راههای رفته آرمانهای نرسیده
اشرف بروجردی
فعال سیاسی
برای اینکه ببینیم «امروزِ ما با گفتمان اصـــــلاحطلبی چه ربط و نسبتی دارد؟» ابتدا باید چارچــــوبهای فکــــــــــــــــــــــــری «اصلاحات» را بررسی کنیم، ویژگیهای این گفتمان را فهرست کنیم و سپس بسنجیم که چقدر شرایط امروز ما با این گفتمان تطابق دارد. واقعیت این است که در عرصههای مختلف، گفتمان اصلاحطلبی برای خود چارچوبهایی را تعریف کرده است. در بدو امر، این چارچوبها تعریف و خطوط آن ترسیم شد ولی بعد به مرور زمان در درون جامعه مستحیل شد و با شرایطی که در جامعه وجود داشت، آن چارچوبها به فراموشی سپرده شد و رفتار اشخاص، مدیران و چهرههایی که مدعی گفتمان اصلاحطلبی بودند، مورد محک قرار گرفت.
اگر چارچوب گفتمان اصلاحطلبی را به چهار ساحت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تقسیم کنیم باید گفت که در حوزه اقتصاد، اصلاحطلبان معتقد هستند که هم در عرصه داخلی هم در عرصه تعاملات بینالمللی بحث تأمین منافع و سود معاملات اقتصادی باید برای مردم و ملت فراهم باشد؛ به شرط آنکه از درون آن فساد اقتصادی، پولشویی و رانت، نفی شود.
دولت اصلاحات وقتی بحث اصلاحات در عرصه اقتصادی را مطرح کرد، «حذف رانتخواری» نخستین اصلی بود که بر آن تأکید داشت؛ که در واقع افراد به واسطه ارتباطاتشان نتوانند به منافعی که متعلق به همه مردم است،
دست پیدا کنند.
در عرصه فرهنگ، اصلاحطلبان چنین داعیهای دارند، که فرهنگ جامعه ما ترکیبی است از فرهنگ «ایرانی» و «اسلامی» و ما نه ایران را میتوانیم حذف کنیم و نه اسلام را نادیده بگیریم چراکه این دو با هم امتزاج عمیقی پیدا کردهاند و هر دو برای مردم ما محترم است.
بنابراین، ایرانیت جزئی از هویت کسانی است که در ایران زندگی میکنند همچنان که اسلامیت جزئی از وجودشان محسوب میشود و ما، ملت ایران را بهعنوان «ملت مسلمان ایران» تعریف میکنیم منتهی تأکید بر این است که ایرانیت قبل از اسلامیت در ایران وجود داشته است. بنابراین وقتی از فرهنگ ایرانی-اسلامی حرف میزنیم، از دل این فرهنگ، باید الگو و سبک زندگی و نوع تعامل با دیگران را استخراج کنیم و مبنای رفتار و عملمان قرار دهیم.
در حوزه اجتماعی نیز، اصلاحطلبان بر این نکته تأکید دارند که نباید منافع خود را بر دیگران مقدم بداریم و باید نسبت به منافع دیگران همچون منافع خود حساسیت داشته باشیم. این نگرش البته ریشه در باورهای دینی ما هم دارد؛ آنچه را که برای خود نمیپسندی برای دیگران هم
مپسند.
در عرصه سیاست داخلی، همواره گفتمان اصلاحات دغدغهمند «حاکمیت مطلوب» بوده است و بر این باور است که کسانی که شایستهتر هستند باید حاکمیت پیدا کنند و همچنین مردم باید آزادانه در جامعه بتوانند دیدگاهها و انتقادات خود را بدون نگاههای امنیتی ابراز کنند.
گفتمان اصلاحطلبی در عرصه سیاست خارجی، به تعامل با همه جهان و احترام متقابل به همه ملتها باور دارد. در چارچوب فکری گفتمان اصلاحطلبی هیچ خط قرمزی در خصوص تعامل و گفتوگو با جهان وجود ندارد و تنها اسرائیل را میتوان بهعنوان خط قرمز این گفتمان برشمرد؛ آن هم به این دلیل که در گفتمان اصلاحطلبی اسرائیل بهعنوان یک رژیم ظالم و غاصب، اساساً به رسمیت شناخته نمیشود.
با توجه به چارچوبی که برای گفتمان اصلاحات ترسیم شد، بهنظر میرسد در چند سال گذشته در عرصه اقتصادی قدری از گفتمان اصلاحات، فاصله گرفتیم اما در یکی دو سال گذشته این روند بهبود داشته و اصلاح شده است و ما مجدد با تأکید بر شفافسازی و مبارزه با فساد در مسیر گفتمان اصلاحات در عرصه اقتصادی قرار گرفتهایم.
واقعیت این است که گفتمان اصلاحات میتواند به خوبی در حوزه اقتصادی نضج بگیرد و مادامی که بتوانیم در عرصه اقتصادی به این گفتمان پایبند بمانیم میتوانیم در مقابل بسیاری از رانتخواریها و پولشوییها بایستیم و اعتماد اجتماعی را مجدد احیا کنیم.
در عرصه سیاست داخلی هم بهنظر میرسد ما نیازمند تلاشهای بیشتری در خصوص فراهم کردن شرایطی برای ابراز دیدگاهها هستیم تا افراد، فارغ از نگاههای امنیتی بتوانند آرا خود را ابراز کنند و بهنظر میرسد در این خصوص قدری با گفتمان اصلاحطلبی فاصله داریم.
اما در عرصههای اجتماعی و فرهنگی میتوان گفت که تطابق بهنسبت بیشتری را با ویژگیهای گفتمان اصلاحات داریم و این امر نشاندهنده آن است که فاصله چندانی با آرمانها و خواستهای گفتمان اصلاحطلبی نداریم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه