گفت و گوی «ایران» با اساتید علوم ارتباطات درباره چاپ وضرورت فعالیت رسانه های مکتوب درایام نوروز
مطبوعات تعطیل بردار نیستند
مجید رضاییان: تأثیر گذاری مطبوعات در شرایط بحرانی
هادی خانیکی : روزنامه را به خاطر بسپار
محمد مهدی فرقانی: نسخه کاغذی را نادیده نگیریم
حسن نمک دوست تهرانی: کرونا و بودن یا نبودن روزنامهنگاری
گروه اجتماعی/ سالهاست دربین اصحاب رسانه، مسئولان و بسیاری از صاحبنظران اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موضوع تعطیلی مطبوعات و عدم فعالیت آنها در ایام خاص و از جمله تعطیلات نوروزی که معمولاً هم طولانی است مورد سؤال و بحث بوده است. برخی از کارشناسان معتقدند،هرچند به دلیل تصمیمات ستاد ملی مدیریت کرونا و تبعات ناشی ازاین بیماری برای مدت موقتی چاپ مطبوعات مکتوب به تعویق افتاده است اما وظیفه و رسالت مهم و ذاتی مطبوعات آگاهی بخشی است .ازاین رو هنگام وقوع برخی از اتفاقات و تحولات نیازمند پوشش خبری از سوی مطبوعات هستیم و به هیچ عنوان نمیتوان گفت که فعالیت رسانه ها بخصوص مطبوعات مکتوب تعطیل برداراست. اما درمقابل برخی دیگر نیز براین باورند که با ورود شبکه های مجازی، کاهش تیراژ مطبوعات و همچنین ورود فناوری های جدید ارتباطی دیگر عمر روزنامه های کاغذی و مکتوب به پایان رسیده است. آنها معتقدند برخی پارامترها و تغییرات در زندگی و روابط اجتماعی نشان می دهد نبود مطبوعات مکتوب مشکلی را ایجاد نخواهد کرد این در حالی است که به اعتقاد اساتید رسانه، مطبوعات مکتوب همچنان به عنوان یک مرجع در حوزه تحلیل و اطلاع رسانی و همچنین آگاهی بخشی از اهمیت بالایی برخوردارند و نمی توان آنها را از عرصه اطلاعرسانی کنار گذاشت.
گفتار
تأثیر گذاری مطبوعات در شرایط بحرانی
مجید رضاییان
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
روزنامهنگاری دارای ژانرهای مختلفی نظیر ژانر روزنامهنگاری خبری، توسعه، تحقیقی و تحلیلی است. در شرایط فعلی روزنامهنگاری تحلیلی به عنوان یک ژانر مسلط در جهان، با مطبوعات شناخته میشود. از این رو چرخه روزنامهنگاری تحلیلی با عدم چاپ مطبوعات قطع خواهد شد. در حقیقت شکست و قطع چرخه روزنامهنگاری تحلیلی، در خبرگزاریهای رسمی و حرفهای و همچنین در مطبوعات مکتوب اتفاق میافتد. البته بعد از این دو نهاد اطلاعرسانی می توان شبکههای خبری تصویری و تلویزیونی که به نوعی خبر تولید می کنند را هم یکی از حلقه های این چرخه دانست. آنچه که مسلم است، توجه به این نکته است که در کشور ما در میان هجمه اخبار جعلی و شایعات موجود در فضای وب و شبکه های مجازی، بار روزنامهنگاری تحلیلی و درست در کنار روزنامهنگاری خبری، بر عهده خبرگزاریها و مطبوعات مکتوب است. معمولاً هنگامی که در فضای وب یا در شبکه های اجتماعی خبری را مطالعه میکنیم برای یافتن پاسخ پرسشها و چرایی های ایجاد شده نسبت به آن خبر و به طور کلی آگاهی از تحلیل های صحیح مربوط به آن خبر به مطبوعات قوی، محکم و تحلیلی مراجعه میکنیم. مطبوعاتی که نبود آنها میتواند به ابهام در درک صحیح خبر بینجامد. امروزه در همه جای دنیا شیوع بیماری کرونا به یک بحران تبدیل شده است، اما این امر نه تنها مانع انتشار مطبوعات نشده بلکه اقتضائات شیوع این بیماری نحوه توزیع مطبوعات را تغییر داده است. معتقدم انتشار مطبوعات در کشور ما نیز نباید متوقف میشد هر چند این موضوع موقتی است اما میتواند پایه بسیاری از تصمیم گیری های بعدی در مسائل و اتفاقات آینده باشد. این در حالی است که مطبوعات همواره در بحران ها و مشکلات و اتفاقات جاری در جامعه اثرگذار بوده اند از این رو باید با توجه به نیازهای موجود به مطبوعات کمک شود تا در بحران کرونا خود را بازیابی و نقشی موثر ایفا کنند. تغییر سیستم توزیع یکی از همین اقتضائات به شمار می آید. به این صورت که دکه ها کمتر دیده شوند و در مقابل سیستم ارسال روزنامه برای مشترکین با رعایت نکات بهداشتی بیشتر مورد توجه قرار گیرند. این امر می تواند به روزنامهنگاری تحلیلی که در همه جای دنیا مورد توجه است رسمیت ببخشد.
گاهی بیان میشود تیراژ مطبوعات کم شده، بنابراین توقف آن هم مشکلی ایجاد نمی کند. این تصور و طرز فکر به هیچ وجه درست نیست چرا که گاهی بنا به شرایط ممکن است تیراژ یک روزنامه کاهش یابد اما مشاهده می شود که مطالب آن روزنامه۸ الی ۹برابر و حتی تا ۲۰ برابر تیراژ چاپ شده، در فضای وب دیده میشود و کانونهای تصمیمگیری را تحت تاثیر قرار میدهد. حقیقت این است که در شرایط کنونی مطبوعات با طرح مسائل و مشکلات در تصمیم گیری های صحیح اثرگذار بوده اند. پیادهسازی طرح فاصله گذاری اجتماعی توسط مسئولین که یکی از مهمترین راه حل های غلبه بر بحران کرونا به شمار می آید نمونه ای از نقش غیرقابل انکار مطبوعات در تصمیم گیری های اخیر است. بنابراین نمیتوان تاثیر مطبوعات در این شرایط بحرانی را نادیده گرفت. درحال حاضر همان گونه که پزشکان در خط مقدم مبارزه با بحران کرونا هستند، روزنامهنگاران و مطبوعات نیز در میان هجمه خبرهای جعلی و شایعات موجود در فضای مجازی پناهگاه مردم بهشمار می آیند.
روزنامه را به خاطر بسپار
هادی خانیکی
استاد علوم ارتباطات
در خبرها بود که سنت روزنامهنگاری و حس خوب و تاریخی ورق زدن مطبوعات از نوروز امسال دستخوش یک تغییر شده است. عادت همیشگی ما ایرانیان که از خرید و خواندن انواع ویژه نامههای نوروزی آغاز می شد و تا دیدن نخستین شماره های پس از عید ادامه مییافت اکنون ناگزیر به پذیرش وضعیتی متفاوت شده است. در حوزه تولید و مصرف فرهنگی ورود به یک «چرخش پارادایمی» چندان آسان نیست. همان گونه که تغییر ناگهانی ذائقه نمی تواند به سادگی طعم و حلاوت هر تغییری را به دنبال داشته باشد.
ورود به سال 1399 در تاریخ پرفراز و فرود روزنامه نگاری ایران با این دو ناگزیری به ثبت رسید؛ نخست کم رونقی مطبوعات در کیوسکها، خانههاو گرفتاری در چنبره تعطیلات طولانی نوروزی و سپس اجبار به تبعیت تام و تمام دو محور سیاستگذاری کرونایی یعنی «قرنطینه خانگی » و«فاصلهگذاری اجتماعی».نخستین اجبار نشریات را در رقابت با جایگزینان مجازی خویش بازهم ضعیف تر کرد و نظام انتشار و توزیع و مطالعه را از سیاق و نظم دههها و سالیان پیش دورتر ساخت . دومین اجبار نیز از دورههای دور تاکنون پایان تعطیلات را برای اولین بار بدون روزنامه رقم زد. حال پرسش این است که چگونه به این دو اجبار بنگریم و راهی برای برون رفت ازاین وضعیتی که روزنامه و شاید هم روزنامهنگاری را میتواند به اغما ببرد پیدا کنیم. واقعیت آن است که روزنامهنگاری و روزنامه را هیچگاه نمیتوان به تعطیلی برد .اگر تاریخ به تعطیلی برود «خبر» هم تعطیل بردار است ولی وقتی که جامعه نیازمند آگاهی،آموزش، هوشیاری و مشارکت است و حتی بحران هایی ازجنس کرونا هم این نیاز را بیشتر میکند باید چاره ای دیگر اندیشید که این وظیفه مراکز سیاستگذار و اجرایی، نهادهای مدنی، صنفی وحرفه ای ویک یک شهروندان است که «خبر» ،«ارتباط»، «ادراک مشترک»و «همبستگی اجتماعی» را از سبد کالاهای ضروری زندگی حذف نکنند. اگر اجبار به ماندن در خانه هست و رعایت فاصله گذاری های فیزیکی ضروریست نیاز به موضوعیت و محوریت ارتباطات، روزنامه نگاری و پیوند دادن میان صدا، تصویر و نوشتار هم گریزناپذیراست تا وضعیت کرونایی پیش روی ماست رعایت دستورالعمل های ایمنی و بهداشتی حرف نخست را می زند اما بالا بردن تابآوری اجتماعی و ارتباطی هم لازمه پایداری آن راهبرد است پس روزنامه و روزنامه نگاری را هم در صورت کاغذی و هم به صورت صوتی و تصویری درقالب پیامهای پادکستی، ویدیویی و مطالب آنلاین درشمار ضروری ترین نیازهای تعطیلی ناپذیر به حساب آوریم. روزنامه نگاری و روزنامه نگاران جزو «خاطرات»گذشته ما نیستند، آنها را درهرشرایط سختی به «خاطر»بسپاریم.
نسخه کاغذی را نادیده نگیریم
محمد مهدی فرقانی
استاد علوم ارتباطات
بحث تعطیلـــــــــی مطبوعات در ایام نوروز چند سالی است که بعد از عید و همزمان با آغاز به کار رسانه ها مطرح می شود. برخی از کارشناسان هم انتقاد می کنند که چرا مطبوعات ایران در ایام نوروز تعطیل هستند ؟ در اینجا لازم است تأکید کنم قبل از انقلاب و حتی چند سال بعد از پیروزی انقلاب هم مطبوعات درایام عید تعطیل نبودند بلکه همه روزنامه نگاران مکلف بودند از روزسوم نوروز در محل کار خود حاضر شوند و نشریات هم منتشر میشدند این تعطیلات به هیچ عنوان قابل قبول نیست و درهیچ جای دنیا هم سابقه ندارد که مطبوعات در کشوری به مدت دو هفته تعطیل شود . هم اکنون سی سالی است که تقریباً هرسال با تعطیلات عید روزنامه نگارها هم تعطیل می شوند که از نگاه من این یکی از تصمیم های عجیب و غریب مدیران مطبوعاتی در کشور است که نه توجیهی دارد و نه معناداراست . ما باید بپذیریم که اطلاع رسانی و آگاهی بخشی برای جامعه و مردم تعطیل بردار نیست . کار ما پیوسته است و معتقدم تعطیلات ١٥ روزه نوروز ضربه بسیار سنگینی به نظام رسانه ای و اطلاع رسانی کشورمی زند در چند سال گذشته هم به لحاظ خبری اتفاقات زیادی در نوروز افتاد که جای مطبوعات ما برای پوشش این تحولات خالی بود . از سوی دیگر حضور نمادین مطبوعات در نوروز بسیار مهم است . متأسفانه در حال حاضر تیراژ روزنامه ها پایین آمده و همین تیراژ پایین نشانه ضعف رسانه های مکتوب ما است . چرا که مطبوعات با تیراژ زنده هستند . با این حال با همین تیراژپایین هم مطبوعات باید دراین ایام حضور داشته باشند چرا که رسانه ها مسئولیت اجتماعی دارند وهمین حضور سرمایه اجتماعی را به وجود می آورد بنده فکر می کنم هنوزعصر نادیده گرفن نسخه کاغذی فرا نرسیده است .در جامعه هنوز افرادی هستند که علاقه مند به خواندن نسخه های کاغذی اند.
کرونا و بودن یا نبودن روزنامهنگاری
دکتر حسن نمک دوست تهرانی
استاد ارتباطات
ستاد ملی مقابله با کرونا در اقدامی بیسابقه در تاریخ رسانههای ایران و ناهماهنگ با انتشار روزنامه در بسیاری از کشورهای درگیر، انتشار روزنامههای چاپی را موقتاً ممنوع کرده است. دلیل اعلام شده هم این احتمال عنوان شده که فرآیند تولید، انتشار و توزیع روزنامهها ممکن است به شیوع بیماری کرونا دامن بزند.در باره درست یا نادرست و قانونی یا غیرقانونی بودن این اقدام پیش تر بحث شده است. نگارنده قصد دارد از وجه دیگری به موضوع بپردازد. خاصه به این دلیل که قبلتر برخی مقامات و صاحبنظران و در این روزگار کرونایی، شماری از همکاران روزنامهنگار در رسانههای جریان اصلی، مطبوعات چاپی را، اصولاً و بیش از پیش، دچار بحران محتوا و مخاطب میدانند و ضرورت و موضوعیت انتشار آنها را در ایران منتفی میشمرند. بهزعم آنها میتوان بهطور کلی از مطبوعات، به دلیل بیاثر بودن و نبودن اقبال مخاطبان، چشم پوشید و جای روزنامههای چاپی را به رسانههای آنلاین داد؛ در مجموع و خلاصه اینکه دیگر باید روزنامه در معنای متعارف آن را به خاطره تاریخ سپرد. بنمایه بحث حاضر این است که اما این رویکرد، نادیده گرفتن و پنهان کردن مسأله اصلی است. در واقع، همه اشکال گوناگون روزنامهنگاری در ایران، اعم از چاپی، آنلاین، چندرسانهای و رادیو و تلویزیونی به نحوی عمیق و همهجانبه گرفتار بحران هستند. اگر به دلیل بحران ماهوی، تعطیلی مطبوعات چاپی حکمی روا باشد باید اصولاً قضیه رسانههای خبری در ایران را «سالبه به انتفاء موضوع» فرض کرد.درباره علتهای بحران بسیار گفته و نوشته شده است و باز هم باید درباره آنها، که بسیار مهم هستند و پرداختن به آنها برای جامعه ایران حیاتی است، بگوییم و بشنویم، لیکن فارغ از دلایل، فهرست بخشی از واقعیتهای بلاتردید فضای رسانهای کشور از این قرار است:
• بحران بی توجهی و بیاعتمادی فزاینده به محتواها و ریزش مخاطبان
• بحران اقتصادی • بحران ساختار و سازمان • بحران حقوقی • بحران سانسور، خودسانسوری و نبود آزادی بیان • بحران فقدان استقلال حرفه ای و استقلال تحریریهای • بحران مالکیت و مدیریت حکومت و دخالت همهجانبه آن در مقدرات رسانهها • بحران سیاست زدگی و تبدیل شدن رسانهها به ابزار تبلیغات سیاسی و پروپاگاندا • بحران منابع انسانی، آموزش، تجربه و دانشاندوزی • افول روحیه و انگیزه حرفهایگری • بحران انحصار و عدم شفافیت، تبعیض آشکار در پاسخگویی • و ...
سخن درستی است که مطبوعات چاپی گرفتار همه این بحرانها و بیشتر از این هم هستند، اما پرسش مهم و دقیقتر این است که اصولاً کدامیک از رسانهها و سازمانهای رسانهای بالنسبه بزرگ جریان اصلی در ایران گرفتار چنین بحرانی نیستند؟ برای مثال اگر مبنای بحث، پاسخ ندادن روزنامهها به نیازها و در نتیجه ریزش مخاطبان یا از دست رفتن اعتماد مردم باشد، که سخن درستی است، باید پرسید آیا رسانههای دیگر از چنین مزیتی برخوردارند؟ یعنی آیا بهواقع، مردم منتظر و مشتاق هستند تا خبرهای خبرگزاریهای فارس و مهر و تسنیم و ایرنا و ایسنا را بخوانند تا بدانند در جهان چه میگذرد یا هر روز در انتظار فرارسیدن ساعت 2 بعدازظهر هستند تا واقعیتهای ایران و جهان را در روایتهای بخش خبری صدا و سیما ببینند و بشنوند؟ اگر مطبوعات گرفتار بحران مالی هستند، که هستند، رسانههای دیگر جریان اصلی، چه خبرگزاریها و پایگاههای خبری و چه رادیو و تلویزیون، به لحاظ مالی به خودکفایی رسیدهاند و محتاج کمک دولت و سپاه و سازمان تبلیغات اسلامی و ردیفهای آشکار و نهان بودجه دیگر نهادهای حکومتی نیستند و میتوانند برای مثال، حتی یکی دو ماه، بیدریافت چنین بودجههایی سرپا بمانند؟ خواست انتشار خبرهای درست و دقیق، گزارشهای عمیق و مسأله محور جذاب و تحقیقی، اظهار نظرهای آزاد و بدون لکنت، مصاحبههای صریح و به دور از مجامله، همگی، خواستهایی بحق از مطبوعات هستند و درست. اما آیا میتوان چنین محتواهایی را در رسانههای دیگر امروز ایران هم سراغ گرفت و فقط روزنامهها و مجلههای کاغذی از تولید و انتشار آنها بازماندهاند؟ آیا فقط روزنامهها سیاستزده هستند و جانبداری سیاسی میکنند، استقلال حرفهای و تحریریهای ندارند، مالکیت و مدیریت بزرگترین و مهمترینشان حکومتی است و با معضل آموزش و تجربهاندوزی مواجهاند؟ و دیگر رسانههای خبری جریان اصلی همگی از این کاستیها و کژیها به دور هستند و مشغول حرفهایگری و پایبندی به استانداردهای روزنامهنگاری؟
بله، درست است، احوالات روزنامهنگاری چاپی در ایران به هیچوجه خوش نیست، اما این ناخوشی، بخشی از احوالات به غایت ناخوشایند کلیت روزنامهنگاری و رسانههای خبری جریان اصلی در کشورمان است. اگر مردم یا حکومت به این واقعیت کم توجهاند، دستکم ما روزنامهنگارها باید متوجه این واقعیتها باشیم و تعلقات و تصورات سازمانی و شغلیمان را بر حقیقت تحمیل نکنیم.
آیا معنای آنچه گفته شد این است که باید قضیه رسانههای خبری جریان اصلی در ایران را «سالبه به انتفاء موضوع» بدانیم و از آنها دست بشوئیم؟
بخش مهمی از پاسخ این پرسش، و صد البته نه همه آن، به ما روزنامهنگارها و آنچه انجام میدهیم بستگی دارد؛ بخش مهمی از پاسخ نیز نزد حاکمیت است و بخشی هم نزد مردم. بحران کرونا بسیاری از واقعیتهای پنهان یا کمتر بیان شده جامعه ایران را در برابر دیدگان قرار داده و بر وجود و اهمیت برخی نابسامانیهای موجود بهجد تأکید کرده است؛ یکی از آنها بدخیمی بحران رسانهای کشور و پیامدهای سوء و فراوان مترتب بر آن. بازماندن رسانههای جریان اصلی از پوشش جامع سیل بهار 98، حوادث آبان و رویداد بسیار تلخ سرنگونی هواپیمای اوکراین نیز مثالهای تازه این بحران فراگیر و عمیق سراسری و همگانی بودهاند. اکنون هم شرایط کرونا، تأمل و بازاندیشی ما روزنامهنگارها درباره حرفهمان و الزامات و مقتضیات آن را بیش از پیش ضروری کرده است. مسأله به مراتب مهمتر از انتشار یا عدم انتشار روزنامههای کاغذی است. دوراهی اصلی، ادامه رفتار کج و معوج گذشته و تن دادن به تهی شدن روزنامهنگاری از معنای وجودی آن است، یا دل سپردن به استانداردهای حرفهای روزنامهنگاری و تلاش جمعیمان برای برگذشتن از وضعیت بشدت نابهنجار کنونی. آن قدر که به ما روزنامهنگارها مربوط میشود مسأله، بودن یا نبون روزنامهنگاری حرفهای است.
گفتار
تأثیر گذاری مطبوعات در شرایط بحرانی
مجید رضاییان
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
روزنامهنگاری دارای ژانرهای مختلفی نظیر ژانر روزنامهنگاری خبری، توسعه، تحقیقی و تحلیلی است. در شرایط فعلی روزنامهنگاری تحلیلی به عنوان یک ژانر مسلط در جهان، با مطبوعات شناخته میشود. از این رو چرخه روزنامهنگاری تحلیلی با عدم چاپ مطبوعات قطع خواهد شد. در حقیقت شکست و قطع چرخه روزنامهنگاری تحلیلی، در خبرگزاریهای رسمی و حرفهای و همچنین در مطبوعات مکتوب اتفاق میافتد. البته بعد از این دو نهاد اطلاعرسانی می توان شبکههای خبری تصویری و تلویزیونی که به نوعی خبر تولید می کنند را هم یکی از حلقه های این چرخه دانست. آنچه که مسلم است، توجه به این نکته است که در کشور ما در میان هجمه اخبار جعلی و شایعات موجود در فضای وب و شبکه های مجازی، بار روزنامهنگاری تحلیلی و درست در کنار روزنامهنگاری خبری، بر عهده خبرگزاریها و مطبوعات مکتوب است. معمولاً هنگامی که در فضای وب یا در شبکه های اجتماعی خبری را مطالعه میکنیم برای یافتن پاسخ پرسشها و چرایی های ایجاد شده نسبت به آن خبر و به طور کلی آگاهی از تحلیل های صحیح مربوط به آن خبر به مطبوعات قوی، محکم و تحلیلی مراجعه میکنیم. مطبوعاتی که نبود آنها میتواند به ابهام در درک صحیح خبر بینجامد. امروزه در همه جای دنیا شیوع بیماری کرونا به یک بحران تبدیل شده است، اما این امر نه تنها مانع انتشار مطبوعات نشده بلکه اقتضائات شیوع این بیماری نحوه توزیع مطبوعات را تغییر داده است. معتقدم انتشار مطبوعات در کشور ما نیز نباید متوقف میشد هر چند این موضوع موقتی است اما میتواند پایه بسیاری از تصمیم گیری های بعدی در مسائل و اتفاقات آینده باشد. این در حالی است که مطبوعات همواره در بحران ها و مشکلات و اتفاقات جاری در جامعه اثرگذار بوده اند از این رو باید با توجه به نیازهای موجود به مطبوعات کمک شود تا در بحران کرونا خود را بازیابی و نقشی موثر ایفا کنند. تغییر سیستم توزیع یکی از همین اقتضائات به شمار می آید. به این صورت که دکه ها کمتر دیده شوند و در مقابل سیستم ارسال روزنامه برای مشترکین با رعایت نکات بهداشتی بیشتر مورد توجه قرار گیرند. این امر می تواند به روزنامهنگاری تحلیلی که در همه جای دنیا مورد توجه است رسمیت ببخشد.
گاهی بیان میشود تیراژ مطبوعات کم شده، بنابراین توقف آن هم مشکلی ایجاد نمی کند. این تصور و طرز فکر به هیچ وجه درست نیست چرا که گاهی بنا به شرایط ممکن است تیراژ یک روزنامه کاهش یابد اما مشاهده می شود که مطالب آن روزنامه۸ الی ۹برابر و حتی تا ۲۰ برابر تیراژ چاپ شده، در فضای وب دیده میشود و کانونهای تصمیمگیری را تحت تاثیر قرار میدهد. حقیقت این است که در شرایط کنونی مطبوعات با طرح مسائل و مشکلات در تصمیم گیری های صحیح اثرگذار بوده اند. پیادهسازی طرح فاصله گذاری اجتماعی توسط مسئولین که یکی از مهمترین راه حل های غلبه بر بحران کرونا به شمار می آید نمونه ای از نقش غیرقابل انکار مطبوعات در تصمیم گیری های اخیر است. بنابراین نمیتوان تاثیر مطبوعات در این شرایط بحرانی را نادیده گرفت. درحال حاضر همان گونه که پزشکان در خط مقدم مبارزه با بحران کرونا هستند، روزنامهنگاران و مطبوعات نیز در میان هجمه خبرهای جعلی و شایعات موجود در فضای مجازی پناهگاه مردم بهشمار می آیند.
روزنامه را به خاطر بسپار
هادی خانیکی
استاد علوم ارتباطات
در خبرها بود که سنت روزنامهنگاری و حس خوب و تاریخی ورق زدن مطبوعات از نوروز امسال دستخوش یک تغییر شده است. عادت همیشگی ما ایرانیان که از خرید و خواندن انواع ویژه نامههای نوروزی آغاز می شد و تا دیدن نخستین شماره های پس از عید ادامه مییافت اکنون ناگزیر به پذیرش وضعیتی متفاوت شده است. در حوزه تولید و مصرف فرهنگی ورود به یک «چرخش پارادایمی» چندان آسان نیست. همان گونه که تغییر ناگهانی ذائقه نمی تواند به سادگی طعم و حلاوت هر تغییری را به دنبال داشته باشد.
ورود به سال 1399 در تاریخ پرفراز و فرود روزنامه نگاری ایران با این دو ناگزیری به ثبت رسید؛ نخست کم رونقی مطبوعات در کیوسکها، خانههاو گرفتاری در چنبره تعطیلات طولانی نوروزی و سپس اجبار به تبعیت تام و تمام دو محور سیاستگذاری کرونایی یعنی «قرنطینه خانگی » و«فاصلهگذاری اجتماعی».نخستین اجبار نشریات را در رقابت با جایگزینان مجازی خویش بازهم ضعیف تر کرد و نظام انتشار و توزیع و مطالعه را از سیاق و نظم دههها و سالیان پیش دورتر ساخت . دومین اجبار نیز از دورههای دور تاکنون پایان تعطیلات را برای اولین بار بدون روزنامه رقم زد. حال پرسش این است که چگونه به این دو اجبار بنگریم و راهی برای برون رفت ازاین وضعیتی که روزنامه و شاید هم روزنامهنگاری را میتواند به اغما ببرد پیدا کنیم. واقعیت آن است که روزنامهنگاری و روزنامه را هیچگاه نمیتوان به تعطیلی برد .اگر تاریخ به تعطیلی برود «خبر» هم تعطیل بردار است ولی وقتی که جامعه نیازمند آگاهی،آموزش، هوشیاری و مشارکت است و حتی بحران هایی ازجنس کرونا هم این نیاز را بیشتر میکند باید چاره ای دیگر اندیشید که این وظیفه مراکز سیاستگذار و اجرایی، نهادهای مدنی، صنفی وحرفه ای ویک یک شهروندان است که «خبر» ،«ارتباط»، «ادراک مشترک»و «همبستگی اجتماعی» را از سبد کالاهای ضروری زندگی حذف نکنند. اگر اجبار به ماندن در خانه هست و رعایت فاصله گذاری های فیزیکی ضروریست نیاز به موضوعیت و محوریت ارتباطات، روزنامه نگاری و پیوند دادن میان صدا، تصویر و نوشتار هم گریزناپذیراست تا وضعیت کرونایی پیش روی ماست رعایت دستورالعمل های ایمنی و بهداشتی حرف نخست را می زند اما بالا بردن تابآوری اجتماعی و ارتباطی هم لازمه پایداری آن راهبرد است پس روزنامه و روزنامه نگاری را هم در صورت کاغذی و هم به صورت صوتی و تصویری درقالب پیامهای پادکستی، ویدیویی و مطالب آنلاین درشمار ضروری ترین نیازهای تعطیلی ناپذیر به حساب آوریم. روزنامه نگاری و روزنامه نگاران جزو «خاطرات»گذشته ما نیستند، آنها را درهرشرایط سختی به «خاطر»بسپاریم.
نسخه کاغذی را نادیده نگیریم
محمد مهدی فرقانی
استاد علوم ارتباطات
بحث تعطیلـــــــــی مطبوعات در ایام نوروز چند سالی است که بعد از عید و همزمان با آغاز به کار رسانه ها مطرح می شود. برخی از کارشناسان هم انتقاد می کنند که چرا مطبوعات ایران در ایام نوروز تعطیل هستند ؟ در اینجا لازم است تأکید کنم قبل از انقلاب و حتی چند سال بعد از پیروزی انقلاب هم مطبوعات درایام عید تعطیل نبودند بلکه همه روزنامه نگاران مکلف بودند از روزسوم نوروز در محل کار خود حاضر شوند و نشریات هم منتشر میشدند این تعطیلات به هیچ عنوان قابل قبول نیست و درهیچ جای دنیا هم سابقه ندارد که مطبوعات در کشوری به مدت دو هفته تعطیل شود . هم اکنون سی سالی است که تقریباً هرسال با تعطیلات عید روزنامه نگارها هم تعطیل می شوند که از نگاه من این یکی از تصمیم های عجیب و غریب مدیران مطبوعاتی در کشور است که نه توجیهی دارد و نه معناداراست . ما باید بپذیریم که اطلاع رسانی و آگاهی بخشی برای جامعه و مردم تعطیل بردار نیست . کار ما پیوسته است و معتقدم تعطیلات ١٥ روزه نوروز ضربه بسیار سنگینی به نظام رسانه ای و اطلاع رسانی کشورمی زند در چند سال گذشته هم به لحاظ خبری اتفاقات زیادی در نوروز افتاد که جای مطبوعات ما برای پوشش این تحولات خالی بود . از سوی دیگر حضور نمادین مطبوعات در نوروز بسیار مهم است . متأسفانه در حال حاضر تیراژ روزنامه ها پایین آمده و همین تیراژ پایین نشانه ضعف رسانه های مکتوب ما است . چرا که مطبوعات با تیراژ زنده هستند . با این حال با همین تیراژپایین هم مطبوعات باید دراین ایام حضور داشته باشند چرا که رسانه ها مسئولیت اجتماعی دارند وهمین حضور سرمایه اجتماعی را به وجود می آورد بنده فکر می کنم هنوزعصر نادیده گرفن نسخه کاغذی فرا نرسیده است .در جامعه هنوز افرادی هستند که علاقه مند به خواندن نسخه های کاغذی اند.
کرونا و بودن یا نبودن روزنامهنگاری
دکتر حسن نمک دوست تهرانی
استاد ارتباطات
ستاد ملی مقابله با کرونا در اقدامی بیسابقه در تاریخ رسانههای ایران و ناهماهنگ با انتشار روزنامه در بسیاری از کشورهای درگیر، انتشار روزنامههای چاپی را موقتاً ممنوع کرده است. دلیل اعلام شده هم این احتمال عنوان شده که فرآیند تولید، انتشار و توزیع روزنامهها ممکن است به شیوع بیماری کرونا دامن بزند.در باره درست یا نادرست و قانونی یا غیرقانونی بودن این اقدام پیش تر بحث شده است. نگارنده قصد دارد از وجه دیگری به موضوع بپردازد. خاصه به این دلیل که قبلتر برخی مقامات و صاحبنظران و در این روزگار کرونایی، شماری از همکاران روزنامهنگار در رسانههای جریان اصلی، مطبوعات چاپی را، اصولاً و بیش از پیش، دچار بحران محتوا و مخاطب میدانند و ضرورت و موضوعیت انتشار آنها را در ایران منتفی میشمرند. بهزعم آنها میتوان بهطور کلی از مطبوعات، به دلیل بیاثر بودن و نبودن اقبال مخاطبان، چشم پوشید و جای روزنامههای چاپی را به رسانههای آنلاین داد؛ در مجموع و خلاصه اینکه دیگر باید روزنامه در معنای متعارف آن را به خاطره تاریخ سپرد. بنمایه بحث حاضر این است که اما این رویکرد، نادیده گرفتن و پنهان کردن مسأله اصلی است. در واقع، همه اشکال گوناگون روزنامهنگاری در ایران، اعم از چاپی، آنلاین، چندرسانهای و رادیو و تلویزیونی به نحوی عمیق و همهجانبه گرفتار بحران هستند. اگر به دلیل بحران ماهوی، تعطیلی مطبوعات چاپی حکمی روا باشد باید اصولاً قضیه رسانههای خبری در ایران را «سالبه به انتفاء موضوع» فرض کرد.درباره علتهای بحران بسیار گفته و نوشته شده است و باز هم باید درباره آنها، که بسیار مهم هستند و پرداختن به آنها برای جامعه ایران حیاتی است، بگوییم و بشنویم، لیکن فارغ از دلایل، فهرست بخشی از واقعیتهای بلاتردید فضای رسانهای کشور از این قرار است:
• بحران بی توجهی و بیاعتمادی فزاینده به محتواها و ریزش مخاطبان
• بحران اقتصادی • بحران ساختار و سازمان • بحران حقوقی • بحران سانسور، خودسانسوری و نبود آزادی بیان • بحران فقدان استقلال حرفه ای و استقلال تحریریهای • بحران مالکیت و مدیریت حکومت و دخالت همهجانبه آن در مقدرات رسانهها • بحران سیاست زدگی و تبدیل شدن رسانهها به ابزار تبلیغات سیاسی و پروپاگاندا • بحران منابع انسانی، آموزش، تجربه و دانشاندوزی • افول روحیه و انگیزه حرفهایگری • بحران انحصار و عدم شفافیت، تبعیض آشکار در پاسخگویی • و ...
سخن درستی است که مطبوعات چاپی گرفتار همه این بحرانها و بیشتر از این هم هستند، اما پرسش مهم و دقیقتر این است که اصولاً کدامیک از رسانهها و سازمانهای رسانهای بالنسبه بزرگ جریان اصلی در ایران گرفتار چنین بحرانی نیستند؟ برای مثال اگر مبنای بحث، پاسخ ندادن روزنامهها به نیازها و در نتیجه ریزش مخاطبان یا از دست رفتن اعتماد مردم باشد، که سخن درستی است، باید پرسید آیا رسانههای دیگر از چنین مزیتی برخوردارند؟ یعنی آیا بهواقع، مردم منتظر و مشتاق هستند تا خبرهای خبرگزاریهای فارس و مهر و تسنیم و ایرنا و ایسنا را بخوانند تا بدانند در جهان چه میگذرد یا هر روز در انتظار فرارسیدن ساعت 2 بعدازظهر هستند تا واقعیتهای ایران و جهان را در روایتهای بخش خبری صدا و سیما ببینند و بشنوند؟ اگر مطبوعات گرفتار بحران مالی هستند، که هستند، رسانههای دیگر جریان اصلی، چه خبرگزاریها و پایگاههای خبری و چه رادیو و تلویزیون، به لحاظ مالی به خودکفایی رسیدهاند و محتاج کمک دولت و سپاه و سازمان تبلیغات اسلامی و ردیفهای آشکار و نهان بودجه دیگر نهادهای حکومتی نیستند و میتوانند برای مثال، حتی یکی دو ماه، بیدریافت چنین بودجههایی سرپا بمانند؟ خواست انتشار خبرهای درست و دقیق، گزارشهای عمیق و مسأله محور جذاب و تحقیقی، اظهار نظرهای آزاد و بدون لکنت، مصاحبههای صریح و به دور از مجامله، همگی، خواستهایی بحق از مطبوعات هستند و درست. اما آیا میتوان چنین محتواهایی را در رسانههای دیگر امروز ایران هم سراغ گرفت و فقط روزنامهها و مجلههای کاغذی از تولید و انتشار آنها بازماندهاند؟ آیا فقط روزنامهها سیاستزده هستند و جانبداری سیاسی میکنند، استقلال حرفهای و تحریریهای ندارند، مالکیت و مدیریت بزرگترین و مهمترینشان حکومتی است و با معضل آموزش و تجربهاندوزی مواجهاند؟ و دیگر رسانههای خبری جریان اصلی همگی از این کاستیها و کژیها به دور هستند و مشغول حرفهایگری و پایبندی به استانداردهای روزنامهنگاری؟
بله، درست است، احوالات روزنامهنگاری چاپی در ایران به هیچوجه خوش نیست، اما این ناخوشی، بخشی از احوالات به غایت ناخوشایند کلیت روزنامهنگاری و رسانههای خبری جریان اصلی در کشورمان است. اگر مردم یا حکومت به این واقعیت کم توجهاند، دستکم ما روزنامهنگارها باید متوجه این واقعیتها باشیم و تعلقات و تصورات سازمانی و شغلیمان را بر حقیقت تحمیل نکنیم.
آیا معنای آنچه گفته شد این است که باید قضیه رسانههای خبری جریان اصلی در ایران را «سالبه به انتفاء موضوع» بدانیم و از آنها دست بشوئیم؟
بخش مهمی از پاسخ این پرسش، و صد البته نه همه آن، به ما روزنامهنگارها و آنچه انجام میدهیم بستگی دارد؛ بخش مهمی از پاسخ نیز نزد حاکمیت است و بخشی هم نزد مردم. بحران کرونا بسیاری از واقعیتهای پنهان یا کمتر بیان شده جامعه ایران را در برابر دیدگان قرار داده و بر وجود و اهمیت برخی نابسامانیهای موجود بهجد تأکید کرده است؛ یکی از آنها بدخیمی بحران رسانهای کشور و پیامدهای سوء و فراوان مترتب بر آن. بازماندن رسانههای جریان اصلی از پوشش جامع سیل بهار 98، حوادث آبان و رویداد بسیار تلخ سرنگونی هواپیمای اوکراین نیز مثالهای تازه این بحران فراگیر و عمیق سراسری و همگانی بودهاند. اکنون هم شرایط کرونا، تأمل و بازاندیشی ما روزنامهنگارها درباره حرفهمان و الزامات و مقتضیات آن را بیش از پیش ضروری کرده است. مسأله به مراتب مهمتر از انتشار یا عدم انتشار روزنامههای کاغذی است. دوراهی اصلی، ادامه رفتار کج و معوج گذشته و تن دادن به تهی شدن روزنامهنگاری از معنای وجودی آن است، یا دل سپردن به استانداردهای حرفهای روزنامهنگاری و تلاش جمعیمان برای برگذشتن از وضعیت بشدت نابهنجار کنونی. آن قدر که به ما روزنامهنگارها مربوط میشود مسأله، بودن یا نبون روزنامهنگاری حرفهای است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه