وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در همایش علمی وپژوهشی مکتب حاج قاسم تأکید کرد
امپریالیسم رسانه ای اجازه نمی دهد نام حاج قاسم در دنیا بیان شود
گروه فرهنگی: محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در همایش علمی و پژوهشی مکتب حاج قاسم؛ دانشگاه و رسانه که در واحد تهران مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد، با اشاره به ابعاد وجودی، شخصیتی، علمی و معنوی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ، تأکید کرد: «بزرگداشت و پرداختن به مکتب سردار دلها نباید منتهی به یک روز و یک هفته شود بلکه باید با استفاده و به کارگیری همه ظرفیتهای فرهنگی، هنری و رسانهای در جهت معرفی و تبیین ابعاد مختلف شخصیت این شهید والامقام تلاش کنیم.»
به گزارش روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: «سال گذشته که نخستین سالگرد عروج ملکوتی شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی را داشتیم، به دلیل شیوع ویروس منحوس کرونا امکان تجلیل و بزرگداشت و برگزاری برنامههای مختلف و متنوع در شأن شخصیت این شهید والامقام میسر نشد اما بحمدالله امسال با توجه به اقدامات خوبی که توسط دولت مردمی صورت گرفت، فضا و شرایط به گونهای رقم خورده که بتوان برگزاری اجتماعات فرهنگی، هنری، مذهبی و... را در بخش گسترده و وسیعی در سراسر کشور برگزار و از این طریق بتوانیم نسبت به سردار سلیمانی ادای دین نماییم.»
اسماعیلی در ادامه سخنان خود با تأکید براین نکته که در حوزههای مختلف به شخصیتهای جامع و الهامبخش نیاز داریم و هویت در کشورها حول و حوش برخی از نمادها شکل میگیرد، اظهار داشت: «زمانی که درباره مکتب انقلاب اسلامی ایران و این پدیده بینظیر در این دوره معاصر صحبت میشود، نمیتوان از شخصیت امام خمینی (ره) بنیانگذار کبیر این انقلاب گذشت چرا که همه اینها به هم گره خورده است.»
او ادامه داد: «همچنین درباره مکتب رهایی بخش که سخن میگوییم، نمیتوانیم شخصیت پیامبر(ص) را جدا از این مهم فرض کنیم، همچنین زمانی که از حادثه کربلا صحبت میشود، نمیتوان آن را بدون نام امام حسین(ع) بیان کرد.»
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به این نکته که انقلاب اسلامی در سه دهه اخیر و در دوره زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامی به استراتژی نوین در موضوع الهامبخشی در منطقه رسیده است، اظهار داشت: «پس از سه دهه که این موضوع را ارزیابی میکنیم، جمهوری اسلامی ایران یک راهبرد روشن را توسط رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مدیریت کردند و بدین منظور در منطقه غرب آسیا تحول مهمی شکل گرفت. تحول مهم این است که امروز منطقه درگیر پیام ایستادگی، مقابله با ظلم، مقاومت و پایداری در برابر ستم و بیان معارف اسلام است. همچنین منطقه به یک ساختار روشن رسید و وقتی از آن سخن به میان میآوریم، نامش را مکتب مقاومت میگذاریم. »
وی افزود: «مکتب مقاومت در سه دهه اخیر به شخصیت محوری یعنی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گره خورده و نماد این راهبرد موفق، انقلاب اسلامی است.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: «کنشگری و حضور این شخصیت نه تنها محدود به حضور نظامی، دفاعی و امنیتی او نشد بلکه جلوههای جدید از ایشان را نمایان کرد و هر چه زمان جلوتر رفت، درخشش بیشتری گرفت.»
به گفته وی، بنای نیروهای انقلاب اسلامی مانند نیروی قدس بر شهرت نیست چرا که از این امر به دلیل اقتضائات شغلی و موقعیتهای مکانی گریزان هستند.
اسماعیلی تأکید کرد: «شخصیت سردار دلها شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی به دلیل ابعاد مختلفی که پیدا کرد، رهبر معظم انقلاب اسلامی با افتخار به این شخصیت، عنوان مکتب را اطلاق کردند.»
رئیس شورای فرهنگ عمومی کشور ادامه داد: «چه اتفاقی افتاد، حاج قاسمی که نماد مکتب مقاومت بود به درجهای از درخشش و تأثیرگذاری در حوزههای مختلف رسید که در زمان شهادت و عروج ملکوتی او، عنوان مکتب توسط رهبر فرزانه به نام او شد.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود همچنین درباره ابعاد فرهنگی، هنری و رسانهای شخصیت سردار شهید سلیمانی با طرح این سؤال که آیا حاج قاسم فقط یک تئوریسین در این حوزهها بود، تصریح کرد: «پاسخ به طور طبیعی منفی است. چرا که سردار دلها حاج قاسم سلیمانی دارای شخصیتی معنوی، نظامی، دفاعی، امنیتی و اخلاقی بود.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تأکید کرد: «در حوزه فرهنگی و هنری به دنبال اجرای منش، مشی و سلوک این شهید بزرگ هستیم. حاج قاسم از شخصیت دفاعی به نماد کاملی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصههای مختلف رسید.»
به گفته اسماعیلی، عقلانیت در سیره، سلوک، منش و مشی حاج قاسم، او را تبدیل به مکتب کرد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در عین حال تأکید کرد: «دشمن، جسم مادی شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی را نشانه گرفت و تصور کرد حوزه الهامبخشی حاج قاسم را در منطقه کور میکند.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه امروز در جنگ روایتی و رسانهای با مکتب حاج قاسم قرار داریم به حذف عکس و اسم سردار شهید سلیمانی در شبکههای مجازی اشاره و تصریح کرد: «شبکه سلطه که در فضای مجازی حاکم است اجازه هشتگ کردن نام شهید سلیمانی و بارگذاری تصویرش را نمیدهد و اگر فردی هم این کار را انجام بدهد، بلافاصله پست او را حذف میکند؛ در حقیقت امپریالیسم رسانهای اجازه نمیدهد که اسم حاج قاسم در دنیا بیان شود.»
عضو کابینه دولت سیزدهم در عین حال تصریح کرد: «در اینجا تکلیف فرهنگ، هنر و رسانه این است که این شخصیت صاحب مکتب را به مردم جهان معرفی و ابعاد مختلف وجودی و معنوی و... سردار شهید سلیمانی را برای همگان تبیین کنند.»
به گفته اسماعیلی، در جنگ نابرابر رسانهای همه باید همت خود را کنار هم قرار داده با همه ظرفیتهای موجود در مقابل دشمنان به ویژه سلطه رسانهای کار جدی انجام دهیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: «اکنون و پس از گذشت 2 سال از شهادت سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی، جریان رسانهای امپریالیسم بیش از قبل از نام او میترسد و همین مسأله ظرفیت بزرگی را پیش روی جریان فرهنگی و هنری در کشور قرار داده که باید انجام کارها و فعالیتهای جدی رسانهای و فرهنگی و هنری را در دستور کار خود قرار دهیم.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه سخنان خود توجه به اخلاق، ایثار، گذشت، فداکاری و... را از ویژگیهای این شهید والامقام عنوان کرد که اکنون در حوزههای فرهنگ، هنر و رسانه تبلور پیدا کرده است.
اسماعیلی با اشاره به اینکه هم اکنون بیش از دهها جشنواره، هنرهای نمایشی تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی و اقدامات و فعالیتهایی در حوزه نشر، رسانه و... در کشور با محوریت ایشان در حال برگزاری و اقدام است و یا در دستور کار قرار دارد، اظهار داشت: «در ستادی که برای این منظور راهاندازی کردهایم، برنامههای زیادی را جلو برده و خواهیم برد.»
به گفته او، همه ما میدانیم که حاج قاسم بود که منطقه را از پدیده وحشی داعش نجات داد اما امروز کشوری دیگر، فیلمی ساخته و حذف این غده سرطانی را به خود نسبت داده است.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: «اینها نشان میدهد که در این زمینه کار کمی انجام دادیم و باید بیش از گذشته کارهای جدی و مضاعف انجام دهیم.»
او یادآور شد: «در جشنواره فجر امسال بخش ویژهای به نام سرباز وطن گنجانده شده و همچنین در جشنواره سینماحقیقت که پشت سر گذاشتیم بخشی نیز با همین عنوان در این رویداد بزرگ سینمایی قرار داشت.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تأکید کرد: «بر این باورم که باید جریان فرهنگی و هنری را با استفاده از همه ظرفیتهای ممکن پشت این کار آورده و با قدرت روایتگری جلوی دسیسه رسانههای غربی برای تحریف واقعیت را بگیریم.»وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه با حضور در نمایشگاه هنرهای تجسمی که در حاشیه این همایش بزرگ برپا شده بود در جریان روند آثار ارائه شده قرار گرفت.
نگاهی به نمایش «چشمها چهرا میبینند؟» به نویسندگی و کارگردانی سلمان سامنی
چشمان جست و جوگر بیننده
گروه فرهنگی: در نمایش «چشمها چهرا میبینند؟» به نویسندگی و کارگردانی سلمان سامنی، ما تماشاگر دنیای درون روانی نویسنده و کارگردان تئاتری هستیم که در فضایی نارسیستیک و پارانویید گیر کرده است؛ دنیایی که در آن دیگران جایی ندارند و حضورشان فقط در نقش مستخدمی برای اوست و از هر گونه هویتی تهی میشوند. دیگران برای او ابژهای برای تخلیه خشم و کینه و انتقاماند که یا توسط نگاه پر از سکوت او تحقیر میشوند ، یا در بحثی صرفاً عقلانی مقهور قدرت تفکر او شده و از صحنه خارج میشوند. به نوعی ابژه دائم کشته میشود و از بین میرود.
اینگونه او در یک دنیای ذهنی خالی، غیرانسانی که تنها مرگ جریان دارد زیست میکند؛ دنیایی که در آن صرفاً کلماتی مرده با طنینی پر از خشم و انتقام و کینه جریان دارد و دنیای بیرون خوار و زبون شمرده میشود. در پی یافتن پاسخی برای این سؤال که «چشمها چهرا میبینند؟» باید از درون خود اثر به این سؤال نزدیک شد تا بلکه به فهمی از این شخصیت رسید تا شاید بتوان از طریق یافتن پاسخی به این پرسش که در این نمایشنامه تا آخر بیپاسخ مانده، او را فهمید، چون اینگونه به نظر میرسد که تا انتها چنان دنیای درون روانی او پسزننده و مرگآور است که حتی محبتها و همدلیهای همسرش از طرفی و تلاشهای پزشک اش از طرف دیگر هیچ میشود و همچون قهرمانی که برای دردش درمانی نیست با تنفر و بیمار کردن دیگران به زندگی ادامه میدهد. در پاسخ به این سؤال که «چشمها چهرا میبینند؟» میتوان گفت که چشمهایش میبینند تا تحقیر کنند. او درسکوتی پر از انتقال احساس تحقیر آنقدر بازیگر زن را میبیند تا او را از بین ببرد.
این چیزی است که بهنظر نقطه دردناک دنیای درونی آقای کارگردان است. او واقعاً در سکوت با نگاه کردن، بازیگر زن را از بین میبرد؛ همانطور که با حرف زدنی بسیار منطقی، فیلسوفمآبانه و بازجویانه میتواند سایرین را از بین ببرد. برای فهم چگونگی پیدایش این روش نگریستن از جانب آقای کارگردان به زن باید به نگاهش در مواجهه با کاراکتر سوم یعنی مرد، پدر، مستخدم، پزشک، سرمایهدار (یکی از کاراکترهای نمایش) پرداخت. او در مواجهه با این کاراکتر علاوه بر خوار شماری، از او وحشت هم دارد.
او فرزند پدری معلم است که بهدلیل نداشتن پول درمان در کودکی مرده است. پدری ایده آل شده، که انگار در حال انتقام گرفتن از تمام بازنمودهای آن مستبدانی است که مسبب مرگ پدرش شدهاند.
حال برای درمان پیشنهاد روانپزشک اش این است که اعتراف کند به قتل بازیگر تا بلکه از این جهنم خلاص شود. روشی که خواننده را به یاد روش داستایوفسکی برای درمان رنج راسکولنیکوف میاندازد، اما باز هم راه رهایی نیست ،زیرا در واقع او به چیزی اعتراف نمیکند.
او باز همچنان در قالب شخصیت پیروزی که توانسته همه ابژههای زندگی اش را از بین ببرد از در اتاق بیرون میرود. بدون شناخت به این مسأله که خود او نیز تبدیل به مردی مستبد شده که همچون پدرش در حال تحقیر و تمسخر زندگیست. تحقیر و تمسخری درونی شده نسبت به جریان معمول زندگی، سرگرمیهاشان و حتی هنرهایشان، اما چشمان دیگری همچنان در این تاریکی صحنه است که بهدنبال چرایی میگردد؛ چشمان جستوجوگر بیننده؛ چشمانی که نه بهدنبال تحقیر است و نه وحشتزده است. چشمانی که کنجکاو است تا بتواند چیزی را بفهمد که شاید بتواند زندگی ببخشد به این صحنه تاریک تئاتر. این تفاوت نگاه امیدبخش و زندگیبخش تماشاگر با نگاه مستبدانه و مرگ آور کارگردان است.
چشمها چه را میبینند؟
نویسنده، طراح و کارگردان:
سلمان سامنی
بازیگران: مهدی مهری، سحر
حق شناس، حمید باهوش، رکسانا نوربخش
۳۰ آذر تا ۱۷ دی
تماشاخانه اهورا
انیمیشن با داستانی ایرانی
دیدن انیمیشن برای کودکان جذاب است، فانتزی و رنگ یکی از عناصری است که کودکان با آن ارتباط برقرار میکنند. حال اگر کنار این رنگ و لعاب محتوا و داستان خوبی هم انتخاب شود لذت و آموزش همزمان باهم کار خود را انجام میدهند.متأسفانه صنعت انیمیشن بهدلیل هزینهبر بودن و زمان طولانی ساخت آن کمتر در ایران تولید و ساخته میشود و این هنر جذاب نتوانسته است به جایگاه شایسته خود برسد و از این مسیر اقتصاد هنر هم چرخش بگردد. البته این روزها انیمیشنهای ایرانی ساخته شده است. نقطه مشترک این انیمیشنها داستان آن است که براساس داستانهای شاهنامه یا فرهنگ ایرانی نوشته شده است.
یکی از انیمیشنهایی که زمان ساخت آن به 16 سال پیش برمیگردد انیمیشن «جمشید و خورشید» بهکارگردانی بهروز یغمائیان و تهیهکنندگی نادر یغمائیان است. ساخت این انیمیشن حدود چهار سال طول کشید و بهمدت 10 سال هم اکران آن به تعویق افتاد.
داستان انیمیشن به گذشتههای دور برمیگردد، یعنی زمانی که در سرزمین پهناور ایران گروهی از شاهزادگان به خواستگاری خورشید دختر پادشاه میآیند تا شایستهترین آنها انتخاب و داماد و وارث تاج و تخت پادشاه شوند. منجم دربار که سالهاست عاشق دختر پادشاه است، خورشید را دزدیده و او را به سرزمینی دور میبرد. جمشید برای نجات خورشید به جنگ با منجم میرود.
این انیمیشن با نگاهی به اسطورههای ایرانی ساخته شده است، گرچه تصویرها و شخصیتپردازی براساس شخصیتهای ایرانی و فرهنگ ایرانی نیست و به کارهای آنسوی آب بیشتر شبیه است اما داستان و مسیری که شخصیت اصلی طی میکند تا خورشید را نجات دهد با تکیه بر فلسفه ایرانی و ادبیات ایرانی طراحی و ساخته شده است. حضور چهرههای سینمایی ایران بهعنوان صداگذار در این اثر یکی از جذابیتهای کار است. پرویز پرستویی(در نقش منجم، کارام)، امین حیایی (در نقش جمشید)، ترانه علیدوستی (در نقش خورشید)، رامبد جوان (در نقش ماهان)، ثریا قاسمی (در نقش ندیمه)، حبیب رضایی (در نقش آبا)و چنگیز جلیلوند (در نقش حاکم) صداپیشگان و کیوان کیارس آهنگساز این انیمیشن هستند.
انیمیشن «جمشید و خورشید» کارگردان بهروز یغمائیان شبکههای نمایش خانگی
داستانهایی برآمده از تجربیات زیسته
در میان نویسندگانی که در نوشتههای خود بیش از همه به فضای روستا و مسائل برآمده از آن توجه دارند میتوان به «امین فقیری» اشاره کرد؛ نویسنده و پژوهشگری که نام وی در کنار دیگر بزرگانی همچون محمود دولتآبادی بهعنوان نویسندگان داستانهای روستایی بر پیکر تاریخ ادبیات معاصرمان حک شده است. از این نویسنده طی ماههای گذشته کتاب تازهای از سوی نشر «شهرستان ادب» روانه کتابفروشی شده که «فاطو و پری دریایی» نام دارد. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه فقیری است که از نظر زمان نوشتارشان، سیر تاریخی قابل توجهی را شامل میشود. اولین داستانهای این مجموعه به سال 1346 بازمیگردد و آخرینهای آن هم متعلق به حدود هشت سال قبل است. این مسأله به تنهایی برای آنهایی که علاقهمند شناخت بیشتر این نویسنده و نمایشنامهنویس کشورمان هستند میتواند جالب توجه باشد؛ از این طریق فرصتی برای مشاهده تغییرات فکری و نوشتاری وی طی چندین دهه فراهم میشود. همان طور که در ابتدا هم به یکی از ویژگیهای کلی آثار فقیری اشاره شد، در این داستانها نیز همچنان حضور روستا و بسترهای جغرافیایی مرتبط با آن خودنمایی میکند، مسأله دیگر توجه جدی نویسنده به جغرافیا در این داستانهاست، آنچنان که به ندرت میتوان داستانها را از جغرافیای خاصشان جدا کرد. از سوی دیگر فقیری در این مجموعه همچون دیگر نوشتههای خود روایتی واقعگرا در پیش گرفته است. داستانهای این مجموعه پیوندی تنگاتنگ با زندگی و تجربیات زیسته نویسندهاش دارد و این دلیل دیگری است برای آنکه مطالعه «فاطو و پری دریایی» را بتوان راهی برای شناخت هر چه بیشتر فقیری دانست. گذشته از مطالعه این مجموعه داستان، اگر خواهان کسب شناخت بیشتری از این نویسنده شیرازی هستید کتاب «صدسال داستاننویسی» نوشته حسن میرعابدینی هم دربردارنده نکات خوبی درباره فقیری، آثار شاخص او و جایگاهی است که میتوان برای او در داستاننویسی معاصر تصور کرد.
کتاب: فاطو و پری دریایی
نویسنده: امین فقیری
ناشر: شهرستان ادب
فرهنگی/ توجه به ورزشکاران موفق زن و ترسیم تصویری متفاوت از زنان که مطالبهگر هستند، برای رسیدن به خواستههایشان با مشکلات میجنگند و تسلیم موانع نمیشوند چند سالی است که پررنگتر شده است. برخلاف بخشی از سینمای داستانی کشورمان که گاهی برای نشان دادن مشکلات زنان، تصویری ترحمبرانگیز و رقت بار از آنها ارائه کرده است این آثار چهرهای تازه از زنان ایران با هدف القای خودباوری ترسیم کرده است. «صفر تا سکو» را میتوان در دسته طلایهداران آثار این حوزه قرار داد که به خاطر جسارت و هوشمندی کارگردان در انتخاب سوژه در کانون توجه قرار گرفت. سحر مصیبی که تا پیش از این در سینما و تلویزیون بهعنوان دستیار کارگردان، برنامهریز و منشی صحنه فیلمهایی چون قاعده بازی، پذیرایی ساده، به آهستگی و... حضور داشت و ساخت دو فیلم کوتاه داستانی را در کارنامه داشت در این مستند سراغ خواهران منصوریان رفته است. «صفر تا سکو» به روایت زندگی شخصی سه خواهر قهرمان (شهربانو، سهیلا و الهه منصوریان) در رشته ووشو میپردازد و در ادامه بتدریج وارد زندگی آنها میشود و در نهایت با قهرمانی یکی از آنها به شکل حماسی در اندونزی به پایان میرسد. این مستند فراتر از فیلم ورزشی یک فیلم جامعهشناختی است و دغدغههای دختران را در شهر کوچک سمیرم اصفهان روایت میکند. نقطه قوت فیلم ریتم و ضرباهنگش است که در خدمت یک مستند ورزشی است و این مؤلفه در کنار تدوین مناسب و تنوع فرم بصری بخوبی اشتیاق مخاطب را برای پیگیری ماجرا ایجاد میکند. «صفر تا سکو» جزو معدود مستندهای نمایش داده شده در اکران سینمای بدنه است که در سرگروه سینما آزادی روی پرده رفت و با رقمی حدود 400 میلیون فروش به کار خود پایان داد که برای یک مستند ورزشی فروش خوبی بود. فارغ از آثار سینمایی چون «عرق سرد» سهیل بیرقی یا «لاله» اسدلله نیکنژاد در همین دسته میتوان به مستند تحسین شده «جایی برای فرشتهها نیست» سام کلانتری اشاره کرد که در حمایت از زنان و مهجوریت ورزش بانوان ساخته شده است. این فیلم درباره دختران تیم ملی «اسکیت هاکی» ایران و مشکلات پیچیده آنها در راه مسابقات آسیایی کره است. تازهترین محصول سینمای ایران که کنجکاویهای زیادی برای تماشای آن وجود دارد «اورکا» کار تازه سحر مصیبی است. او در نخستین تجربه بلند سینماییاش سراغ زندگی الهام اصغری قهرمان شنای زنان ایران رفته است. ترانه علیدوستی، مسعود کرامتی، مهتاب نصیرپور و مهتاب کرامتی از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم نقش آفرینی کردهاند. طهورا ابوالقاسمی هم که پیش از این به همراه مهتاب کرامتی تهیهکنندگی «صفر تا سکو» را برعهده داشته و در کسوت تهیهکننده در «اورکا» با سحر مصیبی همکاری داشته نسخه مستند این فیلم را آماده نمایش کرده است. در جریان تولید این مستند، الهام اصغری موفق به ثبت رکورد جهانی شنا با یک دست در منطقه آزاد چابهار شد؛ فعلاً تا زمان نمایش این فیلم و مستند، فرصت تماشای «صفر تا سکو» را از دست ندهید.
صفر تا سکو
کارگردان سحر مصیبی