کاریزهای ایران حیرت جهان
تقاضای استخدام مقنیهای ایرانی
در زمان جنگ بینالمللی که از ایران عبور میکردیم با طرز آبیاری اراضی خشک ایران آشنایی حاصل نمودیم که بدان وسیله وسعت زیادی از اراضی را مشروب مینمودند هروقت که در وسط کویر و صحرایی خشک به آبادی و دهکده میرسیدیم که اطراف آن را درختهای سبز و باغات احاطه نموده بودند متعجب میشدیم و حال آنکه در سراسر صحرایی که آبادی مزبور در آن واقع بود جز خارهای شتر و انارهای وحشی و گاهی هم گزنه و بادمشک با شاخههای طویل و گلهای سفید خود در صحراها به نظر نمیرسید و طوری که علمای نبات شناس میگویند وجود این گیاه علامت آن است که رگه در زمین موجود ولی در عمق زیادی میباشد.
یک نفر مهندسی که با ما همراه بود اظهار مینمود آبها که در وسط جلگه های خشک به این دهات میرسد از مجراهای زیرزمینی که ایرانیها آن را (کاریز) میگویند عبور داده میشود با اینکه ساختمان این مجراهای زیرزمینی احتیاج به علوم هندسه و مکانیک دارد معذالک ایرانیهای ساده بیاطلاع واسطه معلوماتی که اباعن جد جهت ساختمان آنها فرا گرفتهاند آن را میسازند این صنعت یعنی ساختمان کاریز مسبوق به سوابق ممتد است و شاید متعلق به دو هزار سال قبل از میلاد مسیح باشد زیرا در کتیبههای بابل و نینوا از آن ذکری به میان آمده است. کاریز چاه نبوده بلکه یک نوع تونلی است که از میان طبقه شنی زمین که مقدار کمی آب دارد عبور میکند و البته این طبقه را نمیتوان طبقه آرتزین نامید. ما در ایران کاریزهای متعددی در جلگه های وسیع دیدیم که نزدیکترین کوه آن به فاصله یکصد الی دویست کیلومتر بوده است.طرز ساختمان کاریزها در ایران و اشخاصی که شغل شان ساختمان کاریز است (کهریزین) یا مقنی با اینکه مطابق اصول بدوی است ولی چون به طرزقابل ملاحظه می باشد ذکر آن خالی از فایده نیست، معمولاً یک دسته مقنی مرکب از سه نفر است (یک پدر و دو پسر) و عادتاً قرائی که آب جاری ندارند، مبادرت به ساختمان قنات میکنند و چون مخارج ساختمان کاریز زیاد است اهالی قریه جمع شده و هر یک مطابق استطاعت خود مبلغی میپردازد. مقنی باشی بدواً شروع به مطالعه و تفتیش جلگه نموده و حتی بدون اینکه یک مرتبه هم برای امتحان زمین را حفر کند خط سیر آتیه کاریز را معین مینماید. تپهها و درههای جلگه را که خیلی کوچک است و نباتاتی که در جلگه روییده از نظر او میگذرد و با خیرویت موروثی و با مهارت هرچه تمام تر نه تنها خط سیر قنات بلکه مقدار آبی هم که از آن خارج میشود اطلاع میدهد.
دستجات مقنی مکان و منزل معینی ندارند و عده ای از آنها در مرکز ایران و دیگران در شمال زندگانی نموده و حتی در قفقاز و جنوب بینالنهرین نیز یافت میشوند و اغلب از قریه به قریه دیگر رفته و خدمات خود را به روستاییان عرضه میدارند.
وقتی که مقدمات کار تمام شد آن وقت عملجات شروع به حفر چاه میکنند. عمق چاه کم و در حدود 2 الی 4 متر گودی دارد، ابزار و آلات حفر هم ساده و عبارت از بیل و سطل برای بیرون آوردن و یک چرخ کوچک دستی چوبی که خیلی ساده و بدوی و روی چاه نصب میشود . همینقدر که به عمق منظوره رسیدند مقنیها در این عمق مصارف با یک طبقه از زمین که رطوبت قلیلی دارد شده و بر طبق امتحاناتی که از این طبقه به عمل می آورند بطور قطع و یقین مدت کار را که چند ماه طول میکشد معین خواهد کرد، کم اتفاق میافتد چاه اولیه که حفر شده است ترک گشته و چاه دیگری حفر کنند. مقنی ها به قدری در فن خود مهارت دارند که قبلاً بدون اینکه اشتباه کنند عمق رگه آب را تعیین مینمایند.پس از حفر چاه اول نوبت حفر چاه دوم میرسد که در فاصله 60 الی 100 متری چاه اول قرار دارد در اینجا است که بواسطه سابقه فطری و هوش موروثی بدون هیچ ابزار و آلتی فقط با یک قطعه نخ عمق چاه دوم را تعیین کرده و طوری تراز میگیرد که عمق چاه دوم قدری زیادتر از چاه اول باشد اینجا کار، صورت جالب توجهی به خود میگیرد زیرا باید یک دالان زیرزمینی بین دو چاه حفر کنند این دالان هم بدون ابزار وآلات حفر میشود و وقتی حتی یک قطب نمای کوچک هم استعمال نمینماید معمولاً عمل حفر با یکی از پسرهای مقنی است و پدر در بالا پهلوی چرخ ایستاده و خاکها را از زیر بیرون میکشد و گاه به گاهی به طرف چاه دوم رفته و به درون آن نظر میاندازد شاید برای اینکه خط سیر دالان زیرزمینی را به صحت معین کند. این دالان با یک نشیب خیلی ملایمی رو به بالا برود و به محض اینکه حفر شد با سنگها و شنهای خشک فرش میگردد و دالان بیضوی شکل بوده و کف آن مسطح است و دهانه دالان هم یک متر و نیم میباشد واقعاً اطمینانی که این اشخاص در موقع کار کردن از خود بروز میدهند مورد تعجب است و حفر این دالان زیرزمینی بدون اسباب مهمترین نکته ساختمان تونلهای زیرزمینی است پس از حفر چاه دوم و وصل آن دو چاه به یکدیگر نوبت به چاه سوم رسیده و در 60 الی 100 متر دور محل چاه سوم را انتخاب نموده حفر میکنند آن چاه را هم به وسیله یک دالان زیرزمینی به چاه دوم وصل مینمایند و به این طریق در ظرف چهار ماه یک تونل چند کیلومتری که با چاهها به هوای آزاد راه دارد ساخته میشود چاههای آخری تونل گاهی از اوقات به عمق 20 متر میرسد این نکته هم را باید ذکر کرد که در طول قنات دالانهای فرعی کوچکی هم حفر مینمایند و آبهایی که در سقف دالان جمع میشود قطره قطره پایین چکیده و جاری میشود یک وقت میبینید که از مظهر قنات یک رودخانه حقیقی که دارای آب صاف و خنکی است خارج شده است. قنات با شعبات خود در حدود 5 الی 7 کیلومتر طول دارد ولی اغلب یک قنات دو کیلومتری آب زیادی خارج مینماید در سطح زمین هم مسیر دالان زیرزمینی با یک تپههای کوچکی که اطراف چاهها را احاطه کرده معین میشود. خط سیر قنات مستقیم نیست بلکه پیچ و خم و اعوجاجهایی دارد و این هم یکی از اسرار مقنیات میباشد که با کمال حسادت به دیگری ابراز نمینمایند.
مقدار آبی که از قنات خارج میشود در تمام فصول سال یکسان نیست. در ماههای ژوئن و اوت که برفهای قله البرز و تبریز ذوب میشود آب قنات به حد اعلای خود میرسد و در ماههای مارس و آوریل هم آب قنات به حداقل خود میرسد، معمولاً قناتهایی که دارای 2 یا 3 کیلومتر طول باشد ساعتی 10 الی 12 مترمکعب آب بیرون میدهد ولی ما قناتهایی دیدیم که در هر ساعت بیش از 40 مترمکعب آب بیرون میداد.
گهگاهی دالان کهریز را پاک میکنند و بر دالانهای فرعی آن میافزایند تنقیه قنوات و ازدیاد دالانهای فرعی هم از طرف همین دسته مقنیات انجام میگیرد ولی اولی آن است که یک کاریز قدیمی را ترک گفته کاریز دیگری از نو حفر کنند، کاریز جدید هم معمولاً در دنباله کاریز قدیمی حفر میگردد.
در قفقازیه مهندسین روسیه درصدد افتادند با وسایل علمی مبادرت به حفر کهریز نمایند ولی موفق نشدند زیرا مخارج حفر خیلی زیاد و مثل ایران که مخرج نبوده است.
ترجمه از : روزنامه ماداگاسکار روزنامه کوشش
چهارشنبه 14 تیر 1312
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه