کودتای نوژه، پشت در پادگان هوایی خنثی شد
کنار رفتن «نقاب»
18 ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گروهی از افسران سابق نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی کودتایی را با نام «نقاب» برنامهریزی کردند که بعدها به دلیل اینکه این حرکت قرار بود از پایگاه هوایی شهید نوژه (پایگاه هوایی همدان در کبودرآهنگ) صورت بگیرد، به نام نوژه مشهور شد. طبق برنامهریزیهای صورت گرفته افسران کودتاچی قصد داشتند تا با ورود به پایگاه هوایی همدان و سرقت هواپیماهای جنگی؛ منزل امام خمینی، صدا و سیما، مجلس شورای اسلامی، فرودگاه مهرآباد، مقر فرماندهی سپاه و تعداد دیگری از مکانهای استراتژیک کشور را بمباران و با شکستن دیوارصوتی در چند شهر بزرگ کشور ایجاد رعب و وحشت کنند. فرماندهی کل این کودتا را خلبان سعید مهدیون فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی و هدایت بخش مهمی از آن را خلبان آیت محققی رئیس آکروجت شاهنشاهی برعهده داشتند. این کودتا قرار بود در اولین ساعتهای شب 18 تیر 1359 انجام شود ولی کمی پیش از شروع با دستگیری عوامل کودتا خنثی شد.
درباره نحوه شناسایی این کودتا و لو رفتن کودتاچیان روایتهای مختلف در طول سالهای گذشته بیان شده اما محسن رضایی که آن زمان فرمانده اطلاعات سپاه بود، ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «اوایل تیرماه سال ۱۳۵۹درخیابان ایران به دیدار رهبر انقلاب که در آن زمان نماینده حضرت امام در ارتش بودند، رفتم. به ایشان گفتم که اطلاعات ما رد وخط یک کودتا را در ارتش پیدا کرده است...ایشان فرمودند، توضیحات بیشتری بدهید، من برخی از سرنخها و اطلاعاتی که از جلسات کودتاچیان داشتیم را به ایشان گفتم، ایشان پرسید چه مقدار جدی است؟ من گفتم که کودتا قطعی است ولی زمان شروع و نقطهها را هنوز کشف نکردهایم... هر روز که میگذشت اطلاعات ما کامل میشد ولی از اینکه زمان شروع و نقطه آغاز کودتا را کشف نکرده بودیم بسیار نگرانی داشتیم... درهمین حالت بودیم که رهبر انقلاب تلفنی با من تماس گرفتند و گفتند پیرو صحبتهای آن روز شما یک خلبانی آمده و چیزهای مشابه آن صحبتها را بیان میکند. سریع خودتان را برسانید منزل ما ببیند موضوع از چه قرار است. رفتم و با یک خلبان جوان روبهرو شدم. همان چند جمله اول را که گفت فهمیدم حلقه گمشده ما پیدا شده است. ماجرا را چنین برای من تعریف کرد:... من قبول کرده بودم که به همدان بروم و سوار یکی از هواپیما ها بشوم و محل سکونت امام را بمباران کنم. وقتی به مادرم مراجعه کردم وخواستم خداحافظی کنم مادرم گفت کجا؟ ابتدا طفره رفتم ولی دراثر اصرارهای مادرم ناچار شدم بگویم. مادرم گفت شیرم را حرامت میکنم اگر سریعاً پیش امام نروی و ماجرا را به ایشان نگویی. ساعتی طول کشید تا ماجراهای رفتن به جماران و پیدا کردن مقام رهبری را توضیح داد و گفت الان پیش شما هستم... در همین حین متوجه شدیم که نیم ساعت از شروع کودتا گذشته است. کودتاچیان با ماشین و اتوبوس پس ازجمع شدن در پارک لاله به سوی پایگاه نوژه همدان حرکت کردهاند. وقت بسیار کم بود. قرار کودتا این بود از داخل پایگاه چند عامل نفوذی به آنها کمک کنند و در پایگاه را باز کنند و آنها از بیرون پایگاه باسرعت خود را به آشیانه هواپیماها برسانند و سوار هواپیماها شده ونقاط مورد نظر را بمباران و کودتا را انجام دهند... تنها راه را در این دیدم که به سپاه همدان و اطلاعات سپاه که نزدیکترین واحدهای ما به محل کودتا بودند بگویم که خود را به در پایگاه نوژه برسانند. قرار کودتاچیان این بود که درصدمتری در پایگاه دریک گودال معین جمع شوند و پس از آنکه سازماندهی کردند و با عناصر داخل هم هماهنگ شدند به پایگاه حمله کنند. ساعت شروع کودتا ۱۰ شب بود. برادران را تلفنی توجیه کرده بودم که هرکدام یک پیشانی بند همراه داشته باشند و در آن گودال مثل خود کودتاچیان وارد شوند و با همه با شوخی و دوستانه برخورد کنند وقتی که همه کودتاچیها جمع شدند پیشانی بندها را ببندد و با تکبیر آنها را دستگیر کنند.»
با خنثیسازی کودتا تعداد زیادی از افسران ارتش و نیروهای غیرنظامی که در برنامهریزی این کودتا حضور داشتند دستگیر و دادگاهی شدند. همچنین آیت محققی، بیژن ایراننژاد، فرخزاد جهانگیری، محمد مالک و یوسف پوررضایی بهعنوان رهبران کودتا در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه