نگاهی به روابط ایران و امریکا در دوره رضاشاه
روابط پر تلاطم
لیلا ابراهیمیان/ بیستوششم اردیبهشتماه 1312، فرانکلین روزولت، رئیس جمهوری امریکا درباره تشکیل کنفرانس خلع سلاح ژنو و ضرورت شرکت ایران در آن کنفرانس به رضاشاه پیامی ارسال میکند؛ پیامی که به دوستی تعبیر میشود از طرف امریکا و ایران و البته مخالفت انگلستان را در پی دارد.
اولین بار در کتاب «تحفه العالم» مربوط به دوره سلطنت شاه سلطان حسین، از خلعتهای زربفت ینگیدنیا سخن گفته شده است؛ اما تاریخ روابط ایران و امریکا شاید یادآور خاطرات «هوارد باسکرویل» هم باشد، جوانی که وقتی قدم به تبریز گذاشت، مجاهدان مشروطهخواه در یک سمت و استبدادیون طرف دولت مرکزی در سمت دیگر ایستاده بودند؛ او برای تدریس تاریخ در مدرسه مموریال امریکاییها به ایران آمده بود؛ مدرسهای که توسط میسیون مذهبی پرسبیتری امریکایی بیست وشش، هفت سال پیش از آن در تبریز بنیان گذاشته شده بود؛ باسکرویل برای تدریس تاریخ به این مدرسه آمده بود، هر چند عمر همه تدریسش در این مدرسه به یک سال هم نرسید و در راه مشروطه جان خود را از دست داد. تاریخ اولین تبعه ایرانی و امریکایی «جاستین پرکینز» و «میرزا محمدعلی حاج سیاح» را هم بهخاطر دارد؛ روایتی از زاویه نگاه مطبوعات و گاهی سیاحان؛ انتشار نخستین نشریه غیرفارسی ایران «زهریری د بهرا» در شهر ارومیه و تأسیس مدرسه امریکایی در این شهر نشان از روابط فرهنگی دارد و ردپای روابط سیاسی و تأسیس کنسولگری امریکا در ایران به سال 1300 هجری قمری برمیگردد که دیپلمات ارشدی به نام «ساموئل گرین بنجامین» به تهران آمد و ایران در سال ۱۸۵۶ «میرزا ابوالحسن شیرازی» را بهعنوان نماینده رسمی به امریکا فرستاد. روابط ایران و امریکا تا دوره رضاشاه بارها با کشته شدن شهروندان امریکایی تیره شده، یکبار با جریان همدان، یکبار با قتل همسر یکی از میسیونرها و بار دیگر با قتل «رابرت ایمبری» و... که ایران در برخی موارد مجبور به پرداخت غرامت شد. نفت که کشف شد و قرارداد نفتی شمال و جنوب که به امضا رسید، امریکاییها هم به آن علاقهمند شدند و در رابطه اقتصادی با ایران تأمل کردند؛ در زمان نخستوزیری قوامالسلطنه آنها مذاکره با تهران را برای عقد قراردادی آغاز کردند. در آبان سال ۱۳۰۰، شرکت استاندارد اویل امریکا با دولت ایران قرارداد بست که به موجب آن امتیاز بهرهبرداری از معادن نفت ۵ استان مرکزی ایران به مدت ۵۰ سال به این شرکت واگذار میشد. اما اعتراض شدید دو دولت روسیه و بریتانیا باعث انصراف تهران از معامله با امریکاییها شد. روابط ایران و امریکا در دوره رضاشاه ادامه داشت؛ سال ۱۳۱۱کالج امریکایی تهران (دبیرستان البرز) توسط دانشگاه ایالتی نیویورک راهاندازی شد؛ «ساموئل مارتین جردن» امریکایی را برخی «پدر آموزش نوین ایران» خواندهاند.
سال بعد، اول آبانماه 1312 قانون اجازه استخدام هیأتی از افسران و درجهداران ارتش امریکا به تعداد سی نفر برای خدمت در وزارت جنگ ایران به تصویب مجلس رسید. سابقه حضور امریکاییها بهعنوان مستشار در ایران به تاریخ 1298 برمیگردد؛ همان زمان که مجلس شورای ملی تصمیم گرفت «مورگان شوستر» بهعنوان مستشار مالی به ایران بیاید، تا فارغ از نفوذ دول اروپایی به وضع آشفته خزانهداری سامان دهد؛ او بعد از پایان مأموریتش و کارشکنیهای انگلیس و روس کتاب «اختناق در ایران» را نوشت حالا رضاشاه میخواهد در ارتش نوین خود از دانش امریکایی بهره بگیرد.
اما سال 1314 اتفاقی روابط ایران و امریکا را تیره کرد؛ در فصل پاییز جلال علا، وزیر مختار ایران در واشنگتن در آخرین مأموریت خود به اتفاق همسر انگلیسیاش در حال رفتن به یک میهمانی رسمی در روستای «الکتون ایالت مریلند» بودند. بهدلیل تأخیر، جلال علا به راننده خود دستور میدهد سریعتر حرکت کند. پلیس متوجه سرعت زیاد آنها شده و سعی میکند خودرو را متوقف کند. همسر وزیرمختار برخوردی اهانتآمیز با پلیس میکند و پلیس درصدد توقیف ماشین برمیآید. همسر جلال علا با کیف دستی خود به سر مأمور میکوبد، یا به روایتی دیگر به سگی که به همراه داشتهاند فرمان حمله میدهد. پلیس آنها را بازداشت میکند و با دستبند به پاسگاه پلیس الکتون میبرد. اما پس از افشای هویتشان، بلافاصله آزاد میشوند. بعد از این اتفاق، «کردل هال»، وزیر خارجه امریکا با غفار جلال علا دیدار کرده و از او عذرخواهی کرده و میگوید: مصونیت دیپلماتیک مجوزی برای تخلف رانندگی نیست. مطبوعات امریکایی این حادثه را بازتاب گستردهای میدهند و به شاه ایران توهین میکنند. آنها رضا شاه را مهتر «اصطبل سفارتخانه بریتانیا» میخوانند که به لطف انگلیسیها به سلطنت رسیده است. ایران پس از مطلع شدن از این موضوع از امریکا تقاضای عذرخواهی رسمی میکند و میخواهد که انتشار این گزارشها متوقف شود. رضاشاه منتظر عذرخواهی امریکاییها بود اما پس از اجابت نشدن این خواسته در روز بیستوهفتم بهمنماه 1314 دستور به قطع روابط سیاسی با ایالات متحده را داد؛ این فرمان از نیمه فروردین ۱۳۱۵ اجرایی شد. اما امریکا سفارت خود در تهران را تعطیل نکرد و یک کاردار در تهران باقی گذاشت. بعدها این ماجرا با اعزام نماینده ویژه فرانکلین روزولت در سال ۱۳۱۷ و عذرخواهی رسمی امریکاییها خاتمه یافت و سفارت ایران در واشینگتن بازگشایی شد و تهران محمد شایسته را با سمت وزیرمختاری به واشینگتن فرستاد تا بار دیگر روابط دو کشور ادامه یابد تا زمان شروع جنگ جهانی دوم که رئیسجمهوری امریکا درخواست کمک رضاشاه را نپذیرفت و با پایان رضاشاه، فصل جدید روابط میان دو کشور آغاز شد با فراز و فرودهایی دیگر.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه