خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید

اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد




جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی

هتل کالیفرنیا
«مادلین وسترهوت» منشی شخصی ترامپ در اتاق «بیضی بیرونی» که معمولاً منشی‌ها و دستیاران شخصی رئیس جمهوری در آنجا می‌نشینند سه‌شنبه روزی به من زنگ زده بود تا ارتباط تلفنی من را با ترامپ برقرار کند اما آن روز تلفن همراهم را در حالت بدون زنگ گذاشته بودم و به همین دلیل این تماس برقرار نشد. همان گونه که قابل پیش‌بینی بود وقتی من زنگ زدم سر ترامپ شلوغ بود و به همین دلیل از خانم وسترهوت پرسیدم که آیا می‌داند ترامپ چه کاری با من داشت؟ البته نگران اعمال فشار همه جانبه برای پذیرش مسئولیتی که دوست نداشتم نیز بودم. وسترهوت پاسخ داد: «اوه، او فقط می‌خواست به شما بگوید که فوق‌العاده هستید.» خانم منشی همچنین گفت که ترامپ می‌خواست از من به خاطر اینکه به مارالاگو رفته بودم تشکر کند. به او گفتم لطف دارند، قصد نداشتم مزاحم ایشان بشوم و واقعاً نیازی نبود دوباره تماس بگیرند. به این ترتیب امیدوار شدم که توانسته‌ام جان سالم از مهلکه به در ببرم. اما چند روز بعد وسترهوت - که آن موقع‌ها همیشه سرحال و سرزنده بود- به من پیام داد که رئیس جمهوری می‌خواهد شما را ببیند. قانع شده بودم که قرار است در موقعیت نامعلومی قرار بگیریم اما خوشبختانه برای دو هفته کشور را ترک کردم و باز خطر از بیخ گوشم گذشت.
 می‌شود فرار کرد اما نمی‌شود برای همیشه مخفی شد. بعد از صرف ناهار با مک مستر در کاخ سفید، دیدار با ترامپ سرانجام برای تاریخ 23 مارس تعیین شد. قبل از این دیدار برای اینکه شفاف باشم به بنن پیام دادم: من فقط علاقه‌مند به پست وزارت خارجه یا مشاور امنیت ملی هستم و تا جایی که می‌دانم هیچ یک از این پست‌ها در حال حاضر خالی نیست. روزی که برای اولین بار پس از گذشت بیش از 10 سال وارد بال غربی ساختمان کاخ سفید و محل دفتر رئیس جمهوری شدم اتفاقاً گروه بزرگی از خبرنگاران نیز منتظر مصاحبه با اعضای جمهوریخواه مجلس نمایندگان امریکا بودند که در تلاش برای لغو بیمه درمانی دولت اوباما موسوم به «اوباما کر» ناکام مانده بودند و برای گفت‌و‌گو در این باره با ترامپ دیدار داشتند. این تنها چیزی بود که من نیاز داشتم، حتی با توجه به اینکه قصد نداشتم به هیچ یک از سؤالات خبرنگاران پاسخ دهم. البته در عصر توئیتر، حتی صحبت نکردن و خبرندادن هم خود یک خبر است همان گونه که یک خبرنگار توئیت کرد: «گِلِن تراش» (خبرنگار نیویورک تایمز): جان بولتون همین حالا وارد بال غربی کاخ سفید شد. از او پرسیدم آنجا چه می‌کند؟ لبخندی زد و گفت «لایحه بهداشت و درمان!!!!»
بعدها دیدم که «باب (رابرت) کوستا» از روزنامه واشنگتن پست نیز وقتی وارد کاخ سفید می‌شدم، چنین توئیتی زده بود: رابرت کوستا: ترامپ قصد دارد جان بولتون را به دولت دعوت کند. به همین دلیل بولتون امروز در کاخ سفید است، معتمد ترامپ، مذاکرات ادامه دارد.
قبل از دیدار با ترامپ اوقات دلپذیری را هنگام صرف ناهار با مک مستر داشتم و درباره مسائل عراق، ایران و کره شمالی مذاکره کردیم. بعد برای دیدار با ترامپ به دفتر بیضی او رفتیم. رئیس جمهوری تازه صرف ناهار را با «استیون منوچین» وزیر خزانه‌داری و «نلسون پلتز» سرمایه‌گذار شناخته شده نیویورکی تمام کرده بود.
ترامپ پشت میز موسوم به «رِزولت/Resolute» نشسته بود که بر خلاف میز کارش در دفتر نیویورک که گفته می‌شود همیشه پر از روزنامه، گزارش و یادداشت است، کاملاً خالی بود. عکسی دو نفره از من و مک مستر را در اختیار داشت و ما برای گفت‌و‌گو روبه روی او پشت میز نشستیم.
درباره تلاش‌ها برای لغو «اوباما کر» (طرح مشهور رئیس جمهوری پیشین امریکا درباره نظام بهداشت و درمان و بیمه) کمی گفت‌و‌گو کردیم و بعد به موضوع ایران و کره شمالی بازگشتیم و عمده مسائلی را که من و مک مستر در هنگام صرف ناهار درباره آنها صحبت کرده بودیم، تکرار کردیم.
ترامپ گفت: می‌دانید که من و شما تقریباً درباره همه چیز توافق داریم به جز مسأله عراق. پاسخ دادم: بله، اما حتی در این موضوع نیز موافق این امر هستیم که تصمیم اوباما برای خارج کردن نیروهای امریکایی از عراق در سال 2011 افتضاح کنونی را به بار آورده است.
سپس ترامپ گفت: اکنون نه، اما در زمان مقتضی و برای یک پست مناسب از شما دعوت می‌کنم به دولت بپیوندید و شما هم موافقت می‌کنید، درسته؟
من هم مثل ترامپ و مک مستر خندیدم (هر چند که از حرف ترامپ معذب شده بودم) و پاسخ دادم «مطمئناً». با این حال احساس کردم با موفقیت از مشکلی که از آن می‌ترسیدم، فرار کرده‌ام. خوشحال بودم که فشار و تعجیلی برای پذیرش یک شغل مشخص و مناسب در کاخ سفید وجود نداشت. این دیدار تقریباً کمی بیشتر از 20 دقیقه طول کشید و بعد من و مک مستر آنجا را ترک کردیم و در مسیر خروج بدون اعلام قبلی، توقف کوتاهی هم در مقابل دفتر استیو بنن داشتیم. بنن و من با پریباس گفت‌و‌گوی کوتاهی داشتیم که در کریدور به سمت «شان اسپایسر» دبیر مطبوعاتی کاخ سفید می‌رفت. بعد با معاون رئیس جمهوری روبه‌رو شدیم که به گرمی مرا تحویل گرفت. فضای حاکم بر کریدورهای آنجا من را به یاد خوابگاه‌های دانشجویی می‌انداخت که افراد از این اتاق به آن اتاق می‌روند و از هر دری با هم حرف می‌زنند. از خودم پرسیدم: آیا این جماعت وسط بحران ناشی از تلاش‌ها برای لغو اوباماکر به‌عنوان یکی از مسائل کلیدی کمپین ترامپ در انتخابات سال 2016 نیستند؟
مطمئناً این همان کاخ سفیدی نبود که من در دولت‌های قبلی می‌شناختم. بدترین قسمت ماجرا حرفی بود که از مایک پنس معاون ترامپ شنیدم که گفت: بسیار خوشحالم که شما هم می‌آیید. این چیزی نبود که من فکر می‌کردم به دنبالش هستم! در نهایت حدود ساعت دو و ربع کاخ سفید را ترک کردم اما احساس می‌کردم می‌توانم کل بعدازظهر را همان جا پرسه بزنم. با خودم فکر می‌کردم که این گونه مدل‌های رفتاری و ارتباطی در کاخ سفیدِ تحت رهبری ترامپ می‌تواند تا یک دوره نامشخص ادامه یابد و تا حدی هم این طور شد، اما من100 روز نخست دولت ترامپ را در حالی گذراندم که در ذهن خود درباره آنچه که آمادگی اش را داشتم و آنچه که آمادگی آن را نداشتم، مطمئن بودم. به هر حال همان گونه که «کاتوی کوچک» (نویسنده و سیاستمدار رومی قرن اول پیش از میلاد) در یکی از نمایشنامه‌های مورد علاقه جورج واشنگتن اولین رئیس جمهوری امریکا، گفته است: «وقتی فساد رواج می‌یابد و افراد ناشایست نفوذ پیدا می‌کنند، یک جایگاه شرافتمند که می‌توان به آن افتخار کرد، خزیدن به گوشه عزلت است.»
البته زندگی در عصر ترامپ شباهتی به زندگی «کاتو» یکی از شخصیت‌های داستان‌های «جوزف اَدیسون» نویسنده و شاعر انگلیسی ندارد که در آن قهرمان داستان تلاش کرد از شکست جمهوری روم در مقابل جولیوس سزار (رهبر نامدار سیاسی و نظامی روم معروف به دیکتاتور روم) دفاع کند. برعکس دولت جدید بیشتر شبیه محتوای ترانه معروف «هتل کالیفرنیا» اثر گروه موسیقی «ایگلز» است؛ آنجا که می‌گوید:
«هر وقت بخواهی می‌توانی پول هتل خود را حساب کنی اما هیچ وقت نمی‌توانی اینجا را ترک کنی.»

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7386/4/547573/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها