ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با حذف حدود 1/2 میلیون پست مستهجن
اینستاگرام به جنگ محتوای غیراخلاقی رفت
میترا جلیلی
خبرنگار
هفته گذشته خبری جعلی مبنی بر تغییر سیاست اینستاگرام منتشر شد؛خبری که در آن ادعا شده بود کاربران اینستاگرام میتوانند بدون هرگونه ریپورت (مسدود) شدن، فیلمهای مستهجن را در این شبکه اجتماعی آپلود کنند و حتی در آیندهای نه چندان دور بتوان لایوهای مستهجن را براحتی بر این پلتفرم مشاهده کرد. اما تنها جست وجویی ساده در حسابهای رسمی این شبکه اجتماعی کافی بود تا مشخص شود که هیچ خبر رسمی تأییدکننده این موضوع وجود ندارد. جالب اینجاست در حالی که در کمترین زمان ممکن، جعلی بودن این خبر اثبات شد اما بازهم فاطمه محمدبیگی نماینده مردم قزوین در صحن علنی مجلس با استناد به این خبر، تلویحاً به لزوم فیلتر این شبکه اجتماعی اشاره کرد. به هرحال موافقان مسدودسازی این پلتفرم، دلیل خود را نبود امنیت اخلاقی و انتشار تصاویر مستهجن در این شبکه اجتماعی عنوان میکنند. در همین راستا در این گزارش سیاستها و خط مشی اینستاگرام برای مقابله با پورنوگرافی و نحوه محافظت از کاربران در برابر تصاویر مستهجن مورد بررسی قرار گرفته است.
اینستاگرام دومین شبکه اجتماعی محبوب جوانان
طبق گزارش مرکز پژوهشیPew، اینستاگرام بعد از یوتیوب محبوبترین شبکه اجتماعی جوانان به شمار میرود، چراکه این قشر به ساخت ویدئو و تولید محتواهای تصویری علاقه مندند و همچنین میتوانند در این فضا با دوستان خود ارتباط داشته باشند. استوریهایی که تنها 24ساعت قابل نمایش هستند نیز یکی دیگر از قابلیتهای جذاب این شبکه اجتماعی به شمار میرود تا جایی که اینستاگرام حالا دیگر ماهانه بیش از یک میلیارد کاربر فعال دارد که با بیش از 100 زبان در دنیا صحبت میکنند.
فیس بوک، اینستاگرام را در سال 2012 با قیمت یک میلیارد دلار خریداری کرد و با توجه به افزایش چشمگیر تعداد کاربران آن در این سال ها، دائم به فکر آپدیتهایی برای امنیت بیشتر پلتفرم و حمایت از کاربران بوده است تاجایی که در سال 2019 علاوه بر سیاستهای معمول فیسبوک بهعنوان کمپانی مادر، خط مشی و سیاستهایی ویژه هم به طور خاص برای اینستاگرام مشخص شد تا کاربران در برابر تصاویر مستهجن، محتوای تروریستی و تبلیغات مرتبط با آن، خشونت، سخنان تنفرآمیز، تبعیض نژادی و... محافظت شوند. طبق سیاست جدید اینستاگرام، کاربرانی که سیاستهای این پلتفرم را رعایت نکنند در گام نخست، نوتیفیکیشن و پیغامی هشدارآمیز دریافت میکنند که درآن عنوان شده است در صورت ادامه این روند و رعایت نکردن قوانین این پلتفرم، احتمال دارد اکانت آنها تعلیق شود. درواقع اینستاگرام با این هشدار، فرصتی به کاربر میدهد تا تصاویر خلاف سیاستهای اینستاگرام را حذف کند. اگر کاربر همچنان بر عملکرد خود پافشاری کند، اکانت وی حذف شده و علت آن طی پیامی برای کاربر ارسال میشود؛اما اگر این اکانت به اشتباه حذف شده باشد کاربر میتواند با مراجعه به گزینه Help Center، اکانت خود را در عرض چند ماه بازیابی کند.مجمع استاندارد فیسبوک که قوانین مربوط به حفاظت از کاربران را روی این پلتفرم و همچنین اینستاگرام به روز میکند در گزارش مربوط به سال 2019 خود آورده است: این نخستین بار است که آمار مرتبط با اینستاگرام را در گزارش سالانه فیسبوک آوردهایم و میبینیم که اینستاگرام با خط مشی جدید خود بخوبی از کاربران محافظت کرده و موفق شده است با متخلفان در این عرصه مجازی مقابله کند. طبق این گزارش، میلیونها پست و میلیاردها اکانت جعلی از روی این پلتفرمها حذف شده است؛ پستها و اکانتهایی که درمیان آنها از فعالیت تروریستی گرفته تا رعایت نکردن قانون کپی رایت و انتشار تصاویر مستهجن یا سوءاستفاده جنسی از کودکان دیده میشود.
این اکانتها از قوانین و خط مشی فیسبوک و اینستاگرام سرپیچی کرده و به آن احترام نگذاشتهاند به همین دلیل هم با آنها بشدت مقابله میشود.در این گزارش آمده است: فیسبوک در ماه آوریل تا سپتامبر 2019 حدود 3.2 میلیارد اکانت را حذف کرد در حالی که این رقم در مدت مشابه سال قبل، 1.5میلیارد اکانت بود. در این بازه زمانی همچنین 11.4میلیون اکانت حاوی محتوای تنفرآمیز حذف شده است درحالی که این رقم درسال 2018 و در همین بازه زمانی حدود5.4میلیون اکانت بود که این، نشان از تلاشهای گسترده این شبکههای اجتماعی برای محافظت از کاربران در برابر تصاویر مستهجن و... دارد.کمپانی مادر اینستاگرام در این گزارش یادآور شده است که فیسبوک تا پایان سال 2019 حدود 98درصد از پستهای تروریستی و تبلیغات مربوط به آن را مسدود کرده است و این روند برای محتواهای ضداخلاقی نیز مثبت بوده است. اینستاگرام پیشرفت قابل توجهی در تشخیص سوءاستفاده جنسی از کودکان و انتشار تصاویر مستهجن داشته و در این بازه زمانی حدود 1.2میلیون محتوا و پست با این مضمون را حذف کرده است.
«استفانی اتوی» سخنگوی اینستاگرام نیز در این گزارش آورده است: فیسبوک و اینستاگرام اعلام کردهاند از هر 10هزار پست موجود روی فیسبوک و اینستاگرام تنها 4 پست حاوی مطالبی مغایر با سیاستهای این پلتفرم هاست که تصاویر مستهجن بخش اندکی از این پست هاست.ازسوی دیگر پیش از این، اینستاگرام راهکارهای مختلفی برای یافتن افرادی داشت که خلاف سیاستهای ما عمل میکنند اما دیگر قرار است استراتژیهایی خاص بویژه در زمینه پورنوگرافی داشته باشد. گفتنی است در سال 2019صدها اکانت مربوط به پورن استارها و کسانی که از محل انتشار تصاویر مستهجن و... کسب درآمد میکردند و میلیونها فالوئر داشتند هم بهدلیل رعایت نکردن قوانین و پروتکلهای اینستاگرام مسدود شد.
برخورد قاطع اینستاگرام با پورنوگرافی
در گزارش مجمع استاندارد فیسبوک آمده است: وقتی پای پورنوگرافی بویژه سوءاستفاده جنسی از کودکان در میان باشد تحمل فیسبوک و اینستاگرام به صفر میرسد. ازسوی دیگر یکی از خط مشیهای اصلی اینستاگرام، از سال 2015 تاکنون سیاست ضد برهنگی (no nudity) است و در قالب آن انتشار عکسهای برهنه بر این پلتفرم ممنوع است. این موضوع تا آنجا برای اینستاگرام اهمیت دارد که انتشار تصاویر برهنه کودکان و حتی نوزادان در اینستاگرام نیز جزو مصادیق اشاعه فحشا محسوب و با آن برخورد میشود به همین دلیل هم تاکنون اکانتهای متعدد اینستاگرامی با جرم پورنوگرافی کودکان مسدود شده است.
طبق گفته سخنگوی فیس بوک، در اینستاگرام و همچنین فیسبوک بهعنوان کمپانی مادر این پلتفرم، حتی ایموجیهای غیر اخلاقی هم اجازه انتشار ندارند. ما دائم آپدیتهایی برای استانداردهای پلتفرمهای خود ارائه میدهیم و آن را اعلام میکنیم تا کاربران از آن مطلع شوند و اکانتهای متخلف را ریپورت کنند تا موضوع بسرعت مورد بررسی قرار گیرد.
در این گزارش همچنین آمده است: اینستاگرام در حال حاضر به الگوریتمی مجهز شده است که میتواند درصد برهنگی در تصاویر یا فیلم را تشخیص دهد و درنهایت پست مذکور حذف یا اکانت مسدود شود. گفتنی است اکانتهایی هم که درصد زیادی از پستهایشان به تصویر یا فیلم مغایر با قوانین و سیاستها و خط مشی این پلتفرم اختصاص یابد نیز مسدود میشوند. این تغییر به ما اجازه میدهد تا مردم نسبت به چیزی که به اشتراک میگذارند مسئولیت پذیرتر شوند.
ابزارهای نظارتی والدین در اینستاگرام
برخی از کسانی که این روزها دغدغه فیلتر اینستاگرام را دارند به فعالیت کودکان در این فضا اشاره میکنند. این درحالی است که اینستاگرام قوانینی سخت برای فعالیت کودکان در این عرصه قرار داده و ابزارهای نظارتی متعددی هم در اختیار والدین قرار داده است. کودکان زیر 13سال نمیتوانند در اینستاگرام اکانت داشته باشند و اگر هم افراد کمتر از 13 سال درخواست عضویت در این پلتفرم را داشته باشند این کار تنها با نظارت و اجازه والدین شان امکانپذیر است. والدین میتوانند با راهکارهای هوشمند بر فعالیت کودک یا نوجوانشان در اینستاگرام نظارت داشته باشند که از بخشی از این ابزارها میتوان به اپلیکیشنهای نظارتی ازجمله KidBridge، WebWatcher و Bark اشاره کرد. بهعنوان مثال با کمک اپلیکیشن Bark والدین میتوانند بر30 شبکه اجتماعی محبوب ازجمله اینستاگرام، تیک تاک، اسنپ چت و...و ایمیل نظارت داشته باشند و عملکرد کودکانشان را ببینند. وقتی الگوریتمهای این اپلیکیشن خطر احتمالی را شناسایی کند از طریق ایمیل، پیام متنی برای والدین ارسال میشود پس نیازی نیست که والدین بر همه پستها و کامنتها یا فعالیتهای فرزندشان نظارت کنند. همچنین با کمک این اپ والدین میتوانند نظارت کنند که فرزندشان در چه ساعاتی از اینترنت استفاده کند یا از چه وب سایتهایی بازدید کند.
ازسوی دیگر اینستاگرام بر مبنای هوش مصنوعی و الگوریتمهایی ویژه کار میکند تا کاربران پستهایی برحسب علاقه خود را ببینند و تنها در صورتی که کاربر قبلاً بهدنبال یافتن پستهایی با مضامین غیراخلاقی باشد این صفحات بهصورت پیش فرض برایش ظاهر میشود. درغیر این صورت بهعنوان مثال اگر کاربر بهدنبال مد و پوشاک، آشپزی و... باشد تنها پستهایی با این مضامین برای وی نمایش داده میشود. حال سؤال اینجاست درحالی که نمیتوان مدعی شد هیچ شبکه اجتماعی داخلی یا خارجی و هیچ بخش از فضای مجازی بهصورت صددرصدی عاری از موارد خلاف است آیا فیلتر اینستاگرام بهعنوان بستر اشتغال عده زیادی از جوانان راهکار درستی است؟
دعوت از نمایندگان مجلس برای بازدیداز پروژه های فضایی
رئیس سازمان فضایی ایران با ارائه پیشنهاد بازدید از پروژههای فضایی به نمایندگان مجلس، گفت: نمونه پروازی بلوک انتقال مداری ماهواره تا چندماه دیگر آماده میشود.
بهگزارش«ایران»مرتضی براری در توئیتر خطاب به اظهارات محسن دهنوی نماینده مجلس در خصوص عدم پیشرفت پروژههای فضایی نوشت: جناب آقای دهنوی پس از دعوت رئیس پژوهشگاه فضایی ایران، یکبار دیگر از جنابعالی دعوت میکنم بازدیدی از پروژههای فضایی ایران با حضور خبرنگاران داشته باشید تا قضاوتهایی مبتنی بر واقعیت به جامعه ارائه دهید.
معاون وزیر ارتباطات ادامه داد: آمادگی نشست مشترک و گزارشی از دستاوردهای فضایی نیز وجود دارد.وی گفت: طی مدت زمان ٦ سال گذشته زیرساختهای لازم (ایستگاه پرتاب، ماهواره، ماهوارهبر، مرکز کنترل و هدایت، ایستگاه دریافت و مرکز پردازش) برای گذر از مدار تحقیقاتی ۲۵۰ کیلومتر به مدار عملیاتی ۵۰۰ کیلومتر و تزریق ماهوارهها تا وزن ۲۵۰ کیلوگرم در این مدار توسعه یافت و اکنون در حال تثبیت فناوری هستیم.
براری ادامه داد: همزمان نیز زیرساختهای لازم برای دستیابی به مدارات بالاتر در حال توسعه است مانند بلوک انتقال مداری سامان که قابلیت انتقال ماهواره از مدار ۴۰۰ کیلومتری را به مدار ۷۰۰۰ کیلومتری دارد و اکنون مدل کیفی آن تکمیل و ساخت نمونه پروازی نیز تا چند ماه دیگر تمام میشود.
رئیس سازمان فضایی خاطرنشان کرد: سیاست را جایگزین صداقت نکنیم. بودجه فضایی در 2.5سال دولت دوازدهم دو برابر دولت قبل شده است. آقای جهرمی نه تنها فعالیت فضایی را متوقف نکردند، بلکه رونق بیسابقه دادند.
در همین حال حسین صمیمی رئیس پژوهشگاه فضایی ایران نیز در توئیتر خطاب به محسن دهنوی گفت: از شما دعوت میکنم تا بازدیدی از پژوهشگاه فضایی ایران داشته باشید، تا به شما نشان دهیم برنامههای فضایی کشور با قدرت و با تکیه بر عزم جوانان متخصص کشور و راهبری سازمان فضایی ایران با توان مضاعف در حال پیشرفت است و هیچ خللی به آن وارد نشده است.
در همین رابطه حسامالدین آشنا، مشاور رئیس جمهوری و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری نیز در توئیتی از نمایندگان مدعی تعطیلی صنعت فضایی خواست تا به دعوت سازمان و پژوهشگاه فضایی برای بازدید از دستاوردهای صنعت فضایی پاسخ مثبت دهند.
موسویان: تعامل یا تقابل با امریکا نیازمند اجماع داخلی است
ادامه از صفحه 3
وضعیت درباره دموکراتها چگونه خواهد بود؟ بسیاری معتقدند که در صورت شکست ترامپ و آمدن «جو بایدن» کمی از میزان خصومت بین تهران و واشنگتن کاسته شود. حتی این امیدواری وجود دارد که دموکراتها تصمیم به بازگشت به برجام بگیرند. نظر شما چیست؟ اساساً «بایدن» میتواند در صورت پیروزی تصمیمات مهمی در این زمینه بگیرد؟
دموکراتها برجام را میراث خود میدانند. آقای بایدن هم اعلام کرده که به برجام باز میگردد. اما کنگره و دولت امریکا، جامعه صهیونیست این کشور مانند بنیاد دفاع از دموکراسی، لابی سعودیها، اماراتیها و اعراب ضد ایران به اندازهای علیه ایران تحریم تحمیل کردهاند که بازگشت به برجام برای هیچ رئیس جمهوری واقعاً کار سادهای نخواهد بود؛ یعنی حاشیههای تحریمی برجام به مراتب از متن سنگینتر شده است.
الان بر اساس تحریمهای فرابرجامی که ترامپ تصویب کرده، سپاه پاسداران درفهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفته و رهبر معظم انقلاب، وزیر امور خارجه و دهها مقام سیاسی و امنیتی و قضایی کشورمان تحریم شدهاند، این موارد مسأله برجام را سنگین تر از متن کرده است. چالش اوباما برای اجرای برجام چه بود؟ اوباما واقعاً میخواست طبق تعهدات دولت امریکا در چارچوب برجام همه تحریمها را علیه ایران بردارد. او وزیر خارجه خود را هم به عنوان بازاریاب برای ایران، به سایر کشورها فرستاده بود. آقای جان کری صبح تا شب با همه ملاقات میکرد و میگفت که با ایران کار کنید. ما شما را مجازات نمیکنیم. اما چرا امکان انجام این کار به طور صددرصد وجود نداشت؟ البته دولت قبلی امریکا مقدار زیادی از تعهدات خود را مانند اجرای قرارداد هواپیما، باز کردن مسیر صادرات پسته و خاویار و صنایع دستی ایران اجرا کرد. تحولات مهمی رخ داد اما چرا اوباما نتوانست همه تعهدات خود را در برجام انجام دهد؟ زیرا تحریمهای غیرهستهای برای دوره ماقبل برجام بود و ربطی به برجام نداشت. در دوره ترامپ تحریمهای غیرهستهای ماقبل برجام سر جای خود قرار دارد. تحریمهای برجامی هم برگشته و او کوهی از تحریمهای جدید غیربرجامی را هم اعمال کرده است. حالا تصور کنید که بایدن در این شرایط میخواهد به برجام برگردد. او با این مشکلات کار سادهای در پیش ندارد. از سوی دیگر لابی صهیونیستها و سعودیها با هزینه میلیونها دلار در واشنگتن و سازمان ملل به دنبال این هستند که امریکا بتواند تحریمهای تسلیحاتی ایران را تمدید کند. یک پایه اساسی برجام این است که تحریمهای تسلیحاتی ایران در مهرماه برداشته شود. این جریانها تلاش میکنند که امریکا به هر طریق بتواند این تحریمها را تمدید کند و اگر نتوانستند در شهریورماه که رئیس شورای امنیت سازمان ملل نیجر است، مکانیسم ماشه را فعال کنند. این مکانیسم در صورتی که یک عضو شورای امنیت به همراه رئیس شورا موافقت کند، به جریان میافتد. رئیس شورای امنیت در سه ماه آینده آلمان، اندونزی و فرانسه هستند که اصلاً زیر بار نمیروند. اما در سپتامبر (اواخر شهریور و اوایل مهرماه) نمایندهای از نیجر رئیس شورای امنیت خواهد بود. و اختیار نیجر هم با امریکاست. اگر این مکانیسم فعال شود یعنی همه قطعنامههای شش گانه دوران آقای احمدینژاد برمیگردد.علاوه بر این دو مسأله، لابی صهیونیستها و سعودیها با جمهوریخواهان لابی و زد و بند کرده و لایحهای را تهیه کردهاند که دیگر نهایت تحریم ایران است؛ یعنی این مجموعه تحریم که شامل 140 مورد است، جامعترین تحریمهایی است که در تاریخ بشر قابل تصور است. این تحریمها نه تنها ایران بلکه روسیه و چین را نیز شامل میشود که نتوانند در رابطه اقتصادی با ایران نفس بکشند. حالا اگر این جریانها بخواهند این فرآیند تحریمی را تا نوامبر جلو ببرند و موفق هم بشوند متوجه خواهید شد که چقدر کار رئیس جمهوری بعدی امریکا را درباره ایران پیچیدهتر خواهند کرد.اما آنچه روشن است اینکه چنانچه بایدن رئیس جمهوری بعدی امریکا شود، دیگر هر روز و هر هفته قطعنامه و تحریمی علیه ایران تصویب نخواهد کرد. همچنین این امکان وجود نخواهد داشت که او مانند ترامپ در مشت سعودیها و نتانیاهو باشد. همان طور که اوباما نبود بنابراین بایدن سعی خواهد کرد مقداری فضا را تلطیف کند که در آن شرایط احتیاج به همراهی ایران خواهد داشت. آیا ایران در این زمینه همراهی خواهد کرد یا نه؟ نمیدانیم. اینها عناصری است که ناشناخته است اما در نهایت با اطمینان میتوان گفت که بایدن به دنبال کاهش تشنج و خصومت و پیدا کردن راه تعامل خواهد بود.
فارغ از بحث ضرورت شکلگیری اجماع جریانهای سیاسی داخلی ایران پیرامون رابطه با امریکا که اشاره کردید، در حال حاضر دو دیدگاه درباره وضعیت جاری مطرح است؛ نخست گفته میشود با توجه به اینکه ممکن است ترامپ در صورت پیروزی مجدد نسبت به ایران بدون مرز عمل کند، باید از فرصت باقی مانده برای کم کردن بحران بهره برد. از طرفی برخی احتمال موفقیت او در انتخابات را کم میدانند و بر همین اساس تأکید میکنند ایران باید سیاست صبر را در پیش گیرد و تصمیمگیری را به بعد از انتخابات موکول کند. بویژه اینکه به نظر میرسد شرکای اروپایی برجام هم دردور دوم با ترامپ همراه خواهند شد و از برجام کناره گیری خواهند کرد. کدام دیدگاه بیشتر با واقعیت منطبق است؟
فارغ از درست یا غلط بودن هر یک از این دیدگاهها واقعیت مهم است. ما در تاریخ 40 ساله بعد از انقلاب رئیس جمهوری مانند اوباما نداشتهایم که به دنبال تعامل با ایران باشد. نه اینکه اوباما بی نقص بود و خصومت نداشت و نه اینکه ایران در دوران او تحریم نشد. همه این موارد بود؛ اما اوباما واقعاً به دنبال گشودن راهی بود. تئوری منطقهای او هم متفاوت بود؛ یعنی او رسماً گفت که ایران و عربستان باید منطقه را با هم شریک شوند که به مفهوم مشارکت ایران و در نظر گرفتن سهم 50 درصدی برای آن در اداره منطقه بود. اگر کسی در اینجا زندگی نکند و از نزدیک شرایط سیاسی امریکا را نداند نمی تواند تصور کند که زدن این حرف چقدر در امریکا سنگین است و چقدر یک رئیس جمهوری باید شجاعت و شهامت داشته باشد که رسماً اعلام کند عربستان باید دست از خصومت بردارد و در منطقه با ایران مشارکت داشته باشد. با وجود چنین شرایطی امکان مذاکره میان ایران و امریکا فراهم نشد.
اما شاهد بودیم که ما با وجود این برای اجرای برجامی که همه نهادهای عالی تصمیمگیر با آن موافقت کرده بودند، چه مشکلاتی داشتیم بنابراین حالا چه کسی تصور میکند در دوره ترامپ که پس از روی کار آمدنش تصمیمات غیر قابل انتظاری را درباره برجام گرفت و تحریمهای سنگینی را هم علیه ایران اعمال کرد، امکان یک مذاکره دوجانبه و دستیابی به یک توافق جامع وجود خواهد داشت؟ این در حالی است که ایران حتی در دوره اوباما هم فقط مجوز گفت وگو پیرامون مسأله هسته ای را به دیپلماتهای خود داده بود. به همین دلیل وقوع هرگونه مذاکرهای در کوتاه مدت میان ایران و امریکا ممکن نخواهد بود.
با وجود این، ایران به رغم تحقق نیافتن منافع اقتصادی اش در چارچوب برجام در اتخاذ یک تصمیم اساسی درباره برجام با طمأنینه عمل میکند و به نظر میرسد که به نتیجه انتخابات امریکا چشم دوخته است. فارغ از اینکه بعد از نوامبر چه کسی رئیس جمهوری امریکا خواهد بود آیا فشارهای حاصل از تحریمهای اقتصادی بر کشور که بتدریج تبعات آن نمایانتر میشود، نهادهای داخلی ایران را به سمت و سوی یک تصمیمگیری مهم در رابطه با امریکا خواهد برد؟
تجربه ای که ما در 40 ساله بعد از انقلاب داشتیم یک واقعیت است؛ ما دو طرز تفکر کلان در کشور داریم که همیشه در مورد مسائل مهم داخلی و خارجی به طور سنگین همدیگر را به چالش کشیدهاند. کسی نمیتواند این مسأله را تکذیب کند. هرگاه تصمیمی گرفته میشده فارغ از اینکه رئیس جمهوری اصولگرا، اعتدالی و اصلاح طلب بوده، به چالش کشیده شده است. اگر اصلاحطلب بوده اصولگرا او را به چالش میکشیده و بالعکس. حتی اگر تصمیم به اتخاذ برجام باشد و مجلس، دولت و شورای عالی امنیت و رهبری هم موافقت کنند باز هم این تصمیم مورد چالش قرار میگیرد.
تنها شانس برای حل مسائل مهمی مانند رابطه با امریکا یکدست شدن نهادهای تصمیمگیری و حاکمیتی است که اگر تصمیمی گرفته میشود همه نهادها پای آن تصمیم باشند و آن را به چالش نکشند. الان اکثریت مجلس با اصولگرایان است. اگر در انتخابات ریاست جمهوری هم همین اتفاق بیفتد و یک رئیس جمهوری و دولت اصولگرا روی کار بیاید و اعضای شورای امنیت هم اصولگرا باشند، در آن صورت یک نوع یکدستی در حاکمیت به وجود میآید که شانس تصمیمگیری کلان بیشتر از زمان دو حاکمیتی یا زمانی است که دو جریان در حاکمیت یکدیگر را به چالش میکشند. بنابراین اگر شانسی وجود داشته باشد و برای مذاکره با امریکا یا مقابله با این کشور تصمیمی گرفته شود، سیستمهای حاکمیتی ایران همدل پشت آن میایستند. بنابراین من تا قبل از برگزاری انتخابات اصلاً شانسی برای مذاکره نمیبینم.
اما تبادل زندانیان میان دو کشور اخیراً از سوی ترامپ به نشانهای برای فراهم بودن مقدمات مذاکره تعبیر شده است.
اتفاقات کوچکی مانند تبادل زندانی ارتباطی به ترامپ ندارد. ایرانیان بی گناهی هستند که خانوادههای نگرانی دارند و از سوی دیگر خانوادهها، احزاب و نهادهای مردمی امریکا برای آزادی زندانیان این کشور فشار میآورند. تبادل در چنین شرایطی صورت میگیرد اما من تصور نمی کنم که تبادل زندانی نشانه تحولات و اتفاقات پشت پرده باشد. ممکن است تحولات کوچکی رخ دهد اما در روند کلان روابط فوقالعاده خصومت آمیز ایران و امریکا تأثیرگذار نیست و نخواهد بود.
نسبت دیگر رابطه ایران و امریکا درباره برجام، اروپاست که نقش آفرینی کم سویی در روند اجرای این توافق داشته است. این کشورها نیز بعد از ناکامی در اجرای سیاستهای مقابلهای با امریکا همچون ایران منتظر برگزاری انتخابات امریکا هستند. چرا نقش این ضلع از بلوک قدرت غرب در تحقق منافع ایران تا این اندازه کم رنگ بود؟
دیدگاه ایران درباره اروپا از ابتدا اشتباه بود. این نگاه تازه ای نیست که فقط در زمان برجام حاکم بوده باشد. من زمانی که مدیرکل حوزه اروپا در وزارت خارجه بودم مأموریت پیدا کردم به آلمان بروم. در آن موقع تصمیم کلان سیاست خارجی کشور اروپای منهای امریکا بود؛ یعنی آنقدر روی رابطه با اروپا حساب میشد که نظام و دولت ایران فکر میکردند اروپا منهای امریکا میتواند روابط بلوک غرب با ایران را تنظیم کند. خود من هم 7 سال با تمام قدرت تلاش کردم. اتفاقات مثبتی هم در توسعه روابط فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران و آلمان رخ داد که بی سابقه بود. چالشهایی نیز به وجود آمد که آن هم بی سابقه بود.در نهایت هم برای همه روشن شد که اروپا نمی تواند روابط جهان غرب را منهای امریکا با ایران تنظیم کند. ما این تجربه را در دهه 90 به بعد داشتیم. برجام که نهایی شد، وقتی با مشکل روبهرو شدیم سیستم سیاسی ما دچار همین اشتباه شد. این تصور در کشور شکل گرفت که اروپا در مقابل امریکا خواهد ایستاد و منافع ملی خود را فدای روابط با ایران خواهد کرد. روابط اقتصادی اروپا با امریکا 1400 میلیارد دلار و از 100برابر کل اقتصاد ایران هم بیشتر است. بنابراین معلوم است اروپا در این ماجرا کدام طرف میایستد. اگر رئیس جمهوری ما خودش نیز صدراعظم آلمان شود، این کار را انجام نمی دهد. اگر این کار را انجام دهد میلیونها بیکار روی دستش باقی میماند.
ایران در سال های اخیر بر همین اساس با هدف تحقق منافع خود در مسیر همکاریهای دوجانبه و روند حفظ برجام بیشتر به سمت روسیه و چین گرایش پیدا کرده است. چنانکه در موضوع لغو قریب الوقوع تحریمهای تسلیحاتی هم که امریکا با ارائه یک پیش نویس در شورای امنیت سعی در ممانعت از آن دارد، به وتوی احتمالی این دو کشور اتکا کرده است. آیا چین و روسیه بازیگر مؤثری در آینده برجام خواهند بود؟
مدتهاست گرایش ما به بلوک شرق بیشتر شده است و این سیاست از چند جهت درست است؛ برای اینکه بلوک شرق بویژه چین قدرت آینده جهان خواهد شد. این پیش بینی برای یکی دو سال آینده نیست بلکه برای 15 سال آینده است. امریکا تا 10 یا 15 سال آینده همچنان قدرت اول دنیا باقی خواهد ماند و چالشهای اساسی ما در این سالها با این ابر قدرت ادامه پیدا خواهد کرد. شکی وجود ندارد که ما باید بر همین مبنا منهای اینکه روابط مان با غرب چگونه است، روابط خیلی خوبی با بلوک شرق داشته باشیم. حتی اگر رابطه ما با اروپا هم ماه عسل بود، باید روابط ما با چین، هند و روسیه خوب باشد. واقعیت بعدی این است که همانطوری که اروپا تسلیم تحریمهای یکجانبه امریکا شده است، چین، روسیه، هند و قدرت های بلوک شرق هم با نسبتی تسلیم شده اند. اینطور نیست که روسیه و چین در برابر همه تحریمهای امریکا ایستادگی کرده باشند. اگر آقای جهانگیری الان اعلام میکند که ما در سال های اخیر بیش از 100 میلیارد دلار صادرات نفت داشتیم و الان کمتر از 10 میلیارد دلار صادرات داریم مگر 100 میلیارد دلار صادرات نفتی ایران به اروپا بوده است؟ اکثر درآمد حاصل از این 100 میلیارد دلار سهم صادرات به قاره آسیا بوده است؛ یعنی پیشتر بیشترین میزان صادرات نفتی ایران به کشورهای آسیایی بوده است که در نتیجه تحریمهای امریکا به کمترین میزان رسیده است. وقتی امریکا میگوید که من نفت ایران را صفر میکنم، چین هم ملاحظه میکند و 80 درصد از واردات نفت خود از ایران را کم میکند. به این ترتیب است که درنهایت 100 میلیارد دلار درآمد نفتی ایران، 8 میلیارد دلارمیشود. یعنی فکر نکنیم که چین و روسیه هم خواهند توانست که همه تعهدات برجام را منهای امریکا اجرا کنند. نه توانستند اجرا کنند و نخواهند توانست؛ اما اگر منصفانه نگاه کنیم مواضع سیاسی و اقتصادی آنها نسبت به بلوک غرب خیلی بهتر بوده است.
از صحبتهای شما چنین بر میآید که گره بسیاری از مشکلات سیاست خارجی کشور در کاستن از اختلافات با امریکا است. موضوعی که یک ضلع مهم آن به اجماع نهادهای داخلی ایران درباره رابطه با امریکا باز میگردد. با این حال برای مشخص شدن چشم انداز این رابطه بحرانی باید تا انتخابات امریکا صبر کرد.
ایجاد اجماع در ایران یک روی سکه است؛ تصمیمات و سیاستهای واشنگتن هم تعیین کننده است. تصمیم گیری واحد حاکمیت ایران یک روی سکه را مشخص میکند. واقعیت این است که فضای کنونی منفی است و احتمال اینکه این فضا تا انتخابات ریاست جمهوری منفی تر بشود، بسیار بیشتر از جنبه مثبت آن است. رئیس جمهوری آینده امریکا در نوامبر انتخاب میشود اما در ژانویه یعنی بهمن ماه سر کار میآید. این موقع زمانی است که تا انتخابات ریاست جمهوری ایران 4 الی 5 ماه باقی خواهد بود و در ایران پیرامون رابطه با امریکا هیچ تصمیم اساسی گرفته نخواهد شد. بنابراین من پیش بینی میکنم که در یک سال آینده و حداقل تا انتخابات ریاست جمهوری ایران دامنه تنش گسترده تر از وضعیت جاری شود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
اینستاگرام به جنگ محتوای غیراخلاقی رفت
-
دعوت از نمایندگان مجلس برای بازدیداز پروژه های فضایی
-
موسویان: تعامل یا تقابل با امریکا نیازمند اجماع داخلی است
اخبارایران آنلاین