مدیریت حوضه آبریز؛ توجه به مرزهای طبیعی به جای تقسیمات سیاسی
مرتضی بخشایش
مدیرکل دفتر توسعه مدیریت و تحول اداری وزارت نیرو
مشارکت ذینفعان یکی از مبانی اولیه حکمرانی آب است. وقتی از مشارکت ذینفعان در بخش آب سخن میگوییم، خودبهخود به مفهوم مدیریت آب برمبنای حوضه آبریز میرسیم چرا که ذینفعان بخش آب، در جغرافیای سرزمینی یک حوضه آبریز است که معنا مییابند. مدیریت بخش آب، بهصورت ذاتی بر مبنای مرزهای طبیعی تعریف میشود. یعنی همانطور که مرزهای سیاسی تعیین کننده حوزه فعالیت و مدیریت زمامداران کشورهاست و همانگونه که مرزهای استانی و شهرستانی حوزه فعالیت استانداران و فرمانداران را مشخص میکند، مرزهای طبیعی حوضه آبریز، مشخص کننده محدوده مدیریت منطقهای و بخشی آب هستند. البته پیادهسازی مدیریت حوضههای آبریز در کشور ما کار سادهای نیست. شاید مهمترین دلیلش تقاطع و تعارض مرزهای این مدیریت با مرزهای سیاسی و اصل تقسیمات کشوری در ایران باشد. اما اگر بخواهیم کمی در اصل رعایت تقسیمات کشوری و تسری آن به تمام امور تشکیک کنیم، موضوع آب و پیچیدگیهای فراگیر آن در کشورمان نمونه خوبی است که میتواند زمینهساز اصلاح برخی چارچوبهای ذهنی در مدیریت و حکمرانی کلان کشور باشد. بهغیر از مسائل اقلیمی ذاتی سرزمین ایران که محدودیت در بارشها و منابع آب یکی از ویژگیهای آن است، نحوه شکلگیری و توسعه نقاط جمعیتی، تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و رشد فزاینده مصارف آب در بخشهای مختلف، شرایطی را به وجود آورده که کمتر صاحبنظری یافت میشود که آب را بهعنوان یک ابرچالش برای حال و آینده ایران شناسایی نکرده باشد. اما چگونه میتوان در کشوری که تقسیمات سیاسی و مرزهای استانی مبنای همه چیز قرار گرفته و حتی مدیریت بخش آب را نیز با تشکیل شرکتهای آب منطقهای استانی تحت تأثیر خود قرار داده، سخن از مرزهای طبیعی و مدیریت بر مبنای حوضه آبریز گفت؟ چگونه میتوان به تغییر در اصلی فکر کرد که در ذهن بسیاری از تصمیمگیرندگان و بازیگران عرصه مدیریت کشور، پایه و مبنای تمام تصمیمگیریهاست؟
این بحث را با مرور تجربهای متفاوت و در عرصهای دیگر پی میگیریم.
چین کشوری است که در گستره اقتصاد جهان، به یک بازیگر مهم بدل شده و دنیا را در تکاپو برای مهار و مقابله یا مشارکت و الگوگیری از اژدهای زرد قرار داده است. اما چین چگونه از کشوری فقیر و آشفته به الگویی تمام عیار تبدیل شد؟
یک مثل سیچوانی میگوید: مهم نیست گربه سفید باشد یا گربه سیاه. مهم این است که اگر خوب موش میگیرد پس حتماً گربه خوبی است. ژیائوپینگ با همین استدلال، برنامه اقتصادی چین نوین را پایهگذاری کرد؛ برنامهای که نگاه به اقتصاد را تغییر داد و درهای بازار را گشود و اینک چین را در موقعیتی کم نظیر در سطح اقتصاد جهان قرار داده و حتی پیشبینی میشود بزودی این کشور جای ایالات متحده را بهعنوان بزرگترین اقتصاد جهان بگیرد.
در حوزههای مختلف علوم و نیز مسائل اجتماعی، اصولی وجود دارند که بهینه بودن کارکردشان را در عمل نشان دادهاند. در بحث مدیریت آب نیز اصل مدیریت بر مبنای حوضههای آبریز یکی از آن اصلهاست. این اصل به ما میگوید که واحد تقسیم مدیریت بخش آب، مرزهای طبیعی حوضه آبریز است. البته چنان که گفته شد ممکن است این اصل با برخی اصلهای پذیرفته شده ما مغایر باشد. اما گاهی باید برای آنکه از گرفتاریهای رو به تزاید نجات یافت و قدم در راه مدیریت صحیح گذاشت، از برخی اصلهای خودساخته عبور کرد و بهسمت اصلهایی رفت که بتوانند پاسخگوی نیازهای مدیریت یک بخش باشند یا حداقل همزمان با حفظ اصلهای تعیین شده، برخی اصلهای دیگر را نیز به رسمیت شناخت. همان کاری که ژیائوپینگ در نظام بسته و کمونیستی چین کرد و پایهگذار انقلاب بازار شد و یک رویکرد جدید را جایگزین چارچوبهای تثبیت شده قبلی کرد. چهبسا مدلی که در مدیریت بخش آب بر مبنای حوضههای آبریز طراحی میشود، الگویی برای بسیاری از بخشهای دیگر که منافع کشور در مدیریت آن ورای مرزهای سیاسی استانی است قرار گیرد. کما اینکه در کشور خود ما نیز برخی حوزههایی که جنبه ثروت عمومی دارند و انفال هستند، به درستی چنین موقعیتی را یافتهاند.
با این تعابیر، در رویکرد به مدیریت حوضههای آبریز، بیش از آنکه به ناسازگاری این بخشبندی با تقسیمبندیهای مرسوم در کشورمان فکر کنیم، باید به اهمیت و کارآمدی آن بیندیشیم. یعنی مدیریت حوضه آبریز را بهعنوان یک اصل بپذیریم و بعد سعی کنیم با مبنا قراردادن این اصل، به فکر ایجاد چارچوبهایی باشیم که در عین آنکه تقسیمات کشوری و مبانی آن را مورد توجه قرار میدهد، به موضوع آب در سطحی بالاتر و ورای مرزبندیهای سیاسی بپردازد و عدم انطباقها و ناسازگاریها را مدیریت کنیم. آنوقت است که میتوان مسائل یک حوضه آبریز را با وجود آنکه در جغرافیای چند استان و چند شهرستان است، روی میز گذاشت و برای آن چارهاندیشی کرد. آن زمان است که میتوان ذینفعان و ذیمدخلان را کنار هم نشاند تا برای مسألهای که مسأله همهشان است راه حل پیدا کنند. بدون این نگاه نمیتوانیم برای آب بهعنوان یک موضوع حیاتی، امر زیستمحیطی و بنیان زیرساختی، به نسخههای نجاتدهندهای برسیم که ما را از میانه راه پرمخاطرهای که حیات سرزمینی کشورمان را تهدید میکند به مسیری که خیر و صلاح همه در آن است برگرداند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه