شاید مادر آن کودک داغدار از کنار تو رد شده باشد
علیرضا شجاعنوری
بازیگر و تهیهکننده
میگویند بخشی از مردم انگار بیتفاوت شدهاند نسبت به سرنوشتشان، بیتفاوت شدهاند نسبت به فرصت یگانه زندگی. نمیتوانند تحمل کنند، ماسک نمیزنند و در پاسخ به هشدار عواقب این سهلانگاری میگویند: «فوقش میمیریم»! اما واقعاً آیا فوقش «ما» میمیریم؟! بیایید قدری راجع به این ماجرا بیشتر تأمل کنیم. داریم راجع به خودمان حرف میزنیم؟ درباره زندگی خودمان فقط تصمیم میگیریم؟ مسلماً نه. زدن یا نزدن ماسک یک تصمیم شخصی نیست. شاید بخشی از ما نسبت به خودمان به بیتفاوتی رسیده باشیم اما اطمینان دارم خیلی از آنهایی که ماسک نمیزنند هنوز نسبت به پیامد تصمیمگیریشان در زندگی دیگران حساساند اما به این باور نرسیدهاند که ماسک زدن یک تصمیم شخصی نیست. شاید به این فکر نکردهاند که این سهلانگاری چه عواقبی در زندگی دیگران دارد. کافی است جای این دو گزاره را عوض کنیم «فوقش میمیریم» یا «فوقش چندین نفر را به کشتن میدهیم.» برای لحظاتی به چشمهای نگران کودکانی فکر کنید که سرشار از زندگی هستند و میخواهند زندگی کنند. تمام این نازنینان دور و نزدیک اطرافمان را در نظر بگیرید؛ دختربچهها و پسربچههایی که به تو میگویند«ماسک بزن تا من را نکشی.» من اطمینان دارم اگر این فرهنگ ایرانی که گاهی خودمان گرسنه میخوابیم که به دیگری کمک کرده باشیم، هوایی بخورد آن وقت زدن یا نزدن ماسک قصه و پایان متفاوتی پیدا میکند. شاید برخی با نگاه بدبینانه بگویند از کسی که به خودش رحم نمیکند نمیشود توقع داشت که به دیگری رحم کند اما باور دارم که این حساسیتها همچنان در نژاد و خون ما ایرانیهاست. شاید اگر خاکستر آتشفشان عصبانیت از مسائل اقتصادی نشسته بر سیمای جامعه ایرانی زدوده شود و آبی به سر و رویمان بزنیم آن وقت میبینیم همان پری دریایی قصههایمان هستیم. این روزها خیلیهایمان عصبانی هستیم و عصبانی رفتار میکنیم اما طینت و سرشت هیچ کداممان بد نیست و نمیتوانیم نسبت به عواقب تصمیممان در زندگی دیگران بخصوص کودکان بیتفاوت باشیم. در نظر داشته باشیم که با نزدن ماسک شریک جرم قتل یک آدم هستیم. مایی که باورمان این است «قتل یک نفر کشتن یک نسل است» به راحتی به کشتن یک آدم تن نخواهیم داد. چه بسا که در این زنجیره فقط یک قتل نباشد و قتلهای دیگری هم باشد. با این نگاه آن وقت تو نسبت به جوانی که در دهلران فوت شده هم احساس مسئولیت میکنی شاید هفته قبل داخل اتوبوس یا مترو کنار تویی که ناقل بیماری بودی ایستاده. قصدم نصیحت نیست؛ بگذار به هم اخطار دلجویانه بدهیم: «هر کس ماسک نزند در قتل تمام کسانی که کرونا میگیرند شریک جرم است، به درجات مختلف. شاید من و تو اسباب به سوگ نشستن پدر و مادری هستیم که جوانش را به خاطر کرونا از دست داده، شاید آن کودکی که داغدار پدر یا مادرش است، عزیزش از کنار تو رد شده. ماسک بزنیم تا در قتل کسی شریک نباشیم. ما در زلزله و سیل و روزهای جنگ ثابت کردهایم که در روزهای سخت هوای هم را داریم. عزیز من، امروز هم از همان روزهاست که باید هوای هم را داشته باشیم.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه