آنان که از اقیانوس درد بازگشتند!
احمدعلی قورچی
آزاده و جانباز
هرساله مردادماه یادآور بازگشت گروهی آزادگان به میهن اسلامی است. ایام با شکوهی که با خاطرات شیرین و غرورآفرین همراه است. در روزهای پایانی این ماه پیشقراولان سرفرازانی که بوی شهیدان را با خود داشتند وارد میهن شده و با استقبال عمومی روبهرو شدند. بیتردید آن ایام یکی از دورههای درخشان و ماندگار تاریخ کشورمان است که هیچگاه از ذهن و دل مردم ایران پاک نخواهد شد. در این ایام در سال 1369 پایمردیها و استقامت بینظیر آزادگان سرافراز بهثمر نشست و با بازگشت آنان به میهن اسلامی قامت بلند و همیشه استوار آزادگان پساز تحمل سالها زجر و شکنجه توسط دژخیمان بعثی بر همگان نمایان شد. انگار همین دیروز بود که اتوبوسها به ردیف و مزین به پرچم سه رنگ ایران از مرز خسروی سرازیر شدند، چه حال و هوایی داشت آن روزها، هزاران چشم منتظر و اشک و خنده و شوق در هم آمیخته بود. اشک شوق با دیدن مردم خوب وطنم از دیدگان من و سایر آزادگان جاری بود. مردم فوج فوج با دسته گل و شیرینی از راههای دور و نزدیک به استقبال ما آمده بودند و با شوروشوقی وصفناپذیر همپای اتوبوسها میدویدند و با پرت کردن گل و شیرینی به داخل اتوبوسها، احساسات و عواطف خود را نشان میدادند. عدهای هم با عکسهای مفقودین و گم گشتگانشان با چشمانی اشک بار منتظر خبر و معجزهای بودند. من نیز همچون بسیاری از آزادگان لحظه ورود بهوطن ناخواسته زانو به زمین رساندم و با افتخاربر خاک پاک میهن که جای پای همرزمان شهیدم بود بوسه زدم. آن روزجانها همه یکی شده بود و آزادگانی که با سربلندی و وقارپا به سرزمین پاک شهیدان مینهادند هریک سفیرغرور و عظمت مردم ایران بودند. مگر میشود صحنههای آن روزها را به فراموشی سپرد؟ هرگز! آزادگان صبور با سینههایی مالامال از زخم از اقیانوس درد میآمدند و در تلاقی با دریای اشک شوق و مهربانی زخمهایشان التیام مییافت، آن روزها فرشتهها برزمین فرود آمده و در گوش جانها آیه محبت زمزمه میکردند. آزادگان امتحان خود را بخوبی پس داده و با ایمانی راسخ همه فشارهای جسمی و روحی دشمن بعثی را تحمل و با ایجاد جامعه دیگر خواه و متحد در شرایط اردوگاهی هراسی از شکنجههای دشمن به خود راه ندادند. تا آنجا که برای بسیاری این سؤال پیش آمده است که آزادگان چطورآن مراحل سخت و طاقت فرسا را توانستند پشت سرنهاده و نشاط روحی خود را حفظ کنند و با دست خالی و کمترین امکانات بر آن همه شدائد فائق آیند!؟ آزادگان در اردوگاهها از پیر و جوان، مجروح و معلول سالهای متمادی تحریم را به معنای واقعی درک کردند. چرا که از همه چیز محروم بودند و از کمترین امکانات رفاهی هم برخوردار نبودند. افراد زیادی بر اثر عدم رسیدگیهای جزئی و حتی نیاز به دارو و درمانهای اولیه مظلومانه به شهادت رسیدند. البته فداکاری و از جان گذشتگی کادر درمان نیروهای خودی و پزشکان دلسوز و متعهد کشورمان را هم نباید نادیده گرفت که فرشته نجات اسرا بودند. در طول سالهای اسارت حسرت قدم زدن در شب و دیدن ستارهها بر دل بچهها ماند. زندگی آزادگان در اسارت رنگ خدایی داشت. امروز که سی سال از آزادی اسرا میگذرد، هنوز هم عدهای از آزادگان و جانبازان آزاده از مشکلات جسمی و روحی آن دوران رنج میبرند. بلکه درد و رنج همدم زندگی آنان بوده و با آنها مأنوس شدهاند. آزادگان و جانبازان آزاده بسیاری براثر عوارض روحی وجسمی ناشی از دوران اسارت یکی بعد از دیگری دنیای فانی را وداع گفته و به خیل همرزمان شهیدشان میپیوندند و خاطرات تلخ و شیرین خود را با خود میبرند تا شاید دردهایشان را با معبود خود در میان بگذارند چرا که خداوند یکتا بهترین حامی آنان است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه