ارتباط با قدرت اقتصادی دوم جهان برای ایران ضروری است
ادامه از صفحه 2
بنابر این شما ادعای منتقدان دولت که آن را متهم به سیاست غرب گرایانه صرف میکنند رد میکنید؟
آنها که دولت را متهم به غربگرایی میکنند قطعاً نگاه ابزاری به سیاست خارجی دارند و نه تنها به منافع ملی توجهی ندارند بلکه بهدنبال تسویه حسابهای داخلی هستند. میخواهند در آستانه انتخابات ریاست جمهوری جوی ایجاد کنند که نتیجهاش مشارکت حداقلی و برد آنها همانند بردشان در انتخابات مجلس یازدهم باشد. اگرنه همین منتقدان فردا که قدرت را بهدست بگیرند چه بسا در شرایط خاص با توجه به همان مؤلفههای قدرت که عرض کردم و مسائل و مشکلات اقتصادی که وجود دارد غربگراتر هم بشوند.
بنابراین شرقگرایی یا غربگرایی معنای گذشته را ندارد. ما هر چقدر هم رابطهمان را با چین قوی کنیم، چین امریکا را رها نخواهد کرد. اما چین میخواهد یک بالانس ایجاد کند. موازنهای که در آن تنش نباشد و چین بتواند از همه طرفها بهره خودش را ببرد. بماند که اصولاً بحث غربگرایی نیست.
مسأله این است که نظام بینالملل یک ماهیتی دارد که شما باید بر اساس آن سیاستتان را تنظیم کنید تا بیشترین بهره را ببرید. اگر نه میدان را برای دیگری باز خواهید کرد تا سود ببرد و شما خسارت میبینید. اصلاً من اینطوری نمیبینم که بگوییم دولت روحانی دنبال غربگرایی بوده است. اصلاً غربگرایی و شرقگرایی در جهان امروز معنا ندارد زیرا شرق دیگر آن مفهوم ادبیات دوران جنگ سردی اش را ندارد. حالا یک عدهای همان بلوک شرق سابق را بهعنوان شرق حساب میکنند. طرف مخالف دولت به مسأله ابزاری نگاه میکند و بههمین دلیل شلوغکاری میکند. فردا روزی هم که دولت دست همین جریان باشد بعید است برای مسائل سیاست خارجی از جمله تحریمها راهکار بهتری داشته باشند. امروز دولت را مؤاخذه میکنند که چرا نتوانستی پول را برگردانی. نمیگویند که تحریم و مشکل در روابط بانکی چه موانعی ایجاد کرده است. البته باید به این دوستان گفت که در این شرایط اگر واقعاً راهکار مشخص و معقولی دارند اعلام کنند و از دولت اجرای آن را بخواهند. بههر حال ما تحریم هستیم، سوئیفت بسته است. تحریمهای امریکا یکجانبه است اما وقتی همه رعایت میکنند همه جانبه میشود. چین و روسیه هم تحریمها را رعایت میکنند. منتها یک مقدارش را رعایت نمیکنند.
نفس سند همکاری 25 ساله بین ایران و چین که محل بحث است تا چه حد میتواند در تقویت روابط دو کشور مؤثر باشد؟
اصولاً صرف قرارداد بستن و موافقتنامه امضا کردن ملاک نیست. من در مسئولیت خودم در گذشته صدها موافقتنامه و قرارداد تنظیم کردهام که به امضای رؤسای جمهور یا وزرا رسیده است. صرف امضای سند کافی نیست. این سند باید اجرا بشود و وقتی اجرا بشود تأثیرات خودش را میگذارد. ضمن اینکه توجه داشته باشیم قرارداد با موافقتنامه و یادداشت تفاهم متفاوت است. یادداشت تفاهم یک تفاهم است که برای اجرایی شدن در هر زمینه باید قرارداد جداگانه تنظیم شود. سند 25 ساله هم سندی است که رؤسای جمهور دو کشور امضا میکنند ذیل این سند باید بخشهای مختلف فعال شوند و مورد به مورد قرارداد اجرایی ببندند. در این سند تفاهم اصول و زمینههای همکاری مشخص میشود. مثلاً میگویند همکاری در حوزه اقتصادی که خود چند شاخه است انرژی، نفت و گاز و... که در هر مورد باید وزارتخانهها و شرکتهای ذیربط اقدام کنند. منتها لازم است که درباره این قرارداد یا سند همکاری مشترک شفافسازی شود. آنچه من جسته و گریخته شنیدم شایعاتی است که موجب نگرانی شده. این نگرانیها باید با شفافسازی دولت مرتفع شوند. اگرچه فعلاً یک موافقتنامه کلی است که امضا هم نشده است. مهم این است که در این قرارداد حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال نقض نشود. تصور هم این نیست که دولت برود چیزی امضا کند که نقض منافع ملی بشود. با لحاظ همه این موارد برای ما لازم است که با همه کشورها بر اساس قانون اساسی رابطه داشته باشیم و منافع ملی را حفظ کنیم. طبیعتاً هم امتیازی ندهیم که امنیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال کشور به مخاطره بیفتد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه