دنیای پرسود کمیک استریپها از حرکت باز نمیایستد
حالا نوبت «بیوه سیاه» است
وصال روحانی
خبرنگار
با اینکه کرونا و شیوع بیرحمانه آن طی شش ماه اخیر، جهان را درنوردیده و امان از انسانها بریده اما استودیوهای بزرگ سینمایی از پرداختن به قهرمانان خیالی معروف در کمیک استریپها غافل نمانده است. این سنت بسیار پولساز 40 سال گذشته سینمای جهان و بواقع نیم قرن اخیر این حرفه را حتی در این ایام بسیار سخت استمرار بخشیدهاند. جدیدترین قهرمانی که از این دست به درون فیلمهای سینمایی نفوذ کرده و در قالب یک اثر بلند مقابل بینندگان ظاهر خواهد شد، کاراکتری به نام «بیوه سیاه» است که مانند بسیاری از ابرقهرمانان خیالی سالهای اخیر از درون کتابها و کمیکبوکهای مارول سر برآورده است. این فیلم که مثل اکثر کارهای سینمایی مارول محصول مشترک این شرکت و والتدیسنی است و بیستوچهارمین فیلم کمیک بوکی مارول بهحساب میآید، قرار بود از 13 اردیبهشت در امریکای شمالی، اروپای غربی و آسیایشرقی به نمایش درآید و سپس به سایر نقاط جهان بسط یابد، اما به سبب بسته شدن سالنهای سینما در سطح دنیا و پرهیز از تبعات رواج کرونا به 17 آبانماه امسال موکول شده و در سیستم و فرمت خاص ایمکس عرضه خواهد شد. به این ترتیب Black Widow عملاً جانشین فیلم جدید دیگری به نام «ابدیها» خواهد شد که آنهم محصول مارول و از کارهای کمیک بوکی است و برخی قهرمانان خیالی و قدرتمند این سری آثار را در بردارد و بعد از جایگزینی بیوه سیاه به جای این چارهای جز ارجاع فیلم به سال 2021 باقی نمانده است و زمان دقیقتر آن در آینده اعلام خواهد شد.
راهی پرمناقشه
بهرهوری اولین نسخه بلند سینمایی «بیوه سیاه» توسط کیت شورتلند کارگردانی شده و سناریوی آن را اریک پیرسون براساس داستانی از جک شیفر و ند بنسون نگاشته و طبعاً مبتنی بر پایههای کاراکتری با همین لقب است. این سری کمیکها مشخص میکند که بیوه سیاه با نام قدری واقعیتر ناتاشا رومانوف است که باید پای در راهی پرمناقشه بگذارد. قسمت ابتدایی آن در فیلم «کاپیتان آمهریکا: جنگ داخلی» در سال 2016 به تصویر کشیده شده بود. این یک رسم و روال متداول در فیلمهای ترکیبی کمیک استریپی است که برخی قهرمانان انفرادی پیشتر ترسیم نشده در این سری آثار ابتدا بهعنوان جزء و عضوی تازه از آنان در یکی از فیلمهای ترکیبی چهره نشان میدهند و سپس با کسب شهرت و آشنا شدن بیشتر بینندگان با آنها مبنا و پایه و کاراکتر اصلی فیلمهای بعدی میشوند که متمرکز بر کاراکتر آنهاست و فقط پیرامون آنها و کارهای قهرمانانه و ضد قهرمانان ساخته و عرضه میشود.
از درون گذشته
هرچه هست، ناتاشا رومانوف یا همان بیوه سیاه اینبار مجبور است با توطئهگرانی بجنگد که از گذشته او و از میان اطرافیانش سربرآوردهاند و قصد نابودی وی را دارند. سکانسهای ابتدایی و میانی «بیوه سیاه» اطلاعات نهچندان کاملی را درباره بدخواهان وی رو میکند و در قسمتهای پایانی جنگ گستردهای بین بیوه سیاه و آنها صورت میگیرد. برای رومانوف از همه سختتر این است که باید در عین انجام این مبارزه برگذشته خود که حاوی یک دوران جاسوسی برای روسها است سایه بیندازد و با غلبه بر نقایص و ایرادات آن هیچ ضعفی را مقابل دشمنان خود و عاملان سیاه شدن شرایط کره خاکی بروز ندهد. مسائلی از این دست سبب شدهاند که بیوه سیاه به یکی از «اونجرها» و عضوی از گروه انتقامگیرندگان تبدیل شود و این همان گروه متشکل از چندین و چند قهرمان کمیکبوکیاست که برای مبارزه با تبهکاران و نابودکنندگان کره خاکی به پا میخیزند و جمعشان به قدری تواناست که حتی ضدقهرمانان هم کارایی چندانی را مقابل آنها ندارند و مجبورند از صحنه خارج شوند. درآمدهای هنگفت از این قصهها و افسانههایی کودکانه بهدلیل اینکه در گیشهها سودساز بوده و کمیک استریپها را به پولسازترین فیلمهای دنیا دستکم از اواسط دهه 1990 به بعد تبدیل کرده، بدیهی است که کمتر کسی بهدنبال منطق و باورپذیری در بافت این قصهها برود و امتیازات عالی این فیلمها در زمینههای فنی و صحنههای چشمگیری که دارند سبب شده استودیوها در بیست سال اخیر بیشترین توان خود را روی تهیه این سری آثار بگذارند و امپراطوری انتشاراتی مارول و شرکت دیسی کامیکز سرآمدان این روند طی مدت مذکور بودهاند.
استقلال عمل و قدرت اختیار
باید متذکر شد که ایفای نقش بیوه سیاه در این فیلم تازه با اسکارلت یوهانسون است که ابتدا در «ایرون من2» به سال 2010 و سپس در چند نسخه از «کاپیتان آمهریکا» و «اونجرز» هم او را به تصویر کشیده بود. بر طبق داستانهای مربوطه، بیوه سیاه یک مأمور سابق KGB و تروریست تحت استخدام این سازمان مخفی روس است و پیشتر در گروه مبارزه گرشیلد هم عضویت داشته است. یوهانسون کاراکتر رومانوف را زنی توصیف کرده که استقلال عمل و قدرت اختیار خصلت اول او است و با وجود این بر طبق قصه فیلم جدید چنان در تنگنا قرار میگیرد که گاه نمیداند به کدام سو برود و چه بکند. فلورانس پیو در نقش یلهنا بیلووا و دیوید هاربور در نقش الکسی شوستاکوف با محافظ سرخ دیگر بازیگران اصلی این فیلم هستند که شوستاکوف یک «ابرسرباز» و چیزی مثل یک پدر برای ناتاشا و یلهنا است. ویلیا هارت، ریوینستون و راشل وایز دیگر بازیگران این فیلم و هر سه نفر از نامداران دهههای اخیر سینما و تصویرگر چهرههای درجه دوم ولی تأثیرگذار «بیوه سیاه» هستند.
از پشت پرده سیاستهای روسیه
دیوید هایتر نویسنده اولیه سناریوی «بیوه سیاه» که داستانش بعداً توسط سناریستهای فیلم فعلی تعدیل و تغییریافت، گفته است که هدفش نشان دادن پشت پردههای سیاست روسیه و مکانها و روشهایی بوده که از درون آن دهها موشک خطا رفته و زرادخانههای مخفی سربرآورده است ولی همزمان با پایان یافتن کارهای او چندین و چند فیلم پرحادثه و خیالی متمرکز بر ابر قهرمانان زن مانند «مهاجم قبر» با دربرداشتن کاراکتر بزنبهادر لاری کرافت، دوگانه «بیل را بکش» به کارگردانی کوئنتین تارانتینو و با بازی اما ترومن در نقش اصلی و همچنین «باران خونی» و اولتراوایولت عرضه شدند و هر یک به توفیقهای زیاد و کمی رسیدند و همین مسأله سران لایونزگیت را که در آن زمان مالک پروژه بیوه سیاه بود مجاب کرد که اینک زمان مناسبی برای تهیه و اکران این فیلم نیست و برای این مهم باید صبر پیشه کرد.
ادامه روزهای خوش کوین فیگ
این چنین بود که پروژه بیوه سیاه به مارول مالک اصلی آن رسید و از اوایل سال 2018 کلید تولید فیلم زده شد و با وارد شدن شیفر، بنسون، پیرسون و شورت لند به صحنه کار شکل گرفت و فیلم در اواسط و اواخر 2019 در نروژ، مجارستان، مراکش، انگلیس و امریکا تصویربرداری شد و حالا کوینفینگ رئیس قدرتمند و بالنسبه جوان مارول که کمپانی عظیم انتشاراتیاش تبدیل به یک غول فیلمسازی هم شده، میتواند امیدوار باشد که برگ برنده جدیدی را در آستین دارد که پاییز امسال برداشت بزرگی از گیشههای جهانی را تجربه خواهد کرد و درآمد حاصل از فیلمهای مارول را که چندین و چند میلیاردی است، فزونتر و راه را برای تولید فیلمهای بعدی این ژانر بشدت رؤیایی هموارتر خواهد کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه