وقتی پرده خوانی واقعه کربلا حال و هوای کودکانه میگیرد
نقالان کوچک
مریم طالشی
گزارشنویس
پرده کوچک با نقشهای رنگی و کودکانه توجه پسربچه 5، 6 ساله را به خود جلب کرده است. بچه با انگشت اشاره میکند و چیزی به پدرش میگوید که کمی با فاصله از او ایستاده و مشغول صحبت با زن و مردی است که به نظر از اقوامش هستند. آمدهاند برای گشت و گذار در بازار تهران و این روزها که چیزی به عاشورا نمانده، گذر از راسته فروشندگان اقلام محرمی در خیابان ناصرخسرو را هم در برنامهشان گنجاندهاند.
پرده کوچک، داستانی بزرگ را روایت میکند که سالهاست آن را نقل کردهاند و شنیدهایم؛ از کودکی تا بزرگسالی. این بار اما نقال قرار است خود کودکان باشند. پرده مخصوص آنهاست و داستان هم همین طور.
«امسال آمدیم روی یک سری محصولات مخصوص کودکان تمرکز کردیم. طراحی و ایدهپردازی این محصولات کاملاً مال خودمان است مثل این بسته که مخصوص پردهخوانی است و 5 تا داستان دارد.»
محمد سعید عیوضی، صاحب مغازه که این پرده را در همان ورودی به نمایش گذاشته، این را میگوید و ادامه میدهد: «بسته پردهخوانی یک چوب نقالی و چند تا تابلو به همراه توضیحات مربوط را دارد. طرز استفاده از آن به این صورت است که این پرده را برای کودک نصب میکنند و والدین یا اولیای مدرسه و مهدکودک طبق توضیحات، برای کودک تعریف میکنند که قصه چه بوده است. کودک وقتی قصه را خوب متوجه میشود، خودش میتواند چوب به دست گیرد و نقالی کند. او میایستد کنار پرده و برای بچههای دیگر نقالی میکند. پردهخوانی 5 داستان دارد و این داستانها به گونه ای است که مفهوم مورد نظر همراه با تصویرگری پرده کاملاً برای کودکان جا میافتد. تصویرگری هم کار دو تن از تصویرگران مطرح ایران است که به صورت خاص برای این مجموعه انجام دادهاند.»
پسر بچهای وارد مغازه میشود و میپرسد فانوس دارید؟ مرد آدرس دو مغازه بالاتر را میدهد. این روزها بچههای زیادی برای خرید اقلام محرمی به این راسته میآیند. خیلیهایشان دنبال ادوات برپایی دستههای عزاداری هستند؛ اقلامی مثل زنجیرهای کوچک و سنج و طبلهایی که متناسب با جثهشان باشد و همیشه هم در این بازار وجود دارد. به هرحال کودکان بخشی از مراسم عزاداری محرم هستند و از مدتها قبل برای آن ذوق و شوق کودکانه دارند.
دستههای عزاداری کودکانه هم در نوع خودش بی نظیر است؛ دستههایی که صفر و صد کارهایش را خود کودکان انجام میدهند؛ از فراهم کردن ابزار عزاداری تا مهیا ساختن قند و چای هیأت با کمک خانوادهها. این چیزی است که سالهای سال مرسوم بوده و حتی اگر کودکان در دستههای عزاداری بزرگسالان شرکت کنند، همیشه صف مخصوص به خود را داشتهاند و جایگاهشان ویژه بوده است.
بسیاری از ما در کودکی ممکن است پای پرده خوانی نقالان هم نشسته باشیم اما آن پرده بزرگ با آن نقشهای فراوان و نقالی که قاعدتاً به زبان بزرگسالان روایت میکند، آیا به راستی میتواند داستان را برای ذهنهای کودکانه روشن کند و به عبارتی آن را برایشان جا بیندازد؟
اصلاً میتوانید خودتان را برای چند دقیقه در نقش کودکی بگذارید که توجهش به واقعهای که درحال نقل است جلب شده اما ذهنش یاری نمیکند درک درستی از داستان داشته باشد. ممکن است حتی خسته شود و حوصلهاش سر برود و برود دنبال بازی خودش. حالا تصور کنید کودکی همسن و سال خود کودک مورد نظر چوب دستش گرفته و دارد از روی پرده نقالی میکند و داستان را به زبان کودکانه بازگو میکند. این وقت است که توجه کودکان جلب میشود و گوش به داستان میسپرند. کودکان عاشق قصه هستند و برای همین است که قصههای آموزشی برای کودکان ساخته شدهاند تا مسائل مختلف از طریق قصه به کودکان آموزش داده شود.
به گفته عیوضی، استقبال از بستههای پرده خوانی از سوی کودکان خیلی خوب بوده و اشاره میکند به بستههایی که کنار مغازه چیده شده که فروش رفته و قرار است به دست صاحبانشان برسد: «از مهدکودک و مدارس زیاد برای بسته پردهخوانی سفارش میدهند و معلوم است که این شکل روایت واقعه کربلا دارد جای خود را بین کودکان باز میکند. خود بچهها هم که مراجعه میکنند، نظرشان جلب میشود و علاقهمند میشوند درباره این پردهها بدانند و با کاربرد آن آشنا شوند.»
او این را میگوید و به محصولات کودکانه دیگری اشاره میکند که آنها هم نزدیکی تنگاتنگی با محرم دارند؛ بیرقهای کوچکی که توسط خود بچهها ساخته میشوند.
«مجموعه دیگری هم هست به نام «یاور کوچک» و «پرچمداران کوچک» که اینها هم برای کودکان طراحی و تولید شده است. ما چون کار خودمان بیرق است گفتیم چه کار کنیم که این دستورزی را در کودکان ایجاد کنیم و در واقع کاری کنیم که آنها با دست خودشان محصولاتی مثل بیرق را تولید کنند. برای همین یک بسته درست کردیم که کودک به وسیله آن بتواند پرچمهای محرمی کوچک درست کند. او برای این کار کافی است پنبه و ابری را که در بسته وجود دارد توی رنگهایی که در همان بسته موجود است بزند و با آن روی پارچههای کوچک طرحهای مورد نظرش را بزند و به این شکل بیرقهای کوچک پارچهای درست کند. در واقع کودکان با کمک این بسته مهر را روی پارچه میزنند و به سلیقه خودشان بیرق درست میکنند.
جامعه هدف ما هم از بچههای 3 ساله شروع میشود تا نوجوان. من الان بچه خودم از 3 سالگی دست ورزی را شروع کرده است. دقیقترش را بخواهم بگویم از بچه 3 تا 10، 12 ساله میتوانند به کمک این محصولات با واقعه کربلا آشنا شوند. این محصول اولین سالی است که تولید شده و اولین محرمی است که چنین محصولی برای کودکان داریم.»
او میگوید: «یک پک سیاهپوشان هم داریم که برای هویت بخشی به اتاق نوجوانان تولید شده است.» عیوضی این را میگوید و بیرقهایی را نشان میدهد که روی در ورودی و همینطور دیوارهای مغازه آویزان شده و با فونتی که مناسب نوجوان است طراحی شدهاند و این طور توضیح میدهد: «همان طور که میبینید با بقیه فونتهای محرمی کاملاً فرق میکند و متناسب با سن کودک و نوجوان است. اینها حتی برای دربهای آپارتمانی هم استفاده میشود اما به طور ویژه مخصوص کودکان است. ما به این شکل میخواهیم برای کودکان و نوجوانان هویت سازی کنیم و آنها را با زبان و سلیقه خودشان با واقعه کربلا و قیام امام حسین(ع) آشنا کنیم. کودکان و نوجوانان جذب این بیرقهای کوچک میشوند و دلشان میخواهد یکی از اینها را در اتاقشان داشته باشند. این بیرقها حتی برای بزرگسالان هم جذاب است و دربارهاش میپرسند و قیمت میگیرند.»
در مغازه کیفهای برزنتی و چرمی با عکس شهدا هم دیده میشود. کیف بزرگ و کیف کوچک و جامدادی. او در این باره هم اینطور میگوید: «یک سری تصویرسازیهایی با عکسهای شهدا داریم از جمله شهدای مطرح مثل شهیدان ابراهیم هادی، حججی، چمران و آوینی که این تصاویر روی دفترها هم چاپ شده است. این تصاویر هم تماماً اختصاصی است یعنی تصویرگر آوردیم و تصاویر را با دست و نرم افزار و قلم نوری طراحی کردند. این تصویرسازی هم به خاطر هویت سازی است و شعارمان هم این است که کالای ایرانی اسلامی داریم تولید میکنیم تا خانه ایرانی اسلامی داشته باشیم.»
چند تا پسر بچه 10، 11 ساله توی خیابان از سر و کول هم بالا میروند و صدای خنده و بازیشان فضا را پر میکند. یکیشان همانی است که از مغازه سراغ فانوس گرفته بود و حالا یک فانوس سبزرنگ داخل مشمای بیرنگی که دستش گرفته دیده میشود و معلوم است توانسته کالای مورد نظرش را پیدا کند و شاید خوشحالیاش هم از همین بابت است. رفقایش هم کیسههایی در دست دارند که حاوی خریدهای کوچکشان است. آفتاب سر ظهر حسابی خیابان را داغ کرده و مغازهداران کم کم کرکرهها را به حالت نیمه کشیده درمیآورند تا ناهار بخورند. بیرقهای مشکی در باد تکان میخورند.