الزام توجه به زیرساختهای روانی جامعه
الهام فخاری
عضو شورای شهر تهران
درست میانه یک تکانه تاریخی، همان روزی که در برخی داستانها خیالپردازی شده بود، در جریان است. نخستین هفتهنوشتم در سال ۹۹ را در هفته پایانی فروردینماه اندوهگین و مهآلودی مینویسم که برف و سیلاب هم بر تنشها و خمودگی کووید ۱۹ افزودهاند. از میانههای بهمن و هول بیماری در کشوری پهناور در خاور دور، به اگرهایی میپرداختم که اکنون رخ دادهاند. شایدها و اگرهایی که نامنسجم بودند امروز همه زندگی ما را در هر سطح و چند سویه دربرگرفتهاند. گذشته از کاستیها و تحریمهایی که چندیاست ایران دچار است فرایند رویارویی با این بیماری نوپدید و سیل مدیریتی تاریخی در بسیاری از کشورها و درمیان جامعههایی ناهمگون، بازگشتهای غریزی و واکنشهای رقابتی طبیعی را نمایان کرد. در هنگام دشواری، در نبرد میان مرگ و زندگی، این جامعه جهانی پیشرفته و برخوردار از فناوری و رفاه ناگهان با واکنشهای غریزی جانوری بخشی از خود روبرو شد. تکرار این رفتارها در بسیاری از کشورها گویای ضرورتهای فرهنگی است که چه بسا شتاب پیشرفت دانشپژوهشی و فناوری ما را از پرداختن به این ضرورتها بازداشتهبودند.به باور روان شناسی چون الیزابت کوبلرراس مردم در یک روند چندگامگاهی(چندمرحلهای) با مرگ خود روبرو میشوند: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و سپس پذیرش. این روند هم در رفتار بسیاری از حاکمان و مدیران کشورهای گوناگون خودنمایی کرد و هم آن را در میان روزمرگی مردم میشد سنجید. پیشروی بیماری کووید۱۹ و ویژگی کشندگی زجرآوری که دستگاههای گوناگون بدن را از کارمیاندازد و در پایان هم بر نفس آدمی چنگ میاندازد، هولانگیز بود. ناشناختهای از دل تاریکی ایمنی و چیرگی آدمی بر خود و پیرامونش را ازمیان بردهاست و هنوز راه و روشی برای مهار و درمان نداریم. با این همه این تکانه تاریخی بیش از همه یک تکانه یا زیروزبرسازی فرهنگیاجتماعی است.در مقایسه میشود گفت شخصیت فرد معادل فرهنگ در سطح اجتماع است، چالشهای بزرگ میتوانند زیرساختهای شخصیت فرد را دگرگون کنند به سوی بهبود و تعالی یا بهسوی فروپاشی و تباهی ببرند.در مقیاس فرهنگ این گامگاه هرچه باشد(چانهزنی یا پذیرش) بازسازی یا ویرانی اجتماعی است که باید فاصلهای را دانسته و خودخواسته تعریفکند و در پوسته خود پناه بگیرد ولی برای پیوندهایش با دیگری/دیگران راهی بسازد، برای آغوشی که نباید دیگر انتظار داشته باشد، برای خالی دستانی با پوست خشکشده که بخش ویژهای از پیوندهایش را معنا میبخشیدند، باید پاسخیبیابد. چنین است که یک بیماری تنفسی به راستی بزرگترین تکانه فرهنگی و فلسفی این سده را بهراه انداخته است. بیچشماندازی از آینده، در مه و ناروشنی، هر یک بهتنهایی چگونه باید زیرساختهای روانی و اجتماعی خود را که در دوران پیشاکووید۱۹ برساخته شدهاند، برای تابآوری، همیاری و آفرینندگی در شرایط نوپدید سازگار و بازسازی کنیم. این بیش از همیشه و فراتر از فناوریهای درمانی و پیشگیری پزشکی یک کارویژه پیچیده و کارزاری فرهنگی است که توانفرسا است و بر زندگی هنرمندان و فرهنگپژوهان فشار میآورد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه