رضا رویگری بعد از 10 سال در یک تئاتر ایفای نقش خواهد کرد
بازگشت به خانه
محسن بوالحسنی
خبرنگار
بسیاری رضا رویگری را در قالب یک بازیگر سینما و تلویزیون به خاطر میآورند؛ مخصوصاً امروزیها کمتر از حضور او در صحنه نمایش چیزی به خاطر دارند اما رضا رویگری اواخر دهه چهل، یعنی سال ۱۳۴۸ کار خود را با تئاتر و بازی در نمایش «ویس و رامین» آربی آوانسیان شروع کرد و تا سال 59 حضوری مستمر در عرصه تئاتر داشت و تقریباً هر سال با یک اثر نمایشی روی صحنه میرفت. از این تاریخ به بعد حضور او بیشتر در سینما و تلویزیون پررنگ شد و کمتر به تئاتر پرداخت. البته بازی در نمایشهای «باغ وحش شیشهای» خسرو شجاعزاده، «توراندخت» رضا کرم رضایی، «سایه سیمرغ» سعید امیرسلیمانی، «آرتور اوئی» مجید جعفری، «مضحکه قمر در عقرب» شهره لرستانی و «والس خداحافظی» امیر دری، کارهایی بود که او بین سالهای 60 تا اوایل دهه هشتاد انجام داد و آخرین حضورش به سال 88 و بازی در «مرغ مینا» تاجبخش فنائیان برمیگردد. با این حساب رضا رویگری بعد از ده سال، قرار است در نمایشی به نام «حسن کچل» به کارگردانی امید اسدی و با همراهی همسرش به ایفای نقش بپردازد. رویگری در این نمایش، نقشی اضافه شده به نمایشنامه علی حاتمی را ایفا میکند و در واقع نقشی که او بازی میکند، نقش علی حاتمی است. رویگری در گفتوگو با «ایران» از این نمایش و بازگشت به خانه اولش تئاتر میگوید.
چه شد که به تیم نمایش «حسن کچل» پیوستید؟
در طول این سالها واقعاً دلم میخواست کار تئاتر انجام بدهم تا اینکه کارگردان این اثر یعنی امید اسدی تماس گرفتند و برای حضور در نمایش «حسن کچل» مرحوم علی حاتمی از من دعوت کردند. من هم پذیرفتم و در حال حاضر هم مشغول تمرین هستیم و اگر مشکل خاصی پیش نیاید طبق برنامهریزیهای به عمل آمده پنجم مردادماه روی صحنه خواهیم رفت. تئاتر برای من همیشه جذاب بوده و هر چه دارم از تئاتر است و به همین خاطر باید بگویم که من به تئاتر مدیون هستم و هیچوقت هیچ کار دیگری برای من زیبایی، جذابیت و اهمیت تئاتر را نداشته است پس طبیعتاً خوشحالم که دوباره روی صحنه خواهم رفت و در یک اثر نمایشی، آنهم اثری از علی حاتمی ایفای نقش میکنم. ارتباط نزدیک با تماشاچی و همنفسی با آنها را فقط تئاتریها میشناسند و لذتی که نصیب آدم میکند با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.
بهعنوان کسی که تجربه و پروندهای پر و پیمان در تئاتر دارد چه تفاوتهایی بین تئاتر دیروز و امروز قائل هستید؟
یکی از تفاوتهای مهم بحث مالی است. آنموقع اصلاً پولی در کار نبود و فقط عشق به تئاتر باعث میشد که اهل تئاتر دور هم جمع شوند و کار روی صحنه ببرند، اما به لحاظ معیشتی و درآمد حاصل از بازی در تئاتر واقعاً میشود گفت اوضاع خوبی نبود. در آن زمان دستمزدهای آنچنانی و... در تئاتر وجود نداشت. آن روزگار اصلاً خبری از این حرفها نبود. از طرفی دیگر خط قرمزهای آن روزگار کمتر بود و آدم میتوانست کمی راحتتر باشد. اما تئاترهای آن زمان بینظیر بود و هرگز به نظر من اتفاقاتی که در آن روزگار افتاد دیگر تکرار نمیشود. حتی نمونه کارهایی که در کارگاه نمایش انجام میدادیم را هم دیگر نمیبینم. تنها کاری که بعد از انقلاب میتوانم قیاس کنم با کارهای آن روزگار درخشان تئاتر، کارهایی است که آقای میرباقری خودشان نوشتند و اجرا کردند. کارهایی مثل «معرکه در معرکه» و... ویژگیای که کارهای آن دوره را متمرکز میکند، علاوه بر شرایط تاریخی و اجتماعی و... متنهای درخشانی بود که برای اجرا نوشته میشد و از طرفی دیگر سواد و دانش بازیگران و کارگردانها و... دیگر کسی مثل اسماعیل خلج نداریم که کارهایی درخشان مثل آن دوره خلق کند یا کسی مثل آربی آوانسیان.
تئاتر امروز تئاتری تجاری شده و با اسمهای مشهور رونق میگیرد. خوب و بد این تئاتر تجاری را چطور میبینید؟
اسمها میفروشند، اما متأسفانه اسمهایی میفروشند که ربطی به این حوزه ندارند. اما بودن آدمهایی مثل من میتواند به تئاتر کمک کند. من خوشحالم که دوباره به صحنه نمایش برگشتم و امیدوارم مردم هم بیایند و ببینند و به ما انگیزه بدهند. برای این کار خیلی زحمت کشیده شده و همانطور که گفتم نفس بازیگر روی صحنه نمایش به نفس تماشاچی گره میخورد و ما هم امیدواریم حضور مردم نفس به نفس ما بدهد تا بتوانیم بهترین اجراها را داشته باشیم.
خبرنگار
بسیاری رضا رویگری را در قالب یک بازیگر سینما و تلویزیون به خاطر میآورند؛ مخصوصاً امروزیها کمتر از حضور او در صحنه نمایش چیزی به خاطر دارند اما رضا رویگری اواخر دهه چهل، یعنی سال ۱۳۴۸ کار خود را با تئاتر و بازی در نمایش «ویس و رامین» آربی آوانسیان شروع کرد و تا سال 59 حضوری مستمر در عرصه تئاتر داشت و تقریباً هر سال با یک اثر نمایشی روی صحنه میرفت. از این تاریخ به بعد حضور او بیشتر در سینما و تلویزیون پررنگ شد و کمتر به تئاتر پرداخت. البته بازی در نمایشهای «باغ وحش شیشهای» خسرو شجاعزاده، «توراندخت» رضا کرم رضایی، «سایه سیمرغ» سعید امیرسلیمانی، «آرتور اوئی» مجید جعفری، «مضحکه قمر در عقرب» شهره لرستانی و «والس خداحافظی» امیر دری، کارهایی بود که او بین سالهای 60 تا اوایل دهه هشتاد انجام داد و آخرین حضورش به سال 88 و بازی در «مرغ مینا» تاجبخش فنائیان برمیگردد. با این حساب رضا رویگری بعد از ده سال، قرار است در نمایشی به نام «حسن کچل» به کارگردانی امید اسدی و با همراهی همسرش به ایفای نقش بپردازد. رویگری در این نمایش، نقشی اضافه شده به نمایشنامه علی حاتمی را ایفا میکند و در واقع نقشی که او بازی میکند، نقش علی حاتمی است. رویگری در گفتوگو با «ایران» از این نمایش و بازگشت به خانه اولش تئاتر میگوید.
چه شد که به تیم نمایش «حسن کچل» پیوستید؟
در طول این سالها واقعاً دلم میخواست کار تئاتر انجام بدهم تا اینکه کارگردان این اثر یعنی امید اسدی تماس گرفتند و برای حضور در نمایش «حسن کچل» مرحوم علی حاتمی از من دعوت کردند. من هم پذیرفتم و در حال حاضر هم مشغول تمرین هستیم و اگر مشکل خاصی پیش نیاید طبق برنامهریزیهای به عمل آمده پنجم مردادماه روی صحنه خواهیم رفت. تئاتر برای من همیشه جذاب بوده و هر چه دارم از تئاتر است و به همین خاطر باید بگویم که من به تئاتر مدیون هستم و هیچوقت هیچ کار دیگری برای من زیبایی، جذابیت و اهمیت تئاتر را نداشته است پس طبیعتاً خوشحالم که دوباره روی صحنه خواهم رفت و در یک اثر نمایشی، آنهم اثری از علی حاتمی ایفای نقش میکنم. ارتباط نزدیک با تماشاچی و همنفسی با آنها را فقط تئاتریها میشناسند و لذتی که نصیب آدم میکند با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.
بهعنوان کسی که تجربه و پروندهای پر و پیمان در تئاتر دارد چه تفاوتهایی بین تئاتر دیروز و امروز قائل هستید؟
یکی از تفاوتهای مهم بحث مالی است. آنموقع اصلاً پولی در کار نبود و فقط عشق به تئاتر باعث میشد که اهل تئاتر دور هم جمع شوند و کار روی صحنه ببرند، اما به لحاظ معیشتی و درآمد حاصل از بازی در تئاتر واقعاً میشود گفت اوضاع خوبی نبود. در آن زمان دستمزدهای آنچنانی و... در تئاتر وجود نداشت. آن روزگار اصلاً خبری از این حرفها نبود. از طرفی دیگر خط قرمزهای آن روزگار کمتر بود و آدم میتوانست کمی راحتتر باشد. اما تئاترهای آن زمان بینظیر بود و هرگز به نظر من اتفاقاتی که در آن روزگار افتاد دیگر تکرار نمیشود. حتی نمونه کارهایی که در کارگاه نمایش انجام میدادیم را هم دیگر نمیبینم. تنها کاری که بعد از انقلاب میتوانم قیاس کنم با کارهای آن روزگار درخشان تئاتر، کارهایی است که آقای میرباقری خودشان نوشتند و اجرا کردند. کارهایی مثل «معرکه در معرکه» و... ویژگیای که کارهای آن دوره را متمرکز میکند، علاوه بر شرایط تاریخی و اجتماعی و... متنهای درخشانی بود که برای اجرا نوشته میشد و از طرفی دیگر سواد و دانش بازیگران و کارگردانها و... دیگر کسی مثل اسماعیل خلج نداریم که کارهایی درخشان مثل آن دوره خلق کند یا کسی مثل آربی آوانسیان.
تئاتر امروز تئاتری تجاری شده و با اسمهای مشهور رونق میگیرد. خوب و بد این تئاتر تجاری را چطور میبینید؟
اسمها میفروشند، اما متأسفانه اسمهایی میفروشند که ربطی به این حوزه ندارند. اما بودن آدمهایی مثل من میتواند به تئاتر کمک کند. من خوشحالم که دوباره به صحنه نمایش برگشتم و امیدوارم مردم هم بیایند و ببینند و به ما انگیزه بدهند. برای این کار خیلی زحمت کشیده شده و همانطور که گفتم نفس بازیگر روی صحنه نمایش به نفس تماشاچی گره میخورد و ما هم امیدواریم حضور مردم نفس به نفس ما بدهد تا بتوانیم بهترین اجراها را داشته باشیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه