هفت درس از یک تصمیم منطقهای
مرتضی رحیمی
سفیر سابق ایران در عمان
اجــــلاس ســـــران شــورای همــکاری خلیـــــج فـــــــارس در «المعــــــــــلا» ی عربستان را باید نه تنها فصل جدیدی در مناسبات اعضای شورا بعد از سه سال بحران در این مناسبات توصیف کرد بلکه شاید بتوان به منزله گامی جدید در تحولات مناسبات منطقهای کشورها ارزیابی کرد. آنچه که از این بحران سه ساله در مناسبات سه عضو شورای همکاری با قریب ۴۰ سال سابقه همکاری نزدیک با یکدیگر با عضوی دیگر در عرصههای مختلف همکاری و با وجود وجوه متعدد مشترک با یکدیگر میتوانیم بیاموزیم در 7 نکته و درس میتوان خلاصه کرد.
نکته اول اینکه نزدیکترین اعضای یک سازمان منطقهای ممکن است اختلاف نظرهایی در برخی عرصههای منطقهای و بینالمللی و حتی روابط دوجانبه با یکدیگر داشته باشند. صرف نظر از اینکه بخواهیم به کدامیک از طرفین اختلاف حق بدهیم گرچه در این مورد موضوع برای همه ناظران بیطرف واضح بود. این به این معنی است که حتی بین دو همپیمان و همراه ممکن است اختلاف دیدگاه بروز نماید و وقوع چنین اختلافی نباید دور از انتظار باشد.
نکته دومی که از این حادثه میتوان به دست آورد این است که هیچگاه نباید عضو یا اعضایی از یک مجموعه به هم پیوسته یا غیر پیوسته با فرض توان تحمیل یکجانبه دیدگاههای خود به خود چنین حقی را بدهند که شرایط خود را بر دیگری تحمیل و دیکته نمایند حالا هرچقدر قدرتمند یا بزرگ باشند یا تصورکنند که طرف مقابل ضعیف است و مجبور خواهد شد در برابر درخواستهای غیر منطقی آنها تمکین نماید و همیشه احتمال شکست چنین رویکرد و عملکردی را وارد بدانند.
نکته سوم و درس دیگری که از این رخداد مهم سیاسی میتوان گرفت اینکه هیچ کشور مستقلی نباید زیر بار خواست غیر منطقی کشور یا کشورهای دیگر برود، هرچند خود را قدرتمندتر تصور کنند و دارای ظرفیت های بیشتر و بهتر بوده و خود را برترارزیابی نمایند. ایستادگی و مقاومت در برابر زیاده خواهی دیگران مسیر درستی است که هر کشور مستقلی باید سرلوحه سیاستهای خود قرار دهد ودر این مسیر درپی راه حل باشد.
نکته چهارم و درس بعدی اینکه هرگاه یکی از اطراف به نادرستی مسیر و سیاست خویش رسید و تصمیم به بازگشت در مسیر صحیح قرار گرفت نباید در آن تردید نماید و ازسوی دیگر طرف مقابل با اکراه و امتناع و اعلام بینیازی او را مواجه کند بلکه به گرمی باید از آن استقبال نماید و به آنها فرصت دهد که خطای خویش را جبرا ن نمایند و کوششهای میانجیهای خیر خواه را ارج نهد.
نکته پنجم اینکه کشوری که با یک تصمیم نادرست جمعی از برادران و همپیمانان خود برای سالها مورد بیمهری قرار گرفته و در شرایطی دشوار جمع دیگری از برادران و دوستان به یاری او شتافتند نباید این دوستی ها و یاری ها را به فراموشی بسپارد و از آن عبور کند.
نکته ششم که باید ازاین واقعه آموخت؛ همچنانکه دو عضو همپیمان و نزدیک یک مجموعه با مشترکات و پیوندها، ممکن است اختلاف نظر پیدا کنند و راهی برای مصالحه و حل مشکل آنها پیدا میشود بهطور طبیعی اختلاف بین سایر اعضا در یک منطقه را نباید غیر طبیعی دانست بلکه آنچه غیر طبیعی و زیانبار برای همه اطراف است اینکه آنها در اندیشه رفع این اختلاف برنیایند و راه ناصواب را برای سالیان متمادی ادامه دهند و به توصیههای خیرخواهان توجه کامل و عملی ننمایند و به دعوت ها و طرحها و دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران که منافع همه طرفها را مورد عنایت قرار داده است پاسخی در خور ندهند و دوست و دشمن را بدرستی بازنشناسند.
نکته هفتم اینکه ایران باید بتواند به کشورهای منطقه و فرامنطقهای اطمینان دهد که منافع مشروع همه درچارچوب روابط بینالملل مورد توجهش بوده و این امکان و ظرفیت را دارد که ثبات و امنیت منطقه را با همکاری همه طرفهای منطقهای تأمین نماید و این نکتهای اساسی است که بیش از هر زمان دیگر باید مورد توجه همه اطراف قرار گیرد.
با نگاه به این باید در نظر داشت که ایران همواره طرفدار همکاری و همگرایی کشورهای منطقه و حل هرگونه اختلاف آنها با یکدیگر از یک طرف و خودش با هریک از اعضای آن از سوی دیگر در یک گفتوگوی برادرانه و برابر بوده و بارها بر آن تأکید و از هر اقدام و اندیشه خیرخواهانهای استقبال کرده است. لذا همانگونه که از حل اختلافات کشورهای منطقه با یکدیگر استقبال نموده و مینماید و به آنها تبریک گفته و میگوید؛ به نظر میرسد بتواند درست بر همین اساس به طرف هایی که دارای ظرفیتی برای نزدیک کردن کشورهای منطقه و حل مشکلات و اختلافات آنها با یکدیگر بوده فرصت دهد تا در این مسیر تلاش نمایند؛ امری که بعد از اجلاس سران شورا در المعلای عربستان از این سو و آن سو خود را نشان داد و باید آن را به فال نیک گرفت و همه اطراف از آن استقبال نمایند.
سفیر سابق ایران در عمان
اجــــلاس ســـــران شــورای همــکاری خلیـــــج فـــــــارس در «المعــــــــــلا» ی عربستان را باید نه تنها فصل جدیدی در مناسبات اعضای شورا بعد از سه سال بحران در این مناسبات توصیف کرد بلکه شاید بتوان به منزله گامی جدید در تحولات مناسبات منطقهای کشورها ارزیابی کرد. آنچه که از این بحران سه ساله در مناسبات سه عضو شورای همکاری با قریب ۴۰ سال سابقه همکاری نزدیک با یکدیگر با عضوی دیگر در عرصههای مختلف همکاری و با وجود وجوه متعدد مشترک با یکدیگر میتوانیم بیاموزیم در 7 نکته و درس میتوان خلاصه کرد.
نکته اول اینکه نزدیکترین اعضای یک سازمان منطقهای ممکن است اختلاف نظرهایی در برخی عرصههای منطقهای و بینالمللی و حتی روابط دوجانبه با یکدیگر داشته باشند. صرف نظر از اینکه بخواهیم به کدامیک از طرفین اختلاف حق بدهیم گرچه در این مورد موضوع برای همه ناظران بیطرف واضح بود. این به این معنی است که حتی بین دو همپیمان و همراه ممکن است اختلاف دیدگاه بروز نماید و وقوع چنین اختلافی نباید دور از انتظار باشد.
نکته دومی که از این حادثه میتوان به دست آورد این است که هیچگاه نباید عضو یا اعضایی از یک مجموعه به هم پیوسته یا غیر پیوسته با فرض توان تحمیل یکجانبه دیدگاههای خود به خود چنین حقی را بدهند که شرایط خود را بر دیگری تحمیل و دیکته نمایند حالا هرچقدر قدرتمند یا بزرگ باشند یا تصورکنند که طرف مقابل ضعیف است و مجبور خواهد شد در برابر درخواستهای غیر منطقی آنها تمکین نماید و همیشه احتمال شکست چنین رویکرد و عملکردی را وارد بدانند.
نکته سوم و درس دیگری که از این رخداد مهم سیاسی میتوان گرفت اینکه هیچ کشور مستقلی نباید زیر بار خواست غیر منطقی کشور یا کشورهای دیگر برود، هرچند خود را قدرتمندتر تصور کنند و دارای ظرفیت های بیشتر و بهتر بوده و خود را برترارزیابی نمایند. ایستادگی و مقاومت در برابر زیاده خواهی دیگران مسیر درستی است که هر کشور مستقلی باید سرلوحه سیاستهای خود قرار دهد ودر این مسیر درپی راه حل باشد.
نکته چهارم و درس بعدی اینکه هرگاه یکی از اطراف به نادرستی مسیر و سیاست خویش رسید و تصمیم به بازگشت در مسیر صحیح قرار گرفت نباید در آن تردید نماید و ازسوی دیگر طرف مقابل با اکراه و امتناع و اعلام بینیازی او را مواجه کند بلکه به گرمی باید از آن استقبال نماید و به آنها فرصت دهد که خطای خویش را جبرا ن نمایند و کوششهای میانجیهای خیر خواه را ارج نهد.
نکته پنجم اینکه کشوری که با یک تصمیم نادرست جمعی از برادران و همپیمانان خود برای سالها مورد بیمهری قرار گرفته و در شرایطی دشوار جمع دیگری از برادران و دوستان به یاری او شتافتند نباید این دوستی ها و یاری ها را به فراموشی بسپارد و از آن عبور کند.
نکته ششم که باید ازاین واقعه آموخت؛ همچنانکه دو عضو همپیمان و نزدیک یک مجموعه با مشترکات و پیوندها، ممکن است اختلاف نظر پیدا کنند و راهی برای مصالحه و حل مشکل آنها پیدا میشود بهطور طبیعی اختلاف بین سایر اعضا در یک منطقه را نباید غیر طبیعی دانست بلکه آنچه غیر طبیعی و زیانبار برای همه اطراف است اینکه آنها در اندیشه رفع این اختلاف برنیایند و راه ناصواب را برای سالیان متمادی ادامه دهند و به توصیههای خیرخواهان توجه کامل و عملی ننمایند و به دعوت ها و طرحها و دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران که منافع همه طرفها را مورد عنایت قرار داده است پاسخی در خور ندهند و دوست و دشمن را بدرستی بازنشناسند.
نکته هفتم اینکه ایران باید بتواند به کشورهای منطقه و فرامنطقهای اطمینان دهد که منافع مشروع همه درچارچوب روابط بینالملل مورد توجهش بوده و این امکان و ظرفیت را دارد که ثبات و امنیت منطقه را با همکاری همه طرفهای منطقهای تأمین نماید و این نکتهای اساسی است که بیش از هر زمان دیگر باید مورد توجه همه اطراف قرار گیرد.
با نگاه به این باید در نظر داشت که ایران همواره طرفدار همکاری و همگرایی کشورهای منطقه و حل هرگونه اختلاف آنها با یکدیگر از یک طرف و خودش با هریک از اعضای آن از سوی دیگر در یک گفتوگوی برادرانه و برابر بوده و بارها بر آن تأکید و از هر اقدام و اندیشه خیرخواهانهای استقبال کرده است. لذا همانگونه که از حل اختلافات کشورهای منطقه با یکدیگر استقبال نموده و مینماید و به آنها تبریک گفته و میگوید؛ به نظر میرسد بتواند درست بر همین اساس به طرف هایی که دارای ظرفیتی برای نزدیک کردن کشورهای منطقه و حل مشکلات و اختلافات آنها با یکدیگر بوده فرصت دهد تا در این مسیر تلاش نمایند؛ امری که بعد از اجلاس سران شورا در المعلای عربستان از این سو و آن سو خود را نشان داد و باید آن را به فال نیک گرفت و همه اطراف از آن استقبال نمایند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه