زندگی آزادتر و مستقلتر در پناه آموزش
پرویز اجلالی
جامعهشناس
وابستگی زنان به مردان و محصور شدن آنها بهخانه یکی از نقاط ضعف جوامع سنتی بویژه ایرانی بوده است. این سرنوشت زنان ایرانی در طول تاریخ است که نشانههای آن را میتوان حتی در بوستان سعدی و نمونهاش شعر «چو زن راه بازار گیرد بزن/ وگرنه تو در خانه بنشین چو زن» یافت. همه زنان حتی زنان پادشاهان محصور درخانه بودند البته این محدودیتها بیشتر درباره طبقات زنان شهری بود و زنان روستایی و عشایر نقش بیشتری در زندگی اقتصادی و اجتماعی داشتند. با تحولات جامعه ایرانی در قرن اخیر جایگاه و توقعات زنان تغییر کرد. گسترش شهرنشینی، خانواده هستهای، سواد و اشتغال وضعیت زنان را دگرگون ساخت و آنان را از کنج خانه به درون اجتماع آورد.
حالا دیگر در بخش بزرگ جامعه بویژه شهرها دختران منزلت بیشتری یافتند، تبعیض نسبت به آنها کمتر شد، پدران بر خلاف گذشته به دختران خود احترام بیشتری میگذاشتند و مانع تحصیل و پیشرفت آنها نمیشدند. دختران فعالانه در جامعه حضور یافتند. مکانیسم جامعه سنتی در همسریابی از بین رفت و پدیده زنان مجرد و مستقل شکل گرفت. زنان دیگر فقط به بچهداری فکر نمیکردند و زمانهای که زن بدون تولید فرزند منزلتی نداشت به پایان رسید. دختران جوان امروز مثل پسران آرمان و رؤیاهای خود را دارند، دلشان میخواهد بخشی از وقتشان را صرف خودشان بکنند. مسلماً خواسته زن تحصیلکرده که میتواند نماینده مجلس و پزشک و ژورنالیست شود با زن خانهنشین قدیمی که با خرافات و جادو و جنبل سر و کار داشت متفاوت است.شأن زنان بالاتر رفته اما این تغییرات اجتماعی همیشه با مقاومت روبهرو میشود. فرهنگ مرد سالار همیشه سعی کرده جلوی این تغییرات بایستد. بخشی از این مخالفتها ایدئولوژیک و بخشی از آن فرهنگی است. تصور گروههای مخالف بر این است که استقلال شخصیت و تصمیمگیری مستقل زنان آبرو و شأن خانواده را در خطر میاندازد. این گروه گسترش اشتغال دختران را مانع اشتغال پسران و ازدواج میانگارند. بنابراین اغلب در شهرستانها توصیه میکنند فرصتهای شغلی را پسران اشغال کنند تا بتوانند ازدواج کنند و دختران هم مجرد نمانند.
تجربه زندگی آزادتر و مستقلتر دختران و زنان در لایههای حاشیهای و محافظهکارتر جامعه چندان بیآسیب نیست. در مواردی فرزندان بویژه دختران در اثر آشنایی با سبک جدید زندگی مرزهای عرف و طاقت بزرگان خانواده را زیر پا میگذارند و این امر گاه ممکن است به آسیب اجتماعی یا خشونت خانگی و فاجعه بینجامد. زیرا در این اقشار مادران به خاطر بیسوادی و محدودیت زندگی مستقل و آزادتر را تجربه نکردهاند و نمیتوانند به دختران خود بیاموزند و همین نقص، امکان گرفتار شدن دختران در شرایط آسیبزا را فراهم میکند. نمونه این نوع واکنش که عمدتاً در میان گروههای حاشیهای و از نظر فرهنگی عقبماندهتر اتفاق میافتد حادثه قتل رومینا توسط پدر متعصبش است.
در این مرحله از توسعه کشور نقش روشنفکران، هنرمندان، معلمان و سمنها و رسانههای جمعی روشنگری و آموزش پدر و مادر و فرزندان است. حتی این آموزشها میتواند از طریق سمنها یا بخش عمومی در محلات حاشیهای به والدین و فرزندان ارائه شود. هنرمندان با تولید آثار ادبی و نمایشنامه و فیلم میتوانند با تصویر کردن الگوی زن مدرن به این تحول کمک کنند. در روزهای اول انقلاب که بیم آن میرفت حقوق زنان متزلزل شود روشنفکران، اهالی فرهنگ و سینماگران ایرانی به حقوق زنان پرداختند. فیلمهای زیادی درباره زنان ساخته شد. پیش از این در فیلمهای عامهپسند ایرانی زنان نقش منفعل و وابسته به مرد و تزئینی داشتند؛ مادری که همیشه در حال گریه و دعا برای قهرمان قصه یعنی پسرش بود و دختری که عاشق قهرمان فیلم میشد. بعد از انقلاب تلاش شد این تصویر آشنا به چهرهای مستقل و فعال از زنان تغییر ماهیت دهد. داریوش مهرجویی با ساخت سه گانه «سارا»، «پری»، «لیلا» و حتی «بمانی» یکی از سینماگران پیشگام در این زمینه بود. برخی آثار مثل «عروس آتش» با نگاهی تلخ و واقع بینانه و برخی آثار مثل «همسر» با نگاهی شوخ طبعانه و کمدی به جایگاه زنان پرداختند. تهمینه میلانی از زنان سینماگر پیشرو در این عرصه بود. شاید برخی بر نگاه فمینیستی او خرده بگیرند اما به اعتقاد من او جامعهشناس زیرکی است و بخوبی موقعیت زنان را در جامعه تشخیص و نشان میدهد. فیلم «دو زن» بخوبی وضعیت زنان در دوگانه جامعه سنتی و مدرن را نشان میدهد یا فیلم «ملی و راههای نرفتهاش» موردی خاص درباره خشونت علیه زنان است. نقش و اهمیت زنان بهعنوان مادر که در بقای خانواده میکوشد در آثار رخشان بنیاعتماد بازتابی هنرمندانه داشت. نقش مادر در عمده فیلمهای ایرانی پیش از انقلاب که تصویری رمانتیک از دید پسر قهرمان فیلم بود در کارهای رخشان بنیاعتماد از جمله «زیر پوست شهر» به مادری تبدیل شد که با وجود بیقیدی پدر خانواده و با وجود تمام دشواریها از تمام خانواده حمایت میکند. نمونه دیگر تصویر درخشان چنین مادری «میهمان مامان» داریوش مهرجویی است. در پردازش شخصیتهای مستقل و تأثیرگذار زن البته ادبیات از سینما پیشی گرفت و علاوه بر نویسندگان مرد موجی از رماننویسان زن پدیدار شد که سهم بزرگی از رمان امروز فارسی را به خود اختصاص دادند. این نویسندگان گاه به شیوه رمانتیک و گاه به سبک واقعگرا به جایگاه و مسائل زنان پرداختند.
اگر این دیدگاه مردسالارانه فقط در میان برخی از اقشار اجتماعی نفوذ داشت جای نگرانی کمتری بود اما متأسفانه در میان اقشار با نفوذ نیز مردسالاری مدافعان متعصبی دارد. تفکرات این گروه بهعنوان مانعی در برابر کوشش هنرمندان، روشنفکران، تحصیلکردگان و کارشناسان دولت برای حمایت از تحول جایگاه زنان و ورود آنها به زندگی اجتماعی سالم عمل میکند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه