دهم تیرماه، مهران آزاد شد
چهره دوگانه مهران در گذر تاریخی نه چندان دور
ایلام - محمدکریم ویسی/ مهران یکی از شهرهای مرزی استان ایلام در زمان دفاع مقدس بود که چندین بار به محاصره نیروهای بعثی عراق درآمد ولی مقاومت کرد و امروز، میتواند فرصت مناسبی برای فعالیتهای اقتصادی استان باشد.
مهران در سالهای 60 پیشانی دفاع مقدس و نبرد با دشمن در عملیاتهای مختلف بخصوص کربلای یک بود و امروز دروازه ورود به عتبات عالیات و مسیر مطمئن زائرین امام حسین(ع) به سمت کربلای معلی است.
دهم تیرماه سال ۱۳۶۵ و سالروز آزادسازی مهران قهرمان در عملیات غرورآفرین کربلای یک، یادآور خاطرات شیرین و ماندگاری از پایمردی و رشادت شهیدان، رزمندگان و ایثارگرانی است که با تبعیت از ولایت فقیه و تأسی به آموزههای مقدسی از اسلام ناب، همچون جهاد و شهادت، صبر و استقامت در راه خدا و با کمترین امکانات و تجهیزات در نبردی به مثابه تن در برابر تانک در مقابل هجوم رژیم بعث صدام ایستادند و نگذاشتند که عزت و شرف ایران عزیز پایمال شود.
10 تیرماه 1365 عملیات کربلای یک بود که مهران آزاد شد و امام راحل فرمودند مهران را هم خدا آزاد کرد. تاریخ، هرگز دهم تیرماه سال 1365 را فراموش نخواهد کرد زیرا در این روز دلاوران صحنه نبرد در یک حمله جانانه در عملیاتی بهنام «یا ابوالفضل العباس» در جبهههای جنوب استان حماسه آفریدند و مهران را از اسارت آزاد کردند. این رمز آغاز عملیاتی به وسعت دشت پرندگان خونینبالی بود که پروازشان در شب دهم تیر ماه سال 65 مهران را از لوث وجود دشمن بعثی آزاد کرد.
ارتفاعات قلاویزان، کله قندی و شهرکهای منصورآباد، هرمزآباد، امامزاده سیدحسن(ع) هنوز هم پس از 30 سال از زمان انجام این عملیات غرورآفرین، این ندای مقدس را در جای جای خود حفظ کردهاند.
مهران، سرزمین مهر و مهربانی، دیار جانبازی و جان دادگی، مشهد شهیدان، مأمن مردی و مردانگی، ماندگارترین نام در تاریخ مردم ایلام و ایران است.
اکنون بار دیگر خاطره دهم تیرماه سال 65 سالروز آزادسازی مهران قهرمان در جلوی چشمانم نمایان میشود، به یاد روزهای غرورآفرین 8 سال دفاع مقدس در مناطق عملیاتی مهران و چنگوله، قلاویزان و... نگاهی میکنم که میبینم دیگر آنهمه توپ و تانک و ادوات نظامی در این مرزها به چشم نمیخورد.
از اولین پیچ جاده که راه میافتیم بهسمت مهران، دوباره همه آن خاطرات زمان جنگ تحمیلی در مناطق عملیاتی رزمندگان اسلام در مناطق چنگوله، میمک، قلاویزان، مهران، دهلران، شرهانی، نقطه ایثار و غیره تکرار میشوند. انگار نقبی میزنم به زمان و بر میگردم به سالهای نخست دهه شصت. هر چند چشمانداز کناره جاده حالا سالهاست تغییر کرده و دیگر از آن دست اندازها و چالههای ناشی از انفجار بمب توی مسیر جاده خبری نیست اما برای من این جاده از پیچ نخستش در خروجی ایلام به سمت صالح آباد و مهران هنوز هم نقطه ورود به تونلی است در زمان تا بر گردم به ایلام در سالهای جنگ و خاطرههای تلخ و شیرین آن. به صالح آباد که نزدیک میشوم جا به جای دشت پر از تانکهای سوخته و ترکشهای ریز و درشت که چه غریبهاند با گرمای بیدریغ آفتاب و متانت کوههایش، بعثیها آن سالها دهلران و مهران را اشغال کردند و تا سه راهی جنداله آمدند که زمینگیرشان کردیم و حالا همه دنیا میدانند کارشان به کجا رسید در برابر غیرت و ایمان بسیجیهای جبهه.
مهرانی که من میشناسمش هماکنون جایجای آن محل عروج گلگونکفنانی است که از تجملات دنیای امروزی گذشتند و جانانه در مقابل دشمنان ایستادند و شربت شهادت را نوشیدند تا مردم بتوانند با آرامش خیال زندگی کنند که باید این پایمردیها در تاریخ ثبت شود تا نسل امروزی بهتر بتوانند با آرمانهای آنان آشنا شوند.
ایلام خود را سربلند میداند، زیرا روایت مردمانش آنقدر غرورآفرین و بزرگ است که دنیایی را متحیر خویش ساخته و نیازی نمیبیند که بگوید کوچکترین شهید رزمنده و جوانترین فرمانده جنگ را داشته و هنوز دیوارهای شهرش مملو از عکس شهدای جنگ تحمیلی است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه