داستان یک ویروس و سه رهبر
تایسون بارکر
مترجم: بنفشه غلامی
بحران شیوع ویروس کرونا، نه تنها میزان آمادگی بهداشتی و درمانی کشورها را آشکار ساخت که شخصیت و ایدئولوژی رهبران دنیا در مواجهه با این بیماری را هم فاش کرد. در یک هفته گذشته شاهد اظهار نظرهای متفاوتی از سوی رهبران سه کشور امریکا، فرانسه و آلمان بودیم که هر یک از باورهای عمیق آنها خبر میداد.
سخنرانی روز چهارشنبه ترامپ که در آن ممنوعیت 30 روزه سفرها از کشورهای اتحادیه اروپا را اعلام کرد، چیزی نبود جز انتقامگیری او از اروپا. او در این سخنرانی تصویری روشن از ریاست جمهوری خود در مواجهه با اروپاییها ارائه کرد و همان راهی را رفت که در سه سال ریاست جمهوریاش در رویاروییهای مختلف با اروپا پیموده است. او در کنار این فرمان جدید تأکید کرد که پیش از شروع این وضعیت و بحران کرونا هم تصمیم داشته برخی موانع تجاری برای اروپا وضع کند. او پس از این سخنرانی به دولت خود دستور داد تا تمامی اقدامات لازم برای ممنوعیت ایجاد شده را انجام دهند. سخنرانی ترامپ حایز این نکته مهم بود که «اروپا، چین جدید او است.» این را زمانی میتوانیم متوجه شویم که به یاد آوریم او در همین سخنرانی اشاره کرد که افزایش مالیات برای اروپاییها ناعادلانه نیست زیرا درست همان کاری است که آنها در دوره اوباما با اقتصاد امریکا میکردند.
هرچند که ترامپ مدعی شد هماهنگیها برای این اقدامات چندان طولانی نخواهد شد اما رسانههای امریکایی شروع به تمسخر ترامپ کردند و ناظران امریکایی هم آشکارا از انعطافپذیری و ناتوانی کاخ سفید مقابل بیماریها و ویروس کرونا خبر دادند و بابت امنیت اجتماعی امریکا ابراز نگرانی کردند.
تنها 18 ساعت بعد از سخنرانی ترامپ نوبت امانوئل مکرون بود تا خطاب به مردم خود هشدار دهد که بزرگترین بحران بهداشت عمومی قرن در حال تهدید فرانسه است. او در ادامه سیاستهای کلان خود برای همبستگی اروپا خواهان ایجاد یک برنامه بینالمللی شد و از جمله از کشورهای اروپایی خواست یک ساز و کار اقتصادی اروپایی راه بیندازند و در جهت بهداشت و سلامت جهانی بکوشند. او همچنین برای نشان دادن مراتب نگرانی وسیع خود از کرونا، اقدام به تعطیلی مدارس و بستن مراکز گردشگری و... کرد تا مردم کشور خود را به سوی همبستگی عمومی بکشاند.
22 میلیون نفر در سراسر فرانسه این سخنرانی را دیدند و برای آن کف زدند. جامع بودن سخنرانی رئیس جمهوری فرانسه باعث شد شهروندان این کشور ضمن استقبال از سخنان مکرون، سطح توقعات خود را متعادل سازند و مکرون را رئیس جمهوری توانا ببینند که میخواهد با امکاناتی که در اختیار دارد، اقدامات مؤثری انجام دهد. این در حالی است که امکانات دولت فرانسه بسیار محدود است و وضعیت این کشور در دو سال گذشته نشان دهنده چنین ادعایی است. در واقع هرچند مکرون سعی کرده خود را برای مردمش رئیس جمهوری نشان دهد که توان رهبری جهانی دارد اما واقعیت این است که او تنها این قدرت را دارد که بنشیند و با رهبران کشورهای قدرتمندتر مشورت کند و دست به سیاستهای همهجانبهای بزند.
در آلمان اما آنگلا مرکل با خوشحالی منتظر ماند تا پس از سخنرانی مکرون، کنفرانس مطبوعاتی برگزار کند. او در این نشست مطبوعاتی به جای تمرکز روی کلیات، برخلاف روز قبل که اخباری ناامیدکننده منتشر کرده بود و شمار مبتلایان و مرگ و میرهای احتمالی را بالا دانسته بود، از آمادگی آلمان برای مقابله با این بیماری سخن گفت و از کادر درمانی کشورش تشکر کرد. اما چیزی از هماهنگی اروپا برای مقابله با بیماری نگفت. او سپس میکروفون را به مارکوس سودر، عالیترین مقام باواریا سپرد که میتوان او را صدراعظم دوفاکتوی آلمان دانست و از او خواست درباره سیاستهای عملیاتی دولت نظیر تعطیلی مدارس و آمادگی بیمارستانها سخن بگوید. او به این ترتیب تأکید کرد که چنین اقداماتی در حیطه کار دولتهای محلی است نه دولت سراسری. این اولین بار نیست که او چنین عمل میکند. در کل مرکل در تمام دوران صدراعظمی خود همواره به این اعتقاد داشته که باید به دولتهای محلی و حتی اعضای کابینهاش استقلال عمل دهد تا بتوانند به بهترین شکل آنچه را که در نظر دارند، انجام دهند. به این ترتیب ویروس کرونا طی 24 ساعت شیوه سیاستمداری این سه رهبر جهانی را که میتوانند سه الگوی رهبری باشند، آشکار کرد: ترامپ را یک آماتور نشان داد که همواره عصبی است و سیاستی مبتنی بر کینهورزی دارد. مکرون را سیاستمداری جاهطلب معرفی کرد و مرکل را سیاستمداری که ترجیح میدهد در سایه کار کند.
منبع: Foreign Policy
مترجم: بنفشه غلامی
بحران شیوع ویروس کرونا، نه تنها میزان آمادگی بهداشتی و درمانی کشورها را آشکار ساخت که شخصیت و ایدئولوژی رهبران دنیا در مواجهه با این بیماری را هم فاش کرد. در یک هفته گذشته شاهد اظهار نظرهای متفاوتی از سوی رهبران سه کشور امریکا، فرانسه و آلمان بودیم که هر یک از باورهای عمیق آنها خبر میداد.
سخنرانی روز چهارشنبه ترامپ که در آن ممنوعیت 30 روزه سفرها از کشورهای اتحادیه اروپا را اعلام کرد، چیزی نبود جز انتقامگیری او از اروپا. او در این سخنرانی تصویری روشن از ریاست جمهوری خود در مواجهه با اروپاییها ارائه کرد و همان راهی را رفت که در سه سال ریاست جمهوریاش در رویاروییهای مختلف با اروپا پیموده است. او در کنار این فرمان جدید تأکید کرد که پیش از شروع این وضعیت و بحران کرونا هم تصمیم داشته برخی موانع تجاری برای اروپا وضع کند. او پس از این سخنرانی به دولت خود دستور داد تا تمامی اقدامات لازم برای ممنوعیت ایجاد شده را انجام دهند. سخنرانی ترامپ حایز این نکته مهم بود که «اروپا، چین جدید او است.» این را زمانی میتوانیم متوجه شویم که به یاد آوریم او در همین سخنرانی اشاره کرد که افزایش مالیات برای اروپاییها ناعادلانه نیست زیرا درست همان کاری است که آنها در دوره اوباما با اقتصاد امریکا میکردند.
هرچند که ترامپ مدعی شد هماهنگیها برای این اقدامات چندان طولانی نخواهد شد اما رسانههای امریکایی شروع به تمسخر ترامپ کردند و ناظران امریکایی هم آشکارا از انعطافپذیری و ناتوانی کاخ سفید مقابل بیماریها و ویروس کرونا خبر دادند و بابت امنیت اجتماعی امریکا ابراز نگرانی کردند.
تنها 18 ساعت بعد از سخنرانی ترامپ نوبت امانوئل مکرون بود تا خطاب به مردم خود هشدار دهد که بزرگترین بحران بهداشت عمومی قرن در حال تهدید فرانسه است. او در ادامه سیاستهای کلان خود برای همبستگی اروپا خواهان ایجاد یک برنامه بینالمللی شد و از جمله از کشورهای اروپایی خواست یک ساز و کار اقتصادی اروپایی راه بیندازند و در جهت بهداشت و سلامت جهانی بکوشند. او همچنین برای نشان دادن مراتب نگرانی وسیع خود از کرونا، اقدام به تعطیلی مدارس و بستن مراکز گردشگری و... کرد تا مردم کشور خود را به سوی همبستگی عمومی بکشاند.
22 میلیون نفر در سراسر فرانسه این سخنرانی را دیدند و برای آن کف زدند. جامع بودن سخنرانی رئیس جمهوری فرانسه باعث شد شهروندان این کشور ضمن استقبال از سخنان مکرون، سطح توقعات خود را متعادل سازند و مکرون را رئیس جمهوری توانا ببینند که میخواهد با امکاناتی که در اختیار دارد، اقدامات مؤثری انجام دهد. این در حالی است که امکانات دولت فرانسه بسیار محدود است و وضعیت این کشور در دو سال گذشته نشان دهنده چنین ادعایی است. در واقع هرچند مکرون سعی کرده خود را برای مردمش رئیس جمهوری نشان دهد که توان رهبری جهانی دارد اما واقعیت این است که او تنها این قدرت را دارد که بنشیند و با رهبران کشورهای قدرتمندتر مشورت کند و دست به سیاستهای همهجانبهای بزند.
در آلمان اما آنگلا مرکل با خوشحالی منتظر ماند تا پس از سخنرانی مکرون، کنفرانس مطبوعاتی برگزار کند. او در این نشست مطبوعاتی به جای تمرکز روی کلیات، برخلاف روز قبل که اخباری ناامیدکننده منتشر کرده بود و شمار مبتلایان و مرگ و میرهای احتمالی را بالا دانسته بود، از آمادگی آلمان برای مقابله با این بیماری سخن گفت و از کادر درمانی کشورش تشکر کرد. اما چیزی از هماهنگی اروپا برای مقابله با بیماری نگفت. او سپس میکروفون را به مارکوس سودر، عالیترین مقام باواریا سپرد که میتوان او را صدراعظم دوفاکتوی آلمان دانست و از او خواست درباره سیاستهای عملیاتی دولت نظیر تعطیلی مدارس و آمادگی بیمارستانها سخن بگوید. او به این ترتیب تأکید کرد که چنین اقداماتی در حیطه کار دولتهای محلی است نه دولت سراسری. این اولین بار نیست که او چنین عمل میکند. در کل مرکل در تمام دوران صدراعظمی خود همواره به این اعتقاد داشته که باید به دولتهای محلی و حتی اعضای کابینهاش استقلال عمل دهد تا بتوانند به بهترین شکل آنچه را که در نظر دارند، انجام دهند. به این ترتیب ویروس کرونا طی 24 ساعت شیوه سیاستمداری این سه رهبر جهانی را که میتوانند سه الگوی رهبری باشند، آشکار کرد: ترامپ را یک آماتور نشان داد که همواره عصبی است و سیاستی مبتنی بر کینهورزی دارد. مکرون را سیاستمداری جاهطلب معرفی کرد و مرکل را سیاستمداری که ترجیح میدهد در سایه کار کند.
منبع: Foreign Policy
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه