هادی معیری‌نژاد از «قطعات گمشده» تازه‌ترین نوشته‌اش می‌گوید

داستان ایرانی در حال تجربه دگردیسی دردآور



«ایران»: «قطعات گمشده» عنوان تازه‌ترین نوشته هادی معیری‌نژاد است که از سوی نشر کتابسرای تندیس در اختیار علاقه مندان قرار گرفته. این نویسنده و روزنامه نگار«قطعات گمشده» را با محور موضوع اساطیر موازی میان ایران پیش از اسلام و کشورهای حوزه اسکاندیناوی نوشته است.مجموعه شعر «انجمن بادهای بی‌سرزمین»، رمان‌های «ویلای مروارید» و«ساعت باران» از دیگر آثار منتشر شده معیری‌نژاد هستند.
رمانی برآمده از اساطیر
معیری‌نژاد درباره چرایی تألیف این رمان به «ایران» می‌گوید:«مدت‌ها بود موضوع اساطیر موازی بین ایران پیش از اسلام و کشورهای اسکاندیناوی ذهن من را به خودش مشغول کرده بود. تصمیم داشتم این موضوع را در یک تحقیق علمی بررسی و منتشر کنم با این حال انگیزه داستان‌نویسی در من قوی‌تر بود و در نهایت «رمان قطعات گمشده» متولد شد.»
این نویسنده درباره داستان این رمان توضیح می‌دهد: «یک دانشجوی دکترای رشته‌ مطالعات اسکاندیناوی در دانشگاه اوپسالای سوئد در هنگام تحقیق درباره‌ اسطوره‌های موازی بین ایران پیش از اسلام و کشورهای اسکاندیناوی با پیرمردی عجیب و دخترش آشنا می‌شود که نقش عجیبی در گذشته‌‌ او داشته‌اند. اما عجیب‌تر اینکه او نظریه عجیبی مطرح می‌کند که درباره تمدن‌های باستانی است و در نهایت شخصیت اصلی داستان را به باور می‌رساند که با تفکر و فرو رفتن روشمند در گذشته می‌توان آینده را تغییر داد.»
معیری‌نژاد فعالیت جدی در عرصه کتاب را از سال 95 آغاز کرده که حاصل آن انتشار چهار رمان و یک مجموعه شعر است که پیش‌تر به اسامی آنها اشاره شد. او درباره تألیف این تعداد عنوان آن هم در کمتر از چهار سال می‌گوید: «راستش من از نیمه دوم دهه هفتاد نوشتن را آغاز کردم که اغلب شعر و داستان کوتاه بود، البته چندان متمرکز کار نمی‌کردم و بیشتر جنبه تفریحی داشت. بیشتر وقت من در این سال‌ها به حرفه روزنامه نگاری و تحصیلات دانشگاهی گذشت، در حقیقت نویسندگی در من مثل رها شدن فنری جمع شده است. علاوه بر کتاب‌هایی که منتشر کردم یک مجموعه شعر به‌ نام «مزرعه رؤیاهای کال » و یک رمان هم به‌ نام «سفربا اشباح شمالی» آماده انتشار دارم.»
این نویسنده و روزنامه نگار در پاسخ به اینکه ارزیابی اش از وضعیت روزنامه نگاری امروز چیست ادامه می‌ دهد: «دوست ندارم بگویم اوضاع خوب نیست یا همه چیز در حال نابودی است، با این حال به‌ نظرم داستان ایرانی در حال یک دگردیسی دردآور است. واقعیت‌های مهمی مثل گرانی کاغذ و کتاب، بیرون ماندن آن از سبد مصرفی خانوار، سانسورهای سلیقه‌ای از بیرون و مشکلاتی مثل افزایش تعداد افرادی که با مطالعه دو- سه کتاب می‌خواهند نویسنده شوند ادبیات داستانی معاصرمان را از درون تهدید می‌کند.»
کاهش ریسک‌پذیری ناشران در انتخاب آثار
او در ادامه تشریح وضعیت حاکم بر ادبیات داستانی کشورمان به وضعیت بازار نیز اشاره می‌کند و معتقد است مشکلاتی که تنها به برخی از آنها اشاره شد منجر به کاهش ریسک‌پذیری ناشران شده است، البته این شرایطی گریزناپذیر است چرا که اغلب ناشران ترجیح می‌دهند برای افزایش شانس بازگشت سرمایه خود به سراغ رمان‌های خارجی یا درنهایت نویسندگان نام آشنای داخلی بروند. با این حال او تأکید دارد همه‌ اینها نه باعث مرگ داستان ایرانی می‌شود و نه از بین رفتن انگیزه‌ نوشتن در بین نویسندگان داخلی را به‌دنبال دارد.
معیری‌نژاد ادامه داد: «هر چند که این دگردیسی تلفات زیادی داده و خسارت‌های بزرگی دیده‌ایم، با این حال به گمانم این دگردیسی باعث می‌شود به محض بهبود وضعیت جامعه ایرانی، درخت ادبیات داستانی هم به بار بنشیند. در شرایط فعلی سینما می‌تواند به یاری ادبیات بشتابد تا داشته‌های داستان‌نویسی معاصرمان بیشتر دیده شود؛ شرایط به گونه‌ای شده که بخش‌های مختلف فرهنگ و هنر باید به یاری یکدیگر بشتابند.»
او با اشاره به معدود تعاملاتی که میان ادبیات داستانی و سینمای کشورمان برقرار بوده تأکید می‌کند: «تنها چند اقتباس از ادبیات ایران داریم که به نظرم بیشتر از همه مدیون داریوش مهرجویی است، با این حال در این تعامل هم اغلب شاهد تکرار برخی نام‌ها هستیم؛ از غلامحسین ساعدی تا صادق هدایت و از صادق چوبک و محمود دولت آبادی گرفته تا هوشنگ گلشیری و مرادی کرمانی. کمی نزدیک‌تر به زمان حاضر به «گاو خونی» بهروز افخمی نوشته‌ جعفر مدرس صادقی می‌رسیم که می‌توانست نقطه‌ عطفی در پرداختن به رمان مدرن ایرانی بعد از انقلاب باشد؛ هرچند که این اتفاق رخ نداد و جز در مواردی مثل «در دنیای تو ساعت چند است» صفی یزدانیان تقریباً هیچ انگیزه‌ای برای پرداختن به ادبیات جدید‌تر ایران در بین سینماگران ایرانی دیده نمی‌شود. این در حالی است که بیشتر از نیمی از فیلم‌های موفق هالیوود و سینمای اروپا فیلم‌های اقتباسی از ادبیات است و این مسأله به اعتلای ادبیات و سینما در کنار هم کمک می‌کند.»
از جمله ویژگی‌های نوشته‌های معیری‌نژاد را برخورداری نوشته‌های او از زبانی خوشخوان و به دور از پیچیدگی‌های رایج در نوشته‌های برخی می‌دانند، او در پاسخ به اینکه استفاده از زبان پیچیده چه تأثیری در مخاطب به جای می‌گذارد ادامه می‌دهد: «متون پیچیده و داستان‌هایی که الگوی روایی و دستاوردهای زبانی آنها معطوف به نوآوری و ساختارشکنی است طرفداران خودش را دارد و لازمه تحرک و پویایی زبان است اما من، هم به‌عنوان نویسنده و هم به‌عنوان خواننده در شرایط فعلی که تعداد نویسندگان از تعداد خوانندگان ایرانی بیشتر شده معتقدم باید یک آشتی بین مخاطب و نویسنده صورت بگیرد. هم نویسندگان داستان ایرانی باید کمی کوتاه بیایند و هم خوانندگان باید بپذیرند ورود به دنیای رمان کمی هم تلاش و تعمق می‌خواهد. معتقدم تا این آشتی شکل نگرفته نویسندگان باید طوری داستان بنویسند که نه مخاطب آن را پس بزند و نه از فرط آسان گیری به ورطه ابتذال بغلتد که البته کار آسانی نیست.»

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7390/19/548025/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها