موسویان: تعامل یا تقابل با امریکا نیازمند اجماع داخلی است
ادامه از صفحه 3
وضعیت درباره دموکراتها چگونه خواهد بود؟ بسیاری معتقدند که در صورت شکست ترامپ و آمدن «جو بایدن» کمی از میزان خصومت بین تهران و واشنگتن کاسته شود. حتی این امیدواری وجود دارد که دموکراتها تصمیم به بازگشت به برجام بگیرند. نظر شما چیست؟ اساساً «بایدن» میتواند در صورت پیروزی تصمیمات مهمی در این زمینه بگیرد؟
دموکراتها برجام را میراث خود میدانند. آقای بایدن هم اعلام کرده که به برجام باز میگردد. اما کنگره و دولت امریکا، جامعه صهیونیست این کشور مانند بنیاد دفاع از دموکراسی، لابی سعودیها، اماراتیها و اعراب ضد ایران به اندازهای علیه ایران تحریم تحمیل کردهاند که بازگشت به برجام برای هیچ رئیس جمهوری واقعاً کار سادهای نخواهد بود؛ یعنی حاشیههای تحریمی برجام به مراتب از متن سنگینتر شده است.
الان بر اساس تحریمهای فرابرجامی که ترامپ تصویب کرده، سپاه پاسداران درفهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفته و رهبر معظم انقلاب، وزیر امور خارجه و دهها مقام سیاسی و امنیتی و قضایی کشورمان تحریم شدهاند، این موارد مسأله برجام را سنگین تر از متن کرده است. چالش اوباما برای اجرای برجام چه بود؟ اوباما واقعاً میخواست طبق تعهدات دولت امریکا در چارچوب برجام همه تحریمها را علیه ایران بردارد. او وزیر خارجه خود را هم به عنوان بازاریاب برای ایران، به سایر کشورها فرستاده بود. آقای جان کری صبح تا شب با همه ملاقات میکرد و میگفت که با ایران کار کنید. ما شما را مجازات نمیکنیم. اما چرا امکان انجام این کار به طور صددرصد وجود نداشت؟ البته دولت قبلی امریکا مقدار زیادی از تعهدات خود را مانند اجرای قرارداد هواپیما، باز کردن مسیر صادرات پسته و خاویار و صنایع دستی ایران اجرا کرد. تحولات مهمی رخ داد اما چرا اوباما نتوانست همه تعهدات خود را در برجام انجام دهد؟ زیرا تحریمهای غیرهستهای برای دوره ماقبل برجام بود و ربطی به برجام نداشت. در دوره ترامپ تحریمهای غیرهستهای ماقبل برجام سر جای خود قرار دارد. تحریمهای برجامی هم برگشته و او کوهی از تحریمهای جدید غیربرجامی را هم اعمال کرده است. حالا تصور کنید که بایدن در این شرایط میخواهد به برجام برگردد. او با این مشکلات کار سادهای در پیش ندارد. از سوی دیگر لابی صهیونیستها و سعودیها با هزینه میلیونها دلار در واشنگتن و سازمان ملل به دنبال این هستند که امریکا بتواند تحریمهای تسلیحاتی ایران را تمدید کند. یک پایه اساسی برجام این است که تحریمهای تسلیحاتی ایران در مهرماه برداشته شود. این جریانها تلاش میکنند که امریکا به هر طریق بتواند این تحریمها را تمدید کند و اگر نتوانستند در شهریورماه که رئیس شورای امنیت سازمان ملل نیجر است، مکانیسم ماشه را فعال کنند. این مکانیسم در صورتی که یک عضو شورای امنیت به همراه رئیس شورا موافقت کند، به جریان میافتد. رئیس شورای امنیت در سه ماه آینده آلمان، اندونزی و فرانسه هستند که اصلاً زیر بار نمیروند. اما در سپتامبر (اواخر شهریور و اوایل مهرماه) نمایندهای از نیجر رئیس شورای امنیت خواهد بود. و اختیار نیجر هم با امریکاست. اگر این مکانیسم فعال شود یعنی همه قطعنامههای شش گانه دوران آقای احمدینژاد برمیگردد.علاوه بر این دو مسأله، لابی صهیونیستها و سعودیها با جمهوریخواهان لابی و زد و بند کرده و لایحهای را تهیه کردهاند که دیگر نهایت تحریم ایران است؛ یعنی این مجموعه تحریم که شامل 140 مورد است، جامعترین تحریمهایی است که در تاریخ بشر قابل تصور است. این تحریمها نه تنها ایران بلکه روسیه و چین را نیز شامل میشود که نتوانند در رابطه اقتصادی با ایران نفس بکشند. حالا اگر این جریانها بخواهند این فرآیند تحریمی را تا نوامبر جلو ببرند و موفق هم بشوند متوجه خواهید شد که چقدر کار رئیس جمهوری بعدی امریکا را درباره ایران پیچیدهتر خواهند کرد.اما آنچه روشن است اینکه چنانچه بایدن رئیس جمهوری بعدی امریکا شود، دیگر هر روز و هر هفته قطعنامه و تحریمی علیه ایران تصویب نخواهد کرد. همچنین این امکان وجود نخواهد داشت که او مانند ترامپ در مشت سعودیها و نتانیاهو باشد. همان طور که اوباما نبود بنابراین بایدن سعی خواهد کرد مقداری فضا را تلطیف کند که در آن شرایط احتیاج به همراهی ایران خواهد داشت. آیا ایران در این زمینه همراهی خواهد کرد یا نه؟ نمیدانیم. اینها عناصری است که ناشناخته است اما در نهایت با اطمینان میتوان گفت که بایدن به دنبال کاهش تشنج و خصومت و پیدا کردن راه تعامل خواهد بود.
فارغ از بحث ضرورت شکلگیری اجماع جریانهای سیاسی داخلی ایران پیرامون رابطه با امریکا که اشاره کردید، در حال حاضر دو دیدگاه درباره وضعیت جاری مطرح است؛ نخست گفته میشود با توجه به اینکه ممکن است ترامپ در صورت پیروزی مجدد نسبت به ایران بدون مرز عمل کند، باید از فرصت باقی مانده برای کم کردن بحران بهره برد. از طرفی برخی احتمال موفقیت او در انتخابات را کم میدانند و بر همین اساس تأکید میکنند ایران باید سیاست صبر را در پیش گیرد و تصمیمگیری را به بعد از انتخابات موکول کند. بویژه اینکه به نظر میرسد شرکای اروپایی برجام هم دردور دوم با ترامپ همراه خواهند شد و از برجام کناره گیری خواهند کرد. کدام دیدگاه بیشتر با واقعیت منطبق است؟
فارغ از درست یا غلط بودن هر یک از این دیدگاهها واقعیت مهم است. ما در تاریخ 40 ساله بعد از انقلاب رئیس جمهوری مانند اوباما نداشتهایم که به دنبال تعامل با ایران باشد. نه اینکه اوباما بی نقص بود و خصومت نداشت و نه اینکه ایران در دوران او تحریم نشد. همه این موارد بود؛ اما اوباما واقعاً به دنبال گشودن راهی بود. تئوری منطقهای او هم متفاوت بود؛ یعنی او رسماً گفت که ایران و عربستان باید منطقه را با هم شریک شوند که به مفهوم مشارکت ایران و در نظر گرفتن سهم 50 درصدی برای آن در اداره منطقه بود. اگر کسی در اینجا زندگی نکند و از نزدیک شرایط سیاسی امریکا را نداند نمی تواند تصور کند که زدن این حرف چقدر در امریکا سنگین است و چقدر یک رئیس جمهوری باید شجاعت و شهامت داشته باشد که رسماً اعلام کند عربستان باید دست از خصومت بردارد و در منطقه با ایران مشارکت داشته باشد. با وجود چنین شرایطی امکان مذاکره میان ایران و امریکا فراهم نشد.
اما شاهد بودیم که ما با وجود این برای اجرای برجامی که همه نهادهای عالی تصمیمگیر با آن موافقت کرده بودند، چه مشکلاتی داشتیم بنابراین حالا چه کسی تصور میکند در دوره ترامپ که پس از روی کار آمدنش تصمیمات غیر قابل انتظاری را درباره برجام گرفت و تحریمهای سنگینی را هم علیه ایران اعمال کرد، امکان یک مذاکره دوجانبه و دستیابی به یک توافق جامع وجود خواهد داشت؟ این در حالی است که ایران حتی در دوره اوباما هم فقط مجوز گفت وگو پیرامون مسأله هسته ای را به دیپلماتهای خود داده بود. به همین دلیل وقوع هرگونه مذاکرهای در کوتاه مدت میان ایران و امریکا ممکن نخواهد بود.
با وجود این، ایران به رغم تحقق نیافتن منافع اقتصادی اش در چارچوب برجام در اتخاذ یک تصمیم اساسی درباره برجام با طمأنینه عمل میکند و به نظر میرسد که به نتیجه انتخابات امریکا چشم دوخته است. فارغ از اینکه بعد از نوامبر چه کسی رئیس جمهوری امریکا خواهد بود آیا فشارهای حاصل از تحریمهای اقتصادی بر کشور که بتدریج تبعات آن نمایانتر میشود، نهادهای داخلی ایران را به سمت و سوی یک تصمیمگیری مهم در رابطه با امریکا خواهد برد؟
تجربه ای که ما در 40 ساله بعد از انقلاب داشتیم یک واقعیت است؛ ما دو طرز تفکر کلان در کشور داریم که همیشه در مورد مسائل مهم داخلی و خارجی به طور سنگین همدیگر را به چالش کشیدهاند. کسی نمیتواند این مسأله را تکذیب کند. هرگاه تصمیمی گرفته میشده فارغ از اینکه رئیس جمهوری اصولگرا، اعتدالی و اصلاح طلب بوده، به چالش کشیده شده است. اگر اصلاحطلب بوده اصولگرا او را به چالش میکشیده و بالعکس. حتی اگر تصمیم به اتخاذ برجام باشد و مجلس، دولت و شورای عالی امنیت و رهبری هم موافقت کنند باز هم این تصمیم مورد چالش قرار میگیرد.
تنها شانس برای حل مسائل مهمی مانند رابطه با امریکا یکدست شدن نهادهای تصمیمگیری و حاکمیتی است که اگر تصمیمی گرفته میشود همه نهادها پای آن تصمیم باشند و آن را به چالش نکشند. الان اکثریت مجلس با اصولگرایان است. اگر در انتخابات ریاست جمهوری هم همین اتفاق بیفتد و یک رئیس جمهوری و دولت اصولگرا روی کار بیاید و اعضای شورای امنیت هم اصولگرا باشند، در آن صورت یک نوع یکدستی در حاکمیت به وجود میآید که شانس تصمیمگیری کلان بیشتر از زمان دو حاکمیتی یا زمانی است که دو جریان در حاکمیت یکدیگر را به چالش میکشند. بنابراین اگر شانسی وجود داشته باشد و برای مذاکره با امریکا یا مقابله با این کشور تصمیمی گرفته شود، سیستمهای حاکمیتی ایران همدل پشت آن میایستند. بنابراین من تا قبل از برگزاری انتخابات اصلاً شانسی برای مذاکره نمیبینم.
اما تبادل زندانیان میان دو کشور اخیراً از سوی ترامپ به نشانهای برای فراهم بودن مقدمات مذاکره تعبیر شده است.
اتفاقات کوچکی مانند تبادل زندانی ارتباطی به ترامپ ندارد. ایرانیان بی گناهی هستند که خانوادههای نگرانی دارند و از سوی دیگر خانوادهها، احزاب و نهادهای مردمی امریکا برای آزادی زندانیان این کشور فشار میآورند. تبادل در چنین شرایطی صورت میگیرد اما من تصور نمی کنم که تبادل زندانی نشانه تحولات و اتفاقات پشت پرده باشد. ممکن است تحولات کوچکی رخ دهد اما در روند کلان روابط فوقالعاده خصومت آمیز ایران و امریکا تأثیرگذار نیست و نخواهد بود.
نسبت دیگر رابطه ایران و امریکا درباره برجام، اروپاست که نقش آفرینی کم سویی در روند اجرای این توافق داشته است. این کشورها نیز بعد از ناکامی در اجرای سیاستهای مقابلهای با امریکا همچون ایران منتظر برگزاری انتخابات امریکا هستند. چرا نقش این ضلع از بلوک قدرت غرب در تحقق منافع ایران تا این اندازه کم رنگ بود؟
دیدگاه ایران درباره اروپا از ابتدا اشتباه بود. این نگاه تازه ای نیست که فقط در زمان برجام حاکم بوده باشد. من زمانی که مدیرکل حوزه اروپا در وزارت خارجه بودم مأموریت پیدا کردم به آلمان بروم. در آن موقع تصمیم کلان سیاست خارجی کشور اروپای منهای امریکا بود؛ یعنی آنقدر روی رابطه با اروپا حساب میشد که نظام و دولت ایران فکر میکردند اروپا منهای امریکا میتواند روابط بلوک غرب با ایران را تنظیم کند. خود من هم 7 سال با تمام قدرت تلاش کردم. اتفاقات مثبتی هم در توسعه روابط فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران و آلمان رخ داد که بی سابقه بود. چالشهایی نیز به وجود آمد که آن هم بی سابقه بود.در نهایت هم برای همه روشن شد که اروپا نمی تواند روابط جهان غرب را منهای امریکا با ایران تنظیم کند. ما این تجربه را در دهه 90 به بعد داشتیم. برجام که نهایی شد، وقتی با مشکل روبهرو شدیم سیستم سیاسی ما دچار همین اشتباه شد. این تصور در کشور شکل گرفت که اروپا در مقابل امریکا خواهد ایستاد و منافع ملی خود را فدای روابط با ایران خواهد کرد. روابط اقتصادی اروپا با امریکا 1400 میلیارد دلار و از 100برابر کل اقتصاد ایران هم بیشتر است. بنابراین معلوم است اروپا در این ماجرا کدام طرف میایستد. اگر رئیس جمهوری ما خودش نیز صدراعظم آلمان شود، این کار را انجام نمی دهد. اگر این کار را انجام دهد میلیونها بیکار روی دستش باقی میماند.
ایران در سال های اخیر بر همین اساس با هدف تحقق منافع خود در مسیر همکاریهای دوجانبه و روند حفظ برجام بیشتر به سمت روسیه و چین گرایش پیدا کرده است. چنانکه در موضوع لغو قریب الوقوع تحریمهای تسلیحاتی هم که امریکا با ارائه یک پیش نویس در شورای امنیت سعی در ممانعت از آن دارد، به وتوی احتمالی این دو کشور اتکا کرده است. آیا چین و روسیه بازیگر مؤثری در آینده برجام خواهند بود؟
مدتهاست گرایش ما به بلوک شرق بیشتر شده است و این سیاست از چند جهت درست است؛ برای اینکه بلوک شرق بویژه چین قدرت آینده جهان خواهد شد. این پیش بینی برای یکی دو سال آینده نیست بلکه برای 15 سال آینده است. امریکا تا 10 یا 15 سال آینده همچنان قدرت اول دنیا باقی خواهد ماند و چالشهای اساسی ما در این سالها با این ابر قدرت ادامه پیدا خواهد کرد. شکی وجود ندارد که ما باید بر همین مبنا منهای اینکه روابط مان با غرب چگونه است، روابط خیلی خوبی با بلوک شرق داشته باشیم. حتی اگر رابطه ما با اروپا هم ماه عسل بود، باید روابط ما با چین، هند و روسیه خوب باشد. واقعیت بعدی این است که همانطوری که اروپا تسلیم تحریمهای یکجانبه امریکا شده است، چین، روسیه، هند و قدرت های بلوک شرق هم با نسبتی تسلیم شده اند. اینطور نیست که روسیه و چین در برابر همه تحریمهای امریکا ایستادگی کرده باشند. اگر آقای جهانگیری الان اعلام میکند که ما در سال های اخیر بیش از 100 میلیارد دلار صادرات نفت داشتیم و الان کمتر از 10 میلیارد دلار صادرات داریم مگر 100 میلیارد دلار صادرات نفتی ایران به اروپا بوده است؟ اکثر درآمد حاصل از این 100 میلیارد دلار سهم صادرات به قاره آسیا بوده است؛ یعنی پیشتر بیشترین میزان صادرات نفتی ایران به کشورهای آسیایی بوده است که در نتیجه تحریمهای امریکا به کمترین میزان رسیده است. وقتی امریکا میگوید که من نفت ایران را صفر میکنم، چین هم ملاحظه میکند و 80 درصد از واردات نفت خود از ایران را کم میکند. به این ترتیب است که درنهایت 100 میلیارد دلار درآمد نفتی ایران، 8 میلیارد دلارمیشود. یعنی فکر نکنیم که چین و روسیه هم خواهند توانست که همه تعهدات برجام را منهای امریکا اجرا کنند. نه توانستند اجرا کنند و نخواهند توانست؛ اما اگر منصفانه نگاه کنیم مواضع سیاسی و اقتصادی آنها نسبت به بلوک غرب خیلی بهتر بوده است.
از صحبتهای شما چنین بر میآید که گره بسیاری از مشکلات سیاست خارجی کشور در کاستن از اختلافات با امریکا است. موضوعی که یک ضلع مهم آن به اجماع نهادهای داخلی ایران درباره رابطه با امریکا باز میگردد. با این حال برای مشخص شدن چشم انداز این رابطه بحرانی باید تا انتخابات امریکا صبر کرد.
ایجاد اجماع در ایران یک روی سکه است؛ تصمیمات و سیاستهای واشنگتن هم تعیین کننده است. تصمیم گیری واحد حاکمیت ایران یک روی سکه را مشخص میکند. واقعیت این است که فضای کنونی منفی است و احتمال اینکه این فضا تا انتخابات ریاست جمهوری منفی تر بشود، بسیار بیشتر از جنبه مثبت آن است. رئیس جمهوری آینده امریکا در نوامبر انتخاب میشود اما در ژانویه یعنی بهمن ماه سر کار میآید. این موقع زمانی است که تا انتخابات ریاست جمهوری ایران 4 الی 5 ماه باقی خواهد بود و در ایران پیرامون رابطه با امریکا هیچ تصمیم اساسی گرفته نخواهد شد. بنابراین من پیش بینی میکنم که در یک سال آینده و حداقل تا انتخابات ریاست جمهوری ایران دامنه تنش گسترده تر از وضعیت جاری شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه