هنر درمانی از واژه تا معنی
آرام مرتضوی پژوهشگر
و رواندرمانگر تحلیلی
بهتر است کمی در رابطه با ارتباط عواطف و احساسات و ساز و کار سیستم روانشناختی و همچنین جایگاه هنر از لحاظ فیزیولوژی، روانشناسی و اجتماعی بیشتر صحبت کنیم و ارتباط این بخشها را مورد بررسی قرار دهیم؛ یکی از کارکردهای هنر میتواند نقش عمیقی باشد که در سیستم هیجانی فرد ایفا میکند، از زمان پیدایش بشر یکی از بخشهای در حال تکامل مغز انسان مرکز تحلیل عواطف و احساسات بوده، هرچه مغز بشر رشد بیشتری کرد جایگاه تبادل هیجانات، عواطف و احساسات نیز برای او اهمیت بیشتری پیدا کرد. از طرف دیگر یکی از ابزارهای انسان برای برقراری ارتباط عاطفی که به مرور زمان رشد کرد هنر بود، پس میتوان اینگونه برداشت کرد که هنر وسیلهای شد که کارکردهای هیجانی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد که هرچه این پیوندهای عصبی پیچیدهتر و رشد یافتهتر باشد کارکردهای هیجانی پیچیدهتر است و مغز فرد توانمند ساختاری قویتری دارد، شاید بتوان این معنا را دریافت که هنرمتعالی در فرد نشان رشد است. امروزه در آموزش و پرورش نوین، آموزش هنر جایگاهی ویژه دارد. اهمیت هنر در طول تاریخ به حدی مهم شد که از زمانی به بعد در تاریخ بشریت یکی از نشانههای شکوه و جلال یک ملت میزان توجه آن مردم به هنر و هنرمند در کنار علم قرار گرفت. در تمدن بشری توجه به هنر نشانه قدرت، هوش و توانمندی یک قوم و برتری یک ملت بر ملت دیگر است. امروزه یکی از راههای رشد کشورها پذیرش هنرمندان بهعنوان مهاجر از سایر کشورهاست. از این مبحث پیچیده میگذرم و بازمیگردم به مغز آدمی، پژوهشها نشان داده که مهارتهای هنری ، تواناییهای مختلف کارکرد مغز افراد را بالا میبرد بهعنوان مثال کودکانی که از دوران جنینی به موسیقی موتسارت گوش دادهاند به مراتب در دوران کودکی پاسخ بهتری به مسائل ریاضی و درک هنر و ادبیات نشان دادهاند. اهمیت اثر هنر بر سیستم روان انسان از دید فروید پدر رواندرمانی نیز پنهان نماند بهگونهای که یکی از روشهای تخلیه هیجانی سالم را استفاده از ابزار هنر میدانست. او اعتقاد داشت انسان برای کاهش تنشهای خود چه آگاهانه و چه ناآگاهانه از ابزارهایی استفاده میکند؛ او اسم این ابزارها را مکانیسم دفاعی گذاشت. برخی از این مکانیسمها اگر زیاد و نابجا استفاده شوند باعث بد کارکردی سیستم روانشناختی انسان میشوند، همانطور که گفتم او یکی از این ابزارهای سالم را هنر میدانست، وسیلهای که برای بقای جامعه مدنی لازم است. از منظر او زبان ساده هنر میتواند به فرد کمک کند تا تعارضات خود را به شیوهای جامعهپسند و قابل قبول ارائه دهد و تنشهای درون روانی خود را کاهش دهد. وقتی یک فرد هنرمند به جای آسیبرساندن به دیگری در هنگام بروز تعارض دست به قلم میبرد، شعر میسراید یا ساز به دست میگیرد و قطعهای موسیقی مینوازد یا با قلم، رنگ را بر بوم به رقص درمیآورد به خود و دیگران آسیب کمتری میرساند. توضیح در این باره مفصل است و حتماً بنا دارم در آینده مفصلتر در این باره برایتان بنویسم اما آنچه در این مبحث میگنجد این است که به نظر میرسد از این منظر آثار بزرگ هنری حاوی اطلاعات عمیق و پیچیده از سیستم روانشناختی فرد است و ارزش تحلیلهای گوناگون دارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه