کرونا و بودن یا نبودن روزنامه‌نگاری


دکتر حسن نمک دوست تهرانی
 استاد ارتباطات
ستاد ملی مقابله با کرونا در اقدامی بی‌سابقه در تاریخ رسانه‌های ایران و ناهماهنگ با انتشار روزنامه در بسیاری از کشورهای درگیر، انتشار روزنامه‌های چاپی را موقتاً ممنوع کرده است. دلیل اعلام شده هم این احتمال عنوان شده که فرآیند تولید، انتشار و توزیع روزنامه‌ها ممکن است به شیوع بیماری کرونا دامن بزند.در باره درست یا نادرست و قانونی یا غیرقانونی بودن این اقدام پیش تر بحث شده است. نگارنده قصد دارد از وجه دیگری به موضوع بپردازد. خاصه به این دلیل که قبل‌تر برخی مقامات و صاحبنظران و در این روزگار کرونایی، شماری از همکاران روزنامه‌نگار در رسانه‌های جریان اصلی، مطبوعات چاپی را، اصولاً و بیش از پیش، دچار بحران محتوا و مخاطب می‌دانند و ضرورت و موضوعیت انتشار آنها را در ایران منتفی می‌شمرند. به‌زعم آنها می‌توان به‌طور کلی از مطبوعات، به دلیل بی‌اثر بودن و نبودن اقبال مخاطبان، چشم پوشید و جای روزنامه‌های چاپی را به رسانه‌های آنلاین داد؛ در مجموع و خلاصه اینکه دیگر باید روزنامه‌ در معنای متعارف آن را به خاطره تاریخ سپرد. بن‌مایه بحث حاضر این است که اما این رویکرد، نادیده گرفتن و پنهان کردن مسأله اصلی است. در واقع، همه اشکال گوناگون روزنامه‌نگاری در ایران، اعم از چاپی، آنلاین، چندرسانه‌ای و رادیو و تلویزیونی به نحوی عمیق و همه‌جانبه گرفتار بحران هستند. اگر به دلیل بحران ماهوی، تعطیلی مطبوعات چاپی حکمی روا باشد باید اصولاً قضیه رسانه‌های خبری در ایران را «سالبه به انتفاء موضوع» فرض کرد.درباره علت‌های بحران بسیار گفته و نوشته شده است و باز هم باید درباره آنها، که بسیار مهم هستند و پرداختن به آنها برای جامعه ایران حیاتی است، بگوییم و بشنویم، لیکن فارغ از دلایل، فهرست بخشی از واقعیت‌های بلاتردید فضای رسانه‌ای کشور از این قرار است:
• بحران بی توجهی و بی‌اعتمادی فزاینده به محتواها و ریزش مخاطبان 
• بحران اقتصادی • بحران ساختار و سازمان • بحران حقوقی • بحران سانسور، خودسانسوری و نبود آزادی بیان • بحران فقدان استقلال حرفه ای و استقلال تحریریه‌ای • بحران مالکیت و مدیریت حکومت و دخالت همه‌جانبه آن در مقدرات رسانه‌ها • بحران سیاست زدگی و تبدیل شدن رسانه‌ها به ابزار تبلیغات سیاسی و پروپاگاندا • بحران منابع انسانی، آموزش، تجربه‌ و دانش‌اندوزی • افول روحیه و انگیزه حرفه‌ای‌گری • بحران انحصار و عدم شفافیت، تبعیض آشکار در پاسخگویی • و ...
سخن درستی است که مطبوعات چاپی گرفتار همه این بحران‌ها و بیشتر از این هم هستند، اما پرسش مهم و دقیق‌تر این است که اصولاً کدام‌یک از رسانه‌ها و سازمان‌های رسانه‌ای بالنسبه بزرگ جریان اصلی در ایران گرفتار چنین بحرانی نیستند؟ برای مثال اگر مبنای بحث، پاسخ ندادن روزنامه‌ها به نیازها و در نتیجه ریزش مخاطبان یا از دست رفتن اعتماد مردم باشد، که سخن درستی است، باید پرسید آیا رسانه‌های دیگر از چنین مزیتی برخوردارند؟ یعنی آیا به‌واقع، مردم منتظر و مشتاق هستند تا خبرهای خبرگزاری‌های فارس و مهر و تسنیم و ایرنا و ایسنا را بخوانند تا بدانند در جهان چه می‌گذرد یا هر روز در انتظار فرارسیدن ساعت 2 بعدازظهر هستند تا واقعیت‌های ایران و جهان را در روایت‌های بخش خبری صدا و سیما ببینند و بشنوند؟ اگر مطبوعات گرفتار بحران مالی هستند، که هستند، رسانه‌های دیگر جریان اصلی، چه خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری و چه رادیو و تلویزیون، به لحاظ مالی به خودکفایی رسیده‌اند و محتاج کمک دولت و سپاه و سازمان تبلیغات اسلامی و  ردیف‌های آشکار و نهان بودجه دیگر نهادهای حکومتی نیستند و می‌توانند برای مثال، حتی یکی دو ماه، بی‌دریافت چنین بودجه‌هایی سرپا بمانند؟ خواست انتشار خبرهای درست و دقیق، گزارش‌های عمیق و مسأله محور جذاب و تحقیقی، اظهار نظرهای آزاد و بدون لکنت، مصاحبه‌های صریح و به دور از مجامله، همگی، خواست‌هایی بحق از مطبوعات هستند و درست. اما آیا می‌توان چنین محتواهایی را در رسانه‌های دیگر امروز ایران هم سراغ گرفت و فقط روزنامه‌ها و مجله‌های کاغذی از تولید و انتشار آنها بازمانده‌اند؟ آیا فقط روزنامه‌ها سیاست‌زده هستند و جانبداری سیاسی می‌کنند، استقلال حرفه‌ای و تحریریه‌ای ندارند، مالکیت و مدیریت بزرگ‌ترین و مهمترین‌شان حکومتی است و با معضل آموزش و تجربه‌اندوزی مواجه‌اند؟ و دیگر رسانه‌های خبری جریان اصلی همگی از این کاستی‌ها و کژی‌ها به دور هستند و مشغول حرفه‌ای‌گری و پایبندی به استانداردهای روزنامه‌نگاری؟
بله، درست است، احوالات روزنامه‌نگاری چاپی در ایران به هیچ‌وجه خوش نیست، اما این ناخوشی، بخشی از احوالات به غایت ناخوشایند کلیت روزنامه‌نگاری و رسانه‌های خبری جریان اصلی در کشورمان است. اگر مردم یا حکومت به این واقعیت کم توجه‌اند، دست‌کم ما روزنامه‌نگارها باید متوجه این واقعیت‌ها باشیم و تعلقات و تصورات سازمانی و شغلی‌مان را بر حقیقت تحمیل نکنیم.
آیا معنای آنچه گفته شد این است که باید قضیه رسانه‌های خبری جریان اصلی در ایران را «سالبه به انتفاء موضوع» بدانیم و از آنها دست بشوئیم؟
بخش مهمی از پاسخ این پرسش، و صد البته نه همه آن، به ما روزنامه‌نگارها و آنچه انجام می‌دهیم بستگی دارد؛ بخش‌ مهمی از پاسخ نیز نزد حاکمیت است و بخشی هم نزد مردم. بحران کرونا بسیاری از واقعیت‌های پنهان یا کمتر بیان شده جامعه ایران را در برابر دیدگان قرار داده و بر وجود و اهمیت برخی نابسامانی‌های موجود به‌جد تأکید کرده است؛ یکی از آنها بدخیمی بحران رسانه‌ای کشور و پیامدهای سوء و فراوان مترتب بر آن. بازماندن رسانه‌های جریان اصلی از پوشش جامع سیل بهار 98، حوادث آبان و رویداد بسیار تلخ سرنگونی هواپیمای اوکراین نیز مثال‌های تازه این بحران فراگیر و عمیق سراسری و همگانی بوده‌اند. اکنون هم شرایط کرونا، تأمل و بازاندیشی ما روزنامه‌نگارها درباره حرفه‌مان و الزامات و مقتضیات آن را بیش از پیش ضروری کرده است. مسأله به مراتب مهم‌تر از انتشار یا عدم انتشار روزنامه‌های کاغذی است. دوراهی اصلی، ادامه رفتار کج و معوج گذشته و تن دادن به تهی شدن روزنامه‌نگاری از معنای وجودی آن است، یا دل سپردن به استانداردهای حرفه‌ای روزنامه‌نگاری و تلاش جمعی‌مان برای برگذشتن از وضعیت بشدت نابهنجار کنونی. آن قدر که به ما روزنامه‌نگارها مربوط می‌شود مسأله، بودن یا نبون روزنامه‌نگاری حرفه‌ای است.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7313/5/539810/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها