مردی با چشمان حادثه ساز - قسمت هشتم

فاجعه جنون‌آمیز


محمد بلوری
روزنامه نگار
آن روز دکتر صادقی پس‌از معاینه بیماران و نوشتن نسخه‌هایی کیف چرمی کهنه‌اش را برداشت و همراه زن راه افتاد. گذشتن از میان جمع مردم، چندان دردسر ساز نبود. دکتر با بیان آنچه  در گورستان برای زن همراهش اتفاق افتاده بود، توانست خشم و خروش آنها را فرو بنشاند و پراکنده‌شان کند. بانو آیا نمی‌توانستی پسرت را به‌درمانگاه بیاری؟ با دقت بیشتری می‌شد معاینه‌اش کرد. زن در جواب این پرسش دکتر صادقی گفت:
-‌ نه آقای دکتر، گاهی جنون به‌سرش می‌زنه به آدم حمله می‌کنه. آشنا و غریبه نمی‌شناسه!
چند سالش هست خانم؟
-‌ 20 ساله‌ است.
چند وقت است که این‌طور شده؟
-‌ 10‌روز پیش بود. آن روز وقتی به‌خانه رسید دیدم رنگ به صورتش نیست. گفت در حاشیه جنگل دو سه سگ ولگرد به‌طرفش حمله کردند و یکی از سگ‌ها پرید روی سرش و دستش را گاز گرفت. جای دندان‌های سگ روی بازویش بود.
آه... سگ؟ نکنه هار بوده؟ در این مدت 10 روز حالش چطور بوده؟
در چشم‌های زن سایه نگرانی اندوهباری نشست.
چند روزی می‌دیدم سر میان خیمه دو زانویش گذاشته و  انگار به گل‌قالی زل‌زده. بعد از سردرد می‌نالید و مرتب به سرفه می‌افتاد.
دکتر پرسید: سرفه چطور. احساس خفگی نمی‌کرد؟
-‌ زن جواب داد: چرا آقای دکتر، دیگر به غذا میلی نداشت و اشتهایش را از دست داده بود.
-‌ درد عضلانی نداشت؟ گلو درد چطور؟
همین‌طوره آقای دکتر. انگاردر محل گاز‌گرفتگی احساس درد و سوزش شدیدی می‌کرد و به‌زحمت آب دهانش را قورت می‌داد.
از میان لب‌های دکتر زمزمه‌ نگران‌آوری به‌گوش زن خورد. با نگاه بیمناکی پرسید:
-‌ چی‌ گفتید آقای دکتر؟ بیماری هاری؟ سگ‌ها هار بودند...؟
دکتر صادقی پشیمان از آنچه بی‌اختیار به زبان آورده بود آه کشید.
-‌ گفتم نکنه بیماری هاری باشه. البته به‌دقت باید معاینه‌اش کنم.
رسیده بودند به در خانه‌ای در ته یک کوچه بن‌بست.
حالا وضعش چطوره خانم؟ رفتارش؟
-‌ خیلی نگران‌کننده آقای دکتر. بلکه وحشت آور! به‌حال جنون که می‌رسه من را هم نمی‌شناسه.
هی با حرکات ترس‌آوری چنگ به زمین می‌زنه و مثل افراد جنون زده گرفتار توهم و جنون می‌شه، کف از دهانش بیرون می‌زنه و زبانش بند می‌آد. گنگ و منگ... هرچیزی را می‌خواد گاز بگیره... و می‌خواد به همه حمله کنه...
و دکتر صادقی بیمناک از بیماری هاری و سرایت آن به جانوران پستانداری چون گاو و گوسفند، سگ و گربه در آبادی با خود فکر کرد، سرایت این بیماری به انسان‌ها و حشتناک‌خواهد بود. خدا کند بیماری هاری نباشد.
وارد خانه که شدند، زن در بسته یک اتاق را نشان داد وگفت:
-‌ در همین اتاق نگهش داشته‌ایم آقای دکتر. اول خدا بعد امیدواریم شما این بچه‌ام را نجات بدهید. اما اجازه بدهید من وارد اتاق نشوم. از دیدنش جگرم کباب می‌شه.
دکتر صادقی وارد اتاق شد. برای چند لحظه پای در ایستاد و به دقت نگاهی به جوان کرد یک طناب به گردنش بسته شده و سر دیگرش را به دستگیره پنجره گره زده بودند. درازای طناب چند وجب بود طوری که به جوان اجازه نمی‌داد پیش از یک قدم پیش بیاد. زخم‌هایی از گاز گرفتگی یک سگ روی ساق پاهایش پیدا بود. شیارهای خونینی جای فرو رفتگی دندان‌های حیوان را نشان می‌داد و دکتر می‌دانست ویروس مرگبار هاری که در بزاق حیوان پنهان شده معمولاً از راه گاز گرفتگی به انسان منتقل می‌شود و سپس ویروس‌هاری با ورود به زخم‌ها و عبور از بافت‌ها، از طریق اعصاب محیطی به سمت سیستم عصبی مرکزی انتقال پیدا می‌کند و پس از تکثیر از راه سیستم عصبی مرکزی وارد بزاق می‌شود، بنابر این حاملان ویروس می‌توانند با گاز گرفتن یا از راه بزاق، بیماری‌هاری را به افراد انتقال بدهند که در صورت ظاهر شدن عوارض این ویروس، مرگ بیمار حتمی خواهد بود.
بیماران مبتلا به هاری تا رسیدن مرگ، مراحل دردناکی را باید بگذرانند.
مرحله اول با سرفه‌هایی پیاپی و خشکی گلو، تب و درد شدید سر عضلانی آغاز می‌شود. سپس بیمار به سرفه‌های پیاپی، خشکی گلو، افزایش تحریک پذیری، علائم تشنجی، تب، کاهش اشتها، احساس تهوع و گلو درد دچار می‌شود و بالاخره به صدا و نور حساسیت شدیدی پیدا می‌کند. در این مرحله فرد در خود فرو می‌رود و واکنش تندی از خود نشان نمی‌دهد.
اما در مرحله نهایی، همچون کسانی که گرفتار جنون شده اند، دراضطراب و وحشت به سر می‌برند و دست به رفتار خشونت‌آمیز می‌زنند. انگار از دهان‌شان کف بیرون می‌زند، عضلات صورت‌شان فلج می‌شود و سرانجام با مشکلات تنفسی به آستانه مرگ می‌رسند. در حالی که با میل به حمله و گاز گرفتن هرچه که به چنگ‌شان می‌افتد، جان می‌دهند.
جنون‌ هاری در آبادی اینگونه آغاز شد...                            ادامه دارد

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7359/12/544413/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها