هدف وسیله را توجیه میکند!
جواد طوسی
منتقد سینما
در ادامه مخالفتهای ضمنی و صریح اشخاص حقیقی و حقوقی نسبت به واگذاری مجوز سریالهای نمایش خانگی به «صداوسیما» (از جمله کانون کارگردانها و هیأت مدیره «خانه سینما »خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و تأکید بر رفتار فرا قانونی و غیر کارشناسانه در زمینه نمایش خانگی)، اخیراً برخی از فیلمسازان و تهیه کنندگان که برای تولید کار جدیدشان به لوکیشن «شهرکغزالی» نیاز دارند نیز با مخالفت صریح سازمان صداوسیما روبهرو شدهاند یا درگیر یک سیکل اداری فرسایشی و بوروکراتیک شدهاند. بهعنوان مثال، مسعود جعفری جوزانی برای تولید و کارگردانی فیلم سینمایی «بهشت تبهکاران» که داستانش در اواخر دهه ۲۰ در تهران میگذرد، طبق گفته خودش هنوز برای اخذ مجوز کار در این شهرک درگیر تشریفات اداری سازمان است و جواب قطعی به او داده نشده و در مورد سریال جدید حسن فتحی بهنام «جیران» که برای شبکه نمایش خانگی تدارک دیده شده هم طبق اظهارات محمد جواد شکوری(مدیر عامل فیلیمو و یکی از سرمایهگذارانش) با وجود انعقاد قرارداد با شهرکغزالی، جلوی کار را فعلاً گرفتهاند. فارغ از مخالفتهای جدی پیرامون حوزه نظارتی سازمان صداوسیما بر چرخه تولیدات سریالهای نمایش خانگی که بحث جداگانهای را میطلبد، آنچه در هر دو مورد یادشده (مجوز تولیدات نمایش خانگی و استفاده از شهرک غزالی) ضروری بهنظر میرسد پرهیز از نگاه سلیقهای و گزینشی و اِعمالِ صحیح قانون و سپردن امور بهدست اهل فن و افراد آشنا به حوزه فرهنگ و هنر است، چون طبق گفته افراد مرتبط با این پروژهها در پیگیریهای به عمل آمده برای مذاکره و اخذ مجوز بعضاً شاهد برخوردهای تند و توهینآمیز مجاری اداری سازمان بودهاند. نکته جالب در مورد هر دو کارگردان این پروژهها، سابقه همکاری حرفهایشان با تلویزیون است. مسعود جعفری جوزانی سریال جذاب و پر بیننده (با مفهوم درستِ ملّی) «در چشم باد» را ساخته است که یکی از افتخارات این سازمان بهشمار میآید. حسن فتحی هم در دورهای طولانی با ساخت سریالهای متعدد و شناخته شدهای چون «پهلوانان نمیمیرند»، «شب دهم»، «مدارصفردرجه»، «میوه ممنوعه»، «در مسیرزایندهرود» و... جزو پر کارترین و محبوبترین کارگردانهای تلویزیونی بود. حالا چه میشود که همان سازمانی که زمانی با این دو کارگردان همکاری جدی و گسترده داشته است، در دورهای دیگر در موردشان این گونه رفتار میکند؟ یک واقعیت را نباید نادیده بگیریم و آن نگاه غیرحرفهای و سهلانگارانه مدیران و سیاستگذاران سازمان صداوسیما نسبت به این نوع فیلمسازان موفق و کاربلد و آشنا با رسانه و عدم تلاش برای ادامه همکاری با آنها و ایجاد سرخوردگی، انفعال و بدبینی در موردشان به طرق مختلف طی این سالها بوده است. بهعنوان نمونه، مسعود جعفری جوزانی سالهاست که میخواهد مجموعه تلویزیونی «پوریای ولی» را بسازد، ولی هنوز این طلسم شکسته نشده است. یا حسن فتحی از یک جا به بعد اصلاً قید تلویزیون را زد و ترجیح داد که با ساخت سریال «شهرزاد»، جذب شبکه نمایش خانگی شود. از سوی دیگر با همان نگاه منصفانه و واقع بین نمیتوان منکر بیدر و پیکر بودنِ ساخت و تولید سریالهای شبکه نمایش خانگی و کیفیت نازل و بعضاً مبتذل شماری از آنها در طول سالهای اخیرشد. بدون آنکه بخواهم مثال بزنم، دربرخی از این تولیدات فرهنگسازی غلط و مخربی صورت میگیرد و برای جذبِ حداکثری تماشاگر یا بهتر بگویم سوءاستفاده از او« زندگی لاکچری» و در تعارض با واقعیت عینی و تلخ بخش قابل توجهی از افراد جامعه یا «بیخبری و جنون و بیبندوباری نسل جوان» به شیوهای کاسبکارانه به نمایش درمی آید. در واقع اگر شاهد حضور مداخلهآمیز سازمان صداوسیما در بعضی امور شدهایم (قطع نظر از درست یا غلط بودن این سیاست و نگاه مصلحتاندیشانه)، باید کمی هم به علتهای رسیدن به چنین مرحلهای فکر کنیم که قدر مسلم ریشه در وادادگی فرهنگی برخی مدیران و افراط در نزدیک شدن به مضامین و حریمها و مناسباتی دارد که نسخه بسیار بدتر و تخدیریتر از «سینمای رؤیاپرداز» دهه ۴۰ سینمای ایران برای این جامعه دورافتاده از خط عدالت ارائه میدهد. آنچه در شرایط اضطراری و بحرانی کنونی در حوزههای مختلف رسانهای ضروری بهنظر میرسد، هوشمندی و زمانه شناسی و نگاه دلسوزانه فرهنگی و ایجاد بازار کار سالم برای اهالی مختلف سینما با اصول و روشی مبتنی بر عدالت و ارائه خوراک مناسب (نه مخرب) و در عین حال جذاب برای مخاطبِ بیانگیزه و پریشان حالِ این روزگار است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه