ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ارزیابی عباس عبدی از هجمهها به کابینه و موفقیتهایی که دیده نمیشود
اکثر زیرساختها در دولت روحانی بهبود پیدا کرد
نهادها و گروههای سیاسی با یکدیگر ستیز میکنند نه رقابت
احسان بداغی
خبرنگار
ماههاست تمام تمرکز انتقادات و حملات بابت وضعیت داخلی کشور متوجه دولت است. وضعیتی که البته بعد از انتخابات امریکا و تغییر نسبی در افق پیش روی مسائلی چون تحریمهای این کشور علیه ایران، رنگی جدیتر هم به خود گرفته است. مقامات مختلف دولت بارها تأکید کردهاند که منتقدان و مخالفانشان در بیان اعتراضات خود متغییر «تحریم» را که به قول رئیس جمهوری در دور جدید خود یک «جنگ اقتصادی تمام عیار» است نادیده میگیرند و فراموش میکنند همین دولت اقتصاد کشور را در فاصله سالهای 92 تا 96 و خصوصاً بعد از برجام چگونه اداره کرد.
عباس عبـــــدی، تحلیلگر اصلاحطلب در گفتوگـــــو با «ایران»اکثـــــر زیرساختها
در دولت روحانی بهبود پیدا کرد. تأکید دیگر او این است که نهادها و گروههای سیاسی با یکدیگر ستیز میکنند نه رقابت وی میگوید : قطعاً میتوانیم این را بپذیریم که فضای رسانههای عمومی متمرکز روی نقاط ضعف است و حتی در حال برجستهتر کردن و بزرگتر کردن آن نقاط است. این موضوع قابل اذعانی است.
٭٭٭
آقای عبدی این روزها بروز برخی مشکلات و گرفتاریها برای مردم و تلاش برای رفع آنها به دغدغه نهادها و طیفهای مختلف سیاسی تبدیل شده است. از یک سو به بهانه همین مشکلات شاهد حملات گسترده به دولت هستیم و از سویی دیگر دولت هم معتقد است که تحریمها و کرونا شرایط کشور را به این وضعیت رسانده است. قبل از ارزیابی ادعاهای هر دیدگاه بفرمایید در یک ارزیابی کلی، شرایط عمومی کشور و چشمانداز و افقهایی را که پیش روی ما وجود دارد چگونه میبینید ما امروز در چه وضعیتی هستیم و به کجا حرکت میکنیم؟
وقتی میخواهیم درباره شرایط عمومی کشور صحبت کنیم باید بین دو سطح ارزیابی عینی و ذهنی تفاوت قائل باشیم. اگر بخواهیم یک خودکار را ارزیابی کنیم، نتیجه ارزیابی عینی تقریباً چیزی است مشابه همان ارزیابی ذهنی. ولی ارزیابی مردم از وضعیت جامعه به هیچ عنوان اینطور نیست؛ ارزیابی ذهنی ممکن است بسیار متفاوت از ارزیابی عینی باشد. نه فقط متفاوت بلکه شاید بسیار پراکنده هم باشد. یعنی اینکه هیچ ارزیابی مشترک ذهنی از جامعه وجود نداشته باشد، بهدلیل فقدان ارتباطات و گفتوگو، بهدلیل تفاوت منافع یا فقدان منافع مشترک و نیز فقدان آزادی و شفافیت برای گفتوگو ما نتوانیم ارزیابی مشترکی پیدا کنیم و اصلاً مجال و فرصت آن را نداشته باشیم. بنابراین آنچه که در ارزیابی جامعه مهم است در درجه اول این است که بکوشیم ارزیابی ذهنی ما به سمت اشتراک و وحدت نظر نسبی برود. اما میشود گفت که متأسفانه درباره جامعه ایران فاقد چنین ارزیابی هستیم و هر کسی چیزهایی میگوید و من هم مانند بقیه. ترجیح چندانی بین این ارزیابیهای گاه متعارض نیست و چون کمتر گفتوگو میکنیم و به تفاهم نمیرسیم و زمینههای رسیدن به تفاهم نیز کمتر وجود دارد. یعنی این زمینهها بیشتر بر اساس نفرت، بدبینی و سوء ظن بنا شده است.
درباره شرایط کلی جامعه ما میشود گفت که از نظر عینی نقاط مثبتی در حوزههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد و همچنین نقاط ضعف کاملاً برجسته و مشهودی هم هست. البته در عرصه عمومی این نقاط ضعف هستند که بیشتر برجسته میشوند و مورد توجه قرار میگیرند. نقاط مثبت آن عموماً به دلایلی که قابل توضیح است، مسکوت گذاشته میشوند. اما به نظر من اگر بخواهیم یک مشخصه برجسته که همه اینها را پوشش میدهد، توضیح بدهیم آن نقطه افزایش شکاف بین انتظارات و امکانات است. یعنی مردم ایران از یک طرف انتظاراتشان بحق و بهدلیل انباشت در طول دورههای زمانی مختلف، بالا رفته است و از یک طرف دیگر امکانات برای پاسخ دادن آن پایین بود اکنون پایینتر هم آمده است. این شکاف الان بسیار برجسته و عمده شده است. این وضعیتی خطرناک است. انتظارات بهدلیل دسترسی بیشتر به رسانههای آزاد، شبکههای مجازی، فراگیر شدن گفتمانهایی که درباره گذشته شکل گرفته است، انباشت مطالبات و انتظارات پاسخ داده نشده و خیلی مسائل دیگر، بشدت افزایش یافته است. در آن طرف امکانات هم بشدت در حال کاهش است. نمونه روشن همین است که میبینید ما حدود 30 درصد رشد منفی در دهه 90 داشتهایم. اگر این را به نسبت سرانه حساب کنیم مسأله برجستهتر است. این وقایع تأسفباری که در عرصه عمومی میبینید که هر روز فیلمهای آن منتشر میشود، دست به دست میچرخد و به اطلاع عمومی میرسد، مورد انتظار مردم نیست. این حد از فقر، نابرابری و بیعدالتی برای جامعه ما قابل پذیرش نیست. بنابراین شاید مهمترین وجه توصیفی جامعه که به نظر من وجود دارد همین شکاف انتظارات و امکانات و کمیت و کیفیت پایین بهرهمندیهای ما از زندگی است.
منظورم از «ما» در اینجا کل مردم است که برای برخی این شکاف کمتر و برای برخی خیلی بیشتر است. هنگامی که این ویژگی کنار ویژگی دیگری قرار میگیرد که آنها هم اهمیت دارند. این ویژگی دوم فقدان چشمانداز مثبت و وجود ناامیدی و خستگی است. یعنی درست است که این شکاف وجود دارد اما نکته مهم این است که هیچ کسی نیست که چشمانداز امیدبخشی برای کاهش آن ارائه کند، یا نتوانسته عرضه کند یا مجال عرضهاش وجود ندارد. بنابراین بیشتر به نظر میرسد تلفیق این دو عامل موجب خستگی جامعه هم میشوند. خستگی مردم یک امر بسیار واضحی است.
برخی در داخل معتقدند که وجود بخشی نارضایتیها از شرایط موجود، ناشی از تبلیغات رسانههای داخلی و خارجی و تأثیر آن بر تصور عمومی است. شما این نظر را چقدر واقعبینانه میدانید؟
قطعاً میتوانیم این را بپذیریم که فضای رسانههای عمومی متمرکز روی نقاط ضعف است و حتی در حال برجستهتر کردن و بزرگتر کردن آن نقاط است. این موضوع قابل اذعانی است. مثلاً حتی بدتر از این، یک اتفاق اگر در ایران رخ دهد آن را منفی تلقی میکنند و اگر همین اتفاق جای دیگری بیفتد مثبت تلقی میشود. من دیدم اخیراً هواپیمایی را نشان میدادند که بار واکسن چینی را به برزیل میبرد، برخی زیرش کامنت گذاشته بودند بیایید ببینید، چیزهای خوب چینیها برای دیگران است و بدبختیهایش برای ما. میشود حدس زد که اگر همین هواپیما به ایران آمده بود و بار واکسن آورده بود، زیر عکس این را مینوشتند و میگفتند واکسنشان را آوردهاند روی ما آزمایش کنند. این فضای منفی نوعی خودویرانگری است. من هم به این وضع انتقادات جدی دارم. هر چند نقاط منفی ما بیشتر از مثبت است اما قطعاً نقاط مثبتی هم قابل شناسایی هستند و واقعیت این است که نباید چشم خود را بر این نقاط ببنیدم، چرا که این احتمال وجود دارد که بر اثر بیتوجهی این نقاط هم از دسترس ما خارج شوند. بنابراین شاید این حد از نقد و منفیبینی منطقی نباشد اما از آن طرف هم نمیتوان آن را تخطئه کرد. یک حکومت حق ندارد بگوید چون نسبت انتقادات و نگاه منفی منطقی نیست آن را نادیده میگیرم و قضاوتها را بیخود میدانم، چرا که آنچه که واقعیت دارد همان چیزی است که دارد در ذهن مردم اتفاق میافتد و یکی از مهمترین واقعیتهای امروز ما همین نگاهی است که در مردم وجود دارد و انتظاراتی که دارند و تصوری که درباره شرایط میکنند. باید برای پاسخ دادن به این یک فکر منطقی کرد و نباید گفت چون منطقی نیست بگذار هر چه میخواهند بگویند و هر چه میخواهد بشود.
این شرایط محصول چیست و چقدر در یک ارزیابی واقعبینانه امکان خروج از آن را داریم؟
من فکر میکنم بخش عمدهای از آن محصول این است که وقتی نمیخواهیم سطحی از مشکلات را بپذیریم و برای بخشی منطقی و عینی از انتظارات مردم پاسخ درست و مطلوب بدهیم، سطح بیشتری از مشکلات و انتظارات هم بر ما بار میشوند. بگذارید یک مثال بزنم؛ اگر جامعه به طور کامل آزاد باشد ممکن است که ده تا انتقاد به سیستم بکند. وقتی جامعه این ده تا انتقاد را میکند احتمالاً چهار یا پنج تای آن رد میشود، سه چهار تای آن متعادل میشود و دو سه تای آن هم باقی میماند که باید بپذیرد و اصلاح کند. خب این روال خیلی معقول و منطقی است و به نفع سیستم هم هست که برخی را رفع کند و برای خود جای دفاع به وجود بیاورد. اما وقتی که اجازه داده نشود که به این موضوعات پرداخته شود، چه اتفاقی میافتد؟ اتفاقی که میافتد این است که هر ده تا و بلکه بالاتر از آن را افکارعمومی بهعنوان مسأله و ایراد واقعی میپذیرند، چون میگویند وقتی سیستم اجازه نمیدهد راجع به این مسائل صحبت شود حتماً ایرادی وجود دارد. به همین دلیل است که در نظام اطلاعرسانی بسته، مردم مدام منفیتر و منفیتر نگاه میکنند و بدبینیها بیشتر میشود. بنابراین به نظر من هیچ چارهای نداریم جز اینکه یک فضای باز در جامعه و رسانهها و خصوصاً رادیو و تلویزیون به وجود بیاید که مردم راجع به هر چیزی بتوانند حرف بزنند و گفتوگو کنند. با وضع موجود این رسانه امکانی نیست که جلو برویم. ما هر خط قرمزی که بگذاریم رسانههای دیگر به آن میپردازند و هیچ محدودیتی هم ندارند. آن وقت شما که نمیتوانید آثار این پرداختنها را در افکارعمومی نادیده بگیرید. پس بهترین حالت این است که فضای گفتوگو باز شود و وقتی آدمها بتوانند حرف خود را بزنند، حتی نقاط ضعف و اشتباهات داوری آنها بهصورت خودکار مشخص میشود. اگر ما با صدای یواش در دل خودمان آواز بخوانیم حس میکنیم که صدایمان خیلی خوب است، اما وقتی همین صدا بلندتر میشود کم کم متوجه میشویم این صدا ممکن است حتی چقدر بد باشد. آزادی عرصه عمومی هم همین است؛ خیلی از کسانی که اجازه ندارند حرفشان را بزنند و منتشر کنند فکر میکنند حرفهای جدی دارند. در حالی که وقتی به عرصه عمومی بیایند همه اینها کنار میرود و عیار آن مشخص میشود و میبینیم چند حرف جدی معدود و محدود بیشتر نمانده است. یکی از دلایلی که میبینیم در ایران در عرصه عمومی حرفهای بیربط و بدون استدلال زیاد گفته میشود، همین است که این مواضع در رسانههای عمومی به نقد و چالش کشیده نمیشوند. میبینیم حرفهای بیربط زیاد است اما چون اینها در رسانه رسمی مطرح نمیشود، بنابراین در آنجا به چالش هم کشیده نمیشود و با یک موضع مظلومنمایانه خود را بر حق جلوه میدهد.
مسأله دیگر در این خصوص، جایگاه و موقعیت این انتقادات و اعتراضات به شرایط کشور در منازعات و رقابتهای سیاسی داخلی است؛ بهنظر شما چقدر از حجم تقصیری که متوجه دولت و عملکردآن میشود، منصفانه است؟
دولت در ایران امکانات و عملکردهایی دارد. شاید بسیاری توجه نکنند که در منطقه ما، ایران یکی از کشورهایی است که زیرساختهای بسیار قدرتمندی دارد. زیرساخت انرژی، آب، برق، راه، ارتباطات، زیرساختهای امنیتی و همه اینها حداقل در سطح منطقه وضعیت قابل قبولی دارند، حتی با وجود تحریمهای زیاد این زیرساختها خوب عمل میکنند و خیلی از کشورهای دیگر اساساً در این زیرساختها فقیرتر از ما هستند. بنابراین باید به این نکات توجه کنیم؛ مثلاً اخیراً من یکی دو مورد را پیگیری کردم که در مورد آب در سیستان و بلوچستان بود. باید گفت قطعاً وضعیت آب در سیستان وبلوچستان مطلوب نیست و بیتردید موارد تأسفآوری هم دارد. نه فقط در سیستان و بلوچستان بلکه در برخی از جاها هم مشکلات عدیدهای داریم که اینگونه است اما وقتی آمارها درباره آبرسانی پایدار را میبینیم باید اذعان کنیم که خیلی از پیشرفتها هم قابل توجه هستند و با ادامه این وضعیت و روند، دیر یا زود مشکلات آنجا خیلی کمتر خواهند شد. مطابق آمارهای رسمی روستاییان دارای آب پایدار در 8 سال گذشته از حدود یک میلیون نفر به حدود 8 میلیون نفر رسیده است. البته همان تعداد قابل توجهی که از داشتن آب پایدار محروم هستند بیشتر در معرض رسانه و اطلاعرسانی قرار میگیرند و تا حدی قابل فهم هم هست، یا مثلاً در گازرسانی یا مخابرات هم همینطور است. درست است در جاهایی برخی دانشآموزان دسترسی به اینترنت ندارند و درصد زیادی نمیتوانند آنطور که نیاز دارند استفاده کنند، اما آن طرف هم موضوع این است که میدانیم وضعیت مخابرات و ارتباطات در این مملکت چگونه بوده و الان چطور شده است.
شاید توسعه اینترنت اگر نبود به هیچ وجه امکان آموزش از راه دور ممکن نمیشد. بنابراین نباید فقط یک سمت را ببینیم. اما مشکل اصلی که وجود دارد این است که دولتها نمیخواهند حداقلی از ایرادات را بپذیرند و بنابراین تمام ایرادات به آنها بار میشود. مشکل دیگری که در دولت اصلاحات در حداقل خود بود در دولتهای ایران دیده میشود این است که میخواهند خودشان از خودشان دفاع کنند و طالب این هستند که از آنها تعریف شود. حال آنکه دولتها باید خواهان نقد و حضور و اظهارنظر دیگران باشند، اینجاست که اعتماد به نفس آنها دیده میشود. منتقدان منصف وقتی بدون دغدغه انتقاد میکنند، در جای خودش هم بلد هستند دفاع کنند. اساساً جاهایی دفاع از حکومتها اثر دارد که همراه با نقد هم باشد چون افکار عمومی اینها را متوجه میشوند. این نگاهی که به رسانه در سیستم کشور وجود دارد، باید اصلاح شود.
اساساً عملکرد دولت در مجموعه شرایطی که ما داریم، به معنای جمیع امکانات و تنگناهای کشور را چطور میبینید؟ آیا این عملکرد آنگونه که مخالفان روایت می کنند، واقعاً هیچ زاویه قابل دفاعی ندارد؟
ارزیابی عملکرد فقط این نیست که یک سری شاخصها را بیاوریم و بگوییم بهبود پیدا کرده است. همه دولتها یک سری شاخصهای اینچنینی دارند. ارزیابی عملکردها مبانی مختلفی دارد که ما باید یکی از آنها را انتخاب کنیم. یکی از این مبانی مبتنی بر چیزهایی است که به سیستم داده شده و چیزهایی است که سیستم بهعنوان خروجی گرفته شده است. عین ماشین که وقتی یک لیتر بنزین به آن میدهیم، محاسبه میکنیم و میبینیم چند کیلومتر رفته است. یک ماشین ممکن است 10 کیلومتر برود، یکی 15 کیلومتر و یکی هم 20 کیلومتر. بنابراین راندمان اینها متفاوت است در حالی که ورودی بنزین آنها ثابت است. اینکه به یک ماشین ده لیتر بزنیم بدهیم و 100 کیلومتر برود معنیاش این نیست که نسبت به ماشینی که به آن یک لیتر بنزین دادهاید و 20 کیلومتر رفته، بهتر است. مشخص است که ماشین اولی بنزین بیشتری گرفته.
شاخص دیگر که بسیار مهم است ارزیابی بر اساس شعارهاست. هر دولتی که سر کار میآید یک سری شعار میدهد و براساس آنها ارزیابی میشود که البته باید شرایط کلی هم در ارزیابی نادیده گرفته نشود. اما در مجموع من شخصاً فکر میکنم بسیاری از وزارتخانههای زیرساختی ما در مقایسه با بقیه موفق بودهاند. بهطور مشخص وزارتخانههای نیرو، نفت و ارتباطات. دلیلش هم این است که هنوز متأسفانه بهصورت دولتی بهتر کار میکنیم تا بخش خصوصی. زیرساختهای لازم را سیستم برای بخش خصوصی فراهم نمیکند و بههمین دلیل میبینید اوضاع وزارت صمت خوب نیست. به خاطر اینکه بخش خصوصی آنجاست. اتفاقاً مشکل ما این است در جاهایی که بخش خصوصی باید فعال و خلاق باشد، حضور جدی نداریم. البته موفقیت وزارتخانههای زیرساختی اهمیت هم دارد. بههرحال وضعیت برق، آب، مخابرات، انرژی، راه و نظایر اینها کم و بیش یک حداقلی از امکانات را در اختیار جامعه ایران قرار میدهد که جا دارد به آن توجه شود. جالب است که بخشی از تحریمها به همین دلیل علیه ایران اعمال نمیشود مثل فروش انرژی به عراق.
همچنین فکر میکنید زمینه یا انگیزه این نوع نگاه چیست؟ آن را محدود به یک گرایش تحلیلی در قبال مسائل کشور میدانید یا اینکه فراتر از آن، قصدی آگاهانه بر مبنای منافع جناحی و گروهی را دخیل در آن میدانید؟
واقعیت همانطور که گفتم این است که ما هنوز تبدیل به یک موجود و ملت واحد نشدهایم؛ مثل یک جمعی که اختلاف داریم، رقابت داریم اما در مقابل دشمن خودمان منسجم هستیم باید عمل کنیم. این یکی از ایرادهای ساختاری ماست که اجازه داده نشده افراد و گروهها و همه ملت بدون استثنا ذیل یک چتر ملی منافع مشترکی را تعریف و در آن چارچوب با هم رقابت کنند؛ نمونه کوچک آن مذاکرات با غرب است؛ هر موقع یک گروه حاکم بوده میخواسته مذاکراتی را انجام دهد، گروه بیرونی اصطلاحاً توی کاسهاش گذاشته. وقتی جای اینها هم عوض شده باز همین روال بوده. به خاطر این است که ما با هم رقابت نمیکنیم، ستیز میکنیم؛ در تصمیمات اساسی سعی نمیکنیم فراجناحی عمل کنیم. یادم هست وقتی امریکا به عراق حمله کرد، اولاً سعی کردند این کار را فراجناحی انجام دهند. حمله به عراق را بوش انجام داد اما خیلی از دموکراتها هم حمایت کردند. بعد هم که با بحران مواجه شدند یک کمیته دو حزبی تشکیل دادند تا این موضوع را رسیدگی کنند و ببینند اشکال کار کجا بوده؛ یعنی نیامدند یک کمیته حزبی تشکیل دهند و به جناح دیگر بتازند. خب این کمک میکند که نظرات به هم نزدیک شود، اما ما اصلاً چنین چیزهایی نداریم و بدتر اینکه اصلاً به آن فکر هم نمیکنیم. این فاجعهبار است و همه جریانهای سیاسی ما اینگونه رفتار میکنند. به همین دلیل معتقدم که این یکی از مشکلات مهم جامعه ماست که نیروهای سیاسی باید برای آن فکری بکنند.
طبیعی است که در بحران مشکلات، اذهان عمومی متوجه مشکلات است و موفقیتها کمتر دیده میشود. شما مهمترین دستاوردهای دولت روحانی را چه میدانید. چرا این دستاوردها دیده ، یا درباره آنها صحبت نمیشود؟
من انتقادات خودم را درباره دولت آقای روحانی دارم و بارها آنها را تکرار کردهام ،اما فکر میکنم مهمترین دستاورد این دولت برجام بوده و این چیزهایی که درباره برجام میگویند هم به نظرم ناشی از خود برجام و موفقیت آن در گامهای اول نیست، علتش این است که سیاست برجامی در ادامه به درستی اجرا نشد؛ بهدلیل اختلافاتی که در داخل داشتیم این سیاست به طور کامل و منسجم جلو نرفت و البته آمدن ترامپ هم مزید بر علت شد، اما من معتقدم اگر حتی ترامپ هم نبود برجام با وجود برخی سیاستهای داخلی و اختلاف نظرهای بنیادینی که دیدیم، به بنبست میرسید؛ در سطح کلان درباره سؤال شما میتوانم به همین موضوع اشاره کنم، اما در سطح جزئیتر آن معتقدم اکثر زیرساختها در این دولت بهبود پیدا کرده و این به رغم وضعیتی است که کشور در آن گیر افتاده است. همچنین مسیر برخی شاخصهای اقتصادی مثل اشتغال، از وضعیت فاجعه بار هشت سال قبل از این کشور جدا شد و وضعیت بهتری پیدا کرد؛ کمکهایی که به طبقات پایین، بازنشستهها و مستمریبگیران شد و مهم تر از آنها بهبود نسبی حقوق کارگران به نسبت گذشته موضوع مهمی است.
این را چگونه اثبات میکنیم؟ اگر نسبت رشد حداقل حقوق کارگران با نرخ تورم را مقایسه میکنیم این امر روشن میشود. در دولت احمدینژاد این نسبت بشدت افت کرد و افزایش حقوق کارگران به طور مستمر از تورم کمتر بود و در این دولت حتی تا سال 97 این روند مثبت بود اما خب در دو سال اخیر مجدداً اوضاع بد شده که دلیل آن هم افزایش رقم تورم است؛ آن را هم میدانیم که چقدر سیاستهای ترامپ علیه ایران در آن دارای نقش است، اما در حوزه زیرساختی مثل برق، انرژی و مخابرات به رغم همه ضعفهای موجود میدانیم که رشدهایی هم داشته ایم؛ در آموزش عالی، آموزش و پرورش و حتی سیاست خارجی به غیر از برجام، موفقیت زیادی نداشتیم چون دخالت در این حوزهها هم عموماً فراتر از دولت انجام میشود. نکته دیگر هم اینکه میتوانیم بگوییم زیرساختهای حضور بخش خصوصی زیاد فراهم نشده، البته در بخش کشاورزی وضع بهتر بوده. آخرین اقدام دولت هم درباره همسانسازی حقوق بازنشستگان گام بسیار مهمی بود که برداشته شد.
ادامه در صفحه 4
برش
تقلیل دادن کلیت این مشکلات به عملکرد دولت از نظر شما در ساحتهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چه آثاری خواهد داشت؟
اگر از نظر عموم مردم نگاه کنیم تفکیکی بین اجزای مختلف حکومت نمیگذارند. درست هم همین است. مردم در آخر ماجرا با یک حکومت طرف هستند نه یک دولت و مجلس و قوه قضائیه منفک از هم. همه اینها با هم هستند. مشکل این است که اینها داخل خودشان همدیگر را رقیب میبینند و حواسشان هم نیست وقتی همدیگر را میزنند از نظر مردم این نیست که یک بخشی دارد بخش دیگر را میزند، چون در چشم مردم حکومت یک موجود واحد است. مثال میزنم؛ شما خانواده من را یک خانواده واحد میبینید و اگر رقابت و اختلاف داخلی وجود دارد، آن را به حساب نمیآورید. یا یک کشور خارجی همه ما را یک ملت میبیند و با ما بهعنوان یک پدیده برخورد میکند گرچه ما در داخل خودمان اختلاف وجود داشته باشد. اما این اختلافات نباید کلیت وحدت و وجود این پدیده را مخدوش کند. در ایران بهدلیل ضعف نهادهای سیاسی و غیرمسئولانه رفتار کردن کنشگران این وضعیت به شکل فاجعهباری وجود دارد و شما میبینید بخش عمدهای از تضعیف این نهادها توسط خودشان صورت میگیرد. حتی در درون خودشان هم این مسأله قابل ملاحظه است. بنابراین فکر میکنم این مشکلی است که اتفاقاً حکومت باید بیشتر به آن بپردازد تا ببیند برای حل آن چه باید بکند.
دیگه چه خبر
موافقت روحانی با انصراف از پیگیری شکایات علیه رسانهها
خبر اول اینکه،در راستای برنامههای دولت تدبیر و امید، ترویج فرهنگ نقدپذیری و تشویق به مدارا و بردباری، رئیس جمهوری با پیشنهاد معاون حقوقی خود درخصوص اعلام گذشت نسبت به برخی از شکایات مطروحه علیه رسانهها موافقت و از حق خود در این ارتباط صرفنظر کرد.
به گزارش روابط عمومی معاونت حقوقی رئیس جمهوری، پژمان محمدی معاون هماهنگی و برنامهریزی امور حقوقی دستگاههای اجرایی معاونت حقوقی رئیس جمهوری، درتاریخ دهم آذر ماه با ارسال نامههای جداگانه به دادسرای محترم فرهنگ و رسانه و همچنین مدیران مسئول محترم چند روزنامه، خبرگزاری و پایگاه تحلیلی خبری از موافقت رئیس جمهوری با اعلام انصراف از شکایت نسبت به برخی رسانهها خبر داد.در این نامه بر اصلاح رویه و گسترش فرهنگ مدارا و روحیه نقادی سازنده و استفاده از این ظرفیت به منظور بهبود وضعیت موجود و تعالی کشور اشاره شده است.
مدارک العالم برای اثبات مشارکت اسرائیل در ترور آبسرد
خبر دیگر اینکه، بخش عربی شبکه العالم بهنقل از منبع آگاه اعلام کرد: مدارکی بهدست آمده است که نشان میدهد رژیم صهیونیستی در ترور محسن فخریزاده دست دارد. بهگزارش ایسنا، این منبع آگاه افزود: رژیم صهیونیستی عناصر معاند ضد انقلاب اسلامی ایران را برای این عملیات بهکار گرفته که نقش پشتیبانی و تدارک عملیات را بر عهده گرفته بودند. وی تأکید کرده که سلاح مورد استفاده در عملیات ترور دانشمند هستهای ایران، ساخت رژیم صهیونیستی بوده است و از طریق ماهواره کنترل میشد. این در حالی است که «الی کوهن» وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی در گفتوگو با یک شبکه رادیویی داخلی با طرح ادعاهایی علیه کشورمان گفت که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژِیم صهیونیستی در سخنان اخیر خود درباره دستاوردهایش اشارهای به دخالت در ترور محسن فخریزاده دانشمند ایرانی نکرده است. دیروز همچنین شبکه الجزیره اعلام کرد که رژیم صهیونیستی از ترس انتقام ایران به شهروندان خود گفته است که به امارات و بحرین سفر نکنند.
بازداشت ۱۰ وکیل و کارچاقکن در حوزه دیوان عدالت اداری
دست آخر اینکه، رئیس مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه در جلسه شورایعالی قضایی به ارائه گزارشی درباره اقدامات صورت گرفته در ماههای اخیر برای مقابله با کارچاقکنی و اعمال نفوذ وکلای فاسد در دستگاه قضا پرداخت. بهگزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، حجتالاسلام عبداللهی اعلام کرد: اخیراً در حوزه دیوان عدالت اداری ۱۰ وکیل و کارچاقکن، در استان آذربایجان شرقی ۱۴ وکیل، کارچاقکن و کلاهبردار و در استان قم نیز ۳ نفر از وکلا و کارکنان دستگاه قضا بازداشت شدند و اقدامات این مرکز برای شناسایی و مقابله با منافذی که این نوع افراد بهواسطه آن بهدنبال فساد و تخریب دستگاه قضایی هستند، ادامه خواهد داشت. ذبیحالله خداییان رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور نیز در این جلسه گفت: در هفت ماهه سالجاری، تعداد ۳۲ نفر از سردفتران و دفتریاران به انفصال دائم و سلب صلاحیت از شغل سردفتری یا دفتریاری محکوم شدهاند که نسبت به مدت مشابه سال قبل، ۳۳ درصد افزایش و نسبت به مدت مشابه سال ۹۷، افزایش ۱۶۷ درصدی دارد. وی همچنین از تعلیق ۳۹ نفر، انفصال موقت ۲۳۶ نفر و بازنشستگی ۴۶ نفر از سردفتران و دفتریاران خبر داد و با اشاره به صدور ۱۷۹۰ فقره کیفرخواست برای سردفتران و دفتریاران گفت که این رقم با رشد ۱۱ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه بوده است.
مأموریت شورای روابط خارجی به اروپاییها:
بایدن را مجاب کنید به برجام برگردد
گروه سیاسی/ اعضای ارشد شورای روابط خارجی اروپایی با صدور بیانیه مشترکی از دولتهای اروپایی خواستند تا با همکاری یکدیگر زمینه بازگشت دولت جو بایدن به برجام را فراهم کنند. بهگزارش ایرنا در این بیانیه که یک نسخه آن در تارنمای اندیشکده شورای روابط خارجی منتشر شده آمده است: پیروزی جو بایدن زمینه تقویت روابط فرا آتلانتیک را در خصوص مسائل حیاتی امنیتی، از جمله ایران فراهم میکند. با توجه به تلاشهای سختی که در رابطه با حفظ توافق هستهای ایران در چهار سال گذشته صورت گرفته، دولتهای اروپایی و اتحادیه اروپا باید از دولت بایدن و ایران بخواهند تا بدون فوت وقت به اجرای کامل این توافق بازگردند. همچنین بازیگران اروپایی باید بهصورت فعالانه و هماهنگ نقشه راه معتبری را برای حمایت از این تلاشها ترسیم کنند.
این بیانیه خاطرنشان میکند: سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران شکست خورده و تحریمهای بیسابقه بر زندگی مردم عادی تأثیر منفی گذاشته است. ایران در واکنش به اعمال مجدد تحریمها در سال ۲۰۱۸، فعالیتهای هستهای خود را افزایش داده و گامهایی را خارج از برجام برداشته است. این در حالی است که احتمالاً دوره باقیمانده ترامپ بر مسند قدرت، با اقداماتی که کار را برای بازگشت بایدن به برجام دشوار میکند، پر فراز و نشیب خواهد بود. گزارشهای اخیر بیانگر افزایش خطر تنشهای نظامی میان ایران و ایالات متحده است و دولت بایدن ممکن است درحالی سکان قدرت به دست بگیرد که با تنشهای تازهای روبهرو باشد.
بیانیه یاد شده میافزاید: کاهش فوری تنشها میان ایران و ایالات متحده برای ثبات خاورمیانه و احیای تعاملات دیپلماتیک در خصوص طیف گستردهای از مسائل حیاتی است. از این رو، نقطه آغاز باید احیای برجام باشد که در زمینه پیمان جهانی منع گسترش تسلیحات هستهای، توافقی حیاتی محسوب میشود. دولت بایدن با حمایت اروپاییها میتواند از سیگنالهای مثبت دولت حسن روحانی استفاده کند. طرفهای اروپایی نیز باید از اعلام بایدن برای بازگشت به برجام استقبال کرده و آماده باشند تا با ایران در مسیر دیپلماسی گام بردارد. این بیانیه در ادامه از دولتهای اروپایی طرف برجام خواسته است که در ابتدا با صدور بیانیهای مشترک از دولت بایدن بخواهند تا پس از مراسم تحلیف رسماً تمایل خود را برای بازگشت به برجام اعلام کند و همچنین از ایالات متحده و ایران بخواهد تا برای پایبندی متقابل توافق کنند. دولتهای اروپایی و اتحادیه اروپا به طور همزمان باید رایزنیهای خود را با کنگره امریکا برای بازگشت بایدن به برجام سرعت بخشند.
سه کشور اروپایی همچنین در گام بعدی باید برای برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام پیش از ۲۰ ژانویه پافشاری کنند. جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا بهعنوان مسئول هماهنگ کننده برجام باید اعضای باقیمانده در این توافق را تشویق کند تا از ایالات متحده بخواهند که به برجام بازگشته و از قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل متحد حمایت کند.
این بیانیه در نهایت تصریح میکند که از اکنون تا ۲۰ ژانویه تروئیکای اروپایی و اتحادیه اروپا باید نشست مشترک برجام را با حضور ایران در سطح مدیران سیاسی تشکیل داده تا مسیر روشنی را برای به عقب برگرداندن فعالیتهای هستهای ایران ترسیم کنند. اروپاییها باید به ایران تأکید کنند که این اقدامات عنصر مهمی برای بازگشت ایالات متحده به برجام در دولت بایدن است. آنها همچنین باید از کانالهای دیپلماتیک با ایران نسبت به هرگونه تشدید اوضاع با ایالات متحده هشدار دهند. چرا که هرگونه تنش پیش از مراسم تحلیف ریاست جمهوری در امریکا تلاشهای دیپلماتیک را بشدت دشوار میکند.
این بیانیه خاطرنشان میکند: سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران شکست خورده و تحریمهای بیسابقه بر زندگی مردم عادی تأثیر منفی گذاشته است. ایران در واکنش به اعمال مجدد تحریمها در سال ۲۰۱۸، فعالیتهای هستهای خود را افزایش داده و گامهایی را خارج از برجام برداشته است. این در حالی است که احتمالاً دوره باقیمانده ترامپ بر مسند قدرت، با اقداماتی که کار را برای بازگشت بایدن به برجام دشوار میکند، پر فراز و نشیب خواهد بود. گزارشهای اخیر بیانگر افزایش خطر تنشهای نظامی میان ایران و ایالات متحده است و دولت بایدن ممکن است درحالی سکان قدرت به دست بگیرد که با تنشهای تازهای روبهرو باشد.
بیانیه یاد شده میافزاید: کاهش فوری تنشها میان ایران و ایالات متحده برای ثبات خاورمیانه و احیای تعاملات دیپلماتیک در خصوص طیف گستردهای از مسائل حیاتی است. از این رو، نقطه آغاز باید احیای برجام باشد که در زمینه پیمان جهانی منع گسترش تسلیحات هستهای، توافقی حیاتی محسوب میشود. دولت بایدن با حمایت اروپاییها میتواند از سیگنالهای مثبت دولت حسن روحانی استفاده کند. طرفهای اروپایی نیز باید از اعلام بایدن برای بازگشت به برجام استقبال کرده و آماده باشند تا با ایران در مسیر دیپلماسی گام بردارد. این بیانیه در ادامه از دولتهای اروپایی طرف برجام خواسته است که در ابتدا با صدور بیانیهای مشترک از دولت بایدن بخواهند تا پس از مراسم تحلیف رسماً تمایل خود را برای بازگشت به برجام اعلام کند و همچنین از ایالات متحده و ایران بخواهد تا برای پایبندی متقابل توافق کنند. دولتهای اروپایی و اتحادیه اروپا به طور همزمان باید رایزنیهای خود را با کنگره امریکا برای بازگشت بایدن به برجام سرعت بخشند.
سه کشور اروپایی همچنین در گام بعدی باید برای برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام پیش از ۲۰ ژانویه پافشاری کنند. جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا بهعنوان مسئول هماهنگ کننده برجام باید اعضای باقیمانده در این توافق را تشویق کند تا از ایالات متحده بخواهند که به برجام بازگشته و از قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل متحد حمایت کند.
این بیانیه در نهایت تصریح میکند که از اکنون تا ۲۰ ژانویه تروئیکای اروپایی و اتحادیه اروپا باید نشست مشترک برجام را با حضور ایران در سطح مدیران سیاسی تشکیل داده تا مسیر روشنی را برای به عقب برگرداندن فعالیتهای هستهای ایران ترسیم کنند. اروپاییها باید به ایران تأکید کنند که این اقدامات عنصر مهمی برای بازگشت ایالات متحده به برجام در دولت بایدن است. آنها همچنین باید از کانالهای دیپلماتیک با ایران نسبت به هرگونه تشدید اوضاع با ایالات متحده هشدار دهند. چرا که هرگونه تنش پیش از مراسم تحلیف ریاست جمهوری در امریکا تلاشهای دیپلماتیک را بشدت دشوار میکند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
اکثر زیرساختها در دولت روحانی بهبود پیدا کرد
-
دیگه چه خبر
-
بایدن را مجاب کنید به برجام برگردد
اخبارایران آنلاین