چرا اردن به دنبال برقراری روابط با جمهوری اسلامی است؟
خاورمیانه منهای امریکا
عماد هلالات
پژوهشگر خاورمیانه
کشور اردن که بعد از شکلگیری خاورمیانه جدید پس از توافقنامه سایکس پیکو (توافقنامه فرانسه و انگلیس برای تقسیم منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا در سال 1916) تشکیل شد، در ابتدا خود را در جبهه ناسیونالیسم عربی تعریف کرد؛ تعریفی که حاصل آن جنگهای مختلف علیه رژیم صهیونیستی بخصوص دو جنگ سالهای ١٩٦٧و ١٩٧٣ بود. بعد از شکست اعراب و انعقاد پیمان صلح کمپ دیوید در سال 1978 بین رژیم صهیونیستی و مصر، در سال ١٩٩٤ اردن و اسرائیل پیمان عادیسازی روابط موسوم به وادی عربه را امضا کرده و از آن زمان تا سال ٢٠١١ اردن سیاست محافظه کاری را در اولویت خود قرار داد. اردن در این سالها سعی کرد از تحولات و نزاعهای منطقهای دور و مشغول بازسازی داخل کشور با کمکها و وامهای ایالات متحده، صندوق بینالمللی پول و دلارهای عربستان سعودی باشد.
اما تحولات سال ٢٠١١ (بیداری اسلامی) و ترس از اینکه این تحولات دامنگیر اردن بشود، این کشور سیاست محافظه کاری را کنار گذاشته و در هماهنگی با کشورهای حوزه خلیج فارس (بخصوص با توجه به نیاز اقتصادی اردن و نیاز به نفت) به صورت مستقیم و غیرمستقیم وارد نزاعهای منطقهای شد که نمود آن را میتوان در تحولات سوریه و تشکیل اتاق امنیتی «موک» در اردن مشاهده کرد. این اتاق نقش تأثیرگذاری در سازماندهی گروههای مخالف دولت بشار اسد در جنوب سوریه داشت. پس از شکست طرح سقوط دولت بشار اسد، اردن سیاست همراهی با کشورهای حوزه خلیج فارس را ادامه داد. اما اکنون با توجه به نزدیکی کشورهای حوزه خلیج فارس به ایران و آغاز گفتوگوهای منطقهای و شکست طرحهای منزوی کردن جمهوری اسلامی در منطقه که توسط رژیم صهیونیستی و امریکا دنبال میشود، اردن هم به دنبال ایجاد کانالهایی برای گفتوگو با ایران و عادسازی روابط با جمهوری اسلامی است؛ امری که میتواند تأثیرات مختلفی را بر فضای منطقهای بخصوص بحران سوریه داشته باشد.
در همین راستا در تیرماه سالجاری «ایمن الصفدی» وزیر خارجه اردن در مصاحبه خود با شبکه الجزیره گفت: به دنبال روابط خوب با ایران هستیم و باید از طریق گفتوگو تمام علل تنش را حل کرد.
وی همچنین در مورد شکلگیری ائتلاف منطقهای یا ناتوی عربی در منطقه قبل از سفر جو بایدن رئیس جمهور امریکا به منطقه گفته بود:هیچگونه سخنی از ائتلاف نظامی که اسرائیل بخشی از آن باشد در جریان سفر جو بایدن به منطقه وجود ندارد. بعد از آن ادامه موضعگیریهای مثبت اردن در مورد ایران ادامه داشت. «بشر الخصاونه» نخستوزیر اردن در گفتوگویی با شبکه تلویزیونی بیبیسی عربی، اعلام کرد: کشورش به دنبال روابطی سالم با تهران بوده و امان هیچ وقت به ایران به عنون طرف تهدید کننده امنیت ملیاش نگاه نکرده است.
موضعگیریهای دولت اردن را باید در کنار مصاحبه فؤاد حسین وزیر خارجه عراق با شبکه العربیه عربستان قرار داد. حسین در مصاحبه با این شبکه سعودی گفت؛ «به دنبال آغاز گفتوگوهای منطقهای بین ایران و اردن از یکسو و ایران و مصر از سوی دیگر هستیم. گفتوگوهای منطقه میتواند نقش سازندهای در این زمینه داشته باشد و عراق آمادگی دارد که نقش میانجیگر را در این زمینه ایفا کند.» اما این پایان ادامه روند مثبت موضعگیریهای اردنیها نسبت به جمهوری اسلامی ایران نبود.
ملک عبدالله پادشاه اردن در مصاحبه خود با روزنامه الرأی اردن اعلام کرد: ما خواهان تنش در منطقه نیستیم، همه کشورها خواهان روابط خوب با تهران براساس احترام متقابل، حسن همجواری، احترام به حاکمیت کشورها و عدم مداخله هستند. میبینیم که مذاکره بهترین راهحل برای حل اختلافات و تنشها است. وی همچنین در مورد فلسطین اعلام کرد:« اردن همواره حامی امت اسلامی و مسائل آن بوده و خواهد بود. ما نزدیکترین به فلسطینیها هستیم و هرگز به حاشیه راندن آنها را نمیپذیریم، باید فرصتهای منطقهای را برای تمرکز بر آینده فلسطین ایجاد کنیم.»
این درحالی است که ملک عبدالله پیشتر در سوم تیر ماه در مصاحبه با شبکه امریکایی «CNBC» ضمن دفاع از ایجاد ائتلافی نظامی مانند ناتو برای غرب آسیا، تصریح کرد که اهداف و چشمانداز و مأموریت آن باید مشخص باشد. او تصریح کرد که از تشکیل یک ائتلاف نظامی مشابه ناتو در منطقه غرب آسیا حمایت خواهد کرد، مشروط بر اینکه «این کار با [همراهی] کشورهای همفکر انجام شود.» عبدالله افزود: «مایلم کشورهای بیشتری در منطقه در این ائتلاف مشارکت کنند و من یکی از اولین افرادی خواهم بود که از ایجاد ناتو در خاورمیانه حمایت خواهد کرد.» وی درباره ایده خود خاطرنشان کرد: «چشمانداز چنین ائتلافی [با کارکرد] نظامی باید بسیار روشن و نقش آن نیز مشخص باشد. علاوه بر این بیانیه مأموریت آن باید بسیار واضح باشد؛ در غیر اینصورت همه را گیج میکند.» پادشاه اردن ادامه داد: «علاوه بر همکاریهای امنیتی و نظامی احتمالی، کشورهای خاورمیانه همکاری با یکدیگر را برای مقابله با چالشهای ناشی از جنگ اوکراین آغاز کردهاند.»
این موضعگیریهای دولتمردان اردن در حالی است که پادشاه اردن در ماههای قبل سخن از تشکیل ائتلاف منطقهای برای همکاری کشورهای عربی جهت مقابله با تهدیدهای پیش رو به میان آورده بود. اما به نظر میرسد که تحولات و رویدادهای مختلف در ساحتهای منطقهای و بینالمللی بخصوص بعد از بحران اوکراین از یک سو و شکست طرحهای مختلف رژیم صهیونیستی در مقابل ایران، کشورهای عربی را به این نتیجه رسانده که برای ایجاد یک خاورمیانه با ثبات نیاز است همه کشورهای منطقه وارد گفتوگو و نزدیک کردن نظراتشان به همدیگر شوند. کشورهای حوزه خلیج فارس و در رأس آنها عربستان سعودی این وضعیت جدید را آغاز کرده و بالطبع با توجه به تأثیرگذاری کشورهای حوزه خلیج فارس بر سایر کشورهای عربی، موضع گیریهای جدید اردنیها را باید در همین راستا ارزیابی کرد.
سخن پایانی
با خروج تدریجی امریکا از منطقه «خاورمیانه عربی»، بویژه زیر سیستم خلیج فارس، دولتهای منطقه به سمت یافتن شرکای فرا منطقهای جدید و تعریف نظم امنیتی جدید حرکت کردند. نکته جالب توجه در این بازنگری امنیتی را میتوان حرکت دولتهای حاشیه خلیج فارس به سوی رقبای امریکا یعنی چین و روسیه دانست. سران کشورهای منطقه خاورمیانه عموماً به دلیل فقدان مشروعیت داخلی و داشتن موقعیت ویژه در نظام جهانی همواره برای حفظ تاج و تخت به سراغ قدرتهای بزرگتر میروند تا از این طریق بقای نظام خود را تضمین کنند. در دوران کنونی کشورهای منطقه ضمن حفظ این سنت به دلیل ابداع سنت جدید در روابط با قدرتهای بزرگ هستند که میتوان آن را موازنه مثبت دانست. به عنوان مثال در نظم جدید کشورهایی همچون امارات متحده عربی یا عربستان سعودی سعی میکنند ضمن حفظ روابط راهبردی با امریکا به سراغ قدرتهای (تقریباً) همتراز همچون چین نیز بروند تا موازنه در روابط قدرتهای بزرگ را برقرار کنند. حال کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بعد از روسیه بدل به بزرگترین تأمین کننده نفت چین شده و روابط راهبردی با پکن تعریف کردهاند.
اردن هم به عنوان یکی از بازیگران سنتی جهان عرب و از مؤسسان اتحادیه عرب در دهه 50 میلادی، نمیخواهد از قافله برقراری روابط با ایران عقب بماند. این امر میتواند در کوتاه مدت در قالب گفتوگوهای امنیتی صورت بگیرد و در میان مدت شاهد برقراری روابط در سطح سیاسی و دیپلماتیک باشیم.