتر وارد رقابت جهانی خواهد کرد یا خط لوله؟
استفاده از الانجی مانند فروش نفت بهصورت تک محمولهای است که در دشوارترین شرایط تاریخی کشور دولت موفق به انجام آن شده است؛ اگرچه از طریق رسمی و سنتی آن را انجام نمیدهد. الانجی هم انعطافی شبیه آن دارد که گاز بهصورت مایع و روی کشتی میتواند به دنیا فرستاده شود.
در حال حاضر وضعیت کشور ما بهگونهای است که ممکن است خط لوله با موانع سیاسی روبهرو شود. بههمین دلیل من از طرفداران توسعه ال ان جی هستم؛ چراکه الانجی احتمالاً میزان مانور ایران برای صادرات و بازاریابی را بیشتر خواهد کرد.
در دنیا شرکتهایی وجود دارند که خریدار و فروشنده الانجی هستند. مثلاً اسپانیا با وجود اینکه واردکننده الانجی است، مرکزی برای خرید و فروش شده است. سنگاپور، ژاپن و چین در حال درست کردن چنین مراکزی هستند.
ما در رقابتهای موجود کارمان سخت خواهد بود اما به نظر میرسد که ایران توانمندی گرفتن سهم قابل توجهی از بازار را دارد و باید سرمایهگذاری جدی روی الانجی انجام دهد. اما اگر مصرف داخلی انرژی کاهش پیدا نکند، نه تنها نمیتوانیم بازیگر بینالمللی باشیم، بلکه در بازار داخلی هم با بحرانهای جدی مواجه میشویم و کم میآوریم.
بهنظر میرسد که در تمام این سالها که دنیا در حال رقابت گازی بوده، بیشتر مطالبه گری ما در ارتباط با صادرات نفت است تا گاز. چرا؟
در حال حاضر صنعت نفت و گاز هر دو تحریم است، اما برای صادرات گاز چون خط لوله و الانجی نداریم بههمین دلیل قدرت مانور ما در دوران تحریم کم و ایجاد آن هم در این شرایط غیرممکن است. چراکه برای ساخت الانجی تکنولوژیهایی لازم است که تحریم اجازه وارد کردن آنها را نمیدهد. خوشبختانه ایران تا حدی به تکنولوژی الانجی رسیده است، اما باز هم مسیر طولانی برای طی شدن دارد. اگر در این سالها صادرات گاز داشتیم، میتوانستیم در این زمینه دغدغهمند شویم. اما چون صادرات نفت داشتیم، اکنون در این زمینه دغدغه داریم.
آنچه که در مجلس در ارتباط با گاز عنوان میشود این است که به شهر و روستاهای کشور گازرسانی شود. مطالبه اصلی سیاسی داخل کشور گازرسانی به همه جای ایران است. 95 درصد خانوارهای ایران دسترسی به شبکه گاز دارند که اصلاً به این شیوه پر هزینه اتفاق خوبی نیست. همه دنیا این کار را میتوانند انجام دهند اما نمیکنند. در ایران این مسأله مطرح نیست که به چه قیمتی برخی کارها انجام شود.
اگر با دید کلان، از دریچه منافع کلان مردم و کشور به گازرسانی نگاه میکردیم، دیگر نگاه ما به گاز فردی، قبیلهای و خرد نبود.
یعنی معتقدید که شرایط کنونی نتیجه نوع مطالبه گری نمایندگان مجلس از وزیر نفت است؟
بیتأثیر نبوده است. اما باید از این نگاه بخشی و کوچک، فردی و روستایی و شهری دور شویم و با یک نگاه ملی این سؤال را مطرح کنیم که چگونه میشود در ایران این نگاه بخشی را به رویکرد ملی تغییر داد؛ رویکردی که مردم به فعالیت ملی افتخار کنند. این یک اقدام زمانبر و نسلی است و این حرکت از خود مردم آغاز میشود. باید به این نکته توجه کنیم که گاز در جهان فرصت محدودی برای ظهور دارد و اگر این فرصت از دست برود، معلوم نیست که میزان گازی که داریم، خریداری داشته باشد یا خیر.
11 نکته از مصاحبه
1 ایران از بزرگترین دارندگان ذخایر گازی جهان است ولی جزو صادر کنندگان مطرح و عمده نیست
2 حضور کشورها در بازار های بینالمللی انرژی، اهمیت استراتژیک و امنیت بینالمللی برای آن کشورها به وجود میآورد
3 مدتی است که جنگ گاز و رقابت استراتژیک بین بزرگترین صادرکنندگان گاز جهان شکل گرفته است
4 امریکا به طور آشکار از افزایش صادرات روسیه به اروپا خوشنود نیست و همواره در صدد برآمده است تا از آن جلوگیری کند
5 امریکا با همه صادر کننده های بزرگ گاز جهان بر اساس منافع استراتژیک خود رقابت کرده و یا با زور به دنبال تحمیل نظرات خود است
6 گاز از یک منبع انرژی ساده در حال تبدیل شدن به یک منبع اصلی انرژی است و به همین دلیل اهمیت استراتژیک آن مدام در حال افزایش است؛ یعنی همان اتفاقی که برای نفت در دهههای اخیر افتاد
7 ایران دارای موقعیتی است که از نظر ذخایر و موقعیت جغرافیایی اگر اجازه ظهور پیدا بکند بازی موجود را تغییر می دهد
8 باید بتوانیم 50 میلیون تن در سال ال ان جی برای صادرات هدفگذاری کنیم
9 ما در رقابت های موجود کارمان سخت خواهد بود اما به نظر می رسد که ایران توانمندی گرفتن سهم قابل توجهی از بازار را دارد
10 اگر با دید کلان، از دریچه منافع کلان مردم و کشور به گازرسانی نگاه میکردیم، دیگر نگاه ما به گاز فردی، قبیله ای و خرد نبود
11 گاز در جهان فرصت محدودی برای ظهور دارد و اگر این فرصت از دست برود، معلوم نیست که میزان گازی که داریم، خریداری داشته باشد یا خیر
ربع قرن تجربه «ایران»
مهدی شفیعی
مدیرعامل مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
روزنامه ایران اولین محصول از مجموعه محصولات مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران است اما به این مجموعه در طول زمان عناوین دیگری اضافه شده است.
ایران الان یک نهاد رسانهای است. نهادی که با یک روزنامه شکل گرفت، به مرور و با تلاش کسانی که طی ۲۵ سال هرکدام خشتی بر این بنا نهادند، حالا تبدیل به نهادی شده که در جستجوی ارتباط با افرادی با سلایق و علاقهمندیها و زبانهای گوناگون (فارسی، انگلیسی و عربی) در بسترهای مکتوب و آنلاین و تصویری است.
ایران همچنان که از روز نخست پایهگذاری شد، تجمیع چند نسل روزنامهنگاری است. ایران صدای دولت مستقر را به عنوان منتخب ملت به آنها میرساند. در اینجا دولت، دولت همه مردم ایران با هر تنوع مذهبی و قومی و سیاسی به عنوان هموطنان است. ایران به عنوان یک نهاد رسانهای دوری از افراط و تفریط را سرلوحه امور خود قرار داده است. ما در ایران هم مطالبات ملت را انعکاس میدهیم و هم عملکرد دولت را و براین اعتقادیم که ملت و دولت در پیوستگی عمیق با یکدیگر خواهند توانست آبادانی و سربلندی کشور را رقم بزنند.
ما معتقدیم که ایران «تنها صدای» دولت نیست بلکه تریبون
دولت – ملت است؛ مجرایی است برای انتقال پیامها از دولت به ملت و برعکس. «ایران» در ربع قرن حیات خود با وجود زیست سیاسی در 4 دولت با 4 گرایش غالب بعضاً متضاد، رویه اعتدالی خود را رها نکرد؛ اگر صدای دولت مستقر بود سندان سیاسی کوبندهای نداشت؛ بعضاً کوبندهتر از دیگر رسانههای همسو با دولت وقت. اگر رسانه دولتی شناخته میشود اما هرگز به تضادها و تغایرها دامن نزد؛ اگر در دورههایی تلاش شد تا پایگاه یک جریان سیاسی خاص شود اما هرگز به تسخیر یک حزب و جریان درنیامد تا تریبون آن شود. اگر در دورهای سلایق مختلف بر آن حاکم بود اما خروجی و محصول نهایی مطابق میل یک جریان خاص نبود. چون اینجا یک نهاد رسانهای است به قدمت ربع قرن با روزنامهنگارانی از چند نسل و با چندین سلیقه متفاوت که آموختند چگونه در یک فضای حرفهای هم تجربیات خود را به یکدیگر منتقل کنند و هم ذیل چتر بزرگ «ایران» خود را متعهد و معطوف به هدف والاتری بدانند و آن منافع ملی و وحدت ملی است. این اهتمام جمعی به صدای «ایران» بودن است و باور به اینکه «ایران» متعلق به همه ایرانیان است و ما هم باید خود را صدای همه آنان بدانیم. به این دلیل است که «ایران» امروز علاوه بر روزنامه برای ورزشدوستان برای روشندلان هم روزنامه منتشر میکند؛ در صفحات ایران هم توجه ویژهای به دیگر استانها داریم هم عنایت خاصی به اقتصاد و فرهنگ و جامعه و سیاست و حتی صفحه کودک. تلاش ما این است که اقشار و سلایق متنوع ایرانیان صفحات مطلوب و صدای مطبوع خود را در ایران ببینند و بشنوند.
ربع قرن تجربه همکاران من در این مؤسسه امروز یک غنیمت بزرگ برای تاریخ رسانهای ایران است. تجربهای که در دوران شهابگونگی رسانههای ایرانی و ناپایداری صنفی و سیاسی حاکم بر مطبوعات، به عنوان روزنامهای جریانساز توانسته ادامه حیات دهد.
اعتبار رسانهای و اعتماد عمومی مسأله امروز ایران همانند دیگر رسانههاست. امسال ایران در کنار تقویت شکلی و محتوایی و حضور قویتر در عرصههای جدید همچون تصویر و روزنامهنگاری آنلاین به دنبال اعتمادسازی و البته ایجاد مرجعیت رسانهای با همیاری مجموعهای از زبدهترین وکوشاترین نیروها به عنوان مهمترین ظرفیت مؤسسه است.امیدواریم با همیاری همکاران، بتوانیم روز به روز اعتبار رسانهای مجموعه را ارتقا دهیم و در این راستا پذیرای نقدهای مخاطبان به عنوان اصلیترین سرمایه خود هستیم.
طلاق در پیمایش ملی خانواده
عباس عبدی
پژوهشگر اجتماعی
در گذشته در کمتر خانوادهای بود که طلاق رخ داده باشد و طلاق امر مذمومی تلقی میشد. ولی الان کمتر خانوادهای را میتوان یافت که حداقل یک طلاق را تجربه نکرده باشند. به همین علت طلاق به عنوان یکی از 5 آسیب مهم اجتماعی کشور شناخته شده است. از این جهت کوشش و برنامهریزی برای کاهش آن نیز در دستور کار سیاستگذاران قرار گرفته است. با این حال لازم است که درک دقیقتری از این پدیده در ایران پیدا کنیم، تا حد ممکن دست به اقدامات و سیاستهای بیفایده نزنیم. موضوع طلاق یک فصل مهم از پیمایش ملی خانواده است که در انتهای سال 1396 در کشور و از سوی جهاد دانشگاهی انجام شد که پیشتر در تاریخ 24 آذر ماه طی یک یادداشت مهمترین یافتههای آن پیمایش را معرفی کردم. در این یادداشت میکوشم به نکات و یافتههای مهم این پژوهش درباره طلاق اشاره کنم.
واقعیت این است که طی 15 سال گذشته روند افزایشی تعداد طلاق و از آن مهمتر کاهش نسبت ازدواج به طلاق شدت یافته است.
سال نسبت ازدواج به طلاق
1385 8/3
1388 7/1
1391 5/5
1394 4/6
1397 3/1
طی 12 سال نسبت ازدواج به طلاق از 3/8 به 1/3 رسیده است. این نسبت برای شهر تهران در سال 1396، حدود 2/2 است، یعنی به ازای هر 22 ازدواج، 10 طلاق رخ میدهد. این نسبت برای
منطقه 3 تهران خیلی کمتر است. ایران در دو دهه پیش جزو کشورهایی محسوب میشد که آمار طلاق پایینی دارند، ولی اکنون در حال ورود به 10 کشوری است که شاخص طلاق آنها بالاست.
پیمایش ملی خانواده نیز به یکی از عناوین مهم خانواده که طلاق باشد پرداخته است. نگاه کلی شهروندان ایرانی به طلاق منفی است و اکثریت خواهان پرهیز از وقوع آن هستند. مهمترین دلایل آنان به خاطر فرزندان و سپس مشکل تأمین هزینه زندگی مستقل پس از طلاق و نیز فشارهای اجتماعی است. ولی هنگامی که اجتناب از طلاق به عنوان یک قاعده مطلق مطرح میشود، اکثریت مخالفت میکنند و راه را برای طلاق باز میگذارند. ولی نکته مهم این است که افراد با سنین کمتر، مجردها، افراد با تحصیلات و درآمد بیشتر و ساکنان مراکز شهریتر نگرش مثبتتری به طلاق دارند. و این نشان میدهد که نگرش منفی نسبت به طلاق در حال کاهش است. همچنین نگرش زنان در مجموع و در مقایسه با مردان نسبت به طلاق مثبتتر است و درک چرایی این نگاه ضروری است.
5 علت مهمتر طلاق شامل عدم وفاداری، بیکاری، نارضایتی در روابط جنسی، فشارهای اقتصادی و اختلاف طبقاتی زن و شوهر ذکر شده است که مجموعاً 74 درصد پاسخگویان به این 5 مورد اشاره کردهاند. یکی از پرسشهای جالب که نشاندهنده وضعیت خانواده در ایران است این است که اگر قرار باشد دوباره از اول ازدواج کنید، با توجه به تجربیات فعلی چه کار میکردید؟ 72 درصد گفتهاند که با همین شخص ازدواج میکردم، 10 درصد شخص دیگری را گفتهاند و 18 درصد گفتهاند که اصلاً ازدواج نمیکردند. به عبارت دیگر 28 درصد افراد از وضعیت ازدواج خود به نوعی ابراز عدم رضایت کردهاند. این رقم برای زنان 33 درصد و برای مردان 22 درصد است که نشاندهنده عدم رضایت بیشتر زنان و تغییر درک آنان از زندگی بر اثر تجربه زندگی فعلی است.
22 درصد افراد گفتهاند که در طول سال گذشته به این فکر کردهاند که رابطهشان با همسرشان ممکن است دچار مشکل شود. این رقم برای زنان 27 درصد بوده. همچنین 10 درصد زوجین در سال گذشته درباره جدایی از یکدیگر صحبت کردهاند. بیشترین علت ورود به این بحث، مسائل مالی بوده است.
از پاسخگویان پرسیده شده است که چقدر احتمال میدهید که از یکدیگر جدا شوید؟ 9/0 درصد احتمال خیلی زیاد دادهاند و 2/1 درصد نیز احتمال زیاد. اگر کل خانوادههای کشور را که شامل حداقل زن و شوهر میشود حدود 20 میلیون بدانیم، بنابراین 180 هزار مورد آنها به احتمال زیاد در معرض طلاق هستند که تقریباً معادل 176 هزار مورد طلاق است که در سال 1397 رخ داده است. هنگامی که به کل پاسخها نگاه میکنیم، فقط 76 درصد معتقدند که هیچ احتمالی برای وقوع طلاق در زندگی آنان وجود ندارد.
حدود 5 درصد افراد پاسخگو خودشان تجربه طلاق داشتهاند. بیشترین نوع، طلاق توافقی (55%) و سپس طلاق به درخواست زن (34%) بوده است. طلاقهای رجعی که به درخواست مرد است فقط 7 درصد بوده است. این امر نشاندهنده ناخرسندی بیشتر زنان از وضعیت ازدواج آنان است.
نکته بسیار مهم و اساسی این پیمایش در آخرین پرسشهای مربوط به طلاق است. از کسانی که تجربه طلاق داشتهاند پرسیده شده که تحول کیفیت زندگی خود پس از طلاق را با پیش از آن در 10 مورد ارزیابی کنند. بدون استثنا در همه موارد تعداد کسانی که اظهار داشتهاند این موارد بهتر شده به کسانی که گفتهاند بدتر شده بسیار بیشتر است. در روابط اجتماعی 5 برابر بهتر شده است. این نسبت برای زنان حدود 10 برابر بهتر شده است. تقریباً در همه موارد زنان ارزیابی بهتری از مردان درباره وضعیت پس از طلاق خود ابراز کردهاند و این نشاندهنده ارزیابی درستتر زنان از اقدام به طلاق است.
پرسش پایانی درباره رضایت کلی از وضع فعلی پس از طلاق در مقایسه با پیش از طلاق است که 83 درصد ابراز رضایت و 17 درصد ابراز عدم رضایت کردهاند. ولی این دو رقم برای زنان 89 و 11 درصد است در حالی که برای مردان 75 و 25 درصد است. در مجموع اکثریت قاطع زنان و مردان ابراز رضایت بیشتری از وضعیت پس از طلاق داشتهاند ولی زنان رضایتمندی بیشتری از مردان ابراز داشتهاند.
پرسشی که باید طرح کرد این است که آیا میتوان طلاق را کاهش داد؟ مطالعه حاضر نشان میدهد که بیشترین تعداد طلاقها به رضایت بیشتر هر دو طرف طلاق منجر شده است. ولی عدم رضایت مردان از زنان بیشتر است. بنابراین لازم است که وضعیت خانواده و زندگی زناشویی قدری به نفع زنان متحول شود تا نفعی برای اقدام آنان به طلاق نماند. این به سود مردان نیز هست. زیرا با اندکی گذشت و کوتاه آمدن و تغییر وضعیت برای زنان میتوانند امیدوار شوند که دچار طلاق نمیشوند. مردانی که 25 درصدشان ارزیابی منفیتری از وضعیت پس از طلاق داشتهاند.
و بالاخره اینکه 57 درصد افرادی که تجربه طلاق داشتهاند، دوباره ازدواج کردهاند که این رقم برای مردان 68 درصد و برای زنان طلاق گرفته فقط 48 درصد است. ظاهراً امید زنان به داشتن یک زندگی موفق پس از گرفتن طلاق کمتر از مردان است. یا زندگی فردی را مطلوبتر از ازدواج دوباره ارزیابی میکنند. در مجموع طلاق در ایران نشاندهنده کوشش زنان برای خلاص شدن از وضعیت نابرابر و تبعیضآمیز آنان در خانواده است.
پژوهشگر اجتماعی
در گذشته در کمتر خانوادهای بود که طلاق رخ داده باشد و طلاق امر مذمومی تلقی میشد. ولی الان کمتر خانوادهای را میتوان یافت که حداقل یک طلاق را تجربه نکرده باشند. به همین علت طلاق به عنوان یکی از 5 آسیب مهم اجتماعی کشور شناخته شده است. از این جهت کوشش و برنامهریزی برای کاهش آن نیز در دستور کار سیاستگذاران قرار گرفته است. با این حال لازم است که درک دقیقتری از این پدیده در ایران پیدا کنیم، تا حد ممکن دست به اقدامات و سیاستهای بیفایده نزنیم. موضوع طلاق یک فصل مهم از پیمایش ملی خانواده است که در انتهای سال 1396 در کشور و از سوی جهاد دانشگاهی انجام شد که پیشتر در تاریخ 24 آذر ماه طی یک یادداشت مهمترین یافتههای آن پیمایش را معرفی کردم. در این یادداشت میکوشم به نکات و یافتههای مهم این پژوهش درباره طلاق اشاره کنم.
واقعیت این است که طی 15 سال گذشته روند افزایشی تعداد طلاق و از آن مهمتر کاهش نسبت ازدواج به طلاق شدت یافته است.
سال نسبت ازدواج به طلاق
1385 8/3
1388 7/1
1391 5/5
1394 4/6
1397 3/1
طی 12 سال نسبت ازدواج به طلاق از 3/8 به 1/3 رسیده است. این نسبت برای شهر تهران در سال 1396، حدود 2/2 است، یعنی به ازای هر 22 ازدواج، 10 طلاق رخ میدهد. این نسبت برای
منطقه 3 تهران خیلی کمتر است. ایران در دو دهه پیش جزو کشورهایی محسوب میشد که آمار طلاق پایینی دارند، ولی اکنون در حال ورود به 10 کشوری است که شاخص طلاق آنها بالاست.
پیمایش ملی خانواده نیز به یکی از عناوین مهم خانواده که طلاق باشد پرداخته است. نگاه کلی شهروندان ایرانی به طلاق منفی است و اکثریت خواهان پرهیز از وقوع آن هستند. مهمترین دلایل آنان به خاطر فرزندان و سپس مشکل تأمین هزینه زندگی مستقل پس از طلاق و نیز فشارهای اجتماعی است. ولی هنگامی که اجتناب از طلاق به عنوان یک قاعده مطلق مطرح میشود، اکثریت مخالفت میکنند و راه را برای طلاق باز میگذارند. ولی نکته مهم این است که افراد با سنین کمتر، مجردها، افراد با تحصیلات و درآمد بیشتر و ساکنان مراکز شهریتر نگرش مثبتتری به طلاق دارند. و این نشان میدهد که نگرش منفی نسبت به طلاق در حال کاهش است. همچنین نگرش زنان در مجموع و در مقایسه با مردان نسبت به طلاق مثبتتر است و درک چرایی این نگاه ضروری است.
5 علت مهمتر طلاق شامل عدم وفاداری، بیکاری، نارضایتی در روابط جنسی، فشارهای اقتصادی و اختلاف طبقاتی زن و شوهر ذکر شده است که مجموعاً 74 درصد پاسخگویان به این 5 مورد اشاره کردهاند. یکی از پرسشهای جالب که نشاندهنده وضعیت خانواده در ایران است این است که اگر قرار باشد دوباره از اول ازدواج کنید، با توجه به تجربیات فعلی چه کار میکردید؟ 72 درصد گفتهاند که با همین شخص ازدواج میکردم، 10 درصد شخص دیگری را گفتهاند و 18 درصد گفتهاند که اصلاً ازدواج نمیکردند. به عبارت دیگر 28 درصد افراد از وضعیت ازدواج خود به نوعی ابراز عدم رضایت کردهاند. این رقم برای زنان 33 درصد و برای مردان 22 درصد است که نشاندهنده عدم رضایت بیشتر زنان و تغییر درک آنان از زندگی بر اثر تجربه زندگی فعلی است.
22 درصد افراد گفتهاند که در طول سال گذشته به این فکر کردهاند که رابطهشان با همسرشان ممکن است دچار مشکل شود. این رقم برای زنان 27 درصد بوده. همچنین 10 درصد زوجین در سال گذشته درباره جدایی از یکدیگر صحبت کردهاند. بیشترین علت ورود به این بحث، مسائل مالی بوده است.
از پاسخگویان پرسیده شده است که چقدر احتمال میدهید که از یکدیگر جدا شوید؟ 9/0 درصد احتمال خیلی زیاد دادهاند و 2/1 درصد نیز احتمال زیاد. اگر کل خانوادههای کشور را که شامل حداقل زن و شوهر میشود حدود 20 میلیون بدانیم، بنابراین 180 هزار مورد آنها به احتمال زیاد در معرض طلاق هستند که تقریباً معادل 176 هزار مورد طلاق است که در سال 1397 رخ داده است. هنگامی که به کل پاسخها نگاه میکنیم، فقط 76 درصد معتقدند که هیچ احتمالی برای وقوع طلاق در زندگی آنان وجود ندارد.
حدود 5 درصد افراد پاسخگو خودشان تجربه طلاق داشتهاند. بیشترین نوع، طلاق توافقی (55%) و سپس طلاق به درخواست زن (34%) بوده است. طلاقهای رجعی که به درخواست مرد است فقط 7 درصد بوده است. این امر نشاندهنده ناخرسندی بیشتر زنان از وضعیت ازدواج آنان است.
نکته بسیار مهم و اساسی این پیمایش در آخرین پرسشهای مربوط به طلاق است. از کسانی که تجربه طلاق داشتهاند پرسیده شده که تحول کیفیت زندگی خود پس از طلاق را با پیش از آن در 10 مورد ارزیابی کنند. بدون استثنا در همه موارد تعداد کسانی که اظهار داشتهاند این موارد بهتر شده به کسانی که گفتهاند بدتر شده بسیار بیشتر است. در روابط اجتماعی 5 برابر بهتر شده است. این نسبت برای زنان حدود 10 برابر بهتر شده است. تقریباً در همه موارد زنان ارزیابی بهتری از مردان درباره وضعیت پس از طلاق خود ابراز کردهاند و این نشاندهنده ارزیابی درستتر زنان از اقدام به طلاق است.
پرسش پایانی درباره رضایت کلی از وضع فعلی پس از طلاق در مقایسه با پیش از طلاق است که 83 درصد ابراز رضایت و 17 درصد ابراز عدم رضایت کردهاند. ولی این دو رقم برای زنان 89 و 11 درصد است در حالی که برای مردان 75 و 25 درصد است. در مجموع اکثریت قاطع زنان و مردان ابراز رضایت بیشتری از وضعیت پس از طلاق داشتهاند ولی زنان رضایتمندی بیشتری از مردان ابراز داشتهاند.
پرسشی که باید طرح کرد این است که آیا میتوان طلاق را کاهش داد؟ مطالعه حاضر نشان میدهد که بیشترین تعداد طلاقها به رضایت بیشتر هر دو طرف طلاق منجر شده است. ولی عدم رضایت مردان از زنان بیشتر است. بنابراین لازم است که وضعیت خانواده و زندگی زناشویی قدری به نفع زنان متحول شود تا نفعی برای اقدام آنان به طلاق نماند. این به سود مردان نیز هست. زیرا با اندکی گذشت و کوتاه آمدن و تغییر وضعیت برای زنان میتوانند امیدوار شوند که دچار طلاق نمیشوند. مردانی که 25 درصدشان ارزیابی منفیتری از وضعیت پس از طلاق داشتهاند.
و بالاخره اینکه 57 درصد افرادی که تجربه طلاق داشتهاند، دوباره ازدواج کردهاند که این رقم برای مردان 68 درصد و برای زنان طلاق گرفته فقط 48 درصد است. ظاهراً امید زنان به داشتن یک زندگی موفق پس از گرفتن طلاق کمتر از مردان است. یا زندگی فردی را مطلوبتر از ازدواج دوباره ارزیابی میکنند. در مجموع طلاق در ایران نشاندهنده کوشش زنان برای خلاص شدن از وضعیت نابرابر و تبعیضآمیز آنان در خانواده است.
سه شنبه های شعر ایران
احمد دریس
زنها
هیچ گاه به جنگ نمیروند
ولی بهانه خوبی هستند
مردها
از جنگ برگردند.
از لوله تفنگ
سرباز پیدا بود
زن
بچههایش و مادرش
همه این کشتار
کار یک گلوله بود.
نه گلولهها
به خشابها برمیگردند
نه بچههامان
به خانه
مثل جای تو خالی است
همه این پوکههایی
مه تا کنون
جستوجو کردهام
صابر ساده
پرسیدم پدر بزرگ
سوت کدام قطار غمگینتر است؟
آن که سرباز به میدان جنگ برد
یا آنکه جنازه برمیگرداند
پوک زد و گفت:
آن زمان ارابهها
خانههای کمتری را غمگین میکردند
پوک زد و سوت قطار را به صدا درآورد
پوک زد و در ایستگاه توقف کرد
پوک زد و زنهای زیادی قطار را در آغوش کشیدند
پوک زد و ایستگاه را ترک کرد
پوک زد و گفت:
آن کس که میرود
همیشه غمگینتر است پسرم!
باد اگر برخیزد
همه چیز را با خودش میبرد
پرچم صلح را
مرزها را
و گلوله را سریعتر به سینه میرساند
باد اگر برخیزد
جواب کوچ پرستوها را چه کسی میدهد؟
آرزو سبزوار قهفرخی
با بغض بند آمد زبان شیرینیاش
زل زد به چای ریخته در سینیاش
غم سر به زیرش کرده آخر از قدیم
تا بوده دختر بوده و سنگینیاش
نقش عروس خاله بازی را گرفت
با ده قلم آرایش ترئینیاش
پیرزنی از پشت در کل میکشد
پیش از جواب آری تلقینیاش
آتش گرفت اسفند و خاکستر نشست
بر سبزی چشمان فروردینیاش
با بندزنهای محل هم کاسهاند
گلهای سرخ ظرفهای چینیاش
هم گریه زنهای صاحب خانه است
هم سفره همسایه پایینیاش
دارد چه عشقی میکند چون کودکی
با جوجههای رنگی ماشینیاش
شاید زنی کوچک حسابش میکنند
او را نمیسنجند با غمگینیاش
قفل وکلون خاطراتش بسته شد
با نامهای لای کتاب دینیاش
با آن قد کوتاه و تخت پا به ماه
حالا زنی غم- در بغل میبینیاش
احمد بیرانوند
خرگوشهای قهوهای
خرگوشهای سفید
از ساق پاهای من
تا دشتی از برف.
چقدر قطب جنوب است حرفهای من
میان دویدن نفسهای تو
توی سینهای سپید.
رگهای مرا ساده نگیر
که تمام خرگوشهای جهان
توی قلب من
لانه کردهاند.
دهلیزهای من چپ و راست
نفس کم میآورند
از بس که گرگ میان برف
به توله گرسنهاش
اندیشیده است.
شکارچی سپید
شکارچی سیاه.
گرگی شدهام
که میان برف
گریسته است.
وقتی خرگوش سفید
خرگوش قهوهای
هراسش را توی لانهاش میدود.
از بس که دویدهام
کاش دانههای برف یکی سیاه
یکی سپید
میبارید
تا خانه خانه شود دشت.
تا اگر سفید کیش
تا اگر سیاه مات
به گرگ بگویم
پوزهات را از لانهام بردار.
رد خون تا انتهای دشت گریخته است.
توله که سرک میکشد
میبیند:
ماده گرگی که توی برف رفت
شکل برنگشتن است
فاطمه صادقی
به برنویی که به دوش پدربزرگم بود
به شیر زنهای سرزمین مادریام
قسم که پای مکافات حرف میمانم
ببین که کوهم و سختم جدای دلبریام
زنی که یک شبه در حجلهاش اسیر شده
دوباره درد دل مادری که پیر شده
- رولهَ مو آدَمِ برفی کوچِکی بودِم
- دیه چی مونَّه ز مو جز لَواس و روسریام
تویی که سبزه وحشی در دل کوهی
چه قدر دم شدهای تا دوای ما باشی
به زایمان تو و مویه لری کردن
نشد پسر بشوم گرچه درد آخریام
چه قدر اسب دواندند توی دشت تنت
یلان یکه سواری که عاشقت بودند
همیشه منتظری عاشق تنم بشوند
دوباره چاره نیابی برای لاغریام
تفنگ و زن به دیارت چه قدر ناموساند
و خاکها که به ناچار چون تو پابوساند
و مردها که دوباره شکار رفتند و
اگر پرنده منم، در هوای دیگریام
بگو دوباره به آن مردهای هرجایی
که مرد نه، که مرا میدهی به رسوایی
اگر تو هیچ نداری به غیر زیبایی
ببین که من پرم از حرف گرچه میبریام
تفنگ مال شما اسب و دشنه مال شما
زنان قانع خوش چهرهای وبال شما
و زور مال شما وای خوش به حال شما
ولی همیشه پی فرصت برابریام
منیره حسینی
نپرس
زخم کدام سال عمیقتر بود
از زخم که نمیپرسند
کدام سال زخمتر بوده است
میتوانی در من دوقلب را تفکیک کنی؟
میتوانی حدس بزنی
هر روز
چند کارگر جای خالی تو را
با خون پر میکنند
با شاخههایت
جنگل را در آغوش گرفتهای
من یک تنه ایستادهام
و به شکوه شکستن در برابرت فکر میکنم
تنم
تکه تکه
چون قطاری که از ریل خارج شده و
واگنهایش یکییکی باز میشوند
من با هدف مردن زندهام
و به همان اندازهای که پیراهنم بوی عطرم را گرفته است
من تصمیم را...
بگو برایم شعر بخوانند
به پدر و مادرم
که فکر میکردند
مسبب سوختگی چراغ خانهشان «فروغ» است/ بگو
دعاهایشان
هیچ وقت
برای شاعری که دستهایش/ رو به خودش بلند بود
اثر نداشت
خواهرها و برادرهایم
چهاردیواری خانه بودند
و من
دری که هر بار
کسی میرفت و میآمد
محکمتر کوبیده میشدم.
رحمتالله
رسولی مقدم
بارزترین علامت ترسیدن
سرجمعی هزار نفرترهاست
ترسی که پوششی زرهی روی
تنهایی درون نفربرهاست
محتاطی درونی هر فردی
در بر گرفته دور جماعت را
دروازه حرف آخر دیوار و
دیوار حرف آخر سردرهاست
ما در طلایههای تو زندانیم
ما سهم نامساوی امکانیم
آزادی است آن چه مناقض با
تحقیق آرمان برابرهاست
از خواب میپریم و به تعبیری
دیگر به هیچ چیز نمیبالیم
خواب پریدن است که در سر نیست
بر بالشی که مقبره پرهاست
ما کاملیم کامل و چیزی کم
چیزی به قدر بال پشیزی کم
آسیب ابتدای مسیری بود
که آسیاب آخر پرپرهاست
ما کاملیم کامل و چیزی بیش
چیزی از این کلام غریزی بیش
درک است آن چه فایده حرف است
گوش است آن چه زائده کرهاست
در تنگنا به بیخ گلو گفتم
قدری بریدهایم که کافی نیست
این نابریدهای که اضافی نیست
هنجار دار و دسته خنجرهاست
قانون مدار! منطق بیقاچاق
در چارچوب منطقه آزاد
ما را بگیر ای یقه آزاد
دستت رژیم ثابت لاغرهاست
ما را ببُر به سهم خودت از کیک
ای قِسم لا شریک لک لبیک
ما را بخور که لازمه این پیک
نوشیدن از پیاله پیکرهاست
ما جانِ در کفِ کفه مرگیم
ما خونِ قرمز خفه مرگیم
ما مردگان فلسفه مرگیم
این نبش قبر باطل باورهاست
منظور من بطالت منظور است
منظور من دمی است که مهدور است
این دسته جمعیای که در این گور است
پایانه هزار نفرترهاست
مریم ذوالفقاری
موهایت را که در باد پریشان میکنی
گندمهای سرزمین مادریام
موج بر میدارد
پیراهن بلند گلدارت را که میپوشی
درخت سرچوبی میشود و
بنفشهها میرقصند
نگران زمستان نباش
قول میدهم زیر بهمن نمانم
باور کن دوستت دارم
سرباز بیوطنی است
که روئین تنیاش را
از باران سر کشیده
گلوله هیچ کشوری
قلبش را از تپش نینداخته
پیراهنش
رنگ همه پرچمهای ثبت شده و نشده زمین است
دوستت دارم سرباز قهرمانی ست
که فراموش میکند
مدالهایش را به سینه سنجاق کند
نسیم لطفی
سالها پشت پنجرههایتان آواز خواندم
و تنها
آن گاه که صدای شلیک گلولهای
در میانه سینهام آرام گرفت
پنجرههایتان را گشودید!
مثل خط چینی که نمیتوانم بخوانم
امّا میبینم که زیباست،
مثل ترانهای عربی در گرامافونی کهنه
در قهوهخانهای تاریک
که نمیفهمم چه میگوید،
اما اشکم را درمیآورد،
و مثل تمام چیزهایی که نمیفهمم چرا اینقدر خوباند،
دوستت دارم
بیآنکه دلیلش را بدانم.
فاطمه سوقندی
تو بادی، من تو را در جادهای بیردپا دیدم
تو مستوری، تو را با چشمهای بوعلا دیدم
تو را در خرقههای توبه توی صوفیان جُستم
ولی در خندههای غنچهای یک لا قبا دیدم
میان شعرها، از بلخ تا قونیه با یک شمع
تو را در هقهق بیوقفه پروانهها دیدم
سکوتت را، صدایت را، نگاه آشنایت را
نمیدانم کجا حتی، نمیدانم کجا دیدم...
فروغ چشم من وقتی نگاهی تازهتر میخواست
تو را سهراب! نیما! شاملو! احمدرضا! دیدم...
زمان مثل طلسمی دود شد در گوشه قلبم
به جای تو زمین خوردم، به جای تو بلا دیدم...
غمت بر چشمهایم پردهای از اشک میانداخت
خیالت را بدون پرده در این سینما دیدم
درست آن لحظه که دنیای من غرق سیاهی بود
نمیدانی چهها دیدم زمانی که تو را دیدم...
اکرم نوری
پیشتر
نگرانیاش قبض آب بود
زنی که چادرش
هنگامی که دنبال سنگ قبرها میگشت را
باد برد.
تنهایی
شبها کوچه را نگاه میکرد
و ما کودکانی بودیم که
بهانه سس موشکی میگرفتیم
ما نگران مادر
ما نگران پدر
پدر نگران تفنگی بر دیوار
که برایش آواز میخواند را نمیفهمید
پانوشت:
پدر نخلستان گم شد
و سایه مادر در پس توی نمور
آن قدر بلند است
که هر جا بنشینیم از سرمان
کم نمیشود.
حبیب شوکتی
در انگاره گمشده مرگ
مأمنی میجوییم به معنای نجیب زیستن
نفسگیرانه اما...
که مرگ/ در نفس فرّار زندگی/ میزید
و این مرثیه مرگازیست ماست.
(آغوش گرمی کو
با عاطفهای به رنگ اقاقیای باغچه دیروز
و تمنایی که به من امید بخشاید؟)
ما مردگانیم و به زندگی الصاق شدهایم
مادام که پاهای خستهمان باجخور حسرتاند
و دستهایمان
ـ در برودت این فصل قطبی ـ
چپیده در جیب راحتاند
زندگی در سیاهگاه ما طلوع خواهد کرد
روزی دیگر...؟؟؟
فرزانه کارگرزاده
میپرانیام از خود
از ارتفاع گل
غنچه پریدن گرفت
و میگشایی به انگشت
با اشارتِ لبی از دو گلبرگ
وامانده / در هوای بوسه و لبخند
بخششم گشایشیست
جلد میکند
کبوترانه / تو را / میپرانمات
از ارتفاع خود
چون غنچه که پریدن گرفت.
بوسه میزنی بر جاری تن
از آبی که من شدهام
و خیره میمانی بر دوار رؤیایی
که به جریان ما میآید
دایره در دایره
بر اندام آب میبری مرا
تا بزرگ و بزرگتر
تهی و محو شویم
به آب زدهایم آیا
یا تنها تن به آب دادهایم؟
که عمیق نمیشویم
و من خیره میمانم
به آبی که من شدهام
در دوّار رؤیایی
که به جریان ما میآید.
فرناز جعفرزادگان
زیاده حرف است
بریده
برگلو می نشیند
تایاد
از اندوهی گریزان نیفتد
بر در نگاه
می سوزد آه
در این ذبح نامراد سرد
و رد درد ، می درد
هوای سوته دلان را
اینجاست که
فریاد ، بسمل کنان
امتداد ادامه ی آغاز ست
کیسه خالی ست
خالی
خواب مرد را
بلعیده
با افیون شب
پنجرهای به تماشا نشسته
هیچ دری باز نیست
مرد زندگی را با سیگار نفس کشیده
وجز دود کسی هم دردش نیست
شهر درغربت خود نشسته
و نمی داند
کدام در رو به خوشبختی باز می شود
مصطفی توفیقی
چه کسی میتواند از تقویم کم کند روزهای غمگین را
لااقل برگ زردی از پاییز یا که یک روز برف سنگین را
چه کسی میتواند از تاریخ کم کند روزهای تلخش را
دارها، سنگسار، زندانها کالبدهای شمع آجین را
چه کسی میتواند از دل من چند دانه «دعا» قبول کند
با خودش سمت آسمان ببرد ذکرهای «الهی آمین» را
چه کسی میتواند از سر لطف «هر چه را باد کرده» سهم کند
«سفره» و «نان» و «باغ ملّی» را «پپسی» و «سینمای فردین» را
یا اگر نه، کمی عوض بکند جای یک چند سال را با هم
چند قرنی به قبلها ببرد ارتباطات عصر ماشین را
جای «من» نیست «قرن جنگ و فلز» لااقل کاش یک نفر باشد
یا کمی جابهجا کند «آن» را یا کمی جابهجا کند «این» را...
مرتضی حیدری آلکثیر
حالا منم کنار تو در عالمی جدید
آن آدم قدیمیام اما کمی جدید
قبلاً هزار کوچه تو را پرسه میزدم
اکنون هزار صفحه منم با غمی جدید
هر بار، زخمِ دیده شدن را نمک زدم
در صفحهای مجازی، با مرهمی جدید
درگیر پرکشیدنم از پیله خودم
سرگرم رونماییام از آدمی جدید
اشکم نوشتنیست، ولی با حضور تو
جز بیغمی نمانده برایم غمی جدید
ای عشق! اگر که در تب و تاب رسیدنی
شادم کن و شروع شو با ماتمی جدید
دنبال آسمان تو چون ابر میدوم
دنبال کاغذ و قلم و نم نمیجدید
ریحانه رسولزاده
چتری که دور میشود از خانه، اندوه سالخورده این زن نیست
قد خمیده چمدان در دست تصویر دورتر شدن من نیست
مردی که ایستاده میان در با چشمهای خیسِ به زن خیره
ویرانی بهارِ نفسهایت در روزهای آخر بهمن نیست
من برنگشت لحظه آخر را حتی برای دست تکان دادن
تا لااقل ببیند این خانه دیگر به غیر حسرت و آهن نیست
بر سینه مچاله این دیوار، ما در میان قاب نمیخندیم
آرامش همیشه چشمانت در آن دو چشم خیره روشن نیست
امروز میبرد چمدانش را در برف ایستگاه بسوزاند
این قصه را تمام نکن این زن، مردِ بدون خاطره رفتن نیست
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ایستادگی ملت ایران مقابل امریکا حقیقتی جذاب برای دنیا است
-
25 سال از انتشار روزنامه ایران گذشت
-
امریکا از مردم ما میترسد نه سلاح ما
-
شفاف سازی «آشنا» درباره «سیما»
-
جز همدلی نباشدمان مرهمی دگر
-
خارج از ایران بازی نمیکنیم
-
افشای تاکتیک تبرئه ترامپ
-
وام دوجانبه برای حل مشکل مسکن فرهنگیان
-
ما گلهای خندانیم؟
-
ایران بامهره <گاز مایع> وارد بازی شود
-
ربع قرن تجربه «ایران»
-
طلاق در پیمایش ملی خانواده
-
سه شنبه های شعر ایران
اخبارایران آنلاین