چرا سریالهای ایرانی دیگر گل نمیکنند؟
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
چند سال است سریالهای ایرانی این وضع و حال را پیدا کردهاند؟ گذشته هم همینطور بود یا ما همیشه فکر میکنیم در گذشته بهترین فیلمها و سریالهایمان را دیدهایم؟ در سالهای اخیر نسل تازهای وارد حوزه سریالسازی شدهاند؛ تغییر نسلها طبیعی است و نمیتوان مثل بعضی بازیگرها که متوجه گذشت ایام و نیاز مخاطب به تغییر و تنوع نیستند، دائم شکایت کرد که چرا ورود و حضور بازیگرهای جوان به پروژهها باعث کمکاری بازیگرهای قدیمی شده، بازیگرهایی که دهه 60 و 70 نقش جوان اول را بازی میکردند حالا میانسال یا سالخورده هستند و طبیعتاً، نقش برای آنها کمتر است. تهیه کنندهها و کارگردانهای شاخص آن روزها هم حالا دیگر در اوج نیستند، درست که با آنها و آثارشان خاطره داریم اما نمیشود از آنها انتظار داشت هنوز مثل گذشته پرکار یا موفق باشند.
مسأله شاید این است که نسل تازه بسیار بسیار ضعیفتر از نسل قبلی است و استانداردهای بازیگری، سریالسازی و برنامهسازی در همه شبکهها پایین آمده؛ قرار نیست غر بزنیم یا حرفهای بارها گفته شده را تکرار کنیم، اما نسلی که سلیقه، دانش و تجربه نازلی دارد نمیتواند «هزاردستان»، «روزی روزگاری» یا «اولین شب آرامش» بسازد. بحث محدودیت و ممیزی تنها بخشی از این ماجراست که همواره در تلویزیون وجود داشته. نمونه بارز آن اعمال سلیقه و ممیزی سریال «در پناه تو» است که پساز بیست سال عجیب و بیهوده بهنظر میرسد. اما حتی «در پناه تو» با آن همه ممیزی محتاطانه و نادرست، بهدلیل متن و قصه تازهاش هنوز جذاب و از بعضی سریالهای امروز دیدنیتر است؛ در دل همین ممیزیها، «وفا»، «پایتخت» و «وضعیت سفید» هم ساخته شده است پس نمیشود همه گناه را به گردن مدیرانی انداخت که بیش از هر چیز به صندلی و ماندن در سمتهایشان فکر میکنند؛ مشکل اندیشه و نوع نگاهی است که به موضوع سریالسازی وجود دارد. تولیدات سطح پایین جدا از این که از جامعه و دغدغههای مردم دور هستند در کپیبرداری هم شکست خورده و سطح پاییناند؛ بازتولید برنامهها و شوهای موفق یا پر زرق و برق خارجی، در اندازهای ضعیفتر کمکی به جذب مخاطب نمیکند، حتی دست خالی ما در برنامهسازی را رو میکند. کپیبرداری از سریالهای ترکی با استانداردها و ممیزیهای تلویزیون که جذابیتهای اصلی آن سریالها را هم ندارد، نشان میدهد که حتی در ساخت آثار عامهپسند و پربیننده هم مهارت و ابزار نداریم؛ موجی از سریالهای تازه در راهند که تلویزیون با تبلیغات فراوان میخواهد بگوید پاییز قرار است برگ برنده رو کند، اما واقعیت این است سالهاست برگ برندهای در کار نیست. «نجلا» ترکیبی از «مینو» و «کیمیا» و ناامیدکنندهتر از آنهاست. با دو استعداد تلف شده، سارا رسولزاده (نجلا) که در تئاتر، به یادماندنی و جذاب است و حسام منظور که کوشیده متفاوت با «برادرجان» و «بانوی عمارت» باشد اما نقش عبد چیزی بیش از تلاش او، برای دیده شدن نیاز داشته است؛ باید منتظر ماند و به تماشای بقیه سریالها نشست شاید این بار پیشبینیها غلط از کار در بیاید، اگرچه مشت نمونه خروار است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه