فریاد حریف - منطق ظریف
ادامه از صفحه اول
منافع ملی به دوران خود آگاهی ملتها درباره حقوق شان در عرصه دور از دسترسی به نام سیاست خارجی بر میگردد و زمانی این اصل محور و مدار تصمیم گیریها قرار گرفت که رقابت بر سر «سود» و «قدرت» به قانون طلایی مناسبات دولتها تبدیل شد. فصل مشترک بلامنازع، پاسداشت تأمین منافع ملی است اگر چه تحقق آن بسته به ماهیت فکری مجریان یا مدعیان، در دوگانه «واقعگرایی و ذهنیت گرایی» متفاوت است.
در این میان چنانچه منافع ملی مبنای تصمیمگیریها قرار گیرد، سیاست خارجی از چنبره امیال و سلیقه افراد و طبقه خاص خارج میشود. در یک مجموعه مبتنی بر منافع ملی، دیپلماسی توپی نیست که در میدان کشاکش جناحها به گردش در بیاید بلکه این اندیشه و علایق جوشیده از متن مطالبات مردم است که از مجرای اراده منتخبان آنها مواضع دیپلماتیک آن ملت را رقم میزند.
منافع ملی از آن جهت که بالاترین خیر و مصلحت است بر هر اصل دیگری تقدم دارد و در صحنه اجرا و عمل این قابلیت را دارد که ملاحظات و موانع بازدارنده را از مسیر مجریان بردارد.
با این وصف، اتفاقاتی که در برهه کنونی در قالب چالش برخی جناح ها با بدیهیترین اصول سیاست خارجی مردم سالار دیده میشود نشان از آن دارد که فاصلهای جدی تا نهادینه شدن ترجیح منافع ملی بر جناحی داریم. آنچه روز گذشته در صحن بهارستان حادث شد نمونهای بارز از این ادعاست که برخی دانسته یا ندانسته تضعیف رکن پایهای دولت و ویترین نظام در عرصه بینالمللی را با هدف کسب منافع زودگذر جناحی فرصتی مغتنم شمردند آن هم به نام دفاع از ملت!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه