جنگ به روایت اسناد
محمدصادق درویشی
پژوهشگر مطالعات جنگ ایران و عراق
ویل دورانت؛ فیلسوف و تاریخنگار پرآوازه امریکایی که مجموعه «تاریخ تمدن» اثر اوست، در باب تاریخ و فهم آن گفته است: «بخش عمدهای از تاریخ حدس است و بقیه آن تعصب.» این سخن و این دیدگاه به تاریخ کمابیش در سخنان و آرای اندیشمندان وجود داشته است. در باور عامه نیز، تفکری مبنی بر اینکه «تاریخ را فاتحان مینویسند» رایج است و این بیانگر نوعی بیاعتمادی به وثاقت و صحت روایتهای تاریخی است. اما به نظر میرسد، در عصر جدید بازخوانی وقایع سیاسی، اجتماعی نظامی و... شکل و شمایل دیگری به فهم تاریخ خواهد داد. در واقع تاریخنگاری مستند الگویی از روایت و بازنمایی حوادث و رخدادهاست که با الصاق مؤلفههای مستند در درون خود نوعی «آزمون صحتسنجی» برقرار میکند.
تاریخ معاصر ایران، آکنده از حوادث سیاسی و اجتماعی بزرگ و کوچک است که بر سرنوشت این کشور اثرات غیرقابل کتمان داشتهاند. بازخوانی و روایت این حوادث که حدوداً به مطالعه 100 سال اخیر ایران میپردازد، همیشه همراه با سوءتفاهمها و اختلافنظرهای جدی از سوی افراد و جریانات مختلف بوده است. با این حال در فهم هر کدام از مقاطع تاریخی معاصر که مستندات به یاری مورخ و محقق آمدهاند، راستیآزمایی تاریخ مکتوب و شفاهی سهلتر شده است.
جنگ ایران و عراق، از جهات متعدد میتواند به عنوان مهمترین رخداد تاریخ معاصر ایران مورد بررسی تاریخی قرار بگیرد. گزارهاى که منطقاً کمتر تردیدى نسبت به آن مىتوان ابراز داشت. اما همچنان مانعى جدى در بازخوانى «تاریخى» جنگ موجود است: افراد مؤثر و تصمیمگیر جنگ همچنان در صحنه مسائل اجرایى و مشورتى کشور حضور دارند. به همین سبب، بازخوانى جنگ در بسیارى موارد مناقشه برانگیز مىشود و نسبت به مسائل سیاسى و اجتماعى روز نقشآفرین مىگردد. ازدحام مناقشات مذکور مانع شکلگیرى روایتهاى تاریخى مىشود.
براى تاریخى قلمداد کردن روایتهاى جنگ تحمیلى باید از یک پادزهر مؤثر و تاریخشناسانه بهره ببریم و آن تفکیک و جداسازى افراد از پدیده است. در این معنا که بازخوانى تاریخى جنگ رسالت خود را تبیین پدیده همانگونه که هستى پذیرفته تلقى مىکند و افراد مؤثر در تصمیمات، از کادر موضوعیت و اولویت تاریخ شناسى خارج مىشوند. شاید بتوان با استمرار در این شیوه، به نوعى «روشمندى» در بازنمایى تاریخ جنگ تحمیلى رسید.
از سوى دیگر، چنانچه به مفهوم تاریخى بودن جنگ ایران و عراق و روایتهاى آن نزدیک بشویم، تاریخنگارى مستند مىتواند مهمترین معیار و سنجه براى تشخیص سره از ناسره بیان حوادث و وقایع جنگ باشد. اهمیت «درستى» و «صحت» آنچه تحت عنوان تاریخ جنگ گفته و نوشته مىشود، البته در این نوشتار مفروض قرار گرفته است. به نظر میرسد در روایت جنگ ایران و عراق، به نسبت دیگر برهههای تاریخ معاصر، توانایی بهرهوری بیشتری از تاریخنگاری مستند داشته باشیم. اهمیت کانونی مؤلفه «سند» در بازخوانی تاریخ جنگ اینجا هویدا میشود.
در دوران جنگ، پس از گذشت روزها و هفتههای آغازین، عمق تجاوز و استمرار جنگ تحمیلی برای مردم و رزمندگان مشخص شد. در این میان، مسألهای که به سرعت ذهنها را به خود مشغول کرد، ثبت و ضبط دقیق مسائل و جزئیات جنگ بود. در واقع قرار گرفتن در میانه میدان نبردی بزرگ که هستی کشور، انقلاب و مردم را تهدید میکرد، مانع آن نشد که انتقال واقعیات این صحنه برای آیندگان مورد توجه قرار گیرد، بلکه عظمت فضای به وجود آمده، ذهنهای خلاق و بلندمدتنگر را به سوی ضرورت ثبت دقیق وقایع و انتقال به آیندگان کشانید.
این روحیه عمومی باعث شد که افراد زیادی از فرماندهان و رزمندگان اهتمام جدی به ثبت وقایع جنگ داشتنه باشند. نشریات و جراید نیز با اعزام گزارشگران و خبرنگاران به صحنه نبرد تلاش میکردند بازتاب واقعی از جنگ را برای مردم داشته باشند. با این حال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که از زمانی که با ورود به مسأله جنگ و قرار گرفتن در کنار ارتش، تحول نظامی و دفاعی عظیمی را شکل داده بود در این عرصه نیز خلاقیت به خرج داد. بخش تاریخ جنگ دفتر سیاسی سپاه و بعد مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ (مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس فعلی) با ابتکار فرماندهان سپاه و نیروهای فکری و اندیشهورز شکل گرفت.
درک موقعیت که جنگ را به مثابه صحنهای عظیم، تاریخی و تکرارناپذیر تلقی میکرد، موجب شد تا مسأله مستندسازی و جمعآوری اطلاعات دقیق و صحیح از دلِ ماجرای جنگ در دستور کار قرار بگیرد. در واقع رزمندگانی که اسلحه را زمین گذاشتند و ضبط صوت، قلم و کاغذ دست گرفتند تا در کنار فرماندهان مسائل جنگ را ثبت و ضبط کنند، خود را درون یک موقعیت تاریخی بزرگ میدانستند که پروای انتقال صحیح آن برای آیندگان موجب شد تا نبرد و جهاد را در این حوزه ببینند. به همین دلیل نام خاص «راوی» برگرفته از متون تاریخی و دینی، برازنده آنها بود. قریب به 60 هزار برگه سند که حاوی نوارصوتها، دفاتر راوی، مصاحبه با فرماندهان و... است ماحصل تلاش این مجموعه بوده است.
غرض از طرح این مطالب توجه ویژه به این نکته است که نیروهای نظامی کشور بویژه سپاه و همینطور دستگاههای اجرایی و رسانهای ما در زمان جنگ به اهمیت ثبت وقایع در حین نبرد پی برده و برای محققین و پژوهشگران تاریخ جنگ مسیری باز کرده بودند تا امکان نیل به واقعیات جنگ فراهم باشد. در این معنا سخنان یک فرد یا حتی نوشتههای مکتوبی که تحت عنوان تاریخ، خاطرهنویسی یا ادبیات داستانی صحنه جنگ را ترسیم میکند، باید با شیوههای روشمند تاریخنگاری مستند، راستیآزمایی بشود. با گذشت قریب به سه دهه از پایان جنگ، گستردگی صحنه جنگ وقتی با محدودیت حافظه و ذهنیت افراد همراه میشود، امکان اشتباه در بیان مطالب تاریخی جنگ را بیشتر میکند؛ امری که با بهره گرفتن از مستندات در فهم تاریخ جنگ به حداقل خواهد رسید.
در باب تاریخنگاری مستند و اهمیت انتقال «صحیح» و بیکم و کاست تاریخ جنگ باید بسیار بیشتر تفکر کرد و قلم زد. اما در اینجا بهطور خلاصه میتوان گفت: اسناد جنگ و هنر استفاده از آن میتوان حجت و دلیلی باشد برای بیان مطالب تاریخ جنگ ایران و عراق؛ اسنادی که از درون صحنه نبرد و بدون پیرایههایی که با مقتضیات زمانی و اجتماعی امروز باشد با ما سخن میگویند. وقتی سندهای جنگ موضوعیت پیدا کنند و سخنان و مدعیات افراد در ذیل آنها قرار بگیرند و بدین شکل تاریخ جنگ ارائه شود؛ احتمالاً دیگر سخن ویل دورانت که تاریخ حدس و تعصب است، گزاره صحیحی نخواهد بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه