تعامل سازنده با دنیا
ادامه از صفحه اول
چنین برداشتی حضور ایران را صرفاً در یک واگرایی بینالمللی و محدود شدن در داخل تفسیر میکند. تفسیری که اتفاقاً تجربه کشورهای مختلف نشان داده در عمل منجر به کاهش قدرت ملی آنها میشود. کما اینکه میتوان گفت منتقدان به جز عدم آشنایی با علم و حقایق روابط بینالملل، آشنایی درستی نیز با تمدن ایرانی ندارند. از این جریان باید پرسید که در کدام برهه زمانی بوده که انزوا به نفع ایران انجامیده است؟ همکاری بینالمللی ضرورت زندگی قدرتمند ایران است.
از این منظر شاید انتقاداتی که مطرح میشود بیشتر بهانهای به نظر برسد برای کسب قدرت در داخل به جای طرح برخی مسائل منطقی و واقعبینانه. در چنین فضایی آنچه بعد از خروج امریکا از برجام رخ داد، بیشترین بهانه برای پیگیری سیاست حمله به دیپلماسی دولت در داخل را به وجود آورد. به عبارتی منتقدان دولت فکر کردند که این بهترین بهانه و موقعیت برای کنار زدن رقبای سیاسیشان است که موفقیتی بزرگ به نام «برجام» داشته و حالا میروند تا آن را از دست بدهند. در این فضا دو انتقاد میتوان طرح کرد؛ یک انتقاد ناظر به خود دولت و انتقاد بزرگتر و جدیتر ناظر به منتقدان دولت. واقعیت این است که دولت هم در دوره پس از برجام و هم بعد از خروج امریکا میبایست فشار بیشتری برای دیپلماسی اقتصادی میآورد تا شاهد تسهیل شرایط حضور اقتصادی میبودیم. به عبارت صریحتر دولت میبایست با سیاستی جدیتر و گفتوگوی بیشتر با مردم، نطفههای مخرب در مسیر تنشزدایی بینالمللی در داخل را خنثی میکرد. فرمول تنش ۰-سرمایهگذاری ۲۰ بدون تکمیل استراتژی تنش زدایی، ناممکن است. دولت نتوانست پس از برجام تنش های خود در منطقه و جامعه جهانی را صفر کند.
اما در مقابل انتقاد اصلی باز هم به رقبای سیاسی دولت بر میگردد؛ این جریان نباید فراموش کند که درخت تحریم از سالها قبل توسط آنها کاشته و آبیاری شد. بدین نحو تحریم در زمین سیاست و اقتصاد ایران ریشه دواند. بخش زیادی از مسئولیت تحریمها به دلیل بی توجهی همین جریان به آنها و حتی به تمسخر گرفتن تحریمها، متوجه همین جریان است. شکی نیست که اگر قبل از سال 92 با درایت بیشتری درباره پیریزی تحریمهای بینالمللی علیه ایران اقدام شده بود و مسئولان وقت با آغوش باز به سراغ آن تحریمها نرفته بودند، هم در جریان برجام مذاکرات سادهتر و سریعتری پدید میآمد و هم عواید برجام برای ما بیشتر میبود و هم بعد از آن امریکا با سختی بیشتری برای اقدام علیه توافق هستهای مواجه میشد. به هر روی امروز برای سربلندی در نظام بینالملل، ایران نیازمند احترام بیشتر به حقوق ملت، اجتناب از واکنشهای شعاری و تبلیغی، تعقیب دیپلماسی چندجانبهگرایی، عبور از تابوهای فرصتسوز و تعامل جهانی برپایه قانون اساسی و قواعد منشور ملل متحد است.
چنین برداشتی حضور ایران را صرفاً در یک واگرایی بینالمللی و محدود شدن در داخل تفسیر میکند. تفسیری که اتفاقاً تجربه کشورهای مختلف نشان داده در عمل منجر به کاهش قدرت ملی آنها میشود. کما اینکه میتوان گفت منتقدان به جز عدم آشنایی با علم و حقایق روابط بینالملل، آشنایی درستی نیز با تمدن ایرانی ندارند. از این جریان باید پرسید که در کدام برهه زمانی بوده که انزوا به نفع ایران انجامیده است؟ همکاری بینالمللی ضرورت زندگی قدرتمند ایران است.
از این منظر شاید انتقاداتی که مطرح میشود بیشتر بهانهای به نظر برسد برای کسب قدرت در داخل به جای طرح برخی مسائل منطقی و واقعبینانه. در چنین فضایی آنچه بعد از خروج امریکا از برجام رخ داد، بیشترین بهانه برای پیگیری سیاست حمله به دیپلماسی دولت در داخل را به وجود آورد. به عبارتی منتقدان دولت فکر کردند که این بهترین بهانه و موقعیت برای کنار زدن رقبای سیاسیشان است که موفقیتی بزرگ به نام «برجام» داشته و حالا میروند تا آن را از دست بدهند. در این فضا دو انتقاد میتوان طرح کرد؛ یک انتقاد ناظر به خود دولت و انتقاد بزرگتر و جدیتر ناظر به منتقدان دولت. واقعیت این است که دولت هم در دوره پس از برجام و هم بعد از خروج امریکا میبایست فشار بیشتری برای دیپلماسی اقتصادی میآورد تا شاهد تسهیل شرایط حضور اقتصادی میبودیم. به عبارت صریحتر دولت میبایست با سیاستی جدیتر و گفتوگوی بیشتر با مردم، نطفههای مخرب در مسیر تنشزدایی بینالمللی در داخل را خنثی میکرد. فرمول تنش ۰-سرمایهگذاری ۲۰ بدون تکمیل استراتژی تنش زدایی، ناممکن است. دولت نتوانست پس از برجام تنش های خود در منطقه و جامعه جهانی را صفر کند.
اما در مقابل انتقاد اصلی باز هم به رقبای سیاسی دولت بر میگردد؛ این جریان نباید فراموش کند که درخت تحریم از سالها قبل توسط آنها کاشته و آبیاری شد. بدین نحو تحریم در زمین سیاست و اقتصاد ایران ریشه دواند. بخش زیادی از مسئولیت تحریمها به دلیل بی توجهی همین جریان به آنها و حتی به تمسخر گرفتن تحریمها، متوجه همین جریان است. شکی نیست که اگر قبل از سال 92 با درایت بیشتری درباره پیریزی تحریمهای بینالمللی علیه ایران اقدام شده بود و مسئولان وقت با آغوش باز به سراغ آن تحریمها نرفته بودند، هم در جریان برجام مذاکرات سادهتر و سریعتری پدید میآمد و هم عواید برجام برای ما بیشتر میبود و هم بعد از آن امریکا با سختی بیشتری برای اقدام علیه توافق هستهای مواجه میشد. به هر روی امروز برای سربلندی در نظام بینالملل، ایران نیازمند احترام بیشتر به حقوق ملت، اجتناب از واکنشهای شعاری و تبلیغی، تعقیب دیپلماسی چندجانبهگرایی، عبور از تابوهای فرصتسوز و تعامل جهانی برپایه قانون اساسی و قواعد منشور ملل متحد است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه