خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
بازی بزرگ ترامپ
بعد نوبت به مکرون رسید و ترامپ در نشست دونفره با رئیس جمهوری فرانسه، او را متهم کرد که همیشه مطالب مطرح شده در مذاکراتشان به بیرون درز میکند؛ اتهامی که مکرون با لبخندی گشاده آن را رد کرد. ترامپ هم لبخند زد و طوری به متیس نگاه کرد که انگار میداند درز اطلاعات از طرف امریکا از کجا نشأت میگیرد.
مکرون میخواست بداند پایان بازی ترامپ در بحث جنگ تجاری با چین و اتحادیه اروپا کجاست، اما ترامپ گفت اهمیتی ندارد. او فکر میکرد که در رابطه با اتحادیه اروپا در نهایت تعرفه 25 درصد را برای واردات خودرو و کامیون وضع خواهد کرد و بعد درباره ژان کلود یونکر حرف زد و گفت بر این باور است که یونکر از امریکا متنفر است. مکرون همچنان بهدنبال «توافقی گسترده» با ایران بود همانطوری که او و ترامپ در آوریل گذشته درباره آن مذاکره کرده بودند اما بهنظر میرسید که ترامپ علاقهای به چنین توافقی ندارد. با چنین تفکری به مرکز شهر بروکسل بازگشتیم. آن شب هنگام مراسم شامِ رهبران، صندلی خودم را به نشانه احترام به زحمات هاچیسون، سفیرمان نزد ناتو، به او دادم. ضمن اینکه دیگر برای من کافی بود و بهنظر میرسید امور سروسامان گرفته است.
اشتباه میکردم. صبح پنجشنبه ساعت هفت و 45 دقیقه هتل را برای دیدار با ترامپ در محل اقامت سفیر امریکا در بروکسل ترک کردم اما وقتی در خودرو بودم او تماس گرفت و گفت: «آمادگی ورود به یک بازی بزرگ را داری؟ این همان چیزی است که میخواهم به تو بگویم.» حرفش را با این جملات تکراری ادامه داد که:«ما احترام زیادی برای ناتو قائل هستیم، اما برخورد آنها با ما ناعادلانه است. تا اول ژانویه، همه کشورها باید خود را نسبت به اختصاص دو درصد از تولید ناخالص داخلیشان به بودجه دفاعی متعهد بدانند. ما بدهی معوقه را فراموش میکنیم یا اینکه از این پیمان خارج میشویم و از کسانی که به تعهد خود پایبند نیستند، دفاع نخواهیم کرد. وقتی با روسیه کنار نمیآییم، با ناتو هم که میلیاردها دلار به روسیه میدهد، کنار نخواهیم آمد. اگر آنها توافق خط لوله نورد استریم 2 را امضا کنند ما از ناتو خارج میشویم.» این رویکردی بود که بهخوبی چکش کاری نشده بود اما مسیر حرکت روشن بود. همان موقع که داشتم فکر میکردم آیا باید به خاطر کارهای ترامپ تا آخر امروز استعفا بدهم یا نه، تماس ما قطع شد. با خودم فکر میکردم تا ملاقات با ترامپ و تصمیمگیری درباره اینکه چه کاری باید انجام دهم، فقط 10 دقیقه وقت دارم. به کلی زنگ زدم و وضعیت را برای او توضیح دادم و به او گفتم که بر خلاف برنامهریزیهای قبلی باید فوراً به مقر ناتو بیاید. باید با تمام قوا خود را آماده میکردیم. وقتی به محل اقامت سفیر رسیدم دستیار نظامی رئیس جمهوری را که چمدان مشهور به «فوتبال» را که حاوی کدهای هستهای است، حمل میکند، دیدم و از او خواستم متیس را پیدا کند. خودم نتوانسته بودم وزیر دفاع را پیدا کنم (شانس آوردیم در شرایط جنگ نبودیم).
معلوم شد که متیس در مقر ناتو در حال دیدار با جاستین ترودو نخستوزیر کانادا بوده است. در یک طنز بدبینانه با خودم فکر میکردم آیا متیس واقعاً به خائن تبدیل شده است. پمپئو در محل اقامت سفیر منتظر بود و به او درباره خواسته ترامپ توضیح دادم و گفتم: او امروز تهدید به خروج (از ناتو) میکند.
خوشبختانه ترامپ طبق معمول با تأخیر رسید، بنابراین آنچه را که باید انجام میشد با فرصت بیشتری بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که سناریوی مربوط به نامزدی کاوانا برای دیوان عالی همچنان بهترین توجیهی است که در اختیار داریم. همچنین به کاهش کمک امریکا به بودجه عملیاتی ناتو و بودجه مشترک این سازمان فکر کردیم تا با کاستن از سطح کنونی کمک امریکا از 22 درصد به 15 درصد آن را با میزان کمکی که آلمان به ناتو میکرد، یکسان کنیم. ساعت هشت و 30 دقیقه صبح ترامپ وارد شد و پرسید: میخواهید کاری تاریخی کنید؟ و بار دیگر همان چیزهایی را که گفته بود، تکرار کرد و اظهار داشت: ما (از ناتو) خارج میشویم، ما با کشوری که اعضای ناتو به آن پول میدهند جنگ نخواهیم کرد. سپس گفت که دلش نمیخواست هاچیسون در مراسم شام حضور داشته باشد و به من گفت: شب گذشته شما باید در مراسم شام بودید. سپس خطاب به من ادامه داد «می خواهم بگویم قصد داریم از ناتو خارج شویم چون راضی نیستم.» ترامپ رو به پمپئو کرد و گفت: «میخواهم ترتیبش را بدهی.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه